در دنیای جادو و طلسم، عشق و دوستی ریشه میدواند و در مقابل جنگ و خونریزی، محبت و شرافت میایستد. در بحبوحه اعتراض، بیاعتمادی و نا امیدی؛ ریشهی امید و آرزو و رویا قدرتمند ادامه میدهد.
جنگ و آشوب کشور را فرا گرفته و حالا دختری از تبار خورشید به جنگ طلسم و جادو میرود. پیروز میدان کیست؟ شمشیر یا جادو؟!
برای دنبال کردن ماجرای هورشید در کشور کانیا به رمان طلسم یا قدرت بپیوندید...
@Hor_shid @Hor_shid @Hor_shid
#part15
با سردرد از جام بلند شدم خیلی تشنم بود به بهونه اب خوردن به سمت اشپزخونه رفتم که یه مسکن بخورم شاید خوب بشم
تو جعبه قرصا دنبال مسکن میگشتم که صدای صدرارو از پشت سرم شنیدم
_دنبال چی میگردی
از ترس هینی کشیدم و عقب گرد کردم
به چارچوب در تکیه داده بود و خیره نگام میکرد با یاداوری وضعیت لباسام
از خجالت سرمو پایین انداختم و گفتم:
_او... اومده بودم... مسکن بردارم
تکیشو از در گرفت و به طرفم قدم برداشت چند قدم عقب رفتم که خوردم به کابینت یه قدم باهام فاصله داشت و خیره تو چشمام گفت:
_مسکن برا چی کجات درد میکنه
با لکنت گفتم:
_س... سر... سرم
بهم نزدیک شد که کمرمو عقب تر بردم برخلاف تصوراتم دستشو از کنار سرم رد کرد و یه جعبه از کابینت بیرون اورد
خواستم جعبرو ازش بگیرم که گذاشتش رو کابینت و دوباره بهم خیره شد از نگاه طولانیش خجالت کشیدم و سرمو تو یقم فرو بردم
سرشو نزدیکم اورد و با صدایی دورگه گفت:
_حالا واسه سردرد تو قرص پیدا کردیم واسه حال خراب من چیکار کنیم؟
چشمامو بستم که مبادا کاری ازم سر بزنه
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا اورد خیره تو چشمام پچ زد
_لعنتی تو فقط چشمات همه وجودم رو بهم ریخته چه برسه به اینکه با این لباسا جلوم رژه بری و من محروم باشم از اینکه حتی نگات کنم
از حرفاش چیزی سر درنمیاوردم
دهن باز کردم که حرف بزنم با حرکتی که زد رسما لال شدم... 🥶🫢🤫
/channel/+rBFFsQ5ulis2OTFk
/channel/+rBFFsQ5ulis2OTFk
📌 دانلود رمان هزار و یک بوم
📝 نویسنده: طیبه حیدرزاده و فاطمه شیرشاهی
📖 تعداد صفحات : 762
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/07/15/دانلود-رمان-هزار-و-یک-بوم/
شعر + شعر 🎖
داستان و خاطره ناب🌻
آموزش نویسندگی☀️
آموزش ویراستاری🧡
/channel/+cKf0mkuYnRlkZjg0
کانال ادبیات دوست داشتنی
📌 دانلود رمان داو اول
📝 نوشته ﺯﻫﺮﺍ. ﺍ. ﺩ
📖 تعداد صفحات 1398
🎭 ژانر: عاشقانه
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/13/دانلود-رمان-داو-اول/
من آراز آذرمهر مردی خشن و هات که عاشق منشی ریزه میزه و شیطونم شدم. 🔞
انقدر درخواستا زیاد بود که دوباره لینک کانال سایه خورشید و گذاشتم 🤩
زود جوین شو که آقا آراز طوفان به پا کرده😱
/channel/sayehkhorshidaa
من شهرزادم، شهرزاد تنها...تک دختر خانوادهای متعصب و متمول و دردانهٔ حاج رضای تنها!
