tahmasbiali | Unsorted

Telegram-канал tahmasbiali - على طهماسبى

508

آدرس ايميل tahmasebi.ir@gmail.com آدرس سايت http://ali-tahmasbi.com

Subscribe to a channel

على طهماسبى

باز هم باید آواز بخوانیم

نمي‌دانستم كه بايد نيمروزي از اواخر بهار يا اوايل تابستان بوده باشد. اما چون خودم با همان نيمروز و با همان فصل يگانه شده بودم آن هنگام را خوب حس مي‌كنم. حالا كه بيدار شده‌ام مي‌فهمم كه در آن هنگام بخشي از حواس روح جمعي بودم، يا بخشي از حواس طبيعت زنده بودم كه از خود طبيعت است. كه خودش يعني طبيعت را مستقيم و بي واسطه حس مي‌كند. نمي دانستم كه سه نفر هستيم اما باز هم انگار درستش همين است كه سه نفر بوده باشيم. يكي‌مان مثل نسيم بود، يكي ‌هم مثل بوته‌هاي سبز دامن صحرا يا صخره‌هاي كوهستان. اما سومي پيدايش نبود. ما با هم حرف مي‌زديم. حرفهامان مثل وزيدن باد روي بوته‌ها، يا پيچيدن نسيم در لابلاي برگ‌ها بود.

هرچه فكر مي‌كنم يادم بيايد كه باهم چه مي‌گفتيم چيزي سر در نمي‌آورم، ولي تازگي‌ها مي‌فهمم كه گفتگوهامان مثل همان گفتگوي ميان نسيم و بوته يا باد و صخره بوده كه تا به‌يكديگر برسند و هم را بيابند تازه شكلي از صوت و حرف پيدامي‌كنند، مثل نفخه و ني. و هيچ كس نمي‌تواند بفهمد كه آن حرف يا آن كلمه از نسيم هوا بوده يا از بوته و برگ؟ يا از درهم تنديدن هر دو.

حالا كه از خواب بيدار شده‌ام مي‌انديشم كه من آن بوته بودم؟ يا نسيمي كه بر او وزيدن گرفته بود؟ شايد نه اين و نه آن، بلكه همان آوايي بودم كه از درهم پيچيدن نسيم و بوته پديد آمد. اگر همو بوده‌ باشم چه كوتاه مي‌شود عمرم اگر آوايي، حرفي و كلمه‌اي نباشم.

يك چيز ديگر هم بود كه هنوز هم خوب نمي‌توانم بفهمم. آن آوا، يا آن كلمه كه از وزيدن باد در لابلاي بوته و برگ پديد مي‌آمد براي كه بود ؟ يا مي‌تواني بگويي معنايش چه بود؟.

اين حديث شايد براي آن بود تا دريابم كه ما سفرمان را كه آغاز كرديم سه نفر بوديم كه يكي‌مان ناپديد بود. و ما دونفر يكي شديم تا آن گمشده را پيدا كنيم. اين بود كه به‌جاي نسيم بودن و بوته ماندن حرف و كلمه شديم. سنگ‌ها، بوته‌ها و درخت‌هاي ديگر هم با نسيمي كه از ناكجا آباد وزيدن گرفته بود درهم آميختند و همه باهم همان آوا را پديد آورديم و در سرتاسر زمين طنين‌اندازش كرديم تا شايد آن يك نفر ديگر پيدايش شود.

يادم نيست آن آوايي كه همه باهم فرياد مي‌كرديم چه شكل و شمايلي داشت. شايد هم به‌جهت آنكه هنوز سومي را نديده بوديم، نمي‌دانستيم كه آواهاي خودمان را به چه شكلي بايد در آوريم تا او بشنود. اين بود كه آواهايمان بيشتر به غوغاي طوفان مي‌مانست.

حالا كه بيدار شده‌ام مي‌بينم هنوز آن سومي پيدايش نيست. اما آموخته‌ايم تا نام‌هايي برايش پيدا كنيم مثل آزادي، مثل عدالت، مثل صلح، و آواهاي خودمان را در قالب همان نام‌ها شكل دهيم. پس باز هم بايد با هم حرف بزنيم، آواز ‌بخوانيم، نامش را با تمامي نيرو فرياد كنيم تا شايد آن سومي كم كم پيدايش بشود.

