taravatbaharngo | Unsorted

Telegram-канал taravatbaharngo - Taravat Bahar NGO

154

تازه هاى محيط زيست/ روش هاى حفاظت از محيط زيست/ ترجمه مقالات روز دنيا / هر آنچه كه يك فعال محيط زيستى دوست دارد بداند / موسسه زيست محيطى طراوت بهار ( زير نظر مستقيم دكتر حميد طراوتى)taravat-bahar.org

Subscribe to a channel

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "کنجکاوی در باره ی گرمایش کره ی زمین و مبانی علمی آن" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

برای مطالعه‌ی بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

به نظر می رسد که رهبران جهان بسیار نادان و کم مایه تر از آنند که تصور می شد و تجارب گذشته را خیلی زود فراموش می کنند. در اجلاس روز جمعه 22 مارس برخی سران و کارشناسان اتحادیه اروپا در بروکسل، شرکت کنندگان بیانیه ای منتشر کرده اند و در آن خواستار احیای انرژی هسته ای شده اند. معلوم نیست چه کسی گفته است که انرژی هسته ای چیز بی خطر و انرژی تمیز و پاکی ست. همین 13 سال پیش بود که زلزله ای به قدرت 9 ریشتر در ناحیه ی توکوهو ی ژاپن رخ داد و نیروگاه فوکوشیمای ژاپن را ویزان کرد. ارتفاع سد نیروگاه 5.7 متر بود اما موج هایی به بلندی 10 متر و بیش تر در دریا ایجاد شد تا بگوید که آن طور هم نیست که طبیعت از پس ژاپن و تکنولوژی پیشرفته ی آن بر نیاید بلکه به موقع اش ضربه ی خود را می زند. آلمان که پیشرفته ترین سامانه ی تولید انرژی بادی را در اروپا دارد از این واقعه چنان ترسید که سریعا برنامه ای برای تعطیلی تدریجی ی نیروگاه های خود طرج ریزی کرد. فرانسه هم قول داد که تا 2025 پنجاه درصد از ظرفیت تولید برق اتمی ی خود بکاهد. جمهوری چک نیز همین کار را کرد و ایتالیا که تنها کشور بزرگ اروپاست که انرژی اتمی ندارد، خیلی از رفراندومی که قبلا برای تعطیل کردن نیروگاه های اتمی خود برگزار کرده بود خوشحال شد.
اروپا 167 نیروگاه اتمی فعال دارد و از 27 کشور عضو اتحادیه ی اروپا فقط 12 تای آن برق اتمی تولید می کنند. مهم ترین آنها فرانسه است که 70 درصد برق خود را از این طریق تامین می کند. هیچ کشوری در جهان تا به این حد به انرژی اتمی برای تامین برق خود متکی نیست. حال که به علت جنگ اوکراین کشور های اروپایی با کمبود انرژی مواجه شده اند. فرانسه تصمیم گرفته بر تعداد نیرو گاه های اتمی خود بیفزاید. خب این چه معایت و خطراتی دارد؟ اول آن که انرژی اتمی بسیار پر هزینه است. البته به همین علت شرکت های غول آسای بسیاری علاقمند به سرمایه گذاری در آن هستند. دوما اگر یک نیروگاه در فرانسه دچار حادثه و منفجر شود، جنان که تا به حال در سه نیروگاه بزرگ جهان - تری مایل آیلند آمریکا، چرنوبیل روسیه شوروی، و فوکوشیمای ژاپن- اتفاق افتاده، تمام اروپا تا چندین دهه غیر مسکون خواهد شد. البته معیار های ایمنی بالا رفته اما حادثه هم خبر نمی کند. در اروپا که اکنون فاشیسم پیوسته قدرت می گیرد و مشکل پناهندگان و مهاجران بسیار بزرگ شده و تخاصم و نفرت بسیار شدت گرفته، احتمال حملات تروریستی و پهبادی و غیره بسیار بالا رفته. و نیروگاه اتمی یک هدف بسیار مهم این نوع حملات است. از آن گذشته دفع زباله های اتمی خود معضل بزرگی ست. کل مواد و فلزات و آبی که در داخل نیروگاه های اتمی وجود دارد آلوده به رادیو اکتیو است و باید با احتیاط فراوان دفع شود. سوخت سوخته شده ی نیروگاه نیز معضل بسیار بزرگی است. باید آن را به مقبره ی اتمی ببرند و در عمق پانصد تا 1000 متری دفن کنند و روی آن را تا سطح زمین با بتن پر کنند و تازه باز هم ممکن است به آبهای زیر زمینی نشت کند. هزینه ی دفع پسماند اتمی گاه از هرینه ی تولید آن بیش تر است.
 
افزایش تولید چنین انرژی پر هزینه و پر خطر و کشنده ای، جز شرکت های بزرگ تولید کننده نیروگاه برای هیچ کس دیگر نفعی ندارد. با گسترش جنگ و نابرابری و رواج خرافات و اینک توسعه ی انرژی اتمی به نظر می رسد که قراری هست که جهان را ویران کنند.

 

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

امروز در دبی و در جریان کنفرانس Cop28 که سران ۱۴۰ کشور در آن شرکت دارند، نماینده امریکا گفت که ۴۰ کشور توافق کرده اند که تولید انرژی اتمی و تعداد نیروگاه ها ی اتمی را سه برابر کنند تا مصرف سوخت فسیلی کم شود . این آقایان اگر فاجعه نیروگاه چرنوبیل در اکراین و در زمان شوروی سابق را از یاد برده اند حداقل باید فاجعه نیروگاه فوکوشیمای ژاپن هنوز در خاطرشان باشد. مشکل اصلی نیروگاه های اتمی دفع زباله های اتمی ست. در امریکا قبرستان اورانیوم در نوادا ساخته شده. سوخت سوخته شده را ابتدا در استخر نیروگاه خنک می کنند. بعد آن را در تابوت های سربی می ریزند و سپس این تابوت ها را با قطار های مخصوص به صحرای نوادا می برند و در آنجا در گودال هایی که هریک ۵۰۰ متر عمق دارد دفن می کنند و روی آنها به ارتفاع ۵٠٠ متر بتن می ریزند و پرچمی بالای آن می زنند که روی آن نوشته خطر مرگ.این خطر تا ۵٠٠ سال دیگر از بین نمی رود. مخارج این قبرستان اتمی سرسام آور است و در طول راه هم خطر نشت وجود دارد. حالا آقایان می گویند برای تولید انرژی سبز می خواهند تعداد نیروگاه ها را سه برابر کنند. خیر آقایان مرحمت فرموده ما را مس کنید

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مواضع محیط زیستی طرفداران ترامپ (3/2)

در نهایت پلیس ها حمله می کنند و گاز اشک آور می زنند. جوانان سیاه پوش به جای این که فرار کنند می ایستند وچترهای خود را به صورت افقی باز می کنند و به این شکل به خطوط پلیس حمله می کنند. یکی از معترضان که ماسک هم ندارد با صورت روی زمین دراز کشیده است. پلیس به او تیر زده است. حدود 20 سال سن دارد و موهای بلوند تاب دار. صورتش را که نگاه می کنی کوچکترین اثری ترس در آن نیست. با آرامش به دوربین هایی که روی او تمرکز کرده اند و نیز به چشم پلیس ها نگاه می کند و با خونسردی می گوید: گور پدر دونالد ترامپ، لعنت بر ترامپ.
شب قبل از تحلیف ترامپ من یک کشاورز 72 ساله اهل تنسی را دیدم که به من گفت فکر می کنی این ها چه جوری اند؟ و منظورش کسانی بود که ترامپ را فحش می دادند. او که یک پیراهن کابویی ضخیم و قرمز (پیراهن گاو چرانان) به تن داشت به تظاهر کنندگان زل زده  بود و می گفت: «این ها نمی خواهند کار کنند این ها مریض اند.» حرف مزخرفی بود چون غالب تظاهر کنندگان بچه های طبقه متوسط بودند که تحصیل کرده بودند و شغل داشتند.
«می دونی اینا چقدر خرج داره؟ کلاه بیس بال 50 دلار، کفش ورزشی جفتی 150 دلار». این حرفش هم برای من عجیب بود این جوانان که غالب آنها  آنارشیست بودند هیچ کدامشان نه کلاه بیس بال سرشان بود و نه کفش ورزشی داشتند. او ادامه داد: اینها فقط پول می خوان و دستش را مثل گداها دراز کرد و حالتی به خود گرفت مثل این که بوی بدی به مشامش رسیده است.
من تازه می فهمم که او در واقع تظاهرات را نمی بیند. بلکه در چشم ذهن خود فقط افراد سیاه پوست تنسی را می بیند و این مردم او را به یاد سیاه پوستان می اندازند. او می گوید به اینها وقتی از سوپر مارکت بیرون می آیند نگاه کن – و چشمانش از خشم قلمبه می شود – و ادامه می دهد «تیشرت سفید 20 دلار، کفش ورزشی 150 دلار و…» او متخصص قیمت لباس هایی است که سیاه پوستان می پوشند.
وقتی من سعی می کنم اعتراض کنم مغز او به یک موضوع دیگر می پرد. یعنی موضوع تغییر اقلیم که او معتقد است ساختگی است. او با تعجب می گوید: «خیلی جالب است گاوها باد ول می کنند و این ها می گویند که شما باید برای گاز متان مالیات بدهید این چه ربطی دارد.» او می گوید که:«در زیر قطب جنوب یک جنگل گرمسیری فسیل شده وجود دارد که پر است از اسکلت شتر و این ثابت می کند که تغییر آب و هوا موقتی است یعنی گاهی هست و گاهی نیست.»
چندان که واشنگتن برای تحلیف ترامپ پر می شود، من افرادی مانند این شخص را زیاد می بینیم. ترامپ به این افراد قدرت بخشیده است و رسانه های آمریکا هم به آنها اجازه داده اند تا آن چه را که آنها بیش تر از هر چیز می خواهند منتشر کنند یعنی نفرت را بتوانند انتشار دهند. نژاد پرستان یکی پس از دیگری در آن جا داستان خود را برای من می گویند و برای من آشکار می شود که ما با چه کسانی سر و کار داریم: افرادی که قدرت محاسبه های منطقی را از دست داده اند و تمام ناراحتی ها و بی عدالتی های جزئی زندگی خود را به خطر خیالی ناشی از سیاه پوستان و هم جنس بازان و زنان آزاد شده نسبت می دهند.

