▫️دانا نادان را میشناسد، چرا که خود روزی نادان بوده است؛
اما نادان، دانا را نمیشناسد، چرا که هرگز دانا نبوده است.
♦️افلاطون
@sapient_human
▪️امروزه هر دیدگاه فلسفیای که اختیار کنیم و از هر پایگاهی که بنگریم، بیچون و چراترین و استوارترین واقعیتی که چشم ما میتواند در دیدرس خود داشته باشد همانا خطا بودن جهانی است که به زیستن در آن باور داریم و برای این امر دلیل پشت دلیل مییابیم؛ دلیلهایی که میخواهند ما را وسوسه کنند تا در "ذات اشیا" یک اصل گمراهکننده بشناسیم.
♦️نیچه
📓فراسوی نیک و بد
@sapient_human
▫️«دیگر وقت آن نیست که بدانیم چه کسی جهان را آفریده است. باید دید چه کسانی به خراب کردن آن مشغولند.»
♦️نوآم چامسکی
@sapient_human
▫️بیمعنی است که بخواهیم هستی خود را در راه یک هدف هدر دهیم.
ما هستیم که هدف را اختراع کردیم:
در واقع هدفی در کار نیست...
📓غروب بتها
♦️فریدریش نیچه
@sapient_human
▫️دولتی که سطح شخصیت افراد را عمداً به این منظور تقلیل دهد که از آنها ابزارهای مطیعتری [حتی برای انجام هدفهای سودمند] درست کند،
چنین دولتی سرانجام به کشف این حقیقت تلخ نائل خواهد شد که با مردان کوچک و بیاراده حقیقتاً هیچ کار بزرگ انجام شدنی نیست و آن دستگاه مطیع اجتماعی که دولت همه چیز را در راه ساختن آن فدا کرده است به علت فقدان نیروی محرک در مغز ماشینهای دستگاه نیرویی که دولت آن را عمداً برای راحت شدن از غرش و سر و صدای طبیعی ماشینها از بین برده است، سرانجام بی آنکه امتیاز یا بهرهای نصیب سازندگان خود کرده باشد از کار و حرکت باز می ماند.
رسالهاى درباره آزادی
♦️جان استوارت میل
@sapient_human
🔘 دانشمندان حرفهای هم بدون داشتن مهارتهای تفکر انتقادی بهسادگی فریب میخورند.
▪️«دانشمندان گاهی باور دارند که دانش علمی آنها [بدون داشتن مهارتهای تفکر انتقادی] کافی است ولی این باور ممکن است باعث شود راحتتر فریب بخورند زیرا نسبت به توانایی خود در فریبنخوردن دچار اعتمادبهنفس کاذب میشوند. نمونهی معروف این موضوع، "پروژهی آلفا" است. در این پروژه به پژوهشگران دانشگاه واشنگتن برای بررسی تواناییهای به اصطلاح فراروان بورس تحصیلی داده شده بود. جیمز رندی، شعبدهباز معروف، به این پژوهشگران پیشنهاد داد تا در جایگاه متخصص تردستی و در مقام مشاور به آنها نشان بدهد چطور مانع از فریبخوردن شوند ولی با پیشنهاد او موافقت نشد.
جیمز رندی هم در مقابل و برای اینکه به پژوهشگران نشان بدهد در تحقیقات خود دربارهی ادراک فراحسی به متخصص احتیاج دارند، دو نفر از شاگردان نوجوان خود را برای شرکت در این پژوهش فرستاد و آنها توانستند محققان را با تردستیهای ساده کاملاً فریب بدهند. محققان به مهارتهای پژوهشی خود اعتماد زیادی داشتند ولی آمادهی روبرو شدن با ترفندها و نیرنگهای عامدانه نبودند.»