نویسندهای بنام که صدها قصهٔ در مورد زندگی آدمها نوشته بود و حالا نوبت به نوشتن داستان زندگی خودش رسیده بود!
❤️🔥همه چیز از یک شب منفور شروع شد...یک شب گرم و سوزان تابستانی...یک شب شوم...یک رفاقت دیرینه که در پس پردهٔ رفاقت و اعتماد پنهان شد و زندگیام را دستخوش تغییرات فاحشی کرد.❤️🔥
👇👇👇برشی از رمان👇👇👇
مرد بد اخلاق و خشک پشت خط، بدون معطلی جملهها را ادا کرده بود و برای اینکه شهرزاد را ترغیب به شنیدن کند، ادامه داد:
-شما خانوم افسون مرادی رو میشناسین؟!
ترفند سرگرد کیانی گرفته بود و شهرزاد حالا بسیار کنجکاو بود:
-بله، چطور مگه؟!
سرگرد با تک سرفهای صدایش را صاف کرد:
-خوبه! پس میشه فردا یه سر بیاین ادارهٔ آگاهی؟ زیاد وقتتونو نمیگیریم.... در حد چند تا سوأل! ممکنه که جوابهای شما نقطههای تاریک این پرونده رو برامون روشن کنه!
-پرونده؟! کدوم پرونده؟!
شهرزاد در کمال بهت و ناباوری پرسیده بود و سرگرد بلافاصله جواب داد:
-پروندهٔ خانوم مرادی! یه فلش مموری توی خونهشون پیدا کردیم که محتویات داخلش به شما مربوط میشه! سه تا فایل توی اون مموری هست که دوتاش شبیه به داستانه... هر دو تا داستان یکی هستن، منتها اسامی شخصیتهای داخل داستان توی دوتا فایل با هم فرق میکنن! ما نمیدونیم قضیهٔ این داستانها چیه، ولی چیزی که نظرمون رو جلب کرده... اسم دختر یکی از قصههاست... دختری به نام شهرزاد تنها، دقیقاً هم اسم شما!
با هر جملهای که سرگرد کیانی بر زبان میآورد به حجم گنگی و گیجی شهرزاد افزوده میشد:
-هم اسم من؟!
-بله خانوم تنها! هم اسم شما! میدونم که جای این سوألها پشت تلفن نیست، ولی شاید تا فردا که بیاین اداره و حضوری صحبت کنیم، من بتونم یه کم پرونده رو پیش ببرم! ببینم شما شوهر ایشون رو میشناختین؟
شهرزاد هنوز گیج بود و درک درستی از صحبتهای او نداشت وقتی تأکید میکرد:
-افسون اصلاً ازدواج نکرده بود که شما دارین در مورد شوهرش سوأل میکنین!
یک تای ابروی سرگرد کیانی بالا پرید و با لحنی تأکیدی پرسید:
-مطمئن هستین که ایشون ازدواج نکرده بودن؟! اگه شوهر نداشتن، پس اون صیغه نامهٔ محضری که ما توی خونهشون پیدا کردیم، چی بود! طبق او صیغه نامه ایشون بیست ساله که با مردی به نام شاهان دانش ازدواج کردن !
انگار کسی سیلی به صورت شهرزاد زده بود.با شنیدن نام همسر افسون تمام یاختههای بدنش از کار افتادند و گوشهایش سوت کشیدند.
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
روایتی رمزآلود و هیجانانگیز از قصهٔ عشق و دلداگی‼️
روایتی از بلند پروازی و حسادت یک رفیق دیرین‼️
روایتی از زندگی دختری پاک و ساده و دسیسههای پشت پرده‼️
اثر جدید آزاده مظفری، خالق سایهروشن‼️
/channel/+aWN0jqRqB7djNTU8
/channel/+aWN0jqRqB7djNTU8
📌 دانلود رمان عطر
📝 نوشته راضیه نعمتی
📖 تعداد صفحات 660
🎭 ژانر: عاشقانه، معمایی، رازآلود
———————
✍️ خلاصه:
نگار دختری مهربان و احساسی در سفر به شمال با مهرداد پسر دوست دیرینه پدرش رو به رو میشود که زمانی همبازی کودکیاش بوده و رویای ازدواج با او را در سر میپرورانده. این احساس تا حدودی متقابل است اما رازی در مورد مهرداد وجود دارد که از نظر نگار پنهان است و در صورت بر ملا شدنش...
