▫️بحث کلاسی ماه پیشمان در دورهی درزمان «اسطورهشناسی»:
✅ مقایسه و پیوند میان اساطیر ایرانی و چینی
#بحث
#اسطورهشناسی
@sherwin_vakili
▫️بازنشر مقالهام دربارهی اسطورهی پهلوانی اوستایی که میتواند همچون پیوستی به کتاب «اسطورهشناسی پهلوانان ایرانی» نگریسته شود:
✅ تبارنامهی گرشاسپ
#پهلوانان
#اسطورهشناسی
@sherwin_vakili
▫️نسخهی شنیداری دقایقی از کلاس ماه پیش «جامعهشناسی تاریخی ایران معاصر»:
✅ ماجرای دومین المپیک و فریدون ملکم
#تاریخ
#جامعهشناسی
@sherwin_vakili
▫️نسخهی شنیداری چهل و یکمین نشست حلقهی «فیلمپژوهی» انجمن زروان که دیروز (آدینه هشتم تیر) برگزار شد:
✅ نقد و تحلیل فیلم بیچارگان (Poor Things- پرسش و پاسخ و بحث
#فیلمپژوهی
#سینما
@SherwinVakiliArt
▫️بندی از مقالهام دربارهی اسطورهشناسی پهلوانان ایرانی:
✅ «... مادر رخش در ضمن غیرتی دربارهی فرزندش دارد که به گربهسانان شبیه است و نه چهارپایان. چون وقتی هم کسی قصد گرفتن کرهاش را میکند، مانند شیر به مصاف وی میرود:
«چو مادرْش بیند کمند سوار /چو شیر اندرآید کند کارزار»
صحنهای که رستم رخش را با کمند میگیرد بار دیگر همین اشاره تکرار شده و اینجا میبینیم که نه تنها مادر رخش، که خود رستم هم به شیر شباهت دارد:
« بیامد چو شیر ژیان مادرش همیخواست کندن به دندان سرش
بغرید رستم چو شیر ژیان از آواز او خیره شد مادیان»
یعنی نبرد رستم و مادیان بر سر رخش به زورورزی دو شیر شباهت داشته است. در شکل اصلی داستان هم غلبه رستم بر مادر رخش با نعره زدن ممکن میشود، و این شبیه رویارویی دو شیر است که پیش از گلاویز شدن با هم میغرند و اگر جثه و صدای غریدن یکیشان بیش از دیگری باشد، حریف بی نبرد از میدان به در میشود.
با توجه به این که نماد جانوری مهر، شیر بوده، این اشاره جای توجه دارد. به ویژه که رنگ آن هم همچون شیر است و اشارتی هم هست که رنگش با آتش همسان است و این همانندی با شیر-خورشید را نیز میرساند:
«همی رخش خوانیم بور ابرش است/ به خو آتشی و به رنگ آتش است»
۵. رخش که از سویی از نظر رنگ و شکل به آتش و خورشید همانند است و نامش -رخش- هم به معنای درخشان و تابنده است، بر خلاف مادرش جلوهای همچون اسبان دارد و شبیه شیر نیست، هرچند بعدتر در هفتخوان میبینیم که همچون شیر زورمند است و در نبرد با شیر بر او غلبه مییابد.
«سیه چشم و بورابرش و گاودم / سیه خایه و تند و پولادسم
تنش پرنگار از کران تا کران / چو داغ گل سرخ بر زعفران»
این اشارهی اخیر جای توجه دارد. چون فردوسی میگوید هرچند رخش جای داغ شاهان را نداشته، اما علامت دیگری بر پیکرش وجود داشته و آن علامت گل سرخی بوده که بر پوستش تکرار میشده، و به همین خاطر او را بور ابرش میخوانند. بور بودنش اینجا به زعفران و ابرش بودنش به لکههایی رنگی مربوط است که «چو داغ گل سرخ» بوده است.
