saeidajorloo_ir | Unsorted

Telegram-канал saeidajorloo_ir - راه پیشرفت / سعيد آجورلو

390

🔵 کانال رسمی دکتر سعید آجورلو 🔵 سرپرست افکارسنجی ملت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی  🇮🇷نامزد راه یافته به دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی از تهران @saeidajorloo_ir

Subscribe to a channel

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹ادامه مطلب

♦️۸/ جریان اصولگرا و عدم امکان تفاهم و ائتلاف؛ باید روزنه ای گشود
 

درباره جناح راست سعی می کنم ابتدا یک صورت وضعیتی از شرایط موجود ترسیم کنم و سپس به راه حل هم بی اعتنا نخواهم بود. در حال حاضر ما در شرایطی نیستیم که بتوانیم راه حلی قطعی ارائه دهیم اما در مقطعی هستیم که بتوانیم یک صورت مسئله‌ای را طرح کنیم.

واقعیت این است که در جریان اصولگرا، امکان یک تفاهم فراگیر از بین رفته است و نمی‌توانیم تصور کنیم که مجدداً به دورانی بازگردیم که اضلاع مختلف این جریان کنار هم قرار بگیرند و با یکدیگر به تفاهم برسند.

چرا این اتفاق افتاده است؟ به نظر بنده یک رویکرد تکفیری بر این جریان سایه انداخته است؛ رویکردی که طرف مقابل خود را اساساً غیرمعتقد به انقلاب و اصول و ارزش‌ها می‌بیند و در واقع تفاوتی بین طیف‌های مختلف انقلابی و اصلاح‌طلبان، قائل نیست. چه بسا طیفی حاضرند اصلاح‌طلبان در انتخابات پیروز بشوند اما طیف دیگری از جریان انقلاب پیروز نشود. پس اساساً ماهیت ائتلاف و اجماع را زیر سوال برده و وحدت سیاسی را یک فضیلت نمی بینند.

🔸از نظر فکری نیز با یک تفکر تحجری و ضداجتهاد مواجه هستیم. همانطور که در سمت اصلاح‌طلبان با یک جریان رادیکال سکولار طرفیم، در این سمت هم با خرده جریان های سلفی‌ و متحجر طرف هستیم که این مسئله خودش باعث ایجاد یک دوگانه تحجر-اجتهاد شده است. متاسفانه در جریان اصولگرایان با این نزاع مواجه هستیم. این یک دوگانه واقعی و موجود است. از طرفی دیگر مساله توسعه و پیشرفت از سوی طیف هایی در این جریان جدی گرفته نمی شود و همچنان با پاسخ‌های ایجابی فاصله داشته و عمده پاسخ‌ها به مسائل اصلی، سلبی می باشد. بخش سیاسی این جریان از بخش اجتماعی آن منفک شده است که البته به نظر من این صرفاً یک ظاهر است و این ندایی که تحت عنوان استقلال بدنه سر داده می‌شود، خودش راس، حزب و جبهه‌ دارد. بنابراین صورتش شورش بدنه علیه راس جریان است اما دقیق‌ترش شکل‌گرفتن یک راس جدید علیه جریان اصولگراست. که در انتخابات مجلس به صورتی و در انتخابات ریاست جمهوری نیز در ضدیت با ائتلاف و اجماع خودش را نشان داد. اگر جبهه اصلاحات، با ظریف و خاتمی امکان الهام بخشی و فیصله بخشی دارند، رای گیری در جبهه اصلاحات معنا دارد و می‌توانند طرفدارانشان را به پای صندوق بکشانند ، در سمت جریان اصولگرا شخصیت‌های مرجع و اجماع سازی و ائتلاف و جناح محوری عمدتاً تخریب شدند. اگر هم وجود داشته باشند، بدنه مشروعیتی برای آن‌ها قائل نیست و صرفاً خودش را مجتهد سیاسی می‌داند. در جریان اصولگرا ما با مجتهدان زیادی مواجه‌ایم که در سیاست خود را اهل تقلید نمی‌دانند.
بنابراین امکان ائتلاف سیاسی در این جریان از بین رفته است. حتی اگر تصور کنیم که در سال 1407، آقایان مخبر و فتاح نامزد بشوند، باز هم آقای جلیلی کنار نخواهد رفت. علت کناره‌گیری ایشان در سال 1400 هم آمار پایین در نظرسنجی‌ها بود که تا قبل از روز رای‌گیری حدود پنج درصد اعلام شده بود؛ اگر آن روز هم رای بیشتری داشتند، قطعا در انتخابات می ماندند.


🔹به طور کلی متاسفانه رادیکالیسم در این جریان دست بالایی دارد اما چه می توان کرد ؟ باید چاره ای برای بازسازی یافت و این بازسازی نیز از قدرت گرفتن جریان عقلانیت انقلابی نشات می‌گیرد. عقلانیت انقلابی امروز در کمک کردن، تذکر دادن و حتی نقد کردن دولت می گذرد برای موفق شدن و نه تخریب آن، برخلاف بعضی رویکردهای درون اصولگرایان. گروهی پزشکیان را با روحانی اشتباه می گیرند. دوقطبی هویتی ساختن با او در حالی که خود چنین قصد و اراده ای ندارد نه مطلوب است و نه ممکن. این رویکرد انقلابی باید مرز خود را با تحجر مشخص کرده و به مرور فاصله‌اش را با بدنه کم کند. عقلانیت انقلابی به احزاب جدیدی نیاز دارد، احزابی که ایده داشته و حاضر به گفت‌وگو با بدنه باشند. ایده ای برای توسعه و عدالت نه صرفا کسب قدرت و نه صرفا تاکید بر اجماع سازی. اجماع و ائتلاف نباید جای ایده و گفتار را بگیرد هر چند چیزی بیشتر از تاکتیک است حتی اگر به زعم عده ای راهبرد نباشد. برای شکل گیری یک گفت‌وگو بین اضلاع جریان اصولگرا نیاز به روزنه گشایی وجود دارد. شاید بتوان از ظرفیت غیرتقلیدی بودن این جریان استفاده کرد و ایده‌های جدید را جلو برد . مهم ترین اقدام این جناح باید دوری از تکفیری های سیاسی و متحجران فکری باشد تا نزاع هویتی در جریان تبدیل به رقابت درون جریانی شود و رفته رفته امکان گفت و گو پیش آید. هیچ گرایشی درون جناح راست قابل حذف نیست و اگر چنین اصلی فهمیده شود آن گاه گفت و گو و تفاهم و ائتلاف موضوعیت می یابد. حاصل اجماع گریزی و جناح گریزی پیروزی جریان نیست بلکه تسهیل پیروزی طرف مقابل است. اصول گرایان باید به سیاست بازگردند. راه دیگری وجود ندارد.
 
@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹ادامه مطلب

♦️۶/ رای به جلیلی و پزشکیان محافظه‌کارانه بود
 

آرای پانزده تیر آرای محافظه‌کارانه‌ای بود؛ بیشتر افرادی که به جلیلی رای‌دادند، مشخصاً به دنبال ادامه دولت مرحوم رئیسی و حفظ وضع موجود بوده‌اند. شاید هم نسبت به ادغام فرهنگی اصلاح‌طلبان، نوع نگاه‌شان به غرب، آزادی‌های فرهنگی و مسئله حجاب نگرانی داشته‌اند. این افراد که عمدتاً از طبقات سنتی و مذهبی و بخش زیادی از نیروهای اجتماعی جناح راست بوده‌اند به استمرار دولت مرحوم رئیسی و مسیر بدون احیای برجام و امتداد دولت ایشان رای دادند که یک رای محافظه کارانه از جهت تداوم وضع موجود تصور می شود.
رای به پزشکیان هم یک رای محافظه‌کارانه بود در مقابل براندازان. به دنبال یک اصلاح‌طلبی بزرگی از جنس سال 1376 و مشابه آقای خاتمی هم نبود، چرا که پزشکیان اصلاً وعده‌هایی به این شکل نمی داد. حتی به دنبال اصلاحات سیاست خارجی از جنس روحانی نیز نبود. بنابراین رای به پزشکیان هم رایی محافظه‌کارانه بود در مقابل اصلاحات بزرگتر. اصلاحاتی که او از آن سخن می‌گفت اکثراً اصلاحات تدریجی، کوچک و در چارچوب حکومت بود. در نتیجه کسانی که به ایشان رای دادند، به دنبال اصلاحات کوچک در درون حکومت بودند، نه اصلاحات بزرگ و نه براندازی و اقداماتی رادیکال، انقلابی و حتی جنبشی. البته که قطعا نمی‌توان از تاثیر ناآرامی‌های 1401 بر رای دادن به ایشان هم چشم پوشاند؛ به هر حال شکاف‌های جنسیتی و قومیتی که فعال شد به نحوی در کمپین انتخاباتی ایشان مورد توجه قرار گرفت.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹ادامه مطلب

