rahbordchannel | Unsorted

Telegram-канал rahbordchannel - راهبرد

12040

يادداشت هاي توسعه ایران امیرحسین خالقی تماس: t.me/AmirHosseinKHQ و twitter.com/amirkhaleqi و joinclubhouse.com/@amirkhaleqi و instagram.com/amirhosseinkhqi حمایت از راهبرد: http://hamibash.com/rahbordchannel

Subscribe to a channel

راهبرد

بهشت جهنمی فرجام انسان طرازنوین

کتاب انسان طراز نوین روایتی از روزگار زیست در شوروی قبل و بعد از فروپاشی است. سوتلانا الکسیویچ نویسنده کتاب که از قضا روزنامه نگاری هوشمند است در یک اثر ادبی به دو برهه از زیست در شوروی پرداخته است.

برهه اول زیست در سایه اندیشه کمونیستی است. دوره ای که می توان از آن به آرمانگرایی شدید و بریده از واقعیت تعبیر کرد و رهبران انقلاب اکتبر آن را در سطح گسترده‌ای در میان توده‌های مردم تبلیغ می‌کردند.

در تجربه دوم خروج از زیر سلطه کمونیسم هست که نویسنده نشان داده در این دوران بخشی از مردم شوروی که تجربه زندگی آزاد نداشتند بواسطه بیگانگی با این سبک زندگی و‌ الزامات آن چگونه دلتنگ زندگی در استبداد شدند.

افتخار این را داشتم در حضور دو بزرگوار مترجم کتاب سرکار خانم مهشید معیری و‌ دکتر موسی غنی نژاد باشم، والله اعلم.
@ecoiran_webtv

فیلم کامل گفتگو را اینجا ببینید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

اندازه هیولا!

یکی از مولفه‌های شاخص آزادی اقتصادی که ما مقام ۶ام از آخر! را کسب کرده‌ایم اندازه دولت است؛ هرچقدر دولت کوچکتر باشد رتبه کشورها در شاخص آزادی اقتصادی بالاتر می‌رود.

رتبه جهانی ایران در مولفه اندازه دولت ۷۹ است یعنی از ۱۶۵ کشور، دولت ایران از ۷۸ تای آنها بزرگتر است. اما رتبه کوچکترین دولت‌ها به ترتیب متعلق به گواتمالا، هندوراس و کامبوج است و بزرگترین دولت ها هم لیبی، گویان و الجزایر هستند. والله اعلم.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

خط‌ قرمزهای مالیات و مالیات منصفانه

  
در اینجا با آقایان پرویز خسروشاهی، علی میرزاخانی، فرزین رحیمی‌زنوز، امیررضا عبدلی و خانم زهرا زهایی گپی درباره این دزدی قانونی! زده‌ایم. به نظرم گفتگوی خوبی است، والله اعلم.

فیلم کامل را اینجا ببینید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

از سفرنامه رضا شاه

آیا کسی باور خواهد کرد طرز لباس پوشیدن را هم من باید به اغلب یاد بدهم؟ هنوز در ایام سلام، که روز رسمی و دارای پروگرام معینی است اشخاص را میبینم که انصافاً از حيث لباس استحقاق عبور در هیچ خیابان و پس کوچه را ندارند اغلب از وکلای مجلس شورا و وزراء که طبعاً برگزیدگان جماعت هستند هنوز لباس پوشیدن را بلد نیستند و من در حین انعقاد سلام و رسمیت جلسه باید حوصله به خرج داده و معایب اندام آنها را به آنها گوشزد نمایم.

چند روز قبل در تهران که برای سرکشی انبار غله و تأمین آذوقه شهر رفته بودم، شخصی را دیدم که با لباس خواب و زیرشلواری و پای لخت روی سکوی عمارت خود ،نشسته و به سیگار کشیدن مشغول است و زن و مردی را که از پهلوی او عبور میکنند با نهایت لاقیدی مینگرد، و ابداً خیال نمی کند که احترام جامعه مخصوصاً زنها برای هر فردی لازم است مجبور شدم که از اتومبیل پیاده شده و با دست خود این عنصر بی ادب و غیر محترم را تنبه نمایم.

https://bit.ly/3Ps47Vz

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

دقیق‌ترین داوری در باب غائله مصدق: در ضرورت بدنامی!

《در دورهٔ پایان امپراتوریهای قرن نوزدهمی، ملتها در آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی دارایی طبیعی خود را در اختیار می‌گرفتند. در آن سوی خلیج فارس هم تسلط تام‌وتمام بریتانیا بر منابع زیرزمینی مردمان بومی به تاریخ می‌پیوست. در ایران دلیلی نمی‌دیدند از جریان جهانی عقب بمانند.

محمد مصدق همین هدف را دنبال می‌کرد اما اصرار داشت یکتنه به آن برسد. پذیرای شریک و حتی همکار به معنی افراد صاحب رأی و دارای اختیار نبود. پرسش بی‌پاسخ را محققانی مطرح کرده‌اند: اگر در آنچه می‌خواست انجام دهد توفیق می‌یافت آیا حاضر بود قراردادی جدید برای بهره‌برداری از چاههای نفت ایران امضا کند؟

پشت سؤال این نکته نهفته است که قرارداد تجاری را رئیس کشور یا رئیس دولت امضا نمی‌کند؛ مدیران امضا می‌کنند. آیا مصدق به کسی از مدیران نفت و دارایی اجازهٔ چنین کاری می‌داد؟ نه. به هیچ‌کس به اندازهٔ کافی اعتماد نداشت و کسی را در آن حد نمی‌دید که طرف کمپانی خارجی قرار دهد. نوشته‌اند مهمترین اسناد نفت را همواره در کیفی با خود حمل می‌کرد و به دست احدی نمی‌داد.

آیا حاضر بود، خلاف عرف جهانی، شخصاً قرارداد امضا کند؟ باز هم نه. عظمت تصویر تاریخی خویش را در نفی امضاهای پیشین می‌دید، نه افزودن یک امضای جدید به امضاهای پای قراردادهایی که تقریباً بی‌استثنا از سوی ملت لعن می‌شوند. مصدقی که قرارداد امضا کند مصدق نیست. پای آبرو در میان است》.

متن کامل را اینجا بخوانید

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

بسیار مهم: اثر تغییرات اقلیمی روی محصولات کشاورزی

برنج، زیتون و سویا بیشترین آسیب را از تغییرات اقلیمی و کمبود بارش و خشکسالی دیده‌اند؛ بدی کار اینجاست که سویا قلم اصلی در خوراک دام و طیور است و کمبود آن قیمت گوشت و مواد لبنی و فرآورده‌های دامی را هم متاثر خواهد کرد، والله اعلم.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

در باب ما و برج و دایره و ایرلاین عرب‌ها

《فاصلۀ آبادان و بندرعباس، از نظر تجدد و مدنیـّت، با كيش، و فاصلۀ كيش با جنوب خليج فارس زيادتر می‌شود و روحيۀ‌ ملی ما از اين بابت خراب است.  عربها پروژه‌های سی‌‌سالۀ ما را سه‌ساله به نتيجه می‌‌رسانند زيرا می‌دانند كه نمی‌دانند و يكی را استخدام می‌كنند كه بداند.  ما حتی قادر نيستيم تهران را قدری شبيه كيش كنيم زيرا جزيره نيست و بی‌دروپيكر است.

حق آدميزاد است كه از كسانی خوشش نيايد اما مدام طعنه‌زدن به مساحت خاك ديگران خبر از پختگی فكر نمی‌دهد و سعی (بی‌‌حاصل) در تحقير ديگران، آن هم صرفاً از روی رشك، درمان درد ما نيست.  نه همسايه‌های معاصر، ‌هرچه هستند يا نيستند،‌ حقمان را خورده‌اند و نه از نظر تغذيه فرقی می‌كند كه قيمه را با غين بنويسيم يا با قاف.  ”درگذر از نام و بنگر در صفات.“  قدری لپه و گوشت و همت بايد》

https://bit.ly/3KytgLs

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

با پول نمی‌توانی ارزش اقتصادی چیزها را اندازه بگیری!

