raahefalaah | Unsorted

Telegram-канал raahefalaah - راه فلاح

3805

نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Subscribe to a channel

راه فلاح

┈•••❈﴿ روزه - ۶ -﴾❈•••┈

مسائل رویت هلال - ۲-:
مسئله ٧: در شهر پخش گرديد که ديروز ماهتاب ديده شد و مردم زيادى آن را ديده اند، اما بعد از جستجو و تلاش بسيار حتى يک نفر هم پيدا نشد که خودش هلال را ديده باشد، اين چنين خبر اعتبارى ندارد.

مسئله ٨: شخصى به تنهائي هلال رمضان مبارک را ديد و جز او هيچ کسى ديگر در شهر هلال را مشاهده نکرد، اما اين شخص پابند شرع نيست. مردم شهر به خاطر گواهی او روزه نگيرند، ليکن خود اين شخص روزه بگيرد. و اگر اين شخص سی روز را کامل روزه گرفته بود ولى هلال عيد هنوز ديده نشد، وی در اين صورت روزۀ روز سی و یکم را نيز بگيرد و به همراه اهالى شهر عيد کند.

مسئله ٩: اگر شخصى «هلال عيد» را فقط خودش به تنهائي ديد و شريعت گواهى او را قبول نکرد، در این صورت براى او جایز نيست تا عيد نمايد، بلکه فردا را نيز روزه بگيرد و به هلال ديدن خود اعتبار نکند و روزه خود را نشکند.

مسئله ۱۰: مشاهدۀ هلالِ اهالی یک شهر بر سایر شهرها نیز حجت است، اگرچه بین این دو شهر فاصلۀ بسیار زیادی هم باشد. حتی اگر ماهتاب در مغرب دیده شد و خبر مشاهدۀ آن به طریق معتبر به اهالی مشرق رسید، روزه گرفتن بر اهالی مشرق نیز لازم می گردد.

مسئله ۱۱: اگر رویت هلال ماه رمضان به سبب شهادت دو شخص معتبر ثابت شد و مردم بر این حساب روزه گرفتند ولی بعد از گذر «۳۰» روز، بازهم هلال عید فطر دیده نشد، چه آسمان صاف باشد یا ابر آلود، در این صورت مردم نباید روز سی و یکم را روزه بگیرند بلکه آن روز، روز اول شوال {و روز عید} شمره می شود.

مسئله ۱۲: اگر ماهتاب در روز تاریخ «۳۰» دیده شود، در این صورت این ماهتاب از شب آینده دانسته خواهد شد، نه از شب گذشته، و این روز، تاریخ اول ماه آینده شمرده نخواهد شد، چه این ماهتاب قبل از زوال آفتاب دیده شده باشد یا بعد از زوال آفتاب.

مسئله ۱۳: اگر کسی هلال ماه رمضان یا هلال عیدُ الفطر را دید، ولی شهادتش به سببی شرعاً رد شد، بر او نیز واجب است که این هر دو روز را روزه بگیرد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ روزه - ۴ -﴾❈•••┈

روزۀ یوم الشک:
مسئله ٧: اگر هلال ماه رمضان در تاريخ ۲۹ شعبان ديده شود فردايش را روزه بگيرید و اگر هلال رمضان به سبب ابرى بودن آسمان ديده نشود فردايش را تا وقتى که مشکوک است که رمضان شروع شده يا نى، روزه نگيريد، بلکه ۳۰ روز شعبان را تکميل نموده آنگاه روزۀ رمضان را شروع کنيد.

مسئله ٨: اگر در تاريخ ۲۹ شعبان، هلال ماه رمضان به خاطر ابرى بودن هوا ديده نشد، در اين صورت فرداى آن روز نیز روزۀ نفلى نگيريد. البته اگر کسى هميشه دو شنبه و پنجشبنه يا کدام روز معین ديگر را روزه می گرفت و اتفاقاً فردا همان روز بود، در اين صورت روزه گرفتن در آن روز به نيت نفل برايش بهتر است. و بعداً اگر خبر ديده شدن هلال ماه رمضان از جائى آمد، فرض رمضان توسط همان روزه نفلى اداء می شود، لذا قضائى آن روز را نگيرد.

مسئله ٩: در تاريخ ۲۹ شعبان، اگر هلال رمضان به خاطر ابرى بودن آسمان ديده نشد، در این صورت تا يک ساعت پيش از ظهر، نه چيزى بخوريد و نه چيزى بنوشيد. زيرا اگر خبر هلال رمضان از جائى آمد، بايد نيت روزه را کنيد. و اگر خبر نيامد، بخورید و بنوشيد.

مسئله ١٠: اگر در تاريخ ۲۹ شعبان، هلال رمضان ديده نشد به اين خيال که چون رمضان نيست فردا يک روزۀ قضائى ام را که از سال قبل مانده بود می گيرم، يا اينکه روزۀ فلان نذرم را می گيرم، درست نيست. روزه گرفتن روزۀ قضائي و نذر نيز در اين روز مکروه است. نبايد هيچ گونه روزه اى در اين روز گرفت.
اگر بازهم کسى روزۀ قضائي يا نذر را در اين روز گرفت و آنگاه خبر هلال رمضان از جائى آمد، در اين صورت روزۀ رمضان ادا خواهد شد و روزۀ قضائى يا نذر را دوباره بايد بگيرد. و اگر خبر هلال نيامد در اين صورت همان روزه اى که نيتش را نموده بود اداء خواهد شد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 11 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

(( مسائل طلاق دادن بيمار ))

💐مسئله١:
اگر شوهر بيمار بود و در حالت بيمارى، زن خود را طلاق داد و هنوز عدّت زن تمام نشده بود که شوهر به سبب همان بيمارى وفات کرد، در اين صورت زن از ميراث شوهر مردۀ خود حصه خواهد یافت، چه شوهر يک طلاقش داده باشد يا دو يا سه طلاق، و چه طلاق رجعى داده باشد يا طلاق باين داده باشد، حکم همه يکسان است. و اگر شوهر بعد از اتمام عدّت زن وفات کرد، در اين صورت زن از ميراث شوهر خود حصه ای نخواهد بُرد.

به همين صورت اگر شوهر در همان بيمارى وفات نکرد، بلکه از آن بيمارى شفا يافت و سپس به بيمارى ديگرى مبتلا شده و به سبب اين بيمارى نو وفات کرد، بازهم زن در اين صورت از ميراث شوهر حصه ای نخواهد بُرد، چه عدتش تمام شده باشد يا تمام نشده باشد.

💐مسئله٢:
اگر زن از شوهر خود طلاق خواست و لذا شوهر او را طلاق باين داد و آنگاه وفات کرد، در اين صورت نيز زن از ميراث شوهر مرده خود حصه ای نخواهد بُرد. چه شوهر در دوران عدّت زن وفات کند، يا بعد از گذشتن عدّت، حکم هر دو صورت يکسان است.

البته اگر شوهر طلاق رجعى داده آنگاه در دوران عدت وفات کرد، در اين صورت زن از ميراث او حصه خواهد برد. (1)

💐مسئله٣:
اگر شوهر بيمار بود و در حالت بيمارى به زن خود گفت که اگر از خانه بيرون بروى طلاق باين استى، و سپس زن از خانه بيرون رفت و لذا طلاق باين بر او واقع شد و شوهر نيز وفات کرد، در اين صورت زن از ميراث شوهر حصه ای نخواهد برد، زيرا زن به اختيار خود کارى کرد که طلاق را بر خود واقع ساخت.

و اگر شوهر بيمار چنین گفته بود؛ اگر غذا بخورى طلاق باين استى، يا گفت؛ اگر نماز بخوانى طلاق باين استى، در اين صورت اگر شوهر بيمار در دوران عدت وفات کند، زن از ميراث او حصه خواهد بُرد، زيرا طلاق به اختيار زن واقع نشده است. غذا خوردن و نماز خواندن از ضروريات مي باشد زن نمی تواند آنها را ترک کند.

و اگر شوهر بيمار به زن گفته بود؛ اگر از خانه برآئى طلاق استى يا طلاق رجعى استى، يا گفته بود؛ اگر غذا بخورى طلاق استى يا طلاق رجعى استى، يا گفته بود؛ اگر نماز بخوانى طلاق استى يا طلاق رجعى استى، و سپس شوهر قبل از اتمام دورة عدّت وفات کرد، زن در تمام اين صورت ها از ميراث شوهر مردۀ خود حصه خواهد برد.

خلاصه اينکه اگر شوهر بيمار، زن خود را طلاق رجعى بدهد و سپس در دوران عدت وفات کند، زن به هر حال از ميراث او حصه خواهد بُرد. و اگر شوهر بعد از گذشتن دورۀ عدّت وفات کند، در اين صورت زن از ميراث او حصه ای نخواهد بُرد.

💐مسئله٤:
اگر شوهر سالم و تندرست بود و در حالت صحت و تندرستى به زن خود گفت؛ اگر از خانه برآئى طلاق باين استى، و سپس هنگامى که زن از خانه برآمد و طلاق باين بر او واقع شد، شوهر بيمار بود و در همين بيمارى قبل از گذشتن و تمام شدن عدّت زن، شوهر وفات کرد، در اين صورت زن از ميراث او حصه ای نخواهد بُرد.

💐مسئله٥:
اگر شوهر در حالت صحت و تندرستى خود به زن خود گفت؛ وقتى که پدرت بيايد طلاق باين استى، و هنگامى که پدر زن آمد در آن وقت شوهر بيمار بود و در همين بيمارى وفات کرد، در اين صورت نيز زن از ميراث شوهر خود حصه نخواهد بُرد.

و اگر شوهر اين سخن را در حالت بيمارى خود گفته بود و آنگاه پدرِ زن آمد و شوهر هم در همان بيمارى قبل از پایان دورۀ عدّت زن وفات کرد، زن در اين صورت از ميراث او حصه خواهد برد.
.............

(1) چه شوهر به اختیار خود طلاقش بدهد يا اينکه به خاطر مطالبۀ زن طلاقش بدهد، و چه زن طلاق رجعى خواسته باشد يا طلاق باين خواسته باشد، حکم همۀ آنها يکسان است، به شرط اينکه شوهر طلاق رجعى بدهد.

محمد ابراهیم تیموری
27 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 9 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

(( مسائل طلاق دادن به شرط چيزی يا کاری ))

💐مسئله١:
اگر کسى پيش از نکاح با زنى، به آن زن گفت که اگر با تو نکاح کنم طلاق استى، در اين صورت هر وقتى که با آن زن نکاح کند، به محض نکاح کردن، يک طلاق باين بر زن واقع می شود و اکنون شوهر نمى تواند او را بدون نکاحِ نو نزد خود نگهدارد.
و اگر پيش از نکاح به زن گفته بود که اگر با تو نکاح کنم دو طلاق استى، در اين صورت به محض بسته شدن نکاح، دو طلاق بر آن زن واقع می شود.
و اگر گفته بود که اگر با تو نکاح کنم سه طلاق استى، در اين صورت به محض نکاح، سه طلاق بر زن واقع می شود و طلاق مغلَّظه گرديده زن بر آن مرد حرام می گردد.

💐مسئله٢:
اگر کسى پيش از نکاح کردن با زنی به او گفته بود که اگر با تو نکاح کنم طلاق استى يا دو طلاق استى، و بعد از نکاح با آن زن و واقع شدن طلاق بر او، اگر دوباره با همان زن نکاح کرد، در اين صورت از اين نکاح دوم، طلاق ديگرى بر آن زن واقع نمى شود.
البته اگر مرد چنین گفته بود؛ هر دفعه اى که با تو نکاح کنم طلاق استى، در اين صورت هر مرتبه اى که اين مرد با آن زن نکاح کند، طلاق بر آن زن واقع می شود و اکنون هيچ صورتى براى حلال شدن آن زن برايش وجود ندارد. اگر آن زن با مرد دیگری نیز نکاح کرده و بعد از طلاق و عدت او با اين مرد نکاح کند، بازهم به محض نکاح، طلاق می شود.

