raahefalaah | Unsorted

Telegram-канал raahefalaah - راه فلاح

2849

نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Subscribe to a channel

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۹ -﴾❀◈✵┅

مسائل مَهر - ۱ -:
مسئله ١: در وقت نکاح چه مَهر را ذکر کنند يا نکنند نکاح در هر حال منعقد می شود، اما در  صورت عدم ذکر مَهر، «مهر مِثْل» ﻻزم می گردد. حتی اگر کسى در وقت نکاح شرط بگذارد که من مهر نمى دهم و بى مهر نکاح می کنم، بازهم مهر ﻻزم می گردد.

مقدار مهر:
مسئله ٢: کمترين مقدار مَهر زن «ده درهم شرعى نقره» يا قيمت آن است (پنج درهم تقریباً معادل هفده و نیم گرام نقره مي‌شود) و بيشترين مقدار آن مقرَّر نيست بلکه هر قدر که زن بخواهد می تواند مهر خود را مقرر کند، اما مهر بسيار بستن خوب نيست.
بنابرين اگر کسى فقط در بدل قيمت چهار درهم نقره يا کمتر از آن نکاح کرد، در اين صورت بازهم بر او ﻻزم است که بايد پولی برابر با قيمت «ده درهم نقره» را به زن بدهد، زيرا مهرى کمتر از اين در شرع وجود ندارد.
و اگر شوهر قبل از زفاف زنش را طلاق بدهد، در اين صورت نصف مهر را بايد بپردازد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۷ -﴾❀◈✵┅

مسائل کفائت - ۳ -:
برابری در مسلمان بودن:
مسئله ٦: برابرى شوهر با زن در مسلمان بودن فقط در اقوام غير عرب مانند قوم‌هاى افغان و مُغل و غیره اعتبار دارد، و در بين سيدها، انصاري ها، علوي ها و عرب ها اعتبارى ندارد. بنابرين مردى که خودش نو مسلمان است و پدرش کافر بود، کُفو و برابر زنى نيست که خودش و پدرش مسلمان مي باشد. و آن مردى که هم خودش و هم پدرش مسلمان است ولی پدرکلانش مسلمان نيست، کُفو و برابر آن زنى نمى باشد که پدرکلانش هم مسلمان بود.

مسئله ٧: هر مردى که پدر و پدرکلانش مسلمان باشند ليکن پدرِ پدرکلانش مسلمان نبود، او کُفو و برابر آن زنى مي باشد که چندين پشتش مسلمان بوده اند.
خلاصه اينکه کفائت و برابرى در مسلمان بودن فقط تا پدرکلان اعتبار دارد و بعد از او اعتبارى ندارد.

برابری در دینداری:
مسئله ٨: مراد از کفائت و برابرى شوهر با زن در ديندارى اينست که مرد فاسق يعنى کسى که اوباش،  قمارباز، شرابخور يا بدکار است، کُفو و برابر زن ديندار و پارسا و نيک نمى باشد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۵ -﴾❀◈✵┅

مسائل کفائت - ۱ -:
يعنی چه کسانی در مورد نکاح با هم برابر هستند و چه کسانی نيستند.

مسئله ١: در شريعت اين بسيار مراعات شده که بدون کفائت نکاح صورت نگيرد، يعنى اينکه دختر را با چنان مردى نکاح نکنند که کُفُوى او يعنى برابر او و هم مرتبه او نیست. به همين صورت مناسب نيست، دختر را به نکاح مردى داد که در ديندارى برابر با دختر نباشد.

مسئله ٢: کفائت يعنى برابرى شوهر با زن بر چند قسم است:
  برابرى در نسب،
  برابرى در مسلمان بودن.
  برابرى در ديندارى.
  برابرى در پول و دارائی.
  برابرى در کسب و پيشه.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۳ -﴾❀◈✵┅

احکام ولی - ۶ -:
مسئله ١٥: اگر دختر نابالغ را بغیر پدر و پدرکلانش کس ديگرى به نکاح داده بود و دختر از نکاح خود خبر داشت و سپس بالغ شد و شوهرش هنوز با او همخوابگى نکرده است و دختر اين نکاح را نمى پسندد، در اين صورت دختر به محض اينکه بالغ شد فوراً در همان وقت باید نارضايتى خود را از اين نکاح اظهار کند که من از اين نکاح راضى نيستم، يا اينکه بگويد من اين نکاح را قبول ندارم، چه در آنجا کس ديگری موجود باشد يا نباشد بلکه دختر تنهاى تنها باشد. رد کردن اين نکاح برایش به محض بالغ شدن در هر حال لازم است.
البته نکاحش فقط از رد‌‌کردن و انکار از قبول آن نمى شکند بلکه دختر بايد نزد حاکم يا قاضى شرعى برود و زمانی که قاضی نکاح را فسخ کرد، نکاح آن وقت فسخ مي شود.
اگر دختر بعد از بالغ شدن حتى يک لحظه هم خاموش بماند، ديگر اختيار فسخ {شکستن} نکاح را نخواهد داشت. (اين حکم دربارۀ دختران است و پسر اگر بالغ شود، انکار کردن فورى‌اش از قبول نکاح ضرورى نيست بلکه تا وقتی که رضايتش دانسته نشود اختيار قبول يا رد نکاح را دارد)
و اگر بغیر پدر و پدرکلان، شخص ديگری دختر را به نکاح داد و دختر خبرى از اين نکاح نداشت، بلکه بعد از بالغ شدن خبر شد، در اين صورت به محض اینکه خبر اين نکاح به او رسيد در همان وقت از قبول نکاح انکار کند. اگر يک لحظه هم خاموش بماند، اختيار فسخ اين نکاح از دستش می رود.

مسئله ١٦: و اگر نکاحش به طريقۀ بالا انجام شده بود و دختر بعد از آنکه شوهرش با وى همخوابگى کرد بالغ شد، پس در اين صورت فوراً انکار کردن بعد از بلوغ لازم نيست، بلکه تا وقتى که رضايت دختر معلوم نشود، دختر اختيار قبول يا رد کردن نکاح را دارد، خواه هر چند مدتى بر آن بگذرد.
البته اگر دختر زبانى صريحاً گفت که من اين نکاح را قبول دارم، يا چنان علامتى مشاهده شد که رضايت او از آن ثابت مى شود، مثلاً دختر با شوهر خود همخوابگى کرد، در اين صورت اختيارش از بين مى رود و نکاح ﻻزم می‌گردد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۱ -﴾❀◈✵┅

احکام ولی - ۴ -:
مسئله ٩: اگر ولىّ دختر بالغ بدون پرسيدن و بدون اجازه گرفتن از دختر، او را به نکاح داد و سپس خود ولى يا فرستاده اش آمده خبر داد که ترا با فلان شخص نکاح کرده ام، خاموش ماندن دختر در اين صورت نيز اجازه خواهد بود و نکاح صحيح خواهد شد.
و اگر کس ديگرى آمده خبر نکاح را آورد، پس اگر اين خبر دهنده آدم نيک و ديندار است، يا اينکه دو نفر آمده خبر نکاح را آوردند، در اين دو صورت نيز خاموش ماندن دختر اجازه شمرده می شود و نکاح از سکوت وی صحيح می گردد.
و اگر خبر دهنده فقط يک شخص نا اعتبار است، در اين صورت نکاح از خاموش ماندن دختر صحيح نخواهد شد بلکه نکاح موقوف خواهد ماند و هنگامی که دختر زبانى اجازه بدهد يا چنان کارى از طرف دختر رو بدهد که توسط آن دانسته شود که دختر نکاح را قبول کرده، آنگاه نکاح صحيح خواهد گرديد.

مسئله ١٠: بعد از اطلاع نکاح، در آن صورتى که اجازۀ زبانى زن و دختر ضرورى می باشد، زن زبانى چيزى نگفت، اما هنگامى که شوهرش نزدش آمد، زن از همخوابگى با او انکار نکرد، بازهم نکاح در اين صورت درست است.

مسئله ١١: همين حکم پسران نیز است که اگر پسر بالغ باشد، ولىّ نمی تواند بر او جبر کند و بدون اجازۀ او نکاحش را نمايد. اگر ولى‌اش بدون پرسيدن و اجازه گرفتن از وى نکاحش را بست، در اين صورت نکاح موقوف بر اجازۀ آن پسر خواهد بود. اگر اجازه بدهد، نکاح صحيح می شود و اگر اجازه ندهد، نکاح صحيح نمى باشد.
البته تفاوت ميان دختر و پسر در اينست که فقط خاموش ماندن پسر اجازه محسوب نمى شود، بلکه براى پسر لازم است که زبانى اجازه بدهد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۹ -﴾❀◈✵┅

احکام ولی - ۲ -:
مسئله ٢: شخص نابالغ، ولى کسی شده نمى تواند. کافر ولى هيچ مسلمانى شده نمى تواند. مجنون و ديوانه نیز ولى کسى شده نمى تواند.