Читать полностью…

على طهماسبى

درخت دشمنی، تنومند شده، درختی که سال های سال با شعارهای مرگ بر این و مرگ بر آن آبیاری شده، شاخ و بالش به سرتاسر این سرزمین گسترده . چه میوه‌های تلخ و زهرآگینی دارد این درخت!!!

Читать полностью…

على طهماسبى

پاپ فرانسیس، رهبر دینیِ کاتولیک‌های جهان، جهان را بدرود گفت و رفت. از معدود مردان خدا بود که دغدغه‌ی صلح و آشتی میان ادیان و ملت‌ها داشت، طبیعت و محیط زیست را محترم می‌شمرد و گاه سخن از دل محرومان و فرو دستان می‌گفت. یادش گرامی و راهش آموزه‌ای برای دیگر مردان خدا باشد.

Читать полностью…

على طهماسبى

نوروز از راه رسیده، گه‌گاه آوای شادمانی بگوش می‌رسد، اما واگویه‌های اندوه از نابسامانی‌ها بسیار بیشتر است. به تعبیر حافظ: کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد.

Читать полностью…

على طهماسبى

هنوز چند سالي به بعثت پيامبر مانده بود که آشوب و خلل به دستگاه سلطنت ايران راه يافته بود. مهمترين علت آن را غرور و ندانم‌کاري‌هاي خسرو پرويز دانسته‌اند. اين خلل و آشوب را فردوسي در شاهنامه به تفصيل آورده است. از ندانم کاري‌هاي خسرو پرويز يکي هم کشتن متحد ديرين ايران نعمان‌بن منذر حاکم محلي حيره بود(604ميلادي) که جنگ ذي‌قار و شکست خسرو پرويز از اعرابِ حيره را در پي داشت. در اين هنگام هنوز بعثت پيامبر اتفاق نیافتده بود. اين شکست را مي‌توان يکي از مقدمات فروپاشي ايران شمرد.

Читать полностью…

على طهماسبى

یلدا، نشانه‌ی تولد امید به روشنایی و آبادی است
در این شب با همراهی دوستان از ضرورتِ همدلی و دوستی برای طلوع روشنایی و امید به آبادی و آزادی سخنی می‌گوییم.
زمان: جمعه سی ام آذر از ساعت پنج تا هفت بعد از ظهر.
مکان: فکوری 19 بین نسترن 7 و 9، پلاک 15

Читать полностью…

على طهماسبى

در ابتدای هجوم مغول به ایران، ابن اثیر صاحب تاریخ الکامل نوشته بود:
گفته شده است كه سبب تاخت و تاز مغولان به شهرهاي اسلامي[ایران] غير از اين‌هاست و نبايد در تواريخ نوشته شود. آنچه من ذكر نكردم، هر چه بوده، بوده، تو هم انديشه‌ي خود را نيك گردان و درين باره چيزي نپرس.(الکامل، ترجمه جلد32، ص: 133)
ابن اثیر کهنسال بود و چندان زنده نماند که فروریختن دستگاه خلافت را هم ببیند تا آنچه را فکر مي‌کرد نبايد در تاريخ نوشته شود با وضوح بيشتري بنويسد. این را نوشتم که بگویم در جنگ بین ایران و اسرائیل تا حالا هرچه بوده بوده، امیدوارم اندک اندک بنیادگراهای اسرائیل و ایران بعد از این همه خسارت بپذیرند که تحمیل برخی اسطوره‌های بنیادگرایانه بر واقعیت امروز جز ویرانی و فقر و کشتار و نابسامانی حاصل دیگری ندارد.
فکر می‌کنم نه اسرائیل نابود شدنی است نه فلسطین و نه ایران، بنابراین پذیرفتن طرح دو کشور اسرائیل و فلسطین در کنار هم شاید به خردمندی نزدیک‌تر باشد

Читать полностью…

على طهماسبى

جوانان، رؤیاها برای آینده دارند.

