برای علاقهمندان موزیک و رمان، ترجمهای از افسانهی جذاب وارکرافت
🎮 🎮 🎮
با موزیکای بیکلام🎵 و... #Rock #Metal #Pop ☀️
@KHafaGhanGah ☀️
/channel/KHafaGhanGah
📌 دانلود زندگی بی پایان
📝 به قلم آیدا اقبال
📖 تعداد صفحات : 417
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/07/24/دانلود-رمان-زندگی-بی-پایان/
📌 دانلود رقص باد در باران
📝 به قلم سیما م
📖 تعداد صفحات : 1036
🎭 ژانـــر : عاشقانه ، پلیسی
🌐 www.romankade.com/1403/07/22/دانلود-رمان-رقص-باد-در-باران/
📌 دانلود به رنگ نارنجی
📝 به قلم ژیلا.ح
📖 تعداد صفحات : 1116
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
پدر لیلا یک نارنجیپوش است. رفتگری زحمتکش که سالهای سال است با شغل خود زندگی میکند؛ اما لیلا با شغل پدرش رابـ ـطهی چندان خوبی ندارد و همین علت بسیاری از مشکلات زندگیشان شده است.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/22/دانلود-رمان-به-رنگ-نارنجی/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
صدای پاشنه های کفشی باعث شد نگاه ها به سمتی دوخته شود
دختری با موهای بلند همراه فرهای درشتش چنان از بیننده های دلبری میکرد که همه در حیرت زیبایی او مانده بودند
نگاه طوفان میخ زیبایی همسر آینده اش بود
میخ آرامی که با آرامش و لبخند نگاهش را روی جمعیت میگرداند
.
.
.
آرام دختر ۱۹ سالهای که در کودکی با طلاق پدر و مادرش به ایتالیا فرستاده شد و پس از کسب موفقیت های بسیار به ایران بازگشته به دنبال انتقام اما با ازدواج از پیش تایین شدهاش تمام آن نفرت به عشق تبدیل میشود ..
/channel/+Ls3cO9CCvJo4YTg0
📌 دانلود رمان تا ابد با هم
📝 به قلم مائده جابری
📖 تعداد صفحات : 2759
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
در خصوص چند گروه دختر و پسر است که از دوران دبیرستان به جدال و لجبازیهای بچهگانهشان و دردسرهایی که برای خود درست میکنند، ادامه میدهند تا زمانی که وارد دانشگاه میشوند.
پای دختران داستان به عمارتی باز میشود که چالشها را ادامهدار میکند و آیندهی پر فراز و نشیبی را برای هر دو گروه رقم میزند. این بین کمکم سر و کلهی احساسات ظریفی پیدا میشود
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/20/دانلود-رمان-تا-ابد-با-هم/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
من آراز آذرمهر رئیس شرکت پارسه
عاشق منشی متاهل خوشگل و لوندم شدم ....🔞🔞
آنقدر درخواستا زیاد بود که دوباره لینک کانال سایه ی خورشید و گذاشتم😍
/channel/+pQDbGU2wEbdkOGI8
زود جوین شو که لینک زود پاک میشه 🔞
📌 دانلود رمان مهمان ناخوانده
📝 به قلم زهرا بیگی
📖 تعداد صفحات : 240
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/07/17/دانلود-رمان-مهمان-ناخوانده/
بخشی از رمان
-برام تله گذاشتن محمد...! منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....!
زجه هایی که میان دستهای پدرو برادرش میزند، نمیتواند کاری از پیش ببرد. دیگر سلطنتش در این خانه و کنار من از هم پاشیده است.
دور، دور مردهایی است که در خانه ام نگاه های خثمانه شان را روی من وزنی که سالها کنارم حمایتش کرده بودم، چرخ می دهند.
چشم های دردمندم پشت سر خورشید که با حال فجیحی بین دست های پدرو برادرش سمت پله ها برده می شود تا برای همیشه از زندگیم محو شود، می ماند!
برای یک لحظه دستش را از اسارت دست های برادرش بیرون می کشدو ساعت مچی اش را از روی جزیره چنگ می زند.
همان ساعتی که....
چشم روی هم می فشارم تا توده ی نشسته بر راه گلویم منفجر نشود!
