-
این کانال در مورد هویت ایرانی و شکوه از دست رفته ایران باستان بخصوص ایران ساسانی ب و علل سقوط. ایرانشهر توسط اعراب و سرانجام تشکیل مجدد ایرانشهر بحث میکند @shokooheviran ارتباط با مدیر @Artiyas1986
🔴 پاسخ سوم
💥 علت سرکوب مزدکیان
✨سرکوب مزدکیان توسط خسرو انوشیروان نیز به خاطر آموزه های خطرناک این فرقه بود
زیرا آنها بر این باور بودند که نباید هیچ خزانه ای برای جمع آوری مال وجود داشته باشد و هر چه که در اختیار دولت یا افراد ثروتمند است باید به زور از آنها گرفته شده و به صورت مساوی بین سایر مردم کشور تقسیم شود
💥از دیگر آموزه های خطرناک مزدک، که بنیان اخلاقی ایرانیان را تهدید می نمود اشتراک در زنان و کامجویی مشترک از آنان بود. ایرانیان که همواره ناموس پرستی و حفظ اخلاقیات جنسی را در طول تاریخ سر لوحه کار خود قرار داده بودند و زندگی آنان بر پایه اصول وفاداری زن و مرد به یکدیگر بود در مقابل این آموزه مزدکیان واکنش نشان دادند
ایرانیان ناموس پرستی را به عنوان اولین شرط اخلاقی خود در نظر میگرفتند به شدت مخالف اشتراک جنسی زنان بوده اند
✨مزدکیان بر این باور بودند که هر مردی اگه بخواهد میتواند با هر زنی که مورد پسند اوست همخواب شود
و به این ترتیب، سیاست اشتراک زنان به یک سیاست اجباری در جامعه تبدیل شد و رفته رفته ، زنان غیر مزدکی و متعهد به شوهران خود را نیز مورد تعرض قرار داده و حتی به همسر خسرو انوشیروان نیز چشم طمع پیدا نمودند
💥مزدکیان همانند برخی باور های سو سیالیستی امروزی که در حکومت کمونیستی کامبوج نیز به اجرا درآمد ، بر این باور بودند که جامعه ایران باید از فرزندانی تشکیل شود که پدر و خانواده او مشخص نباشد تا یک جامعه نوین بی طبقه و بدون تکیه بر ارزش های ملی گذشتگان شکل گیرد و اینگونه بود که پس از سرکوب مزدکیان، هزارها کودکی که پدر آنان مشخص نبود روی دست دربار ساسانیان باقی ماند
و خسرو انوشیروان مجبور شد تا این کودکان نگون بخت را به خانواده های ایرانی داوطلب بسپارد
✨مزدکیان در هنگام حمله اعراب به ایران نهایت همکاری را با اعراب انجام دادند و حتی قبل از آن نیز در یک کودتای خونین بر علیه ساسانیان، ضمن اعدام خسرو پرویز، خزانه کشور را بر باد داده و ارتش ایران را نیز در مرزها منحل نمودند و به این ترتیب، حکومت ساسانی در هنگام حمله اعراب، توان لازم در مقابل تهاجم آنان را نداشت
💥 سرکوب مزدکیان که هدفی جز از بین بردن اخلاق ایرانی و ایجاد یک جامعه بی طبقه و خوشگذران را نداشتند وظیفه حکومت ساسانیان بود
🔴 پاسخ نخست
✨آیا ساسانیان یک حکومت ایدولوژیک بسته با دین اجباری بود؟
💥حکومت ساسانیان با اینکه گرایی عمیق به آیین زرتشت داشت اما در زمینه آزادی ادیان کاملا یک حکومت سکولار بود. روحانیون زرتشتی نیز به جز در دوره کرتیر که او نیز یک روحانی میهن پرست بود در سایر دوره حکومت ساسانی چندان نفوذی در قدرت نداشته اند.
✨حضور مسیحیانی چون یزدین در دربار ساسانی و کشته شدن چند روحانی زرتشتی به دستور هرمز چهارم نیز گویای عدم نفوذ روحانیان زرتشتی در قدرت بود
مسیحیان حتی در پایتخت ایران هم اجازه تاسیس کلیسا و تبلیغ دین خودشون رو داشتند
💥علت برخورد تند بهرام گور و شاپور دوم با گروهی از مسیحیان نیز به علت همکاری آنان با رومیان بود و این برخورد و تنبیه نیز فقط شامل مسیحیان خائن میشد؛ نه همه مسیحیان
سایر مسیحیان نیز همچنان در تبلیغ دین خود آزاد بودند
احترام ساسانیان به مسیحیان به حدی بود که هرمز چهارم ساسانی آنان را از پرداخت مالیات معاف نمود
یزدگرد یکم و دوم ساسانی نیز به مسیحیان اجازه دادند که آتشکده های زرتشتی را در ارمنستان و بخش هایی از ایران خاموش نمایند چون سیاست ساسانیان همواره بر شکست کامل رومیان و دستیابی بر تمام فتوحات آسیاسی و آفریقایی روم بود به همین خاطر رفتار بسیار صلح آمیزی با مسیحیان ساکن ایران داشت
🔴 فردوسی رمز بقای ایران
💥بدون شک انگیزه فردوسی برای سرودن شاهنامه تنها بقای زبان پارسی نبود بلکه هدف اصلی این شاعر زنده نگه داشتن خود ایران بود
✨اگر هویت ایرانی را یک کالبُد زنده تصور کنیم شاهنامه را باید حافظ استخوان بندی آن دانست که گرچه در عصر فردوسی گوشت و پوستش به یغما رفته بود اما اسکلتش حفظ شد تا در فردای دور بتواند دوباره خود را ترمیم نماید
💥در این کلیپ به خوبی آغاز عصر خاموشی ایران را نشان می دهد که در شهر غزنه میدانی از جمجمه ایرانیان ساخته شده بود
💥عصر خفقان و تجاوز به زنان ایرانی، عصر برده داری و فروختن نوامیس ایرانی در سرزمینی که خرید و فروش برده در دوره پادشاهان بزرگ باستانی ممنوع بود
عصر پایان انسانیت و رواج دروغ و خیانت و فحشا
عصر خاموشی
عصر فراموشی شکوه گذشته
عصر هویت ویران
✨آیا فردوسی میدانست که عصر خاموشی ایران فرا رسیده و هویت ایرانی در معرض نابودیست که دست به سرایش چنین اثری نمود؟
💥شاید او میدانست که در آینده دور و در عصر ما، نسلی ظهور خواهد کرد که روح بزرگش را درک میکند و بازگشت شکوه باستانی را در سر می پرواند و ایران را به جایگاه حقیقی خود در سطح جهان خواهد رسانید
#خلیج_همیشگی_پارس
جاویدان باد نام خلیج همیشگی پارس
🔴 بازگشت رستم دستان با هوش مصنوعی
💥 چند ماه پیش با برنامه پیکسارت، تصویری از رستم دستان رو در حال بیرون اومدن از دریاچه هامون فتوشاپ کرده بودم
و چند روز پیش همون تصویر رو با کمک هوش مصنوعی متحرک کردم و یک شعر دو بیتی رو سرودم و روی کلیپ دکلمه کردم
✨ نتیجه کار چندان با کیفیت نشده اما بدون شک با تمرین بیشتر میشه کلیپ های با کیفیت تری از هوش مصنوعی ساخت.
🔴 بخش پنجم (مقایسه سلاطین خوارزمشاهی با ساهان ساسانی)
✨ ترکان در ابتدا با اطاعت از امیران سامانی و خوش خدمتی برای آنان موفق شدند به درجات بالای نظامی رسیده و سپس با تشویق قبیله های ترک ساکن آسیای میانه برای پیوستن به قوای لشکری خود، موفق شدند بخشی از فلات ایران را تحت سلطه خود در آوردند.