این واقعیت که پول ارزش را اندازه گیری نمی‌کند یک جنبه اساسی نظریه پولی میزس است ممکن است تمثیل زیر کمک کند تا این استدلال را روشن تر کنیم:

زن میپرسد: «مرا دوست داری؟» شوهرش با وظیفه شناسی پاسخ میدهد: «البته که دوستت دارم». زن با سماجت ادامه میدهد «چقدر دوستم داری؟».
مرد جواب میدهد «خیلی». زن ول کن معامله نیست: «من را بیشتر دوست داری یا دوست دختر سابقت را؟». مرد سعی میکند غائله را بخواباند: «تو را». تاکنون ما در قلمرو ارزش ذهنی هستیم.
زن باز هم ادامه می‌دهد: «رفتار تو با او تند بود اما با من آنقدرها تند نیستی آیا حالا مرا از آنچه آن وقت ها او را دوست داشتی، بیشتر دوست داری؟» این پرسش بحث ثبات مقیاس‌های ارزش در طول زمان را پیش میکشد. مشکل اینجاست که این مقیاس‌ها در طول زمان تغییر میکنند. همچنین ما فراموش میکنیم که این مقیاسها چگونه بودند و با چه شدتی توسط ما ثبت می‌شدند.

یک شوهر راستگو ممکن است پاسخ دهد: «دقیقا یادم نیست یا ممکن است بگوید: «حالا تو را بیشتر از آن دوست دارم که آن وقتها او را دوست داشتم». اگر دوست داشتن را ذهنی بدانیم این جمله صحیح است. اما او چطور میتواند مطمئن باشد که قبلا زن سابقش را چقدر دوست داشته است؟ حافظه و خاطره او هم به همراه عشق و احساسش کم رنگ شده است. این معضل فلسفی ارزش گذاری ذهنی در طول زمان است. هیچ کس یک مقیاس ارزش ذهنی ثابت در اختیار ندارد تا بتوان با آن تغییرات مقیاس ذهنی ارزش گذاری در طول زمان را اندازه گرفت.

در مرحله بعد زن سراغ ارزش عینی می‌رود: «مرا دقیقا چقدر بیشتر دوست داری؟». حالا مرد با یک دوراهی مواجه میشود که هم شخصی است و هممعرفت شناختی زن ابتدا مقیاس ذهنی ارزش را در نظر داشت اما حالا به سنجش عینی ارزش ذهنی رسیده است معضل معرفت شناختی این جاست که هیچ ابزار سنجش عینی برای ارزش ذهنی وجود ندارد یک مقیاس ارزش ذهنی رتبه ای است (اولین دومین سومین ....) و نه شمارشی؛ یعنی نمیتوان پاسخ داد دقیقا فلان مقدار ارزشهای ذهنی رده بندی میشوند اندازه گیری نمی شوند اگر مرد با کتاب مقدس آشنا باشد میتواند با این جمله به بحث خاتمه دهد: «من تو را بیشتر از یاقوتهای گرانبها دوست دارم» سلیمان چیزی شبیه به این گفت: «چه کسی میتواند زنی پاکدامن بیابد که ارزش او بسی بیش از یاقوتهای گران بهاست؟» اما حتی سلیمان هم نگفت ارزش آن زن دقیقا چقدر بیشتر ازیاقوتهای گران بهاست. ابزار سنجش عینی برای ارزشهای ذهنی وجود ندارد یک الماس ممکن است جاودانه باشد اما نمی تواند ارزش ذهنی را اندازه بگیرد؛ هیچ چیز نمی تواند.

https://bit.ly/47eWZCS

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

ابوالبانک!

《 اگر بهره به صفر رسانده شد انجام آن فعالیتها که غالبا هم نیازهای اساسی انسانها را تامین می کند ممکن می‌شود. مثلا شما می‌خواهید در یک کشور کم آب و دیم‌زار در تولید گندم سرمایه‌گذاری کنید. با نرخ بهره بانکی بیست درصد و سی درصد که این سرمایه گذاری سود نمیدهد. پس نرخ بهره بانکی برای فعالیت‌های تولیدی باید صفر بشود.

آن طرحی که با نظر من تهیه شد و به شورای انقلاب جهت تصویب دادیم و در نظام بانکی به اجرا گذاشته شد این بود که نرخ بهره برای فعالیتهای تولیدی صفر باشد. برای فعالیتهای بازرگانی تا زمانی که میزان سود فعالیت در ایـــن بخش زیاده از حد نباشد و به یک حد معقولی کاهش پیدا کند.

سود بانکی سر جایش باقی ماند. سود بانکی از بخش تولید حذف شد. از وام گیرنده ای که مثلا میخواست خانه بخرد یا چیزهایی از این قبیل کارمزد بانک وصول میشد ولی وام گیرنده دیگر چیزی به عنوان بهره پرداخت نمی کرد.

چون هزینه‌های بانکها بیشتر بود و بانکها به این دلیل زیان میدیدند و نرخ بهره هم نبود قرار شد آنچه به عنوان بهره از سپرده های ایران در بانکهای خارجی وصول میشود برای جبران و پوشش آن زیان به نظام بانکی پرداخت بشود. آن طرحی که ما به اجرا گذاشتیم این طرح بود》.

مرد اقتصاددان گویی هیچ از ساختار مشوق‌ها، ریسک، بوروکراسی و رجحان زمانی نمی داند و فقط می‌خواهد کشور مستقل! شود و البته می‌نالید که نگذاشتند کار کنم. بماند که جانشینان وی هم تخم دوزرده نکردند ولی بعید بود از این ایده‌های غریب چیز مفیدی در می آمد. شاید ابوالحسن خوش اقبال بود که دولتش دیری نپایید، فاتحه مع الصلوات!

متن کامل را اینجا بخوانید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

هفت مصیبت بوروکراسی وطنی!

فون میزس بزرگ، اقتصاددان نامدار مکتب اتریش، زمانی گفته بود: «تز اصلی دولت‌گرایی این است که اهالی دولت هوشمندتر از مردم هستند و بهتر از خود آنها می‌توانند صلاحشان را تشخیص دهند و البته این چرند محض است!» مرد اتریشی نقدهایی جدی‎ به دولت‌گرایی و مداخله دولت در اقتصاد داشت؛ ولی در عین حال معتقد بود دولت در حوزه‌هایی نظیر تامین امنیت و حفظ حقوق مالکیت باید نقش‌آفرینی کند. امروزه می‌بینیم حتی بسیاری از هواداران دولت کوچک هم بر این باورند که وظایفی نظیر تامین دفاع ملی، امنیت داخلی، قانون و قضا، کالاهای عمومی و زیرساخت‌ها برعهده دولت است.

از این سو کسانی نظیر هانس هرمان هوپه هم هستند که معتقدند حتی همین وظایف حداقلی را هم لازم نیست به دولت بسپریم و استدلال‌های تامل‌برانگیزی هم دارند. اما در مقابل دیدگاه‌های دولت حداقلی می‌شنویم که بسیاری از تجربه توسعه شرق آسیا (سنگاپور، مالزی، تایوان، چین و کره‌جنوبی) و مدل موسوم به دولت توسعه‌گرا سخن می‌گویند که به نقش فعال دولت در فرآیند توسعه و مداخله‌گرایی معتقدند. باری، بحث همچنان بین دیدگاه‌های مختلف داغ است و در ظاهر قرار هم نیست توافقی حاصل شود.  شاید پرسش مهم‌تر این باشد که به طور خاص در ایران چطور می‌توان قضیه را صورت‌بندی کرد؟

۱. بوروکراسی فربه که بناست در همه حوزه‌های اجتماعی فعال باشد نمی‌تواند اثربخش باشد. بوروکراسی بزرگ دولتی معنایی جز اتلاف گسترده منابع ندارد. بماند که امثال نگارنده و دیگر معتقدان اقتصاد اتریشی به طور کلی با بدگمانی به دولت می‌نگرند و بر این باورند که بسیاری از وظایف (اگر نگوییم همه آنها) را می‌توان به بخش خصوصی و شهروندان واگذار کرد.

۲. اندازه بوروکراسی فقط با تعداد کارکنان یا وزارتخانه‌های آن ‌سنجیده نمی‌شود، بلکه به طور عمده تابعی از میزان حضور و نقش‌آفرینی آن در اقتصاد و دیگر حوزه‌هاست. دولتی که به بهانه «تنظیم‌گری» می‌خواهد کم‌وبیش در همه جا حاضر باشد طبیعی است که بار تصمیم‌گیری زیادی داشته باشد و بوروکراسی بزرگی به حساب آید؛ حتی اگر تعداد کارکنانش کمتر از گذشته باشد.

