shuredel | Unsorted

Telegram-канал shuredel - شورِ دِل

-

اشعار ناب شاعران و دلنوشته کاربران @ACTHR ادمین

Subscribe to a channel

شورِ دِل

یک نفر در من و از من به تو وابسته ترست
محض اویی که مرا بی تو نمی خواست بیا

#دلارام_میرزا_آقا
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

هر که در حالِ توانايی نکويی نکند، در وقتِ ناتوانی سختی بيند.

بد اخترتر از مردم‌آزار نيست
که روزِ مصيبت کسش يار نيست

#سعدی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

چون سنگ ها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی...

#فروغ_فرخزاد
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

مرا نتوان به ناز و سرگرانی صید خود کردن
نگردم گرد معشوقی که گرد دل نمی ‌گردد

#صائب_تبریزی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم

#حافظ
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

آن که می‌گرید به یاد لعل خندانت منم
آن که می‌خندد به کار چشم گریانم تویی

#فروغی_بسطامی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

هر که با بدان نشيند، نيکی نبيند.

گر نِشيند فرشته‌ای با ديو
وحشت آموزد و خيانت و ريو

از بدان نيکویی نياموزی
نکند گرگ پوستين دوزی

#سعدی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزین به هنرهای زیادی

بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خ‍ـورده ست به اما و اگـره‍ـای زیادی

#سعید_بیابانکی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

اگر درد را احساس کردی "زنده ای"
اگر درد دیگران را احساس کردی "انسانی"

چه زیبا گفت مولانا...
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ،
ای هیچ،
برای هیچ،
بر هیچ مپیچ،
دانی که از آدمی، چه ماند پس مرگ؟
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ!

#شور_دل
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری

در گور کجا گُنجی چون نور خدا داری

#مولانا
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

دیرگاهیست که افتاده‌ام
ازخویش به دور

شاید این عید به دیدارِ
خودم هم بروم

#قیصر_امین_پور
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

بر شیعه کنون وقت سرور و طرب است
جام طرب از غدیر خم لب به لب است

شادی خود اظهار نما با صلوات
گر شیعه ای و شاد نباشی عجب است

عید تان مبارک 🌹

#شور_دل
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

ما شقایق های باران خورده‌ایم
سیلی ناحق فراوان خورده‌ایم

ساقه احساسمان خشکیده است
زخم ها از تیغ و طوفان خورده‌ایم

تا چه بوده تاکنون تقصیرمان
تا چه باشد بعد از این تقدیرمان

#مصطفی_زابلی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

تو را گویم ای داور دادگر
تو دادی مرا زور و فر و هنر
یکی را دهی تاج و تخت و کلاه
یکی را نشانی به خاک سیاه
یکی را به دریا به ماهی دهی
یکی را شب اندر سیاهی دهی
یکی را ز ماه اندر آری به چاه
یکی را ز چاه اندر آری به ماه

#فردوسی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

دردا که فراق، ناتوان ساخت مرا
در بستر ناتوانی انداخت مرا

از ضعف چنان شدم که بر بالینم
صد بار اجل آمد و نشناخت مرا!

#شوقی_ساوه‌_ای
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

به وصل خود دلم را شاد گردان
که خسته طاقت هجران ندارد

#عراقی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

عطار می‌فرماید:
همچون مگس به ریزه‌ی کَس ننگریستم
هر چند چون همای، همایون نیامدم

منت خدای‌را که اگر بود و گر نبود
در زیر بار منت هر دون نیامدم

میگه شاید اونقدر مایه‌دار و بی‌نیاز نبودم، ولی مثل مگس دنبال گ* خوری و ته‌مونده‌خوری هم نبودم و با کم‌ و زیاد روزگار ساختم، ولی نون خ**ه مالی نخوردم

@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

عشق را بنیاد بر بدنامی‌ است
هر که ازین سِر، سَر کشد از خامی‌ است

#عطار
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

زندگینامه مولوی

مولانا جلال الدین محمد بلخی، هم از حیث بلندی افکار و شور انگیزی اشعار و هم از لحاظ مقدار شعری که از او باقی مانده است یکی از بزرگترین شاعران ایران است. مولوی لقبی است که به جلال الدین محمد عارف و شاعر بزرگ و حکیم عالی قدر داده اند. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ متولد شد. پدرش در تربیت وی بسیار کوشید. پدر وی سلطان الدین ولد که لقب سلطان العلماء داشت، مدرس و واعظی خوش بیان بود.

پس از طی مقامات از خدمت برهان محقق اجازه ارشاد و دستگیری یافت. و روزها به شغل تدریس مشغول بود و قیل و قال مدرسه می گذرانید و طالبان علم و اهل بحث و نظر و خلاف بر وی گرد آمده بود و مولانا سرگرم تدریس بود، فتوی می نوشت و سخن می راند.

