خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی می سوزدم گه می نوازد
محسن رنانی:
این نظام نمی تواند بماند!
@searchformeaning
ای آنکه در شهرِ خموشان دسته راه انداختی!
از اشک داروی سکوت، از خون مخدّر ساختی
این مجلسِ تکریمِ مظلوم است یا تطهیرِ ظلم؟!
تیغ حسین است این که بر روی حبیبش آختی!
خونِ شهید کربلا جاریست از زخم وطن
خون خدا را در خیابان دیدی و نشناختی
بر خاکِ مُلکِ ری، سوار مرکب شمر زمان
با نعل نو، بر پیکر مهسای میهن تاختی
مردم سیهپوشانِ خویشند و تو با صد ریسمان
مقتول را در مجلسِ قاتل به رقص انداختی
خرجی ندارد گریه بر مظلوم سال شصت و یک!
امروز را بُردی ولی تاریخ را بد باختی...
#محمدرضا_طاهری
@searchformeaning
برای آینده ایران اگر امیدی به تحول عقلانی و اخلاقی باشد، تنها و تنها از سوی زنان است. زنان این عصر گامبهگام دارند اعتماد به نفسی که در طول تاریخ از آنان ستانده شده بود را باز مییابند و حقوق پایمالشده خودشان توسط مردان و حکومتهای طول تاریخ ایران را باز میستانند.
محسن رنانی - اسفند ۱۴۰۰
موسیقی ویدئو: مهدی یراحی
@searchformeaning
لاهیجان دیشب، ۱۳ آبان ماه محل کشته شدن زنده یاد عرفان زمانی
بیا که خاک رهت لالهزار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید....
@searchformeaning
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا...
سایه جاودانه شد...
@searchformeaning
آمد بهار و رمزی میگویمت نهانی
بر نُهفلک مبارک، الّا بر او که دانی!
الّا بر او که بویی نشنیدهاست هرگز،
از گلشنِ مروّت وَز باغِ مهربانی
الّا به پیرْاَخمی کَز تُرشیِ مزاجش،
ما را نمانده در یاد، یکخنده از جوانی!
حسین جنتی
@searchformeaning
۱_ به اسم "طالبان" دقت کنید.
۲_ بهخواستگاه شان "مدارس دینی" دقت کنید.
۳_ به پسوند رهبران و فرماندهان شان "مولوی" دقت کنید.
پس طالب محصول "نخواندن" نیست. بلکه محصول "خوانشخاص" است. محصول "کتابهای خاص" است.
طالب محصول نوعی خواندنیاست که آدمی را به "اناالحق" گویی میرساند
✒daoud naji
@searchformeaning
توضیح عکس: با یاد مادر- صومعهسرا، منزل پروین ابتهاج، خواهر سایه، 1386 روز مادر همایون و فرخنده باد.
در جستجوی معنا
@searchformeaning
▫️زندگی انسان زمانی زیبا میشود که با زندگیهای زیبا بتواند رابطه برقرار کند. زندگی کردنِ با خوب ها می تواند زندگی را زیبا کند. با زیبا زندگی کردنهاست که زیبایی زندگی ظاهر میشود. زندگی، هم می تواند زشت باشد و هم میتواند شکفتن باشد. شکفتن، همیشه در صورتی اتفاق میافتد که چیزی انسان را به شکفتن بکشاند. دلیل اینکه زیبایان انسان را به شکفتن میکشانند، این است که زیبایی را در وجود آدمی شکوفا می کنند. اگر ما با جهان زشت حشر و نشر داشته باشیم، زشتی در زندگیمان رسوب میکند. اگر انسان به آدمهایی برخورد کند که به لحاظ انسانی زیبا هستند، زیبایی زندگی را لمس میکند.
▫️من این را مکرر گفتهام که با ایمان زیستن من؛ یعنی زیستن من در یک طلب دایمی. در مصاحبه «قرائت نبوی» هم این را گفتم که من در یک طلب دایمی میزیم و مرتب میخواهم افقها برای من باز شود و دلم نگران یک واقعیت نامتناهی است. این زیستن است و نمیتوانم بدون آن بزیم.