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/08/دانلود-رمان-عطر/
🌐 https://zarinp.al/634123
🌐 https://zarinp.al/634123
🌐 https://zarinp.al/634123
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌 دانلود آوازه
📝 نوشته مریم السادات نیکنام
🎬 ژانر: #عاشقانه
📖 تعداد صفحات 654
———————
خلاصه
برهان خسته از کشمکش های موجود در خانواده راهی تهران میشه تا سر نوشت جدیدی رو برای خودش رقم بزنه. مردی عاقل و توانمند که به سرعت پیشرفت میکنه و جایگاه خودش بین رقبا پیدا می کنه. ولی این وسط سر و کله ی زن جوانی پیدا میشه که به کلی مسیر زندگی برهان رو تغییر میده. زنی که پشت حضورش معمای بزرگی خوابیده و برهان باید این معما رو حل کنه.
# روایتی عاشقانه از جریان چند همسری ، عشقی ناکام، حسادت، دروغ و بی پناهی!
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/06/دانلود-رمان-آوازه/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌داستان لال بود
📝 نوشته شمیم کولیوند
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/06/داستان-کوتاه-لال-بود/
#داستان_کوتاه
من امیرعلی کفایت ته تغاری حاج غفور کفایت با فهمیدن اینکه زنم بهم خیانت میکنه
زمین و زمان رو بهم دوختم.
توی منطق من نبود اینکه زنم بهم خیانت کنه و با رئیسش روهم بریزه حتی اگه اون زنی باشه که ازدواجمون صوری و به خواست خانواده ها بوده باشه.
آراز آذرمهر رییس شرکت بزرگ پارسه دل در گرو عشق منشی زیبا و متاهلش ، عروس حاج غفور دارد و هیچ رقمِ پا پس نمیکشه
غوغا میکنه برای وصال سایه رستگار!😍
عشقی ممنوعه، مثلث عشقی هات، مردی خشن و جذاب به دنبال زنی متاهل و مظلوم🥹
با ما همراه باشید با رمان زیبا و قلم قوی سایه ی خورشید🪐
عاشقانه و فول هات 🔞🔞🔞
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
📌 دانلود رمان هاید
📝 نویسنده: مرجان جانی
📖 تعداد صفحات : 544
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
داستان خواهر برادری به اسم کارلا و رایکا، که سعی دارن زندگی متفاوتی داشته باشن و برای فرار از دست لاریسا، باید قدرت هاشون رو مخفی کنن ...
-خدا آدمایی رو میبره لب پرتگاه ...
که میدونه بال پرواز دارن.
برای شکستت ناراحت نباش..
فقط مطمئن شو که قوی تر و قدرتمند تر از قبل برمیگردی.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 wwww.romankade.com/1403/07/04/دانلود-رمان-هاید/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
وای فقط باید آراز و ببینید تو مردونگی رو دست نداره 😍
خطر کراش زدن رو شخصیتهای این رمان زیاده🥹
خسته شدیم انقدر گفتید آراز و بذار ،بفرمایید اینم آقا از آراز عاشق پیشه و خشن 😎
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
#partasli
نمیگی کجاس نه؟!
میمرد هم نمی گفت سلاخی هم می شد امکان نداشت بگویید!
با سر به آن قلچماق ها اشاره کرد .
دو تا از آن هیولاها به سمت او یورش بردند و با آن جثه های بزرگ اورا زیر دست و پا له کردند.