مسئله ٣: دختر بالغ، خود‌مختار است که نکاح بکند يا نکند و اختیار دارد با هر کسى که بخواهد نکاح کند. کسى نمى تواند بر او جبر نمايد.
اگر او خودش با کسى نکاح کرد، نکاحش درست است، چه ولى‌اش آگاه شود يا نشود، و چه ولى‌اش راضى باشد يا نباشد، نکاحش در هر صورت درست است.
البته اگر او با کُفُوی خود يعنى همبرابرش نکاح نکرده است بلکه با کسى نکاح نموده که در «کفائت» کمتر از او است و ولى بر اين نکاح راضى نيست، فتوى در اين صورت آن است که اين نکاحش درست نمى باشد. («مسايل کفائت» يعنى آن امورى که شوهر در آنها بايد با زن کفو و برابر باشد بعداً مى آيد.)
و اگر دختر با کسى که کُفُویش يعنى همبرابرش است نکاح کرده ليکن در مقابل مهرى کمتر از «مَهر مِثل»، در اين صورت گرچه نکاح صحيح است ليکن ولىّ اش می تواند اين نکاح را فسخ کند. يعنى اينکه ولى‌اش نزد حاکم و قاضى مسلمان رفته فسخ اين نکاح را درخواست کند، حاکم و قاضى اين نکاح را فسخ خواهد کرد.
ليکن حق درخواست فسخ نکاح، فقط حق آن ولى‌هاى است که در مسئلۀ اول قبل از مادر مذکور شده اند، يعنى از پدر گرفته بالترتيب تا به نواسه ها و کواسه هاى نرينه کاکاى پدرکلانِ پدرى.
«مَهر مِثل» در شريعت همان مهرى را می گويند که در خاندان دختر مروَّج است.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۷ -﴾❀◈✵┅

کسانی که نکاح با آنها به سبب مصاهرت حرام است:
مسئله ١٧: اگر مردى با زنی زنا کرد اکنون نکاح کردن مادر اين زن و دختران اين زن با آن مرد جايز نيست.

مسئله ١٨: اگر زنى با خواهش جوانى {شهوت}مردى را به نيّت بد دست زد، اکنون براى مادر و دختران اين زن جايز نيست که با آن مرد نکاح کنند.
به همين صورت، اگر مردى با شهوت به زنى دست‌درازى کرد، در اين صورت براى مادر و دختران اين زن، نکاح کردن با آن مرد حرام می گردد.

مسئله ١٩: اگر مردى در تاريکى شب مي خواست زن خود را جهت زناشوئى بيدار کند ولي به اشتباه دستش به دخترش يا خُشويش خورد و او را به خواهش جوانى و شهوت دست زد و لمس کرد، در اين صورت اين مرد بر زن خود براى هميشه حرام می گردد و اکنون هيچ صورتى براى جواز زناشوئى آنها وجود ندارد. بر اين مرد ﻻزم است که زن خود را طلاق بدهد.

مسئله ٢٠: اگر پسرى به نيت بد، مادرْ اَندر (زن پدر) خود را لمس کرد، اين زن اکنون براى هميشه بر شوهرش حرام می گردد و حالا هيچ صورتى براى حلال شدنش نمى باشد. و اگر مادرْ اَنْدر با بچه اَنْدر (پسر شوهر) خود اينکار را کرد، بازهم همين حکم است.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۵ -﴾❀◈✵┅

ڪسانی که نکاح با آنها حرام است - ۳ -:
مسئله ١٣: اگر مردى ماماى (دائی) اصلى زن نيست بلکه به خاطر خويشاوندى دورى او را ماما می گويند نکاح زن با او درست است. (هر سه نوع برادران مادر يک زن، ماماها (دائی‌ها)ى اصلى آن زن هستند. يعنى اينکه برادران مادر آن زن با مادرش، چه فقط پدر شريک باشند یا فقط مادر شريک باشند و يا پدر و مادر شريک باشند، همۀ ايشان ماما هاى اصلى اين زن مى باشند.)
به همين صورت اگر مردى را به خاطر قرابت دورى کاکا (عمو) يا برادرزاده يا خواهرزاده می خوانند و او واقعاً کاکا (عمو)ی اصلى زن نيست، نکاح زن با او نیز درست است.
به همين گونه نکاح کردن زن با بچه کاکا (پسر عمو)، بچه ماما (پسر دائی)، بچه عمه (پسر عمه) يا بچه خاله‌اش (پسر خاله) اش نيز درست است.

مسئله ١٤: به همين ترتيب، دو دختر يا زن که دختر کاکا يا دختر ماما يا دختر عمه يا دختر خاله همديگر مى باشند می توانند يکجائى با يک مرد نکاح کنند. و همين حکم آن خاله و عمه اى است که خاله و عمه اصلى زن نیستـند بلکه به خاطر خویشاوندی دورى، آنها را خاله و عمه مي گويند، بنابرين در صورت بالا جايز است که زن و اين خاله دورش يا عمه دورش يکجا با يک مرد نکاح کنند.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳ -﴾❀◈✵┅

ڪسانی که نکاح با آنها حرام است - ۱ -:
مسئله ١: نکاح شخص با فرزندان، نواسه و کواسه های خود جایز نيست. همچنين نکاح زن با پدر يا پدرکلانِ پدری یا پدرکلان مادرى و پدرِ پدرکلانِ پدرى يا مادرى اش نیز جایز نيست.

مسئله ٢: نکاح زنى با برادرش، يا ماما (دائی) يا کاکا (عمو) يا پسران برادرش يا پسران خواهرش جايز نيست. «برادر» در شریعت آن مردی را می گويند که با زن از يک پدر و مادر باشند، يا اينکه از يک پدر و دو مادر باشند، يا اينکه از يک مادر و دو پدر باشند، همۀ اينها شرعاً برادر مى باشند.
و هر مردى که هم پدرش جدا باشد و هم مادرش جدا باشد، او برادر آن زن نيست. نکاح آن زن با او درست است.

مسئله ٣: نکاح زنى با دامادش نيز جایز نيست، چه دخترش به خانۀ شوهر رفته باشد و با شوهر خود جماع و همخوابگى و خلوت کرده باشد، يا هنوز زفاف نشده باشد. نکاح زن با دامادش در هر دو صورت حرام است. و نکاح نمودن مردى با زن پسر خود جايز نيست.

مسئله ٤: اگر پدر دخترى مُرد و مادرش دوباره با مرد ديگرى نکاح کرد ليکن هنوز با شوهر نوِ خود در تنهائى يکجا نشده بود که مادر اين دختر وفات کرد و يا اينکه شوهر نو، مادرش را طلاق داد، براى این دختر درست است که با اين مرد نکاح نمايد.
البته اگر مادرش با اين شوهر نو خود در تنهائى يکجا شده بود، در اين صورت نکاح کردن اين دختر با آن مرد جايز نيست.

مسئله ٥: نکاح با فرزندان اندری {ناتنى} خود جایز نيست. يعنى اگر مردى دو سه زن دارد و وفات کند يا يکى از آنها را طلاق بدهد، براى اين زن، نکاح کردن با پسران شوهر قبلى‌اش از زنان ديگرش به هيچ صورتى درست نيست. چه آن زنان با شوهر خود همخوابگى و خلوت کرده باشند يا نکرده باشند. نکاح این زن با اولاد ناتنى خود در هر صورت حرام است.

مسئله ٦: نکاح زنى با خُسُر (پدر شوهر) یا پدر و پدرکلان‌هاى خُسُرش جايز نيست.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱ -﴾❀◈✵┅

مسئله ١: نکاح يکى از آن نعمت هاى بزرگ الله تعالی است که امور دين و دنیا توسط آن اصلاح مى گردد و فواید بی‌شماری در آن نهفته می‌باشد. مثلاً انسان از گناه دور می‌شود، دل قرار مى‌يابد، و شخص به نامحرمان بد نيّت نمى‌گردد. از همه مهتمر اينکه فوايد آن جداگانه و ثوابش جداگانه است، زيرا نشستن زن و شوهر نزد همديگر، سخن گفتن محبت آميز و دوستانۀ آنها با همديگر، خنديدن و مزاح کردن آنها با يکديگر و ملاعبت آنها با همديگر، اينها همه در ديدۀ شریعت از مشغول بودن به نماز نفلى بهتر است.