♦️۴/ رقابت پانزده تیر همچنان ادامه دارد
 

شاید برای اولین بار است که بعد از اعلام نتایج انتخابات، فاصله رای‌های دو نامزد در رقابت، فقط سه استان بوده است؛ به این صورت که آقای جلیلی پیروز در14 استان و آقای پزشکیان پیروز در 17 استان بوده‌اند. به همین واسطه به نظر می‌آید که این دوقطبی هنوز تمام نشده و همچنان ادامه دارد و به نحوی یکی از پدیده های این انتخابات بوده است و ادبیاتی به اسم استان‌های اکثریتی، قطبی و چرخشی برای توضیح این شرایط لازم به نظر می رسد. ما در دوره‌های مختلف انتخابات با سه گروه از استان‌ها طرف هستیم؛ یک، استان‌هایی که نامزدهای انتخابات رای اکثریتی در آنجا داشته‌اند، رای اکثریتی به معنای حدود شصت درصد. برای مثال آقای پزشکیان در استان آذربایجان شرقی هشتاد و پنج درصد رای داشته است و آقای جلیلی در استان مرکزی شصت درصد. طبیعتاً در استان‌های اکثریتی آن نامزد قدرت بیشتری خواهد داشت. دوم، استان‌های قطبی هستند که رای‌ها حدودا پنجاه درصد با اختلاف کم به نفع یکی از نامزدها بوده است مانند تهران به نفع آقای پزشکیان و کهگلویه و بویراحمد به نفع آقای جلیلی.
این‌ها نشان می دهد که در چهار سال پیش رو این رقابت قرار است ادامه دار باشد، چرا که آقای جلیلی بسیار آن را جدی گرفته‌اند و به نظر نمی آید که قصد داشته باشند از آن دست بکشند. اعتقاد دارند این رای چهارده میلیونی و چهارده استانی شان یک پشتوانه قوی است و مطمئناً در فضای سیاسی می‌تواند برای اش تداوم ایجاد کند. آقای پزشکیان هم از17 استان، 11استان اکثریتی و 6 استان قطبی دارد که مشخص می‌کند رقابت در این دوره بسیار جدی بوده است. ما تا به حال چنین پدیده‌ای در رابطه با استان‌های اکثریتی و قطبی نداشته‌ایم و این اولین باری بود که دو نامزد با فاصله تا این حد نزدیک به یکدیگر حرکت کرده باشند. قطعاً این مسئله بر فضای سیاسی پیش رو و کمپین‌های تبلیغاتی این دو نفر تاثیر خواهد گذاشت. یکی از تقسیم بندی های جالب توجه این انتخابات دوگانه شرق-مرکز/ غرب-شمال بوده است که علاوه بر مساله شکاف های قومیتی و مذهبی با مساله آب هم قابل توضیح است که آن را به صورت مفصل در مقاله ای در حال انتشار توضیح داده ام. عموما استان های باسابقه کم آبی تاریخی به سمت جلیلی بوده اند در حالی که استان های پرآب حامی پزشکیان بوده اند که ذیل جامعه شناسی تاریخی قابل تحلیل است. استان های کم آب عموما محافظه کارتر و سنتی تر هستند و در مقابل ادغام های فرهنگی سرسخت تر می باشند بر عکس استان های پرآب که نگاه عرفی تری به دولت و پدیده های جدید دارند.

🔸گروه سوم استان‌ها نیز استان‌های چرخشی هستند که از سال‌های 1392 و 1396 از سمت اصلاح‌طلبان به سمت اصولگرایان آمده‌اند مانند استان کرمان یا خوزستان که در مجموع هفت استان می باشد. البته استان زنجان هم که در دوره قبلی حامی آقای رئیسی بوده، در این دوره به سمت اصلاح‌طلبان رفت. عمدتاً این هفت استانی که به سمت آقای جلیلی رفتند، ذیل مسئله مشارکت قابل تعریف هستند و کاهش مشارکت در این استان‌ها موثر بوده تا اصلاح طلبان پیروز نشوند. بنابراین فکر می‌کنم که ادبیات اکثریتی و قطبی و چرخشی همچنان برای تحلیل فضا قابل توجه و مهم خواهد بود.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️ادامه مطلب

🔹در جبهه اصولگرا ما واقعا شخصیت الهام بخش و فیصله بخش نداریم، شخصیتی که بتواند به یک بحث و مشاجره خاتمه دهد. این بحث در میان اصلاح‌طلبان بر سر مشارکت و یا تحریم انتخابات مطرح بود که توسط خاتمی در تابستان 1403 به مشارکت در انتخابات رسید اما در میان اصولگرایان فردی که در بدنه، مشروعیت کافی داشته باشد تا بتواند به این سوال پاسخ دهد که اساساً چه باید کرد و از کدام نامزد می‌بایست حمایت کرد، وجود ندارد و این چالش بزرگی است. برای مثال در سال 1400، اجماعی را در این بین شاهد بودیم که در نهایت شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، نقش فیصله‌بخش را ایفا کرد اما در انتخابات 1402 مجلس علیه شورای ائتلاف شورش و آن فیصله‌بخشی و خاتمه بخشی به چالش کشیده شد. در حقیقت انتخابات 1403 ادامه همان انتخابات 1402 بود که نه نیروی فیصله بخشی سیاسی وجود دارد، نه حتی نیروی الهام‌بخش. البته با توجه به حمایت معاونان و وزرای مرحوم رئیسی از آقای جلیلی و این مسئله که آقای جلیلی، دولت خود را در امتداد فعالیت‌های آقای رییسی تعریف می‌کردند، می‌توان گفت تا حدودی از این زاویه الهام‌بخشی پدید آمد و نام مرحوم رئیسی کارکرد زیادی برای ستاد جلیلی داشت و بخش زیادی از رای های ایشان ذیل همین تعریف امتدادی بود که نوع جدیدی از الهام بخشی است. اما به طور کلی ما در این انتخابات در جبهه اصول‌گرا شخصیت الهام بخش و فیصله بخش نداشتیم در حالی که در جبهه اصلاحات این افراد حضور داشتند و توانستند برای نامزد خود مشروعیت کافی ایجاد کنند، هرچند شعاع گسترده‌ای را نیز شامل نشود. در واقع در میان اصلاحات، ظریف الهام بخش بود و خاتمی فیصله بخش.

در حالی که در میان اصول گرایان، امتداد مرحوم رییسی تا حدودی نقش الهام بخش ایجاد کرد اما شخصیت های مختلف جریان انقلابی نتوانستند فیصله بخش باشند.

 
@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

جامعه شناسی سیاسی 1403، سوال ها و فرضیه‌هایی برای چاره‌جویی
سیاست همچنان کار می کند


سعید آجورلو/ مدرس جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه علوم تحقیقات تهران
 
♦️مقدمه
باتوجه به مسائل انتخابات 1403، فضای جامعه، نیروهای سیاسی و وضعیت پیش رو در دولت چهاردهم و البته محیط بین الملل؛ با نگاهی آسیب‌شناسانه و هنجاری که شامل پیشنهاداتی برای آینده با بهره‌گیری از اتفاقات گذشته می باشد، در این متن تلاش شده ذیل جامعه شناسی سیاسی، انتخابات و فضای پیش رو تحلیل و ضمن آسیب شناسی و بیان موضوع، نگاه حل مساله ای هم مورد غفلت قرار نگیرد. این موارد در ده نکته قرار گرفته اند.
 
🔸۱/ سیاست در ایران همچنان کار می کند
وقتی از سیاست سخن می‌گوییم به این معناست که به مجموعه‌ای از راه‌حل‌های درون ساختار حقوقی و سیاسی یک نظام اشاره داریم که شامل نهاد دولت، نهاد انتخابات و نهادهای مختلف حاکمیتی می‌شود و طبیعتاً سیاست داخلی و موضوعات مختلف مرتبط با آن را دربرمی گیرد؛ به تعبیری سیاست یک امکان برای تصمیم گیری بر اساس مقدورات و محذورات و بر اساس ممکن‌هاست و نه راه‌حل‌های انتزاعی و غیرقابل دسترس. بنابراین سیاست پای در زمین داشته و با واقعیات سر و کار دارد و در عین حال که از ارزش‌ها، هنجارها، ایدئولوژی‌ها و آرمان‌ها سخن می گوید اما در نهایت با ممکن ها مماس است و باید آرمان ها را هم در عرصه عینی به نتیجه برساند. در سال های اخیر به واسطه ضعف نهاد دولت و روند مشارکت زیر 50 درصدی این سوال مهم مطرح شده که آیا سیاست همچنان کار می‌کند یا خیر؟ یک سوال این است که آیا اساساً انتخابات معنادار است؟ و اگر معنادار است، گشایش در نهاد دولت نیز ممکن است؟ معنای انتخابات و مساله کارآمدی نهاد دولت، دو موضوع و سوالاتی بوده‌اند که در کنار هم قرار گرفته و اخیراً و به خصوص از اواسط دهه نود به بعد مدام تکرار شده‌اند.

