💠ضیافت دوم
✍🏻 علی اعظمی
سالها پیش فیلمی دیدم از مسعود کیمیائی با نام ضیافت که موضوعش قرار دیدار چند همکلاس بود تا هر کجا که هستند بعد از بیست سال در یک زمان و مکان مقرر جمع شوند.همه آمدند با بیست سال سن بیشتر ، الا یک نفر و چه لحظه زیبائی بود آمدن هر کدام در کافه مورد نظر ،، ورود و احوالپرسی شان لحظه هایی دیدندی را به تماشاگر القا, میکرد ....
ومن که بخاطر سرگذشتی که برایمان رقم زده شده بود از همه همکلاسی ها و دوستان بی خبر و دور بودم ، دوست داشتم جای شخصیتهای این فیلم باشم و همیشه فکر میکردم این لحظه ها فقط در فیلم ها اتفاق می افتد...
اما چه دیداری که با دوستان در همایش داشتیم و چه دیدارهای دوستانه ای که بعد از آن برای هر کداممان در دیدارهای کوچکتر رخ داد از همان سکانس هائی بود که زمانی تصور رویایش هم محال بود چه رسد به واقعیت..
واینک همه دوستان در رویای بزرگ قرار دوم بیصبرانه منتظرند و جویای زمان ومکان همایش دوم لحظه شماری میکنند تا ضیافتی بزرگ را بر پا نمائیم
آیا اینبار نیز دوستانی قدم به این راه میگذارند تا بانیان این اتفاقات مبارک و کارگردانان ضیافت دوم شوند......؟!!!!!!!!
خدا رحمت کنه دوستان عزیزم علی خالقوردی و رمضان محمدی رو
آسیاب به نوبت
استثنائی وجود ندارد و همه روزی خواهیم رفت
نوبت بعدی کدوم یکی خواهد بود
چه خاطراتی داشتیم
دوره راهنمائی ، هنرستان ، جبهه های جنگ ، مسابقات ورزشی
روحتان شاد ویادتان گرامی
✍🏻احمد وقاری
با نهایت تاسف خبر درگذشت رمضان محمدی مشهور به" رب رب" از بچه های قدیمی ، دوست داشتنی ، خونگرم و با محبت ریگاباد(شهرسازی)را به اطلاع دوستان میرسانم برای ایشان قرین رحمت الهی را خواستارم.ا🖤🖤
Читать полностью…دوست عزیز و گرامی محمد رضا امیرزاده
انتصاب بجا و شایسته جنابعالی بعنوان مشاور شهردار بسیار باعث مسرت و خشنودی است. از صمیم قلب انتصاب جنابعالی را تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
توفیقات روز افزون و سلامتی شما را از درگاه خداوند منان آرزو مینمایم
کانال سلامی به ریگ آباد
تشکر و اعتذار خانواده آقای سرناز
انا لله و انا الیه راجعون
از اینکه در یکی از روزهای بهاری پدر مهربان و زحمتکش خود را- که بزرگترین تکیه گاه زندگی مان و دلیل بزرگ دورهمی هایمان- را از دست دادیم بسیار مغموم و ناراحتیم. نه اینکه از مشیت الهی دلخور باشیم بلکه از این بابت که دیگر دعای خیر ،پشت سرمان نیست بسیار دلشکسته ایم. دلشکسته تر از کسی که در دریا باشد و کشتی اش شکسته ...
بااین حال برخود واجب می دانیم از ابراز لطف و همدردی تمامی دوستان، آشنایان و هم ولایتی های عزیز که در مراسم تشییع و تدفین پدرمان و همچنین عزیزانی که با ارسال پیام و تماس خود بزرگوارانه سنگ تمام گذاشتند تقدیر و تشکر نماییم. در این روزهای سخت کرامت و بزرگ منشی دوستان عزیز، آرام بخش دل و قوت قلبمان بوده است نهایت تشکر و قدردانی میشود انشاالله بتوانیم در شادیهایتان جبران کنیم.
باتشکر : حسین سرناز
کانال سلامی به ریگ آباد شهادت سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور و همراهان شهیدش را تسلیت میگوید.