کهنسالان اما
قصه‌های پریشان گذشته به خوابشان می‌آید

Читать полностью…

على طهماسبى

عاشورا. در همدستی دین و سلطنت

در این سخنرانی اشاره‌ای به همدستیِ دین و سلطنت شده است، اعم از قبل از اسلام و پس از اسلام. در این میان ستمی که فرمانروایان به عنوان نگهبان دین بر مردمان به ویژه بر محرومان داشتند و دارند، نیازمند شاهدی یا شاهدانی شناخته شده و معتبر بود تا بر این ستم شهادت دهد پیش از اسلام اسطوره‌ی سوگ سیاوش بود و پس از اسلام واقعه‌ی عاشورا و امام حسین.

سخنرانی در شب عاشورا به تاریخ بیست و پنجم تیر ماه 1403 توسط علی طهماسبی در مشهد

Читать полностью…

على طهماسبى

از بنیادی‌ترین مسائل امروز ما

انباشت خشم در جامعه و گسترش احساس دشمنی‌ها که حاکمیت بر آن دامن می‌زند، چه بر سر ما آورده و چه بر سر فردای ایران می‌آورد؟ این سخنرانی در شب نوزدهم رمضان مطابق با دهم فروردین 1403 در مشهد توسط علی طهماسبی ایراد شده است.

Читать полностью…

على طهماسبى

در وقایع تلخی که گرفتارش هستیم
اول: معروف، یعنی آنچه نزد خرد جمعی به نیکی از آن یاد می‌شود، مثل صداقت در گفتار و کردار، و اعمالی که به صلح و آشتی و رفاه عمومی در جامعه بیانجامد، مُنکَر هم به گفتارها و کارهایی مربوط است که خرد جمعی آن را زشت می‌شمارد و نمی‌پسندد، مثل دروغ گفتن، دزدی، مردم را به جان هم انداختن، حقوق دیگران را پایمال کردن، پنهان کاری در اموری که به زندگی و نفع و ضرر مردم مربوط می‌شود و بسا چیزهایی دیگر از این دست.
دوم: من در مقامی نیستم که ماجرای آن طلبه‌ی جوان و تصویر برداری‌اش را از آن بانوی قمی داوری کنم اما این را می‌فهمم که شاید آن طلبه جوان یک بار هم آیات سوره‌ی نور را به دقت نخوانده باشد که در امر حجاب، ابتدا توصیه به مردان است تا در مواجهه‌ی با زنان نگاه خود را فرو بکاهند، چه رسد به این که مردی آن هم با ردای دین و در آن شرایط خاص از آن بانو تصویربرداری هم بکند.
سوم: اگر امر به معروف و نهی از منکر فریضه‌ای دینی است که هست، این فریضه حق مردم است تا به‌ویژه رفتار حاکمیت را نقد کنند، خطاهایش را بگویند، پنهان‌کاری‌هایش را بر ملا کنند، با فریاد مظلومان همصدا شوند، اگر نه نظام حاکم که برای دوام خود حد و مرزی نمی‌شناسد آن می‌کند که می‌بینیم.

Читать полностью…

على طهماسبى

در اعدام و گرفتن جان دیگران دستی توانا دارند، بر این گمانه هستند که فنای دیگران تضمین بقای خودشان هست، اما کدام حاکمی را در تاریخ می‌شناسید که مرگ دیگران سبب بقای او شده باشد؟
طرفه این که وقتی حاکمان حتی یکی را به ستم کشته باشند، اندیشه و روانشان چنان تاریک و دژم می‌شود که از اعدام و قتل همگان هم پروا نمی‌کنند. این نکته را شاید خوانده یا شنیده باشید که گفته بود: کسی که دیگری را به ستم کشته باشد چنان است که همگان را کشته است. اگر این سخن سنجیده باشد که هست، پس بر همگان است که در برابر متولیان اعدام و طناب دار چاره‌ای بیاندیشند.

