یاران و دوستان عزیز :
ضمن خوش آمد به عزیزانی که از راه دور به استان کرمان وارد شدهاند و آرزوی دیدار دوستان در همایش فردا، آخرین تصمیمات ستاد برای فردا پنجشنبه ۱۵ شهریور ماه ذیلا اعلام میشود:
⭐️_آغاز مراسم از ساعت ۳ بعدازظهر در بلوار ورودی شهرسازی آغاز و تا ساعت ۶:٣٠ دقیقه با دیدار یاران ادامه خواهد داشت
⭐️_نماز مغرب و عشا در مسجد امام رضا برگزار خواهد شد
⭐️ _جشن و گردهمایی بزرگ «همایش قرار دوم» بعد از نماز مغرب و عشا در سینما روباز تابستانی شهرسازی برگزار خواهد شد وتا حدود ساعت ۱۱شب ادامه خواهد داشت.
نکات مهم :
⭐️حضور به موقع دوستان
⭐️رعایت شئونات اسلامی و اخلاقی و پوشش مناسب برای بانوان عزیز
⭐️همکاری میهمانان عزیز با دست اندرکاران ستاد
ستاد قرار دوم
شمالی ها، جنوبی ها، سیستان و بلوچستانی ها، یزدی ها، اصفهانی ها، آذری ها، لرها، کردها،تهرانی ها و کرجی ها،شیرازی ها، استان کرمانی ها منتظریم دیر نکنید......
قرارمون یادت نره......
به رادیو قرار دوم بپیوندید 🔻🔻
⭐️@radio_gharar2
دیار یار ...
وچه سعادتی بالاتر از اینکه در بدو ورود به شهر خاطره ها ،مهمان امام رضا علیه السلام شدیم
یاد و خاطره بانیان مسجد امام رضا و در گذشتگان ریگاباد را گرامی میداریم
⭐️قرار ما :
پنجشنبه ١۵ شهریور ساعت ١۵ دیار خاطرات شهرسازی ریگاباد..........
⭐️قرارمون یادت نره ، دیر نکنی منتظریم
«ستاد قرار دوم»
با اخبار همایش از دیار خاطرات و اقصی نقاط کشور همراه ما باشید ....
✍🏻از رادیو قرار دوم
⭐️@radio_gharar2
چقدر دلم میخواهد یک بار دیگر چهره خسته اما پر تلاش کارگران و معدنکارانم را ببینم ...
عصرهای ۱۴ خرداد سپاه دیگر تکرار نشد و پاسگاه ولی زاده برای همیشه بسته شد.چقدر حسودیم میشد که همه دنبال آب چترود بودند ,چقدر شبهای پر ستاره ام را دوست داشتم ,نمیدانید شب هایم چقدر خاموش و ساکت است درست مثل وقتی که برق می رفت الان هم فقط سوسوی چراغهای زرند را به تماشا مینشنیم .چقدر صدای صلواتی که با آمدن برق از خانه ها بر میخواست دلنشین بود........چقدر مهر و محبتی که بین شما و ساکنین بومی، ده ریگاباد و ده اصغرو داهوئیه و خانوک و داربید خون و هتکن بود را دوست داشتم و به این همه محبت همدلی افتخار میکردم
بگذریم دلتنگیم به قدر تمام ثانیه های این سالهاست ....
اما اینک پس از سالها هجران و دوری شما زمزمه آمدنتان را شنیده ام ,صدای گام هایتان می آید , و به نفس افتادن طپش قلبهایتان را احساس میکنم ,خبردلبریها و تن نازیهایی که برایم میکنید ,اشعاری که می سرایید ,دل نوشته های که می نویسید به گوشم رسیده است ,نمیدانید چقدر خوشحالم که در دنیای مجازی یاد مرا زنده کرده اید و سلامی دوباره به من داده اید ,نمیدانید چه اشکی از سر شوق میریزم وقتی میبینم یاد یاران قدیمی کرده اید و همدیگر را پیدا میکنید .از وقتی شنیدم مهیای آمدن به اینجا هستید و همدیگر را خبر کرده اید لحظه هایم پر از شوق دیدار شماست و چشم انتظار
دیدنتان هستم و آه که. این روزها و ثانیه چقدر دیر میگذرد .چقدر دلم انتظار طلوع ۱۵ شهریور را میکشد تا صدای پاهایتان را بشنوم ونفس های گرمتان را احساس کنم .با خندهایتان بخندم و با اشکهای شوقتان اشک بریزم. وسنگینی معرفتتان را برتنم احساس کنم ,هیاهوی کودکانتان یاد کودکی هایتان را زنده کند,وسکوت این سالها را بشکند . چقدر دلم میخواهد باز شریک لحظه های دلنشین تان شوم ...