Читать полностью…دوست عزیز
جناب آقای محمود خدایی
درگذشت زن عموی گرامیتان را صمیمانه تسلیت عرض نموده برای آن مرحومه آمرزش و غفران الهی و برای جنابعالی و سایر بازماندگان صبر و شکیبایی از درگاه احدیت مسئلت دارم
روحشان شاد یادشان گرامی
با احترام ناصر موسیپور
با سلام
یکی از دوستان بدنبال شماره تماس یا آدرسی از رمضان خوارزمی است
ازدوستان ریگابادی که حدود ۱۰ سال پیش منطقه خبر بافت دهیار بوده است.
اگر اطلاعاتی از ایشون دارید به این ایدی پیام دهید/با تشکر
@azami_a
عباس آقا عزیز آسمانی...
دو سال با یاد و خاطره ، آه و افسوس گذشت...
انگشت به دندان گزیدن و حیف و دریغ خوردن
که ای کاش فرصت های دیدار را از دست نمیدادیم ،
از اندوه و ماتم ما سر سوزنی کم نکرد
و همچنان با چشمانی اشک بار و حال و روزی
پراکنده، به تصویرت خیره میشویم.
بزرگ بودی و همه را دوست داشتی،
جمع دوستدارانت از همه جا بی شباهت به هم
هستند ، وجه اشتراکشان عشق به تو و سکوت
در ماتم رفتنت از جمع دوستان است.
حالا که دستمان از دامن دیدار کوتاه است،
چاره ای نداریم جز اینکه فاتحه ای نثار روح
مهربانت نموده از خداوند متعال برایت طلب
رحمت و آرامش کنیم.
روحت شاد
«سعید اسماعیلی »
پیام تشکر خانواده معزای میجانی از ابراز همدری شما خوبان:
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
با نهایت احترام و رعایت ادب و در کمال تواضع و ارادت و با عرض سپاس، بدین وسیله مراتب قدردانی و تشکر خود را از یکایک شما سروران، دوستان، آشنایان، بستگان و مسئولان ارجمندی که در مراسم تشییع، تدفین ،مجالس ترحیم ◾مرحومه مغفوره بی بی جان رشیدی◾شرکت نموده و با ابراز همدردی، موجب تسلی خاطرمان شدید
صمیمانه تقدیر و سپاسگزاری مینماییم.
از این که به علت تألمات روحی، توفیق تشکر حضوری میسر نشد، قلباً پوزش میطلبیم
امیدواریم خداوند بزرگ عنایت فرماید تا بتوانیم لطف و زحمات یکایک عزیزان را جبران نماییم.
از طرف خانواده های میجانی،رشیدی،،سعیدی، حسین زاده،خلیلی
There is nothing more challenging than bringing a baby in this world and you did it very well
Happy international Midewives day
هیچ چیزی به اندازه آوردن یک کودک به این دنیا چالش برانگیز نیست
و شما این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دادید
روز جهانی ماما مبارک
📆 دیروز شانزدهم اردیبهشت روز جهانی ماما بود
🌹 فرصت را مغتنم دانسته و یاد میکنیم از ماماهای بومی و غیر بومی منطقه باب نیزو و ریگاباد که در قدیم با توجه به کمبود امکانات صادقانه به زنان باردار خدمت رسانی میکردند
اگه نام ماماها رو یادتونه برامون کامنت کنید
به اطلاع کلیه عزیزان و دوستان میرسانیم مراسم هفتم مرحومه بی بی جان رشیدی مادر جناب ماشالله میجانی در تاریخ ۱۷ اردیبهشت از ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در کرمان، مسجد طالبی واقع در میدان قرنی برگزار میگردد حضور شما عزیزان و سروران موجب شادی روح
آن عزيزو خاطر بازماندگان خواهد بود
خاطره ای از آقای نظری نسب
✍ به قلمِ نعمت الله احمدی پور
با درود به فرزندان غیورو دوست داشتنی ریگ آباد و آرزوی آرامش برای مسافران ابدی آن دیار
خاطرات ساده و بی آلایش ریگ آباد نه تنها تمام شدنی نیست بلکه زاینده و یادآور همیشگی داستانهایی نو از محیط ساده و بی ریای شهرک و شهرسازی و کوچه پسکوچه های باب تنگل و یا به قول غیربومی ها « ده » است . با توجه به روز معلم و احترام و ادب خدمت تمام معلمان دوست داشتنی دیار خاطرات در دبستان خواجه نصیر و مدرسه راهنمایی مجاورش ( با هر اسم و. رسم) و سایر مدارس
خاطره من مربوط به سال اول راهنمایی ( سال ۵۶ - ۵۷ ) که کلاسهایمان در زیرپله های دبستان تشکیل می شد ، است. از دبیران آن سال نام خانم ها یزدان پناه ، کریمی ، ( اگر اشتباه نکنم افضل الدینی) و آقایان نعمت الهی ، ایرانمنش و نظری نسب به یادم مانده است .
