raahefalaah | Unsorted

Telegram-канал raahefalaah - راه فلاح

3805

نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Subscribe to a channel

راه فلاح

┈•••❈﴿ کتاب البیع - ۶ -﴾❈•••┈

مسائل تعیین قیمت - ۳ -:

مسئله ۶: اگر کسی در دست خود ده روپیه داشت و آن را به فروشنده {نشان داده}گفت؛ آن چیز را در مقابل این پول ها خریدم {و فروشنده پذیرفت،} در این صورت خریدار اختیار دارد که همان پول های موجود در دست خود را به فروشنده بدهد، یا آنکه ده روپیۀ دیگری را به او بدهد. فقط شرط این است که آن ده روپیه جعلی {یا ناچَل} نباشد.

مسئله ۷: اگر کسی یک روپیه را چیزی خریداری کرد، اکنون اختیار دارد که یک روپیه به فروشنده بدهد، یا دو سکة یک قِرانی یا چهار سکۀ شانزده پولی. فروشنده نمی تواند از گرفتن آنها انکار کند.
البته اگر کسی صد روپیه را چیزی خریداری کرد و اکنون می‌خواهد تمام صد روپیه را با «پولِ مَیْده» {سکه‌های شانزده پولی و یک قِرانی} پرداخت نماید، در این صورت فروشنده اختیار دارد که آن «پولِ مَیْده» را بگیرد یا نگیرد. اگر فروشنده بر گرفتن «پولِ مَیْده» راضی نباشد، خریدار باید صد روپیه را به صورت روپیه بپردازد.(۱)

مسئله ۸: اگر کسی صندوقچه ای را {که قفلش در آن نصب می باشد} فروخت، کلیدش نیز به همراهش فروخته شده است. فروشنده نمی تواند پول جداگانه ای در مقابل کلید بخواهد و یا کلیدش را خود نگهدارد.(۲)

ا..............    
(۱)  مسئلۀ پرداخت قیمت جنس خریداری شده توسط «پولِ مَیْده» {یعنی سکه های فلزی کم قیمت} مسئلۀ عرفی است، بنابرین حکم آن در شهرها و کشورهائی که عُرف آنها جداگانه باشد، مختلف خواهد بود.
النقود التی لها اجزاء، اذا جری العقد علی نوع منها کان للمشتری ان یعطی الثمن من اجزاء ذلک النوع، لکن یتبع فی هذا الامر عُرف البلدة و العادیة الجاریة ...
مرآة المجلة: ۱۱۳/۱
(۲)  مسئله:  اگر کسی جنس خود را «لیلام» {حرَّاج} کند، یعنی جنس را به آن خریداری بدهد که  قیمتی بیشتر از سایر خریداران می پردازد، این گونه بیع جایز است، و آن را «بیع مزایده» می گویند.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ کتاب البیع - ۴ -﴾❈•••┈

مسائل تعیین قیمت - ۱ -:

مسئله ۱: اگر کسی دست خود را مشت بسته و به فروشنده گفت؛ فلان چیز را در مقابل هر قدر پولی که در دست من است به من بده، و فروشنده نمی داند که در دست آن شخص، چه پولی هست، { آیا پول افغانی است یا ریال یا دالر}یا چه مقدار پول در دستش است، آیا یک روپیه است یا دو صد روپیه ... بیع در این صورت صحیح نمی باشد.

مسئله ۲: اگر در شهری دو نوع پول {مثلاً پول افغانی و پاکستانی} رواج داشت، در هنگام خرید و فروش نوع پول نیز باید مُشخَّص گردد. اگر نوع پول مشخص نگردید، بلکه فروشنده فقط گفت که من این جنس را به ده روپیه فروختم، و خریدار در جواب گفت من آن را گرفتم یا خریدم، در این صورت باید دید که کدام پول در آن شهر رواج بیشتری دارد، هر پولی که رواجش در آن شهر بیشتر بود، باید همان پول را پرداخت.
و اگر هر دو نوع پول به طور مساویانه رواج دارند، در این صورت بیع انجام نشده بلکه فاسد گردیده است.

مسئله ۳: اگر کسی در دست خود مقداری پول داشت و آن را به فروشنده نشان داده به او گفت؛ فلَان چیز را در مقابل این پولها به من بده و فروشنده پول ها را دیده آن شی را به او داد، اما نمی داند که آن پول ها چقدر است، بیع در این صورت درست است.

به همین صورت اگر خریدار مقداری پول پیش روی فروشنده نهاد و فروشنده آن جنس را در مقابل آن پول ها به او داد، اما نمی دانست که آن پول ها چقدر است، بیع بازهم صحیح است.

خلاصه آنکه هنگامی که فروشنده پول ها را به چشم سر مشاهده کند، بیان مقدار آن پول ها لازم نمی باشد، و اگر فروشنده پول ها را به چشم سر مشاهده نکرد، در این صورت بیان مقدار آن پول ها لازم می گردد. مثلاً خریدار اینگونه بگوید که این شی را در مقابل ده روپیه گرفتم.
اگر خریدار مقدار پول ها را مُعیَّن و مُشخَّص نساخت، بیع فاسد می گردد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ کتاب البیع - ۲ -﴾❈•••┈

مسائل خرید و فروش - ۲ -:

مسئله ۳: اگر کسی به شخص دیگری گفت که این جنس خود را به مبلغ یک روپیه به من بده {یا بفروش} و آن شخص در جواب گفت دادم {یا فروختم}، معامله هنوز منعقد نشده است. البته اگر خریدار مجدداً بگوید؛ گرفتم {یا خریدم}، معامله حالا منعقد شده و آن شی به فروش رسیده است.

مسئله ۴: اگر کسی به شخص دیگری گفت که من این جنس ترا به یک روپیه گرفتم و آن شخص در جواب گفت بگیر، بیع در این صورت انجام شده است.

مسئله ۵: اگر کسی بعد از دانستن نرخ چیزی همان مبلغ را به فروشنده داد و آن جنس را برداشت و فروشنده به خوشی آن مبلغ را گرفت، و نه فروشنده با زبان گفت که این جنس را به این مبلغ فروختم و نه خریدار گفت که آن را خریدم، در این صورت نیز بیع انجام گرفته است و آن جنس به فروش رسیده است.

مسئله ۶: اگر کسي از میوه فروشی بدون سوال و پرسش، چهار عدد میوۀ بزرگ برداشت و ده روپیه بر دست میوه فروش گذاشت، و میوه فروش نیز به خوشی آن را گرفت، بیع در این صورت نیز انجام شده است، چه کسی از آن دو با زبان چیزی گفته باشد یا نگفته باشد.

{این گونه خرید و فروش را «بیع تعاطی» می گویند.}

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┏━━━🎉🎉💠✳💠🎉🎉━━┓

💦💦 *توسُّع بر اهل و عیال در عاشوراء*💦💦

┗━━━🎉🎉💠✳💠🎉🎉━━┛

در روز دهم مُحرَّم مطابق استطاعت خود فراخی کردن در مخارج اهل و عیال از عواید حلال، وسیلۀ برکت در رزق و روزی و سبب نجات از فقر و محتاجی می باشد. حضرت جابر رضی الله عنه روایت می کند که جناب رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
مَنْ وَسَّعَ عَلَى نَفْسِهِ وَأَهْلِهِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَائِرَ سَنَتِهِ.
ترجمه: هر کسی در روز عاشورا (در مصارفِ) خود و اهل و عیال خود فراخی کند الله متعال در سایر سال بر او فراخی خواهد نمود.
(الاستذکار لابن عبد البر: 3/333 بَابُ صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ)

یعنی اثر این عمل مبارک آنست که در نتیجۀ آن الله متعال رزق و روزی سراسر سال این شخص را فراخی و وسعت می بخشد. به همین جهت صحابی جلیل القدر حضرت جابر رضی الله عنه، محدّث مشهور یحیی بن سعید رحمه الله و امام و فقیه معروف سفیان بن عُیُیْنَه رحمه الله می فرمایند که آن را آزمودیم و تجربه کردیم، درست و صحیحش یافتیم.
(الاستذکار لابن عبد البر: 3/333 بَابُ صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ)

لیکن باید متوجه بود که امور مذکورۀ بالا را در همان درجه و در همان حدودی که وارد شده باید قرار داد و بر آن عمل کرد. از افراط و تفریط باید اجتناب گردد.

محمد ابراهیم تیموری
۱۰ محرم ۱۴۴۱ قمری
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
*┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈*
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در فیسبوک:https://www.facebook.com/RaheFalaah/photos/a.927240327318092/2944501238925314/?type=3&theater
در تلگرام: /channel/RaaheFalaah
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم-۱۱-))❀◈┅

یزید بن حضرت معاویه:
یزید بن حضرت معاویه رضی الله عنه امیر مقرَّر شده از جانب حضرت امیر معاویه رضی الله عنه بود. چون یزید در معیّت پدر بزرگوارش حضرت معاویه رضی الله عنه بوده معاملات حکومتی را بخوبی درک کرده بود و تجارب در معاملات زندگی دخل بزرگی دارد، بنابرین حضرت امیر معاویه رضی الله عنه او را حاکم ساخت. اما بعد از وفات حضرت معاویه رضی الله عنه روش یزید کاملاً تغییر کرد تا آنکه به سبب آن سانحه ای عظیم «واقعۀ کربلا» رخ داد و خون آل رسول بر زمین ریخت.

یزید در نظر اسلاف و اکابر اُمت:
(۱) - امام احمد بن حنبل رحمه الله متوفی ۲۴۱ ق:
ایشان می فرماید: لَایَنْبَغِیْ اَنْ یُّرْوٰی عَنْهُ.
ترجمه: از یزید روایت نگردد.
(میزان الاعتدال للذهبی: ۴۴۰/۴ شمارۀ ۹۷۵۴)
علامه ابن تیمیه دربارۀ امام احمد بن حنبل رحمه الله می نویسد: قِيلَ لَهُ: أَتَكْتُبُ الْحَدِيثَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ؟ فَقَالَ: لَا، وَلَا كَرَامَةَ، أَوَلَيْسَ هُوَ الَّذِي فَعَلَ بِأَهْلِ الْمَدِينَةِ مَا فَعَلَ؟
ترجمه: از امام احمد بن حنبل رحمه الله پرسیدند که آیا از یزید حدیث بنویسند؟ فرمود: نه و او هیچ وقعتی ندارد. آیا او همان کس نیست که با اهل مدینه آنقدر ظلم کرد که از گفتن خارج است.
(مجموع الفتاوی لابن تیمیه: ۲۲۳/۳)

(۲) - امام ابوبکر جصاص حنفی رحمه الله متوفی ۳۱۰ ق:
ایشان می فرماید: وَقَدْ كَانَ أَصْحَابُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وآله وَسَلَّمَ يَغْزُونَ بَعْدَ الْخُلَفَاءِ الْأَرْبَعَةِ مَعَ الْأُمَرَاءِ الْفُسَّاقِ وَغَزَا أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ مَعَ يَزِيدَ اللَّعِيْنِ.
ترجمه: أصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از خلفای راشدین در معیت اُمرای فاسق هم جهاد می کردند چنانچه حضرت ابوایوب انصاری رضی الله عنه به همراهی یزید لعین جهاد نمود.
(احکام القرآن للجصاص: ۳۱۹/۴ تحت سورۀ توبه آیۀ ۴۶)

(۳) - علامه ابن تیمیۀ حرانی متوفی ۷۲۸ ق:
او می نویسد: وَمَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ لَا يَخْتَارُ أَنْ يَكُونَ مَعَ يَزِيدَ وَلَا مَعَ أَمْثَالِهِ مِنْ الْمُلُوكِ؛ الَّذِينَ لَيْسُوا بِعَادِلِينَ.
ترجمه: هر کسی بر خدا و روز آخرت ایمان دارد همراهی با یزید و پادشاهان بی انصاف امثال او را نمی گزیند.
(مجموع الفتاوی لابن تیمیه: ۴۸۴/۴)