💥آنها برای مشروعیت بخشیدن به لشکر کشی های خود سعی نمودند به ظاهر از خلیفه عباسی اطاعت نمایند اما طمع آنها بر تسلط بر سرزمین های بیشتر باعث شد که حتی فکر کنار زدن خلیفه عباسی و جایگزینی ایدولوژی دست نشانده خود را در سر بپرورانند
✨سلطان محمد خوارزمشاه زمانی بر فلات ایران تسلط یافت که ترکان از دویست سال قبل بر ایران حاکم شده و موفق شده بودند با اطاعت ظاهری از خلیفه، استقلال خود را حفظ نمایند. اما سلطان محمد به فکر فتح جهان و تسلط نظامی، سیاسی و ایدولوژیکی بر آن بود
💥سلاطین آلتایی همانند پادشاهان ساسانی تاج بر سر گذاشته و نیروی نظامی قدرتمندی داشتند اما هیچ شباهتی به آنها نداشتند
ترکان همانند ساسانیان دارای ارتش منظم نبودند بلکه قدرت آنان بر پایه تشکیل لشکری بزرگ بود که بر اساس حمایت قبیله ای و بسیج بخش بزرگی از نیروهای قبیله های ترک تبار شکل میگرفت
✨سلطان تکِش خوارزمشاه پدر سلطان محمد نیز با تکیه بر قدرت لشکر ترکمن و ترکان قپچاقی که از قبیله همسر او به حکومتش پیوسته بودند موفق شد یک لشکر عظیم غارتگر را به وجود آورد، به طوری که با تکیه بر همین لشکر، رویای فتح چین یا حتی اروپا را نیز در سر داشته و البته توانایی فتح تمام جهان را نیز داشت
گفته میشود ترکان لشکر سلطان محمد خوارزمشاه به چهارصد هزار نفر هم می رسیده است
💥نافرمانی ترکان از فرمایشات خلیفه خونخوار عباسی باعث اختلاف شدید بین سلاطین ترک سلجوقی و سپس خودرزمشاهی و خلیفه عباسی شد به طوری که سرانجام، سلطان محمد خوارزمشاه به سمت بغداد لشکر کشید تا در یک بلند پروازی ایدولوژیکی، خلیفه عباسی را سرنگون و یک خلیفه جدید با ایدولوژی جدید شیعی که تابع سلطان خوارزمشاه باشد را به جای خلیفه عباسی در بغداد مستقر نماید
✨اما لشکر کشی عجولانه و بی موقع سلطان محمد که در زمستان انجام شد باعث شد تا لشکر بی شمار او در سرمای همدان زمینگیر شده و مجبور به عقب نشینی شود
💥همین موضوع باعث تبلیغ معنوی خلیفه عباسی و اعتبار بخشیدن به خود شد به طوری که این موضوع را با اصحاب فیل و سجیل ابابیل مقایسه نماید. خود خلیفه و مردم جهان اسلام گمان نمودند که خداوند از خلیفه عباسی نگهبانی میکند، برای همین هنگام حمله مغولان و محاصره شهر بغداد، خلیفه عباسی به خیال اینکه حکومت او الهیست و خداوند از آن پاسداری می نماید به فکر ادامه عیش و نوش بوده است
✨ شیوه جنگ مغولان به تقلید از شیوه جنگ پارتیزانی اشکانیان و ساسامیان بود و سلطان محمد خوارزمشاه قصد داشت تا مغولان را از سه طرف محاصره و به دام بیندازد برای همین یک لشکر 70 هزار نفره در سمرقند و یک لشکر پنجاه ازار نفره در بختره مستقر نمود و خود با لسکر اصلی خود آماده هجوم به مغولان بود اما نفوذ معنوی خلیفه عباسی در بین لشکر ترکان و عدم تعهد لشکر بزرگ سلطان محمد خوارزمشاه به او باعث شد تا زمانی که قصد به دام انداختن چنگیز خان مغول را داشت و به نظر می آمد می تواند از پس مغولها برآید، با خیانت ترکان قپچاق مواجه شده و این نیروی مزدور، قصد دستگیری و تحویل او به چنگیز را داشته اند که سلطان محمد موافق میشود از دست آنها فرار نماید تا به نیرویی ذخیره ای که برای جلوگیری از اقدام نظامی خلیفه عباسی در مرکز ایران مستقر نموده بود بپیوند
او قصد داشت با حرکت دادن نیروی ذخیره، اقدام به تجهیز دوباره نیرو نموده و دوباره به جنگ مغولان رود
💥اما تبلیغات ماموران و جاسوسان خلیفه عباسی باعث شد تا این عقب نشینی اجباری به منزله فرار و ترس و وحشت سلطان محمد خوارزمشاه تلقی شود و سلطان خوارزمشاه به به موجودی کافر تبدیل شود که به خاطر اطاعت از امر خدا که منظور همان امر خلیفه بود با خشم خدا که همان تازش مغولان بود مواجه شود
✨در مورد مقایسه شخصیت سلطان محمد خوارزمشاه با شاهان ساسانی میتوان گفت که نه او و نه حکومت و لشکرش، کوچکترین شباهتی به شاهان ساسانی نداشته است. این حاکم فردی بسیار طماع و تنگ نظر نیز بوده است
💥او به حدی وحشی و بیرحم بود که دست لشکر بزرگ خود را برای هرگونه ظلم و غارت از مردم ایران و کشور های همسایه باز گذاشت و ترکان قپچاق، روزهای وحشتناکی را برای ایرانیان رقم زدند
✨در مورد هولناکی شخصیت سلطان محمد خوارزمشاه همین بس که چینیان به محض اطلاع از حمله احتمالی خوارزمشاهیان به کشور خود، مغولان وحشی را به آنها ترجیح دادند. آن لشکر عظیم ترکان نیز به جای دفاع از ایران، شروع به عقب نشینی به سمت نواحی مرکز ایران نموده و پیش از مغولان به غارت و کشتار مردم ایران مشغول شدند
🔴 باز هم نوروزی از راه رسید
💥 نوروز سبز می آید تا یک تلنگر برای هر ایرانی باشد که اصالت خود را از یاد نبرد
نوروز سبز است همانند هویت ملی ایران که ریشه در هزاره های نخستین تمدن دارد.
✨ نوروز همانند فروهر بالهای خود را می گشاید و مانند سیاوش از داخل آتش بیرون می جهد تا پاکی اجداد مارا به ما گوشزد نماید. نوروز همچون رستم دستان از ایران پاسبانی می نماید و هر بار که هویت ملی سرزمین مان به خطر می افتد با چتر سبز و شکوفه های سفید بازمیگردد
💥 نوروز پیوند دهنده هر ایرانی با پاسارگاد و سرستون های تخت جمشید است.
نوروز، با یک گل زیبا به رنگ سرخ و زرد و بنفش با جشن مهرگان پیوند میخورد که به آن درفش کاویانی میگویند
✨ نوروز همانند خلیج پارس همیشگی است، نوروز خود ایران است
و من
در تک تک سلول های خود احسای می نماینم که با یک ریسمان نامرئی به هویت ملی خود و سرزمینی که نیکان خوش سلیقه ما نام آن را ایران نامیدند گره خورده ام.
💥من از جنس نوروز باستانم از جنس سفره هفت سین و تاریخ باستان و اساطیر شاهنامه
و من چقدر خوشبختم که نام سرزمین من ایران است.
🔴 چه حاکمی شبیه شاهان ساسانی خواهد بود؟
💥 معیار شباهت حاکمان دوره اسلامی با شاهنشاهان ساسانی، موفقیت های لشکری و شکست دادن دشمنان یا اقتدار و شکوه و شاهانه آن حاکم نیست.
گرچه این موارد هم برای یک پادشاه لایق ضروریست اما شاخص های اخلاقی حاکمان دوره اسلامی در اولویت این مقایسه قرار دارد
✨شاخص هایی چون:
- مردم سالاری و احساس امنیت در ذهن مردم
- نظارت بر عملکرد مسئولان انتخابی
- تلاش برای رشد و پشیرفت کشور
- تلاش برای حفظ غرور ملی و تمامیت ارضی کشور
- و ...
