اصول شعر کلاسیک درس ششم
مدرس #محمدمحسن_خادمپور
نسخه pdf
تا تو را در جامِ شب سر میکشم
چشمِ خورشیدِ تو را تر میکشم
میگشایم اعتمادم را به عشق
قبله گاهم را برابر میکشم
تا در آغوش تو مینوشم شراب
آتشم در سینه کمتر میکشم
چشم می بندم به دیوار تنم
در خیالم نقشِ برتر میکشم
پرده ها را میگشایم با صفا
سایه ها را از تو بر در میکشم
می نشینم روبه رویت مختصر
از تو باورهای پُرتر میکشم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #ماهزاد_فرهودی
@farhoudymhzd
ما که در جام بلورِ تو ندیدیم لبی
در خراشیدنِ دل آه کشیدیم شبی
دستِ کوتاه من وُ قامتِ بی مانندت
کاش از شهدِ رخت باد بریزد رطبی
با وجودی که در آتش سر سودائی نیست
ما طلبکار تو ماندیم به درمانِ تبی
روزها طی شد وُ نزدیک نشد فاصله ها
شاید این آخر عمری بگشائی سببی
خوابِ آشفته نگیرد یفه ی زنده دلان
چشم دارم به رکابی که ندارد رکبی
#محمدمحس_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #افسانه_طباطبائی
@afsoone_afsaneh
خیلی برای دیدن رویت دویده ام
اما همیشه لحظه ی آخر رسیده ام
یک صبح هم به خلوتِ مرداب من بتاب
پا در گِلم که در شبِ عمرم تپیده ام
در سر بجز خیالِ وصالت گذر نکرد
هرچند بی پرم همه با دل پریده ام
در من دمیده ای که برایم خدا شوی
اما عجب حکایت دوری شنیده ام
عیبم نکن که از تو ندارم نشانه ای
من کورِ عاشقم که عصائی ندیده ام
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #بنیامین
@Benyamin13472020
نوازنده هندگرام : #نیوشافاریابی
@niushafaryabi
یک صبح دل انگیز کنار تو وُ امواج
می برد دلم را به شفاخانه ی تاراج
دردیست که شیرین شده باشد به امیدی
آن موی پریشان که به این شانه دهد باج
پیوسته بخوابم بزند ، گردشِ چشمت
شهزاده به ارتش ندهد چرخشِ این تاج
درمملکت عشق رسیدن به خیالست
هر گمشده ای را نتوان گفت که حلاج
شب آمد وُ ما در طلبت دست به دستیم
تا کی شود این کشته از آغوشِ تو اخراج
صد بار دگر باز اگر باز بچرخی
از صبح دل انگیز تو میگویم وُ امواج
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #بهاره_معدنپور
@banooghazall60
اصول شعر کلاسیک
درس چهارم
افاعیل عروضی
مدرس " #محمدمحسن_خادمپور
چه غم انگیز نگاهم کردی
تو سفر میکردی
من وطن را بی تو
تو وطن را از دور
ما وطن را غمگین
با تنی فرسوده
نگران میدیدیم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #نریمان_خورشیدسوار
@chele_neshin.nariman
درود دوستان
این اجرا 👇👇توسط جناب بنیامین در گروه صدا و سکوت منتشر شده است به پاس قدردانی و نگهداری از هنرنمائی ایشان ، در اینجا بازنشر شد
آموزش فنون شعر
فصل اول : اصول شعر کلاسیک
درس سوم : قافیه و رریف
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpom
تو به زندانِ خودت معتادی
مثل گرداب به چرخیدن بی لذتِ تن افتادی
پاره کن باطله ی عادت را
باز کن پنجره ی هجرت را
به تماشا بنشین
زندگی لحظه به لحظه خوابی است
که اگر برخیزی
نوبَرِ میلِ تو را مینوشد
مثلِ جوشیدن یک چشمه ی ناب
به توانائی بی مرزِ خوشت میکوشد
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #پری_ساتکنی_عندلیب
@p_satkani
شیوه های بودنت را دوست دارم
خوب میدانی که هستی
عشق میورزی تمام زندگی را
صبحها را میستائی
تابشِ خورشید را در روزگاران میشماری
مهر میپاشی به دشتِ سبزِ گندم
درفضائی شاعرانه شب چراغِ خانه ام را میفروزی
شعر مستی میسرائی
بی نهایت کهکهشان در سینه داری
سفره ها را با محبت میگشائی
طعمِ شادِ دلربائی میچشانی
هدیه ی مهر خدائی
همسرم پیوسته ماهی
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #علی_ایزدخواه
@zakhmhayedeleman
اگر میشد به عمر رفته برگشت
چه فرصتها که میشد در زمان کاشت
اگر چه رفته ها دیگر نیایند
همین امروزها را میتوان داشت
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : توحید_بالائی_گرمرود
@tohid.b.g21200
میتوانم با تو فردا را تماشائی کنم
تار وُ پود لحظه ها را با تو رویائی کنم
