simplegrammar | Unsorted

Telegram-канал simplegrammar - گرامر کاربردی 12508

10573

ارتباط با ما https://t.me/L_e_c مدرسه مکالمه/آموزش گرامر با ابزارهای متفاوت جدید، ما کاملترین گرامر را با ساده‌ترین روش بشما می‌آموزیم https://t.me/Online_ConversationSchool چت روم

Subscribe to a channel

گرامر کاربردی 12508

Follow for more 👉🏼 ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
میخواهید در آزمون آیلتس شرکت کنید

👉🔹IELTS Cambridge Practice

را از دست ندهید

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

میدونستی برای مهاجرت فقط کافیه انگلیسیت خوب باشه تا بتونی شغل مناسب گیر بیاری و اقامت بگیری؟🤤👆🏻

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

🎙 Beautiful Mistakes •  2021
🎼  Maroon 5
•••  #Pop_rock #Pop_rap

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

For corners
تقویت چهار مهارت اصلی شنیداری (Listening)، گفتاری (Speaking)، درک مطلب (Reading)، و نوشتاری (Writing)

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

فیلم‌های سینمایی را با دو زیرنویس همزمان فارسی و انگلیسی ببینید و انگلیسی را سریع بیاموزید. اطلاعات بیشتر اینجا

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

🔹سگ های نگهبان یا Paw Patrol
بهترین کارتونیست که تا به حال دیده ام! یک انیمیشن عالی برای افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی در کودکان و حتی بزرگ سالها


گذشته ساده در زبان انگلیسی
برای ساخت این زمان، از حالت گذشته افعال استفاده می کنیم. توجه کنید افعال در انگلیسی سه شکل دارند: شکل ساده (که در حالت حال ساده استفاده می شود)، شکل گذشته (که اینجا با آن آشنا می شویم) و اسم مفعول که در ماضی نقلی استفاده می شود.
حالت گذشته افعال خود دو دسته هستند
1- گروهی که با قاعده هستند و فقط یک ed به انتهای آن اضافه می شود. مانند:
like / liked
want / wanted
travel / travelled
2- حالت بی قاعده که شکل فعل عوض می شود:
am, is / was
are / were
write / wrote
see / saw
go / went
get / got
think / thought
do / did
Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He Lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.
وولفگانگ آمادوس موتسارت آهنگساز و نوازنده ی اتریشی بود. او از سال 1756 تا 1791 زندگی می کرد. او از سن پنج سالگی آهنگسازی را شروع کرد و بیش از 600 قطعه موسیقی نوشت. وقتی مرد فقط 35 سال سن داشت.
I work in a travel agency now. Before that I worked in a department store.
من الان در یک آژانس مسافرتی کار می کنم. قبلا از آن در یک مرکز خرید کار می کردم.
We invited them to our party, but they decided not to come.
ما آنها را به مهمانی مان دعوت کردیم، ولی آنها تصمیم گرفتند نیایند.
نگران حفظ کردن حالت گذشته افعال نباشید. داخل متن کم کم آنها را خودکار یاد می گیرید بدون اینکه متوجه شوید.
I was there.
من آنجا بودم.
They were there.
آنها آنجا بودند.
I did that.
من این کار را کردم.
I was angry because they were late.
من عصبانی بودم چون آنها دیر کردند.
Was the weather good when you were on holiday?
وقتی در تعطیلات بودی هوا خوب بود؟
برای منفی کردن حالت گذشته از did not قبل از شکل ساده ی فعل استفاده می کنیم I did not like her. از او خوشم نیامد. Mike did not like her. مایک از او خوشش نیامد.[/su_note]

برای افعال to be از did استفاده نمی شود، مستقیما از not استفاده کنید: The film wasn’t (=was not) very good. I did not enjoy it much. فیلم خوب نبود. از آن زیاد لذت نبردم.

برای سوالی کردن حالت گذشته از فعل کمکی did و حالت ساده ی فعل استفاده می کنیم: Did you go there? Did he see you? آنجا رفتی؟ او تو را دید؟ Did you like her? از او خوشت آمد؟ Did Mike like her? مایک از او خوشش آمد؟ مجددا برای سوالی کردن افعال to be مستقیما از خود آن استفاده می شود نه did: Were you there? تو آنجا بودی؟
مثال ها:
Suicides liked the bridge, too.

کسانی که قصد خودکشی داشتند هم از پل خوششان می آمد.

I must say I liked my new look.
باید بگویم از ظاهر جدیدم خوشم آمد.