📓ذهن فریبکار شما: راهنمایی علمی برای مهارتهای تفکر نقاد
♦️استیون نولا
@sapient_human
🔘در بابِ جذابیّتِ جامعهستیزها از زبان خانم پاتریشیا چرچلند (فیلسوف ذهن و از بنیانگذارانِ عصبفلسفه (Neurophilosophy)
▪️”در اکثر افراد و نه در همه آنها، احساس ندامت، گناه و شرم پس از مجروح کردن شخصی دیگر معمولی است. سایکوپاتها یا افراد جامعهستیز، اگرچه از اهمیت اجتماعی ابراز پشیمانی در دادگاه اطلاع دارند، اما واقعیت این است که حتی وقتی باعث ترس، معیوب شدن یا مرگ کسی میشوند، هیچ احساسی ندارند. جامعهستیزها افرادی هستند که ممکن است در جهان اجتماعی زیرک و جذاب باشند، اما فاقد وجدان بوده و تمایل به ایجاد پیوندها یا وابستگیهای جدی ندارند. [...] افرادی که جامعهستیز بودن آنها تشخیص داده شده معمولاً شش مورد یا تعداد بیشتری جنایت در پرونده جرائم خود ثبت کردهاند و بعید است روابط طولانیمدتی داشته باشند، متقلب و فریبکار هستند و تمایلی ندارند احساسات عمیق، چه مثبت و چه منفی، در مورد بیشتر چیزها داشته باشند. تد باندی، که به ۳۰ قتل بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ میلادی و تجاوز و نکروفیلیا(یا مردهبازی) اعتراف کرد، یک جامعهستیز کلاسیک بود؛ هیچگونه احساس پشیمانی یا گناه از کارهایش نداشت، با همه اینها، از نظر همه جذاب و خوشسیما بود. [...] آیا مغز افراد جامعهستیز متفاوت است؟ به نظر میرسد همینطور باشد. دادههای موجود نشاندهنده تفاوتهای مهم بین مغز افراد جامعهستیز و افراد کنترل سالم در مناطقی است که تنظیم هیجانات، تکانهها و پاسخهای اجتماعی را بر عهده دارند. به طور خاص، نواحی پارالیمبیک مغز افراد جامعهستیز، هم از نظر آناتومیکی(از نظر اندازه، کوچکتر است) و هم از نظر کارکردی(سطوح پایینتری از فعالیت را در یادگیری هیجانی و تکالیف تصمیمگیری نشان میدهد) متفاوت از افراد عادی است. [...] جامعهستیزی تقریباً ۷۰ درصد ارثی است؛ شرایط دوران کودکی مانند سوء استفاده و مورد بیتوجهی واقعشدن هم میتواند روی آن دسته از افرادی که از نظر ژنتیکی مستعد جامعهستیزی هستند، تأثیر بگذارد. [...] بخش قابل توجهی از زندانیان –شاید ۳۰ تا ۴۰ درصد آنها– در معیارهای جامعهستیزی امتیاز بالایی میگیرند.“
♦️پاتریشیا چرچلند
📓اخلاق و مغز مشاور
@sapient_human
▫️معمولا فیزیکدانها اطلاعات زیادی در مورد فلسفه ندارند.
در حقیقت یک عدم تقارن بزرگ بین فیزیک و فلسفه وجود دارد: "در حالی که فلاسفه معمولا فیزیک را بسیار جدی میگیرند و فیلسوفان فیزیک، از لحاظ ریاضی به فیزیک مسلط هستند و حتی تحصیلات و مدارک عالی در زمینه فیزیک و ریاضی دارند، اما فیزیکدانها به ندرت در زمینه فلسفه آموزش دیدهاند.
برخی فیزیکدانها با وجود جهل خود نسبت به فلسفه (یا بیشتر به خاطر آگاهی کم آنها نسبت به فلسفه) آشکارا از فلسفه نفرت دارند به طور مثال:
استیون هاوکینگ در سال 2011: فلسفه مرده است.
نیل دگرس تایسون: مطالعه فلسفه شما را پریشان میکند.
📓چه چیزی حقیقت دارد
♦️آدام بکر
@sapient_human
▪️«انسان نادان، علاوه بر اینکه به طرقِ متعدد دستخوش علل خارجی است، هرگز از آرامش راستین نفس برخوردار نیست، به علاوه تقریباً از خود، از خدا [=طبیعت] و از اشیاء ناآگاه است و به محض اینکه از انفعال باز میماند، از هستی نیز باز میماند.