اشاره به گل یک جای دیگر هم در این داستان دیده میشود، وقتی رستم رخش را تصاحب میکند و بر او زین مینهد:
« به زین اندر آورد گلرنگ را / سرش تیز شد کینه و جنگ را»
بنابراین از سویی رخش «گلرنگ» خوانده شده و از سوی دیگر بر زین او نشستن سرمستی جنگاورانه به بار میآورده و و خوی دلیری را میافزوده است.
نکتهی مهمی که اینجا پنهان مانده، آن است که گل سرخ علامت مشهور دیگری است که در کیش مهر اهمیت داشته است. تا جایی که دیدهام در میان پژوهشگران تنها دکتر کتایون مزداپور به این بیت توجه کرده و در نخستین فصل از مجموعه مقالات خواندنیاش به این موضوع اشارهای کرده و برای کتابش هم نام زیبای «داغ گل سرخ» را انتخاب کرده است. با این حال ارتباط میان گل سرخ و کیش مهر از نگاهش دور مانده و به ارتباط میان این رمزگان اشاره نکرده است.
این نکته که رستم پهلوانی مهرآیین است و در پیوند با آداب و باورهای دیرینهی آریایی هویت خود را تعریف میکرده، در چندین بخش از شاهنامه نمایان است. یکی از این جاها که نادیده انگاشته شده ولی بسیار اهمیت دارد، همین نخستین برخورد رستم و رخش است. در اینجا به سه نماد اصلی مهر یعنی خورشید-آتش، شیر و گل سرخ اشاره میبینیم، و هرچهار پیوند منسوب به مهر (زنانه-مادرانه/ وطندوستانه/ جنگاورانه/ سوارکارانه) هم در آن مورد تاکید هستند.
اما پیوند میان گل و مهر در ادب پارسی پیشینهای دیرپا دارد و فراوان تکرار شده است. اشارهی مهمی در این مورد در بندهش وجود دارد و آن در بخش «دربارهی چگونگی گیاهان» است که به گل «هَماک ویشْکوفَکیها» (همیشه شکوفان) اشاره شده است. ارتباط میان گیاهان همیشه سبز با آیین زرتشتی دامنهای وسیع دارد و مهمترین نمود آن تقدس سرو است که نماد ابرانسان است و در زورخانهها در قالب نقش بته جقه بر شلوار پهلوانان باقی مانده است. با توجه به این که زمستان و پژمردگی فصلی گیاهان نتیجهی تازش اهریمن پنداشته میشده، گیاهانی که همیشه سبز هستند و پژمردگی ندارند نمودی از تجلی امر اهورایی و چیزگی نیروی زندگی بر مرگ قلمداد میشدهاند. گل سرخ هم احتمالا در همین بافت اهمیت یافته و تقدیس شده است. چرا که در سراسر سال گل میدهد و در همین ردهی «همیشه شکوفان» جای میگیرد.
در بندهش اشاره شده که این گل همیشه شکوفان نماد مهر است، و به همین خاطر آن را «گل کامگار» هم مینامند. این همان گل رز دمشقی (rosa damascena) است که تا قرن پنجم و ششم هجری «گل کامکار» نامیده میشده و بعد از آن بیشتر با نام گل سرخ یا گل سوری نامبردار شده است....»
#اسطورهشناسی
#پهلوانان
@sherwin_vakili
▫️بخشی از نشست فروردینماه حضوری که برای دانشجویان کلاسهای مجازیام برگزار میشود:
✅ بردهداری و تمدن: به لحاظ تکاملی گونهی هومو ساپینس چقدر بردهدار محسوب میشود؟
#تمدن
#بردهداری
@sherwin_vakili
▫️گوشزد: کلاسهای خردادماه آغاز شده و همهی دوستانی که در دورهها نامنویسی کردهاند باید قاعدتا در گروههای کلاسی حضور داشته باشند.
✅ اگر در کلاسها حضور ندارید به من یا مدیر آموزش پیامی بفرستید تا اختلال احتمالی رفع شود.