ایجاب و قبول:
مسئله ٢: نکاح فقط از گفتن دو کلمه بسته مى شود. به طور مثال کسى به شخص ديگر در روبروى شاهدان گفت که من دختر خود را به نکاح تو دادم، و اين شخص در جواب گفت قبول کردم، بس، نکاح بسته یعنی منعقد می شود و آن دختر و اين مرد، زن و شوهر می گردند. اين را در اصطلاح «ايجاب و قبول» مي گويند.
البته اگر کسى چند دختر دارد، در اين صورت فقط از گفتن جملۀ بالا نکاح بسته نمى شود، بلکه بايد نام دختر را گرفته مثلاً بگويد که من دختر خود «قُدسيه» را به نکاح تو دادم و آن شخص بگويد؛ قبول کردم.

مسئله ٣: اگر کسى به شخص ديگرى گفت که فلان دخترت را به نکاح من بده، و آن شخص گفت که من او را به نکاح تو دادم، نکاح در اين صورت بسته شد، چه نفر اول بگويد که قبول کردم يا نگويد. نکاح در هر دو صورت بسته شد.

مسئله ٤: اگر خود دختر يا زن در آنجا حاضر بود و نکاح کننده به طرف او اشاره کرده بگويد که او را به نکاح تو دادم و مرد بگويد قبول کردم، در اين صورت نکاح بازهم بسته مي شود و ضرورتى به نام گرفتن زن نيست.
و اگر خود دختر يا زن در آنجا حاضر نباشد، در اين صورت، هم نام دختر و هم نام پدرش را با آن اندازه آواز بلندى باید گرفت تا گواهان بشنوند.
و اگر مردم پدر دختر یا زن را هم نمى شناسند و فقط از نامگيرى پدر دانسته نمى شود که نکاح کدام دختر یا زن را مى بندند، در اين صورت نام گرفتن پدرکلان اين دختر يا زن نيز ضرورى خواهد بود. خلاصه اينکه حاضران مجلس نکاح باید بدانند که نکاح فلان دختر يا زن بسته می شود.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۷ -»❀◈✵┅

مسئله ١٦: زنی که در دوران «عِدَّت»(۱) باشد برايش صحيح نيست که عِدَّت را ترک نموده به حج برود.

مسئله ١٧: اگر کسى فقط آنقدر پول دارد که بتواند تا مکه سفر نموده مراجعت کند و مصارف رفت و آمد به مدينه را ندارد، در اين صورت نيز حج بر او فرض مى باشد.
بعضى مردم گمان می کنند که تا وقتى که مصارف رفتن به مدينه هم مُيسَّر نباشد، حج فرض نمى شود، اين گمان سراسر غلط است.

مسئله ١٨: براى زن درست نيست که در وقت اِحرام، چهرۀ خود را با چنان چادرى بپوشاند که با پوست چهره اش تماس داشته باشد.

مسئله ١٩: مسائل حج بدون حج کردن نه به آسانى فهميده می شود و نه به ياد کسى مى ماند. چون مردم به حج می روند، در آنجا معلّم هاى هستند که مسائل حج را به ايشان مى آموزانند، بنابرين نوشتن اين مسائل را در اينجا ضرورى ندانستيم. به همين صورت، ترتيب و مسائل عمره نيز در آنجا آموزانده می شود. (امروزه چنين معلمانى میسَّر نيست، بنابرين قبل از حج رفتن، کتاب هاى راهمناى حج و عمره را مطالعه کنيد.
کتاب «چگونه حج کنيد» تاليف حضرت مولانا محمد منظور نعمانى رَحِمَہُ اللہُ تَعَالَیٰ که هم کتاب و هم ترجمۀ فارسى آن، پسندیده مفتى اعظم هند و شیخ الحدیث دار العلوم ديوبند حضرت مولانا سعيد احمد پالنپورى دامت برکاتهم می باشد، به چاپ رسيده است، می توان از آن استفاده کرد.)
ا..........

(۱) چون زنی را شوهرش طلاق دهد يا شوهر زن بميرد يا نکاح فسخ شود، زن تا گذشتن يک مدت معين اجازه ندارد که از خانه بيرون بيايد و نه اجازه دارد که با مرد ديگرى نکاح نمايد، و چون اين مدت معين گذشت، زن می تواند از خانه بيرون برود و همچنین اجازه دارد با مرد ديگرى نکاح کند. اين مدت معين را در اصطلاح شريعت «عِدّت» می گويند.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۵ -»❀◈✵┅

حج بدل - ۱ -:
مسئله ١٠: اگر زنى در تمام عمر چنان محرمى را نيافت که بتواند همراهش به حج برود گناه حج نکردن بر دوش او نخواهد بود. ليکن قبل از فوت، وصيت کردن به اينکه وارثانش از طرف او کسى را به حج بفرستند بر او واجب است. بعد از وفات او، وارثانش مصارف حج يک نفر را از پول هاى ترکه‌اش به شخصی داده او را بفرستند تا از طرف وى حج ادا کند. فريضۀ حج توسط اينگونه حج از دوش میِّت ساقط مى شود.
اين گونه حج را «حج بدل» می گويند.

مسئله ١١: اگر بر کسى حج فرض شده بود و او از تنبلى و کاهلى به حج نرفت و سپس کور شد يا چنان مريض شد که ديگر نمی تواند سفر کند، او نيز قبل از مرگ بايد به حج بدل وصيت نمايد.

مسئله ١٢: اگر میِّت آنقدر پول و دارائى از خود به جا گذاشته است که بعد اداى قرض ها و غيره اش، از يک سوم پول ها و دارائى اش می توان حج بدل را اداء کرد، در اين صورت بر وارثان میِّت واجب است تا وصيت میِّت را تکميل کنند و از طرف او حج بدل نمايند.
و اگر پول و دارائى میِّت اندک است و نمی توان توسط يک سوم آن، حج بدل را ادا‌ء کرد، ولى اش در اين صورت از طرف او حج بدل ننمايد.
البته اگر ولی میِّت يک سوم پول و دارائى میِّت را گرفته و هر مقدار پول ديگری که کمبود بود، از پول‌هاى شخصى خود بپردازد، در اين صورت می توان از طرف میِّت حج بدل را انجام داد.
خلاصه اينکه نبايد بيشتر از يک سوم پول و دارائى میِّت در حج بدل مصرف شود. البته اگر همۀ وارثان میِّت به رضايت خود به ولى اجازه بدهند که ما حصۀ خود را نمى گيريم، تو کسى را براى اداى حج بدل میِّت بفرست، در اين صورت جایز است که ولى بيشتر از يک سوم پول و دارائى میِّت را در حج بدل مصرف کند.
ليکن اجازۀ وارثان نابالغ در شريعت مورد اعتبار نيست، بنابرين از پول هاى حصۀ آنها نبايد هرگز چيزى گرفته شود.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۳ -»❀◈✵┅

مسئله ۵: براى زن همراه بودن شوهر يا مَحرم دیگری در طول سفر حج ضرورى است. و بدون همراه بودن محرم، حج رفتن براى زن درست نمى باشد. البته اگر زن در فاصلۀ کمتر از سه منزلى مکه زندگى می کند، در اين صورت برايش درست است که بدون شوهر يا محرم به حج برود.
(اهل فتوى، مسافت سه منزل را مساوى با ٤٨ ميل که مطابق ٧٧ کيلو متر است دانسته اند.)

مسئله ٦: اگر آن محرم که همراه زن به سفر حج مى رود نابالغ باشد يا چنان فاسق و بد دين باشد که حتى از طرف خواهر و مادر و غيره‌اش نیز نمی توان بر او اطمینان کرد، در اين صورت حج رفتن زن با چنين محرم درست نيست.

مسئله ٧: هنگامی که محرم قابل اطمينان براى همراهى زن در سفر حج پيدا شد براى شوهر جایز نيست که زن را از حج رفتن منع کند. و اگر شوهر منع هم کند، زن سخن او را قبول ننموده به حج برود.

مسئله ٨: برای دخترى که هنوز بالغ نشده اما نزديک بلوغ است، سفر بدون محرم شرعى درست نيست، و همچنين سفر به همراه نامحرم نيز برايش جايز نيست.

