مختارات من الرومانسیات الکلاسیکیة و المعاصرة منتخبی از عاشقانه های کلاسیک و معاصر عرب ـ صدغیها: دو طرهی آویخته بر بناگوشش... انتخابها و ترجمههای خودتان را به اينجا بفرستيد: @alimim63 اصول صدغیها: https://t.me/sodqaihaa/1048
گواهی میدهم که یکبار عاشقت شدم و هنوز هم...
غادة السمان
- دیوارنوشتهای در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز!
@sodqaihaa
میدونی کی زیباییِ دنیا، کامل شد؟!
اون وقتی که دکتر به مادرت گفت: «قدم نو رسیده مبارک!» 😁
@sodqaihaa
یا بیا
یا منو با خودت ببر
یا یادم بده چطور فراموشت کنم!
@sodqaihaa
قدح ششم
و أسفَرَت البراقِعُ عن خُدودٍ
أقولُ تَحَمّرَتْ بِدَم الکُبودِ
و غَربیبِ العقائصِ مُرسلاتٍ
یَطُلنَ کَلَیلَةِ الدَّنَفِ الوَحیدِ..
نقابها که برافتاد، گونههایی نمایان شد که گویی از خونِ جگر [دلشدگان] سرخی گرفته بود
وبافههای سیاه وفروهشته گیسوان، چون شب بیماران تنها، بلند بود..
سعدي
موسی اسوار
@sodqaihaa
قدح چهارم
أهذا هِلالُ العيد أم تحت بُرقعٍ
تلوحُ جباهُ العين شبه أهِلّة..
این هلال عید است یا ابروی آن مهلقا که از زیر نقاب چون هلال مینماید..
سعدي
موسى اسوار
@sodqaihaa
قدح دوم
و إن سجع القمريُ صُبحاً أهمني
لِفقْد أحبائي کصَرخة ناعبِ
أری سُحُبا فيالجو تُمطرُ لؤلؤاً
علیالروض لکنّا علَي کحاصِبِ..
بامدادان چون قُمری نغمهسرایی کند، در فقدان یاران، نغمه او چون بانگ زاغ اندوهگینم میکند.
در آسمان ابرهایی میبینم که بارانش بر چمن، مروارید است و بر من تگرگ بلا..
سعدي
موسی اسوار
@sodqaihaa
🔴برای سعدی
اول اردیبهشتماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان
✅سعدی که خود رب النوع زبان فارسی است و بر تارک شعر این لسان میدرخشد، به سبب سالها حضور در نظامیه بغداد و جهان عرب و تسلط بیبدیل بر قرآن کریم و علوم اسلامی و از سر طبعآزمایی و مفاخره و نیز لذت آفرینش هنری در عرصهای نو و آشکارسازی میزان تأثراتش از مظاهر فرهنگ اسلامی، به سرایش اشعاری به زبان عربی پرداخته که امروز فقط بخشی از آن در دسترس ما است.
@sodqaihaa
از جمله پژوهشها و ترجمههایی که بر این اشعار صورت گرفته، ۲ مجموعه از بالاترین ارزش ادبی برخوردارند.
یکم، ترجمه فاخر و نثر توانمند و وزین دکتر مؤید شیرازی که در سال ۱۳۶۲ به زیور طبع آراسته شد و دوم، ترجمه استاد موسی اسوار که با دقتی عالمانه و قریحهای شاعرانه، دست به تصحیح و ترجمه اشعار عربی شیخ اجل زد. این مجموعه در سال ۱۳۹۰ توسط مرکز سعدیشناسی انتشار یافت.
صدغیها [مجموعه برگزیده عاشقانههای عرب]، در سالروز این حکمران مطلق واژه، عالیجناب مصلحالدین سعدی، شما را به نوشیدن هفت قدح از این جام دعوت می کند.
@sodqaihaa
ألَا زعمَت ليلى بأنْ لاأحبّها؟!
بلى! واللّيالي العشرِ والشّفع والوترِ
بلى! والذي نادى مِن الطّور عبدَه
وعظّم أيامَ الذّبيحة والنّحرِ
لقد فُضِّلَت ليلى على الناس مثل ما
على ألف شهرٍ فُضِّلت ليلةُ القدرِ!
آیا لیلا پنداشت او را دوست ندارم؟
سوگند به شبهای دهگانه و شفع و وتر که دوستش میدارم!
