ما تنها با یک نوع اقتصاد آشناییم؛ اقتصاد دنیای مادی. در این جهان، اگر دارایی خود را ببخشی، آن را از دست میدهی. باید به آن چنگ بزنی. باید آن را مطالبه کنی. باید کمتر بدهی و بیشتر بگیری تا به سود برسی.
.
اما اقتصاد درونی کاملاً متفاوت است؛ دقیقاً قطب مخالف جهان بیرون. در اینجا، هرچه بیشتر ببخشی، بیشتر خواهی داشت؛ هرچه کمتر بدهی، کمتر خواهی داشت. هرچه سخاوتمندتر باشی، هستی و کائنات بیشتر به سوی تو سرازیر میشوند. تو باید صرفاً به خاطر لذت محض به اشتراک بگذاری، دائم در حال بخشیدن و سهیم کردن باشی. این کار شجاعت بزرگی میطلبد، اما کافی است آن را یک بار تجربه کنی؛ همین که با حساب و کتاب درونی آشنا شوی، دیگر جای نگرانی نیست. شجاعت فقط برای گام اول لازم است و بعد از آن، همه چیز آسان میشود. وقتی فهمیدی که هرچه بیشتر ببخشی، بیشتر به دست میآوری، دیگر قدم گذاشتن ساده است. نخستین گام در وادی عشق، کار یک ترسو نیست. این قدم به روحی بلند و جسور نیاز دارد که توان ریسک کردن داشته باشد، زیرا در ابتدا، این یک قمار است. چه کسی میداند که آیا پاسخی دریافت خواهی کرد یا خیر؟ شاید عشق خود را نثار کنی و هیچ بازگشتی نداشته باشد. هیچ تضمینی در کار نیست. اما باید آن گام نخست را با اعتماد و توکل برداشت. پس از آن، گام دوم بسیار راحت خواهد بود و میتوانی هزاران فرسنگ پیش بروی. آن وقت دیگر هیچ مشکلی باقی نمیماند و کل این سفر سادهتر میشود و زندگی در هر قدم، غنیتر و پربارتر خواهد شد.
.
اشو
@sedaye_daron
شما نامحدودید ؛ حد و مرزی ندارید
شما آنچه به نظر می رسید ، نیستید.
چاه از بالا کوچک به نظر می رسد ،
اما به اقیانوس متصل است.
ممکن است دهانه اش کوچک باشد
اما روحش بزرگ است؛
ممکن است بدن شما کوچک به نظر آید
اما این تنها دهانه ی چاه است
شما در عمقِ درونتان بی انتهایید.
#اوشو
@sedaye_daron
مرگ یک اتفاق ناگهانی نیست…
او همان زمان است که بیصدا جلو میآید.
نه دیروز وجود دارد
نه فردا
هر دو فقط اسماند.
آنچه واقعاً هست،
همین اکنونِ ناتمام است؛
لحظهای خام، زنده، و در حال فرار.
عارفان میگفتند:
گذشته مُرده،
آینده هنوز زاده نشده،
پس زندگی را کجا گم کردهای؟
اگر زمان و مرگ یک نام دارند،
شاید تنها راه زندگی
بیدار ماندن در همین لحظه است.
@sedaye_daron
اکثر آدمها فقط زندهاند، اما زندگی نمیکنند.
هر روز مکانیکی، تکراری، بیحضور.
اما بیداری از همینجا شروع میشود:
وقتی راه میروی، آگاه باش که راه میروی.
وقتی مینشینی، بدان که نشستهای.
حتی وقتی در خوابی، آگاه باش که بدن خوابیده، اما تو بیداری.
آن روز که این آگاهی در تو زنده شود،
یکسومِ مسیرِ روشنشدن را پیمودهای.
و از آنجا تازه سفرِ ذهن آغاز میشود…
مشاهدهی افکار، آرزوها و خیالهایی که سالها نادیده گرفتهای.
قدمبهقدم، از بدن تا ذهن، از ذهن تا روح.
راه بیداری همینجاست — در لحظه، در آگاهی.