مسئله ٩: تمام مصارف آن محرم که به همراه زن مى‌رود تا زن حج نمايد بر عهدۀ زن واجب مى باشد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۱ -»❀◈✵┅

هر کسى آنقدر پول و دارائى بیشتر از ضرورت داشته باشد که مى تواند به وسيله آن سواره و به راحتي تا مکه معظّمه رفته و حج نموده برگردد، حج بر او فرض مى باشد.
حج کردن ثواب بسيار بزرگى دارد چنانکه رسول الله ﷺ فرموده اند:
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ:... وَالحَجُّ المَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلَّا الجَنَّةُ.
«هر حجى که از گناه ها و بدي ها پاک باشد، پاداشش جز بهشت چیز ديگری نيست».
(بخاری شریف: حدیث ۱۷۷۳ و مسلم شریف: حدیث ۳۳۵۵)

و همچنين دربارۀ عُمره نيز ثواب فراوانى وارد شده است. رسول الله ﷺ فرموده اند:
قَالَ رَسُولُ اللهِﷺ تَابِعُوا بَيْنَ الحَجِّ وَالعُمْرَةِ، فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الفَقْرَ وَالذُّنُوبَ كَمَا يَنْفِي الكِيرُ خَبَثَ الحَدِيدِ، وَالذَّهَبِ، وَالفِضَّةِ ... 
«حج و عمره، گناهان را آنگونه از بين مى برد چنانکه کوره آتش زنگ آهن را از بين مى برد».(ترمذی شریف: حدیث ۸۱۰ و نسائی شریف: حدیث ۲۶۳۰ و ابن ماجه: حدیث ۲۸۸۷)

كسى که حج بر وى فرض باشد و او بازهم حج ننمايد، دربارۀ او وعيدهاى سختى وارد شده است، چنانکه رسول الله ﷺ در حديثى مى فرمايند:
عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: مَنْ مَلَكَ زَادًا وَرَاحِلَةً تُبَلِّغُهُ إِلَى بَيْتِ اللهِ وَلَمْ يَحُجَّ فَلَا عَلَيْهِ أَنْ يَمُوتَ يَهُودِيًّا، أَوْ نَصْرَانِيًّا، وَذَلِكَ أَنَّ اللهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: وَلِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ البَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا.
«هر شخصى که آنقدر پول و دارائى و سوارى دارد که بتواند به وسيلۀ آنها تا بيت الله شريف برود و او بازهم به حج نرود، چه او يهودى بميرد و چه نصرانى، خداوند پرواهش را ندارد».
(ترمذی شریف: حدیث ۸۱۳)

و همچنين آنحضرت ﷺ فرموده اند:
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِيِّﷺ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: لَا صَرُورَةَ فِي الْإِسْلامِ.
«ترک کردن حج، شيوۀ اسلام نيست».
(ابو داود شریف: حدیث ۱۲۲۹ و مسند احمد: حدیث ۲۸۴۴ و ۳۱۱۴ و جمع الفوائد: حدیث ۳۱۴۱  کتاب المناسک)

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎

🎊 💐💐(( منکرات مروج در عید ))💐💐 🎉

💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎

طبیعی است که گاهی خوشی زیاد سبب فراموشی می گردد و چه بسا انسان بر اثر خوشی زیاد یا غم زیاد دچار گمراهی می شود، بنابرین روز عید که در واقع یک نوع اظهار بندگی و خوشی به خاطر موفقیت در عبادت است مردم آن قدر مصروف خوشی می شوند که هدف بندگی که اساس این اعیاد هست فراموش می شود؛ لذا ذیلاً برخی از منکراتی که غالبا در روزهای عید برخی از مردم مرتکب آنها می شوند را ذکر می کنیم تا باشد که با پرهیز از آنها عیدی خدا پسندانه و مبارک داشته باشیم.

💐 آرایش کردن با تراشیدن ریش چنانکه خیلی از جوانان برای تراشیدن ریش خود و یا به اصطلاح آنها اصلاح کردن در دکان های آرایش گری صف می‌کشند و یا خود تیغ و قیچی گرفته و این حرام را مرتکب می شوند و عیدی را که یک نوع عبادت است با امر حرامی آغاز می کنند در حالی که حضرت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می فرمایند: خالفوا المشرکین اوفروا اللحی و احفوا الشوارب.
یعنی در طرز زندگی با مشرکان مخالف باشید. (آنها ریش می تراشند) شما برعکس ریش بگذارید...

💐 تشبیه کردن خود به کفار و یا فُساق در مدل لباس، ریش، عملکرد ها، طریقۀ ملاقات و غیره. در حالی که آنحضرت صلی الله علیه وسلم می فرمایند: من تشبه بقوم فهو منهم. هر کسی خود را مشابه یک گروه بسازد از همان گروه شمرده خواهد شد.

💐 مصافحه (دست دادن) و یا مجالست و هم نشینی با زنان نامحرم در حالی که در حدیث شریف می آید: اگر در سر انسانی سوزنی فرو رود بهتر از آن خواهد بود که زنی را لمس کند که به برایش حلال نیست.

💐 وارد شدن در خانه ای که زن تنها است و مرد خانه نیست. برخی برای آن که مثلاً رسم را بجا کرده باشند چه مرد در خانه باشد و یا نباشد وارد خانه می شوند در حالی که در حدیث می آید:
برحذر باشید از وارد شدن بر زنان. مردی از انصار عرض کرد یا رسول الله برادر شوهر و امثال آن را برای زن چگونه می بینید؟ فرمودند: برادر شوهر و امثال آن برای زن حکم مرگ را دارند.

💐 بیرون آمدن زنان با حالت بی حجابی و آرایش های غلیظ در حالی که خداوند عزوجل زنان را از چنین حالتی منع می فرمایند.

💐 میله ها و تفریح های نامشروع و آلوده با انواع گناهان.

💐 استفاده مردان از حنا (خینه) برای دست و پای خود به عنوان زینت و آرایش.

💐 جنگ دادن حیوانات مثل خروس و غیره.

💐 برگزاری مسابقات و یا بازی های که در آن قمار انجام می گیرد.

💐 اسراف و زیاده روی در مصارف و اموری که هیچ منفعت و مصلحتی در آن نیست.

💐 ترک جماعت به بهانه های عید گردی.

💐 همدردی نکردن با فقرا و مساکین، طوری که فرزندان اغنیاء در عیش و نوش و خوشی قرار دارند و فرزندان فقرا در سختی و کم دستی.

💐 تکلف در رسم و رواج ها، اگر دارد و یا ندارد باید حتماً سفره ای با انواع میوه ها و دیگر اشیاء مزین کند.

💐 کل عشرۀ اخیر رمضان و عشرۀ اول ذی الحجه یا حداقل نصف آن ها که از بهترین و مبارک ترین اوقات سال می باشد صرف بازار گردی و خرید و فروش، آن هم در بدترین وضعیت اختلاط زن و مرد. سر و صدا و دیگر ناهنجاری ها که اصلاً در شأن جامعۀ اسلامی و ا ین ایام مبارک نمی باشد.

💐 در لباس ها و سفره ها بر یک دیگر فخر فروشی نمودن و به اصطلاح هم چشمی داشتن.

💐 رعایت نکردن آداب در پوشیدن لباس از قبیل اسبال ازار و غیره.

💐 به جای تکبیر گفتن که در ایام عید مستحب است، سرو صدا راه انداختن و بوق و آرن زدن با موتر و موتور سایکل و غیره.

💐 استفاده کردن از پتاقی و آتش بازی که از رسم های اعیاد آتش پرستان بوده؛ علاوه بر اینکه در این امر تشبُّه با کفار است یک نوع ایجاد رعب و وحشت می باشد که خود در حدیث به طور صریح ناجایز خوانده شده است و چه بسا سبب سکته و یا سقط جنین و دیگر مشکلات می شود. بنابرین دکان داران و نیز اولیای فرزندان در این باره کاملا مسئول بوده و از نظر دنیوی و اخروی باید جوابگو باشند.

💐 سوگواری کردن برخی از فامیل ها در ایام عید برای مرده گان، با وجود گذشت زمان مشروع سوگ.

به امید آن که جامعۀ ما از منکرات خالی شده و به سوی پاکی ها گامزن شود.