ادامه ی مطلب... 👇👇👇

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "مواضع محیط زیستی طرفداران ترامپ" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

برای مطالعه‌ی بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

https://did instagram.com/stories/n.tavafzadeh/3191816358096627785?utm_source=ig_story_item_share&igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

دلیلی منطقی برای هراس – بخش دوم

بخش دوم

سیاست گذاران مسائل اقلیمی و تشکل های مردم نهاد (ان- جی- او ها) سناریو های متعددی را در این باره که برای متوقف کردن این روند چه باید کرد ارائه داده اند. اما همه ی آنها در عین این که کره ی زمین را نظامی پیچیده در نظر می گیرند، اقتصاد را ماشینی ساده تصور می کنند که از یک نهاده/داده، یک منبع انرژی و یک دستِ خردمندِ کنترل کننده یعنی بازار تشکیل شده است. آنان وقتی از “گذار” صحبت می کنند منظورشان آن است که با تعدیل سازوکار های بازار، سیاست گذاری در زمینه ی انرژی را به صورت مرحله به مرحله به سوی مصرف کم تر کربن سوق دهند.

اما اقتصاد، درست مانند آب و هوا در فصل بروز توفان، بسیار پیچیده است و در معرضِ عکس العمل هایی ست که به گونه ای مهار ناشدنی سرعت می گیرند و نیز در معرض حلقه های بازخورد بسیار پیچیده ای است. اقتصاد نیز مانند آب و هوا، از درونِ ترکیبی از چرخه های بلند مدت و کوتاه مدت حرکت می کند. اما، همان طور که من نشان داده ام، این چرخه ها به موتاسیون (جهش) هایی می انجامد و در نهایت در دوره های زمانی ی 50 تا 500 ساله به فروپاشی منجر می شود.

تا اینجا در این کتاب من از ورود به مساله ی بحران آب و هوا اجتناب کردم و می خواستم نشان دهم که اکنون چگونه برخورد بین اینفو تک (تکنولوژی اطلاعات) و ساختارهای بازار، به خودی خود ما را به سمت نقطه ی عطف مهمی می کشاند. یعنی حتی اگر آتمسفر نیز در وضعیتی با ثبات می بود باز هم تکنولوژی ما، ما را به جایی فراتر از سرمایه داری سوق می داد.

اما سرمایه داری صنعتی ظرف دویست سال درجه ی حرارت کره ی زمین را هشت دهم درجه ی سانتیگراد (0.8) گرم تر کرده است و مطمئناً آن را تا سال ۲۰۵۰ میلادی به دو درجه ی سانتیگراد بالاتر از میانگین درجه ی حرارت پیش از صنعتی شدن افزایش خواهد داد. هر پروژه ای که بخواهد از سرمایه داری فراتر رود می بایست مبارزه ی فوری با تغییر آب و هوا را در صدر اولویت های خود قراردهد. یا ما به موقع واکنش نشان خواهیم داد و نسبتاً با نظم و ترتیب با آن مقابله خواهیم کرد یا دست روی دست خواهیم گذاشت و فاجعه پیش خواهد آمد.

امروز خندیدن به پرت و پلاهای کسانی که تغییر آب و هوا را انکار می کنند رایج شده، اما در پشت پاسخ این افراد منطقی وجود دارد. آنها می دانند که علم اقلیم شناسی، اقتدار، قدرت و جهان اقتصادی آنها را نابود خواهد کرد. در واقع دریافته اند که اگر تغییر آب و هوا حقیقت داشته باشد دیگر کار سرمایه‌داری تمام است.

اما کسانی که براستی پرت و پلا می‌گویند انکار کنندگان آب و هوا نیستند بلکه سیاستمداران و اقتصاددانانی هستند که گمان می کنند ساز و کارهای موجود در بازار می‌تواند تغییر آب و هوا را متوقف کند و گمان دارند که این بازار است که می باید میزانِ محدودیت ‌فعالیت های اثر گذار بر اقلیم را تعیین کند و این بازار را می‌توان چنان تغییر ساختار داد که بزرگ­ترین پروژه ی مهندسی مجددی را که تا کنون بشر به خود دیده است ایجاد کند.

در ژانویه ی سال ۲۰۱۴، جان اشتون (John Ashton) دیپلمات انگلیسی و نماینده ی ویژه ی دولت بریتانیا در زمینه ی تغییر آب و هوا، حقیقت عریانی را به یک درصد فوقانی جامعه عرضه کرد. اوگفت: اگر بازار را به حال خود بگذارید هرگز نمی‌تواند نظام انرژی جهان را آنگونه که باید تغییر دهد و هرگز نخواهد توانست ظرف یک نسل اقتصاد را متحول کند. طبق گزارش آژانس بین المللی انرژی اگر ما همه ی برنامه های محدودیت انتشار کربن را که تاکنون اعلام شده اجرا کنیم و به تمام اهداف در نظر گرفته شده برای مالیات کربن و اهدافی که در زمینه ی توسعه ی انرژی های نو تعیین شده دست یابیم، بدین معنا که اگر مصرف کنندگان علیه مالیات های سنگینی که می بایست وضع شود شورش نکنند و جهانی شدن نیز از هم نپاشد، باز هم میزان انتشار گاز کربنیک تا سال ۲۰۳۵ میلادی حدود ۲۰ درصد دیگر افزایش خواهد یافت و به جای این که افزایش گرمای کره ی زمین به دو درجه محدود شود، درجه ی حرارت آن ۳.۶ درجه ی سانتیگراد افزایش خواهد یافت.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

دلیلی منطقی برای هراس – بخش یکم (2/2)

از آن جا که بوم سازگان (نظام زیست بومی) ما بسیار پیچیده است نمی توانیم هر اختلالی را که در اقلیم ایجاد می شود با اطمینان صد در صد به فعالیت انسان نسبت دهیم. اما پنل بین دولتی می گوید می توانیم کاملا مطمئن باشیم که حوادث مهلک اقلیمی – تند باد های دریایی، سیل، طوفان، خشکسالی- در نیمه ی دوم قرن حاضر افزایش خواهد یافت.

در گزارش روزآمد شده ی سال 2014، پنل بین دولتی بدون هیچ قید و بندی هشدار می دهد که: اگر نتوانیم افزایش انتشار کربن را مهار کنیم ” احتمال تاثیرات شدید، فراگیر و باز گشت ناپذیر در زندگی انسان ها و بوم سازگان ها افزایش خواهد یافت.” توجه کنید که این سخنان در گزارش گروهی دانشمند آمده است. آنها کلماتی مانند “شدید، فراگیر و بازگشت ناپذیر” را تایید نمی کنند مگر این که اهمیت آنها را با دقت سنجیده باشند. اگر شما از اقتصاددانان متعارف باشید احساس می کنید آن چه در شرف وقوع است یک “شوک برون زا ” ست، یعنی نتیجه ی عمل یک منبع اضافی آشفتگی در وضعیتی که هم اکنون هم آشفته است. اما برای کشاورزان فیلیپین، آفریقایی- امریکایی تبار های لوییزیانا و مردم استان نینگزیای چین، این شوک هم اکنون روی داده است.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "دلیلی منطقی برای هراس - بخش یکم" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

آنچه در پی می آید بحثی است مربوط به محیط زیست و فاجعه ای که در این رابطه در پیش است. این مطلب بخشی از فصل نهم کتاب “پسا سرمایه داری” نوشته ی پل میسن و ترجمه ی حمید طراوتی است که توسط نشر هستان به تازگی منتشر شده است. در این بخش از کتاب پل میسن استدلال می کند که بدون تغییر رویکرد اقتصادی و بدون از بین رفتن شرکت های بسیار بزرگ جهان که انحصار موادی مانند انرژی و نفت و… را در دست دارند حفظ محیط زیست عملا ناممکن است. این مطلب به دلیل بلند بودن در چند بخش تقدیم می گردد.
مدیر سایت

برای مطالعه‌ی بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

⚠️🔻 کارهای جزئی برای حفظ محیط زیست کافی نیست (2/1)

نئو لیبرالیسم ما را به سمت اقدامات فردی در مبارزه با تغییر اقلیم سوق داده است.
جزیی نگری و ندیدن کل در همه ی زمینه ها مشکل زاست. محیط زیست نیز از این قاعده مستثنا نیست. اکنون هیچ کشور یا شرکت بزرگی نیست که خود را هوادار محیط زیست نشان ندهد اما در واقع نابودکنندگان اصلی محیط زیست غالبا همین کشورها و شرکت های بزرگ هستند. توصیه هایی که آنها به طرفداران محیط زیست می کنند بسیار جزئی گرایانه و معطوف به مسائل خرد است. آنها بر این نکته پای فشاری و برای آن هزینه می کنند تا عوامل اصلی تخریب محیط زیست از نظر پنهان بماند. چنان که مثلا در غالب نقاط تمام فعالیت زیست محیطی مردم در مورد جمع آوری زباله از کوهستان ها و جاده ها محدود شده است. مقاله ای که در ذیل می آید، مقاله ای است که روزنامه گاردین در این زمینه منتشر کرده و آقای محمدرضا جعفری آن را ترجمه کرده اند که حاوی نکات بسیار مفیدی است و ما اینجا آن را با اندکی جرح و تعدیل منتشر می کنیم:

آیا شما به کسی پیشنهاد ‌می‌دهید که با پرتاب حوله خانه‌ای آتش‌گرفته را خاموش کند؟ یا با مگس‌کش دستی به مصاف اسلحه برود؟ انبوه اندرزهایی که ما درمورد تغییر اقلیم ‌می‌شنویم – اندرزهایی که به ندرت می‌تواند با طبیعت این بحران جور دربیاید – این گونه اند. ایمیلی دریافت کرده‌ام که شامل سی گزینه ی پیشنهادی برای تبدیل دفتر کارم به یک دفتر سبز است مانند استفاده از قلم هایی با قابلیت مصرف دوباره، بازآرایی مجدد اتاق با رنگ های روشن و عدم استفاده از آسانسور. خب وقتی به خانه می رسم نفس نفس زنان از پله بالا می روم. اما می‌توانم تغییرات دیگری نیز انجام دهم مثلا تعویض چراغ ها، خرید سبزیجات محلی، خرید لوازم سازگار با محیط زیست و کم مصرف و نصب صفحه های خورشیدی بر پشت بام خانه ام. تازه علاوه بر همه ی اینها مطالعه ای که اخیرا منتشر شده نیز ادعا ‌می کرده که بهترین راه مقابله با تغییرات اقلیمی ‌را یافته است و آن این است که : “سوگند بخورم هیچ گاه بچه دار نشوم.”

