tarikhvasiasat | Unsorted

Telegram-канал tarikhvasiasat - تاریخ و سیاست

202

@Arazguneyli ارتباط با مدیر کانال

Subscribe to a channel

تاریخ و سیاست

دریغ و درد که آسمان نخواست که ایران نظام گیرد
میرزا ابوالقاسم قائم مقام که داماد فتحعلی شاه بود بعد از دریافت خبر درگذشت ولیعهد در نامه ای که برای شاهزاده خانم خواهر عباس میرزا همسر خود می نویسد بیان می دارد که: شاهزاده جان قربانت شوم! ز دوری تو نمردم چه لاف مهر زنم که خاک بر سر من باد و مهربانی من. اما یقین بدانید که در این واقعه‌ هایله که خاک بر سر من و ایران شد، تلف خواهم گردید … دریغ و درد که آسمان نخواست که ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد. در این اعصار و اعوام کسی مثل ولیعهد جنت‌ْمکان یاد ندارد؛ عدل محض بود، محض عدل بود. حق خدمت خوب می‌دانست و قدر نوکر خوب می‌شناخت. به خدمت جزئی نعمت کلّی می‌داد، ایتام را پدر بود و ارامل را پسر. اهل آذربایجان در مدت ۳۰ سال پرورده‌ احسان بودند. اهل خراسان را در این مدت سه سال، چنان بنده‌ عدل و انعام و غلام فضل و اکرام خود فرمودند که صد برابر مطیع‌تر از اهل آن سامان شده بودند. این غلام پیر به چه زبان بگوید و به چه بیان بنویسد؟ خدا نخواست که جهان در عهد جهان‌داری او زنده و نازنده شود.
صف کشیدن شاهزادگان قاجاری برای ولیعهدی
از نخستین پیامدهای درگذشت عباس میرزا، آشکار شدن داعیه های ولیعهدی و جانشینی شاه به وسیله برخی شاهزادگان مدعی بود که لااقل در هنگام حیات ولیعهد به خاطر جایگاه و موقعیت برجسته او مجال طرح آشکار نمی یافت اما با درگذشت او امید مدعیان سلطنت آینده قاجارها احیا شد و همین امر هم باعث شد تا دسته بندی های سیاسی شکل بگیرد تا به این ترتیب شاهزادگان ارشدی مانند حسینعلی میرزا فرمانفرما، محمدقلی میرزا، محمدولی میرزا، حسنعلی میرزا و ظل السلطان سودای سلطنت در سر داشته باشند و انتصاب محمدمیرزا به ولیعهدی و جانشینی شاه را به راحتی نپذیرند. بنابراین، مدعیان با جبهه بندی هایی که با برخی عناصر برجسته دیوانی و نظامی شکل دادند، در صدد برآمدند قبل از اعلام رسمی ولیعهدی محمد میرزا دست به کار شوند تا اینکه فتحعلی شاه، محمد میرزا را از خراسان فرا خواند و او را رسماً به عنوان ولیعهد و جانشین خود تعیین کرد.
 
 

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🛑 مرگ ولیعهد قاجار؛ اتفاق تلخ تاریخ ایران


عباس میرزا ولیعهد اصلاح گر، خوشنام و ترقی خواه قاجاری بود که سودای هوشیاری مردمش را در سر داشت اما دچار مرگ نابهنگامی شد تا یکی از تلخ ترین اتفاق های تاریخ ایران رقم بخورد تا این شاهزاده قاجاری نتواند آنچنان که در نظر داشت برای اعتلای کشورش گامی بردارد.
عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه قاجار سرنوشتش با جنگ رقم خورده بود تا آنجا که در میانه جنگ به دنیا آمد و در پایان زندگی هم مشغول محاصره هرات بود اما همه اینها باعث نشده بود تا این شاهزاده قاجاری به این فکر نکند که چگونه می تواند قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشد و انتقام خود را از روس ها به خاطر تاراج ایلات بگیرد اما دریغا و درد که جهان به او وفا نکرد و فرصت کافی نداشت تا به قول خودش ایرانیان را هشیار کند.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت عباس میرزا ولیعهد قاجار به بررسی چگونگی درگذشت او پرداخته است.
دست کشیدن از محاصره هرات و کسالت عباس میرزا
بعد از عهدنامه های گلستان و ترکمنچای، زمامداران ایران که از طرف روسیه حمایت و پشتیبانی می‌شدند، توجه خود را به سمت هرات معطوف کردند. عمال دولت روس مناسب و صلاح می دانستند که زمامداران دولت ایران به ازای ایالاتی که در شمال غرب از دست داده بودند، متصرفاتی در مشرق ایران به دست آورند. عباس میرزا با سپاهی عازم آن خطه شد. حاکم سرخس، نسا و اشک آباد را گوشمالی داد و به کامران میرزا حاکم هرات دستور داد به دولت ایران مالیات بپردازد. در برابر پاسخ نامساعدی که از طرف کامران میرزا رسید، ولیعهد هرات را محاصره کرد.
هرات در محاصره عباس میرزا بود که فتحعلی شاه قاجار به دلایل نامعلوم عباس میرزا را فراخواند. ولیعهد فرزند خود محمد میرزا را برای ادامه محاصره شورشیان در هرات باقی گذاشت و خود عازم تهران شد اما در حوالی مشهد بیماری کهنه کلیه‌اش تشدید شده و در آنجا برای مداوا ماند.
پزشک انگلیسی هم ولیعهد را نجات نداد
چارلز کورمیک پزشکی انگلیسی بود که در ۱۲۲۳ قمری همراه هیات های سیاسی دولت انگلیس به ایران آمد و به واسطه خلاقیت و دقتی که در امر مداوا و معالجه چند بیمار از خود نشان داد، باعث شد تا فتحعلی شاه او را روانه اردوی فرزندش عباس میرزا کند. کورمیک به مدت ۲۲ سال به‌عنوان پزشک مخصوص ولیعهد در سفر خدمت کرد و در هر ۲ زمینه پزشکی- سیاسی نقشی برجسته ای داشت. به نظر می آید که او عامل نفوذی انگلیس در دربار عباس میرزا بود زیرا وزیر مختار انگلیس را از بروز هرگونه مسایلی در دربار نایب‌السلطنه، مطلع می‌کرد و در بیشتر نبردها به‌ویژه جنگ ایران و روس حضور داشت.
کورمیک هنگامی که عباس میرزا در مشهد بیمار شد به دستور فتحعلی‌شاه و با اعتباری به مبلغ پنج هزار تومان برای معالجه ولیعهد به سمت خراسان حرکت کرد اما فردی ندانست که چه اتفاقی افتاد و چه دست های مرموزی به حرکت در آمد که این طبیب و حکیم حاذق در کاروانسرای میامی واقع در ۶۰ کیلومتری شاهرود ناگهان از دنیا رفت. سر هارفورد جونز علت مرگ وی را ابتلا به همان بیماری نایب‌السلطنه یعنی تب مزمنی عنوان می‌کند که وی برای درمانش رفته بود اما احمدمیرزا عضدالدوله در تاریخ عضدی می نویسد که خبر ناخوشی ولیعهد هم مدتی بود به عرض رسیده حکیم کورمیک به تعجیل روانه شده بود. بنابراین عضدالدوله اشاره ای به تعجیل پزشک انگلیسی می کند که برای مداوای ولیعهد می بایست می رفت اما معلوم نیست این تعجیل چرا و چگونه انجام شده است.
اگرچه پس از اینکه خبر درگذشت، پزشک انگلیسی به فتحعلی شاه رسید او بابا حکیم باشی را که در زمره کاروان اعزامی به فرنگ بود و از آن طریق با اصول طب جدید آشنایی داشت، برای معالجه ولیعهد روانه مشهد کرد اما همزمان که بیماری عباس‌میرزا شدت می‌گرفت، خبر رسید که بابا حکیم‌باشی نیز از دنیا رفته است.
بیماری و درگذشت ولیعهد
در خصوص بیماری و درگذشت عباس میرزا روایت هایی شده است. به همین دلیل عده ای بر بیمار شدن و درگذشتش تاکید دارند و عده ای دیگر اعتقاد دارند که ولیعهد لایق قاجاری مسموم و از دنیا رفت. از این رو برخی از مورخان به نقش پزشک انگلیسی عباس میرزا در مرگ او اشاره کرده و قائل به مسموم شدن ولیعهد هستند. البته وقتی بیماری عباس میرزا شدت یافت و شاهزاده قاجاری از درد کلیه بخود می پیچید این پزشک انگلیسی به او گفت که بیماریش خطر فوق‌العاده‌ای برای وی ندارد و هلاک آور و کشنده نیست و شما نباید نگران این قضیه باشید. اگرچه عده ای دیگر معتقد هستند که سالیان متمادی بود که یک بیماری مزمنی، دستگاه گوارش و کلیه های عباس میرزا را مورد حمله قرار داده بود و مزاج این شاهزاده را از حالت اعتدال خارج کرده بود.

