آدرس ايميل tahmasebi.ir@gmail.com آدرس سايت http://ali-tahmasbi.com
با لجاجت تمام بر آنند که باورهای سترون خود را بر واقعیت امروز تحمیل کنند، به عذاب روزهای عقیم گرفتارند. درماندگانی ترحم انگیزند که افقهای تازه را نمیبینند.
Читать полностью…به یک قدم از زمین تا آسمان رفتیم، به هرسو از شرق تا غرب پر کشیدم، و دانستیم که هچ جا نرفتهایم.
درازا سفرا که ماییم، و کوتاه سفرا که ماییم، چندانک میرویم نه منزل پدید است نه پایان.
( اقتباس از سخن ابوالحسن)
خبر کوتاه است، اندوهش بسیار. دکتر علی اکبر سر جمعی هم رفت. مرگ آن بزرگ دور از انتظار نبود، اما تلخ بودن این مرگ از آن است که دیگر عاشقی چون او در این ولایت نمیبینم.
Читать полностью…مرگ برای هر انسانی هست، زمادر همه مرگ را زادهایم، اما به گمان من مرگ خودخواستهی فیلمساز هنرمندی چون کیومرث پور احمد، پیامی فراتر از مرگِ مقدر یک انسان دارد. چنان است که میخواهد خبر از مرگی گستردهتر و مهمتر از مرگ خود بگوید، انگار میخواهد از خفقان "هنر" و مرگ ادب در این سرزمین ستمگرفته بگوید. برای مرگ هنرمند شاید بتوان کلامی به تسلیت پیدا کرد اما برای خفقان هنر و مرگ ادب چه کلامی به تسلّی میتوان گفت؟
Читать полностью…جشن سوري مناسكي بود ويژهي ايرانيان، در آخرين شب اسفندارمذ(ماهاسفند) و رواج آن بيشتر شايد در خراسان بزرگ بود. «سوري» ظاهرا نوعي از گل سرخ و بسيار خشبويي بوده كه بعدها به نام گل محمدي شهرت يافت. شادي، خوشحالي و خرمي را نيز از معاني «سوري» دانستهاند. پس جشن سوري انگار خوشامدي بوده به نورز و بهار و سبزه و گل. ... ادامه در https://ali-tahmasbi.com/index.php/2021-03-29-01-12-55/224-2021-03-09-11-45-17
در فرمت پی دی اف :
https://ali-tahmasbi.com/p/articles/soori.pdf
از اسطورهی رهبری و پادشاهی:
نقل است که به روزگارانی دور درختان جنگل رفتند تا برای خود رهبری یا پادشاهی نصب کنند. درخت زیتون از همهی درختان دیگر خوشنامتر بود؛ چندان که هالهای از تقدس هم برایش قایل بودند. پس همهی درختان نزد او رفتند و گفتند اکنون تو را برای حکمرانی برگزیدهایم بیا و حکمرانی این جنگل را بر عهده گیر.
درخت زیتون اندیشید و ایشان را گفت: آیا روغن خود را که به سبب آن خدا و انسان مرا محترم میدارند ترک کنم و بر درختان حکمرانی نمایم؟
درختانِ جنگل به انجیر گفتند که تو بیا و بر ما حکومت نما.
انجیر اندیشید و به ایشان گفت: آیا شیرینی و میوۀ نیکوی خود را ترک بکنم و رفته، بر درختان حکمرانی نمایم؟
درختان جنگل نزد تاک رفتند و همان درخواست خود را گفتند.
انگور اندیشید و به ایشان گفت: آیا شیره و شراب خود را که خدا و انسان را خوش میسازد، ترک بکنم و رفته، بر درختان حکمرانی نمایم؟
هیچکس نماند که به نزدش نرفته باشند جز خار، پس اتفاق کردند و به نزد او رفتند و گفتند: ای خار، اکنون تو بیا و حکومت بر ما را بپذیر
خار به درختان گفت: اگر واقعا پذیرفتهاید که من را رهبر و پادشاه خود کنید، پس باید همگان از خُرد و کلان در سایهی من آیید و بهفرمان من باشید، اگر نه آتشی از خار بیرون بیاید و سروهای آزاد شما را بسوزاند.