So you liked the place, then?
خوب پس از آنجا خوشت آمد؟

I liked the contemporary design.
از آن طراحی امروزی خوشم آمد.

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

این ویدیو رو می‌ذارم تا شاید تغییری حاصل بشه در روند زندگی هر یک از شما

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

🔸➖➖➖➖➖➖🔔➖➖➖➖


کودکان دو زبانه موفق تر و با اعتماد به نفس تر هستند
👈🔹مجموعه little Fox 🦊 را  به فرزند عزیزتان هدیه دهید. این مجموعه نقش ارزنده ای در یادگیری زبان انگلیسی دارد ۱۰۰ تومن


کاربرد be about to در زبان انگلیسی
be about to
نزدیک به رخ دادن بودن، در شرف رخ دادن بودن
The ceremony was about to begin.
مراسم داشت شروع می شد.
As the elevator doors were about to close, someone pushed the open button outside.
در آسانسور که در شُرُف بسته شدن بود، کسی دکمه باز کردن بیرونِ در را فشرد.
We were just about to leave when Jerry arrived.
درست وقتی داشتیم آنجا را ترک می کردیم جری رسید.
 
مثال ها:
Now he was about to leave Harvard.
حالا او در آستانه ی ترک هاروارد بود.
He was about to graduate in the top five from Harvard Law School.
او در آستانه ی فارغ التحصیل شدن بین پنج نفر برتر دانشکده حقوق هاروارد بود.
The men were about to fight when Captain Scott walked down the stairs.
دو مرد داشت دعوایشان می شد که ناخدا اسکات پله ها را پایین آمد.
I had a feeling that our relationship was about to change for the worse.
این احساس را داشتم که رابطه مان در آستانه ی تغییر به وضعیتی بدتر است.

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

واحدهای شمارش در انگلیسی:

a pair of shoes
یک جفت کفش
a drop of water
یک قطره آب
a bunch of grapes
یک خوشه انگور
a bunch of flowers
یک دسته گل
a lump of coal
یک تکه زغال
a stack of plates
یک دسته بشقاب
a row of seats
یک ردیف صندلی
a string of beads
یک رشته مهره
a ball of string
یک کلاف کاموا
a crowd of people
یک جمعیت از مردم/ توده ایی از مردم
a bar of soap
یک قالب صابون
a loaf of bread
یک عدد یا تیکه نان
a jar of jam
یک شیشه مربا
a box (bar) of chocolate
یک جعبه شکلات
a slice of cake or meat
یک تیکه کیک یا گوشت


Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

📌
👈🔹سریال Peaky Blinders " نقابداران " پیکی بلایندرز برای آنان که  لهجه بریتیش را دنبال میکنند.



✅ عبارت Gotta مخفف have got to هست
که معنی "باید" میده. مثلا ...

- I gotta go  ➡️ I have got to go
باید برم
- You gotta be careful! ➡️You have got to be careful
باید مواظب باشی

عبارت have got to هم‌معنی have to
هست که برای بیان اجبار یا نیاز به انجام کاری
استفاده میشه. مثال:

- I have got to go now = I have to go now
دیگه باید برم
- You have got to see this movie! = You have to see this movie!
باید این فیلمو ببینی

✔️ تو محاوره، مخصوصاً تو انگلیسی آمریکایی،
مردم تو مکالمه سریع معمولاً have رو حـــــــذف
میکنن و فقط got to یا gotta میــــــــــــــــگن.
عبارت gotta دقیقاً همون نــقش have got to
رو داره، ولی خیلی غیررسمیه. مثال:

- I gotta go!
به جای:
I have got to go!
یا:
- You gotta be more careful!
به جای:
You have got to be careful!

✔️پس خلاصه‌ اینکه:
have got to = have to
حالت رسمی‌تر

و got to در مکالمه گاهی به جای have got to
استفاده میشه .... و Gotta مـــــــــــــــــــــخفف
محاوره‌ای got to و have got to هست 😊

بازم مثال!
I have got to finish my homework.
رسمی‌تر
I got to finish my homework.
محاوره‌ای، ولی کمتر رایجه
I gotta finish my homework.
کاملاً غیررسمی و رایج در گفتار

