🍃 گفتند که پشت درب خانه بنویس 🍃 ای کاتب عشق ، بی بهانه بنویس 🍃 در عالم ذر قلم به دستم دادند 🍃 گفتند که #مشق_نوکرانه بنویس 🍃 #رضا_قاسمی 🍃 کانال دلانه : 🆔 @secretpoem 🍃 اینستاگرام : 🆔 https://instagram.com/rezaghasemi.110
#غزل_عاشقانه
نوشتهام غزلم آنچه دوست داری نیست
نگاهِ شعرشناسِ تو گفت: آری، نیست
همینکه دست کشیدی به تارِ گیسویت
قلم نوشت که رقصِ من اختیاری نیست
شکستمش؛ که مبادا تو را نظر بزند
به چشمِ آینه هم دیگر اعتباری نیست
بدون عطرِ تو اردیبهشت، پاییز است
بهار هم که بیاید هوا بهاری نیست
هنوز نامِ تو تنپوشِ بیدِ مجنون است
دلی که کَندی، زخم است، یادگاری نیست
نترس، پای نهالی که خشک شد بی تو
به جز -سرابِ تو ای رودِ رفته- جاری نیست
همینکه رفتی، رختِ سپید بر تن کرد
ببخش موی مرا، اهلِ سوگواری نیست
🔗✍🏻 رضا قاسمی
@rezaghasemi133
#بسماللهالقاصمالجبارین
با لشکرِ ذوالفقاریان فامیلیم
کابوسِ شبِ ابرهه را سجّیلیم
ما بارش مرگ، بر سر فرعونیم
ما عزرائیلِ محوِ اسرائیلیم
🔗✍🏻 رضا قاسمی
🌷تقدیم به پدرانی که دستشان خالیست و دلشان پر است از نداری ... 🍃
با جیبِ پینهدار، حساب و کتاب کرد
خود را برای خانه نرفتن مجاب کرد
هر شب برای سفرهی بینانِ خانهاش
در آتشِ دلش جگرش را کباب کرد
بدقول شد به دخترکِ بیدوچرخهاش
چرخِ فلک دوباره پدر را خراب کرد
بین اجارهخانه و داروی مادرش
بیاستخاره، کودکیاش انتخاب کرد
بعد از هزار زخم، به خود حقّ گریه داد
خود را دوباره داخل آدم حساب کرد
با مشتِ محکمی به دهانش شکست خورد
آیینه بر علیه خودش انقلاب کرد
وقتی سوالِ وامِ پدر بیجواب ماند
بیفوت وقت، دکترش او را جواب کرد
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#یا_اله_العاصین
#رباعی
در دامِ گناهم و اسیر آتش
افتادهام از چشمِ تو گیر آتش
با روی سیاهم از خجالت سُرخم
مانند زغالهای زیر آتش
در خانهی تاریکِ دلم نور بریز
در کاسهی هشیاریام انگور بریز
یا از سر سفرهات مرا بیرون کن
یا بارِ گناهان مرا دور بریز
در بقچهای از غبار، قرآن را بست
از پنجره، راهِ نورِ زندان را بست
تا بانگ زدند موسم آزادیست
نفْسم از پشت، دستِ شیطان را بست
شب، تابشِ آفتاب را میدزدد
کابوس، خیالِ خواب را میدزدد
مانند سیاهچاله در خوردنِ نور
پروندهی من ثواب را میدزدد
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
🌷 نذر مادر امام زینالعابدین علیهالسلام
حضرت شهربانو سلاماللهعلیها 🍃
سلام ای گنجِ برجا مانده از شاهان ساسانی
تویی باغِ بهشتِ کاخهای رو به ویرانی
سفر از خانهی اجدادیات شد سِیرِ معراجت
سفر از فرش تا عرش، از اهورا تا مسلمانی
اسیرت خواندهاند آنان که از نسلِ اسیرانند
به بندِ بانی آزادیات دنیاست زندانی
تو اهلِ خانهی اسرارِ عرشی مَحرم سِرّی
غریبه نیستی، همشهری مِنّای سلمانی
از این پس رعیتت هستند شاهان، شاهبانوها
از این پس شهربانویی و شهبانوی سلطانی
تو اُمُّالسَّجدهای اُمُّالدُّعایی مادرِ نوری
فراسوی زبان، اُمُّالصَّحیفه اُمِّقرآنی
تو اُمُّالرّوضهای اُمُّالبُکایی مادرِ ابری
تویی اُمُّالخِطابه، مادرِ باران و طوفانی
عروسِ خاندانِ آبی اما تشنهی اشکی
برای آب، از روزِ مبادا روضه میخوانی
تو اقیانوسِ اشکِ روضهخوانان را عَجَمرودی
تو پیوندِ شهیدِ کربلا با خاکِ ایرانی
#حضرت_شهربانو_سلاماللهعلیها
#یا_زینالعابدین_علیهالسلام