💐مسئله٣:
اگر کسى گفت که هر زنى که با او نکاح کنم طلاق است، پس با هر زنى که نکاح کند، آن زن طلاق می شود.
البته اگر بعد از واقع شدن طلاق، دوباره با همان زن نکاح کند، اکنون طلاق ديگرى برآن زن واقع نمى شود.

💐مسئله٤:
اگر کسى به زنى که هنوز با او نکاح نکرده گفت که اگر تو فلان کار را کنى طلاق استى، اين گفتۀ اين مرد هيچ اعتبارى ندارد.
و اگر با آن زن بعداً نکاح هم کند و زن بعد از نکاح همان کار را انجام هم بدهد، بازهم در اين صورت طلاق واقع نمى شود.
زيرا تنها شکل طلاق دادن زنى که در نکاح اين مرد نيست فقط اين است که به او اين طور بگويد که اگر با تو نکاح کنم طلاق استى و علاوه بر اين، شکل ديگرى براى طلاق زن غير منکوحه اش وجود ندارد.

💐مسئله٥:
اگر کسى به زن خود گفت که اگر فلان کار را کنى طلاق استى، اگر از پیشم بروى طلاق استى، اگر از خانه برآئى طلاق استى؛ يا طلاق را بر انجام دادن کدام کاری مشروط کند، پس هر وقتى که زن آن کار را بکند طلاق واقع می شود، و اگر آن کار را نکند طلاق واقع نمى شود.
و در تمامى اين صورت ها يک طلاق رجعى واقع می شود، يعنى شوهر اختيار دارد بدون نکاح تازه به زن رجوع کرده او را نگاهدارد.
البته اگر شوهر کدام لفظ کنائى را استعمال کند، مثلاً اين طور بگويد که اگر تو فلان کار را کنى هيچ رابطه اى بين من و تو نيست، در اين صورت هر وقتى که زن آن کار را کند، يک طلاق باين بر او واقع مى شود. ليکن شرطش اين است که شوهر در وقت گفتن اين الفاظ، نيت طلاق دادن را داشته باشد.

💐مسئله٦:
اگر کسى به زن خود گفت که اگر فلان کار را کنى دو طلاق استى يا سه طلاق استى، پس به محض اينکه زن آنکار را کرد، همان تعداد طلاق که شوهر گفته است بر او واقع می شود.
اگر دو طلاق گفته بود، دو طلاق واقع می شود و اگر سه طلاق گفته بود، سه طلاق واقع می شود

محمد ابراهیم تیموری
25 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 7 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

(( مسائل طلاق قبل از زفاف ))

💐مسئله١:
اگر زنى بعد از نکاح هنوز نزد شوهر خود نرفته بود که شوهرش او را طلاق داد، يا اينکه زن از خانۀ پدر به خانه شوهر رفت، ليکن هنوز چنان تنهائى ای با شوهرش پيش نيامده بود که در شرع قابل اعتبار است ـ که تفصيل آن در مسائل مهر گذشت ـ و شوهر قبل از پيشآمد چنين تنهائى و يکجائى، زن را طلاق داد، در اين صورت طلاق باين واقع می شود.
چه شوهر، زن را با الفاظ صريح طلاق بدهد يا با الفاظ کنائى، در هر دو صورت، قِسم اول طلاق يعنى طلاق باين بر زن واقع می شود، ليکن گذرانیدن دورۀ عدّت طلاق بر اين زن ﻻزم نيست و او به محض طلاق شدن، می تواند فوراً با مرد ديگرى نکاح کند.
و شوهرِ اين زن بعد از يک بار طلاق دادن، اختيارِ دادنِ طلاق دوم و سوم را ندارد. و اگر طلاق دوم و سوم را بدهد، بازهم طلاقش واقع نمى شود.

البته اگر شوهر در همان مرتبۀ اول بگويد که دو طلاقت دادم يا سه طلاقت دادم، در اين صورت هر چند تا طلاقى که داده است همان تعداد طلاق بر زنش واقع می شود. يعنى اگر به زن خود گفت که دو طلاقت دادم، دو طلاق بر او واقع می شود و اگر گفت سه طلاقت دادم، سه طلاق بر زنش واقع می شود.

و اگر شوهر گفت که طلاق استى طلاق استى طلاق استى، در اين صورت نيز فقط يک طلاق بر اين زن واقع می شود.

💐مسئله٢:
زن به خانۀ شوهر رفت و در تنهائى و خلوت بين شان جماع {همخوابگى} نيز رخ داد، شوهر بعد از آن اگر زن را در الفاظ صاف و صريح يک يا دو طلاق داد، در اين صورت طلاق رجعى واقع مى شود. و اگر به الفاظ کِنائى طلاق داد، در اين صورت طلاق باين واقع مى گردد. شوهر در طلاق رجعى حق رجوع به زن را دارد و در طلاق باين حق رجوع را ندارد.

البته شوهر اگر زن را سه طلاق نداده باشد بلکه يک يا دو طلاق باين داده باشد، پس اگر زن و شوهر هر دو راضى اند، مى توانند دوباره با همديگر، هم در دوران همان عدّت نکاح کنند و هم بعد از اختتام عدّت.
و اگر زن بخواهد با شخص ديگرى نکاح کند، فقط بعد از اختتام عدّت می تواند با وى نکاح کند، و گذرانیدن عدّت در این صورت لازم و ضرورى است.
و تا هنگامى که عدّت ختم نشود، شوهر می تواند طلاق دوم و سوم را نیز بدهد.


و اگر ميان زن و شوهر چنان يکجائى و تنهائى که در بالا بيان کرديم رخ داد و هيچ امر شرعى يا طبعى مانع همخوابگى موجود نبود، اما بازهم همخوابگى بين آنها رخ نداد، در اين صورت شوهر چه در الفاظ صاف و صريح زن را طلاق بدهد و چه در الفاظ کِنائى، طلاق باين بر زن واقع می شود و عدّت نيز واجب می گردد و شوهر حق رجوع را نيز نخواهد داشت، و زن بدون گذرانیدن دورۀ عدّت نمى تواند با مرد ديگرى نکاح کند.
البته زن می تواند با اين شوهر که طلاقش داده است، هم در دوران عدّت دوباره نکاح کند و هم مى تواند بعد از ختم عدّت نکاح کند، به شرط اينکه شوهر سه طلاقش نداده باشد.

محمد ابراهیم تیموری
23 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 5 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

💐مسئله٦:
اگر کسى به الفاظ صاف و صريح، زن خود را طلاق داد، پس به محض خروج لفظ طلاق از زبانش، زنش طلاق می شود، خواه شوهر نيت طلاق دادن را داشته باشد يا نيت طلاق دادن را نداشته باشد، بلکه به طور خنده و مزاح زن را طلاق داده باشد، در هر دو صورت طلاق، واقع می شود.

و از طلاق دادن به الفاظ صاف و صريح، قِسم سوم طلاق (یعنی طلاق رَجعی) واقع می شود. يعنى شوهر تا اتمام دوران عدّت، اختيار دارد که زن را به حيث زن خود، دوباره بدون نکاح نزد خود نگهدارد يا نگه ندارد.

از يک مرتبه طلاق صريح دادن فقط يک طلاق واقع می شود، نه دو يا سه طلاق، البته اگر شوهر سه مرتبه الفاظ طلاق را بگويد يا اينکه بگويد سه طلاقت دادم، در اين صورت سه طلاق واقع می شود.

💐مسئله٧:
اگر کسى زن خود را يک طلاق داد، تا وقتى که زن در دورۀ عدّت است، شوهر اختيار دارد که طلاق دوم يا طلاق سوم را هم بدهد.

بنابرين اگر شوهر در دوران عدّت براى بار دوم يا بار سوم زن خود را طلاق داد، طلاقش واقع مى شود.

💐مسئله٨:
اگر کسى به زن خود گفت؛ «طلاقت می دهم»، (1) طلاق از اين الفاظ واقع نمى شود.

به همين صورت اگر شوهر به زن گفت که اگر فلان کار را کنى «طلاقت می دهم»، باز هم از اين الفاظ طلاق واقع نمى شود، چه زن آن کار را بکند يا نکند.

البته اگر شوهر گفت که اگر فلان کار را کنى «طلاق هستی»، در اين صورت به محض اينکه زن آن کار را کرد، طلاق می شود.

💐مسئله٩:
اگر کسى به زن خود گفت؛ طلاق هستى انشاء الله، و انشاء الله را بدون مکث فوراً بعد از جملۀ طلاق هستى گفت، در اين صورت طلاق واقع نمى شود.

به همين شکل اگر کسى به زن خود گفت که اگر خدا خواست طلاق هستى، در اين صورت نيز هيچ طلاقى واقع نمى شود.

البته اگر بعد از گفتن «طلاق استى» کمى مکث کرد و آنگاه انشاء الله گفت، در اين صورت طلاق واقع می شود.

💐مسئله١٠:
اگر کسى زن خود را «اى طلاقى» (2) صدا زد، در اين صورت نيز زنش طلاق می شود، اگرچه شوهر او را به خنده و مزاح به اين نام صدا زده باشد.

💐مسئله١١:
اگر کسى به زن خود گفت، هر وقت «فلانجا» رفتى طلاق استى، پس تا وقتى که زن به «فلانجا» نرود، طلاق نمى شود. و هر وقتی که به «فلانجا» رفت، همان وقت طلاق مى شود.
....................
(1) ترجمۀ الفاظ متن کتاب «خواهم داد» است که «خواهم داد» در زبان گفتارى متداول درى زبان ها کم استعمال است و آنچه مستعمل است «می دهم» می باشد و «می دهم» در تداول آنها به طور کلى ـ الّا معدوداً ـ به معناى مستقبل استعمال می شود.

جمله هاى سفر می روم، پول می دهم، کوچ می کنم، خانه می سازم، سوار می شوم و غيره ... در همۀ اينها هم مراد گوينده و هم فهم شنونده، زمان مستقبل است نه حال، کما هو فى ديارنا.

و چون طلاق از فعل مضارع واقع نمی شود مگر آنکه استعمال مضارع در زمان حال غالب باشد. کَمَا فِى الشَّامِى: وَكَذَا الْمُضَارِعُ إذَا غَلَبَ فِي الْحَالِ، رد المحتار: ٤/٤٥٩
بنابرين از گفتن لفظ «طلاقت می دهم» طلاق واقع نمى شود.

(2) مسئله بالا دربارۀ زنیست که اين مرد، شوهر اولى اش می باشد يا اينکه شوهر قبلى اش طلاقش نداده بود بلکه وفات کرده بود. و اگر زنى را شوهر سابقش طلاق داده بود و حالا اين شوهر او را به نام «اى طلاقى» صدا کرد، و شوهر می گويد که از اين جهت او را «طلاقى» گفته ام نه به خاطر طلاق دادن، در اين صورت ديانتاً گفتۀ او معتبر خواهد بود و طلاق واقع نمى شود.
وَ هُوَ الأمْرُ قَضَاءً اَيْضاً. فتاوى عالمگيرى: ٢/٢٧٠ و حاشية جديده: ٤/٢٢

محمد ابراهیم تیموری
21 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 3 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

(( قسم اول: طلاق باین ))

آن طلاقی است که نکاح از آن مى شکند {یعنی فسخ می شود} و اکنون بدون نکاح از سر نو، زندگى با شوهر جايز نيست. اگر زن مى خواهد با همان شوهر سابق زندگى کند و شوهر سابق نيز راضى است، در اين صورت تجديد نکاح يعنى بايد دوباره نکاح کنند. اين قسم طلاق را «طلاق باين» می گويند.