۳. بوروکراسی با توجه به توان کارشناسی و درگیری در اجرا یک منبع بزرگ قدرت است و می‌تواند مستقل از نظر اهالی سیاست عمل کند. سیاسیون وطنی از بوروکراسی می‌ترسند (فوبیای بوروکراسی) و سعی می‌کنند با یارگیری آن را مهار کرده و شبکه‌های وابسته در آن ایجاد کنند. پیش‌شرط کارآمدی بوروکراسی اصلاح پهنه سیاسی است.

۴. بوروکراسی بیش از آنکه یک ساختار باشد، نوعی منطق است؛ منطق قاعده‎روی. برخلاف بنگاه‌های اقتصادی، در بوروکراسی‌های دولتی سود و زیانی در کار نیست که بتوان همچون چراغ راهنما برای بازنگری و اصطلاح از آن بهره گرفت؛ اصل بر پیروی از قواعد تعیین‌شده است. اندازه‌گیری عینی عملکرد آن هم دشواری زیادی دارد، با این حال به نظر می‌رسد برای هرگونه بهبود در نظام اداری کشور باید در این مسیر گام برداشت.

۵. بوروکراسی‌ها به طور ذاتی دچار بحران دانش و انگیزه هستند. به بیانی دیگر، بوروکراسی‌ها خیلی چیزها را نمی‌دانند و البته نمی‌خواهند بدانند! با تمام به‌اصطلاح موفقیت‌های دولت‌های توسعه‌گرای شرق آسیا در مراحل اولیه توسعه، شوخی است فکر کنیم می‌توانند نقش مرشد بخش خصوصی را بازی کنند و به اهالی آن راه نشان دهند.

۶. بوروکراسی‌های دولتی سیاست‌ورزی درونی خاص خود را دارند و نباید ساکنان آنها را به‌عنوان مجموعه‌ای از کارشناسان-فرشتگان دید که فقط به دنبال تحقق منافع عمومی از طریق روش‌های علمی هستند.

۷. استخدام و نظام انگیزش از چالش‌های همواره حاضر در بوروکراسی‌ها، کم‌وبیش در همه جای جهان هستند. حساسیت‌های موجود در جامعه درباره جبران خدمات و پرداخت حقوق و مزایای کارکنان بوروکراسی‌های دولتی زیاد است و استفاده از این اهرم‌ها برای انگیزه‌بخشی با محدودیت روبه‌روست. دغدغه‌های شهروندان هم در این مورد البته رواست و شاید کوچک‌سازی دولت و شفاف‌شدن عملکرد واقعی آن بتواند قضیه را تعدیل کند. والله اعلم.

یاداشت کامل را اینجا بخوانید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

ایده ایران‌راه

با آرش رئیسی‌نژاد و مرتضی کاظمی در باب ایده ایران‌راه گپ زدیم؛ تا یار چه پسندد.

اینجا ببینید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

در باب خوره دولت‌زدگی!

در توییتر نوشتم: 《بدیهیات؛ شما حق دارید معامله کنید، بخرید و بفروشید و دولت هم خبر نداشته باشد》. دیدم یک بچه مزلفی پاسخ داد: 《احسنت، حقوق مالکیت را هم عمه تان تضمین می کند》.

دیگر طاقت از کف برفت! تنها راه حفظ حقوق مالکیت دولت نیست! می شود سراغ حکمرانی خصوصی و قضای خصوصی رفت و  برای قراردادها به صورت توافقی از نظام های حل اختلاف متفاوت استفاده کرد (مصداق تاریخی هم هست که در این کتاب به آن پرداخته شده است). در خود بازارنهادهای رگولاتور خصوصی نظیر Underwriters' Laboratory  امکان ظهور دارند و البته در مورد پتانسيل قراردادهای هوشمند هم باید اهل فن اظهار نظر کنند. اینکه در اروپا یا امریکا  دولت می خواهد جیبت را بزند، معنایش این نیست که من جعفر خان از فرنگ برگشته! هم باید تاییدش کنم. دولت آمریکا هم می تواند به همان اندازه دولتی در خاورمیانه دزد! باشد؛ کافی است آن ماجرای طلاها و دولت روزولت را به یاد بیاورید.  دولت اساسا بر پایه افسانه‌هایی که در موردش می سازند پایدار می ماند و ذهن دولت‌زده بهترین موهبت برای اوباش سیاسی است.

ماجرا را چنین ببینید؛ چقدر با این گزاره موافقید: آیا من《حق》ندارم معامله‌ای انجام دهم که دولت از آن بی‌خبر باشد؟ اینکه انتخاب می‌کنی به دولت پناه ببری هم البته حق توست. اما آدم عاقل سندرم استکهلم خودش را درمان می کند! حتی اگر راهی غیردولتی وجود نداشت هم باید اختراع می کردیم.

عبدی کلانتری زمانی نوشته بود:
آدم‌های ندید بدید، دوباره جلوی ویترین بوتیک غربی، زل زده به اجناس شیک و آب دهان جاری! متوجه نیستند که پروژهء روشنگری هنوز در دستور کار جامعهء ما است. ما در ایران هرگز نه فلسفهء لیبرال داشته‌ایم، نه بورژوازی و نه اقتصاد لیبرالی. همهء این‌ها هیچ ارتباطی به سرمایهء گلوبال، آمریکا، و نئولیبرالیسم ندارد." و حرفی که باید آن را چند بار خواند: "نقد لیبرالیسم تنها با اکتساب و فراتر رفتن از آن میسر است نه با میان‌بر زدن آن، نه با عرض اندام پهلوان پنبه‌ای در مقابله با آن. این درس مارکس است برای آدمی مثل من."

حالا هم ژست خر دانا کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند؛ پروژه شما باید مهار دولت باشد نه کمک به فربه کردن آن؛ ابزار سیاسی هم ندارید فعلا، این را نفهمید سیس عملگرایی کمکتان نمی کند. ر.ک کنید به تئوری گله گاو از اریک، والله اعلم.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

توهمی به نام سیاست صنعتی

فرانسیس فوکویاما، متفکر محافظه‌کار آمریکایی، در کتاب «پایان تاریخ و انسان واپسین» گفته بود؛ علت موفقیت سیاست صنعتی در تایوان این بود که دولت توانسته بود بوروکرات‌های برنامه‌ریز را از فشارهای سیاسی مصون نگه دارد تا بتوانند فقط بر مبنای کارآیی اقتصادی تصمیم بگیرند؛ به عبارتی سیاست صنعتی تایوان به این دلیل موفق بود که این کشور خیلی دموکراتیک اداره نمی شد!

فرانسیس کبیر معتقد بود که به همین دلیل بعید است این به‌اصطلاح سیاست صنعتی در ایالات متحده کاری از پیش ببرد و بر رقابت پذیری این کشور بیفزاید. آمریکا نسبت به تایوان و کشورهایی نظیر آن دموکراتیک‌تر اداره می شود و همین باعث فشار سیاسی از سوی کنگره بر روی برنامه‌ریزان صنعتی خواهد شد که منطق اقتصادی کار را به هم می‌زند. کنگره به دلایل سیاسی یحتمل یا سراغ حمایت از بنگاه‌های ناکارآمد می‌رود یا به دنبال پیشبرد منافع گروه‌های ذی‌نفع خاص است. در هر صورت منطق اقتصادی قربانی منطق سیاسی اهالی سیاست می شود.

دنی رودریک، اقتصاددان مشهور هارواردی، نیز به بیان دیگری همین مضمون را مورد تاکید قرار داده بود که در سیاست صنعتی، انتخاب برندگان (صنایع مزیت‌آفرین و موثر بر صنایع دیگر) آنقدرها مهم نیست که راحت شدن از شر بازندگان! حرف وی هم این بود که باید به طریقی منطق اقتصادی و کارآیی را حاکم بر کار کرد تا بازندگان به بهانه های مختلف باقی نمانند و بتوان اثر فشارهای سیاسی بر فرآیند برنامه‌ریزی را کاهش داد.

چنین برمی‌آید که سیاست صنعتی به معنای حمایت دولت از صنایع مهم و حیاتی و تغییر ساختار مشوق‌ها در اقتصاد ملی در همان گام نخست با یک چالش اساسی روبه‌روست؛ یعنی سیاست‌زدگی. به بیان دیگر هرچقدر یک سیستم سیاسی متکثرتر و فضای سیاسی غیریکدست‌تر باشد، بیشتر احتمال سیاست‌زدگی استراتژی‌های توسعه صنعتی وجود دارد. از این روست که دولت‌های توسعه‌گرا (Developmental States) را که الگوی موفق اجرای سیاست‌های صنعتی به حساب می آیند بیشتر باید پدیده‌ای شرق آسیایی به حساب آورد که با مختصات فرهنگی و سیاسی آن جغرافیا سازگاری دارد.