بنده در طول دوران تحصیل شاگرد زرنگی نبودم و به نوعی نوسان زیادی داشتم و در مواقعی نیز از نظر ذهنی در فضای درس و مدرسه نبودم .
درس حرفه و فن یکی از درسهایی است که همه خاطراتی ازآن دارند . آقای نظری نسب دبیر محبوب و محجوب حرفه که هر کجا هست به سلامت باشد علاوه بر خصوصیت والای اخلاقی ، جدیتی ستودنی نیز در زمینه آموزش دانش آموزان داشت و حتی از صرف اوقات شخصی خود در این امر نیز کوتاهی نمی کردند ( نمونه آن خریداری و حمل ابزار کار از کرمان به ریگ آباد بود .) در زمان ما پروژه بچه های سال اول ساخت چکش بود .
باری در یکی از جلسات درسی نزدیک به اول سال آقای نظری مرا برای پاسخ به پرسش های درسی فراخواند . بر اساس ارزیابی که اکنون دارم لابد پاسخ های من به پرسش ها بسیار ناامید کننده بوده (چون جزئیات را دقیق به خاطر ندارم .) که ایشان از من خواستند جلسه بعد پدرم را به مدرسه بیاورم .
بچه های آن روز می دانند که آوردن پدر به مدرسه به نوعی برای خیلی از آنها خط قرمز محسوب می شد . پدرها انتظار نداشتند در مقابل زحمات طاقت فرسایی آنان در نوبت کاری های روز و شب در دل تیره کوهها و عمق چاه ، فرزندانشان از پس این کار ساده و کم زحمت برنیایند . بنابراین به هیچ طریقی نباید این حریم شکسته می شد .
آژیرهای خطر به صدا در آمده و شوک وارد شده بود . بر سر این دوراهی ترسیم شده فرضی برای خودم بر راه اطلاع رسانی به پدر مهر ورود ممنوع زده و در مقابل سعی کردم حداقل در درس حرفه کمی به وضعیت سروسامان بدهم . هفته بعد آقای نظری ضمن پرسیدن درس ، بر نظر خودشان تاکید مجدد کردند و در جلسه های بعدی هم ضمن پرسیدن درس آن نکته را هم یادآوری می کردند و من سعی داشتم موضوع را مشمول مرور زمان کنم و سرانجام هم این اتفاق افتاد و آقای نظری دیگر پیگیری نکردند و نفس راحتی کشیدم .
اما در این مدت ذهنیت دبیر فرهیخته و. روانشناسم نسبت به من تغییر کرده بود و دیگر به چشم شاگرد تنبل نگاهم نمی کرد . این نکته را در امتحانات پایانی سال متوجه شدم .
باز لازم به یادآوری است که با تلاش این دبیر سخت کوش و سفره پر برکت شرکت زغال سنگ که به ذوب آهن نیز معروف بود کارگاه مدرسه راهنمایی از لحاظ تجهیز به ابزارها یکی از پر و پیمان ها در نوع خود بود . اسقاط یک دستگاه خودرو لندرور ما را با تمام قطعات مکانیکی آشنا می کرد ...
امتحان حرفه دانش آموزان بیشتر شفاهی و همانند مسابقات معمول در سیمای ج .ا در دسته های دو یا سه نفری در ساختمان کارگاه انجام می شد . آقای نظری از هر نفر تعدادی سئوال می پرسید و من تمامی پرسشها را به جز یک مورد پاسخ دادم .
