romankhone | Unsorted

Telegram-канал romankhone - رمــــانخـــــ📚ــــونہ

26054

برترین رمان های ایرانی و خارجی 📗® رمان های کاربری📙 Raaz36677 کانال دوم شهر دلم❤ @Shahre_delam

Subscribe to a channel

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

از ذوق جواب آزمایش پله ها رو بالا رفته و حتی منتظر آسانسور نماند...
قرار بود فردا جواب آزمایش و بدن! ، پدرش از او خواسته بود  که  به پیشنهاد مجدد یاسر فکر کند!
او می‌گفت:
-دخترم همه یه اشتباهی میکنن ،یاسر همه چی تمومه ،و الانم پشیمون، برگرد زندگیت و بساز..!
/channel/+2zOlfTU8DpdlMjFk

گول این بچه فوکولی رو نخور ،مرد خوشتیپ و صاحابش نیستی !مدام باید بپایش!


و او که از عشق آرسان خبر داشت قاطع گفته بود
-نه!

/channel/+2zOlfTU8DpdlMjFk
کلید آپارتمان آرسان را داشت این ساعت خانه نبود ،جعبه ی شیرینی و پاک آزمایش. رویش در دست چپ و با دست دیگر در را باز میکند !

پدرش راست میگفت …

فکر میکنی  اگر الان گلی برسه چی میشه!؟ببینه رفیقش تو بغل دوست پسرش..

-سر الناز با قهقهه ای که میزنه عقب پرت میشه..!
-قرار چی بشه ؟زودتر میره اون دنیا تو هم از شرش خلاص میشی ..!اون همه خرج و مخارج..

تمام این مدت به عشق آرسان پی دوا و درمان رفته بود و وقتی امروز  از آزمایشگاه زنگ زدن و نتیجه را گرفته بود خود را به آپارتمان آرسان رسانده بود ..!

جای که  صحنه ی روبه رو برایش کم از جهنم نداشت ..!
او از مرگ نجات یافت اما حالا ..

کاش مرده بود..!

با دیدن زنی آشنا ،زنی نیمه برهنه در آغوش آرسان،عشقش، کسی که او بخاطرش با مرگ جنگید ،حالا او خود دخترک را ،راهی  برزخ کرده است ..!


-خدایا این چه عذابیه..!؟
بعد از جدا شدن لبهایشان از پس شانه ی الناز قامت زنی شکسته اما آشنا را میبیند ..!
-گلی …عـ…عزیزم..

آرسان از روی آن مبل پر خاطره بلند میشود

-تو که نمیخواستی چرا..چرا نزاشتی بمیرم؟!

و صدای الناز تیر آخر را زد ..

-دلش برات سوخته بود..


/channel/+2zOlfTU8DpdlMjFk
گلی دختری آرام و با محبت با یک  شکست در زندگی قبل که حاصل خیانت همسرش بود ،ویران شده، در شرف مرگ ،نوری زنگی تاریکش را روشن میکند ..!البته گمان میکرد ..!چون آن نور سرابی فریبنده بود که داغی عظیمتر از قبل بر قلبش نشاند !
/channel/+2zOlfTU8DpdlMjFk
پناه میبرد به او ،به این امید تازه ،
اما او باز از نزدیکترینش خنجر میخورد ..باز هم خیانت ..

/channel/+2zOlfTU8DpdlMjFk
بر گرفته از واقعیت..

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

- جون عجب چیزیه!

+ این همون دختر خجالتی خودمونه که همیشه پنج سایز بزرگ‌تر از خودش لباس می‌پوشه؟

-‌ راست میگن نباید از روی جلد قضا کردا...

اون سه تا پسر احمق بدون توجه به منی که پشت چمن‌ها گریه می‌کردم داشتن در مورد نقاط خصوصیم نظر می‌دادن. نامزد عوضیم که قرار بود هفته‌ی دیگه عقد کنیم عکسای بر*هنه‌م رو پخش کرده بود! حراست در به در دنبالم بود تا با پدرم تماس بگیرن. رسماً بیچاره شده بودم!

صدای اروند از تمام بلندگوهای دانشگاه پخش می‌شه.

- اهم اهم... خانوم‌ها و آقایون... کاپیتان صحبت می‌کنه... بنده همین الان از خانم سوگل تقاضای ازدواج دارم... پشیمونم از اینکه روز اول دانشگاه جلوی همه دست رد به سینه‌ش زدم. مدیونین فکر کنین بخاطر عکسایی که دیدمه! نه!!!
کلاً باطن آدما برام مهمه!!!

