درگذشت شادروان سعید احمدی از کارکنان واحد انتظامات ذوب آهن منطقه باب نیزو را به خانواده محترم احمدی و سایر خانواده های معزا تسلیت میگوییم
کانال سلامی به ریگ آباد
😀😇 🥰😇🥰😇🥰🥰🥰🥰🥰
بروز رسانی آمار ثبت نام......تا ساعت ۲۰ / ۲۵ مرداد
#ثبت_نام_همایش_قرار_دوم
✍🏻۱۸۸ خانواده/۶۳۳ نفر
🚩ثبت نامی ها از «۱۶ استان» :
استان کرمان ،تهران،البرز، یزد، قم،سیستان و بلوچستان، آذربایجان شرقی، هرمزگان، فارس، مازندران, لرستان، قزوین، خوزستان، سمنان، گرگان, اصفهان.... 🚩
✍🏻 جهت ثبت نام/ نام و نام خانوادگی، تعداد افراد خانواده، شهر محل سکونت و شماره تماس ثبت شود. /
آیدی های ثبت نام :
@HMbs0
@Azami_a
ستاد قرار دوم
#ثبت_نام_همایش_قرار_دوم
✍🏻اگر دوستانی بابت ثبت نام پیام داده اند و اسامی آنان در لیست نیست اطلاع دهند
#انفجار_در_معدن
قسمت دوم
✍🏻به قلم : مجتبی مالکی
....... سمانه با دیدن من با تعجب پرسید:
سلام داریوش ! تو هم اینجایی؟ چه خوب که هستی!
فضای اورژانس به شدت شلوغ و ملتهب بود
به کمک اسماعیلی مسئول انتظامات افراد متفرقه را از اتاق خارج کردیم.....
ادامه ....... زیر چشمی مهندس را کنترل میکردم دو سالی میشد سفت و سخت خواستگار سمانه بود. رفتار سمانه با مهندس کیوان "کاملا عادی و معمولی بود ولی این باعث نمی شد از حساسیت و حسادت های من نسبت به رقیب عشقی ام کم شود من برخلاف ساکنین شهرک هیچ . علاقه ای به رئیس محبوب معدن نداشتم. البته باید اعتراف کنم قبل از خواستگاری کیوان از سمانه من هم مثل اهالی ریگاباد نظرم روی آقای رئیس مثبت بود مهندس کیوان پیگیر مجروحان حادثه انفجار بود با وجود اینکه یک رقیب عشقی قدرتمند برای من بود ولی نمی توانستم توانمندیها و چهره کاریزماتیک او را انکار کنم. کیوان به معنی واقعی یک رئیس بود! دوست داشتنی مقتدر و حامی پرسنل زیر مجموعه اش بود! پدرم هر چه از خوبی های او برای من و مادرم گفته بود حق داشت خیلی دوست داشتم نظر سمانه را درباره مهندس
بدانم ولی جرات پرسیدن سوالم را نداشتم کیوان چهار سالی از من و سمانه بزرگتر بود.
فارغ التحصیل رشته مهندسی معدن از دانشگاه تهران اصالتا اهل تهران بود. پدر و مادرش سالها ساکن سوئد بودند کیوان علاقه ای به ترک وطن نداشت و در مقابل اصرار خانواده مقاومت می کرد. همین ویژگی کافی بود تا همگی به نیکی از مهندس یاد کنند. دو سالی میشد کابوس ترس و نگرانی بابت جواب احتمالی مثبت سمانه به رئیس معدن آزارم می داد. اعتماد به نفسم در مقابل توانمندیهای کیوان به شدت پایین آمده بود.