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

بیرون ریختن shed shed shed
درخشیدن shone shone shine
مدفوع کردن shit/shat shit/shat shit
شلیک کردن shot shot shoot
نمایش دادن shown showed show
کوچک شدن shrunk shrank shrink
اعتراف گرفتن shriven shrove shrive
بستن shut shut shut
آواز خواندن sung sang sing
غرق شدن sunk sank sink
نشستن sat sat sit
ذبح کردن slain slew slay
خوابیدن slept slept sleep
سُر خودن slid slid slide
پرتاب کردن slung slung sling
حرکت دزدکی slunk slunk slink
چاک دادن slit slit slit
بوییدن smelt smelt smell
شکست دادن smitten smote smite
بذر افشانی کردن sown / sowed sowed sow
صحبت کردن spoken spoke speak
سرعت گرفتن sped sped speed
هجی کردن spelt / spelled spelt / spelled spell
خرج کردن / گذراندن spent spent spend
افشا کردن spilt / spilled spilt / spilled spill
چرخاندن spun spun spin
تُف کردن spat spat spit
شکافتن split split split
از بین بردن spoilt spoilt spoil
گستردن/پخش شدن spread spread spread
پریدن sprung sprang spring
ایستادن stood stood stand
دزدیدن stolen stole steal
چسباندن / چسبیدن stuck stuck stick
نیش زدن stung stung sting
بوی بد دادن stunk stank stinka
گام های بلند برداشتن stridden strode stride
ضربه زدن struck struck strike
رشته کردن strung strung string
تلاش کردن striven strove strive
قسم خوردن sworn swore swear
جارو کردن swept swept sweep
باد کردن / متورم شدن swollen / swelled swelled swell
شنا کردن swum swam swim
تاب خوردن swung swung swing
گرفتن taken took take
درس دادن taught taught teach
پاره کردن torn tore tear
گفتن told told tell
فکر کردن thought thought think
پرتاب کردن thrown threw throw
رخنه کردن در thrust thrust thrust
لگد کردن trodden trod tread
فهمیدن understood understood understand
بعهده گرفتن undertaken undertook undertake
بی اثر کردن undone undid undo
مضطرب کردن upset upset upset
بیدار کردن waken woke wake
پوشیدن worn wore wear
گریه کردن wept wept weep
برنده شدن won won win
کوک کردن / شدن wound wound wind
کنار کشیدن withdrawn whitdrew withdraw
مقاومت کردن withstood withstood withstand
زنجیر کردن wrung wrung wring
نوشتن written
wrote write

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

افعال بی‌قاعده در انگلیسی
افعال بی‌قاعده افعالی هستند که شکل گذشته آن‌ها با افزودن -ed ساخته نمی‌شود.

مثال‌ها:

go → went (رفتن → رفت)
come → came (آمدن → آمد)
see
saw (دیدن → دید)

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

گرامر چیست و چرا اهمیت دارد؟
2.1 تعریف گرامر
گرامر مجموعه قوانینی است که به ما کمک می‌کند جملات را به درستی بسازیم. این قوانین شامل چیدمان کلمات، زمان‌ها، استفاده از افعال و اسم‌ها و… است.

مثال‌ها:

گرامر صحیح: She goes to school every day. (او هر روز به مدرسه می‌رود)
گرامر اشتباه: She go to school every day.



اهمیت گرامر در یادگیری زبان انگلیسی
بدون گرامر مناسب، برقراری ارتباط در زبان انگلیسی دشوار خواهد بود. اگر گرامر را درست یاد بگیرید، می‌توانید به صورت طبیعی‌تر و روان‌تر صحبت کنید و نوشته‌های خود را نیز بهبود دهید.
مثال‌ها:
ارتباط واضح: I am studying English. (من در حال مطالعه زبان انگلیسی هستم)
ارتباط ناقص: I studying English.


اجزای اصلی گرامر انگلیسی
3.1 اسم‌ها (Nouns)
اسم‌ها کلماتی هستند که برای اشاره به افراد، مکان‌ها، اشیا و مفاهیم استفاده می‌شوند.
مثال‌ها:
اشخاص: John (جان)
اشیا: book (کتاب)
مکان‌ها: London (لندن)
مفاهیم: love (عشق)


افعال (Verbs)
افعال کلماتی هستند که عمل یا حالت یک چیز را نشان می‌دهند.
مثال‌ها:
عمل: run (دویدن)
حالت: is (هست)
دیگر افعال رایج: play (بازی کردن)، eat (خوردن)، sleep (خوابیدن)



صفات (Adjectives)
صفات کلماتی هستند که برای توصیف اسم‌ها به کار می‌روند.
مثال‌ها:
اندازه: big (بزرگ)
رنگ: red (قرمز)
ویژگی: beautiful (زیبا)


قیدها (Adverbs)
قیدها کلماتی هستند که افعال، صفات یا دیگر قیدها را توصیف می‌کنند.
مثال‌ها:
روش انجام کار: quickly (سریع)
میزان: very (خیلی)
زمان: now (اکنون)



ساختار جملات در زبان انگلیسی
4.1 جملات ساده (Simple Sentences)
جملات ساده شامل یک فعل و یک فاعل هستند.