این احکام فراگیر و مشوق اقدامات فردی، به یمن تبلیغات و کتاب‌های درسی و کارزارهای محیط زیستی قدرت های متداول، بویژه در غرب، به اندازه ی هوایی که نفس ‌می‌کشیم طبیعی به نظر ‌می رسد. اما بهتر از این نمی شد با زرق و برق ما را فریب داد. درست همان زمانی که ما به سبز‌کردن زندگی شخصی مان مشغولیم اَبَرشرکت های سوخت فسیلی با تخریب های ناشی از انتشار گازهای گلخانه‌ای تلاش های ما را بی ربط و بی اثر ‌می کنند. ٧١ درصد از گازهای گلخانه ای جهان تنها توسط صد شرکت جهان منتشر می شود و این عددی خیره کننده است. شما به آن صفحه ی خورشیدی و این خودکار دوبار مصرف فکر ‌می کنید، آنها به آتش کشیدن سیاره.

آزادی عمل این اَبَرشرکت ها در آلایندگی – و ترویج راه‌حل های بی پایه در سبک زندگی – تصادفی نیست بلکه نتیجه ی جنگی است ایدئولوژیک که در ٤٠ سال گذشته با موفقیتی ویرانگر، اما نه غیرقابل بازگشت بر ضد امکان کنش جمعی در جریان بوده است.

پروژه سیاسی نئو لیبرالیسم که با تاچر و ریگان به اوج خود رسید دو هدف عمده را دنبال ‌می‌کرد: اول برچیدن هرگونه مانع بر سر راه اِعمال قدرت فردی بی حد و حساب و غیر پاسخگو و دوم جا زدن آن به عنوان اراده ی عمو‌می ‌دموکراتیک. و کارکرد سیاست‌های مشخصه ی آن چون خصوصی‌سازی، مقررات‌زدایی، کاهش مالیات ها و تبادلات آزاد تجاری نیز در جهت تقویت همین مساله است. باز گذاشتن دست ابرشرکت ها در انباشت سود های کلان، انگاشتن جو زمین به مثابه چاه تخلیه فاضلاب و از بین بردن توانایی های ما در طرح و برنامه ریزی برای رفاه عمومی – از طریق ابزارهای دولت – از کار های آنان است.
از ما بهتران مانع هرگونه نظارت جمعی بر قدرت ابرشرکت ها می شوند. زد و بندها و کمک های مالی به شرکت ها، ضمن بی محتوا کردن دموکراسی، مانعی بر سر راه سیاست های سبز است و همچنان به سوخت های فسیلی سوبسید پرداخته می شود و  تا حد امکان حقوق تشکل هایی مثل اتحادیه ها ی کارگری را که موثرترین ابزار کارگران برای اعمال قدرت جمعی است پایمال کرده است.

ادامه‌ی مطلب... 👇👇👇

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

وبینار جمعیت چین و هند و جمعیت جوانان آفریقا

چندان که جمعیت چین و هند پیر می شود، جوانان آفریقا این قابلیت را دارند که نیروی کار مورد نیاز آنها را تامین کنند.
داده های جدید حاکی از آن است که جمعیت هند به زودی جمعیت چین را پشت سر خواهد گذاشت و خود به جای کشوری خواهد نشست که چند دهه است پر جمعیت ترین کشور جهان به شمار می آید.
تحلیل موسسه مرجع جمعیتی جهان (PRB) نشان می دهد که درست است که جمعیت هند در حال رشد است ولی رشد آن پیوسته آهسته تر می شود. در واقع هند تا دو دهه ی دیگر به جرگه ی کشورهای دارای جمعیت پیر خواهد پیوست. بنابراین جوانان کشورهای زیر-صحرایی آفریقا که به آنها آفریقای سبز نیز می گویند و اکنون هیچ توجهی به آنها نمی شود، می تواند نیروی کار مورد نیاز این کشورها را برآورده کند.
این گذار تاثیرات بسیار مهمی بر تغییر اقلیم، بر نیروی کار جهانی و بر اقتصاد جهان خواهد داشت.
به وبینار موسسه ی مرجع جمعیتی جهان (PRB) بپیوندید. در این وبینار خانم باربارا سلیگمان (Barbara Seligman) که معاون برنامه های بین المللی موسسه است همراه با همکارشان در آفریقا درباره ی این مساله صحبت خواهد کرد. این وبینار به صورت گفتگوی متقابل خواهد بود و شرکت کنندگان در آن می توانند نظر خود را ارائه کنند. این وبینار به تاریخ یکم ژوئن 2023 برابر با یازدهم خردادماه 1402 و ساعت 10:00 صبح (ETD) برابر با ساعت 14:00 (UTC) و 17:30 به وقت تهران برگزار خواهد شد.
برای شرکت در این وبینار می توانید از طریق لینک زیر اقدام نمایید.

لینک شرکت در وبینار

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "نابرابری و یک درصدِ فوقانی" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

برای مطالعه ی بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
info@taravat-bahar.org
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

پیری جمعیت (2/1)

به نظر می رسد که بسیاری از مسائل امروز جهانی شده اند و راه حل همه ی آنها نیز جهانی ست. یکی از این مشکلات مشکل پیری جمعیت است. پیری جمعیت و رشد جمعیت هر دو از پیامدهای بیرونی رشد سرمایه داری هستند، یعنی سرمایه داری با رشد خود و بدون اینکه هیچ هدف و برنامه ای داشته باشد آنها را تولید کرده است. پیری جمعیت مشکلی جهانی ست یعنی جز ده تا پانزده کشور خاص و کوچک بقیه کشورهای جهان با آن دست به گریبانند. از نظر تعریف پیری جمعیت یعنی افزایش متوسط سن جمعیت در هر جامعه که در اثر کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی ایجاد می شود. اکنون در غالب کشورها امید به زندگی پیوسته بالاتر می رود و جمعیت پیوسته پیرتر می شود. اوایل این پدیده در کشورهای توسعه یافته ظهور کرد اما اکنون عملا در تمام کشورهای در حال توسعه نیز وجود دارد.
همه ی کشورهایی که با این مشکل روبرو هستند مردم خود را به فرزند آوری تشویق می کنند و برخی کشورها نه فقط تشویق می کنند بلکه تنبیه نیز می کنند یعنی محدودیت هایی را برای کنترل موالید به وجود می آورند که در واقع آزادی انسان ها را محدود می کند. حالا توجه کنید که جمعیت جهان به همین تازگی از مرز هشت میلیارد نفر عبور کرده است و افزایش جمعیت یکی از مهمترین عوامل تخریب محیط زیست است. مثلا در کشور خودمان که جمعیت در اوایل انقلاب سی و سه میلیون نفر بود اکنون به بیش از هشتاد و چهار میلیون نفر افزایش یافته است و یکی از عوامل تمام مشکلاتی که ما در زمینه ی آب، فرسایش خاک، نابودی جنگل ها، حاشیه نشینی در شهر ها، نابودی مراتع و امثالهم داریم ناشی از همین رشد جمعیت است. اگر قرار باشد همه ی کشورها برای جلوگیری از پیری جمعیت بر جمعیت خود بیفزایند معلوم نیست چه بلایی بر سر محیط زیست و مردم جهان خواهد آمد. فرزند آوری بیش تر تنها راه مبارزه با پیری جمعیت نیست. پیری جمعیت مشکل بزرگی ست چرا که از توان اقتصادی کشورها می کاهد. در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته در مقابل هر یک نفر کهنسال و بیکار سه نفر کار می کنند. در واقع این سه نفر با کار خود درآمدی ایجاد می کنند و حق بیمه و مالیاتی می پردازند که از طریق آن مستمری بازنشستگان و کهنسالان و هزینه های بهداشتی و درمانی کودکان زیر 14 سال پرداخت می شود.
اگر روند کنونی پیری جمعیت ادامه یابد تا سال 2050 این نسبت یک به یک خواهد شد. افرادی که در جامعه نیازمند کمک هستند و نمی توانند کار کنند دو دسته هستند، یکی افراد بالای 60 سال و دیگری افراد زیر 14 سال. آمارها نشان می دهد که در سال 2050، 35 درصد از جمعیت اروپا و 24 درصد از مردم آسیا افراد مسن خواهند بود.
جمعیت یکی از عواملی ست که حکومت ها از نظر قدرت کشور روی آن حساب می کنند. وزن کشورهای پر جمعیت تر در جهان امروز سنگین تر است و لذا خیلی از کشورها مایلند که جمعیت بیشتری داشته باشند. اما تصور کنید که همه ی کشورها به خاطر در اختیار داشتن قدرت بیشتر تولید مثل خود را افزایش دهند، نتیجه چه خواهد شد؟  واضح است که افزایش جمعیت کلی جهان به نفع مردم جهان نیست.

ادامه‌ی مطلب... 👇👇👇

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مشارکتِ مردمی

دکتر ارنستو سیرولی محقق ایتالیایی-آمریکایی درس خوبی دارد. او می گوید:
در بیست و دو سالگی عضو یک سازمان مردم نهادِ ایتالیایی (NGO) بودم. ما برای کمک به مردم آفریقا و افزایش قدرت تولید مواد غذایی آنها به آفریقا رفتیم. مدتی وقت صرف کردیم تا در اتیوپی، نامیبیا، زامبیا و دیگر کشورها زمین مناسبی را برای کشاورزی پیدا کنیم. سر انجام در نامیبیا زمین خوبی را پیدا کردیم که آب فراوانی داشت، خاک آن قهوه ای رنگ و بسیار حاصلخیز بود و در کنار یک رودخانه ی پر آب قرار داشت. به آنجا رفتیم و به کشاورزان گفتیم که می خواهیم نحوه ی تولید مواد غذایی را به آنها یاد بدهیم و برای آنها گوجه فرنگی بکاریم. چند نفری را هم استخدام کردیم تا در کار کشت به ما کمک کنند. زمین را شخم زدیم و گوجه فرنگی ها را کاشتیم و بذرهای بسیار مرغوب را در داخل خاک قرار دادیم. پیشرفت کار بسیار خوب بود. تنها چیزی که ناراحتمان می کرد این بود که مردم روستا هیچ رغبتی به کار ما نشان نمی دادند و خیلی بی تفاوت بودند. حتی آنهایی که استخدامشان کرده بودیم و به آنها پول هم می دادیم باز هم چندان علاقه ای به آمدن سر کار نداشتند. خیلی دیر می آمدند و بی حوصله کار می کردند. ولی ما خیلی خوشحال بودیم زیرا گوجه فرنگی ها خوب رشد می کرد.
بالاخره بعد از مدتی گوجه فرنگی ها به عمل آمد. اگر در ایتالیا گوجه فرنگی ها به اندازه یک پرتقال بزرگ بودند در اینجا هریک به اندازه یک هندوانه بود. ما هم خیلی خوشحال بودیم که توانسته بودیم در اینجا تولید مواد غذایی را افزایش دهیم و می گفتیم آنها خواهند دید که با استفاده از علم چگونه می توان از واردات مواد غذایی بی نیاز شد. اما ناگهان اتفاقی روی داد. یک شب با خوشحالی خوابیدیم و صبح که بلند شدیم دیدیم که هیچ اثری از گوجه فرنگی ها نیست. چه خبر شده بود؟ به مزرعه رفتیم و دیدم که هیچ اثری از گوجه فرنگی نیست. به کشاورزان گفتیم که چه شده است؟ آنها گفتند هیپو (اسب آبی) محصول را خورده است. گفتیم پس شما برای همین بود که در این زمین چیزی نمی کاشتید چون می دانستید که اسب های آبی محصول را از بین می برند؟ گفتند بله. گفتیم پس برای همین این قدر بی تفاوت بودید؟ پاسخ دادند بله. گفتیم پس چرا به ما نگفتید؟ در پاسخ چیزی گفتند که ما را شرمسار کرد. آنها گفتند: “شما هیچ وقت از ما نپرسیدید.”