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

✅ دکتر حسین محمدزاده صدیق«دوزگۆن» پژوهشگر معروف زبان و ادبیات تورکی در تهران به دیار حق پیوست

حسین محمدزاده صدیق، نویسنده و پژوهشگر شناخته شده زبان و ادبیات تورکی در بامداد امروز چهارشنبه دوم شهریور در تهران به دلیل بیماری از این دنیا چشم بست.

دکتر حسین محمدزاده صدیق، شاعر و نویسنده آزربایجانی که بیشتر به دلیل پژوهش‌هایش در حوزه زبان و ادبیات تورکی مشهور است
وی همچنین دارنده نشان دوستی جمهوری ازبکستان به دلیل تصحیح و انتشار آثار امیر علیشیر نوایی است.

روحش شاد مکانش جننت باشد. آمین
🟢

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🛑 ژنرال عمر علی بیات

( شیر ترکمان )

از طایفه بیرقدار ایل بیات شمال عراق و متولد کرکوک
در جنگ سال ۱۹۴۸ میلادی بین اعراب و اسرائیل فرماندهی یکی از گردان‌های زرهی عراق را به عهده داشت که شامل نظامیان ترکمان بیات از کرکوک عراق بود،
او موفق شد با نیرویی کمتر از هزار نفر به شهر جنین در فلسطین که در محاصره ارتش اسراییل بود،شبانه حمله برد و تعدادی از نفرات این ارتش را کشته و بیش از ده هزار نفر را اسیر کند،در میان کشته های اسرائیل نوه بن گورین نخست وزیر و وزیر جنگ  اسرائیل هم بود، ارتش اسرائیل تقاضای تبادل کشته ها را کرد اما ژنرال بیرقدار دو شرط گذاشت:
۱- حضور بن گورین در آنجا و ادعای احترام به ژنرال بیرقدار
۲- عقب نشینی نیروهای اسرائیل از شهر جنین به فاصله ۱۲ کیلومتر

که اسرائیلی ها هر دو شرط را قبول کردند.
همچنین بخشی از نیروهای تحت فرماندهی او توانستند خود را تا بیت المقدس برسانند،
واحد نظامی بیاتهای عراق،پیشروترین و موفق ترین،واحد نظامی ارتش‌های کشورهای مسلمان بود،ژنرال بیرقدار بعدا قصد حمله به تل آویو را کرد که مصالحه کشورهای درگیر با اسرائیل مانع از این کار شد، او بعدها در عراق مورد غضب حکومت وقت عراق قرار گرفت، چند سالی زندانی سپس حق انتخاب تبعید یا ماندن در زندان را بهش پیشنهاد دادند،که ژنرال بیرقدار به لبنان رفت و چند سالی در آنجا ماند سپس قصد برگشت به عراق را نمود که در تصادفی مشکوک فوت نمود ،بعضی‌ها آن تصادف را ساختگی و کار سرویس اطلاعاتی اسراییل موساد و یا دولت عراق میدانند.
به هر حال این تورک دشمن سر سخت رژیم اشغالگر اسرائیل از میان برداشته شد.
نام و یادش گرامی باد

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🌑امروز سالروز تاسیس رادیو تبریز به سال 1325 توسط فرقه دموکرات آذربایجان و با مدیریت میرقاسم چشم‌آذر است و سالروز درگذشت میرعلی سیدوف و میرجلال پاشایئف

میرعلی سیدوف ستاره بی‌بدیل عرصه آذربایجان‌شناسی است که بیش از چهل عنوان کتاب و مقاله تحقیقی از او به یادگار مانده است. از آثار سیدوف کتاب «یاز بایرامی» در تهران و کتابهای «قیزیل دؤیوشچونون طالعی»، «آذربایجان خالقی‌نین سوی‌کؤکونو دوشونرکن» و ترجمه بخشهایی از کتاب «قام- شامان» درتبریز چاپ شده است. صابر رستمخانلی نوشته بود که عناوینی مانند پژوهشگر اسطوره‌شناسی، پژوهشگر تاریخ و ادبیات و زبان‌شناس در معرفی سیدوف ناکافی خواهد بود و او را باید به حق آذربایجان‌شناس نامید.

چند روز پیش، اشاره‌ای به خانه پدری میرجلال پاشایئف (پدربزرگ مهربان علی‌یئوا همسر الهام علیف رییس جمهور آذربایجان) اهل روستای اندبیل بود. بیوگرافی رسمی میرجلال، او را از اندبیل خلخال و مستندی که درباره‌اش ساخته شده، او را از اندبیل شبستر (بخش صوفیان) معرفی می‌کند. هر چند وجود خانه آنها در اردبیل احتمال خلخالی بودن او را بیشتر می‌کند، ولی برخی از اهالی اندبیل شبستر، از رابطه فامیلی نزدیک خودشان با میرجلال می‌گویند و یکی از پسران میرجلال نیز سال 2008 به اندبیل شبستر سفر کرده بود و همین شبستری بودن او را قوت می‌بخشد.

همچنانکه پدر فتحعلی آخوندزاده و پدر ابوالفضل ائلچی‌بی از شبستر و پدر میرجعفر پیشه‌وری از خلخال به جمهوری آزربایجان مهاجرت کرده‌اند، پدر میرجلال نیز روانه آنجا شد و میرجلال در ساحل شمالی آراز به نویسنده‌ای با صد جلد تالیف و ترجمه تبدیل شد که از میان آنها می‌توان به کتابهای «بوستان اوغروسو»، «آخوندون ایشتاهاسی»، «وطن یارالاری»، «موشتولوق»، «دیریلن آدام» و «سؤیود کؤلگه‌سی» اشاره کرد.

هر سازمانی روز تاسیس خودش را در تقویم داخلی ثبت می‌کند و روز تاسیس برخی سازمانها در تقویم سراسری کشور نیز گنجانده می‌شود، ولی روز تاسیس نهادهای آزربایجان جنوبی؛هم از تقویم رسمی و هم از تقویم داخلی خود آن سازمانها حذف شده‌اند زیرا نهادهایی مانند دانشگاه تبریز و رادیو تبریز در دوره حکومت فرقه دموکرات برپا شده‌اند و همین آنها را به رازِ مگو تبدیل کرده است. همچنانکه امثال پاشایئف، پیشه‌وری و آخوندزاده در جنوب آراز متولد شده و در شمال این رود شکوفا شدند، رادیو تبریز نیز کوچکترین اشاره‌ای به روز تاسیس خودش نمی‌کند ولی کانالهای باکو این روز را گرامی می‌دارند تا تفاوت صاحب اختیار بودن و بی‌اختیاری معلوم شود.

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

.
🔴 آنها به زودی تمام جامعه را فرا خواهند گرفت

علی حق شناس روزنامه‌نگار می‌نویسد:
آنها بسیارند، کتاب نمی‌خوانند، در شبکه های اجتماعی فقط به جوک و فان و سوژه های خاله زنک، روی خوش نشان میدهند، روزنامه و مجله نمی‌خرند مگر برای خواندن مصاحبه ستاره هایی مثل سحر قریشی یا ائلناز شاکر دوست، تلویزیون هم برای آنها محدود می‌شود به کارتون یا فیلم و سریال هایی در حد : " سه خط موازی" یا سریال جومونگ و برنامه‌های جم تی وی و امثالهم، برای رفتارشان همان برهان قاطعی دارند که سحر قریشی در برابر رشید پور گفت : " خبر های بد اذیتم می‌کند پس از هر چه خبر است دوری میکنم، آنها تمایل شدیدی دارند به زندگی سرخوشانه، لذت بردن از زندگی در بدوی ترین حالت ممکن، ایده آل آنهاست، زندگی در تعریف آنها، فقط کسب لذت است ، پس چه نیازی به آگاهی ، چه نیازی به دانستن؟ اما تاسف آور تفاخر آنهاست به جهلشان ، شرمنده نیستند و به صراحت از این جهل می گویند و از بی فایده بودن آگاهی، عده اشان هم نیست ، زیادند ، خیلی زیاد، به اطرافتان نگاه کنید، آنها را می‌باید سحر قریشی نماینده آنها باشد ، و الحق هم نماینده شایسته ای بود برای این جماعت ،جماعتی که برای آنها مهم نیست که فرق ترکیه و عربستان را نمی‌دانند، مهم نیست که نام نویسنده و کتابش را نمی‌توانند ببرنند، مهم نیست سعدی و حافظ را از هم تمیز نمی‌دهند، مهم نیست که از هیچ چیز خبر ندارند ، اما برایشان مهم است که مارک لباسشان برادا باشد یا گوجی ، آنها مثل باکتری در حال تکثیرند و روز به روز بيشتر میشونند و به زودی تمام جامعه را فرا خواهند گرفت .

