13811
ارتباط با من @Salahkhadiw اینستاگرام: https://www.instagram.com/salah.khadiw
🔺تحریف زشت الجزیره
شبکەی الجزیره گویی بلندگوی دولت ترکیه است، امروز وزرای خارجەی فرانسه و آلمان به دمشق رفته اند.
هر دو وزیر با زبانی صریح و بی پرده از کردها حمایت کردند. اما الجزیره به شیوەی ذیل آن را تحریف کرد:
وزیر خارجه فرانسه: کردهای سوریه متحدان فرانسه در نبرد علیه تروریزمند، در سوریه تازه باید در فرایندی سیاسی مساله ی کردها حل شود.
زمان آنست که در شمال شرق سوریه صدای سلاح ها خاموش و مسائل از راه سیاسی حل شوند.
الجزیره این بیان سلیس و تعریض ضمنی به ترکیه را اینگونه تحریف کرد:
از کردها می خواهیم که سلاح هایشان را بر زمین نهاده و وارد فرایند سیاسی شوند. ما تروریزم را در سوریه تحمل نخواهیم کرد!
ظاهرا در جهان امروز سه نوع رسانه وجود دارد.
رسانه های غربی که گرچه بی طرف نیستند، اما هنوز "معتبرترین" محسوب می شوند.
رسانه های شرقی مانند صدا و سیمای ایران که گویی در یک غار دهەی 50 قرن بیست خفته و خواب بولتن های حزب کمونیست شوروی را می بینند!
و بالاخره کانال های پروپاگاندایی مانند الجزیره و روداو که فرمتشان مانند C.N.N است اما عملکرد و ماهیتشان شبیه تلویزیون ایران و چین!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺پسرم عاقل باش! پدرت[ آتاترک] هم نتوانست!
خطبەی آتشین شیخ مرشد الخزنوی بالاترین مرجع دینی کردهای سوریه چالشی آشکار علیه پروپاگاندای دولت ترکیه است.
کارزار تبلیغاتی اردوغان علیه کردهای مخالف بر دو ستون استوار است؛
بی دین خواندن کردهای مخالف و متهم کردن آنان به داشتن عقاید کژروانه و عبور از راست اندیشی مذهبی.
دوم متهم کردن آنها به همراهی با نظام قبلی سوریه و هم سویی با جریانات شیعه.
برخی رسانه های اربیل هم بعضا به بازگویی خطوط تبلیغی پیشگفته می پردازند.
حضور تمام قد شیخ مرشد در صفوف نیروهای مدافع خلق و خواندن خطبه علیه نظامی گری اردوغان در کردستان، چالشی مهم و نادیده نگرفتنی در این زمینه است.
مرشد فرزند شیخ معشوق خزنوی بزرگ ترین عالم دینی کردستان سوریه و مرجع سیاسی پرنفوذ است که در سال 2005 توسط بشار اسد کشته شد.
قتل معشوق به بزرگ ترین تظاهرات اعتراضی در شهر قامیشلو انجامید.
بخشی از عصبانیت اردوغان ناشی از بی اثر شدن تبلیغات بالا است.
با سقوط اسد و خروج تمام متحدان ایرانی، عراقی، افغانی و لبنانی آن از سوریه، کردها همچنان در صحنه مانده و لقب تنها متحد آمریکا را هم یدک می کشند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺مرگ کارتر و یادی از جیمی کراسی!
جیمی کارتر سی و نهمین رئیس جمهور آمریکا در صد سالگی مرد. نام کارتر برای ایرانیان با انقلاب بهمن 1357 و رخدادهای بعدی آن نظیر بحران گروگان گیری سفارت آمریکا گره خورده است.
اما برای جریان پادشاهی خواه ایران کارتر فراتر از یک نام و یادآوری گذراست.
در نگاه آنان وی تجسم شر محض و عامل اصلی یر باد رفتن حکومت دودمان پهلوی است.
این دیدگاه از سیاست حقوق بشری کارتر نشات می گیرد که در مقطعی رژیم های دیکتاتوری متحد غرب را برای انجام پارەای اصلاحات سیاسی تحت فشار قرار داد.
کارتر در فضای پس از جنگ ویتنام و احتمالا تحت تاثیر سندرم شکست آن، دولت شاه را متقاعد کرد که فشار بر زندانیان سیاسی را کاهش دهد و پارەای گشایش های سیاسی را در دستور کار بگذارد.
شاه ناخواسته به آن تن داد و برنامەی خود را فضای باز سیاسی نام نهاد.
مخالفان اما اعم از مسلمان و چپ گرا به طعنه آن را جیمی کراسی می نامیدند.
موهبتی سیاسی که فاقد ریشه و انگیزەی راستین بود و ره آورد رئیس جمهور دمکرات آمریکا محسوب می شد.
صد البته نرمش شاه و کشیدن ترمز ساواک بند و چفت های دستگاه را شل کرد و به دگرگونی در مقیاسی انقلابی منجر شد.
فقط سلطنت طلبان ایرانی نیستند که کارتر را از باب جیمی کراسی سرزنش می کنند.
سالها بعد برنارد لوئیس شرق شناس و مورخ پرآوازه که مانند کارتر یک قرن تمام زیست، دولت های غربی را از باب برخورد فرصت طلبانه با دولت های استبدادی خاورمیانه به باد انتقاد گرفت.
لوئیس در آخرین نوشته هایش می گوید:
دولت های غربی در مواجهه با دولت های استبدادی متحد غرب در منطقه اسیر دو وسوسه می شوند.
وسوسەی راست؛ به این معنا که بی خیال رژیم های دیکتاتور و توصیه ناپذیر و سخت گیر شده و به صرف تامین منافع خود، چشم بر جباریت و اقتدارگرایی و نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی در آنها می بندند.
به فرض مثال پادشاهی بستەی عربستان تا حد زیادی در برابر انتقادات حقوق بشری غربی ناشنوا و روئین تن است.
وسوسەی چپ؛ درست بر عکس آنها در مواجهه با رژیم های دیکتاتوری میانه روتر که ظرفیت هایی درونزا برای اصلاح و آسان گیری دارند و بیشتر ملاحظەی حرف متحدان غربی شان را می کنند، به اعمال فشار می پردازند.
به گفتەی لوئیس نفوذپذیری بیشتر این دسته دولت ها در قبال توصیه و فشار غرب باعث تزلزل آنها می شود.
نتیجەی نهایی اما اغلب به سود دمکراسی و حاکمیت مردم نیست. بلکه روی کار آمدن نظامی اقتدارگراتر و کم تر از سلف خود مداراگر است.
با این اوصاف جیمی کراسی چیزی جز وسوسەی چپ واشنگتن نبود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺مزار ساعدی و مراق انقلاب زدگی!
جوانکی آواره در غربت پاریس بر مزار غلامحسین ساعدی نویسندەی خوش قریحەی چپ گرا ادرار کرده است.
گویا جوان عاصی از اعضای جماعت سلطنت طلب است. به همین خاطر رفتار ناپسندش ولولەای در " میهن مجازی " به راه انداخته است،
منتقدان خشمگینانه می گویند صدای پای فاشیسم و استبدادی جدید را شنیدەاند!
اگر این ادعا مسموع باشد، ایرانیان دستکم سومین بار است که در یک قرن اخیر صدای پای این دو پدیدار پلید را از تاریک خانەهای اندیشەی سیاسی می شنوند.
نخستین بار سید حسن مدرس این صدا را از چکمەهای سردار سپە شنید و البته مسموع نگردید.
دومین بار سیدی قزوینی؛ علی اصغر حاج سید جوادی در خرداد 1359 گفت که آن را می شنود. اما با عتاب شمس آل احمد روبرو گردید که در حال داد و ستد نام و میراث جلال با دولت انقلابی بود و اظهار داشت:
صدای پای فاشیسم از جیرجیر کفش روشنفکران می آید نه نعلین پای آخوند!
ظاهرا ساعدی بخاطر نقش در انقلاب 1357 مورد غضب سلطنت طلبان قرار گرفته است.
آنان کیفرخواستی مشاع علیه انقلاب بهمن صادر و بی محابا همەی جریان های فکری و سیاسی ایران را از دم تیغ می گذرانند.
اگر شما می خواهید انفلاب ها را سرزنش کنید، باید نه تنها کل روشنفکران بلکه باید تمام تاریخ ایران را هم محکوم نمایید.
کلید تاریخ ایران قرن بیست در سه انقلاب است.
انقلاب مشروطه در 1906 که به شکست انجامید.
انقلاب اصلاحی ملی شدن صنعت نفت که در پی احیای آرمان های از دست رفتەی مشروطه بود و سوگمندانه ناکام ماند.
سرانجام انقلاب 1979 که پیروز شد و نیروهای رادیکال تر را به صحنه آورد و به انقطاع کامل از مرده ریگ انقلاب اول انجامید.
سرزنش انقلاب ها عملی بی فایده است. انقلاب پدیدەای اخلاقی و قانونی نیست که دربارەی آن به داوری نشست.
انقلاب ها خوب نیستند، خونبارند و در این باره کمتر استثنایی وجود دارد.
استفاده از قوەی قهریه برای دگرگونی سیاسی نمی تواند نرم و لطیف باشد.
بدتر از این لزوما نتیجەی مورد نظر و اهداف مصرح در دستور کار انقلابیون را به بار نمی آورد.
نه چپ گرایان و روشنفکرانی چون ساعدی نویسندەی نمایش انقلاب بودند و نه نیروهای اسلامی نام کارگردان و فیلمنامه نویس را به سرقت برده و متن آن را تغییر دادند.
در بهترین حالت کار هر دو کشف رویش و شکوفایی دگرگونی بود که به راه افتاده بود.
با این اوصاف پیدا کردن مقصر یا مقصران احتمالی ره به جایی نمی برد.
گمشدەی اصلی نه حل معمای انقلاب ها، بلکه ناکامی تاریخی ایرانیان در رسیدن به توسعه و دمکراسی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ایران در منطقه؛ کم ترین درآمد سرانه، بیش ترین فیلترینگ!
فیلترینگ مانند آن است که در عصر تاکسی های پرنده، ترن های سریع السیر و خودروهای برقی، سوار درشکه و شتر و ماشین دودی شد.
نیم قرن قبل که مسافربرهای کنکورد در تهران بر زمین می نشستند، پایتخت عمان هنوز دارای برج و بارو بود و شب ها دروازهای آن بسته می شد.
منظر اصلی دوبی و دوحه و شارجه نیز سرشار از شن و شتر بود.
اما امروز گویی جهان ایران و اعراب وارونه شده است.
قاعدتا میان فقر و فیلترینگ ارتباطی مستقیم وجود ندارد. اما نمی توان ار پیامدهای ناگزیر کاهش ارتباطات و گسست با جهان روی رکود اقتصادی و کندی توسعه چشم پوشید.
ایران تنها کشور منطقه است که هر شش پیام رسان پرمخاطب امروز جهان در آن فیلتر هستند.
در عین حال با داشتن درآمد سرانەای پایین که گاه به یک دهم برخی همسایگان هم نمی رسد، در جایگاه فقیرترین کشور منطقه ایستاده است.
آیا اگر اقتصاد ایران دارای نرخ رشدی معقول بود و در اقتصاد جهانی ادغام شده بود، امکان فیلترینگ تمام شبکه های اجتماعی وجود داشت؟
یا اگر صرفا صنعت توریسم روی پا مانده بود، می شد اینترنت را به روی جهانگردان بست؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کراوات جولانی و خلافت اسلامی
کراوات جولانی پرسش های جدید دربارەی یگانگی صورت و سیرت وی آفریده است.