💥ما با برسی عملکرد و شیوه حکومت داری شاهان ساسانی متوجه میشویم که این پادشاهان، هنگامی که در اوج قدرت قرار داشتند و نام آنان، لرزه بر اندام حاکمان چین، خاقان ترک و قیصران روم می انداخت و ءنان را از پشت دیوار های بلند قصرهایشان به وحشت می انداخت، دربار پادشاهان ساسانی برای پذیرش شکایت مردم عادی آماده بود به طوری که هیچ مسئولی در کشور جرأت رنجاندن مردم عادی را نداشت. بنا بر گفته شاهنامه فردوسی، خسرو انوشیروان دستور داده بود تامردم ایران هرزمانی را که خواستند برای شکایت میتوانند به دربار بیایند و اصلا توجهی به این نداشته باشند که شاه در خواب است و با در حال تفریح یا بازی چوگان است
خسروپرویز دو ماه در سال را به رسیدگی شکایت مردم عادی اختصاص داده بود
بهرام گور وزیر خود را به خاطر ظلم در حق مردم، در حضور شاکیانش محاکمه نمود
✨ با نگاه به شیوه حکومت داری پادشاهان ایرانشهر در می یابیم که هر گاه یک شاه ساسانی یا فرستاده او وارد شهر یا محله ای میشد مردم احساس امنیت نموده و پادشاه نیز دستور میداد که تمام مسئولان کشوری از شاهزاده ها و وزیران ساسانی گرفته تا کدخدایان محلات، او را با مردم تنها بگذارند و به این ترتیب مردم عادی مجال انتقال شکایت و گلایه های خود را به صورت مستقیم به شاه یا فرستاده او داشته اند
💥 این شیوه دادگستری را با شیوه سلاطین غزنوی تا قاجار مقایسه نمایید که یک سرباز ساده سلاطین بیرحم ترک تبار، اجازه هرگونه ظلم و تعدی به جان و مال و ناموس مردم بیگناه و بی پناه را داشته است
گاهی مسئول یک حکومت وارد یک محل شده و کد خدا را وادار می نمود تا کباب و شراب برای آنها فراهم نماید و سپس از او میخواست تا چند دختر یا زن زیبا را که کوچکترین اهمیتی بر مجرد یا متاهل بودنش قائل نبودند را برای خوشگذرانی آماده نماید. این موضوع در دوران تسلط خوارزمشاهیان بر ایران که سربازان ترک تبار قپچاقی در لشکر او همه کاره بودند شدت گرفت و در دوره تسلط مغولان و تیمور لنگ به اوج خود رسید
یک سیاح غربی که در دوران تیمور لنگ وارد شهر مراغه شده بود دو سرباز تیمور را مشاهده نمود که کد خدای آن محل را کشان کشان به وسط میدان شهر آورده و پس از دریافت خواسته هایشان که شراب و چند زن برای خوشگذرانی سربازان اردوی لشکری تیمور لنگ بود از آن محل خارج شدند
✨با مطالعه دوره هزار ساله خاموشی ایران که از به قدرت رسیدن سلطان محمود غزنوی آغاز و تا پیروزی انقلاب مشروطه ادامه پیدا نمود و برسی آنچه که بر مردم قهرمان و سرافراز ایران رفته است خون به جای اشک از چشمان یک ایرانی میهن پرست میچکد
🔴 بخش چهارم (مقایسه شاهان صفوی بخصوص شاه عباس بیکم با شاهان ساسانی)
✨ یکی از ویرانگر ترین سلسله های تاریخ ایران که به علت برداشت غلط تاریخی از آنان به نیکی یاد میشود همین سلسله صفویه است. اثرات شوم حکومت این سلسله بدنام بر ایران را تا امروز نیز بر ایران می توان مشاهده نمود
💥این سلسله، اولین سلسله ای بود که لفظ شاه را به حاکمان ایران برگرداند و آن را با اصطلاح سلطان جایگزین نمود؛ اما دلیل آن ، داشتن تفکرات ایرانشهری ساسانی نبود بلکه هدف شاه اسماعیل صفوی این بود تا از لقبی که سلاطین عثمانی برای خود استفاده می نمودند پرهیز نماید؛ چرا که محال بود تا به خاطر نفرت از باور های مذهبی حاکم بر عثمانی و سایر سلسله های سنی مذهب حاکم بر ایران که از خود صفویه نیز نالایق تر بودند، از لقب سلطان استفاده نماید برای همین به احتمال زیاد با الهام از داستانهای شاهنامه، لقب شاه را برای خود انتخاب نمود و شاهان بعدی نیز همین اصطلاح را برای خود استفاده نمودند. در حالی که همه آنان سلاطینی بی رحم و تهی از فلسفه پادشاهی ایرانی بودند
✨ ذات پلید این سلسله در همان روزهای آغازین قدرتگیری آنان نمایان شد به طوری که از همان ابتدا، شکنجه ها و مجازات های مغولی و تاتاری تقلید شد
شکنجه گران که به چگین یا چیگیین ها معروف بودند به خوردن انسان‌های دیگر به صورت زنده یا کباب شده پرداختند.
شاه اسماعیل آدمخواری را در این سلسله با کباب کردن بدن زنده مراد بیک آق‌قویونلو آغاز کرد و آن را در دودمان صفوی مرسوم ساخت
💥 اکثر منابع به خورده شدن جسد شیبک خان ازبک و کباب کردن امیرحسین کیا چلاوی و مراد بیگ جهان شاهلو توسط سربازان شاه اسماعیل اشاره کرده‌اند و این بدعتی شد که حاکمان بعدی نیز از آن تقلید نمایدند چنان که در زمان شاه محمّد خدابنده، پدر شاه عباس هم زنده خوردن گناهکاران مرسوم بوده است
نصرالله فلسفی در باره آدمخواران یا قورچیان شاه عباس اول می‌نویسد: این افراد هرگز سبیل خود را کوتاه نمی‌کردند، قامت بلند و چهره زشت و ترسناکی داشتند، عدّه آنان از دویست یا سیصد نمی‌گذشت. شاه عباس یک دسته جلّاد نیز داشته است به نام چیگیین که مقصّران را به فرمان شاه زنده می‌خوردند.
کشتن و کور کردن فرزندان شاه عباس توسط او نیز یکی دیگر از یادگاری های حضور مغولان و تیموریان در ایران است
✨ اگر چه شاه عباس صفوی و تمام هم تباران این سلسله، همان شیوه مغولان و تیمور لنگ را برای اداره کشور در پیش گرفتند اما سیاست های موفق نظامی و اقتصادی شاه عباس در اداره کشور باعث شد تا بر حکومت قدرتمند عثمانی پیروز شده و شهرهای زیارتی عراق نظیر کربلا و نجف را که برای ایدولوژی صفوی بسیار لازم و ضروری بود را فتح نماید
گرچه این تسلط دوامی نداشت و حاکمان بعدی، این مناطق را از دست داده و در معاهده صلحی، مرز بین ایران و عثمانی همین مرزهای امروزی ایران با ترکیه و عراق است تأیین شد. همچنین شاه عباس، پرتغالی ها را از جنوب ایران بیرون راند و ازبک ها را نیز وادار به عقب نشینی نمود
💥او بدون شک یک حاکم لایق دوره اسلامیست اما شباهت او به سلاطین سلجوقی و غزنوی یا حتی ایلخانی بیشتر است تا شاهنشاهان دادگستر ساسانی.
این حاکم رد پای عمیقی در زمینه سیاست، اقتصاد و ساخت بناهای تاریخی از خود به یادگار گذاشت اما کفایت او در حکومت داری، دلیلی بر نادیده انگاری ذات کوچک او نیست پس شاید بکار بردن لفظ سلطان عباس برای این حاکم صفوی، بسیار مناسب تر باشد. دلیل این موضوع نیز به این اخطر است که او هیچ نشانه ای از شاهانشاهان دادگستر ساسانی از خود بروز نداده است
✨شاه عباس صفوی علاقه زیادی به کامجویی از زنان مختلف داشت به طوری که دستور داده بود تا هرگاه از شهر یا خیابانی عبور می نماید زنان رو بنده خود را بردارند و در سر کوچه بایستند تا شاه عباس هنگام عبور، چهره آنها را ببیند و در صورت پسند او ، آن زن به دربار فرستاده میشد تا مورد کامجویی شاه عباس قرار گیرد. این روش در حاکمان نالایق پس از شاه عباس صفوی نیز ادامه پیدا نمود به طوری که حاکم آخر صفوی، به کامجویی های مداوم با زنان باکره عادت کرده بود و دختران زیباروی ایرانی را از سراسر ایران بخصوص منطقه پشتون افغانستان که شاید یکی از دلایل شورش افغانها نسبت به صفویان بوده باشد را به دربار آورده و پس از برداشتن بکارت توسط حاکم نالایق صفوی، به زیر دستان پیشکش میشد. زن بارگی آخرین حاکم صفوی به حدی بوده که همواره چهار زن در نزد او حضور داشته اند و تحمل دوری از زنان برای او ناممکن به نظر می رسید
📌البته این رسم مختص صفویان نبود بلکه از دوران تسلط سلطان محمود غزنوی بر ایران آغاز و تا انقراض سلسله قاجار ادامه داشت. در واقع صفویان نالایق و چشم و دل گرسنه، دنبال کننده شیوه حکومت داری سلاطین نالایق سلسله های قبل از خود و انتقال دهنده همین سیاست به سلاطین نالایق سلسله های پس از خود بوده اند.
🔴 بخش سوم (مقایسه نادر شاه افشار و شاهان ساسانی)
💥 در بین تمام فرماندهان دوره اسلامی، هیچ کس وجود ندارد که در دانش نظامی به چیره دستی نادر باشد. اهمیت حضور نادرشاه در حفظ تمامیت ارضی و تازش بیگانگان را زمانی در می یابیم که در دوران قاجار که اوج خفت و خاری ایرانیان بود همه چیز همسان با شرایط ظهور عصر نادر شاه بود و دیدیم که ضعف قاجار باعث از دست دادن چه سرزمین هایی از ایران شده و روسها و انگلیس ها چه بلایی سر ایران آورده بودند.