Читать полностью…

على طهماسبى

هنوز هم در ولایت ما طلوع خورشید خون‌رنگ است. انگار رشته‌های پیوندِ ما با یکدیگر از هم گسسته، پنداری که زاده‌ی این سر زمین نیستیم، انگار در آفرینش هم از یک گوهر نبوده‌ایم. هنوز نياموخته‌ایم كه قصه‌ی "هبوط" تمثیلی از همین گسست‌ها و دشمني و خصومتي بود كه مردمان با هم داشتند. در این سال‌ها به جای نشاندن نهال دوستی، درخت دشمنی را بارور کردند، فاجعه‌ی کرمان و خون شهدای آن واقعه را هم شاید بتوان از میوه‌های تلخ و خونین آن دشمنی‌ها شمرد. میوه‌ی درخت دشمنی همین است، راهی نیست مگر بازکردن چشم خِرد، و بازخوانی مهرِ مادرانه‌ای که در دل‌ها زنده به‌گور شده است.

Читать полностью…

على طهماسبى

مرا یاد، تو را یاد، او را فراموش....

Читать полностью…

على طهماسبى

در ادبیات خراسان قدیم، اصطلاحی هست که آن را "حُکم‌انداز" می‌‌گفتند. حکم اندازان کسانی بودند که در هنگام نبرد، سواره بر اسب و در حال حرکت، می‌توانستند چنان دقیق نشانه‌گیری کنند که تیرشان بدون خطا به هدف اصابت کند. نمونه‌ی این حکم اندازان در قرن چهارم، شاه شبانان و سوارکاران سلجوقی بودند که تا پیش از به حکومت رسیدن، در ماوراءالنهر و نواحی بخارا و دشت خاوران به گله داری مشغول بودند. بنا به برخی گزارش‌های تاریخی بسیار شجاع، جوانمرد، و مهمان‌نواز بودند. یکی از دلایل پیروزی آنان بر غزنویان را همین چند ویژگی دانسته‌اند.

گمانم در این زمانه خوب است ماهم کمی حکم‌اندازی را بیاموزیم، امّا نه در کمان‌داری و تیر اندازی بلکه در نوشتن و گفتن، البته همراه با جوانمردی و دقت در راستی و درستی سخن.

Читать полностью…

على طهماسبى

از میان صخره و گرداب.
از قصه‌های تکرار شونده در تاریخ، یکی هم موقعیت دشواری است که یک فرد، یک قوم، یا یک ملت، در میانه‌ی دو خطر ویرانگر گرفتار می‌شود. تمثیل صخره و گرداب، قایقی را تصویر می‌کند که می‌خواهد از تنگنای میان صخره و گرداب عبور کند. به‌گمان من، ملت ایران امروز در چنین وضعیتی گرفتار شده است. یک طرف صخره‌ی سخت استبداد داخلی است، طرف دیگر هجوم نظامیِ خارجی که ایران را به گرداب تباهی فرو می‌برد. از این نگاه، پناه بردن به هرکدام از دو طرف ممکن است نتیجه‌اش ویرانی و تباهی بیشتر باشد.
به‌نظر می‌رسد که پس از این همه خسارت، هنوز گروهایی در ایران باز هم خواهان جنگ و پاسخ مثلا کوبنده به دشمن خارجی باشند، بازهم شعار مرگ بر این و مرگ بر آن سر دهند، باز هم هیزم کِش این جنگ خانمان‌سوز باشند. در برابر، گروهای دیگر که دشمن خارجی را موهبتی برای نجات می‌شمارند، بعید نیست که به گونه‌ای دیگر جاده صاف کن استعمار و موجب ذلیل شدن ایرانیان در منطقه باشند. باز هم همان قصه تلخ گرفتار شدنِ ما میانِ صخره و گردآب است.
عبور از این موقعیت دشوار، نه برای یک فرد یا یک قوم، بلکه برای یک ملت، نیاز به خردمندی دارد؛ خردمندی هنگامی طلوع می‌کند که تمنیّات و آرزوها و کینه‌های خود را لگام بزنیم و تحت کنترل قرار دهیم تا بتوانیم تحلیل نسبتا دقیق از شرایط مشخص امروزمان داشته باشیم.
همچنین در جنگ‌ها معمولا تبلیغات دروغ و فریبنده از دو سوی میدان نبرد فراوان است و هرکسی آن نوع از تبلیغات را باور می‌کند که دوست دارد. گمان می‌کنم اگر خردمندی در جامعه توسعه پیدا کند، تبلیغات دروغ و فریب هم رنگ می‌بازد، آن‌گاه شاید خردمندانِ سیاست‌ورز هم به میدان بیایند و کمک کنند برای عبور از میان این صخره و آن گرداب.
ما امروز برای عبور از وضعیت دشوار، نیاز به خردمندی داریم، و نیاز به خردمندان.
اول تیرماه 1404/ مشهد