(۴) - مورخ اسلام حافظ شمس الدین ذَهَبِی رحمه الله متوفی ۷۴۸ ق:
ایشان می نویسد: وَكَانَ نَاصِبِيّاً فَظّاً غَلِيْظاً, جَلْفاً, يَتَنَاوَلُ الْمُسْكَرَ, وَيَفْعَلُ الْمُنْكَرَ. افْتَتَحَ دَوْلَتَهُ بِمَقْتَلِ الشَّهِيْدِ الحُسَيْنِ, وَاخْتَتَمَهَا بِوَاقِعَةِ الحَرَّةِ فَمَقَتَهُ النَّاسُ وَلَمْ يُبَارَكْ فِي عُمُرِه. وَخَرَجَ عَلَيْهِ غَيْرُ وَاحِدٍ بَعْدَ الحُسَيْنِ: كَأَهْلِ المَدِيْنَةِ قَامُوا للهِ.
ترجمه: یزید ناصبی سنگدل بدزبان درشتخوی جفاکار شرابخور بدکار بود. حکومت خود را با شهادت رسانی حضرت حسین رضی الله عنه آغاز کرد و با قتل عام اهل مدینه در سانحۀ حَرَّه پایان داد. مردم او را لعنت کردند و عمرش بی برکت بود و بعد از حضرت حسین رضی الله عنه بسیاری خلافش خروج کردند.
(سِیَر أعلام النبلاء للذهبی: ۶/۵ يزيد بن معاوية)

(۵) - حافظ عماد الدین ابن کثیر دمشقی رحمه الله متوفی ۷۷۴ ق:
ایشان می نویسد: وَكَانَ فِيهِ أَيْضًا إِقْبَالٌ عَلَى الشَّهَوَاتِ وَتَرْكُ بَعْضِ الصَّلَوَاتِ في بَعضِ الأوقات، وإمَاتَتُهَا في غَالِبِ الْأَوْقَاتِ.
ترجمه: یزید به سوی شَهَوات میلان داشت و نمازهای بعضی اوقات را ترک می کرد و بیشتر اوقات آنها را قضاء می کرد.
(البدایة والنهایة: ۲۵۲/۸)

(۶) - علامه کمال الدین دَمِیْرِی رحمه الله متوفی ۸۰۸ ق:
ایشان می نویسد: سُئِلَ الْكَيَا ألْهَرَاسِيُّ الْفَقِيْهُ الشَّافِعِيِّ عَنْ يَزِيْدَ بْنِ مُعَاوِيَة هَلْ هُوَ مِنَ الصَّحَابَةِ أمْ لَا وَهَلْ يَجُوْزُ لَعْنُهُ أمْ لَا؟ فَأَجَابَ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مِنَ الصَّحَابَةِ لِأَنَّهُ وُلِدَ فِي أيَّامِ عُثْمَانَ رَضِيَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُ، وَأمَّا قَوْلُ السَّلَفِ فَفِيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْ أَبِي حَنِيْفَةَ وَمَالِكٍ وَأَحْمَدَ قَوْلَانِ: تَصْرِيْحٌ وَتَلْوِيْحٌ وَلَنَا قَوْلٌ وَاحِدٌ: ألتَّصْرِيْحُ دُوْنَ التَّلْوِيْحِ، وَكَيْفَ لَا يَكُوْنُ كَذٰلِكَ وَهُوَ الْمُتَصَيِّدُ بِالْفَهْدِ وَاللَّاعِبُ بِالنَّرْدِ وَمُدْمِنُ الْخَمْرِ؟
ترجمه: از فقیه شافعی علامه الکَیَا الهَرَاسی پرسیدند که یزید بن معاویه صحابی بود یا نه و لعن بر او جایز است یا نه؟ ایشان در جواب گفت: یزید صحابی نبود زیرا در دوران خلافت عثمان رضی الله عنه به دنیا آمده بود، و از سلف صالحین، امام ابوحنیفه و امام مالک و امام احمد بن حنبل رحمهم الله از هر یک ایشان دو قول دربارۀ او منقول است. یکی قول صریح و دوم تلویح.

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم-۱۰-))❀◈┅

شهادت حضرت حسین رضی الله عنه:
هنگامی که حضرت حسین رضی الله عنه به اصرار شدید اهالی شهر کوفه اراده نمود تا رخت سفر بربندد حضرت عبد الله بن عمر رضی الله عنهما، حضرت عبد الله بن عباس رضی الله عنهما، و حضرت محمد بن حنیفه رحمه الله برادر حضرت حسین رضی الله عنه ایشان را خیرخواهانه از سفر منع کردند. (سیر اعلام النبلاء از ذهبی: ۲۰۳/۳ و مُصنَّف ابن ابی شیبه: حدیث ۳۸۵۱۹) اما چونکه حضرت حسین رضی الله عنه عزم مصمَّم گرفته بود مشورت ایشان را نپذیرفت و روانۀ سفر شد.

در دوران سفر حضرت حسین رضی الله عنه پسرکاکای خود حضرت مُسْلِم بن عقیل رحمه الله را بطور قاصد به کوفه فرستاد تا احوال آنجا را مشاهده نموده ایشان را مطلع بسازد تا اگر احوال درست بود سفر را ادامه بدهد. زمانی که مُسْلِم بن عقیل به کوفه رسید دوازده هزار اهالی کوفه بر دست وی بیعت کردند.
(الاصابه: ۷۸/۲ تحت الحسین بن علی)

مُسْلِم بن عقیل با مشاهدۀ این حال به حضرت حسین رضی الله عنه پیام فرستاد که شرایط سازگار است، تشریف بیاورید. حضرت حسین رضی الله عنه بسوی کوفه حرکت نمود و در بین راه بود که اطلاع یافت که عبید الله بن زیاد، حضرت مُسْلِم بن عقیل را قتل کرده است. با شنیدن این خبر همراهان حضرت حسین رضی الله عنه از رفتن بجائی بدون قصاص خون مُسْلِم انکار کردند.
(فوائد نافعه از مولانا محمد نافع: ۲۳۱/۲)

چنانچه قافلۀ حضرت حسین رضی الله عنه روانه شد و چون کمی پیشتر از قادسیه رسیدند حُر بن یزید با یک هزار لشکر نمودار شد. حُر بن یزید حکم یافته بود تا حضرت حسین رضی الله عنه را همراه با لشکر ایشان دستگیر نموده نزد ابن زیاد ببرد. حضرت حسین رضی الله عنه با مشاهدۀ این منظر حُر را متوجه ساخت که شما بودید که توسط نامه های فراوان خویش ما را خواسته بودید و حالا چرا خلاف عهد خویش می کنید؟ حضرت حسین رضی الله عنه همۀ آن نامه ها را به او نشان داد. حُر بن یزید با لهجۀ تهدیدآمیز گفت: از جنگ دست بردار ورنه کشته می شوی. حضرت حسین رضی الله عنه با شنیدن این سخن فرمود:
سَاَمْضِی وَمَا بِالْمَوْتِ عَارٌ عَلَی الْفَتٰی اِذَا مَا نَوٰی حَقّاً وَجَاهَدَ مُسْلِماً. (من می روم و برای مردی که نیتش حق و جهاد در راه اسلام است مرگ عار نیست).

حضرت حسین رضی الله عنه قاصد دیگری را هم فرستاد که ابن زیاد او را نیز به قتل رسانید. چون این خبر به گوش حضرت حسین رضی الله عنه رسید اشک از چشمان ایشان سرازیر شد.
(تاریخ ابن خلدون: ۵۲۴/۲ تا ۵۲۶ و البدایة و النهایة: ۵۷۰/۴)

حضرت حسین رضی الله عنه سرانجام مسافت طویلی را پیموده در تاریخ ۲ مُحرَّم سال ۶۰ هـ ق به میدان کربلا رسید. از آن جانب ابن زیاد لشکری را به سپهسالاری عمر بن سعد به میدان جنگ فرستاد. هنگامی که او با حضرت حسین رضی الله عنه ملاقات کرد حضرت حسین سه پیشنهاد به او داد که از بین آنها یکی را از طرف من انتخاب کنید:
(۱) - یا بگذارید تا به جانب یکی از مرزهای قلمرو اسلامی بروم و به دفاع از مرزهای اسلامی بپردازم،
(۲) - یا بگذارید تا به مدینۀ منوَّره برگردم،
(۳) - و یا بگذارید تا با یزید روبرو در این مورد صحبت کنم.
(فوائد نافعه: ۲۳۲/۲ خلاصه)

عمر بن سعد این پیشنهاد را قبول کرد و آن را نوشته به ابن زیاد فرستاد. ابن زیاد در مقابل نوشت که من فقط یک چیز را قبول دارم و آن اینکه حسین بن علی با لشکر خود در اطاعت من درآیند. (فوائد نافعه: ۲۲۳/۲)

چون حضرت حسین رضی الله عنه از این امر مطلع شد در بین همراهان خود بیانی پرجوش و خروش نمود. همۀ همراهان ایشان وفاداری کامل خویش را اعلان نمودند. آن شب را همگی در حضور پروردگار خود به آه و زاری گذرانیدند در حالی که سواران مسلح دشمن سراسر شب گرداگرد خیمه ها می گردیدند. سرانجام چون بامداد ده محرم طلوع کرد حضرت حسین رضی الله عنه صفوف یاران خود را که هفتاد و دو تن می شد جهت نبرد آماده کرد. عمر بن سعد با لشکریانش حمله آورد و جنگ به اینگونه آغاز یافت. از یک طرف مرگ و از طرف دیگر شهادت هر دو لشکر را درهم گرفت. سرانجام لشکر دغاکاران غلبه یافت و در نتیجه خیمۀ حضرت حسین رضی الله عنه را آتش زدند. دشمنان از غایت سفاکی از ریختن خون اطفال هم صرف نظر نکردند و بی رحمانه کودکان را نیز ته تیغ کردند. چشم فَلَک آن منظر را نیز مشاهده کرد که زرعه بن شریک با شمشیر بر شانۀ چپ نواسۀ رسول زد و آنحضرت چون از ضعف کمی عقب رفت، سَنَان بن ابی عمرو بن اَنَس نَخَعِی ناگهان آنحضرت را چنان با نیزه زد که ایشان بر زمین افتاد. سپس آن بدبخت پیش رفته نور چشمان خاتون بهشت را ذبح کرد و سر مبارک ایشان را از تن جدا کرد.

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۸-))❀◈┅

کاتب وحی حضرت معاویه رضی الله عنه:
سیّدنا حضرت معاویه رضی الله عنه بعد از صلح حُدَیْبِیَّه مشرَّف به اسلام شد. ابتداءً اسلام خود را از والدین خود مخفی نگهداشت و پس از فتح مکه اسلام خویش را اظهار نمود. آنمبارک سفید رنگ و بلند قد و موهای سر و محاسن ایشان سفید بود. الله متعال حُسن صورت به ایشان عطا فرموده بود. حضرت امیر المومنین عمر فاروق رضی الله عنه می فرمود: هٰذَا کَسْرٰی الْعَرَبِ.
این کیخسرو (پادشاه) عرب است.
(تاریخ الخلفاء از سیوطی: ۱۵۵)

حضرت معاویه رضی الله عنه خویشاوند رسول الله صلی الله علیه وسلم بود. خواهر ایشان اُمُّ المومنین سیِّده اُمّ حبیبه بنت ابی سفیان رضی الله عنهما از ازواج مُطهَّرۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم بود. همچنین ایشان شرف کاتب وحی بودن را نیز دار می باشد.