بازنویسی : محمد باقر احسانی( آراز گونئیلی )


/channel/Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

‍ 🛑نخستین خلبان نظامی زن جهان



۲۲ مارس سال ۲۰۰۱ یعنی حدود ۲۰ سال پيش، صبيحه گوكچن Sabiha Gökçen در آنکارا چشم از جهان فروبست.

۲۲ مارس ۲۰۰۱؛ ۱۸ سال پيش، در چنين روزی صبيحه گوكچن Sabiha Gökçen در آنکارا چشم از جهان فروبست.

پدر و مادرش رعيت‌های تنگدستی بودند.

۱۲ ساله بود كه رهبر وقت تركيه آتاتورك را ديد و از او خواست كه برايش امكان تحصيل دبيرستانی ايجاد كند.

آتاتورك پس از راضی كردن پدر و مادر او، صبيحه را همراه با هفت كودك به دخترخواندگی پذيرفت و با خود به آنكارا و استانبول برد.



۱۷ ساله بود كه زنان به كوشش آتاتورك از حق رأی انتخاب نمايندگان مجلس برخوردار شدند و ۲۱ ساله بود كه قانون نامگذاری نام خانوادگی به اجرا درآمد و آتاتورك دخترخوانده‌اش را «گوكچن» يعنی رو به آسمان ناميد.

يك سال بعد كه شركت هواپيمايی تركيه تأسيس شد با تشويق و پشتيبانی پدرخوانده‌اش نخست به آموزش پرش با چتر و سپس خلبانی كه ويژه مردان بود، پرداخت.

مي‌گفت:

«از آنجا كه كوتاه‌قد بودم، بايد پدال‌ها را مخصوص من تنظيم میكردند. اين باعث شد كه آن هواپيما مختص من باشد و در نتيجه آموزش من در كمترين زمان انجام شود.»

۲۴ ساله بود كه پس از آموزش پروازهای نظامی به عنوان نخستين خلبان نظامی زن در سراسر جهان به پرواز درآمد.

دومين فرودگاه بزرگ تركيه در استامبول به ياد او نامگذاری شده است.

هرچند تاريخ‌نگاران او را نماد نوگرايی در تركيه میدانند.

صبيحه گوكچن در ۸۸ سالگی در آنکارا درگذشت

/channel/Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

زلنسکی رییس جمهوری اوکراین زمانی که یک کمدین و شومن بوده با گذاشتن یک کلاه عثمانی (فَس) در حال مسخره کردن ترکیه و عثمانی و مسلمانان است.
وی همچنین به عنوان یک یهودی، هنگام بمباران غزه توسط اسرائیل و کشته شدن ۶۳ کودک، از اسرائیل حمایت کرد.
عروسک خیمه شب بازی که ، صهیونیست جهانی را پادویی می‌کند، برای ملتش جز جنگ و اشک چه چیزی می‌تواند بیاورد؟


@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

مراسم بزرگداشت مولانا بر سر مزار او در شهر قونیه ترکیه
این مراسم بسیار زیباست که اشعاری به چهار زبان ترکی، عربی انگلیسی و فارسی توسط خواننده شهیر مسلمان سامی یوسف( سامی یوسف از طرف پدر از ترکان آذربایجان ایران می‌باشد )
مراسم بسیار زیباست از دست ندهید.


@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

سوق دادن به سوی خود پست بینی

برخی براین باورند که شوونیسم ایرانی چنان در وجود تک‌تک افراد این جامعه ریشه دوانده که خواسته و ناخواسته فحش، توهین و تمسخر دیگران چاشنی کلام همگان شده. برخی نیز براین باورند که تمسخر و توهین ملیت‌ها به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی و سوق دادن آنها جهت پذیرش برتری گروه حاکم است و صدا و سیما آگاهانه از این متد برای تثبیت معیارها و ارزش‌های خودش در افکار ملل تحت ستم بهره میبرد.

پیتر برگر؛ جامعه‌شناس آمریکایی بر این باور است که مسخره کردن چیز بی‌ضرری مانند لهجه یک گروه، ابزاری است تا بوسیله آن بتوان حس خود پست بینی را در میان افراد آن گروه نهادینه کرده و آنها را به پذیرش معیارها و ارزش‌ها و زبان گروه حاکم وادار نمود.

مالکوم ایکس؛ سخنران برجسته سیاهان آمریکا می‌گوید: آنها به اندازه‌ای موهای جعد ما را مسخره کردند تا مجبور شدیم موهایمان را صاف کنیم و این اولین قدم به طرف خود پست بینی در میان ما سیاهان بود. سالها سختی کشیدم تا لهجه‌ام مانند لهجه معیار سفیدپوستان زیبا به نظر بیاید. زیرا ریشخند این پیام را به ما داده بود که اگر خودتان را با معیارهای ما تطبیق ندهید جایی در این جامعه نخواهید داشت

✍️ابراهیم ساوالان

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🟣 نور از آقا می بارد

اولین روضه خوانی که روضه دوره ای را در تهران مرسوم کرد آقانور بود. لباس روحانی ها به تن می کرد. مردم گفتند نور از آقا می بارد! به همین جهت به آقانور شهرت داشت. هیچ کس نام واقعی او را نمی دانست. آقانور خیلی مجلس داشت و به سبب کمبود وقت روضه هایش بسیار کوتاه بود. تقریبا ۵ دقیقه! مردم به همین هم راضی بودند و حضور آقانور را در خانه خود، باعث سلامتی و خوشبختی و برکت می دانستند.

به محض اینکه آقانور روی صندلی می نشست یک استکان چای به دستش می دادند ، استکان را به دهان می برد و لب خود را با آن آشنا می کرد و بقیه را پس می داد. همسایه ها و بیمارداران، هر یک مقداری از چای آقا را برای سلامتی بیمار خود همراه می بردند! و گاهی بر سر ته مانده چای آقا دعوا می شد! آقانور یک الاغ هم داشت که همیشه با آن به مجالس روضه می رفت.

همیشه هم یک خدمتکار به دنبالش میدوید. همراه او را پامنبری می گفتند و وظیفه اش نگهداری از الاغ آقانور بود. الاغ آقا، خیلی خوب خورده و پرورده شده بود. در ضمن نا آرام و چموش بود! علت نا آرامی اش هم این بود که مردم، موی بدن الاغ را جهت تبرک می کندند و در پارچه ای دوخته و به گردن می آویختند. خلاصه که کار آقانور خیلی سکه بود و از اینراه به ثروت زیادی رسیده‌ بود. غیر از خانه های شهری، باغ و ساختمانی در زرگنده داشت که پیش از جنگ بین الملل دوم به آلمان ها اجاره داده بود. آن موقع آلمانی ها خیلی در ایران بودند و در زمینه صنعت و تجارت بسیار فعال بودند.

روز دوازدهم هر ماه قمری منزل ما روضه بود و آقانور هم دعوت داشت. یکبار در اوایل سال ۱۳۲۰ آقانور پیش از شروع روضه مطلبی به این مضمون گفت «این هیتلر که در آلمان پیدا شده، در اصل هیت لُر است! از لرستان رفته و سید هم هست. نایب امام زمان است و ماموریت دارد همه دنیا را فتح کند و به حضرت تحویل دهد!»

مردم هم سراپا گوش بودند و هیچ کس در صحت مطلبی که آقانور گفت شک نکرد. مدتی گذشت و متفقین، ایران را اشغال کردند و آلمان ها از کشور اخراج شدند. آقانور نیز ساختمانش واقع در زرگنده را به انگلیسی ها اجاره داد. اما هیچکس نپرسید چرا پیش بینی آقانور برعکس از آب درآمده ؟

در همان دوران روزی را به یاد می آورم که آقانور همه جا اعلام می کرد که شب جمعه آینده، زلزله شدیدی در تهران به وقوع می پیوندد و فقط کسانی که به امامزاده ها و اماکن مقدس پناه ببرند در امان خواهند بود معلوم است که آن شب، تهران به کلی تخلیه شد. ما هم با خانواده و با گاری به شاه عبدالعظیم رفتیم. برخی هم که نتوانستند بیایند در خیابان خوابیدند. آن شب زلزله نیامد. کسی علت نیامدن زلزله را نیز از آقا نور نپرسید! ماه بعد که آقانور برای روضه به خانه ما آمد بدون اینکه کسی چیزی بپرسد خودش گفت «حضرت به خواب کسی آمده و پیغام داده که چون معلوم شد مردم خیلی مومن و با عقیده هستند دستور دادم زلزله نیاید!» این را هم همه باور کردند!