صدای خنده‌ی رفیقاش که توی بلندگو پخش میشه صدای شکستن قلبم رو می‌شنوم. با پشت دست اشک‌هام رو پاک می‌کنم و مشتم رو بالا میارم. بیست عدد قرصی که داشتم رو قورت میدم. من این ننگ رو با کشتنم‌ پاک می‌کردم...
صدای محو کسی از بلند گو میاد.

- اروند دختره خودکشی کرده!

صدای دویدن کسی توی بلندگو اکو میشه.

/channel/+A6Qs2ZGTQjkwODA8
/channel/+A6Qs2ZGTQjkwODA8
/channel/+A6Qs2ZGTQjkwODA8

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

_زنمه به صورت شرعی و قانونی.رسما همسرمه مادر... فردا صبح حتی نمیخوام شماره یکیشون بیافته رو تلفن خونه!

پری‌جان محکم به گونه‌ی خود می‌کوبد:

_دِ آخه پسر تصدقت بشم..من به مادربزرگ این دختر چی بگم وقتی از همین حالا بساط کاچی درست کردنش و راه انداخته؟

صدایش مانند همیشه آرام بود اما جدیت در کلامش،حتی جلوی حرف مادرش را هم می‌گرفت:

_این تنها چیزی که ازتون میخوام مادر.نذارید حرمتای بینمون شکسته بشه..فردا صبح نمیخوام هیچ احد و الناسی رو پشت اتاق خودم و زنم ببینم!

تلفن را قطع کرده،کلید در قفل درب خانه می‌چرخاند.

تازه عروسش را در این خانه رها کرده بود تا ذره ای عطش درون سینه اش آرام گیرد. در ماشین عروس بودند که دکترش به او زنگ زد:

"من ترجیح میدادم که رو در رو راجب این مسئله باهاتون حرف بزنم.عذر میخوام ولی باید یکم رُک ترعرض کنم خدمت‌تون..لطفا اگر نفس کنارتون هست نذارید متوجه بشه!"

صدای جیغ و بوق ماشین های اطراف در گوش‌شان می‌پیچید و نگاه او سر خورده بود روی صورت ظریف دخترک:

"بفرمایید..در خدمتم!"

"ببینید جناب تابش،طبق رسوم ما ایرانی ها احتمالا شما امشب قراره اولین رابطه‌ی زناشویی‌تون رو با نفس داشته باشید و..اگر ممکنه لطفا امشب اینکارو انجام ندید"

اخم روی صورتش خط انداخت.چه کسی جرعت داشت راجب رابطه‌ی خصوصی او و همسرش حرف به میان بیاورد؟دهان باز کرد تا چیزی بگوید اما دکتر میان حرفش پرید:

"به احتمال ۹۹ درصد،نفس مورد آزار جنسی قرار گرفته..!"

وسط خیابان ترمز زد و ماشین ها با فحش و ناسزا از کنارش گذر کردند.مردمک هایش اما چرخید سمت دخترکی که دستش را بند داشبرد کرده و با آن چشم های پدر در آرش نرم صدایش زده بود:
"امیر..چی‌شد؟"

"می‌شنوید جناب؟خواهشا عذر من رو بپذیرید درسته من در جایگاهی نیستم که حرفی راجب مسائل شخصی شما بزنم اما می‌دونستید امروز نفس با من تماس گرفته و پرسیده وقتی لرزیدن هاش شدید میشه باید برای کنترل کردنش چیکار کنه؟"

دست کوچک نفس با آن ناخن های ظریف روی بازوی فرم گرفته اش نشست و این بار نگران صدایش زد:

"امیر؟چیزی شده؟کی پشت خطه؟"

"شما خودتون هم می‌دونید،نفس خیلی حساسه،حتی لمس های ناگهانی موجب ترس شدیدش میشه و آقای تابش...طبق شواهد موجود نفس احتمالا یک تجاوز رو پشت سر گذاشته..اون می‌ترسه که امشب حین معاقشه با شما نتونه از پس لرزش هاش بر بیاد پس لطفا.."

دیگر ادامه حرف هایش را نشنیده بود وقتی با همان فک سخت شده از میان دندان هایش زمزمه کرد:

"تا نیم ساعت دیگه میام خدمت‌تون!"

خیره در چشم های آرایش شده‌اش این را گفته بود و دخترک برای لحظه ای از حس درون نگاه او یخ زد.وقتی بلاخره ماشین را به راه انداخت خیره به رو به رو لب زد:

"چیزی هست که بخوای قبل خونه رفتن بهم بگی نفس؟"

و نفس عاشق همین آرامشش شده بود.عاشق همین نرمی ای که حین صحبت با او به خرج می‌داد،عاشق همین امنیت چشمانش.