مثال‌ها:

جمله ساده: I eat. (من می‌خورم)
جمله ساده‌تر: She runs. (او می‌دود)



جملات مرکب (Compound Sentences)
جملات مرکب شامل دو یا چند جمله مستقل هستند که با حروف ربط مثل and یا but به هم متصل شده‌اند.

مثال‌ها:

I like tea and she likes coffee.
(من چای دوست دارم و او قهوه دوست دارد)
He went to the store but he didn’t buy anything.
(او به مغازه رفت اما چیزی نخرید)




جملات پیچیده (Complex Sentences)
جملات پیچیده از یک جمله اصلی و یک یا چند جمله وابسته تشکیل شده‌اند.

مثال‌ها:

When I was a child, I loved reading.
(وقتی که بچه بودم، عاشق خواندن بودم)
Although it was raining, we went outside.
(با اینکه باران می‌بارید، ما بیرون رفتیم)

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

👈🔹سریال دو دختر ورشکسته یا بخند و انگلیسی یاد بگیر 2 broke girls

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

مردمی که ۳۰۰۰ سال است جشن نوروز را برپا می‌کنند.
نوروز باستان در ایران به زبان انگلیسی.

خیلی تلاش شد مردم ایران جشن‌های نوروز را فراموش کنند اما هرگز نمی‌توان مردم را از گذشته‌هایی که منجر به شادی و خوشحالی آنها می‌شود جدا کرد.
امیدوارم همیشه شاد باشید
و نوروزهای دیگر را به دور از مشکلات اقتصادی تجربه کنید.نوروز علمی‌ترین رسم و رسومی است که در جهان وجود دارد آغاز سال نو بر اساس حرکات زمین خورشید و تغییر طبیعت.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🔸
👈پادکست All Ears  و  IELTS Energy podcast

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

کاربرد will, shall در زبان انگلیسی
کاربرد will, shall در زبان انگلیسی



Will, Shall
Will
فعل کمکی برای نشان دادن انجام کاری در آینده
Oh, I’ve left the door open. I’ll (=I will) go and shut it.
اوه، در را باز گذاشته ام. می روم و آن را می بندم.
I’ll go out tonight.
امشب بیرون خواهم رفت.
| He will go out tonight.
امشب او بیرون خواهد رفت.
I will not go out tonight. I won’t (=will not) go out tonight.
امشب بیرون نخواهم رفت.
Can you give Tim this book?
Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.
می توانی این کتاب را به تیم بدهی؟
حتما، این بعد از ظهر که ببینمش آن را به او خواهم داد.
 
Will you please turn the music down?
می شود لطفا صدای موسیقی را کم کنی؟
Won’t you be happy with her?
با او خوشبخت نخواهی بود؟
 
Shall
از Shall برای اول شخص (من و ما) کاربرد آن دقیقا مانند Will است: نشان دادن کاری در آینده. این فعل کمکی معمولا برای سوال کردن استفاده می شود نه جمله ی خبری.
Shall I open the window?
(می خواهی) پنجره را باز کنم؟
Shall we go?
برویم؟
Where shall we have lunch?
کجا ناهار بخوریم؟
I shall be late this evening. I will be late this evening.
امشب دیر می آیم.
We shall (or We will) probably go to France in June.
ژوئن احتمالا به فرانسه خواهیم رفت.
I shan’t (=shall not) be here tomorrow.
فردا اینجا نخواهم بود.
 
مقایسه ی will و shall در جمله سوالی:
Shall I shut the door? (= Do you want me to shut it?)
در را ببندم؟ (می خواهی من در را ببندم؟)
Will you shut the door? (= I want you to shut it)
می شود در را ببندی؟ (می خواهم تو در را ببندی.)
 

کلمه Shall برای غیر از I و We به معنی باید هم استفاده می شود: You shall go! تو باید بروی![/su_note]
 
مثال های بیشتر:
Marius turned his back to her and said, ‘Then I shall have to go away.’
ماریوس به او پشت کرد و گفت «پس من باید از اینجا بروم.»
Mary: What shall I do? Perhaps someone will let me sleep on their floor.
مری: چه کار کنم؟ شاید کسی بگذارد کف خانه شان بخوابم.
I am dying, I beg you to come. I shall die easier with your forgiveness.
دارم می میرم، التماس میکنم بیا. با بخشش تو راحت تر میمیرم.