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#یا_موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
ارثِ مَحبس بود، از زندان به زندان میرسید
عمرِ زندان سر میآمد؛ حبس او پایان نداشت
«ربِّ خَلِّصنی» پرِ پرواز از دیوار بود
جان برای پر کشیدن از تن او جان نداشت
#استوری
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
🌷 یا امیرالمومنین (علیهالسلام) 🍃
زمینِ تشنه بغل کرده آسمان تو را
که قطرهای بچشد مزّهی جهان تو را
نوشتهاند به توصیفِ وحی، فصل به فصل
پیمبرانِ اولوالعزم، داستان تو را
منارههای فلک با "انا ولیالله"
رساندهاند به گوشِ زمان اذان تو را
سرِ گرسنه به بالین گذاشتی هر شب
ولی گرسنه ندیدند میهمان تو را
نگاهِ حسرتِ گندم دخیل بسته به جو
که بوسه داده ضریحِ تنورِ نانِ تو را
ندیدهاند ضعیفان نگاهِ خشمت را
و دشمنانِ خدا روی مهربان تو را
مجالِ خواندنِ نهجالبلاغه در عرش است
کسی نمیفهمد در زمین زبان تو را
به ردّ شمس قسم، یک اشارهات کافیست
که قاصدت برساند به ما زمان تو را
فرشتگانِ سبکبال در زمین جمعاند
که تا نجف برسانند زائران تو را
قسم به ایوانت روبروی باغ بهشت
به سینه میکوبم سنگِ آستان تو را
#یا_امیرالمومنین_حیدر_مدد
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#بر_دشمن_مرتضیعلی_لعنت
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
⚫️ یا علیالنقیالهادی (علیهالسلام) 🍂
تو آن نوری که فَهمی ابتدا و انتهایت را
نمیفهمد، چنانکه هیچ کس ذاتِ خدایت را
گِل ما موم شد در دستهایت لحظهی خِلقت
همان دَم که عطا کردند خاکِ سامرایت را
چراغِ راه میخواهم، سری از سجدهات بردار
قیامی کن ببینم روی مصباحُالهُدایت را
صراطَالمستقیم از دور نورِ سایهات را دید
میان نقشهاش انداخت نقشِ ردّ پایت را
تویی که میشنیدی از سکوتِ سنگ، آهش را
کسی نشنید کوهِ بغضْ بر دوشِ صدایت را
تو را بُردند از غربت به غربت، این چه تبعیدیست؟
عوض کردند شکلِ ظاهرِ ماتمسرایت را
به زَعم دشمنان درّندگان هم دشمنت بودند
قفس دیدی، در آغوشت کشیدی دوستهایت را
گواهی میدهد چشمانِ خیسِ آیهی تطهیر
به بزم روضههای شام، وا کردند پایت را
از این غربت سفر کردی به عرش چادری خاکی
همان چادر که برپا کرد در جنّت عزایت را
به اجدادِ غریبت اقتدا کن، "فَابکِ لِلمَظلوم"
بخوان با مادرِ خود روضههای کربلایت را
#یا_علیالنقیالهادی_علیهالسلام
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
مشرف شوید به:
#شب_شعر ویژهی دو بانوی عاشورایی
حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها
و حضرت رباب سلاماللهعلیها
از جنسِ همیم، مثل شعریم و شعار
همقافیه مانند فراریم و قرار
تقدیر نوشت بیت بیت ما را
اما تو غزل شدی و من شعرِ مزار
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#یافاطمةالزهرا_سلاماللهعلیها
وقف علیست، دارونداری که هست و نیست
ای رونقِ طوافِ نجف بیمزاریات
#استوری
#رضا_قاسمی
⚫️ یا جدةالسادات یازهرا سلاماللهعلیها 🍂
قفس وبالِ بال بود، جای آسمان نبود
زمینِ مُرده مقصدِ مسافر زمان نبود
دَمی که صاحبِ بهشت، روی خاک پا گذاشت
قرار بر بهار بود، حرفی از خزان نبود
زمین لیاقتِ امانتی که داشت را نداشت
-همیشهآزمودهای- که مَردِ امتحان نبود
چگونه شد کسی که چادرش پناه خلق بود
میان خلقِ در پناه خویش، در امان نبود؟!