#آموزش
#کلاسها
@sherwin_vakili
▫️بخشی از کلاس «حکمت مغانه و عرفان صوفیانه» از مجموعه کلاسهای درزمان ردهی «فلسفه و عرفان»:
✅ شرحی بر تقابل نور و ظلمت
#حکمتمغانه
#عرفانصوفیانه
@sherwin_vakili
▫️فصلی از کتاب «زند دائو ده جینگ» از مجموعه کتابهای «تاریخ خرد»:
✅ برگردان و شرح فصل یازدهم
#تاریخخرد
#دائو
@sherwin_vakili
▫️فصلی از کتاب «زند دائو ده جینگ» از مجموعه کتابهای «تاریخ خرد»:
✅ برگردان و شرح فصل یازدهم
#تاریخخرد
#دائو
@sherwin_vakili
❇️ برنامهی دورههای آموزشی (همزمان) خردادماه ۱۴۰۳ دکتر شروین وکیلی:
✅ «جامعهشناسی تاریخی ایران معاصر»: خاستگاههای درونی جنبش مشروطه
✅ «تاریخ هنر»: نمادشناسی هنر اشکانی
♻️ برای ورود به کلاسها بر اساس شیوهنامهی پیوست عمل کنید.
🛑 لطفا به تغییرات در شیوهنامهی ثبت نام توجه کنید.
روابط عمومی: ۰۹۳۷۲۳۲۰۷۶۵
#جامعهشناسیتاریخیایرانمعاصر
#تاریخ_هنر
@khorshidraga
▫️دقایقی از درسگفتارهای دورهی درزمان «زیباییشناسی و نقد هنر» که مجموعهی درسگفتارهای ده سال گذشتهام در این زمینه است و در دسترس دانشجویان و علاقمندان قرار دارد:
✅ تحول هنر مصری در عصر آمنحوتپ سوم
#تاریخهنر
#درزمان
@SherwinVakiliArt
▫️بخشی از محتوای کلاس درزمان «اسطورهشناسی-پهلوانان» که از این ماه بایگانیاش بر دانشجویان و علاقمندان گشوده شده است.:
✅ چارچوب نبرد قهرمان و ضدقهرمان
#اسطورهشناسی
#پهلوانان
@sherwin_vakili
❇️ برنامهی دورههای آموزشی (درزمان) خردادماه ۱۴۰۳ دکتر شروین وکیلی:
✅ کلاس زروان (۵ دوره):
▫️چارچوب نظری
▫️نظریهی سیستمهای پیچیده
▫️انگاره و خودانگاره
▫️مدیریت دانایی و خلاقیت
▫️آرمان و خویشکاری
✅ کلاس اسطورهشناسی (۴ دوره):
▫️چارچوب نظری اسطورهشناسی
▫️اساطیر میانرودان و ایلام
▫️اساطیر اختری و رمزگشایی از آسمان شبانه
▫️اساطیر پهلوانان
✅ کلاس تکامل و عصبشناسی (۲ دوره):
▫️سوسیوبیولوژی و تکامل جوامع جانوری
▫️فرگشت انسان و عصبشناسی رفتار
✅ کلاس فلسفه و عرفان (۱ دوره)
▫️حکمت مغانه و عرفان صوفیانه
✅ کلاس تاریخ (۲ دوره)
▫️تاریخ من پارسی- دوران باستان
▫️تاریخ من پارسی- دوران هخامنشی
✅ کلاس هنر و زیباییشناسی (۲ دوره)
▫️بایگانی تاریخ هنر ایران
▫️زیباییشناسی و تاریخ هنر جهان
♻️ برای ورود به کلاسها بر اساس شیوهنامهی پیوست عمل کنید.
🛑 لطفا به تغییرات در شیوهنامهی ثبت نام توجه کنید.
