#خاطرات_شهید
🔹با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید انگشترهای دستش را در آورد و کنار حوض گذاشت. آب را پاشیدم سمت حوض. رنگ از چهرهٔ سید پرید. او به دنبال انگشترش می گشت. انگشترش را آب برده بود داخل چاه. دیگه کاری نمی شد کرد. به شوخی به سید گفتم: تو نباید به مال دنیا دلبسته باشی.
گفت: «راست میگی ولی این هدیهٔ همسرم بود؛ خانمی که ذریهٔ حضرتزهرا (س) است. اگر بفهمد همین اوایل زندگی هدیه اش را گم کردم بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی مازندران شدیم در حالی که ناراحتی در چهره اش موج می زد.
🔹دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. ناخودآگاه نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید. دستش را در دستانم گرفتم. با تعجب گفتم: «سید این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت آروم باش. انگشتر خود خودش بود. من دیده بودم که سید یه بار به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید. خودم دیدم که همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا همان انگشتر در دست سید بود.
با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد. اما این موضوعی نبود که به سادگی بشود از کنارش گذشت. سید را حق مادرش قسم دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند.
🔹سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم.
نیمه شب بود که برای نمازشب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم . یکباره با تعجب دیدم دو تا انگشتر روی مفاتیح هست. با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت. با همان نگینی که گوشه اش پریده بود، نمی دانی چه حالی داشتم.»
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
#سالروز_شهادت
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ ساری
شهادت : ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ عوارض ناشی از شیمیایی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وبیستُ_هفتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 9 📿 11 📿 12 📿 16 📿 17 📿 18 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_883_465)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🎧 #بشنوید🎧
🏴 #سالگرد_شهید_سلیمانی
رفتی از میان ما
حاج قاسم کجایی؟
🎤 #میثم_مطیعی
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌱
شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟
با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا…
✍آستان مهر
🌷 #شهید_سید_مجتبی_علمدار
✨ #سالروز_ولادت_جانبازی_شهادت
@sangarshohada 🕊🕊
🎥 #کلیپ
💠حاج قاسم سلیمانی من حضرت زهرا س را دیدم
«حاج قاسم تورا قسم به یازهراس گفتن هایت در شب عملیات والفجر هشت با ان دست جدا شده ات دست ما جامونده ها هم بگیر... 😭
#سردار_شهیدم🌷
#مرد_میدان
#فاطمیه
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
خنده هـايت . . .
آنچنان جادو ڪند جانِ مرا
هر چه غـم آيد سـرم
هرگز نبينم آفتى !
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_پورجعفری
#صبحتون_شهدایی🌷
@sangsrshohada 🕊 🕊
📹 #کلیپ
.
حرفِ یادگار حاج قاسم عزیزمان، با باباجان، حرفِ این کمترین هم بوده و هست: منو با خودت ببر..
امان از داغی که سرد نمی شود
امااااااان.. 😓
#خدایا_مرا_پاکیزه_بپذیر
#سردار_شهیدم🌷
#بغداد120
@sangsrshohada 🕊 🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وبیستُ_هفتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 9 📿 11 📿 12 📿 16 📿 17 📿 18 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_883_465)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سخنان جالب شهید ابومهدی مهندس در مورد رهبر و حاج قاسم سلیمانی
#رهبر
#حاج_قاسم
#ابومهدی_مهندس
@sangarshohada 🕊 🕊
از بس حضرت زهرایے بود
در عملیات خیبـر
اسم گردانش را عوض کرد
گذاشت " یازهرا (س) ”
در والفجر۸ شهیـد که شد
ایّام فاطمیـه بود ...
ترکش خورده بود بہ پهلویش ...
#شهید_سیدکمال_فاضلی
#شهادت_بهمن۶۴
iD ➠ @sangarshohada🏴
زیر بارشِ بارانے از تیر و ترڪش
ایستادید تا بمانیمـ ،
تا نفس بکشیمـ ولے ما فقط بسنده کردیمـ
به کلیشہ های همیشگے
#شهــــدا_شرمنــده_ایم ...