- این خونه مال منه... اجازه نمیدم کسی جز من اینجا رو تصاحب کنه... من برمیگردم محمد... من به اینجا تعلق دارم... برمیگردم...
پدرش وسط پله ها رهایش می کندو با گام های بلند برمی گردد.خلیل گردن می کشدو امیرحسین مچش را میگیرد و مانعش می شود.
پدر خورشید با چشمهای به خون نشسته و رگ گردن بیرون زده مقابلم می ایستد.
با مشت های گره کرده سعی می کند، جلوی نفس نفس زدنهایش را بگیرد. اما چندان موفق نیست!
با آن همه کتکی که به خورشید زد وامیرحسین به زور خورشید را از دست مشت و لگدهایش نجات داد، باید هم این گونه نفس کم بیاورد!
با دندان های چفت شده انگشت تهدید جلوی چشمانم میگیرد و می غرد:
- اگه غیرت داری #طلاقش بده...!
نمی توانم زبان بچرخانم. قلبم متلاشی می شود.
با بی رحمی تمام مقابل چند جفت چشم منتظر، ادامه می دهد:
- بی ناموسی اگه طلاقش ندی... طلاقش بده تا خودم گردنشو ببرم....!
نمی توانم حتی نفس بکشم. بهت زده به پدری که از درد شکستن غرورش به زور خودش را کنترل می کند خیره می مانم.
/channel/+XWciu9YOFi02YjQ0
/channel/+XWciu9YOFi02YjQ0
/channel/+XWciu9YOFi02YjQ0
📌 دانلود رمان هزار و یک بوم
📝 نویسنده: طیبه حیدرزاده و فاطمه شیرشاهی
📖 تعداد صفحات : 762
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
سایه نقاش از اوان کودکی در رویای عاشقانه و لطیفش عاشق سهرابست، مردی پر از جذابیتهای خطرناک؛ اما دیری نمیگذرد که سایه با دیدن کابوسهای از گذشته تلخش، پرده از حقایق گذشته کنار میرود.در این میان که در گرداب حقیقت و کتمان دست و پنجه نرم میکند، عاشقی از دیار زهر و کینه دریچه دیگری از عشق را برایش باز میکند.
در نهایت دختر جوان سردرگم در کارناوال تاریکی به جستجوی حقیقت و عشق میپردازد.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/15/دانلود-رمان-هزار-و-یک-بوم/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌داستان کوتاه اسطوره عشق
📝 نوشته شکیبا پشتیبان
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/15/داستان-کوتاه-اسطوره-عشق/
#داستان_کوتاه
📌 دانلود رمان داو اول
📝 نوشته ﺯﻫﺮﺍ. ﺍ. ﺩ
📖 تعداد صفحات 1398
🎭 ژانر: عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
ﺳﺎﺟﺪﻩ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺳﺎﻝ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺩﺭﺻﺪﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ، ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﻟﺴﯿﻬﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ، ﺯﻧﺪﮔﯿﺎﺵ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺩﭼﺎﺭ ﺁﺷﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ﺗﺎﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺎﺩﯼ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﭘﯿﺸﺒﯿﻨﯽ ﻧﺸﺪﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﺪ
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/13/دانلود-رمان-داو-اول/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌داستان کوتاه گوشه ی قلبم سنجاقت کردم
📝 نوشته لیدا صبوری
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/12/داستان-کوتاه-گوشه-ی-قلبم-سنجاقت-کردم/
#داستان_کوتاه
من امیرعلی کفایت ته تغاری حاج غفور کفایت با فهمیدن اینکه زنم بهم خیانت میکنه
زمین و زمان رو بهم دوختم.
توی منطق من نبود اینکه زنم بهم خیانت کنه و با رئیسش روهم بریزه حتی اگه اون زنی باشه که ازدواجمون صوری و به خواست خانواده ها بوده باشه.