مولوی اسماعیل موفق
۲۵/ رمضان/۱۴۳۸
💎🎉🌸💞🎊💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
در فیسبوک: fb.me/RaheFalaah
/channel/RaaheFalaah/1316

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۸ -﴾❀◈✵┅

مسائل کفائت - ۴ -:
برابری در پول و دارائی:
مسئله ٩: مراد از کفائت و برابرى شوهر با زن در پول و مال و دارائى اينست که مردِ کُلاً مفلس و نادار و محتاج، کُفو و برابر زن پولدار نمى باشد.
و اگر مرد کاملاً مفلس نيست بلکه می تواند آن قدر مهرى را که رسم است در شب زفاف به زن بدهند، حالا به زن بدهد (يعنى هرجائى که دادن مقدارى از مهر عُرف است. اگر در جائى چنین  عُرفی موجود نيست، اين شرط نيز لازم نيست) و همچنين می تواند نَفقۀ او را بدهد، در اين صورت وى کُفو و برابر زن پولدار مى باشد، اگرچه نتواند تمامى مهر را همين حالا بپردازد. و اين ضرورى نيست که به هر اندازه‌اى که خاندان دختر پولدار باشد، شوهر هم همان اندازه يا قریب آن پولدار و ثروتمند باشد.

برابری در کسب و پیشه:
مسئله ١٠: مراد از کفائت و برابرى شوهر با زن در کسب و پيشه اينست که مرد نداف، کُفو و برابر خياط نيست. به همين صورت دﻻک، کالاشوى و غيره کُفو و برابر خياط نيست.
(نکته‌اى که بایست در اينجا ملحوظ داشت اينست که مسائل کفائت بين زن و شوهر در کسب و پيشه از مسائل عُرفى است، بنابرين حسب قاعده «المعروف کالمشروط» اگر عُرف سایر ممالک و شهرها جداگانه باشد حکم شرعى نيز در آنجا جداگانه خواهد بود).

مسئله ١١: مرد ديوانه و مجنون، کُفو و برابر زن عاقل و هوشیار نمى باشد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۶ -﴾❀◈✵┅

مسائل کفائت - ۲ -:
مسائل برابری در نسب:
مسئله ٣: برابرى در نسب اين است که شوهر در نسب، کفو و برابر زن باشد. سيّد، انصارى و علوى از لحاظ نسب با همديگر برابر هستند. يعنى اگرچه مرتبه سيّد بلندتر است ليکن اگر دختر سيّد با پسر انصارى نکاح کرد، در اين صورت نخواهيم گفت که دختر با کُفُو و برابر خود نکاح نکرده بلکه اين انصارى نيز کفو و برابر دختر سيّد می باشد.

مسئله ٤: نسب از طرف پدر اعتبار دارد، نسب مادرى اعتبارى ندارد. بنابرين اگر پدر سيد باشد پسرش نيز سيد است و اگر پدر انصارى باشد پسرش نيز انصارى است، خواه مادر از هر قومى باشد. بنابرين اگر سيدی با زنى از قوم ديگرى نکاح نمود، پسرش هم سيد بوده در مرتبه برابر با سيدها خواهد بود.
البته اين امرى ديگر است که هر کسى که پدر و مادرش از خاندان عالى باشند، توقير وى بيشتر خواهد بود، ليکن در شرع همۀ اينها برابر همديگر گفته مى شوند.

مسئله ٥: قوم افغان و قوم مُغل (و سایر اقوام عجم مانند پشتون و تاجيک و ترک و ازبک و چيني و اروپائى) همه برابر همديگر اند(۱)و آنها کفو و برابر سيدها و عرب‌ها نمى باشند. بنابرين اگر دختر سيد يا عرب با کدام افغان يا مُغل نکاح کرد، در اين صورت خواهيم گفت که اين نکاح با غير کُفو و نابرابر صورت گرفته است.
ا.......
(۱) مسئلۀ کفائت نسبى در بين آن اقوامى که عرب نيستند يعنى عجمى ها مانند پشتون ها، تاجيک ها، ترک ها، ازبک ها، چيني ها، اروپائى ها و ... جارى نمی گردد، زیرا همه اقوام غير عرب کفوى همديگر اند. أَمَّا فِي الْعَجَمِ فَتُعْتَبَرُ (حُرِّيَّةً وَإِسْلَامًا).

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۴ -﴾❀◈✵┅

احکام ولی - ۷ -:
مسئله ١٧: اگر اين ولى دختر نابالغه که اصولاً حق نکاح کردنش را دارد در سفر بوده آنقدر دور است که اگر منتظر او بنشينند و با او مشوره کنند، اين فرصت از دست می رود و خواستگار آنقدر انتظار نخواهد کرد و دوباره يافتن چنين خواستگارى مشکل است، در اين صورت ولى بعدى می تواند دختر را به نکاح بدهد. بنابرين اگر اين ولىِ دوم بدون پرسيدن و اجازۀ ولى اول، دختر را به نکاح بدهد، نکاحش صحيح خواهد بود.
و اگر ولى اول آنقدر دور نباشد، پس بدون پرسيدن و اجازۀ او، ولىِ دوم نبايد دختر را به نکاح بدهد. و اگر ولى دوم بازهم در اين صورت دختر را به نکاح داد، اين نکاح موقوف به اجازۀ ولی اول خواهد بود، اگر او اجازه بدهد نکاح صحيح خواهد شد و اگر اجازه ندهد نکاح منعقد نمى گردد.

مسئله ١٨: به همين گونه اگر ولى دوم در موجوديت ولى اول، دختر يا پسر نابالغ را نکاح کرد، به طور مثال حق نکاح از پدر بود ليکن پدرکلان اين نابالغ را نکاح کرد، و از پدر نابالغ هيچ راى و مشوره‌ای نگرفت، در اين صورت اين نکاح موقوف به اجازۀ پدر آن دختر يا پسر نابالغ مى باشد.
يا اينکه حق نکاح نابالغ از برادرش بود، اماکاکا (عمو)ى آن نابالغ او را به نکاح داد، در اين صورت صحت اين نکاح موقوف به اجازۀ برادر آن دختر يا پسر نابالغ مى باشد.

مسئله ١٩: زنى عقلش را از دست داد و ديوانه شد و اين زن هم يک پسر بالغ دارد و هم پدرش موجود است. اگر خواستند او را به نکاح بدهند، ولىِ اين زن پسر او مى‌باشد، زيرا پسر در ولى بودن مُقدمتر از پدر است.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۲ -﴾❀◈✵┅

احکام ولی - ۵ -:
مسئله ١٢: اگر دختر يا پسر نابالغ اند، آنها خود مختار نيستند، نکاح آنها بغير اجازۀ ولى منعقد نمى شود.
اگر نابالغ بدون اجازۀ ولى خود نکاح کرد يا اينکه کس ديگرى نکاحش را بست، در اين صورت‌ها نکاح نابالغ موقوف به اجازۀ ولى‌اش مى‌باشد، اگر ولى اجازه بدهد، نکاح صحيح خواهد بود و اگر ولى اجازه ندهد، نکاح باطل خواهد شد.
و ولى دختر يا پسر نابالغ، اختيار کامل دارد که وى را به نکاح بدهد يا ندهد، يا با هر کسى که می خواهد نکاحش کند، دختر يا پسر نابالغ، اين نکاح را در آن وقت نمى توانند رد کنند، چه آن دختر نابالغ، باکره باشد يا اينکه قبلاً نکاح ديگرى شده و نزد شوهر هم رفته باشد. حکم هر دو صورت يکسان است.

مسئله ١٣: اگر پدر يا پدرکلان پدرى، دختر يا پسر نابالغ را با کسى نکاح کرد، در اين صورت آنها بعد از بالغ شدن نیز نمى توانند اين نکاح را رد کنند، خواه اين نکاح با کفو و هم برابرشان شده باشد يا با غيرکفو یعنی با کسانى که کمتر و پائين‌تر از آنها مى باشند و خواه اين نکاح در بدل مهر مثل بسته شده باشد یا در بدل مهرى بسيار کمتر از آن. نکاح در هر صورت صحيح است و آنها بعد از بالغ شدن نمى توانند آن را رد کنند.