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔰 #طرح عاشقی با سرداردلها 🌷
♢ به مناسبت #اولین_سالگرد
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ختم #زیارت_عاشورا داریم
□ از#3آذر تا #13دی ماه به مدت چهل روز زیارت عاشورا را هدیه به شهید پر افتخار اسلام #حاج_قاسم_سلیمانی و دیگر شهدای فرودگاه بغداد میکنیم ...شهیدی که نیمه شب وقتی همه خواب بودیم در آتش فرودگاه #بغداد سوخت بخاطر حفظ امنیت ما
○این ختم از #سوم_آذر شروع میشود تا سیزده دی ماه (روز سالگرد ) به مدت چهل روز
¤عزیزانی که مایل هستند در قرار عاشقی با سرداردلها شرکت کنند هرشب ... در #پی_وی اعلام کنند
@R199122
473
🌷 یادشهدا کمتر از شهادت نیست🌷
#سی_چهارمین_شب_چله رو هدیه میکنیم به روح پرفتوح شهدای فرودگاه بغداد...
بسم الله...🌷
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_و_سی_و_شش
🔆 عملیات ساختمان سازی۲
..... زندانی اگر با نگهبان متعادلی روبرو میشد امکان استفاده دو مرتبه در روز در عرض چند دقیقه از دستشویی خارج از زندان را داشت و در غیر این صورت مجبور بود در قوطی ... رفع حاجت کند.
بیاد دارم دوستانی که توفیق انفرادی در تابستان را داشتند بیان میکردند که به علت عدم اجازه استفاده از دستشویی و فشار ادرار و برای اینکه زیر دست و پایشان خیس و نجس نشود مجبور بودند به اطراف دیوار سیمانی سلول .......
که در این صورت به علت گرمی هوا و داغ بودن دیوار و بخار ناشی از آن و دم کردن محیط ، شما خواننده عزیز خود تداعی کنید شرایط را..
زندانی سلول انفرادی بستگی به جرم مربوطه از قبیل نگهداری و داشتن اقلام ممنوعه مثل ابزار نوشتن ـ خواندن نماز شب ـ مخالفت کردن با قوانین و... روزانه یکی دو مرتبه از انفرادی خارج و پذیرایی مفصل میشدند ضمن اینکه قبل از انتقال به انفرادی به علت ضرب و جرح با بدنی مجروح وارد انفرادی میشدند
بدلیل بوی نامطبوع داخل انفرادی نگهبانها تمایلی به نزدیک شدن به سلول را نداشتند و برای اخذ آمار با نزدیک شدن به راهرو ، با فراخوانی اسامی افراد و روئیت سر زندانی از دریچه تعبیه شده روی در ، آمار میگرفتند.
به علت تاریکی محیط انفرادی در اوقاتی که دو سه نفر را داخل یک سلول میانداختند زمان زیادی طول میکشید تا از روی چهره بتوان یکدیگر را شناسایی کرد.
بعضا بچههایی که به عناوین مختلف امکان رفت و آمد محدود در اطراف انفرادی داشتند مثل بچههای آشپزخانه و بهداری و... کار امدادرسانی مخفیانه از زندانیان از قبیل آب و غذا و اطلاع رسانی انجام میدادند.
⛏ دوستانی که در کار بنایی مهارت داشتند به خارج از اردوگاه نیز ماموریت مییافتند.
خارج از اردوگاه به معنی خارج از محیط و پادگانی که اردوگاه درون آن واقع شده بود نبود.
بیاد دارم یکی از دوستان بنام علی بناء که جهت ماموریت به خارج از اردوگاه ۱۱ رفته بود با یکی دو نفر از بچههای اردوگاه ۱۲ آشنا و مشخصات ظاهری و حتی نام دو تن از بچههای محله که در سال ۶۷ به اسارت در می آیند برایم آورد.
در این ملاقات مشخصات خود و دوستانم را به ایشان دادم تا در ملاقات مجدد به اطلاع آنها برساند.
پس از آزادی ، زنده بودن یکی دو نفر از آنها که مطمئن بودم ، به اطلاع خانوادهایشان رساندم.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
خانم #زهرا_گونزالس بانوی مسلمان و نوشیعهی آمریکایی که چند سالی است به کشورمان مهاجرت کرده است، در حاشیه جشنواره دختران آفتاب، برایمان از وضعیت دشوار زنان و بانوان مسلمان و محجبه در آمریکا و جوامع غربی حکایاتی تعریف کرد.
📌در طول این مصاحبه، چند باری لرزه بر اندامم افتاد و هوای دل و دیدهام را ابری کرد؛ نه به خاطر اینکه او چه سختیهایی کشیده است، بلکه به این دلیل که اینگونه زنان مسلمان در غرب، برای حفظ حجاب خود از جان مایه میگذارند؛ اما درعوض در ایران و برخی کشورهای اسلامی که همه در انتخاب حجاب آزادند و کرامت زن مسلمان محفوظ است، متأسفانه برخی از دختران و زنانمان حرمت پوشش اسلامی را پاس نمیدارند!