میتوانم از تو بنویسم به بالِ ابرها
قله ها را سنگفرشِ اوجِ زیبائی کنم
میتوانم قرنها از خاطراتت پُر شوم
موجِ دیدارِ تو را مرغانِ دریائی کنم
میتوانم از خودم چیزی نگویم هیچ وقت
تحتِ امرت زندگی را صحنه آرائی کنم
میتوانم جمع باشم با تو در هر آرزو
ذوبِ شیدائی شوم در عشق رعنائی کنم
میتوانی بشنوی از من به آواز بلند
میتوانم بی نهایت با تو همراهی کنم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #میترارامزی
Ramezi4376m
بس که زیبائی تو حیران میشود بیننده ات
مرغ طوفانی ، پریشان میشود گیرنده ات
رازها در سینه داری ، مو به مو دل میبری
نت به نت هردم هراسان میشود خواننده ات
خرجِ چشمان سیاهت هُرم جادو کرده ای
تیر مژگان مینشانی در دلِ جوینده ات
در مسیرباد میچرخی به نازِ قاصدک
برگ ریزان میکند پائیزیِ رقصنده ات
بهترین وصفی که باید از تماشای تو گفت
واژه گردانِ غزل خوان میشود گوینده ات
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #دکترافشین_نوبخت
نقش دیدار تو دارد یادِ من
رنگ پائیزت شده رخدادِ من
از کلاغ پیر این کوچه بپرس
قار قارِ غصه ها فریاد من
#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
اجرا : #سحرهارونی
@hsahar890
نوازنده گیتار : #سیاوش_شیخی
@siavash_shikhi_58
شیرین تر از تو شیرین ، شیرین نمی شناسم
سنگین تر از خیالت ، سنگین نمی شناسم
از هر طرف که رفتم دیدم که تازه ای را
در انتهای ذهنم ، دیرین نمی شناسم
تا در تو شور دیدم ، مطرب به سینه ام زد
خونم به جوش آمد ، غمگین نمی شناسم
هر گوشه از وجودم ، دیدم بتی تراشید
بیرون تر از حدودم ، رنگین نمی شناسم
دستی زدم به دستم ساکت شدم که مستم
شیرین حکایتی شد شیرین نمی شناسم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #توحیدبالائی_گرمرود
@tohid.b.g21200
نوازنده سه تار : #مریم_آقائی
@maryam65.moein
اصول شعر کلاسیک
درس پنجم
اختیارات
مدرس " #محمدمحسن_خادمپور
اصول شعر کلاسیک
درس پنجم ، نسخه pdf
اختیارات
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
/channel/shirazpoem_khadempour
منشورِ نگاه تو پر از شورِ شراب است
حالم چه خراب است
تاریخ گمانم بنویسد به کتابت
تابِ مژه ات تارِ رباب است
دل دادنِ من را که نوشتند رقیبان به حسابت
انگار جواب است
من دلخوشم حتی به سرابت
پیچیدگیِ قصه ی گرداب حباب است
تکمیل اگر باز کنی تیرِ خشابت
بیهوده تلاشی است که دلخواه تو خواب است
مجبور نکن باز بگویم به جوابت
آن دلبر نازی که برایم تبِ ناب است
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #مرتضی_نوروزی_نژاد
@mor1355teza
نوازنده :#فرشیدسورانی
@farshid.s.121
اصول شعر کلاسیک
درس چهارم
افاعیل عروضی
مدرس " #محمدمحسن_خادمپور
تا بر آنم که به هر غنچه سلامی بدهم
دستِ هر قاصدکی را به پیامی بدهم
عطرِ آغوش تو را پخش کنم بینِ نسیم
باغِ انگور تو را سرخیِ جامی بدهم
موجِ گیسوی تو را تا به ابد شانه زنم
چین وُ واچین شدنش را به دوامی بدهم
فرصتِ شرحِ رخت را به تماشا بکشم
پیشکش تاجِ سرم را به تمامی بدهم
صفتت را نتوانم بشمارم به یقین
بهتر آنست که تنها دلِ رامی بدهم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #یونس_اسماعیل_زاده
@yonoos4042
نوازنده : #مریم_آقائی
@maryam65.moein
آمدی حالِ مرا دیدی وُ دل بردی وُ رفتی
سخنی هیچ نگفتی
من وُ این پنجره وُ کوچه ی خالی چه بگویم
که تو آرامش من پوچ گرفتی
گله ای نیست ولی رسم کجا بود چنانی وُ چنینی
که مرا هیچ نبینی
تو مگر چاه ، مگر آه ندانی
که مرا وازدهِ در راه نشاندی
تو که از دورِ فلک قصه ی گمراه نخواندی
عجبی نیست بزودی تهِ این دره بمانی
به تو گفتم که بدانی ، نتوانی
همه ی عمر بچینی وُ بریزی وُ بپاشی وُ نباشی
میرسی آخر این قصه به روزی
که به آهی که مرا سوخت بسوزی
چشم در راه بدوزی
که بگیری خبری از من وُ من با تو نباشم
✍ #محمدمحسن_خادمپور
🎤 #آوا بنیامین
آمدی حالِ مرا دیدی وُ دل بردی وُ رفتی
سخنی هیچ نگفتی