بازخوانی از کتاب دوم پادشاهان
در گفت و گو با نشریهی ایران فردا:
در انقلاب ۵۷ مذهب در نقش رهايي بخشي از استبداد ظاهر شد، چگونه این مذهب مدافع آزادي جاي خود را به نگرش فقهي و احکام محور داد؟ چرا چنين شد؟ جهت رهايي از خوانش بنيادگرا چه بايد کرد و آلترناتيو فرهنگي آن چه مشخصاتي بايد داشته باشد؟
ادامه در : https://ali-tahmasbi.com/index.php/2021-01-13-07-18-41/309-2022-11-12-04-59-58
یکی از عارفان فرصت طلب به روزگار هارونالرشید، که هم فقیه بود و هم خطیب، دوست داشت نزد جناب خلیفةالله هم نصحیت گو باشد و هم مورد عنایت، به راه سفر حج سر پایی هم به بغداد رفته بود و به حضور امیرالمؤمنین بار یافته و هارون را به داشتن مال و شمشیر و تازیانه ستوده بود و این که:
ای امیرالمؤمنین خدا تو را گفته تا بدین سه چیز خلق را از دوزخ بازداری.
قصهی کشف حجاب که پس از انقلاب مشروطه مطرح شد چیزی نبود که رضاشاه بانی آن شده باشد بلکه این خواست روشنفکران جامعه بود. اشتباه بزرگ آن روزگار اجباری شدن کشف حجاب بود نه آزادی حجاب. وقتی در این مورد اجبار وجود داشته باشد شایدفرق چندانی هم بین کشف حجاب اجباری و حجاب اجباری نباشد.
متن کامل در
http://ali-tahmasbi.com/index.php/2021-03-29-00-47-21/295-2022-07-11-10-48-33د
فایل صوتی: شاید چیزی را از قلم انداخته بودیمhttps://ali-tahmasbi.com/voice/az.ghalam.mp3
Читать полностью…واپسین کلام امام علی: https://ali-tahmasbi.com/p/Holy.text/emam.ali.pdf
Читать полностью…هوا روشن میشود، پیش از آن که قابیل دست هایش از خون هابیل شسته باشد
Читать полностью…آيههاي زميني-نمونه اي از طرح آخرالزمان در شعر فروغ: https://ali-tahmasbi.com/p/takvir/5.pdf
Читать полностью…یلدا، جشنی ایرانی است که با طبیعت سرزمین ما و اسطورههای باستانی ایران پیوندی ناگسستنی دارد. این که جشنها و نیایشها از یک سو با طبیعت همآهنگ باشد و از سوی دیگر با اسطورههای نور و ظلمت که امید رهایی از ستمها را نوید میدهد بسی قابل تامل است. همچنین یلدا با داستانِ زاده شدن عیسی مسیح و کریسمس هم در پیوند است چندان که به روایت انجیل، نخستین کسانی که هنگام تولد مسیح به دیدار مریم رفتند و هدایا پیشکش کردند سه مجوسی(زرتشتی) از سر زمین ایران بودند. / فایل صوتی :
https://ali-tahmasbi.com/voice/yaldaa.88.mp3
ما مردمانِ محو و بيهويت، تا كشتههامان به هزاران نميرسيد تاريخ بهيادمان نميآورد. چارهاي نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماينده و نمادِ مظلوميت خويش قرار دهيم
Читать полностью…گفت: قصهی ما قصهی مرغیست که در طلب دانه پر کشید و از آشیانه رفت، جهد بسیار کرد و دانه نیافت. عزم بازگشت به آشیانه کرد آن را هم دیگر نیافت. (اقتباس از سخن ابوالحسن)
Читать полностью…سخنرانی به مناسبت قدر/ https://ali-tahmasbi.com/index.php/2021-01-13-07-15-33/316-2023-04-12-17-04-03
Читать полностью…گل عزیز است......
هر چه کرده بودم که در طلیعهی نوروز چیزی بنویسم، نیامد که نیامد. تنها این بیت از غزل حافظ در ذهنم برجسته شده بود که:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد-
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.
امروز صبح که اول رمضان هم هست هوا خوب بود، از دیشب نم نم باران برایم ترانه می خواند، مثل مسیح میماند هوای بهار، مرده را هم زنده میکند، به تعبیر حافظ عالم پیر را جوان میکند.