🔹چهار طیف در نسبت با سیاست
برای پاسخ به این سوال از یک دسته بندی آغاز می کنیم. در واقع ما در نسبت به سیاست با چهار رویکرد مواجه هستیم؛ سیاست‌ستیزی، سیاست‌گریزی، سیاست‌پرهیزی و سیاست‌طلبی( سیاست‌خواهی).

طیف سیاست‌ستیز؛ خارج از نظام سیاسی عمل کرده و مخالف هرگونه انتخابات است؛ طرفدار تحریم فعال است و به دنبال راه‌حل‌های رادیکال و از جنس انحلال‌طلبانه است و همواره نگاهی جنبشی به وقایع کشور داشته و به دنبال استخراج یک راه‌حل انقلابی براندازانه می باشند. این طیف اساساً خود را درون جمعیت مخالف و تحریمی انتخابات می‌دانند و رسمیتی برای رقابت سیاسی و نهادهای انتخاباتی قائل نیستند. به طور کلی به دنبال ستیز با راه‌حل های سیاسی هستند که عمدتاً هم در بین گروه‌های ضدانقلاب و ضدجمهوری اسلامی دیده می شوند.

طیف سیاست‌گریز؛ لزوما طرفدار براندازی نیستند اما نسبت به راه‌حل‌های سیاسی ناامید بوده و دچار سرخوردگی اجتماعی می باشند. یعنی در مقطع کنونی راه‌حل‌های سیاسی را معتبر ندانسته و جریان‌های رسمی سیاسی کشور را نیز به رسمیت نمی‌شناسند و از روتین سیاست دلزده اند. به همین واسطه به دنبال گریز و فرار کردن از سیاست و راه‌حل‌های سیاسی هستند. اگر سیاست ستیزان عمدتا نیروهای سیاسی را شامل می شوند، سیاست گریزان عمدتا در میان نیروهای اجتماعی قرار دارند.

طیف سیاست‌پرهیز؛ گروهی که با سیاست سر جنگ نداشته و از آن فرار نیز نمی‌کنند اما سیاست را به شکل تاکتیکی تحریم می‌کنند و برای به دست آوردن دستاوردهای بیشتر و بزرگ تر، برای جلو رفتن و پیشروی از سیاست پرهیز می‌کنند. نگاه این گروه برای مشارکت در امر سیاسی از جنس تحریم است (شاید لزوما نگاه ساختارشکنانه نداشته باشند)، اما در زمان مقتضی ممکن است وارد عرصه سیاسی شوند. مانند خیلی از جریان‌های رادیکال اصلاحات که در انتخابات قبلی مشارکت نکرده و آن را تحریم کردند اما در این انتخابات وارد فضای رقابت شدند و مشارکت بالایی نیز داشتند.

طیف سیاست‌خواه؛ سیاست را به رسمیت شناخته و درون آن عمل می‌کنند. تدریجی‌گرا بوده و حتی به توافق‌های کوتاه و کوچک نیز راضی می باشند و تلاش می کنند از درون تعریف مرزهای سیاسی بیرون نروند. ادبیات این طیف در این انتخابات کار کرد و موجب شد تا سیاست‌پرهیزان در جریان اصلاح‌طلب وارد انتخابات شوند. حتی بخشی از سیاست‌گریزان، عامه جامعه فارغ از چپ و راست بودن، نیز به خاطر شخصیت آقای پزشکیان که یک سنخیتی با رای‌های سرخورده داشت، وارد عرصه انتخابات شدند. چرا که او سیاستمداری غیرمتعارف، ناشناخته، ضد روتین سیاست و در واقع یک پدیده انتخاباتی بود. بنابراین در این انتخابات بخشی از سیاست‌گریزان و عمده سیاست‌پرهیزان به سیاست‌خواهان پیوستند، خصوصاً در جریان اصلاحات و در نهایت به پیروزی رسیدند. این به معنی است که سیاست‌طلبی با وجود موانع زیاد و مخالفان فراوان از احمدی نژاد تا تاجزاده هنوز هم در کشور کار می‌کند.

ادامه دارد

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️نگاه (۲)

🔸در حاشیه اهدای کفن به هادی عامل در یک برنامه تلویزیونی؛

🔹سرگرمی در صدا و سیما از دست رفته

🔸بین صدا و سیما و جامعه، سوءتفاهم وجود دارد

🔹«مرگ آگاهی» درست در برنامه «زندگی پس از زندگی» وجود دارد نه در اهدای کفن


#گفت_و_گوی_سیاسی
#سعید_آجورلو
#صدا_سیما

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️ادامه مطلب

🔸یعنی ما چپ و راست نهادی داریم که امکان اصلاحات و حل کردن مسائل درون نهادها را ممکن و مطلوب می دانند و راست و چپ جنبشی داریم که به دنبال رفرم در نهادها یا دور زدن نهادها هستند، با رادیکالیسم و دوقطبی کار خود را پیش می برند و با تعریف کارآمدی محور از تفاهم گرایی میانه ای ندارند. به عنوان نمونه از رای اعتماد به وزرا، رفع فیلتر دو پلتفرم، وعده صادق 2 و توقف اجرای لایحه عفاف و حجاب هم به عنوان تصمیم های حاصل اجماع سخن گفتم و صریح بیان نمودم که می توان اصول گرا بود اما برای موفقیت دولت تلاش کرد و می توان اصلاح طلب بود و با اجماع حاکمیتی جلو رفت. این یک اصول گرایی و اصلاح طلبی جدید است. البته به شرط آنکه این جناح ها در هم حل و هضم نشوند و در جای خود بایستند. و در منطقه الفراغ با هم همکاری کنند. با این تعریف حتما وفاق به معنای استحاله جمهوری اسلامی نیست بلکه به معنای کار کردن در ساختارها با رویکرد همدلانه است. با این روحیه پیشرفت خواهی منطقه میانه سیاست می تواند به مساله انرژی، شرکت های دولتی، اصلاح نظام بانکی و مسائلی از این دست ورود کند و دستاورد بسازد. چرا که بدون دستاورد، منطقه میانه سیاست شکست می خورد و دو سمت جنبشی و توده ای میدان دار می شوند. با تمام این احوال احساس می کنم که این تعریف مخالفان قدرتمندی دارد چه در بین اصلاح طلبان که در پنل، نظرشان را گفتند و چه در میان برخی از اصول گرایان که در پنل حاضر نبودند. و این مخالفان، کار را برای منطقه میانه سیاست سخت می کنند.

🔹به هر ترتیب این پنل، هم به شفافیت نظرها کمک کرد و هم توسط بسیاری از مدیران ارشد دولت شنیده شد گرچه به نظرم خیلی از حرف ها گفته نشد و جای برخی جریان های سیاسی هم خالی بود.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️نگاه(۱)

🔸آقای کوچک زاده، انقلاب منطق اقناعی دارد/ صحبت های عبدالعلی زاده می تواند ما را به دوران دولت دوم روحانی ببرد


#گفت_و_گوی_سیاسی
#سعید_آجورلو

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️من از یادت نمی کاهم

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹دولت رقیب حاکمیت نیست، بخشی از حاکمیت است.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️در ویژه نامه روزنامه فرهیختگان با نام آینده ایران که یک جمع بندی درباره فضای انتخابات و پس از انتخابات ریاست جمهوری بود درباره اینکه سیاست داخلی هنوز کار می کند و اینکه چگونه باید به تقویت و استقرار آن کمک کرد بحث کردم.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔸گفت و گو با روزنامه ایران درباره رابطه قالیباف با لایحه عفاف و حجاب

https://irannewspaper.ir/8635/1/109370




@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹لینک مطلبی که در نقد مدعیان هسته سخت در روزنامه صبح نو منتشر شده اینجا سنجاق شده است.