آنحضرت صلی الله علیه و سلم دربارۀ ایشان دعا فرمودند:
اَللّٰهُمَّ عَلِّمْ مُعَاوِيَةَ الْكِتَابَ وَالْحِسَابَ وَقِهِ الْعَذَابَ.
ترجمه: خداوندا معاویه را کتاب و حساب بیاموز و او را از عذاب محفوظ بدار.
(مسند احمد: حدیث ۱۷۱۹۲)

آنحضرت صلی الله علیه و سلم دربارۀ حضرت معاویه می فرمایند: وَمُعَاوِیَةُ بْنُ اَبِیْ سُفْیَانَ اَحْلَمُ اُمَّتِیْ وَاَجْوَدُهَا.
ترجمه: معاویه بن ابی سفیان حلیم ترین و سخی ترین امتیان من است.
(الفردوس بماثور الخطاب للدیلمی: ۳۸۳/۲۸ حدیث ۱۸۱۵۲)

یکبار رسول الله صلی الله علیه وسلم به حُجرۀ اُمّ المومنین بی بی ام حبیبه رضی الله عنها تشریف آوردند و اُمّ المومنین موهای سر برادر خود حضرت معاویه رضی الله عنه را می دید. آنحضرت صلی الله علیه وسلم پرسیدند: آیا معاویه را دوست داری؟ بی بی اُمّ حبیبه رضی الله عنها جواب داد: چرا نه!؟ آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: الله و رسولش نیز معاویه را دوست دارند.
(تطهیر الجنان از ابن حَجَر مکی: ۳۱)

از حضرت عبد الله بن عباس رضی الله عنهما روایت است که جبرئیل علیه السلام نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: یا محمد از معاویه رضی الله عنه کار بگیر زیرا او بر کتاب خدا امین است. (تطهیر الجنان: ۳۰)

از حضرت عبد الرحمن بن عُمَیْرَه رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا وَاهْدِ بِهِ».
ترجمه: خدایا معاویه را هدایت کننده و راه یافته بگردان و توسط او مردم را هدایت بنما.
(جامع الترمذی: ۲۲۳/۲ و مسند احمد: حدیث ۱۷۸۹۵)

حضرت امیر المومنین علی مرتضٰی رضی الله عنه دربارۀ حضرت امیر معاویه رضی الله عنه می فرماید:
«قَتْلَايَ وَقَتْلَى مُعَاوِيَةَ فِي الْجَنَّةِ».
ترجمه: کشته شدگان لشکر من و کشته شدگان لشکر معاویه هر دو بهشتی هستند.
(المعجم الکبیر للطبرانی: ۳۰۷/۱۹ حدیث ۶۸۸)

از امام عبد الله بن مبارک رحمه الله پرسیدند که ای ابوعبد الرحمن! امیر معاویه أفضل است یا عمر بن عبد العزیز؟ حضرت ابن مبارک رحمه الله فرمود: قسم بخدا آن غباری که به بینی معاویه رفته است از عمر بن عبد العزیز افضل است.
(البدایه والنهایه: ۱۴۸/۸)

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۶-))❀◈┅

بدعتها و رسم های ممنوعۀ ماه مُحرَّم - ۳ -:
تصوُّر نحس بودن کاروبار در دهم مُحرَّم:

بعضی ها می گویند کاروبار و تجارت و کار کردن در روز دهم مُحرَّم نحس است و موجب فقر و تنگدستی در سراسر سال می شود لذا نباید در روز دهم مُحرَّم کار کرد.

این عقیده ساختگی و غلط است، زیرا شریعت چنین منعی نکرده است. مردم از جهالت کار و بار در این روز را ترک کرده در مجالس نوحه خوانی و عزاداری شرکت می کنند، در حالی که همین مجالس گناه سبب تنگدستی و تقلیل روزی می گردد.

نوحه گری:
اگر در هنگام غم و مصیبت از چشم انسان اشک بریزد اینکار در شریعت ممنوعیتی ندارد. اما نوحه گری، روضه خوانی، ماتم کردن، مرثیه خوانی کردن و های های گریه کردن برآن ... اینها گناه می باشد. زیرا شریعت از نوحه کردن، فغان کردن، های های فریاد کردن، لباس خود را دریدن، بر چهره خود زدن و امثال این امور منع نموده است.

ثانیاً ماتم داری و نوحه گری که امروز رواج دارد خلاف تلقین قرآن می باشد. قرآن کریم می فرماید: وَٱصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ. [النحل: ۱۲۷]
ترجمه: صبر کن و صبرت برای خداست.

و در جای دیگر می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ. [سورۀ بقره ۱۵۳]
ترجمه: ای مسلمانان توسط نماز و صبر از خدا کمک بخواهید بیشک خدا با صبر کنندگان است.

اصرار به رفتن بر سر قبرها در مُحرَّم:
در بسا جاها رسم است که مردم در تاریخ دهم مُحرَّم به قبرستان ها می روند، قبرها را آب می دهند، بر آنها شمع روشن می کنند، و گل و دانه و غیره می اندازند. انجام دادن این امور بطور ویژه در ایام مُحرَّم و مقصود دانستن آن بدعت است، زیرا شریعت برای انجام این امور تاریخی را معین نکرده است و نه برای انجام دادن آنها در ایام مُحرَّم فضیلتی بیان کرده است، لذا باید از آنها پرهیز کرد.

عیب دیگری که اینکار دارد اینست که زنها نیز در این روز به قبرستان می روند و رفتن آنها به قبرستان در این زمانه خالی از فتنه نیست.

همچنین حدیث شریف نیز رفتن آنها بر قبرستان را ممنوع ساخته است.
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ‏ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم زَائِرَاتِ الْقُبُورِ وَالْمُتَّخِذِينَ عَلَيْهَا الْمَسَاجِدَ وَالسُّرُجَ ‏.‏
ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم بر زنانی که به زیارت قبرها می روند و قبرها را سجده گاه می سازند و بر قبرها چراغ و شمع روشن می کنند لعنت نموده است.
(جامع الترمذی: ۷۳/۱ باب ماجاء فی کراهية أن يتخذ علي القبر مسجداً)

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۴-))❀◈┅

بدعتها و رسم های ممنوعۀ ماه مُحرَّم - ۱ -:
ماه مُحرَّم ماهی پر از برکت است اما بعضی مردم بجای کسب برکات و فواید آن، در بدعت ها و رسوم زشت مبتلا شده خود را از حصول فضیلت حقیقی آن محروم می سازند.

در زیر چندی از این رسوم ممنوعه و بدعات در ماه مُحرَّم را می نویسیم تا مسلمانان از آنها اجتناب نموده اعمال صحیح را اختیار کنند.

تعزیه:
تعزیه ماه مُحرَّم ناجائز است زیرا قرآن مجید می فرماید: أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ.
ترجمه: آیا چیزی را که به دست خود می سازید عبادت می کنید؟ (الصافات: ۹۵)
و واضح است که تعزیه را انسانها به دست خود می سازند و سپس بر آن نذر و نذور می کنند و از آن مراد می خواهند و دعای صحت فرزندان و غیره نزد آن می طلبند و آن را سجده می کنند و زیارت آن را زیارت امام حسین می دانند. همۀ این امور مخالف روح ایمان و تعالیم اسلام بوده ناجائز می باشند.

مجالس و محافل مُحرَّم:
برپائی مجالس ذکر شهادت حسین و ماتم و نوحه و گریه در آن مجالس به سبب مشابهت با روافض شیعه ناجائز است زیرا در حدیث آمده است که:
مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ.
ترجمه: هر کس خود را با فرقه ای مشابه بسازد او از همان فرقه شمرده خواهد شد.
(سنن ابی داود: حدیث ۴۰۳۱ بَابٌ فِي لُبسِ الشُّهْرَة)

علامه ابن حجر هَیْثَمِی مکی رحمه الله می نویسد:
وَإيَّاهُ ثمَّ إِيَّاهُ أَنْ یَشْغلُهُ بِبِدَعِ الرَّافِضَةِ مِنَ النَّدْبِ وَالنِّیَاحَةِ وَالْحُزْنِ إذْ لَیْسَ ذٰلِکَ مِن أخْلَاقِ الْمُؤمِنِینَ وَ إلّا لَکَانَ یَوْمَ وَفَاتِهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم أَوْلٰی بِذٰلِکَ وَأَحْرٰی.
ترجمه: هشدار! در بدعت های (مُحرَّم) شیعه و رافضه مانند روضه خوانی، نوحه گرن، حزن و اندوه نمودن و غیره ... شریک نشوی زیرا اینکار از اخلاق مومنان نیست. اگر اینکار جایز می بود مستحق ترین روزش روز وفات جناب رسول الله صلی الله علیه وسلم می بود.
(الصواعق المحرقة: ۵۳۴/۲)

مُحرَّم را ماه غم دانستن:
بعضی مردم ماه مُحرَّم را ماه غم و اندوه و الَم می دانند و از خوشی و شادی و نکاح و عروسی و... در این ماه اجتناب می کنند؛ عزاداری می کنند، سوگواری می کنند، لباس سیاه می پوشند، زنان زیب و زینت و آرایش را ترک می کنند، نوحه و ماتم و گریه و زاری می نمایند... و ... و... اینها همه پندار غلط است. فضائل فراوانی برای این ماه در احادیث شریف وارد شده است و لذا ماه مُحرَّم را ماه غم و اندوه دانستن صحیح نمی باشد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۲-))❀◈┅

فضائل ماه محرم:
ماه مُحرَّم در فضیلت و عظمت، حُرمت و برکت، مقام و مرتبه، ویژگی مختص به خود را دارد. به همین جهت شریعت محمدیّه علی صاحبها الصلاة والسلام در ادوار ابتدائی خود جنگ و قتال را خود بخاطر تکریم و گرامی داشت آن ممنوع قرار داده بود. قرآن مجید می فرماید: قُلْ قِتَالٌ فِيْهِ كَبِيْرٌ.
ترجمه: بگو جنگ و قتال در آن گناه کبیره است. (البقرة: آیت ۲۱۷)

و ماه مُحرَّم را از جملۀ ماه های با احترام نیز محسوب کرده است. قرآن مجید می فرماید:
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ. (التوبة: ۳۶)
ترجمه: تعداد ماه ها نزد خداوند دوازده ماه می باشد ... که چهار ماه آنها ماه های با حُرمت اند.

حضرت ابوبکره رضی الله عنه روایت می کند که نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند:
إِنَّ الزَّمَانَ قَدِ اسْتَدَارَ كَهَيْئَتِهِ يَوْمَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ، السَّنَةُ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا، مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ، ثَلاَثٌ مُتَوَالِيَاتٌ: ذُو القَعْدَةِ، وَذُو الحِجَّةِ، وَالمُحرَّم، وَرَجَبُ، مُضَرَ الَّذِي بَيْنَ جُمَادَى، وَشَعْبَانَ.
ترجمه: رفتار زمان مانند همان روزی است که خداوند آسمانها و زمین را خلق فرمود. (بدانید که) سال دوازده ماه می باشد که چهار ماه آن با حُرمت است. سه ماه آن پیاپی می آیند؛ ذو القعدة و ذو الحجّه و مُحرَّم. و یک ماه آن رجب است که در بین جمادی الثانی و شعبان می آید.
(صحیح البخاری: حدیث ۴۶۶۲ بَابُ قَوْلِهِ: إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ ...)