راست می گفتند ما اصلا آنها را آدم حساب نکرده بودیم. فکر می کردیم خیلی می فهمیم. ما خودمان را به عنوان منجی آنها تلقی می کردیم. بسیار خجالت کشیدیم. بعدا فهمیدیم که NGO های کشورهای دیگر نیز همین وضع ما را داشتند. ما لا اقل به اسب های آبی غذا داده بودیم ولی آنها پول شان را مستقیما در رودخانه ریخته بودند. این NGO ها سه میلیارد دلار پول را به همین شکل تلف کردند.

درسی که ما از این تجربه می گیریم آن است که در برنامه های توسعه و طرح ریزی ی برنامه های خفاظت از محیط زیست، مردم را باید به حساب آورد و آنها باید در طرح و برنامه ریزی توسعه نقش داشته باشند. وقتی می خواهیم به مردم چیزی یاد بدهیم باید بدانیم که در ابتدا باید بسیار چیزها از آنها یاد بگیریم و گمان نکنیم که ما خیلی از آنها جلوتریم و نسبت به آنها برتری داریم. ممکن است که ما دانش و علم بیش تری داشته باشیم اما آنها هم تجربه بسیاری دارند و محیط زندگی خود را بهتر از ما می شناسند. بنابراین باید از نظریات آنها استفاده کرد. این نکته یکی از درس های بزرگ مباحث مربوط به توسعه ی روستایی ست و باید به آن کاملا توجه داشت. سیرولی معتقد است که در دنیا هیچ کار و فعالیتی نیست که فقط یک نفر آن را آغاز کرده باشد. حد اقل چند نفر بوده اند و با یکدیگر مشورت کرده اند. او معتقد است در برخورد با هر مساله ی اجتماعی و در هر کسب و کاری باید مانند یک روان شناس مکتب فروید عمل کرد. در جلسات اول روان شناس عقب می نشیند و هیچ صحبتی نمی کند و فقط به حرف های مخاطبش گوش می دهد. او در جلسه ی اول 45 دقیقه سکوت می کند. در فعالیت های محیط زیستی و اجتماعی نیز باید چنین کرد. باید حرف همه ی ذینفعان را شنید و باید حد خود را دانست و در همان زمینه ای که توانایی وجود دارد فعالیت کرد.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org
info@taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

گرم شدنِ کره‌ی زمین همین دور و بر است (2/1)

مدتی پیش آقای آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل هشدار دیگری در مورد فاجعه ی قریب الوقوع آب و هوایی منتشر کرد. این هشدار نشان می داد که افزایش سطح آب دریاها زندگی نهصد میلیون نفر از مردمی را که در نواحی ساحلی پست و کم ارتفاع و دولت-جزیره ها زندگی می کنند تحت تاثیر قرار خواهد داد یعنی در واقع از هر 10 نفر مردم کره ی زمین یک نفر. در همان روز دانشمندان آب و هوایی گزارش کردند که میزان یخ قطب جنوب به پایین ترین سطح خود از زمانی که نظارت (مانیتورینگ) بر آن آغاز شد، رسیده است. اما با وجود افزایش شواهدی که نشان دهنده ی سرعت گرفتن تغییرات آب و هوایی است، غالب کشورهای ثروتمند هیچ اقدامی برای رسیدن به استانداردهایی که در قرارداد سال 2015 پاریس در نظر گرفته شد انجام نداده اند. کنفرانس COP27(1) نیز نتوانست کشورها را نسبت به پیشگیری از فاجعه ی اقلیمی جهان متعهد کند. چرا؟
کارشناسان سازمان ملل چیزهای زیادی می گویند. می گویند بیش تر گازهای گلخانه ای را کشورهای ثروتمند تولید می کنند پس باید به کشورهای فقیر کمک کرد و می گویند که کشورهای فقیر و کم درآمد تنها نیاز به این ندارند که پس از سیل و خشکسالی به آنها کمک شود بلکه باید به آنها کمک کرد تا بتوانند با تغییر اقلیم مبارزه کنند. از این گونه سخن ها زیاد گفته می شود. می گویند زنان و جوانان بیش تر از بقیه آسیب می بینند. می گویند آنها باید بتوانند آینده ی خود را خود انتخاب کنند. می گویند باید با بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای پیرامونی مانع از مهاجرت شد. ادبیات بانک جهانی و بخش های مهم سازمان ملل مانند یونپ، یونسکو، یو ان دی پی و سازمان هایی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مملو از اشاره به توانمندسازی فقرا و کمک به کشورهای فقیر است. آنها می گویند باید به مردم کمک کرد تا رابطه ی بین اقلیم و برابری، مسائل جنسیتی و بهداشتی و… را خوب درک کنند. بسیار چیزهای دیگر نیز می گویند اما هیچ گاه به علت اصلی بروز مشکل تغییر آب و هوا نمی پردازند.

در سال های دهه ی 1950 میلادی جمعیت آفریقا کم تر از سیصد میلیون نفر بود. اکنون جمعیت آن قریب یک میلیارد و دویست میلیون نفر است. یعنی در این مدت جمعیت آفریقا تقریبا سه برابر شده است. این آفریقایی های فقیر قبلا مشکلات زیادی داشتند اما با شیوه ی زندگی و اقتصاد معیشتی امورات خود را می گذراندند و کم تر از الان اسیر فقر و خشم و ناهنجاری های اجتماعی بودند. ورود شرکت های چند ملیتی بزرگ به این کشورها اقتصاد آنها را نابود کرد. بخش سبز آفریقا (که به آن بخش زیر صحرا نیز گفته می شود) یکی از زیباترین نقاط جهان است. در هفتاد هشتاد سال اخیر این بخش تنها کاری که کرده این بوده که تمام منابع طبیعی خود را به اروپا و آمریکا صادر کرده است. چوب های جنگلی سوازیلند دیگر تمام شده است. مواد و منابع خام طبیعی این کشورها مانند الماس، شکر، طلا، آهن، کبالت، اورانیوم، مس، بوکسیت، نقره، نفت و دانه های کاکائو و چوب های جنگل های استوایی آنها همگی تا سر حد امکان مورد بهره برداری قرار گرفته است. در سال 2008 آفریقا حدود 483 تن طلا تولید کرد که 22 درصد تولید جهانی طلا بود. آفریقای جنوبی تقریبا پنجاه درصد طلای جهان را تولید می کند. غنا، گینه، مالی و تانزانیا نیز از تولیدکنندگان مهم طلا هستند. با وجود همه ی این صادرات، اکنون کشورهای آفریقایی مقروض و فقیر هستند و سبک زندگی شان آمیزه ای از زندگی قبیله ای و زندگی مدرن اروپایی-آمریکایی ست. آنها سنت های خوبی برای هم زیستی با طبیعت دارند اما روابط تولیدی جامعه ی امروزی شان به آنها اجازه نمی دهد از این سنت ها استفاده کنند. گرما و خشکسالی بسیاری از این کشورها را درمانده کرده و فقر و بیکاری نیز باعث شده که بخش های بزرگی از آنها به فکر مهاجرت باشند. توصیه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در واقع بخشی از درسنامه هایی است که کارشناسان این سازمان ها آنها را در دانشگاه خوانده اند و هیچ ارتباطی با سنت ها و تجربیات تاریخی و روانشناسی مردمان این کشورها ندارد. یک نکته را باید این کشورها توجه کنند و آن این است که هر کشوری برای توسعه باید دنبال شیوه و راه حل خود باشد. هر کشوری باید از علم روز جهان استفاده کند اما شیوه عملی را انتخاب کند که با اقلیم آن کشور و با روحیات و روانشناسی تاریخی مردم آن متناسب باشد.
---------------
(1) کنفرانس COP27 در واقع بیست و هفمین کنفرانسی ست که سازمان ملل از سال 1992 که کنفرانس تغییر اقلیم- با شرکت 104 رهبر جهان- در ریودو ژانیرو ی برزیل برگزار شد تا کنون برگزار کرده است و در آن تصمیماتی در باره ی پیشگیری از تغییر اقلیم گرفته شد.