او نیز شبیه همان مرد جنتلمنی که دیگران به ریشش می‌بستند به دخترک فرصت داده و نفس لرزید.لبخند روی لبانش ماسید وقتی گردن کوچک و سفیدش را به طرفین تکان داد:

"نَ..نه..چرا..میپرسی؟!"

سینه اش سخت تیر کشیده بود.فکش سفت تر شده بود و غرورش،غیرت مردانه اش،تصور اینکه کسی دخترک را لمس کرده...

"من دوست دارم هر چیزی و،حتی بدترین اتفاق ممکن و فقط از زبون خودت بشنوم قشنگم..باشه؟"


دخترک در آن لباس عروسی که همچون عروسکش کرده بود بی‌نفس سر تکان داده برای جلوگیری از ریزش اشک فورا رو کرد به آن سمت.

و حالا او از پیش روانشناس نفس برگشته بود.عطر گرم دخترک درون بینی اش پیچید و به سمت اتاق مشترکشان گام برداشت.

نفس با چشمانی خیس از اشک و آن لباس عروسی که هم‌چنان در تنش بود فورا از روی تخت برخاست:

_اومدی؟!

چقدر درد بود در صدایش.حق داشت خب.فکر نمیکرد تنها بماند در شب اول ازدواجش

_خیلی ترسیدم..!

با نگاهی خیره به تندیس ظریف مقابلش و چشمانی که از شدت خودخوری قرمز بودند دکمه پیراهن سفید مردانه‌ را باز کرد و دید دخترک با باز شدن هر دانه‌اشان چگونه لرز می‌گیرد.دید و دلش خواست بمیرد:

_ترس برای چی؟

خش داشت صدایش اما هنوز آرام بود.

_فکر کردم که..ازم ناراحتی!

یک گام دیگر و حالا سینه ستبر و مردانه اش جلوی دید بود:

_کاری کردی که من و ناراحت میکنه؟

بازهم فرصت داد.می‌خواست از بان خودش بشنود.موهای مواجش را با نوازشی کوتاه پشت گوشش راند:

_هوم؟نفس!

قطره اشک ناخواسته روی گونه‌ی دخترک چکید:

_امیر..
_جونم..

بلافاصله گفت و نفس با تمامی لرزی که داشت پیشانی به سینه برهنه‌اش چسباند:

_دیگه اینطوری تنهام نذار!

او گفت و امیر با درد پلک بست.حرف نمی‌زند و راه چاره ای جز چیزی که دکترش گفت نبود.باید در موقعیتش قرار می‌گرفتند تا بلاخره زبان باز کند

_الان به روش خودم از دلت در میارم..برگرد زیپ لباس و برات باز کنم..