روابط عمومی: ۰۹۳۷۲۳۲۰۷۶۵
#زروان
#اسطورهشناسی
#تکاملوعصبشناسی
#فلسفهوعرفان
#تاریخ
#هنروزیباییشناسی
@khorshidraga
▫️چند بند از فصلی از کتاب «سفر مغان» که به تازگی چاپ جدیدش در دسترس علاقمندان قرار گرفته است:
✅ «...شواهد نشان میدهد که پلثون شخصیتی فرهمند و دانشی سرشار و هوشی درخشان داشته و هرجا که میرفته در بالاترین سطوح مریدان و دوستانی پیدا میکرده است. یکی از این پیروان امپراتور مانوئل دوم پالِئولوگوس (۱۳۹۱-۱۴۲۵.م) بود که او را به مقامهایی عالی برکشید. او در قلمرو بیزانس مشاور امپراتور، استاد حکمت و فلسفه و قاضی بانفوذی بود و به مقام سناتوری هم رسید. اهمیتش در مقام قضا چندان بوده که گرگور راهب او را «نگهبان قوانین پدرانمان» و منابع دیگر وی را «پشتیبان دادگاههای یونانی» نامیدهاند.
تقریبا تردیدی نیست که پلثون مسیحی نبوده است. گئورگ ترابوزانی در «قیاس افلاطون و ارسطو» مینویسد که بر سر مجلس سخنرانی پلثون در فلورانس حاضر بوده و خود شنیده که دربارهی ظهور یک ایمان نو و حقیقتی یکپارچه و جهانگیر بشارت میداده و به مردم میگفته که اختلافهای دینی امروزین به زودی از میانه بر خواهد خاست. گئورگ از پلثون پرسید که این ایمان نو مذهب کدام یک خواهد بود: مسیح یا محمد؟ و پاسخ شنیده بود که هیچ کدام، بلکه این حقیقت کامل بیشتر به شرک باستانی شبیه خواهد بود! گئورگ که متکلمی متعصب در مسیحیت بود پس از آن به دشمن قسم خوردهی پلثون تبدیل شد و گزارش کرده که او وقتی در پلوپونسوس در بستر مرگ بود پیشگویی کرد که به زودی دین محمد و مسیح از بین خواهد رفت و حقیقتی درخشان و اصیل به جایش نمایان خواهد شد.
او در «اعترافات»اش اشاره میکند که مسیحیان باید به دین کهن یونانی بازگردند و زئوس را پرستش کنند. همچنین شیفتگی عجیبی نیست به آرای ایرانی داشت و معتقد بود افلاطون مغی از شاگردان زرتشت بوده و زئوس را با خدای یگانهی او یکی میدانست، و این باور عمومی دوران هخامنشی بود که مغان اهورامزدا را با خدایان بزرگ اقوام دیگر مثل مردوک و یهوه و زئوس همسان میگرفتند. وقتی از مکتب نوافلاطونی عصر نوزایی سخن به میان میآید، در واقع آموزههای پلثون مورد نظر است که مجموعهای از آرای نو و تفسیرهای تازه است که از سویی در حکمت مغانهی ایرانی و از سوی دیگر در متون یونانی افلاطونی و غیرافلاطونی ریشه دارد. این نکته هم ناگفته نماند که اصولا آثار افلاطون تا این لحظه به صورت جامع و یکپارچه در دسترس فیلسوفان قرار نداشت و کسی که مجموعهی نوشتارهای افلاطون را گردآوری و ردهبندی کرد و به شکل امروزینش در آورد، فیچینو از شاگردان وی بود.
پلثون شاگردان نامداری تربیت کرد که یکیشان باسیلیوس بِساریون (۱۴۰۳-۱۴۷۲.م) بود از اهالی ترابوزان که بعدها به کاردینالی کاتولیک تبدیل شد و دو بار نزدیک بود به مقام پاپی دست یابد. او استاد فلسفهی نوافلاطونی و مبلغ آرای پلثون بود و رهبری گروه بزرگی از فرهیختگان یونانی محسوب میشد که از قسطنتنیه به ایتالیا کوچیده بودند. مجموعهی کتابهای خطیای که او همراه خود به ونیز برد، هستهی مرکزی کتابخانهی این شهر را تشکیل داد.