(( قسم دوم طلاق: طلاق مغلَّظه ))

آن طلاقى است که نکاح در آن چنان مى شکند که اگر آن دو بخواهند باز باهم نکاح کنند، تا وقتی که زن بعد از گذشتن عدّت طلاق، اولاً با مرد ديگرى نکاح نکند و اين مرد {یا بمیرد و یا} مدتى بعد او را طلاق ندهد و عدّت اين طلاق هم نگذرد، زن نمى تواند با شوهر سابق نکاح نمايد. اين قِسم طلاق را «طلاق مُغَلَّظَه» می گويند.
{و آن را طلاق ثلاثه و سه طلاق هم می نامند.}


(( قسم سوم طلاق: طلاق رجعی ))

آن طلاقى است که هنوز نکاح را نشکسته است. اگر شوهری زن خود را به الفاظ صريح، يک يا دو طلاق داد و بعداً پشيمان شد، در اين صورت تجديد نکاح يعنى نکاح کردن از سر نو لازم و ضرورى نيست، شوهر می تواند زن را بدون نکاح تازه نزد خود نگاهدارد و زندگى ايشان مانند زن و شوهر درست مى باشد.
البته اگر شوهر، زن خود را طلاق داده به او رجوع نکرد، در این صورت هنگامى که عدّت طلاق بگذرد، نکاح مى شکند و زن از نکاح او خارج می شود. و تا وقتى که عدّت نگذرد، شوهر اختيار دارد که زن را نگاهدارد يا رها کند. اين قِسم طلاق را «طلاق رَجْعِى» می گويند.

البته اگر کسى زن خود را سه طلاق بدهد، اکنون دیگر اختيار نگهداشتن زن را ندارد.

محمد ابراهیم تیموری
18 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 1 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

💐مسئله١:
هر شوهرى که بالغ بوده و ديوانه و مجنون نباشد، اگر زن خود را طلاق بدهد طلاقش واقع مى شود.

پسرى که هنوز بالغ نشده (1) و شوهری که ديوانه و مجنون است، اگر اين دو شخص زن خود را طلاق بدهند، طلاق شان واقع نمى شود.

💐مسئله٢:
اگر در حالت خواب از دهان شوهر برآيد که طلاق استى يا اينکه در خواب گفت زنم طلاق است، طلاق واقع نمى شود.

💐مسئله٣:
اگر کسى به زور و جبر از شخص ديگرى طلاق زن وى را مي گرفت و بنابرين او را بسيار لت و کوب نموده تهدید کرد که زنت را طلاق بده و گرنه مى کُشمت، اگر شوهر مجبوراً زن خود را طلاق داد، طلاق باز هم واقع می شود. (2)

💐مسئله٤:
اگر کسى شراب و غيره خورده نشه شد و در حالت نشه زن خود را طلاق داد و بعداً چون نشه اش پريد از اينکار خود پشيمان گشت، طلاق بازهم واقع شده است.

به همين صورت اگر کسى در حالت خشم و غضب، زن خود را طلاق بدهد، طلاق واقع مى شود.

💐مسئله٥:
جز شوهر، کس دیگری اختيار طلاق دادن زن را ندارد. البته اگر شوهر، شخصى را وکیل گرفته باشد تا زن وی را طلاق بدهد، در اين صورت اين شخص می تواند زن وی را طلاق دهد.

.......................
(1) بلوغ پسر یا دختر از چند علامت دانسته مى شود: يکى از احتلام دختر يا پسر. دوم از حيض دختر. سوم از حامله شدن دختر و حامله ساختن پسر. چهارم از انزال پسر، و پنجم اگر هيچ يک از علامات بالا در پسر یا دختر ديده نشد، در اين صورت به محض اينکه پانزده سال کامل از عمر آنها بگذرد و آنها قدم به شانزده سالگى بگذارند، شرعاً بالغ محسوب مى شوند.
(الدر المختار: ٥/١٧٠)
و این سالها سال های قمری است نه سال هال شمسی.

(2) اما اگر کسى را زدند و کوفتند يا تهديد نمودند و مجبور گردانيدند تا روى کاغذ بنويسد؛ من زنم را طلاق دادم و او آن را نوشت ليکن زبانى طلاق نگفت، طلاق در اين صورت واقع نمى شود.

رَجُلٌ أُكْرِهَ بِالضَّرْبِ وَالْحَبْسِ عَلَى أَنْ يَكْتُبَ طَلَاقَ امْرَأَتِهِ فُلَانَةَ بِنْتِ فُلَانٍ بْنِ فُلَانٍ فَكَتَبَ امْرَأَتَهُ فُلَانَةَ بِنْتَ فُلَانٍ بْنِ فُلَانٍ طَالِقٌ لَا تَطْلُقُ امْرَأَتُهُ كَذَا فِي فَتَاوَى قَاضِي خَانْ.
(فتاوى عالمگيرى: ١/٤٠٤)

محمد ابراهیم تیموری
16 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

•••﴿طريقۀ پرورش و تربيت اوﻻد -3﴾•••

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

(21) - تا جائى ڪه ممڪن است او را توسط استاد ديندار تعليم بدهيد.

(22) - هيچ وقت دربارۀ مڪتب نرفتن از چشم پوشى با او ڪار نگيريد.

(23) - گاهگاهى حڪايات نيڪوڪاران و اشخاص نيڪ را به اطفال بشنوانيد.

(24) - آنها را نگذاريد ڪه ڪتاب هاى را مطالعه ڪنند ڪه داستان هاى عاشقانه يا مضامين خلاف شريعت يا قصه ها و افسانه هاى بيهوده يا غزليات و امثال آن در آنها باشد.

(25) - چنان ڪتاب هاى را براى مطالعه به آنها بدهيد ڪه شامل امور دينى و ضروريات دنيا باشد.

(26) - بعد از اينڪه از مڪتب آمدند اجازه بدهيد تا جهت تفريح و ساعت تيرى، بازى ڪنند تا طبع ايشان تازه شود. اما چنان بازى اى باشد ڪه گناهى شامل آن نباشد و نه خوف صدمه ديدن در آن برود.

(27) - براى خريدن پتاقى و سامان آتشبازى يا چيزهاى بيڪارۀ دیگر به اطفال پول ندهيد.

(28) - اطفال را به تماشاى بازى و نمايش عادت ندهيد.

(29) - اوﻻد خود را حتماً چنان پيشه و هنرى بياموزانيد ڪه در وقت ضرورت و مصيبت بتوانند توسط آن چند پولی به دست آورده زندگى خود و اوﻻد خود را پيش ببرند.

(30) - دختران را (حد اقل) آنقدر نوشتن ياد بدهيد ڪه بتوانند خط و حساب را بنويسند.

(31) - اطفال را عادت بدهيد ڪه ڪارهاى خود را خودشان انجام بدهند، تنبل و بيڪاره بار نيايند. به آنها حڪم ڪنيد ڪه بستر خود را شب خودشان هموار ڪنند و صبح زود برخاسته خودشان آن را جمع ڪرده به احتياط بردارند. بُقْچه {یا الماری} لباس هاى خود را خودشان درست نگهدارند. دَرز پارۀ لباس خود را خود شان بدوزند. لباس هاى خود را چه چرڪ باشند و چه پاڪ، در جائى بگذارند ڪه ڪیڪ و موش نخورد.

محمد ابراهیم تیموری
24 جمادی الثانی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

•••﴿طريقۀ پرورش و تربيت اوﻻد -1﴾•••

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

بايد دانست ڪه پرورش و تربيت اوﻻد خيلى مهم است، زيرا هر عادتى ڪه در طفل از دوران طفوليت پخته شود، آن عادت در سراسر عمر از بين نمى رود. بنابرين از دوران طفوليت تا جوانى امور ذيل را به ترتيب بايد ملحوظ داشت.

(1) - شير در طفل تاثير بزرگى دارد، طفل را فقط باید توسط زن نيڪ و ديندار شیر داد.

(2) - زن ها عادت دارند ڪه اطفال را از پوليس و بلا و غيره ... مانند سگ و پشڪ و... مى ترسانند. اينڪار خيلى بد است. قلب طفل ضعيف می شود و طفل ترسو بار مى آيد.

(3) - براى شير دادن و غذا دادن طفل، اوقاتى را معين ڪنيد تا سالم و تندرست بار بيايد.

(4) - طفل را صاف و پاڪ نگاهدارید ڪه سلامتی و صحت از آن پيدا می شود.

(5) - طفل را زياد زينت و آرايش نڪنيد.

(6) - اگر طفل پسر بود موهايش را دراز نگذاريد.

(7) - اگر طفل دختر است تا وقتى ڪه نزديڪ بلوغ نرسيده او را زيور نپوشانيد، زیرا از يڪ طرف جان طفل به سبب اين زيورات ممڪن به خطر بيفتد و از جانب ديگر برای طفل مناسب نیست از همان ڪودڪی شوقين زيور شود.

(8) - فقراء و ناداران را به دست طفل، پول و غذا و لباس بدهيد. به همين صورت به دست طفل، بعضى چيزهاى خوردنى و نوشيدنى ميان خواهران و برادران طفل يا در ميان ساير اطفال تقسيم ڪنيد تا به اين گونه طفل به سخاوت عادت ڪند.
ولي به ياد داشته باشيد ڪه اين اشیاء را از مال و پول خودتان به دست آنها تقسيم و خيرات ڪنيد و از پول و مال خود طفل ڪه شرعاً از طفل است، دادن چيزى به ڪسى درست نيست.

(9) - پُرخورى را پيش طفل بد بگوئيد ليڪن نام ڪسى را نگيريد بلڪه مثلاً اين طور بد بگوئيد ڪه مردم آدم پرخور را گاو می دانند.

(10) - اگر طفل پسر باشد، رغبت پوشيدن لباس هاى سفيد را در دلش پيدا ڪنيد و او را از پوشيدن لباس هاى رنگين و پرتڪلّف انزجار بدهيد. مثلاً به او بگوئيد ڪه اين لباس ها را دختران مى پوشند، مردان نمى پوشند و تو ماشاء الله مرد هستى. هميشه پيش او اين قبیل سخنان را بگوئيد.

محمد ابراهیم تیموری
22 جمادی الثانی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

(طريقۀ سپری کردن زندگی با شوهر -6-)

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

قهر شدن و دشنام دادن و تهديد شما فقط به خود شما ضرر می رساند. اگر مى خواهيد دل شوهر را از طرف خود بگردانيد و تیره بسازيد، پس هرچه مى خواهيد، بکنيد، ليکن عادت بد کسى توسط اينکارها ترک نمى شود. اگر مى خواهيد عادت بدش را دور بسازید، بايد از هوشيارى کار بگيريد، با عقلمندى با او زندگى کنيد، در تنهائى آرام آرام او را بفهمانيد و اگر از فهماندن و در تنهائى به غيرت آوردن، بازهم عادت بدش را ترک نکند، در اين صورت صبر کنيد. مردم را از اين کارش باخبر نکنيد و او را رسوا نگردانید و نه با او جنگ و جدال کنيد که شوهر آنگاه ضد می گيرد و به خشم آمده اينکار را بيشتر می کند. اگر شما خشمگين شده با او جنگ و جدال و دشنام بازى و رسوائى نمائيد، در اين صورت شايد همان قدرى که با شما حرف می زد، آن را هم ترک کند و آن وقت شما خود پشيمان و گريان خواهید گرديد.