/channel/+JaWgbzH2CMo3Mzdk
/channel/+JaWgbzH2CMo3Mzdk

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

#بی_آرزو
#قسمت_۴۴

اخم هایم‌ درهم رفت. کلامش بنظر عجیب می آمد‌ اما من سردرگم تر و ترسیده تر از آن بودم که‌ به فحوای کلامش فکر کنم. بغض گره خورده در گلو صدایم را دو رگه کرده بود وقتی ملتمسانه صدایش زدم:
_آقای امامی ؛من…
امانم نداد.
_پیمان صدام کن!
در این وضعیت مهمل می بافت.هیچ انگار نشنیدم چه گفت و چه خواست؛ در آن لحظه من فقط می خواستم یک نفر پیدا شود و مرا از این جهنم خلاص کند.هول زده سر اصل بدبختی ام رفتم:
_من…من فکر می کنم گم شدم
بی مکث و در نهایت خونسردی نجوا کرد:
_گم نشدی…فقط لازم بود‌ یه جای مناسب از خواب بیدار شی!
چشمانم در حدقه درشت شد.کلام این مرد حتی از برهوتی که گرفتارش بودم هم عجیب تر بود.سر بالا بردم و حیران در اطراف چشم گرداندم.همزمان لب هایم بی رمق بهم خورد:
_مناسب؟…من…من نمی فهمم شما چی می گید.
صدای نفس هایش در گوشم پیچید و باد گرم روی صورتم پخش شد،دلم زیر و رو شد.با مکثی کوتاه پچ زد:
_می فهمی
نجوایش شبیه پچ پچ شیطان کنار گوشم بود.چیزی در دلم فرو ریخت.ترسیده سر به زیر انداختم.پارگی یقه ی لباسم دوباره خارچشم شد.
وحشت هر لحظه بیشتر به جانم چنگ می انداخت.ترسیده تلاش کردم حواس مرد را متوجه‌بیچارگی و گرفتاری ام کنم.به سرعت هر جمله ی مربوط و نامربوط را بهم چسباندم و تحویلش دادم:
_من نمی فهمم چی می گید…دارم می گم من گم شدم…نمی دونم کجام…اینجا بیابونه…صدای سگ میاد…من…من خیلی می ترسم
صدایم آنقدر لرزید تا مانع کلامم شد.گلویم کویر بود و چشمانم دریا.خیسی چشمانم تصویر بیابان را در خود غرق کرده بود. پلک زدم و قطره ای از کنار چشمم چکید.مرد دوباره پچ پچ کرد:
_چنتا عکس برات فرستادم…خوب نگاشون کن …بعد باهم حرف بزنیم!
داشت کفرم را درمیاورد…مردک وقت نشناس…کفری گوشی را به دهانم نزدیک کردم و تشر زدم:
_آخه الان وقت این حرفاست؟…دارم می گم من…
صدای بوق های ممتد شبیه یک تودهنی حرف را در دهانم کشت و امیدم را ناامید کرد.دستم همراه گوشی کنار تنم افتاد و نگاه سرگردانم دوباره در اطراف چرخید…تلاش کردم از جا‌ برخیزم اما نه پاهایم رمق تکان خوردن داشت نه زخم دستم اجازه میداد از آن کمک بگیرم و نه این درد لعنتی که پایین تنه ام را درگیر کرده بود…حس خیسی چندشناکی در لباسم داشتم…سر به آسمان بردم و با بیچارگی به گوی طلایی رنگ و آتشین زل زدم…نکند اینجا جهنم بود؟
صدای زنگ پیامک گوشی دوباره حواس و نگاهم را متوجهش کرد.
صفحه‌را بالا گرفتم.یک پیام از امامی …چندین پیام از اشکان و …
نام اشکان شبیه یک نور در تاریکی مغزم روشن شد و قوه‌ی ادراکم را به کار انداخت.


/channel/+SonHdUuRpSE2YWRk

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

- بذار من موهات رو خشک کنم.

دست آراز بر حوله‌ی کوچکی که روی موهای نم‌دارش بود خشک شد. این دختر زیادی داشت به پر و پایش می‌پیچید و صدای اخطار قلبش از لوندی های ناخواسته‌ی بهار به صدا در آمده بود.

- قدت نمی‌رسه به من کوچولو!

آراز تخس روبه‌رویش ایستاد و حاضر نشد که بنشیند تا دختر راحت‌تر کمکش کند. باید پای بهار را از زندگی‌اش می‌برید. قلبش نمی‌توانست بیش از این مقاومت کند.

- می‌رسه! ببین!

در چند سانتی آراز ایستاد و روی پنجه پایش بلند شد. قد بلند مرد باعث شده بود تا دستش به زحمت به حوله برسد.

- نمی‌تونی! خیلی کوچولو تر از اونی که بتونی برای من کاری کنی خانم!

بهار اخم‌هایش را در هم کشید و یک دستش را روی شانه‌ی مرد گذاشت تا کمی خودش را بالا بکشد.

- نخیر...ببین...دستم می‌رسه!

پنجه‌هایش مدام خسته می‌شدند و بالاجبار ثانیه‌ای به آن‌ها استراحت می‌داد و هر بار با پورخند آراز مواجه می‌شد.

- یادم باشه خواستم ازدواج کنم، یه زن قد بلند بگیرم که بتونه کمکم کنه.

دستان بهار لحظاتی روی شانه‌ی آراز خشک شد و چیزی در دلش فرو ریخت. او را نمی‌خواست، قبول! دوست داشتن زوری نمی‌شود. اما دوست نداشتن هم زوری نیست! بهار او را می‌خواست.

- می‌تونم کمکت کنم.

بغض صدایش آراز را کلافه‌تر کرد و نامحسوس قدمی جلو گذاشت تا فاصله اش با بهار به حداقل برسد.

این بار محکم‌تر شانه‌اش را فشرد تا خودش را بالاتر بکشاند. طره‌ای از موهایش به صورت آراز برخورد کرد و مرد از خدا خواسته عطرش را عمیق بو کشید.

- متوجه احساساتت هستم. تو شاید برای من بهترین باشی، اما من برای تو به درد نخور ترینم بهار... بفهم!

بهار دیگر نمی‌توانست این بغض را تحمل کند. به جهنم که آراز موهایش را خشک نمی‌کرد. به جهنم که ممکن بود سرما بخورد. بهار را نمیخواست و او هم باید می‌رفت!