🍃زهرا گونزالس میگفت:
12 یا 13 ساله بودم که مادرم به دین اسلام گروید. پیش از آن ما کاتولیک بودیم و من در مدارس کاتولیکی درس میخواندم. بعد از اسلام آوردن مادرم، او ما (من و برادران و خواهرانم) را نیز بدون هیچ اجباری به اسلام دعوت کرد و ما همگی به عشق و علاقه خود مسلمان شدیم.
از آن به بعد همواره با پوشیدن روسری، در انظار ظاهر میشدم. درست یادم هست که روز آغاز سال تحصیلی بود. من به کلاس اول راهنمایی میرفتم و اولین بار بود که میخواستم با روسری به محیط آموزشی بروم. بارها خود را در آینه مشاهده کردم و از اینکه روسریام به رنگ آسمان است، بسیار شاد بودم. میخواستم با دوستانم هم این شادی را تقسیم کنم. فکر میکردم همگی از نوع پوشش من لذت میبرند...
اتوبس مدرسه رسیده بود و من آخرین نفری بودم که سوار شدم. از همین اتوبوسهای زرد بزرگ که همیشه برای سرویس مدارس استفاده میشود. از داخل سرویس سروصدا و هلهله شادی بچهها شنیده میشد. همینکه وارد اتوبوس شدم و چشم بچهها به من افتاد، ناگهان برای مدتی "سکوت" بر اتوبوس حکمفرما شد. یکی فریاد زد که «اینو ببینید؛ چی سرش گذاشته!!» یکی دیگر از بچهها برای من آشغال پرتاب کرد، دیگری حرفهای رکیک نثارم کرد... میخواستم فرار کنم؛ اما راننده اتوبس در را بست و گفت: «بنشین!» پایم بسیار سنگین شده بود و یارای حمل به من به سمت صندلی را نداشت؛ همان دو یا سه قدم به سمت صندلی برایم به اندازه یک سال طول کشید. بالاخره بر روی یکی از صندلیها در ردیف جلوی اتوبوس نشستم. همچنان فحاشیها و پرتاب اشیاء به سمت خودم را حس میکردم و میشنیدم؛ ولی به روی خودم نمیآوردم. به مدرسه که رسیدیم، احساس کردم روسریام خیس شده؛ بعدها یکی از دوستانم گفت که بچهها در سرویس و در طول راه، یکی یکی به سمت من میآمدهاند و به روسریم آب دهان میاندختهاند!
این داستان هرروز برای من تکرار میشد و من مجبور بودم با خودم دو یا سه روسری به مدرسه بیاورم تا پس از پرتابهای آب دهان از طرف دانشآموزان، دومی یا سومی را به سر کنم!
خانم گونزالس با چنان شور و حرارتی این داستان را تعریف میکرد که گویی همین چند روز پیش این اتفاقات برایش رخ داده است؛ اما عجیب اینکه او اصلا از بیان این خاطرات تلخ ناراحت نبود!
وقتی پرسیدم «آیا از یادآوری این قضایا ناراحت میشوید؟» گفت: «ما رأیت الا جمیلا! مگر من از حضرت زینب(س) بالاترم؟ هرگز ! او با آن همه سختی، مصائب کربلا را زیبا میدید؛ حال من بیایم و از اینکه به وظیفه مسلمانیم عمل کردهام ناراحت باشم؟»
"زهرا" در پایان گفت: «از اینکه میبینم در ایران تعداد زیادی از زنان و دختران اهتمام جدی ای به حجاب و پوشش خود ندارند، دلم به درد میآید!»
این را گفت و با لبخندی به سمت کودک خردسال خود که در کالسکه خوابیده بود، رفت.
منبع:حجاب برتر
❣ @Mattla_eshgh
اگرکلامے هم نگویے
جنگیدن رابہ عمل
بہ دیگران اموختے
#مردان_بے_ادعا
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔰 #طرح عاشقی با سرداردلها 🌷
♢ به مناسبت #اولین_سالگرد
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ختم #زیارت_عاشورا داریم
□ از#3آذر تا #13دی ماه به مدت چهل روز زیارت عاشورا را هدیه به شهید پر افتخار اسلام #حاج_قاسم_سلیمانی و دیگر شهدای فرودگاه بغداد میکنیم ...شهیدی که نیمه شب وقتی همه خواب بودیم در آتش فرودگاه #بغداد سوخت بخاطر حفظ امنیت ما
○این ختم از #سوم_آذر شروع میشود تا سیزده دی ماه (روز سالگرد ) به مدت چهل روز
¤عزیزانی که مایل هستند در قرار عاشقی با سرداردلها شرکت کنند هرشب ... در #پی_وی اعلام کنند
@R199122
473
🌷 یادشهدا کمتر از شهادت نیست🌷
#سی_هشتمین_شب_چله رو هدیه میکنیم به روح پرفتوح شهدای فرودگاه بغداد...
