Global Center for Intercivilizational Dialogue Founder and Director of Global Critical Theory Center & Founding Editor of Islamic Perspective since 2007-2018 and Advisor since 2018 onwards
گفتگو با دکتر سید جواد میری
با عنوان «ایران امروز و فردا»
جلسه دوازدهم
چهارشنبه 1 بهمن ماه 1399
ساعت 18:00
لایو در اسکایپ
گروه آموزشی پل
https://www.instagram.com/pol.educational.group/?hl=en
@TirdadPhilosophyChannel
@seyedjavadmiri
https://saednews.com/fa/post/seyed-javad-miri-on-value-free-science-law-or-rule
Читать полностью…#... مسئله شناسی بدون عمل نقد ممکن نیست. اما جای شگفتی این است که نقد را گاهی و بسیاری این گونه فهم نمی کنند ... بسیاری از دانشگاهیان ... مواجهه ای محتاطانه با نقد دارند و آن را نوعی منفی بافی قلمداد می کنند. (نعمت اله فاضلی، ۱۳۹۹. ۱۵۳-۱۵۴)
کتاب "زندگی سراسر فهم مسئله است"
@seyedjavadmiri
تبارشناسی نو-اندیشی دینی
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
تاملی در باب "تحولات ساختاری علم" در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و نسبت آن با نهاد علم در ایران
. تحول در ساختارهای علم بر چه مبنایی استوار است؟
. مدیریت در ساختار آکادمی متولی تدبیر در سازمان علم است نه "تغییر در محتوای علم"
. چرا مدیران در مراکز علمی به دنبال دگرگونی محتوای ساختاری علم هستند؟
. به عنوان مثال، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ما رشته ای با عنوان "مطالعات امنیت" داریم ولی با "مداخله کارمندوارانه" مطالعات امنیت تبدیل به "جامعه شناسی امنیت" شده است و مبنای چنین مداخله ای بر اهل علم پوشیده است و همزمان رشته های عربی و فلسفه و مدیریت جزیی از جامعه شناسی و علوم اجتماعی هستند!
. برای فهم این وضعیت از مفهوم "مدیریت عوضی" در صورتبندی مدیریت در نهاد علم می توان سخن گفت. اما مفهوم عوضی به چه معناست؟ آیا معنای محاوره ای آن مقصود است یا معنای پیچیده تری مد نظر است؟ در اینجا عوضی به معنای dislocation مقصود من است.
در گفتگو با سیدجواد میری
ساعت ۱۹ الی ۲۰
۳۰ دی ۱۳۹۹
@seyedjavadmiri
نقد سیاستگذاری های آموزش عالی در حوزه "مدیریت نظام دانایی"
در گفتگو با سیدجواد میری
ساعت ۱۴ الی ۱۵
۳۰ دی ۱۳۹۹
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
در بالا نوشته شده است که "مسیح متولد شد" و در عکس های دیگر نمایی از مراسم تعمید را برای شما عکس گرفته ام.
@seyedjavadmiri
در اینجا شما قلم و کاغذ مخصوص برای مردم گذاشته اند تا نام اموات خویش را بنویسند تا در کلیسا برای شادی روحشان دعا خوانده شود و شماره حسابی هم نوشته شده است که مخصوص کلیسا است و شما می توانید به حساب کلیسا وجوهات خود را واریز کنید. در زیر میز هم بسته لباسی است که مردم برای مستمندان جمع کرده اند تا در این سرمای جانسوز تنشان را با این البسه گرم کنند.