تنها پدرم بود که می گفت انگلیسی ها می خواستند میزان نادانی ما را امتحان کنند که با این کار به مقصود خود رسیدند! هیچ کس حرف پدرم را باور نکرد. وقتی آقانور مرد، در حقیقت تهران عزادار و تعطیل شد....آقانور هنوز هم نام میدانی در جنوب شرق تهران، حد فاصل سه راه افسریه، میدان بسیج فعلی تا بزرگراه امام رضا است.


منبع📚: در کوچه و خیابان (داستان های واقعی از تهران قدیم) نوشته دکتر عباس منظرپور

@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

در آستانه روز ۲۱ آذر این کلیپ ویدئو را مناسب دیدم جهت یادآوری مبارزات مردم آذربایجان در مقابل استبداد ، از دوست و دشمن دعوت میکنم که فارغ از حب و بغض و با نگاهی دموکراتیک این کلیپ را تماشا کنند بخصوص از مردم تورک آذربایجانی که دانسته و ندانسته در جبهه فاشیستهای مستبد بوده و از حق و حقوق خود بی اطلاعند و نهضت مقاومت مردم آذربایجان به رهبری فرقه دموکرات آذربایجان را یک جریان تجزیه طلب میدانند .
@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🛑 قتل عام گنجشکها در چین

مائو زدونگ بنیانگذار جمهوری خلق چین با صدور فرمان قتل عام گنجشک ها، جان 45 میلیون نفر را گرفت.

مائو تسه تونگ یا همان مائو زدونگ، سیاستمدار انقلابی حزب کمونیست ، بنیانگذار جمهوری خلق چین  بود. مائو زدونگ در سال 1949 با شکست دادن نیروهای چیانگ کای شک، رئیس جمهور وقت چین، حکومت را در دست گرفت و تا لحظه مرگ، در راس حکومت خلق چین قرار داشت و این کشور جهان چندمی را به یکی از مهم ترین کشورهای دنیا در عرصه سیاست و اقتصاد تبدیل کرد.
یکی از اولین سیاستهای اجرائی در دوره زدونگ، «یک گام بزرگ به جلو»، کشتن «چهار آفت» : موش صحرایی، مگس، پشه و گنجشک بود که با عنوان کمپین «گنجشک را بکش» شناخته می‌شد اما نام رسمی آن کمپین چهار آفت بود. او مدعی شد که گنجشک درختی اروپایی – آسیایی باید کشته شود، زیرا دانه‌های گیاهی را می‌خورد، بنابراین توده‌های مردم چین را بسیج کرد تا پرندگان را از بین ببرند. مردم لانه‌های پرندگان را نابود می‌کردند، تخم‌‌‏هایشان را می‌شکستند و جوجه‌هایشان را می‌کشتند.
بعدها کشف شد که گنجشک ها غیر از دانه، مقدار قابل توجهی از حشرات را نیز می‌خورند در نتیجه بازده محصول برنج به طرز چشمگیری پایین آمد. کشتن پرندگان در تعادل زیست محیطی خلل ایجاد کرد و موجب شد که حشرات محصول خواری مانند ملخ تکثیر پیدا کنند. این امر موجب وقوع یک قحطی بزرگ در چین شد که مرگ 45 میلیون نفر را در پی داشت. از این سیاست یک گام به جلو به عنوان فجیع ترین کشتار جمعی و افتضاح ترین سیاست یاد می شود.

@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

.
🛑اتفاقی که از مصطفی کمال( آتاتورک) یک قهرمان ساخت


در زمان جنگ جهانی اول، بعد از این که امپراتوری عثمانی به متحدین پیوست، متفقین و در راس آنها انگلستان خواست تا از راه دریا به عثمانی حمله کرده با پیاده کردن نیرو در شبه جزیره گالیپولی و عبور کشتیهای جنگی از تنگه داردانل، استانبول پایتخت عثمانی را تصرف کرده، این کشور را از دور جنگ خارج سازد، این حمله را که وینستون چرچیل( نخست وزیر بعدی انگلستان ) فرمانده کل نیروی دریایی انگلستان، طراحی و اجرا کرده بود به درخواست روسیه یکی دیگر از کشورهای متفق انگلستان : انجام شده بود تا فشار را از روی سربازانش که در قفقاز با نیروهای عثمانی درگیر بودند، بکاهد.
این حمله به توسط واحدهایی از انگلستان و سربازان استرالیایی و نیوزلندی به همراه سربازان فرانسوی ترتیب داده شد، از یک طرف کشتی های جنگی دو کشور انگلستان و فرانسه حمله به سواحل دو سوی تنگه داردانل را آغاز کردند و سربازان از راه خشکی به سوی استانبول پیش رفتند، در ابتدا انتظار میرفت عملیات طبق نقشه پیش رود، زیرا عثمانی برای مقابله با حملات متفقین نیروی دریایی نداشت، اما ترکها سلاحی را داشتند که برای کشتی های جنگی متفقین دهشتناک بود، یعنی مین های شناور دریایی، در همین حال که کشتی های مین روب باریکه ای در کانال را برای عبور کشتی‌ها جنگی باز کردند ، توپخانه ترکها شروع به گلوله باران کشتی های متفقین کرد و این باعث شد آنها سه کشتی جنگی بزرگ خود را از دست بدهند،
بعد از اینکه نیروهای پیاده در شبه جزیره گالیپولی شروع به پیشروی به سوی ارتفاعات کردند، چند قدمی با موفقیت فاصله ای نداشتند تا با عبور از شبه جزیره، راه را برای نیروی دریایی بازکنند که در این هنگام با سرسخت ترین و شجاع ترین فرمانده نظامی ترکها یعنی مصطفی کمال( آتاتورک ) روبرو شدند، او از موضعی به موضع دیگر تغییر مکان میداد تا به سربازان خود اطمینان خاطر داده و به هدایت آتش به سوی دشمن بپردازد،
بالاخره عملیات متفقین با شکست روبرو شد و تصوری که آنها از پیروزی برق آسا بر ترکها داشتند، درست از آب در نیامد، و این شکست باعث شد، متفقین برای سربازان ترک عثمانی در مقام رزمنده احترام ویژه ای قائل شدند، یکی از فرماندهان بریتانیایی که در این عملیات شرکت داشت در خاطرات خود در مورد سرباز ترک می نویسد: در موضع دفاعی و زیر نظر داشتن میدان نبرد، مهارتش در برنامه ریزی و استحکام موضع و سرسختیش در حفظ آن به هنگام مبارزه، از او حریفی با صلابت می ساخت.
بعد از شکست عملیات، متفقین باقی مانده اندک نیروهای خود را با کشتی دور ساختند و استانبول در امان ماند، چرچیل مسئولیت این شکست را پذیرفت و مقام فرماندهی کل نیروی دریایی بریتانیا را از دست داد.
رشادت و شهامت مصطفی کمال در این جنگ، او را در بین ملت ترک، به یک قهرمان بی بدیل و محبوب تبدیل کرد،
این جنگ، به جنگ چاناق قالا هم معروف است.

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

.
🛑 تصویر ضمیمه را که مشاهده می کنید، سلطنت طلبان محترم و شاه دوستان گرامی به عنوان یک نقطه مثبت از پهلوی دوم، منتشر میکنند.
یعنی اینکه؛ حق رای به زنان را برای اولین بار در خاورمیانه، محمدرضا شاه داد.
اما حقیقت اینست که ؛ در خاورمیانه و حتی ایران این شاه نبود که اولین بار، حق رای را به زنان میداد، بلکه اولین بار در ایران، حق رای به زنان را، حکومت ملی دموکراتها در آذربایجان در سال ۱۳۲۴ شمسی داده است نه محمدرضاشاه.
در ضمن زنانی هم که در آن دوره، دارای حق رای می شدند ، با شرکت در انتخابات، می توانستند چه کسی و چه مقامی را انتخاب و تعیین کنند؟
مگر رییس جمهوری و یا شخص اول مملکت را میخواستند انتخاب کنند؟ تنها می‌توانستند در انتخابات مجلس شورای ملی شرکت کنند که در آن هم، نمایندگان‌، طبق روال انتخابات مجلس، در ایران، از قبل انتخاب شده بودند
علاوه بر آن، مگر در سال ۱۳۴۱ که حق رای به زنان داده شد ، چند درصد زنان در ایران، با سواد بودند و میتوانستند بدون کمک همسر و یا پدر خود و یا شخص دیگر، کسی را انتخاب کنند؟
در انتخابات مجلس هم شاه همه کاره و در اصل انتخاب کننده نمایندگان بود به این ترتیب که شاه ابتدا لیست همه نامزدها را برای ساواک می‌فرستاد، ساواک هم فرم های مخصوصی تهیه کرده بود که سوابق افراد در آن فرمها درج شده بود که مستقیما در اختیار شاه قرار می داد، این فرمها ستون ملاحظاتی داشت و گرایشات سیاسی ، خصوصيات اخلاقی و سوابق اشخاص توسط سازمان امنیت در همین ستون درج می شد. کلیه گزارشات در حضور شاه خوانده می شد و نظر نهایی را شاه با استناد به گزارشهای ساواک اعلام می کرد و سپس به وزارت کشور ابلاغ می شد و بقیه کارها و مقدمات رای گیری فراهم می آمد.