آیا جولانی واقعا از گذشتەی جهادی خود فاصله گرفته؟
تحول فرضی وی، به معنای تغییر سازمان متبوعش با هزاران رزمندەی خارجی هم است؟
آیا می توان به آسانی بخش سوریەی القاعده را به حزبی محافظه کار و لیبرال نظیر آکپارتی با خاستگاهی غیردینی تبدیل کرد.
برای خیل عطیم اسلام گرایانی که این روزها با ترکیبی از افسوس و افتخار به دیدن مسجد اموی دمشق می روند، جولانی یادآور نوستالژی معاویه بن ابی سفیان و امپراتوری شکوهمندش است.
شخصیتی متناقض و پیچیده در میان اهل سنت که از سویی تدبیر و کیاستش را می ستایند و از سوی دیگر بخاطر تبدیل خلافت به ملوکیت سرزنش می شود،
جولانی تقریبا با همان دشوارەی معاویە در 1400 سال قبل روبروست؛ تاسیس سازمان حکومتی مدرن با داشتن مشروعیت اسلامی راستین.
گزینەهای اندکی فراروی معاویه بود، جولانی نیز چنین است.
آیا دمکراسی و انتخابات را می پذیرد یا هنوز در پی خلافت است؟
از روی کراوات سبزرنگش نمی توان پاسخ داد. شاید بخشی از پروتوکل توصیه شده توسط فیدان و مسئولان امنیتی قطری باشد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کوبانی و اردوغان؛ داستان یک نفرت بی پایان!
رامی عبدالرحمن مدیر دیدەبان حقوق بشر سوریە، نامی آشنا و معتبر است؛
کوشندەی حقوق بشر و دمکراسی و باورمند به استقلال سوریه و مخالف هر نوع مداخلەی خارجی.
دیدەبان نە یک دستگاه عریض و طویل، بلکه سازمانی مردم نهاد است که از طریق شبکەای از شهروند - خبرنگاران در اسرع وقت جهانیان را در جریان آخرین پیشامدهای جنگ سوریه و موارد نقض حقوق بشر و تلفات غیرنظامیان و نظامیان قرار می دهد.
طراحی ساده و ابتدایی سایت دیدەبان که به دو زبان انگلیسی و عربی در دسترس است، بیانگر مشی حرفه ای و مستقل آن است.
به جرات می توان گفت معتبرترین خبرگزاری های جهان نظیر رویترز، CNN، AP و BBC در سال های اخیر اغلب متکی به آقای عبدالرحمن بودەاند.
باری رامی که در انصاف و دادگریش شکی نیست، دیشب در یک گفتگوی تلویزیونی به داوری دربارەی سیاست جنگی ترکیه علیه کردها پرداخت.
به باور او مشکل ترکیه نه با نیروهای سوریەی دمکراتیک و نه حتی دشمن دیرینەاش پ.ک.ک بلکە با اصل وجود کردهاست.
به گفتەی او در میانەی این خصومت و سنگدلی بدسگال، کوبانی جایگاهی ویژە دارد؛
خاری در چشم دولتمردان آنکارا و عقدەای که همیشه آزاردهنده است.
مایەی تعجب نیست که یک فعال سیاسی عرب مسالەی کرد را بیشتر و بهتر از خیلی از سیاستمداران و درس خواندگان کرد بشناسد که ایدەها و فرضیات اصلی شان را از پروپاگاندای حزبی و نه از مطالعه و خرد راستین می گیرند،
سوگمندانه نه ماهیت رژیم ترکیه را می شناسند و نه دولت های دیگر صاحب و وارت مسالەی کرد را.
مثلا تبلیغات حزبی می گوید که اگر در سال 2014 در جریان انتخابات پارلمان کردها دست دوستی به سوی اردوغان دراز و کسری کرسی هایش برای تشکیل دولت را جبران می نمودند، آتش جنگ در کوهستان قندیل زبانه نمی کشید و کردها در سوریه به خطر نمی افتادند.
کسی منکر اشتباهات کوچک و بزرگ و متعدد پ.ک.ک نیست. کسی هم نباید در دادن نمرەی دمکراسی به آنها گشاده دستی نماید.
اما واقعا می شود حزبی که ظاهرا در میانه ایستاده - حزب اردوغان - پس از ناکامی در اتحاد با حزب چپ گرا و گلوبالیست کردی دمکراتیک خلق ها، به دامن حزب راست گرا و فاشیست حرکت ملی بخزد؟
من می گویم اولی از ابتدا ممتنع ولی دومی ممکن بود.
بلوک حاکم بر آنکارا یک سنتز ترک - اسلامی و نوعی رجعت به خاستگاه تاریخی خود است.
رژیم ترک های جوان به رهبری انور و طلعت و جمال؛ هر سه پاشا هم همین بود:
در خاورمیانە اسلام گرا و در قفقاز و آسیای میانه پان ترکیست!
تفاوت این جاست که آن زمان ارمنیان، دیگری و دشمن اصلی بودند. چه به لحاظ ژئوپولتیک اتصال سرزمینی امپراتوری در مرزهای غربی را ناقص و بنا به اقتضای زمانه در آن روزگاران از ترک های آناتولی درس خوانده و متجددتر و در مشاغل جدید مهارت بیشتری داشتند.
اکنون هم کردها مانع اصلی اشتیاق و آرزوهای توسعە طلبی و الحاق خواهی سلطان هستند.
زیرا برای رسیدن به ایران، سوریه، عراق و جنوب قفقاز ابتدا باید از سد کردها گذشت و با چالش های گوناگون مسالەی کرد دست و پنجه نرم کرد.
اما عقدەی سیاسی کنونی همانطور که رامی گفته، کوبانی است.
نقطەای کانونی در تاریخ مبارزات کردها و فرازی سرنوشت ساز در روندهایی که به تشکیل اقلیم روژاوا انجامید.
اغراق نیست که بگوییم کوبانی که اینک از چند سو در حصار ترکیه و متحدانش است، استالین گراد کردهاست.
نه صرفا به خاطر مقاومت جانانه در برابر داعش که انعکاسی جهانی یافت، بلکه به علت مشروعیت سیاسی عظیمی که برای کردهای سوریە به ارمغان آورد.
نبرد استالین گراد هم فقط نخستین نقطەی توقف رایش نبود، بلکه آغاز انفتاح الگوی شوروی در جهان و مسحور کنندەی تخیل و حس تحسین روشنفکران نسبت به ارتش سرخ و رهبری آن بود.
البته بخش اعظم این رخداد توهم و برخاسته از حباب ایدئولوژی بود، اما دهه ها طول کشید تا کنار برود.
طی این مدت هم نه تنها هنجارهای سیاسی و شاخص های زیبایی شناختی، بلکه معادلات ژئوپولتیک و استراتژیک هم دگرگون و عملا جهان متحول شد.
داستان کوبانی هم از این قرار است؛ پیوند دهندەی یک گروه چریکی ساکن کوهستان به قدرت های بزرگ جهان و متروپل هایی مهم چون واشنگتن، بروکسل، لندن و پاریس.
مهم تر از آن نمایش کردها به عنوان تنها نیروی میانه رو و سکولار در آشفته بازار سوریه و کلیشەی پرکاربرد مدافعان جهان آزاد در برابر افراط گرایی شیعه و سنی و استبداد خون ریز بعثی!
در حقیقت این راز تنفر بی پایان اردوغان از کوبانی و اسطورەی مبارزاتی آن است.
کردهای نزدیک به حزب دمکرات کردستان ساده اندیشانه خیال می کنند که با جایگزینی واحدهای مدافع خلق با انجمن ملی کردستان و لشکر روژ و پایین آوردن پوسترهای های اوجالان و برافراشتن پرچم اقلیم کردستان می توان مساله را حل نمود.
زهی خیال باطل! این یک مغلطەی حزبی آشکار و محصول پروپاگانداست. لطفا ببینید رامی چه می گوید!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺سوریه؛ ملتی یک پا در کشوری بدون پا!
این تصویر غم انگیز نماد سوریەای است که خاندان اسد پس از نیم قرن بر جای گذاشتند.
منذر النزل که یک پایش را در جنگ داخلی از دست داده تمثیلی از مردم سوریه است و مصطفی پسرش که بدون پا به دنیا آمد، نمادی از خود سوریه که ارتش و اقتصادش را توامان از کف داده است!
اکنون مردم سوریه ناچارند با یک پا کشور معلولشان را سر پا نگه دارند!
بشار اسد روزی که می بایست برود، نرفت و با کمک خارجی و به قیمت آتش زدن کشور، 13 سال دیگر در قدرت ماند.
اکنون چشم ها به یک جنگجوی سابق القاعده دوخته شده که ناجی کشور شود.
جولانی پروردەی یک خانوادەی سکولار و فرزند یک ناصریست معروف است.
دگردیسی نسلی خانوادەی شرع در گذار از ملی گرایی به اسلام گرایی، داستان خاورمیانە و معرکەی ایدئولوژی های آن در نیمەی دوم قرن بیست است.
شرع جوان اما نیازمند پوست اندازی تازەای است.
آمدن از ساحت تکفیر به " میدان تحریر " بس نیست. سوریه برای اینکه روی پاهایش بایستد محتاج رجحان دولت مدنی بر دولت دینی و " فن " بر فقه و توسعه بر ایدئولوژی است.
صدای فن سالاران باید از صلای فقیهان و خطیبان بلندتر باشد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺تحریک طالبان و تحریر شام؛ ترکیه و پاکستان و مرز باریک همبستگی و دلزدگی!
تاریخ با دوری تند تکرار می شود.
سه سال پیش سه روز پس از سقوط دولت غنی، حمید فیض رئیس اطلاعات ارتش پاکستان به کابل رفت، تا روی نقش پاکستان در پیروزی طالبان و سهم ویژەی آن در آیندەی افغانستان تاکید نماید.
امروز هم ابراهیم کالین رئیس میت در دمشق حاضر شد، 4 روز پس از سقوط اسد و با همان منطق:
به رخ کشیدن واقعیت جدید در همسایەی کوچک تر و احیانا کمک به بازسازی و راه اندازی سازمان های امنیتی و حکومتی نو.
اما انتظارات همیشه مطابق واقعیت ها نیست.
روابط پاکستان و طالبان پس از ماه عسلی کوتاه به تشنج گرایید و چند بار کار به زد و خورد مرزی کشید.
عزم اسلام آباد برای اخراج پناهندگان افغان و ترس از پیامدهای ایدئولوژی افراطی طالبان روی وزیرستان پاکستان از مسائل مورد اختلافند.
مهم تر از آن احساس عاملیت طالبان است.
آنها خود را دولتی مستقر و جنبشی نیرومند می دانند که آمریکا را بیرون رانده و نگاه متکبرانەی پاکستان را نمی پسندند.
سه عاملی که در پیوند ترکیه و تحریر شام هم حی و حاضرند. آیا شامات برای ترک ها شام شریف می شود؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺 سوریه به کجا می رود؟
به نظر می رسد که الگوی شورشیان اسلام گرای سوری پس از فتح دمشق نه سیرەی پبامبر اسلام پس از فتح مکه، بلکه سنت برخی از انقلابیون مسلمان ایران در فردای 22 بهمن 57 است.
سه روز پس از سقوط اسد، بساط چوبه های دار و اعدام های خیابانی در شهرها برقرار شده، مقبرەی حافظ اسد، پدر بشار با خاک یکسان و وابستگان رژیم گذشته، از بیم جان آرام و قرار ندارند.
