rezaghasemi133 | Unsorted

Telegram-канал rezaghasemi133 - |قَـلَـمـْدار ✍🏻|

1010

🍃 گفتند که پشت درب خانه بنویس 🍃 ای کاتب عشق ، بی بهانه بنویس 🍃 در عالم ذر قلم به دستم دادند 🍃 گفتند که #مشق_نوکرانه بنویس 🍃 #رضا_قاسمی 🍃 کانال دلانه : 🆔 @secretpoem 🍃 اینستاگرام : 🆔 https://instagram.com/rezaghasemi.110

Subscribe to a channel

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#روضه‌ی_بازار_چند؟!

گل‌فروشا! گل خریداری ندارد، خار چند؟
یادِ چشمِ یارمان آن نرگس بیمار چند؟

قیمت یک لحظه دیدن سال‌ها جان کندن است
جانِ دلتنگی ندارم، عشقِ بی‌دیدار چند؟

عمر در زندان به قدر چوبخط بی‌ارزش است
قیمت این خط‌خطی‌ها آن‌وَر دیوار چند؟

تا زبان شعرهایم سرخ شد قیمت گرفت
می‌خرد سرسبزیِ بارِ سرم را دار چند؟

شاعرا! باشد، قلم بفروش، اما مفت نه!
قیمتِ شعر این طرف بالاست، در دربار چند؟

بی‌خریدار است در بازارِ گوشِ مسلمین
آی مفتی! حرفِ حق در حُجره‌ی کفار چند؟

خوش‌خط‌وخال است تسبیحِ دکانِ زاهدان
قیمت هر دور استغفار با این مار چند؟!

دین‌فروشا! در لباسِ دین چه پنهان کرده‌ای؟
می‌فروشی بُت در این بت‌خانه‌ی سیّار چند؟

موریانه خورد و گفت این چوب، چوبِ سادگی‌ست
منبرت، -این نردبانِ گنبدِ دستار- چند؟

با دو مثقال از گناهِ خویش و یک جو آبرو
ما ثوابت را خریداریم، هر خروار چند؟!

روضه‌خوانا! کیسه‌ات را پر کن از خالی، بخوان
گریه‌ای مهمان‌مان کن، روضه‌ی بازار چند؟

دَم‌به‌دَم خونِ خدا را می‌فروشی زخم زخم
شد هزار و نهصد و پنجاه دَم، بشمار چند؟!

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

⚫️ یا علی‌اصغر (علیه‌السلام) ... 🍂

برای خشکی لبِ تو آب گریه می‌کند
فرات، در کویری از سراب گریه می‌کند

ببین چطور با صدای ریشخندِ حرمله
حسین با محاسنِ خضاب گریه می‌کند

سئوال کن "بِأَیّ ذَنب" و گوش کن سکوت را
خدا هم از غم تو در جواب، گریه می‌کند

دعای ربّ آب بی‌جواب ماند و تا ابد
به حالش آسمانِ مستجاب گریه می‌کند

بخواب روی خاکِ گاهواره‌ی مزارِ خود
که روز و شب کنار تو رباب گریه می‌کند

به خونِ ردّ دستبندِ مادرت نگاه کن
که در غم اسارتش طناب گریه می‌کند

رباب سوخت زیر بارِ داغ و زیر سایه‌اش
نشسته از خجالت آفتاب گریه می‌کند

دوباره خیس شد لهوف و روضه ناتمام ماند
دواتِ چشمِ ماست، یا کتاب گریه می‌کند؟!

#یا_باب_الحوائج_علی_اصغر_ع
#ای_وای_از_دل_رباب
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#یا_اباعبدالله‌الحسین_علیه‌السلام

بگذار که فرشِ روضه‌هایت باشم
یک عمر دخیلِ خاکِ پایت باشم
با -روی سیاهِ از خجالت سرخم-
بگذار که پرچمِ عزایت باشم

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#بسم‌الله‌قاصم‌الجبارین

با لشکرِ ذوالفقاریان فامیلیم
کابوسِ شبِ ابرهه را سجّیلیم
ما بارش نیل بر سر فرعونیم
ما عزرائیلِ مرگ اسرائیلیم