https://sobhe-no.ir/newspaper/2014/2/69921

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️بخش دوم

🔸یک ملاک و معیار سنجش برای میزان تعهد این مدعیان هسته سخت را باید در پیگیری و امتداد دادن فرمایش‌های رهبری جست‌وجو کرد. حضرت آقا در مدت اخیر دو توصیه مهم و راهبردی داشتند. یکی اینکه موفقیت دولت، موفقیت کشور است و دیگری پرهیز از هر گونه دوقطبی‌سازی و نفرت‌پراکنی. متأسفانه در هر دو مورد کارنامه مدعیان هسته سخت نمره مردودی می‌گیرد. این افراد و گروه‌ها به جای نقد کارشناسی، بیشترین حملات را به شخص رئیس‌جمهور انجام دادند و گروهی از آنان به صراحت در پی بنی‌صدرسازی از پزشکیان و دولتش هستند. این چه هسته سختی است که این‌گونه بی‌محابا از توصیه علنی رهبر انقلاب عبور می‌کند و ساز خودش را می‌زند؟

🔹مگر می‌شود در مقابل سخن ایشان «یومن ببعض و یکفر ببعض» بود و هر جا که خلاف میل و علایق فردی باشد از سخن ایشان گذشت یا سخن ایشان را تمسکی نگریست و تفسیر به رأی کرد. هنوز جملات آقای رسایی درباره تمجید رهبر انقلاب از مجلس یازدهم به‌عنوان مجلس انقلابی فراموش نشده که ایشان در گفت‌وگویی این سخنان را انشایی دانستند و گفتند مجلس یازدهم باید انقلابی باشد. این شیوه از مواجهه با سخنان رهبر انقلاب متأسفانه به سلوک این گروه از افراد تبدیل شده است. یا درباره نفرت‌انگیزی نکردن ودوقطبی جعلی نساختن موارد بسیار زیادی از این افراد وجود دارد که اتفاقا دوقطبی را به درون جبهه انقلاب آوردند و از انقلابی‌تر مقابل انقلابی سخن گفتند. به وضوح و به صراحت به افراد درون جبهه انقلاب افترا و تهمت زدند. امثال مقداد خداداد در یک فیلم تندترین الفاظ را به برخی افراد در جبهه انقلاب منتسب کرد و با ادعای انقلابی‌گری، حرف‌هایی گفت که اتفاقا نشانه عبور آنها از انقلابی‌گری واقعی است. آیا چنین افراد و افکاری را که به وضوح از نص صریح حضرت آقا عبور می‌کنند می‌توان هسته سخت نظام نامید؟

🔸هسته سخت نظام به بهانه امر به معروف و نهی از منکر به وسط خیابان می‌آید و به فرماندهان نظامی انتقاد می‌کند و دستور می‌دهد که حیفا و تل‌آویو را بزنید؟ هسته سخت نظام به جای ایجاد آرامش در کشور و متحد شدن مقابل دشمن صهیونیست به دنبال کشاندن اختلاف و نزاع به نیروهای داخلی و جبهه انقلاب است؟ هنوز فراموش نکردیم که عضو شورای مرکزی یک جبهه تازه تأسیس سیاسی چگونه به صراحت اعلام کرد که ما در انتخابات مجلس دوازدهم به دنبال رقابت میان نیروهای جبهه انقلاب هستیم و آن بذری که سیاسیون فرصت‌طلب کاشتند امروز این‌گونه کج و نادرست در فضای اجتماعی و سیاسی کشور روییده است.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔸مساله اصلی همچنان تضعیف نهاد دولت است. دولت بدون اصلاحات اساسی، توان خیرخواهی برای جامعه را نخواهد داشت.

@saeidajorlooir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹ادامه مطلب

♦️۷/ اصلاح‌طلبان و دولت پزشکیان؛ از همراهی تا مرزگذاری
 

یک سوال مهم این است که ریاست جمهوری پزشکیان چه اثری بر آرایش و گفتار اصلاح طلبان خواهد داشت؟ در حال حاضر اصلاح‌طلبان با سه طیف قابل تقسیم بندی هستند؛ یک، طیف روزنه‌گشایان که از انتخابات مجلس دوازدهم ظهور داشتند. در واقع اگر اصلاح‌طلبان دو نقطه عطف در سه سال گذشته داشته باشند، یکی ریاست آذر منصوری بر جبهه اصلاحات است و دیگری هم بیانیه روزنه‌گشایان در مجلس دوازدهم که فلسفه سیاسی شکست‌خورده در انتخابات 1400 را دوباره و با ادبیاتی جدید و در زمانی درست مطرح کرد. این طیف بزرگ شامل عده زیادی می باشد، از کارگزاران تا اعتماد ملی تا اعتدال و توسعه و خیلی از روشنفکران و روزنامه‌نگاران و سیاسیون و بوروکرات های اصلاح طلب. گروه دوم، گروه حداکثرگرایان هستند که می‌توان از آنها به عنوان اصلاح طلبان رادیکال هم یاد کرد که همچنان درون جمهوری اسلامی کار کرده و سیاست ورزی می‌کنند اما در لبه کار کردن با تجدیدنظرطلبان هستند. گروه سوم هم تجدیدنظرطلبان هستند که اشتراک بیشتری با اپوزیسیون دارند تا اصلاح طلبان.

در واقع در اصلاحات با این سه طیف مواجه هستیم؛ گرایش روزنه‌گشا گرایشی محافظه‌کار بوده، گرایش تجدیدنظرطلب در واقع از قانون اساسی جمهوری اسلامی عبور کرده و در حد وسط این دو، حداکثرگرایی وجود دارد که بخشی از اتحاد ملت، توسعه ملی، نهضت آزادی و افرادی مانند خانم منصوری، آقایان آرمین، شکوری‌راد، جواد امام و مشابه این نفرات در این طیف می‌گنجند.

تجدیدنظرطلبی در بافتار و پس زمینه اپوزیسیون فعالیت کرده و درباره پساجمهوری‌اسلامی صحبت می‌کند. نمونه واضح آن گفت‌وگوی رزاق و تاج‌زاده در زندان اوین است. به تعبیری این گروه هم‌پیمان با میر حسین موسوی نیز هست.

🔸طیف روزنه‌گشایان درون ساختار جمهوری اسلامی با روش‌های تدریجی و توافق‌گرا به دنبال اصلاح‌طلبی هستند و می‌توان گفت ما‌به‌ازای دقیق دولت آقای پزشکیان همین گروه هستند و فعلا در جریان اصلاحات حال حاضر نیز نقش فعالی دارند. اما گروه حداکثر‌گرایان از نظر فلسفه سیاسی به تجدیدنظرطلبان نزدیک هستند و فعلا در میانه این دو طیف به دنبال هویت جدید و در عصر دولت چپ میانه هستند. هویت قبلی آنها مربوط به دوران تحریم بود و برای زمانه جدید همچنان سردرگم به نظر می رسند.

🔹در سمت اصلاحات دو فلسفه سیاسی جدی داریم؛ یکی روزنه‌گشایان و دیگری تجدیدنظرطلبان که فکر نمی کنم حداکثرگرایان قدرت داشته باشند فلسفه سیاسی جدیدی مطرح کنند و رقابت بین این دو ادامه خواهد داشت. برای مثال آقای خاتمی، در انتخابات مجلس به فلسفه سیاسی تجدیدنظرطلبی نزدیک شد و انتخابات را تحریم کرد. درحالی که در انتخابات ریاست جمهوری به سمت روزنه‌گشایی رفته و با آن حرکت کرد. این گرایش‌ها بر دولت هم تاثیر خواهند گذاشت؛ گرایش‌های حداکثرگرا به دنبال رادیکال کردن دولت بوده و در عین حال گرایش روزنه‌گشا به عنوان روشنفکرانی که مدافع دولت پزشکیان هستند، عمل خواهند کرد. در نهایت این رقابت در مواجهه با دولت پزشکیان و در مواجهه با نظام سیاسی خود را نشان خواهد داد. طبیعتاً دولت آقای پزشکیان چالش‌هایی خواهد داشت اما برای بقای خودش باید با حداکثرگرایان مدارا کرده، با تجدیدنظرطلبان مرز گذاشته و با روزنه‌گشایان متحد شود. احتمالا نسبت دولت پزشکیان با اصلاح‌طلبان به این صورت خواهد بود و از آن سمت هم احتمالا تجدیدنظرطلبان با دولت فاصله‌گذاری خواهند داشت، حداکثرگرایان سعی می‌کنند تا حالت "حمایت نقادانه" را حفظ کرده و خود را هزینه دولت نکنند و برعکس اش را انجام دهند و دولت را هزینه خود کنند.