هنوز قدمی عقب نگذاشته بود که دستان آراز دور کمرش حلقه شد.

- فرار نداشتیما خانم! باید حرف‌هام رو بشنوی. یک بار برای همیشه این دفتر رو ببندم…

بهار با یاغی‌گری خواست از آغوشش بیرون بیاید اما حلقه‌ی قدرتمند دستان مرد، این اجازه را نمی‌داد.

- من به درد تو نمی‌خورم دختر خوب!

توقع داشت بغضش بشکند اما بهار هر طور که شده محکم ایستاد.

- باشه! قول می‌دم دیگه هیچ‌جوره دوباره این دفتر رو باز نکنم. البته نه بخاطر تو، برای خوبی خودم! تو آخرین مرد روی زمین نیستی که…

خوب بود که بهار منطقی حرفش را پذیرفت… و البته واقعا جای خوشحالی داشت که زمان عاشق شدن و ازدواج بهار با شخص دیگری، او دیگر در این نزدیکی‌ها نیست که شاهدش باشد!

- ممنون که منطقی برخورد می‌کنی.

بهار سنی نداشت… تازه نوزده سالش بود و می‌دانست بی‌بی به این زودی‌ها دختر شوهر نمی‌دهد…می‌توانست در چند ماه باقی مانده اقامتش راحت باشد…

حوله را بار دیگر به موهای خیسش کشید که با حرف بهار خشکش زد.

- بی‌بی جون! به خانواده اون دوستت که با نوه‌ش یه جلسه رفتم بیرون خبر بده بیان… جوابم مثبته!

/channel/+8CNv-EE3MRRiZWU0


/channel/+8CNv-EE3MRRiZWU0

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لینک عضویت VIP رایگان یه رمان خفن به مناسبت تولد ادمین😍

/channel/+1lRPggLYmooyNzRk

فقط
#سه‌نفر

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لینک عضویت VIP رایگان یه رمان خفن به مناسبت تولد ادمین😍

/channel/+1lRPggLYmooyNzRk

فقط
#ده‌نفر

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت

🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه


🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت

🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه


🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

این رمان به حدی جذاب و قشنگه که دلم نیومد بهتون معرفی کنم😍
یه معرفی و هدیه از طرف خودمه به خواننده های چنل 😎👇



یهو چشامو وا کردم و دیدم توی یه اتاق ناآشنا هستم. نه لباس تنم بود و نه درست میتونستم تمرکز کنم.

تب و لرز داشتم و حالم به شدت بد بود.

تنها کاری که کردم این بود که پتو رو روی خودم بکشم .همون موقع در سرویس اتاق باز شد و همون مرد جذاب و مرموزی که توی کافه دیدم در حالی که یه حوله دور پایین تنه اش پیچیده بود و آب از موهاش می کشید ؛ وارد اتاق شد.

و من تموم تنم از صحنه ای که دیدم می لرزید!

/channel/+RO3OxGFh06JiZmI0

مونس عاشق دوست برادرش کیان میشه وجوری بهش دل می‌بازه که خودش رو بهش عرضه می‌کنه اما درست روز عروسیش اون رو تنها می‌ذاره ومتوجه‌ می‌شه که کیان متاهله و بچه داره!حالا اون میمونه با لباس عروس سپیدش و یه شناسنامه سفید!

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

🌈کتاب برای مریم مائده فلاح رو از اینجا بخون🤩
/channel/yekroman1/5734


🍃کتاب طومار و ستاره ها مسیر را نشانت می دهند زهرا ارجمند نیا رو بالاخره پیداکردم😍
/channel/yekroman1/1079


❤️‍🔥کتاب ثانیه هشتاد و ششم عادله حسینی رو اینجا بخون 🤤
/channel/yekroman1/3333


🧿مگه می‌شه از رمان جذاب ساقی زینب عامل گذشت؟😋
/channel/yekroman1/5737


💗 کتاب اویل و ماه زینب رستمی رو اگر می‌خواستی و پیداش نمی‌کردی بیا که اینجا گذاشتمش😎
/channel/yekroman1/5704


👑چقدر دنبال کتاب تا انتهای شب لیلا نوروزی بودم تا بالاخره تونستم اینجا پیداش کنم🥺
/channel/yekroman1/1132

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

🌈کتاب برای مریم مائده فلاح رو از اینجا بخون🤩
/channel/yekroman1/5734


🍃کتاب طومار و ستاره ها مسیر را نشانت می دهند زهرا ارجمند نیا رو بالاخره پیداکردم😍
/channel/yekroman1/1079