آراز آذرمهر رییس شرکت بزرگ پارسه دل در گرو عشق منشی زیبا و متاهلش ، عروس حاج غفور دارد و هیچ رقمِ پا پس نمیکشه
غوغا میکنه برای وصال سایه رستگار!😍
عشقی ممنوعه، مثلث عشقی هات، مردی خشن و جذاب به دنبال زنی متاهل و مظلوم🥹
با ما همراه باشید با رمان زیبا و قلم قوی سایه ی خورشید🪐
عاشقانه و فول هات 🔞🔞🔞
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
📌 دانلود زندگی بی پایان
📝 به قلم آیدا اقبال
📖 تعداد صفحات : 417
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
پدر لیلا یک نارنجیپوش است. رفتگری زحمتکش که سالهای سال است با شغل خود زندگی میکند؛ اما لیلا با شغل پدرش رابـ ـطهی چندان خوبی ندارد و همین علت بسیاری از مشکلات زندگیشان شده است.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/24/دانلود-رمان-زندگی-بی-پایان/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌 دانلود رقص باد در باران
📝 به قلم سیما م
📖 تعداد صفحات : 1036
🎭 ژانـــر : عاشقانه ، پلیسی
———————
✍️ خلاصه:
داستان رقص باد در باران در مورد دختری به نام شمیمه. اون فرزند شهیده که با مادرش تنها زندگی میکنه و مدتی بعد از ورودش به دانشگاه با یکی از استاداش آشنا میشه که فامیلش عین فامیلی خودشه. باید ببینیم چه رازی پشت این تشابه اسمیه... .
در ادامه شمیم یه خان عمو داشته که به قتل رسیده و مأمور جوون پرونده به دنبال راز این پروندهست! البته این پرونده هم خیلی پیچیدهست که پای مأمور به... .
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/22/دانلود-رمان-رقص-باد-در-باران/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌داستان کوتاه خانه ی مادری
📝 نوشته شکیبا پشتیبان
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/22/داستان-کوتاه-خانه-ی-مادری/
#داستان_کوتاه
📌 دانلود به رنگ نارنجی
📝 به قلم ژیلا.ح
📖 تعداد صفحات : 1116
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/07/22/دانلود-رمان-به-رنگ-نارنجی/
😍😎 شغل آنلاین با گوشی 😎😍
🤷♀️دانشجویی و میخوای مستقل بشی؟
🤔 یه شغلی میخوای که بتونی تو خونه انجام بدی؟؟
🤷دنبال یه درآمدی که باهاش هدفاتو تیک بزنی؟
🔻🔻🔻این آگهی مخصوص خودته🔻🔻🔻
⚫️مشاغل موجود در مجموعه :
1_ دایرکتری
2_ ادمین کانال روبیکا
3_ ادمین کانال تلگرام
4_ ادمین تبلیغات (پرزنتور)
5_ ادمین کل
6_ تایپ
🔴 اگه مایل به همکاری هستی عدد 1 رو به آیدی زیر بفرست :
@poshtiban_606
📌 دانلود رمان تا ابد با هم
📝 به قلم مائده جابری
📖 تعداد صفحات : 2759
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/07/20/دانلود-رمان-تا-ابد-با-هم/
او شبیه هیچ مرد عاشقی نبود؛خیلی وقت بود شاید دیگر عاشق نبود.از همان وقتی که بوی عطر زنانه و رژ قرمز را در پیراهن مردانه سفیدش حس کردهبودم.
دکمههایم را تندتند میبندم و نیشخندش تنفرم را عمیق میکند:
-نترس نمیام سراغت...!خیلی وقته ازت خسته شدم سایه...!
دستش را میگیرم تعجب میکند.صدایم میلرزد:
-امیرعلی طلاقم بده...! این زندگی دیگه زندگی بشو نیست...
دستم را پس میزند و من از چشم های سرخش و کینهاش میترسم:
-طلاقت بدم که بری زن اون آقا مهندسه شی ؟!
قلبم انگار از تپش میافتد و کوتاه چشم میبنددم:
-هیچ معلوم هست چی میگی ؟!
غرشش بلندش باعث میشود چشمهایم را تندی باز کنم :
-فکر کردی نمیدونم تو دلت چخبره و داری هرز میپری...داغتو رو دلش میذارم سایه...دیگی که واسه من نجوشه سر سگ توش بجوشه...!