فضیلت روزۀ ماه مُحرَّم:
گرچه هر عبادتی که در این ماه انجام شود قابل قدر و باعث اجر است اما بازهم احادیث شریف خصوصاً روزۀ این ماه را ترغیب داده اند. چنانچه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسَلَّم می فرمایند:
أَفْضَلُ الصِّيَامِ، بَعْدَ رَمَضَانَ، شَهْرُ اللهِ الْمُحَرَّم،
ترجمه:بهترین روزه بعد از روزۀ ماه مبارک رمضان روزۀ ماه خدا مُحرَّم است.
(صحیح مسلم: حدیث ۱۱۶۳ كِتَاب الصِّيَامِ، بَابُ فَضْلِ صَوْمِ الْمُحرَّم)

حضرت عبد الله بن عباس رضی الله عنهما روایت می کند:
قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ صَامَ یَوْماً مِنَ الْمُحَرَّمِ فَلَهُ بِکُلِّ یَوْمٍ ثَلَاثُونَ یَوْماً.
ترجمه: هر کسی یک روز در ماه مُحَرَّم روزه بگیرد ثواب یک ماه روزه را بدست می آورد.
(غنیة الطالبين از شیخ عبد القادر جیلانی: ص ۳۱۴ مجلس فی فضائل یوم عاشوراء)

سپس در میان روزهای این ماه الله رب العزت روز عاشوراء یعنی روز دهم این ماه را مرتبۀ خاصی عطا کرده است. این روز فضائلی بسیار دارد و وسیلۀ کسب حَسَنَات فراوان است.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرمایند: وَصِيَامُ يَوْمِ عَاشُورَاءَ، أَحْتَسِبُ عَلَى اللهِ أَنْ يُكَفِّرَ السَّنَةَ الَّتِي قَبْلَهُ.
ترجمه: هر کسی روز عاشوراء (روز دهم) را روزه بگیرد خداوند گناهان (صغیرۀ) یک سال گذشته اش را عفو می کند.
(صحیح مسلم: حدیث ۱۱۶۲ كِتَابُ الصِّيَامِ، بَابُ اسْتِحْبَابِ صِيَامِ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ مِنْ كُلِّ شَهْرٍ وَصَوْمِ يَوْمِ عَرَفَةَ وَعَاشُورَاءَ وَالِاثْنَيْنِ وَالْخَمِيسِ)

در روایت دیگری موجود است که حضرت عبد الله بن عباس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا فرمود:
مَا رَأَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَتَحَرَّى صِيَامَ يَوْمٍ فَضَّلَهُ عَلَى غَيْرِهِ إِلَّا هَذَا اليَوْمَ، يَوْمَ عَاشُورَاءَ، وَهَذَا الشَّهْرَ يَعْنِي شَهْرَ رَمَضَانَ.
(صحیح البخاری: حدیث ۲۰۰۶ كِتَابُ الصَّوْمِ، بَابُ صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ)
ترجمه: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسَلَّم به گرفتن روزۀ رمضان مبارک و روزۀ دهم مُحَرَّم اهتمام می کردند.

توجه:
اهل ایمان حکم داده شده اند تا با طرز عبادات یهود مخالفت داشته باشند و چونکه یهود نیز دهم مُحرَّم را روزه می گیرند لذا برای ما مسلمانان حکم این است که همراه با دهم، تاریخ نهم یا یازدهم را نیز روزه بگیریم تا هم سنت اداء شود و هم با یهود مخالف باشیم. چنانچه حضرت عبد الله بن عباس رضی الله عنهما روایت می کند:
قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: صُومُوا يَوْمَ عَاشُورَاءَ، وَخَالِفُوا فِيهِ الْيَهُودَ، صُومُوا قَبْلَهُ يَوْمًا، أَوْ بَعْدَهُ يَوْمًا.
ترجمه: روز عاشورا را روزه بگیرید و با یهود مخالفت کنید، لذا یک روز قبل یا یک روز بعد آن را نیز روزه بگیرید.
(مسند احمد: حدیث ۲۱۵۴)

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀« مسائل شرکت - ۷ - »❀◈✵┅

شرکت صنایع:
مسئله۷:
یکی دیگر از اقسام شرکت عقود را «شرکت صنایع» می گویند که «شرکت تقبُّل» نیز گفته می شود. و شکل آن این است که به طور مثال، دو خیاط یا دو رنگریز با هم معاهده کنند که هر کار خیاطی یا کار رنگریزی که نزد هرکدام ایشان آمد بگیرند و هر اندازه مزدی که به دست بیاید، به حساب نصف یا یک سوم یا یک چهارم و غیره ... میان همدیگر تقسیم کنند. این صورت شرکت نیز جایز است.

مسئله۸: در اینگونه شرکت، اگر یکی از دو شریک کاری را گرفت، انجام دادن آنکار بر هر دو شریک لازم می گردد. اگر یک شریک لباسی را برای دوختن گرفت، صاحب لباس همانگونه که می تواند لباس را توسط این خیاط بدوزد، اجازه دارد لباس را توسط خیاط شریکش نیز بدوزد.
به همین ترتیب همانگونه که این خیاط می تواند مزد خیاطی را از صاحب لباس تقاضا کند، خیاط شریکش نیز اجازه دارد تا مزد دوختن را از صاحب لباس مطالبه نماید. و همانگونه که صاحب لباس با دادن مزد به خیاط اولی از عهدۀ پرداخت مزد بری الذمه می گردد، به همین گونه اگر مزد خیاطی را به شریک دوم  بدهد، در این صورت نیز از پرداخت مزد خیاطی بری الذمه خواهد گردید.

شرکت وجوه:
مسئله۹: یکی دیگر از اقسام شرکت عقود، «شرکت وجوه» است. یعنی هیچ کدام از این شریک ها نه سرمایه دارد و نه پیشه و حرفه ای، بلکه آنها با هم قرار بسته اند که از دوکان ها به قرض مال خریده آن را خواهیم فروخت.
در این شرکت نیز، هر یک از شرکاء وکیل شریک دیگر می باشد. و نفع در این قسم شرکت بر حسب تناسب شرکت شان تقسیم خواهد شد. یعنی اگر اشیای خریداری شده را نصف نصف مشترکاً قرار داده اند، نفع نیز نصف نصف تقسیم خواهد شد. و اگر مال خریداری شده را بر حسب دو سوم یا یک سوم مشترکاً قرار داده اند، در این صورت نفع نیز به حساب دو سوم یا یک سوم تقسیم خواهد گردید.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀« مسائل شرکت - ۵ - »❀◈✵┅

مسائل تقسیم کردن مال مشترک:
مسئله۱: اگر دو نفر به شراکت از بازار گندم خریدند، موجود بودن هر دو شریک در وقت تقسیم کردن گندم اکنون لازم نمی باشد. اگر یکی موجود بود و دیگری غایب، شریک موجود می تواند گندم را درست وزن نموده تقسیم کند و آنگاه حصۀ خود را جدا نماید، و هنگامی که حصۀ خود را جدا نمود، اکنون اجازه دارد در آن هر گونه تصرف نماید. مثلاً آن را برای خوردن و غیره استفاده کند. هرگونه تصرف وی در حصه اش جایز است.
همین حکم روغن، تیل، تخم مرغ و غیره اشیائی از این قبیل می باشد.
خلاصه هر چیزی که به شکلی است که یک عدد آن با دیگرش فرق چندانی ندارد، مثلًا تخم مرغ که همۀ آنها {تقریباً} برابر با همدیگر هستند، یا گندم که اگر آن را به دو حصه تقسیم کنند، هر حصۀ آن کُلاً مشابه حصۀ دیگر می باشد، حکم اینگونه اشیاء آنست که برای هر شریک جایز است تا در عدم موجودیت شریک دیگرش، آنها را تقسیم کند.
لیکن یک نکته را باید متوجه بود و آن اینکه اگر شریک دوم هنوز حصۀ خود را نگرفته بود که حصه اش به نحوی ضایع شد، چنانچه در مسائل شریک گفتیم، ضرر را در این صورت هر دو شریک متحمل خواهند شد.
و آن اشیائی که به گونه ای هستند که یک عدد آن با دیگرش فرق دارد، مثلاً انار، نارنج، و غیره امثال آنها ... حکم آنها این است که تقسیم کردن آنها تا هنگامی که هر دو شریک موجود نباشند جایز نیست.

مسئله۲: اگر دو نفر با هم شریکانه انار یا سیب و یا چیزی از این قبیل را خریدند و سپس یکی از آنها به جائی رفت، در این صورت برای شخص موجود جایز نیست تا چیزی از آنها را بخورد، بلکه باید منتظر باشد تا شخص دوم نیز بیاید و حصۀ خود را در مقابل او جدا کرده آنـگـاه بخورد. خوردن آن قبل از تقسیم کردن گناه می باشد.

مسئله۳: اگر دو نفر مقداری نخود بریان {یا گندم یا پُله یا هر چیز دیگری را که به وزن خرید و فروش می شود} مشترکاً خریدند، در این صورت جایز نیست تا آن را با حدس و تخمین تقسیم کنند، بلکه باید آن را درست وزن نموده تقسیم نمایند، اگر کمی و زیادی در یک جانب رخ داد، اینکار سود خواهد بود.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀« مسائل شرکت - ۳ - »❀◈✵┅

مسئله۶: اگر دو نفر با هم شرکت کردند و با هم موافقت نمودند که ده هزار از جانب من و ده هزار از جانب تو، تو این پول ها را گرفته تجارت «تکه» را شروع کن و هرچه نفع به دست آمد آن را نصف نصف میان هم تقسیم می کنیم. و سپس یکی از آنها ده هزار را تکه خریداری کرد، اما ده هزار شریک دوم به سرقت رفت، در این صورت هر مقدار مالی که شریک اول خریداری نموده است، در بین هر دو نفر مشترک می باشد، بنابرین او می تواند نصف قیمت آن را از شریک دوم بگیرد.

مسئله۷: اگر یکی از شریک ها مبلغ معیَّـنی از نفع را برای خود مشخَّص کند؛ مثلاً از نفع، هزار روپیه
یا یک هزار و پنجصد روپیه را من می گیرم و بقیۀ نفع از تو باشد، اینکار جایز نیست.

مسئله۸: هر مقداری که از مال تجارت دزدی شود{یا ضایع گردد}این ضرر بر دوش هر دو شریک خواهد بود، ضرر را یک جانب تنها متحمل نخواهد شد، حتی اگر یکی از دو شریک اقرار نیز کرده باشد که هرچه ضرر کردیم، بر عهدۀ من، و هرچه نفع نمودیم، نصف نصف تقسیم می کنیم، اینکار نیز جایز نمی باشد.

مسئله۹: هنگامی که معاملۀ شرکت {فاسد و} ناجایز گردید، معاهده ای که برای تقسیم نفع مشخَّص کرده بودند حالا هیچ اعتباری ندارد، بلکه در این صورت اگر سرمایۀ هر دو جانب مساوی بود، نفع نیز به طور مساویانه بین شریک ها تقسیم می شود. و اگر سرمایه برابر نبود، هر کسی که سرمایه اش بیشتر بود به حساب فیصدی سرمایه اش نفع بیشتری را خواهد یافت، مقدار طی شدۀ معاهدۀ آنها در تقسیم نفع همان زمانی اعتبار دارد که شرکت صحیح باشد، فاسد و ناجایز نگردیده باشد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀« مسائل شرکت - ۱ - »❀◈✵┅

مسئله۱: اگر کسی وفات کرد و مقداری مال و دارائی از خود بجا گذاشت، همۀ وارثانش در این مال و دارائی اش شریک می باشند، و هیچ کسی تا هنگامی که از همۀ وارثانش اجازه نگرفته است، اجازۀ استفاده از این مال و دارائی را ندارد. اگر شخصی آن را استعمال کرد و از آن استفاده نمود، گناهکار می گردد.

مسئله۲: اگر دو شخص پول های خود را یکجا نموده با آن {مثلاً} مقداری ظروف خریداری کردند، اکنون هر دو در ملکیّت آن ظرف ها شریک یکدیگر اند، و هیچ کدام بدون اجازۀ دیگری نمی تواند ظرف ها را استعمال کند یا بفروشد و یا به کرایه بدهد و غیره ...