مگر زمان چگونه از گذارِ عمر او گذشت
که در شمارِ سالها جوان، ولی جوان نبود؟!
نمازِ پشت در به دائمالرُّکوعیاش رساند
قیامِ در قعود بود، قامتش کمان نبود
اگر نبود خطبهای که زد به گوش مأذنه
نشانی از علی میان اشهدِ اذان نبود
نمازهای ما به سمت قبلهی مدینه بود
اگر مزارِ قبلهگاهِ کعبه بینشان نبود
#السلام_علیک_ایتها_الصدیقة_الشهیدة
#یا_فاطمة_الزهرا_سلام_الله_علیها
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
مانند غزلهای خودم غمگینم
من از دل خویش نیز دلچِرکینم
با باعثِ روزگارِ تلخم قهرم
با آینه مدتیست سرسنگینم
#رضا_قاسمی
نبضِ وابسته به مرگم ضربان میخواهم
عکسِ بیحرکتم از آینه جان میخواهم
زندگی برکهی پیریست که بیجریان است
بشکن ای سدّ جوانی هیجان میخواهم
اهل پاییزم و با خَشخَش تصنیفِ صدام
خِشخِشِ سمفونیِ برگِ خزان میخواهم
خستهام حوصلهی بار ندارم دیگر
تک و تنها سفری بیچمدان میخواهم
هیچ کس منتظرم نیست به مقصد برسم
تهِ این راه، دو چشمِ نگران میخواهم
زیر آوارِ غزل زنده به گورم کردند
پیش من شعر نخوان فاتحهخوان میخواهم
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#یا_امام_حسن_مجتبی_ع
#البقیع_لنا
شمعیم کنار روضهی خاموشت
بر سنگِ مزارِ آسمان بر دوشت
پروازِ غباریم به عرشِ حرمت
خاکیم که تربت شده در آغوشت
🔗✍🏻 رضا قاسمی
مسافرانِ زمان از گذشتهای دوریم
امیدِ زنده شدن، آرزوی در گوریم
لباسِ مرهم اگر تن کنیم، میمیریم
نفس کشیدنِ دردیم، زخمِ ناسوریم
میان آتشِ بعد از شراب، میسوزیم
اجاقِ میکدهها را درختِ انگوریم
زبانمان به زبونی نمیرود هرگز
جهان اگر بشود التماس، دستوریم
میان این همه دیوار، فکر پنجرهایم
لباسِ زندان را وصلههای ناجوریم
به شوق مرگ نفس میکشیم، راهی نیست
به زنده ماندنِ بیاختیار مجبوریم
بهشت، منتمان را کشیده برگردیم
به قعر چاهِ جهنم هنوز مغروریم
🔗✍🏻 رضا قاسمی
🌷یا حسنالمجتبی (علیهالسلام)🍃
وقتی بساطِ مستیمان جور میشود
نامِ تو سبز میشود انگور میشود
«حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت
«سین»اش میان سفرهی ما سور میشود
ما بینوا و نان و نوا «نونِ» نام توست
با گفتن از تو نان و نمک نور میشود
نامت ستارهایست که با هر طلوعِ آن
چشم حسودهای دمت کور میشود
وقتی هجاهجا به تو نزدیک میشویم
بیچارگی قدمبهقدم دور میشود
نام تو را ادامهی کوثر نوشتهاند
از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشتهاند
شد آبروی دفترِ ما «حاوسینونون»
شعرآیهای مُقَطّعه با «حاوسینونون»
سرمشقهای دَم زده از «عینولامویا»
راه سلوکِ ما شده تا حاوسینونون
خواندیم اسمِ اعظمِ پروردگار را
با یا هجاهجای تو؛ «یا حاوسینونون»
دیدیم بر کلیدِ مفاتیحِ مستجاب
منقوش بود جای دعا «حاوسینونون»
لکنت نوشتهایم، که با آن صدا زدیم
شعرِ بلندِ نامِ تو را «حاوسینونون»!