Shall we watch that?

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

📝Lyrics:

It's beautiful, it's bittersweet
You're like a broken home to me
I take a shot of memories and black out like an empty street
I fill my days with the way you walk and fill my nights with broken dreams
I make up lies inside my head
Like, "One day, you'll come back to me"
Now I'm not holding on, not holding on
I'm just depressed that you're gone
Not holding on, not holding on
Beautiful mistakes I make inside my head
She's naked in my bed
And now we lie awake, making beautiful mistakes
I wouldn't take 'em back
I'm in love with the past
And now we lie awake, making beautiful mistakes
Nah-nah-nah (in my head)
Nah-nah-nah (in my bed)
Nah-nah-nah (ayy)
Making beautiful mistakes
It's pitiful, I can't believe how every day gets worse for me
I take a break, I cut you off to keep myself from looking soft
I fill my nights with the way you was and still wake up with broken dreams
I make these lies inside my head
Feel like they're my reality
Now I'm not holding on, not holding on
I'm just depressed that you're gone
Not holding on, not holding on
Beautiful mistakes I make inside my head
She's naked in my bed
And now we lie awake, making beautiful mistakes
I wouldn't take 'em back
I'm in love with the past
And now we lie awake, making beautiful mistakes
Nah-nah-nah (in my head)
Nah-nah-nah (in my bed)
Nah-nah-nah (ayy-ayy)
Making beautiful mistakes
You did me wrong 'cause I let you
Usually, I like my situations beneficial
Doing something different, got me looking stupid (damn)
The only way I'm coming back to you is if you dream it, lucid (hmm)
Prove it, if you made a promise then keep it (keep it)
Why you wanna lie and then get mad? I don't believe it (boy, bye)
But really, I was doing just fine without ya
Looking fine, sipping wine, dancing on club couches (ah)
Baby, why you wanna lose me like you don't need me? (Like you don't need me)
Like I don't block you and you still try to reach me (still try to reach me)
How you figure out how to call me from the TV? (Huh?)
You running outta chances and this time I mean it (ah)
Yeah, bet you miss my love, all in your bed (bed)
Now you're stressing out, pulling your hair (hair)
Smelling your pillows and wishing I was there (I was there)
Sliding down the shower wall, looking sad (sad)
I know it's hard to let go, I'm the best (I'm the best)
Best you ever had and best you gon' get (gon' get)
And if we break up, I don't wanna be friends (be friends)
You're toxic
Beautiful mistakes I make inside my head
She's naked in my bed
And now we lie awake, making beautiful mistakes
I wouldn't take 'em back
I'm in love with the past
And now we lie awake, making beautiful mistakes
Nah-nah-nah (in my head)
Nah-nah-nah (in my bed)
Nah-nah-nah (yeah, yeah, oh-oh)
Making beautiful mistakes
Nah-nah-nah (in my head)
Nah-nah-nah (in my bed)
Nah-nah-nah (ayy, beautiful)
Making beautiful mistakes
Nah-nah-nah
Nah-nah-nah (ooh)
Nah-nah-nah



Maroon 5 • 2021
Beautiful Mistakes

👈🔹سریال دو دختر ورشکسته یا بخند و انگلیسی یاد بگیر 2 broke girls

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

اینجا کلیک کنید و سرعت یادگیری زبان انگلیسی خود را افزایش دهید.

English series Vip

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

For corners
فور کرنرز یک دوره آموزش زبان انگلیسی امریکایی برای چهار مهارت اصلی شنیداری (Listening)، گفتاری (Speaking)، درک مطلب (Reading)، و نوشتاری (Writing) در چهار سطح منتشر شده است. هزینه عضویت در کانال خصوصی فقط 100 تومن برای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

IELTS Cambridge Practice



اگر می‌خواهید سرعت یادگیری خود را افزایش دهید اگر نمی‌دانید چطوری مکالمه خود را قوی کنید. اگر نمی‌دانید چطور فرزند دو زبان تربیت کنید اینجا فقط اینجا پیام دهید مشورت بگیرید

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

/channel/Online_ConversationSchool
چت روم انگلیسی برای صحبت کردن با زبان آموزان یا انگلیسی زبانان می‌توانید در این چت روم حضور داشته باشید.
لطفاً قوانین زیر را رعایت کنید.
⛔️ ورود به پی وی دیگران بدون هماهنگی باعث حذف از گروه خواهد شد.
ارسال لینک به جز ینک کانال‌های مربوط به مدرسه مکالمه انگلیسی منجر به حذف از گروه خواهد شد.
⛔️ ابراز کلمات توهین آمیز منجر به حذف و از گروه خواهد شد.
🔔 لطفاً با دیگران تعامل مثبت در راه یادگیری زبان داشته باشید.
🌹ارسال متن فارسی فقط در مواردی که مربوط به گرامر انگلیسی یا پرسیدن سوال باشد بلامانع است.