بسم الله...🌷
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_و_سی_و_هشت
🔆شیوع بیماری پوستی۱
کمبود آب و فقدان آب گرم بهداشتی و زمان کافی جهت استحمام ، کمبود پودر رختشویی و... و محیط غیر بهداشتی داخل آسایشگاه دلیل اصلی شیوع انگل و بیماریهای عفونی مثل اسهال بود.
در عرض کمتر از دو ساعت یک آسایشگاه حق استفاده از حمام را داشتند.
هر سه نفر پنج دقیقه فرصت داشتند همزمان از یک دوش استفاده کنند .
نحوه مدیریت زمان و استفاده از صابون و لیف ، تجربهای است که در جای دیگری کاربرد ندارد.
به علت سردی آب حمام در ابتدا با پاشیدن مختصری آب به بدن و در نهایت با حبس نفس در سینه زیر دوش میرفتیم .
در تکریت در طول سال کمتر از انگشتان دست بارن میبارد .
بیاد دارم صبح یکی از ایام قطرات باران در شب سرد زمستانی روی سیمهای خاردار قندیل بسته بود.
آب مورد نیاز حمام نیز از تانکر فلزی در چنین آب و هوایی تامین میشد.
آب شرب و مصرفی ، هر دو از رودخانه دجله تامین میشد که بعضا گل آلود بودن آن کاملا مشهود بود.
بعضی مواقع شرایطی فراهم میشد تا افرادی که نیاز به غسل دارند داخل آسایشگاه ، و به اصطلاح در ساعت داخل باش ، دور از چشم نگهبانها ، پشت پرده و مکان نگهداری سطل دستشویی با یک لیوان آب غسل نمایند.
شاید غیر قابل باور باشد ولی از نظر شرعی چنین امکانی وجود دارد اگر اطلاله کلام نمیشد توضیح بیشتری میدادم .
با شروع فصل گرما بیماری ناخوانده دیگری بنام جَرَب یا گال مهمان اردوگاه شد
گال یا جرب یک نوع بیماری پوستی است که بیشتر در قسمت شرمگاهی و نواحی پوشیده بدن که تعریق صورت میگیرد بروز میکند .
در واقع نوعی انگل میکرسکوپی شبیه کنه است که در سطح زیر پوست بدن زندگی میکند
نوع ماده این انگل با ایجاد کانل زیر سطح پوست تخم ریزی و به حیات خود ادامه می دهد .
در اثر ترشحات بدن انگل در زیر پوست خارش شدیدی احساس میشود که با عکس العمل میزبان مواجه و در نتیجه دمل و دانههای چرکین ایجاد شده سطح پوست سربازکرده ایجاد زخم و در نتیجه باعث سرایت و گسترش بیماری میگردد.
راه درمان بیماری نیز قرنطینه کردن افراد مبتلا و استفاده از کرِم مخصوص در یک دوره دوهفتهای است .
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
📸 تصویری از دیدار خصوصی حاج قاسم بههمراه خانوادهاش با رهبر انقلاب
@sangarshohada🕊🕊
💠 مداحی کمتر شنیده شده از شهیدسید مجتبی علمدار ، بسیجی و پاسدار جنگ دفاع مقدس
شنیدن این صوت با صدای این شهید
حس دیگهای داره...
#شهید_سیدمجتبی_علمدار 🌷
ولادت : ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ ساری
شهادت : ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ عوارض ناشی از شیمیایی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
💠 به یاد همراهان و محافظان وارسته و والامقام شهید سلیمانی صلوات..