Читать полностью…

على طهماسبى

برایم عجیب بود که چرا از نام بیت‌العتیق در سوره‌ی حج، تنها هنگامی یاد شده که زائر مناسک خود را به‌اتمام رسانیده است. اما حالا که می‌بینم «عتيق» يعني آزاد شده یادم از هجرت هاجر می‌آید که از اسارت تا آزادی راه آمده است. هم‌چنين «عتيق» يعني گرامي، بزرگوار، شريف، اصل و برگزيده و ناب. مرد يا زن آزاد شده از آن جهت گرامي و بزرگوار است كه شايستگي آزادي را داشته است...... ادامه در https://ali-tahmasbi.com/index.php/az-mtwn-dyny/haj-nesa

Читать полностью…

على طهماسبى

فرصت شمار صحبت، فایل صوتی نوروز: https://ali-tahmasbi.com/voise/novruz.mp3

Читать полностью…

على طهماسبى

چند قدمی پيش نيامده بوديم كه دريافتيم ديوار زندانمان را بر سر خود ويران كرده‌ايم و مشت‌هامان بر دهان خودمان فرود می‌آيد. شايد از آن رو كه هنوز هفت شهرعشق، يا هفت‌خوان رستم را تجربه نكرده‌ بوديم. شايد هم به آن سبب كه در شامِ آخرِ استبدادِ پيشين، فره ايزدی را چون نان و شراب ميان خود تقسيم نكرديم. يعنی چيزی را از قلم انداخته بوديم.

Читать полностью…

على طهماسبى

سال‌ها پیش بود که به سفر رفته بودم، یکی از دوستان خبر شده بود، دیداری و گپ و گفتی داشتیم، ابراهیم نبوی هم آنجا بود. پیرتر از آن شده بود که انتظار داشتم. می‌دانست که به زودی به ایران بر می‌گردم. هنگام خدا حافظی صورت هم را بوسیدیم، هنوز چند قدمی نرفته بود که دو باره برگشت، مثل اینکه چیزی را فراموش کرده باشد، آغوش باز کرد و از نو صورتم را بوسید، بعد با همان کلام طنز و نگاه مهربانش گفت: این را برسان به طاهر آقا.منظورش آقای احمد زاده بود. انگار با این پیام بوسه می‌خواست از اندوهِ سنگین غربت اندکی کاسته باشد.

Читать полностью…

على طهماسبى

و گفت: به جاه و جلال تو سوگند که همه را گمراه می‌کنم
پرسید: چگونه؟
گفت: در صراط مستقیم تو می‌نشینم، ردای دین و تقدس بر تن می‌کنم، چنان کنم که مردمان به نام تو از یکدیگر نفرت پیدا کنند، به خاطر تو به دیگران دروغ‌ها بگویند، به نام تو علیه یکدیگر به جنگ و ستیز برخیزند، به نام تو ویرانی‌ها و کشتارها کنند، به نام تو ....

Читать полностью…

على طهماسبى

گفت: در هنگام خطر، مادر نگران فرزند خویش است، و گفت اگر همه مردم جهان نگران یکدیگر می‌بودند، جهانی بی‌کرانه از مِهر می‌داشتیم.
اما ای دوست، حالا که هوش عاطفی ما کِرخ شده و از کار افتاده، جهانی بی‌کرانه از جنگ و آوارگی و ویرانی و کشتار داریم.