🔸درباره اصلاح‌طلبان مسئله دیگری که وجود دارد، نسبت آنان با سیاست ستیزی، سیاست پرهیزی، سیاست گریزی و سیاست‌خواهی است. شاید اینجا بشود با این ادبیات انواع اصلاح‌طلبان را سنجید. طیف روزنه‌گشا حتما سیاست‌خواه است. طیف حداکثرگرایان مابین سیاست‌خواهی و سیاست‌پرهیزی حرکت می‌کند و طیف تجدیدنظرطلب هم به نوعی سیاست‌ پرهیزی را توصیه خواهد کرد و با سیاست گریزی هم بی میانه نیست. این سه گرایش در بین اصلاحات یک رقابت خیلی جدی با یکدیگر خواهند داشت و در این رقابت، این سه طیف فعال سیاست‌داخلی خودشان را در نوع مواجهه با دولت و حاکمیت بیان خواهند کرد. هر چند در این رقابت دو گفتار بیشتر وجود ندارد و حداکثرخواهی درون این دو گفتار حرکت خواهد کرد. در هر صورت یک اقدام مفید از جانب اصلاح طلبان مرزبندی با تجدیدنظرخواهان است که عملا از گفتمان اسلام سیاسی انقلاب عبور کرده اند.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

 🔹ادامه مطلب

♦️۵/ دست پایین گفتمان توسعه و چالش‌های گفتار عدالت‌خواهانه

این یک سوال جدی است که چرا ادبیات و گفتمان توسعه در فضای سیاسی و انتخاباتی‌ رو به افول رفته و در واقع با سیطره گفتمان عدالت در فضای سیاسی مواجه هستیم؟ در دور دوم انتخابات ما با دو بیان متفاوت از گفتمان عدالت‌ طرف بودیم؛ یکی در سمت اصلاح‌طلبان و دومی در سمت جناح راست. گفتمان عدالت، گفتمان نزدیک‌تری به کمپین‌های انتخاباتی است یعنی زمانی که جنبه تغییرخواهی و نقد و نفی وضع موجود را پیش ببرید، قطعا گفتمان عدالت بیشتر از گفتمان توسعه به شما کمک کرده و انرژی بیشتر و بزرگتری برای کمپین انتخاباتی شما خلق می‌کند. همانطور که در انتخابات 1384 و 1388 آقای احمدی‌نژاد توانست از این طریق انرژی بیشتری جذب کمپین خود کند و پیروز هم شود. مرحوم رئیسی نیز در چهارسال 1396 تا 1400 توانست، مفهوم عدالت را در قوه قضائیه به تصویر بکشد و حتی "سید محرومان" لقب بگیرد. گفتار عدالت، سابقه‌ای در جامعه ایران دارد که یک بخشی از آن به علت سیطره تفکرات چپ است. این تفکر چپ توسط دکتر شریعتی تبدیل به چپ اسلامی شد و موتور سخنرانی های او را گرم کرد. از این جهت شاید بتوان درباره شباهت گفتار آقای پزشکیان به مرحوم شریعتی اشاره داشت. اسلام سیاسی ایشان بیشتر از آن که شبیه سروش باشد شبیه سوسیالیسم اسلامی علی شریعتی است.

🔹نکته دیگر آنکه گفتمان عدالت امروز تغییر شکل داده است؛ در زمان آقای احمدی‌نژاد عدالت مبتنی بر توزیع بود، به این معنا که  پول نفت وجود داشت و ایشان با شیوه متفاوت و با برهم زدن ساختار موجود قصد توزیع آن را داشت. که البته با هدفمندی یارانه‌ها، مسکن مهر و سهام عدالت آن را جلو برد. اما نوع عدالت‌خواهی در انتخابات این دوره از سمت هر دو نامزد مبتنی بر تحریم نفت و کاهش سهم آن در بودجه بود؛ پزشکیان در کمپین خود بحث عدالت را به معنای اعتراض به تبعیض به میان ‌آورد و جلیلی نیز سعی کرد با توصیف تشابه های کمپین او با آقایان روحانی و هاشمی نمایی از آینده عدالت را به تصویر بکشد که در نهایت شخصیت پزشکیان بر این تصاویر پیروز شد. بنابراین می‌توان گفت عدالت با وجود کم شدن سهم نفت در بودجه، همچنان گفتمان مسلط در عرصه سیاست داخلی است. یک بخشی از آن به دلیل کمپین منفی است که برای متهم کردن جبهه مقابل مورد استفاده قرار می‌گیرد. در حوزه ایجابی هم به واسطه کسری بودجه، امکان وعده‌های بلند و بزرگ بر اساس پول نفت وجود ندارد. در نتیجه برای آقای پزشکیان، تداوم گفتمان عدالت در حوزه اقتصادی سخت خواهد بود. هرچند در حوزه جنسیتی و قومیتی و دانشگاهی ایشان اقداماتی انجام خواهد داد و ممکن است آن جا بتواند تعریفی از عدالت بسازد اما حوزه اقتصادی شاید سخت‌ترین کار ایشان باشد. به نظر می‌آید جلیلی هم با همین گفتمان عدالت بعدها بخواهد دولت پزشکیان را نقد کند.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

 🔸ادامه مطلب
 
♦️۳/ الگوی جدید رقابت/ مشارکت؛ چرا در مشارکت پنجاه درصدی، پزشکیان پیروز شد؟

پزشکیان در موقعیت احمدی نژاد
ادبیات اصلاح‌طلبان در کمپین‌های تبلیغاتی بر این موضوع استوار بوده که در مشارکت بالا پیروز می‌شویم و طبیعتاً با این سخن جناح مقابل خود را متهم می‌کند که به دنبال کاهش مشارکت است. اما در این دوره از انتخابات که دور اول آن مشارکت چهل درصدی و دور دوم مشارکت به پنجاه درصد رسید، نامزد اصلاح طلبان پیروز شد؛ اتفاقی که کمتر مورد توجه جامعه‌شناسان و اهلی سیاست قرار گرفته است. پیروزی آقای پزشکیان در مشارکت پنجاه درصدی برخلاف الگوی مشارکت‌های قبلی بود، الگوی مشارکت‌های قبلی به این صورت بوده که معمولا در مشارکت بالا، اصلاح‌طلبان و در مشارکت پایین اصولگرایان شانس بیشتری دارند که البته انتخابات 1388 از مثال های نقض آن است اما به طور کلی این فرضیه‌ در انتخابات هایی مانند 76 و 92 و 96 درست بوده است.

🔹اما سوال این است که چه اتفاقی افتاد که این بار در یک مشارکت پنجاه درصدی و در دور اول زیر پنجاه درصدی، پزشکیان نفر اول شد؟ واقعیت این است که برند پزشکیان بزرگ تر از یک اصلاح‌طلب تعریف شد و در واقع رای ایشان ترکیبی از سه نوع رای بوده است. نوع اول، رای قومیتی بود، مشارکت بالای استان‌های آذری‌زبان و میزان رای بالا به او در دور دوم در نهایت موجب جهش زیادی برای او شد. نوع دوم، رای جریان اصلاحات بود که ذیل شعار "نه به جلیلی و نه به اصول‌گرایان" شکل گرفت و نوع سوم هم رای شخصی او بود که بخش مهمی از برند او و آراءاش را تشکیل داد. رای شخصی به این معنا که پزشکیان به عنوان یک سیاست‌مدار ناشناس - ناشناس به این معنا که مردم در سطح کشور چنان شناختی نسبت به او نداشتند و نتیجتا رای منفی نیز به آن صورت نداشت- و با رفتارهای غیرمتعارف و متفاوت با شیوه سیاست‌مداران از نوع پوشش گرفته تا لحن صحبت‌کردن، در عرصه انتخابات حضور پیدا کرد. به نوعی او ضد روتین جریان‌های سیاسی تعریف می شد که البته علیه جریان های سیاسی نبود و آنها را به رسمیت می شناخت اما شریک وضع موجود سیاست تلقی نمی شد. فردی مذهبی، اهل نهج‌البلاغه، پزشک و با لحنی خودمانی که بعد از فوت همسرش دیگر ازدواج نکرده است. این‌ها همه برند او را شکل داد و رای شخصی برای او ایجاد کرد. بنابراین یکی از دلایل پیروزی ایشان، معرفی خودش خارج از فضا و جریان‌های سیاسی و در عین حال نقد فضای سیاست و رفتارهای سیاست‌مداران بوده است. او به نحوی سیاست مداران را مورد نقد قرار می داد و از این جنبه نه مدعی انحلال سیاست که خواستار اصلاح نوع رویکرد جناح ها از تضاد به وفاق شده بود. یک نوع اعتراض به جریان روتین عادی سیاست که شاید بریا مشارکت بالای 50 درصد تاثیر آنچنانی نداشته باشد اما در این آمار پنجاه درصدی کار کرده است. به نحوی می‌توان گفت آقای پزشکیان در موقعیت احمدی‌نژاد قرار گرفته است؛ احمدی‌نژاد بدون سرمایه نفتی؛ به عنوان فردی ضدجریان مرسوم و روتین سیاست که می‌تواند حتی بخشی از سیاست‌گریزان را نیز جذب خود کند. در این قسمت هر دو توانمند و مشابه یکدیگر هستند. بر همین اساس شاید بتوان گفت که امروز پزشکیان در موقعیت احمدی‌نژاد قرار گرفته است؛ خودمانی بودن، غیرمتعارف بودن و ضدروتین سیاست بودن از ویژگی‌های مختص اوست و جالب اینجاست که طبق نظرسنجی‌ها ( در ابتدای پاییز ۱۴۰۳) فعلا محبوبیت‌ آقای پزشکیان از احمدی‌نژاد بیشتر است. در حال حاضر بین نیروهای سرشناس و معروف سیاسی ایشان بیشترین رای علاقه‌مندی را به دست آورده‌اند اما از آن سمت هم به اندازه رای طرف مقابلش در انتخابات 15 تیر، رای عدم‌علاقه‌مندی و علاقه مندی کم نیز دارد. در واقع در عین محبوبیت، مخالفان زیادی هم دارد و به گونه‌ای شاهد یک دوقطبی نسبت به ایشان هستیم اما به هر حال یک دوقطبی‌ای که سمت محبوبیت آن قوی‌تر است.