@seyedjavadmiri
شعائر دینی در ایام کرونا در روسیه
یکی از موضوعات بحث برانگیز در ایام سیطره ویروس کرونا بحث شعائر جمعی دینی در ساحت عمومی بوده است. بسیاری از کشورها سیاست های سختگیرانه در مواجهه با پدیده "شعائر جمعی دینی" اتخاذ کرده اند و ایران هم یکی از آن کشورها است. اما امشب (۱۸ ژانویه) در تقویم کلیسای "پرواسلوانای روسی" (کلیسای ارتدوکس روسیه) مصادف با شب غسل تعمید عیسی مسیح است. روس های مسیحی بر این باورند که عیسی در ۷ ژانویه بدنیا آمد و در ۱۹ ژانویه غسل تعمید شد. از این روی شب نوزدهم ژانویه به کلیسا می روند و به دعا و نیایش دسته جمعی می پردازند و امسال هم مراسم به صورت معمول انجام شد. من به کلیسایی به نام
Храм Иверской иконы Божией Матери Орла
(کلیسای نماد ایبریایی مادر خدا)
در شهر آریول رفتم و از نزدیک شاهد بودم که مراسم به صورت دسته جمعی برگزار شد و فاصله فیزیکی هم به صورت جدی رعایت نمی شد ولی اکثراً ماسک بر صورت داشتند ولی کودکان مستثنی بودند و ماسکی بر چهره نداشتند. تلاش کردم چند فیلم و عکس برای شما بگیرم و توضیحاتی موجز ذیل عکس ها و کلیپ ها برای شما خواهم نوشت.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
الهام از مفهوم "جامعه عوضی" در نگاه شریعتی و رسیدن به مفهوم "محقق عوضی"
در مجموعه آثار شریعتی مفهومی را به صورت موجز به کار می برد ولی آن را توسعه نمی دهد. مفهومی که شریعتی به کار می برد مفهوم "جامعه عوضی" است که یکی از برجسته ترین مولفه هایش عدم تطابق بین "زمان تقویمی" و "زمان اجتماعی" اش است. این عدم تطابق دو زمان ناسازوارگی های بنیادین در جامعه و مردمانش ایجاد می کند و شریعتی از آن با عنوان "جامعه عوضی" یاد می کند ولی مفهوم "عوضی" اگر دقیق صورتبندی نشود ممکن است مخاطب را دچار سوء تعبیر جدی کند. این مفهوم به معنای محاوره ای آن نباید تلقی گردد که در آن خوانش به خصلت و خصوصیت یک فرد توجه می شود. به عنوان مثال، در عبارت "او فرد عوضی است" که در این عبارت واژه عوضی به مثابه یک دشنام به کار رفته است. اما واژه عوضی را می توان در حالت دیگری نیز به کار برد و آن به عنوان مثال در عبارت "استخوان عوضی جا افتاده است" که در این ترکیب واژه بیان یک واقعیت است که در آن استخوان در رفته سر جای اصلیش جا نرفته است و همین موجب مشکلات جدی برای فرد شده است. به سخن دیگر، عوضی را می توان مساوق با مفهوم dis-located گرفت که در آن زمان تقویمی و زمان اجتماعی با هم تطابق ندارند و این موجب زایش جامعه عوضی یا dislocated society شده است. در کتاب زیر چاپ خود به انگلیسی در باب نظریه کلاسیک شریعتی به این موضوع کامل پرداخته ام ولی در اینجا می خواستم با الهام از مفهوم جامعه عوضی شریعتی دست به برساخت مفاهیم جدیدی بزنم و آن "محقق عوضی" و "دانشگاهی عوضی" است که دچار انقطاع زمانی شده اند و ذهنشان در نسبت با جامعه مورد مطالعه شان دچار نوعی گسست بین زمانمکان تقویمی و زمانمکان اجتماعی شده است. به سخن دیگر، در آثار این سنخ از محققان ما با پدیده جالبی روبرو هستیم که در باب ایران می نویسند ولی هیچ در باب ایران نمی گویند بل ترجمه "مکان دیگری" ذهن آنها را درگیر کرده است و مبنایی چیزی در باب مکان ایرانی نمی گویند. این سنخ از محققان را می توان "محقق عوضی" صورتبندی کرد که در-جای-خود نیستند بل در-جای-دیگر هستند ولی می پندارند در باب ایران می نویسند. این پدیده موضوعی قابل مطالعه است و مفهوم "جامعه عوضی" شریعتی می تواند رهگشا باشد. البته فکر نکنید این مفهوم فقط محدود به دانشگاهیان است. شما می توانید بسیاری از حوزویان را هم ذیل این مفهوم مورد مداقه قرار دهید و حتی بسیاری از اهل سیاست را هم می توان با این مفاهیم مورد خوانش قرار داد و مهمتر اینکه این مفاهیم را نباید محدود به جامعه ایران کرد. زیرا این سنخ از مفاهیم قابلیت عام دارند و می توان آنها را در مطالعه پدیده های عام اجتماعی مورد استفاده تئوریک قرار داد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
زندگی سراسر فهم مسئله است: مسئله و مسئله شناسی در علوم اجتماعی و انسانی ایران
این کتاب گرانسنگ نوشته دکتر نعمت اله فاضلی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ایران است. کتاب توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تابستان سال ۱۳۹۹ در ۴۰۹ صفحه به چاپ رسیده است. مولف در کتاب می نویسد که
"بیش از همه باید از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس آن جناب آقای دکتر حسینعلی قبادی نام ببرم که این فرصت را به من داد تا این پژوهش را در چارچوب وظائف شغلی سالانه ام انجام دهم ... امیدوارم تقدیر و سپاس قلبی مرا پذیرا باشند" (۱۳۹۹. ۱۱).