همسایه خوبی دارم، صبح اول وقت با هم رفتیم همین کوه نزدیک خانه، کمی نرمش در هوای پاک را غنیمت شمردم. بوته های ارغوان در دامنهی کوه گل به دامن آوردهاند. برای دوستم ابیاتی از حافظ خواندم که : ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد-- چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد. //
حتما میدانید که این غزل حافظ در وصف نوروز و بهار است. گل ارغوان و یاسمن هردو با هم در نوروز شکفته می شوند، از نگاه حافظ این دو گونه گل با هم عشق و حالی دارند، گل ارغوان که سرخ است و به شکل جام می ماند جامی به یاسمن میدهد، سر و کلهی نرگس هم پیدا میشود که شاید چشم به راه آمدن شقایق است. چنان است که جشن بهار بی حضور شقایق چیزی کم دارد که نرگس چشم براهش هست. اما شقایق بعد از نرگس و معمولا اواخر فروردین می روید. احتمالا به یاد دارید که در خراسان ما شقایق را "گل دخترو " هم میگفتند. شاید از این جهت که بسیار لطیف است و با نسیمی از داغ صحرا به سرعت پر پر میشود. مثل دختران این سرزمین به روزگاران گذشته که هنوز از بازیگوشیهای کودکی و نوجوانی بهرهی چندانی نبرده بودند که باید به خانه شوهر می رفتند و.... آیا نگرانی نرگس برای دوستش شقایق و چشم به راه داشتنش در ذهن حافظ همین معنی را داشته؟ شاید.
روزی در دعوتی سماع میکردند، و جمله در حالت بودند ، وقتی خوش پدید آمده، مؤذن بانگ نماز پیشین گفت و شیخ ما [ابوسعید] همچنان در حالت بود و جمع در وجد بودند و رقص میکردند، در آن میان امام محمد قاینی-که آن شب میهمان شیخ بود- گفت: «نماز ! نماز!» شیخ ما گفت : « ما در نمازیم» و همچنان در رقص میگشت. امام محمد ایشان را بگذاشت و به نماز شد. چون شیخ از آن حالت باز آمد، گفت: « از آنجا که آفتاب بر آید تا بدانجا که فرو شود بر هیچ آدمی نیفتد بزرگوارتر و فاضلتر از ازین مرد(یعنی امام محمد قاینی) ولیکن سَرِ مویی بازین حدیث کاری ندارد» [نقل از اسرارالتوحید ابوسعید]
Читать полностью…یلدا، جشنی ایرانی است که با طبیعت سرزمین ما و اسطورههای باستانی ایران پیوندی ناگسستنی دارد. این که جشنها و نیایشها از یک سو با طبیعت همآهنگ باشد و از سوی دیگر با اسطورههای نور و ظلمت که امید رهایی از ستمها را نوید میدهد بسی قابل تامل است. یلدا با داستانِ زاده شدن عیسی مسیح و کریسمس هم در پیوند است چندان که به روایت انجیل، نخستین کسانی که هنگام تولد مسیح به دیدار مریم رفتند و هدایا پیشکش کردند سه مجوسی(زرتشتی) از سر زمین ایران بودند. ( این سخنرانی پیش از کرونا و طبعا پیش از وقایع اخیر ایراد شده است)
فایل صوتی سخنرانی یلدا https://ali-tahmasbi.com/voice/yaldaa.88.mp3
عبرت از تاریخ: آشنایی با تاریخ برای بازگشت به گذشته نیست، فهم تاریخ برای عبور است، خطاهای گذشته را که نشناسیم چندان دور نیست که باز هم همان خطاها را به نحوی دیگر تکرار کنیم. یکی از وقایع عبرت آموز گذشته اعدام شیخفضلالله نوری بود. اما این صرفا خطای مشروطهخواهان بود؟
زمینهی کار از آنجا فراهم شد که شیخ در بر انداختن مشروطه آشکارا با محمد علی شاه همصدا شد وقتی هم که قزاقهای روس در پشتیبانی از محمدعلیشاه مجلس شورای ملی را به توپ بستند، مشروطهخواهان را زدند و کشتند و بسیاری را هم فراری دادند. پس از آن رابطهی شیخ فضلالله با محمدعلی شاه بیشتر و بیشتر شد. از این پس بسیاری از مردم حرمتی برای شیخ قایل نبودند بماند که آزادیخواهان کینهی او را هم به دل گرفتند و مرگ او را آرزو میکردند
تا پیش از به توپ بستن مجلس شورای ملی حرمت شیخ فضلالله نزد علما و مردم آن روزگار محفوظ بود. بزرگانی هم که نزد مردم حرمت داشته باشند با هیچ فتوایی و قانونی نمیتوان بهراحتی اعدام کرد چه رسد به آنکه شیخ را روز روشن در میدان توپخانه و برابر چشم همگان به دار آویزند. از آن عبرت آموزتر این که پس از اعدام و فرود آوردن جنازه شیخ از دار، بسیاری از آزادیخواهان شادمانیها کردند، مردمان معمولی برای دیدن جنازهی شیخ به صحن حیاط نظمیه میرفتند، لعنتها و توهینهای زشت روا داشتند. شیخ را هیچ حرمتی باقی نمانده بود که لااقل جنازهاش را با اعزاز و اکرام به خاک بسپارند.