شاید این جمع بندی درستی باشد که جریان‌ اصلاحات در پیروزی ایشان نقش داشته‌اند اما اگر نامزد دیگری مانند آقایان لاریجانی، جهانگیری و یا صدر وارد صحنه می شد، به نظر امکان پیروزی کمی داشتند. چرا که این افراد هیچ کدام واجد ویژگی‌های آقای پزشکیان نبودند.

پس این شانس پیروزی را ویژگی‌های غیرسیاسی پزشکیان به جبهه اصلاحات داد، ویژگی‌هایی که باعث شد عملکردش فراتر از یک جبهه سیاسی باشد. اگر کمپین آقای پزشکیان این را درک نکرده و تحت فشار رادیکال‌های اصلاح‌طلب عمل کند، ممکن است با کاهش اقبال مواجه شود. از آن طرف هم اگر ایشان این رای‌های جریانی، قومیتی و شخصی خود را همچنان بتواند جمع نگه دارد، قطعا در ادامه امکان تداوم خواهد داشت.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️ادامه مطلب

بنابراین می‌توان گفت سیاست همچنان کار می‌کند و همچنان کارگشاست. چرا که یک انتخابات معنادار شکل می‌دهد و یک دولت متفاوت از دولت قبل در سیاست‌ها، روش‌ها، کارگزاران سیاسی، سازمان‌ها و در ایده‌ها می‌سازد. سیاست می‌تواند موجب تغییر دولت‌ها، تغییر رویکرد نهادها، رقابت معنادار و نمایندگی نیروها و شکاف‌های اجتماعی شود اگرچه رقبای سرسختی مانند سیاست‌ستیزان و سیاست‌گریزان نیز داشته باشد. حتی با وجود اینکه تحریم اقتصادی باعث ضعف نهادهای دولتی شده و چاره‌جویی دولت نیز کمتر شده است، اما سیاست هنوز هم کار می کند.

♦️۲/ شخصیت‌های الهام بخش 1403؛ ظریف به مثابه سلبریتی سیاسی ، الهام‌بخشی امتداد مرحوم رئیسی

شخصیت‌های الهام بخش افرادی هستند که شعاع گسترده‌ای برای تاثیرگذاری و مرجعیت سیاسی داشته و موجب اعتبار نامزدها و فهرست‌های انتخاباتی می‌شوند؛ افرادی که مردم به آن‌ها اعتماد کرده و سرنوشت سیاسی خود را به دست آنان می‌سپارند. حضور این شخصیت‌های الهام‌بخش در انتخابات 1392 و 1394 و 1396 کارکرد داشت و در فضای سیاسی موثر بود؛ در هر دو زمان حضور آقایان رفسنجانی و خاتمی و استفاده از شعار "تکرار می کنیم" و حمایت آنان از لیست امید، باعث شد تا آقای روحانی پیروز انتخابات باشند. این ظرفیت جدید ایجاد شده که قبلاً شاید به عهده احزاب سیاسی و برخی روحانیون سرشناس بود، در این دو دوره انتخابات شکل دیگری پیدا کرد، مدرن‌تر شد و در نهایت بخشی از کمپین انتخاباتی اصلاح‌طلبان و آقای روحانی ساخته شد. تا جایی که حتی سلبریتی‌ها هم به این کمپین اضافه شده و افرادی مانند باران کوثری و شخصیت‌های مشهور سینمایی و ورزشی نیز بخشی از همین کمپین تبلیغاتی برای ایشان شدند. اما در ادامه هرچه به پایان دهه نود نزدیک شدیم، این شخصیت‌های الهام‌بخش و کاریزماتیک قدرت کمتری را در اختیار داشته و کم کم آن مرجعیت و اعتبار خود را از دست دادند تا در انتخابات 1403 که یک شکل جدیدی از این الهام‌بخشی به وجود آمد؛ این بخش را به دو دسته اصلاح‌طلب و اصولگرا تقسیم کرده و در ادامه درباره آن خواهم گفت.

🔸

در اصلاح‌طلبان، مهم‌ترین شخصیتی که واجد ویژگی‌های الهام‌بخشی بود، ظریف بود که حتی بیشتر از خاتمی در کمپین تبلیغاتی پزشکیان فعالیت کرده و تاثیر گذاشت. به این خاطر که او در واقع در قامت یک "سلبریتی سیاسی" ظاهر شده بود.

ظریف برای این تاثیرگذاری دو مساله را با هم ترکیب کرد؛ یک توصیف خطرناک از ایران با آقای جلیلی ذیل گفتمان مذاکره و نفی تحریم و دوم نمایش و اجرا و پرفرمنسی که تازگی داد؛ این که شهر به شهر سفر کرد و سخنرانی کرد، نوعی جنبه نمایشی و نمادین داشت و در فضای سیاسی جدید با عملکرد دیگر افرادی همچون مرحوم رفسنجانی و خاتمی متفاوت بود. شیوه آنان به این صورت بود که در همان موقعیت خود فقط یک فرد یا ایده‌ای را تایید کرده و از آن حمایت می‌کردند اما آقای ظریف حضوراً از مردم می‌خواست و حتی خواهش می‌کرد. یک زمانی اگر این افراد به عنوان شخصیت‌های الهام بخش فردی را تایید می‌کردند، جامعه واکنش خاصی نشان می‌داد و در حمایت از آن فرد تابعیت می‌کرد اما در این زمان به واسطه قهر بخش زیادی از بدنه اصلاحات و تقویت سیاست‌پرهیزی یا سیاست‌گریزی، ظریف نیاز به نمایشی داشت که خیلی خوب هم آن را متوجه شد و به خوبی نیز اجرا کرد. نظرسنجی‌ها به ما می‌گویند که آقای ظریف رای منفی بالایی دارد و رای مثبت او هم در مقایسه با سال‌های گذشته عدد چنان بالایی نیست، این مسئله به کاهش سیاست‌طلبی در کشور و افول شخصیت‌های سیاسی هم برمی گردد که آقای ظریف هم یک نمونه از آن است. اما ایشان به مثابه سلبریتی سیاسی موجب شد که صدای آقای پزشکیان شنیده شده و جدی گرفته شود. در جریان انتخابات 1400، صدای همتی شنیده نشد و جدی گرفته نشد اما در این دوره آقای ظریف به وسیله نمایشی توجه انگیز در کنار جبهه اصلاحات و البته همراهی خاتمی، موجب شدند تا پزشکیان به عنوان نماینده بخش بزرگی از نیروهای سیاسی کشور، جدی گرفته شود. بنابراین نمی‌توان از نقش او گذر کرد. او یکی از پدیده‌های این انتخابات بود.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️مقاومت ماند و از رژیم آبرویی نماند

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

درباره ماجرای اهدای کفن به هادی عامل؛
بین صدا و سیما و بخش هایی از جامعه سوءتفاهم برقرار است

🔸اهدای کفن و آگهی ترحیم به هادی عامل در برنامه شبکه افق با نقدهای تند افکار عمومی مواجه شد. بلافاصله پس از این نقدها می توان این سوال را مطرح کرد که واقعا طراحان این برنامه به دنبال اعلام انزجار عمومی از برنامه خودشان بوده اند یا گمان می کردند که طراحی آنها برای جامعه جذاب است؟ و یا اینکه حالت سومی هم داشته که با وجود علم به مخالفت عمومی به دنبال گرفتن توجه افکار عمومی به شیوه منفی بوده اند.