کتاب دارای نه فصل و یک مقدمه می باشد. اکنون که در روسیه بسر میبرم تصمیم گرفته ام سیر مطالعاتی آثار دکتر نعمت اله فاضلی را که از آغاز سال ۱۳۹۹ شروع کرده بودم تا پایان سال در آریول به اتمام برسانم. کتاب حاضر را به دقت مطالعه کردم و نزدیک به هفتاد صفحه فیش برداری کرده ام. در این دو ماه پایانی سال ۱۳۹۹ تلاش خواهم کرد دستنوشته های خود را مرتب و بازنویسی کنم و در کنار مقاله پنجاه صفحه ایی که پیشتر نگاشته بودم به صورت یک کتاب مستقل با عنوان "بازخوانی روایت نعمت اله فاضلی از انسانشناسی" توسط انتشارات نقد فرهنگ به چاپ برسانم. امیدوارم کتاب جذابی بشود و برای ارتقاء "گفتگوهای درون-ایرانی" مثمرثمر واقع گردد.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
گفتگو با دکتر سید جواد میری
با عنوان «ایران امروز و فردا»
جلسه دوازدهم
چهارشنبه 1 بهمن ماه 1399
ساعت 18:00
لایو در اسکایپ
گروه آموزشی پل
@seyedjavadmiri
https://www.instagram.com/pol.educational.group/?hl=en
@TirdadPhilosophyChannel
بیطرفی ارزشی: قانون یا قاعده؟
دکتر نعمت اله فاضلی در کتاب "زندگی سراسر فهم مسئله است" می نویسد:
"در منظر مسئله شناسانه، حتی معتبر بودن روش ها یا انسجام و یکپارچگی تحقیقات و حتی تازه و نو بودن داده ها و نتایج تحقیق، کفایت نمی کند. در اینجا برای مسئله شناس ربط و ضرورت نتایج هر اندیشه و تحقیقی معیار اصلی ارزیابی هاست. ممکن است در اینجا مسئله شناس متهم شود به سوگیری ارزشی و نقض قانون بی طرفی ارزشی. اما نقد مسئله شناسانه نمی تواند به نام بی طرفی ارزشی چشم خود را به روی سود و زیان دیدگاه ها در زمینه های عدالت، آزادی، ارزش های اجتماعی و حقوق بشری ببندد. برای مسئله شناس این موضوع که هر دیدگاه یا پژوهشی از چه صدایی حمایت می کند، چه صداهایی را به سکوت وادار می سازد، چه صداهایی طرد می شود و به طور کلی سرنوشت انسان و جامعه تحت تاثیر این دیدگاه چگونه خواهد شد و یا چه پیامدهایی برای انسان و جامعه دارد موضوع جدی است و باید آن را "مبنای ارزیابی" قرار داد" (۱۳۹۹. ۱۵۵).