✨حفظ مرزهای غربی، آن هم با حضور حکومت قدرتمندی چون عثمانی و بیرون راندن روسهایی که تا کردستان را مال خود میدانستند از شاهکار های نظامی نادر بود
نادر روسها را تا دژ دربند در جنوب روسیه امروزی پس زد و سپس ازبک ها را سرجایشان نشاند
💥قدرت بسیج مردمی و در اختیار گرفتن قبایل مختلف توسط نادر، از او چنان فرمانده نیرومندی ساخته بود که بدون شک میتوان گفت اگر او در هر تهاجم تاریخی و در دوره ای از تاریخ، از حمله اعراب گرفته تا حمله چنگیز و تیمور لنگ حضور داشت، برنده نبرد کسی جز او نبوده است
✨بدون شک نادر شاه افشار یک فرمانده نیرومند بوده است که شکست دادن او کار بسیار سختی بوده است اما موفقیت های نظامی او باعث نمیشود که بتوان چشم روی حقیقت هولناک شخصیت نادر بست. آزار و سخت گیری بر مردم و کشتار مردمی که توان پرداخت مالیات را نداشتند از نادر شخصیتی شبیه سلاطین ترک تبار ساخته بود که این موضوع را میتوان در علاقه نادر به تقلید از شخصیت تیمور لنگ جستجو نمود.
💥 البته نباید فراموش نمود که نادرشاه در عصری ظهور نمود که اخلاق حاکمان آلتایی به عنوان ارزش تبدیل شده بود و خشونت، دزدی، کلاه گذاشتن سر دیگران و خیانت و تجاوز به نوامیس به عنوان یک ارزش تلقی میشد و فردی مثل نادر نیز تقلید از شخصیت تیمور لنگ را به عنوان یک ارزش در نظر میگرفت
✨ تشکیل لشکری بزرگ نیاز به منابع مالی داشت و این منابع نیز از مالیات های سنگین بر مردم تامین میشد که باعث فشار شدیدی بر مردم میشد. نادر برای تامین مخارج نظامی، اقدام به لشکر کشی به هندوستان نمود و سرانجام به بهانه پناه دادن شورشیان افغان، به هند لشکر کشید
گرچه نبوغ نظامی او باعث فتح دهلی و تسلیم شدن کامل حاکم هندوستان شد اما رفتار نادر در هندوستان باعث شد تا نام او به عنوان یک بدنام خوانخوار در تاریخ ثبت شود.
غارت هندوستان توسط نادر به حدی سنگین بود که حکومت هندوستان دیگر توان و فرصت برخاستن پیدا ننمود و شاید یکی از دلایلی که استعمار انگلستان توانست از جنوب شبه جزیره هندوستان، رفته رفته تمام این کشور را در اختیار بگیرد همین غارت بوده باشد. همچین گفته میشود که او پسر حاکم هندوستان را با تبر خود اخته نمود که این عمل احتمالا به خاطر حس رقابتی بود که نسبت به تیمور لنگ داشته و برای همین، تمایلی به بقای دودمان گورکانی که از نواده تیمور لنگ بوده اند نداشته است
💥تاکید بر این موضوع ضروریست که نادر شاه برای فتح هندوستان به این کشور لشکر کشی ننموده است بلکه هدف او غارت منابع هند بوده تا با آن بتواند تمام سرزمین هایی که تیمور لنگ فتح نمود بود را به نام خود فتح نماید. و البته به حدی شیفته این گنج شده بود که هیچگاه این گنج بزرگ را خرج امور لشکری ننمود و تامین مخارج لشکری به عهده مردم ایران باقی ماند.
قتل و غارتها و از كله مناره ساختنها،برای مردم غارت شده ايران بلايی عظيم بود، وی هنگام لشكركشی به هندوستان آنچنان قتل عامي در دهلی به راه انداخت كه نظام الملك نايب السلطنه "دكن "نزد او آمدو گفت:
دگر نمانده كسی تا به تيغ ناز كُشی
مگر كه زنده كنی مرده را و باز كُشی
💥نبوغ جنگی و حفظ تمامیت ارضی یا دست کم سرزمینی که نادر خود را حاکم آن میدانست از او یک حاکم غرور انگیز در تاریخ ایران ساخته است اما قتل و غارت مردم ایران، کور کردن چشم پسرش، غارت هندوستان و استبداد شخصیتی او مانع از آن است تا بتوان او را با شاهان مردم دوست و دادگستر ساسانی مقایسه نمود
در واقع عملکرد سیاسی و اجتماعی نادر باعث میشود تا او را همردیف سلاطین آلتایی که خواب را از چشم مردم ایران گرفته بودند دانست
💥 باستانی پاريزی در مورد نادر شاه چنین میگوید: گويی سزاوار آن است كه مجسمه او را برای خدمات اوليه اش ابتدا از طلا بسازند و سپس آن را آتش بزنند.
🔴 بخش نخست (مقایسه رضا شاه پهلوی و شاهان ساسانی)
✨بدون شک شبیه ترین پادشاه دوره اسلامی به شاهان ساسانی رضا شاه پهلویست. او در واقع همسان و چه بسا برتر از بسیاری از شاهان ساسانی نیز می باشد
💥 البته این نکته را هم نمیتوان نادیده گرفت که شرایط اجتماعی تحسین برانگیز ساسانیان نیز با عصر قاجار زده و خرافاتی ایران در هنگام ظهور رضا شاه قابل مقایسه نیست.
ایران در عصر ساسانی در عالی ترین حالت فرهنگی خود قرار داشت و تولید علم و دانش در جهان در اختیار ایرانیان بود
در صورتی که همین مردم ایران در عصر قاجار دوران تسلط ترکان و مغولان را پشت سر گذاشته بودند که دزدی، زورگویی، حقه بازی، فریب و تجاوز از ویژگی های این حکومت ها بود و مردم ایران آموختن این خصوصیات زشت را زرنگی تلقی می نمودند
✨شاهان ساسانی وارث قدرت نظامی اشکانیان بوده اند یعنی اگر قرار باشد آن را با شرایط عصر رضا شاه مقایسه نماییم باید یک نیروی نظامی در حد ارتش شوروی دوران استالین به رضا شاه رسیده باشد
ساسانیان قدرت برتر نظامی جهان بودند و هر چه به اواخر حکومت خود نزدیک شدند این برتری بیشتر شد به طوری که رومیان را در هم کوبیدند و با حدود 12 هزار نیروی سواره، لشکر چندصد هزار نفری ترکان را در هم کوبیدند و در ادامه نیز تنها با دو هزار نیرو، ترکان غربی را به یک قدمی نابودی کشاندند
پس اگر امکانات نظامی یک شاه ساسانی را به روز آوری نماییم و آن را در اختیار پهلوی نخست در نظر بگیریم باید یک ارتشی که از همه نظر یک سرو گردن از ناتوی امروزی قوی تر است را در خدمت رضا شاه در نظر بگیریم که در آن صورت نه تنها هیچ قدرتی امکان اشغال ایران را نداشت بلکه هیچ قدرتی جرأت آغاز جنگ جهانی را نداشت
💥 او در زمینه شخصیت شاهانه و شوکت ذاتی در واقع از جنس یک شاه ساسانی با تمام آرمان های ایرانشهری و میهن پرستی منطقی بوده است که تلاش شدیدی برای جبران تمام عقب ماندگی های سیاسی اقتصادی و اجتماعی ایران انجام داده است
ولی امکانات نظامی همتایان ساسانی را در اختیار نداشته است ، در واقع ایران عقب مانده عصر ظهور رضا شاه هیچ شباهتی با ایران مدرن عصر ساسانیان نداشته است. گستردگی مرزهای ایران و در نتیجه درآمد و سربازان بیشتر نیز که در اختیار شاهان ساسانی بود در دسترس رضا شاه نبود
💥پس میتوان گفت این پادشاه، به معنای واقعی یک شاهنشاه بوده است که خصوصیات اخلاقی پهلوانی و مرد صفتانه ای نیز داشت است. او از نظر شوکت و شخصیت حکومتی، همتا و چه بسا بزرگتر از شاهان ساسانی بوده است اما حتی یک صدم امکانات در دسترس شاهان ابرقدرت ساسانی را نداشته است
🔴 جهان در سال 622 میلادی
💥امپراطوری تانگ در سمت راست نقشه قرار دارد. این همان امپراطوری چینی می باشد که گوگوریو را از میان برد
✨ در مرکز نقشه، دو حکومت ترکان شرقی و غربی را نشان میدهد که ترکان شرقی بعدها با نام مغولان مشهور شدند
✨ در سمت چپ نقشه ساسانیان در دوران خسرو پرویز را نشان میدهد. محدوده ایران شامل مصر و شام نیز میشد چون طبق معاهده صلحی که بین ایران و روم بسته شد، حکومت ایران در حالی که در یک قدمی فتح پایتخت روم قرار داشت، پیشنهاد صلح روم را پذیرفت و متعهد شد که از آناتولی عقب نشینی نماید اما مصر و شام را در اختیار خود نگه دارد. اما این معاهده توسط هراکلیوس نقص شد و این امپراطور با لشکری بزرگ به ایران تاخت و باعث شروع دوباره جنگ بین ایران و روم شد که تا سال 628 میلادی ادامه داشت
✨در بخش اروپایی نقشه نیز حکومت آوارها را نشان میدهد که متحد ساسانیان بوده اند
💥در این نقشه به جز در مورد فتوحات ایران در آناتولی، در بقیه موارد تا حدود زیادی درست و دقیق است. ساسانیان به عنوان قدرت شماره یک جهان، با آوارها و ترکان شرقی متحد بوده اند و با اتحاد کشورهای روم، ترکان غربی و چینیان در حال جنگ بودند
🔴 سرنوشت مانویان پس از حمله اعراب به ایران چه شد؟
💥یکی از ویژگی های آیین مانویت ، توان چسبیدن و حل شدن در اعتقادات دیگر بود به طوری که به راحتی می توانست ظاهر خود را با آن دین و اعتقاد مطابقت دهد. مانویان پس از حمله اعراب به ایران، دین اسلام را پذیرفتند و به صوفیان معروف شدند
✨صوفیان یا همان مانویان مسلمان شده، بر تمام باور های دین مانی باقی ماندند با این تفاوت که نماز پنجگانه و سایر نمازهای مستحبی خود را به شیوه مسلمان و به طرف قبله مسلمانان میخواندند
💥صوفیان بهذمسجد نمی رفتند و همانند مانویان، از مکانی به نام خوانگاه (خوان گاه = محل پهن شدن سفره غذا) که در دوره اسلامی به خانقاه معروف شد استفاده میکردند. در خانقاه همواره سفره ای پهن و غذایی فقرانه و ساده مهیا بود تا ساکنان آن بی دغدغه معیشت به امور معنوی و گفت و گو پیرامون مسائل مختلف اجتماعی بپردازند. گویا گروهی از حکّام و ثروتمندان مسئولیت هزینه ی معیشت آنها را عهده دار می شدند یا مردم عادی نیز به آنان کمک مینمودند
✨آنان همانند همتایان خود در دوران باستان، از لذت های زندگی نظیر ازدواج پرهیز مینمودند و زنان را نجس میدانستند.