بر عکس، انسان دانا از این حیث که اینچنین اعتبار شده است، تقریباً هیچوقت دچار انقلابِ روحی نمیشود و با ضرورت سرمدی خاصی از خود، از خدا [=طبیعت] و از اشیاء آگاه است، هرگز از هستی باز نمیماند و همواره از آرامش راستین نفس برخوردار است. اگر چه راهی که من برای رسیدن به این مقصود نشان دادم سخت است، ولی با وجود این، دستیابی بدان ممکن است.
البته باید هم سخت باشد؛ زیرا به ندرت میتوان بدان دست یافت. اگر نجات در دسترس همه میبود و انسان میتوانست بدونِ زحمت زیاد بدان دست یابد، چگونه امکان میداشت که تقریباً مورد غفلت همگان قرار گیرد؟ اما هر چیزِ عالی همانقدر که نادر است دشوار هم هست.»
♦️اسپینوزا
📓اخلاق
@sapient_human
▫️ انسان در حقیقت حیوانی وحشی و تنفرانگیز است که ما او را فقط در حالت رام و مهار شده میشناسیم، این حالت را تمدن نامیدهاند.
♦️آرتور شوپنهاور
@sapient_human
▫️هرگز تماشاگر بیعدالتی،
ظلم و حماقت نباشید.
به دنبال استدلال و مجادله
با آنها باشید،
قبر زمان زیادی برای ساکت ماندن فراهم خواهد کرد.
♦️کریستوفر هیچنز
@sapient_human
▫️ ملاک حقيقت در افزایش احساس قدرت نهفته است.
♦️فریدریش نیچه
📓اراده معطوف به قدرت
@sapient_human
▫️هر چه دولت در منع آزادی گفتار بیشتر سعی کند، لجاجت و پافشاری مردم در مقاومت بیشتر میگردد این مقاومت از طرف مردم لئیم و ممسک نیست بلکه از طرف صاحبان تربیت عالی و اخلاق قوی و مردم با فضیلت است که به علت داشتن این صفات آزادی بیشتری به دست آوردهاند.
♦️اسپینوزا
@sapient_human
▫️خطری که امروز تهدیدمان میکند انفعال نیست
بلکه فعالیت کاذب است.
اشتیاق به "فعال بودن" مشارکت کردن
و پنهان ساختن پوچی آنچه جریان دارد!
📓 خشونت
♦️ اسلاوی ژیژک
@sapient_human
▫️این گفته که حقیقت همیشه بر شکنجه پیروز میشود، در واقع یکی از آن دروغهای زیبایی است که انسانها آنقدر تکرارش میکنند که چیزی بدیهی میشود، اما تجربه آن را به تمامی رد میکند.
♦️جان استوارت میل
@sapient_human
▪️اختلاف نظر اصلی من با همه کسانی که فکر میکنند حسادت عشق را میسازد در همين جاست. نابغهترين آنها پروست است؛ برای او محتوای حقيقی، حاد و شيطاني سوبژکتيويتهی عاشقانه حسادت است. به عقيده من، اين جز نسخهی ديگری از همان تز اخلاقگرايانه و شکگرايانه نيست.
حسادت نوعی پارازيت مصنوعی و جعلی است که روی خط عشق میآيد و به هيچوجه در تعريف آن داخل نمیشود.
آيا هر عشقی، برای آنکه اعلام شود، برای آنکه آغاز شود، نخست بايد رقيبی بيرون خود پيدا کند يا بشناسد؟
نخير، برعکس: اين مشکلات درون ماندگار عشق و تضادهای درونی هستند که میتوانند در عنصر سومی مبتلور شوند، يعنی در يک رقيب واقعی يا فرضي.
مشکلات عشق ناشی از وجود يک دشمن مشخص نيست، بلکه در درون و در روند آن، که همان بازی خلاق تفاوت است، پديد میآيند.