البته یک نکته در باب این طرح مسئله فاضلی می توان گفت و آن این است که "بیطرفی ارزشی" یک "قانون" نیست که بتوان آن را نقض یا عدم نقض کرد. قانون یک مفهوم دیگری است و بحث ماکس وبر درباره werturteilsfreiheit یا value-freedom مناقشه بر سر اقامه قانون یا نقض قانون در جامعه شناسی و علوم اجتماعی نیست بل بحث بر سر یک منظر یا "stance" است و تفاوت بنیادین بین قانون و منظر است. به سخن دیگر، فاضلی در صورتبندی منظر مسئله شناسانه، آنگونه که خود روایتش کرده است، تفاوت بین مفهوم "قانون" در بستر علوم اجتماعی و "منظر" را از هم درک نکرده است. به تعبیر دیگر، بیطرفی ارزشی را "قانون" صورتبندی کردن نشان از این دارد که مولف فهم درستی از نقدهای وبر در باب این موضوع ندارد. مسئله بیطرفی ارزشی در بهترین حالت می تواند به عنوان یک "قاعده" در علوم اجتماعی مطرح گردد و بین مفهوم "قانون" و "قاعده" تمایز بنیادین وجود دارد. البته برخی حتی معتقدند این قاعده می تواند یک "ایده آل" در ساختار علوم اجتماعی باشد ولی برخی دیگر بر این باورند که این قاعده یک "توهم" می تواند باشد. به عنوان مثال، رجوع کنید به کتاب
Value-Free Science? Ideals and Illusions. Edited by Harold Kincaid, John Dupre and Alison Wylie. Oxford Press, 2008.
به دیگر سخن، صورتبندی موضوع بیطرفی ارزشی در بستر علوم اجتماعی را نمی توان ذیل مفهوم "قانون" مورد مناقشه قرار داد و آنگاه در باب التزام و عدم التزام قانونی سخن گفت.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
تاملاتی در باب یک طرح در مورد "تبارشناسی نواندیشی دینی"
ابوالحسن فروغی از چهره های مهم نواندیشی دینی در ایران است که کمتر شناخته شده است. محمد علی فروغی را به دلیل ورودش در سیاست و رقابت های پنهان و آشکارش با معمار سلطنت پهلوی عبدالحسین تیمورتاش عموم بیشتر می شناسند ولی ابوالحسن فروغی کمتر کاویده شده است. او استاد مهندسطمهدی بازرگان بود و شریعتی هم به او لقب استاد خودم داده بود. نکته جالب دیگری که کمتر به آن توجه شده است مسئله نواندیشی دینی و نسبت آن با حرکت های اقلیت های دینی یهودی و مسیحی و زردشتی و بابی و بهایی در ایران است. البته این مهم به اَشکالی دیگر در آلمان و انگلیس و فرانسه و حتی روسیه هم قابل مشاهده است ولی در ایران مورد کند و کاو قرار نگرفته است. به عنوان مثال، نقش خاندان فروغی در سه حوزه سیاست و اقتصاد و دین بسیار قابل تامل است ولی تاکنون اثر قابل توجهی در این حوزه ندیده ام. در مطالعاتم به سه اثر از ابوالحسن فروغی برخوردم که در اوایل سالهای ۱۹۰۰ در پاریس به فرانسه به چاپ رسیده اند که در باب تحولات تمدنی و نقش حکمت و تعریف خاصی که او از حکمت می دهد اما بحوث این اثر مورد مداقه جدی قرار نگرفته است و حتی ترجمه ای از آثار فرانسوی او در ایران وجود ندارد. امروز شاید چاپ یک کتاب در اروپا یا آمریکا برای یک ایرانی ساده باشد اما در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم کار ساده ای نبود و نیاز به یک شبکه قوی از ارتباطات خانوادگی حتمی بود. اما ما نمی دانیم این شبکه خانوادگی یا علمی چه بوده است و چه کسانی آن را مدیریت می کرده اند و ابوالحسن فروغی که فردی گوشه گیر و عزلت گزین بوده چگونه تبادل مناسبات می کرده است. نکته دیگر، نقش پدر ابوالحسن فروغی در شبکه های اقتصادی قرن نوزدهم و بیستم و جایگاه محمد علی فروغی در معماری سلطنت پهلوی بعد از قتل تیمورتاش ... هر کدام می توانند مباحث مهمی در ایجاد فهم ما از تاریخ معاصر ایران باشند و بویژه در تبارشناسی نواندیشی دینی ما را یاری کنند. به نظرم تاریخنگاری اندیشه در فضای آکادمیک ایران به "رخدادهای مخاطره آفرین" ورود نکرده است و یکی از آن رخدادها نقش اقلیت های دینی در حوزه های اندیشه ای و فکری مدرن ایران است که به دلیل عدم ورود آکادمیک در دستان مورخین آماتور به "سیاهچاله های فکری" تبدیل شده اند.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
گفتگوی سیدجواد میری با روزنامه "آفتاب یزد"
@seyedjavadmiri
تاملی در باب "تحولات ساختاری علم" در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و نسبت آن با نهاد علم در ایران
در گفتگو با سیدجواد میری
ساعت ۱۹ الی ۲۰
۳۰ دی ۱۳۹۹
@seyedjavadmiri
نقد سیاستگذاری های آموزش عالی در حوزه "مدیریت نظام دانایی"
. در این نشست به این موضوع پرداخته شد که
۱. چرا اساساً باید به نقد سیاستگذاریهای آموزش عالی پرداخت؟ ضرورت عمومی و مصلحت عام به مثابه دو مولفه محوری مطرح شدند.