برای رویارویی با این چالش‌های سیاسی، هواداران سیاست صنعتی از لزوم برخی اصلاحات ساختاری به عنوان پیش‌نیاز اجرای موفق آن یاد می‌کنند که ایجاد آژانس راهبر (Pilot Agency)  و نهادهای سیاستگذار بالادستی قدرتمند مشابه را می‌توان مثال زد.

باری، اجازه دهید از منظر اقتصاد اتریشی و نگرش بازار آزادی ناب به ماجرا بنگریم و ادعا کنیم که فارغ از ملاحظات اجرایی، سیاست صنعتی جهدی است بی‌حاصل که به‎اصطلاح موفقیت برخی کشورها آسیایی در اجرای آن دلیل کافی برای جدی گرفتنش نیست. نقد را از چهار منظر اصلی می توان مطرح کرد.

نخست آنکه سیاست صنعتی بنا به تعریف از اساس نمی‌تواند غیرسیاسی باشد؛ چیزی که از نام آن هم مشخص است! نمی توانیم انتظار داشته باشیم خروجی بوروکراسی‌های دولت، هر دولتی، فارغ از سیاست باشد و تنها ملاحظات اقتصادی و کارآیی را در نظر بگیرد. بوروکراسی‌های دولت نهادهایی سیاسی (به مفهوم عام آن) هستند که رقابت ها و مناسبات قدرت خاص خود را دارند.

دوم، سیاست صنعتی گرفتار مشکل دانش (Knowledge problem) است. چرا باید تصور کنیم بوروکرات‌های دولتی واقعیت‌های کف زمین را بهتر از صنعتگران و اهالی کسب وکار می‌شناسند؟

سوم، سیاست صنعتی با مشکل مشوق‌ها (Incentive problem) روبه‌روست. یک انتروپرونر و اهل صنعت با سرمایه خودش ریسک می‌کند و سود و زیان کارهایش هم به خودش بر می‌گردد پس انگیزه زیادی برای تصمیم‌های درست دارد که سود اقتصادی واقعی فراهم می‌آورند.  در مورد بوروکرات‌های دولتی به‌دشواری بتوان چنین گفت.

چهارم، پیامد سیاست صنعتی تقسیم صنایع و زنجیره‌های تامین آنها به حمایت‌شده‌ها و حمایت‌نشده‌هاست و این هم به معنای توزیع رانت از سوی دولت و زمینه‌سازی برای فساد است. برای ما ایرانی‌ها که فساد حمایت‌گرایی جزو خاطرات است و همه مثال‌هایی در ذهن داریم؛ والله اعلم.

پ.ن: این خلاصه از یادداشت بنده مخلص در جریده وزین دنیای اقتصاد است؛ متن کامل را اینجا بخوانید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

گور پدر عدالت اجتماعی!

یک توییت بنده مخلص سوال‌هایی را برانگیخت و دوستان چراز یک ویدئو عالی بابت مسئله عدالت اجتماعی ساخته‌اند که واقعا لذت بردم، از دست ندهید.

عدالت یا عدالت اجتماعی؟

مسئله از اونجا شروع شد که امیرحسین خالقی، پژوهشگر اقتصادی و مترجم چند کتاب توییت کرد که
"شخصا مسئله ام آزادی‌ست و و تولید ثروت. گور پدر دموکراسی و عدالت اجتماعی.
بزرگواران صریح باشید، مسئله شما چیست؟"
مشخص شد که خیلی‌ها دوست داشتند مسئله‌شونو رو کنند و جواب ایشون رو بدن...
"مسئله عدالت"
در نظر بگیرید لک‌لکی که مسئول انداختن شمای نوزاد در یکی از حوزه‌های استحفاظی محل پروازش بود، با شما که آخرین محموله پرتابی روزانه‌اش بودید پارتی‌بازی می‌کرد و این مسئله را مطرح می‌کرد که دوست داری در کدام کشور پرتابت کنم پایین؟
در کشور الف ثروت شخصی ۱۰ درصد بالا، ۵۰ برابر نیمه پایین جمعیت است و در کشور ب، همین نسبت ۲۳۵ برابر است. بنابراین کشور ب بسیار نابرابرتر از کشور الف است و شکاف طبقاتی در آن فی‌الواقع دیگر شکاف نیست و کاملا تبدیل به پارگی شده است.
اما در کشور الف قدرت خرید نیمه پایین جمعیت بطور متوسط معادل ۴۸۰۰ واحد ارز PPP و در کشور ب قدرت خرید همین نیمه معادل ۱۰۵۰۰ واحد ارز PPP است.
شما را مخیر می‌سازم که کشور محل سقوط خودت را انتخاب کنی و این آپشنی‌ست که به هر کسی داده نمی‌شود فلذا قدرش را بدان و درست انتخاب کن!
راستش ما تو چراز این مسئله رو با هر کسی مطرح کردیم جوابش یکسان بود. ولی الان جوابش رو نمیگم تا آخرای ویدئو که کشورهای الف و ب رو براتون معرفی کنم.
بیایید انواع عدالت رو بازش کنیم:
سه جور عدالت در حوزه مسائل غیر شخصی داریم:
اول عدالت قضایی یا برابری در مقابل قانون
دوم برابری در بهره‌مندی از فرصت‌ها
و سوم عدالت اجتماعی
والتر ویلیامز اقتصاددان میگه:
"هیتلر، استالین و مائو با همین اسب تروآ توانستند قدرت را به دست گیرند. ویلیامز در ادامه اذعان می‌دارد که آنها صد البته با وعده نسل‌کشی به میدان نیامدند بلکه عدالت اجتماعی را به ابزاری تبدیل کردند که نتیجه آن وحشتناک بود و آلمانی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها اجازه دادند اسب تروآ عدالت اجتماعی وارد قلعه شود. انقلاب اکتبر که در ادبیات سیاسی شوروی با نام انقلاب بزرگ سوسیالیستی اکتبر شناخته می‌شود، نتیجه ورود این اسب تروآ به قلعه است"
فردریش فون هایک میگه:
"ایده عدالت اجتماعی اینه که حکومت باید با آدم‌های مختلف نابرابر تا کنه به این منظور که اونا رو برابر کنه!"
فرآیند چهل ساله رشد در چین کمونیستی نشون میده که ثروتمندها خیلی ثروتمندترتر شده‌اند ولی فقرا هم خیلی ثروتمندتر شده‌اند! که مجددا نشون میده رشد اقتصاد به انباشت ثروت و تشکیل سرمایه‌های بزرگ نیاز داره که اونم در دست ثروتمندانه اما نفعش به همه از جمله فقیرترین‌ها هم میرسه
حالا نابرابری مهم‌تره یا فقر؟
برابر شدن مهم‌تره یا ثروتمند شدن؟
عدالت اجتماعی مهم‌تره یا رشد؟
و متاسفانه ایرانی‌ها همواره نابرابری بیشتر در چشمشون اومده تا فقر و بیشتر دنبال عدالت اجتماعی و کندن از ثروتمندها هستند تا بکارگیری ثروت اونا برای خلق ثروت همگانی در کشور. سرمایه دارها و کارآفرینان زخم‌های زیادی در ایران خورده‌اند: قبل از انقلاب با انقلاب سفید زمین‌دارهایی که زمین‌هاشون به زور توسط شاه خریده شد سرمایه‌شون رو برداشتند و رفتند. بعد انقلاب هم سال ۵۸ سرمایه و دارایی ۵۱ کارآفرین بزرگ بدون جبران مصادره شد و بیشترشون گذاشتند و رفتند و خیلی‌هاشون مثل ایروانی‌ها و خسروشاهی‌ها از صفر در کشورهای اجنبی ثروت‌های افسانه‌ای ساختند و حالا کارخونه‌هاشون یکی یکی تعطیل شده و بعضا به طویله گوسفندان تبدیل شده.
به قول توماس ساول اقتصاددان:
"هنگامی که یک فرد مخفیانه به پولی دستبرد می‌زند آن را چه می‌نامید؟ دزدی. هنگامی که یک فرد با زور پولی را می‌گیرد آن را چه می‌نامید؟ راهزنی. هنگامی که یک سیاستمدار پول یکی را می‌گیرد و به کسی می‌دهد که احتمال می‌دهد به او رأی می‌دهد، آن‌ را چه می‌نامید؟ عدالت اجتماعی."
استفاده فریبکاران و اصحاب سیاست از عبارت عدالت اجتماعی، بیشتر اوقات حکم اسب تروایی رو داره که مردم اونا رو به داخل دروازه‌های قدرت راه بدن و نتیجه راهیابی اسب تروا تقریبا همیشه فلاکت و بیچارگی و استبداد بوده...