و خوب به ياد بسپاريد که خدا مردان را مانند شير ساخته است و آنها از زور و جبر هرگز زير دست زن نمى آيند. طريقۀ خيلى آسان نرم کردن و به دست آوردن دل شوهر، خوش رفتارى با او و فرمان بردارى از اوست. فشار آوردن بر شوهر با قهرکردن و خشم گرفتن، اشتباه و نادانى بسيار بزرگ است. اگرچه انجام آن فوراً به فهم بعضى زنان نيايد ولي وقتى که فساد ريشه گرفت و جنگ و جدال دوام يافت، نتيجۀ آن آنگاه ظاهر خواهد شد.
در شهر لکنهو شوهر يک زن، خيلى فاسق و بدکار بود. شب و روز نزد يک زن بازارى می رفت و اصلاً به خانه نمى آمد و عجب اينکه آن زن بازارى توسط شوهر این زن فرمايش هم می فرستاد که امروز پلو بپز، امروز چلو بپز و امروز فلان چيز بپز، و اين زن بيچاره دم نمی زد و هرچه شوهرش می گفت همان چيز را روزانه پخته مى فرستاد و آرامش نداشت. تمام مردم شهر اين زن را به خاطر این صبرش بسيار احترام می کردند. و همچنين ثوابی که او به خاطر صبرش نزد خدا دارد، آن را نيز جداگانه به دست خواهد آورد. و هر روزى که الله متعال شوهرش را هدايت دهد و او بدکارَگى را رها کند، خواهيد ديد که چگونه غلام اين زن بى بى صفت خود خواهد گشت.

محمد ابراهیم تیموری
21 جمادی الثانی 1439 قمری
•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

(طريقۀ سپری کردن زندگی با شوهر -4-)

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

اگر پدر و مادر شوهر زنده بودند و شوهر همۀ پول ها را به آنها داد و به شما نداد، ناراحت نشويد و بد نبريد بلکه اگر او پول ها را به شما بدهد، بازهم عقلمندى در اينست که شما پول را نگيريد و بگوئيد که آن را به آنها بدهد تا دل آنها کدورت نگيرد و شما را بد نگويد که عروس ما پسر ما را غلام خود ساخته است.

تا وقتى که خُسُر و خُشوى تان زنده هستند، خدمت و اطاعت آنها را بر خود لازم بدانيد و اينکار را موجب عزّت خود بپنداريد، و در فکر جدائى از خُشو و نَنُوی خود نيفتيد، زيرا ريشۀ فساد بين عروس و خُشو و نَنُوها همين است. خودتان کمى فکر کنيد؛ پدر و مادر، پسر خود را تربيت کردند و پرورش دادند و کلانش ساختند و در اين پسِ پيرى با اين آرزو عروسى اش را نمودند که حالا آرامش و راحت خواهيم يافت، ولى برعکس اگر عروس به محض آنکه پا به خانۀ شوهر گذاشت در اين فکر باشد که همين امروز شوهر را از پدر و مادرش جدا کنم، و مادر شوهر خبر شود که عروس مى خواهد پسرم را از ما جدا کند، آنگاه فساد و جنگ و جدال شروع می شود. بنابرين بهتر اينست که با خانوادۀ شوهر مشترکاً و يکجائى زندگى کنيد.
از همان شروع آمدن به خانۀ شوهر، در هر معامله ادب را مراعات کنيد. بر خُردسالان مهربانى و شفقت کنيد و بزرگسالان را ادب و احترام نمائيد.

کارهاى خود را بر دوش ديگران نيندازيد و هيچ چيز خود را افتاده نگذاريد که فلانى آن را خواهد برداشت. از انجام دادن هر کار خانه که خُشو و نَنُوهاى تان آن را می کنند عار نکنيد، بلکه بدون گفتن آنها آن را از دست آنها گرفته خود انجام بدهيد که از اينکار محبت شما در دل آنها پيدا می شود.

هنگامى که دو نفر با همديگر آرام و آهسته صحبت می کنند خود را از آنها دور کنيد و به حرف آنها گوش ندهيد که چه می گويند. و اين فکر را هم نکنيد که حتماً دربارۀ من چيزى می گويند.

در خانۀ شوهر به دلگيرى و افسردگى زندگى را سپری نکنيد. اگرچه اين خانۀ نو و مردم نو است، چون دل گرفته شويد، بازهم خود را بفهمانيد و اظهار خوشى کنيد، نه اينکه غمگين بنشينيد و هر وقت در گريان باشید و هنوز چند روز از آمدن تان نگذشته باشد که تقاضا کنيد که می خواهم خانه پدرم بروم.

محمد ابراهیم تیموری
19 جمادی الثانی 1439 قمری
•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

(طريقۀ سپری کردن زندگی با شوهر -2-)

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

هيچوقت زيادتر از طاقت و توان شوهر خرچ نخواهيد، بلکه هرچه کم و زياد که به دست آمد، خانۀ خود دانسته تر و خشک خورده گذاره کنيد.

اگر کدام وقت، لباسى یا زیوری خوشِ تان بيايد، و شوهر طاقت خريدن آن را ندارد، فرمايش خريدن آن را نکنيد و نه به خاطر به دست نياوردن آن افسوس کنيد، بلکه اصلاً حرف آن را از زبان نکشيد. خودتان فکر کنيد که اگر مثلاً شما فرمايش آن را کرديد، شوهر حتماً در دل خود خواهد گفت؛ اين چگونه زنى است که هيچ متوجه حال من نيست و اين گونه فرمايش بى موقع و بيجا می کند.
حتى اگر شوهر پولدار هم باشد، تا جائى که ممکن است خودتان هيچ وقت از او فرمايش چيزى را نکنيد. زيرا انسان با فرمايش کردن از چشم ديگران مى افتد و سخنانش نزد ديگران بى ارزش مى شود. البته اگر شوهر خودش پرسید که چه برايت بياورم، خير، در اين صورت برایش بگوئيد که چه مى خواهيد.
بر هیچ چيزى با شوهر ضد و لَج نکنيد. اگر او سخنی خلاف شما هم بزند، بازهم آن را در آن وقت رها کنيد و پشتش نيفتيد، و بعداً در وقت ديگرى به طريقه اى مناسب او را بفهمانيد.

اگر به مشقت و زحمت در خانۀ شوهر زندگی می کنيد، هرگز آن را بر زبان نياوريد و هميشه اظهار خوشى و رضايت نمائيد تا شوهر غمگين نشود و رنج نبرد. دل او به سبب اين گونه زندگى شما با او در دست شما خواهد آمد.

اگر شوهر چيزى براى شما آورد، چه مورد پسند شما باشد يا نباشد، هميشه بر آن اظهار خوشى کنيد و چنین نگوئيد که اين خراب است يا خوشم نمى آيد، زيرا از اينکار دل شکسته می شود و ديگر دلش نمى شود که چيزى براى شما بياورد. و اگر از آن چيز تعريف کنيد، شوهر خوش شده از اين به بعد چيزهاى بيشتری خواهد آورد.

هيچ وقت خشمگين و عصبانى شده ناشکرى شوهر را نکنيد و به او اينطور نگوئيد که در خانۀ تو آمده من چه ديدم، تمام عمرم در مصيبت و بلا تير شد، پدرم و مادرم قسمت مرا خراب کردند که مرا به تو دادند يا در اين دوزخ انداختند و غيره ... زیرا اگر يکبار دل شوهر از زن کنده شد، ديگر مشکل است که زن دوباره در دلش جا بگيرد.

در حديث شريف وارد است که حضرت رسول الله ﷺ فرمودند:
عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ، قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ إِلَى المُصَلَّى، فَمَرَّ عَلَى النِّسَاءِ، فَقَالَ: يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ تَصَدَّقْنَ فَإِنِّي أُرِيتُكُنَّ أَكْثَرَ أَهْلِ النَّارِ. فَقُلْنَ: وَبِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: تُكْثِرْنَ اللَّعْنَ، وَتَكْفُرْنَ العَشِيرَ.
«من زن ها را در دوزخ بسیار ديدم. پرسيدند که يا رسول الله ﷺ چرا زن ها زيادتر به دوزخ می روند. آنحضرته فرمودند که آنها ديگران را بسیار لعنت می کنند و بسيار ناشکرىِ شوهران خويش را مى نمايند».
(بخاری شریف: حدیث 304 و 1462 ومسلم شریف: حدیث250 و 2085)

اکنون خود ببينيد که ناشکرى شوهر چقدر کار بدى است، و لعنت کردن بر کسى يا در مورد کسی اين گونه گفتن که خدا او را بزند، يا غضب خدا بر سرش، يا از رويش معلوم است که لعنتى است، از رويش لعنت مى بارد و غيره ... همۀ اين حرف ها بسيار زشت و قبيح مي باشد.

محمد ابراهیم تیموری
17 جمادی الثانی 1439 قمری
•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

(طريقۀ سپری کردن زندگی با شوهر -1-)

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

پيوند زن و شوهر پيوندى است که تمام عمر را بايد در آن سپری کرد. اگر دل هاى هر دو با هم صاف و پر محبت بود، نعمتى بزرگتر از اين پيوند نيست. و اگر خدا ناخواسته دل هاى شان از يکديگر کدورت گرفت، مصيبتى سخت تر از اين نيست.
بنابرين تا جائی که می توانيد بکوشید دل شوهر را به دست بياوريد و به اشارۀ چشم او کار کنيد. اگر شوهر حکم بدهد که تمام شب دست بسته ايستاده شو، خير دنيا و آخرت در اينست که کمى تکليف و مشقت دنيا را تحمل کرده عاقبت نيک و سرخروئى آخرت را به دست بياوريد.

هيچ گاه چنان سخنى نزنيد که خلاف طبع شوهر باشد. اگر شوهر روز را شب و شب را روز بگوید، شما نیز همانگونه بگوئيد.

بعضى از زن ها به سبب کم فکرى و عاقبت نا انديشى چنان سخنانى مي زنند که دل شوهر از طرف ايشان کدورت می گيرد. مثلاً زبان درازى می کنند يا طعنه و تشنيع می زنند يا از خشم و عصبانيت چنان حرف هاى تند و تيز می گويند که شوهر بد مى برد، و سپس هنگامى که دل شوهر از طرف زن کدورت گرفت و برگشت، آنگاه خود زن گريان و نالان می شود.

خوب بدانيد که چون دل شوهر کدورت گرفت و از طرف زن برگشت، اگرچه او را دو سه چهار روز بعد نیز رام کرديد، بازهم دل شوهر آن طورى که قبلاً بود نمى باشد. اگرچه هزار بهانه و معذرت بخواهيد ليکن دل شوهر چنانکه قبلاً صاف و پر محبت بود، اکنون آن صافى و محبت باقی نخواهد ماند، و چون چيزى يا کارى پيش بيآيد، اين خيال فوراً به فکرش مى آيد که اين زن همان است که در فلان روز چنين حرف هاى به من گفته بود. بنابرين باید با شوهر خود خوب با فکر و دور انديشی زندگى کنید که هم رضاى خدا و رسولش در آن است و هم خير و خوبى دنيا و آخرت شما.

زنان هوشيار احتياجى به توضیح چيزى ندارند، خوب و بد هر چيز را خود مى فهمند. ليکن ما بازهم بعضى از امور ضرورى را در اينجا بيان می کنيم، با فهميدن این نکات، بقيۀ امور را خود مي توانيد درک کنيد.

محمد ابراهیم تیموری
16 جمادی الثانی 1439 قمری
•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۳ -﴾❀◈✵┅

بعضی مسائل حُرمت رضاعت:
مسئله ٢٠:
مردى با یک زن نامزد شد، سپس زنى آمده گفت؛ من هر دوى آنها را شير داده ام، و بجز اين زن، کس ديگری بر شير خوردن آنها گواهى نمى دهد، در اين صورت فقط از گفته اين زن، شیرخوردگی ثابت نمى شود و نکاح آن دو درست است. هر وقتى که دو مرد ديندار يا يک مرد و دو زن ديندار گواهى بدهند که اين زن و مرد، شير يک زن را خورده اند، آنگاه شير خوردن ثابت می شود و نکاح بين آن زن و مرد حرام می گردد. بدون اينگونه گواهى، شيرخوردن ثابت نمى شود.
ليکن از گفتۀ يک مرد يا يک زن يا از گفتۀ دو سه زن، اگر دل شخص گواهى بدهد که اين گفته شايد راست باشد، در این صورت نبايد نکاح کرد، زيرا خود را در شک و تردد انداختن فايده اى ندارد. ولی اگر بازهم کسى در اين صورت نکاح کرد، نکاح آنها درست است.