جلال الدین در لاندره به اشارة پدر گوهر خاتون دختر شرف الدین را به زنی گرفت و چهار سال بعد پدر و پسر به خواهش سلطان سلجوقی روم رخت به قونیه کشیدند. تا اینکه مولانا در قونیه با شمس تبریزی آشنا می شود و صورت دیگری به خود می گیرد.

پس از ۱۶ ماه همدمی مولانا با او شمس به دمشق پناه می برد. پس از آگاهی مولانا از اقامت شمس در دمشق نخست با غزل ها، نامه ها، پیام ها از او خواستار برگشتش شد و بعد پسر خود سلطان ولد را با جمعی از یاران به جستجوی شمس به دمشق فرستاد و پوزش و پشیمانی و عذرخواهی مردم را از رفتار خود با او بیان داشت. شمس این دعوت را پذیرفت. شمس تبریز بار دیگر با جهل و خودخواهی مردم و تعصب عوام روبرو شد و ناگزیر به سال ۶۴۵ از قونیه گریخت. مولانا باز در پی او روان شد و کوی به کوی برزن به برزن به دنبال گمشده خود بود و نشانی از او نیافت و در این میان سر به شیدایی برآورد و غزلیات خود را با نام او مزین ساخت.

عجب آن دلبر زیبا کجا شد؟
عجب آن سرو خوش بالا کجا شد؟

میان ما چو شمعی نور می داد
کجا شد ای عجب بی ما کجا شد؟

برو بر ره بپرس از رهگذاران
که آن همراه جان افزا کجا شد؟

چو دیوانه همی گردم به صحرا
که آهو اندرین صحرا کجا شد؟

دو چشم من چو جیهون شد ز گریه
که آن گوهر در این دریا کجا شد

پس از غیبت شمس تبریزی، شور مایة مولانا صلاح الدین زرکوب بوده است. صلاح الدین زرکوب مدت ۱۰ سال مولانا را شیفته خود کرد تا این که او نیز از دست رفت. حسام الدین چلپی از خاندانی اهل سلوک بود و پس از مرگ صلاح الدین سرود مایة جان مولانا و پیدایش اثر عظیم و جاودانه مثنوی گردید.

مثنوی معنوی، غزلیات شمس تبریزی، رباعیات، فیه مافیه، مکاتیب و مجالس سبعه از آثار مولوی است.

روز یکشنبه پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ هجری قمری مولانا در سن ۶۸ سالگی بدرود زندگی گفت. خرد و کلان مردم قونیه حتی مسیحیان و یهودیان نیز در سوگ وی زاری و شیون کردند. جسم پاکش در مقبره خانوادگی در کنار پدر در خاک آرمید.

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم

گفت که دیوانه نه ای لایق این خانه نه ای
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

#شور_دل
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

‏چو بذلِ تو کردم جوانیِ خویش
به هنگام پیری مَرانَم ز پیش

#سعدی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه ‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

#سعدی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

‏اونجایی که حضرت حافظ میگه:

دانی که چرا سِرّ نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی!
طاقتِ اسرار نداری!

خیلیارو شسته گذاشته کنار!
حکایت بعضی از آدمای دورمونه...

#شور_دل
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

سعدی چو امید وصل باقیست
اندیشه جان و بیم سر نیست

#سعدی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

اگر کسی در گفتگو خوش سخن و زیرک باشد دلیل بر آن نیست که در رفتار و عمل نیز همانگونه باشد.

بس قامتِ خوش که زير چادَر باشد
چون باز کنی مادرِ مادر باشد

چادَر: چادُر

#سعدی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟!
جان من! ذاتی ست بعضی ویژگی های بشر…

#شور_دل
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

امروز به شکرانه‌ی این عید غدیر
کز یمن ولایتش جهان شد تطهیر

پیوسته فرست بر محمد صلوات
کن بیعت دیگری به مولا و امیر

عید تان مبارک 🌹

#شور_دل
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

نه هر که به‌صورت نکوست سيرتِ زيبا در اوست کار اندرون دارد نه پوست.

توان شناخت به يک روز در شمايلِ مرد
که تا کجاش رسيده است پايگاهِ علوم
ولی ز باطنش ايمن مباش و غرّه مشو
که خُبثِ نفس نگردد به سالها معلوم

#سعدی
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

رنج گل بلبل کشید و برگ گل را باد برد

#شور_دل
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

نسبت عشق به من، نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاق تَرَم؟ یا تو به من؟!

زنده ام بی تو، همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه، سخن

بعد از این، در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبتِ از قفس آزاد شدن

وای بر من، که در این بازیِ بی سود و زیان
پیشِ پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن

باز با گریه به آغوش تو بر می گردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن

تو اگر یوسف خود را نشناسی، عجب است
ای که بینا شده چشم تو، ز یک پیراهن

#فاضل_نظری
@shuredel

Читать полностью…

شورِ دِل

من گرفتار و تـو در بند رضای دگران

من ز درد تو هلاڪ و تو دوای دگران

#هلالی_جغتایی
@shuredel

Читать полностью…
Subscribe to a channel