Читать полностью…

على طهماسبى

تا آنجا که با میراث ادبی و فرهنگی ایران آشنا هستم می‌توانم بگویم چه دور افتاده‌اند آن‌ها که از کشته شدن کسی اظهار شادمانی می‌کنند. حتی اگر آن کشته شده دشمن باشد. ایران را تنها به خاک و مرزهای سر زمینی‌اش که نمی‌توان فرو کاست، ایران با حضور سعدی و حافظ، مولوی و خیام، ابوالحسن خرقانی و ابوسعید و بسیار فرهیختگان دیگر این دیار معنا دارد، بزرگانی که شادمانی بر مرگ دیگران حتی دشمن را بر نمی تابند. دوری از وطن به دور شدن از این خاک نیست، بیگانه شدن و دور شدن از ادب و فرهنگ این سرزمین است که اندوه‌بار تر از هر غربتی است

Читать полностью…

على طهماسبى

🔴توماج ؛ صدایی از ایران و امید به آینده

🔷علی طهماسبی

@iranfardamag

▪️اولین بار که تصویر و صدای توماج صالحی را دیدم و شنیدم، برای دوستی نوشتم:

🔸صدای ما که به جایی نرسید اما این نسل جوان که توماج نمونه‌اش باشد انگار صدای ایران و امید آینده است. و نوشتم که: با آمدن اینان، رفتن ما را غمی نیست.

▪️دیروز شنیدم که حکم اعدام برای او صادر کرده‌اند.

🔸گویی عزمی جدی در کار است تا هیچ صدای امیدی در این سرزمین باقی نگذارند.

▪️اما به گمان من توماج تنها نیست، در قلب بسیاری از مردم این سرزمین جای دارد و صدا‌های دیگری را هم به صحنه می‌خواند، میدان رزم بزرگیست یاران...



#ایران_فردا
#توماج_صالحی
#علی_طهماسبی

http://t.me/iranfardamag

Читать полностью…

على طهماسبى

گویا نوروز امسال در ایران، دو مزار زائر بیشتری نسبت به سال های پیش داشتند. یکی مزار حافظ در شیراز که گفته بود: آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت. و دیگر مزار فردوسی در توس،
دلیل اقبال مردمان از این دو بزرگ در این نوروز شاید این باشد که همان آتش زهد و ریای متولیان دینی خرمن دین را سوخت و خاکسترش بر باد داد و مردمان را دیگر پروای دین فقاهتی نیست، و به تعبیر فردوسی مردمان دانسته‌اند که :
زیان کسان از پی سود خویش -- بجویند و دین اندر آرند پیش.
گسترش این آگاهی، امید به فرا رسیدن فردای روشنی را در دل‌ آدمی زنده می‌کند، باشد که در پرتو آن روشنایی درمانی برای رهایی از فقر و دروغ و زندان و دشمنی پیدا شود،

Читать полностью…

على طهماسبى

دوستی از شرکت در انتخابات پیش رو پرسید، می‌گویم: به گمان من این نظام درختی را می‌ماند که در هوای دشمنی روئیده و با تزویر و دروغ خود را تنومند کرده. از پاک ترین چشمه‌ها هم که آبیاری‌اش کنیم باز همان میوه‌ی تلخ دروغ و دشمنی به بار می‌آورد. حالا خود دانید

Читать полностью…

على طهماسبى

گفت: بهروزی و خرسندی کسی را باد که از او به هرکسی بهروزی و خرسندی رسد...
و گفت: این نیایشی ناتمام نیست، تجربه‌ای بشری است در آنچه بوده و هست.

Читать полностью…

على طهماسبى

به گمان من، ستمی که این ایام در ایران به بهائیان می‌شود کمتر از ستمی نیست که بنیادگراهای اسرائیل به فلسطینیان روا داشته‌اند، تخریب خانه‌ها، محرومیت جوانان از تحصیلات دانشگاهی، مصادره مزرعه و زمین کشاورزی، بی آنکه دزدی کرده باشند، بی آن‌که آشوبگر و اختلاس گر باشند. بی آنکه به حق و حقوق دیگران تجاوز کرده باشند، کجاییم ما؟!!!

Читать полностью…

على طهماسبى

از عیسای ناصری تا مسیح دزد

Читать полностью…

على طهماسبى

فاطمه، از سه منظر
زندگي فاطمه دختر پيامبر را از سه زاويه‌ي متفاوت ميتوانم مورد تامل قرار دهم كه عبارتند از:
-1 واقعيت تاريخي
-2 رويكرد سياسي و حقوقي ميراث
-3 رويكرد عاطفي و اسطورهاي متن کامل: http:s//ali-tahmasbi.com/p/Holy.text/faateme.pdf

Читать полностью…
Subscribe to a channel