این رخدادها و نمایش های خیابانی شباهتی غریب با اعدام های شتاب زدەی ابتدای انقلاب ایران و تخریب قبر پهلوی اول و پاکسازی های گستردەی دستگاه دولتی دارد.
امری بغایت نگران کننده و نافی خوش بینی های اولیەای که گفتار و اطوار رهبر تحریر الشام آفرید.
خشونت غیر قضایی ابتدای انقلاب ایران، خالق فضایی شد که از دل آن تندروی های ساختاری زاده و موجب انحراف از آرمان و روح راستین انقلاب ضد سلطنتی گردید.
در سوریەای که هم اینک دست دراز ترکیه و اسرائیل را بر سر خود دارد و جنگی داخلی با صدها هزار کشته را پشت سر گذاشته، راه دادن به خشونت از همان ابتدای کار، مانند گشودن درهای دوزخ است.
درست است که مردم شام از شر یکی از سرکوب گرترین حکومت های جهان معاصر رها شدەاند و خاطراتی مالامال از سرکوب و کشتار و تبعیض و فساد با خود دارند، اما بیش از هر زمان نیازمند صبوری و فکوریند.
از قضا درست به همین دلیل بابد از گذشته دور و به آینده مشغول شوند.
همین سوریەی ویران شده در دهەی اول سدەی تازە به لطف برخی اصلاحات بشار جوان، یک رشد اقتصادی شکوفا و بالنده را تجربه می کرد.
شاید شگفت انگیز باشد؛ در سال 2011 اندازەی اقتصاد سوریه که هم اکنون یک سوم لبنان مفلوک و کوچک است، بزرگ تر از اسرائیل بود که اکنون یکی از پیشروترین افتصادهای منطقه و جهان بە شمار می رود.
اگر بشار اسد هنگام شروع اعتراضات بهار عربی عقلانیت به خرج می داد و به حرف حلقەی امنیتی فاسد و بی رحم اطرافش عمل نمی کرد، امروز در دمشق نشسته و به احتمال،
میزبان یک رخداد اقتصادی جهانی بود.
آیندەی سوریەی ویران شدە بستگی تام بە ساختن رژیمی دمکراتیک دارد.
خیلی سخت است، اما تنها راه برخاستن از هاویەی کنونی دمکراسی است.
یک سوریەی دمکراتیک و دارای حاکمیت قانون به آسانی می تواند اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و با اشغال غیر قانونی بلندی های جولان مقابله کند.
دولت قبلی که بمب های بشکه ای بر سر مردم خود می ریخت و به نیروی هوایی بی رحم روسیه اجازه داده بود مردم غیر نظامی حلب را سلاخی کنند، چطور می توانست از پس تجاوزات هوایی همسایەی قدرتمندتر خود بر بیاید.
دمکراسی قطب نمای اخلاقی دولت هاست که اگر آن را از دست دهند، در هرج و مرج نظام جهانی و آشوب های داخلی به آسانی گرفتار می شوند.
از این رو باید به دیدەی ترس و تردید به انتقام جویی های این روزها نگریست.
این صحنه ها پیش درآمد تاسیس یک دولت متمرکز کثرت گرا نیست.
#صلاحالدین_خدیو
@sharname1
🔺نخستین روز بدون بشار چگونه گذشت؟
اولین روز سوریەی پس از اسد با سه رخداد مهم آغاز شد که تا حدی بیانگر آتیەی پرابهام آن است.
در حالی که جولانی در مسجد اموی دمشق مشغول نماز بود، نتانیاهو به بلندی های جولان رفت.
بی بی نقش شمارە یک در اسقاط اسد را به خودش اختصاص داد و گفت از طریق تضعیف ایران و حزب الله، حامیان اصلی بشار موفق به انجام آن شده است.
همزمان ارتش اسرائیل به متصرفات خود در جولان اشغالی افزود. و در یک جراحی دقیق و حساب شده، تمامی زاغەها و انبارهای تجهیزات استراتژیک ارتش سوریه را هدف قرار داد.
ترکیه و متحدانش در به اصطلاح ارتش آزاد و ارتش ملی به شهر راهبردی منبج هجوم بردند و با مدافعان کرد درگیر شدند.
هم اکنون جنگ سختی در منبج جریان دارد. شهری در منتهی الیه ساحل شرقی رود فرات و نماد تلاش شکست خوردەی کردها برای اتصال مناطق خودمختاریشان در شمال شرق و شمال غرب سوریه.
آمریکا هم بیکار ننشست و به بمباران سنگین پایگاه ها و زاغەهای مهمات داعش در بیابان های مرکزی سوریە پرداخت.
در غیاب ایران و روسیه و حزب الله و حشد شعبی که دستکم به صورت موقت از بحران سوریه حذف شدەاند، فعلا بازی با ترکیب فوق و اهداف ذیل ادامه دارد.
اسرائیل که در ده سال گذشته، گوشت سوریه به دهانش مزه کرده نمی خواهد آسان آن را از کف دهد.
آنچه تل آویو برای دمشق می خواهد، دکترین حاکمیت محدود است. بدین معنا که شامات - سوریه و لبنان - به حیاظ خلوت آن تبدیل و اختیار بخشی از زمین و تمام آسمان آنها را دارا باشد.
ترکیه غیر از ایدەی بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی و ساخت یک رژیم تحت الحمایه، مصمم به درهم شکستن ساختارهای شبه دولتی کردهاست.
آمریکا هم اعلام کرده که فعلا قصدی برای خروج ندارد و دلواپس سر برآوردن دوبارەی داعش است.
در سطح خردتر بازی قدری پیچیده تر می شود.
کردها که اینک به نیرویی معتبر در سطح بین الملل تبدیل شدەاند، با چنگ و دندان از دستاوردهای شان دفاع می کنند
جولانی وظیفەای سخت برای حفظ حدی از انسجام میان گروه های مختلف و همزمان نشان دادن چهرەای مدنی و ملی از خود بر دوش دارد.
آیندەی سوریە در کوتاە مدت تا حد زیادی وابسته به تعامل و تقابل این پنج بازیگر عمده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺فرار اسد؛ پس از این چه خواهد شد؟
دمشق لحظات دلهره آور و نفس گیری را می گذراند. بشار اسد فرار کرده و آخرین جمهوری سلطنتی خاورمیانه سرنگون شده است.
هنوز معلوم نیست یک هماهنگی و توافق خارجی برای تسلیم بدون درگیری دمشق وجود داشته یا نه!
در هر حال به نظر می رسد اوضاع بیشتر شبیه کابل سال 1371 است نه 1400 که طالبان دوباره آن را تصرف کرد.
در سال 71 مجاهدان افغان از چند جهت به کابل نزدیک شدند. شناخته ترین رهبر آنها احمد شاه مسعود بود که با سایر گروه های متنوع مخالفان توافق کرده بود در دروازه های شهر منتطر بمانند.
و کسی تا یافتن یک ساز و کار مسالمت آمیز انتقال قدرت وارد کابل نشود.
اما رقیب دیرینه اش حکمتیار از بیم عقب افتادن از گردونەی تحولات، بناگاە بە پایتخت تسلیم شده یورش برد.
این امر واکنش مسعود را برانگیخت و جرقەی جنگی را زد که چهار سال ادامه یافت و کابل را ویران کرد.
این جنگ تنها با آمدن طالبان نخست در سال 75 سایەاش را از کابل دور کرد.
ابومحمد جولانی اکنون با فاصله گرفتن از گفتار و رفتار گذشته اش، در حال تقلید از فرمانده مسعود است.
از دیشب برخی رسانه های عربی و ترکی می کوشند او را با نام اصلی اش؛ احمد الشرع برندینگ کنند تا کنیەی جهادی اش کمرنگ شود.
اما درست مانند مسعود معلوم نیست چقدر بر گروه های مختلف مخالفان کنترل دارد.
گروه هایی که از سمت درعا به دمشق رسیدند و جبهەی جنوبی را گشودند، اساسا جزو ستاد عملیاتی رد العدوان نیستند که از سمت شمال و حلب آمدند.
جولانی در حال تلاش برای یک انتقال آرام قدرت و دور کردن آتش سلاح ها از دمشق است.
روشن است که او از تکرار گذشته و مداخلەی خارجی نگران است.
با تضعیف نقش ایران و روسیه، آمریکا هنوز در سوریه حضور دارد و اسرائیل از هم اکنون شروع به ایمن سازی مرزهای خود و ورود به برخی مناطق سوریه کرده است.
در گذشته آمریکایی ها بارها پایگاه ها و حتی اتاق عملیات گروه تحت رهبری جولانی را هدف قرار داده اند.
از این رو او نیازمند یک تغییر چهرە و گریم سیاسی فوق العاده توام با صبری استراتژیک است.
روند حساس ساعات و روزهای آتی به کنترل واقعی او بر جبهەی متنوع مخالفان و آمادگی برای رویارویی با رویدادهای غیرمترقبه بستگی دارد.
اگر حکمتیاری سوری بناگاه ظهور نکند و انتقال قدرت در مناطق ساحلی علوی نشین به همین ترتیب آرام و مسالمت آمیز باشد، باید گفت او واقعا خوش شانس است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کردها و بریدن چهل درصد کیک سوریه!
آخرین تحولات میدانی روی نقشه؛
با عقب نشینی کامل نیروهای اسد از دیرالزور و رقه، باقیماندەی استان های دیرالزور و رقه به انضمام تمام گذرگاه های مرزی با عراق و چاه های نفت به دست کردها افتاد.
اکنون چهل درصد خاک سوریه دست کردهاست(رنگ زرد)
مخالفان ( رنگ سبز ) از شمال و جنوب به سرعت به سمت دمشق می روند و لحظه به لحظه از رنگ قرمز کاسته می شود.
احتمال دارد به زودی نقشەی فوق به دو رنگ زرد و سبز درآید.
پایگاه اجتماعی اصلی اسد در مناطق ساحلی غربی در لاذقیه و طرطوس است که با سقوط قریب الوقوع حمص ارتباط آنها با دمشق قطع می شود.
با وجود پایگاه های روسیه در این مناطق بعید نیست باقیمانده های دولت علوی از طریق نوعی ژنرال حفتر سوری در آنجا به حیات خود ادامه دهند.
با این اوصاف دستکم در کوتاه مدت سوریه مانند آلمان پس از جنگ به سه منطقەی تحت نفوذ آمریکا، ترکیه و روسیه تقسیم می شود؛
زرد( آمریکا) سبز ( ترکیه ) و قرمز ساحل ( روسیه)
آسمان هم تحت سیطرەی اسرائیل می ماند.
ایران در وضعیت جدید ناچار می شود به نیروهای کرد نزدیک و مانع شق کامل هلال شیعه شود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺سقوط احتمالی دمشق چگونە خواهد بود؟
با سقوط حما و پیش بینی پیشروی آسان مخالفان به سوی حمص، بیش از هر زمان، زنگ خطر برای دمشق به صدا در آمده است.
سقوط احتمالی دمشق یک رخداد مهم در طراز منطقه و جهان خواهد بود که بسیاری از معادلات کنونی را تغییر می دهد.
ایران یک متحد کلیدی و قدیمی را از دست می دهد. سوریه از فردای پیروزی انقلاب 1357، بدون حتی یک روز وقفه هم پیمان مصمم و تزلزل ناپذیر ایران بوده است.
