مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
13 March 2025 14:51
🗣️ «کلمه‌ها بیشتر از ما می‌دانند. ضخیم و چندلایه‌اند. تودار، خون‌سرد، پابرجا، با ثبات، ریشه در اعماق دارند. ما را سر می‌دوانند آن‌گاه که با آن‌ها سرسری برخورد می‌کنیم. تصور می‌کنیم بر آن‌ها حکم می‌رانیم، که ابزار و مصالح بیانی ما هستند اما آن‌ها هستند که ما را به این سو و آن سو می‌کشانند. سرنوشت‌مان را رقم می‌زنند.»
-شهروز رشید، دفترهای دوکا، ص ۲۰۹
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت می‌نویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بی‌وقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش می‌دهیم.
✌️ یک ساعت نوشتن=یک ساعت تمرکز، یک ساعت تفکر، یک ساعت آرامش، یک ساعت پرواز، یک ساعت خوشبختی
⭐️ #گزارش_رشد
پنجشنبه ۲۳ اسفند
⭐ ما توانایی در تمرکز و توجه را از نشانه‌های روشن خوشبختی می‌دانیم.
درباره‌ی این موضوع در این وبینار نویسنده‌ساز بیشتر گفته‌ایم.
❤️🔥 اگر شما هم تا پیش از ساعت ۹ شب، یک ساعت نوشتید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
12 March 2025 20:26
📌نوشته‌های اخیر الهه نصیری در وبگاه مدرسه نویسندگی:
نخستین گام برای نوشتن داستان کوتاه | دیدن دنیا با دو چشم داستان‌بین
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35625/
بن‌بست نویسنده | چگونه در مسیر نوشتن دوام بیاوریم؟
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35721/
واژه‌اندوزی | ٢ تمرین برای گسترش دایره واژگان فارسی
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35814/
کوتاهنویسی | ایده‌هایی برای نوشتن کپشن در اینستاگرام
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35747/
این‌‌گونه فهرست‌‌نویسی نویسنده را منظم‌تر و خلاق‌تر می‌کند
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35819/
شعر چیست؟ چرا باید شعر بخانیم؟
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35868
چگونه نثر خوب بنویسیم؟ | ۳ تمرین بهبود نثر‌نویسی
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35885
چگونه تغییر کنیم؟ مثلث دگرگرد: تغییر با نوشتن و خاندن و گامیدن
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35917
نوشتن از پدر و مادر | چرا نوشتن از روابط مهم زندگی‌مان تمرینی سازنده است؟
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35931
معماری نقد | چگونه نقد کتاب بنویسیم؟
⤵️
https://madresenevisandegi.com/35943
❎برای مشاهده‌ی کانال الهه نصیری روی پیوند زیر کلیک کنید↪️
@
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
12 March 2025 10:12
راوی بی‌تربیت می‌شود
(لینک فصل ۱)
فصل ۲:
اول زنگ زدم به نیما. گفت دیگر با تقی کار نمی‌کند و تقی هم عوض کرده شماره‌اش را. خطِ یک داشت. نیما گفت لابد فروخته و زده به قمار، باز. گفت برو پاساژ ایران از چند نفر بپرس پیداش می‌کنی بل‌اخره. مدت‌ها بود نمی‌رفتم سمت انقلاب. خیلی سفارش داشتم برای طرح جلد. اما دیگر نمی‌خاستم کار کنم با ناشر جماعت. فقط گاهی برای جشن امضای برخی کتاب‌ها پوستر می‌زدم آن هم به درخاست برخی نویسنده‌ها و یکی دو ناشر که کم‌تر رذل بودند (یا رذالتشان قابل‌تحمل بود). تو انقلاب با دیدن هر ویترینی و کتابی یاد هزار تا ایده‌ی بی‌سرانجام خودم می‌افتادم و وعده‌های رفقای کون‌فراخ. یک‌سره باران می‌بارید از اول هفته. چتر سیاهی که آن هم هدیه‌ی لیلا بود برداشتم و پیاده راه افتادم سمت انقلاب. چتر دست نمی‌گرفتم غالبن. یاد حرف مسعود می‌افتادم و خنده‌ام می‌گرفت: «چتر مال کونیاس.» آتلیه‌ام تو خیابان میرزای شیرازی بود، یک کوچه پایین‌تر از تخت‌طاووس. دفتر را نزدیک آنجا گرفته بودم به خاطر کار با روزنامه‌یی دولتی که دو هفته بعد از سکونتم همکاری‌مان به خاکِ فنا رفت سر برهنه‌گویی‌هایِ مسعود. صفحه‌ی اول روزانه را می‌بست مسعود. عصر که می‌شد سردبیر و دبیرسرویس‌ها می‌آمدند دورش می‌نشستند و تیترها و عکس‌های صفحه اول روزنامه را برمی‌گزیدند. یک بار سردبیر روزنامه تیتر زیرکانه‌یی زد درباره‌ی احتمال افزایش نرخ بنزین و مسعود بهش گفت: «داداش! خیلی دادی.» طرف به جای خنده سگرمه‌هاش رفت تو هم. صفحه‌بند روزنامه، آن هم در آن محیط خایه‌مال‌خیز نباید چنین خبطی می‌کرد. البته مسعود کلن به همه از جمله من این را هزار بار گفته بود و من یکی که خوشحال هم می‌شدم از مهر تأییدی که بر هوش و ذکاوتم می‌خورد مثلن. گفتم پیاده بروم شاید ذهنم راه افتاد راه‌رفتنی، اگر هم وسط راه پشیمان شدم، توی بلوار کشاورز فلافلی چیزی می‌زنم و از همان‌جا برمی‌گردم خانه (آتلیه، دفتر یا هر خراب‌شده‌ی دیگر). باز نشد چتر. با حرف مسعود خودم را تسکین دادم. البته من با هیچ کلمه‌ی کون‌داری مشکل نداشتم. حتا دوست داشتم کتابی بنویسیم در ریختارِ کون و اسمش را هم بگذارم «زندهبهکون» به سیاق «زنده‌به‌گور» هدایت. کتابی که خودش هم می‌توانست قطع و برشی اندازه و شبیه کون داشته باشد و هر صفحه‌اش لپی از کونی باشد (به سیاق «سنگی بر گوری» از آل‌احمد) توی راه به جای فکر به تقی و حرف‌هایی که می‌خاستم بزنم، تا خود انقلاب فکرم مشغول محتوای «زندهبهکون» بود. اینکه می‌توانستم کتاب را با فونتِ خودم صفحه‌‌آرایی کنم. کتاب می‌توانست جملات قصار و حکایت و اطلاعاتی باشد درباره‌ی باسن در هنر نقاشی و طراحی و گرافیک. در مقدمه هم می‌توانستم بگویم که چطور طراحی فونتی تازه مشوقم بود تا کونم را بچسبانم به صندلی و «زندهبهکون» را بنگارم. خبر نداشتم هنوز از مصیبتی که می‌خاست بیخِ خِرم را بگیرد و تا همین امروز بیندازدم تو هچل و نگذارد به هیچ کدام از هدف‌هایم برسم. اصلن شاید اسم همین کتاب را به جای «پاورقی» گذاشتم «زندهبهکون». به مجوزپجوز هم که فکر نمی‌کنم هرگز. «زنده‌به‌باسن» و «زنده‌به‌نشیمنگاه» و «زنده‌به‌سرین» هم نمی‌تواند زهرِ کون را بگیرد و کتاب «بی‌تربیتانه‌ی» مرا وارد بازار رسمی کند. زنده باد عنترنت. تو همین فکرها بودم که دیدم اول خیابان آزادی‌ام و نئونِ پاساژ ایران در برابرم.
ادامه دارد...
شاهین کلانتری
#تردیدار #پاورقی
✅ @
➕ shahinkalantari.com
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
11 March 2025 17:11
در آرمانشهر تو
اشاره: به سیاق ریچارد براتیگان که گفت هر دختری را شعری باید، می‌توان گفت هر آدمی را پرسشنامه‌یی باید.