گُنگیم در نوشتن از اوصافِ نامِ تو
این شعرهای لال کجا و مقام تو!
موسی برای بردنِ نامت کلیم شد
با لقمههای علمِ تو لقمان حکیم شد
عیسی برای زندگیِ زیرِ دِین تو
در آسمان؛ کنارِ ضریحت مقیم شد
جبریل با بهانهی وحی آمد و نشست
از شوق آب و دانهی تو یاکریم شد
حتی گدای خانهات از سفرهدارهاست
از همنشینیات رمضان هم کریم شد
گفتند مرده زنده شدن؟! نه نمیشود
از هویی از دَمت نفسی دم زدیم، شد!
با ذکرِ الدَّخیلُکَ یا ایّهاالکریم
عمریست زیر سقفِ کرمخانه نوکریم
ما سائلانِ دست به دامان گرفتهایم
سخت است زندگی؛ ولی آسان گرفتهایم
ما خاکسارهای تو در هر تیمّمت
کشکول، زیر نمنمِ باران گرفتهایم
رزقت زیاد و ریزهخوریهای ما کم است
از نانخورانِ خانهی تو نان گرفتهایم
ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم
معنا برای واژهی درمان گرفتهایم
وقتِ سلوک، از نفسِ ذاکران تو
ذکرِ «حسینجان» و «حسنجان» گرفتهایم
وقتی دو نعمت است دَمِ هر نفس زدن
باید حسین دَم شود و بازدم حسن
ای واژهی سکوتِ پُر از حرف؛ امام صبر!
ای آنکه ریختند به کام تو جام صبر!
با پِی کنندهی شترستان چه کردهاند؟!
ای ذوالفقارِ زخمی دامِ نیام صبر!
وقتی نمازِ ذکر علی در قعود بود
برپا نگاهداشتیاش با قیام صبر
حافظ سکوتِ سرخِ تو را یک جگر گریست
تا گفت: «سنگ، لعل شود در مقام صبر»
باید نوشت مقتلی از روضهی سکوت
با نام گریهدارِ «امامی به نام صبر»
ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا
باید تو را نوشت جلودارِ کربلا
#هو_الکریم_ابن_الکریم_اخ_الکریم
#یا_امام_حسن_مجتبی_ع
#جانم_حسن_علیهالسلام
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#غزل_عاشقانه
آیینه را شکستم و دشمن شکست خورد
برعکسِ قبل، عکسِ من از من شکست خورد
در راهِ دلربا شدنم دل اسیر شد
آهنربا دوباره از آهن شکست خورد
گفتم به دل شکسته شو؛ از عشق خسته شو
بازی که خورد، جای شکستن شکست خورد
حرف از نبرد با مژهات شد؛ قلم گریست
سرنیزهای که از سرِ سوزن شکست خورد
در جنگِ روزگارِ من و برقِ چشم تو
روزِ سیاه، از شبِ روشن شکست خورد
در سنگوشیشهبازیمان هر دو باختیم
مرد از غرور خُرد شد و زن شکست خورد
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
🌷 یا علی اکبر (علیهالسلام) ... 🍃
برای وصفِ تو با قلم -این زبانِ الکن- چه میتوان گفت؟
مؤذنا! در مقابلِ شوکتت فقط میتوان اذان گفت
گدایی ما بهانهای تا ضریحِ پابوسی کریم است
نمیشود از زیارتت دست شُست و از فقر و آب و نان گفت
چنان مقاماتی و کراماتی و حکایاتی از تو گفتند
که میشود در کتابتت مُرد و بعدِ مرگ از تو همچنان گفت
پیمبری یا که حیدری یا شکوهِ آیاتِ کوثری یا ...!