در افکارم غوطه ور بودم که با صدای آقای صداقت رئیس بهداری به خودم آمدم
کیانفر اینجا چکار میکنی پسر ؟ مگه الان شیفتی ؟ خانم زند کجاست ؟ صداقت وقتی متوجه شد برای کمک ،آمدم دستی روی شانه هایم به نشانه تشکر گذاشت و گفت: باریکلا پسر ! خدا خیرت بده! اضافه کارت محفوظه! مشغول تیمار مجروحان شدم سمانه مشغول زدن بخیه بود زیر چشمی نگاهش میکردم، کیوان مشغول صحبت با آقای مهندس نیکوبیان سرپرست کارگاه تونل هشت بود. حتى شلوغی فضای اورژانس و محوطه بهداری هم مانع نشنیدن صدای نیکوبیان از پشت تلفن نمیشد، با صدایی بلند و محزون گزارش حادثه و شرح حال ماجرا را می داد آقای رئیس تونل هشت کاملا رفته زیر آوار چهار نفر زیر آوار هستند. مهندس کیوان پرسید : اسامی زیر آوار مانده ها را دارید ؟
نیکوبیان بله آقای مهندس چهار نفر هستند؛
فرهاد فریدی، مراد سلاجقه و رمضان مهنی رفتار و شعبانی!
تماس تلفنی مهندس کیوان با نیکوبیان تمام شد عرق سرد روی پیشانی بلند رئیس نشسته بود. بی اختیار روی صندلی پشت میز پذیرش بهداری نشست "کاملا آشفته و پریشان نگران کارگران معدن بود از مکالمهاش با سرپرست کارگاه مشخص بود احتمال افزایش آمار مصدومان و حتی
کشته شدگان هست. سمانه کار بخیه را با مهارت مثال زدنیش تمام کرد وقتی از اتاق اورژانس خارج شد، اولین نفری که توجه اش را جلب ،کرد مهندس کیوان بود با دیدن رنگ رخسار کیوان بدون معطلی بطری آب
را از یخچال واحد پذیرش بیرون آورد و یک لیوان آب سرد برای خواستگارش ریخت! حسادت تمام وجودم را قبضه کرده بود شاید خودم هم بودم اینکار را می کردم. ولی دوست نداشتم سمانه رقیب عشقی ام را به نوشیدن آب سرد دعوت کند! خواستم خودم را بی توجه نشان دهم مشغول پانسمان یکی دیگر از مجروحین شدم. پشت به سمانه و کیوان برای ندیدن آنها خودم را سرگرم کردم ولی گوشها و حواسم کنار آنها بود! کیوان بعد از خوردن آب با یک تشکر از سمانه بهداری را به مقصد کارگاه تونل هشت معدن ترک کرد. صداقت با تعجب از مهندس کیوان پرسید کجا آقای مهندس؟ هستیم در خدمتتون! مهندس به رسم ادب به سمت رئیس بهداری برگشت توضیح داد که برای مدیریت فاجعه پیش آمده لازم است در محل حادثه حضور داشته باشد. صداقت با تکان دادن سر به علامت تایید مهندس را بدرقه کرد. هنوز بیست دقیقه ای از رفتن مهندس کیوان نمی گذشت که آمبولانس آژیر کشان وارد محوطه بهداری شد مصدومان تازه حادثه به داخل اتاق اورژانس منتقل شدند خستگی و کلافگی روی چهره کادر درمان بهداری نمایان بود! لحظه به لحظه به تعداد مصدومین اضافه می شد. رنگ به چهره سمانه نمانده بود با جدیت همیشگی مشغول کارش بود با دست اشاره کردم روی صندلی اورژانس بنشیند.توجهی به درخواستم نکرد نگرانش بودم دوست داشتم نگرانی ام را بفهمد! از بچگی کنار هم بودیم همیشه حامی و همراه دختر رؤیاهایم بودم مادرم روی حس زنانه اش
یاد یار و دیار خاطرات...
#درخواستی
پشت منازل ،رئیس پاسگاه و آقای قربی
با تشکر از دوست عزیزمان مجید رضایی
یاد یار و دیار خاطرات .......