مسئله۳: اگر دو نفر پول های خود را با هم یکجا نموده به شرکت چیزی مانند انار، نارنج، سیب، بادرنگ، خربوزه یا تربوز و امثال آنها {که به حساب دانه ای خرید و فروش می شود} را خریدند، و چون این اشیاء را آوردند، یکی از آن دو نفر در آنجا موجود نبود و جائی دیگر رفته بود، اکنون شریک موجود اجازه ندارد آن اشیاء را به تنهائی تقسیم نموده حصۀ خود را خود گرفته و حصۀ شریک غیر موجود را جداگانه بگذارد که چون او آمد، حصۀ خود را خواهد گرفت.
تقسیم کردن چنین اشیائی بدون موجودیت هر دو شریک جایز نیست. و اگر یکی از آنها حصۀ خود را جدا نموده خورد {یا فروخت}، مرتکب گناه بزرگی می گردد.
البته اگر جنسی که به شرکت خریده اند چیزی {هست که به حساب وزن خرید و فروش می شود} مثلاً گندم یا لوبیا یا امثال آنها ... و یکی از شریک ها حصۀ خود را جدا نموده برداشت و حصۀ شریک غیر موجود خود را بعد از آمدنش به او تسلیم کرد، اینکار در این صورت جایز است.
اما باید متوجه بود که اگر مقداری یا کُل حصة شریک غیر حاضر قبل از آنکه حصـه اش
را بگیرد، در این صورت به سرقت برود یا ضایع گردد، این ضرر مربوط حصۀ هر دو شریک دانسته خواهد شد، و شریک غیر حاضر در حصۀ شریک حاضر شریک خواهد بود.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎

🎊 💐💐(( منکرات مروج در عید ))💐💐 🎉

💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎

طبیعی است که گاهی خوشی زیاد سبب فراموشی می گردد و چه بسا انسان بر اثر خوشی زیاد یا غم زیاد دچار گمراهی می شود، بنابرین روز عید که در واقع یک نوع اظهار بندگی و خوشی به خاطر موفقیت در عبادت است مردم آن قدر مصروف خوشی می شوند که هدف بندگی که اساس این اعیاد هست فراموش می شود؛ لذا ذیلاً برخی از منکراتی که غالبا در روزهای عید برخی از مردم مرتکب آنها می شوند را ذکر می کنیم تا باشد که با پرهیز از آنها عیدی خدا پسندانه و مبارک داشته باشیم.

💐 آرایش کردن با تراشیدن ریش چنانکه خیلی از جوانان برای تراشیدن ریش خود و یا به اصطلاح آنها اصلاح کردن در دکان های آرایش گری صف می‌کشند و یا خود تیغ و قیچی گرفته و این حرام را مرتکب می شوند و عیدی را که یک نوع عبادت است با امر حرامی آغاز می کنند در حالی که حضرت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می فرمایند: خالفوا المشرکین اوفروا اللحی و احفوا الشوارب.
یعنی در طرز زندگی با مشرکان مخالف باشید. (آنها ریش می تراشند) شما برعکس ریش بگذارید...

💐 تشبیه کردن خود به کفار و یا فُساق در مدل لباس، ریش، عملکرد ها، طریقۀ ملاقات و غیره. در حالی که آنحضرت صلی الله علیه وسلم می فرمایند: من تشبه بقوم فهو منهم. هر کسی خود را مشابه یک گروه بسازد از همان گروه شمرده خواهد شد.

💐 مصافحه (دست دادن) و یا مجالست و هم نشینی با زنان نامحرم در حالی که در حدیث شریف می آید: اگر در سر انسانی سوزنی فرو رود بهتر از آن خواهد بود که زنی را لمس کند که به برایش حلال نیست.

💐 وارد شدن در خانه ای که زن تنها است و مرد خانه نیست. برخی برای آن که مثلاً رسم را بجا کرده باشند چه مرد در خانه باشد و یا نباشد وارد خانه می شوند در حالی که در حدیث می آید:
برحذر باشید از وارد شدن بر زنان. مردی از انصار عرض کرد یا رسول الله برادر شوهر و امثال آن را برای زن چگونه می بینید؟ فرمودند: برادر شوهر و امثال آن برای زن حکم مرگ را دارند.

💐 بیرون آمدن زنان با حالت بی حجابی و آرایش های غلیظ در حالی که خداوند عزوجل زنان را از چنین حالتی منع می فرمایند.

💐 میله ها و تفریح های نامشروع و آلوده با انواع گناهان.

💐 استفاده مردان از حنا (خینه) برای دست و پای خود به عنوان زینت و آرایش.

💐 جنگ دادن حیوانات مثل خروس و غیره.

💐 برگزاری مسابقات و یا بازی های که در آن قمار انجام می گیرد.

💐 اسراف و زیاده روی در مصارف و اموری که هیچ منفعت و مصلحتی در آن نیست.

💐 ترک جماعت به بهانه های عید گردی.

💐 همدردی نکردن با فقرا و مساکین، طوری که فرزندان اغنیاء در عیش و نوش و خوشی قرار دارند و فرزندان فقرا در سختی و کم دستی.

💐 تکلف در رسم و رواج ها، اگر دارد و یا ندارد باید حتماً سفره ای با انواع میوه ها و دیگر اشیاء مزین کند.

💐 کل عشرۀ اخیر رمضان و عشرۀ اول ذی الحجه یا حداقل نصف آن ها که از بهترین و مبارک ترین اوقات سال می باشد صرف بازار گردی و خرید و فروش، آن هم در بدترین وضعیت اختلاط زن و مرد. سر و صدا و دیگر ناهنجاری ها که اصلاً در شأن جامعۀ اسلامی و ا ین ایام مبارک نمی باشد.

💐 در لباس ها و سفره ها بر یک دیگر فخر فروشی نمودن و به اصطلاح هم چشمی داشتن.

💐 رعایت نکردن آداب در پوشیدن لباس از قبیل اسبال ازار و غیره.

💐 به جای تکبیر گفتن که در ایام عید مستحب است، سرو صدا راه انداختن و بوق و آرن زدن با موتر و موتور سایکل و غیره.

💐 استفاده کردن از پتاقی و آتش بازی که از رسم های اعیاد آتش پرستان بوده؛ علاوه بر اینکه در این امر تشبُّه با کفار است یک نوع ایجاد رعب و وحشت می باشد که خود در حدیث به طور صریح ناجایز خوانده شده است و چه بسا سبب سکته و یا سقط جنین و دیگر مشکلات می شود. بنابرین دکان داران و نیز اولیای فرزندان در این باره کاملا مسئول بوده و از نظر دنیوی و اخروی باید جوابگو باشند.

💐 سوگواری کردن برخی از فامیل ها در ایام عید برای مرده گان، با وجود گذشت زمان مشروع سوگ.

به امید آن که جامعۀ ما از منکرات خالی شده و به سوی پاکی ها گامزن شود.

مولوی اسماعیل موفق
۲۵/ رمضان/۱۴۳۸
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
در فیسبوک: fb.me/RaheFalaah
/channel/RaaheFalaah/1316

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ کتاب البیع - ۵ -﴾❈•••┈

مسائل تعیین قیمت - ۲ -:

مسئله ۴: اگر فروشنده ای به خریدار گفت؛ شما این جنس را بگیرید، ضرورتی به تعیین قیمت آن نیست، هرچه قیمت اصلی آن بود همان را از شما می گیرم، من از شما چگونه پول بیشتری می توانم بگیرم، و یا به خریدار گفت؛ شما آن را بگیرید، من بعداً پرسان نموده هرچه که قیمتش بود به شما خواهم گفت، یا به خریدار گفت؛ همین چیز را فُلانی نیز خریده است، شما نیز همان قیمتی را بدهید که او داده است، یا به خریدار گفت؛ هرچه که دل شما می خواهد همانقدر بدهید، من انکار نمی کنم و هرچه بدهید قبول دارم، یا به خریدار گفت؛ از بازار پرسان کنید، هر چه قیمت آن بود، همان را بدهید، یا اینکه گفت؛ این را به فُلانی نشان بدهید، هر قیمتی که او گفت شما همان قیمت را به من بدهید ... بیع در تمام این صورت ها فاسد می باشد.
البته اگر قیمت آن جنس در همانجا {مجلس} مشخَّص و متعیَّن گردید، و سببی که بیع را فاسد گردانیده بود از بین رفت، بیع درست خواهد شد. و اگر علَّت فساد بیع، بعد از تغییر جای خریدار یا فروشنده از میان رفت، در این صورت بیع قبلی فاسد گردیده است. البته خریدار و فروشنده بعد از زایل شدن علَّت فساد بیع، می توانند از سر نو معامله {بیع} کنند.

مسئله ۵: اگر کسی از دکاندار معیَّنی، سودای مورد ضرورت خانه را می گرفت، به طور مثال یک روز یک کیلو ماش، روز دیگر نیم کیلو تُرشی، و روز دیگری دو کیلو روغن و غیره ... می آورد و دربارۀ قیمت آنها پرسان نمی کرد و به این فکر است که هر زمانی با دکاندار حساب کردم هرچه پولش شد به او می دهم، این بیع درست است.
به همین صورت اگر مریضی نسخۀ خود را به عطار {یا دوا فروشی} معیَّـنی می فرستاد و دواهای خود را از وی می گرفت و قیمت آنها را نمی پرسید و به این فکر بود که هر وقتی بهبود یافتم، هرچه پول دواهایش می شد به او می پردازم، این بیع نیز صحیح است.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ کتاب البیع - ۳ -﴾❈•••┈

مسائل خرید و فروش - ۳ -:

مسئله ۷: اگر کسی به شخص دیگری گفت که این گردنبند مرواید را به صد روپیه به تو فروختم، و خریدار در جواب گفت که پنج مروارید آن را گرفتم، یا گفت من نصف مروارید هایش را خریدم، در این صورت تا هنگامی که فروشنده بر آن راضی نباشد، بیع انجام نمی گیرد.
زیرا فروشنده قیمت مجموعۀ گردنبند را گفته بود {نه یک یک مرواریدها را} بنابرین تا زمانی که او راضی نباشد، خریدار اجازه ندارد تعدادی از مرواریدهای گردنبند را بگیرد و تعدادی را نگیرد. اگر خریدار می خواهد گردنبند را بگیرد، باید تمام گردنبند را بگیرد.
البته اگر فروشنده گفته باشد که هر دانۀ مرواید را به یک روپیه به تو دادم، و بناءً خریدار گفت که پنج دانۀ آن را من خریدم، در این صورت بیع در پنج دانۀ مروارید انجام شده است و همان پنج دانۀ مروارید به فروش رسیده است.

مسئله ۸: اگر کسی چهار چیز مختلف داشت و گفت که همۀ اینها را به تو به چهار روپیه فروختم، خریدار در این صورت اختیار ندارد بدون رضایت فروشنده بعضی از آنها را بگیرد و بعضی آنها را نگیرد، زیرا فروشنده می خواهد همۀ آن اشیاء را یکجا بفروشد.
البته اگر فروشنده هر یکی از آن اشیاء را جداگانه نرخ بگذارد، در این صورت خریدار اجازه دارد تا بعضی از آنها را بخرد و بعضی را نخرد.

مسئله ۹: در خرید و فروش، لازم است تا جنس مشخَّص و معلوم باشد و چنان امر مبهمی در آن وجود نداشته باشد که سر انجام به جنگ و جدال بکشد. به همین صورت قیمت و نرخ جنس باید معلوم و متعیَّن باشد. اگر جنس مشخّص و معلوم نبود و یا نرخ آن واضح و متعیَّن نبود، بیع در این صورت صحیح نمی باشد.

مسئله ۱۰: اگر کسی جنسی را به مبلغی خریداری کرد، و اکنون فروشنده به خریدار می گوید که تو نخست پول را بده، آنگاه من جنس را به تو می دهم، و خریدار می گوید که تو نخست جنس را بده، آنگاه من پول را به تو می دهم، در این صورت نخست پول را به فروشنده خواهیم داد و سپس جنس را به مشتری. فروشنده در این صورت اختیار دارد كه تا آنگاه که پول را نگیرد، جنس را به مشتری ندهد.
و اگر هر دو جانب یک چیز یا یک جنس مال را با یکدیگر تبادله می کنند، مثلاً هر دو جانب، پول نقد {مثلاً دالر به افغانی یا افغانی به دالر} را تبادله می کنند و یا تکه را در مقابل تکه تبادله می نمایند، و چنین اختلافی میان ایشان رو داد، در این صورت به هر دوی ایشان گفته خواهد شد تا هر دو در یک زمان آن را دست به دست یکدیگر بدهند.(۱)
ا..................
(۱)  مسئله: همانگونه که بیع زبانی یا داد و   گرفت «تعاطی» جایز است، معاملة تحریری نیز صحیح است و همچنین معامله تلفونی نیز درست است.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ کتاب البیع - ۱ -﴾❈•••┈

مسائل خرید و فروش - ۱ -:
مسئله ۱: هنگامی که کسی به شخص دیگری گفت: من این چیز را به این مبلغ فروختم، و شخص دیگر گفت: من آن را خریدم، در این صورت معامله منعقد گردیده و آن چیز فروخته شده است، و شخصي که آن شی را خریداری نموده، مالک آن گردیده است.
حالا اگر فروشنده بخواهد آن را نفروشد و نزد خود نگهدارد یا خریدار بخواهد آن را نخرد، هیچ یک نمی تواند خلاف معامله کنند. فروشنده باید آن را بدهد و خریدار باید آن را بگیرد.
این خرید و فروش را در اصطلاح «بیع» می گویند.