مسئله ١٤: و اگر ولىّ ديگری غير از پدر و پدرکلان پدرى دختر نابالغ (مانند برادر، کاکا یا غيره ولى هاى دختر و پسر که تفصيل آنها در مسئله اول گذشت) او را با کسى نکاح کرد و آن شخص کُفُوى دختر يعنى همبرابر دختر است و مهرش هم مهر مثل مى باشد، در اين صورت نکاح در آن وقت صحيح مى باشد، اما بعد از بالغ شدن، دختر اختيار دارد که اين نکاح را باقى بگذارد، يا نزد حاکم و قاضى مسلمان درخواست نموده نکاح را فسخ نمايد.
اگر اين ولى دختر نابالغ، دختر نابالغ را با غيرکُفُو يعنى با مردى که همبرابر دختر نيست و يا در بدل مهرى کمتر از مهر مثل نکاح کرد، در اين صورت نکاح اصلاً منعقد نمى شود.
همچنين اگر اين ولى، پسر نابالغ را با دخترى در بدل آنقدر مهرى نکاح بست که اين مهر بسيار بيشتر از مهر مثل آن دختر است، در اين صورت نيز اين نکاح اصلاً منعقد نمى شود.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۱۰ -﴾❀◈✵┅

احکام ولی - ۳ -:
مسئله ٤: اگر يکى از ولى‌هاى دختر بالغ بدون پرسيدن و اجازۀ او، او را به نکاح کسى داد، در اين صورت اين نکاح موقوف به اجازۀ دختر مى باشد. اگر دختر اجازه بدهد، نکاح درست خواهد بود و اگر راضى نباشد و اجازه ندهد، نکاح منعقد نمى شود.
صورت های اجازه حسب ذيل است:

مسئله ٥: اگر ولىّ دختر باکره اى که اکنون بالغ شده است، آمده به او گفت که من تو را با فلانى نکاح می‌کنم يا نکاح کرده ام و دختر خاموش ماند يا خنديد يا گريه کرد، همۀ اينها صورت هاى اجازه می باشد و اکنون اگر ولى، او را به نکاح آنکس بدهد نکاح صحيح خواهد بود، و اگر وى را به نکاح آنکس داده است نکاح صحيح مى باشد.                
و اين لازم نيست که دختر حتماً با زبان خود اجازه بدهد و اگر اجازۀ زبانی ندهد آن اجازه نباشد، نه، نکاح از طریقه‌های بالا نیز منعقد می شود. کسانى که به زور، دختر را مجبور می کنند که زبانى اجازه بدهد، کار زشتى مرتکب می شوند.

مسئله ٦: اگر ولى در وقت اجازه گرفتن از دختر، نام شوهر را نگرفت و نه دختر از قبل نامش را می دانست، در اين صورت فقط از خاموش ماندن، رضايت دختر ثابت نمى شود، و خاموشى و سکوت او را اجازه نخواهيم دانست، بلکه ضرورى است که نام و نشان داماد گفته شود تا دختر بداند که داماد فلان کس است.
به همين صورت، اگر ولی مقدار مهر را بيان نکرد و دختر بالغ را در مقابل مهرى کمتر از مهر مثل نکاح کرد، در اين صورت نيز نکاح بدون اجازۀ آن دختر منعقد نمى شود، بنابرين حسب قاعده، دوباره باید از او اجازه گرفته شود.

مسئله ٧: اگر اين زن باکره نيست بلکه قبلاً عروسى کرده بود و اين نکاح دوم اوست و ولى‌اش از او اجازه خواست، فقط خاموش ماندنش اجازه شمرده نخواهد شد بلکه اجازۀ زبانى اکنون ضرورى می باشد. و اگر او زبانى چيزى نگفت و ولى‌اش فقط به سبب خاموش ماندنش او را نکاح کرد، در اين صورت نکاح موقوف خواهد ماند، اگر اين زن نکاح را قبول کند نکاح صحيح می گردد و اگر آن را قبول نکند، نکاح منعقد نمى شود.

مسئله ٨: اگر پدر دختر بالغۀ باکره موجود بود ليکن کاکا (عمو) يا برادر و غيرۀ دختر از او اجازه خواستند، در اين صورت نيز فقط خاموش ماندن دختر اجازه شمرده نخواهد شد بلکه تا هنگامى که دختر زبانى اجازه ندهد، سکوتش اجازه محسوب نخواهد شد.
البته اگر پدر اين دختر، آنها را براى اجازه خواستن فرستاده بود، در اين صورت سکوت دختر نيز اجازه مى باشد.
خلاصه اينکه هرگاه که ولى‌اى که مُقدَّم‌تر از همه است و اجازه خواستن شرعاً حق اوست، خودش يا فرستاده‌اش از دختر بالغ اجازه بخواهد، خاموش ماندن دختر اجازه محسوب می شود.
و اگر حق اجازه خواستن از پدرکلان دختر بود ليکن برادر دختر اجازه خواست، يا حق اجازه خواستن از برادر دختر بود ليکن کاکا (عمو)ى دختر اجازه خواست، در اين صورت‌ها خاموش ماندن و سکوت دختر اجازه شمرده نخواهد شد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۸ -﴾❀◈✵┅

احکام ولی - ۱ -:
هر کسى که اختيار نکاح دختر و پسرى را دارد، او را «ولى» می گويند.
مسئله ١: اولين ولى دختر و پسر، پدر اوست. اگر پدر نباشد، پدرکلان (جد) پدرى ولى اوست. اگر اين دو نباشند، برادر اصلی که با او از يک پدر و مادر است، اگر اين برادر نباشد، برادر ناتنی که هر دو از يک پدر و دو مادر اند، اگر اين برادر هم نباشد، برادرزاده‌های ذکور، اگر برادرزاده نباشد، پسر برادرزاده، بعد از او، نواسه‌اش يعنى پسرِ پسرِ برادر زاده.
اگر هيچ کدام از اشخاص بالا نباشد، نخست کاکاى سَکَه (عموی اصلی)، آنگاه کاکاى ناتنى يعنى برادر ناتنى پدر، آنگاه پسر کاکاى سَکَه، آنگاه نواسۀ او يعنى پسر پسر کاکاى اصلى. آنگاه پسر کاکاى ناتنى، آنگاه نواسة نرينه کاکاى ناتنى.
(پدرکلان يعنى جد و کاکا يعنى عمو. سَکَه یعنی اصلی و اَندَر یعنی ناتنی.)
اگر باز هيچ کدام از افراد نامبرده نباشد، در اين صورت کاکاى پدر اين دختر يا پسر، ولى او است، و سپس پسر او. اگر کاکاى پدر يا پسر و نواسه و کواسه نرينه اش نباشد، در اين صورت کاکاى پدرکلانِ پدرى ولى است، سپس پسر او، سپس نواسه نرينه او، و سپس کواسه نرينه او و غيره.
و اگر بازهم هيچ کدام از آنها نباشد، در اين صورت مادر، ولى دختر يا پسر خود می شود، و بعد از او مادرکلانِ پدرى، و بعد از او مادرکلانِ مادرى، و بعد از او پدرکلانِ مادرى، و بعد از او خواهر اصلى که هر دو از يک پدر و مادرند، و بعد از او خواهر ناتنى که هر دو از يک پدر اند و از دو مادر، و بعد از او آن برادر و خواهرى که با اين دختر يا پسر از طرف مادر شريک اند و از طرف پدر جدا.
و بعد از همۀ اينها عمه ولى است، و بعد از عمه، ماما (دائی) ولى است، و بعد از ماما، خاله ولى است و غيره ...

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۶ -﴾❀◈✵┅

کسانی که نکاح با آنها به سبب رضاعت حرام است:
مسئله ١٥: نکاح با هر خويشاوندى که از طرف نسب حرام است، نکاح با او از طرف شيرخوردن {رضاعت} نيز حرام می شود.(۱)
یعنی اینکه نکاح یک دختر یا زن با آن مردی که همسرش این دختر یا زن را در طفولیت شیر داده بود جایز نیست، زیرا شوهر آن زن شرعاً آن دختر گفته می شود. و همچنين نکاح کردن زن با برادر شيرى خود هم جایز نيست.
و نکاح زن با آن کسى که اين زن او را شير داده است نیز درست نيست. همچنين نکاحش با اولاد آن شخص نیز درست نيست. زيرا اولاد آن شخص، اولاد اين زن هم می شوند.
و نکاح با ماما (دائی) و کاکا (عمو) و برادرزاده و خواهرزاده شيرى {رضاعی} نیز حرام است.

مسئله ١٦: اگر دو دختر از يک زن شير خورده اند، هر دوى آنها نمى توانند يکجا در نکاح يک مرد باشند. خلاصه اينکه هر حکمى که در بالا براى خويشاوندان نَسَبى بيان گردید، همان احکام خويشاوندان رضاعی نيز مى باشد.