همسایه ها ی خوب،خاکی ،مهربان،صمیمی،دوست داشتنی.....
باتشکر از محمد حسین پیرمرادی
یاد یار و دیار خاطرات...
برای اولین بار تصویری از خراب نمودن منازل دیار خاطرات ...
برای اولین بار.....
مصاحبه با هوشنگ آقایی و
تصاویری از ظهر روز ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ در ستاد همایش، مستقر در مدرسه راهنمایی شهید محمد منتظری
لحظاتی قبل از ورود مهمانان وآخرین تلاش ها و آماده سازی ها توسط اعضای ستاد
✍🏻بابت عدم تطبیق صدا و تصویر عذرخواهی میکنیم
با تشکر از دوست عزیزمان محمد مهرابیان
برای اولین بار.....
تصاویری از زحمات دوستان در بسته بندی پک های پذیرایی همایش اول /صبح روز ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
با تشکر از دوست عزیزمان محمد مهرابیان
دیدار در دیار خاطرات
۱۰ سال پیش در چنین روزی ......
همایش بزرگ ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
✍با تشکر فراوان از دوست عزیزمان محمد مهرابیان
١۶ مرداد سالگرد، دیدار بزرگ یاران پس از سالها دوری را گرامی میداریم
کانال سلامی به ریگ آباد
⭐️به آنانی که دلتنگند خیلی..
به پنجعلی دفاع تیم ملی
⭐️به خالقوردی، ذوالعلی و صبوحی..
عطاپور،یاجم و حاجی هلوئی
⭐️طبسی پوررضاقلی، گرامی..
نخعی جمشیدی وبایرامی
⭐️به عباسی، نقدی، احمد میرزائی...
زشهرسازی تابیخ دوراهی
⭐️به زورنیا وجمع باحال رجایی
خدامیدانه دیگردرکجائی
⭐️صیانتی، نیساری، اسکندری. ..
کیمیاودهنوی وده تقی
⭐️به آقایی و عباسی به جودکی و ریگی ... نیک خصلت و به پیوندی و حسینیِ بانک ملی
مددی زاده، مقصودی صدوقی. .. گلستانی، محمد زاده، دوغی
حسنی، سعدی، کامرانی وکوشگی . ..
تمامی نیست ز آنجا هرچه میگی
⭐️توکلی، رجبی، زارع پیشه. ... دگرجائی به آن خوبی نمیشه
⭐️بود مختاری و عجیمی و کاسه گر. ...باشگاه کشتی، وفن کمر
⭐️مردانی، مروت، جعفری. ..
احمد دیندار، ریاحی، باقری
⭐️بودچهارراه ابوذرتابلو ایست. ... . حیف از آن ایام که دیگر نیست...
⭐️روح الله صادقی، هادی کریمی. ..
میرفتیم باغ ده پنهان و تیمی
⭐️تاج الدینی جهانداری و فتحی. ..
عرب، سلجوقی، سهرابی وعبدی
⭐️گلوانی و رودباری و داوند ...محمدی غضنفری وارفند
⭐️قلندری، نصیریان وجمع مومنی ها. ... به ریگ ابادیهای هرسوی دنیا
⭐️سلیمانی، جعفری، کوهارا ....
شده زنده دوباره یادیارا
⭐️خلیل تاش، سامپور، خیاطزاده. ..
و دیندار که مانده آنجا پاک وساده
⭐️رضاخانی زمانی وصفی پور........ غنی زده یزدانی قلی پور
⭐️هراتی وانصاری ابراریا. ...
طبسی ویزدی ومحمودیا
⭐️به پرتابیان، ایزدی، رستمی مولوی ...به هرکس که بود آنجا ز پاریس یا شوروی
⭐️به ابراهیمی ها وهرکس که زدنیا ...
دمی بود درنزدیک ماها
⭐️ حیدری و نجفیها چه جمع خوب وپاکی ...
برای دوستان خود چه خاکی
⭐️حسنخانی ومهدیپور و اران. ..