مسئله ۲: هنگامی که کسی به شخص دیگری گفت؛ من این چیز را به مبلغ ده روپیه به تو فروختم و آن شخص دیگر گفت قبول دارم، یا بر این قیمت راضی هستم، آن را گرفتم، معامله در تمام این صورت ها منعقد گردیده و آن شی فروخته شده است. اکنون نه فروشنده اختیار دارد تا جنس را ندهد و نه خریدار اختیار دارد آن را نخرد. لیکن این حکم همان زمانی می باشد که خرید و فروش هر دو جانب در یکجا و در یک مجلس صورت گرفته باشد.
{این را در اصطلاح «ایجاب و قبول» می گویند}.

اگر یکی از آنها به دیگری گفت که این را به مبلغ چهار روپیه به تو فروختم، و شخص دیگر با شنیدن لفظ چهار روپیه چیزی نگفت، بلکه از جایش برخاست و حرکت کرد، یا به خاطر مشوره با کس دیگري و یا به خاطر انجام کار دیگری رفت، و جایش تغییر نمود، و سپس گفت که آن را به چهار روپیه خریدم، در این صورت بیع انجام نشده و آن شی هنوز فروخته نشده است. البته اگر بعد از این گفته اش، فروشنده بگوید؛ آن را دادم، یا بگوید که بگیر، در این صورت معامله منعقد شده و آن شی به فروش رسیده است.

به همین صورت اگر فروشنده {بعد از گفتن نرخ} برخاسته حرکت کند یا به خاطر انجام کار دیگری برود و آنگاه خریدار بگوید؛ من آن را خریدم یا گرفتم، در این صورت نیز معامله هنوز  انجام نیافته و آن شی هنوز فروخته نشده است.

خلاصه هنگامی که {ایجاب و قبول در یک مجلس بود، یعنی هنگامی که} هر دو جانب، معامله را در یک نشست طی نمودند، آنگاه آن شی {جنس} به فروش می رسد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

و ما تنها یک قول داریم فقط تصریح. و چرا نه، در حالی که یزید عادت به شکار با پلنگ داشت و با نرد بازی می کرد و معتاد شراب بود.
(حیاة الحیوان للدمیری: ۳۰۶/۲)

(۷) - حافظ ابن حَجَر عَسقلانی رحمه الله متوفی ۸۵۲ ق:
ایشان می فرماید: وَلَمْ تَقَعْ لَهُ فِی الْمُسْنَدِ رَوَایَةٌ وَإنَّمَا لَهُ مُجَرَّدُ ذِکْرٍ.
ترجمه: در مسند روایتی از او وجود ندارد و فقط ذکری از او شده است.
(تعجیل المنفعة لابن حَجَر: ۳۷۳/۲ شمارۀ ۱۱۸۹)
و در جایی دیگر می نویسد: وَلَیْسَتْ لَهُ رَوَایَةٌ تُعْتَمَدُ.
ترجمه: یزید هیچ روایتی ندارد که قابل اعتماد باشد.
(تهذیب التهذيب لابن حَجَر: ۱۸۵/۷)
و همچنین نوشته است که صحابۀ کرام و غیرهم که با یزید مخالفت کردند به سبب ظالم و فاسق بودنش مخالفت کردند.

(۸) - حضرت شاه ولی الله دهلوی رحمه الله متوفی ۱۱۷۲ ق:
ایشان می فرماید: یزید از میان آن دوازده خلیفه نیست زیرا تا عرصۀ زیادی حکومتش استحکام نیافت و همچنین دارای سیرت بد بود.
(قُرَّة العینین: ص ۲۴۱)

(۹) - حضرت مولانا محمد قاسم نانُوتَوِی رحمه الله متوفی ۱۲۹۷ ق:
ایشان می نویسد: هنگامی که امیر معاویه رضی الله عنه یزید پلید را ولی عهد خود مقرَّر نمود فسق یزید هنوز ظاهر نشده بود و اگر چیزی در خفا می کرد خبرش به حضرت معاویه نرسیده بود.
(مکتوبات شیخ الاسلام: ۲۷۲/۱)

(۱۰) - حضرت مولانا رشید احمد گَنْگُوهی رحمه الله متوفی ۱۴۲۳ ق:
ایشان می نویسد: از کافر گفتن یزید احتیاط باید کرد ولی او بدون شکی فاسق بود.
(فتاوی رشیدیه: ص ۴۹)

(۱۱) - حکیم الامت حضرت مولانا اشرف علی تهانوی رحمه الله متوفی ۱۳۶۲ ق:
ایشان می نویسد: یزید فاسق بود و ولایت فاسق مختلف فیه است.
(امداد الفتاوی: ۵۶۴/۴)

(۱۲) - حضرت مولانا سید حسین احمد مَدَنِی رحمه الله متوفی ۱۳۷۷ ق:
ایشان می نویسد: بعد از وفات امیر معاویه رضی الله عنه یزید آشکارا به فسق و فجور آلوده شده بود.
(مکتوبات شیخ الاسلام: ۲۶۶/۱)

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

هفتاد و دو همراه حضرت حسین رضی الله عنه در این معرکه شهید شدند و هشتاد و هشت تن از دشمن کشته. ظلم بالای ظلم آنکه دشمنان سر حضرت حسین رضی الله عنه را از بدن جدا ساخته نزد ابن زیاد بردند و آن بدبخت با نهایت گستاخی لبان نواسۀ رسول را با کارد پاره کرد و به جسد ایشان توهین نمود. او به یزید خط نوشت که من سر حسین را قلم کرده ام.
(البدایة والنهایة: ۵۷۴/۴ تا ۶۰۲ و تاریخ ابن خلدون: ۵۲۹/۲ تا ۵۴۸)

با غروب آفتاب روز دهم محرَّم، تاریخ انسانی این واقعۀ دردناک را به چشم دید و زمین رنگین به خون تا ابد در سینۀ خود نوشت که «سردار جوانان بهشت و چشم و چراغ خاندان نبوُّت، درخت اسلام را با خون خود سیراب ساخته داستانی جاویدان چون مشعل راه برای نسل های آیندۀ اسلام از خود برجا نهاد».

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۹-))❀◈┅

فضائل و مناقب نواسۀ رسول سیّدنا حضرت حسین رضی الله عنه:
برای فضیلت حضرت حسین رضی الله عنه همین قدر کافیست که ایشان نواسۀ رسول خدا صلی الله علیه وسلم می باشد. همچنین در چندین احادیث شریف فضیلت و قدر و منزلت ایشان مذکور است. مثلاً:

(۱) - حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:
الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ ابْنَايَ، مَنْ أَحَبَّهُمَا أَحَبَّنِي، وَمَنْ أَحَبَّنِي أَحَبَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ.
ترجمه: حسن و حسین فرزند من هستند. هر کسی با آنها محبت دارد او با من محبت دارد و هر کسی با من محبت دارد الله با او محبت می دارد و هر کسی که الله با او محبت داشته باشد او را به بهشت می برد.
(مُستدرک حاکم: حدیث ۴۸۱۹)

(۲) - حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند: «اَلحَسَنُ وَالحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الجَنَّةِ».
ترجمه: حسن و حسین سردار جوانان جنت هستند.
(جامع الترمذی: حدیث ۳۷۶۸ باب مناقب الحسن والحسين)

(۳) - عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَمَعَهُ حَسَنٌ وَحُسَيْنٌ هَذَا عَلَى عَاتِقِهِ، وَهَذَا عَلَى عَاتِقِهِ، وَهُوَ يَلْثِمُ هَذَا مَرَّةً، وهَذَا مَرَّةً.
ترجمه: از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که یکبار رسول الله صلی الله علیه و سلم با حضرت حسن و حسین نزد ما تشریف آوردند. حضرت حسن بر یک شانۀ آنحضرت سوار بود و حضرت حسین بر شانۀ دیگر آنحضرت، و آنحضرت صلی الله علیه و سلم یکبار این را می بوسید و یکبار آن را.
(مسند احمد: حدیث ۹۶۷۳)

(۴) - روایت است که حصرت حسین رضی الله عنه به جنازه ای رفت و حضرت ابوهریره رضی الله عنه نیز با ایشان بود. در هنگام بازگشت حضرت حسین رضی الله عنه کمی احساس خستگی نموده استراحت نمود. چون حضرت حسین رضی الله عنه دراز کشید حضرت أبوهریره رضی الله عنه شروع به پاک کردن گرد و غبار پاهای ایشان کرد. سیّدنا حسین رضی الله عنه با مشاهدۀ این از یک صحابی بزرگوار و سن رسیده احساس شرم نموده فرمود: شما چرا اینکار را می کنید؟ حضرت ابوهریره رضی الله عنه گفت: مرا بگذارید کارِ خود را بکنم. قسم بخدا آن فضل شما را که من می دانم اگر دیگران بدانند شما را بر گردنها و شانه های خود خواهند گردانید.
(سیر اعلام النبلاء از ذهبی: ۱۹۳/۳)

(۵) - در روایتی وارد است که حضرت عبد الله بن عباس رضی الله عنهما که در سن و سایر اوصاف از حضرت حسین رضی الله عنه بزرگتر بود یکبار حضرت حسین رضی الله عنه را با احترام بسیار بر مرکب سوار نمود. راوی حدیث چنین احترام فراوان را مشاهده نموده پرسید که این شخص کیست؟ حضرت عبد الله بن عباس رضی الله عنهما فرمود: این شخص نواسۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم حضرت حسین رضی الله عنه است و این منَّت بسیار بزرگ خداوند بر من است که فرصت داد تا حضرت حسین را با این گونه احترام بر مرکب سوار کنم.
(مختصر تاریخ ابن عساکر: ۱۳۸/۷)

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۷-))❀◈┅

مقام صحابۀ کرام:
عقیدۀ اهل سنت و جماعت اینست که اَلصَّحَابَةُ کُلُّهُمْ عَدُوْلٌ. یعنی صحابۀ کرام رضی الله عنهم همگی عادل، راستکار، صالح و امین بودند.
(مقدمۀ ابن صلاح: ۵۰ و مرقاة المفاتيح ملا علی قاری: ۳۳۰/۱)

قرآن مجید و احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز این نظریه را تائید می کنند.
چند دلائل عرض می شود:

(۱) - خداوند می فرماید:
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ.
ترجمه: و سبقت کنندگان نخست از مهاجرین و انصار و آنانی که پیروی کردند از ایشان به نیکوئی، خوشنود شد خدا از این جماعه و اینها خوشنود شدند از خدا. (التوبة ۱۰۰)

(۲) - خداوند در جای دیگر قرآن می فرماید: لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ.
ترجمه: (ای محمد) بی شک خداوند از آن مومنان (صحابه) راضی شد که در زیر درخت با تو بیعت کردند. (الفتح ۱۸)

الله متعال در هر دو آیت مقام و مرتبه و عظمت صحابۀ کرام رضی الله عنهم را بیان فرموده است و به همراه آن خوشنودی و رضای خود از ایشان را نیز اعلان نموده است.