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

➖➖➖➖🔔➖➖➖➖➖➖🔸

اگر قصد مهاجرت دارید یا میخواهید بدون کناب و کلاس انگلیسی بفهمید و صحبت کنید

➖➖➖➖➖➖➖➖🔔➖➖🔸

کاربرد have to, must, should, ought to

مثال ها:
have to, must, should, ought to

باید

دو کلمه ی have to و must تقریبا مشابه هستند و نسبت به دو تای بعدی اجبار بیشتری را نشان می دهد. should و ought to بيشتر توصیه است.

You can’t turn right here. You have to turn left.

اینجا نمی توانی به راست بپیچی. باید بپیچی سمت چپ (دستور است، الزامی است که اینجا نپیچی).

I have to wear glasses for reading.

برای کتاب خواندن باید عینک بزنم (مجبور هستم که عینک بزنم).

برای سوم شخص مفرد از has to به جای have to استفاده می شود:

Robert can’t come out with us this evening. He has to work late.

رابرت نمی تواند امشب با ما بیرون بیاید. او باید تا دیر وقت کار کند.

حالت گذشته ی have to:

Last week Tina broke her arm and had to go to hospital.

هفته ی قبل دست تینا شکست و مجبور شد به بیمارستان برود (الزام وجود دارد).

must
خود must نسبت به should الزام و اجبار بیشتری را نشان می دهد:

We must be very quiet. We mustn’t (=must not) make any noise.

ما باید خیلی بی صدا باشیم. نباید هیچ سر و صدایی درست کنیم.

You must show your ID card.

باید کارت شناسایی آن را نشان دهی (کاملا الزامی است).



فعل must برای زمان های گذشته (مانند ماضی نقلی) «حتما» هم قابل ترجمه است:

She’s late. She must have stuck in traffic.

دیر کرده. حتما در ترافیک گیر کرده.

به طور کلی کاربرد must و should خیلی شبیه است. و خیلی جاها جای هم قابل استفاده هستند.

Should, ought to
این دو واژه هم به معنای «باید» است ولی اجبار کمتری دارند و بیشتر توصیه هستند. مثال ها را ببینید. توجه کنید Ought to کم کاربردتر است و مخصوصا حالت منفی آن به شدت نادر است.

You look tired. You should go to bed.

به نظر خسته می رسی. باید به رختخواب بروی (الزامی وجود ندارد و بیشتر توصیه است).

The government should do more to improve education.

دولت باید برای بهبود وضع آموزش کارهای بیشتری بکند.

Do you think I should (or ought to) apply for this job? Yes, I think you should.

فکر می کنی باید برای این کار درخواست بدهم. بله، فکر می کنم باید (درخواست بدهی).

You should be wearing a helmet.

باید کلاه ایمنی بپوشی (توصیه است نه الزام).

It was a great party last night. You should (or ought to) have come.

دیشب مهمانی معرکه ای بود. باید آمده بودی (بهتر بود آمده بودی نه اینکه مجبور بودی).

What do you suggest we should do?

پیشنهاد می کنی چه کار کنیم؟

I insisted that he should apologize.

من اصرار کردم که او باید عذرخواهی کند.

مثال ها:
Yes, I have to go downtown.

بله، باید بروم مرکز شهر.

You must have health insurance.

باید بیمه درمانی داشته باشی.

Where should we have lunch?

کجا باید ناهار بخوریم؟

I have to buy some new clothes.

باید چند لباس جدید بخرم.

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

کاربرد Have something done در زبان انگلیسی


وقتی می خواهیم کاری را توسط کس دیگری انجام دهیم از این ترکیب استفاده می شود.

The roof of Lisa ‘s house was damaged in a storm. So she called a builder, and yesterday a man came and repaired it.

Lisa had the roof repaired yesterday.

سقف خانه ی لیزا در یک طوفان آسیب دید. بنابراین او به یک تعمیرکار زنگ زد و دیروز مردی آمد و آن را مرمت کرد.