شاگرد دیگر پلثون گیورگیوس اسکولاریوس بود که بلافاصله پس از تسخیر قسطنتنیه به دست سلطان مراد عثمانی به مقام سراسقفی این شهر رسید و از ۱۴۵۴ تا ۱۴۶۴.م در این مقام باقی بود. او به دشمنی با استادش برخاست که تا حدودی نظریهپرداز مقاومت در برابر عثمانیها قلمداد میشد. اسکولاریوس ارسطو را با مسیحیت سازگارتر میدانست و پلثون را متهم میکرد که «مشرک» و «مغ» است. ناگفته نماند که در این دوران کلیسای غرب هم با آن که مبانی فلسفیاش افلاطونی بود، در ساختار و گفتمان مدرسیاش پیرو متعصب ارسطو محسوب میشد.
بنابراین پلثون پیش از آن که به فلورانس سفر کند، شخصیتی بانفوذ و اثرگذار بود که نقش خود را بر سیاست و دین منطقهی آناتولی و بالکان پیشاپیش حک کرده بود. نقطهی اتصال نرمافزار و سختافزاری که نوزایی را ممکن ساخت، احتمالا در روزی خاص در سال ۱۴۳۹.م در شهر فلورانس جای داشته است. این لحظهای بود که در آن پلثون در کسوت یکی از شخصیتهای برجستهي هیأت همراه امپراتور بیزانس، سخنرانی مهمی دربارهی فلسفه ایراد کرد، و کوزیمو در میان مخاطبانش آن را شنید...»
#سفرمغان
#اسطورهشناسی
@sherwin_vakili
▫️بندی از مقالهام دربارهی اسطورهی گرشاسپ:
✅ «...این که بهمن پس از مرگ گرشاسپ به قلمرو او تاخته، وی را بیش از پیش با رستم شبیه میسازد و این حدس را تایید میکند که احتمالا کشندهی اسفندیار همین پهلوان بوده باشد. با این حال چنین گناهی چندان بزرگ بوده که انگار آن را از او برگرفته و به رستم سیستانی منسوب کردهاند. که او نیز احتمالا زرتشتی نبوده و آیین سکاهای مهرپرست را داشته، اما بسیار بعید است که در حال و هوای قرن اول و دوم پ.م و زمانهی استقرار دین هورمزدی در ایران زمین با زرتشتیان درگیری دینیای داشته باشد.
به این ترتیب از گناه بزرگ گرشاسپ تنها سایهای باقی مانده و آن هم فرونشاندن آتش است. استعارهای که شاید به کشتن اسفندیار اشاره کند، اما آن را بسیار تلطیف میکند. جالب آن که با این همه در ادبیات زرتشتی گرشاسپ با گناهی سهمگین دست به گریبان بوده و مثلا آذر از ورودش به بهشت جلوگیری میکند و او ناگزیر میشود کردارهای بزرگ خود را یکایک برشمارد و ارجمندی خود را ثابت کند. در نهایت هم روان گیتی (گوشورون) و روان خودِ زرتشت است که نزد اهورامزدا برایش شفاعت میکند و آمرزشاش را ممکن میسازد.