ایران بدون سوریه، لبنان را هم نخواهد داشت و بخش اعظم نفوذ و عمق استراتژیک آن در خاورمیانە را باید از دست رفته تلقی کرد.
برای روسیه هم سوریه بیش از یک متحد قدیمی وفادار است.
این کشور و بنادر آن در دریای مدیترانه پایگاهی برای بازگشت روسیه به خاورمیانه پس از خروج آن در مقطع فروپاشی شوروی هستند.
برای اسرائیل هم در حکم از دست رفتن یک دشمن ضعیف پیش بینی پذیر و مقید به رعایت خطوط قرمز نوشته و نانوشته است.
سقوط دمشق چگونه خواهد بود؟
برخلاف غالب تحلیل ها، سقوط احتمالی دمشق بیشتر شبیه سقوط کابل در بهار 1992 بدست مجاهدان افغان خواهد بود نه پنجمین سقوط پایتخت افغانستان در تابستان 2021 بدست طالبان.
در آوریل 1992 پس از سیزده سال جنگ داخلی جنگ سالاران اسلام گرای افغان وارد کابل شده و به حیات حکومت کمونیستی تحت الحمایەی مسکو خاتمه دادند.
سه سال قبل از این تاریخ شوروی نیروهایش را از افغانستان خارج کرده بود، اما به حمایت های کجدار و مریزش از دولت نجیب الله ادامه می داد.
ضعف داخلی روسیه و آغاز روند فروپاشی آن پس از کودتای نافرجام اوت 1991 باعث قطع کامل کمک ها به دولت دست نشاندەی کابل شد و فرایند سقوط آن را تسریع نمود.
صد البته در یک پیوند دیالکتیکی، شکست در افغانستان باعث زلزله در امپراتوری اروپایی شوروی گردید و زوال آن را تسریع نمود.
می توان پبش بینی کرد که در صورت ادامەی روند کنونی و رخ ندادن اتفاقی غیرمنتظره، جهادی های تکفیری با شعار الله اکبر وارد دمشق شوند.
حکومت سکولار و از دید آنان کافر اقلیت علوی را ساقط و مانند مجاهدان افغان سازمان دولت - state - را ویران سازند.
با نابودی سازمان ها و تشکیلات اداری خلاء دولت پدید آید و در گوشه و کنار شهر دستجات مسلح مختلف، مقدرات امور را بدست گیرند و کشور دچار جنگ داخلی و بی ثباتی گردد.
حکومت خودمختار کردها از بیم خطرات اسلام گرایان، علیرغم فشارهای ترکیه با حمایت غرب به حیات خود ادامه دهد.
اسرائیل هر از گاهی مانند داوری مداخله جو روی تشک کشتی سوریه بیاید و به یکی ضربه و دیگری را از زیر ضرب خارج سازد.
ادراک استراتژیک اسرائیل در سوریەی منهای ایران عمدتا بر مبنای امحای توان راهبردی آن و جلوگیری از بازسازی مجدد و تسلیح بیش از اندازەی گروە های اسلام گرا خواهد بود.
مضاف آن فرصت را برای محاصرەی کامل سرزمینی حزب الله از دست نخواهد داد.
سوریەی پس از اسد سالها مانند افغانستان دهەی نود خواهد شد، تا زمانی که از دل تلفیق پویایی های داخل و اجماعی مسلط در خارج، دگربار حکومتی مرکزی و مقتدر بوجود بیاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺سنتز ترک - اسلامی پان ترکیسم در سوریه
تصویری سوررئال از آتاترک، اردوغان و پرچم ترکیه در مقر فرماندهی ارتش آزاد سوریه در جبهەی حلب، بیانگر سنتز ترک - اسلامی در جدیدترین نسخەی الحاق گرای پان ترکیسم است.
ارتش آزاد سوریه تجسم این ایدەی ضیاء گوگالپ از پدران بنیادگذار توران گرایی است:
مقدر است ترکان آلتای شمشیرزن و سپردار اسلام باشند.
ناسیونالیسم ترک در بدو خود، اختراعی شرق شناسانه بدست اندیشمندان اروپایی بود.
رژیم ترکان جوان در ابتدای سدەی 20 آن را به ایدئولوژی ملی تبدیل و بنا به مقتضیات سیاسی اندیشەی اتحاد اسلام را به آن افزود.
پس از آتاترک ملحقات اسلامی آن به دور انداخته شد و وجهی ضد روس و کمونیسم یافت.
از این منظر بیشتر به جریانات افراطی راست اروپا چشم دوخت و دست در دست اوکراینی ها و لهستانی های ضد روس نهاد، تا حدی مانند امروز و حمایت اوکراین از ارتش آزاد!
حزب شبه فاشیست حرکت ملی تجسد اصلی این تطور است.
از دورەی عدنان مندرس ارجاع به اسلام کم کم پدیدار و بدست اردوغان به اوج خود رسید.
اتحاد اردوغان و باغچه لی یادآور رژیم ترکان جوان و بازگشت پان ترکیسم به فراگشت ابتدایی خویش است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺شام آمریکایی شام؛ دیدار جولانی و کوبانی
دیدار ژنرال مظلوم کوبانی فرماندەی نیروهای سوریەی دمکراتیک و احمد شرع رهبر جدید سوریه، رویدادی کلیدی برای گمانه زنی دربارەی آیندەی اقلیم خودمختار کرد در این کشور است.
گفته می شود آقای کوبانی با یک بالگرد ارتش آمریکا و تحت حفاظت آنها به محل ملاقات در یک فرودگاه نظامی نزدیک دمشق رفته است.
امری که بیانگر اهتمام جدی آمریکا جهت ایجاد مصالحه میان کردها و قدرت تازەی دمشق است.
اساسا به لحاظ امنیتی ورود سرشناس ترین رهبر کردها که جزو اهداف ترور دولت ترکیه است، به شهری که جولانگاه جاسوسان میت و شبه نظامیان متحد آنکاراست، بدون همراهی آمریکایی ها ممکن نیست.
انتخاب مکان خاص - یک فرودگاه نظامی - به عنوان محل دیدار هم در این چارچوب قابل ارزیابی است.
اگر این رخدادها را در کنار پیشامدهای دیگر روزهای اخیر قرار دهیم، به نظر می رسد موج بلندپروازی اردوغان در روزهای اولیەی سقوط اسد برای پایان دادن به موجودیت کردی سوریه، زودتر از تصور به زمین نشسته است.
ارتش آمریکا در کوبانی که مواجه با لشکرکشی ترکیه بود یک پایگاه نظامی ایجاد کرده است.
نبرد بر سر کنترل سد تشرین که مرز میان شرق و غرب فرات است به سود کردها پیش می رود.
کاروان های حامل کمک های نظامی ائتلاف تحت رهبری کردها به مناطق کردنشین ادامه دارد و اوضاع در استان سوق الجیشی دیرالزور هم تحت کنترل در آمده است.
سرجمع این تحولات نشان دهندەی این است که کردها که از سقوط ناگهانی اسد غافلگیر شدند، در حال بازیابی خود و مهار پیامدهای استراتژیک و ژئوپولتیک آن و ترسیم خطوط راهبردی جدید هستند.
از سوی دیگر اسرائیل که از حاکمیت نیروهای نزدیک به ترکیه و به نوعی خویشاوندان ایدئولوژیک حماس بر دمشق نگران است، تمایل خود برای یاری به کردها را پنهان نمی کند.
دیدگاه اسرائیل در این زمینه می تواند تاثیر قابل توجهی بر شکل گیری سیاست های دولت ترامپ داشته باشد.
دستکم ده سال است که کاخ سفید با دشوارەی مدیریت تنش و مهار تعارض منافع در میان شبکەی خاورمیانەای متحدانش روبروست.
ترکیه و کردها، اسرائیل و ترکیه و تا اندازەای امارات و عربستان با قطر و ترکیه.
در شرایط کنونی همسویی اسرائیل و نیروهای سوریەی دمکراتیک به تقویت لابی کردها می انجامد و اردوغان برای تداوم سیاست ضد کردی خالی از مدارایش با چالش های بیشتر مواجه خواهد شد.
دولت جدید سوریه بدون شناسایی رسمی دیپلماتیک و رفع تحریم های اقتصادی که کلید آن عمدتا در دست واشنگتن است، سرنوشتی بهتر از اسد نخواهد داشت.
بر اساس الگوی تحلیلی فعلی این گشایش بدون مساهمت کردها در دولت جدید اتفاق نخواهد افتاد.
اگر روند سیاسی در سوریه بدون مزاحمت جدی پیش برود و مداخلات و دست اندازی های ترکیه و اسرائیل آن را منحرف نکند، کردها به موقعیتی قابل قیاس با اقلیم کردستان عراق دست خواهند یافت.
اگر وضعیت متفرق و از هم گسیخته ی فعلی نیز تداوم یابد، در وضع فعلی آنها تغییری بوجود نیامده و خودمختاری دوفاکتوی آنها برقرار می ماند، موقعیتی مشابه اقلیم کردستان در فاصلەی سال های 1991 تا 2003.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
ناسیۆنالیزمی کوردی کۆنەکتێبێکی کراوەیە کە ئێستا بەشەکۆتاییەکانی نەنووسراوە . لە سەدەی نۆزدە و سەرەتاکانی سەدەی بیستەم دا لە سەر دەستی شێخ و مەلا و ڕێبەرانی تەریقەت کەوتە دارەدارە و لە کۆتاییەکانی سەدە دا ڕووناکبیرانی چەپاژۆ بوونە پێشەنگ و جڵەوکێشی . ئێستاکەش خەریکی هەڵس و کەوتە دەگەڵ ئەو شەپۆلە جیهانییەی کە بە نەتەوەخوازیی پەڕگیری ڕاساژۆ دەناسرێ . با لەوەش گەڕێین کە هەمووی ئەوانه لە سەر داروپەردووی چەشنێک خۆناسینی کوردانەی لەمێژین داندراون . داستانی ئەم کتێبه خۆی نەداوە لە گێڕانەوەی ئەو سەربوردە فکرییە دوورودرێژه و خۆی له شەنوکەوی پاراستووە ، بەڵکوو سەرەنجی داوەتە سەر پەراوێزەکانی ڕەوتەکە ، واتە دەکرێ بلێین جۆرێک تێڕامانه لە هەندێک کەلێن و کەلەبەری بەڕواڵەت سادە بەڵام لە ڕاستیدا گرینگ ...
..
📚 | حەوتەوانه
( لێکدانەوەی حەوت دەستەواژەی بژاردەی سیاسی )
✍🏻 | سەلاحەددین خەدیو
🖨 |#باران
...
👈🏿 ناوەندی بڵاو کردنەوە :
مەهاباد - شەقامی سەلاحەددینی ئەییوبی - باڵەخانهی قەندیل - کتێبی #گزینگ
٠٤٤٤٢٢٣٠٩٩٩
٠٩١٤٤٤٤٥٠٣٩
...
@gzingbook
🔺چرا شوروی فروپاشید؟
امروز 33 سال تمام از فروپاشی یکی از بزرگ ترین و قدرتمندترین امپراتوری های تاریخ گذشت.
شوروی احتمالا تنها امپراتوری تاریخ 500 سال اخیر بود که جذبە و قدرت نرم آن در مواردی حتی بر توان نظامی و اقتصادی آن می چربید.
چه در تمام هفتاد سال حیات آن در نگاه کثیری از مردم گیتی به عنوان بدیل اخلاقی و جایگزین محتوم نظام های سیاسی موجود مطرح بود.