دیروز لیزا داد سقف را درست کنند (یعنی لیزا خودش سقف را درست نکرد، بلکه ترتیبی داد شخص دیگری آن را تعمیر کند).

برای ساخت این ساختار از یکی از اشکال فعل have بعلاوه ی اسم مفعول استفاده می شود.

اسم مفعول + have + something
I had my hair cut.

دادم موهایم را کوتاه کرد.

Lisa repaired the roof.

Lisa had the roof repaired.

لیزا سقف را مرمت کرد.

لیزا داد سقف را مرمت کردند.

Gary had his nose broken in a fight.

بینی گری در یک دعوا شکست (ترجمه ی دقیقتر: گری در یک دعوا بینی اش را به شکستن داد).

This plane has a radar built into it.

داخل این هواپیما یک رادار کار گذاشته شده است.

get something done

ترتیب کاری را دادن

When did you get your hair cut?

کی دادی موهایت را کوتاه کنند؟

Have somebody do something

اینکه کاری را توسط کسی انجام دهی

Liza had a repairman repair her roof.

الیزا داد یک تعمیرکار سقف خانه اش را مرمت کند.

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

وقت داستان تصویری است بچه‌های عزیزم بشنوند و لذت ببرند.

از مجموعه داستان های تصویری 👉
۱۲۲۰ داسنان تصویری بهترین منبع آموزشی برای کودکان و بزرگسالان

هزینه عضویت در کانال خصوصی ۲۰۰ تومان

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

Vip اطلاعات بیشتر
وی آی پی سریال‌های زبان انگلیسی با ده‌ها سریال پربیننده سرعت یادگیری شما را افزایش خواهد داد

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

لیست افعال بی قاعده Irregular Verbs List

برخی از فعل‌ها هم به‌صورت بی‌قاعده و هم به‌صورت افعال با قاعده به‌کار می‌روند. یعنی هم ed می‌گیرند و هم شکل آن‌ها تغییر می‌کند. این افعال در جدول زیر با رنگ سبز مشخص شده‌اند.




Meaning Past participle Simple past Present

پایبند بودن / ماندن abode abode abide
بلند شدن arisen arose arise
بیدار کردن / شدن

awoken awoke awake
بودن been was / were be
حمل کردن / تحمل کردن born)e) bore bear
زدن beaten beat beat
شدن become became become
افتادن / فرا رسیدن befallen befell befall
بوجود آوردن begotten begot beget
شروع کردن begun began begin
مشاهده کردن beheld beheld behold
خم کردن / شدن bent bent bend
محروم کردن bereft bereft bereave
استدعاء کردن besought besought beseech
احاطه کردن / بستوه آوردن beset beset beset
حاکی بودن از bespoken bespoke bespeak
نوعی ایستادن یا نشستن bestridden bestrode bestride
شرط بستن bet bet bet
دعوت / پیشنهاد کردن bid bid bid
چسباندن / دوختن bound bound bind
گاز گرفتن bitten bit bite
خونریزی کردن bled bled bleed
وزیدن blown blew blow
شکستن broken broke break
پرورش دادن bred bred breed
آوردن brought brought bring
پخش کردن broadcast broadcast broadcast
ساختن built built build
سوزاندن burnt / burned burnt / burned burn
منفجر شدن burst burst burst
خریدن bought bought buy
در قالب قرار دادن cast cast cast
گرفتن caught caught catch
انتخاب کردن chosen chose choose
چسبیدن clung clung cling
آمدن come came come
قیمت داشتن cost cost cost
خزیدن crept crept creep
بریدن cut cut cut
داد و ستد داشتن dealt dealt deal
کندن dug dug dig
انجام دادن done did do
نقاشی کردن drawn drew draw
خواب دیدن dreamt / dreamed dreamt / dreamed dream
نوشیدن drunk drank drink
رانندگی کردن driven drove drive
اقامت گزیدن dwelt dwelt dwell
خوردن eaten ate eat
افتادن fallen fell fall
غذا دادن fed fed feed
احساس کردن felt felt feel
جنگیدن fought fought fight
پیدا کردن found found find
فرار کردن fled fled flee
روانه ساختن flung flung fling
پرواز کردن flown flew fly
ممنوع کردن forbidden forbade forbid
پیش بینی کردن forecast forecast forecast
از پیش دانستن foreseen foresaw foresee
پیشگویی کردن foretold foretold foretell
فراموش کردن forgotten forgot forget
بخشیدن forgiven forgave forgive
رها کردن forsaken forsook forsake
منجمد کردن / یخ زدن frozen froze freeze
تهیه کردن / شدن gotten got get
دادن given gave give
رفتن gone went go
خرد کردن ground ground grind
رشد کردن / پرورش دادن grown grew grow
آویزان کردن hung hung hang
داشتن had had have
شنیدن heard heard hear
مخفی کردن hidden hid hide
زدن hit hit hit
نگه داشتن / برگزار کردن held held hold
صدمه زدن hurt hurt hurt
در هم بافتن interwoven interwove interweave
نگهداری کردن kept kept keep
زانو زدن knelt knelt kneel
دانستن / شناختن known knew know
قرار دادن laid laid lay
راهنمایی کردن led led lead
تکیه دادن / خم شدن leant / leaned leant / leaned lean
خیز زدن leapt leapt leap
یاد گرفتن learnt / learned learnt / learned learn
ترک کردن left left leave
قرض دادن lent lent lend
اجازه دادن let let let
دراز کشیدن lain lay (lie (in bed
دروغ گفتن lied lied lie
روشن کردن lit / lighted lit / lighted light
از دست دادن lost lost lose
درست کردن / مجبور کردن made made make
معنی دادن meant meant mean
ملاقات کردن met met meet
اشتباه کردن mistaken mistook mistake
چیدن mown / moved mowed mow
استراق سمع کردن overheard overheard overhear
خواب ماندن overslept overslept oversleep
چیره شدن overtaken overtooke overtake
پرداخت کردن paid paid pay
قرار دادن put put put
خواندن read read read
پاره کردن rent rent rend
رهانیدن از rid rid rid
راندن ridden rode ride
زنگ زدن rung rang ring
بالا رفتن / طلوع کردن risen rose rise
دویدن run ran run
اره کردن sawn / sawed sawed saw
گفتن said said say
دیدن seen saw see
جستجو کردن sought sought seek
فروختن sold sold sell
فرستادن sent sent send
تنظیم کردن / غروب کردن set set set
دوختن sewn / sewed sewed sew
لرزاندن / لرزیدن shaken shook shake