محمد باقر احسانی( آراز گونئیلی )

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

به هرترتیب عباس میرزا در شب دوم آبان ۱۲۱۲خورشیدی پس از بازگشت از زیارت امام رضا (ع) حالش دگرگون شد و شاید بیشتر ناشی از مسمومیتی مرموز بود که عده ای تاریخ نگاران به آن اشاره کرده اند. این حالت طوری عباس میرزا را به رخوت، سستی و بیحالی دچار کرد که سرانجام او را از پای درآورد.
در ساعت های پایانی عمر ولیعهد علی اصغر خواجه در کنارش بود. عباس میرزا که مرگ خویش را قطعی می بیند به خواجه وصیت می کند تا او را در صحن مطهر حضرت دارالحفاظ رضا(ع) به خاک بسپارند. آنگاه کلمه توحید را بر زبان می آورد و چشم از جهان فرو می بندد.
عباس میرزا در بخشی از وصیت‌نامه خود از جنگ‌های زیان‌بار و بی‌حاصل با روس ها نیز سخن می گوید و می نویسد: برای ۲۰۰ ‌هزار تومان ۱۰ کرور دادیم و هزار کرور ملک رفت و سالی ۱۰ کرور ضرر و زحمت‌های دیگر دادیم و جان من هم از غصه رفت!
آوردن خبر مرگ عباس میرزا برای فتحعلی شاه
احمدمیرزا عضدالدوله در تاریخ عضدی روایتی اندوهناک و غم‌انگیز از آوردن خبر مرگ عباس میرزا برای پدرش فتحعلی‌شاه دارد. چنان که می نویسد: پس از آنکه خبر وفات ولیعهد جنت مکان از خراسان رسید علی‌خان ظل‌السلطان ۲ شبانه‌روز از خانه بیرون نیامد. وقت شام و ناهار حضرت شهریاری جویای حال او می‌شد. می‌گفتند تکثر مزاج دارد ... روزی تمام اولیای دولت در دیوانخانه جمع شدند تا این خبر را به عرض برسانند. وقت عصری بود که حضرت خاقان به قاعده معمول در اتاق سه ارسی رو به قبله خلوت کریمخانی نشستند. عضدالدوله و کامران میرزا در همان اتاق ایستاده بودند. سه نفر عمله خلوت در راهرو اتاق بودند. چند نفر خواجه‌سرایان دم دری که رو به اندرون می‌رفت نشسته بودند ... شاهنشاه فرمودند الهیارخان بیاید. فرمودند چاپار خراسان آمده است یا نه؟ عرض کرد میرزاعلینقی خان آمده است.
بعد از این صحبت ها فتحعلی شاه به پزشک انگلیسی اشاره می کند که با پنج هزار تومان پول برای مداوای ولیعهد فرستاده شده است اما الهیارخان به او می گوید که حالت ولیعهد خوب نبوده. از قضای آسمانی حکیم صاحب در منزل میامی جهان فانی را وداع گفته. سخن که به اینجا می رسد فتحعلی شاه می گوید: الهیارخان پس بگو عباس میرزا مرده. آصف‌الدوله به گریه افتاد. عرض کرد خداوند سایه مبارک قبله عالم را از سر اهل مملکت کم نفرماید ... بحمدالله در هر ولایتی یک نایب‌السلطنه دارید ... آصف‌الدوله بی‌اختیار گریه می‌کرد و اشک از ریش او می‌چکید ولی حضرت شهریاری خم به ابرو نیاورد.
اما صحبت های فتحعلی شاه با الهیارخان نشان می دهد که شاه قاجاری اعتقاد خاصی به ولیعهد خود داشت و با وجود اینکه در هر ولایت خود یک شاهزاده داشت اما عباس میرزا را به گونه ای دیگر می دید تا آنجا که در جواب الهیارخان می گوید: انصاف نکردی که گفتی در هر ولایت یک عباس میرزا داری. باید عرض کنی بعد ۷۰ سال عمر با این کثرت اولاد و ۴۰ سال سلطنت دیدی که از دنیا بی‌اولاد و بلاعقب رفتی!
گریه های فتحعلی شاه برای عباس میرزا
در همان تاریخ عضدی آمده است که فتحعلی شاه با شنیدن خبر درگذشت ولیعهد به هیچ قسم جزع و گریه نمی‌کرد و به رسم همیشه فرمایشاتش را بلند می گفت تا آنجا که میرزاحسن حکیم باشی به ملامحمدعلی کاشی ندیم شاه گفته بود که فتحعلی شاه بردباری می‌کند و می‌ترسم بغض گلویش را گرفته دق کند. حتماً برو به اتاق و مطلبی عرض کن که شاه به گریه بیفتد. به همین دلیل ملامحمد علی کاشی وارد اتاقش می شود و می گوید: در ماتم محمدعلی میرزا حق داشتی که هیچ گریه نکردی مثل نایب‌السلطنه داشتی حالا چرا آسوده نشسته‌ای؟ . . .  یک سماور بسیار بزرگی در میان طاق‌نمای خلوت کریمخانی بود ... شاه در کمال آرامی فرمودند: آخوند، گریه پدر برای پسر مذموم است اما اگر یک مخبر صادقی حاضر بود و خبر می‌داد اگر من در میان این سماور بنشینم و این آب به قدری بجوشد که تمام بدنم تحلیل رود ... عباس میرزا از دار بقا به دار دنیا رجعت خواهد کرد به سر مبارک شاه شهید به اشد رضا تن به قضا در می‌دادم.
در ادامه عضدالدوله می نویسد: بعد از این فرمایشات و مرخص شدن حضرات و معلوم داشتن تکلیف عزاداری خواجه‌ها به رسم معمول ۱۲ شمعدان طلا را روشن کرده تا به حیاط چشمه که تا خلوت کریمخانی سه حیاط بزرگ فاصله است تشریف بردند به نمازخانه رفته مشغول نماز شدند. حاجیه استاد که نمازخانه، جانماز، قران و دعا در دست ایشان بود روایت کرده که وقتی رفتم جانماز را برچینم دیدم مهرنماز از گریه شاهنشاه مثل این است که در آب افتاده باشد. این سه شبانه‌روز احدی از شاهزادگان به حضور نیامدند و از زن‌ها و دختران و عروس‌ها هیچ کس را احضار نفرمودند.