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#یا_علی‌النقی‌الهادی_علیه‌السلام

ای خالق قصیده‌ی مدحِ خدایگان
ای جامعه‌سُرای تبارِ کبیرها

ای در رباعی علوی چارمین علی!
میلاد توست مطلعِ عیدِ غدیرها

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#غزل_عاشقانه

روی خاکِ تشنه‌ی من یک بغل دریا بریز
بر تنِ خشکم ببار آرام ترست را بریز

یا مرا آرام کن با حرف، با یک مشت شعر
یا صدایت را کمی در این مُسَکّن‌ها بریز

میهمانم کن به شب‌های بلندِ گیسویت
در دلِ شب‌مرده‌داری‌های من یلدا بریز

بانی رسوایی‌ام باش، آبرویم دست تو
یا بخر این مایه‌ی بدنامی‌ام را، یا بریز

جام از دستم نیفتاده، خودم افتاده‌ام
گرچه می‌گویم پُرم دیگر نریز، اما بریز

هیچ کس چشم‌انتظارم نیست قایق را ببر
سیلِ اشکت را به دنیای منِ تنها بریز

قطره‌ای بر من ببار ای آسمان ای دوردست
آه، ای فوّاره‌‌ی مغرورِ سربالا، بریز

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#یا_امام‌الرئوف

من از گرد ‌و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت
پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد می‌گیرم

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

روضه (روزگاری بالش از بال‌و‌پر قو داشتم)
🎥 بیست‌و‌هشتمین شب مراسم مناجات‌خوانی ماه #رمضان
🗓 شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۴
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
✍🏻 شاعر: #رضا_قاسمی
📍 حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام)

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

⚫️ یا امیرالمومنین (علیه‌السلام) 🍂

دو لقمه نان و اشک و بغض خورد از سهم افطارش
نمک می‌ریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش
گلویش زخم بود از استخوان و خار در چشمش
لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش»
تبسم‌های سردش داشت از درد دلش می‌گفت
نگاهش روضه بود اما لبش در حالِ انکارش
دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت
تمام آسمان‌ را خیس کرد آیات رگبارش
سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش
نمی‌دانم چرا بوی سفر می‌داد اذکارش

قدومش خسته بود از ماندن و رویای رفتن داشت
همان مردی که در دل دردهای مردافکن داشت

پدر از کوچه‌‌های ‌نوحه‌ی «بابا بمان» می‌رفت
زمین همراهِ جانش آسمان تا آسمان می‌رفت
به زخم شانه‌اش فرمود: امشب استراحت کن
به وقت هر شبش؛ این بار بی‌انبان نان می‌رفت
کلون در دخیلش را گره می‌زد به دامانش
و بابا از میان روضه‌ی در؛ روضه‌خوان می‌رفت
تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی
امیرالمومنین از دستِ سرد کوفیان می‌رفت
شهادت داد بر مظلومی‌اش همراه گلدسته
مراد «اشهدُ انّ علی» سوی اذان می‌رفت

قدوم قبله‌ی سیار، مسجد را مزیّن کرد
چراغ روضه‌‌ی خود را به دست خویش روشن کرد

به وقت سجده؛ مسجد اتفاقی را خبر می‌داد
سجود آخر مولا به ذکرش بال و پر می‌داد
به دستی مست، می‌رقصید تیغِ کهنه‌ی کینه
چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در می‌داد
خدای روضه از آوار ارکانُ‌الهدیٰ می‌گفت
نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر می‌داد
تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانی کوفه
خبر از آیه‌ی مکشوفه‌ی «شق‌القمر» می‌داد
شب قدری که قرآن، جای قرآن تیغ بر سر داشت
درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر می‌داد

محاسن را خضاب و دست خود را شست از دنیا
به جای «یا علی» هنگام رفتن ‌گفت «یا زهرا»

#تهدمت_والله_ارکان_الهدی
#قد_قتل_المرتضی_ع
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

🌷 یا غافرالذّنب و قابل‌التّوب ...🍃

به حکم تَطْمَئِنُّ الْقَلب دریاب اضطرابم را
بیا آباد کن از نو دلِ خانه‌خرابم را

ندیدم از رگِ گردن به من نزدیک‌تر بودی
خودم را از میان برداشتم، بردم حجابم را *

من از آیینه‌ پرسید این سیاهی کیست؟ این من نیست
شکستم خویش را، با گریه‌ام شستم نقابم را

نجاتم دادی از دستِ کویر خودفراموشی
از آنجا که خودم حتی نمی‌دیدم سرابم را

عتابِ توست از آغوش مِهرِ مادرم خوش‌تر
دلت آمد جوابم کن، تماشا کن عذابم را!