ادامه‌ی مطلب... 👇👇👇

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

سناتور کنگره ی آمریکا از کارشناسی که به کنگره دعوت شده می پرسد: چند درصد جو کره ی زمین از گاز کربنیک ساخته شده؟
او پاسخ می دهد که قبلا حدود 0.03 تا 0.035 درصد بوده و اکنون به 0.04 درصد رسیده است.
سناتور می گوید: یعنی این همه صحبت که از گرم شدن کره ی زمین و لزوم مهار گاز کربنیک جو می شود به خاطر 0.005 درصد افزایش گاز کربنیک است؟
او پاسخ می دهد بله.
سناتور لبخندی می زند و کسی از میان جمع می گوید که خود را مسخره کرده ایم.
سناتور می گوید یعنی ما می باید برای این مقدار اندک تمام اقتصادمان را تغییر بدهیم، از نفت و گاز استفاده نکنیم و شیوه ی زندگی خود را عوض کنیم؟
کسی پاسخی نمی دهد.
سناتورهای آمریکایی معمولا آدم های با دانشی نیستند ولی قاعدتا کارشناسان آنها باید بدانند که این یک قیاس مع الفارق است. در بدن هر انسان پنج لیتر خون وجود دارد. میزان ترشح هورمون T4 یعنی هورمون اصلی غده تیروئید 2 میلی گرم در هر هزار سی سی است که می شود 0.2 میلی گرم در صد سی سی. اما اگر این مقدار بالا رود و مثلا به 0.5 میلی گرم در صد سی سی برسد تعادل بدن بهم خواهد خورد و شخص مربوطه بیمار می شود و اگر میزان آن به مثلا 0.8 میلی گرم در صد سی سی برسد ممکن است لازم باشد بیمار به دلیل پر کاری تیروئید بستری شود. بیمار بسیار عرق می کند و به شدت لاغر می شود و تعادل عصبی خود را از دست می دهد. این که بگوییم 0.2 میلی گرم در هر صد سی سی رقمی نیست و چرا باید تلاش کرد که ترشح تیروئید در همین حد بماند و خیلی بالاتر نرود نشان دهنده ی جهل و بی سوادی ماست. عناصر کمیاب و یا اندک مقدار در ارگانیسم ها و اکوسیستم ها نقش بسیار بزرگی بازی می کنند و اینگونه مقایسه ها نوعی سفسطه است. در جو کره ی زمین نیز وضع به همین صورت است. 99 درصد جو کره ی زمین از اکسیژن و نیتروژن ساخته شده اما این دو نمی توانند اشعه ی فروسرخ (مادون قرمز) را جذب کنند. از یک درصد باقیمانده مهم ترین مولکول هایی که می توانند اشعه ی فروسرخ را جذب کنند بخار آب و گاز کربنیک است و گاز کربنیک این کار را بسیار بهتر از بخار آب انجام می دهد. وقتی انرژی خورشید به زمین می تابد کره ی زمین را گرم می کند و سپس به صورت پرتوی فروسرخ در می آید. این پرتو که خود حامل انرژی گرمایی است به سمت بالا حرکت می کند اما گاز کربنیک و بخار آب آن را جذب می کنند. پس از اینکه این گازها انرژی فروسرخ را جذب کردند تقریبا نیمی از آن را به زمین بازمی گردانند و به اصطلاح به دام می اندازند و نیمی از آن را به فضا رها می کنند. این به دام انداختن گرما همان چیزی ست که ما آن را پدیده گلخانه ای می نامیم. به علت وجود همین گازهای اندک در جو است که درجه ی حرارت متوسط کره ی زمین حدود 1.5 درجه ی سانتیگراد است و این· حیات روی کره ی زمین را حفظ می کند. اگر این لایه نبود متوسط درجه حرارت سطح کره ی زمین به منهای پانزده تا هفده درجه ی سانتیگراد می رسید.
 
 
شرکت های بزرگ نفت و گاز که می بینند خطر گرمایش کره ی زمین و عواقب آن برای زندگی انسان ها روز به روز آشکارتر می شود و بر کسب و کار آنها تاثیر می گذارد به خرد ستیزی روی می آورند. آنها دروغ می گویند و علم را با کمک دانشمندان و کارشناسان خودفروخته تحریف می کنند و محاسبات غلطی ارائه می دهند. نباید فریب آنها را بخوریم و باید دست آنها را رو کرد.
 

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

فرا رسیدن سال نو بر شما دوستداران محیط زیست مبارک باد. بنده از طرف خود و هیات مدیره فرا رسیدن نوروز را تبریک می گویم و برای شما آرزوی سلامتی و بهروزی دارم. امیدوارم سال نو سالی باشد دگر سال، سالی باشد دیگر گونه نه چون پار و پیرار. سال غلبه ی مهر بر کین، سفیدی بر سیاهی، تعالی بر تباهی، اصالت بر ابتذال و سال عقب نشینی خشک سالی. سال مهار گاز های گلخانه ای، سال خاموشی آتش جنگ و پیروزی صلح، سال غلبه ی دانش ورزی بر علم گریزی و خردورزی بر خردستیزی، سال مهر و عشق انسان ها به یکدیگر، سالی خوش، پر بار و نکو. سال رونق زندگی اجتماعی و همبستگی بشری . سالی که در آن از آمریکای لاتین گرفته تا آسیا و از اروپا گرفته تا آسیا همه حس کنند که انسانی هستند همانند یکدیگر و همه ی آنها در جهانی واحد زندگی می کنند . جهانی که انفجار چرنوبیل اش ماهیان را در دریای آدریاتیک می کشد و کودکان اکراینی را به سرطان تیروئید مبتلا می کند و سد سازی ترکیه اش عراق و سوریه را خشک می کند و مصرف زیاد مردم آمریکایش هوا را گرم می کند و محصول کشاورز قائناتی را می خشکاند. جهانی که تنها با ید واحد کل جهان می تواند از دست شر و نابودی رهایی یابد. امیدواریم سال نو منشا برکاتی چنین باشد. نوروزتان پیروز

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مواضع محیط زیستی طرفداران ترامپ (3/3)

مفسران لیبرال از ما می خواهند که انگیزه این افراد را درک کنیم یعنی شرایط اقتصادی که آنها را فقیر کرده و تغییرات اجتماعی که آنها را گیج کرده است. از ما می خواهند که با زندگی های نابود شده ی آنها در اطراف متل ها و مناطق لوکس میانه ی غرب همدردی کنیم.
من شکل خشن تری از همدردی که به آن منطق و عقل و علم می گویند ترجیح می دهم. وقتی از من می خواهند که مشکلات «طبقه کارگر سفید» را درک کنم من با اعتماد به نفس کسی که با نژاد سفید متولد شده، در شهرهای خشن دارای معدن زغال سنگ در انگلیس رشد کرده و بزرگ شده می گویم که چنین چیزی وجود ندارد. «طبقه کارگر سفید پوست» هویتی است که افراد ثروتمند برای سرکوب افراد فقیر ساخته اند.
درست همان طور که مهاجران مستعمرچی هویت هایی مانند کولی و وحشی را ساختند تا افراد محلی را بتوانند چونان موجوداتی پست تر از انسان قربانی کنند.
بیایید با مشکل مقابله کنیم. اگر شما صلح، آزادی و عدالت اجتماعی می خواهید افرادی مانند مردی که به وجود شتر در زیر قطب جنوب اعتقاد دارد دشمن شما هستند. آنها در قوی ترین کشور کره ی زمین یعنی آمریکا مردی را به قدرت رسانده اند که نژاد پرست است و فراری از مالیات و در مورد زنان سخنان سخیف بسیاری گفته است. آن ها با این کار خود دانسته تلاش کردند تا نظام چند جانبه ای را که به عنوان جهانی شدن شناخته می شد نابود کنند و 50 سال پیشرفت در زمینه حقوق اقلیت ها و زنان را معکوس کنند و حکومت قانون را با حاکمیت دزد سالاران جایگزین کنند. و چنین افرادی در همه قاره ها وجود دارند. در تظاهرات حمایت از وطن پرستی در شهر پرتلند ایالت آرگون، تظاهرکنندگان خواستار آن شدند که سر مهاجران به زمین سیمانی کوبیده شود.
در ترکیه افرادی از حزب حاکم عدالت و توسعه مرتباً خبرنگاران زن را به تجاوز تهدید می کنند.
در روسیه اوباش پیوسته به راهپیمایی های آرام حمله می کنند و نئو نازی ها در آلمان پیوسته از تریبون مجلس ملی آلمان شعارهای اسلام هراسانه سر می دهند.
در هندوستان این گونه افراد در میان هندوهایی دیده می شوند که به نام مراقبت از گاو مسلمانان را به شکلی خشن می کشند در حالی که نخست وزیر هند نارندرا مودی که در واقع ترامپ هندوستان است حتی انگشت خود را تکان نمی دهد. در برزیل آن ها سربازان پیاده جیربولسونارو، رئیس جمهور فاشیست برزیل، هستند که در سال 2018 انتخاب شد و به یکی از خانم های مخالف خود گفت که: “تو اصلاً ارزش مورد تجاوز قرار گرفتن هم نداری” و پیشنهاد کرد که سیاه پوستان فعلی که نوادگان بردگان شورشی آفریقا هستند اصلاً مناسب تولید مثل نیستند.
اگر در سطح وسیع تر نگاه کنیم می بینیم که زباله های ذهنی این گونه افراد پیوسته افکار و صفحات رسانه های اجتماعی افراد خردمند را در سراسر جهان آلوده می کند. متخصصان جمع آوری آرا و نظرات، دستگاه ذهنی این گونه افراد را پوپولیسم اقتدار گرایانه نامیده اند. آنها در مخالفت با حقوق بشر که آن را به عنوان حقوقی برای دیگران می بینند کاملاً متحدند، در مخالفت با مهاجرت که آن را به عنوان آلوده کردن فرهنگشان می بینند هم نظر هستند و با تمام اشکال چند جانبه گرایی در سیاست جهانی و اقتصاد که آن را به صورت محدود کردن دولت منتخب خود می بینند مخالف اند.
اگر اعتقادات اینها فقط این مسائل بود ما می توانستیم به خود بگوییم که این هم یک موج ساده از احساسات ارتجاعی است که همیشه زمانی که جوامع به سرعت رشد می کنند ایجاد می شود.
اما اتفاق عمیق تری در حال وقوع است: دشمنی با منطق و خرد ورزی یعنی چیزهایی که ارزش های اصلی جوامع مبتنی بر بازار در 500 سال گذشته بوده است نظر اصلی آنها است.