مثلت عشقی ممنوعه 🔞 رمانی فول عاشقانه و هات🔞🔞
/channel/+pQDbGU2wEbdkOGI8
📌 دانلود رمان مهمان ناخوانده
📝 به قلم زهرا بیگی
📖 تعداد صفحات : 240
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
قصهی مهمان ناخوانده از فرار ترانه دختر قصه شروع میشه. دختری که دیگه تاب و تحمل اذیتهای نامادری و بیمهریهای پدرش رو نداره و به سیم آخر میزنه. توی تهران بر حسب اتفاق با یه دکتر اشنا میشه و این تازه شروع ماجراست... رمان با تم همخونهای هستش.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/17/دانلود-رمان-مهمان-ناخوانده/
🌐 https://zarinp.al/637189
🌐 https://zarinp.al/637189
🌐 https://zarinp.al/637189
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
در دنیای جادو و طلسم، عشق و دوستی ریشه میدواند و در مقابل جنگ و خونریزی، محبت و شرافت میایستد. در بحبوحه اعتراض، بیاعتمادی و نا امیدی؛ ریشهی امید و آرزو و رویا قدرتمند ادامه میدهد.
جنگ و آشوب کشور را فرا گرفته و حالا دختری از تبار خورشید به جنگ طلسم و جادو میرود. پیروز میدان کیست؟ شمشیر یا جادو؟!
برای دنبال کردن ماجرای هورشید در کشور کانیا به رمان طلسم یا قدرت بپیوندید...
@Hor_shid @Hor_shid @Hor_shid
#part15
با سردرد از جام بلند شدم خیلی تشنم بود به بهونه اب خوردن به سمت اشپزخونه رفتم که یه مسکن بخورم شاید خوب بشم
تو جعبه قرصا دنبال مسکن میگشتم که صدای صدرارو از پشت سرم شنیدم
_دنبال چی میگردی
از ترس هینی کشیدم و عقب گرد کردم
به چارچوب در تکیه داده بود و خیره نگام میکرد با یاداوری وضعیت لباسام
از خجالت سرمو پایین انداختم و گفتم:
_او... اومده بودم... مسکن بردارم
تکیشو از در گرفت و به طرفم قدم برداشت چند قدم عقب رفتم که خوردم به کابینت یه قدم باهام فاصله داشت و خیره تو چشمام گفت:
_مسکن برا چی کجات درد میکنه
با لکنت گفتم:
_س... سر... سرم
بهم نزدیک شد که کمرمو عقب تر بردم برخلاف تصوراتم دستشو از کنار سرم رد کرد و یه جعبه از کابینت بیرون اورد
خواستم جعبرو ازش بگیرم که گذاشتش رو کابینت و دوباره بهم خیره شد از نگاه طولانیش خجالت کشیدم و سرمو تو یقم فرو بردم
سرشو نزدیکم اورد و با صدایی دورگه گفت:
_حالا واسه سردرد تو قرص پیدا کردیم واسه حال خراب من چیکار کنیم؟
چشمامو بستم که مبادا کاری ازم سر بزنه
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا اورد خیره تو چشمام پچ زد
_لعنتی تو فقط چشمات همه وجودم رو بهم ریخته چه برسه به اینکه با این لباسا جلوم رژه بری و من محروم باشم از اینکه حتی نگات کنم
از حرفاش چیزی سر درنمیاوردم
دهن باز کردم که حرف بزنم با حرکتی که زد رسما لال شدم... 🥶🫢🤫
/channel/+rBFFsQ5ulis2OTFk
/channel/+rBFFsQ5ulis2OTFk
📌 دانلود رمان هزار و یک بوم
📝 نویسنده: طیبه حیدرزاده و فاطمه شیرشاهی
📖 تعداد صفحات : 762
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/07/15/دانلود-رمان-هزار-و-یک-بوم/
شعر + شعر 🎖
داستان و خاطره ناب🌻
آموزش نویسندگی☀️
آموزش ویراستاری🧡
/channel/+cKf0mkuYnRlkZjg0
کانال ادبیات دوست داشتنی
📌 دانلود رمان داو اول
📝 نوشته ﺯﻫﺮﺍ. ﺍ. ﺩ
📖 تعداد صفحات 1398
🎭 ژانر: عاشقانه
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/13/دانلود-رمان-داو-اول/
من آراز آذرمهر مردی خشن و هات که عاشق منشی ریزه میزه و شیطونم شدم. 🔞
انقدر درخواستا زیاد بود که دوباره لینک کانال سایه خورشید و گذاشتم 🤩
زود جوین شو که آقا آراز طوفان به پا کرده😱
/channel/sayehkhorshidaa
من شهرزادم، شهرزاد تنها...تک دختر خانوادهای متعصب و متمول و دردانهٔ حاج رضای تنها!