به چشمانی که میگریدچوباران
⭐️طباطبایی زارع منصوری پدیدار. ..
سپردم من به حق تاوقت دیدار
⭐️ سلامی به تاتاری و اسودی، باغینی و احمدی
عطایی، حاصلی، رستم نژاد و لشکری
⭐️به فرشاعابد، سرگزی و سیستانی
به جمع یاران زابلی و بلوچستانی
⭐️سلامی هم به شمسی و خوارزمی و سالاری ...
باید از سرافراز و کمالی دلجو وصابر ماهانی یاد آری
یادی از، مظفری و مشایخی و شیخی
ز شیخ غلام و ساوالان و طاهری و سیفی
⭐️به همه ی معلم ها، دبیران
به دفترداران و معاون ها، مدیران
از هاشمی و خیراندیش، در دبستان
تا اساتید، راهنمایی و دبیرستان
⭐️کنم یاد از کیامهری، کعبی، اسد پور
زسلطانی،، رب رب ، غلام بور..
⭐️زجباری و دهقان، ناصری و راشکی
اونهمه روزهای خوب میموند، کاشکی
⭐️ز سیدموسوی و هاشمی و کاکاکویی
اسد پور و عربپور، هر چه داهوئی
⭐️ز صادقی و گرمرودی،کارمند بهداری
جهانگیری ، قربان و قنبر چورانی
⭐️از کمالی ها و جیهون، شهدادی
خلیفه،شهابی، نقدی وحسین بامدادی
⭐️حسن حساس ،عابدینی، شفیعی، اکبری ثانی
هرکجا هستند یاد و نامشان بادا گرامی
⭐️رمضانی و پیش بین و منقل ساز، هدایت......تمومش کن ملکپور جان عمت
⭐️ تودرنقشه اگربودی وروجک. ..ولی بودی تویک ایران کوچک
⭐️فدائی داشتی ای شهرسازی. ..دیدی عشقت نبودش بچه بازی
⭐️بسی گفتند و میگویند ازتو. ..دوباره میسرایندشعرت ازنو
⭐️درست است تپه ای از خاک گشتی. ..ولی ماندی به قلب ماتومشتی ⭐️نشو ناراحت ازدوری زیاران ...که می آیند باز آن غم گساران
⭐️بدان تا قلب ومغز و پوست داریم. ..
تورا ای شهریاران دوست داریم
⭐️تو یاد ما و ما یاد تو هستیم. ..
درآن عهدی که باخاک توبستیم
⭐️سرود زندگی راماسرودیم ...برای آنکه مانزدتوبودیم
⭐️به خاک توهمه ما عهدبستیم ...
که باهم تاهمیشه دوست هستیم
⭐️یادهرکس بوده انجایادباد. .. زندگیشان تاهمیشه شادباد
⭐️یاد بادا هرکه بودانجاورفت. .. هرگزاز یادش صفای تونرفت
⭐️یاد بادا هرکه هرکه ماندست آن دیار. ..
مانده درقلبش صفاوعشق یار
⭐️بازمی ائیم ما یاران تو..
میشویم با اشک خود باران تو
⭐️دوستان باشدکلامم خاتمه. ..