▫️همه زندگی، کشف شدن افقهای پوشیده و ناپیداست. این چیزی است که من دیدم.
▫️زندگی، هم رنج دارد، هم شادی دارد. ابعاد رنج آلود زندگی که کشف میشود، میبینیم افق است، ولی افقهایی رنج آلود. ابعاد شادی آور و شعف انگیز زندگی نیز وجود دارد که آنها هم افقهایی پوشیده است و مورد کشف قرار میگیرد. انسان باید بداند چگونه شنا کند، تا افقهای شادی آور را کشف کند. مهمترین مسئله زندگی برای من این است.نمی توانم بگویم اگر چنین بود، خوب میشد، برای اینکه اینها فرضیات و تخیلات است که بگوییم: اگر چنان میشد، یا کاش چنین میشد!
▫️کاش را کاشتند، چیزی در نیامد، ولی از یک چیز احساس رضایت میکنم. وقتی می گویم، خوب شنا نکرده ام، الزاماً به معنای عدم رضایت از زندگیام نیست. از یک چیز احساس رضایت میکنم و آن این است که چون چنین فکر می کنم، خیلی از چیزها که فکر کردن به آنها، دیگران را اذیت میکند، مرا اذیت نمیکند.
🖌قسمتی از سخنان استاد محمد مجتهد شبستری در گفتگو با کریم فیضی
📓کتاب زندگی و بس!
@searchformeaning
همه چیز را به گردن خدا بیانداز !
📍کانال در جستجوی معنا
📍 @searchformeaning
دلخوشیم به این که او ما را در تنهایی وحشتناک خود رها نکرده است، همانطور که پیامبرش را رها نکرده بود!
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الضحی واللیل اذا سجی ما ودعک ربک و ما قلی ...
قسم به روشنایی سپیده دم ، قسم به شب آنگاه که آرامش بخشد، خدای تو تو را رها نکرده است...
برگرفته از صفحه صدرالساداتی
کانال در جستجوی معنا
@searchformeaning
اصغر_فرهادی:
۳۶ سال است با تمام محدودیتها به فیلمسازی و نوشتن ادامه دادهام؛ با این امید که با هر فیلم سوالهایی در مورد شرایط تلخ اجتماعی بپرسم و به راهحل برسم.
امیدوارم بتوانم ادامه بدهم چون ایمان دارم یکی از مهمترین راههای نجات کشورم آگاهیبخشی است.
@searchformeaning
این مرزِ حق و باطلِ عصر است...
تکلیفِ ما نه با علیاکبر(ع)
نه با حسین(ع)
روشن نمیشود...
امروز ،
در لحظه،
تا موضعِ تو چیست بر این کشتهی غریب؟
ای ملتِ فریب!
@searchformeaning
#محسن_محمدپور
آواز حزن انگیز بانو راحله برزگر بر مزار جاوید نام نیکا شاکرمی
@searchformeaning
مثل شیران و پلنگانِ وطن
بر حذر نیستی از روباهان
حامیانت همه در زنداناند
منقرض شو که وطن جای تو نیست!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@searchformeaning
.
هنوز از کُشتگانِ صبح، بوی ناله میخیزد
شمارِ کُشتگانِ عصر در دفتر نمیآید!
جهان را شُستهاند از خونِ بیرختان و بدبختان،
صدایی جُز فغان از پارسایان درنمیآید!
الا ای اشکریزان! گریهبازان! نالهپردازان!
مگر کاری به غیر از روضه از منبر نمیآید؟!
#حسین_جنتی
@searchformeaning
گفت: دوستان! چه میکنید؟
اجرتان مزید!
گفتمش که: هیچ!
گریه برحسین،
زیرِ پرچمِ یزید!!
حسین جنتی
@searchformeaning
در قیامت چون نمازها را بیاورند در ترازو نهند. و روزه ها را همچنین،
اما چون محبت را بیاورند محبت در ترازو نگنجد،
پس اصل محبت است...