۲. نقد چیست؟ آیا نِق نِق کردن نقد است یا نشان دادن "ربط" و "ارتباط" بین اجزای مختلف جامعه یا حتی عدم ربط یا گسست ارتباطات بین اجزای گوناگون جامعه؟
۳. آموزش عالی یک "کلّ" است و برای فهم آن می توان "جزء" یا "اجزای" آن را مطالعه کرد.
۴. رویت پذیر و روایت پذیر کردن
"بی فکری" در آموزش عالی وظیفه جامعه شناسی معرفت است که پیوند "بی فکری" را با لابی های قدرت در ساختار آموزش عالی را نشان دهد.
۵. ما با یک بی فکری یعنی عدم انسجام بین اجزاء در پیکر آموزش عالی کشور روبرو هستیم. برای نمونه من برشی از این پیکر را برگزیده ام و آن را مورد تحلیل قرار دادم و "بی فکری نهادی" را در نسبت با مفهوم "طبقه بندی علوم" تشریح کردم و نتایج خود را اعلام نمودم.
در گفتگو با سیدجواد میری
ساعت ۱۴ الی ۱۵
۳۰ دی ۱۳۹۹
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmiri
پاتریس لومومبا اولین رئیس جمهور کنگو بعد از خروج استعمار بلژیک بود ولی دولت بلژیک مستقیم طرح قتل او را کشید و پس از ۵ دهه در ۲۰۰۱ این نقشه بر ملا شد و معلوم گشته که ماموران دولت او را ربوده و کشته و جنازه او را در اسید حل کرده اند و پیش از حل جسد بخشی از صورت و دندان او را بریده اند و امروز دختر لومومبا خواستار عودت باقیمانده پیکر پدرش شده است! بای ذنب قتل؟
What happened to Patrice Lumumba
Belgian Workers’ Party newspaper Solidaire explains, in 2001, amid a parliamentary inquiry into the Belgian state’s role in the assassination, policeman Gérard Soete — chief inspector in secessionist Katanga — admitted to the press that after the killing he had cut Lumumba’s corpse into pieces, before dissolving it in sulfuric acid.
https://jacobinmag.com/2020/08/patrice-lumumba-daughter-belgium-congo-teeth?fbclid=IwAR05a7kcFi7oDDYx3yVFPzlXZ_VNZAy6HU_G7RphBPG5Ly8bQG-fpVirRt8
@seyedjavadmiri
این عکس در حیاط کلیسا می باشد و مومنان برای برداشتن "آب مقدس" از مخازن میآیند و بطری های خود را پر می کنند.