@sedaye_daron
اگر تو در آرامش باشی ، تمام جهان برای تو در آرامش میشود ... این فقط یک انعکاس است ... هر چیزی که تو هستی ، بر همه جا منعکس شده است ... "همه چیز آینه میشود" ...
اشو
@sedaye_daron
بیشتر دردهای ما از «حقیقت» نمیآید… از باورهایی میآید که دربارهٔ خودمان ساختهایم.
از تندیسی طلایی که در ذهن ساختهای و فکر میکنی مردم باید برایش گل بیاورند.
بعد کافیست کسی توهین کند، بیاحترامی کند، سنگ بیندازد… و تو میشکنی.
نه بهخاطر حرفِ دیگران؛ بهخاطر باوری که دربارهٔ خودت ساخته بودی.
وقتی این «تصویر خیالی» را رها کنی، از قضا آرام میشوی.
چون دیگر نه ستایش تو را باد میاندازد، نه توهین تو را میلرزاند.
حقیقت این است:
وقتی تمام برچسبها، نقشها، هویتهای ساختگی را کنار بگذاری…
به چیزی میرسی که واقعی است.
چیزی که نه میشکند، نه کم میشود، نه زیاد:
جوهرهٔ وجودیِ تو.
رها کن.
ببین چهکسی پشت همهٔ این تصورها نفس میکشد.
@sedaye_daron
زمان یک ساختار ذهنی است:
· مغز ما برای درک جهان، زمان و مکان رو به صورت خطی پردازش میکنه. این یک سازوکار بقاست.
· دیسپنزا میگه اگر ما بتوانیم از این الگوی فکری خارج شیم، در واقع میتونیم "در زمان حال ابدی" زندگی کنیم.
در فیزیک کوانتوم، همه احتمالات به صورت همزمان وجود دارن. "اکنون" تنها نقطهای است که واقعیت در اون شکل میگیره.
· دیسپنزا معتقده وقتی ما در "حال" کاملاً حاضر باشیم، میتونیم بر واقعیت تأثیر بذاریم و آیندههای احتمالی جدیدی خلق کنیم.
@ghodratebikaranedaroonbe
لحظه ای که به کسی ایمان می آورید هوش خود را از دست می دهید ایمان تقریبا مانند سمی برای هوش شماست من به شما میگویم به هیچ کس حتی به من ایمان نیاورید شما باید بینش های خودتان را پیدا کنید
و سپس آنرا هر جای که می برد دنبال کنید این مسیر درست برای شماست اینکه آیا شخص دیگری در این مسیر حرکت می کند
یا نه پرسش مهمی نیست هر فردی منحصر به فرد است و زندگی هر فردی در منحصر به فرد بودن خود زیبایی دارد.
.
✍️اشو
@sedaye_daron
شما وارد این دنیا میشوید در حالی که کاملا یک کتابِ سفید، نانوشته و باز هستید، شما باید سرنوشت خودتان را بنویسید؛ هیچکس دیگری نیست که در حال نوشتن سرنوشت شما باشد. اصلاً چه کسی قرار است سرنوشت شما را بنویسد؟ چطور؟ و به چه دلیل؟ شما به این دنیا میآیید به عنوان یک قابلیت با ابعاد نامحدود. و باید سرنوشت خود را بنویسید، باید تقدیر خود را رقم بزنید. شما باید «خودِ» واقعی تان را پیدا کنید. شما با یک «خود» از قبل ساخته شده متولد نمیشوید. شما تنها به صورت یک بذر به دنیا میآیید – و میتوانید فقط به صورت یک بذر هم از دنیا بروید، اما این امکان را دارید که تبدیل به یک گل یا یک درخت شوید.
.
✨ اُشو
@sedaye_daron
یادت باشه مردم میگن که هرکی کار بد کنه میره جهنم و هرکی کار خوب کنه میره بهشت. این حرف غلطه حقیقت یه چیز دیگه است اونی که گناه میکنه تو جهنم زندگی میکنه اینطوری نیست که در آینده فرستاده بشه اون همین الان و همین جا تو جهنم زندگی میکنه و اونی که کار خوب میکنه داره تو بهشت زندگی میکنه همین الان به همین جا گناه و ثواب هر لحظه نتیجهشونو نشون میدن مگه کار دولتیه که انقدر طول بکشه تا پروندهها جابجا بشن...