پس راه نخستینِ جذب گرشاسپ در روایتهای زرتشتی، گناهزدایی از اوست و منسوب کردن اسفندیارکشیاش به تناسخی همسان با او در هزار سال بعد. اما راه دوم بسیار جالبتر است. چون به همین ماجرای مومیایی شدن جسدش مربوط میشود. همین ماجرا که جسد او را مومیایی کردهاند، او را با سنت آریایی بسیار کهنی مربوط میسازد که نزد سکاها رواج داشته و ساخت گورکانهای باشکوه را در سراسر پهنهی اقتدار ایشان رقم میزده است. این آرامگاههای خیالانگیز از مقبرههایی بزرگ تشکیل میشده که پیکر سرکردهی سکا را بر اسبی یا اورنگی در آن مینشاندهاند و گرداگردش را با پیکر اسبهای قربانی و زر و زیور فراوان میآراستند. در نهایت هم روی این اتاق زیر زمینی را با خاک میپوشاندند و تپهی بزرگی درست میکردند که گرداگرد آن هم جسد پهلوانان دیگری را سوار بر اسب بر میافراشتند. این گورها در اشکال گوناگون در پهنهای بسیار گسترده از اوکراین و رومانی تا ترکستان چین یافت شدهاند و آنچه در آنها میبینیم تقریبا همان است که در وصف گور گرشاسپ میبینیم.
اما مومیایی شدن یکسره با سنت خاکسپاری زرتشتی در تضاد است. این البته سنتی آریایی و دیرینه است که انگار دربارهی کوروش بزرگ و شاهان هخامنشی و همچنین شاهان و شاهزادگان اشکانی رعایت میشده است. چون در زمان اسکندر گجسته پیکر کوروش همچنان در پاسارگاد باقی بود و کارکالا امپراتور مهاجم روم وقتی به قلمرو پارتیان تاخت در استان بابل مقبرههای باشکوه خاندان اشکانی را غارت و ویران کرد و اینها باید گورتپههایی از همین نوع بوده باشند. با این حال سنت دینی زرتشتیان هردو رسم مردهسوزان و مومیایی کردن را طرد میکرده و راندن دیو نسو را به تابیدن آفتاب بر جسد و تجزیه شدناش با عوامل طبیعی وابسته میدانسته است. احتمالا این هم در کنار کین پدرکشتگی عاملی بوده که بهمن را در ابتدای کار به یافتن گور گرشاسپ و از بین بردن جسدش برانگیخته است.
با توجه به این که در مومیایی شدن جسد گرشاسپ تردیدی نیست، میتوان به شیوهی دوم جذب روایتهای او در اساطیر زرتشتی نیز پی برد. در این روایتها گرشاسپ شخصیتی آخرالزمانی است که در پایان تاریخ و پس از از بند رهیدن ضحاک بار دیگر بیدار میشود و با جاویدانان دیگر برای نبرد با نیروهای اهریمنی قد علم میکند و در نهایت اوست که با گرز خویش ضحاک را از پای در میآورد. با توجه به این که گرشاسپ از ابتدای کار هم سپهسالار فریدون و هماورد ضحاک بوده، چنین مینماید که داستانی جنگی با ریشههای تاریخی در بافت فلسفهی تاریخ زرتشتی به داستانی آخرالزمانی تبدیل شده باشد. دستمایهی این موضوع احتمالا آن بوده که پیکر گرشاسپ برای دیرزمانی سالم و پا برجا بوده و مردمان به خفته بودن – و نه مرده و نابود شدناش- گواهی میدادهاند. به این ترتیب مومیایی شدن او به خفتن و جاویدان بودناش دگردیسی یافت...»
#پهلوانان
#اسطورهشناسی
@sherwin_vakili
▫️دقایقی از کلاس ماه پیش «جامعهشناسی تاریخی ایران معاصر»:
✅ ماجرای دومین المپیک و فریدون ملکم
#تاریخ
#جامعهشناسی
@sherwin_vakili
❇️ شب شعر سیمرغ
سیمرغ تیرگان
▫️سخنرانان:
شروین وکیلی
امیرحسین ماحوزی
▫️شاعران:
حسن حبیباللهزاده
بهاره خانقلی
کریم سلگی
نسیم شهرابی
عبدالحمید ضیایی
وحید عیدگاه
فرهاد فریدزاده
عطیه مشاهریفرد
▫️اجرا:
حامد بصارتی
▫️همراه با اجرای موسیقی گروه سعدی
📆 زمان: چهارشنبه ۱۳ تیرماه
🕔 ساعت: ۱۷:۰۰
💠 مکان: خانهی اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی
✅ ورود برای همگان آزاد و رایگان است.