دشمن عشق خودخواهی و خودمحوری است، نه رقيب. میتوان گفت: دشمن اصلی عشق من، آنکه بايد بر او چيره شوم خود من است نه ديگری، «خود»ی که خواهان یکی شدن با معشوق به عوض پذیرش تفاوت است و میخواهد جهانش را جای آن جهانی تحميل کند که با گذر از منشور تفاوت پالوده و بازسازی شده است.
♦️آلن بدیو
@sapient_human
🔘 تفاوت سلولهای سرطانی و سلولهای سالم در چیست؟
▫️سلولهای سرطانی چطور رشد میکنند؟ شیمیدرمانی چگونه با سرطان دست و پنجه نرم میکند (و عوارض جانبی پدید میآورد؟) پاسخ در تقسیم سلولی نهفته است.
▪️جورج زیدان توضیح میدهد که چگونه رشد سریع سلولی نقطهی قوت سرطان و در عین حال نقطهی ضعف آن است.
@sapient_human
فلسفه ی رواقیون
تمام فلسفههای باستانی معتقد بودند که هدف نهایی زندگی رضایت خاطر است. به عقیدهٔ رواقیون این رضایت خاطر از زندگی موافق طبیعت (Living in agreement with nature) به دست میآید که گاه با شعار «از طبیعت پیروی کن» مطرح میشود؛ اما در اینجا این سؤال مطرح میشود که طبیعت انسان و طبیعت جهان چیستند که باید موافق آنها زیست؟ به عقیدهٔ رواقیون، بخشی از موافق طبیعت زیستن استفاده از قوهٔ تعقل برای دستیابی به فضیلت است؛ فضیلت در این معنا به معنی دستیابی به تعالی (excellence) انسانی است. «برای موجود منطقی یک عمل واحد همزمان مطابق طبیعت و مطابق عقل است.» به عبارتی انسان باید کاری که توسط طبیعت ناتمام ماندهاست، یعنی کمال خود را، از طریق استفاده از برترین قوهٔ خود، عقل، به دست آورد. از این رو رواقیگری فلسفهای است که به ما میآموزد که چگونه به فضیلت و برتری دست یافته و بهترین خود شویم. یکی از اساسیترین محورهای رواقیگری که توسط اپیکتتوس مطرح میشود فرق گذاشتن بین آنچه در کنترل ماست و آنچه در کنترل ما نیست است. به عقیدهٔ رواقیون عمدهٔ خوبیها در زندگی مانند احساسات، اعمال و افکار، در حوزهٔ کنترل ما قرار دارند و سایر چیزها معیار زندگی خوب نیستند و به عبارتی «بیتفاوت» اند. با داشتن چنین رویکردی کسی نمیتواند بهانهای برای نیک نزیستن بیاورد زیرا هر شخص میتواند زندگی خوب را به دست بیاورد و محقق شدن چنین چیزی برخورد صحیح با اموری است که در کنترل خود شخص است. رواقیگران سعی میکنند با دنبال کردن طبیعت انسانی خود و بهدست آوردن فضائلی همچون خرد، عدل و کنترل بر خویشتن به زندگی خوب دست یابند.
علاوه بر این، رواقیان تأکید کردند که همه فرایندهای طبیعی، مانند بیماری و سلامتی، تابع قوانین ناگسستنی طبیعت هستند؛ بنابراین انسان باید یاد بگیرد که سرنوشت خود را بپذیرد. هیچ چیز بهطور تصادفی اتفاق نمیافتد. همه چیز از روی ضرورت اتفاق میافتد؛ بنابراین زمانی که سرنوشت در زد، شکایت کردن دیگر فایدهای ندارد. آنها فکر میکنند که انسان باید رویدادهای خوب زندگی را بدون نگرانی بپذیرد. از این جهت باکلبیان نسبت نزدیکی دارند، که مدعی بودند که همه وقایع بیرونی بیاهمیت هستند. حتی امروزه هم، اصطلاح «آرامش رواقی» را در مورد کسی که اجازه نمیدهد احساساتش بر او غلبه کند به کار میرود.