❤️‍🔥کتاب ثانیه هشتاد و ششم عادله حسینی رو اینجا بخون 🤤
/channel/yekroman1/3333


🧿مگه می‌شه از رمان جذاب ساقی زینب عامل گذشت؟😋
/channel/yekroman1/5737


💗 کتاب اویل و ماه زینب رستمی رو اگر می‌خواستی و پیداش نمی‌کردی بیا که اینجا گذاشتمش😎
/channel/yekroman1/5704


👑چقدر دنبال کتاب تا انتهای شب لیلا نوروزی بودم تا بالاخره تونستم اینجا پیداش کنم🥺
/channel/yekroman1/1132

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

من آناهیتام دختر طرد شده ی خانواده تابش

من بازیچه ی مردی شدم که بخاطر دوستم به ایران اومده بود ..

بعد از اون شب که من و توی کارگاه نقاشیش تنها گیر آورد و حیثتم را برد و باکرگیم رو از من گرفت...
درست همون لحظه که هیچ راهی نداشتم جز اینکه باهاش از ایران برم ...

تو غربت رها شدم و توسط مرد قدرتمند مافیایی ...
پسرِ بزرگ خانواده تخشافر
اونی که آوازه ی بی رحمیش ، همه جا شنیده شده بود دزدیده شدم ...

برای انتقام از شوهر سابقم ، مجبور شدم زیر دستش بمونم و تا توی اتاق خوابش هم برم...


****
-این زخم ها جای چیه ؟!

دست روی گردن اش کشیدم که به نظر روش حساس بود ، نفس عمیقی کشید و با لبخندی شیطنت آمیز لباسش رو در آورد و گفت :

- می خوای دقیق تر نگاه کنی؟!

چشمان بهت زده ام به هیکل بی نقص اش افتاد ولی جای گلوله روی پهلوی سمت راستش مشخص بود.

جلو آمد و دستانم را گرفت محکم بین دستان گرم اش فشرد .

- همه ی اینا بخاطر اینکه تو رو سالم به عشقت برسونم .
با بهت زمزمه کردم .

-عشقم؟!

چرا قلبم از جا ایستاده بود ، چرا فکر میکردم جایی در دلش باز کردم ؟! یعنی همه چی دروغ بود ؟!

من تا اتاق خوابش هم رفتم تا جایی تو افرادش پیدا کنم و از اون مرد انتقام بگیرم و فکر میکرد هنوز اون مردک رو دوست دارم ؟!

پوزخندی گوشه ی لبام نشست و با قدمی به او نزدیک شدم و دست روی زخم پهلوش گذاشتم و گفتم :
- پس امشب منو به عشقم برسون ...

سرش را که بلند کرد لب روی لبانش ....


/channel/+1bHPsULBV_I1YTVk

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

عزیزانم این رمان دوستمه که هم خوش قلمه هم پارت گذاریش مرتبه.
به شدت هم
#توصیه می‌شه
اگر سلیقه منو قبول دارید حتما این رمان جذاب رو بخونید😘😍

/channel/+1lRPggLYmooyNzRk

ادمین

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

-گوش کن چی میگم مهان. از باری که قرار بود تو بفرستی، یه بستۀ بزرگ کوپاکسون و سه تا بسته نوان ترون گم شده!
چندتا داروی دیگه هم بود، اما بیشترینش اینایی بود که گفتم.


مهان یک قدم عقب می‌گذارد:
-به من چه؟

-دارو‌هایی که گم شدن برای ms استفاده می‌شن!

-تهش...
تهشو بگو کیکاووس!

-خواهرت ms داره مگه نه؟
تهش اینه که تو، دارو‌های خواهرت رو از شرکت من کش می‌ری!
راستش رو بگو، دارو‌های منو کجا بردی؟ یادت باشه دروغ برای من نبافی! وگرنه همین‌جا می‌ذارمت می‌رم.

مهان با تمسخر می‌خندد.
-بچه می‌ترسونی مگه بی‌شعور؟
گم شو هر جایی می‌خوای برو!
مگه فقط خواهر من تو این شرکت خراب شده ms داره؟ برادر آقای امیری هم داره! چرا به اون شک نمی‌کنی؟

کیکاووس شانه‌اش را می‌گیرد و تکانش می‌دهد، جوری که کمرش به دیوارۀ آسانسور کوبیده می‌شود.
-به امیری شک نمی‌کنم چون بار دارو‌ها قرار بود بعد از نظارت تو فرستاده بشه. از بخت بدت امیری وقتی دارو‌ها دزدیده شد اصلا تهران نبود!
و اما دربارۀ اینجا گذاشتنت. زیر پات رو نگاه کردی؟ اینجا آزمایشگاهه، پر از موش و مار و عقرب و عنکبوت!
اگه مشکلی با اینجا بودن نداری، باشه، همین‌جا بمون. ممکنه زود‌تر یادت بیاد چکار کردی با دارو‌های من.