یاد آنانی که رفتندفاتحه 😓
✍🏻اسامی با همکاری مدیران کانال سلامی به ریگ آباد و حقیر جمع آوری شده، اگر نامی از قلم افتاده پای حافظه ضعیف ما بگذارید که ما ارادتمند همه اهالی آن دیار هستیم .با یاد آوری کسانی که نامشان نیست در بخش نظرات ما را در تکمیل این سروده یاری نمایید
بروز رسانی آمار ثبت نام......تا ساعت ۲۲ نهم تیر
#ثبت_نام_همایش_قرار_دوم
✍🏻۱۶۲ خانواده/۵۶۳ نفر
🚩🚩 🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
🚩ثبت نامی ها از «۱۳ استان» :
استان کرمان ،تهران،البرز، یزد، قم،سیستان و بلوچستان، آذربایجان شرقی، هرمزگان، فارس، مازندران, لرستان، قزوین، خوزستان.... 🚩
✍🏻 جهت ثبت نام/ نام و نام خانوادگی، تعداد افراد خانواده، شهر محل سکونت و شماره تماس ثبت شود. /مهلت ثبت نام تا ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
آیدی های ثبت نام :
@HMbs0
@Azami_a
ستاد قرار دوم
#ثبت_نام_همایش_قرار_دوم
✍🏻اگر دوستانی بابت ثبت نام پیام داده اند و اسامی آنان در لیست نیست اطلاع دهند
آهنگ خداحافظ با صدای عرفان طهماسبی
✍🏻تقدیم به خانواده محترم امیرزاده
مراسم ختم دوست عزیزمان شادروان وحید امیرزاده از ساعت ۱۶ الی ۱۷:٣٠ امروز در تکیه فاطمیه واقع در خیابان طالقانی کرمان برگزار میشود
متوجه علاقه ام به دختر دوست عزیزش شده بود کاملا مشخص بود از انتخاب و علاقه قلبی ام به سمانه راضی بود!
باید اعتراف کنم حتی رشته پرستاری را فقط بخاطر سمانه انتخاب کرده بودم صدای ناله و فریاد یکی از مجروحین از همه بلندتر بود بالای سرش حاضر شدم. استخوان ترقوه كتف سمت راستش شکسته بود باید اعزام میشد به یک بیمارستان مجهز در شهر کرمان بعد از زدن آمپول مورفین دستور انتقالش را به کرمان از دکتر ،هاری پزشک هندی بهداری گرفتم صداقت رئیس بهداری ،تلفنی با سرپرست کارگاه تونل هشت مشغول صحبت بود صدا قطع و وصل میشد
یعنی چی مهندس کیوان اینجا نیست! الو.... با خودم صحبت کردن الو.... فرمودن بر می گردن کارگاه الو..... خیلی خوب الو....ممنونم الو..... تماس قطع شد.
صداقت با تعجب به اسماعیلی مسئول انتظامات گفت : سرپرست کارگاه خبری از مهندس کیوان نداشت یعنی کجا رفته؟ خدا خودش رحم
کنه
با نگرانی همراه با کنجکاوی فکرم درگیر کیوان شد.
عنایت راننده آمبولانس آخرین گروه مصدومان را تحویل اورژانس داد. همه پیگیر علت وقوع حادثه بودند. هیچکس علت انفجار را نمی دانست ساعت از یازده شب گذشته بود. جمعیت به مرور متفرق شده بود. حیاط بهداری خلوت شده بود از شدت خستگی و کوفتگی بی اختیار روی نیمکت فلزی لابی بهداری .نشستم سمانه کنارم نشست و با نگرانی پرسید
خوبی داریوش؟! الهی بمیرم... امروز خیلی اذیت شدی اگر امروز نبودی بیچاره می شدم! ممنون که کنارم بودی
دیگه خستگی معنی نداشت دیالوگ دلسوزانه سمانه کار خودش را کرده بود! با نگاهی پر از حس و علاقه چشم در چشمهای زیبای سمانه جواب محبت و قدرشناسی اش را با صدایی دورگه که وصف حال درمانده ام را داشت دادم
کاری نکردم خانم خانما! تو هم جای من بودی امروز تنهام نمیزاشتی!
سمانه با لبخندی ملیح که روی صورت به رنگ لبو شده اش نشسته بود حرف هایم را تایید کرد و تا خواست از روی نیمکت بلند شود پرسیدم:
سمانه از مهندس کیوان خبری شد؟
سمانه که انگار خیلی مثل من پیگیر وضعبت خواستگار سمج و جذابش نبود گفت:
خبری ندارم چطور؟
داشتم وانمود میکردم نگران حال مهندس .هستم حالم از خودم بد بود. چاره ای نداشتم. باید جلوی سمانه نقاب آقا خوبه را می زدم!