پوشیدن لباس های زیبا یا نشستن بر سر سفره های رنگین نیز از دید صوفیان، دنیا پرستی تلقی می شد و از آنها نیز دوری می نمودند
✨صوفیان همانند مانویان، از تلاش و کار کردن پرهیز مینمودند و مدام مشغول نماز و روزه بودند، آنها گاهی تا چند روز نیز گرسنه می ماندند و گریه و زاری و را می پسندیدند.
💥 میزان ابلهی صوفیان به حدی بود که در کتاب اسرار توحید که به شرح احوال صوفیان پرداخته است چنین آمده است که: برخی از صوفیان در کنار کعبه زندگی میکرده و تمام مدتی که بیدار بوند را مشغول گریه و زاری بودند و برای قضای حاجت نیز یک فرسخ از خانه خدا دور میشدند
همین موضوع باعث اعتراض اهل سخن در مورد صوفیان شد که معروف ترین آن، شعر زیبای "درویش و روباه" از سعدی شیرین سخن است
💥داستان از آنجا شروع میشود که روزی یک صوفی با روباهی بی دست و پا مواجه میشود و برای این درویش، عجیب به نظر میرسد که چطور یک روباه بی دست و پا به زندگی خود ادامه می دهد، که ناگهان شیری از راه میرسد و باقیمانده شکار خود را برای روباه گذاشته و آنجا را ترک میکند و این اتفاق روزهای بعد نیز تکرار می شود
یکی روبَهی دید بی دست و پای
فروماند در لطف و صنع خدای
که چون زندگانی به سر می‌برد؟
بدین دست و پای از کجا میخورد؟
در این بود درویش شوریده رنگ
که شیری درآمد شغالی به چنگ
شغال نگون‌بخت را شیر خورد
بماند آنچه روباه از آن سیر خورد
دگر روز باز اتفاق اوفتاد
که روزی‌رسان قوت روزش بداد
✨ مرد درویش همانند صوفیان بر این باور میرسد که اگر در یک گوشه ای بنشیند و کاری انجام ندهد خداوند روزی اورا خود به خود فراهم می آورد پس در گوشه ای می نشیند و منتظر روزی خود میشود اما کسی به او کمک نمیکند و از گرسنگی بسیار ضعیف میشود
یقین، مرد را دیده بیننده کرد
شد و تکیه بر آفریننده کرد
کز این پس به کنجی نشینم چو مور
که روزی نخوردند پیلان به زور
زِ نخدان فرو برد چندی به جِیب
که بخشنده روزی فرستد ز غیب
نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست
چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست
💥 سعدی شیرین سخن در این بخش از شعر به صوفیان تاخته و آنها را به کارکردن و لذت بردن از زندگی تشویق می نماید
چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش
ز دیوار محرابش آمد به گوش
برو شیر درنده باش، ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل
چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر
چه باشی چو روبه، به وامانده سیر؟
چو شیر آن که را گردنی فربه است
گر افتد چو روبه، سگ از وی بِه است
به چنگ آر و با دیگران نوش کن
نه بر فضلهٔ دیگران گوش کن
بخور تا توانی به بازوی خویش
که سعیت بود در ترازوی خویش
چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مخنث خورد دسترنج کسان
بگیر ای جوان دست درویش پیر
نه خود را بیفکن که دستم بگیر
🔴 آیا ساسانیان غاصب تاج و تخت اشکانیان بودند؟
✨ یکی از اراجیف هویت ستیزان ضد میهن در مورد سرنگونی اشکانیان و ظهور ساسانیان این است که پادشاهان ساسانی، تاج و تخت اشکانی رو غصب کرده اند در حالی که ساسانیان نه تنها غاصب تاج و تخت ایرانی نبودند بلکه تغییر به موقع سلسله توسط گروهی دیگر از ایرانیان باعث شد تا قبل از یک تهاجم ویرانگر بیگانه، ایرانشهر توان بازسازی خود را بدست آورد
💥در این نقشه ملاحضه می نمایید که در شرایطی اردشیر ساسانی در جنوب ایران قیام نمود که:
اردوان پنجم تنها سرزمین ماد و مناطق مرکزی ایران را در اختیار داشت و بخش های غرب و جنوب غربی ایران از جمله پایتخت ایران یعنی تیسفون در دست بلاش ششم اشکانی بود
✨ ارمنستان نیز توسط نوادگان اشکانی به صورت کاملا مستقل اداره میشد.
موقعیت ایران در این دوره از تاریخ، بسیار شکننده بود و ممکن بود با یک حمله خارجی توسط روم یا کوشانیان مواجه شده و برای همیشه نابود شود
💥 پس میتوان گفت ساسانیان در حالی ظهور نمودند و باعث گسترش و ثبات ایرانشهر شدند که اشکانیان کارایی گذشته را نداشته و قلمرو آنان توسط سه شاه و بی شمار شاهان محلی اداره میشد.
@shokooheviran
🔴 محدوده برگزاری جشن شب چلّه (یلدا) در خاور میانه
Читать полностью…
🔴 پاسخ دوم
💥 علت سرکوب مانویان
✨در دوره شاپور یکم یا دوم، پیامبر حقه بازی به نامی مانی ظهور نمود که در مورد او ادعا میشده که اون یک فرا انسان است و برای زنده ماندن نیاز به خوردن و آشامیدن غذا ندارد
حتی ادعا میشده که زیر پوست تن مانی به جای گوشت و استخوان، از جنس نور است.