چند ساعتی بود که از درد نقش بر زمین بود و نمی توانست لحظه ای دست یا پایش را تکان دهد.
آن بی وجود ها آن نطفه های حرام به بار نشسته با او چه کرده بودند که تکان خوردن او برابر بود با دردی استخوان سوز!
چرا خدا ناله های او را نمی شنید .
پشت کرده بود به او؟
پشت کرده بود!
/channel/cheshmhafaryadmizanand
...........................
(*گاه با خود فکر میکنی هست تا ابد او را داری
اماباور کن نبودن ها از رگ گردن نزدیک تر است*)
/channel/cheshmhafaryadmizanand
ماتم زده روی زمین سرد و سخت نشسته بود زانوانش را به سینه چسبانده بود و دست هایش را دور آنها حلقه کرده بود.
مانند کودکی که مادرش را گم کرده بود.
خود را بی تاب تکان میداد و زاری می کرد.
به او گفته بودند پیدایش میکنند اما او می دانست تنها کافی است ساعتی از داروهای آذین بگذرد و درد هایش آغاز شود.
دیگر نمی توانست بماند .
او بنشیند تا دنبالش بگردند؟
نه! او آنقدری صبور نبود ،باید تکیه گاهش را بر می گرداند که بدون او ویرانه می شد.
ایستاده بود سخت ولی استوار!
تنها می دانست او زنده است و نفس می کشد.
همین هم کم نبود!
قدمی پیش می گذارد اما همان لحظه صدای موبایلش او را متوقف می کند بین ماندن رفتن گیر کرده بود .
اما باید جواب می داد از کجا معلوم که خبری از دلبرکش نباشد؟
پا تند می کند و خود را به گوشی اش می رساند به محض اتصال تماس مردی از آن ور خط:
اگه می خوای زنتو زنده ببینی باید هر چی گفتم انجام بدی .
/channel/cheshmhafaryadmizanand
/channel/cheshmhafaryadmizanand
📌 دانلود رمان خیالت رفتنی نیست
📝 نویسنده: فاطمه احمدی
📖 تعداد صفحات : 693
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
داستانی که در زمان حال و گذشته ست. قصه ی لیلی و حامد که عاشقانه همدیگه رو دوست دارند اما یه اتفاقاتی می افته که چند روز مونده به عروسی لیلی مراسم رو به هم میزنه و حالا پس از سال ها دوباره این دو باهم روبه رو میشن اما...
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/06/31/دانلود-رمان-خیالت-رفتنی-نیست/
🌐 https://zarinp.al/631798
🌐 https://zarinp.al/631798
🌐 https://zarinp.al/631798
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
بخشی از رمان
-برام تله گذاشتن محمد...! منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....!
زجه هایی که میان دستهای پدرو برادرش میزند، نمیتواند کاری از پیش ببرد. دیگر سلطنتش در این خانه و کنار من از هم پاشیده است.
دور، دور مردهایی است که در خانه ام نگاه های خثمانه شان را روی من وزنی که سالها کنارم حمایتش کرده بودم، چرخ می دهند.
چشم های دردمندم پشت سر خورشید که با حال فجیحی بین دست های پدرو برادرش سمت پله ها برده می شود تا برای همیشه از زندگیم محو شود، می ماند!
برای یک لحظه دستش را از اسارت دست های برادرش بیرون می کشدو ساعت مچی اش را از روی جزیره چنگ می زند.
همان ساعتی که....
چشم روی هم می فشارم تا توده ی نشسته بر راه گلویم منفجر نشود!
- این خونه مال منه... اجازه نمیدم کسی جز من اینجا رو تصاحب کنه... من برمیگردم محمد... من به اینجا تعلق دارم... برمیگردم...
پدرش وسط پله ها رهایش می کندو با گام های بلند برمی گردد.خلیل گردن می کشدو امیرحسین مچش را میگیرد و مانعش می شود.