من نیز خود را مهیای دیدارتان کرده ام ,امسال به تک درختان باقیمانده ام گفتم سر سبزتر از سالها ی قبل باشند .باد را گفته ام تا گرد از روی آوارها بزداید واز ابرها برای شستن خیابانها یاری خواسته ام......
روزهای غم انگیزم را میشمارم وبیش از گذشته در انتظارم تا بیایید.. من شهرسازی ریگابادم.
گریه هامو نگه داشتم تا بیایی
فاصله عمرم و تلخ کرده کجایی؟
قد این سالها بیقراری کشیدم از. جدایی
روزهای غم انگیزم و میشمارم
من که دست بر. نمیدارم از. انتظارم
من دلم تنگه یارانِ برگرد
بیقرارم
دوری و. بیقراری چه سخته
آخ. که چشم انتظاری چه سخته
ابر باشی نباری چه سخته
دردهای پیاده تو سینه م زیاده
بی تو دنیا روی خوش نشونم نداده
وقتی آرامشی نیست حالم همینه بی اراده.
در نبودت فقط بغض با من رفیقه
بغضی که یادگار یه حس عمیقه
آخ روزی نشد گر نگیرم نسوزمم هردقیقه
دوری و بیقراری چه سخته
آخ که چشم انتظاری چه سخته ...
قرارمون یادت نره..... دیر نکنی منتظرم
✍🏻علی اعظمی
آماده سازی سینما روباز تابستانی برای همایش بزرگ ۱۵ شهریور
با سپاس از شورای شهر و شهردار محترم ریحان شهر
سلام دوستان دوران خاطرات طلایی
روی صحبتم با شما علی اعظمی و مدیران این کانال است
علی جان بابت داشتنتان از خدا سپاسگزارم امثال شما نعمت بزرگی هستید کاش میشد از شما خوبان هزاران
کپی گرفت و تکثیر کرد .
بنده بعد ۴۵سال بواسطه این گروه وکانال ریگاباد که به همت شما ایجاد شده و دور هم
جمع شدیم، موفق شدم با تعدادی از دوستان که خبری از حالشان نداشتم باخبر شوم که در نظر من باهیچ چیز در
دنیا قابل مقایسه نیست
ومیدانم خشنودی خداوند در خوشحالی ورضایت مندی خلق است
بنده به داشتنتان افتخار میکنم وارزوی
سلامتی وتندرستی برایتان دارم
✍🏻ارادتمند شما یحیی حاصلی
عرض سلام وخوش امدگویی داریم خدمت یاران دیروز..هم بازیها،،همکلاسیها،،همکاران،،همسایه ها(ساکنین سالهای قبل در شهرسازی ریگاباد)که کیلومترها مسافت را به عشق وشوق دیدار دوباره، و زنده نمودن خاطرات می پیمایند تا به معشوق وزادگاهشان (خاک واسمان چشم براه شهرسازی)برسند درود بر عشق واقعی واراده تان ...به همه عزیزان خوش امد میگویئم خوش امدید ؛؛؛؛درپناه حق شادمان باشید...
✍🏻 ارادتمند همه خوبان محمد رضا عربپور به نیابت از مردمان نجیب روستای ده اصغر....
اگر این شهر بجز ویرانسرا نیست/من این ویرانسرا را دوست دارم
اگر تاریخ ما افسانه رنگ است/من این افسانهها را دوست دارم
نوای نای ما گر جانگداز است/من این نای و نوا را دوست دارم
اگر آب و هوایش دلنشین نیست/من این آب و هوا را دوست دارم
⭐️قرار ما :
فردا پنجشنبه ١۵ شهریور ساعت ١۵ دیار خاطرات شهرسازی ریگاباد..........
⭐️قرارمون یادت نره ، دیر نکنی منتظریم
«ستاد قرار دوم»
به اطلاع دوستان عزیز میرسانیم آخرین مهلت واریزی برای همایش و دریافت ژتون شام تا ۱۲ امشب خواهد بود.