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

زمان‌ها در زبان انگلیسی
5.1 زمان حال ساده (Present Simple)
زمان حال ساده برای بیان عادات و حقایق عمومی به کار می‌رود.

مثال‌ها:

عادت: She walks to school every day.(او هر روز به مدرسه می‌رود)
حقیقت عمومی: Water boils at 100 degrees Celsius.
(آب در 100 درجه سانتی‌گراد جوش می‌آید)

زمان گذشته ساده (Past Simple)
زمان گذشته ساده برای بیان کارهایی که در گذشته انجام شده‌اند به کار می‌رود.

مثال‌ها:

عمل گذشته: He visited Paris last year.
(او سال گذشته به پاریس رفت)
اتفاق گذشته: I saw a movie yesterday.
(دیروز یک فیلم دیدم)


زمان آینده ساده (Future Simple)
زمان آینده ساده برای بیان کارهایی که در آینده انجام خواهند شد، استفاده می‌شود.
مثال‌ها:
I will call you tomorrow. 
(من فردا با تو تماس خواهم گرفت)
She will come to the party.
 (او به مهمانی خواهد آمد)


زمان‌های استمراری (Continuous Tenses)
این زمان‌ها برای بیان کارهایی که در لحظه در حال انجام هستند یا در یک دوره زمانی خاص انجام شده‌اند، به کار می‌روند.

مثال‌ها:

حال استمراری: I am studying now.
(من الان در حال مطالعه هستم)
گذشته استمراری: He was sleeping when the phone rang.
(وقتی تلفن زنگ زد، او خواب بود
)

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

that must be or that must have been?

- I live in Hungary - This must be fun!

با پادکست‌های تصویری سرعت یادگیری زبان انگلیسی خود را به طور شگفت انگیزی تغییر دهید

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🔸


👈پادکست All Ears  و  IELTS Energy podcas

t

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

گرچه سخت و طاقت فرساست زندگی در ایران
اما به پاس بزرگداشت فرهنگ و
آیین کهن ایران زمین فرا رسیدن نوروز را خجسته و گرامی میداریم و به شما عزیزان مهربان تبریک میگوییم باشد که در پناه یزدان پاک سال پیش رو ٱنچه که همه ی ما دل داریم برای ایران مان اتفاق بیوفتد...

Читать полностью…

گرامر کاربردی 12508

نوروز، جشن زندگی، امید و نو شدن پيشاپيش بر شما  مبارك😍



در سال نو، 365 روز سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم ...

Читать полностью…
Subscribe to a channel