نویسندهای بنام که صدها قصهٔ در مورد زندگی آدمها نوشته بود و حالا نوبت به نوشتن داستان زندگی خودش رسیده بود!
❤️🔥همه چیز از یک شب منفور شروع شد...یک شب گرم و سوزان تابستانی...یک شب شوم...یک رفاقت دیرینه که در پس پردهٔ رفاقت و اعتماد پنهان شد و زندگیام را دستخوش تغییرات فاحشی کرد.❤️🔥
👇👇👇برشی از رمان👇👇👇
مرد بد اخلاق و خشک پشت خط، بدون معطلی جملهها را ادا کرده بود و برای اینکه شهرزاد را ترغیب به شنیدن کند، ادامه داد:
-شما خانوم افسون مرادی رو میشناسین؟!
ترفند سرگرد کیانی گرفته بود و شهرزاد حالا بسیار کنجکاو بود:
-بله، چطور مگه؟!
سرگرد با تک سرفهای صدایش را صاف کرد:
-خوبه! پس میشه فردا یه سر بیاین ادارهٔ آگاهی؟ زیاد وقتتونو نمیگیریم.... در حد چند تا سوأل! ممکنه که جوابهای شما نقطههای تاریک این پرونده رو برامون روشن کنه!
-پرونده؟! کدوم پرونده؟!
شهرزاد در کمال بهت و ناباوری پرسیده بود و سرگرد بلافاصله جواب داد:
-پروندهٔ خانوم مرادی! یه فلش مموری توی خونهشون پیدا کردیم که محتویات داخلش به شما مربوط میشه! سه تا فایل توی اون مموری هست که دوتاش شبیه به داستانه... هر دو تا داستان یکی هستن، منتها اسامی شخصیتهای داخل داستان توی دوتا فایل با هم فرق میکنن! ما نمیدونیم قضیهٔ این داستانها چیه، ولی چیزی که نظرمون رو جلب کرده... اسم دختر یکی از قصههاست... دختری به نام شهرزاد تنها، دقیقاً هم اسم شما!
با هر جملهای که سرگرد کیانی بر زبان میآورد به حجم گنگی و گیجی شهرزاد افزوده میشد:
-هم اسم من؟!
-بله خانوم تنها! هم اسم شما! میدونم که جای این سوألها پشت تلفن نیست، ولی شاید تا فردا که بیاین اداره و حضوری صحبت کنیم، من بتونم یه کم پرونده رو پیش ببرم! ببینم شما شوهر ایشون رو میشناختین؟
شهرزاد هنوز گیج بود و درک درستی از صحبتهای او نداشت وقتی تأکید میکرد:
-افسون اصلاً ازدواج نکرده بود که شما دارین در مورد شوهرش سوأل میکنین!
یک تای ابروی سرگرد کیانی بالا پرید و با لحنی تأکیدی پرسید:
-مطمئن هستین که ایشون ازدواج نکرده بودن؟! اگه شوهر نداشتن، پس اون صیغه نامهٔ محضری که ما توی خونهشون پیدا کردیم، چی بود! طبق او صیغه نامه ایشون بیست ساله که با مردی به نام شاهان دانش ازدواج کردن !
انگار کسی سیلی به صورت شهرزاد زده بود.با شنیدن نام همسر افسون تمام یاختههای بدنش از کار افتادند و گوشهایش سوت کشیدند.
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
روایتی رمزآلود و هیجانانگیز از قصهٔ عشق و دلداگی‼️
روایتی از بلند پروازی و حسادت یک رفیق دیرین‼️
روایتی از زندگی دختری پاک و ساده و دسیسههای پشت پرده‼️
اثر جدید آزاده مظفری، خالق سایهروشن‼️
/channel/+aWN0jqRqB7djNTU8
/channel/+aWN0jqRqB7djNTU8