@seyedjavadmiri
وضعیت ماسک در ایام سیطره ویروس کرونا در روسیه
همانطور که پیشتر اشاره کرده بودم در شهرهای روسیه مواجهه با ویروس کرونا به شدت و حدت ایران نیست. البته در همه امکان عمومی علائم هشدار دهنده نصب شده است و اشاره به فاصله گذاری نیز وجود دارد ولی ما شاهد "اضطراب عمومی" در سطح جامعه نیستیم. در اخبار نیز اشاره به گشت های پلیس وجود دارد که افرادی را که فاقد ماسک در اماکن عمومی هستند جریمه (۵۰۰ روبل روسیه که معادل ۱۷۵۰۰ تومن ایران) می کنند اما با همه این احوال مشاهدات میدانی ام در اماکن عمومی مانند اتوبوس و فروشگاه ها و ... نشان می دهد که همه این قواعد را رعایت نمی کنند. به عنوان مثال، در اتوبوس های شهری آریول با صحنه های بسیاری روبرو می شوید که افراد ماسک نمی زنند. در ذیل این یادداشت دو عکس را با شما به اشتراک می گذارم که در اتوبوس های شهری در روز دوشنبه ۲۹ دی ماه ۱۳۹۹ گرفته شده است و افراد جوان بدون ماسک در اتوبوس نشسته اند.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
مفهوم جامعه عوضی در روایت شریعتی
@seyedjavadmiri
کتاب جدید ریچارد تپر استاد بازنشسته دانشگاه لندن با عنوان "صداهای روستایی افغانی: داستانهای یک مجمع قبیله ای". شرح کوتاهی پروفسور تپر درباره این پروژه به انگلیسی داده است که خدمت شما ارسال می کنم. آنتروپولوژی دانشی مبتنی بر مطالعات میدانی است که غالباً سوژه اروپایی یا آمریکایی یا بعضاً روسی به مستعمرات سابق و لاحق خویش سفر می کنند و درباره "زندگی اگزوتیک" دیگری کاملاً متفاوت مطالعه می کند. البته تحولات بسیاری در ساختار فهم و تبیین در آنتروپولوژی (یا همان رشته ای که در ایران با عناوین انسانشناسی و مردمشناسی شناخته می شود) رخ داده است اما یک نکته کماکان لایتغییر باقی مانده است و آن سویه "حضور در میدان" و آن هم میدانی که با میدان مطالعات جامعه شناسی متفاوت است. به عبارت دیگر، میدان جامعه شناس جوامع صنعتی و شهری و مدرن محسوب می شد و میدان آنتروپولوژی جوامع بومی و خارج از محدوده غرب یا جوامعی که زمان تقویمیشان با زمان اجتماعیشان مطابقت نداشت.
Afghan Village Voices: Stories from a Tribal Community
Compiled by Richard Tapper, with Nancy Lindisfarne-Tapper; London, Bloomsbury (I B Tauris) 2020
https://www.bloomsbury.com/uk/afghan-village-voices-9780755600861/
Afghanistan in the 20th century was virtually unknown in Europe and America. At peace until the 1970s, the country was seen as a remote and exotic land, visited only by adventurous tourists or researchers. Afghan Village Voices is a testament to this little-known period of peace and captures a society and culture now radically affected by four decades of revolution, invasion, civil war, famine, exile, death and suffering.
This a book about the Piruzai, a tribal community of some 200 families who farmed in northern Afghanistan and in summer took their flocks to the central Hazârajât mountains. It is a collection of remarkable stories, folktales and conversations, recorded during field research in the early 1970s by Richard Tapper and Nancy Lindisfarne-Tapper (author of Bartered Brides: Politics, Gender and Marriage in an Afghan Tribal Society).
The stories range from memories of the Piruzai migration to the north a half century before, to feuds, ethnic strife and the doings of powerful khans. There are stories of falling in love, elopements, marriages, childbirth, religious life, and the world of spirits. Still others are of farming and livestock-rearing, and the skills and skulduggery people need to survive. Providing unprecedented insight into the depth and colour of rural Afghan lives, the book is a remarkable document of Afghanistan at peace, told by a people whose voices have rarely been heard. Afghan Village Voices is not about current or recent events, but about the lives of some rural Afghans many of whose children and grandchildren have probably been actors in those events.
Richard Tapper
Emeritus Professor of Anthropology in the University of London
www.richardtapper.com
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
گر چه دوریم به یاد تو قدح میگیریم
بعد منزل نبود در سفر روحانی
@seyedjavadmiri