تک بیت های ناب ارتباط با ادمین: @mohamadizahram
ز کویت رخت بر بستم، نگاهی زاد راهم کن
به تقصیر عنایت یک تبسم عذر خواهم کن
#وحشی_بافقی
@takbayti
مرا به سینه ز عشق هزار پاره دلیست
که چون لباس گدایان هزار پیوند است
#سراج_الدین_اظهری
@takbayti
مزار عاشقان را ماتم افروزی نمی باشد
مگر گیسو پریشان کرده باشد بید مجنونی
#حزین_لاهیجانی
@takbayti
ما را زبان شکوه ز بیداد چرخ نیست
از ما خطی به مهر خموشی گرفته اند
#طالب_آملی
@takbayti
تا آب دیده خون نشود، بر زمین مریز
در شیشه واگذار، می نارسیده را
#قدسی_مشهدی
@takbayti
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه، بهانه اش نشنیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فکر پریدن بود
#حسن_منزوی
@takbayti
یک شهر ، فتنه، بر سر راهم نشسته است
صد برق، در کمین گیاهم نشسته است
از بس که شعله ی نفسم گشته بی اثر
آیینه در برابر آهم نشسته است
#ناظم_هروی
@takbayti
کفاره شراب خوریهای بی حساب
هشیار در میانه مستان نشستن است
#صائب_تبریزی
@takbayti
آن عندلیب مستم، کز سرزمین خواهش
می آورد به دامت، بر دوش خود قفس را
#طغری_مشهدی
@takbayti
چو سودای سر زلفش به پا افکند زنجیرم
در این سودا یقین جز جان سپردن نیست تدبیرم
#عاقلی
@takbayti
رنج دنیا، فکر عقبی، داغ حرمان، درد دل
یک نفس هستی، به دوشم عالمی را بار کرد
#بیدل
@takbayti
تا غمزه ی خون ریز تو، غارتگر جان است
چشم اجل از دور به حسرت نگران است
#بقایی_ولد
@takbayti
سرمه ی کوری کشیدم دیده ی تحقیق را
تا نبینم در لباس صدق، هر زندیق را
#فصیحی_هروی
@takbayti
می روم از خود، نمی دانم کجا خواهم رسید
محمل دردم، به دوش، ناله بارم کرده اند
#بیدل
@takbayti
روزگاری است که محروم شدم از ستمش
یاد آنروز که خون در جگر ما می کرد
#غیرتی_شیرازی
@takbayti
با هر که حرف دوستی ابراز میکنم
خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم
#نافع_قمی
@takbayti
از من بی عاقبت، آغاز هستی را مپرس
کز گرانخوابی، سر افسانه را گم کرده ام
#صائب_تبریزی
@takbayti
مرگ در پس، آرزو در پیش و حسرت در کنار
پادشاه ملک دردم خوش به حشمت می روم
#طریقی_ساوجی(ظریفی)
@takbayti
آن که آخر سر به صحرا داد بی بال و پرم
روز اول این قفس را در گشودی کاشکی!
#صائب_تبریزی
@takbayti
در این خمار به فریاد ما رس ای ساقی!
که غیر رعشه، کسی دست ما نمی گیرد
#کلیم_همدانی
@takbayti
جان دگرم بخش که آن جان که تو دادی
چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد کفن شد
#طالب_آملی
@takbayti
درمان ما که سوخته ایم از فراق می
چون داغ لاله در دل ساغر نشستن است
#صائب_تبریزی
@takbayti
ناخن به جگر چند زنم، آه که عشقت
سازی به کفم داد که ننواخته بودم
#سلیم_طهرانی
@takbayti
خم قامت نبرد ابرام طبع سخت کوش من
گران شد زندگی، اما نمی افتد ز دوش من
#بیدل
@takbayti
اي كوه تو فرياد من امروز شنيدي
دردي ست درين سينه كه همزاد جهان است
خون مي چكد از ديده در اين كنج صبوري
اين صبر كه من مي كنم افشردن جان است
#ه.ا.سایه
@takbayti
ای ساکن عدم زار! کشتی مران در آبش
طوفانی ملال است، دریای زندگانی
#طغرای_مشهدی
@takbayti
بلبل نی ام، که نعره زنم دردسر برم
قمری نی ام، که طوق به گردن در آورم
پروانه نیستم که به یک دم عدم شوم
شمع ام که جان گدازم و سر بر نیاورم
#نواب_زیب_النساء
@takbayti
گر تیغ شدم، به خون کشیدند مرا
ور شمع، به سوختن خریدند مرا
سیلی خور دهر خشک دستم، گویی
از خاک تیمم آفریدند مرا
#ناظم_هروی
@takbayti
در سفیدی های مو، پیری تلافی می کند
آنچه ما از دل سیاهی با جوانی کرده ایم
#صائب_تبریزی
@takbayti
ای گلبن طالع، چه نهی روی به زردی
فصلی نگذشته است ز سرسبزی باغم
نظیری نیشابوری
@takbayti