ماجرای «پرسش‌نامه‌ی پروست» را می‌دانید لابد. فهرستی‌ست از سؤال‌های گوناگون که نشریات جهان تاکنون از هزارها نفر کرده‌اند (با جستجویی در وب نمونه‌هایی از آن را می‌یابید.).
حالیا هوس کرده‌ام سه‌‌شنبه‌ها #پرسشنامه هوا کنم.
بگویم که مخاطبم را اهل نوشتن و خاندن پنداشته‌ام.
این هم از ادامه‌ی پرسش‌نامه‌ی من:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۸. شگفت‌انگیزترین اختراع بشر را چه می‌دانی؟
۹. در آرمانشهر تو چه کارهایی خلاف قانون است؟
۱۰. اگر دست تو بود چه درسی را به درس‌های مدرسه می‌افزودی؟
۱۱. اگر درخت بودی، چه درختی بودی؟ چرا؟
۱۲. کدام یک به باورهای تو نزدیک‌تر است: «می‌بخشم اما فراموش نمی‌کنم.» یا «می‌بخشم و می‌کوشم فراموش کنم.»؟
۱۳. بهترین سن مرگ را چندسالگی می‌دانی؟
۱۴. چگونه می‌توانی به اشتباهات خودت، بیشتر و دقیق‌تر، پی ببری؟
🥹 همواره مشتاقم پاسخ‌های شما را بخانم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @
➕ shahinkalantari.com
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
10 March 2025 21:11
جمله‌های جورواجور
اشاره: واژه در جمله می‌شکوفد.
ستون «#جمله‌برداری» کوششی‌ست برای نحوشناسی؛ شیوه‌ی چیدمان کلمات در جملات. در اینجا برونه‌ی جمله را بیش از درونه‌ی آن ارج می‌نهیم.
لابه‌لای کتاب‌ها گاه جمله‌هایی می‌بینی که قشنگند اما نه قابل نقل؛ برای مثال این پاره از «پایان یک عمر»:
«قبول کردم اما، و باید وابگذارم. می‌گذارم. همه‌چیز، هر چه. قضاوت‌ها و باورهایم را، اول از همه.»
مضمون خاصی ندارد اما ریختارش شوق‌انگیز است.
پس این سخنانْ به‌قصد نقلِ حرف‌های حکیمانه گرد نیامده‌اند، البته اگر پند و حکمتی هم داشتند، نوش جان.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«ساکت می‌مانی، بعد سؤال یادت می‌رود، می‌خواهی از پنجره بیرون را نگاه کنی، اما تعجب می‌کنی از اینکه رنگ بیرون مات شده، بعد فکر می‌کنی شاید شیشه را مات کرده‌اند، بعد یادت می‌آید که شمه سؤالی کرده بود، اما وقتی چشمت را برمی‌گردانی تا جوابش را بدهی، می‌بینی رفته، در سکوت رفته، بی‌که سکوت را بشکند.»
-سودابه فضایلی، صداع، ص ۱۳۱
«مادرم ناشنوا بود و راه سرزمین آواها بر گوشش بسته.»
-فرشته کوثر، بیداد سکوت، ص ۵۲
«بحثمان به درازا کشید و مرد کم‌کم نرم و نرم‌تر شد و حیرت کرد که بیش از دویست میلیون مسلمانِ شبه‌قاره‌ی هندوستان زبان فرهنگی و مذهبی‌شان فارسی است. و سرانجام بدین واقعیت گردن نهاد که اگر مسلمانی با زبان و فرهنگ فارسی آشنا نباشد بی‌تردید با بیش از نیمی از فرهنگ اسلامی بیگانه است.»
-سعیدی سیرجانی، آشوب یادها، ص ۱۶۸
«یکی از بسترهای بهینه و شگردهای شگرف و خاستگاههای خجسته در پندارآفرینی و نغزی، در نابی و نوآیینیِ سخن، بافتار لغزان و نرمش‌پذیر نحوی در جمله‌ی پارسی است که به‌ناچار نرمش‌پذیی و لغزانی، در بافتار معنایی، را به ارمغان می‌آورد؛ به‌گونه‌ای که خواننده‌ی ادب‌دان و نابیوسان (=غیرمنتظره)، بنشیند و به کاری دلاویز و شورانگیز دست بیازد که شکارِ معناست، در بیت؛ بیتی که به پاسِ بافتارِ لغزانِ نحوی و معناییِ خویش که ساختاری نغز و زیبایی‌شناختی بدان بخشیده است، شکارستان پندار شاعرانه می‌تواند بود.»