مسئله ٢١: مخلوط کردن شير زن در کدام دوائی جايز نيست، و اگر کسى اينکار را کرد، اکنون خوردن و استعمال آن دوا جايز نيست، بلکه حرام مي باشد. به همين صورت چکانیدن شير زن در چشم و گوش به طور دوا جايز نيست. خلاصه اينکه استفاده بردن از شيرِ انسان و استعمال کردن آن درست نمى باشد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ روزه - ۵ -﴾❈•••┈

مسائل رویت هلال - ۱-:
«هلال»🌙، ماهتاب روزهاى ابتدائی ماه را می گويند. و مراد در اینجا دیدن آن در روز اول ماه قمری است.

مسئله ١: اگر آسمان ابرى يا غبار آلود است و به اين جهت «هلال رمضان» ديده نشد، اما يک شخص ديندار و پرهيزگار، چه مرد باشد یا زن، آمده گواهى داد که من هلال رمضان را ديدم، رويت هلال ثابت می گردد.

مسئله ٢: و اگر هلال «عيد فطر» به سبب ابرى بودن آسمان ديده نشد، در اين صورت گواهى يک شخص ـ گرچه شخص بسيار بزرگى هم باشد ـ اعتبارى ندارد، بلکه هنگامى که دو مرد ديندار و پرهيزگار، يا يک مرد ديندار و دو زن ديندار گواهى بدهند که هلال عيد فطر را ديده اند، آنگاه رويت هلال عيد فطر ثابت مى شود. و اگر چهار زن يکجا گواهى بدهند، بازهم گواهى آنها قبول نمى شود.

مسئله ٣: شخصى که ديندار نيست و هميشه گناه می کند، مثلاً نماز نمى خواند يا روزه نمى گيرد يا همیشه دروغ می گويد و يا کدام گناه ديگرى را انجام می دهد، خلاصه اینکه پابند شريعت نمى باشد، گواهى او در شريعت هيچ اعتبارى ندارد، اگرچه ده ها بار قسم خورده بگويد که من هلال را ديدم، بلکه اگر دو سه نفر از اين قبیل اشخاص هم بيايند و گواهى بدهند، گواهى آنها اعتبار ندارد.

مسئله ٤: اينکه در بين مردم مشهور است که هر روزى که چهارم رجب واقع شود، همان روز، روز اول رمضان مى باشد، در شريعت هيچ اعتبارى ندارد. اگر هلال در آن روز ديده نشد، نبايد روزه گرفت.

مسئله ٥: با ديدن هلال، این چنين گفتن که ماهتاب بزرگ است دو روزه معلوم می شود، زشت است. در حديث شريف آمده که اينکار از علامات قيامت است. چون قيامت نزديک شود مردم چنين سخنانى خواهند گفت.
وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ: مِنِ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ انْتِفَاخُ الْأَهِلَّةِ، وَأَنْ يُرى الْهِلَالُ لِلَيْلَةٍ فَيُقَالُ: هُوَ ابْنُ لَيْلَتَيْنِ. رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي الصَّغِيرِ.
(مجمع الزوائد: حدیث ۴۸۰۸ والمقاصد الحسنه: حدیث ۱۲۰۱)
خلاصه اينکه به خُرد و بزرگ بودن هلال اعتباری نکنيد.
مسئله ۶: اگر آسمان کاملاً صاف و بى ابر باشد، از گواهى دو سه چهار نفر، رویت هلال ثابت نمى شود، چه هلال رمضان باشد و چه هلال عيد فطر.
البته اگر آنقدر تعداد زیادی از مردم به ديدن ماهتاب نو شهادت بدهند که دل گواهى بدهد که تمام اينها اين سخن را از پيش خود نساخته اند و دروغگو بودن اين همه مردم محال است، در اين صورت رويت هلال ثابت می گردد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

┈•••❈﴿ روزه - ۳ -﴾❈•••┈

نیت روزۀ ماه رمضان:
مسئله ١: اگر روزۀ رمضان شريف را کسى از شب نيت کند فرض اداء می شود و اگر در شب تصميم روزه گرفتن را نداشت بلکه صبح شد و بازهم در اين فکر بود که امروز روزه نمى گيرم، سپس بعد از طلوع آفتاب در فکر افتاد که ترک فرض کاری زشت است، بنابرين نيّت روزه را نمود، در اين صورت نیز روزه اش درست است. اما اگر بعد از صبح چيزى خورده يا نوشيده بود، اکنون نمی تواند نيت روزه را نمايد.

مسئله ٢: و اگر چيزى نخورده و ننوشيده باشد در این صورت تا يک ساعت پيش از ظهر، نيت کردن روزۀ رمضان برايش درست است.

مسئله ٣: براى روزۀ رمضان شريف فقط اينقدر نيت کردن کافى است که امروز روزه مى گيرم يا در شب فقط اينقدر در دلش باشد که فردا روزه مى گيرم، روزۀ رمضان از اين قدر نيت ادا می شود. اگر در وقت نيت کردن در دل نگفته باشد که روزۀ ماه رمضان را می گيرم يا روزۀ فرض را می گيرم، بازهم روزه اداء می شود.

مسئله ٤: اگر کسى در ماه رمضان نيت کرد که من فردا روزۀ نفلى می گيرم و روزۀ رمضان را نمی گيرم بلکه روزۀ رمضان را بعداً قضائى خواهم گرفت، در اين صورت بازهم روزۀ رمضان ادا می شود، نه روزۀ نفلى.

مسئله ٥: اگر روزۀ رمضان گذشتۀ کسى قضا شده بود و تمام سال سپری شد و تا به حال قضائى آنها را نگرفته است و هنگامی که ماه رمضان فرا رسید، به نیت روزه های قضائی خود روزه گرفت، در این صورت بازهم روزۀ رمضان موجوده اداء می شود، نه روزۀ قضائى رمضان گذشته. قضاى آن روزه های رمضان گذشته را بعد از این رمضان بگيرد.

مسئله ٦: کسى نذر کرد که اگر فلان کارم شود دو روز يا يک روز به خاطر خدا روزه می گيرم، و آنگاه زمانی که ماه رمضان آمد به نيت همان نذر روزه گرفت و به نيت رمضان روزه نگرفت، در اين صورت بازهم روزۀ رمضان اداء مى شود، روزۀ نذر اداء نمى شود. روزۀ نذر را بعد از ماه رمضان بگيرد.
خلاصه اينکه به هر نيتى که شخص در ماه رمضان روزه بگيرد، روزۀ رمضانش اداء خواهد شد، نه روزه هاى ديگر.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 10 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

💐مسئله٧:
اگر کسى به زن خود گفته بود که اگر به آن خانه بروى طلاق استى، آنگاه زن به آن خانه رفت و طلاق شد و سپس شوهرش در دوران عدت، رجوع کرده او را نزد خود نگه داشت، در اين صورت اگر زن دوباره به آن خانه برود، طلاق ديگرى بر او واقع نمی شود.
البته اگر شوهر چنین گفته بود؛ هر بارى که به آن خانه بروى طلاق استى يا اينگونه گفته بود؛ هر وقتى که به آن خانه بروى هر دفعه طلاق استى، پس در اين صورت اگر زن در دوران عدّت يا بعد از نکاح جدید با همين شوهر، دوباره به آن خانه برود، طلاق دوم نيز بر او واقع می شود و اگر در دوران عدّت يا بعد از نکاح براى بار سوم به آن خانه برود، طلاق سوم هم بر او واقع می شود، و اکنون بعد از سه طلاق، نکاح کردن با اين شوهر برایش جايز نمى باشد.
البته اگر زن با مرد ديگرى نکاح کرده بعد از طلاق دادن يا وفات او و گذرِ عدّت، با اين شوهر سابق نکاح کند و سپس به آن خانه برود، در اين صورت ديگر طلاقى بر او واقع نمى شود.

💐مسئله٨:
کسى به زن خود گفت اگر فلان کار را کنى طلاق استى، و هنوز زن آن کار را نکرده بود که شوهرش از طرف خود يک طلاقش داد و رهايش کرد، و سپس بعد از گذر مدتى باز با همان زن نکاح کرد. اگر زن بعد از نکاح همان کار را کرد، در این صورت يک طلاق بر او واقع می شود.
البته زن بعد از طلاق شدن و گذشتن عدتش، قبل از نکاح جدید با شوهر سابقش آنکار را انجام داده بود، حالا اگر بعد از نکاح دوباره آنکار را بکند، در اين صورت طلاقى بر او واقع نمى شود.
و اگر بعد از طلاق شدن، زن در دوران عدّت خود آنکار را کرد، در اين صورت يک طلاق ديگر بر او واقع می شود.

💐مسئله٩:
اگر کسى به زن خود گفت که اگر حايضه شوى طلاق استى، و سپس زن خون را مشاهده کرد، پس فوراً حکم به وقوع طلاق نخواهيم داد بلکه هنگامی که سه شبانه روز کامل خون آمد، آنگاه بعد از آن سه شبانه روز حکم می کنيم که از همان وقتى که زن خون را مشاهده کرده، طلاق واقع شده است.
و اگر شوهر چنین گفته بود که هر وقتى که يک حيض بيايد طلاق استى، در اين صورت وقتى که زن از حيض پاک شد، طلاق واقع می شود.

💐مسئله١٠:
کسى به زن خود گفت که اگر روزه بگيرى طلاق استى، در اين صورت به محض اينکه زن روزه بگيرد طلاق می شود.
البته اگر شوهر اين گونه گفته بود که اگر يک روزه بگيرى طلاق استى يا اينکه اگر يک روز را روزه بگيرى طلاق استى، در اين صورت ها در وقت ختم روزه يعنى در وقت افطار طلاق واقع مى شود.
و اگر زن روزۀ خود را در اين صورت ها بشکند، طلاق واقع نمى شود.

💐مسئله١١:
زنى خواست که از خانه بيرون برود، شوهرش به او گفت که حالا نرو، ليکن زن قبول نکرد و لذا شوهر خشمگين شده گفت که اگر از خانه برآئى طلاق استى.
حکم اين صورت اینست که اگر زن همين حالا از خانه بيرون برود طلاق می شود و اگر فوراً از خانه بيرون نرود بلکه کمى بعدتر از خانه برآيد طلاق نمى شود، زيرا مراد شوهر اين بود که حالا نرو بعداً برو، نه اينکه هرگز از خانه بيرون نرو.

💐مسئله١٢:
اگر کسى به زنى گفت که هر روزى که با تو نکاح کنم طلاق استى، و سپس در شب با او نکاح کرد، بازهم طلاق واقع می شود، زيرا عرفاً معناى آن اينست که هر وقت که با تو نکاح کنم طلاق استى.

محمد ابراهیم تیموری
26 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 8 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

(( مسائل سه طلاق دادن ))

💐مسئله١:
اگر کسى زن خود را سه طلاق داد، زنش بر او حرام گرديده است. اگر بخواهد دوباره با زن خود نکاح کند، بازهم زنش بر او حلال نمى شود، و براى زن هم حرام است که ديگر با آن مرد زناشويى کند. و تجديد نکاح نیز در این صورت اصلاً منعقد نمى شود.

چه شوهر به الفاظ صاف و پوست کنده، زن را سه طلاق داده باشد، يا او را به الفاظ کنائى سه طلاق داده باشد، حکم هر دو صورت يکسان است.

طريقه نکاح با اين شوهر بعد از سه طلاق، در ذیل نوشته شده است.

💐مسئله2:
اگر زن سه طلاق شود و باز بخواهد که با همان شوهر سابقش نکاح و زندگى کند، اين فقط يک صورت دارد و آن اينکه بعد از گذشتن عدتش اولاً با مرد ديگرى نکاح کرده با او همخوابگى کند و سپس هنگامی که اين شوهر دوم بميرد يا طلاقش بدهد، زن عدّت خود را گذرانيده حالا دوباره می تواند با شوهر سابقش نکاح کند. زن بدون نکاح با مرد ديگرى نمى تواند با شوهر سابقش نکاح نمايد.