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

✳️ دیروز و امروز محال زنگه زور آذربایجان

📝منطقه وسیع و تاریخی زنگه زور مابین رودخانه ارس و منطقه قره باغ قرار دارد که فعلا قسمت شرقی آن دراختیار آذربایجان و قسمت غربی آن در اختیار ارمنستان می باشد. در آثار جغرافیدانان اسلامی این منطقه همواره جزو سرزمین های آذربایجان بوده و در سالهای قیام بابک علیه استیلای اعراب قلاع منطقه مرکز مدافعان خرمی ها بوده است.
اهمیت این منطقه در منابع دوران حاکمیت ترکان سلجوقی، اتابکان آذربایجان، امپراطوری ایلخانی، دولتهای آق قویونلو، قره قویونلو منعکس شده است. در دوران صفویه و خصوصا در دوران شاه عباس به سبب جنگهای فراوان، اسنادی از کوچ دسته جمعی اهالی ترک منطقه زنگه زور در دست است. منطقه زنگه زور در دوران خانات آذربایجان جزو مناطق قره باغ محسوب می شد و با تسلط روسیه تزاری به آذربایجان آنسوی ارس جزو ایالت گنجه گردید.
در اوایل قرن بیستم براساس آمار روسها 149 روستای زنگه زور مسلمان ترک نشین و تنها 81 روستای آن ارمنی نشین بود که در حملات تروریستی ارامنه داشناق در سالهای 1905-1907 و همچنین 1914-1920 چند صدهزار نفر از اهالی ترک منطقه شهید و یا مجبور به ترک اوطان خود شدند. در سالهای 1920 تعداد روستاهای مسلمان ترک نشین به 115 تنزل کرد. با فروپاشی روسیه در اواخر سال 1917 و تاسیس جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان، منطقه زنگه زور به هیچ وجه در داخل اراضی دولت تازه تاسیس ارمنستان نبود بنابراین آندرانیک اوزانیان همو که در تیر 1297 شمسی برای کمک به جیلوها به خوی حمله نمود ولی با مقاومت جانانه اهالی خوی شکست خورده از طریق جلفا عقب نشست، با عدم الحاق زنگه زور به ارمنستان مخالفت کرده و گروهها و دستجات تروریست ارمنی در زنگه زور تاسیس نمود و به عملیات ایذایی پرداخت. دولت تازه تاسیس آذربایجان برای مقابله با تحرکات این دستجات ارمنی قوای منظم و پارتیزانی به فرماندهی جوادبیگ شیخ لینسکی فرستاد. 20 آوریل 1920/ اردیبهشت 1299 آذربایجان برای خارج کردن قوای مسلحه ارمنی از زنگه زور به دولت ارمنستان اولتیماتوم داد. درگیری های قوای آذربایجان با دستجات پارتیزان ارمنی تا سال 1920 یعنی بلشویکی شدن آذربایجان و ارمنستان ادامه یافت. دولت شوروی منطقه زنگه زور به مساحت 6742 متر مربع را دوقسمت کرده  3637 متری مربع را به ارمنستان داد و  تنها 3105 کیلومتر مربع در اختیار دولت آذربایجان ماند.
با آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1988/1367 تمام ترکان مسلمان آذربایجان از زنگه زور و سایر محالات آذربایجان در اختیار دولت سوسیالیستی ارمنستان نظیر گوی چای، دره له یزده و ایروان اخراج شدند و قره باغ  نیز به تصرف ارامنه مسلح درآمد. با استقلال آذربایجان بازپس گیری اراضی آذربایجان قره باغ شروع و نهایتا در سال 1400 با آزادی شوشا به اتمام نهایی رسید. با شکست فلاکت بار ارمنستان و قبول تسلیم آن دولت، پیمان صلح بین دو دولت بسته شد. براساس یکی از مفاد این پیمان، آذربایجان متعهد به ایجاد کریدور خان کندی- لاچین و ارمنستان متعهد به تاسیس دالان زنگه زور مابین نخجوان با مام میهن گردید که عدم تمایل ارمنستان برای این بازگشایی کریدور سبب درگیری های خونین اخیر در نواحی مرزی بین دو کشور گردیده است.
به نظر می رسد وقت کشی ارمنستان برای بازگشایی دالان زنگه زور غربی مابین نخجوان و سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان در آینده به ضرر ارمنستان تمام شود و در ماههای آینده زنگه زور غربی همراه با بخش شرقی به سرزمین مادریشان آذربایجان ملحق شود.

✍️دکتر توحید ملک زاده ۲۳شهریور ۱۴۰۱

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

قابل توجه دوستان باستان گرا و ضد عرب و اسلام

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

.
🔴 زنبارگی شاهان

در خیلی از نوشته های باز مانده از دوران پهلوی و حتی نوشته های اخیر ، می‌خوانیم که ؛ شاهان قاجار دارای چندین زن و حرمسرا بودند، اکثر کسانی که به این موضوع به عنوان یک نقطه منفی دوران قاجار تاکید دارند، باستانگرا بوده و ادعا دارند که قبل از آمدن و حمله اعراب و مسلمانان به ایران، همه چیز عالی و دوران گل و بلبل بود.
اما این کار به عنوان یک فرهنگ در همه دوران وجود داشته و حتی در دوران باستان و قبل از حمله اعراب، شاید بزرگترین نمونه ی آن، خسرو پرویز پادشاه ساسانی باشد،
گفته اند وی دوازده هزار زن و کنیز داشته و در کاخ او سه هزار زن بوده که با آنها میخوابیده، و برای ساز و آواز و دیگر کارها هزارها کنیز داشت.
این پادشاه هیچ گاه از زن سیر نمیشد و گماشتگان او هر جا زنی را با ویژگی های دلخواه او می یافتند به نزد او می‌فرستادند. شیرین زنی بود که سوگلی خسرو پرویز به شمار میرفت، این همان زنی است که فرهاد دلباخته او شد و خسرو او را به کندن کوه گماشت. از زنبارگی خسرو پرویز ضرر زیادی بر ایران آن زمان وارد آمد، در مرز ایران و عربستان، زمامدارانی از خاندان منذر با پشتیبانی ایران زندگی می‌کردند، خسرو پرویز سر گرفتن زنانی از این خاندان ،پادشاه آنان را کشت و راه برای تاخت و تاز اعراب هموار کرد.

تلخیص: آراز گونئیلی

@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

محمد سرافراز، رئیس مستعفی صداوسیما، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰: "با قاطعیت می‌گویم، بی‌بی‌سی فارسی با نهادهای قدرت در ایران هماهنگ است و بازوی اجرایی آنهاست."

"چه در دوران ریاست سازمان صداوسیما و چه پس از استعفا بارها به صورت علنی متوجه شدم که گروه‌های پرقدرت در ایران با بی‌بی‌سی فارسی هماهنگ بودند و خبرهایی که می‌خواستند در این شبکه پخش می‌شد یا جلوی پخش آن گرفته می‌شد."

"کاملا می‌توانم با قاطعیت بگویم که این نهاد و بی‌بی‌سی در ارتباط هستند و بازوی اجرایی آن‌ها هستند. این گروه‌ها می‌توانند به بی‌بی‌سی فارسی بگویند به چه موضوعی بپردازد یا کلا نپردازد."

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🛑 وقتی چنان غرق توهم میشوی که با اظهاراتت خط بطلان میکشی روی تراوشات ذهنی هم مشربانت

توهم از نوع: گیریم پدر تو بود فاضل ، از فضل پدر تو را چه حاصل
گیریم پدر تو بود پروفسور تو چه بزغاله ای هستی ؟
توهم پان‌ایرانیستی و ضد ترکی این شخص احمق و آقازاده قدیم ، تا بدانجا پیش میره که نام ایل قشقایی را روی ماشین نیسان ژاپنی بر نمی‌تابد و داستانی را که احتمالا یک شب قبل در خواب دیده سرهم می‌کند که : " چون اسب رستم را از ایل قشقایی آورده بودند اسم این ماشین رو به خاطر اسب رستم می‌گذاریم : " قشقایی " حالا نمیگه چرا بی واسطه همون اسم خود اسب را روی ماشین نگذاشته اند .
در ضمن این پان‌ایرانیست آقازاده ، بدون اینکه خودش متوجه شود تاریخ وجود رستم را ده هزار سال پیش می‌داند یعنی در همان ده هزار سال پیش هم ایل قشقایی در ایران وجود داشته و خط بطلان می‌کشد روی نظریه همقطاران و هم مشربان خود که می‌گویند ترکها هفتصد سال نیست به ایران آمده اند.

/channel/Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

چند ثانیه زشتی ببینین
اینا مثلا مردم متمدن هستن، شعور این مردم حتی در حد حرف زدن نیست...


@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

معرفی کتاب

این کتاب، با اتکا بر اسنادی مشتمل بر مکاتبه های اداری و عرایض مردمی، در صدد تاریخ نگاری قطعه ای کلیدی اما تا کنون نا کاویده از تاریخ معاصر ایران است. در این کتاب ماجرای مردم بدبخت و مستمند و البته ستمدیده آذربایجان در اوخر ده ۲۰ شمسی است که از شدت و فقر و فلاکت به تهران و سایر شهرهای کشور کوچ می‌کنند، فقری که مرهون و نتیجه سیاست‌های عامدانه پهلوی های پدر و پسر، در آذربایجان بود، سیاست‌های کلی نظام پهلوی در آذربایجان بر این مبنا قرار گرفته بود که این جوامع از شدت فقر و نداری از هم پاشیده و اهالی این دیار کرور کرور به شهرهای دیگر بخصوص تهران مهاجرت کنند، تا هم نیروی کار برای آبادانی این شهر فراهم شود و هم آذربایجان از جمعیت فعال خالی گردد تا مبادا علم عصیان بر علیه دولت برافرازند، و اینگونه شد که هر روز با کوچ آذربایجانیها به تهران و سایر شهرهای مرکزی ایران، به رونق این شهرها افزوده شد و آذربایجان بیچاره تر گشت، سیاست‌های که در آن زمان از سوی رژیم پهلوی در آذربایجان اعمال میشد هنوز هم متاسفانه در انحاء مختلف، اعمال می‌شود، و ترک آذربایجانی با طیب خاطر و خود خواسته تن به مهاجرت داده و ذهن و تخصص و نیروی کار خود را در اختیار رونق سایر شهرها می‌گذارد.