#سیمرغ
#تیرگان
#شب_شعر
@khorshidraga
▫️نسخهی شنیداری چهل و یکمین نشست حلقهی «فیلمپژوهی» انجمن زروان که دیروز (آدینه هشتم تیر) برگزار شد:
✅ نقد و تحلیل فیلم بیچارگان (Poor Things- سخنرانی شروین وکیلی
#فیلمپژوهی
#سینما
@SherwinVakiliArt
▫️بازنشر مقالهام دربارهی اسطورهشناسی پهلوانان ایرانی:
✅ ردپای ایزد مهر بر وصف فردوسی از رخش
#اسطورهشناسی
#پهلوانان
@sherwin_vakili
▫️نسخهی شنیداری بخشی از نشست فروردینماه حضوری که برای دانشجویان کلاسهای مجازیام برگزار میشود:
✅ بردهداری و تمدن: به لحاظ تکاملی گونهی هومو ساپینس چقدر بردهدار محسوب میشود؟
#تمدن
#بردهداری
@sherwin_vakili
▫️نسخهی شنیداری خشی از کلاس «حکمت مغانه و عرفان صوفیانه» از مجموعه کلاسهای درزمان ردهی «فلسفه و عرفان»:
✅ شرحی بر تقابل نور و ظلمت
#حکمتمغانه
#عرفانصوفیانه
@sherwin_vakili
▫️برای ورود به دورهی همزمان «جامعهشناسی تاریخی ایران معاصر» یا دورههای درزمان تاریخ (بایگانی عصر باستان/ عصر هخامنشی) بر اساس این شیوهنامه پیش بروید:
/channel/sherwin_vakili/14717
✅ گوشزد: مهلت ورود به کلاسهای خردادماه امشب ساعت ۲۲:۰۰ به پایان میرسد. لطفا بعد از این ساعت دیگر نامنویسی نکنید.
#کلاس
#تاریخ
@sherwin_vakili
▫️چند بند از فصلی از کتاب «زند دائو ده جینگ» از مجموعه کتابهای «تاریخ خرد»:
✅ «... بند نخست را به شکلهای متفاوتی تفسیر کردهاند که بسیاریشان به نظرم بیش از حد انتزاعی و نمادین است و از دایرهی معناپردازی مردمان در چینِ قرن پنجم پ.م بیرون بوده است. به نظرم تاکید بر تهی بودنِ چرخ پرهدار دو حقیقت را دربارهی این نوع چرخ نشان میدهد. تردیدی نیست که چرخ پرهدار و گردونهی جنگی در چین اختراعی برونزاد بوده که از اقوام آریایی غربی وامگیری شده است. نماد چینی برای گردونهی جنگی 車 است که به نسبت دیر در اسناد ظاهر میشود و در ابتدای کار همیشه به اقوام بیگانهی غربی اشاره دارد. تازه در اواخر دوران هخامنشی بود که استفاده از این جنگافزار در میان چینیها رواج یافت. با این حال استفادهی سازمان یافته و پردامنه از گردونهی جنگی در چین با وامگیری اسب و فنون سوارکاری از آریاییها ممکن شد و این در میانهی عصر اشکانی در دوران هان تحقق یافت. کانونهای اصلی وامگیری از این جنگافزار هم در نقاطی قرار داشت که با قبایل سکا (شیونگنو) در تماس بود و در اصلی چینیها هنگام نبرد با این قبایل بود که شیوهی رزمی دشمنانشان را وامگیری میکردند.