ادامه دارد.......
#انفجار_در_معدن
قسمت دوم
✍🏻به قلم : مجتبی مالکی
تصویر : پله ها و درب ورودی غربی بهداری شهرسازی
یاد یار و دیار خاطرات
#درخواستی
نمایی از منزل خانواده وقاری.......به پاس نقش تاثیر پذیرشان در تمام ادوار دیارخاطرات از دهه پنجاه تا همایش ۱۳۹۳
یاد یار و دیار خاطرات....
پارک روسا بهترین لوکیشن برای تصاویر یادگاری...
با تشکر از کرامت حاج محمدی
تصاویر درخواستی از دیار خاطرات را زیر این پست کامنت بگذارید تا اگر برایمان مقدور بود برایتان منتشر کنیم
Читать полностью…برای اولین بار.....
تصاویری از ساعت ۱۴ روز ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ و لحظه های اولیه ورود مهمانان/ورودی شهرسازی
با تشکر از دوست عزیزمان محمد مهرابیان
برای اولین بار.....
اشک ها و لبخندها
تصاویری از صبح روز ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ در ستاد همایش، مستقر در مدرسه راهنمایی شهید محمد منتظری و ورود تدریجی دوستان
با تشکر از دوست عزیزمان محمد مهرابیان
بروز رسانی آمار ثبت نام......تا ساعت ۲۰ / ۱۶ مرداد
#ثبت_نام_همایش_قرار_دوم
✍🏻۱۷۳ خانواده/۵۹۰ نفر
🚩🚩 🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
🚩ثبت نامی ها از «۱۴ استان» :
استان کرمان ،تهران،البرز، یزد، قم،سیستان و بلوچستان، آذربایجان شرقی، هرمزگان، فارس، مازندران, لرستان، قزوین، خوزستان، سمنان.... 🚩
✍🏻 جهت ثبت نام/ نام و نام خانوادگی، تعداد افراد خانواده، شهر محل سکونت و شماره تماس ثبت شود. /
آیدی های ثبت نام :
@HMbs0
@Azami_a
ستاد قرار دوم
#ثبت_نام_همایش_قرار_دوم
✍🏻اگر دوستانی بابت ثبت نام پیام داده اند و اسامی آنان در لیست نیست اطلاع دهند
دیدار در دیار خاطرات
۱۰ سال پیش در چنین روزی ......
همایش بزرگ ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
✍با تشکر فراوان از دوست عزیزمان محمد مهرابیان
⭐️شهرمن(ریگاباد)
✍🏻سروده ای از خانم لیلا بور
مانده ای دور از نگاه مردمانت شهرمن !
گشته ای مهجور و ماندی در خزانت شهرمن !
چهره ات را خاک پوشانده تاسف میخورم
حرفها مانده است حتما در دهانت شهرمن !
خانه هایت را که پر بود از صدای بچه ها
پس چرا خاموش مانده روح و جانت شهر من !
کوهها را دست مردانت به زانو میکشید
رفته اینک از کفت تاب و توانت شهر من !
بوی چای و نان تازه رفته از هر کوچه ات
چای سردی مانده در هر استکانت شهر من !
در کلاست درسهایی ناب را آموختیم
نمره ما چند شد در امتحانت شهر من ! ؟
واژه ها را در به در میگردم اما عاقبت
ناتوان میمانم از وصف جهانت شهر من!
میشد آنجا شب بچینی صد ستاره در کویر
تنگ گشته دل برای آسمانت شهر من !
گر چه دورم از تو اما با نسیم شعرهام
بوسه خواهم زد به دست مهربانت شهر من !