تهِ انبار کاهم سوزنی دیدی و بخشیدی
ندیدی کوهِ عصیان مرا، دیدی ثوابم را

فقط در تربتِ سجاده می‌روید گُلِ اشکم
که خاکِ کربلا از خار می‌گیرد گلابم را

اگر روزی میان جنّت و بامِ نجف ماندم
کبوتر کن قناری‌های حقّ انتخابم را


* میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجابِ خودی، #حافظ از میان برخیز

#یا_اله_العاصین
#یا_رفیق_من_لا_رفیق_له
#باالحسین_الهی_العفو
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

مثل کوهِ برف، در بهمن نباید سست بود
دل فقط باید بریزد با صدای یک نفر

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

بغضم که شکست، جای من زاری کن
دریای غمم را به زمین جاری کن
مگذار که اشکم به تماشا بکشد
ای ابر، ببار و آبروداری کن!

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#سلام_علی_قلب_زینب_الصبور

دفترِ عمرِ تو تقویمِ به غارت رفته‌ست
می‌رسد فصل خزانش به خزانی دیگر

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#غزل_عاشقانه

تا هم‌قدم شدیم، خیابان تمام شد
آوازِ عاشقانه‌ی باران تمام شد

در شهر‌، ردّ گم شدنت را قدم زدم
در جستجوی عطر تو تهران تمام شد

وقتی به ما رسید، خدا انقلاب کرد
دوران حکم‌رانی شیطان تمام شد

در انتظارِ گرمی پیراهنِ تنت
آنقدر یخ زدم که زمستان تمام شد

تا خواستم فرار کنم از خیالِ تو
سلّولِ انفرادی زندان تمام شد

تا حافظ از تفأّلِ زیبایی تو گفت
فالِ وصالِ فال‌فروشان تمام شد

وارونه شد جهانِ پریشانِ دیشبم
تا هم‌قدم شدیم، خیابان شروع شد ...