من وُ این پنجره وُ کوچه ی خالی چه بگویم
که تو آرامش من پوچ گرفتی
گله ای نیست ولی رسم کجا بود چنانی وُ چنینی
که مرا هیچ نبینی
تو مگر چاه ، مگر آه ندانی
که مرا وازدهِ در راه نشاندی
تو که از دورِ فلک قصه ی گمراه نخواندی
عجبی نیست بزودی تهِ این دره بمانی
به تو گفتم که بدانی ، نتوانی
همه ی عمر بچینی وُ بریزی وُ بپاشی وُ نباشی
میرسی آخر این قصه به روزی
که به آهی که مرا سوخت بسوزی
چشم در راه بدوزی
که بگیری خبری از من وُ من با تو نباشم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #سیناسوری
@seda_0_sokout
ملودی و نوازنده گیتار : #سیاوش_شیخی
@siavash_shikhi_58
غارت دل میکند دامن کشان
حضرتِ پائیزِ زردِ بی امان
جنسِ آهنگش تکانی میشود
نبضِ احساسش جهانی میشود
برگ ها را رنگ دیگر میزند
روز وُ شب را زنگ دیگر میزند
قالبِ باغات طوفان میشود
غالبِ آیات اکران میشود
میرسد از هر طرف دلبسته ای
تا بخواند نغمه ی دلخسته ای
فصل سرما میرسد کاری کنید
شاخه ها را قابلِ باری کنید
چون درختان برگریزان میکنند
فکرِ برف وُ وزن وُ بوران میکنند
تا بماند ریشه تا سالِ دگر
باز آید فصلِ دیدار وُ ثمر
این دگرگونی به عادت میشود
حال گردانِ ولادت میشود
حضرتِ پائیز در ظاهر فناست
باطنش اما پُر از مهر وُ وفاست
هر پدیده پایه ای از حرکت است
غارت دل ابتدای برکت است
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :
#فریباچعباوی
#جلیل_منصوری
آموزش فنون شعر
فصل اول : اصول شعر کلاسیک
درس دوم : تقطیع
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
@Sirazpoem
/channel/shirazpoem_khadempour
کاش میشد که شبی پنجره را باز کنیم
کوچه را باز به آواز برانداز کنیم
یخِ این فاصله ها آب شود
پشتِ هم خاطره پرتاب شود
قاصدک شانه به شانه بدَوَد
هرکه بیدار نباشد به صدائی بِپَرد
ماه وُ مرداب در آغوشِ حباب
مست وُ دلداده خراب
نگران بر لبِ آب
که مبادا غزلی ، شعرِ نوی گفته شود در گذری
که در آن از تو نباشد خبری
پرده ها باز بیفتند به هر پنجره ای
قفل ها بر لبِ هر حنجره ای
تا که کی بارِ دگر پنجره ای باز شود
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :#فریماه
@farimahshokri44
وازنده آکاردئون : #الهام_ساعی
@elham.saee
/channel/shirazpoem_khadempour
آموزش اصول شعر کلاسیک
درس اول :
#محمدمحسن_خادمپور
تا بر آنم که به هر غنچه سلامی بدهم
دستِ هر قاصدکی را به پیامی بدهم
عطرِ آغوش تو را پخش کنم بینِ نسیم
باغِ انگور تو را سرخیِ جامی بدهم
موجِ گیسوی تو را تا به ابد شانه زنم
چین وُ واچین شدنش را به دوامی بدهم
فرصتِ شرحِ رخت را به تماشا بکشم
پیشکش تاجِ سرم را به تمامی بدهم
صفتت را نتوانم بشمارم به یقین
بهتر آنست که تنها دلِ رامی بدهم
شعر و اجرا #محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
او که در پنجره ی عشق هوادار کشید
پرده برداشت که بیگانه به انکار کشید
عالم از جلوه ی دلدار تماشگهه ماست
هرطرف مینگری فرصتِ پندار کشید
در سیه چاله وُ مَه بانگ ، بقای رخ اوست
در گذرگاهِ زمان بینشِ ادوار کشید
مست از چرخشِ هر ذره جهانی بفروخت
این همه جاذبه را بر سرِ بازار کشید
دل در آمیخت به احساس وُ تمنایِ رقیق
چون تبی تند به بهبودی بیمار کشید
تا خریدار شود آنکه دلش در پی اوست
در سکوتِ ازلی هله هله بسیار کشید
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #توحیدبالائی_گرمرود
@tohid.b.g21200
نوازنده تار : #مریم_آقائی
@maryam65.moein
صورتت نقاشیِ دستِ خداست
سیرتت نقشی به رنگِ لحظه هاست
صورتت را خوب وُ موزون آفرید
سیرتت را حالِ نقاشت کشید
صورتت از خاکها آمد پدید
سیرتت را خاکِ فعالت کشید
صورتت وقتی که گرم رفتن است
سیرتت پروردگاهِ ماندن است
صورتت درخاک میماند همی
سیرتت از خاک میگیرد دمی
صورتت را آنکه رنگین داده نقش
سیرتت را دست صورت زاده نقش
#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
اجرا :
#فریباچعباوی
@fariba__haiku
#جلیل_منصوری
@jalil.mansouri1