دوستانی که صرفا جهت شرکت در همایش و جشن قصد کمک و همیاری به ستاد را دارند میتوانند تا ظهر فردا واریزی دلخواه خود را انجام دهند
«ستاد قرار دوم»
سلام محضر تمام دوستان
با لطف خداوند منان و همکاری خالصانه تعدادی از دوستان مقدمات برگزاری همایش با تمام سختی ها و مشکلات، انجام شده و بحمدالله.... امورات با راهنمایی دوستانی که با تلاش و کوشش و عشق و علاقه دل به کار بستند به سرانجام رسیده و از آنجا که ستاد قائم به شخص نبوده
هیچگونه فرماندهی و فرمانبری نبوده و همه دوستان با تمام توان خالصانه و بدون هیچ گونه چشم داشتی فقط بخاطر ایجاد یک فضای دوستانه همانند همایش قبل و انجام یک دورهمی صمیمانه و مخلصانه هر آنچه در توان داشتند در طبق اخلاص گذاشته و پای کار بوده و هستند، برخی دوستانی که در برگزاری همایش قبل زحمات فراوانی را متحمل شدند.ابنبار هرچند که به دلایل مختلف و گرفتاریهایی که داشتند حضور فیزیکی نداشتند ولی در مواقع مورد لزوم ستاد همایش را همراهی نمودند . که حقیر بعنوان کوچکترین عضو ستاد سپاسگزار ایشان هستم .
همه ما میدانیم که برگزاری همایش با ابعاد گسترده ای که دارد . با مشکلات و کمبودهای زیادی مواجه است که رفع آنها با همت و تلاش کسانی میسر است که از غرور و خود بزرگ بینی بدور بوده و بی ریا و بدون تظاهر قبول زحمت کرده و کار را به نحو احسن به انجام میرسانند . دوستان عزیز ستاد برگزار کننده این همایش نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و علی رغم اینکه تعداد نفرات کمی در همکاری با ستاد مشارکت داشتند اما سعی نمودند به بهترین نحو ممکن آن را به سرانجام برسانند، امیدوارم زحمات این عزیران موجب رضایت شرکت کنندگان این همایش قرار گیرد . انشاا..
✍🏻حسین سلمانی
دوستان عزیز ضمن تشکر از استقبال شما خوبان و قدردانی از شما دوستانی که با واریز وجه ثبت نام ما را همراهی کرده اید از دوستان دیگر خواهشمندیم که لطفا نسبت به ثبت نام و واریز وجه اعلام شده سریعتر اقدام نمایید /ضمنا وجه اعلام شده صرفا برای شام و پذیرایی نیست و جهت اجرای برنامههای فرهنگی پک پذیرایی اولیه تهیه و نصب بنر و فراهم سازی مقدمات دیگر نیز هست، واین مبلغ همیاری و کمک دوستانه از سمت شماست نه هزینه اجباری،
⭐️دوستانی که قصد صرف شام و صبحانه را ندارند میتوانند بدلخواه مبلغی را جهت همیاری واریز نمایند
⭐️شماره کارت :
5041721085893874
بانک رسالت بنام علی نجار زاده⭐️
⭐️لطفا فیش واریزی را به آیدی های اعلام شده برای ثبت نام ارسال نمایید
@HMbs0
@Azami_a
دوستانی که ثبت نام کرده اند برای کسب اطلاعات لازم در باره همایش بزرگ «قرار دوم» به کانال رادیو قرار دوم بپیوندید
🎙📻/channel/radio_gharar2
من شهرسازی هستم
✍🏻...... علی اعظمی
من شهرسازی ریگابادم,قطعه ای از زمین خدا در ۷۵کیلومتری شمال کرمان و۱۵کیلومتری زرند که چون نگینی بر حلقه کویر می درخشیدم .
روزگاری خود را خوشبخت ترین جای جهان میدانستم وساکنینم مرا قطعه ای از بهشت می دانستند
شیرین شهری بودم سرمست و پر غرور چون کوههای اطرافم و آرام وشاد چون کودکانم,وفخر میفروختم به روستاها و شهرهای اطرافم..