مهان زیر پایش را نگاه می‌کند و با دیدن مار بزرگی که زیر کابین می‌خزد، بلند و بی‌وقفه جیغ می‌کشد.
کیکاووس دست‌هایش را بالا می‌برد تا او را آرام کند ولی دخترک ناگهان از گردنش آویزان می‌شود، پاهایش را دور تنش حلقه می‌کند و سر به سینه‌اش می‌چسباند.
-می...میترسم عوضی. ن...نکن!
ت...تو رو جون...جون هرکی دوست داری نکن.

کیکاووس با عشق و تشنگی، دست دور شانه‌هایش محکم می‌کند و نامحسوس، از عطر شالش نفس می‌گیرد.
-بگو دارو‌های من کجان؟

-من نمی‌دونم، بخدا نمی‌دونم، من بهشون دست نزدم! تو رو خدا بریم، ببین این موشای لعنتی چطوری زیر‌پامون می‌لولن! تو رو خدا از اینجا بریم، من می‌گردم دارو‌ها رو پیدا می‌کنم. قول می‌دم کیکاووس! خب؟

کیکاووس سر به تئید تکان می‌دهد و مهان، با خیال راحت پا‌هایش را زمین می‌گذارد.
اما همین که می‌خواهد سمت دکمه‌های آسانسور برود، کیکاووس در کابین را باز می‌کند و مهان، فقط می‌بیند که یک مار سمتش هجوم می‌آورد...
❌❌❌❌
/channel/+YX1EtTb5mV4wYjI0
/channel/+YX1EtTb5mV4wYjI0
/channel/+YX1EtTb5mV4wYjI0
/channel/+YX1EtTb5mV4wYjI0

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

خوشگلا این رمان رو خوندین؟

از دیروز که پیداش‌کردم بس که جذابه نتونستم گوشی بذارم زمین و دارم می‌خونمش😍

دلم نیومد به شما معرفی نکنمش☺️

این شما و این رمان محبوب من که فقط امروز فرصت عضویت دارید❤️


/channel/+1lRPggLYmooyNzRk

#ادمین

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

خوشگلا این رمان رو خوندین؟

از دیروز که پیداش‌کردم بس که جذابه نتونستم گوشی بذارم زمین و دارم می‌خونمش😍

دلم نیومد به شما معرفی نکنمش☺️

این شما و این رمان محبوب من که فقط امروز فرصت عضویت دارید❤️


/channel/+1lRPggLYmooyNzRk

#ادمین

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

خوشگلا این رمان رو خوندین؟

از دیروز که پیداش‌کردم بس که جذابه نتونستم گوشی بذارم زمین و دارم می‌خونمش😍

دلم نیومد به شما معرفی نکنمش☺️

این شما و این رمان محبوب من که فقط امروز فرصت عضویت دارید❤️


/channel/+1lRPggLYmooyNzRk

#ادمین

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

- میری همین فردا اون رنگ مسخره‌ی موهات رو عوض می‌کنی بهار!

آراز مانند اسفند روی آتش، سرخ شده و حرص می‌خورد از خودسری‌های دختر...
اما بهار خون‌سرد روبرویش لم داده و مدام به موهایش دست می‌کشد.

- دیگه دیره آراز خان... خودت گفتی بزرگ شم! بلوند هم رنگ موی خانمانه‌ست دیگه!

این را گفت و پرصدا چایی‌اش را هورت کشید. از حرص خوردن او لذت می‌برد و البته که پشتش به حمایت بی‌بی گرم بود.

- من غلط کردم با هفت جد آبادم! من می‌گم بزرگ شو تو میری موهاتو بلوند خرابی می‌کنی واسه من؟

اخم‌های بی‌بی درهم رفت و ذکر گفتنش میان قهقهه‌ی مستانه بهار گم شد.

- استغفرالله... زبون به دهن بگیر آراز انقدر روی مغز این بچه نرو! وقتی تو اینی از کی ادب یاد بگیره؟

بهار با شیطنت ابرو بالا انداخت و سرش را به شانه‌ی‌ بی‌بی تکیه داد.

- اشکال نداره بی‌بی... از قدیم گفتن ادب رو از بی‌ادب یاد بگیر! پس آراز کاملا معلم خوبی میشه برام!

این بار نیشگونش نسیب بازوی بهار شد. هر چه بی‌بی میخواست میانجی‌گری کند، کوتاه نمی‌آمدند.