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

روزگاری در کنار درد، درمان داشتیم
شانه‌ای هم بود، اگر حالِ پریشان داشتیم

حال‌ِمان با فال‌ِمان خوش بود، حافظ شاهد است
در اتاقِ خویش با سعدی گلستان داشتیم

خاطرات ما زبانِ شاعرِ تاریخ بود
زندگی را شعر می‌گفتیم، دیوان داشتیم

روح‌ِمان در قید و بند چاردیواری نبود
مثل حالا کِی کجا در خانه زندان داشتیم؟

میش‌هامان میش بودند و تبارِ گرگ، گرگ
جای این قصاب‌ها در گَلّه چوپان داشتیم

واعظانِ راست‌گو از یک خدا دَم می‌زدند
ما به هر چیزی که می‌گفتند، ایمان داشتیم

تا خدا از کوچه‌های شهرمان راهی نبود
غیرِ مسجد، در خیابان هم مسلمان داشتیم

سفره‌هامان کوچک، اما عطرِ گندم‌زار داشت
غم فراوان بود، اما کی غمِ نان داشتیم؟

فقر از دیوار بالا آمد و از خانه برد
هر چه در پستوی‌ِمان ایمان و وجدان داشتیم

مُردگی بختک شد و افتاد روی جان‌مان
زندگی را زنده می‌کردیم، اگر جان داشتیم

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

⚫️ یا ثارالله‌و‌بن‌ثاره (علیه‌السلام) 🍂

وقتی اشکت ریخت روی جوهرِ تقدیرها
روضه‌ات شد اولین عشقِ جوان‌ و پیرها

بر تن ما مُهرِ داغت خورد، وقتی سرخ شد
سینه از سینه‌زنی‌ها شانه از زنجیرها

رزقِ ما پایان ندارد مثل احسانِ کریم
دیگِ نذری ته ندارد، شاهدم کفگیرها

کاش می‌مردیم با «یا لَیتَنا کُنّا مَعَک»
چهره‌ی تقویم‌مان سرخ است از تأخیرها

ما کبوترها نبودیم آسمانت فتح شد
جای ما پرواز می‌کردند سویت تیرها

زیر و رو کردند قرآنِ تنت را قاریان
عالمان بیرون کشیدند از تنت تفسیرها

تا مؤذن‌ها اذان گفتند وقتِ کشتنت
نام پاکت رفت روی نیزه‌ی تکفیرها

گودی گودال را پر کرد خونِ تشنه‌ات
دفن شد کوهِ تنت در تلّی از شمشیرها

پای کفتاران به دشتِ سربداران باز شد
آه، از حالِ فرارِ آهوانِ شیرها

#یا_اباعبدالله_الحسین_ع
#السلام_علی_ساکن_کربلا
#یا_ثارالله_و_بن_ثاره
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

📹 ببينيد ... 👆🏻

🎬 شعرخوانی #رضا_قاسمی در هیئت #بحرالمصائب
📜 روضه‌ی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

🌷 امیری حسین و نعم‌الامیر ...🍃

مرا در عالم ذَر حضرت زهرا سوا کرده
برایم آبرودار آبرویی دست و پا کرده

کنیز روضه‌ات می‌خواست من هم نوکرت باشم
دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده

شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضه‌های تو
منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده

صدایت می‌زنم با بغض، مثل «کودکی‌هایم»
که در بازار غربت دست مادر را رها کرده

به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه
که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده

دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک
که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده

فقیرم؛ آن فقیری که غنی‌تر از سلاطین است
خدا خیرش دهد هر کس مرا اینجا گدا کرده

شبم روز است، با عکسی که از دیوار می‌تابد
خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده

کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم
کلاغ قصه‌ی غربت هوای کربلا کرده

#یا_اباعبدالله_الحسین_ع
#السلام_علی_ساکن_کربلا
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

🌷 برای وطن 🇮🇷✌🏼 🍃

الا ای مَهدِ شیران، ای که می‌خوانند ایرانت
بخواب آرام در آغوشِ گلگونِ شهیدانت

نترس از جوخه‌ی اعدامِ دِژخیمان، ببین ما را
که سنگر ساختیم از جانِ خود در تیربارانت

الا ای ماده‌شیرِ بیشه‌ی کفتارها برخیز
بگیر ای مامِ میهن کودکانت را به دندانت

مرا از قید و بندِ خاکِ پاگیرت مکن آزاد
به دیوارت قسم، آن‌سوی آزادی‌ست زندانت

اگر دنیا تمامِ فصل‌هایش هم بهاران شد
نمی‌کوچیم سوی باغِ سبزش از زمستانت

هنوز از فتنه‌ی چنگیزها پاییزها داری
بهارِ عمرِ ما تقدیمِ فصلِ برگ‌ریزانت

به آبادان قسم پابندِ آبادانی‌ات هستیم
به ویرانی روند آنان که می‌خواهند ویرانت

چقدر از سروهایت صف‌به‌صف بر خاک افتادند
که حتی نشکند یک برگِ جنگل‌های گیلانت

شهیدِ خُرّم‌آباد است خاکِ سرخِ خرّمشهر
اسارت دید مِهرانت، که آزاد است تهرانت

بخواب ای خاکِ زرخیز، ای تمامت گنجِ اجدادی
که بیداریم نگذاریم دزدان را نگهبانت

تو یکتایی، اهوراخانه‌ی یکتاپرستانی
غباری نیست بر آیینه‌های رو به یزدانت

تو با تازیدنِ لات و هُبل ایمان نیاوردی
نشد هرگز گِلِ بت‌سازها خاکِ مسلمانت

تو از اول مسلمانِ امیرالمومنین بودی
تو مِنّا اهل‌بیتی، شاهد ما کیست؟، سَلمانت

به دنیا از شمالِ شرقی‌ات یک‌ریز می‌تابی
نه؛ مغرب نیست در قاموسِ خورشیدِ خراسانت

چنان از خون‌بهای مُلکِ رِی خونت به جوش آمد
که نذرِ انتقامت شد هزاران مثل کِیْسانت