پدر خورشید با چشمهای به خون نشسته و رگ گردن بیرون زده مقابلم می ایستد.
با مشت های گره کرده سعی می کند، جلوی نفس نفس زدنهایش را بگیرد. اما چندان موفق نیست!
با آن همه کتکی که به خورشید زد وامیرحسین به زور خورشید را از دست مشت و لگدهایش نجات داد، باید هم این گونه نفس کم بیاورد!
با دندان های چفت شده انگشت تهدید جلوی چشمانم میگیرد و می غرد:
- اگه غیرت داری #طلاقش بده...!
نمی توانم زبان بچرخانم. قلبم متلاشی می شود.
با بی رحمی تمام مقابل چند جفت چشم منتظر، ادامه می دهد:
- بی ناموسی اگه طلاقش ندی... طلاقش بده تا خودم گردنشو ببرم....!
نمی توانم حتی نفس بکشم. بهت زده به پدری که از درد شکستن غرورش به زور خودش را کنترل می کند خیره می مانم.
/channel/+XWciu9YOFi02YjQ0
/channel/+XWciu9YOFi02YjQ0
/channel/+XWciu9YOFi02YjQ0
📌 دانلود رمان هزار و یک بوم
📝 نویسنده: طیبه حیدرزاده و فاطمه شیرشاهی
📖 تعداد صفحات : 762
🎭 ژانـــر : عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
سایه نقاش از اوان کودکی در رویای عاشقانه و لطیفش عاشق سهرابست، مردی پر از جذابیتهای خطرناک؛ اما دیری نمیگذرد که سایه با دیدن کابوسهای از گذشته تلخش، پرده از حقایق گذشته کنار میرود.در این میان که در گرداب حقیقت و کتمان دست و پنجه نرم میکند، عاشقی از دیار زهر و کینه دریچه دیگری از عشق را برایش باز میکند.
در نهایت دختر جوان سردرگم در کارناوال تاریکی به جستجوی حقیقت و عشق میپردازد.
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/15/دانلود-رمان-هزار-و-یک-بوم/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌داستان کوتاه اسطوره عشق
📝 نوشته شکیبا پشتیبان
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/15/داستان-کوتاه-اسطوره-عشق/
#داستان_کوتاه
📌 دانلود رمان داو اول
📝 نوشته ﺯﻫﺮﺍ. ﺍ. ﺩ
📖 تعداد صفحات 1398
🎭 ژانر: عاشقانه
———————
✍️ خلاصه:
ﺳﺎﺟﺪﻩ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺳﺎﻝ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺩﺭﺻﺪﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ، ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﻟﺴﯿﻬﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ، ﺯﻧﺪﮔﯿﺎﺵ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺩﭼﺎﺭ ﺁﺷﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ﺗﺎﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺎﺩﯼ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﭘﯿﺸﺒﯿﻨﯽ ﻧﺸﺪﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﺪ
🔴 برای دانلود این رمان با فرمت های دلخواه
#epub #apk #pdf
به لینک زیر مراجعه کنید ⬇️
🌐 www.romankade.com/1403/07/13/دانلود-رمان-داو-اول/
—————————————————
🔰 آدرس کانال تلگرام:
🌐 /channel/romankade_com
🔰 آدرس کانال ایتا:
🌐 eitaa.com/romankade_com
🔰 آدرس کانال روبیکا:
🌐 https://rubika.ir/romankade_com
🔰 آدرس کانال بله :
🌐 ble.ir/join/3VLMgCm4Ux
📌داستان کوتاه گوشه ی قلبم سنجاقت کردم
📝 نوشته لیدا صبوری
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/12/داستان-کوتاه-گوشه-ی-قلبم-سنجاقت-کردم/
#داستان_کوتاه
من امیرعلی کفایت ته تغاری حاج غفور کفایت با فهمیدن اینکه زنم بهم خیانت میکنه
زمین و زمان رو بهم دوختم.