🔹پاسخ هر چه باشد اما حقیقت یکی است؛ زبان مدیران و سازندگان و طراحان صدا و سیما با زبان افکار عمومی فاصله گرفته و این فاصله موجب «سوء تفاهم» میان این دو بخش شده است. یا به عبارتی دیگر «بافتار» حاکم بر روابط صدا و سیما و جامعه مبتنی بر نوعی سوء تفاهم مستقر شده و به همین دلیل حتی اگر صدا و سیما نیت خیر هم داشته باشد، از سوی بخش هایی از جامعه، «خیر» شنیده نمی شود.

🔸علاوه بر مساله فهم و بافتار، یک مساله مهم دیگر تعریف متفاوت طراحان و سازندگان و مدیران از «امر عمومی» و «سرگرمی» است. یک سرگرمی محترم و با وقار در رسانه «همه مردم» به فرهنگ جامعه ایرانی بیشتر ربط دارد تا سرگرمی ساختارشکن که احساس بی احترامی از آن استنباط شود. واقعیت این است که در این چند سال، راه سرگرمی در صدا و سیما به درستی طی نشده و با ساختارشکنی نمی توان مسیر نرمال که دارای سابقه نسبتا مناسبی است را نفی کرد. تلویزیون ایران حداقل تا قبل از قرن جدید شمسی و در فاصله ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۰ یک تلویزیون با نشاط و سرگرم کننده و نسبتا موفق بوده که از جانب مردم دیده می شده و «امور عمومی» را جدی می گرفته. اما نفی مسیر گذشته به جای اصلاح آن و اختراع کردن راه های نیازموده و غیر اجتماعی، صدا و سیما را در نقطه ای خطرناک قرار داده است.

🔹نکته آخر درباره عدم ارتباط فرم و محتوا نزد طراحان و سازندگان است. ما در « زندگی پس از زندگی» یک گفت و گوی مفصل درباره «مرگ» را می بینیم که به «مرگ آگاهی» در جامعه کمک کرده است. این برنامه اتفاقا بیننده هم دارد چون فرم و محتوا به هم مربوط هستند و همه چیز آنجا درست است و بدون کفن و آگهی ترحیم، بدون توهین به بیننده درباره مرگ بحث می شود. وقتی عباس موزون به این خوبی از مرگ می گوید چرا باید این قدر توهین آمیز درباره مرگ صحبت کرد.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

چرا به پنل سیاست داخلی و وفاق رفتم و آنجا چگونه با چپ جنبشی و راست توده گرا مرزبندی کردم؟
سیاست وفاق برای میدان کارآمدی

سعید آجورلو/ مدرس دانشگاه و فعال سیاسی

🔸من به این قصد به پنل "سیاست داخلی و وفاق" آمده بودم که در میانه دو گرایش چپ جنبشی و راست جنبشی تعریف "کارآمدی محور" از وفاق ارائه دهم و گمان می کنم به واسطه گفت و گوی انتقادی که در پنل با اصلاح طلبان شکل گرفت تا حدودی این تعریف از وفاق شنیده شد. البته بهتر این بود که نماینده ای از راست توده گرا هم در جلسه حاضر می شد تا این سه گانه به خوبی نمایان شود. هر چند فریادهای آقای کوچک زاده در مجلس به فاصله چند روز از این پنل و استقبال طیف های رادیکال اصلاح طلب و اصول گرا از این دوقطبی خود استعاره ای از این سه گانه وفاق بود؛ گروهی که وفاق را زمینه گذار یا اصلاح طلبی دوم خردادی می بینند، گروهی دیگر که وفاق را نفاق می پندارند و گروهی که وفاق بر سر کارآمدی را ممکن می دانند.

🔹الان که به عقب برمی گردم احساس می کنم که شروع سخن ام در این پنل درست بود. من با یک پرسش آغاز کردم که چرا به عنوان یک اصول گرا به این پنل آمدم. از قضا دکتر پزشکیان هم این بخش را
می شنید. آنجا به صراحت گفتم که نمی خواهیم دولت چهاردهم تبدیل به دولت اول خاتمی ، دولت دوم روحانی و دولت نیمه تمام بنی صدر شود. و به همین دلیل باید وفاق را در کارآمدی و حل مسائل اقتصادی مردم سامان داد چرا که هم اجماع دولت و بخش میانه نیروهای سیاسی و حاکمیت را با خود دارد و هم امتداد اجتماعی دارد و مساله وفاق با مردم را هم حل می کند. تاکید کردم که تجربه و تاریخ سیاست داخلی پشتوانه چنین تعریفی از وفاق است. در این میان چند رقیب جدی مقابل این تعریف از تفاهم گرایی وجود دارد که عبارتند از راست توده گرا، چپ جنبشی و ساختارگرا و البته ناکارآمدی دولت. و جالب اینکه بخش اصلاح طلب مخالف این تعریف در پنل حاضر بود و به صراحت این تعریف را ناکافی و حداقلی می دانست. این تعریف از سوی آقایان قوچانی و نورایی نژاد، تقلیل گرایانه توصیف شد و همین اختلاف نظر موجب بحث و تا حدی هم جدل شد. آن هم در غیاب نماینده راست توده گرا. خیلی شفاف بیان کردم که اگر محور تفاهم به جای کارآمدی بر ادبیات گذار و نقد امت گرایی و اصلاحات ساختاری قرار بگیرد، هیچ وفاقی صورت نمی گیرد و طیف اصول گرای میانه یا نهادی در مقابل این پروژه ها قرار می گیرد و من هیچ توافقی با این تعریف ندارم. در این میان آقای محمد رضا جلایی پور به عنوان مدیر پنل سعی داشت جانب میانه را نگاه دارد که امتداد نگرش روزنه گشایانه است. آقای پزشکیان هم بعد از صحبت هایم به بالای سن آمد و نکاتی را گفت. به خود ایشان هم گفتم که با نکاتی که گفتند، هم نظرم. ایشان انصافا تا کنون تلاش بر اجماع حاکمیتی داشته اند که حتما با توقع برخی طیف های اصلاح طلب از ایشان مغایر است.

🔸من در آن پنل تاکید کردم که وفاق به معنای ادامه پروژه دوم خرداد، در نهایت به دوقطبی ویرانگری ختم می شود که بازنده اش دولت و مردم هستند، پس به راهی که رفتید دوباره برنگردید. زمینه هایی از نگاه ابزاری و تاکتیکی برخی اصلاح طلبان به دولت پزشکیان وجود دارد. ایده "اصلاح طلبان، رقیب نظام" بازگشت به عقب است همان گونه که تبدیل سیاست به عرصه بقا- نابودی علیه سیاست کار می کند. برای ملموس شدن موضوع هم مثالی از فیلم آژانس شیشه ای زدم و گفتم که آژانس مربوط به زمانه دوقطبی های دوم خرداد بود و اگر قرار به ساخت اش در زمانه جدید باشد دوگانه سلحشور/ حاج کاظم باید با هم به توافق برسند تا مردم در آژانس گرفتار نمانند و عباس هم معالجه شود. به بهانه وفاق نمی توان از عباس گذشت. ضمن اینکه همچنان موتوری ها اضافه هستند و نباید وارد معرکه شوند. در این تعریف مبنا نوعی از جامعه شناسی تفهمی است که پایه را بر همدلی به جای تضاد می گذارد که البته در بیان راست و چپ جنبشی راهی ندارد.

🔹من از مدت ها پیش درباره خطر کم فروغ شدن سیاست نوشته ام و گفته ام. این خطر بالای سر سیاست و جامعه ایران است و روند مشارکت زیر 50 درصدی بزرگ ترین مصداق این خطر است. تفام برای کارآمدی یک پاسخ خیلی روشن و صریح به این خطر است و می تواند این گزاره که "نهاد انتخابات و سیاست کار می کند" را رونق دهد. این گزاره در سیاست داخلی در منطقه تفاهم که شامل راست میانه یا نهادی و چپ میانه یا نهادی است امکان عمل دارد. از همین جا اتفاقا می توان یک تقسیم بندی و صورت بندی جدید سیاسی را هم تعریف کرد که شامل نهادگرایان و جنبشی ها یا توده گرایان است.

♦️ادامه دارد

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️مکتب شهید سلیمانی برای عبور جریان انقلاب از شرایط فعلی و رسیدن به تفاهم، چاره ساز و گره گشا است.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔸نه دود داشتند نه سوز.

#موتورسواران

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔸دو اثر مهم رفع فیلتر گوگل پلی و واتساپ؛ تقویت سیاست طلبان و تفاهم گرایان.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔸نگاه ترکیه به سوریه استعماری است.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹هدف نهایی طراحان شابعه پزشکیان، شکاف سازی میان دولت- حاکمیت است.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

♦️بخش سوم

🔸تصویر نادرست این گروه‌ها از جمهوری اسلامی که ناشی از کم بودن اطلاعات و برخی اوقات غرض‌ها است متأسفانه به بدنه هم تسری داده می‌شود، درحالی‌که سیاست خطی نیست و همراه با پیچیدگی‌ها و محدویت‌های زیادی است و مسئولان کشور بر اساس فرصت‌ها، تهدیدها و شرایط برای منافع کشور تصمیم می‌گیرند و با همین تدابیر، کشور توانسته مقابل استکبار مقاومت کند، درحالی‌که با دست فرمان این افراد معلوم نبود چه بر سر کشور می‌آمد.