تو زندگی قبلیت گناه کردی حالا نتیجهشو میبینی نکنه فکر کردی اینجا سیستم دولت هنده که پروندهها از این میز به اون میز میرن و همینجوری میچرخن و هیچ وقت به نتیجه نمیرس نتیجه آنی جهان نقدی حساب میکنه
اینجا نسیه نداریم...
✍️اشو
@sedaye_daron
وقتی خودت را فقط «بدن و نقش» بدانی، جهان پر از ترس میشود.
اما لحظهای که به یاد بیاوری اصلِ تو آگاهی و عشق است،
زندگی دیگر میدان نبرد نیست؛
میشود کلاس درس، میشود تمرین حضور.
این نگاه قرار نیست تو را از دنیا جدا کند،
قرار است تو را عمیقتر در آن ریشهدار کند
بیچسبیدن، بیترسیدن، با قلبی باز.
شاید همین یادآوری ساده،
آغازِ آرامش واقعی باشد.
ما انسانهایی با تجربهای معنوی نیستیم؛
ما موجودات معنویای هستیم با تجربهای انسانی.
و عشقِ بینهایت، تنها حقیقت است؛
همهچیزهای دیگر، توهّم است.
@ghodratebikaranedaroonbe
هر اتفاقی که برای شما می افتد مطمئن باشید در همان سطح آگاهی هستید ... پس چیزی را سرزنش نکنید ، آگاهی تان را رشد دهید ...
یونگ
@sedaye_daron
تو در ماجراجویی بزرگی هستی
به آن فراخوان پاسخ بده.
به فراخوانی برای ماجراجویی؛
هرچند شاید تو را به درون ناشناخته ببرد،
اما تو را با شخصی که هستی، بیشتر آشنا خواهد کرد.
از خودت بپرس:
بزرگ ترین احتمال در دسترس بعدی
که قراره در زندگی تجربه کنم چیه؟
ناشناخته بعدی که نگاهم رو نسبت به خودم
دنیا و آیندهام کاملتر میکنه، کجاست؟
@sedaye_daron
وقتی می فهمی همه چیز خداست
میبینی با خدا احاطه شدی
از این نگاه است که سرمستی و شور می تراود
وقتی ببینی با خدا احاطه شدی
ناخودآگاه به رقص درمی آیی
شوری همچون طوفان تورا می برد
#اوشو
@sedaye_daron
شکرگزاری واقعی تمرین کردنی نیست؛ بیداریه. وقتی معجزهی زنده بودن رو ببینی، قدردانی خودش از درونت بالا میاد. دعا کلماتی نیست که میگی؛ کیفیت حضوریه که با خودت به زندگی میاری. وقتی اینطور زندگی کنی، همهچیز مقدس میشه.
اوپانیشادها
«وقتی چشمِ بینش باز شود، هر لحظه یک عبادت است.»
اکهارت تله
«شکرگزاری در عمق حضور ریشه دارد؛ نه در تلاش برای مثبتاندیشی.»
آلان واتس
«معجزه این نیست که قدم روی آب بگذاری؛ معجزه این است که روی زمین راه میروی و متوجهش میشوی.»
تیلور دِ شَردَن
«هر چیزی در این دنیا، اگر با آگاهی لمس شود، مقدس است.»
رام داس
«در لحظهبودن، همان جایی است که دعا به زندگی تبدیل میشود.»
@sedaye_daron
همه ما منتظر تغییریم. منتظریم زندگی بهتر، احساس بهتر، نتایج بهتر خودش را نشان دهد. اما یک حقیقت ساده وجود دارد: ما با همان عادتهای دیروز، فردای متفاوتی را تجربه نخواهیم کرد. زندگی مانند یک قفل امن است. برای باز کردن درب جدید، به کلید جدیدی نیاز داری. کلیدهای قدیمی (افکار، باورها و الگوهای رفتاری قدیمی) فقط قفلهای قدیمی را باز میکنند.