ا........
(۱) يعنى همانگونه که براى زن يا مرد حرام است که با پدر، مادر، خواهر، دختر، خاله، عمه و غيره محارم نَسَبى خود نکاح کند، به همین صورت، اگر دختر یا پسرى در دوران شيرخوارگى، علاوه بر شير مادر خود، شير زن ديگرى را نيز بخورد، نکاح اين دختر با شوهر، برادران، پسران و غيره محارم آن زن و شوهر او، حرام مى باشد. زيرا شوهر آن زن، پدر شيرى (يعنى رضاعى) اين دختر است و برادران آن زن، ماما (دائی)هاى شيرى اين دختر و پسران آن زن، برادران شيرى اين دختر، و غيره ... و نکاح اين پسر با خود آن زن و خواهران و دختران و غيره محارم آن زن و شوهر او حرام مى باشد، زيرا آن زن، مادر شيرى (يعنى رضاعى) اين پسر است و خواهران او، خاله هاى اين پسر و دختران او، خواهران اين پسر و غيره... هستند. اين را به خوبى به ياد بسپاريد. تفصیل مسایل رضاعت یعنی شیرخوردن تحت عنوان جداگانه‌ای بیان خواهد شد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۴ -﴾❀◈✵┅

ڪسانی که نکاح با آنها حرام است - ۲ -:
مسئله ٧: نکاح زن با شوهر خواهر خود تا وقتى که خواهرش در نکاح او هست جايز نیست.
البته اگر خواهرش وفات کرد يا اينکه شوهر خواهرش، خواهرش را طلاق داد و عِدّت خواهرش تکميل شده است در اين صورت این زن می تواند با شوهر خواهر خود نکاح کند. البته نکاح با او قبل از تکميل عِدّت طلاق جايز نيست.

مسئله ٨: اگر دو خواهر با يک مرد نکاح کردند، نکاح هر یک آنها که اول بسته شده صحيح است، و نکاح آن خواهر که بعداً رخ داده بود صحيح نيست.
و اگر نکاح هردو خواهر با اين مرد يکجا در يک مجلس بسته شده بود، در اين صورت نکاح هر دو صحيح نيست.

مسئله ٩: هنگامی که زنى با مردى نکاح کرد، اکنون تا وقتى که آن زن در نکاح آن مرد است، نکاح عمه، خاله، دختر خواهر و دختر برادر این زن با آن مرد جايز نيست.

مسئله ١٠: هر دو زنى که پيوند خويشاوندى در ميان شان طوری است که اگر يکى از آنها مرد می بود نکاح ايشان با همديگر جايز نمى بود، شرعاً اين دو زن نمى‌توانند يکجا در نکاح يک مرد باشند. هنگامى که يکى از آندو بميرد يا طلاق شود و عِدّت طلاقش بگذرد، آنگاه زن دوم می تواند با آن مرد نکاح کند.

مسئله ١١: زنى هست که يک دختر ناتنى از شوهر قبلى خود دارد، اگر هر دوى اينها یکجا با يک مرد نکاح کنند، اینکار جايز است.

مسئله ١٢: «بچه‌خواندگى» (پسر‌خواندگی) در شريعت اعتبارى ندارد، و کسى از بچه‌خواندگی واقعاً بچه کسى نمى شود. بنابرين نکاح زنى با بچه خوانده‌اش درست است.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲ -﴾❀◈✵┅

گواهان نکاح:
مسئله ٥: براى انعقاد نکاح، اين شرط است که نکاح در موجوديت حد اقل دو مرد يا يک مرد و دو زن بسته شود و آنها با گوش خود آن الفاظ نکاح را بشنوند که در بالا مذکور شد. بنابرين اگر کسى در تنهائى و خلوت به شخص ديگرى گفت که من دخترم را با تو نکاح کردم و اين شخص گفت قبول کردم، نکاح در اين صورت بسته نمى شود. به همين صورت اگر فقط در روبروى يک نفر نکاح کردند بازهم نکاح بسته نمی شود.

مسئله ٦: اگر در بين گواهان نکاح، مردى موجود نيست بلکه همه گواهان زن هستند، نکاح بسته نمى شود، اگرچه ده پانزده زن هم گواه نکاح باشند. بودن يک مرد با دو زن حتمى است.

مسئله ٧: اگر گواهان دو مرد بودند ليکن آنها مسلمان نيستند، در اين صورت نيز نکاح منعقد نمى شود. به همين گونه اگر آن دو مرد مسلمان بودند ليکن هر دوى آنها يا يکى از آنها هنوز بالغ نشده است، نکاح در اين صورت نیز منعقد نمى شود.

مسئله ٨: بهتر اينست که نکاح در حضور اشخاص زيادى بسته شود، مثلاً بعد از نماز جمعه در مسجد جامع و يا در مجمع ديگری، تا نکاح بين مردم مشهور شود، و مخفيانه نکاح نکنند. ليکن اگر چنان ضرورتى پيش آمد که اشخاص زيادى نتوانستند از نکاح باخبر شوند، پس باید کم از کم دو مرد، يا يک مرد و دو زن، در مجلس نکاح حاضر باشند تا الفاظ ايجاب و قبول نکاح را به گوش خود بشنوند.

مسئله ٩: اگر هم پسر بالغ است و هم دختر بالغ مي باشد، آنها مى توانند خودشان با همديگر نکاح کنند. يکى از آنها به ديگرى در روبروى دو گواه بگويد که من با تو نکاح کردم و دومى بگويد که قبول کردم، بس، نکاح بسته می شود.

مسئله ١٠: اگر شخصی نکاح خود را خودش نبست بلکه به شخص ديگری گفت که مرا با کسى نکاح کن، يا اينکه گفت نکاح مرا با فلانی ببند، و آن شخص در مقابل دو گواه نکاح را انجام داد، در اين صورت نیز نکاح بسته می شود. و اکنون اگر از اين نکاح انکار کند انکارش فايده‌اى ندارد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۸ -»❀◈✵┅

زيارت مدينۀ منوَّره:
اگر کسى توانائى مالى دارد بعد از حج يا پيش از حج به مدينۀ منوره حاضر شده از زيارت روضۀ مبارک حضرت رسول اکرم ﷺ و مسجد نبوى کسب برکات کند.
رسول الله ﷺ در اين باره فرموده اند:  قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: مَنْ زَارَنِي بَعْدَ مَوْتِي فَكَأَنَّمَا زَارَنِي فِي حَيَاتِي.
«هر کسى مرا بعد از وفاتم زيارت نمود همان برکاتى را خواهد يافت که گويا مرا در حياتم زيارت نموده باشد».

(سنن دارقطنی: حدیث ۲۶۹۴ و المجالسة از دینوری: حدیث ١٣٠و شعب الایمان بیهقی: حدیث ٣٨٥٥ و فضائل مکة: ص ٣٧ از حسن یسار بصری متوفی ١١٠ هجری و تلخیص کبیر از ابن حجر عسقلانی: حدیث ١٠٧٥ و جمع الفوائد: حدیث ٣٨٠٢)

و همچنين آنحضرت ﷺ فروده اند:
قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: مَنْ حَجَّ وَلَمْ يَزُرْنِی فَقَدْ جَفَانِي.
«هر کسى فقط حج کند و به زيارت من نيايد، او با من بسيار بى مروتى کرده است».

(اعلاء السنن: ١٠/٤٩٩ و البدر المنیر: ٦/٢٩٩ و التلخیص الکبیر: ١/٣٠٣ و المقاصد الحسنة: حدیث ١١١٠ و کشف الخفاء و مزیل الالباس: حدیث ٢٤٦٠ و ٢٦١٢ و فتح الغفار الجامع لاحکام سنة نبیینا للصنعانی: حدیث ٢٤٤٨  و غیره کتب حدیث)

و آنحضرت ﷺ در مورد مسجد نبوى فرموده اند:
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ﷺ: ... وَصَلَاتُهُ فِي مَسْجِدِي بِخَمْسِينَ أَلْفِ صَلَاةٍ، وَصَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ بِمِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ.
«هر کسى در اين مسجد يک نماز بخواند، در بدل آن ثوابی برابر با پنجاه هزار نماز را به دست مى آورد».

(ابن ماجه شریف: حدیث ١٤١٣ و معجم اوسط طبرانی: حدیث ٧٠٠٨ و جمع الفوائد)

الله متعال اين نعمت بزرگ را نصيب همۀ ما بگرداند و بر اعمال نيک ما را توفيق عنايت بفرمايد. آمين يا ربَّ العالمين.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۶ -»❀◈✵┅

حج بدل - ۲ -:
مسئله ١٣: اگر میِّت قبل از مردن به اداى حج بدل وصيت نمود، اما بنابر کمبود پول و دارائى‌اش، ادای حج بدل از يک سوم پول هايش ناممکن بود و همچنين وارثان میِّت هم حاضر نشدند که به رضايت خويش بيشتر از يک سوم ترکه را به خاطر حج بدل مصرف کنند و لذا حج بدل از طرف وى اداء نگرديد، در اين صورت گناهى بر مردۀ بيچاره نخواهد بود.