@sapient_human
▫️حصول عشق واقعی فقط زمانی امکان دارد که دو نفر از کانون هستی خود با هم گفت و شنود کنند، یعنی هر یک بتواند خود را در کانون هستی دیگری درک و تجربه کند.
واقعیت انسان فقط در این «کانون هستی» است، زندگی فقط در همینجاست، و بنیاد عشق فقط در اینجاست.
عشقی که بدینگونه درک شود، مبارزهای دائمی است؛ رکود نیست، بلکه حرکت است، رشد است و با هم کار کردن است. حتی اگر بین دو طرف هماهنگی یا تعارض، غم یا شادی وجود داشته باشد، این امر در برابر این حقیقت اساسی، که هر دو طرف در کانون هستی خود یکدیگر را درک میکنند و بدون گریختن از خود، احساس وصول و وحدت میکنند، در درجهی دوم اهمیت قرار دارد.
فقط یک چیز وجود عشق را اثبات میکند: عمق ارتباط، سرزندگی و نشاط هر دو طرف؛ این میوهای است که عشق با آن شناخته میشود.
📓هنر عشق ورزیدن
♦️اریک فروم
@sapient_human
🔘 چیزهایی که با روش علمی نمیتوانیم توضیح دهیم
▪️بخشی از مباحثهی ویلیام لین کریگ فیلسوف و پیتر اتکینز شیمیدان
@sapient_human
🔘 پاسخِ کییرکگور به پرسشِ "ازدواج بکنیم یا نکنیم؟"
▪️ازدواج کنی، پشیمان میشوی؛ ازدواج نکنی هم پشیمان میشوی؛ یا ازدواج میکنی یا ازدواج نمیکنی، به هرحال پشیمان خواهی شد...
به زنی اعتماد کنی، پشیمان میشوی؛ به زنی اعتماد نکنی هم پشیمان میشوی؛ یا به زنی اعتماد میکنی یا به او اعتماد نمیکنی؛ به هرحال پشیمان خواهی شد.
خود را حلقآویز کنی یا نکنی، به هرحال پشیمان خواهی شد.
این نهفقط در لحظههای معینی است که من همه چیز را، به قول اسپینوزا، از منظر ابدیت مینگرم، بلکه من پیوسته از منظرِ ابدیت "زندگی میکنم".
خیلیها هستند که خیال میکنند اینطوری زندگی میکنند، چون بعد از آنکه یکی از دو کاری را میتوانستند بکنند، انجام دادند، این اضداد را با هم ترکیب میکنند یا میانشان وساطت میکنند. ولی این بدفهمی است؛ چرا که ابدیتِ حقیقی نه در پسِ یا این/یا آن بلکه در برابرِ آن ایستاده است.
بدین قرار ابدیتِ آنان چیزی نخواهد بود الّا توالیِ ملالانگیزِ لحظههای زمان؛ چراکه آنان گرفتارِ حسرتی مضاعف خواهند شد. فلسفهی من دستکم آسانفهم است و دستیاب، آخر من فقط یک اصل دارم و بس؛ حتی از آن هم پایم را فراتر نمیگذارم... من از هیچ اصلی آغاز نمیکنم و پا پیش نمیگذارم؛ که اگر میگذاشتم پشیمان میشدم.
♦️سورن کییرکگور
@sapient_human
🔘مصاحبه ژاک لكان روانكاو فرانسوی در سال 1974 با مجله ايتاليایی پانورما
▫️لكان در اين مصاحبه به نقد برخی كنشهای اهالی علم میپردازد و هشدارهایی را در خصوص برخی كنجكاویها و زيادهرویهای متخصصان علمی میدهد.
▪️خبرنگار: امروزه چه رابطهای ميان علم و روانكاوی هست؟
لكان: به نظرم، تنها علم جدی و حقیقی که ارزش دنبال کردن دارد، داستان علمی تخیلی است. علم رسمی با تمام محرابهایش در آزمایشگاهها کورمالکورمال بهراهش ادامه میدهد، بیآنکه به ابزاری سعادتمند دست بیابد. و حال کارش به جایی رسیده که از سایهی خویش نیز میهراسد.