اگر روی این لینک بزنید و ویدئو را از یوتوب ببینید ما را خوشحال‌تر می‌کنید!
این ویدئو با همکاری رسانه اکوایران ساخته شده است.

📺@Ecoiran_webtv
📱@choraz

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

خاطره‌بازی: معیار بازاری بودن یک اقتصاد

موری روتبارد می‌نویسد: 《یک بار در یکی از سمینارهای میزس در دانشگاه نیویورک از او پرسیدم که اگر بخواهد در طیف گسترده اقتصادهای موجود، از اقتصادهای آزاد آزاد تا اقتصادهای دستوری دستوری، فقط یک معیار را برای تعیین «سوسیالیستی» یا بازاری بودن یک اقتصاد برگزیند آن معیار چه خواهد بود؟

میزس بدون فوت وقت پاسخ داد: 《خب، اصل مطلب اینست که که آیا آن اقتصاد بازار سهام دارد یا خیر》. پاسخ وی که البته با تعجب من همراه بود در واقع به این معناست که زمانی می‌توان یک اقتصاد را بازاری تلقی کرد که یک بازار تمام عیار و گسترده برای خرید و فروش اسناد مالکیت زمین‏ و کالاهای سرمایه ای در آن وجود داشته باشد. خلاصه کنم جان کلام اینست که آیا تخصیص سرمایه‌ها را دولت انجام می‌دهد یا مالکان خصوصی؟》.

https://amzn.to/3MNJTTB

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

سرنوشت سیاسی مردم را به دست اهل ادب نسپارید!

گفتگو با موضع نقش روشنفکری چپ در اوضاع امروز مملکت با حضور آقایان دکتر موسی غنی‌نژاد، صحافی، میرزاخانی به میزبانی مرتضی کاظمی. یادی هم از علی شریعتی شد. گفتگوی خوبی است و می‌پسندید، والله اعلم.

گفتگوی کامل را اینجا ببینید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

ذخایر پنهان اژدها

دلارزدایی دغدغه جدیدی نیست ولی به ویژه بعد از جنگ اوکراین خیلی از آن می شنویم. در بحث از دلارزدایی داستان ذخایر خارجی چینی ها اهمیت ویژه ای دارد؛ جدی ترین بازیگر دلازدایی شاید همین چینی ها باشند و طبیعی است که ذخایر ارزی آنها توجهات را جلب کند. اما برای فهم دقیق تر ماجرا باید ذخایر پنهان (سایه) چینی ها را هم در نظر داشت؛ ذخایری که در ترازنامه بانک مرکزی حضور ندارند ولی همان نقش را ایفا می کنند!

از سال 2002 تا 2012 بانک مرکزی چین فعالیت جدی در بازار ارز داشت و با خرید دلار سعی می کند ارزش پول خود را پایین نگاه دارد تا محصولات صادراتی این کشور همچنان ارزان باقی بمانند. در این دوره ذخایر ارزی این کشور شامل اوراق خزانه و قرضه های دولتی روند صعودی داشت. همین هم خیلی ها را نگران کرده بود که با بالا گرفتن تعارض های میان چین و امریکا شاید چینی ها با فروش یکباره اوراق مالی امریکا به قیمت پایین یک بحران مالی برای رقیب ایجاد کنند. این روزها می بینیم که در آمار و ارقام بانک مرکزی این کشور سهم اوراق خزانه امریکا در این سال ها کاهش زیادی پیدا کرده است و کسانی این را از نشانگرهای جدی به خطر افتادن هژمونی دلار می دانند.

اما عجیب اینجاست که در ده سال اخیر مقدار ذخایر ارزی (که فقط منحصر به دلار هم نیست) بانک مرکزی چین با وجود مازاد تجاری بالای این کشور افزایش چندانی نشان نمی دهد. این ماجرا کمی بودار به نظر می رسد. علت چیست؟ راستش سر بزرگ قضیه زیر لحاف است و پاسخ را باید در ذخایر سایه (پنهان) جستجو کرد. اما چطور یک کشور می تواند از شر ذخایر در ترازنامه بانک مرکزی خود راحت شود؟

بخشی از ذخایر می تواند به صندوق های ثروت ملی (همان صندوق توسعه ملی در ایران) واگذار شود؛ نهادی دولتی که می تواند در سرمایه گذاری های توام با ریسک هم وارد شود. شرکت سرمایه گذاری چین (سی آی سی) روی کاغذ چنین نقشی دارد ولی انگار 120 میلیاردی دریافتی را جایی سرمایه گذاری نکرده است و به نوعی امانتدار ذخایر بانک مرکزی است. همچنین بانک های تجاری دولتی هم بخشی از این ذخایر را نگهداری می کنند بانک چین (بی. اُ. سی.) بانک تجارت و صنعت چین (آی. سی. بی. سی.)، بانک عمران چین و بانک زارعت چین بزرگترین اینها به شمار می آیند. اجبار آنها به خرید ذخایر دلاری و برخی اقدامات دیگر باعث شد تا سال 2008 حدود 400 میلیارد دلار از ذخایر دلاری به چنین شکلی از ترازنامه بانک مرکزی «خارج» شوند!

بانک های توسعه ای (پالیسی بنکز) چین هم نقش خود را دارند؛ بخشی از ذخایر به بانک توسعه چین و بانک صادرات و واردات منتقل می شود که در کشورهای دیگر عمدتا در حوزه انرژی و مخابرات سرمایه گذاری های کلان انجام می دهند. حدود 75 میلیارد دلار در بخش انرژی کشورهای روسیه، برزیل و اکوادور و دیگران یک چشمه از این سرمایه گذاری هاست. نقش این بانک ها بعد از اعلام رسمی پروژه راه ابریشم جدید از 2013 بیشتر هم شد و در واقع با ترفندهای قانونی و با کنترل بانک مرکزی اختیار اعطای وام به دیگر کشور ها را هم پیدا کردند، اینجا هم اعداد کوچک نیست و حرف از 150 میلیارد دلار است. آخرین ترفند هم اینست که بانک های تجاری دولتی بخشی از وظیفه بانک مرکزی چین را در نگهداری ذخایر را به عهده بگیرند (در واقع وادار به انجام آن شوند!) عدد اینجا کم نیست و ذخایر ارزی این بانک ها بالغ بر یک تریلیون دلار می شود.

گفته می شود معادل همین سه تریلیون دلار ذخیره ارزی کنونی بانک مرکزی که ده سالی است ثابت مانده است باید ذخایر پنهان را به حساب آورد و کار بسیار پیچیده تری از چیزی است که به نظر می رسد؛ ماجرای دلارزدایی بسیار پیچیده تر و سیاسی تر از اینهاست، والله اعلم.

https://bit.ly/3PKoIEF

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

📹درباره کتاب اسلام و زایش سرمایه‌داری

کتاب صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری بندیکت کهلر توسط نشرنی به تازگی به چاپ رسیده است.

بنده مخلص با جنابان محمدرضا یوسفی و جعفر خیرخواهان مترجم کتاب در اکوایران گفتگو کردیم. تا یار چه پسندد، والله اعلم.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

یادی از دوران امپراتوری شر!

مردم چیزهای رنگارنگ را دوست دارند. چون قبلا همه چیز خاکستری و زشت بود مثل بچه ها شده‌ایم. همه ما از داشتن یک ماشین رختشویی با هفده برنامه مختلف خیلی خوشحال می‌شویم. پدر و مادر من هر دو فوت کرده‌اند. مادرم هفت سال پیش و بابام هشت سال پیش؛ اما من هنوز از کبریتهایی که مادرم انبار کرده بود استفاده میکنم و هنوز غلاتشان تمام نشده است... همین طور نمک. مادرم تمام مدت در حال خریدن هر چیزی بود که می‌توانست بخرد (البته آن زمان نمیگفتند خریدن می‌گفتند تهیه کردن ) که برای روزهای سخت ذخیره داشته باشد.