تنهایی برایم معنی نداشت,خستگی وبیقراری را نمی فهمیدم ,دلتنگی در قالبم نمی گنجید.آنقدر سرگرم تماشای زندگی سراسر محبت و شاد ساکنینم و بزرگ شدن کودکانم بودم که گذر زمان را نمی فهمیدم ,تعقیر فصلها تعبیر رویاهایم بود. و هرگز در خاطرم نمی گنجید که اینچنین تنها شوم .نمیدانم چه شد که یکباره به خود آمدم دیدم اطرافم خالی شد ...
هرگاه امواج درون زمین به سویم می آمدمقاومت میکردم لرزشها را در خود فرو میبردم ,گرچه گاهی مقاومتم را از دست میدادم زلزله ای مرا میلرزاند، صبح چهارم اسفند نیز مرا توان مقاومت تا حدی بود که گرچه لرزیدم و دلهایتان را لرزاندم اما نگذاشتم سقف خانه هایتان آوار شود و خون از دماغ کسی بیاید ....من که هنوز داغ هجرت یارانم به علت طوفان بازنشستگی آزارم میداد از فردای آنروز کامیونهایی را میدیدم که یکی پس از دیگری بار زده میشد ,دیده هایی که هنگام وداع اشک می ریخت ,لب هایی که سرود خداحافظی می خواند و دستهایی که بهم فشرده می شد ,آینه قرآنی که در دستها بود وکاسه آبی که پشت سر مسافران پاشیده
میشد.یادم هست آخرین خانواده ای که از اینجا می رفت کسی نبود پشت سرش آب بپاشد و من از ابرهای آسمان یاری گرفتم.....و خود همچنان مات و مبهوت فقط تماشا میکردم ,آنچه میدیدم برایم باور پذیر نبود ........
اما امروز پس از سالها دیگر باور کرده ام که همه رفته اند.. ومعنای دلتنگی را خوب می فهمم نمیدانید امروز که حتی خانه های به یادگار مانده تان را بخاطر مشتی آهن ویران کرده اند چقدر تنها شده ام ,وچقدر سکوت اینجا آزارم میدهد وصدای پوتین های سربازان پادگان آموزشی تنها صدایی است که زمانی در نبودتان میشنیدم ...
نمیدانید چقدر دلم گرفته است مثل ابرهای بهار و غروبهای پاییزم .....
نمی دانید چند بهار است که سال نو را تنها تحویل میکنم وشکفتن شکوفه ها را نمی بینم ,هیچ هفت سینی بر رویم گسترده نمی شود ,وهیچ کودکی صبح عید رخت نو نمی پوشد,چهارشنبه سوری آتشی روشن نمی شود.و پارک روسهایم سیزده را تنها بدر میکند....
نمی دانید تمام این سالها شب های یلدا را تنها به صبح میرسانم .وشبهای قدر چقدر غصه تنهایی مسجد امام رضا را می خورم ,نمیدانید چقدر دلتنگ اذان صبح ونماز جماعت شما وخطبه های حاج آقا صالحی هستم ,میدانید چند عید فطر است که صدای تکبیر و لله الحمدتان را نمیشنوم وعید فربان گوسفندی اینجا ذبح نمی شود ....
چقدر دلم برای شبهای محرم وهییت های باب الحوایج و علی اکبر ,,ع,, تنگ شده ,چقدر دلم میخواهد قطره اشکی از سر ارادت به امام حسین ,,ع,,ظهر عاشوار بر زمینم بریزد .
عطر آبگوشت ها ,خورشت قیمه ها و عدس پلوها و شله زردهایتان هنوز بر مشامم مانده است....
دیگر هیچ دلی اینجا عاشق نشد .وهیچ سلام عاشقانه ای علیک نداشت ,هیچ نامه عاشقانه ای نوشته نشد وحرف اول هیچ معشوقی بر دیوارهایم حکاکی نشد.سالها منتظر ماندم دخترانم بزرگ شوند تا در رخت عروسی ببینمشان اما سفره عقدشان در دیار دیگری پهن شد و پسرانم دامادیشان را در سرزمینی دیگر جشن گرفتند.سالهاست که از بهداری صدای تولد نوزادی شنیده نمی شود و هیاهوی کودکانم به گوش نمی رسد.اول مهر خبری از کیف وکفش نو و سرود بار دبستانی نیست وهیچ زنگی ۸صبح نواخته نمی شود وخبری از کراز آبی رنگ رضایی نیست و دلتنگ معلمانی هستم که گرد گچ های روی کت شان را بر رویم میتکاندند.....