لیلا بور
⭐️(چاپ شده در کتاب عکس های لال اثر لیلا بور)
استارت بازسازی و نصب پروژکتورهای روشنایی سینما تابستانی «روباز» شهرسازی جهت آماده سازی برای همایش بزرگ ۱۵ شهریور «قرار دوم»
✍🏻با سپاس از شورای شهر و شهردار محترم ریحان شهر
⭐️همه اهالی شهر من
✍🏻سروده ای از پژمان ملک پور
کو کجا مثل تو یابم از صفا. ...وصف حالت راکنم شکرخدا
⭐️تاکجابینم تویارم خفته ای. ..دردلت صدقصه ناگفته ای
کی بیایم باز آرامم کنی. ..باصفای بوسه ای رامم کنی
⭐️من نمیبینم بجزخواب تورا. ..برزبانم نیست جزنام تورا
کی بیایم تا تو برخیزی زخاک. ..تابگویم نیست عشق من هلاک
⭐️بازشوبیدارواشکم پاک کن. ..یامراهمراه نامت خاک کن
⭐️شهرسازی، شهرسازی شهرمن .. دوستت دارم⭐️هرچه لرزاندت تکان آن زلزله... دزدهاکردندکارت یکسره
⭐️شهسواریها، عبدی ،سلیمی، نادری دولتی و خادمی پو اصغری
⭐️شهریاری قابلی عباسپور...آل سعدی ودودانگه جمع بور
⭐️محسن مظلومی وآتش بهار ...یادعباس پلاشی وانار
⭐️بختیاری بیدرانی، قنبری .. پورماهانی، عربپور ،عسکری
⭐️کاویانپورمالکی ها اعظمی. .. یادخوارزمی ومعماربابعلی
⭐️صادق سیوندی یاد زابلی. ..باجناق حاجی وقاری علی
⭐️سنگ پهنی احمدی معرفتی. .. یادسلمان رشدی ویادچتی
⭐️نیک خصلت، اکبری، مهنی بزی... یاد یحیی زاده ومرتضوی
⭐️آبسالان ،حجت دوست . هاتفی.. شادباد روح محمدصادقی
⭐️علیزاده، مودب،قلندری و خانی...
کماندار و علیپور و زمانی
⭐️علیخانی و میجانی بهادر ....به دوستان عزیزم اهل رابر
⭐️متوسل سونی وساردوئی. ..ترازوزر امیرزاده، بدویی
ایمانی بهمن ومهدی امیری. ..
قناعت پیشه محمود دلیری
⭐️خالقوردی وسلطانی براتی. ...علی محمدی، جمع ترابی
⭐ اسماعیلی وجلیل وسیوندی..سلاجقه ملکشاهی فریدی
⭐️باسزه سلجوقی عهدی پودنه.. نیکپور،شیخی، کرموندو آمنه
⭐️رفیق بهترازجانم ابوالقاسم و حسین سلمانی ما..
میرحسینی و هاشمی وموسوی ها
⭐️افزون و حضرتقلی .عبدی نژاد ... بهمن وثانی امیر پور وحیات
⭐️جهانداری وخسروی وشهریاری .. ...
بلوچ و افضلی و سراوانی
⭐️ یادحاجی صالحی و خطبه ها. ..آن سخنرانی بعداز ندبه ها
⭐️قاسم نجارزاده پشت صف. .. جزرضای حق نبوداوراهدف
⭐️کاظم وصندوقهای میوه اش .. یادداراب وصدای سینه اش
⭐️یاد سالاروند وصیاد وجلال..
زحمت انها که شدنان حلال
⭐️بیادت هست ایام جوانی. ...
کجا بود مرکز آتش نشانی
⭐️ نصیرخانی، کریمزاده امینی. ..
رضاخانی، ترابری و جزینی
⭐️سبک خیز سنگ پهنی وجهانی. .
چه طی شد زندگی با مهربانی
⭐️نقوی، محسنی، عباس تانکی. ..به معصومه گداوهرچه بانکی
⭐️تنومند، میرحسینی میرشکاری. ..