تجربەی شوروی و رتوریک شورانگیز آن استعدادی شگرف در تسخیر تخیل سیاسی و اندیشەی اجتماعی روشنفکران و کوشندگان سیاسی داشت.
دامنەی تحقیق و پژوهش دربارەی پیدایش و فرسایش این پدیدار سیاسی استثنایی به قدری گسترده است که چه بسا نمی توان از همەی آن نام برد،
چه برسد به بررسی و وارسی تمام عوامل موثر در فروپاشی آن در یک یادداشت تلگرامی کوتاه.
آنچه مطمح نظر این وجیزه است تنها اشارەای کوتاه به یکی از تضادهای عمدەای است که در نهایت انفجار درونی آن را ناگزیر نمود.
شوروی محصول یک رویای قرن نوزدهمی بود. قرن نوزدهم از این لحاظ بر قرن پس از خود فضل تقدم دارد که انبوهی از آزمایشگاه های فکری را در خود گرد آورده بود که فراورده هایشان بعدا در کارگاه های سیاسی سدەی بیست بە تولید انبوه رسید.
کارل اشمیت فیلسوف سیاسی دست راستی آلمانی با طعنه به شوروی می گفت؛ این برادر افراطی که قرن نوزدەی اروپا را تمام و کمال باور و تعبیر کرده است!
اشمیت نه تنها در این داوری درست تنها نبود، بلکه سالها قبل از او یک مهندس نابغەی روس به فراست آن را دریافته بود.
پبتر پالچسنکی در سال 1925 در نامەای بە نخست وزیر شوروی می نویسد:
این قرن، قرن کمونیسم بین المللی نیست، قرن فناوری بین المللی است. ما باید نه کمینترن، بلکه تکینترن را به رسمیت بشناسیم.
کمینترن یک اتحادیەی کمونیستی به رهبری مسکو بود که وظیفەی صدور انقلاب را بر دوش داشت.
تکینترن که پالچنسکی با هوشمندی آن را بکار می برد مخفف Technolgy International بود.
پالچنسکی که سرانجام شجاعانه جانش را بر سر عقیدەاش نهاد، فن سالاری توسعه خواه بود که باور داشت؛ روسیەی دهقانی و عقب افتاده محتاج انفلاب صنعتی است، نه انقلاب سیاسی و اشتراکی کردن اجباری صنعت و کشاورزی.
باری مهندس نترس روس سر به نیست شد و بروکراسی حزبی بر تکنوکراسی پیروز!
چند دهه بعد ساخاروف فیزیکدان پرآوازەی ناراضی دربارەی مخاطرات تبدیل شوروی به یک قدرت درجە دوم کوته نظر هشدار داد که باز هم ناشنیده ماند.
نظام که دهه ها فن سالاران، دانشمندان و منتقدان را از خود رانده بود، در پایان به مرضی غریب و علاج ناپذیر گرفتار آمد:
رویارویی عرصەی سیاسی و بروکراتیک در حال انجماد با ساحت اجتماعی شاداب و سرزندەی در حال انفجار!
در پایان در حالی که شوروی نیمی از آلمان را در اشغال خود داشت و شمشیر داموکلس هزاران موشک قارە پیمای اتمی را بر سر انگلیس و فرانسه گرفته بود، اقتصادش عملا به سختی به یک دهم آنها می رسید!
دهه ها پس از اشمیت یک آلمانی تاریخ اندیش به فراست دریافت که اسلام سیاسی معادل کمونیسم قرن بیستم است.
ارنست نولته مانند اشمیت بر این باور بود که کمونیسم آرمانی قرن نوزدهمی است واسلام سیاسی پدیدار سدەی بیستم آن.
صد البته دنیای قرن 21 که عرصەی جهانی شدن اقتصاد و ادغام مالی و پولی کشورهاست، برای برساختن یک امت گرایی مدرن و بین الملل اسلامی زیادی زمان پریشانه است.
زادگاه اسلام و قلب اسلام محافظه کار سنی و حاشیەهای ثروتمند آن در دوبی و دوحه و ابوظبی، شتابان در حال دور شدن از رویاهای امت گرایی و پیوستن به نوعی اکینترن* فرضی هستند.
انقلاب اسلامی، انقلاب صنعتی دهەهای چهل و پنجاه ایران را ناکام گذاشت. اصلاحات اقتصادی دهەی هفتاد به مقصود بازگشت به مسیر صنعتی شدن نیز مغلوب هلال شیعی و گسترش نفوذ منطقه ای گردید.
هنوز دیر نیست، کافیست اقتصاد بر سیاست و پیشرفت بر هویت ارج نهاده شود.
* اکینترن; بین الملل اقتصادی Economy International
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺سوری که زود تلخ شد!
امروز در حالیکه اردوغان در مجلس ملی ترکیه " فتح سوریه " را جشن گرفته بود، چندین شهر سوریه صحنەی درگیری های فرقەای گردید.
اقلیت علوی احتمالا با تحریک و سازمان دهی خارجی به خیابان ریختند و دولت جولانی را به چالش کشیدند.
همچنین در حالیکه اردوغان کردها را به دفن کردن تهدید کرد، آنها در غرب فرات به پیش روی علیه متحدان ترکیه ادامه داده و به چند کیلومتری منبج رسیدند.
این تحولات با درخواست جولانی برای خلع سلاح همگانی و تهدید ضمنی کردها مصادف شد.
به نظر می رسد ماه عسل سقوط دیکتاتور رو بە پایان و چالش های تازه در حال ظهور است.
ایران و روسیه احتمالا در پی اجرای سیاست زمین سوختەاند، اسرائیل در مقام ابرقدرت منطقه به نقش اول ترکیه در شام رضایت نمی دهد.
سیاست کردی هم که به گرفتن ماهی از آب گل آلود عادت کرده، فرصتی جدید یافته؛
ایفای نقش مدافع اقلیت ها در برابر افراط گرایی مذهبی که علوی ها و مسیحیان و دروزی ها را به خطر می افکند!
تیم ترامپ هم به خاطر یکجانبه گرایی اردوغان به دردسر می افتد: تحمل فشار مضاعف برای مدیریت تعارض منافع شبکەی متحدان آمریکا:
کردها، ترک ها و اسرائیل!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺قهوه خوران در قاسیون و تحقیر ملی
ضیافت " قهوه خوران " فیدان در معیت جولانی، بر فراز کوه مقدس قاسیون در حالی که دمشق زیر پایش است، تنها به کار تشدید افسردگی جمعی سوری ها می آید.
شاید آخرین باری که یک دولتمرد ترک از آن بالا دمشق را به نظاره نشست، سال 1914 بود.
ترکیه آمده که رویای ناکام قرن 19 را در قرن 21 محقق کند؛ خام دستی و روان پریشی از این بیشتر!؟
رویاها تاریخ مصرف دارند و قرون ماضی را نمی توان به اکنون آورد.
سوریه قلب ناسیونالیسم عرب، خاطرەی عمدەی سال های قرن جاری را با ندامت و تحقیر به یاد می آورد. اربابان روس و ایرانی رفتند و ترک ها بازگشتەاند،
البته در معیت اسرائیلی ها در هیات دشمن و اشغالگر!
احساس عمیق این حقارت تلخ، می تواند به یک ناسیونالیسم پرخاشگر تبدیل شود.
دومین سفر فیدان طی یک هفته حتی اگر به ظاهر به نیت خیر باشد، به خودی خود تحقیرآمیز است،
مانند رفتار با " خویشاوند فقیری " است که پیشتر توسط دیگران اذیت شده و اکنون قوم و خویش خیرخواه آمده تا او را از باقی مایملکش لخت کند.
پوشیده نیست که فیدان صرفا به خاطر کردها هر روز می آید و نمی گذارد سوریه روی آرامش ببیند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کردستان در اعترافات پوتین گناهکار
ولادیمیر پوتین دیروز در جریان کنفرانس خبری اش، گریزی هم به مسالەی کردها زد. او با ابراز نگرانی از شعلەور شدن آتش جنگ میان کردهای سوریه و ترکیه گفت:
اخیرا دیپلمات های اروپایی به من گفتند طی جنگ جهانی اول به کردها وعدەی استقلال داده شد، اما فریبی بیش نبود...
مسالەی کردها می بایست در چارچوب رژیم اسد حل و فصل می شد، اما این اتفاق نیفتاد و امیدوارم اینک توسط دولت تازه چاره شود.
نمی دانم اظهار بی اطلاعی آقای جاسوس از سرگذشت پرادبار مسالەی کرد در صد سال قبل که منشا بحران های فعلی است، چقدر صحیح است.
کردهای سوریه همین پارسال در قامیشلو و در بغل گوش نیروهای روس، به خاطر صد سالگی پیمان لوزان و از بیم تکرار مصائب آن کنفرانسی برگزار کردند.
پیمانی که رویای کردهای آناتولی و ولایت موصل را برای استقلال به سراب تبدیل کرد. لوزان مهر بطلان بر پیمان سور بود که سه سال قبل قدرت های پیروز جنگ در آن به کردها وعدەی داشتن وطنی ملی و مستقل داده بود.
برای آنکه آقای پوتین ظاهرا بی خبر، بهتر متوجه شود، رخدادهای یک قرن پیش را با روندهای امروز مقایسه می کنم که خود ایشان معمار اصلی آن بوەاند.
پیمان سور تا حدی شبیه روند ژنو بود که با میانجیگری سازمان ملل و حضور قدرت های غربی برای حل و فصل بحران سوریه در جریان بود.
با مداخلەی روسیە در جنگ داخلی به نفع اسد، روند ژنو عملا کنار گذاشته شد. به جای آن پوتین روند آستانه را بنیان نهاد که شبیه تیله بازی میان خودش و اردوغان بود.
نقشی کم اهمیت هم گاه و بیگاه به ایران می رسید.
اما کردها مطلقا راهی به آستان آستانه نیافتند و از قضا همین امر به یکی از علل سقوط اسد و شکست نهایی ایران و روسیه بدل شد.
نیک می دانیم که یکی از عوامل اصلی سقوط دمشق، بحران ویرانگر اقتصادی و تورم و رکود لجام گسیختە بود که بدنەی اجتماعی هوادار نظام را از آن جدا کرد.
منابع نفتی سوریه که سهمی مهم در درآمدهای ارزی آن داشتند کلا در اختیار کردهاست که از حمایت آمریکا هم بهره مندند.
اگر رژیم در ازای اعطای یک خودمختاری محدود به کردها، مجددا کنترل نفت را بدست می گرفت و وضع اقتصادیش بهبود می یافت، به این سادگی مضمحل می شد؟
روشن است که نه! اما نه پوتین و نه ایران و نه به طریق اولی سوریه متوجه این مهم نبودند و قمار آستانه را به ترکیه باختند.
البته این سرانجام تمام روندهای پشت پرده، زد و بندهای غیررسمی و جاسوس بازی های سیاسی است که در لحظەای قربانی دسیسه و فرصت شناسی رقیب نامرد می شوند.
کشف گره کور مسالەی کرد از سوی آقای پوتین که گویا این یکی دو روز آن را از دهان دیپلمات های غربی شنیده، با وقایع تاریخی روسیه محور نیز همخوان نیست.
چه رفقای کمونیست سابق وی نقشی مهم در افشای پیمان استعماری سایکس و پیکو داشتند که خاورمیانەی کنونی مولود آن است.
داستان این است که در سال 1916 انگلستان و فرانسه قبل از شکست نهایی عثمانی مخفیانه مرده ریگ آن را میان خود تقسیم و مراتب را به متحد خود، روسیەی تزاری اطلاع داده بودند.