ایشان در پایان جمله ای به من گفتند که هنوز بعد از چند دهه در ذهنم باقی است و از جمله هایی است که می تواند مسیر زندگیها را تغییر دهد . اگر در من تاثیر آنچنانی نداشته دلیل آن را باید در شخص خودم جستجو کنم .
ایشان فرمودند : تو که همه چیز را می دانی (این قطعه اسمش)
گژن پین است . ( قطعه ای که سر شاتون را به پیستون متصل می کند .
متاسفانه مطلع شدیم مادر گرامی جناب ماشالله میجانی و مادر بزرگ دوستان عزيزمان فرشاد و فرشید میجانی آسمانی شد /
مصیبت وارده و فقدان این مادر مهربان را به خانواده محترم میجانی و جامعه بزرگ ریگاباد تسلیت میگوییم
کانال سلامی به ریگ آباد
عکس سلفی به سبک دهه شصت.....مرحوم علی خالقوردی، اسماعیل نیک فکر، حمیدکرموند ،احمد وقاری،فرزین ناصری،شاد روان رب رب،
Читать полностью…وچه زود دیر میشود، برای دیدن یاران...
به خانواده محترم محمدی و جمیع لرستانی های عزیز دیار خاطرات و جامعه بزرگ ریگاباد از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم، رب رب یکی از مهربانترین و خوش اخلاق ترین های دیار خاطرات بود که خیلی ها دلشون میخواست دوباره ببیننش، اما افسوس....
روحش شاد و یادش گرامی
علی اعظمی
خانه طناز
سروده ای زیبا از دوست عزیزمان حسین شهدادی«سها»
کاش یکی ناز مرا می خرید
خامه ی طناز مرا می خرید
بر سر پیمانه و پیمان یار
وعده ی آغاز مرا می خرید
نای طرب نیست نشینم به سوگ
ناله دمساز مرا می خرید
بال من این خامه و اندیشه بود
شیوه ی پرواز مرا می خرید
کاش چو ایام نخستین بار
زمزمه ی ساز مرا می خرید
بر سر بازار پر از شعر و شور
قصه ی چون راز مرا می خزید
کِلک مرا نیست به جز نقش دل
شعر سرافراز مرا می خرید
یا که اجل روی بدین جان کند
لاجرم او ناز مرا می خرید
حسین شهدادی «سها»
انالله و انا الیه راجعون
متاسفانه با خبر شدیم
کربلایی و خادم الحسین علیه السلام
رمضان سرناز [پدر گرامی جناب آقای حسین سرناز ریاست محترم شورای اسلامی ریحانشهر ]
به دیار باقی شتافتند
مدیریت و کانال سلامی به ریگاباد ضمن عرض تسلیت،
برای آن مرحوم غفران و رحمت الهی و برای خانواده ایشان صبر و اجر جزیل مسئلت دارد.
ضمنا زمان مراسم تشیع ایشان امروز چهارشنبه ساعت ۳عصر،پس از غسالخانه،ازجلوی منزل آنمرحوم به سمت بهشت زهرا شماره۲برگزار میگردد.
روحشان شاد و یادشان گرامی
جناب آقایان
مهدی و محمدعلی جعفری
درگذشت زن عموی همسران محترمهتان را صمیمانه تسلیت عرض نموده آمرزش و غفران الهی آن مرحومه و صبر شکیبایی شما و خانواده محترم خدایی و سایر وابستگان را مسئلت دارم
روحشان شاد یادشان گرامی
با احترام ناصر موسیپور
فصل رویش اقاقی ها....
✍به قلمِ علی اعظمی
بهار که میشود و نوروز را سپری میکنیم، نسیم دلانگیز اردیبهشت از راه میرسد.
واین نسیم باز دلمان را به کوچه های کودکی میبرد...به دیار خاطرات و خیابان های پر از اقاقی اش ، گلهای سفیدی که چون خوشه انگور از درختان اقاقی آویزان میشدند و عطر دل انگیزشان مستمان میکرد. مستی حلالی که قدم زدن در خیابان های شهر را برایمان لذت بخش مینمود. لذتی که دیگر در هیچ قدم زدنی تجربه نکردیم.