به هوشنگ وهمه مردان کاری
⭐️ سلام ی به آقایی ونیک فکر، به ریگی .....
به عباسی، هرندی و به هرکی که تو میگی.
⭐️سلیمانی و سارانی صباحی....
حمیدی ، زارع منصوری.خدائی
⭐️ملکپور قتلوئی لک زاده ارفند .. تقی زاده، قناعت پیشه وزند
⭐️بشارتی و یزدانی و شوکت. ..
به تهرانی که مینشست روی نیمکت
⭐️درخشش، عباسپور، ایرانمنشها. .. بهاالدینی و سیف الدینی ما
⭐️کرامت با مجید وبا فتح آلله. ..
همه حاج محمدی ها بودند اقا
⭐️حفیظی ایزدی و بختیاری. .
.به بحرینی، امینی، افتخاری
⭐️ابراهیم زاده محمودی و شمسی. .. اربابی عضو هرسال قلم چی
⭐️تاجیک وبیگلری وموسوی ها.. .آهنگر، دانشی و محسنی ها
⭐️عظیمی ایلخانی، رسولی ...قوام آبادی و تیزچنگ، صبوری
⭐️حمیدی، ژاله، غفاری روانان ...
علی چریک و پیکان جوانان
⭐️تقی پور و قزلباش وشهیدی ...
تاج آبادی وفیروزامیدی
۱۵ خرداد امیری وکرم. ..یاددوستانی که بودند در برم
⭐️یادقربیها، بلوری و فریدون کاظمی ...
یادجباری و موسی پور و ناصری
⭐️یادکاکوئی، مرادی، قادری. .. پیرمرادی، رخ فروز وعابدی
⭐️یادحاجی ماستی وفیروزها. .
.یادبادا تا ابد آن روزها
⭐️یادتوران خاله یاد ارکیا. ..یادساوجان مادربندانیا
⭐️یادنقدی یادعباس موتوری. ... یادعارف وقتی میگفت چطوری
⭐️خنده های مرتضی تانصف شب. ...یاد باباجان که دادمیزد رطب ⭐️یاددکترها سعیدی و رسولی، حمزه ای .. .یاددرویش وهمان شلوارلی
⭐️یادموسی یادعیسی وعلی. ..
یادشهدادی ،شهابی و ولی
⭐️یاد بهروزی و سلیمان و روه،
یاد ابراهیم وقاری جوان بامزه
⭐️یاد اهنامه، عزیزی،چغارچویی سبزعلی. .. موسوی بهرام نژادوسنجری
⭐️یادباوان پور رشیدی رنجبر. ..هرکه ازآن روزها دارد اثر
⭐️به مهرابیان ،جوکار وجلالی. ..به گیلانی وفرزادجمالی
⭐️محبی خسروی شاهی، ضیائی. .. غلام میر و طهماسب شجائی
⭐️ قلی نصب مشایخی غلامی ...دهم من طاهریان راسلامی
⭐️فهامی و تیرا ،کشمیری ودهقان...
امیرپور،،صحرایی، خاندان آهوان
⭐️به سجادوکریم قهرمانی ...تمام دوستانم درجوانی
⭐️رفیعی وشفیعی وفرحبخش. .. درویش اولادی و فانی، امام بخش
⭐️به مردانی ومنصوری وثانی. .. فلاحی متقی ومدروانی
⭐️به دستور، حاجعلیزاده به پیروز. ..تمام بچه های نسل دیروز
⭐️به پوررستم، زعیم باشی، عربپور
سپاهی، خواجه بهرامی ودیجور
دوستان عزیز شعر ارسالی دوست عزیز پژمان ملک پور چون تایپ سال ۹۵ بوده با فونت جدید بهم ریختگی داشت
با ویرایش و بروز رسانی برخی اسامی جدید فردا در مجددا در کانال قرار خواهد گرفت