-میرجلا‌ل‌الدین کزازی، نارنجستان ناخودآگاهی، ص ۳۸
«خبر آمد و در دلِ آن‌ها که شنیدند و یادی داشتند که آن را بپذیرد اندک‌اندک جا باز کرد.»
-پرویز داریوش، یاد بیدار، ص ۱۱
«کف پا بر زمین آمد و بر طپش گرم خاک.»
-ک. تینا، شرف و هبوط و وبال، ص ۹
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @
➕ shahinkalantari.com
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
09 March 2025 17:25
آخرین حرف روح من
#شعر
بیژن جلالی، رنگ آبها
@
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
09 March 2025 11:39
🗣️ «هدف فقط نوشتن است. نوشتن تا رسیدن به آن لحظه‌ای که دیگر حرفی برای گفتن وجود ندارد. شاید در آن لحظه به کودکی نزدیک شوم.»
-مهران تمدن، مدت احتضار
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت می‌نویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بی‌وقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش می‌دهیم.
✌️ یک ساعت نوشتن=یک ساعت تمرکز، یک ساعت تفکر، یک ساعت آرامش، یک ساعت پرواز، یک ساعت خوشبختی
⭐️ #گزارش_رشد
یکشنبه ۱۹ اسفند
⭐ ما توانایی در تمرکز و توجه را از نشانه‌های روشن خوشبختی می‌دانیم.
درباره‌ی این موضوع در این وبینار نویسنده‌ساز بیشتر گفته‌ایم.
❤️🔥 اگر شما هم تا پیش از ساعت ۹ شب، یک ساعت نوشتید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
08 March 2025 20:54
هستم که می‌نویسم
بودن به جز زبان نیست
#شعر
مریم آذرمانی، زخمه
@
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
08 March 2025 11:35
دسته‌بندی‌های سودمند | دستهبندی می‌کنم، پس می‌فهمم
اشاره: شنبه‌ها با هشتگِ #اکنونیدن یکی از مطالب کلیدی وبگاهم را بازنویسی و بخشی تازه از آن را در اینجا هوا می‌کنم.
نوشتار این هفته درباره‌ی «دسته‌بندی‌های خلاق» است.
پیش‌حرفِ مقاله:
دستهبندی سامان می‌بخشد. دستهبندی پوشیده‌ها و پریشیده‌ها را از نهان تاریکی به عیان روشنایی می‌آورد. دستهبندی کلید انتقال دانش است.
دستهبندی نقص‌هایی هم دارد. گاه استثناها را نادیده می‌گیرد. گاه به زورچپانیِ چیزی به دسته‌یی نامربوط می‌انجامد. گریزی نیست اما. کیفیت دستهبندی را با سنجه‌یِ سودمندی و ناسودمندی می‌سنجیم، نه درست و غلط.
در مسیر یادگیری‌ام همواره وامدار دسته‌بندی‌های سودمند بوده‌ام و بهترین معلمان را کسانی می‌پندارم که دسته‌های متفاوتی عرضه می‌‌دارند.
برای مثال، با مثلث پیرنگِ رابرت مک‌کی در کتاب «داستان» بود که توانستم با سه الگوی شاه‌پیرنگ و خرده‌پیرنگ و ضدپیرنگ آشنا شوم و به درک بهتری از ساختار رواییِ رمان‌‌ها و فیلم‌نامه‌ها برسم.
و کوشیده‌ام با دسته‌بندی‌هایی مانند «پازل نویسندگی» روشی خودشیوه برای آموزش نویسندگی بسازم.
این صفحه را ساخته‌ام تا انبانی باشد از انواع دسته‌بندی‌های که این‌سو و آن‌سو می‌بینم.