#فیه_ما_فیه
@searchformeaning
ای دریغا ! چه گلی ریخت به خاک
چه بهاری پژمرد
چه دلی رفت به باد
چه چراغی افسرد
هر شب این دلهره طاقت سوز
خوابم از دیده ربود
هر سحر چشم گشودم نگران
چه خبر خواهد بود؟
سرنوشت دل من بود درین بیم و امید
آه...! ای چشمه نوشین حیات !
ای امید دلبند
گرچه صد بار دلم از تو شکست
هیچ گاه از لب نوشت نبریدم پیوند
آخر ای صبحدم خون آلود
آمد آن خنجر بیداد فرود
شش ستاره به زمین در غلتید
شش دل شیر فروماند از کار
شش صدا شد خاموش
بانگ خون در دل ریشم برخاست
پر شدم از فریاد
هفتمین اختر صبح سیاه
هوشنگ ابتهاج
پ.ن: آلما هم سایه را تنها گذاشت...
دل من بود که بر خاک افتاد
به مناسبت روز «مادر»، این پدیدهی شگفت هستی
بخشی از سخنان سایهی نازنین برگرفته از کتاب پیر پرنیان اندیش:
در صحبت سایه (ص 38): در خطاب به مادر [عظیمی]: امشب سایه به یاد مادرش افتاد. اینکه وقتی از تهران برمیگشت، مادرش با هیجان و شوق وصفناشدنی آغوش میگشود و «امیر جان»، «امیر جان»گویان به سوی او میدوید. پیرمرد هشتاد و چند ساله مثل کودک میگریست. عاطفه هم به یاد مادرش افتاده بود و یواشکی اشک میریخت؛ هر دو به درد میگریستند.
[عاطفه]: خیلی دلتنگِ مادرتون میشین؟
[سایه]: خیلی... خیلی زیاد!
[عظیمی]: درد و گریه و خنده در صورت سایه به هم آمیخته شده است. در توان من نیست که حال و حالت این پیر پرنیان اندیش را توصیف کنم.
[سایه]: مادرم میمرد واسهی من. منو با نذر و نیاز بزرگ کرد... من تو اون بیت که در خطاب به مادرم گفتم: درین جهانِ غریبم ازآن رها کردی که با هزار غم و درد آشنام کنی واقعاً مادرم اگه تصوّر میکرد که چه بلاهایی قراره به سرم بیاد، بیچاره همون روزها از وحشت میمرد. [عظیمی]: گریه و گریه و گریه... نمیرود ز دل من صفای صورت عشق وگر بر آینه، بارانِ گَرد میآید.
توضیح عکس: با یاد مادر- صومعهسرا، منزل پروین ابتهاج، خواهر سایه، 1386 روز مادر همایون و فرخنده باد.
در جستجوی معنا
@searchformeaning
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو که برآید...
@searchformeaning
همیشه فکر میکنم، اگر صاحب آن خانه که هراسان و مضطرب در حال کوچ کردن با خانوادهاش بود، از در بیرون میآمد و این صحنه را میدید، چه واکنشی داشت؟ من در پشت دیوار کوچه زمینگیر شده و فقط یک شاهد بودم. هیچ سلاح دفاعیای جز دوربینم همراهم نبود. قطعاً مرد آن خانه با سربازانی که برای حفظ خانه و کاشانهاش اینگونه جان خود را در خطر انداختهاند، جور دیگری برخورد میکرد، ولی من ترسیده بودم و فقط شاهد بودم.
خیلی وقتها در تنهاییهایم در سیاهی شب، در پشت چراغ قرمز خیابان به روبرویم خیره میشوم، در خود فرو میروم که در آن لحظه چه باید میکردم؟ پیش میرفتم و یا با دوربینم پس میماندم؟
از من به عنوان یک شاهد عینی بپذیرید که ای کاش این عکس را نگرفته بودم و برای کمک به سرباز وطن پیش میرفتم...