پس از آن که کمونیست ها در مسکو به قدرت رسیدند، در نوامبر 1917 طی "اقدامی انقلابی" مفاد قرارداد "استعمارگرانەی مزبور را افشا و در روزنامەی پراودا منتشر کردند.
این اقدام زلزلەای میان نخبگان عرب، ترک، ارمنی و کرد ایجاد کرد.
عرب ها از تعارض قرارداد لو رفته با وعدەهای متفقین مبنی بر ایجاد یک میهن عربی واحد در خاورمیانه سرخورده و عصبانی شدند.
ترک ها هراسان از مغبون شدن کامل و از دست رفتن آناتولی خود را در تنگنایی بی سابقه یافتند.
لابی های ارمنی هم در سراسر جهان به کار افتاد و تلاشی وافر برای روی خط آوردن آمریکا آغاز شد و کردها هم هراسان دست به دامن این و آن شدند.
دور نیست که پوتین نیز که خود را وارث پطر کبیر و تزارهای روس می داند، در جریان تحولات اخیر مخفیانه با ترکیه و اسرائیل و تیم ترامپ نبسته و سوریه را با اوکراین تاخت نزده باشد.
مغازلەی آشکار وی با حاکمان جدید دمشق اگر دال بر پذیرش باخت آشکار نباشد، قرینەی قسمی بده بستان مخفیانه است.
در این صورت باید منتظر رژیم پس از او و باز شدن آرشیوها و افشاگری های انقلابی جدید بود.
در هر حال وی یکی از مقصران اصلی وضع کنونی است و نمی تواند در جایگاه ناصح و ناجی قرار گیرد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کردستان اسرائیل و فلسطین ترکیه!
با خروج ایران و روسیه از سوریه، این کشور عملا بدست اسرائیل و ترکیه افتاده است.
دو قدرت امپریالیستی جدید که از اعمال زور برای دست یافتن به اهدافشان دریغ نمی کنند.
نتانیاهو امروز در معیت فرماندهان ارتش به کوه اشغال شدەی حرمون سوریە رفت.
بی بی گفت که حرمون مرتفع ترین قلەی منطقه، چشم و چراغ شامات است و اسرائیل از آن دست نخواهد کشید.
و افزود، از حرمون می توان دمشق، جنوب لبنان و دشت های اسرائیل را دید.
از سوی دیگر، شملرش معکوس برای حملەی ترکیه به کوبانی شروع شده است. نامی سمبلیک در مبارزات کردها و نماد جهانی ایستادگی در برابر بربریت دولت اسلامی عراق و شام.
کوبانی ناموس ناسیونالیسم کرد و و کوه حرمون و بلندی های جولان زخم خون چکان ملی گرایی عرب و قلب تپندەی آن در سوریه و لبنان است.
در حالی که دولت های غربی از ژست های مدنی جولانی به وجد آمدەاند، سیادت و تمامیت ارضی سوریه دارد زیر پای اشغال گران جدید آن لگدمال می شود.
سوریە امروز مانند لهستان اشغال شدە طی جنگ دوم جهانی است. که ابتدا میان استالین و هیتلر تکه پاره شد. سپس آلمان تک خوری کرد و سهم روسیه را هم بالا کشید.
در واپسین ماه های جنگ ارتش سرخ، لهستان را از آدولف هیتلر پس گرفت و بدست عوامل مسکو سپرد.
اشغال جدید چهل سال طول کشید و تا نوامبر 1989 و برافتادن پردەی آهنین در اروپا به طول انجامید.
ظاهرا سوری های نگون بخت چند سال آزگار دیگر باید رنج و حرمان را تحمل کنند.
آنها در واقع باید جور تنفر و هراس اسرائیل از مسالەی فلسطین و ترکیه از مسالەی کرد را بکشند.
واقعا معلوم نیست بدون آزادی ملی، بدون استقلال واقعی و در سایەی اشغال خارجی، چگونه می توان از آزادی و دمکراسی دم زد؟
آن هم توسط جولانی با یک سابقەی پروپیمان جهادی و دست هایی که زیر سنگ اسرائیل و ترکیه گیر افتاده است.
ظاهرا یک راه برای آرامش سوریه و سازش استالین و هیتلر - اردوغان و نتانیاهو - وجود دارد:
کردهای ساکن در کوبانی، عفرین، سری کانی و گری سپی به شمول آوارگان جملگی به نوار غزه منتقل شوند و ساکنان غزەی جنگ زده و ویرانه هم به نوار مرزی ترکیه با سوریه.
اینگونه اسرائیل با کردستانی کوچک و خودمختار همسایه می شود و ترکیه هم با مینی فلسطینی آواره که سنگش را به سینه می زند!
لابد ترکیه و اسرائیل که در همین دو سه سال اخیر چندین جابجایی و اخراج بزرگ جمعیتی را در قرەباغ، عفرین، سری کانی و غزە و کرانەی باختری انجام داده اند، این را هم می توانند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺سرنوشت و آتیەی حزب الله پس از اسد
✅شیخ نعیم قاسم گفته با سقوط اسد، حزب الله خطوط تدارکاتی و تجهیز خود از خاک سوریه را از دست داده و باید خود را با شرایط جدید وفق دهد.
سوریه برای حزب الله صرفا یک کریدور هوایی و زمینی برای اتصال به ایران نبود.
فراتر از آن، به عنوان آقای لبنان در دهەهای هشتاد و نود میلادی نقشی کلیدی در تثبیت و فرادستی حزب الله در میان انبوه بازیگران لبنانی و فلسطینی و پویایی های خاص نظام طائفی آن داشت.
از این رو پیش بینی سرنوشت و آتیەی حزب الله بدون آن، به عنوان یک جریان سیاسی و اجتماعی قدرتمتد که ریشەهایی عمیق در جمعیت شیعەی لبنان دارد آسان نیست.
14 سال قبل درست در این روزها سعد حریری نخست وزیر وقت لبنان به دیدار آیت الله خامنەای رفت.
دوران پس از ترور رفیق حریری بود و بحث خلع سلاح حزب الله گرم.
مقام رهبری که پیشاپیش از قصد حریری پسر برای مطرح کردن موضوع و بیان ضرورت انحصار سلاح در دست دولت لبنان مطلع بود، با ذکر فرازهایی از داستان گوژپشت نتردام با فراست راه را بر او بست.
گویی یک اثر کلاسیک ادبی فرانسوی می توانست مناسب مهمانی از لبنان باشد که عموما با فرهنگ و ادبیات فرانسه آمیخته است!
به نقل از کانال عطاء الله مهاجرانی رهبری به او می گوید:
آقای نخست وزیر! در گوژپشت نتردام زنی زیبا و ملیح بنام اسمرالداست که همه را مسحور زیبایی خود کرده؛ از لات ها و قداره کش های پاربس گرفته تا اصحاب کلیسا و ...
اسمرالدا تمثیلی از کشور زیبای شماست که عروس خاورمیانه نام دارد و همگان، از اسرائیل گرفته تا دیگران را به طمع می اندازد.
اسمرالدا اما خنجری زیبا و ظریف از صدف دارد که حافظ پاکدامنی و زیبایی اوست.
سلاح حزب اللە همان تیزی دست اسمرالداست....
✅ به نحوی شگفت انگیز آنچه در ماه های گذشته بر سر منطقه آمد، با تحولاتی غریب و باورنکردنی، گویی ادامەی داستان گوژپشت نتردام و فرجام نهایی اسمرالداست.
جالب این جاست که جشن بازسازی کلیسای سوختەی نتردام با شرکت سران جهان هم درست مصادف شد با تحولات غریب و استثنایی کنونی در سرزمین شام.
اسمرالدای داستان در پاربس سرد ابتدای سدەی شانزده، عشاق و دلباختگانی شوریده داشت.
هر کس با کیدی به او نزدیک می شود. عاشقی ناکام از سر انتقام، قصد سر رقیبی عشقی را می کند و با ساختن پاپوشی آن را به اسمرالدا نسبت می دهد، انتقامی دو سره با یک تیر و دو نشان!
اسمرالدا محبوس می شود و روزهای زندگی اش در انتظار قصاص به شماره می افتد.
گوژپشتی بدمنظر بنام کازیمودو که در نهان دلباختەی اوست، دخترک را می رباید و به قصد نجات از اعدام در کلیسا محبوس می کند.
ناگهان شورش خلاف کاران و رجاله های پاریس به راه می افتد و کلیسای قدیمی نیز غارت می شود.
اسمرالدا رهایی می یابد و بر حسب اتفاق در گوشەای از میدان مادرش را باز می شناسد.
پیرزنی نیمه مجنون که تاکنون اسمرالدا را از خود می راند، در واقع مادر اوست که پس از دزدیدن اسمرالدا توسط کولی ها دیوانه شده است.
تا پیش از این جریان پیرزن اسمرادلدا را که همراه بزش جالی ماهرانه می رقصید، کولی می پنداشت و از سر تنفر فرزند دزدی وی را از خود می راند!
✅رخدادهای عجیب و سرنوشت ساز غزه و شامات گویی فصول پایانی گوژپشت نتردام است.
فتح دمشق توسط شورشیان سوریه - مانند شورش پاریس- بیش از هر کس حزب الله را در تنگنایی نفس گیر قرار داده است.
با هر خوانشی بخت چندانی برای جبران گسست پدید آمده در شام میسور نیست.
برخی می گویند برقراری یک حکومت اسلامی سنی متخاصم با اسرائیل در سوریه، بالقوه به معنای نزدیکی آن با ایران و ضاحیه خواهد بود.
این نگاه نزدیک بین از دیدن متغیرهایی چون سوریەی عملا خلع سلاح شده و ضعیف پس از اسد و دریای خون ریخته شده میان ایران و روسیه و حاکمان جدید دمشق غافل است.
یک احتمال ضعیف البته می تواند این باشد:
در سوریەی لیبی شدە و منقسم احتمالی، ایران یک متحد محلی بیابد و باقیماندەی نفوذش را از طریق آن نگه دارد.
حتی با این فرض هم کیفیت اتصال به حزب الله به هیچ وجه مانند گذشته نخواهد بود.
اما بر اساس استعارەی اسمرالدا، می توان پیش بینی کرد که حزب الله به دامن مادر لبنانی اش باز گردد.
در نقش یک جریان اصیل ریشه دار بە اجبار به بازبینی رویکردهای امنیتی و اولویت های راهبردی اش پرداختە و نقش سیاسی اش را در صحنەی داخلی حفظ می کند.
مشابه احزاب سوسیالیست حاکم بر اروپای شرقی که پس از فروپاشی برادر بزرگ، تن به برخی اصلاحات شکلی و محتوایی دادند تا با قواعد جدید بازی دمساز و جایگاه خود در جناح چپ را دوباره به دست آورند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺وضعیت پیچیدەی کردها پس از سقوط اسد
✅با سقوط بشار اسد واقعیت روی زمین متحول و محیط استراتژیک سوریه به طرزی اساسی دگرگون شده است.
کردها به عنوان یکی از بازیگران کلیدی بحران در حال دست و پنجه نرم کردن با تنگنا و فشارهای ناشی از پراهمیت تر شدن نقش ترکیه هستند.
چه با خروج ایران و روسیه از صحنه، عملا خلاء آنها با ترکیه و اسرائیل پر شده است.
هر دو کشور متحد آمریکا هستند و یکه تازی آنها در روزهای اخیر با مخالفت معناداری از سوی واشنگتن روبرو نشده است.