توی منطق من نبود اینکه زنم بهم خیانت کنه و با رئیسش روهم بریزه حتی اگه اون زنی باشه که ازدواجمون صوری و به خواست خانواده ها بوده باشه.
آراز آذرمهر رییس شرکت بزرگ پارسه دل در گرو عشق منشی زیبا و متاهلش ، عروس حاج غفور دارد و هیچ رقمِ پا پس نمیکشه
غوغا میکنه برای وصال سایه رستگار!😍
عشقی ممنوعه، مثلث عشقی هات، مردی خشن و جذاب به دنبال زنی متاهل و مظلوم🥹
با ما همراه باشید با رمان زیبا و قلم قوی سایه ی خورشید🪐
عاشقانه و فول هات 🔞🔞🔞
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
✨تیم HRUM پا را از فضای مجازی فراتر گذاشته و از کاربران خود میخواهد در چالش سقوط آزاد از هواپیما شرکت کنند و پاداش 1000 دلاری دریافت کنند. کاربران از پرش خود فیلم میگیرند و فرمی که از طرف تیم ارائه شده را پر میکنند و منتظر جایزه خود میمانند. اگر علاقه و امکان شرکت در این چالش را داشتید با من تماس بگیرید راهنمایی کنم.
نظر شخصی: HRUM از طرف تیم ایکس امپایر معرفی شد و خیلی جسورانه داره پیش میره. چند وقت پیش هم یه چالش برگزار کرد که به کسایی که تَتوی اون کوکی را روی بدنشون میزدند 100 دلار پاداش میداد. این ربات درعین سادگی رشد سریعی هم داشته و من به آیندش بسیار امیدوارم.
هر چه از ایکس امپایر رسد نیکوست 🤑
ورود به ربات HRUMЧитать полностью…
📌 دانلود رمان عطر
📝 نوشته راضیه نعمتی
📖 تعداد صفحات 660
🎭 ژانر: عاشقانه، معمایی، رازآلود
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/08/دانلود-رمان-عطر/
🧨💣سوپرایز ویژه برای تمامی کاربران عزیز 🧨💣
📌 دانلود آوازه
📝 نوشته مریم السادات نیکنام
🎬 ژانر: #عاشقانه
📖 تعداد صفحات 654
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/06/دانلود-رمان-آوازه/
من آراز آذرمهر مردی خشن و هات که عاشق منشی ریزه میزه و شیطونم شدم. 🔞
انقدر درخواستا زیاد بود که دوباره لینک کانال سایه خورشید و گذاشتم 🤩
زود جوین شو که آقا آراز طوفان به پا کرده😱
/channel/sayehkhorshidaa
📌 دانلود رمان هاید
📝 نویسنده: مرجان جانی
📖 تعداد صفحات : 544
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/07/04/دانلود-رمان-هاید/
آراز آذرمهر مدیرعامل جذابِ شرکت بزرگ پارسه ، دل در گرو عشقی ممنوعه به منشی متاهلش سایه رستگار همسر امیرعلی کفایت ته تغاری حاج غفورکفایت دارد !!!
خیانتی که برملا میشود و امیرعلی کفایت زمین و زمان را برهم میزند....
اما آراز آذرمهر دست بردار نیست و تبدیل به یک رقیب عشقی برای امیرعلی جنتلمن میشود 💔
عشقی داغ و ممنوعه ........
/channel/sayehkhorshidaa
/channel/sayehkhorshidaa
📌داستان کوتاه اقلیما
📝 نوشته رستا حارس
🎬 ژانر: اجتماعی
🌐 لینک دانلود www.romankade.com/1403/07/01/داستان-کوتاه-اقلیما/
#داستان_کوتاه
📌 دانلود رمان خیالت رفتنی نیست
📝 نویسنده: فاطمه احمدی
📖 تعداد صفحات : 693
🎭 ژانـــر : عاشقانه
🌐 www.romankade.com/1403/06/31/دانلود-رمان-خیالت-رفتنی-نیست/