💥اساس باور مانی بر پایه ریاضیت و سختی و پرهیز از خوشی های دنیا بوده است. مانی از پیروان خود میخواست تا از ازدواج و حتی کامجویی از زنان پرهیز نمایند زیرا زنان را موجوات پلید و نجس میدانست در نتیجه فرزند آوری نیز امر نکوهیده ای تلقی میشد
کار و کوشش برای دریافت مزد نیز از امور نکوهیده آیین مانویت محسوب میشد چون مامویان بر این باور بودند تا به جار کار و کوشش باید مشغول عبادت سد تا هر چه زودتر این دنیا به پایان رسیده و جهان اصلی شکل بگیرد
✨با این حال، ساسانیان به این پیامبر اجازه تبلیغ آیین خود را داده بودند تا اینکه او تمام مردم ایران را از کارکردن و پوشیدن لباس های نو منع میکرد و اینگونه بود که وجود او برای دوام ایرانشهر خطرناک تشخیص داده شد
پیروان مانی بر این باور بودند که مانی برای زنده ماندن نیاز به خوردن و آشامیدن ندارد اما جسم او بر خلاف ادعاهای پیروانش حتی چند روز تحمل گرسنگی و شریط سخت زندان را نداشت و خیلی سریع جان خود را از دست داد
💥ساسانیان برای اینکه به پیروان او نشان دهند که جسم مانی نیز مانند جسم هر انسان دیگریست پوست او را پس از مرگ کنده و کالبد او را به نمایش عموم گذاشتند.همین موضوع دستاویز تاریخ نگاران ساسانی ستیز شد تا ادعا نمایند که ساسانیان، پوست مانی را زنده زنده از تن او جدا نمودند
✨ پس دلیل واکنش تند ساسانیان به فرقه مانویت به خاطر آموزه های ویرانگر آنان در زمینه زن ستیزی، تنبلی و پرهیز از کار و تلاش و البته پرهیز از ازدواج و فرزند آوری بوده است
🔴 پاسخ به چند ادعای دروغین در مورد ساسانیان
💥یکی از دوستان میهن پرست، کلیپی که در آن، فردی ادعاهای عجیب و غیر واقعی در مورد ساسانیان را مطرح نمود را برای ما فرستاد
✨برای همین تصمیم گرفتیم پاسخی هر چند کوتاه به ادعاهای مطرح شده در این کلیپ ارائه نماییم و نظر دوستان را نیز در مورد این ادعا ها را جویا شویم
با ما همراه باشید
🙏🙏🌸
🔴 25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی
💥 در طول تاریخ، کشور های زیبا ظهور نمودند که مدتی را در رقابت با ایران گذراندند
این کشور ها روزی ظهور کردند و دیر یا زود با تاریخ خداحافظی نمودند و رفتند و جز نامی از آنان باقی نماند
روم، امویان، عباسیان، سلسله های ترکی، مغولان، همه و همه آمدند و رفتتد
اما نام زیبای ایران همچنان در تاریخ پا بر جای ماند
✨ آری ایران در تاریخ ماندگار شد چون هویت آن بر روی ستون هایی از عشق و ایثار بنا شده است و هر بار که این ستون ها در گردبادهای تهاجمات بیگانگان به لرزه در آمد، فداییان راه میهنی چون فردوسی توسی، تمام جوانی و دارایی خود را به پای استواری این ستون ها خرج نمودند
💥 تو ای عاشق ترین عاشق به ایران
تو ای گنجینه ساز قهرمانان
تو ای فردوسی ای والا ترین مرد
که عزت را تو بخشیدی به ایران
🔴 خلیج پارس، نامیست حک شده با خون پارسی
💥در طول تاریخ، جمجمه هزاران جنگجویی پارسی در کف دریای پارس مدفون شد تا نام زیبای پارس بر این خلیج زیبا باقی بماند
✨ هزاران یل ایرانی در طول تاریخ چند هزار ساله این خاک، استوار ایستادند تا این خلیج کمانی زیبا، پارس بماند و از این به بعد هم پارس باقی خواهد ماند
🔴 لشکر پوشالی
💥خوارزمشاهیان از یک حکومت محلی به نیرومند ترین حکومت جهان تبدیل شدند و علت آن نیز گسترش لشکریان ترکتبار بود
✨ترکان خاتون پس از ازدواج با سلطان تکش، سربازان زیادی از ترکان قپچاق وارد لشکر نمود و سلطان تکش و پسرش با کمک همین سربازها اکثر سرزمین های ایرانشهر را فتح نمودند.
اما این قدرت بزرگ پشتوانه مردمی نداشت و مردم ایران به خاطر ظلم و ستم و زورگویی و ناموس دزدی آنان به شدت از آنها متنفر بودند
💥در هنگام حمله مغولان این سربازان به چهار گروه تقسیم شدند
گروه نخست به چنگیز پیوسته و از هیچ جنایت و غارت و تجاوزی فروگزاری نکردند
گروه دوم پایتخت را آشغال و بدون اطاعت از خوارزمشاه ،به دفاع از شهرهایی که حضور داشتند پرداختند اما خیلی سریع شکست خوردند
گروه سوم در کنار جلالدین خوارزمشاه باقی ماندند و در لشکر او به غارت آذربایجان ، قفقاز و کردستان پرداختند و سرانجام یا توسط مردم این نواحی کشته شدند و یا توسط مغولان متواری شدند
💥اما گروه چهارم که از سمرقند و بخارا گریخته بودند به جای دفاع از کشور به غارت مردم ایران پرداختند و در این کلیپ بخشی از غارت و ظلم این سربازان بی وطن و بی هویت را نشان میدهد
🔴 درود دوستان گرامی
امیدوارم از تعطیلات نوروز لذت برده باشید
بحث رو با مقایسه چند حاکم دوره اسلامی با پادشاهان ساسانی در پی میگیریم
بحث بعدی در مورد مقایسه خوارزمشاهیان و پادساهان ساسانی
🙏🙏🌸
🔴 آمده نوروز در ایرانزمین
💥اجرای مشترک زیبا و خاطره انگیز از خوانندگان برجسته و بزرگ ایران : عارف - ویگن - ستار- لیلا فروهر- اندی و کوروس- مرتضی - فتانه - رامش و با هنرمندی سلطان رقص ایران محمد خردادیان و شاگردانش
✨این ترانه زیبا با اینکه 25 سال پیش اجرا شده اما همچنان زیبا و گیرا و تداعی کننده نوروز باستانیست
این نماهنگ زیبا را تقدیم شما میکنم
✨آمده نوروز در ایرانزمین
✨رشک ما شد خاک فردوس برین
💥قاصدک آمد که مهمان آمده
💥بوی نرگس های ایران آمده
🔥خاک من ای قبلگاه عاشقان
🔥نوبهارانت همیشه جاودان
⚡️ای وطن هر روز تو نوروز باد
⚡️هموطن نوروز تو پیروز باد
@shokooheviran
🔴 مرز ایران و عثمانی بر اساس معاهده قصر شیرین (زهاب) بین سلطان مراد عثمانی و شاه صفی صفوی در سال 1639 میلادی
✨شاه صفی، حاکم نالایق صفوی، به محض رسیدن به تاج تخت، با تهاجم سلطان مراد چهارم مواجه شد که عثمانیان موفق شدند، تا خوزستان پیشروی نمایند و قفقاز را نیز تحت اشغال خود در آورند
سلطان عثمانی با این پیروزی، صفویان را وادار به پذیرش این معاهده ننگین نمود که طبق آن، صفویان از عراق چشم پوشی نموده و لشکر عثمانی نیز دست از اشغال قفقاز برمیداشت.
💥مرز غربی ایران با دو کشور ترکیه و عراق با همان عهدنامه زهاب تعیین شد و از آن هنگام تغییری چندان جدی در آن روی نداده است، به جز اینکه با ظهور جمهوری ترکیه در دهه 1920 میلادی قیامی در نواحی کردنشین ترکیه آغاز شد و آتاترک برای حل مشکل شورشیان به ایران پیشنهاد داد تا آرارات کوچک که تا آن زمان مرز ایران و ترکیه از روی قله آن رد میشد را به صورت کامل به ترکیه داده و در مقابل نیز، مناطقی به ایران واگذار شود که این پیشنهاد در سال 1932 میلادی مورد تأیید دولت ایران قرار گرفت. دولت ایران حدود ده برابر زمینی که به ترکیه واگذار کرده بود را از آنان دریافت نمود
🔴 درود دوستان
💥 معیار بزرگی یا کوچکی یک حاکم که بتواند با شاهان ساسانی قابل مقایسه باشد در ابتدا به عواملی چون شخصیت ذاتی و روح بزرگ، تمایل به آبادی کشور، تعصب روی تک تک ایرانیان، تمایل به ایجاد رفاع اجتماعی و امنیت ملی بستگی دارد
✨یک حاکم زمانی میتواند با شاهان ساسانی قابل مقایسه باشد که به جای اینکه مردم از نام شاه و زیر دستانش دچار وحشت شوند، با دیدن آن حاکم احساس امنیت نمایند و زیر دستان آن حاکم به صورت همزمان از مردم و حاکم در بیم باشند چون مطمعن هستند که اگر مردم، شکایت او را به نزد حاکم برند آن خاکم آنها را به شدت تنبیه خواهد نمود
چنین مواردی را ما در دوران هخامنشیان و ساسانیان شاهد بودیم که وزیر یک کشور با شکایت یک کشاورز ساده برکنار یا تنبیه شد
✨ در همین کانال در مقایسه شاهنشاه و با سلطان چند مثال آوردیم که یک سپهبد ارتش ایران، روی دیوار یک باغ، خوشه انگوری می جیند و صاحب باغ به محض اینکه متوجه موضوع میشود تصمیم میگیرد خود را به دربار پادشاه برساند و آن سپهبد از ترس خشم پادشاه ساسانی، کمبربند گران قیمت خود را از کمر باز می نماید به به صاحب باغ تقدیم می نماید. و یا اسبد خسرو پرویز در دوران ولیعهدی وارد یک گندم زار شده و گوشه ای از گندم ها را می چرد؛ دستور پدرش به این این بود که ولیعهد ایران یا باید خسارت تمام این زمین را به صاحب زمین پرداخت نماید و یا دو گوش خودش یا اسبش بریده شود
💥به قول سعدی شیرین سخن ، که در مورد لزوم دادگستری حاکمان چنین سروده است
حرام است بر پادشاه فکر خواب
چو باشد ضعیف از قوی در عذاب
نخواهد که بیند توانمند ریش
نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش
📌 در این شعر، ریش به معنی خراش و زخم است
✨فلسفه شاهنشاهی ایرانی یعنی این ، و بزرگ یا کوچک بودن یک پادشاه را بر اساس میزان دادگستری او باید سنجید نه لشکرکشی و پیروزی های او؛
هدف این بخش، مقایسه بزرگی یا کوچکی شخصیت برخی از حاکمان دوره اسلامی با شاهنشاهان ساسانیست و چه بسا در تاریخ دوره اسلامی افراد زیادی حضور دارند که از نظر نبوغ نظامی در حد بالایی قرار داشتند اما از نظر شخصیت، عملکردی شبیه سلاطین آلتایی تبار از خود بروز داده اند
💥طبیعیست که چنین حاکمانی حتی با تمام دست آوردهای نظامی، در حد و اندازه شاهنشاهان ساسانی نخواهند بود
🔴 بخش دوم ( مقایسه آغا محمد خان قاجار و شاهان ساسانی )
✨ قاجار ها را باید آخرین سلسله عصر قبیله گرایی دانست
یعنی از دوران تسلط غزنویان بر ایران تا عصر مشروطه، شاهد سلسله های بی سر و ته و خونخواری هستیم که با تکیه بر قدرت قبیله ای خود ظهور می کنند و پس از غارت و ناموس دزدی و گرفتن خواب خوش از مردم ایران، جای خود را به حکومت شبیه خود می دهند
💥آغا محمد خان قاجار نیز یکی از همین سلاطین قبیله گراییست که عملکرد او در تاریخ ، خون از چشمان خواننده جاری می نماید. قتل و غارت و کور کردن چشم ها، تجاوز گسترده به زنان شهرهای فتح شده همگی از اقدامات آغا محمد خان قاجار بوده است
✨ از نکات مثبت تسلط او بر ایران این بوده است که دست کم بخش هایی از ایران را که به ایران امروزی بعلاوه قبقاز شناخته میشود را متحد نموده است و البته او این کار را برای آرمان ایرانشهری و عشق به ایران انجام نداده بلکه هدف او چیزی جز ایجاد یک قلمرو برای سلسله بدنام خود نبوده است.