که میتوان با ثَنایَت از مدحِ خاندانِ تو همزمان گفت
به عشقت انگور داد محراب و تاک شد هر ستونِ مسجد
مناره نامِ تو را چشید و به خَلق، جای اذان، از آن گفت
تو آنچنان روشنی که حتی زبان به مَدحت گشود دشمن
به شوق یک دَم نفس کشیدن جهنم از جانِ آسمان گفت
بتاز ای ذوالفقارِ میدان! چه کردهای در غبارِ میدان؟
که دشمنت در فرارِ میدان به حضرتت حیدرِ جوان گفت
شکستِ یک شاخهات تبر میزند به دنیای باغبانت
حسین را کُشت، هر کسی در بهارِ سَروِ تو از خزان گفت
خلیلِ خنجر کشیده حیران؛ ذبیح، از آنچه دیده حیران
که جبرئیل آمد از ذبیح عظیم، از مردِ امتحان گفت
ضریحِ پایین پای بابا! دلیلِ خونگریههای بابا!
چه میشود یک خدانگهدار، با دَمِ روضهات به جان گفت
#یا_علیاکبر_علیهالسلام
#یا_علیبنالحسین_علیهالسلام
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
🌷 الحمدللهالّذیخلقالحسین(علیهالسلام) 🍃
زیر باران باز کن قرآنِ چشمانِ ترت را
روی رحلِ دستِ پیغمبر ببین دور و برت را
روضهخوانِ خویش! ای عطشانِ قبل از قحطی آب
خندهای آرام کن طوفانِ اشکِ مادرت را
باء بسماللهات از آیاتِ استرجاع دَم زد
فصل اول از کتابت گفت روزِ آخرت را
بوسهباران شد هزار و نهصد و پنجاه آیه
آن دَمی که خواند مادر نوحههای پیکرت را
بوسه دادند آیهای را دَمبهدَم نوبتبهنوبت
حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را، حنجرت را
خاکِ اینجا جز غریبی جز قفس چیزی ندارد
باز کن بالِ سفر را، قبل از آنی که پرت را ...
کاش برگردی به آنجایی که شأنت را بفهمند
ای که جبرائیل دارد آرزوی محضرت را
کاش برگردی به جایی که سری بالای سرها
در دیاری که نبیند خنجری خوابِ سرت را
ماندهای تا ما غریبان رنگِ غربت را نبینیم
تا ببینی در جوارِ خانهی خود نوکرت را
ماندهای تا زائرانت آسمان را هم ببینند
ماورای عرشِ اعلیٰ کربلای دیگرت را
#السلام_علی_ساکن_کربلا
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر
#یا_رفیق_من_لا_رفیق_له
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#غزل_عاشقانه
آسمانِ دیشبم غم داشت، باران شاهد است
با خیالت راه میرفتم خیابان شاهد است
روزهای مُردگی را میشمارم بعدِ تو
چوبخطّم پُر شده؛ دیوارِ زندان شاهد است
شاهدِ حافظ غزلهای رقیبآلود بود
قهوه هم میگفت "دیگر رفت، فنجان شاهد است"
هیچ کس بعد از تو دیگر رخنه در دینم نکرد
توبههایم بعدِ تو نشکست، شیطان شاهد است
از خدای گیسوانت کفر میبافد قلم
ترک کردم شعر را؛ این نامسلمان شاهد است
چشم بستی رفتی اما در نبستم روی تو
خانه میداند؛ کلیدِ زیرِ گلدان شاهد است
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
📹 ببينيد ... 👆🏻
🎬 گفتگو و شعرخوانی #رضا_قاسمی در برنامهی صبح بخیر ایران شبکهی یک
در کنار شاعر و مجری عزیز جناب آقای #علیرضا_نورعلیپور
📅 دوشنبه ٢۵ دی ١۴٠٢ (٣ رجب ١۴۴۵)
تقدیرِ دلم «شکست خوردن» شده بود
از دستِ همان دوست، که دشمن شده بود