الآن بازار و مغازه‌ها مثل موزه‌ها شده اند؛ همه چیز همه جا ریخته. آدم دلش میخواهد حالی به خودش بدهد و چیزی برای خودش بخرد. حال آدم خوب می‌شود. ما همگی بیماریم... (به فکر فرومی رود.) می دانید آدم چقدر باید رنج کشیده باشد که این همه کبریت انبار کرده باشد؟ من که نمیتوانم اسم این را بگذارم روحیه بورژوایی مادی‌گرایی، مصرف‌گرایی. این نوعی درمان است. (ساکت میشود.)

https://bit.ly/3PnLnX7

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

پوپولیسم و آزادی اقتصادی

در یک تحقیق نشان داده شده که به قدرت رسیدن پوپولیست‌ها با کاهش آزادی اقتصادی همراه است. اما محدودیت‌های نهادی و ایدئولوژی سیاسی این رابطه را تعدیل می‌کنند. پوپولیسم البته مفهومی متفاوت از عوام‌فریبی demagoguery است. بررسی مورد محمود خان احمدی‌نژاد در این زمینه می‌تواند جالب باشد، نمی‌دانم چرا فکر می‌کنم در آینده از او ببشتر خواهیم شنید. والله اعلم.

https://bit.ly/3QMltgL

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

بزرگترین دشمن اقتصاد: پول ناسالم

«با یکپارچه تر شدن و جهانگیری اقتصاد دنیا می بینیم که نقش محوری دلار ایالات متحده و سیستم فدرال رزرو پررنگ و پررنگتر می شود. کم و بیش همه اقتصادهای جهان یا از دلار امریکا استفاده می کنند یا ارزهایی که بانک های مرکزی ناشر آنها ذخایر دلاری دارند. اکثر قریب به اتفاق نظام های بانکی ملی جهان از دلار امریکا و سیستم تصفیه (پایاپای) بین المللی فدرال رزرو استفاده می کنند. این هم بدان معناست که اکثریت غالب کنشگران بازار در سطح جهان می بینند که ارزش پولشان افت می کند تا دولت امریکا و البته کارتل بانکداری دستوری آن بتوانند بیشتر خرج کند!

این سیستم ناکاراست، منابع زیادی را هدر می دهد و البته آشکارا مجرمانه است ولی چرا تا کنون دوام آورده است؟ علت اینست که دشمنان آن نتوانسته اند اقتصاد بازاری مشابه به وجود آورند که از نظر اندازه با آن برابری کند. سیستم پول دستوری با تمام ایرادهایش همچنان بهتر از خودکفایی و انزوا از اقتصاد جهانی است. انحصار عرضه پول این امکان را برای دولت ها فراهم می کند که عمده عواید حاصل از بازارهای آزاد سرمایه داری را از آن خود کنند. به این ترتیب دولت ها از مواهب و امکانات تولیدی برتر سرمایه داری منتفع می شوند و افسار کنترل خود را بر همه جنبه های زندگی اقتصادی شهروندان می اندازند که البته در نهایت نفس خود تمدن سرمایه داری را هم می گیرد. سرمایه داری نشان داده است که از پس دشمنان خارجی بر می آید ولی چطور باید با انگل های داخلی مبارزه کرد؟».

این بخشی از کتاب اصول علم اقتصاد نوشته سیف الدین عموص است که تا پایان امسال منتشر می شود. شاید تنها کتاب درسی اقتصادی با رویکرد اقتصاد اتریشی که به زبان ساده برای مخاطبان مفید خواهد بود. می بینید که در نقد دولت ها با کسی تعارف ندارد اینجا می گوید که اقتصاد بدون تحول در پایه ای ترین تکنولوژی آن یعنی پول نمی تواند بهبود یابد؛ پول سالم پیش نیاز اقتصاد شکوفاست، والله اعلم.

وبگاه کتاب سیف الدین عموص، اصول علم اقتصاد

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

در باب مبارزه با سرمایه‌داری

«مشکل مخالفان سرمایه داری این است که حتی برای مبارزه با آن هم گریزی از سرمایه داری ندارند. آنها هر کاری بکنند با سرمایه داری روبه‌رو می‌شوند و یحتمل جز پرتاب خروجی روده‌هایشان! بعید است بتوانند سلاح غیرسرمایه‌دارانه‌ای برای مقابله با آن پیدا کنند. هر سلاحی جز این (خروجی روده!) نیازمند به تعویق انداختن لذت و انباشت سرمایه است.

از سلاح های دست‌ساز که بگذریم اگر دنبال سلاح‌های پیچیده‌تر هستیم باید در تقسیم کار جهانی مشارکت کنیم. مخالفان «واقعی» سرمایه‌داری در واقع خود را تحلیل میبرند و از تولید، تخصصی شدن و نوآوری محروم می‌سازند؛ آنها ضعیفتر و کم‌اثرتر می‌شوند.

تمدن سرمایه‌داری همچنان بازی را می‌برد زیرا دست مخالفان آن خیلی باز نیست. آنها دو راه بیشتر ندارند با کثافت! خود با سرمایه داری مبارزه کنند یا برای مقابله با سرمایه‌داری وارد نظم سرمایه‌دارنه شوند که در عمل به معنای حفظ و توسعه آن است».

این بخشی از کتاب اصول علم اقتصاد از سیف الدین عموص است که امسال پاییز یا زمستان به بازار خواهد آمد، والله اعلم.

https://bit.ly/3YplIk0

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

یک شاخص‌ اقتصادی مردانه

کمتر مردی فکر می‌کند از تمایل او به خرید لباس زیر هم بشود نتایج اقتصادی گرفت؛ شاخص لباس زیر مردان بر این فرض استوار است که وقتی مردان در دوران رکود خرید لباس زیر برای خود را به تاخیر می اندازند و افزایش فروش این قبیل اجناس می تواند شاخصی برای آغاز احیاء اقتصاد باشد، والله اعلم.

https://bit.ly/3DwkvNZ

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

اینک ابوالحسن!

《اقتصاد سرمایه داری ویرانگرترین نظام اقتصادی است که بشر تا کنون به خود دیده است. این امری است که امروز دیگر طرفداران نظام سرمایه داری نمیتوانند انکار کنند به تخریب محیط زیست توسط اقتصاد سرمایه داری .بنگرید به حجم سرمایه گذاریهایی که در قمار و قمارخانه ها انجام میشود توجه کنید به منابع طبیعی و معدنی کره زمین نگاه کنید که در حال ته کشیدن است به این نابرابری شگرف و بی سابقه در تاریخ بشری توجه کنید. یک درصد انسانها به اندازه ۹۹ درصد انسانها ثروت اندوخته اند. اگر شما اینها را رشد میدانید و از کشورهایی نام میبرید و می گوید این کشورها با توسل به شیوه های سرمایه داری به رشد دست پیدا کرده اند خب من با این گونه رشد موافق نیستم اگر می گویید این چیزها رشـد اسـت، مـن بـا ایـن موافقـم نیســتم.

این موضع اصولی من راجع به سرمایه داری است، البته چین اقتصادی است که سربرآورده و همین الان آقای ترامپ زور میزند که از زیر بار سلطه مالی چین برهد. الان آمریکا بیشترین بدهی را به چین دارد چین بیشترین مطالبات را از آمریکا دارد.

اگر تمام مردم کره زمین نه به اندازه افراد طبقه متوسط آمریکا بلکـه بـه انـدازه طبقه متوسط شهروندان اروپایی مصرف کنند مثلا مانند فرانسویها یا آلمانیها زندگی و مصرف کنند به منابعی ۵ برابر کره زمین نیاز است. تخریب کامل محیط زیست هم از پیامدهای چنین مصرفی است. یعنی توسعه با الگوی سرمایه داری عملا ناممکن است》.