این کتاب مال نشر اختران بوده و خواندن آن را به ترکهای تهران بخصوص آذربایجانیها توصیه میکنم.

@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🔴 به کجا می رویم؟؟؟؟؟

تتلو خواننده ای معلوم الحال با یک قیافه ای غیر متعارف و غیر طبیعی، در یک کشور دیگر کنسرت برگزار می کند و هزاران نفر از ایرانیان جهت تماشای کنسرت این خواننده فارس زبان که در میان ترانه هایش نه اشعار فاخر و هنری بلکه الفاظ و فحش های رکیک به کار می‌برد، هجوم می آوردند..
هموطنان‌، چنان برای دیدن کنسرت این آقا سر و دست و نرده شکستند که تعجب همه را بر انگیخت.
به راستی چرا اینگونه شده ؟ ایرانی چرا اینقدر به ابتذال سوق پیدا کرده؟ ایرانیان که همیشه به اشعار و شاعر هايشان بالیده اند، و در دهه های اخیر هم هنرمندان موسیقی بزرگی داشته اند، حالا چه شده که آنها را رها کرده و به تتلو و تتلوها روی آورده اند؟
به نظر میرسد سیاست های فرهنگی حکومت و دولت در بوجود آمدن اینگونه مسائل دخیل باشند، ملتی که هیچ نشانه ای از فرهنگ بومی خود را در تلویزیون ملی کشورش نمیبیند، ملتی که نمی‌تواند کنسرتی از موسیقهای محلی برگزار کند، و اساتید بزرگ موسیقی نواحی مختلف ایران، خانه نشین باشند، نتیجه اش می‌شود همین وضعی که میبینیم.
آخرین بار کی یک کنسرت مثلا ترکی آذربایجانی در شهرهای بزرگی چون تهران و تبریز که اکثریت جمعیتشان را ترکها تشکیل می‌دهند برگزار شده؟ چرا ما کنسرت کردی، مازندرانی، گیلانی و غیره نداریم، چرا مردم ایران از دیدن و شناخت آلات موسیقی ملی خود در صدا و سیما محرومند؟ با قاطعیت میتوان گفت ۹۹ درصد مردم عادی ایران از شناخت آلات موسیقی عاجزند، و آنها را نمی‌شناسند، نه در مدرسه نه در صدا و سیما و نه در اجتماع، هیچگونه آگاهی و آموزشی در مورد موسیقی و آلات و دستگاه‌های موسیقیایی و شناساندن چهره های موسیقی داده نمی‌شود.
همه این سیاست‌های غلط، جمع میشونند نتیجه اش می‌شود اینکه؛ ایرانی برای دیدن کنسرت یک آدم معلوم الحال آنهم در یک کشور همسایه سرو دست بشکند.
کشورهایی چون ترکیه، امارات کنسرت خواننده های ایرانی را برای ایرانیها برگزار می‌کنند و کلی ارز نصیب خود می‌کنند اما مسئولین محترم اجازه نمی‌دهند که خواننده‌های مطرح و به نام و البته موجه، در داخل کشور کنسرت برگزار کنند.
اینگونه سیاست‌های غلط نه در حوزه فرهنگ بلکه در حوزه های اقتصاد و سیاست هم وجود دارد نتیجه اش، وضعی می‌شود که الان در کشور حاکم است.

آراز گونئیلی

@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

عزیز،
کارزار «درخواست لغو آزمون EPT زبان انگلیسی در دوره دکتری دانشگاه آزاد» با موفقیت منتشر شد:
https://www.karzar.net/24191

با به اشتراکگذاری این لینک و ارسال آن برای دیگران، نسبت به جمعآوری امضا اقدام کنید.
#منفعل_نباشیم

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

.
🔲 گزارش اشپیگل در پایان صدر اعظمی آنگلا مرکل


♈️روز هشتم دسامبر ۲۰۲۱ مجلس آلمان صدر اعظم جدید دولت را انتخاب کرد. بنابراین امروز روز ترک آنگلا مرکل از صحنه رسمی سیاست آلمان بود.

♈️در ضمن گزارش مجله اشپیگل در این زمینه مردم نظرات خود را در این مجله در باره صدراعظم ۱۶ سال گذشته یعنی خانم مرکل درج کردند در پائین چند سطری هم از این نظرات را میخوانید:

♈️ملت آلمان از صدراعظم خود خداحافظی میکند؛ صدراعظمی که نه به مد و اجناس لوکس اهمیت داد و نه تسلیم وسوسه دوربین‌های خبرنگارها و چاپلوس‌ها شد.

♈️خانم مرکل نه در محله گرانقیمت ملک خرید و نه اتومبیل‌های گران و لوکس؛ کاخ سلطنت نساخت، در تعطیلات خود نه در قایق‌های لوکس مسافرت کرد و نه یکی از این نوع خرید و همینطور هواپیمای خصوصی نداشت.
دعوت به مهمانی‌های خصوصی را رد میکرد؛ در هتل‌های پنج ستاره دیده نشد و در مجالس اعیان ‌و اشراف شرکت نکرد.

♈️۱۶ سال تمام طرز لباس پوشیدنش را عوض نکرد و لباس‌های برند معروف و گرانقیمت هرگز نپوشید.

♈️در یکی از کنفرانس‌های مطبوعاتی یک خبر‌نگار از او پرسید: خانم مرکل به چشم میخورد که شما لباس‌های متنوع نمیپوشید و آنها را به ندرت عوض میکنید؛ شما فقط یک دست لباس دارید؟ وی جواب داد من کارمند ‌و خدمتگزار ملت هستم؛ مانکن که نیستم.

♈️در مصاحبه مطبوعاتی دیگر از وی سوال شد آیا در خانه‌اش کلفت دارد که مسئول نظافت خانه و یا آشپزی و غیره باشد؟ جواب مرکل این بود: « نه من خدمتگزار ندارم و احتیاجی هم به همچین کمکی ندارم، همسر من و خودم کارهای روزمره خانه را خودمان انجام میدهیم. »

♈️خبرنگار دیگری پرسید چه وقتی لباس‌هایتان را میشوئید؛ خودتان و یا همسرتان؟ او جواب داد: کارهای وصله و غیره را من انجام میدهم و همسرم نیز مسئول ماشین لباسشویی است (همسر مرکل پروفسور دانشگاه است.)
بالطبع ما این کارها را اکثراً دیروقت انجام میدهیم. خوشبختانه دیوارهای آپارتمان ما پهن هست و ما دقت می‌کنیم که برای همسایه‌ها مزاحمت ایجاد نکنیم.
خانم مرکل ادامه داد من انتظار داشتم از من در مورد موفقیت و یا عدم موفقیت کار دولت بپرسید؟!

♈️خانم مرکل اجاره‌نشین یک آپارتمان عادی است مثل شهروندان عادی شهر؛ وی حتی قبل از اینکه صدراعظم شود در این آپارتمان زندگی می‌کرد و بعد از آنکه رئیس دولت شد آپارتمان را عوض نکرد. او هیچگاه به یک ویلا اسباب کشی نکرد؛ نه مالک خانه است و نه استخر و هواپیمای خصوصی دارد.

♈️او در ۱۶ سال ریاست خود هیچ یک از اقوام خود را به خدمات دولتی منصوب نکرد و یا برای خود و فامیلش سمت مهم در بخش خصوصی اقتصاد فراهم نکرد. او ساعی و با هوش است و همیشه متواضع ماند. صبور و با احساسی ظریف در قبال انسان‌هاست و به قضاوت وی می‌شد همیشه اطمینان داشت.

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

🔴 مناسبت روز دانشجو

 دههٔ ۱۳۲۰ شمسی و اوایل دهه ۱۳۳۰، پس از سقوط حکومت دیکتاتوری رضا شاه  و ایجاد فضای باز، فعالیت‌های سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران که در آن زمان تنها موسسه برتر آموزش عالی بود بسیار افزایش یافت. در این دوران حزب توده ، از نفوذ بسیاری در بین دانشجویان برخوردار بود چنان‌که بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه تهران عضو یا هوادار این حزب بودند. اما در دوران نخست‌وزیری محمد مصدق و افزایش محبوبیت جبههٔ ملی در اوایل دهه ۱۳۳۰، محوریت این حزب در دانشگاه به چالش کشیده شد. پس از وقوع کودتای انگلیسی بیست هشت مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف ضعیف، تحت نام نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهرات‌ها و اعتصابهای پراکنده‌ای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و بازار، برگزار شد.

چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و انگلستان (که در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۶ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی، اقدام به شلیک تیر کردند که موجب مرگ سه دانشجو به نامهای احمد قندچی،مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا شد. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال نیروهای نظامی بود، دریافت کرد.
وقایع آذر سال۱۳۳۲، نمایانگر واکنش دولت کودتا به فعالیتهای دانشجویی بود و به دنبال آن سرکوب نظام‌مند تمامی اشکال دیگر مخالفتها، روی داد.۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور، که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد. دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصابهای دانشجویی به راه می‌انداختند و در واقع ۱۶ آذرماه به معیار خوبی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت استبدادی و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد.

@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

.
🛑 تیر باران اولین ویراستار ایران


بعد از کودتای انگلیسی- آمریکایی ۲۸ مرداد شاه علیه مصدق، مرتضی کیوان شاعر و فعال سیاسی عضو حزب توده ایران، تنها به جرم پناه دادن به سه افسر هم حزبی خود به همراه همسر خود، پوری سلطانی دستگیر و پس از محاکمه ظالمانه در ۲۷ مهر ماه سال ۱۳۳۳ تيرباران شد . کیوان به هنگام مرگ ۳۳ سال داشت.
مرتضی کیوان جدا از فعالیت ها و گرایشات سیاسی، شخصیت مهم ادبی و فرهنگی هم بود و علاوه بر شاعری، منتقد هنری ، روزنامه‌نگار و اولین ویراستار متون فارسی در ایران محسوب میشد، وی در آن زمان با شاعران بزرگی چون نیمایوشیج، احمد شاملو و سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج( سایه) دوستی عمیقی داشت.
یکی از دلایل منفوری و سقوط و دربدری شاه، خون به ناحق ریخته این جوانان بود.
خون ناحق ریخته بر زمین نمی‌ماند


@Tarikhvasiasat

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

.

⭕️ رستورانی به وسعت چند حزب سياسي

↙️ به مناسبت 12 مهر، سالروز درگذشت محمد حسن شمشیری موسس «چلوکبابی شمشیری»

✍️ قاسم خرمی

✅ « او به خوبی حس کرده بود، کشوری که در آن ارزش آدمی پایمال شود و ظلم و خودخواهی و درنده خوئی به جای فضائل اجتماعی در آید، محکوم به زوال است. او به حد عشق، به میهن خود مهر می‌ورزید...»

💠 این سخنان را دکتر غلامحسین صدیقی از اعضای بلند پایه جبهه ملی در روز 12 مهر 1340 بر سر مزار محمدحسن شمشیری در گورستان ابن بابویه تهران ایراد کرد؛ در سوگ پیرمرد آزاده و وطن پرستی که ایستاده مُرد

💠 شمشیری نو جوان بي سوادي بود كه بعد از یک عمر شاگردی و پادویی نهایتا در اوایل دهه ۱۳۳۰ شمسی در منطقه سبزه میدان تهران، یک چلوکبابی دایر کرد که تبدیل به نماد جنبش ملی و مرکز ارتباط اصناف و نیروهای سیاسی وقت شد.کیفیت پخت غذاهایی آن به حدی بود که مشتریان ساعت ها در صف می ماندند تا نوبت ورود آنها به داخل رستوران و صرف غذا برسد.

💠 محسن شمشیری در دوره نمایندگی دکتر محمد مصدق، شیفته علائق میهنی او شده بود و به تدریج در سلک هواداران او در آمد. دوستی شمشیری و مصدق بالاگرفت؛ بطوریکه او رابط میان مصدق و اصناف تهران شد و باري ديگر « سياست» و « بازار» را به هم پيوند داد.

💠 با شروع جنبش ملی شدن نفت، شمشیری بازار تهران را در حمایت از مصدق بسیج کرد. توقف فروش نفت ایران، دولت مصدق را در تنگنای مالی قرار داد و برای تامین هزینه های اداره مملکت، مجبور به فروش اوراق قرضه کرد، شمشیری در اقدامی جوانمردانه و وطن خواهانه ۳۰۰ هزار تومان از اوراق قرضه دولت را یکجا خرید و یک میلیون تومان هم در اختیار «بانک بیمه» قرار داد تا به افراد نیازمند و تحت فشار وام اعطا کند.

💠 حسن شمشیری یکی از نیکوران بنام و اسوه سخاوتمندان عصر خوديش بود. فرزندی نداشت و تمام ثروتی که با استکان شویی و ظرفشویی تهیه کرده بود را صرف آزادی و سربلندی ایران و رفع حوائج مردم گرفتار کشور کرد. هزینه تحصیل تعدادی از دانشجویان بی بضاعت را تامین کرد و مبلغ ۳۰۰ هزار تومان نیز به احداث ساختمان جدید در بیمارستان نجمیه تهران اختصاص داد.بیمارستان آسیای تهران را همان دانشجویانی ساختند که با هزینه شمشیری در خارج تحصیل کرده بودند.

💠 در سالهای بعد از کوتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این پیر مرد وطن خواه و نیک کردار ایرانی، به خاطر حمایت از مصدق، زیر فشارهای شدید سیاسی و امنیتی رژیم محمد رضا شاه قرار گرفت. تعدادی از اوباش حکومتی و طرفدار شاه به خانه و چلوکبابی شمشیری هجوم بردند. شیشه ها را شکستند و تابلوی آنرا کندند تا نامی از شمشیری باقی نماند.

💠 تمام تلاش حکومت شاه این بود تا احترام و شخصیت او را در هم بشکند و وادارش کند که علیه مصدق چیزی بگوید. شمشیری در عوض، تمام کسانی که به مصدق پشت کرده بودند را مورد سرزنش قرار داد و در جریان دفاعیاتش در دادگاه گفت: «… من با تمام وجود، عاشق این مردِ بزرگ و وطن پرست و مردم دوست هستم و جان و مالم فدای یک تار موی مصدق باد…».

💠 او مدتی توسط رژیم پهلوی به جزیره خارک تبعید شد. در همان حال نا امید نشد؛ شروع به سوادآموزی کرد برای مردم خارک کارآفرینی کرد و درسال ۱۳۴۰ درگذشت؛ بدون آنکه به آرزویش رسیده باشد. چرا که مدام می گفت: « آرزو دارم که یک روز، آزادی ملت ایران را ببینم و بمیرم!».

💠 مرگ حاج حسن شمشیری آنهم ۸ سال بعد از تحقیرها و سرکوب های ناشی از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا و انگلیس بر علیه ملت ایران، برای نیروهای سیاسی ایران و هر کسی که او را می شناخت، ناگوار و غم انگیز بود. دکتر مصدق که در تبعید به سر می برد، با شنیدن خبر مرگ این یار وفادار خود، برای نخستین بار اطلاعیه ای را با دست خط خودش صادر کرد و نوشت: « از خبر درگذشت رادمرد وطن پرست و آن خیر نیکوکار، آقای شمشیری آنقدر متاثر شدم که نتوانستم از عهده نگارش این سطور برآیم». ادیب برومند نيز در وصف او سرود: «ساده مردی که فراخاست زِ انبوه عوام/ لیک در جمع خواصش، سخن از محمدت است...».

💠 پدیدهای مثل حاج محمد حسن شمشیری ثابت کرد که کمک به وطن و مردم دردمند وطن، مستلزم هیچ درجه از دانش یا منصب و مقام نیست. می توان بدون توان خواندن و نوشتن و با یک قهوه خانه کوچک در عرصت سیاست و جامعه، تاثیرات گذاشت که دهها نخبه و حزب سیاسی قادر به آن درجه از اثر گذاری نباشند. مي توان شكست خورد اما بازنده نبود

💠امروزه، از اوباش اجیر شده حکومت شاه که رستوان شمشیری را غارت کردند، هیچ نام و اثری نیست امابعد از مرگ شمشیری، صدها رستوارن و چلوکبابی با عنوان «شمشیری» در سراسر کشور تاسیس شد تا نام او را جاودانه کنند. يادش گرامي باد

Читать полностью…

تاریخ و سیاست

به راستی در مدارس ایران چه چیزی به بچه ها و دانش آموزان می آموزنند؟؟؟

Читать полностью…
Subscribe to a channel