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مواضع محیط زیستی طرفداران ترامپ (3/1)

طبق اخبار رسیده ممنوعیت های قانونی کاندیدا شدن ترامپ برای ریاست جمهوری آمریکا رفع شده و ترامپ می تواند در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شرکت کند. او طرفداران بسیار زیادی دارد و احتمال پیروزی او در انتخابات کم نیست. اما طرفداران او کیستند؟ بسیاری از طرفداران او آمریکایی هایی هستند که از تشدید نابرابری و افزایش فساد در وال استریت و نظام اقتصادی و قضایی آمریکا به تنگ آمده اند. خیلی از آنها کارگرانی هستند که در سی چهل سال گذشته به علت انتقال کارخانه هایشان به کشورهای دیگر (چین، بنگلادش و…) شغل و درآمد خود را از دست داده و تبدیل به کارگر موقتی شده اند. بسیاری از آنها به این نتیجه رسیده اند که سیاستمداران آمریکایی دروغ می گویند و هیچکدامشان به فکر آنها نیستند اما ترامپ چیز دیگری است و او بهشت گمشده ی آنها را به آنجا باز خواهد گرداند. جالب است در این رابطه با عقاید و افکار این مردم بخصوص در زمینه محیط زیست آشنا شویم زیرا بر آینده ی جهان تاثیر مهمی خواهد داشت.
پل میسن خبرنگار ارشد گاردین در کتاب خود به نام “آینده ی روشن و درخشان بشر” خاطرات خود را از روزی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد نوشته است که حقایق جالبی را درباره ی مواضع زیست محیطی طرفداران ترامپ بیان می کند.
او می نویسد:
هرج و مرج عجیبی است. دو خبر نگار مشغول فیلم برداری هستند. ما خبرنگاران کسانی هستیم که از سال 2011 در شورش های مختلف سطح جهان در آتن و استامبول و… حضور داشته ایم اما این برای ما تجربه ی عجیبی است.
در خیابان پنجره ها شکسته شده اند. یک ماشین شاسی بلند در آتش می سوزد و صدای انفجار می آید و گاز اشک آور در هوا موج می زند. قضیه چیست ؟!…
حدود هزار جوان نقاب پوش که لباس ها و ماسک آنها سیاه رنگ است با پلیس ضد شورش در جنگ و گریز هستند.
تاریخ، 20 ژانویه 2017 است. محل، واشنگتن پایتخت آمریکا. جنگ اجتماعی که مدت ها بود در کناره های نظام جهانی در جریان بود تازه به مرکز نظام رسیده است.
ما فقط دو خیابان با کاخ سفید فاصله داریم. ریاست جمهوری ترامپ فقط یک دقیقه است که شروع شده است.
چندان که شورش قوت می گیرد نیروی پلیس گیج می شود. آنها برای موقعیت هایی آموزش دیده اند که در آنها مردم یا از آنها اطاعت می کنند یا این که مورد اصابت گلوله پلیس قرار می گیرند.
امروز نه تیر اندازی ممکن است نه اطاعت بنا بر این آنها فقط پشت سر تظاهر کنندگان می دوند و نفس نفس می زنند. تجهیزات بی مصرفی که با خود حمل می کنند بر جسمشان سنگینی می کند.
دختری که در حال دوچرخه سواری است تصادفاً به پلیس ها می خورد و سه پلیس به زمین می افتند. در نتیجه بقیه پلیس ها با باتوم های خود به او حمله ور می شوند و دوچرخه اش و خودش را با باتوم می زنند. دیگران سعی می کنند به او کمک کنند. صداهای دیگری که می آید همه، صداهای موسیقی کلاسیک شورش هستند: صدای بلند گوهای پلیس، رادیوها، صدای شکسته شدن پنجره های مغازه استار باک و صدای شعار جوانان آمریکایی که می گویند “نه به فاشیسم”.

ادامه ی مطلب... 👇👇👇

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

https://ddinstagram.com/stories/n.tavafzadeh/3191816358096627785?utm_source=ig_story_item_share&igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "تحلیل جیمز هانسن از گرمای ماه ژوئیه ی امسال" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

برای مطالعه‌ی بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "دلیلی منطقی برای هراس - بخش دوم" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

آنچه در پی می آید بحثی است مربوط به محیط زیست و فاجعه ای که در این رابطه در پیش است. این مطلب بخشی از فصل نهم کتاب “پسا سرمایه داری” نوشته ی پل میسن و ترجمه ی حمید طراوتی است که توسط نشر هستان به تازگی منتشر شده است. در این بخش از کتاب پل میسن استدلال می کند که بدون تغییر رویکرد اقتصادی و بدون از بین رفتن شرکت های بسیار بزرگ جهان که انحصار موادی مانند انرژی و نفت و… را در دست دارند حفظ محیط زیست عملا ناممکن است. این مطلب به دلیل بلند بودن در چند بخش تقدیم می گردد.
مدیر سایت

برای مطالعه‌ی بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

دلیلی منطقی برای هراس – بخش یکم (2/1)
آنچه در پی می آید بحثی است مربوط به محیط زیست و فاجعه ای که در این رابطه در پیش است. این مطلب بخشی از فصل نهم کتاب “پسا سرمایه داری” نوشته ی پل میسن و ترجمه ی حمید طراوتی است که توسط نشر هستان به تازگی منتشر شده است. در این بخش از کتاب پل میسن استدلال می کند که بدون تغییر رویکرد اقتصادی و بدون از بین رفتن شرکت های بسیار بزرگ جهان که انحصار موادی مانند انرژی و نفت و… را در دست دارند حفظ محیط زیست عملا ناممکن است. این مطلب به دلیل بلند بودن در چند بخش تقدیم می گردد.

مدیر سایت

بخش یکم

من به هر کجا می روم از مردم در باره ی اقتصاد سوال می کنم، اما به جای آن به من پاسخ هایی می دهند که به آب و هوا مربوط است. در سال 2011 در فیلیپین با دهقانانی بی زمین ملاقات کردم که در روستا زاغه نشین بودند. پرسیدم، چه اتفاقی افتاده؟ جواب دادند: “گرد باد آمد. وقتی توفان و گرد باد زیاد بشود دیگر در فاصله ی زمان کاشت تا برداشت، روزهای آفتابی زیادی نداریم.”

در استان نینگژیای چین که رشته کوه هایی خشک آن را از صحرای گُبی جدا کرده، رمه دارانی را دیدم که به گوسفندان خود به جای علوفه قرص های شیمیایی فشرده می دادند زیرا علفزارهای دور و بر آنها همه خشک شده بود. چند وقت بعد دانشمندان چین تمام منطقه را با سختی بسیار جستجو کردند تا دریابند بر سر 144 چشمه و نهر کوهستانی که در نقشه ی منطقه وجود داشت چه آمده است. آنها گزارش کردند که: “در اثر تغییر آب و هوا و وخیم شدن اوضاع محیط زیست دیگر در منطقه ی کوهستانی جنوب استان هیچ چشمه ی آب یا نهری وجود ندارد.”

در سال 2005 میلادی در نیو اورلئان شاهد بودم که چگونه نظم اجتماعی شهری مدرن ولی شکننده در ثروتمند ترین کشور جهان فروپاشید. روشن ترین علت این فروپاشی تندباد دریایی بود اما عوامل زمینه ای آن عبارت بود از نارسایی و ضعف زیر بناهای شهری برای مقابله با تغییر الگو های آب و هوا و ناتوانی ساختار اجتماعی و نژادی فقر زده ی شهر در تحمل این ضربه.

بین اقتصاددان ­ها و اکولوژیست­ ها بر سر این که بحران محیط زیست مهم تر است یا بحرانِ اقتصاد، بحث و جدلِ بی فایده ای جریان دارد. پاسخ ماتریالیستی به این سوال آن است که سرنوشت این دو کاملاً به یکدیگر وابسته است. شناخت ما از جهان تنها از طریق تعامل با جهان و تلاش برای تغییر آن به دست می آید. در واقع طبیعت به همین روش مـا را تولید کرده است. حتی اگر این ادعـای برخی از طـرفدارانِ ” اکولوژی ژرف نگر” درست باشد که اگر ما وجود نمی داشتیم کره ی زمین وضعیت بهتری می داشت، باز هم حفاظت از کره ی زمین وظیفه ی ماست.

در دنیای مدیران ارشد و در اجلاسیه های سران، آرامش خود پسندانه ای حاکم است. توجه آنها بر این نکته متمرکز است که برای آن چه ” اتفاق خواهد افتاد” چه سناریو هایی می توان در نظر داشت.  منظور شان فاجعه ی اقلیمی ای ست که اگر بگذاریم که درجه ی حرارت کره ی زمین بیش از دو درجه ی سانتی گراد نسبت به سطح پیش از صنعتی شدن افزایش یابد، در انتظار ما خواهد بود. اما در بخش های خط مقدمِ جهان، فاجعه از هم اکنون رخ داده است. اگر به حرف کسانی که زندگی شان در اثر سیل یا نابودی جنگل یا پیشرفت بیابان ها نابود شده است گوش می کردیم، بهتر می توانستیم بفهمیم که چه اتفاقی رخ داده. در واقع اختلال کاملی در جهان ایجاد شده است.

پنجمین گزارش پنل بین دولتی ی تغییر آب و هوا (IPCC)[1] که در سال 2013 منتشر شد اظهار می دارد که کره ی زمین بدون هیچ شک و شبهه ای در حال گرم شدن است. معتبر ترین دانشمندان اقلیم شناس جهان در این گزارش می گویند: “بسیاری از تغییراتی که از دهه ی 1950 تا کنون در آب و هوای کره ی زمین ملاحظه شده در دهه ها و حتی در هزاره ی گذشته سابقه نداشته است. جو کره ی زمین و آب اقیانوس ها گرم شده است، میزان برف و یخ در جهان کاهش یافته، سطح آب دریاها بالا آمده و غلظت گاز های گلخانه ای افزایش یافته است.” این نهاد یقین دارد که علت این مساله در درجه ی اول آن است که انسان ها برای دست یافتن به رشد اقتصادی از سوخت های کربنی استفاده کرده اند – و چنان مطمئن است که در این گزارش، آنجا که از افزایش بیش تر درجه ی حرارت، افزایش تعداد روز های گرم سال و تکرر امواج گرما در اثر فعالیت انسان ها صحبت می کند، میزان احتمال را ارتقا داده و به جای کلمه ی “محتمل” از کلمه ی “بسیار محتمل” استفاده کرده است. دانشمندان معمولا چنین کلماتی را بسادگی به کار نمی برند، این کلمات معادلِ افزایشِ کیفی درجه ی اطمینان آنان است.
--------------
[1]-International Panel on Climate Change ( IPCC)  پنل بین دولتی تغییر آب و هوا

ادامه‌ی مطلب... 👇👇👇

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

⚠️🔻 کارهای جزئی برای حفظ محیط زیست کافی نیست (2/2)

درست همان زمانی که تغییرات اقلیمی ‌به پاسخ های جمعی نو نیاز دارد ایدئولوژی نئو لیبرال بر سر راه ایستاده است. چرا؟ چون اگر بخواهیم انتشار گاز های گلخانه ای را هرچه سریع تر کاهش دهیم ‌می بایست بر همه ی نفوذ آنها در بازار آزاد غلبه کنیم. باید بتوانیم شبکه ی حمل و نقل ریلی و بخش انرژی و صنایع را در کنترل عمو‌می ‌درآوریم، ابرشرکت ها را به محو تدریجی سوخت های فسیلی واداریم و مالیات آنها را برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت های اقلیم محور (Climate-Ready) و انرژی های نو شونده افزایش دهیم. به گونه ای که صفحه های خورشیدی را هر کسی بتواند بر سقف خانه‌اش نصب کند نه فقط کسی که از پس هزینه هایش بر‌می آید.