چقدر دلم برای فریادهای تشویق پنج شنبه شبهای مینی ودعواهای کودکانه ای که بخاطر نوبت بازی بود و خرجش یک شیر و خط انداختن وصبح جمعه زمین گل بزرگ تنگ شده ,چقدر دلم میخواهد مختار صوت شروع بازی میلاد و پاس را بزند. چقدر شعار ,,داهو تیمت و بردار و برو,, را دوست داشتم .کجاست تیم های پاس و میلاد و پرواز، افشین ,فجر,ظفر و....
کجاست صدای مرشد باشگاه باستانی کجا رفتند والیبالیست های قد بلند ,کشتی گیران رشید و مربیانی چون مختاری، شطرنج بازان متفکر وشناگران ماهرم,میدانید استخرم چند سال است تشنه قطره ای آب است.
دلم میخواهد باز سفره ساده صبحانه خود را در کوهپیمایی و به قول شما پیک نیک تان بر روی دامنه کوه قرمزم پهن کنید. ...
سالهاست که دهه فجر صدای خنده ای از سینما نمی آید و نیمه شعبان. جلوی بازار آذینی نمی بندند.گفتم بازار ,,شرکت,,که روزی مرکز رفت وآمدهای شما بود یادم آمد که جز ویرانه ای هیچ از آن نمانده و من هنوز بایاد عصرهای شلوغ آنجا روزگار میگذرانم میدانید بانک ملی اینجا دیگر سر برج و آخر ماه برایش تفاوتی ندارد.
دوستان عزیز لطفا نسبت به ثبت نام و واریز وجه اعلام شده سریعتر اقدام نمایید /ضمنا وجه اعلام شده صرفا برای شام و پذیرایی نیست و جهت اجرای برنامههای فرهنگی پک پذیرایی اولیه تهیه و نصب بنر و فراهم سازی مقدمات دیگر نیز هست
Читать полностью…دوستان و عزیزان درود و عرض ادب
در تلخ ترین لحظات زندگی آنچه تسکین دردناکترین غم روزگارمان بود همدلی و همدردی شما دوستان بود
بدینوسیله از تمام دوستان و نزدیکان که در مراسم تشییع و تدفین و ختم فرزند عزیزمان محمدرضا ابراهیمی در کنار ما بودند و یا با پیام های تسلیت و دلجویی و همدردی در فضای مجازی در غم بزرگمان شریک شدند نهایت تشکر و قدردانی را اعلام و امیدواریم توان جبران این همیت دوستانه را در مراسم شادی ایشان داشته باشیم .
خداوند متعال را برای داشتن چنین دوستانی در روزهای تنگ زندگی شاکر و سپاسگزاریم.
با احترام
اصغر ابراهیمی
⭐️ خواهشمندیم دوستانی که ثبت نام کرده اند و یا قصد ثبت نام و حضور دارند بر اساس تصمیم ستاد «قرار دوم» به ازای هر نفر مبلغ ۲۰۰ هزار تومان جهت تامین هزینه ها ی پذیرایی شام، صبحانه و برنامه های فرهنگی و هنری در سینما تابستانی شهرسازي به شماره حسابی که ذیلا اعلام میشود واریز نمایند....
با توجه به زمانی کمی که داریم خواهشمندم حتما ،حتماً تا ۱۰ شهریور نسبت واریز مبلغ اعلام شده اقدام نمایید......
دوستانی که توانایی همیاری بیشتر دارند نیز میتوانند ما را از محبت خود بهره مند نمایند
⭐️شرایط ثبت نام برای ساکنان بومی و مهمانان سراسر کشور یکسان است
⭐️شماره کارت :
5041721085893874
بانک رسالت بنام علی نجار زاده⭐️
⭐️لطفا فیش واریزی را به آیدی های اعلام شده برای ثبت نام ارسال نمایید
@HMbs0
@Azami_a
✍🏻لازم به ذکر است برگزاری قطعی همایش بستگی به واریز به موقع(۱۰ شهریور» همیاری شما عزیزان بستگی دارد
با سپاس : ستاد قرار دوم
/channel/dj_avz
کانال امیروقاری روحمایت کنیدلطفا
باآرزوی موفقیت واسه dj حرفه ای دیارخاطرات
(امیرجان پسرحاجی وقاری هستند)