هنوز از خاکِ گندم‌زارهایت اشک می‌رویَد
و خرجِ روضه‌داران می‌شود هر تکّه از نانت

#چو_ایران_نباشد_تن_من_مباد
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

سلام و ارادت
روزگارتون بخیر

همون‌طور که می‌دونید بنده اهل حرف زدن در کانالم نیستم و سعی کردم حرفام رو با شعر بزنم. ولی سه مطلب رو باید با شما همراهان عزیزم در میون بذارم.

مطلب اول:
بنده با گذر زمان و آموختن و مطالعه‌ی بیشتر، مدام در حال دگردیسی‌‌ام. به این صورت که مدام در حال به روزرسانی و ویرایش جهان‌بینی، زبان و مضامین اشعارم هستم.
بارها و بارها بابت انتشار برخی از اشعارم خودم رو سرزنش کردم و اگه تجربه و نگاه امروزم رو داشتم چه بسا تعداد اشعار منتشر شده‌م خیلی کمتر از این بود.
این اتفاق صرفا مختص اشعار قدیمی‌م نبوده و نیست. چه بسا شعری که یک سال پیش منتشر کردم رو در طول این مدت بارها ویرایش کردم.
یکی از دلایلی که مدتیه کمتر می‌نویسم همینه که به نوعی دچار وسواس شدم و بسیار سخت‌گیرانه‌تر از قبل با اشعارم برخورد می‌کنم.

اما غرضم از این حرف‌ها چیه؟
بسیاری از کانال‌ها و سایت‌هایی که اختصاصا به انتشار اشعار آئینی شاعران می‌پردازن، همیشه به بنده لطف داشتن و سیاهه‌هام رو قابل نشر دونستن که از این بابت بسیار ممنونم ازشون.
اما بارها دیدم نسخه‌ی ابتدایی شعری که در قدیم گفتم و از سر بی‌تجربگی منتشر کردم رو نشر دادن. در صورتیکه نسخه‌ی ویرایش شده‌ی همون شعر در این کانال موجوده.
لذا همین‌جا ضمن قدردانی و تشکر فراوان، به تمام عزیزانی که در انتشار اشعارم به بنده لطف دارن عرض می‌کنم تنها مرجع شعرهای بنده صرفا همین کاناله.
لطف بفرمایند فقط اشعاری که در اینجا موجوده رو منتشر کنید.

مطلب دوم:
به همون اندازه که نظر منتقدان تخصصی شعر برام بسیار مهم و آموزنده‌ست، نظر مخاطبان اشعارم هم بسیار ارزشمنده.
به همین دلیل زین پس بخش کامنت کانال رو فعال می‌کنم که اگه در مورد شعری، نقد یا نظری داشتید با من به اشتراک بذارید.

مطلب آخر:
همراهان قدیمیم می‌دونن که تا چند سال پیش دو تا کانال داشتم. یک کانال مختص اشعار آیینی (همین کانال) و یک کانال مختص اشعار عاشقانه و آزاد.
حدود سه سال پیش تصمیم گرفتم این دو رو ادغام کنم و تمام اشعارم اعم از آئینی و آزاد رو در همین کانال منتشر کنم.
هنوز با خودم درگیرم که آیا این کار درست بود؟!
لذا امروز می‌خوام نظر شما رو بدونم که آیا به همین روند ادامه بدم یا یه کانال جدید مختص انتشار اشعار عاشقانه و آزادم بسازم.
لطفا یا در قسمت کامنت همین پست نظرتون رو اعلام بفرمایید یا در نظرسنجی پست بعد.