دوستش میدارم سوگند به آنکه در طور بندهاش را صدا کرد!
و روزهای ذبح و قربانی را بزرگ داشت!
لیلا بر مردمان برتری یافته همانگونه که شب قدر بر هزار شب برتر شده است!
قيس بن الملوح [مجنون ليلى]
زهرا یکتا
@sodqaihaa
پ ن: این ابیات را «طه الفشنی»، مبتهل شهیر مصری خوانده است که از اینجا میتوانید بشنوید.
@sodqaihaa
فقد الأحبة غربة..
غربتی است فقدان عزیزان..
علي بن أبي طالب
علی م
@sodqaihaa
إنت الوحيدة التي ستعرفيني من عيوني..
تو تنها کسی هستی که مرا از چشمانم خواهد شناخت..
@sodqaihaa
و أمرّ ما لقيتُ من ألم الهوى
قرب الحبيب و ما إليه وصول..
و تلخ تر از رنج عشق، نزدیکی به محبوب [و در همان حال] به وصال او نرسیدن است!
طرفة بن العبد
علی م
@sodqaihaa
بارلٰها! ما را به رمضان برسان!
[با او که دوستش داریم 😉]
✒️ محمد الصلحاني
@sodqaihaa
«إلی حبيبتي في رأس السنة»
أنقل حبي لك من عامٍ إلى عام
كما ينقل التلميذ فروضه المدرسية إلى دفترٍ جديد
أنقل صوتك و رائحتك و رسائلك
ورقم هاتفك و صندوق بريدك
وأعلقها في خزانة العام الجديد
وأمنحك تذكرة إقامة دائمة في قلبي..
إنني أحبك
ولن أتركك وحدك على ورقة 31 ديسمبر أبداً
سأحملك على ذراعي
وأتنقل بك بين الفصول الأربعه
ففي الشتاء، سأضع على رأسك قبعة صوف حمراء
كي لا تبردي
وفي الخريف، سأعطيك معطف المطر الوحيد
الذي أمتلكه
كي لا تتبللي
وفي الربيع
سأتركك تنامين على الحشائش الطازجه
وتتناولين طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافير
وفي الصيف
سأشتري لك شبكة صيدٍ صغيره
لتصطادي المحار
وطيور البحر
والأسماك المجهولة العناوين
«به محبوبم؛ در آغاز سال»
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگر منتقل میکنم
همانند دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتر جدیدش انتقال میدهد!
صدایت را، شمیمت، نامههایت، شماره تلفنت و صندوق پستیات را [همه و همه را به سال جدید] منتقل میکنم-
-در كمد سال جديد آويزانشان میکنم
و جواز اقامت دائمی در قلبم را برایت صادر میکنم
من دوستت دارم!
و [یقین بدان] تو را بر روی برگه ۲۹ اسفند، تنها، رها نمیکنم
تو را میان بازوانم حمل میکنم و بین چهار فصل سال میگردانمت
در زمستان، کلاه بافتنی قرمزی بر سرت خواهم گذاشت تا سردت نشود
در پاییز تنها بارانیای را که دارم به تو خواهم داد که خیس نشوی
در بهار میگذارم آرام روی چمنهای تازه به خواب [ناز] فرو روی
و با پرستوها و گنجشکان صبحانه بخوری
و در تابستان تور کوچکی برایت خواهم خرید تا صدفها و مرغان دریایی و ماهیان بی نام و نشان را صید کنی
نزار قباني
علی م
@sodqaihaa
آنچنان به عشقورزی با محبوبم مشغولم که من را فرصتی برای دشمنی با بدخواهانم نیست!
محمود درویش
علی م
@sodqaihaa
من أنا؟!
شاعر وطن و عشق، خودش را معرفی میکند!
@sodqaihaa
العربية أبجدية عاشقة تجرها ثمانٍ وعشرون فرسًا جامحة
تشقُ طريقها إليك لا عداءً بل لتوشوشك:
«أحبك»
عربی، الفبایی عاشق است که آن را بیستوهشت اسب افسارگسیخته میکِشند
راهش را به سمت تو باز میکند، نه از روی عداوت بل تا برایت زمزمه کند:
«دوستت دارم»
أحلام مستغانمي
محمد حمادی
🎨 عبدالرزاق حمودة
@sodqaihaa
دیگر در قلبم جایی برای زخم جدیدی نیست!
