sacredallegory | Art and Photo

Telegram-канал sacredallegory - Sacred Allegory

41

جوری که دنیا رو میبینم. Contact : @Dimitte

Subscribe to a channel

Sacred Allegory

Head of a Damned Soul from Dante's "Inferno," 1778, Henry Fuseli.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Thomas Burke, The nightmare after Fuseli, published in London by R. J. Smith, 1783.

Читать полностью…

Sacred Allegory

— Nell Dorr photography.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Cigarettes After Sex - Pistol

Читать полностью…

Sacred Allegory

Melancholia by Lars von Trier, 2011.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Undated by Saul Leiter.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"Ordet" by Carl Th.Dreyer, 1955.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"Ugestu" by Mizoguchi, 1953.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"The Life of Oharu" by Mizoguchi, 1952.

Читать полностью…

Sacred Allegory

The last masterpiece of Mizoguchi, "Street of Shame", 1956.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Titania and Bottom by Henry Fuseli, 1790; depicts a scene from A midsummer night's dream by William Shakespeare.

Читать полностью…

Sacred Allegory

📻 @FourTwentyRadio

Читать полностью…

Sacred Allegory

@lauramakabresku , 2024.

Читать полностью…

Sacred Allegory

استن اَرلاند هارمونستا/ نروژ

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

Sacred Allegory

کتاب "برگ‌ها می‌ریزند"
نوشته‌ی کاظم السادات اشکوری به سال ۱۳۵۱.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"The Death of Oedipus", 1784, Henri Fuseli.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Henry Fuseli, The Nightmare, 1781.

Читать полностью…

Sacred Allegory

__گل‌ها پژمرده‌اند، مادر. گویی هزاران زمستان بر آنها گذشته است. کجایِ کار از حرکت ایستادم که این‌گونه بیگانه با خویش در جای خود خشکیده‌ام؟ بی‌امید، بی‌آینده، بی‌خود. گویی زمان از من گذر کرده است. کجاست رویاهایم؟ کجاست آن آینده‌ی روشن در تخیلم؟ کجاست آن عزیمت بزرگ؟ گویی صدسال است این‌جایم؛ احاطه شده توسط این اشیاء که بیگانگی‌ام را به رخ می‌کشند؛ اشیایی که نشانی از ضعف من، سستی و حماقت من‌اند. همه را کُشته‌ام، همه‌ی کِشته‌ها را کُشته‌‌ام و این پیکرهای پوسیده، عطر تعفّن رویاهایم را می‌پراکنند.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Breaking the waves by Lars von Trier, 1996.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"Murder in the House" by Jakub Schikaneder, 1890.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Theo Gosselin, 2017.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"The Day of Wrath" by Carl Th.Dreyer, 1943.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"Sansho the Bailiff" by Mizoguchi, 1954.

Читать полностью…

Sacred Allegory

"A Story From Chikamatsu", by Mizoguchi, 1954.

Читать полностью…

Sacred Allegory

The worst person in the world, 2021.

By Joachim Trier.

Читать полностью…

Sacred Allegory

Alejandra Caballero.

Читать полностью…

Sacred Allegory

@maudchalard

Читать полностью…

Sacred Allegory

__ من بر روی کلمات به خواب می‌رفتم و چشم که باز می‌کردم در جهان دیگری زاده می‌شدم. من محصور ِکتاب‌هایم، اشتیاقم برای درس‌های پیانو و بیرون زدن از خانه در هوای سرد ِزمستان‌ها بودم. پرلودی از شوپن توی گوشم بود وقتی که از کنار پارک نزدیک خانه رد می‌شدم و سرم پر می‌شد از تصاویر درختان ِلختی که می‌دیدم و گمان می‌کردم تمام‌شان در لحظه‌ی پیش از خود مُرده‌اند. نمی‌خواستم حتی تک لحظه‌ای از دستم برود. تصاویر را در مشتم گره می‌کردم و بعد، تمام مسیر باقی مانده را تا خانه می‌دویدم تا همه‌ را توی کلمات بریزم.
تمام بیست سالگی من غرق‌شده در رویا و کلمه گذشت. من تمام آن لحظات را بی‌نهایت زندگی کردم. اما ناگهان همه‌ی آن روزهای فراموش شده را می‌بینم و حالا می‌فهمم که همه‌چیز تمام شده.
چهره‌ی زرّینِ بیست و هفت سالگی‌ام را در خواب می‌بینم که همچون پرنده‌ای پشت‌نما بالای سرم بال می‌زند و برای همیشه دور می‌شود. حالا دیگر از آن تابلوی بزرگ زندگی ِگذشته‌ام _از اشیاء و نورها و تصویرهایی که مایه‌ی آرامش و مستی من بودند_ چیزی باقی نمانده جز پرده‌ای بی‌رنگ.