بابت زیاده‌گویی عذرخواهم
بسیار ممنونم از همراهی‌تون که همیشه باعث دلگرمی بنده‌ست ♥️
ارادتمند شما رضا قاسمی

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

همین که رفتی رختِ سپید بر تن کرد
ببخش موی مرا، اهل سوگواری نیست

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

🌷 یا امیرالمومنین (علیه‌السلام) 🍃

ای سائلِ نانِ سفره‌ات میکائیل!
شاهینِ ترازوی تو را عدل، دخیل!
گرمای عدالتِ تو را حس کردیم
از فاصله‌ی آتش با دستِ عقیل

#یا_حافظ_لحدودالله
#یا_قسیم_النار_والجنة
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

📹 ببينيد ... 👆🏻

🎬 شعرخوانی #رضا_قاسمی
🎬 در ویژه‌برنامه‌ی شب‌های قدر برنامه‌ی سرزمین شعر
📆 جمعه یکم فروردین ١۴٠۴

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

🌷یا حسن‌المجتبی (علیه‌السلام)🍃

وقتی بساطِ مستی‌مان جور می‌شود
نامِ تو سبز می‌شود انگور می‌شود
«حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت
«سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود
ما بی‌نوا و نان و نوا «نونِ» نام توست
با گفتن از تو نان و نمک نور می‌شود
نامت ستاره‌ای‌ست که با هر طلوعِ آن
چشم حسودهای دمت کور می‌شود
وقتی هجاهجا به تو نزدیک می‌شویم
بیچارگی قدم‌به‌قدم دور می‌شود

نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند
از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند

شد آبروی دفترِ ما «حاوسین‌و‌نون»
شعرآیه‌‌ای مُقَطّعه با «حاوسین‌و‌نون»
سرمشق‌های دَم زده از «عین‌ولام‌ویا»
راه سلوکِ ما شده تا حاوسین‌و‌نون
خواندیم اسمِ اعظمِ پروردگار را
با یا هجاهجای تو؛ «یا حاوسین‌و‌نون»
دیدیم بر کلیدِ مفاتیحِ مستجاب
منقوش بود جای دعا «حاوسین‌و‌نون»
لکنت نوشته‌ایم، که با آن صدا زدیم
شعرِ بلندِ نامِ تو را «حاوسین‌ونون»!

گُنگیم در نوشتن از اوصافِ نامِ تو
این شعرهای لال کجا و مقام تو!

موسی برای بردنِ نامت کلیم شد
با لقمه‌های علمِ تو لقمان حکیم شد
عیسی برای زندگیِ زیرِ دِین تو
در آسمان؛ کنارِ ضریحت مقیم شد
جبریل با بهانه‌ی وحی آمد و نشست
از شوق آب و دانه‌ی تو یاکریم شد
حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست
از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد
گفتند مرده زنده شدن؟! نه نمی‌شود
از هویی از دَمت نفسی دم زدیم، شد!

با ذکرِ الدَّخیلُکَ یا ایّهاالکریم
عمری‌ست زیر سقفِ کرم‌خانه نوکریم

ما سائلانِ دست به دامان گرفته‌ایم
سخت است زندگی؛ ولی آسان گرفته‌ایم
ما خاکسارهای تو در هر تیمّمت
کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم
رزقت زیاد و ریزه‌خوری‌های ما کم است
از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم
ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم
معنا برای واژه‌ی درمان گرفته‌ایم
وقتِ سلوک، از نفسِ ذاکران تو
ذکرِ «حسین‌جان» و «حسن‌جان» گرفته‌ایم

وقتی دو نعمت است دَمِ هر نفس زدن
باید حسین دَم شود و بازدم حسن

ای واژه‌ی سکوتِ پُر از حرف؛ امام صبر!
ای آنکه ریختند به کام تو جام صبر!
با پِی کننده‌ی شترستان چه کرده‌اند؟!
ای ذوالفقارِ زخمی دامِ نیام صبر!
وقتی نمازِ ذکر علی در قعود بود
برپا نگاه‌داشتی‌اش با قیام صبر
حافظ سکوتِ سرخِ تو را یک جگر گریست
تا گفت: «سنگ، لعل شود در مقام صبر»
باید نوشت مقتلی از روضه‌ی سکوت
با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر»

ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا
باید تو را نوشت جلودارِ کربلا

#هو_الکریم_ابن_الکریم_اخ_الکریم
#یا_امام_حسن_مجتبی_ع
#جانم_حسن_علیه‌السلام
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

🌷 یا بقیة‌الله‌الاعظم (روحی‌فداک) ... 🍃

می‌نویسیم که دلدار بخواند ما را
کاشکی نامه‌رسانی برساند ما را

چه بگوییم، که اعدامِ صدا آزاد است
می‌نویسیم قلم منتقمِ فریاد است

بسم‌ربّ‌الْقلم ای آیه‌ی موعود سلام!
از لبِ تشنه‌لبان می‌چکد «ای رود سلام!»