تحول از جایی شروع میشود که جرأت کنی متفاوت انتخاب کنی. زندگی به آرزو پاسخ نمیدهد، به حرکت پاسخ میدهد. به گرمیِ عمل تو پاسخ میدهد، نه به سردیِ انتظار.
خبر خوب این است: درِ زندگی مورد علاقهات از قبل وجود دارد. اما کلید آن را در جیبت یا در دنیای بیرون پیدا نخواهی کرد. کلید را باید خودت، از جنس شجاعت، انتخابهای آگاهانه و اقدامات مستمر بسازی.
* آلبرت انیشتین: «دیوانگی انجام دادنِ کاری تکراری و انتظار نتیجهای متفاوت است.»
* مایکلجی. فاکس:
«زندگی در حرکت است. اگر همیشه در حال پیشرفت نباشی، در واقع داری پسرفت میکنی.»
* جیم ران: «اگر نمیخواهی چیزهای کوچکت را تغییر دهی، چیزهای بزرگت هیچ وقت تغییر نخواهند کرد.»
* لوئیز هی: «فکرت را عوض کن تا زندگیت عوض شود.»
@sedaye_daron
ذهن مانند پیاز است .
یک لایه جسم است.
لایهی بعدی روان است .
و لایه بعد ، خود
کسی که این سه لایه را بیندازد
و به درونی ترین لایه ، که هیچ و خالی است ، برسد ؛ به سرور رسیده است .
در آن خالی و هیچ بودن شعف و سرور وجود دارد .
با آرزوی شدن ، رنج وجود دارد .
اگر بخواهی چیزی بشوی ، درد و رنج و نگرانی و تشویش خواهی داشت .
اگر درک کنی که چیزی برای شدن وجود ندارد ، بودا شده ای.
تو از قبل همه چیز هستی .
هر چه که هستی ، هستی .
راهی برای بهبود آن نیست .
نیازی به بهبود نیست .
تو هر طور که هستی کاملا خوب است .
معمولی بودن تو کاملا فوق العاده است .
تشخیص این نکته یعنی رسیدن به >برکت .
آنگاه تمام هستی شروع می کند به بارش برکت بر تو .
همیشه بارش داشته !
ولی تو بسیار در فکر آرزوها و شدن های خودت بوده ای ،
در دسترس ان نبوده ای ،
نسبت به آن باز و پذیرا نبوده ای. ...
#اشو
@sedaye_daron
کاش قبل از مُردن، یکبار واقعاً زندگی کنیم…
بیشتر آدمها حتی نمیفهمن زندگی چی بوده؛ فقط میمیرن.
سفر واقعی رو وقتی شروع میکنی که به درونت شیرجه بزنی… همونجا همهچیز رو پیدا میکنی؛
آرامش، حقیقت، خدا، جاودانگی…
و وقتی پیدا شد، خودش از تو به جهان پخش میشه.
زندگی رو زندگی کن قبل از اینکه دیر بشه…
@sedaye_daron
"روی رنج تمرکز نکن" ...
درد وجود دارد و این تنها تو نیستی ؛ دیگران نیز از همین رنج گذر میکنند ... بسیاری از این رنج عبور کردهاند ، بسیاری مجبور هستند از آن عبور کنند ... با خوشی از این رنج گذر کن ... چشمانت را روی شعف نگه دار ... روی رنج تمرکز نکن ، این رویکردی اشتباه است ... "روی شعف تمرکز کن و فکر کن که رنج تو بهای دریافت شعف است" ... درد بزودی از بین خواهد رفت و آن انرژی که از رنج آزاد شده ، حتی تو را به حیطههای والاتر شعف میرساند ، "تو را به بلندیهای بالاتر از شعف" ...
اشو
@sedaye_daron
بعضی تجربهها حتی اگر دردناک باشند،
لازم و غیر قابل اجتناباند. بدون آنها
چگونه میتوان به مفهوم زندگی پی برد؟!