اگر اين زن با مرد ديگرى نکاح کرد ليکن هنوز باهم همخوابگى نکرده بودند که شوهر نو وفات کرد، يا اينکه قبل از همخوابگى طلاقش داد، اين صورت هيچ اعتبارى ندارد، نکاح دوبارۀ زن با شوهر اولش فقط همان وقتی صحيح واقع خواهد شد که شوهر دوم با زن همخوابگى کرده باشد.

بدون همخوابگىِ شوهر دوم، نکاح زن با شوهر سابقش درست نيست. اين را خوب به ياد بسپاريد.

💐مسئله3:
اگر کسى زن خود را در يک مرتبه سه طلاق داد، مثلاً به زن گفت که سه طلاقت دادم، يا به وى گفت که طلاق استى طلاق استى طلاق استى، يا اينکه سه طلاق را به طور جداگانه به اين شکل داد که مثلاً يک طلاق امروز داد و يک طلاق فردا و يک طلاق پس فردا، يا يک طلاق در اين ماه داد و يک طلاق در ماه دوم و يک طلاق در ماه سوم، يعنى هر سة اين طلاق ها را در دوران عدّت زن داد، حکم همۀ اين صورت ها يکسان است. يعنى اينکه زن بر او کاملاً حرام می شود.

و شوهر از طلاق دادن به الفاظ صاف و صريح فقط همان وقتي اختيار نگهداشتن زن را دارد که زن را سه طلاق نداده باشد، بلکه فقط يک يا دو طلاق داده باشد.

چون کسى زن خود را سه طلاق داد، ديگر نمى تواند او را نگهدارد. زنش بر او حرام می گردد.

💐مسئله4:
اگر کسى زن خود را يک طلاق رجعى داد و سپس شوهر راضى شده دوباره به زنش رجوع کرد و او را نگهداشت و دو سه چهار سال بعد خشمگين و عصبانى شده باز زن را يک طلاق رجعى ديگر داد ( که در آن می تواند به زن رجوع کرده او را نزد خود نگهدارد) و چون خشمش فرو نشست، باز به زن رجوع نموده او را نزد خود نگهداشت.

در اين صورت شوهر تا به حال زن خود را دو طلاق داده است و اگر بعد از اين، يک مرتبۀ ديگر او را طلاق بدهد، سه طلاق مکمّل شده و زن بر شوهر حرام می گردد، و اين زن و شوهر دیگر نمى توانند دوباره با يکديگر نکاح کنند، مگر اينکه زن اولاً شوهر ديگرى کند.
صورت آن در مسئله اول نوشته شد.

به همين گونه اگر کسى زن خود را طلاق باين داد ـ که اختيار رجوع کردن و نگه داشتن زن را در آن ندارد ـ نکاح مى شکند. اگر شوهر پشيمان شد و زن و شوهر هر دو راضى بودند و بنابرين دوباره با همديگر نکاح کردند، و بعد از مدتى شوهر باز خشمگين و عصبانى شد و زن را يک طلاق باين ديگر داد و بعد از آرام شدن خشم و غضب، باز باهم دوباره نکاح کردند.

در اين صورت شوهر تا به حال زن خود را دو طلاق داده است، اگر بعد از اين زن را يک طلاق ديگر نيز بدهد، زن بر او حرام می شود، و حکمش همان است که زن نمى تواند بدون نکاح با مرد ديگرى با شوهر سابق نکاح کند.

💐مسئله5:
اگر زن با مرد ديگرى بر اين شرط نکاح کرد که با او همخوابگى نموده او را طلاق بدهد، اين اقرار کردن و شرط بستن اعتبارى ندارد، شوهر دوم اختيار دارد که زن را طلاق بدهد يا ندهد، يا هر وقتى که بخواهد طلاقش بدهد.

و نکاح کردن با اين شرط و اقرار، گناه کبيره و حرام بوده و اينکار مورد لعنت خداوند مي باشد، ليکن نکاح منعقد می شود.

بنابرين اگر بعد از اين نکاح، شوهر دوم با زن همخوابگى کرده او را طلاق بدهد يا بميرد، زن براى شوهر اولش حلال می شود و مى تواند بعد از گذشتن عدتش با وى نکاح کند.

محمد ابراهیم تیموری
24 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 6 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

💐مسئله١٢:
و اگر شوهری زنِ خود را با الفاظ کنائى يعنى آن الفاظى که دو معنى می تواند داشته باشد طلاق بدهد:

(*) اگر شوهر در وقت گفتن آن الفاظ، نيت طلاق دادن را داشت زنش طلاق می شود.
و در اين صورت، قِسم اول طلاق يعنى طلاق باين واقع می شود. اکنون شوهر نمى تواند با این زن بدون نکاح کردن از سر نو زندگى کند.

(*) و اگر شوهر در وقت گفتن آن الفاظ، نيت طلاق دادن را نداشت، طلاق واقع نمى شود.

البته اگر از قراين معلوم شود که شوهر در وقت گفتن آن الفاظ، نيت طلاق دادن را داشت و اکنون دروغ می گويد که نيت طلاق دادن را نداشتم، در اين صورت زن با او نزديکى نکند و چنين بداند که من طلاق شده ام.
مثلاً زن خشمگين و عصبانى شده به شوهر گفت که من ديگر نمى توانم با تو زندگى کنم طلاقم بده، و شوهر در جوابش گفت؛ خوب من رهايت کردم، در اين صورت زن چنين بداند که شوهرم مرا طلاق داده است.

💐مسئله١٣:
اگر کسى به زن خود گفت که طلاقت دادم طلاق طلاق. در اين صورت هر سه طلاق واقع می شود.

و اگر الفاظ کنائى را سه مرتبه استعمال کرد، در اين صورت نيز سه طلاق واقع می شود.

ولي اگر شوهر نيت يک طلاق را داشت و فقط به خاطر تاکيد الفاظ باﻻ را تکرار کرد، در اين صورت فقط يک طلاق واقع می شود. اما چونکه زن از حال دل شوهر باخبر نيست، بنابرين آن را سه طلاق بداند.

محمد ابراهیم تیموری
22 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 4 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

(( اقسام طلاق دادن ))

مسئله٥:
طلاق دادن هم بر دو قسم است:
(1) طلاق صریح.
(2) طلاق کنایه.


(( قسم اول: طلاق صریح ))

اين است که شوهر در الفاظ صاف و صريح بگويد؛ من ترا طلاق دادم، يا بگويد؛ من زنم را طلاق دادم. خلاصه اينکه چنان جملة صاف و پوست کنده اى بگويد که بجز طلاق هيچ معناى ديگر نداشته باشد.

اين قِسم طلاق دادن را «طلاق صريح» می گويند.


(( قسم دوم: طلاق کنایه ))

اين است که شوهر در الفاظ صريح طلاق ندهد بلکه چنان الفاظى گفت که هم معناى طلاق را می دهد و هم معناى ديگرى دارد.

مثلاً شوهر به زن گفت؛ «ترا از خود جدا کردم» که يک معناى آن اين است که ترا طلاق دادم، و معناى ديگرش ممکن این باشد که گرچه طلاقت ندادم ليکن از حالا به بعد ترا پيش خود نگاه نمى کنم، هميشه در خانۀ پدرت باش، ديگر ترا به خانه خود نمى آرم.
يا شوهر به زن گفت «بعد از اين بين من و تو هيچ چيزى نيست» يا «بعد از اين من با تو کارى ندارم» يا «تو از من جداستى» يا «من ترا جدا کردم» يا «جدايت کردم، از خانه ام برو، برو، گم شو، خانۀ پدرت برو، خانۀ بابه ات برو، از خانه ام برآى» و غيره الفاظ ... که هر کدام اینها دو معنى دارد.

اين قسم طلاق دادن را «طلاق کِنايه» و اينگونه الفاظ را «الفاظ کِنائى» می گویند.

محمد ابراهیم تیموری
20 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

​┈•••❈﴿ مسائل طلاق - 2 -﴾❈•••┈​

💦💫🎉🎊🎉🌺🎉🎊🎉💫💦

(( مسائل طلاق دادن ))

💐مسئله١:
فقط شوهر اختيار طلاق دادن را دارد، و چون شوهری زنِ خود را طلاق داد، طلاقش واقع مى شود و زن نمى تواند کارى بکند، چه زن قبول کند يا قبول نکند، طلاق به هر حال واقع می شود.
و زن نمى تواند شوهر خود را طلاق بدهد. اختيار طلاق دادن در دست زن نيست.

💐مسئله٢:
شوهر اختيار دادن تا سه طلاق را دارد و بیشتر از سه طلاق در اختيارش نيست. بنابرين اگر شوهری زنِ خود را چهار يا پنج طلاق داد، در اين صورت نيز فقط سه طلاق واقع می شود.

💐مسئله٣:
هنگامی که شوهر زبانى گفت؛ من زنم را طلاق دادم، و اين جمله را به آن صدائى گفت که خودش آن را شنيد، طلاق از گفتن اين جمله واقع می شود.
چه اين جمله را در موجوديت کسی بگويد يا آن را در خلوت و تنهائى بگويد و چه زنش آن را بشنود یا نشنود، طلاق در هر صورت واقع می شود.


(( اقسام طلاق ))

💐مسئله٤:
طلاق بر سه قِسم است:
(1) طلاق باین.
(2) طلاق مُغلَّظه.
(3) طلاق رجعی.

محمد ابراهیم تیموری
17 جمادی الاولی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

•••﴿طريقۀ پرورش و تربيت اوﻻد -4﴾•••

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

(32) - به دختران تاڪيد ڪنيد تا زيورهاى را ڪه می پوشند شب قبل از خوابيدن و صبح بعد از برخاستن به دقت متوجه آنها باشند.

(33) - به دختران تاڪيد ڪنيد تا در اموری ڪه در خانه انجام داده می شود مانند غذا پختن و لباس دوختن و ڪالا شستن و غیره ڪارهای خانه دقت ڪنند تا آنها را ياد بگيرند.

(34) - هنگامى ڪه طفل ڪار خوبى انجام داد او را تحسین ڪنید و نازش بدهيد، بلڪه او را انعام و جايزه هم بدهيد تا بيشتر به انجام دادن ڪارهاى خوب تشويق شود و به آنها رغبت بگیرد.
و اگر ڪار بدی را مرتڪب شد اولاً او را در تنهائى بفهمانيد ڪه ببين، اينڪار خيلى بد است، مردم چه می گويند، هر ڪس خبر شود، او چه خواهد گفت، خبر دار، ديگر اينڪار را نڪنى، بچۀ خوب اينڪار را نمى ڪند. و اگر طفل دوباره همانڪار را مرتڪب شد، اين بار سزاى مناسبى به او بدهيد.

(35) - مادر بايد احترام و هیبت پدر را در دل طفل بنشاند.

(36) - هيچ وقت نگذاريد طفل ڪارى را مخفيانه انجام بدهد. چه بازى ڪردن باشد یا خوردن يا ڪدام ڪار ديگرى. هر وقتى ڪه طفل ڪارى را مخفيانه انجام داد بفهميد ڪه او آن را بد می داند. اگر حقيقتاً آن ڪار بد است وادارش ڪنيد ڪه آن را ترڪ ڪند. و اگر ڪاری خوب است مثلاً خوردن چيزى، در اين صورت به او بگوئيد ڪه در پيش روى همگى آن را بخورد، نه مخفيانه.

(37) - ڪدام ڪار بدنى را بر آنها مقرّر ڪنيد تا سالم و تندرست بمانند، ڪسل و تنبل بار نيایند. مثلاً براى پسرها چوب شڪستن يا يڪى دو ميل دويدن و براى دخترها آسيا ڪردن يا چرخه ڪردن و امثال آن.