بنابراین آغازگاه فصل یازدهم که در قرن چهارم پ.م به چرخ پرهدار اشاره میکند، بیشک به عنصری فرهنگی ارجاع میدهد که نزد چینیها رواج نداشته و نشانهی اقتدار قبایل آریایی غربی و جنگافزار مهمشان بوده است. این که راوی از کارکرد و ساختار دقیق چرخ آگاه نیست را از اینجا نیز میتوان دریافت که فکر میکرده هر چرخ سی پره دارد. در حالی که این شمار زیاد پره در هیچ چرخ باستانی یافت نشده است. چرخهای پرهدار قدیمی از شش تا شانزده پره داشتهاند، اما شش پره برای ارابههای آیینی و غیرجنگی کاربرد داشته و اغلب چرخها هشت، ده یا دوازده پره داشته است.
اشارهی متن به این که چرخ گردونه در تهیا کار میکند، به شکلهایی بسیار فلسفی و انتزاعی تفسیر شده، اما اگر از چشمانداز چینیهای قرن پنجم پ.م به موضوع بنگریم، احتمالا هیچ یک از این تعبیرها مورد نظر نبودهاند. به نظرم جملهی آغازگاه متن دو معنای در هم تنیده و مربوط به هم را به دست میدهد که احتمالا هردو در آن هنگام از این جملات دریافت میشدهاند: «سی پرهی چرخ محوری یگانه را با هم شریک هستند، ظاهر آن تهی مینماید (اما) گردونه با برخورداری (از این تهیاست) که کار میکند...»
#تاریخخرد
#دائو
@sherwin_vakili
❇️ شیوهنامهی ورود به کلاسهای همزمان و درزمان دکتر شروین وکیلی (خرداد ۱۴۰۳):
✅ به همراه فهرست کامل درسگفتارها
✅ مهلت نامنویسی: ساعت ۲۲:۰۰ روز شنبه ۵ خرداد
✅ گوشزد: به هیچ عنوان پس از مهلت مقرر ثبتنام نکنید.
❇️ از این ماه میتوانید از طریق تارنمای خردسرای زروان نامنویسی کنید.
@khorshidraga
▫️نسخهی شنیداری دقایقی از درسگفتارهای دورهی درزمان «زیباییشناسی و نقد هنر» که مجموعهی درسگفتارهای ده سال گذشتهام در این زمینه است و در دسترس دانشجویان و علاقمندان قرار دارد:
✅ تحول هنر مصری در عصر آمنحوتپ سوم
#تاریخهنر
#درزمان
@SherwinVakiliArt
▫️نسخهی شنیداری بخشی از محتوای کلاس درزمان «اسطورهشناسی-پهلوانان» که از این ماه بایگانیاش بر دانشجویان و علاقمندان گشوده شده است.:
✅ چارچوب نبرد قهرمان و ضدقهرمان
#اسطورهشناسی
#پهلوانان
@sherwin_vakili
❇️ شیوهنامهی ورود به کلاسهای همزمان و درزمان دکتر شروین وکیلی (خرداد ۱۴۰۳):
✅ به همراه فهرست کامل درسگفتارها
✅ مهلت نامنویسی: ساعت ۲۲:۰۰ روز شنبه ۵ خرداد
✅ گوشزد: به هیچ عنوان پس از مهلت مقرر ثبتنام نکنید.
❇️ از این ماه میتوانید از طریق تارنمای خردسرای زروان نامنویسی کنید.
@khorshidraga
کتاب #سفر_مغان با موضوع "جامعه شناسی تاریخی ظهور نوزایی در فلورانس و تاثیر فرهنگ ایرانی بر این روند" منتشر شد.
تعداد صفحات: ۱۴۴ صفحه تک جلدی/ اندازه: وزیری/ جلد: شومیز
@vakilibooks
▫️فصلی از کتاب «سفر مغان» که به تازگی چاپ جدیدش در دسترس علاقمندان قرار گرفته است:
✅ پلثون افلاطونی
#سفرمغان
#اسطورهشناسی
@sherwin_vakili