✅ترکیه و اسرائیل با فراغ بال در حال اجرا و طراحی اولویت های امنیتی خود به منظور محکم کردن جای پای خود در آیندەی سوریە می باشند.
چشم انداز استراتژیک ترکیه مبتنی بر سوریه ای منهای کردهاست.
اسرائیل هم دنبال خلع سلاح سوریه و حذف تهدید استراتژیک آن برای اسرائیل تا مدتهاست.
گرچە کردها رسما و عملا متحد آمریکا محسوب می شوند، اما تاکنون واشنگتن واکنشی جدی به حملات ترکیه و متحدان آن در غرب فرات و تحریکات آنها در شرق سوریه نشان نداده است.
امری که باعث شده آنکارا جهت نهایت استفاده از پنجرەی باز شدەی تا زمان روی کار آمدن ترامپ بکوشد و واقعیت جدید را به او تحمیل کند.
این مساله باعث نگرانی و سرگیجەی استراتژیک رهبری کردها شده و این پرسش قابل تامل را پدید آورده که در دوران تازه اهرم های از کف رفته را چگونه جبران کنند.
✅در روزهای گذشته، مقامات اسرائیلی چند بار زبان به سرزنش حملات ترکیه به کردها گشوده و از ایستادگی آنها در گذشته در برابر داعش ستایش نمودند.
معلوم نیست که اظهارات یاد شده صرفا قسمی چنگ و نشان دادن به ترکیه است، یا از یک ارزیابی راهبردی در سیاست تل آویو حکایت دارد.
روشن است که بخش اعظم آیندەی سوریە و شاکلەی احتمالی آن بر اسرائیلی ها مجهول است و می کوشند از طریق اقدامات عملی در مقیاس استراتژیک و برخی سیاست های تاکتیکی بر آن تاثیر بگذارند.
دور نیست که کردها هم که در برابر آتش ترکیه تنها ماندەاند و از موضع آتی ترامپ هم دلگرم نیستند، نزدیکی به اسرائیل را اهرم مناسبی برای موازنه سازی و نیز تعدیل سیاست آمریکا به سود خود ببینند.
✅سوی دیگر ماجرا ایران است که امیدوار است با دچار شدن سوریه به وضعیت لیبی، بخشی از نفوذ و عمق راهبردی سابق را از طریق بازیگران فروملی نجات دهد.
طبعا بر اساس این دیدگاه، نگاه تهران هم در درجەی اول متوجه کردها خواهد بود.
میان ایران و نیروهای دموراتیک سوریه برخلاف بحش های دیگر اپوزیسیون، خصومت ایدئولوژیک پررنگی وجود ندارد.
عمدەی درگیری های آنها معطوف به رقابت های استراتژیک در استان دیرالزور و مرز با عراق بود که اکنون سالبه به انتفاء موضوع است.
طبعا با وجود اتحاد با آمریکا، وارد شدن به یک شراکت راهبردی با آن برای کردها آسان نخواهد بود و همکاری مزبور از یک میزان تاکتیکی معین فراتر نخواهد رفت.
✅یک گزینەی دیگر همکاری با فاتحان دمشق و در راس آنها عمده ترین گروه اپوزیسیون یعنی تحریر الشام است.
این گزینه هم محدودیت های خاص خود را دارد.
اگر جولانی بتواند بدون معارضه، قدرت را قبضه و با چالش انگیزی رقبا مواجه نشود، از موضع سخت تری با نیروهای سوریه دمکرات روبرو می شود.
اما اگر سوریه به وضعیتی مشابه لیبی و افغانستان دهەی نود مواجه شود، کردها بختی بیشتر برای حفظ خودمختاری شان خواهند داشت.
نوع رابطەی تحریر الشام با دولت ترکیه هم که تاکنون مبهم و پیچیده بوده، در این میان تعیین کننده است.
✅فرضیات فوق تحت تاثیر متغیرهای گوناگون قرار می گیرند. عواملی چون زنده شدن دوبارەی روند ژنو و تصمیمات اروپا و آمریکا دربارەی پروندەی سوریه.
همچنین این امر که روند انتقال قدرت روی زمین و جا جای سوریه چه تناسب و تناظری با رهبری جولانی در دمشق و مسجد اموی خواهد داشت.
✅در بادی امر به نظر می رسد که در پایتخت های اروپایی و آمریکا تمایلی واضح به سود تعامل با جولانی و نادیده گرفتن گذشتەی القاعدەای وی وجود دارد.
احتمالا اصلی ترین انگیزەی آنها خستگی از بحران سوریه و خلاص شدن از شر آوارگان آن است.
چالش اصلی زمانی رخ می دهد که جولانی مانند طالبان به وعدەهایش عمل نکند و تلاش نماید که حکومتی مذهبی و سخت گیر بوجود بیاورد.
در این صورت تحریم های وضع شده علیه اسد لغو نمی شود و دوباره بورس کردها به عنوان نیروهای میانه رو و بخش سکولار سوریه نزد غربی ها بالا می رود.
در یک وضعیت بحرانی حتی می توان پیش بینی کرد که جایگاه نیروهای کرد مانند اتحاد شمال افغانستان در نبمەی دوم دهەی نود شود که از حمایت بین المللی توام با شناسایی دیپلماتیک برخوردار بودند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺خاورمیانەی جدید و هم سفرگی گرگ و کلاغ!
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!
در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را میدرند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار میخورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترکیە از سفرەی خون گرگ بالان دیدەی اسرائیل است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺فروپاشی جمهوری زندان
این سازەی چند ضلعی، پنتاگون نیست، زندان بدنام صیدنایا در نزدیکی دمشق است که امروز تسخیر شد.
صیدنایا یکی از دهها زندان مخوف سوریه است که در سال 1987 افتتاح و همواره پذیرای صدها زندانی سیاسی عملا مفقود الاثر بود.
هشام شرابی متفکر فقید عرب می گفت:
رژیم های انقلابی عرب از مدرنیته، فقط سرویس امنیتی و زندان را یاد گرفتند.
نوسازی برای آنها به معنای پلیسی کردن مفرط جامعه و سرکوب نهادهای مدنی بود.
اسد پدر و پسر 54 سال سوریه را مانند ملکی شخصی در اختیار داشتند.
میراث آنها امروز نه نهادهای سیاسی و اقتصادی پایدار بلکه زندان هایی مملو از مخالفان سیاسی به ویژه اسلام گرایان است.
امری که برای آیندەی کشور نگران کنندە است.
استبدادی شخصی فروپاشیده و قدرتی که در دستان یک نفر بود، میان آحاد جامعه پراکنده است.
قدرت در سیاست مانند انرژی در فیزیک است که از شکلی به شکلی دیگر تبدیل می شود ولی هرگز از بین نمی رود.
در ویرانەی اسدها به زحمت می توان نهاد یا مکانیزمی مناسب یافت که بتواند قدرت را در تجمیع و در ظرف مشروع خود قرار دهد.
به این نگرانی باید مخاطرەی دخالت خارجی را هم افزود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺جنگ دمشق؛ چالدران جدید ترکیه و ایران
سقوط قریب الوقوع دمشق لحظەای نادر در تاریخ منطقه است. رخدادی استثنایی که معادلات موجود را عمیقا دگرگون و خاورمیانەی جدیدی خلق می کند.
شاید بخشی از آنچه نتانیاهو در ماه های اخیر دربارەی تغییر منطقه می گفت، با برافتادن خاندان اسد محقق می شود.
سقوط اسد مانند " اصقلاب " های بهار عربی در مصر و تونس نخواهد بود که راس نظام برود ولی اصل آن باقی بماند.
سوریه یمن و لیبی هم نیست که به نحوی در حاشیه ها و جاهای پرت منطقه قرار دارند.
کشوری مهم در مرکز خاورمیانه با حکومتی 55 ساله است که تا این اواخر ضرب المثل ثبات و پایداری بود.
آنقدر مهم که ایران و روسیه برای نگهداری آن لشکر بکشند و نبرد بر سر تاج و تخت در دمشق، مانند جنگ داخلی اسپانیا به بحرانی در مقیاس جهانی تبدیل شود.
با درک این اهمیت، برخی تاریخ نگاران جنگ های دهەی سی اسپانیا میان جمهوری خواهان و راست گرایان کاتولیک را، جنگ داخلی اروپا می خوانند.
نبرد داخلی اسپانیا پیش درآمد جنگ دوم جهانی و بازتوزیع اساسی قدرت در جهان شد.
به همین سیاق این جنگ سوریه است که استحقاق آن را دارد که جنگ داخلی خاورمیانه نامیده شود نه هرج و مرج های درازدامن یمن و لیبی که توجه و تمرکز جهانی کم تری برانگیختند.
به طور قطع، سقوط احتمالی سوریه بیش از یک تغییر رژیم ساده و تبعات آن دامن تمام قدرت های منطقه ای و فراتر از آن را می گیرد.
با این حال خسارت های آن برای متحدان استراتژیک سوریه یعنی ایران و روسیه را به سختی می توان محاسبه کرد.
سوریه برای ایران بیش از یک دارایی ارزشمند استراتژیک است.
دمشق ستون اصلی محور موسوم به مقاومت و دروازەی ورود آن به خاورمیانەی عربی است.
پایتخت سابق خلافت اموی در کانون هلال شیعی قرار دارد. آنچه برخی با تهور و تفاخر آن را بازسازی امپراتوری های باستانی ایران در قالبی مدرن می نامیدند.
درست است که ایران از عواقب ناخواستەی حملەی آمریکا به عراق بهره گرفت و با تسخیر غیر رسمی بغداد عملا به مرزهای اوج صفویه بازگشت. اما بغداد بدون دمشقی که ایران را به بیروت و جبل عامل می رساند، نمی توانست یک فتح کامل باشد.
این همان خاورمیانه ای است که بناست تغییر کند.
نظم با بی نظمی که پس از سقوط عراق حاکم شد و جعبەی پاندورایی که توسط نئوکان های آمریکایی در منطقه گشوده گردید.
ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت نوظهور به قالب های نوصفوی و نوعثمانی سابق برگشتند و بر سر قدرت و نفوذ به رقابت و هم آوردی پرداختند.
پازل بازی اما پیچیده تر از یک دوگانه سازی صرف بود.
بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دیگر مانند اسرائیل و عربستان و ...هم بودند.
مشکل برای ایران زمانی آغاز شد که به یک رویارویی مستقیم و پرهزینه با اسرائیل کشانده شد.
ترکیەی نوعثمانی درست از این نقطه وارد و ضربەی کاری خود را در قفقاز جنوبی و شامات به ایران وارد کرد.
بیراه نیست اگر بگوییم ترک ها یک چالدران نوبن برای ایران خلق نمودند.
روسیه هم مالباختەی دیگر ماجراست. سوریه درگاه بازگشت آن به خاورمیانه و آب های گرم بود.
علاوه بر آن عملیات پوتین برای نجات اسد منبع اصلی قدرت نرم و حسن شهرت روسیه برای نجات دیکتاتورها و پیمان کاری فروش استحکام و ثبات حکومت ها به شمار می رفت.
روسیه هم مانند ایران بازی را به ترکیه و احتمالا اسرائیل باخته است. یحتمل بخاطر بده بستان های ناشی از جنگ اوکراین و گردابی که در شرق اروپا در آن افتاده است.
منظرەی احتمالی خروج شتابزده و اجباری روس ها از سوریه مانند سقوط سایگون به لحظەای دراماتیک تبدیل و سال ها گریبان شهرت و آوازەی آن را رها نخواهد کرد.