🔹یکی مثل شهید سلیمانی پس از اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا در سال 2003 به جای زمزمه ناامیدی به میدان آمد و فرصت‌های بزرگ برای کشور ساخت. این گروه‌ها و افراد آن روز کجا بودند؟ آیا واقعا شرایط امروز منطقه از سال 2003 عقب‌تر است؟ حتما این‌گونه نیست؛ اما برخلاف آن دوران، طلبکاران و سوپرانقلابی‌ها پیشروی کرده‌اند و مجاهدان زبان نگاه می‌دارند و در اندیشه تدبیر هستند. مجاهدان واقعی وسط خیابان فریاد نمی‌زنند، بلکه مانند شهید سلیمانی در میانه میدان با دشمن هستند.

🔸آیه 146 سوره آل عمران به مثابه نوری گشایش‌گر به خوبی درباره اصحاب واقعی پیامبران سخن می‌گوید که شاید بتواند توصیفی از هسته سخت واقعی نشان دهد؛
«وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»
«چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و بااین‌حال، اهل ایمان با سختی‌هایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند که) خدا صابران را دوست می‌دارد.» در این آیه به صراحت بیان شده که اهل ایمان هرگز در سختی‌ها زبان به ملامت نمی‌گشایند، طلبکار نمی‌شوند، شورش نمی‌کنند، دیگران را ناامید نمی‌کنند و صبر پیشه می‌کنند. آیا سخن و رفتار مدعیان هسته سخت نظام این‌گونه است؟ خود این افراد قاضی شوند و نسبت خود را با این آیه دریابند.

🔹واقعیت این است که این گروه در حالی خود را هسته سخت نظام می‌نامند که کمترین نسبتی با این توصیف دارند بااین‌حال صدای بلند این افراد موجب می‌شود انبوه افرادی را که در سکوت برای نظام و انقلاب دل می‌سوزانند، پای کار انقلاب و رهبری هستند و بدون ادعا و طلبکاری برای انقلاب فداکاری می کنند، دیده نشوند. برخلاف این افراد که به دنبال حذف دیگران و ناب‌سازی درون جبهه انقلاب هستند؛ اما مشی صحیح بیرون نراندن آنها از این دایره و توصیه به اصلاح آنها است؛ اما با این توضیح که اولا این گروه حق ندارند خود را مالک کلمات، معانی و مفاهیم بدانند و دیگران را طرد کنند و ثانیا اینکه وظیفه دارند خود را اصلاح کنند و درعین‌حال وظیفه انقلابی‌های واقعی و غیرمدعی است که راه ناصواب این افراد را توضیح دهند و اجازه ندهند که مرجعیت انقلابی‌گری در اختیار افرادی باشد که انقلابی‌گری را به طلبکاری از نظام و انقلاب معنی کرده‌اند. انبوه جماعت حزب‌اللهی و بسیاری از مردم بدون خط و خطوط خاص سیاسی مخاطب جریان انقلابی هستند که آرمان انقلاب را قبول دارند و برای کشور فداکاری می‌کنند؛ اما صدای بلند طلبکاری ندارند و نظام را به «نبودن خود» تهدید نمی‌کنند. نمونه اصلی انقلاب‌گری شهید همت و شهید باکری بودند که آرام می‌سوختند و جان خود را به میدان آوردند، ولی هرگز خود را طلبکار کشور ندانستند و این رویش‌ها همچنان در مجاهدانی چون شهید حججی و صدرزاده که فرزندان مکتب سلیمانی بودند ادامه یافت. مکتبی که ذوب در رهبری امام خامنه‌ای بود، نه مدعی و طلبکار.

منبع: صبح نو

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

«هسته سخت» یا «هسته شل» نظام؟
مدافعان واقعی انقلاب اسلامی نه طلبکار هستند نه عصیانگر

سعید آجورلو

 
 ♦️بخش اول

🔸این روزها علاوه بر اینکه واژه «هسته سخت نظام» در برخی سخنان و گفت‌وگوها شنیده می‌شود، حرف و کلامی که چنین مفهومی را به ذهن متبادر کند هم کم به گوش نمی‌رسد. نمونه اخیر استفاده از چنین مفهومی در گفت‌وگوی دکتر فواد ایزدی با علی علیزاده شنیده شد؛ زمانی که ایزدی درباره اجرا نشدن قانون حجاب هشدار داد و قریب به این مضمون را گفت که اگر این قانون اجرا نشود، کسانی که به‌خاطر نظام جلوی تیر می‌روند مأیوس خواهند شد. او به صورت تلویحی مدافعان اصلی نظام را فقط این طیف دانست که در زمان جنگ و سایر فتنه‌ها هم به میدان آمدند و اگر سیگنال کوتاه آمدن نظام اسلامی را دریافت کنند، آن‌گاه در میدان حاضر نخواهند بود. مشابه کلماتی که حدود یک سال قبل محمدرضا شهبازی، مجری برنامه پاورقی در واکنش به بازگشت رشیدپور به تلویزیون به زبان آورد و از عبارت «اسکل نظام» برای توصیف این طیف استفاده کرد.

🔹این جملات صریح توسط این افراد سرشناس را باید در کنار نوشته‌های افرادی مانند آقای کوشکی و سخنرانی اخیر کامران غضنفری گذاشت که انگار در باطن خود به دنبال مرجعیت‌سازی برای جریان حزب‌اللهی و انقلابی هستند و برای چنین هدفی ابتدا روایت‌های رسمی را با حرف‌های ضدروتین زیر سوال می‌برند و سپس برداشت‌ها و تلقی‌های بعضا عجیب و غریب خود را جایگزین می‌کنند. نشانه چنین خطی البته در شبکه اجتماعی ایتا، برخی کانال‌های تلگرامی و انبوهی اکانت توئیتری به سادگی قابل مشاهده است. افرادی در رأس که مدعی پرچم‌داری هسته سخت انقلابی هستند که توسط حلقه دوم حمایت می‌شوند و گسترش می‌یابند و در حلقه‌های بعدی تکثیر می‌شوند. در چنین شرایطی اما وقت مناسبی برای طرح این سوال است که اساسا معنای هسته سخت نظام چیست و فقط این افراد جزء هسته سخت نظام هستند؟ و چه باید کرد که روایت‌های نادرست این افراد، بدنه نیروهای انقلابی را تحت تأثیر قرار ندهد؟

🔸همان‌طور که از عبارت «هسته سخت» برمی‌آید، این گروه از افراد باید نقش محافظ اصلی انقلاب و نظام را از نظر فکری ایفا کنند؛ چراکه بخش سخت باید از مرکزیت نظام و ایده‌های اصلی آن دفاع کند و در واقع نقطه‌ای است که هم به سختی آسیب می‌بیند و هم اجازه آسیب دیدن به دیگر بخش‌ها را نمی‌دهد. مشابه آن به وضوح در زمان جنگ قابل مشاهده بود. بچه‌هایی که بدون امکانات و تجهیزات و کم تعداد در یک منطقه می‌جنگیدند و مقاومت می‌کردند تا راه برای پیشروی دشمن باز نشود. با این توضیح آیا افرادی که به هر بهانه‌ای و پس از هر اتفاقی در رأس گلایه‌کنندگان، شورش‌کنندگان و طلبکاران هستند، «هسته شل» نظام‌اند یا هسته سخت؟ این چه هسته سختی است که در لحظه دفاع، خود تبدیل به اولین مهاجم می‌شود و ژست اپوزیسیون می‌گیرد؟ اگر قرار بود که رزمندگان هم به‌عنوان هسته سخت دفاعی این‌گونه از کشور دفاع کنند، چیزی از وطن می‌ماند؟ بسیاری از عادت‌ها و خلقیات این گروه از مدعیان هسته سخت با تعریف اولیه از این مفهوم سنخیت ندارد و بیشتر جنبه طلبکاری از نظام به جای فداکاری برای نظام و انقلاب دارد.

@saeidajorloo_ir

Читать полностью…

راه پیشرفت / سعيد آجورلو

🔹گفت و گو با برنامه میدان شبکه خبر درباره تحولات سوریه؛
رژیم به دنبال کلنگی کردن منطقه است



https://telewebion.com/live/irinn?e=0x107bf628


@saeidajorloo_ir

Читать полностью…
Subscribe to a channel