دسته‌بندی‌های سودمند را می‌توان مانند تور کوچکی به دریاهایی افکند که ماهیان بسیار و رنگارنگ دارند.
برای آشنایی با نمونه‌ها روی پیوند زیر کلیک کنید:
shahinkalantari.com/dastebandi
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @
➕ shahinkalantari.com
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
07 March 2025 18:06
دستاورد داستانی
اشاره: جمعه‌ها از هدف هفته‌ام می‌گویم. شاید هم‌هدف شدیم. نخستین گام تعریف فشرده‌ی هدف است. سپس برای هر روز هدفکی برمی‌گزینیم.
هدف هفته:
بازبینی عملکرد سالانه با داستان‌ورزی
شاید بنگری و ببینی جز شکست و مشتی کارِ ناتمام از سالِ سپری‌شده نمانده برایت. اما هر ناتمامی را می‌توان در داستانی تمام کرد و از هر شکستی دستاوردی داستانی ساخت؛ خودش را نداری قصه‌اش را که داری.
هدف این هفته‌ی من و همسفرانم درنگی بر ماه‌های پیشین است و بیرون کشیدن قصه‌یی کوتاه از شکمِ رخدادهای ریزودرشت.
هدفک‌ها:
شنبه:
-وانویس محتوای ضلع اول مثلث داستانسال: ایده‌یابی برای داستان کوتاه
-صورت‌بندی تمرین‌هایی برای یادآوری و سازماندهی رخدادهای زیسته
-بازطراحی ساختاری برای نگارش داستان کوتاه
-برگزاری جلسه‌ی نخست کارگاه داستانسال
یکشنبه:
-نقدوبررسی یکی از بهترین نمونه‌های داستان کوتاه با همسفران داستانسال
دوشنبه:
-وانویس محتوای ضلع دوم مثلث داستانسال: نگارش نسخه‌ی نخست داستان کوتاه
-صورت‌بندی تمرینی برای گسترش خلاقانه‌ی متن داستان
-برگزاری جلسه‌ی دوم کارگاه داستانسال
-ارزیابی ایده‌های همسفران کارگاه
سه‌شنبه:
نقدوبررسی یکی از بهترین نمونه‌های داستان کوتاه با همسفران داستانسال
چهارشنبه:
-وانویس محتوای ضلع سوم مثلث داستانسال: ویرایش و بازنویسی داستان کوتاه
-برگزاری جلسه‌ی سوم کارگاه داستانسال
-ارزیابی تمرین‌های همسفران داستانسال
پنجشنبه:
-ارزیابی نسخه‌ی نهایی داستان‌ها و معرفی بهترین نمونه‌ها در کانال کارگاه داستانسال
شاهین کلانتری
#تردیدار #هدف_هفته
✅ @
➕ shahinkalantari.com
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
07 March 2025 13:16
💓 الهام‌بخش
#دیدنی
از کار و زندگیِ ابوتراب خسروی:
⬇️
https://youtu.be/WhTddpbn5Fg?si=IHg4oE1IOhezP-Y-
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
06 March 2025 14:35
#شعر
محمدحسین مدل، لحظه‌های بی‌وقت، ۱۳۷۵
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
05 March 2025 21:44
🗣️ «هنر و حرفه‌ی من زندگی‌کردن است.»
-میشل دومونتی
✅ تجربه‌نگاری حضور در کارگاه آنلاین فهرستن
🫥 نظرات همسفران دوره را این پایین ببینید:
🧡
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
05 March 2025 19:58
با توجه به این وضعیت و اینکه زمام دقیقی هم برای رفع اشکال اعلام نشده، وبینار امشب رو موکول می‌کنیم به فردا ساعت ۱۰ شب (پنجشنبه ۱۶ اسفند)
Читать полностью…
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
05 March 2025 19:41
▶️ یادآوری وبینار نویسنده‌ساز
✅ ساعت ۲۲:۳۰
#استثنا
اطلاعات بیشتر:
👇
/channel/shahinkalantari/12767
Читать полностью…
20203