[سوسنگرد، دی ۱۳۵۹]
🖋بهراممحمدی فر
@searchformeaning
به حریم خلوت خود شبی ، چه شود نهفته بخوانیام
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیام
من اگر چه پیرم و ناتوان، تو مرا ز درگه خود مران
که گذشته در غمت ای جوان، همه روزگار جوانیام
آواز:
استاد محمدرضا شجریان
شعر :
هاتف اصفهانی
کانال در جستجوی معنا
@searchformeaning
بشر از مادر ایام نمیزاد ای کاش
تا عنان در کف تقدیر نمیداد ای کاش
...
شهریارا دم رفتن همه را حرف این است
که دگرباره نزایاد و نمیراد ای کاش
شعر: شهریار
دکلمه: اردشیر رستمی
@searchformeaning
اگرچه تا امروز صبح به شدت مردد بودم دربارهٔ رأی دادن؛ اما شنیدن جملهٔ «هر چه رشته بودیم، پنبه میکند» به سمت رأی هلم میدهد.
مهمترین حرف مصلحی به گمانم این بود «اگر هاشمی رأی بیاورد، هر چه رشتهایم پنبه میشود» آنها چیزی رشته بودند و باید نتیجهاش را میدیدند. اگر نکتهٔ آشکاری بود، فرقی بین هاشمی و غیرهاشمی نبود. اما هاشمی رشتههایشان را پنبه میکرد. بعد از پیروزی حسن روحانی خبری پخش شد که کسانی میخواستند نتیجه را عوض کنند و انتخابات را بکشانند دور دوم و حتی آیت الله خامنهای این را هم در نوروز ۹۶ تأیید کرد. این یعنی پیروزی حسن روحانی، پنبه کردن رشتههای آنان بود. خیال نمیکردند حسن روحانی پیروز شود. چون تمام تمرکزشان روی هاشمی بود.
بیایید ۱۴۰۰ را مرور کنیم. هر کسی را که احتمال داشت رأی بیاورد رد صلاحیت کردند. هر کسی را. لاریجانی، پزشکیان، جهانگیری، محسن هاشمی، عباس آخوندی و ... چرا؟ روایت صادق لاریجانی را از جلسه رد صلاحیت علی بخوانید. باز هم کسی از بیرون آمده بود و ... آنها چیزی رشتهاند و میخواهند ادامهاش دهند و نباید کسی بیاید که آن را پنبه کند. هیچکدام از ما نمیدانیم چه چیزی را رشتهاند.
دستکم این را میدانیم که ثمره رأی به حسن روحانی این بود که رشتههای اینها پنبه شد. چه خوابی دیده بودند، اگر چه نمیدانیم؛ اما میتوانیم حدس بزنیم. تفکرات اینها درباره آزادیهای مدنی و فردی روشن است. دربارهٔ رابطه با جهان و ... روشن است. بارها از بیارزشی دیدگاه مردم گفتهاند و ...
گمانم این است که میتوان با رأی دادن بار دیگر رشتههایشان را پنبه کرد و همین دستاورد بسیار بزرگی است. رأی ندادن عملاً کمک به پیروزی ابراهیم رئیسی است و ما میدانیم گزینه اینها ابراهیم رئیسی است. دستاورد کمی نیست که از این حرکت جلوگیری کنیم. دستکم خودمان را چند صباحی بیشتر زنده نگهداشتهایم. اما اگر شکست بخوریم، بسیاری از دستاوردهای پیشین را از دست خواهیم داد و چه بسا همین صندوق رأی را.
از سوی دیگر گمان نمیکنم رأی دادن در اینجا مصداق همراهی همدلانه با حاکمیت باشد. همانطور که ۹۲ همراهی نبود و حتی پنبهکردن رشتهها بود. همانطور که ۷۶.
من اسم این را بازی در موقعیت تاریک میگذارم. نباید در موقعیت تاریک و سیاه تسلیم شد. باید بازی کرد و نقشآفرینی کرد. به سیاه بودن موقعیت آگاهی دارم.
طبعا این استدلال مثل هر استدلال دیگری قابل خدشه است؛ اما استدلال است و صادقانه. این گمان اینک من است. شاید فردا گمان دیگری داشته باشد.
🖌اکبر موسوی
🔹 @searchformeaning