زیگموند فروید
@sedaye_daron
ذهن را اول خالی کن… بعد دنبال خدا بگرد
بیشترِ ما کتابِ ذهنمان را
با نوشتههای دیگران پُر کردهایم؛
با باورهای آماده، ایمانهای تقلیدی،
و عبادتهایی که فقط انجام میشوند اما اتفاق نمیافتند.
ذهنِ سفید یعنی ذهنِ بیگناه.
یعنی شستنِ آنچه به تو گفتهاند «باور کن»،
نه آنچه خودت دیدهای.
بین تو و حقیقت،
نه خدا ایستاده
نه راه بسته است…
فقط جمعیتی از آدمها، عناوین، آیینها و «منِ» تو.
سجدهای که «من» را خم نکند،
فقط یک حرکتِ بدنیست.
خلوت کن…
شاید خدا هنوز همانجاست که همیشه بوده.
@sedaye_daron
✍️ پریا پِیزاد
یلدا
تمرینِ باور است
به اینکه
تاریکی
آخرِ داستان نیست.
@sedaye_daron
شما وارد این دنیا میشوید در حالی که کاملا یک کتابِ سفید، نانوشته و باز هستید، شما باید سرنوشت خودتان را بنویسید؛ هیچکس دیگری نیست که در حال نوشتن سرنوشت شما باشد. اصلاً چه کسی قرار است سرنوشت شما را بنویسد؟ چطور؟ و به چه دلیل؟ شما به این دنیا میآیید به عنوان یک قابلیت با ابعاد نامحدود. و باید سرنوشت خود را بنویسید، باید تقدیر خود را رقم بزنید. شما باید «خودِ» واقعی تان را پیدا کنید. شما با یک «خود» از قبل ساخته شده متولد نمیشوید. شما تنها به صورت یک بذر به دنیا میآیید – و میتوانید فقط به صورت یک بذر هم از دنیا بروید، اما این امکان را دارید که تبدیل به یک گل یا یک درخت شوید.
✨ اُشو
@sedaye_daron
"نخستین قدم برای یافتن آگاهی ، آن است که به جسم خود توجه کنید" ... وقتی از هر آنچه که توسط جسم انجام میشود آگاه شدید ، معجزهای روی میدهد ؛ خیلی از کارهایی که عادتوار انجام میدادید ، به سادگی ناپدید میشوند زیرا اکنون آگاهی، ناظر بر اعمال است ... بنابراین جسم آسودهتر میشود و از تعادل بیشتری برخوردار میگردد ... با توجهکردن به جسم ، آرامشی عمیق در جسمتان جاری میشود ... آنگاه نسبت به افکارتان آگاه میشوید ؛ افکار ظریفتر و البته خطرناکتر از جسم هستند و وقتی از افکارتان آگاه شوید ، از آنچه در درونتان روی میدهد ، شگفتزده خواهید شد ... اگر هر چه را که در هر لحظه در ذهنتان روی میدهد روی کاغذی بنویسید ، حيرت خواهید کرد ! ... فقط ده دقیقه افکارتان را بنویسید ... درها را ببندید و قفل کنید تا هیچ کس نتواند وارد اتاقتان شود ... به این ترتیب ، میتوانید صادقانه همهی افکارتان را بنویسید ... بعد از خواندن آنها ، کاغذ را بسوزانید تا کسی آنها را نخواند ... هنگام نوشتن ، هر چه را که در ذهن دارید ، بنویسید ، آنها را تغییر ندهید و ویرایش نکنید ... اکنون از خواندن آن چه در ذهنتان هست ، سخت متعجب خواهيد شد ... 📕 در هوای اشراق ، ✍🏻 اشو
@sedaye_daron
من حتی نگران نقض کردن خودم نیستم. زیرا از نظر من کسی که در تمام زندگیاش نامتناقض میماند باید یک احمق باشد یک شخص رشد کننده باید بارها خود را نقض کند چون کسی چه میداند که فردا چه به میان خواهد آورد؟ فردا ممکن است امروز را به طور کامل ملغی کند. من آماده ام همراه با زندگی بروم بدون هیچ شک و تردید آنها برای عقل و ذهن تناقض به نظر میرسند اما اگر عمیقتر وارد آنها شوید در خواهید یافت که آنها مکمل هستند آنها متناقض نیستند.