اقاقی هایی که گاهی از لا بلای نامه های عاشقانه سر در می آورد و گاهی در داخل لیوان پر آبی روی میز معلم قرار میگرفت و گاهی در دستمان میگرفتیم تا کلمه «سم» را از درونش بیرون بکشیم و شیرین ترین شهد «سمی» را نوش جان کنیم....!!
اردیبهشت ما را به خیابانهای پر از اقاقی میبرد که عصر ها یا در سایه سارشان مینشستیم ویا در مجاورتشان قدم میزدیم و درس میخواندیم تا آماده امتحانات خرداد شویم .... قدم هایی که بی اختیار به پارک روسها ختم میشد.... پارکی که باغی پر از درختان اقاقی بود و زمینش مملو از رزهای صورتی و میخک های مخملی و داودی های زرد و سفید....
و با تاریک شدن هوا باز راهی خیابان ها میشدیم تا تماشگر اقاقی ها در زیر نور ماه و مهتابی های شهر باشیم......
یادش بخیر، وقتی نسیم میوزید گلبرگهای های اقاقی را چون دانه های برف در آسمان پراکنده میکرد و بر زمین گویی رخت سفید عروسی میپوشاند ....و اینهمه در میان خنده های کودکانه مان و سالها بعد در همهمه های عاشقانه مان به اوج میرسید.....
اینک اما در حیاط شهرمان
درختی نیست
و کاشی های آن
زیر سنگینی نگاه خورشید خرد شده اند
وسقف هائی که به زمین رسیده اند
دیگر از اقاقی های سفید و رزهای صورتی اثری نمانده
وصدای خنده کودکانه و عاشقانه های جوانی مان دیر وقتی است که رخت سکوت برتن کرده اند.....
✍علی اعظمی
به نام خدا...
اردیبهشت گر چه زیباست و بوی سرسبزی میدهد اما گاهی برایت همین روزهای زیبا خاطرات تلخی را به یاد می آورد..و بغض گلویت را میفشارد.دوسال پیش ما فراق یار عزیز ریگابادیمان را با هم به سوگ نشیتیم..بله دومین عروج ملکوتی عباس آقای وقاری را پشت سر گذاشتیم و نبودشان بیشتر احساس میشود.
از صمیم قلب برای خانواده ایشان صبر خواهانیم واز خدای بزرگ شادی روحشان را مسئلت داریم..
یادشان گرامی
✍سیامک جودکی
درود بر جناب نظری نسب ....💐👌...بله دقیقا همین پشتکار و رفتار اخلاق مدار و مهربان در عین حال با جذبه ایشان در ان شرایط روحی و جسمی نوجوانان دهه ۵۰ و ۶۰ و کار بلد بودن ایشان و نمایش قطعات خودرو و کارگاه و ساخت قاب عکس با چوب و ... سبب شد بنده نیز به مکانیک علاقه مند و جرقه ان حادث و هم اکنون در این رشته تا مرحله دکترا پیش رفتم . دقیقا همین شرایط جناب احمدی پور برای بنده بطریقی دیگر اتفاق افتاد. و واقعا یک معلم فهمیده و استاد و با درک بالا براحتی میتواند سرنوشت دانش اموزانش را رقم بزند. من حدودسالهای ۶۴ و ۶۵ با ایشان حرفه و فن داشتم و یک سال هم خدمت جناب ایران منش بودیم فکر کنم . ۴۰ سال گذشت ولی حتی محیط سرد کارگاه و تابلو ابزار و میزها و ... را هنوز بخاطر دارم که چقدر دوست داشتنی بود . خدا همه دبیران و معلمان و اساتید را حفظ نماید.
گاهی منش و رفتار یک معلم بیشتر از علم و سوادش کار ساز است. 😍😍😍🥰🥰🥰💐💐💐💐
جناب آقای ماشاا.. میجانی از شنیدن خبر فوت مادر گرامیتان بسیار متاثر گشتیم.
این واقعه دردناک را خدمت شما
و خانواده گرامیتان تسلیت می گوییم.
ما را در غم خود شریک بدانید..
از طرف خانواده آقای جمال نجفی
عیددیدنی خانواده جلال نجفی سیروس اردبیلی ابوالفضل ابراهیم زاده درمنزل نعمت عباسی۹/۱/۴۰۳
Читать полностью…