این بخشی از مصاحبه جناب الیاسی با ابوالحسن بنی‌صدر است؛ در بخشی از مصاحبه می‌گوید من مارکسیست‌ها را هم راست می‌دانستم ولی خودم را چپ! اقتصاددان ما هنوز از مفهوم منبع و ذخایر طبیعی خبر نداشت ولی می‌خواست طرحی نو در اندازد. نقل از بازرگان است که درباره قائم مقام رهبری در آن روزها می‌گفت کاش عمر امام آنقدر طولانی باشد که نوبت به رهبری ایشان نرسد. احتمالا باید خوشحال باشیم که ریاست جمهوری این بزرگوار هم ادامه پیدا نکرد؛ وقتی دکتر غنی‌نژاد می‌گفت ابتدای انقلاب تعدادی متاثر از اندیشه چپ می‌خواستند کشور را یک لقمه کنند به برخی برخورد. والله اعلم.

متن کامل را اینجا بخوانید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

آیا سلاح هسته‌ای برای شما امنیت می‌خرد؟

《پارک جهت مقابله با سیاست‌های ایالات‌متحده صنعتی‌سازی نظامی کره و به‌ویژه توسعه توان هسته‌ای را در اولویت قرار داد. او و مشاوران تکنوکراتش معتقد بودند که کره باید بتواند استقلال و بقایش را چه با تعهدات امنیتی ایالات‌متحده و چه بدون آن حفظ کند. شاید گفته شود که پارک با دنبال کردن برنامه هسته‌ای‌اش بدون رایزنی با ایالات‌متحده مرتکب اشتباه شد.

دارا بودن تعداد اندکی تسلیحات هسته‌ای لزوما امنیت کره را تضمین نمی‌کرد، ولی در عوض این کشور را در معرض تهدید همسایگانش همچون ژاپن، چین و روسیه قرار می‌داد که مطمئن نبودند رهبران کره منطقی و عقلانی رفتار خواهند کرد》.

جان کلام اینکه اگر شما را به عنوان بازیگر عقلایی نشناسند سلاح هسته کمکتان نخواهد کرد. مجهز شدن به سلاح هسته‌ای پایان بازی نیست؛ شروع بازی بسیار پیچیده‌تری است و شاید سیبل حملات پیچیده‌تری بشوید. بازیگر عقلایی هم بازیگری است که به منطق هزینه و فایده و درس گرفتن از گذشته و تاریخ پایبند باشد. خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند. والله اعلم.

https://ketabrah.ir/go/b37312

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

مداخله دولت: به چه شرطی؟

مداخله دولت در اقتصاد و جامعه، موافقان و مخالفان بسیار دارد. امیرحسین خالقی از منتقدان مداخله دولت در اقتصاد و از طرفداران بازار است. او در اپیزود ۸۸ پادکست دغدغه ایران، دلایلش و دلایل متفکران اقتصاد اتریشی برای ضرورت مداخله نکردن دولت در اقتصاد را تشریح می‌کند.

اینجا بشنوید

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

ده قاعده جنگ های جدید

۱. دوره جنگ های متعارف  تمام شده است.

۲. تکنولوژی کمکی به ما نخواهد کرد.

۳. جنگ یا صلح نداریم؛ همواره این دو در کنار هم وجود دارند.

۴. در سطح تاکتیکی و عملیاتی باید بی خیال غلبه بر ذهن ها و قلب ها شد.

۵. بهترین سلاح ها هیچ گلوله ای شلیک نمی کنند.

۶. جنگاوران مزدور دوباره پا به میدان گذاشته اند و نقش پررنگی در سرنوشت جنگ دارند.

۷. قدرت های جدیدی حاکم جهان خواهند بود.

۸. جنگ های بدون حضور دولت ها زیاد رخ خواهد داد.

۹. جنگ های سایه ای شکل غالب جنگ خواهند بود.

۱۰. پیروزی یک تعریف ندارد و به اشکال مختلف می توان به آن رسید.

این قواعد برگرفته از کتاب «قواعد جنگ های جدید» نوشته شان مک فیت است؛ او بر این باور است که این قواعد را روسیه و چین بهتر از امریکا بلدند و به کار می گیرند و یک جمله مهم از او که خیلی پسندیدم: «مهم نیست شمشیر رقیب چقدر تیز باشد تا وقتی دستان او در کنترل توست!». والله اعلم.

https://amzn.to/3pmdWKt

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

کدام آزادی، کدام عدالت/ هایک چه فکر می کند؟

دو مناظره اخیر در صداو سیما که با حضور موسی غنی‌نژاد برگزار شد سبب شد تا مجددا نام فردریش فون هایک، برنده جایزه نوبل اقتصاد، و مکتب اقتصاد اتریش به کلیدواژه‌هایی داغ تبدیل شوند.

نسبت آراء او و مکتب اتریش با وضعیت کنونی اقتصاد ایران چیست؟ آیا آموزه‌های آنها به کار اقتصاد بحران‌زده ایران می‌آید؟

علی سرزعیم، اقتصاددان و بنده مخلص در میزگردی به این سوالات پاسخ داده‌ایم. ببینید بزرگواران، والله اعلم.



📺 @ecoiran_webtv

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

خصوصی‌سازی و فساد خوب و باقی ماجرا

امیرحسین خالقی، کارشناس اقتصادی، در
گفت‌و‌گو با «دنیای اقتصاد» با بیان اینکه در اقتصادی با این حجم از مداخله دولت و وضع بد حقوق مالکیت بنا بر شاخص بین‌المللی مثل(International Property Rights Index) ، طبیعی است نمی‌توان انتظار خصوصی‌سازی بی‌نقص را داشت، معتقد است در مواردی از خصوصی‌سازی مانند هفت‌تپه یا کشت و صنعت مغان، موضوع حقوق مالکیت بیشتر زیر سوال می‌رود. او می‌گوید در این شرایط اطمینانی برای خریدار وجود ندارد که بلافاصله بعد از انجام معامله و قرارداد رسمی به بهانه‌های مختلف از او سلب مالکیت نشود. خالقی به وضعیت نهادی کشور اشاره می‌کند و معتقد است وقتی در کشوری با اقتصادی زندگی می‌کنیم که حضور دولت در اقتصاد بسیار پررنگ است و وضعیت نهادها از جمله حقوق مالکیت مناسب نیست، در این شرایط نمی‌توان انتظار یک کار بدون عیب و نقص را داشت.

امیرحسین خالقی با بیان اینکه نباید فراموش کنیم ما یک فضای اقتصاد سیاسی خاصی داریم که فساد در آن اجتناب‌ناپذیر است، ادامه می‌دهد: وضعیت تاریخی، سیاسی، نهادی و اقتصادی کشور ما درجاتی از فساد را به همراه دارد؛ اگرچه بهتر است این فساد نباشد اما در واقعیت باید این موضوع را بپذیریم و جایی برای آن در نظر بگیریم، چرا که گریزی از فساد در کشور ما نیست.

به اعتقاد او در این شرایط می‌توان به سبک داگلاس نورث حرف از رانت مولد و رانت غیرمولد زد. به عبارتی وقتی گریزی از فساد نداریم، رانت‌هایی را که در یک اقتصاد شفاف و سالم از آنها خبری نیست مجبوریم به درجاتی تحمل کنیم، ولی مشروط بر اینکه حداقل مولد باشند. یعنی مجبوریم با حداقلی از فساد کار را پیش ببریم. این کارشناس اقتصادی معتقد است موضوع اهلیت‌سنجی برای واگذاری‌ها نیز چندان نمی‌تواند دقیق و موثر باشد، چرا که اهالی دولت یا هیات واگذاری نمی‌توانند از قبل تشخیص دهند چه کسی صلاحیت کار برای بهبود وضعیت دارایی‌های واگذارشده دولت را دارد. به گفته او می‌توان در این شرایط لیست آماده کرد و سوابق افراد را بررسی کرد اما اینکه بتوان فرد مناسبی که توانایی احیا و مولد کردن بنگاه‌های ورشکسته دولت را داشته باشد، از پیش شناسایی کنیم، بسیار دشوار است. به گفته او، اساسا اگر چنین روندی امکان داشت، نیازی به واگذاری نبود و می‌شد از همان افراد در قالب پیمان مدیریت و قرارداد حقوقی مشابه استفاده کرد و با حفظ مالکیت دولتی، بنگاه را انتقال داد. او معتقد است در این شرایط تنها به فردی می‌توان اعتماد کرد که با پول و ریسک خود، دارایی غیرمولد دولتی را به امید اینکه آن را بهبود ببخشد، می‌خرد.