.
✍️اشو
@sedaye_daron
«وقتی به شما میگویم که اگر بیماری دارید، اگر مشکلات جسمی دارید، اگر با کمبود یا محدودیت مواجه هستید، برای اصلاح این موارد اقدامات خارقالعادهای انجام ندهید، عجیب به نظر میرسد. هر مشکلی که فکر میکنید دارید، به هیچ وجه سعی در اصلاح این موارد نکنید. شاهد کل بازی آگاهی باشید. صرفاً تماشا کنید، مشاهده کنید و هوشمندانه به هر چیزی که ظاهر میشود نگاه کنید.
چه در بدن شما، چه در جهان، چه در کیهان یا هر جای دیگر، وقتی اینگونه تسلیم میشوید، چیزی راه خود را باز میکند و شما را به جایی که قرار است در این زمان فعلی تجسم خود باشید، هدایت میکند و تجربیاتی را که برای داشتن آنها به اینجا آمدهاید، از سر میگذرانید.
همانطور که شروع به اعتماد و ایمان به قدرتهای موجود میکنید، متوجه میشوید که شادتر و شادتر میشوید. ترسها شروع به ترک شما میکنند و اضطراب و تنش شروع به ناپدید شدن «با نشستن در سکوت، شاد، آرام و مسرور میشوید، تنها با نشستن در سکوت. آنچه میجویید، از قبل در درون شماست. شما همان هستید. شما همان چیزی هستید که میجویید. هیچ چیز دیگری وجود ندارد، هیچ چیز. خودتان آن را ببینید. بفهمید که هستید و چه هستید.
@sedaye_daron
"آنی که از افکار رنج میکشد خودش یک فکر است"
افکاری که برایت بیمعنی و خنثی باشند نمیتوانند تو را به دردسر بیندازند و مزاحمت ایجاد کنند. چنین افکاری در تو دوام نمیآورند و هیچ اثری در آگاهیات بهجا نمیگذارند.
پس چه افکاری ما را به دردسر میندازند؟
فقط افکاری که نیروی روانی و هویت شخصی را با خودشان حمل میکنند میتوانند شما را به خاطر انرژیای که روی آنها صرف کردهاید، آزار دهند.
بدان که تو آگاهی بی فرم و غیرشخصی هستی.
هیچ فکری نمیتواند جدا از تو وجود داشته باشد.
هیچ فکری بهتنهایی استقلالی از خودش ندارد.
فکرها نیازمند توجه و انرژی تو هستند.
اشتیاق و باور تو است که آنها را حفظ میکند.
تو با فکر کردن به افکار و باور کردنشان به آنها جان میبخشی.
در حقیقت فقط عده کمی آگاهند که آنی که از افکار رنج میکشد خودش نیز یک فکر است.
اما چه کسی واقعاً آمادهی چنین درکی است؟
رنج و رنج کشنده دو روی یک سکهاند.
هر دو افکاری هستند که بر صفحه آگاهی پدیدار میشوند.
آنی که شاهد این نمایش است همان «خویش حقیقی» است.
جایگاه حقیقیات همان شاهد نامتغیر و بی فرم است.
#موجی
@sedaye_daron
ز حُسنِ رویِ ساقی و ،، ز صوتِ دلکشِ مطرب ،
مرا ، سر ، رفته از دوش ،،، ار ، ترا دستار افتاده ،
ترا ، زُهد و ، مرا ، مستی ،،، ترا ، تقوی ، مرا ، رِندی ،
ترا ، آن کار افتاده ،، مرا ، این کار ، افتاده ،
ترا ، راهِ مسلمانی ،، گوارا باد و ، ارزانی ،
مرا ، گبری خوش آمد ،،، کار ، با زُنّار ، افتاده ،
#فیض_کاشانی
@sedaye_daron