فضیلت صحابه در احادیث شریف نیز وارد است.
(۱) - قَالَ رَسُولُ الله صلَّى الله عليه وسلَّم:
«لاَ تَسُبُّوا أَصْحَابِي؛ فَإِنَّ أَحَدَكُمْ لَوْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا أَدْرَكَ مُدَّ أَحَدِهِمْ وَلاَ نَصِيفَهُ.
ترجمه: اصحاب مرا مورد طعن و تشنیع قرار ندهید. زیرا اگر یکی از شما برابر با کوه اُحُد طلا خیرات کند حتی برابر با یک مشت یا نیم مشت خیرات هیچ کدام آنها نیز نخواهد شد.
(صحیح البخاری: حدیث ۳۳۹۷ و صحیح مسلم: حدیث ۴۶۱۱)

(۲) - اَکْرِمُوْا اَصْحَابِی.
ترجمه: اصحاب مرا اکرام و اعزار کنید.
(المعجم الأوسط للطبرانی: حدیث ۲۹۲۹)

از این بیان های روشن قرآن و سنت ثابت می شود که صحابۀ کرام معیار حق هستند، پروانۀ رضای الٰهی را کسب کرده اند، و برای اُمت مُسلِمه ستاره های درخشان هدایت می باشند، و خلاف ایشان هیچ گونه طعن و تشنیع و بدگویی و بدزبانی هرگز جایز نیست.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۵-))❀◈┅

بدعتها و رسم های ممنوعۀ ماه مُحرَّم - ۲ -:
نکاح و عروسی نکردن در مُحرَّم:
در بین بعضی مردم مشهور شده که نکاح و عروسی و محافل خوشی در ماه مُحرَّم خصوصاً در عشرۀ اول آن حرام است و محافل شادی در این ماه خیر و برکت ندارند و منحوس می باشند. حتی بعضی افراد درس خوانده و تحصیل کرده نیز مبتلای این خیالات هستند.
این خیال غلط است. در شریعت چنین چیزی وجود ندارد. نکاح و عروسی نه در ماه مُحرَّم و نه در هیچ ماه دیگری ممنوع نمی باشد. همچنین شریعت حکم نموده است که بیش از بیش در این ماه عبادت کنیم و نکاح خود یک عبادت است، زیرا توسط نکاح تقوٰی در انسان پیدا می شود و تقوٰی موجب قُرب الٰهی می باشد.
در حدیثی آمده است:
قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا تَزَوَّجَ الْعَبْدُ فَقَدْ كَمُلَ نِصْفُ الدِّينِ، فَلْيَتَّقِ اللهَ فِي النِّصْفِ الْبَاقِي.
ترجمه: حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: هنگامی که کسی ازدواج می کند نصف دینش کامل می شود. پس بر او لازم است تا در نصف باقی از خدا بترسد.
(شعب الایمان للبیهقی: ۵۱۰۰)
خلاصه اینکه نکاح و عروسی در این ماه ممنوع نیست.

نذر امام حسین رضی الله عنه:
بسا کارهای است که مردم در عشرۀ مُحرَّم به التزام انجام می دهند مثلاً بنام حضرت امام حسین رضی الله عنه نذر می کنند و غذا پخته و شربت ساخته توزیع می کنند و آن را کار ثواب می دانند. اما اینها شرعاً قبائحی دارد.
اولاً پختن و تقسیم غذا و ساختن و توزیع شربت بنام امام حسین رضی الله عنه بطور خاص در عشرۀ مُحرَّم ازدیادآوری در دین شمرده می شود و ازدیادآوری در دین را بدعت می گویند که حرام می باشد.
ثانیاً مردم در اینکار عقیدۀ غلطی دارند و آن اینکه حضرت حسین رضی الله عنه در کربلا گرسنه و تشنه به شهادت رسید و این غذا و شربت گرسنگی و تشنگی ایشان را دور می کند. این عقیده غلط بوده حقیقت ندارد.

تصوُّر نحس بودن کاروبار در دهم مُحرَّم:
بعضی ها می گویند کاروبار و تجارت و کار کردن در روز دهم مُحرَّم نحس است و موجب فقر و تنگدستی در سراسر سال می شود لذا نباید در روز دهم مُحرَّم کار کرد.
این عقیده ساختگی و غلط است، زیرا شریعت چنین منعی نکرده است. مردم از جهالت کار و بار در این روز را ترک کرده در مجالس نوحه خوانی و عزاداری شرکت می کنند، در حالی که همین مجالس گناه سبب تنگدستی و تقلیل روزی می گردد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم -۳-))❀◈┅

توسُّع بر اهل و عیال در عاشوراء:
در روز دهم مُحرَّم مطابق استطاعت خود فراخی کردن در مخارج اهل و عیال از عواید حلال، وسیلۀ برکت در رزق و روزی و سبب نجات از فقر و محتاجی می باشد. حضرت جابر رضی الله عنه روایت می کند که جناب رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
مَنْ وَسَّعَ عَلَى نَفْسِهِ وَأَهْلِهِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَائِرَ سَنَتِهِ.
ترجمه: هر کسی در روز عاشورا (در مصارفِ) خود و اهل و عیال خود فراخی کند الله متعال در سایر سال بر او فراخی خواهد نمود.
(الاستذکار لابن عبد البر: ۳۳۳/۳ بَابُ صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ)

یعنی اثر این عمل مبارک آنست که در نتیجۀ آن الله متعال رزق و روزی سراسر سال این شخص را فراخی و وسعت می بخشد. به همین جهت صحابی جلیل القدر حضرت جابر رضی الله عنه، محدّث مشهور یحیی بن سعید رحمه الله و امام و فقیه معروف سفیان بن عُیُیْنَه رحمه الله می فرمایند که آن را آزمودیم و تجربه کردیم، درست و صحیحش یافتیم.
(الاستذکار لابن عبد البر: ۳۳۳/۳ بَابُ صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ)

لیکن باید متوجه بود که امور مذکورۀ بالا را در همان درجه و در همان حدودی که وارد شده باید قرار داد و بر آن عمل کرد. از افراط و تفریط باید اجتناب گردد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅◈❀((فضائل ومسائل ماه مُحَرَّم- ۱ -))❀◈┅

مُحَرَّم اولین ماه سنۀ اسلامی:
ماه مَحرَّم الحرام اولین ماه سنۀ اسلامی است که فضایل و برکات بی مثال دارد. بزرگی تاریخی این ماه در جای خود مُسَلَّم است ولی حرمت آن و بیان اعمال مخصوص آن توسط حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، عظمت این ماه مبارک را بسیار درخشان تر گردانیده است.

بسا از واقعات مهم تاریخ اسلام در این ماه پیش آمده اند و مبالغه نخواهد بود اگر بگوئیم که بیشتر وقایع مهم و درس آموز تاریخ در همین ماه رو داده است.

بناءً ورود ماه مُحرَّم چنانکه مژدۀ سال جدید را می دهد همچنان امت اسلامی را از آن واقعات و حوادثی که باید آز آنها آگاه باشند نیز خبر می دهد.

علامت مِلَل زندۀ دنیا اینست که از تاریخ خود، وقایع و کارنامه های اسلاف خود بی خبر نمی باشند. آغاز ماه مُحرَّم فرصتی فراهم می سازد تا از آن حقایق تاریخی باخبر شویم.

آغاز تقویم هجری قمری:
تقویم مسلمانان از تاریخ هجرت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از مکۀ مکرمه به مدینۀ منوَّره آغاز می شود. مسلمانان قبل از آن تاریخ را از سال نبوَّت یا آخرین حج رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حساب می کردند و تقویمی مشخص نداشتند. در میان اهالی عرب، وقایع مختلفی مشهور بودند و آنها تقویم خود را بر آن وقایع اساس نهاده بودند مانند جنگ بسوس، جنگ داحس، جنگ فجار، عام الفیل و غیره... (الکامل از ابن اثیر: ۱۳/۱ و ۱۴ دار الکتب العلمیه) لذا نیاز مبرم به تعیین تقویم نمی دیدند.

هنگامی که حضرت عمر فاروق رضی الله عنه منصب خلافت را عهده دار شد، سلسلۀ فتوحات اسلامی گسترش پیدا کرد و به این جهت برعلاوۀ بلاد عرب، حکومت اسلامی در سایر ممالک عجم نیز بر اقتدار آمد، لذا در سطح فردی و اجتماعی نیاز مبرم دیده شد تا تقویم اسلامی رسماً مقرَّر گردد.

چنانچه خلیفۀ ثانی حضرت عمر فاروق رضی الله عنه با اصحاب کرام مشورت نمود و تاریخ و تقویم اسلامی را تعیین فرمود. آنها واقعۀ هجرت نبوی صلی آله علیه وسلم را سرآغاز تاریخ اسلامی قرار دادند.
(تاریخ دمشق از ابن عساکر: ۴۴/۱)

صحابۀ کرام رضی الله عنهم همچنین اتفاق کردند که اولین ماه سال قمری اسلامی را از ماه مُحرَّم شروع کنند و به این صورت سال اسلامی از ماه مُحرَّم آغاز گردید.
(المختصر فی أخبار البشر از ابو الفداء: ۸۰/۱)

عمل حضرت عمر رضی الله عنه سنت است:
حضرت عمر فاروق رضی الله عنه و دیگر صحابۀ کرام ماه مُحرَّم را اولین ماه تقویم اسلامی قرار دادند و به سبب این عمل ایشان اینکار برای ما در درجۀ سنّت می باشد، زیرا حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم چنانچه روش و طریقۀ خویش را سنت قرار دادند به همین صورت روش و طریقۀ خلفای راشدین رضی الله عنهم را نیز سنت قرار داده اند.

هر یک از صحابۀ کرام رضی الله عنهم به تنهائی خود ستارۀ درخشان آفتاب هدایت است، اما خلفای راشدین رضی الله عنهم در بین ایشان بالترتیب چنان از مرکز نبوت فیض حاصل کردند که از حیث المجموع از سایر صحابه افضل و اعلی می باشند.

الله متعال متصلاً بعد از رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم این بزرگان را خلافت و نیابت ترویج و اشاعت دین را بر روی زمین عطا فرمود. به همین سبب است که پیغمبر خدا صلی الله علیه و سلم ایشان را معیار حق قرار داده مسلمانان را به پیروی ایشان امر فرموده اند. چنانچه حضرت عرباض بن ساریه رضی الله عنه روایت می کند که جناب پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند:
فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ.
ترجمه: سنت مرا و خلفای راشدین مرا محکم بگیرید.
(سنن ابی داود: حدیث ۴۰۳۷ أوَّلُ كِتَابِ السُّنَّةِ، بَابٌ فِي لُزُومِ السُّنَّةِ)

حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم در این حدیث شریف، عمل کردن بر سنت خویش و سنت خلفای راشدین را بر مسلمانان لازم قرار داده اند. حضرت عمر فاروق رضی الله عنه ابتدای تاریخ اسلام را بر واقعۀ هجرت نبوی اساس نهاد و سال اسلامی را از ماه مُحرَّم آغاز نمود. لذا برای ما مسلمانان انجام دادن معمولات زندگی خویش مطابق این تقویم اسلامی عملکرد بر سنّت محسوب می شود.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀« مسائل شرکت - ۶ - »❀◈✵┅

بعضی از اقسام شرکت و مسائل آنها:
شرکت بر دو قِسم است. یکی را «شرکت املاک» می گویند، و مثالش اینست که شخصی بمیرد و در ترکه اش چند نفر شریک باشند، یا دو نفر پول خود را یکجا نموده چیزی را مشترکاً بخرند، و یا کسی چیزی را به دو نفر هبه {بخشش} کند. حکم این قسم شرکت این است که برای هیچ کدام آنها جایز نیست در آن شی بدون اجازۀ شریک دیگرش تصرفی نماید.
قسم دوم شرکت را «شرکت عقود» می گویند و مثالش آنست که دو نفر با هم معـاهده کنند که من و تو با همدیگر شریکانه تجارت می کنیم.
شرکت عقود اقسام زیادی دارد. اقسام و احکام آن به شرح ذیل است:

شرکت عِنان و اقسام آن:
مسئله۱: یکی از جمله اقسام شرکت عقود، «شرکت عِنان» است، و آن اینکه مثلاً دو نفر، هر کدام مقداری پول جمع کرده باهم معاهده کنند که با این پول، لباس، گندم یا چیز دیگری خریداری نموده تجارت نمایند.
شرط در این قسم شرکت اینست که سرمایۀ هر دو جانب، پول نقد باشد. اگر هر دو جانب مقداری مال و اسباب را نیز شامل سرمایه نموده بخواهند تجارت نمایند، و یا سرمایه از یک جانب، پول نقد باشد و از جانب دیگر غیر نقد، شرکت صحیح نمی باشد.