(38) - آنها را تاڪيد ڪنيد ڪه در راه رفتن خيلى تيز راه نروند و نه به بالا نگاه ڪرده راه بروند.

(39) - طفل را عادت بدهيد ڪه در همۀ ڪارهاى خود عاجزى و شڪستگى را اختيار ڪند، چه در گفتار و چه در رفتار تڪبُّر ننمايد. حتى او را نگذاريد ڪه در ميان اطفال هم عمر خود نشسته از لباس یا خانه يا خاندان يا ڪتاب و قلم و قلمدان و غيرۀ خود تعريف و توصيف ڪند.

(40) - گاهگاهى او را چند روپيه اى بدهيد تا مطابق خواستۀ خود آن را خرچ ڪند. ليڪن عادتش بدهيد ڪه مخفیانه از شما چيزى نخرد.

(41) - طريقۀ خوردن و نشستن و برخاستن در مجالس و محافل را به او بياموزانيد. اندڪى از آنها را ما نيز ذیلاً مى نويسيم.

محمد ابراهیم تیموری
25 جمادی الثانی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

•••﴿طريقۀ پرورش و تربيت اوﻻد -2﴾•••

💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎

(11) - اگر طفل دختر بود، او را به آرايش و پیرایش بسيار زياد موهايش و پوشيدن لباس هاى پر زرق و برق عادت ندهيد.

(12) - همۀ ضدهاى طفل را برآورده نڪنيد، زيرا خوی و عادتش خراب می شود.

(13) - از حرف زدن با صداى بلند، طفل را منع ڪنيد. خصوصاً اگر دختر باشد. اگر با صداى بلند و چيغ حرف زد، توبيخش ڪنيد وگرنه بعد از آنڪه بزرگ شد اينڪار عادتش می گردد.

(14) - اطفال خود را از نشستن و بازى ڪردن با ڪودڪ هاى ڪه عادات خراب دارند، يا از درس مى گريزند، يا عادت به پوشيدن لباس هاى پُر زرق و برق و خوردن خوردنی هاى گران قيمت دارند، دور نگاه دارید.

(15) - اطفال را از امور ذيل نفرت و انزجار بدهيد: خشم، دروغ گفتن، حسد ڪردن، حرص ڪردن، دزدى، سخن چینی ڪردن، ضد ڪردن بر چيزى، پُرگوئى بيفايده، خنديدن بي جا يا بسیار، فريب دادن، عاقبت خوب و بد ڪارى را نينديشیدن.
هرگاه ڪه طفل مرتڪب يڪى از اين امور شد فوراً او را منع ڪنيد و تنبيهش نمائيد.

(16) - اگر طفل چيزى را شڪستاند يا ڪسى را زد، سزاى مناسبى به او بدهيد تا ديگر اين ڪار را نڪند. ناز دادن و محبت در اين مواقع، اخلاق طفل را خراب مى سازد.

(17) - نگذاريد ڪه دير بخوابد و همچنين نگذاريد ڪه خيلى زود بخوابد.

(18) - عادتش بدهيد ڪه صبح زود از خواب بر خيزد.

(19) - وقتى طفل هفت ساله شد، او را به نماز خواندن عادت بدهيد.

(20) - وقتى ڪه قابل مڪتب رفتن شد، اول از همه قرآن شريف را تعليمش بدهيد.

محمد ابراهیم تیموری
23 جمادی الثانی 1439 قمری
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

🍀🎉🎊💞🏵💞 🎊 🎉🍀

​​┈•••❈﴿مسائل پرورش اولاد﴾❈•••┈​​

🍀🎉🎊💞🏵💞 🎊 🎉🍀

💐مسئله١:
اگر زن و شوهر از هم جدا شدند يا زن طلاق يافت و زن و شوهر طفلى خُردسال دارند، در اين صورت حق پرورش طفل از مادر است. پدر نمى تواند طفل را از مادرش بگيرد، و تمام خرچ و مصارف طفل بر دوش پدرش بوده او بايد آن را بپردازد.
و اگر مادر نخواهد طفل را پرورش کند بلکه او را به پدرش بدهد، در اين صورت پدر بايد طفل را بگيرد و نمى تواند از گرفتن طفل انکار کند، يا او را جبراً به مادرش بدهد.

💐مسئله٢:
اگر مادر طفل موجود نباشد، يا اينکه موجود باشد اما از پرورش طفل انکار کند، در اين صورت حق پرورش طفل از مادرکلانِ مادرى او، و در صورت موجود نبودن يا انکار او، حق مادرِ مادرکلانِ مادرى اين طفل است.
و بعد از آنها حق پرورش اين طفل به ترتيب از مادرکلان پدري وى و سپس از مادرِ مادرکلانِ پدري وى است.
و اگر هيچ يک اينها موجود نباشد، در اين صورت حق پرورش طفل از خواهران اصلى اوست و آنها بايد برادر يا خواهر خود را پرورش کنند.
اگر خواهران اصلى نباشند، در اين صورت حق پرورش طفل از خواهران اندری {ناتنى} اوست. اما در اين صورت، آن خواهرانى که با اين طفل از يک مادر هستند مُقدّم و آن خواهرانى که با اين طفل از يک پدر هستند مؤخّر مى باشند.
و بعد از همۀ اين اشخاص حق پرورش طفل به خاله اش می رسد، و سپس به عمه اش.

💐مسئله٣:
اگر مادر طفل با مردى نکاح کرد که مَحرم اين کودک نمى باشد (يعنى به سبب خويشى بين کودک و اين مرد، نکاح ميان اين دو براى هميشه حرام نیست) اکنون مادر مستحق پرورش اين کودک نمى باشد.
البته اگر مادر با چنان خويشاوند کودک نکاح کرد که نکاح بين آن مرد و بين کودک جايز نمی باشد، مثلاً با کاکاى کودک نکاح کرد، در اين صورت مادر هنوز هم حق پرورش اين طفل را دارد.
علاوه بر مادر، هر زن ديگرى که مستحق پرورش کودک بود مانند خواهر و خاله و غيرۀ او، اگر با مرد غير محرم کودک نکاح کرد، حکمش نيز همين است که اکنون حق پرورش کودک را از دست مي دهد.

💐مسئله٤:
اگر زنى به سبب نکاح با غير محرم کودک، حق پرورش طفل را از دست داده بود ليکن بعداً شوهرش او را طلاق داد، يا شوهرش وفات کرد، اکنون حق او دوباره بر می گردد و کودک به او سپرده می شود.

💐مسئله٥:
اگر هيچ زنى از ميان خويشان مادرى کودک براى پرورش طفل يافت نشد، در اين صورت اکنون مستحق ترين کس براى پرورش کودک پدر اوست، و بعد از او، پدرکلانِ پدرى کودک، و سپس به ترتيب، همان کسانى که در تحت عنوان «احکام ولى» بيان گردیده است.
ليکن اگر آن خويشاوند کودک که حالا مستحق پرورش طفل شده است، نامحرم کودک بود و خوف می رود اگر کودک را حواله او کنند، در آينده فسادى پيش نيايد، در اين صورت کودک به چنان کسى سپرده خواهد شد که از هر لحاظ قابل اطمينان باشد.

💐مسئله٦:
تا وقتى که پسر هفت ساله نشده، حق پرورشش {برای مادرش} باقى است و چون هفت ساله شد، پدر می تواند او را پس بگيرد.
و حق پرورش دختر {برای مادر} تا نُه سالگى اش باقیست و چون دختر نُه ساله شد، پدر می تواند او را واپس بگيرد. مادر حق نگه داشتن دختر را اکنون ندارد.

محمد ابراهیم تیموری
13 جمادی الثانی 1439 قمری
🍀🎉🎊💞🏵💞 🎊 🎉🍀
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
تلگرام/واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

(طريقۀ سپری کردن زندگی با شوهر -5-)

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

در حرف زدن خيلى متوجه خود باشيد. نه آن قدر پُر بگوئيد که بد دیگران بيايد و نه آنقدر خاموش باشيد که اگر شما را خوشامد هم کنند، بازهم خاموش نشسته باشيد. اينکار نيز بد و علامت تکبر است.
اگر چيزى در خانۀ شوهر بد تان بيايد یا مورد پسندتان نباشد، چون خانۀ والدين تان رفتيد، سخن چینى آن را نکنيد. گفتن گپ هاى خُرد و بزرگ خانۀ شوهر به مادر خود و کنج وکاو و به شوق پرسيدن مادرها دربارۀ آنها کارى بسيار زشت و بد است. اکثر جنگ و جدال ها از همين جا پيدا می شود و فسادها از همين جا برپا می گردد و جز جدال و فساد، هيچ فايدۀ ديگرى در آن نيست.

اسباب و لوازم شوهر را به خوش سليقگى نگاه کنيد. خانه را صاف و پاکيزه نگهداريد. بستر چرک و کثیف نباشد، آن را بی نظم {چُمْلُک} نگذاريد. اگر بالشت چرک شده باشد پوشش را بدل کنيد. اگر پوش ديگر نباشد پوش نو بدوزيد. اگر خود شوهر بگويد که اينکار را کن يا آنکار را کن، و شما بعد از گفتن او اينکارها را کرديد، این لطفى ندارد. لطف زندگى در اين است که بدون گفتن شوهر، همۀ کارها را انجام بدهيد.

هر چيزى که شوهر نزد شما گذاشته است آن را به خوبى حفظ کنيد. لباس ها و کالاها را تا کرده برداريد، آنها را بي جاى نيفگنید و نه اين طرف و آن طرف پراکنده بيندازيد. سامان ها و اثاث خانه را در جاى شان بگذاريد.

هيچ وقت در انجام دادن کارى تاخير و پس و پيش نکنيد.

هرگز دروغ نگوئيد که از دروغ گفتن، اعتبار انسان از بين می رود و آنگاه کسى سخن راست دروغگو را نيز باور نمى کند.

اگر شوهر در وقت خشم و قهر، شما را بد و بيراه گفت و دشنام داد، شما خاموش بمانيد و هيچ جوابش ندهيد. هرچه می خواهد بگويد بگذاريدش که بگويد، شما ساکت و خاموش بمانيد. خود تان خواهيد ديد که بعد از اينکه قهر و خشمش فرو نشست خودش پشيمان خواهد شد و از شما چه اندازه خوش و راضى خواهد گشت و بعد از این هرگز انشا‌ء الله بر شما قهر و خشمگين نخواهد شد. ليکن اگر شما نيز جوابش را داديد، گفتگو به درازا مي کشد و نه معلوم تا کجا بينجامد.

بر هر شبهۀ خُرد و کوچکی بر شوهر شک نکنيد و تهمتش نزنيد که تو با فلانه خيلى خنده می کنى، پيش او خيلى زياد می روى، آنجا نشسته چه می کنى و غيره ... که اگر شوهر بى قصور باشد، خودتان فکر کنيد که چقدر بد خواهد بود، و اگر شوهر واقعاً عادت بد دارد، با خود کمی فکر کنيد که آیا او اینکار را از قهر شدن و دشنام دادن شما ترک خواهد کرد؟!

محمد ابراهیم تیموری
20 جمادی الثانی 1439 قمری
•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

(طريقۀ سپری کردن زندگی با شوهر -3-)

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

اگر شوهر بر چيزى خشمگين شد، پس چنان سخنى نزنيد که خشم او بيشتر شود. هر وقت طبیعتش را ديده صحبت کنيد. اگر ديديد که حالا از خنده و مزاح خوش می شود با او خنده و مزاح کنيد و اگر ديديد که قهر است، خنده و مزاح نکنيد. هر طورى که مزاجش بود همانطور با او سخن بزنيد. اگر شوهر بر چيزى از شما خفه و رنجيده بود، پس شما هم روىْ تُرش کرده ننشينید بلکه خوشامدش را کنيد، عذر و معذرت بخواهيد، يعنى به هر صورتى که ممکن است او را از خود راضى و خوش بسازيد، اگرچه قصور شما هم نباشد و قصور شوهر باشد، بازهم شما ترشروئى نکنيد، بلکه عذر خواهى و معاف ساختن اين قصور را باعث فخر و عزت خود بدانيد.