نمیخواهم با چشمان خودم سقوط هرآنچه بر دفتر و دیوار و هوا نوشتم را ببینم! نمیخواهم بیش از این فروریختن آرزوهایم را ببینم؛
و شاید تنها آرزویی که برایم باقیمانده باشد، آن است که خودم را از ناامیدی، مصون بدارم!
محمود درویش
علی م
@sodqaihaa
قدح هفتم
لَحَی اللهُ بعض الناس یأتي جَهالةً
الی ساقِ محبوبٍ یُشبَه بالبُردی
و ساقُ حَبیبی حین شَمّرَ ذَیلَه
کَرُدْنِ حریرٍ مُمتَلِ ورقَ الوردِ
نفرین خدا بربرخی کسان باد که از سر نادانی ساق محبوب را به نی، مانند میکنند!
ساق محبوبم چون دامن بالا بزند چونان آستینی حریر آکنده از گلبرگ است!
سعدي
موسی اسوار
@sodqaihaa
قدح پنجم
یقولون لَثمُ الغانیات مُحرّمُ
أ سَفکُ دِماء العاشقین مباحُ؟!
گویند که بوسه دادن ماهرُخان حرام باشد
آیا ریختن خون عاشقان مباح است؟!
سعدي
موسى اسوار
@sodqaihaa
قدح سوم
مَتی طَلع البدرُ إشتعلتُ صبابة
بما في فؤادي من بُدور أكلّة..
هرگاه که ماه برآید از عشق آن ماهوشان پردهنشین که در دلم جای گرفتهاند، میسوزم..
سعدي
موسى اسوار
@sodqaihaa
قدح اول
أيُتلفُني نبل و لم أدرِ من رَمَى؟!
أيَقتلني سيف و لم أر ضاربي؟!
آیا سزاست که ندانم به تیر کدام تیرانداز به خاک هلاک می افتم؟!
آیا رواست به شمشیری کشته شوم و ضارب را نبینم؟!
سعدي
موسی اسوار
@sodqaihaa
در سالروز میلاد من 😁 و یادروز قله شعر عاشقانه، دوست شفیق و یار همیشگیام حضرت مصلح الدین سعدی شیرازی؛ به بازنشر پرونده او میپردازیم.
ارادتمند
علی م
@sodqaihaa
أتوسل اللیل الذي عرفني بك
أنا أرجوه سماعي
أرجوه مشارکتي طول السهر
یا أیها اللیل القریب
هاك روحي خذها إلیه!
به شب که مرا با تو آشنا کرده
توسل میجویم باشد که مرا بشنود
باشد که در تمام طول بیداری با من باشد!
آه ای شب نزدیک
روح مرا بگیر و برایش ببر..!
سهام الشعشاع [شاعر سوری]
سودابه مهیجی
@sodqaihaa
إنا حملنا الحزن أعواما و ماطلع الصباح..
تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی..؟
محمود درويش
سعدی
#تطبیق
@sodqaihaa
من تُحِب، ليس نصفك الآخر،
هو أنت لكن في مكان آخر..!
و آن کسی را که دوست داری،
نيم دیگر تو نیست
او تویی اما جایی دیگر..!
جبران خليل جبران
علی م
@sodqaihaa
وقت افطار چشمانم از روزهٔ دیدار تو کی فرا میرسد؟!
@sodqaihaa
أنت البَعِيدُ وَفِي حَنَايَا خَافِقِي
وَإذَا حَضَرتَ فَلَيسَ ثَمَّةَ بَاءُ..
بعیدی
نهفته در دهلیز قلبم
چون برسی «باء» از میان میرود..
عربيات
زهرا یکتا
@sodqaihaa
من یستطیع الحب بعدک؟
من سیشفی من جراح الملح بعدک؟!
بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد
و آن کیست در جهان که بگیرد مکان دوست؟!
محمود درویش
سعدی
#تطبیق
@sodqaihaa
گزارشی کوتاه از حیات و شعر محمود درویش
تهیه شده توسط شبکه الجزیره
@sodqaihaa
من أنا؟!
شاعر وطن و عشق، خودش را معرفی میکند!
#ذكرى_ميلاد_محمود_درويش
@sodqaihaa