روسیه پس از سقوط سوریه زمینه و زمانەی بازگشت به رویای ابرقدرتی دوران شوروی را به صورت کامل از کف می دهد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺با رهبر جدید سوریه آشنا شوید!
به نظر می رسد که جهان باید به زودی خود را برای رهبر جدید سوریه آماده کند؛
ابو محمد جولانی رزمندەی سابق القاعده و اسلام گرای افراطی که آمالش تشکیل حکومت اسلامی در سرزمین شام است.
جولانی از حالا مانند یک رهبر رفتار می کند. پیام حسن همجواری به نخست وزیر عراق می فرستد، رودرروی CNN می نشیند و از دمکراسی و انتخابات می گوید.
با کردهای مقتدر حاکم بر شمال سوریه از در قسمی مصالحه در می آید.
همچنین با انتقاد از عملیات هفت اکتبر و موجب بی ثباتی خواندن آن، به اسرائیل اطمینان خاطر می دهد که مانند اسد در نقطەی آتش بس سال 1974 می ایستد.
جایگزین شدن یک مستبد سکولار با حاکمی اسلام گرا، پدیدەای غریب در خاورمیانه نیست.
بشار اسد اگر سقوط کند، آخرین بازماندەی حکومت های انقلابی و برخاسته از اندیشەی ناسیونالیسم عرب هم به تاریخ می پیوندد.
پیش از این به ترتیب عراق بعثی، لیبی قذافی، مصر ناصر، یمن جنوبی مارکسیست و الجزایر انقلابی ساقط و یا جهت بقا تن به چرخش های 180 درجەای دادەاند.
حکومت بشار اسد هم همانطور که جولانی گفته، مدتهاست کە مرده به حساب می آید.
این حکومت ده سال قبل تا آستانەی سرنگونی پیش رفت، اما به لطف حمایت روسیه، ایران و حزب الله به زندگی نباتی بازگشت.
درست مانند یک بیمار نباتی، هنگامی که زمین و آسمان آن از وجود نیروهای روسیه و حزب الله و ایران خالی شد، مرگ محتوم آن فرا رسید.
جدای از محرک ها، عوامل، بازیگران و متغیرهای گوناگون داخلی و خارجی دخیل در این بحران می توان آن را نوعی معرکەی ایدئولوژی ها و هویت های سیاسی نیز قلمداد کرد.
حزب بعث سوسیالیست عرب به عنوان ملغمەای از ناسیونالیسم، سوسیالیسم عربی و برخی ایدەهای برگرفته از فاشیسم دهەی سی اروپا مدتهاست که مرده است.
بخش عراقی آن پیشتر با سقوط صدام به گرداب تاریخ افتاد.
جالب این جاست که بقایای آن هنگامی که مقاومت مسلح ضد اشغال آمریکا را سازمان داد، تنها زیر پرچم القاعده و داعش و با پلتفرم اسلام سلفی جهادی می توانست عرض اندام نماید.
ناسیونالیسم عرب بر خلاف همپالگی های ترک و ایرانی خود که به ترتیب نافشان با اسلام سنی و تشیع بومی بریده شده، ماهیتا سکولار است.
نسل نخست کوشندگان و بنیادگذاران آن عرب های مسیحی بودند.
بعث با حجاب ایدئولوژی و حباب های سیاسی آن توانست دهەها اقلیت سنی را بر اکثریت شیعه در عراق حاکم کند و در سوریەی سنی افسار قدرت را بدست اقلیت کوچک علوی بسپارد.
امری که در هر دو کشور با کم شدن فروغ ملی گرایی سکولار به محرک بی ثباتی و الهام بخش نارضایتی تبدیل شد.
همانطور که اشاره رفت، یک قاعدەی کلی در خاورمیانه وجود دارد که سوریه هم نمی تواند از آن مستثنی شود:
جایگزین حکومت های استبدادی و ناکارامد سکولار با بدیل های اسلامی.
صد البته خود این به معنای به پیشواز رفتن بی ثباتی و درگیر شدن با ترجیحات و الگوهای رایج نظام جهانی است.
رژیم اسد که یک بار از مرگ حتمی نجات یافت، در وافع نان این نگرانی را می خورد.
نانی که چون با آزمندی نخواست آن را با مخالفان تقسیم کند، در نهایت سر خودش را خورد.
با این اوصاف باید منتظر درخشش ستارەی اقبال جمهوری اسلامی یا امارت اسلامی سوریه بود.
قلب باستانی امپراتوری روم شرقی، مرکز خلافت اموی، بخش برگزیده و شیک امپراتوری عثمانی و زادگاه ناسیونالیسم سکولار عرب، چندی به نوبت عاشقی با اسلام انقلابی جهادی می رود.
حجلەای خونین که ار حالا طالع بدشگون آن پیداست.
چرا که مسالەی اصلی برون رفت از چرخەی کور استبداد سکولار با ناکارادی و نارضایتی - استبداد مسلمان و هرج و مرج است.
احتمالا خوش اقبال ترین بخش جهان عرب از این لحاظ، دولت های نفتی کرانەی جنوب خلیج فارسند که با قسمی استبداد منور به روز شده به امور کسب و کار و رتق و فتق اقتصاد مشغول شدەاند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺 جولان جولانی در قلعەی حلب!
امروز محمد جولانی رهبر گروه تحریر الشام بر فراز قلعەی تاریخی حلب ظاهر شد.
هشت سال قبل تصویر سردار سلیمانی در همین مکان به نماد پیروزی ایران و متحدانش در جنگ سوریە بدل شدە بود.
دست بدست شدن مجدد حلب نشان می دهد ورق برگشته؛ نه تنها در سوریە بلکه در سطح منطقه. جنگ سوریه بە نوعی جنگ داخلی خاورمیانه به شمار می رود.
8 سال قبل ایران نه تنها سوریه بلکه خاورمیانه را فتح کرده بود و با امضای برجام به نوعی آتش بس سیاسی با غرب هم دست یافته بود.
مساله اما این بود که از دید طرف طرف غربی، دوام و استحکام برجام به تنش زدایی در منطقه گره خورده و استعارەهای برجام دو و سه ناظر به این معنا بود.
ایران که در عراق، لبنان، سوریه و یمن دست بالا را داشت و در داخل هم نگران بالادستی میانه روها بود، آمادەی بده بستان بیشتری نبود.
غرب می خواست دستاوردهای خاورمیانەای ایران را در چارچوب یک نظم منطقەای مشروع جرح و تعدیل و چکش کاری کند.
ایران اما نمی خواست از جایگاه قدرت منطقه به بازیگر منطقەای نزول اجلال نماید.
آنچه در شش سال گذشته تا امروز رخ دادە، برهم کنش این دو دیدگاه بوده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺حجاب فروشی و سرمایه داری نظارتی!
زوایای پیدا و پنهان و جرم انگاری و مجازات های عجیب و غریب قانون حجاب، از منظر اقتصاد سیاسی هم قابل تحلیل است.
مساله فقط این نیست که یک دیدگاه فرهنگی بغایت محافظه کارانه، از رهگذر ابزار قانون در صدد تحمیل علائق و هنجارهای خود به اکثریت است، بلکه مقصود نهان قسمی تولید اقتصادی از بدن زنان است.
چندی است گفته می شود که جوامع غربی توسعه یافته وارد مرحلەی سرمایه داری نظارتی شدەاند.
بدین معنا که شرکت های بزرگ اطلاعاتی نظیر گوگل و برخی پلتفرم های اجتماعی که غالبا خدماتشان رایگان است، هرینەهای خود را از طریق جمع آوری داده های خصوصی کاربران جبران می کنند.
از باز کردن یک حساب ایمیل گرفته تا کاوش و وب گردی در موتورهای جستجو و پسند و اشتراک گذاری ها، به دقت رصد و ذخیره می شود و اولویت و سلیقەی کاربران مورد شناسایی قرار می گیرد.
در واقع جمع آوری داده های خصوصی مردم در بانک های مجازی، اصلی ترین سرمایه و بدن انسان بسان کانی پایان ناپذیر، مقصد عمدەی سرمایە داری نظارتی است.
به زبان دیگر در این مدل اقتصادی، بدن انسان بجای چاه های نفت و معادن الماس و مس استخراج و مورد بهره برداری قرار می گیرد.
گویا طراحان قانون حجاب و عفاف نیز به نسخەای تحریف شده از سرمایه داری نظارتی/اطلاعاتی چشم دوخته اند.
همانطور که ما در طول 150 سال گذشته با مدرنیته، دمکراسی، سوسیالیسم و نئولیبرالیسم بومی و تحریف شده سروکار داشته ایم، این بار باید با کاپبتالیسم نظارتی تحریف شده چشم در چشم شویم.
مدرنیته و نوسازی را به توسعەی آمرانەی کج و کولە و ناتمام ترجمه کردیم.
دمکراسی در عوام گرایی و توده پرستی خلاصه شد و سوسیالیسم هم پس از غسل تعمیدی مقدس در پیشگاه مذهب، با تلفیق قیبله و عقیده در پوششی مدرن و امروز پسند، صورتی دگرگون یافت.
درست است که سرمایه داری در مسقط الراس غربی خود به معنای آمد و شد آزادانەی سرمایە و پیروی از عقل خودبنیاد بازار است، اما در جهان غیر غربی الگوهای متفاوت و متنوعی از آن پدید آمد.
چین مهم ترین الگوی از این نوع، قسمی سرمایه داری دولتی و حزب کمونیست بزرگ ترین کارفرمای کشور است.
در ایران ما اما این نسخەی ابتدا به ساکن تحریف شده نیز دگربار تحریف شد.
سرمایه داری رفاقتی به معنای پبوند ناگسستنی مردان سیاست و کسب و کار و مخدوش شدن مرز بین بخش خصوصی و عمومی است.
جایی که بی پشتکار و خلاقیت می توان از قدرت به ثروت رسید و از خوان گشودەی اموال عمومی، تسهیلات حاتم بخشانه، بخشش های مالیاتی، مجوزهای خاص صادرات و واردات و امضاهای طلایی متنعم شد.
در این ساختار اقتصادی ویژه، بیراه نیست اگر نسخەای بومی و مخدوش از سرمایه داری نظارتی هم به میان آید.
گوگل و متا و مایکروسافت از طریق جمع آوری داده های خصوصی انسان ها و پیش بینی پذیر کردن رفتارشان، بە کسب بیشینەی سود می پردازند.
مردان سرمایه داری رفاقتی اما در اندیشەی کسب سود از امیال و سلائق یک جامعەی چهل میلیون نفری از رهگذر دیالکتیک مقاومت و انکار هستند.
این راهی است که هیچ خلاقیتی نمی خواهد، تنها اندکی تخیل سیاسی و شم اقتصادی لازم است تا ارقام سر به فلک کشیدەی جرائم رسمی و بازارهای جانبی و غیرمستقیم آن را محاسبه نمود.
زمانی لنین می گفت؛ امپریالیسم عالی ترین مرحلەی سرمایە داری است.
لابد اگر امروز زنده بود می گفت سرمایه داری نظارتی عالی ترین مرحلەی امپریالیسم فرهنگی است.
اما به طور قطع دربارەی قانون حجاب و عفاف درمانده می شد، چه می توانست بگوید؛
برده داری پست مدرن؟ اوج اعتلای سرمایه داری رفاقتی؟ سرمایه داری نظارتی اسلامی؟ یا ...
#صلاح_الدین_خدیو
#اقتصاد_سیاسی
@sharname1