💥 البته او یک حاکم خوش شانس نیز بوده است چون یکی از شانس هایی که در تاریخ داشته است این بوده که در سراسر ایران حتی یک قدرت قوی و نیرومند وجود نداشته و قدرت نظامی خارجی نظیر روسیه یا عثمانی نیز او را به چالش نکشید تا ضعف نطامی او مشخص شود.
💥البته این نکته را هم نباید نادیده گرفت که ضعف نظامی ایران در مقابل قدرت های بزرگ جهانی به خاطر عقب ماندگی و دور ماندن ایران از تکنولوژی های جهانی و کمبود سلاح های کارآمد بوده است که در اولین جنگ بین ایران و روسیه در دوران فتحعلی شاه خود را نشان داد
✨ آغا محمد خان قاجار یک حاکم همسان سلاطین قبیله گرای قبل از خود است نه یک شاهنشاه ایرانشهری و خود نیز تمایل شدیدی به حاکمان ترک تبار قبل از خود داشته است.
این حاکم به شدت تمایل داشت که رفتار چنگیز خان و تیمور لنگ را تقلید نماید برای همین کوچکترین رحمی از خود نشان نداد. آغا محمد خان قاجار یک فرد کوچک بوده است که تنها به خاطر اوضاع آشفته ایران و نبود یک نیروی نظامی کارآمد و قوی توانست مدتی تاریخ ایران را با نام ننگین خود اشغال نماید.
ادیب الممالک فراهانی، شاعر چیره دست عصر قاجار چه زیبا سرود:
چو بیشه تهی ماند از نرّه شیر
شغالان درآیند در وی دلیر
💥 آغا محمد خان قاجار کوچکترین شباهتی به شاهان دادگستر ساسانی نداشته است و میتوان گفت سراسر لشکر کشی و قدرت نمایی های کاذب او نیز به تقلید از لشکر کشی های تیمور لنگ و چنگیز خان مغول است
✨نصیحت آغا محمدخان قاجار خطاب به ولیعهدش فتحعلی شاه نیز گویا ذات کوچک این حاکم است که او به ولیعهد خود چنین میگوید: مردم را با اختلاف و تفرقه به خودشان مشغول گردان و به زمین داران و خان های محلی دستور بده تا چنان به مردم سخت بگیرند که از هر 10 خانه حتی به یک دیگ آش هم دسترسی نداشته باشند، یعنی گرسنه نگه داشتن مردم از اهداف آغا محمد خان بوده است
پدر او محمد حسن خان قاجار نیز جمله معروفی دارد که میگوید: چنگیز میکشت و می سوزاند، من میکشم و میسوزانم که این تفکر ناشی از علاقه شدید این سلسله به تاتار ها بوده است
✨ بخشی از سخنان گوهر بار آغا محمد خان قاجار در نصیحت به ولیعهدش را میخوانیم:
رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رئیس و ضابط افتد و چون عموم اهالی ملک را فراغت روی دهد به عمال و حکام تمکین نکنند و در فکرهای دور و دراز درافتند،
این گروه فرومایه را باید به خود مشغول کردن که از کار رعیتی و گرفتاری فارغ نگردند؛
ارباب زراعت و فلاحت باید چنان باشد که هر ده خانه را یک دیگ نباشد تا به جهت طبخ آشی یک روز به عطلت و انتظار بسر برند و الا رعیتی نکنند و نقصان در ملک روی کند
روضه‌الصفای ناصری، تصحیح جمشید کیان فر، 13، ص 7421
🔴 مقایسه چند حاکم پس از اسلام در ایران با شاهان دوره ساسانی
💥 به درخواست برخی از دوستان، به مقایسه چند حاکم دوره اسلامی با پادشاهان دوره ساسانی خواهیم پرداخت
و برای این بحث حاکمانی چون: مرداویچ زیاری، سلطان محمود غزنوی، سلطان محمد و سلطان جلال الدین خوارزمشاه، شاه عباس صفوی، نادر شاه افشار، آقا محمد خان قاجار و رضا شاه پهلوی را در نظر گرفتیم
✨معیار این مقایسه ها بر این اساس است که:
آیا میتوان به آنان پادشاه گفت؟
آیا این حاکمان به اندازه شاهان ساسانی با کفایت بوده اند؟
آیا میتوان به اندازه شاهان ساسانی به آنان افتخار نمود؟
💥 با ما همراه باشید در بحث مقایسه چند تن از حاکمان دوره اسلامی با شاهان نیرومند ساسانی
🙏🙏🌸
✨خود مانی نیز ادعا می نمود که تمام اعضای تشکیل شده زیر پوستش از جنس نور است و او نیاز به خوردن و آشامیدن ندارد، برای همین، پادشاه ایران دستور داد تا مانی را در زندان حبس نمایند اما جسم مانی به حدی به غذای رایگان و کارنکردن عادت کرده بود که فضای سخت زندان و غذاهایش مانع از آن شد که بیش از یک ماه زنده بماند
پادشاه ساسانی پس از مرگ مانی دستور داد تا پوست او را در جلوی چشم مردم عادی کنده تا متوجه شوند که مانی نیز همانند یک انسان از گوشت و پوست طبیعی شکل گرفته است
💥 پس میتوان گفت که مانویت یک آیین با قابلیت انعطافی بوده که ضمن حفظ تمام اصول زاهدانه خود، توانایی چسبیدن به ادیان دیگر را داشت، به طوری که در ظاهر شبیه آنان می شد. پس از تسلط اسلام در خاورمیانه، مانویان نیز مسلمان شده و با نام صوفیان به همان اعتقادات مانویان با روکش اسلامی ادامه دادند و تا به امروز نیز برخی از دراویشی که با یک لباس کهنه در کوچه خیابان مشاهده میشوند بازمانده همان تفکرات مانویت باستان می باشند
🔴 اگر ساسانیان در جهان امروز حضور داشتند قدرت آنها با کدام کشور امروزی برابر بود؟ آیا شوروی و روسیه را میتوان با ساسانیان امروزی مقایسه کرد؟
💥 با برسی وضعیت قدرت های غرب و شرقی جهان امروز متوجه می شویم که جهان امروز به جهان باستان شباهت زیادی دارد
چین امروزی همانند چین باستان به عنوان تولید کننده بسیاری از کالاهای مورد نیاز کشورها، تجارت راه ابریشم خود را حفظ نموده است و قدرت نظامی نسبتا مناسبی دارد
✨از طرفی آمریکا را به عنوان فرزند خلف روم غربی و اتحادیه اروپا را به عنوان قدرتی در شرق روم غربی میتوان در نظر گرفت. پس مجموعه آمریکا و اتحادیه اروپا را میتوان با روم باستان برابر دانست
💥 پس اگر ساسانیان را بشود در جهان امروزی تصور نمود باید قدرتی در خاور میانه قرار می داشت که از نظر نظامی، سیاسی و اقتصادی در حد و اندازه قدرت مشترک امریکا و اتحادیه اروپا بوده و چه بسا از آنان قوی تر نیز باشد و کشوری مثل چین امروزی کاملا تحت تاثیر ساسانیان قرار داشته باشد.