نئو لیبرالیسم نه تنها موفق شده فهرست بالا را از لحاظ سیاسی غیر عملی نشان دهد بلکه سعی کرده آن را به لحاظ فرهنگی نیز دور از ذهن جلوه دهد. نئو لیبرالیسم با ضیافت نفع شخصی و رقابتی‌اش، با فردگرایی شدیدش و با تبدیل عطوفت و همبستگی به امری مایه شرمساری، پیوندهای جمعی ما را فروپاشیده است. نئو لیبرالیسم همچون سمی‌ ضداجتماعی و موذی شیوع یافته است. درست به همان شکلی که در موعظه های مارگارت تاچر آمده: “چیزی به اسم جامعه وجود ندارد.”

بررسی ها نشان می دهد مرد‌می‌ که در چنین اوضاع و احوالی رشد کرده‌اند بیشتر فرد محور و مصرف‌گرا شده اند. غرق در فرهنگی که به ما ‌می‌گوید خود را چون یک مصرف کننده ببینیم نه یک شهروند، به خود متکی باشیم نه در پیوند با دیگران. جای شگفتی نیست که ما در مواجهه با موضوعی که به کل سیستم برمی‌گردد گروه گروه به تلاش‌های فردی و بی‌تأثیر رو می‌آوریم. ما همگی فرزندان تاچریم. حتی پیش از ظهور نئو لیبرالیسم، اقتصاد سرمایه‌داری توانسته بود به مردم بقبولاند که آسیب‌های ناشی از مسایل ساختاری این سیستم استثمارگر – فقر، بیکاری، نظام سلامت بی مایه، عدم کامیابی – درواقع ناشی از بی‌عرضگی شخصی است. نئو لیبرالیسم این خود نکوهش کردن را که برای مردم درونی شده بود را تقویت کرد. او به شما ‌می گوید که شما نه تنها باید به خاطر عدم امنیت شغلی و یا به خاطر وام های کلان و فشاری که در کار تحمل می کنید و یا اضافه کاری بیش تری که برای گذراندن زندگی مجبورید انجام دهید خود را مقصر بدانید و سرزنش کنید بلکه حالا می گوید که شما باید بار گناه و مسئولیت فروپاشی و اضمحلال بالقوه ی زیست محیطی را هم به گردن بگیرید.

این درست که ما به مرد‌می‌ نیاز داریم که کمتر مصرف کنند و جایگزین های کم کربن – مانند احداث مزارع پایدار، ابداع ذخایر باتری، گسترش روش های بدون پسماند – خلق کنند، اما این انتخاب های فردی زمانی موثر خواهد بود که نظام اقتصادی بتواند انتخاب های قابل اعتماد و محیط زیستی را برای همه فراهم کند نه فقط برای مرفهان.

وقتی حمل و‌ نقل عمو‌می‌ به صرفه در دسترس نباشد مردم با خودرو سفر ‌می کنند. وقتی مواد غذایی ارگانیک محلی گران باشد مردم همچنان سراغ فروشگاه های عرضه کننده مواد غذایی با فرآیند های پر مصرف سوخت فسیلی (fossil fuel-intensive) می روند. اگر سیل بی پایان تولید انبوه کالاهای ارزان ادامه داشته باشد آنها ‌می خرند و ‌می خرند و ‌می خرند. این تردستی نئولیبرالیسم است یعنی ترغیب ما به اینکه به جای آنکه با قدرت و سیاست سروکله بزنیم با خرج از جیب خودمان به سراغ تغییرات اقلیمی برویم.

مصرف‌گرایی زیست محیطی شاید کفاره ی گناهان شما باشد اما این تنها جنبش توده ای است که توان اصلاح و تغییر مسیر بحران اقلیم را دارد. این امر نیازمند این است که ما در وهله ی اول به طور قاطع و از لحاظ ذهنی از قالب افسون کننده نئو لیبرالیسم بدرآییم: از تفکر فردی.

خبر خوب این است که ضربان انسانی برای به هم پیوستن خاموش شدنی نیست. خیال پردازی جمعی بار دیگر سیاست را به صحنه بازگردانده است. جنبش عدالت اقلیمی‌ خطوط لوله را متوقف کرده، اجبار به کاهش سرمایه‌گذاری در بخش سوخت های فسیلی را موجب شده و موفق به کسب حمایت صد درصدی از اقتصاد های مبتنی بر انرژی پاک در شهرها و دولت ها در سرتاسر جهان شده است. پیوند های جدیدی بین مسئله سیاهان، حقوق مهاجران و بومیان و مبارزه برای دستمزد های بیشتر در حال شکل‌گیری است. بر پایه ی چنین جنبش‌هایی است که به نظر ‌می رسد احزاب سیاسی بالاخره آماده می شوند تا از جزمیت های نئولیبرالی دست بردارند. مثلا اخیرا جر‌می‌ کوربین در مانیفست کارگری اش در زمینه ی مواجهه با تغییرات اقلیمی‌ خواستار آن شد که برای رسیدن به این هدف یک بازسازی عمو‌می ‌اقتصادی صورت گیرد و بر خلع ید الیگارشی دیوانه غول‌های تجاری پافشاری کرد.

اکنون دیگر وقت آن است که از آزار خویش برای چگونه سبز زیستن در زندگی شخصی  دست برداریم و شروع کنیم به خلع قدرت از شرکت‌های بزرگ.


مارتین لوکاس . ترجمه: محمدرضا جعفری

منبع: گاردین

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "کارهای جزئی برای حفظ محیط زیست کافی نیست" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

برای مطالعه‌ی بیش تر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

نابرابری و یک درصد فوقانی

بیش از یک دهه است که نظریه ی وجود یک درصد فوقانی جامعه یعنی یک درصدی که بیش از نود درصد ثروت جامعه را در اختیار دارد در اذهان مردم جهان جای گرفته است.
این نظریه را اول بار جوزف استیگلیتز (Joseph Stiglitz) اقتصاددان برجسته و برنده ی جایزه ی نوبل که در آن هنگام کارشناس ارشد بانک جهانی بود مطرح کرد و با ارائه ی آمار و ارقامی مستند و میخکوب کننده نشان داد که نابرابری در سطح جهان به حد بی سابقه ای رسیده است و یک درصد فوقانی جامعه ثروت فوق العاده عظیمی را انباشته کرده که با آن هر کاری می تواند بکند.
حدود یک دهه بعد توماس پیکِتی (Thomas Piketty) اقتصاددان برجسته ی فرانسوی در کتاب کم نظیر خود به نام “سرمایه در قرن بیست و یکم” با استفاده از مدارک و شواهد تاریخی و آمار و ارقام دقیق نشان داد که این نابرابری از دل نظام تولید و توزیع کنونی جهان بیرون می آید و با اندرز و پند قابل پیشگیری نیست.
او اعلام کرد که به این نتیجه رسیده که با نظام فعلی نه محیط زیست جهانی قابل حفاظت است و نه بشریت و به اصطلاح “هر آنچه سخت و استوار است دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت”.
اما این یک درصد فوقانی که مورد نظر اقتصاددانان است و به آنها نخبگان یا به عبارت دیگر ” از ما بهتران”  می گویند، چند نفرند؟
اگر جمعیت کنونی جهان را که هشت میلیارد نفر است در نظر بگیریم، یک درصد فوقانی شامل هشتاد میلیون نفر می شود. این هشتاد میلیون نفر چه کسانی هستند؟
اینها کسانی هستند که ثروت شان بیش از صد میلیون دلار است و یا بهتر بگوییم ثروت آنها به میلیون و میلیارد دلار سنجیده می شود. اینها افرادی هستند مانند سران و سلاطین صنایع و شرکت های بزرگ آمریکایی یعنی کسانی مانند خانواده های بزرگ صاحب بانک ها، صنایع اسلحه سازی، صنایع داروسازی، و سران و مالکان صنایع الکترونیک جدید مانند گوگل، آمازون و اپل و… و مالکان ده بانک بزرگ اول جهان که سرمایه ی هر یک از آنها طبق برآوردها بیش از چهار تریلیارد دلار است – مانند بانک کشاورزی چین، بانک توسعه صنعتی چین، بانک جی پی مورگان (J.P.Morgan) و “Bank of America” و امثالهم و نیز تعداد زیادی از بوروکرات ها و دلال ها و واسطه های تحصیل کرده ای که در این اقتصاد وجود دارند. سران و ثروتمندان بزرگ اروپا و خانواده های سلطنتی، مجموعه های بزرگ مافیایی مواد مخدر و تجارت زن، سران و سرمایه داران بزرگ روسیه و هندوستان، بزرگ سرمایه داران ژاپن و امثالهم. بزرگ ثروتمندان و قدرتمندان تمام کشورهای در حال توسعه ی آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین نیز در زمره ی این یک درصد فوقانی قرار می گیرند. در میان این یک درصد نیز، یک درصد از بقیه ثروتمندترند و رقابت سختی بین آن ها وجود دارد. همه این هشتاد میلیون نفر که در مجموع بیش از 96 درصد ثروت جهان را در اختیار دارند، با یکدیگر در ارتباط اند و با هم بده و بستان دارند و از طریق نیروی نظامی و امنیتی خود با یکدیگر همکاری و در عین حال رقابت می کنند. اینها در راس خود اتاق های فکر متعددی تشکیل داده اند. زندگی اغلب آنها به بیهودگی می گذرد، آنها همه چیز دارند و از هیچ چیز لذت نمی برند. لذا برای خود، برنامه های هیجان انگیز و خارق العاده و مراسم آیینی تدارک می بینند، اما همه ی آنها یک مشکل دارند و آن اضطراب است. آنها چنان ثروت و قدرتی را در دست دارند که حتی یک لحظه هم نمی توانند فکر کنند که اگر آن را از دست بدهند چه خواهد شد. دغدغه ی اصلی آن ها حفظ ثروتشان است و در افزایش آن نیز می کوشند.
در مقابل آنها هفت میلیارد و نهصد میلیون نفر انسان ایستاده اند. یک میلیارد نفر آن ها سوء تغذیه دارند و از گرسنگی رنج می برند. فقرای آفریقایی و پاپتی های هند و گرسنگان اتیوپی، بی خانمان های افغانستان، طبقه ی متوسط وسیع در حال افول جهان که دیگر حتی تهیه سرپناه نیز برای شان مشکل شده و همه ی فقرای کارائیب و آمریکای لاتین، فاحشه های تمامی کشورها، همه و همه بخشی از این جمعیت عظیم است که میلیاردها نفر از آنها از زندگی انسانی برخوردار نیستند.
چند لحظه فکر کنید… چه باید کرد؟ چه خواهد شد؟