«آنها که زندگی شان وقف جهاد در راه خدا و اسلام عزیز بود.. و در نیمه شب سیاه جمعه 13 دی 1398 به همراه سردار و یاران عراقی اش پر کشیدند.. »
✓سلام خدا بر همه مدافعان حرم و حریم انقلاب اسلامی 🌷
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_جعفری
#شهید_هادی_طارمی
#شهیدشهرود_مظفرینیا
#شهید_وحید_زمانینیا
#هفته_مقاومت
@sangarshohada 🕊 🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
224
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
🔰 #طرح عاشقی با سرداردلها 🌷
♢ به مناسبت #اولین_سالگرد
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ختم #زیارت_عاشورا داریم
□ از#3آذر تا #13دی ماه به مدت چهل روز زیارت عاشورا را هدیه به شهید پر افتخار اسلام #حاج_قاسم_سلیمانی و دیگر شهدای فرودگاه بغداد میکنیم ...شهیدی که نیمه شب وقتی همه خواب بودیم در آتش فرودگاه #بغداد سوخت بخاطر حفظ امنیت ما
○این ختم از #سوم_آذر شروع میشود تا سیزده دی ماه (روز سالگرد ) به مدت چهل روز
¤عزیزانی که مایل هستند در قرار عاشقی با سرداردلها شرکت کنند هرشب ... در #پی_وی اعلام کنند
@R199122
473
🌷 یادشهدا کمتر از شهادت نیست🌷
#سی_هفتمین_شب_چله رو هدیه میکنیم به روح پرفتوح شهدای فرودگاه بغداد...
بسم الله...🌷
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_سی_هفتم
🔆مهمان ناخوانده
در ابتدای سال ۶۶ به علت محیط غیر بهداشتی ، باز مثل زندان الرشید شپش مهمان اردوگاه شد.
در اردوگاه این عارضه همهگیر بود و تقریبا استثنایی وجود نداشت.
از بالاترین مقام نظامی گرفته تا سرباز صفر همه و همه درگیر بودند.
شبها یکی از سرگرمیهای بچهها جستجوی این انگل در لباسها بود و در پایان با خوشحالی آمار کشتههایشان را نیز اعلام میکردند.
یکی از خوبیهای اسارت این بود که همه از حق و حقوق یکسانی برخوردار بودند .
کسی به کسی فخر نمی فروخت.
برای بعثیها همه دشمن محسوب میشدند حتی جاسوسها هم مورد تنفر آنها بودند ولی به روی خود نمی آوردند .
البته این معیار تقوی در هر زمان و مکانی به دارنده آن کرامت میبخشد.
چنین افرادی بر دلها حکومت میکنند حتی بر قلب سنگدلانی چون بعثیها.
نمونه بارز آن مرحوم ابوترابی بود که معرف حضور همگان هست .
در یکی از ایام که نمایندگان صلیب سرخ به اردوگاه محل اسارت ایشان میآیند ، سوال میکنند؛
در اردوگاه شکنجه هم میشوید؟
همه سکوت میکنند و نگاهها به سمت ایشان میچرخد.
مامور صلیب چند مرتبه آن مرحوم را مورد خطاب قرار میدهند که؛
آقا شما را شکنجه میکنند یا خیر که ایشان باز سکوت میکند.
مامور صلیب عنوان میدارد با این حساب پس شما را شکنجه نمیکنند؟
و ایشان باز سرش را پایین میاندازد.
مامور صلیب یادداشت میکند که اینجا از شکنجه خبری نیست .
افسر عراقی فرمانده اردوگاه آقای ابوترابی را به اتاق خود دعوت و میگوید؛
تو بیشتر از همه کتک خوردی ، چرا به اینها چیزی نگفتی؟
آقای ابوترابی پاسخ میدهند؛
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم ، آنها کافر هستند.
دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند.
فرمانده اردوگاه کلاه نظامیاش را برداشته و محکم به زمین میکوبد و صورت آقا مرحوم ابوترابی را میبوسد و بعد جلوی ایشان روی دو زانو مینشنید و توی سر خودش میزند و میگوید ؛« شما الحق که سربازان خمینی هستید»
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔶 #امام_خامنه_ای
عفت زن،مایه احترام و شخصیت اوست.
این مسأله حجاب، محرم و نامحرم، نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین سالم بماند. اسلام به مسأله عفاف زن اهمیت میدهد. البته عفاف مرد هم مهم است. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند. منتها چون درجامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی، می تواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه شده است.
#پویش_حجاب_فاطمے
❣ @Mattla_eshgh
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
223
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_قربان_حسینی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وبیستُ_هفتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 9 📿 11 📿 12 📿 16 📿 17 📿 18 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_883_465)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#حاج_احمد_متوسلیان :
✍روزے میرسد ڪہ اسرائیل چنان بترسدڪہ مبادا از لولہ سلاحمان، بہ جاى گلولہ، #پاسدار_بیرون_بیاید
اسرائیل آماده نابودی..
#القدس_لنا
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
✍قرار بود #سال۸۸ ،
ایران هم مثل اوضاع سوریہ و عراق بشہ ولے خب نشد.
#منافقین
#نه_دی_گرامے_باد
#ولی_فقیه
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
222
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_اسحاق_موسوی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