✨از نظر وسعت نیز کشور ساسانیان در جهان امروزی باید:
در مرزهای شرقی با چین امروزی همسایه بوده و چه بسا استان تاجیک نشین سینک یانگ چین را تحت کنترل گرفته باشد
در مرزهای غربی به احتمال زیاد در رود فراد قرار داشته و ساید هم به دریای مدیترانه و دریای سیاه متصل بوده است
در مزهای شمالی نیز همسایه روسیه بوده است و تمام کشور های استقلال یافته جنوب شوروی به غیر از قزاقستان را در مرزهای خود جای می داده است
در مرزهای جنوبی نیز عمان، قطر، بحرین و امارات و تمام مناطق نفت خیز عربستان را تحت کنترل خود می داشته است
💥 روسیه و شوروی را میتوان با خلافت بنی امیه و عباسیان مقایسه نمود
شوروی به عنوان قدرتی نیرومند و وسیع، و به شدت جاه طلب و بی رحم، همانند بنی امیه به مدت کمتر از یک صده دوام آورد و روسیه امروزی نیز همانند بنی عباس، با قدرت و وسعت کمتر اما مدت طولانی تری دوام خواهد آورد اما رفته رفته از نفوذ و قدرت او کاسته خواهد شد
که در هر صورت نه شوروی و نه روسیه هیچ شباهتی به ایران ساسانی ندارند
🔴 چرا پادشاهی ساسانیان موروثی بود؟
اصلا لزوم موروثی بودن حکومت های باستانی چه بود و چرا رومیان اصراری بر موروثی بودن امپراطور های خود نداشتند؟
💥 این پرسش بسیار مهم در پی وی بنده بود که با اجازه پرسشگرش در کانال پاسخ میدم تا دوستان دیگه هم اگه نظری داشتن در بخش نظرات بتونن مطرح کنن
✨ اصلی ترین دلیل موروثی بودن حکومت های پادشاهی، جلوگیری از شورش و هرج و مرج بود
یعنی یک پادشاه ساسانی یا هر سلسله پادشاهی دیگه، با انتخاب فردی از هم خونش به عنوان ولیعهد، ثبات یک کشور رو حفظ میکرد و در کل تاریخ باستان هم می بینیم که جز در یکی دو مورد، شاهد ثبات کشور پس از مرگ پادشاه پیشین هستیم. لزوم هم خون بودن جانشین با پادشاه هم در کنار موروثی بودن پادشاهی، یکی از دلایل جلوگیری از طمع بزرگان کشور بود
💥ارتش و مردم هم جانشین تعیین شده رو مورد پذیرش قرار میدادن و کسی از فرماندهان ارتش یا بزرگان کشور، جرأت کودتا یا مخالفت با جانشین رو نداشتن چون در اون صورت با عدم حمایت مردم و سایر کادر ارتش مواجه میشدن. شکست ادعای بهرام چوبین و ویستهم در ایجاد یک سلسله جدید، و عدم پذیرش این فرماندهان توسط مردم و ارتش، نمونه ثبات کشور توسط حکومت موروثی و مصداق بارز مشروعیت جانشین در کشور هست
✨ثبات موروثی بودن سلسله های باستانی رو زمانی درک میکنیم که در بازه زمانی طولانی و 1200 ساله تاریخ باستان ، تنها چهار سلسله به قدرت میرسن که سهم ساسانیان و اشکانیان، 900 سال هست
💥و سلسله های باستانی ایران اگه با حمله بیگانگان نابود نمیشد، تنها دلیل پایان یک سلسله موردثی، فقط ناکار آمدی اون سلسله یا پایین اومدن کیفیت مردم سالاری و دفاع از مرزهای ایران بود و خیلی سریع جای خودش رو به حکومت به مراتب تازه نفس تر و شایسته تر داد.
برای مثال حکومت ماد ها با حکومت شایسته تر و بهتر هخامنشیان تعویض شد و یا اشکانیان زمانی که تسلطی بر خراسان نداشتن و منطقه کوچک تحت نفوذ اشکانیان هم که در خطر پیشروی حکومت قدرتمندی چون روم قرار داشت، با حکومت قدرتمند ساسانیان جایگزین شد که خراسان رو دوباره زیر چتر ایران در آورد و نه تنها به پیشروی رومیان خاتمه داد بلکه چندین امپراطوری روم رو هم به زانو درآورد. گوشزد کردن این نکته هم ضروریه که در زمان قیام اردشیر بابکان، دو شاه (اردوان و بلاش) بر منطقه کوچک تحت تسلط اشکانیان حکومت میکرد که هچیکدوم توان شکست دادن اون یکی رو نداشتن
✨ خطر موروثی نبودن فرمانروایی رو میشه در روم مشاهده کرد که وقتی یک امپراطور روم برای خودش جانشین انتخاب نمیکرد، شانس مساوی برای تمام بزرگان کشور به وجود می آمد که طبیعیه ژنرال های رومی به خاطر در اختیار داشتن سرباز های فراوان، شانس بیشتری برای رسیدن به تخت فرمانروایی روم رو داشتن
و در تاریخ روم شاهدیم که گاهی یک امپراطور با تکیه بر قدرت نیروی تحت سلطه خودش به پایتخت می تاخت و خودشو امپراطور اعلام میکرد و بعد یک یا چند سال توسط فرد دیگه ای به زیر کشیده میشد و یا اگه حکومت بادوامی داشت، به خاطر عدم آموزش لازم در اصول مملکت داری، حکومت با کیفیتی رو تجربه نمیکرد و یا به خاطر خلق و خوی نظامی خودش، قلمرو روم رو همانند یک پادگان بزرگ اداره میکرد
💥 پس میتوان گفت موفقیت ساسانیان در حفظ و اداره بی نظیر کشور ایران، آن هم در حضور قدرت بزرگی چون روم به چند دلیل بود
1- ارتش زیر نظر پادشاه بود و شانس کمی برای خیانت یا کودتای فرماندهان ارتش وجود داشت
2- شیوه حکومت موروثی باعث میشد تا شانسی برای شورشیان، غاصبان تاج و تخت و هرج و مرج طلبان وجود نداشته باشد
3- جانشین شاه ساسانی، از ابتدای زندگی خود تحت آموزش های لازم مربوط به حکومت داری قرار میگرفت
4- تا یک سلسله در حفظ مملکت و دفاع از مرزها توانایی لازم را داشت، نیازی به تغییر سلسله احساس نمیشد
5- افراد با استعداد از سراسر کشور جمع آوری و در امور مملکت داری مورد استفاده قرار میگرفتند که معروترین این افراد، بزرگمهر حکیم بود
🔴 تاریخ دقیق ورود فرآیین به پایتخت در چه زمانی بوده است؟ چون روایت هایی از حضور وی در تمام دوران پادشاهی پسر شیرویه نیز وجود دارد که او در کنار اردشیر سوم در حال سامان دادن به اوضاع کشور بوده است
💥 متاسفانه منابعی که در اختیار ما قرار دارد بسیار محدود و ضعیف می باشد. تنها چیزی که به طور قطع می توان به آن تکیه کرد این است که فرآیین در هنگام کودتای آذرماه سال 628 میلادی در شام یا مصر حضور داشته و این سرزمین ها تحت نظر اون اداره میشد که با شنیدن خبر این کودتا خشمگین میشود و به تیسفون حمله میکند
✨یکی از فرماندهان به نام پیروزان از ترس فرآیین یکی از پادشاهان را به قتل می رساند و دروازه را برای فرآیین میگشاید
💥فرآیین وارد پایتخت میشود و کنترل شهر را به ذپدست میگیرد
پادشاهی که توسط پیروزان کشته شده است میتواند شیرویه یا اردشیر سوم باشد که به احتمال زیاد شیرویه بوده است. حتی این احتمال وجود دارد که هیچ پادشاهی به قتل نرسیده باشد
✨به احتمال زیاد فرآیین در تمام دوران حکومت اردشیر سوم در کنار او حضور داشت و به کمک فرخ هرمز و پسرانش در حال سر و سامان دادن به اوضاع مملکت بوده اند که با کودتای ضد ایرانی دیگری مواجه میشوند یعنی در زمانی که فرخ هرمز، رستم فرخزاد، بهمن جاذویه و پسر فرآیین یعنی شاپور در حال نبرد با اعراب بوده اند کودتا چیان به فرآیین حمله کرده و او را ترور می نمایند
💥به هر حال به علت محدود بودن منابع یک طرفه و ضد ایرانی موجود، تمام این تجزیه و تحلیل ها در حد فرضیه باقی می ماند