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

پیری جمعیت (2/2)

در اینجاست که باید به چند نکته ی مهم توجه داشت تا از قضیه اصلی منحرف نشد:
اول: دلیل اصلی پیری جمعیت کشورها فقط این نیست که به علت رشد اقتصادی وضعیت بهداشت بهتر شده و طول عمر مردم افزایش یافته است. دلیل مهمتر و شاید بتوان گفت اصلی آن است که با رشد اقتصادی کشورها زنان استقلال پیدا کرده اند و با پیدایش روش های مختلف پیشگیری این قدرت را پیدا کرده اند که تعداد فرزندان خود را خود انتخاب کنند. جامعه ی جهانی شهر نشین شده، زنان با سواد شده اند و نمی خواهند تمام زندگی شان صرف تولید مثل شود. قبلا زنان نه قدرت تصمیم گیری داشتند و نه راه پیشگیری وجود داشت که به آنها کمک کند از آوردن فرزندان ناخواسته جلوگیری کنند. اما اکنون چنین نیست زنها مثل مردان وارد اجتماع شده اند و می خواهند از حق و حقوق خود استفاده کنند. دکتر کوروش ساکی رییس دانشگاه علوم پزشکی کاشان در کنگره بین المللی مراقبت های تسکینی و حمایتی در سالمندان که در کاشان تشکیل شد اظهار کرد که: سلطه ی فرهنگ غرب انسان ها را به سمت رفاه طلبی مطلق سوق می دهد و امروز غرب به بانوان القا می کند که نباید آسایش خود را فدای فرزند پروری کنند و شاهدیم که بسیاری از کشورهای غربی گرفتار جمعیت سالمند خود هستند و برای توسعه و ادامه ی حیات خود به دنبال استفاده از جمعیت جوان دیگر کشورها می باشند. این سخن نادرست است، کسی به بانوان غرب نمی گوید که فرزند نیاورند و به دنبال عیش و نوش باشند. این خواسته ی زمان ماست و از تکامل نیروهای اقتصادی بر می خیزد و به هیچ وجه نمی شود با خواهش و تمنا و پند و اندرز آن را تغییر داد. باید قبول کرد که بخشی از کشورهای جهان به نیروی کار احتیاج دارند و برخی دیگر این نیرو را در اختیار دارند. چه اشکالی دارد که کشورهایی که نیازمند نیروی کارند به شکلی سازمان یافته مثلا بخشی از مردم آسیا و آفریقا را در دسته های چند هزار نفری دعوت به کار کنند و با احترام آنها را بپذیرند و آموزش دهند و در جایی مناسب به کار بگمارند و طی قرادادهای چند ساله و با تاریخ معین آنها را به کار گمارند. این بسیار بهتر از آن است که این افراد از راه های بسیار پر خطر به صورت مهاجران غیر قانونی به این کشورها بیایند و به باری اضافی برای آنها تبدیل شوند.
دوم: پیشرفت های شگرفی که در تکنولوژی اطلاعات و هوش مصنوعی به وجود آمده می تواند بهره وری تولید را در بسیاری زمینه ها به بیش از دو یا سه برابر یا بیشتر افزایش دهد. بنابراین اگر برنامه ریزی و سرمایه گذاری مناسب صورت گیرد هر یک نفر از  نیروی جوان کار موجود در کشورها می تواند به جای سه نفر نیاز تعداد بیشتری را تولید کند. به علاوه با پیشرفت این تکنولوژی ها و از میان رفتن مرز بین اوقات کار و فراغت و به وجود آوردن امکان دورکاری بسیاری از افراد مسن می توانند تا سال ها پس از بازنشستگی به کارهای مفیدی مشغول باشند.
سوم: نکته ی بسیار مهم تر آن است که وضعیت کنونی جمعیت جهان وضعیتی موقتی است. بالاخره در طی یک تا دو نسل آینده تعداد بسیار زیادی از نیروهای کهنسال کنونی فوت خواهند کرد و اگر افراد جوان نرخ باروری خود را به سطح دو فرزند به ازای هر زوج برسانند پس از دو نسل این مشکل برطرف خواهد شد. بنابراین جامعه می باید با افزایش مالیات شرکت های بزرگ و بسیار پر درآمد و سایر موسسات اقتصادی بزرگ کشورها زندگی شایسته ای را برای افراد مسن تدارک ببینند نه اینکه به علت پیری جمعیت پیوسته از امتیازات بازنشستگان و مستمری بگیران کاسته شود و آنها در تنگنای بیشتری قرار بگیرند. اشکال حکومت ها در این است که برای درمان پیری جمعیت یکی به همان عاملی که این پیری را ایجاد کرده روی می آورند که به شدت مخرب محیط زیست و اقتصاد است و دیگر اینکه ریاضت کشی را بر مستمری بگیران تحمیل می کنند و یا اینکه سن بازنشستگی را افزایش می دهند که اینها همگی سیاست های غلطی است.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org
info@taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

مقاله‌ی "پیری جمعیت" در سایت طراوت بهار منتشر شد.

برای مطالعه‌ی بیشتر به سایت طراوت بهار مراجعه کنید.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org
info@taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

گرم شدنِ کره‌ی زمین همین دور و بر است (2/2)

این کار نیازمند آن است که مردم عادی و بخصوص افراد مسن که تجربه خوبی در کشاورزی و استفاده از منابع طبیعی دارند به کار گرفته شوند. باید اجازه داد که این مردم دور هم جمع شوند. باید از آنها برای شرکت در شبکه های مختلف دعوت کرد و باید از آنها یاد گرفت و بعد چیزی به آنها یاد داد و این چیزی است که کارشناسان بانک های جهانی و بسیاری از کارشناسان سازمان ملل نمی دانند. آنها نمی دانند که بدون تغییر در فرهنگ و شیوه ی زندگی و در روابط اقتصادی نمی توان فقر و تخریب محیط زیست را متوقف کرد و مانع از تغییر اقلیم شد. این درسی است که تمام کشورهای جهان بویژه کشورهای پیرامونی باید یاد بگیرند و از آن در برنامه ریزی برای توسعه استفاده کنند.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org
info@taravat-bahar.org

Читать полностью…

Taravat Bahar NGO

سال نو و گرم شدن کره ی زمین

سال 1401 نیز گذشت. سال تلخی بود و نتایج اجتماعی زیادی هم به بار آورد. اما تا آنجا که به محیط زیست مربوط می شود این سال از نظر تعداد و شدت طوفان ها، آتش سوزی ها، آب شدن یخ های قطبی، فرونشست زمین و… سالی نمونه بود. در اواخر آن نیز دو زلزله ی بزرگ جهان را لرزاند. در این سال آتش سوزی های شدیدی در جنگل ها رخ داد که به آتش سوزی های قبلی جنگل ها شباهت زیادی نداشت. اکنون آتش سوزی ها بسیار سریع تر از قبل اتفاق می افتد، میزان گسترش آنها سرعت بیش تری دارد و بسیار داغ تر از گذشته است و عوارض اقتصادی اجتماعی بسیاری بر جای می گذارد. در سال 2022 ده ها هزار نفر از مردم مجبور شدند خانه و زندگی خود را ترک کنند و ده ها نفر از جمله دو آتشنشان جان خود را از دست دادند. شدید ترین این آتش سوزی ها در کالیفرنیای شمالی بود. در الجزایر 40 نفر در آتش سوزی های ماه مرداد جان دادند. در اروپا نیز حدود پانصدهزار هکتار جنگل در آتش سوخت. در اواخر این سال زلزله ی بزرگی ترکیه را لرزاند که بر اقتصاد و زندگی مردم این منطقه تاثیری فوق العاده گذاشت و قریب پنجاه هزار نفر از مردم در اثر آن جان خود را از دست دادند.

اما مهم ترین مساله این است که این سال یکی از گرم ترین سال های کره ی زمین بود. از زمانی که ثبت منظم درجه حرارت کره ی زمین آغاز شده است 9 سال گذشته گرم ترین سال های کره ی زمین بوده اند. به گزارش جیمز هانسن رئیس سابق موسسه ی مطالعات فضایی گودارد وابسته به ناسا، در سال 2022 درجه ی حرارت جهان 1.16 درجه ی سانتیگراد بالاتر از درجه حرارت متوسط سال های 1880 تا 1920 بوده است، یعنی سال 2022 که تقریبا با 1401 منطبق است یکی از 5 سال بسیار گرم تاریخ جهان بوده است. جریان آب و هوایی لانینا که اثر سردکننده دارد در سال 2022 بیش ترین اثر سردکننده ی سالانه ی خود را بروز داد اما به رغم آن باز هم سال 2022 به میزان 0.04 درجه ی سانتیگراد گرم تر از سال 2021 بود. این امر ناشی از ناترازی بی سابقه ی انرژی در سیاره ی زمین است بدین معنا که در این سال انرژی ورودی به کره ی زمین بیش از انرژی خارج شده از آن بوده است. بنابراین هرچه در سال 2023 میلادی که معادل سال 1402 شمسی است پیش برویم میزان گرما بیش تر خواهد شد و سال 1402 به طور قابل ملاحظه ای گرم تر از سال 1401 خواهد بود و احتمالا در سال 2024 میلادی (1403شمسی) درجه ی حرارت کره زمین 1.40 تا 1.50 درجه ی سانتیگراد از گرمای متوسط سال های 1880 تا 1920 بیش تر خواهد بود. این نشانه ی بدی است، بویژه برای کشورهایی مثل ما که در منطقه ی گرم و خشک واقع شده اند و بخصوص برای کشور ما ایران که دچار سوء مدیریت شدید منابع آبی است و جمعیت آن ظرف 43 سال گذشته از 33 میلیون نفر به 84 میلیون نفر افزایش یافته است. اینها حقایق دردناکی است که گفتن آنها در ابتدای سال جدید خوشایند نیست اما به قول معروف “به وقت گفتن آن به که در سخن کوشی” و “حقیقت تاب مستوری ندارد” و بهتر آن است که از قبل آن را بدانیم و برای برخورد با آن تدبیری بیندیشیم. گرم شدن کره ی زمین مصیبتی ست که بر زندگی همه ی ما تاثیر مخربی خواهد داشت.

@taravatbaharngo
www.taravat-bahar.org
info@taravat-bahar.org

Читать полностью…
Subscribe to a channel