اگر از حال دل بی‌خبران جویایی
اگر از بغضِ نگاهِ نگران جویایی ...

غصه‌ای نیست، به جز غربتِ جان‌فرسایت
نیست غم، جز غمِ هجرانِ جوان‌فرسایت

چشم‌مان کور شد از بسکه ندیدیم تو را
گوش‌مان کر شده از بس نشنیدیم تو را

دل‌مان گوشه‌ای از بی‌خبری‌ها پوسید
لب‌مان نامِ تو را جای قدومت بوسید

الغرض؛ بی‌سپری در دلِ دشمن سخت است
تکیه بر دوستیِ باد سپردن سخت است

گرگ‌های دِهِ ما میش، نه؛ چوپان شده‌اند
راه‌زن‌ها وسطِ قافله پنهان شده‌اند

منبرِ جدّ تو را منبریان دزدیدند
خویش را نامه‌رسانان شما نامیدند

نانِ هجرانِ تو را ندبه‌فروشان خوردند
سودِ بازار تو را روضه‌فروشان بردند

لشکرِ بی‌خبران از خبرت می‌گویند
دشمنانِ پدرت از پدرت می‌گویند

حرف‌شان گرچه دروغ است، ولی می‌گویند
عمروعاصان سخن از عدلِ علی می‌گویند

شمرکیشانِ زمان دورِ سرت می‌گردند
کوفیان دور و برِ نامه‌برت می‌گردند

برگِ تقویم پر از جمعه‌ی دلگیر شده
روز موعود بیا، آمدنت دیر شده

کاش تا خیمه‌‌ی سبزت قدمی پل بزنیم
پیش چشمان ترت حرفِ تغزّل بزنیم ...


پادشاها! چقدَر دردِ نداری سخت است
بین آبادی خود بی‌کس‌وکاری سخت است

اشک، شد دانه‌ی تسبیح و زمین را پُر کرد
با چنین سیلِ غمی لحظه‌شماری سخت است

وسط لشکری از گرگِ بیابان دیده
ابر باشی، ولی از ترس نباری سخت است

از سرِ «منتظِرآبادِ ظهورت» بروی
دل به صحرای غریبی بسپاری سخت است

در زمینی که به عشقت شده نرگس‌کاری
مثلِ هر روز گُلِ اشک بکاری سخت است

گوشه‌ی شهرِ چراغان شده از میلادت
سر به دیوار غریبی بگذاری سخت است

؛؛؛
گر چه حرف از تو دروغی‌ست که در تکرار است
بینِ ما بی‌عملان مردِ عمل بسیار است

جاده‌ی چشمِ نگاهِ نگران مرطوب است
یوسف از راه بیا؛ شهر پر از یعقوب است

جانِ «عَجّل فَرج»؛ ای روح دعا منتظریم
با دلِ منتظران راه بیا منتظریم!

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_ارنی_الطلعة_الرشیدة
#متی_ترانا_و_نراک
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