روزها را چندان به یاد ندارم. از آن همه میل و سرگشتگی چیزی نمانده جز دل‌بهم‌خوردگی و ملال. هنوز در معرض اشتیاقم، شبیه به همان دختر بیست ساله‌ای که روزی بوده‌ام، اما تابش آفتاب بر من کُند شده. آرام و صبور. گویی خواب باشم. و این روال هر روزه است. روال خشنی است. من این‌ها را از همان لحظه‌ی نخست فهمیدم و اجازه دادم تا نومیدی دامنگیر شود. علت آن آیا مرگ قریب الوقوع مادرم بود، یا تحمل‌ناپذیر بودن زمانه؟ یا پشیمانی از زندگی ِهر روزه؟ چیز اشتیاق‌برانگیزی وجود نداشت. اشتیاق یا لابه‌لای کلمه‌های لَکان و کریستوا بود، یا در فراق بود، یا اصلا وجود نداشت. درواقع اغلب وجود نداشت. اما، همه‌چیز در یک تصویر بود. این را به غریزه می‌دانم. همانطور که "دوراس" در تصویر گذر از یکی از رشته رودهای مکونگ است، سوار بر کرجی. از خودم می‌پرسم زندگی من بر روی کدام تصویر است که جامانده؟

Читать полностью…

Sacred Allegory

Wesendonck-Lieder, Richard Wagner
Kirsten Flagstad, soprano
Gerald Moore, piano
Recorded: May 1948

Читать полностью…

Sacred Allegory

من بر روی کلمات به خواب می‌رفتم و چشم که باز می‌کردم در جهان دیگری زاده می‌شدم. من محصور ِکتاب‌هایم، اشتیاقم برای درس‌های پیانو و بیرون زدن از خانه در هوای سرد ِزمستان‌ها بودم. پرلودی از شوپن توی گوشم بود وقتی که از کنار پارک نزدیک خانه رد می‌شدم و سرم پر می‌شد از تصاویر درختان ِلختی که می‌دیدم و گمان می‌کردم تمام‌شان در لحظه‌ی پیش از خود مُرده‌اند. نمی‌خواستم حتی تک لحظه‌ای از دستم برود. تصاویر را در مشتم گره می‌کردم و بعد، تمام مسیر باقی مانده را تا خانه می‌دویدم تا همه‌ را توی کلمات بریزم.
تمام بیست سالگی من غرق‌شده در رویا و کلمه گذشت. من تمام آن لحظات را بی‌نهایت زندگی کردم. اما ناگهان همه‌ی آن روزهای فراموش شده را می‌بینم و حالا می‌فهمم که همه‌چیز تمام شده.
چهره‌ی زرّینِ بیست و هفت سالگی‌ام را در خواب می‌بینم که همچون پرنده‌ای پشت‌نما بالای سرم بال می‌زند و برای همیشه دور می‌شود. حالا دیگر از آن تابلوی بزرگ زندگی ِگذشته‌ام _از اشیاء و نورها و تصویرهایی که مایه‌ی آرامش و مستی من بودند_ چیزی باقی نمانده جز پرده‌ای بی‌رنگ.


__Photo @Farhangismn

Читать полностью…
Subscribe to a channel