وقتی به خیالِ خود شکستش دادم
آیینه هزار لشکر از «من» شده بود
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
⚫️ یا امالبنین (سلاماللهعلیها) 🍂
هر شب رکابِ چشمهایش را نگین میشد
با برکهی او، ماه وقتی همنشین میشد
میخواست خدمتکارِ اولادِ علی باشد
«امالبنین» میخواست؛ «امالمؤمنین» میشد
از فضلِ مادر بود، شد عباس «ابوفاضل»
باید خدای فضل اباالفضل آفرین میشد
هر قطرهی اشکش که روی خاک میافتاد
انگار یک فرزندِ او نقشِ زمین میشد
هر گُل که بویی از حسیناش داشت را میچید
در باغِ مقتل روضههایش دستچین میشد
از سنگها هم چشمه میجوشید با آهش
در روضههایش دشمنش روضهنشین میشد
آب از خجالت آب میشد پیش اشک او
وقتی که حرف از مشک میشد؛ شرمگین میشد
گفتند سقایت بلاگردانِ اصغر شد
گفت آه عباسم؛ ولی باید همین میشد!
#السلام_علیک_یا_ام_البنین
#الدخیلک_یا_ام_القمر
#یا_قمر_بنی_هاشم_ع
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
روضه (ترک خوردی ای شیشهی عمر من)
🏷 #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)
🎥 سومین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
✍🏻 شاعر: #رضا_قاسمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
📣 جلسه روضه هفتگی
🔸فیض منبر :
حجت الاسلام و المسلمین سید رضا جعفری
🔸ذکر مصیبت:
حاج جواد حیدری
🔸شعرخوانی:
جناب آقای رضا قاسمی
🔸 دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۹
میدان قیام، بلوار قیام، بین مهاجری و منفرد، پلاک ۳
🔸️جلسات هیئت شاعران در ادامه سال یک ساعت زودتر و از ساعت ۱۹ آغاز می شود.
کانال هیئت بحر المصائب :
@Bahrolmasaeb
✳️ویژه برادران
#هیئت_شاعران_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_مبارکه_بحر_المصائب
⚫️ یا فاطمةالزهرا (سلاماللهعلیها) 🍂
مادرم سرچشمهی وحی است، کوثر شاهد است
باء بسمالله، تا آن سینِ آخر شاهد است
مادرم سوغاتی عرش است در تندیسِ سیب
لَیلَةُالمِعراج میداند؛ پیمبر شاهد است
هر زمان مسجد به پای گریههایش مینشست
شانهی محراب میلرزید منبر شاهد است
لشکرِ کذّاب، از صدّیقه شاهد خواستند
با وجودِ اینکه میفرمود: حیدر شاهد است
مقتلِ مکتوبِ آتش در گلستان قاب شد
ضربهی مسمار بر دیوار را در شاهد است
سنگهای کوچه بارِ شیشه را انداختند
تکّهی آیینهی همراه مادر شاهد است
او که جای ذوالفقارش ریسمان در دست داشت
یکّهتاز مرکبِ رزم است، خیبر شاهد است
#السلام_علیک_ایتها_الصدیقة_الشهیدة
#یا_فاطمة_الزهرا_سلام_الله_علیها
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
در دستِ عروسک است دستی کوچک
خیرهست به چشمِ نیمهباز کودک
پنهان شده بود زیر تلّی از خاک
همبازی بیگناهِ قایمموشک
#مرگ_بر_اسرائیل
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
مناره چاهِ عذابِ مؤذنش بشود
اگر بدون تو گفتهست یک اذان حتی
جماعتی که مسلمانِ دینِ غیر توأند
جهنم است سزای ثوابشان حتی
#رضا_قاسمی