مسئله۲: در «شرکت عِنان»، این جایز است که مقدار پول از یک جانب بیشتر و از جانب دیگر کمتر باشد، و تقسیم نفع نظر به رضایت هر دو جانب می باشد. یعنی اگر شرط بگذارند که گرچه پول از یک جانب کم و از جانب دیگر زیاد است، ولی نفع مساویانه نصف نصف تقسیم خواهد شد، یا آنکه گرچه سرمایه مساویانه است، اما نفع سه تقسیم {یک سهم به یکی و دو سهم به دیگری داده} خواهد شد، این صورت نیز جایز است.

مسئله۳: در «شرکت عِنان»، هر شریک اجازۀ هرگونه تصرف مربوط تجارت در مال شرکت را دارا هست، به شرط آنکه این تصرف خلاف معاهده نباشد.
اما در این صورت شرکت نیز، قرض یک شریک را نمی توان از شریک دیگرش مطالبه کرد.

مسئله۴: اگر بعد از طی معاهدۀ این شرکت، هنوز مالی خریداری نکرده بودند که تمام سرمایة شرکت یا سرمایة یک شریک تلف شد، شرکت در این صورت باطل می گردد.
و اگر یک شریک، چیزی را خریداری نموده بود و آنگاه سرمایة شریک دیگرش تلف شد، شرکت در این صورت باطل نمی گردد، بلکه مال خریداری شده از هر دو شریک می باشد، و مطابق سهم سرمایة این شریکی {که پولش تلف نشده و مال را خریداری نموده} پول اموال خریداری شده اش از شریک دومش {که سرمایه اش تلف شده} مطالبه و اخذ خواهد شد.
به طور مثال اگر دو نفر شرکت کردند و از یک جانب مبلغ سرمایه، ده هزار و از جانب دیگر پنج هزار بود، و شریک ده هزاری، مال را خریداری نموده بود که پول شریک پنج هزاری تلف شد، در این صورت، شریک پنج هزاری در ثُلْث این مال خریداری شده به حساب ثُلْث {یک سوم} شریک می باشد و بنابرین شریک ده هزاری، ثُلْث این ده هزار خود را از او وصول خواهد نمود. یعنی سه هزار و سه صد سی و سه. و این مال در آینده به حیث مال شرکت فروخته خواهد شد.

مسئله۵: در این شرکت، مخلوط کردن پول هر دو شریک لازم نیست، بلکه این شرکت از ایجاب و قبول زبانی منعقد می گردد.

مسئله۶: تقسیم نفع باید حسب تناسب مقرَّر گردد، یعنی نصف نصف، یا یک سوم یا دو سوم. و اگر به این صورت قرارداد بستـند که فلان شریک، یک هزار نقد خواهد گرفت و باقیماندۀ نفع از شریک دوم خواهد بود، این صورت شرکت جایز نیست.
آن را می توان بر حسب فیصد نیز تقسیم کرد مثلاً پنجاه فیصد یا سی فیصد یا بیست فیصد یا ده فیصد و غیره ...

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀« مسائل شرکت - ۴ - »❀◈✵┅

مسئله۱۰: اگر دو نفر {مثلاً دو خیاط} با هم شرکت کردند که هرچه برای دوخت و دوز بیاید، من و تو آن را با هم می دوزیم و هر چه کسب کردیم به طور مساویانه بین هم تقسیم می کنیم. این شرکت جایز است. و اگر با هم طی کردند که هر دو آن را با هم می دوزیم و نفع آن را سه حصه نموده، دو حصۀ آن از من و یک حصۀ آن از تو باشد، این صورت نیز جایز است.
و اگر با هم قرار بستند که پنجاه یا هفتاد روپیة آن از من باشد و باقیماندة نفع، همه از تو، این صورت شرکت جایز نیست.

مسئله۱۱: اگر یک شریک از دو شریک مسئلۀ بالا لباسی را برای دوختن گرفت، در این صورت شریک دوم نمی تواند بگوید که چرا این لباس را گرفتی، خودت آن را گرفته ای خودت آن را بدوز، بلکه دوختن آن بر عهدۀ هر دو واجب می باشد. اگر یکی آنها نتواند آن را بدوزد، دومی باید آن را بدوزد، یا هر دو باهم آن را بدوزند، خلاصه آنکه هیچ کدام نمی تواند از دوختن انکار کند.

مسئله۱۲: اگر صاحب لباس برای گرفتن لباس خود آمد و شریکی که لباس را از او برای دوختن گرفته بود حالا موجود نیست، صاحب لباس در این صورت می تواند لباس را از شریک دوم طلب کند، شریک دوم نمی تواند از دادن لباس انکار کند که لباس را از همانکس بگیر که آن را به او داده ای.

مسئله۱۳: به همین صورت هر یک از این شریک ها می تواند مزد دوخت و دوز را از صاحـب لباس طلب کند و صاحب لباس نمی تواند از دادن مزد انکار کند که من مزد را به تو نمی دهم، بلکه فقط به همان کس می دهم که لباس را به او داده بودم، زیرا هنگامی که دو نفر باهم به شرکت کار می کنند، هر یک حق دارد تا مزد کار را طلب کند. و صاحب لباس نیز مزد دوخت و دوز را به هر یک آنها بپردازد، از عهدۀ پرداخت بری الذمه می شود.

مسئله۱۴: اگر دو نفر با هم شرکت کردند تا به کوه یا جنگل رفته به شرکت با هم هیزم جمع آوری نمایند، این شرکت صحیح نیست، بلکه هر کس هر مقدار هیزم را جمع آوری کرد، ملکیّت همان شخص است. شرکت در جمع آوری هیزم درست نمی باشد.

مسئله۱۵: اگر  کسی به دیگری گفت که این تخم مرغ های مرا در زیر ماکیان خود بگذار و هر قدر چوچه پیدا شد، آنها را بین همدیگر نصف نصف تقسیم می کنیم. اینکار جایز نیست.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀« مسائل شرکت - ۲ - »❀◈✵┅

مسئله۴: اگر دو نفر مبلغ معیَّنی مثلاً یک یک هزار را باهم یکجا نموده خواستند تا با آن تجارت یا کاری را آغاز کنند، و بین خود فیصله کردند که نفع را نصف نصف میان هم تقسیم می کنیم، این کار صحیح است. و اگر باهم فیصله کردند که نفع را سه حصه می کنیم، دو حصه از من باشد و یک حصه از تو، این صورت نیز صحیح است. فرقی ندارد که سرمایۀ هر دو برابر باشد یا از یک جانب کمتر و از جانب دیگر بیشتر، همۀ صورت‌های بالا جایز است.
(و می توانند نفع را به صورت فیصدی نیز تقسیم کنند، مثلاً پنجاه فیصد از من و پنجاه فیصد از تو، یا شصت فیصد از من و چهل فیصد از تو و دیگر صورت ها ...)

مسئله۵: اگر این دو شریک هنوز مالی را خریداری نکرده بودند که تمام پول های سرمایه دزدی شد، یا آنکه پول هر شریک به طور جداگانه بود، و پول یکی از آنها به سرقت رفت، شرکت در این صورت از بین می رود. اکنون از سر نو با هم شرکت نمایند و آنگاه تجارت شریکانه را آغاز کنند.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀((حکم کسی که در سه روز عید قربانی نکرد))❀◈✵┅

مسئلۀ ۱:
قربانى کردن فقط تا روز سوم عید یعنی قبل از غروب آفتاب تاریخ دوازدهم ماه ذى الحجه یعنى تا شام روز سوم عید قربان درست است و بس، و به محض آنکه آفتاب روز دوازدهم ذى الحجه غروب کرد، قربانى کردن جایز نیست.

مسئلۀ ۲:
اگر قربانى کردن بر کسى واجب بود و هر سه روز قربانى گذشت و او بازهم قربانى نکرد، اکنون پولى برابر با قیمت یک گوسفند یا بز را خیرات کند. و اگر گوسفند یا بزى را خریده بود و آن را در طول سه روز قربانى، قربانى نکرد، اکنون باید خود همان گوسفند یا بز را خیرات کند.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀(( تکبیرات تشریق ))❀◈✵┅

مسئله ۱: امام در خطبۀ عید الفطر، احکام صدقه فطر را بیان کند و در خطبۀ عید الاَضْحی، احکام قربانی و مسایل تکبیر تشریق را بیان نماید.

تکبیر تشریق یعنی اَللهُ اَکْبَرْ اَللهُ اَکْبَرْ لٰا اِلٰهَ اِلّا اللهُ وَاللهُ اَکْبَرْ اَللهُ اَکْبَرْ ولِلهِ الْحَمْدُ، بعد از هر نماز فرض عین، یکبار گفتن واجب است، به شرطی که آن فرض به جماعت اداء شده باشد و آن موضع شهر باشد.
این تکبیر بر زنان و مسافران واجب نیست. البته اگر اینها در پشت شخصی اقتداء کرده باشند که تکبیر تشریق بر او واجب است، در این صورت تکبیر بر هر دوی آنها نیز واجب خواهد بود. اما اگر منفرد و زن و مسافر نیز تکبیر را بگویند، اینکار بهتر خواهد بود، زیرا تکبیر تشریق نزد «صاحِبَیْن» بر همۀ آنها واجب می باشد.

مسئله ۲: این تکبیر را از روز عَرَفه یعنی از نماز صبح نهم ذی الحجه تا نماز عصر تاریخ سیزدهم آن باید گفت که مجموعاً بیست و سه نماز می باشد که گفتن تکبیر تشریق بعد از ختم آنها واجب می باشد.

مسئله ۳: گفتن این تکبیر با صدای بلند واجب است. البته اگر زنان می خواهند تکبیر را بگویند باید آن را با صدای آهسته بگویند.

مسئله ۴: به محض ختم نماز باید فوراً تکبیر گفته شود.

مسئله ۵: اگر امام فراموش کرد تکبیر را بخواند بر مقتدیان لازم است که تکبیر را خود شان باید بگویند و منتظر نشوند تا هر وقتی که امام تکبیر گفت‌آنها نیز شروع به تکبیر کنند.

مسئله ۶: گفتن این تکبیر بعد از ادای نماز عید قربان نیز نزد بعضی از علماء واجب است.

مسئله ۷: خواندن نماز عید در مواضع متعدد بالاتفاق جایز است.

مسئله ۸: اگر کسی دیر آمد و نماز عید به پایان رسیده بود در این صورت این شخص اجازه ندارد نماز عید را به تنهائی بخواند، زیرا جماعت در نماز عید شرط است.
به همین ترتیب اگر کسی در جماعت شریک شد لیکن به علتی نمازش فاسد گردید، او نیز نمی تواند آن را قضائی بخواند و نه قضای نماز عید بر او واجب می باشد.
البته اگر چند نفر دیگر همراه با او یکجا شوند، در این صورت خواندن نماز عید بر آنها واجب خواهد بود.

مسئله ۹: اگر مردم نتوانستند نماز عید را در روز اول عید بخوانند، در این صورت اجازه دارند که نماز عید فطر را در روز بعدی آن و نماز عید الاَضْحی (عید قربان) را تا تاریخ دوازدهم ذی الحجه نیز بخوانند.

مسئله ۱۰: اگر نماز عید الاَضْحی (عید قربان) بدون عذری تا تاریخ دوازدهم ذی الحجه به تاخیر افتاد، خواندن نماز بازهم صحیح خواهد بود، اما با کراهت. و اگر نماز عید الفطر را بدون عذر به تاخیر بیندازند، نماز اصلاً صحیح نخواهد بود.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…
Subscribe to a channel