و خوب بدانيد که پيوند زن و شوهر فقط از محبت خالى دوام نمى يابد بلکه به همراه محبت، ملحوظ داشتن ادب شوهر نيز ضرورى مي باشد. شوهرِ خود را برابر و مساوى خود دانستن، اشتباهی بسيار بزرگ است.

هيچگاه از شوهر کار نگيريد. اگر زمانى شوهر از روى محبت، دست يا سرِ تان را مالش داد، شما نگذاريد او اينکار را کند. اندکى فکر کنيد که اگر پدر تان بخواهد اينکار را کند آيا خوش تان خواهد آمد، حالانکه درجۀ شوهر بلندتر از درجۀ پدر است.

در نشستن و برخاستن و حرف زدن و در هر کار ديگر، ادب و احترام شوهر را رعايت کنيد. و به خصوص اگر قصور هم از شما باشد، اکنون با غرور و تکبر گوشه اى نشستن، کمال حماقت و نادانى مي باشد. از اين گونه رفتار دل شوهر از زن کنده مي شود.

هر وقتى که شوهر از سفر آمد خيريتش را بپرسيد که در آنجا چگونه بوده، تکليف که نديده است، دست و پايش را مالش بدهيد که شايد مانده و خسته شده باشد، اگر گرسنه باشد فوراً برایش آب و غذا تهيه کنيد، اگر هوا گرم باشد او را پکه کنيد. خلاصه کاری کنید که او راحت و آرام بیابد. دربارۀ پول و پيسه هرگز حرفی نزنيد که براى ما چه آوردى، چقدر خودت خرچ کردى، پول ها را کجا مانده اى، ببينم چند است ... بلکه هنگامى که خودش پول را داد آن وقت آن را بگيريد. محاسبه اش نکنيد که معاشت بسيار زياد است، تو در اين چند ماه فقط همين قدر پول آورده اى، تو بسيار خرچ می کنى، پول ها را کجا برداشتى، در کجا خرچ کردى و غيره ... اگر در وقت ديگرى هنگام خوشى شوهر، اين سخنان را به طرز مناسب در بين صحبت ها از او پرسيديد، حرجى نيست.

محمد ابراهیم تیموری
18 جمادی الثانی 1439 قمری
•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

(طريقۀ سپری کردن زندگی با شوهر -1-)

•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•

پيوند زن و شوهر پيوندى است که تمام عمر را بايد در آن سپری کرد. اگر دل هاى هر دو با هم صاف و پر محبت بود، نعمتى بزرگتر از اين پيوند نيست. و اگر خدا ناخواسته دل هاى شان از يکديگر کدورت گرفت، مصيبتى سخت تر از اين نيست.
بنابرين تا جائی که می توانيد بکوشید دل شوهر را به دست بياوريد و به اشارۀ چشم او کار کنيد. اگر شوهر حکم بدهد که تمام شب دست بسته ايستاده شو، خير دنيا و آخرت در اينست که کمى تکليف و مشقت دنيا را تحمل کرده عاقبت نيک و سرخروئى آخرت را به دست بياوريد.

هيچ گاه چنان سخنى نزنيد که خلاف طبع شوهر باشد. اگر شوهر روز را شب و شب را روز بگوید، شما نیز همانگونه بگوئيد.

بعضى از زن ها به سبب کم فکرى و عاقبت نا انديشى چنان سخنانى مي زنند که دل شوهر از طرف ايشان کدورت می گيرد. مثلاً زبان درازى می کنند يا طعنه و تشنيع می زنند يا از خشم و عصبانيت چنان حرف هاى تند و تيز می گويند که شوهر بد مى برد، و سپس هنگامى که دل شوهر از طرف زن کدورت گرفت و برگشت، آنگاه خود زن گريان و نالان می شود.

خوب بدانيد که چون دل شوهر کدورت گرفت و از طرف زن برگشت، اگرچه او را دو سه چهار روز بعد نیز رام کرديد، بازهم دل شوهر آن طورى که قبلاً بود نمى باشد. اگرچه هزار بهانه و معذرت بخواهيد ليکن دل شوهر چنانکه قبلاً صاف و پر محبت بود، اکنون آن صافى و محبت باقی نخواهد ماند، و چون چيزى يا کارى پيش بيآيد، اين خيال فوراً به فکرش مى آيد که اين زن همان است که در فلان روز چنين حرف هاى به من گفته بود. بنابرين باید با شوهر خود خوب با فکر و دور انديشی زندگى کنید که هم رضاى خدا و رسولش در آن است و هم خير و خوبى دنيا و آخرت شما.

زنان هوشيار احتياجى به توضیح چيزى ندارند، خوب و بد هر چيز را خود مى فهمند. ليکن ما بازهم بعضى از امور ضرورى را در اينجا بيان می کنيم، با فهميدن این نکات، بقيۀ امور را خود مي توانيد درک کنيد.

محمد ابراهیم تیموری
16 جمادی الثانی 1439 قمری
•┈••ৡ✵❁❁🏵❁❁✵ৡ•┈•
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

🍀🎉🎊💞🏵💞 🎊 🎉🍀

​​┈•••❈﴿ حقوق شوهر -1-﴾❈•••┈​​

🍀🎉🎊💞🏵💞 🎊 🎉🍀

الله متعال حقوق شوهر را بسيار زیاد و اداى آنها را کار بسيار ثواب قرار داده است. خوش نگه داشتن و راضى نگه داشتن شوهر، عبادتى بزرگ است و ناراحت کردن و ناراض ساختن شوهر، گناهى بسيار بزرگ مى باشد.

💐حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مى فرمايند:
عَنِ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: الْمَرْأَةُ إِذَا صَلَّتْ خَمْسَهَا وَصَامَتْ شَهْرَهَا وَأَحْصَنَتْ فَرْجَهَا وَأَطَاعَتْ زَوْجَهَا فَلْتَدْخُلْ مِنْ أَيِّ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ شَاءَتْ.
«هر زنى که پنج وقت نمازش را بخواند و ماه رمضان را روزه بگيرد و آبروى خود را حفظ کند و اطاعت گزار و فرمانبردار شوهر خود باشد، اجازه دارد از هر دروازۀ جنت که بخواهد داخل جنت شود»
يعنى اجازه دارد از هر کدام از هشت دروازۀ بهشت بخواهد بدون ممانعتى داخل بهشت برود.

(حلیة الاولیاء: 6/308 و بلدانیات سخاوی: 1/166 باب 27 و جامع الاحادیث: حدیث 24526 و مشکات شریف: ص 281)

💐و آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم مى فرمايند:
عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللهِه: أَيُّمَا امْرَأَةٍ مَاتَتْ وَزَوْجُهَا عَنْهَا رَاضٍ دَخَلَتِ الجَنَّةَ.
«هر زنى در حالی از دنيا برود که شوهرش از او راضى است، او به جنت می رود».

(ترمذی شریف: حدیث 1161 و مستدرک حاکم: حدیث 7328 و سنن ابن ماجه: حدیث 1854 و مصنف ابن ابی شیبه: حدیث 17123 و شعب الایمان بیهقی: حدیث8370 و مسند ابی یعلی: حدیث 6903)

💐و آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم مى فرمايند:
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لَوْ كُنْتُ آمِرًا أَحَدًا أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ المَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا.
«اگر سجده جز خدا به کس ديگرى را اجازه می دادم، زن را حکم می دادم تا شوهرش را سجده کند.(1) اگر شوهر به زن خود حکم بدهد که سنگ هاى اين کوه را برداشته به آن کوه ديگر ببر و سنگ هاى آن کوه را برداشته به اين کوه بيار، زن بايد اين کار را کند».

(کتاب الآثار امام ابوحنیفه به روایت امام ابو یوسف: حدیث 911 و ترمذی شریف: حدیث 1159 و سنن ابن ماجه: حدیث 1852 و مصنف ابن ابی شیبه: حدیث 17134 و مسند احمد: حدیث 24471)

💐و آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم
فرموده اند:
قَالَ رَسُولُ اللهِ: إِذَا الرَّجُلُ دَعَا زَوْجَتَهُ لِحَاجَتِهِ فَلْتَأْتِهِ، وَإِنْ كَانَتْ عَلَى التَّنُّورِ.
«هر وقتى که شوهر، زن خود را به خاطر ضرورت خود بطلبد، زن حتماً بايد نزد او برود. حتى اگر زن در حال پختن غذا هم باشد، بازهم آن را رها کرده نزد شوهر برود».

(سنن ترمذی: حدیث 1160و صحیح ابن حبان: حدیث 4165 و جمع الفؤائد: حدیث 4295)

يعنى اينکه اگرچه زن، کار بسيار ضرورى نیز داشته باشد، بازهم آن را رها کرده نزد شوهر برود.

محمد ابراهیم تیموری
14 جمادی الثانی 1439 قمری
🍀🎉🎊💞🏵💞 🎊 🎉🍀
​​┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈​​
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
تلگرام/واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۲ -﴾❀◈✵┅

حکم حُرمت رضاعت:
مسئله ١٤:
اگر دختر و پسرى شير يک زن را خورده اند آنها نمی توانند با همديگر نکاح کنند. چه هر دو همزمان باهم شير خورده باشند، يا يکى اول و ديگرى چندين سال بعد شير خورده باشد. حکم هر دو صورت يکسان است.

مسئله ١٥: يک دختر مثلاً شيرِ زنِ «خالد» را خورده است، اکنون اين دختر، نمی تواند با خالد نکاح کند یا با پدر يا پدرکلانِ خالد یا با اوﻻد خالد نکاح کند، بلکه با آن اوﻻد خالد نیز که از زن ديگرش هستند نمی تواند نکاح کند.

مسئله ١٦: اگر «عباس» شير خديجه را خورده بود و شوهر خديجه که قادر نام دارد، زن ديگرى هم بنام زينب داشت که طلاقش داده بود، اکنون زينب نيز با عباس نمى تواند نکاح کند، زيرا عباس فرزند شيرى قادر، شوهر زينب است و نکاح کردن با اوﻻد شوهر برای زن جايز نمى باشد.
به همين صورت اگر عباس زن خود را طلاق بدهد، زنش نمى تواند با قادر نکاح کند، زيرا قادر خُسُرش {پدر شوهرش} مي باشد و نکاح کردن زن با خُسُرش جايز نيست.
و همچنين عباس نمى تواند با خواهر قادر نکاح کند، زيرا که خواهر قادر عمه عباس می شود، چه اين خواهر قادر، اصلى باشد يا اينکه خواهر شيرى‌اش باشد. حکم هر دوى آنها يکسان است.
البته قادر می تواند با خواهر عباس نکاح کند.زيرا شرعاً هيچ گونه امر موجب حرمت در بين آنها موجود نيست.

مسئله ١٧: عباس خواهرى به نام ساجده دارد و ساجده شيرِ زنى را خورده است، ليکن عباس شير آن زن را نخورده. اگر عباس با آن زن نکاح کند، نکاحش درست است.

مسئله ١٨: اگر اوﻻد عباس، شيرِ زاهده را خورده اند، عباس می تواند با زاهده نکاح کند.

مسئله ١٩: قادر و ذاکر دو برادر اند و ذاکر يک خواهر شيرى مثلاً به نام نسرين دارد. در اين صورت قادر می تواند با نسرين نکاح کند.
ليکن ذاکر هرگز نمى تواند با نسرين نکاح کند. اين مسئله را به خوبى به ياد بسپاريد.
چونکه اينگونه مسائل مشکل و پیچیده هستند و فهميدن آنها هم دشوار است، لذا ما بر نوشتن اين چند مسئله اکتفاء می کنيم. اگر ضرورت پيش آمد، آن را از عالِمی بزرگ و بافهم بپرسيد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…
Subscribe to a channel