چه روزگار تلخی
پیش از واقعهی مهسا امینی، کمی آنسوترک در ولایت غور تاجگل مرادی هم که مثل مهسا دختری 22 ساله بوده و دانشجو به دست طالبان کشته شده، همراه خانوادهاش، به بهانهای دیگر.
چه روزگار تلخی !!! ما با مردم افغانستان خویشاوندی فرهنگی، زبانی و تاریخی داریم، از قضای روزگار حکومت ما هم با حکومت طالبان انگار به خویشاوندی رسیدهاند.
راست گفته آن عزیز که خانهمان آتش گرفته، این همه ستم آشکار، این همه ویرانی، این همه نهال دشمنی در زمین دوستی کاشتن، همه جهان را با خود دشمن کردن، فرهنگ و زبان را به لجن و نجاست کشیدن، مقدس ترین واژه ها را به هرزگی بیان کردن، خون شهید کربلا را هزینهی سیاسی کاریها کردن، با فریادهای علی علی و حسین حسین، سرپوش بر دروغ و غارت نهادن، این ها و بسا فجایع دیگر مگر به این زودیها درمان خواهد شد؟
واقعهی عاشورا از دو منظر: زمینههای تاریخی، و رویکردهای عاطفی///
پس از فوت پیامبر که اسلام زمینه سازِ پدید آمدن امپراتوری بزرگِ اسلامی شد رقابتها برای حکومت کردن بالا گرفت و در کوتاه زمانی قرآن هم جای خودش را به اشعار سیاسی و مفاخره و مدح داد در این ایام بیعت بزرگان و سران عشیرهها با خلیفهالله و به ویژه با یزید نوعی مشروعیت بخشیدن به خلیفه شمرده میشد....
این سخنرانی در شب عاشورای 92 در مشهد ایراد شده است https://ali-tahmasbi.com/voice/Ashoora.92.8.22-1.mp3
فرمودهاند که : خوشبختانه امنیت اخلاقی با شدت در حال انجام است// یادم از این ضربالمثل حکیمانه آمد که : از قضا سرکنگبین صفرا فزود...
Читать полностью…از سالهای دور تا کنون آقای سعید مدنی را میشناسم، با گفتهها و نوشتههایش آشنا هستم، انسانی فرهیخته، جامعهشناسی آگاه به مسائل و مشکلات اجتماعی امروز ایران. از ویژگیهایش سنجیده سخن گفتن است، دغدغهی نیکبختیِ محرومان دارد، بحرانها را با تواضع طرح میکند بی آنکه عدالت را به فراموشی سپرده باشد. ایشان را نمونهای از سرمایههای مهم فکری و اجتماعی میدانم. دریغ که در این شرایط بحرانی جای خردمند زندان و زنجیر شود و تزویرگران و دروغزنان و یاوه سرایان صدر نشین باشند، دریغ ....
Читать полностью…چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش
بنی آدم با همهی ندانمکاریها و خرابکاریهایش، در لبهی پرتگاه که قرار گیرد میتواند خردِ جمعی و هوش خود را باز یابد، میتواند دست بهکار آفرینشی تازه زند، میتواند......ادامه: (http://ali-tahmasbi.com/index.php/2021-03-29-01-12-55/290-1401
نویسنده و شاعر وجدانِ بیدارِ جامعه است، زندانی کردن و کشتن نویسندگان و شاعران درست ترین معنایش پیشگیری از بیدار شدن جامعه است، اما اگر چه نویسنده و شاعر و آزادی خواه را به زندان می برند، شکنجه میکنند، میکشند، ولی کلمهی آزادی را که نمیتوان کشت. این کلمه نه با گلوله و نه با داغ و درفش زندان و نه با شعبده و نه با مرگ شاعر و نویسنده از پای نمیافتد.
در عین حال که امیدوار رستاخیز کلمهی آزادی در قلب مردم رنج کشیدهی این سرزمین هستم، نمیتوانم سوگوار زندان و مرگ آزادی خواهان نباشم.
https://ali-tahmasbi.com/index.php/2021-01-13-07-15-33/283-2021-12-26-17-01-59
Читать полностью…هنگامی که خود برتر بین یا همان مستکبر در صراط مستقیم خدا مینشیند و آوای جبرئیل را تقلید میکند و دین را میدانی برای استکبار خود بر میگزیند، آنگاه دین هم باید خصوصیتی پیدا کند که با استکبار همخوانی داشته باشد./ مطلب کامل در فایل پیوست
Читать полностью…