امیرحسین خالقی همچنین بر اهمیت شفافیت حداکثری در فرآیند واگذاری‌ها تاکید می‌کند و معتقد است آنچه پیش‌تر اتفاق افتاد و جامعه را نسبت به خصوصی‎سازی بسیار بدگمان کرد، در نبود و فقر اطلاعات بود. به اعتقاد او طبیعی است که اگر فرد با نگاه بی‌طرف به سوابق دولت در این زمینه نگاه کند، به‌حق نسبت به رفتار دولت در واگذاری‌ها بدبین شود. او می‌گوید: در صورتی که بخش خصوصی جرات کند و وارد فرآیند خصوصی‌سازی شود، شفافیت حداکثری باید صورت بگیرد و درب سازمان خصوصی‌سازی به روی اهالی رسانه باز شود تا گروه‌های مردمی بتوانند از آنچه در واگذاری‌ها در حال انجام است با جزئیات آگاه شوند.

این روند اگرچه هزینه‌ها را بالا خواهد برد و حرف‌و‌‌حدیث پیرامون آن کم نخواهد بود، اما حاصل کار در بلندمدت بسیار مطلوب‌تر خواهد بود. به گفته او در سازمان ریاست آقای پورحسینی در خصوصی‌سازی این روند شروع شد اما کافی نیست. خالقی تاکید دارد؛ در فرآیند خصوصی‌سازی برای افزایش رقابت و بهبود کیفیت واگذاری‌ها باید اجازه حضور خارجی‌ها و شرکت‌هایی که با توجه به شرایط قانونی می‌توانند وارد این فرآیند شود، داده شود. به گفته او‌ موضوع بااهمیت دیگر این است که دقیقا مشخص شود پول حاصل از واگذاری‌ها کجا قرار است خرج شود.

این کارشناس اقتصادی در پایان با بیان اینکه دولت از پس اداره این بنگاه‌ها بر‌نمی‌آید و باید آن را به افراد کاربلد واگذار کند، بر این موضوع تاکید کرد که عایدی حاصل از این واگذاری‌ها باید به جیب عموم مردم برگردد. به گفته او این موضوعی است که اهمیت بالایی دارد اما کمتر به آن پرداخته شده است. به فرض اینکه یک صحت و سلامت حداقلی بر روند واگذاری‌ها حاکم باشد، جامعه این پرسش را مطرح می‌کند که عایدی حاصل از این واگذاری‌ها چه شد و این موضوع به اندازه اهمیت واگذاری‌های سالم اهمیت دارد.

گزارش کامل را اینجا بخوانید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…

راهبرد

تنظیم گری، لباس جدید فاشیسم ایرانی
 
دکتر موسی غنی نژاد که عمرش دراز باد در حدود 15 سال پیش در مصاحبه ای جنجالی با عنوان «نهادگرایی لباس جدید چپ ایرانی» گفته بود که در ایران بسیاری از اقتصاددانان موسوم به نهادگرا در واقع همان فعالان سیاسی چپ زده سابق هستند که حالا با هیئت و شمایل جدید سعی می کنند همان مسیر قدیمی را پی بگیرند؛ آنها با این نام جدید می خواهند همان اندیشه های کهنه را با روکشی تازه تحویل مخاطب دهند.

حرف استاد البته این نبود که سنت قدرتمند نهادگرایی در دانشگاه های جهان را نادیده بگیریم و بینش ارزشمند امثال وبلن، کوز و نورث را دور بیندازیم. اما نباید از یاد ببریم که نسخه وطنی آن شباهت چندانی به نهادگرایی رایج در جهان ندارد. به نظر می رسید بسیاری از اهالی فرقه نهادگرایی وطنی بعید است کتاب های جدی این سنت را مطالعه کرده باشند؛ آنها فقط با گلچین کردن برخی مضمون ها می خواهمد با اندیشه اقتصاد بازار به مبارزه برخیزند و توجیهی برای مداخله دولت باز کنند. ترجیع بند بسیاری از پیشنهادهای آنان عبارت «اصطلاحات نهادی» است؛ این هم مفهومی کلی با ابهامی دل آزار است که روشن نیست برای تحقق آن به طور دقیق چه باید کرد.

باری، به نظر می رسد که در سال های دیگر روندی مشابه در مورد واژه تنظیم گری (regulation) را در کشورمان شاهد هستیم؛ تنظیم گری در کاربرد رایج به معنای مداخله دولت  و سامان دادن به روابط میان کنشگران مختلف برای تحقق منافع عمومی تعریف شده است. تنظیم گری در آغاز به طور عمده ایده ای اقتصادی تلقی می شد ولی اکنون در حوزه های دیگر هم به وفور مورد استفاده است؛ در اقتصاد برای مقابله با شکست بازار از ابزارهای تنظیم گری بهره گرفته می شود؛ هواداران به تنظیم گری به چشم سپری در برابر بحران ها و پیامدهای ناخواسته بازار می نگرند که آسیب ها را به حداقل می رساند. آنها بر این باورند که نمی توان اقتصاد و اجتماع را به دست نیروهای وحشی! بازار سپرد و نیازمند دولت و نهادهای تنظیم گری هستیم که در جهت تحقق منفعت عمومی گام بردارد.

اجازه بدهید این طور خلاصه کنیم که تنظیم گری ابزار حکمرانی دولت است تا انسجام جامعه حفظ شود و رفتارهای افراد و گروه ها بهنجارتر شود. یک نمونه از این نهادهای تنظیم گر که سروصدای زیادی هم به پا کرده است همین شورای رقابت است که ماموریت خود را مبارزه با انحصار تعریف کرده است. نباید یادمان برود در هر جامعه ای مجموعه ای هنجارها برای انجام کارها و سامان دادن به امور وجود دارد که به صورت خودجوش در طی زمان به وجود آمده اند؛ برخی قواعد و اصول در طی زمان نشان می دهند که در تسهیل کارها و امور اجتماعی کارآمد عمل می کنند و تثبیت می شوند. اما منظور از تنظیم گری اینست که دولت با حضور و مداخله فعالانه خود این قواعد و اصول را وضع کند و خیر عمومی را تامین کند. تنظیم گری شکلی از مداخله دولت به حساب می آید که ناظر بر وضع قواعد رفتار و چگونگی مناسبات بین افراد  وگروه ها است.

اما صبر کنید؛ ماجرا جنبه دیگری هم دارد؛ تنظیم گری هم سرنوشتی نظیر نهادگرایی پیدا کرده ولی این بار باب دل فاشیسم ایرانی شده است. منظورمان از  فاشیسم کیش پرستش دولت است؛ فاشیسم یک ایده جمعگرایانه است؛ مالکیت خصوصی از بین نمی‌رود ولی دولت اقتصاد را برنامه‌ریزی می‌کند. در فاشیسم، دولت کنشگر اصلی عرصه اقتصاد تلقی می‌شود، نخبگان حاکم مایه‌های ناسیونالیسم (ملی باوری) افراطی را تبلیغ می‌کنند و می‌خواهند اقتصاد کشور را با رویکردی حمایتی به خودکفایی برسانند. فعالیت آزاد و سودمحور شرکت‌ها نیز جایی ندارد و آنها باید در خدمت ارتقای قدرت ملی باشند. باید با وضع مقررات سفت و سخت و دخالت گسترده در اقتصاد جلوی انحراف‌ها را گرفت. 

وقتی تصدی گری مستقیم دولت دیگر خریدار ندارد می شود به اصطلاح سراغ تنظیم گری! رفت؛ در این جا البته مالکیت دولتی نیست ولی با قاعده گذاری های سفت و سخت دولتی (بخوانید تنظیم گری) در واقع دولت همه کاره است و رفتارها را جهت می دهد. شبیه پدری که خودرویی برای فرزندش می خرد اما چنان شرط های سفت و سختی برای استفاده از آن وضع می کند که در واقع خودرو بیشتر متعلق به خود اوست تا فرزندش! مهم نیست در نوشته‎جات علمی «تنظیم گری» به طور دقیق به چه معناست و چه محدودیت هایی دارد بلکه جنبه ای مهمتر در میان است: می توان به بهانه «تنظیم گری» جای پای دولت را محکمتر کرد و بر مداخله موثر آن افزود. می شود همانطور که چپ ایرانی خیلی کاری نداشت نهادگرایی چیست ولی زیر لوای آن همان حرف های سابق را تکرار می کرد به نظر می رسد فاشیسم ایرانی هم از تنظیم گری همین بهره را می برد. 

متن کامل این یادداشت را در دنیای اقتصاد بخوانید.

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY

Читать полностью…
Subscribe to a channel