- بهار میام میزنم دهنتا! فردا میری دوباره موهاتو مشکی می‌کنی، وگرنه نیام از ته می‌تراشمش! کم مونده با این موهات توو شرکت ول بچرخی... منم باید واسه کشته مرده‌هات آمبولانس خبر کنم.

بهار لبش را گزید و از تعریف غیرمستقیم او غرق لذت شد.

- پس اعتراف کن که انقدر خوشگل شدم بقیه غش کنن پشت سرم!

آراز که ناگهانی خیز برداشت به سمتش، نتوانست به موقع فرار کند و پایش مستقیم در سینی چایی فرو رفته و دادش به هوا رفت...

- وای سوختم!

اما آراز بی‌توجه به چهره‌ی درهمش مچش را اسیر کرده و او را سمت اتاقش برد. حتی درخواست کمک بهار از بی‌بی هم بی‌نتیجه ماند!

- بیا تا حالیت کنم!

داخل اتاق هولش داد و در را قفل کرد.

- آراز چیکار می‌کنی؟ پام سوخته... آی...

روی تخت نشاندش و خودش روبرویش روی زمین جای گرفت.

- آره انقدری خوشگل شدی که بقیه خوششون بیاد... اما انقدر نفهمی که نمی‌دونی چشم کسی که خوشگلیت رو ببینه در میارم! احمق!


/channel/+J1vF6_EPABk0OTY8

/channel/+J1vF6_EPABk0OTY8
زندگیم با ورود یه مهمون عوض شد!
پسر عمه‌ی ناتنیم از خارج برگشت و پدرم منو دستش سپرد تا کارآموزش بشم و کار یاد بگیرم
اما نمی‌دونست اون یه مرد سخت‌گیره که قراره بهم دل ببنده...

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…

رمــــانخـــــ📚ــــونہ

لیستی از برترین‌ رمان های تلگرام تقدیم شما خوبان❤️


🥑دختره وقتی مسته نزدیک پسره میشه و اتفاقی نباید براشون می‌افته


🍎تو یه خانواده متعصب جرم دختری که به حکم عشق زن شده چیه؟


🫐عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...


🍑برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و


🍍شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت


🥭 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...


🍉لینک رمان های آنلاین اینجاست


🍋ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه


🥑گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه


🍓مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...


🍐شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت


🍒عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی


🍈شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه


🥕برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...


🥥دوست داشتنش ساده نیست


🥝دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...


🍉دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...


🍏دختر روان پزشکی که عاشق یه پسر روانی میشه


🍊لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!


🥑صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند...


🍇دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود


🍋دختری که باید برای نجات قبلیه‌اش یاد بگیره بجنگه



🥭دختری که سه ازدواج ناموفق داره


🍑برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...


🍏اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم


🫐صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم


🥝پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی


🍉عشق تا بینهایت


🫐دزد کوچولویی که به دام یه انسان خشن میفته و برای صرف نظر از تنبیحش باید


🍑دوستی یه رقاصِ آروم با یه کشتی‌گیرِ شیطون!


🍒یک بازی ناجوان مردانه تمام زندگیم و باختم ..


🍑تلاش برای انتقامی سخت از خانِ یک عمارت توسط دختری زخم خورده!


🍇همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام !


🍌پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...


🥝انتقام گذشته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شد.


🍊تجاوز به معشوقه سابق درست شب عروسیش


🍎عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی


🍍عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه


🥥عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی


🍋‍🟩تجاوز بازیگر مشهور کشور به دختر بچه ای که آرزوی بازیگر شدن داشت


🫐ازدواج اجباری دختر روانشناس با رئیس مافیای مغروری که سادیسم داره


🍒مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..


🍇آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.


🍑شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره


🍉عاشق مردی شدم که نامزد داره اما نمیتونستم ازش بگذرم


🍈عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی


🍇عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...


🍐وقتی که یک دختر عاشق میشود


🫐من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند!


🍌مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد


🥑برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....


🍎ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته


🍑بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام


🥭دختر بیوه‌ بعد مرگ شوهرش می‌فهمه که شوهرش...


🍓انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک


🥒پسرخاله ام بهم تجاوز کرد


🍎عشقم بهم خیانت کرد


🥕هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون


🍒رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز


🥑بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که...


🍋دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...


🍊مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود


🍋‍🟩 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!


🥝عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم


🍇وقتی شوهرم مرد رنگ زندگیم سیاه شد واونجا بود که فهمیدم

Читать полностью…
Subscribe to a channel