🌷 یا قمربنی‌هاشم (علیه‌السلام) 🍃

دل به دستت می‌سپارم ای «امانت‌دارْدست»
خاکِ پایت می‌شوم، می‌شویم از اغیار دست

امتحان کن تا ببینی مرگِ یک دلداده را
پا بکش از خانه‌ی دل، از سرم بردار دست

جانِ بر لب می‌رسد آخر به پابوست، اگر ...
وقتِ جان دادن نگه دارند یک مقدار دست

تازه می‌فهمم گرفتی بارها دستِ مرا
لحظه‌ای که در قیامت می‌کند اقرار دست

قیمتِ پابوسی تو هر چه باشد روی چشم
مثلِ وقتی که جدا کردند از زوّار دست

آبروی بی‌خریدارانِ مُفلس را بخر
لابلای زرخریدان روی ما بگذار دست

نوبتِ اعجازِ "یا باب‌َالحَوائج" می‎رسد
تا طبیبان می‌کشند از ماندنِ بیمار دست

دست‌گیرا! روز محشر دستِ ما را هم بگیر
ای که حتی دامنت می‌گیرد از کفار دست

تیربارانِ تنت را اشک‌باران می‌کنم
حالتِ مشکت به چشمم می‌دهد هر بار دست

چشم‌هایت روی دیدارِ برادر را نداشت
با گلابِ اشک سرخت شستی از دیدار دست

#یا_قمر_بنی_هاشم_ع
#یا_باب_الحوائج_یا_اباالفضل_ع
#یا_کاشف_الکرب_عن_وجه_الحسین_ع
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

⚫️ یا موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) 🍂

آسمان روی زمین جایی به جز زندان نداشت
غربتش را!؛ آشنایی غیر زندانبان نداشت

بی‌ملاقاتی‌ترین زندانی قعر زمین
وقت تنهایی به جز از آسمان مهمان نداشت

ارثِ مَحبس بود، از زندان به زندان می‌رسید
عمرِ زندان‌ سر می‌آمد؛ حبس او پایان نداشت

«ربِّ خَلِّصنی» پرِ پرواز از دیوار بود
جان برای پر کشیدن از تن او جان نداشت

روزهایش شب، شبش شب، کورسویی هم نبود
صفحه‌ی تقویمِ عمرش جز شب هجران نداشت

اشک‌هایش سیلی و شلاق را مغلوب کرد
آسمان در چله‌اش چیزی به جز باران نداشت

نور در زنجیرِ ظلمت هم پر از تنویر بود
آفتابی که فرار از نور او امکان نداشت

در عبایش داشت چترِ «اَلَّذینَ آمَنوا»
می‌گشود آن‌را برای هر کسی ایمان نداشت

«لَن‌ترَانی» پاسخِ موسای آل‌الله نیست
نورِ مطلق چیزی از آیینه‌اش پنهان نداشت

#یا_موسی_بن_جعفر_علیه‌السلام
#یا_باب_الحوائج_علیه‌السلام
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است⁩
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت‏

‏مناره چاهِ عذابِ مؤذنش بشود
‏اگر بدون تو گفته‌ست یک اذان حتی

‏جماعتی که مسلمانِ دینِ غیر توأند
‏جهنم است سزای ثواب‌شان حتی

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

#یا_ام‌ابیها_سلام‌الله‌علیها

یتیمی سخت بود؛ اما به پایان آمد این سختی
یتیمِ مکه در آغوش دارد مادر خود را

پدر می‌گفت می‌دانی دلیلِ خلقتم هستی؟!
تکان می‌داد زهرایش به آرامی سر خود را

#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…

|قَـلَـمـْدار ✍🏻|

⚫️ یا ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) 🍂

ای سفره‌دار، سفره‌ی اعیانی‌ات قبول
اُمُّ‌الشهید، لشکرِ قربانی‌ات قبول

ای مشکِ چشم‌های تو نذرِ لبِ حسین
ای آسمان، زیارتِ بارانی‌ات قبول

گفتند از خسوفِ قمر، باورت نشد
حیران ماهِ علقمه!، حیرانی‌ات قبول

ای روضه‌خوانِ چار مزارِ خیالی‌ات!
اُمُّ‌البقیع!، تعزیه‌گردانی‌ات قبول

چادر به سر کشیده‌ای و زار می‌زنی
ای کوهی از وقار، پریشانی‌ات قبول

شمعِ مزارِ کیستی ای مادر قمر؟
شب‎گریه‌های شامِ غریبانی‌ات قبول

فریاد داشت سوزِ دَمت رو به دشمنت:
ای امتِ رسول، مسلمانی‌ات قبول!

#السلام_علیک_یا_ام_البنین
#الدخیلک_یا_ام_القمر
#یا_قمر_بنی_هاشم_ع
#رضا_قاسمی

@rezaghasemi133

Читать полностью…
Subscribe to a channel