از قرار معلوم متخصصان به زودی با لحظاتی اضطرابآور مواجه خواهند شد. این کودکان نوپای سالخورده که پیراهنهای آهار خوردهی خود را در آزمایشگاههای ضدعفونی شده بر تن میکنند، با چیزهایی ناشناخته بازی میکنند، ابزارهایی همواره پیچیدهتر میسازند، فرمولهایی همواره گنکتر ابداع میکنند، و رفتهرفته از خود میپرسند فردا چه اتفاقی خواهد افتاد، این پروژههای تحقیقیِ همواره نو، به کجا خواهند رسید و چه نتایجی دربر خواهد داشت. من میگويم بس است ديگر!
زیستشناسان و فیزیکدانها و شیمیدانها حال از خود میپرسند شاید دیگر خیلی دير شده باشد. به نظرم آنها دیوانهاند. آنها دارند چهرهی جهان را تغییر میدهند، تازه الانست که به ذهن مبارکشان خطور کرده که شاید این کارها خطرناک باشد. اگر همه چیز در برابر چشمانشان منفجر شود، چه؟ اگر باکتریهایی که با عشق و محبت در آزمایشگاههای رخشندهشان پرورش دادهاند، بدل به دشمنان خونیمان بشوند، چه؟
اگر انبوه این همه باكتری و تمام آتوآشغالهایی که در این آزمایشگاهها هستند، جهان را فرابگیرند و اول هم بهجان خود این متخصصان آزمایشگاهها بیفتند، چه؟
به سه جایگاه ناممکنی که فرويد اشاره کرده بود یعنی حکومت، تعلیم و روانکاوی، من هم یکی اضافه میکنم: علم.
ولی مسأله این است که متخصصان آنقدر متخصص نیستند که ببینند جایگاهشان چندان قابل دفاع نیست.
خبرنگار: پس با این اوصاف، شما دیدگاه بدبینانهای نسبت به آنچه پیشرفت مینامند دارید؟
لكان: نه، مسأله چیز دیگری است. من بدبین نیستم. هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. بهمین دلیل ساده که آدمیزاد موجود به دردنخوری است، و حتی نمیتواند خودش را نابود کند. اینکه آدمیزاد بتواند بلایی ایجاد کند که دامنگیر همگان بشود، برای من یکی که واقعاً حیرتآور خواهد بود. اگر چنین میکرد، معلوم میشد که موفق شده با دستها و سر خویش کاری بکند، بدون آنکه محتاج مداخلهی طبیعی یا الهی باشد.
اگر بشر موفق به چنین کاری میشد، تمامی این باکتریها که برای سرگرمی چاق و چله شدهاند و چون ملخهای کتاب مقدس در تمام جهان پخش میشوند، نشان از پیروزی بشر بودند. اما چنین چیزی رخ نخواهد داد. علم خوشخوشک به راه خویش ادامه میدهد و بحران مسئولیتپذیریاش را پشت سر میگذارد؛ میگویند همه چیز به جای طبیعیاش باز خواهد گشت. و چنانکه گفتم، امر واقعی مثل همیشه پیروز میدان خواهد بود. و مثل همیشه، ما به فنا خواهیم رفت.
@sapient_human
▫️ هرچه ملتی فرومایهتر و فقیرتر باشد و هرچه فشار دولت و ستمگران شدیدتر باشد، به همان اندازه لذایذ جهان ماورایی که دین معرفی میکند، رنگینتر است.
📓آینده یک پندار
♦️زیگموند فروید
@sapient_human
🔘 ژان-ژاک روسو (زادهٔ ۲۸ ژوئن ۱۷۱۲ – درگذشتهٔ ۲ ژوئیه ۱۷۷۸) فیلسوف، نویسنده، آهنگساز اهل جمهوری ژنو، در سدهٔ هجدهم و اوج دورهٔ روشنگری اروپا میزیست.
▪️اندیشههای او در زمینههای سیاسی، ادبی و تربیتی، تأثیر بزرگی بر معاصران گذاشت. نقش فکری او که سالهای زیادی از عمرش را در پاریس سپری کرد، به عنوان یکی از راهگشایان آرمانهای انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست.
@sapient_human
▪️بر اساس علم زیستشناسی، انسانها آفریده نشدهاند، آنها تکامل یافتهاند.
بر اساس علم زیستشناسی، از آنجا که انسانها هرگز آفریده نشدهاند، آفریدگاری هم وجود ندارد تا چیزی را به آنها اعطا کند. آنچه هست صرفاً فعالیت تکاملی بیدلیل و بیهدفی است که به تولد افراد میانجامد.
به همینسان، چیزی به نام حق در زیستشناسی وجود ندارد. فقط اندامها و تواناییها و ویژگیها وجود دارند. پرندگان پرواز میکنند، نه به این دلیل که حق پرواز دارند، بلکه به این دلیل که بال دارند.
📓 انسان خردمند
♦️ یووال نوح هراری
@sapient_human
🔘 باورهایی که میتواند زنان را ساکت کند، چطور از قید آنها رها شویم...
▫️در هندوستان ( و بسیاری از کشورهای دیگر) به گفته دیپا ناریان جامعهشناس، دختران و زنان هنوز به واسطه آداب و رسوم و قید و بندهای سنتی صدای خود را خفهشده مییابند. در این گفتار صریح، او به شناسایی هفت هنجار ریشهداری میپردازد که نابرابری را تقویت میکنند، او مردان را برای کمک به ایجاد تغییر فرا میخواند.
@sapient_human
🔘 جستاری فلسفی؛ من کیستم؟!
▫️در سیر تاریخی نوع بشر، موضوع "هویت" شاعران را به سمت کاغذ سفید، فلاسفه را به آگورا و جویندگان را به معبد اوراکل سوق داده. آبهای تیره و خروشان تفکر انتزاعی حرکت را دشوار ساخته و احتمالاً راه مناسبی است که پلوتارک مورخ یونانی برای توضیح این پیچیدگی از داستان یک کشتی بهره گرفته.
امی ادکینز داستان کشتی تسئوس را توضیح میدهد.
@sapient_human
🔘 آیا میدانید نحوه کار بورس چگونه است؟
▫️نحوه فرآیند داد و ستد بورس
@sapient_human
🔘 ۱۰ راز نامکشوف بزرگ علم فیزیک
▪️لُرد کلوین در سال ۱۹۰۰ میلادی اعلام کرد که مورد جدیدی برای کشف در فیزیک باقی نمانده و تنها اندازهگیریهای بیشتر و دقیقتر است که باقی میماند. در طول سه دهه پس از این نظریه عجیب، مکانیک کوانتوم و نظریهی نسبیت انیشتین آنچه را که انسان تا آن زمان از فیزیک میشناخت، تغییر داد.
امروزه هیچ دانشمندی به خود جرئت نمیدهد، نظریهای مانند آنچه لُرد کلوین گفت، بر زبان براند. بهنظر میرسد فیزیک، جعبهی پاندورای شگفتانگیزی است که با هر جواب ،سؤالات بیشتر و بزرگتری در آن مطرح میشود.
▫️سرشناسترین دانشمندان دنیا سالها است پیشرفتهترین تجهیزات علمی را با هزینههای سرسامآور دراختیار گرفتهاند و عمر خود را صرف تحقیق روی عجایب جهان میکنند؛ اما اگر واقعبین باشیم یافتههای بیشمار هر روزهی ما در برابر چیزی که نمیدانیم ناچیز بهنظر میرسد. در ادامه با ۱۰ سؤال از بزرگترین شگفتیهای علم فیزیک آشنا خواهید شد...
@sapient_human
https://telegra.ph/۱۰-راز-نامکشوف-بزرگ-علم-فیزیک-06-08