مسئله ١٤: حکم تمامى وصيت هاى میِّت مانند حکم بالا مى باشد. لذا اگر قضاى روزه يا نمازهاى زيادى بر کسى باقیمانده بود، يا دادن زکات بر او واجب بود، و او قبل از مردن وصيت کرد که فديۀ روزه و نمازها و پول زکاتش را بدهند، همۀ اينها فقط از يک سوم پول ها و دارائى وى اداء خواهد شد.
و همچنین باید متوجه بود که مصرف کردن پول بيشتر از يک سوم ترکه میِّت بدون رضايت قلبى وارثان او درست نمى باشد. تفصيل این احکام قبلاً نيز نوشته شده است.

مسئله ١٥: اگر میِّت قبل از مردن به اداى حج بدل وصيت نکرده بود، در اين صورت اداى حج بدل از پول میِّت درست نمى باشد. البته اگر تمام وارثان وی قلباً به اينکار اظهار رضايت کنند، اينکار جايز خواهد بود و انشاء الله فريضۀ حج وى ادا‌ء خواهد شد. اما اجازۀ وارثان نابالغ اعتبار ندارد. بنابرين از حصۀ پول آنها نبايد چيزى گرفت.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۴ -»❀◈✵┅

سفر بدون همراهی محرم برای زن جایز نیست:

وَلَاتُسَافِرُ الْمَرْأَةُ بِغَيْرِ مَحْرَمٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَمَا فَوْقَهَا. (فتاوی عالمگیری: ۱/۹۱)
در احادیث شریفه، سفر بدون محرم برای زن به سختي منع گردیده است چنانچه در روایات صحیح و مشهور وارد است:
عَنِ ابنِ عُمَرَ رَضِیَ اللهُ عَنهُما اَنَّ النَّبیَّ ﷺ قَالَ: وَلَاتُسَافِرُ الْمَرْأَةُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ اِلّا مَعَ ذِی مَحرَمٍ.
ترجمه: از حضرت عبد الله بن عمر رَضِیَ اللہُ عَنْہُ  روایت است که رسول خدا ﷺ فرمودند: زن به مسافت سه روز راه نباید سفر کند مگر اینکه محرمش همراه او باشد. 
(بخاری شریف: حدیث ۱۰۲۴ و ۱۰۲۵و ۱۱۲۲ و ۱۷۲۹ و اعلاء السنن: ۷/۲۷۵ حدیث ۱۹۷۳)

و همچنین در مسلم شریف روایت است:
عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، أَنْ تُسَافِرَ سَفَرًا يَكُونُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَصَاعِدًا، إِلَّا وَمَعَهَا أَبُوهَا، أَوِ ابْنُهَا، أَوْ زَوْجُهَا، أَوْ أَخُوهَا، أَوْ ذُو مَحْرَمٍ مِنْهَا.
ترجمه: حضرت ابو سعید خدری رَضِیَ اللہُ عَنْہُ    می گوید که رسول خدا ﷺ فرمودند: برای زنی که به خدا و روز آخرت ایمان دارد حلال نیست تا به سفری که سه روز راه یا بیشتر طول دارد برود  مگر اینکه پدرش یا پسرش یا شوهرش یا برادرش یا محرم دیگرش همراه او باشد.
(مسلم شریف: حدیث ۲۳۹۰ و اعلاء السنن: ۷/۲۷۷ حدیث ۱۹۷۵و سنن ابو داود: حدیث ۱۴۶۶ و سنن ترمذی: حدیث ۱۰۸۹)

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

┅✵◈❀«مسائل حج - ۲ -»❀◈✵┅

مسئله ١: در سراسر عمر فقط يک مرتبه حج کردن فرض است. اگر کسى چند مرتبه حج کرد، یکى آنها فرض و بقيۀ آنها نفل می گردند و او ثواب بسيار فراوانى در مقابل آنها به دست مى آورد.

مسئله ٢: اگر کسى قبل از بالغ شدن حج کرده است، حج فرضش اداء نشده است و اکنون بعد از بلوغ اگر پولدار باشد، دوباره حج کردن بر او فرض مي باشد. و آن حج که در طفوليت و قبل از بلوغ نموده، حج نفلى است.

مسئله ٣: حج بر کور فرض نيست خواه هر قدر پولدار و ثروتمند هم باشد.

مسئله ۴: چون حج بر کسى فرض شد، حج کردن در همان سال بر او واجب است. بدون عذر تأخیر کردن در اداى حج و به اين خیال بودن که هنوز جوان هستم، در سال ديگری حج خواهم رفت، جایز نيست. و اگر همچو شخصی بعد از سه چهار سال به حج رفت، گرچه حجش اداء می شود، اما بخاطر تاخير گناهکار می گردد.

┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷

Читать полностью…

راه فلاح

*❈❈❈﴿ شش روزۀ شوال ﴾❈❈❈*

روزۀ شش روز بعد از عيد فطر در مقابل ساير روزه هاى نفلى ثواب بیشتری دارد. این شش روز در ماه شوال را هم می توان پیاپی گرفت و هم جدا جدا.

در حدیث شریف وارد است:
عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ أَنَّهُ حَدَّثَهُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ: مَنْ صَامَ رَمَضَانَ ثُمَّ أَتْبَعَهُ سِتًّا مِنْ شَوَّالٍ كَانَ كَصِيَامِ الدَّهْرِ.

ترجمه: حضرت ابو ایوب انصاری رضی الله عنه روایت می کند که حضرت رسول اکرم ﷺ فرمودند: هر کسی ماه رمضان را روزه گرفته سپس (بعد از عید فطر) شش روز در ماه شوال نیز روزه بگیرد ثواب روزۀ سراسر سال را کسب می کند.
(مُسلم شریف: حدیث ۱۹۸۴ و ترمذی شریف: حدیث ۷۵۹)

*توجه:*
زیرا قاعده است که امت آنحضرت ﷺ در قبال هر عمل نیک ده برابر ثواب به دست می آورند. بنابربن یک ماه رمضان جمع شش روز شوال می شود ۳۵ یا ۳۶ روز روزه، و ۳۶ ضرب ۱۰ می شود مساوی ۳۶۰ روز که یک سال قمری می باشد. یک سال قمری ۳۵۵ روز است.

*┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈*
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی

Читать полностью…

راه فلاح

💐💫💐💫💐💫💐💫💐

(( چند کار مهم که پیش از اختتام رمضان باید انجام داد ))
💫💐💫💐💫💐💫💐💫


💐گزیده‌ای از سخنان شیخ الاسلام مولانا مفتی محمد تقی عثمانی در مراسم نماز جمعۀ ۲۷ رمضان ۱۴۳۸هـ


در روزهای پایانی رمضان چند کار باید انجام داد:
💐 *نخست شکر؛* شکر بر این که خداوند متعال در زندگی ما رمضانی دیگر به ما عنایت فرمود. چه‌قدر از دوستان و نزدیکان ما در رمضانِ قبل با ما بودند و امسال درگذشته‌اند و در میان ما نیستند. آنها حسرت می‌خورند که کاش این رمضان نصیب‌شان می‌شد و نیکی‌های آن در نامۀ اعمال‌شان درج می‌گشت.
و همچنین شکر بر تلاوت، روزه و تراویح و دیگر اعمالی که توفیق آن در رمضان ما نصیب شده است. این توفیق خود، نعمت مستقلی است. چه بسا کسانی هستند که توجهی به روزه و نماز ندارند و نمی‌دانند رمضان چگونه شروع شد و چگونه به پایان رسید. پس بر این نیز باید خدا را شکر کرد که به ما توفیق عنایت فرمود.

💐 *دوم استغفار؛* استغفار برای اینکه حق رمضان را نتوانستیم ادا کنیم. نتوانستیم آنچنان که باید، با رعایت آداب، روزه بگیریم، با خشوع و خضوع نماز بخوانیم و با تدبر و توجه تلاوت کنیم. پس بر کوتاهی‌های خود استغفار و بر توفیقات خداوند شکر کنیم.

💐 *سوم توبۀ خالصانه* که پروردگارا این رمضان در حال پایان است، من به بارگاه تو از تمام گناهان زندگی گذشته خود با صدق دل توبه می‌کنم.
توبه برای این که اگر این رمضان گذشت و گناهان‌ ما آمرزیده نشد، بیم آن می‌رود که مصداق آن حدیث قرار بگیریم که باری پیامبر اکرم ﷺ بر منبر پا گذاشته و فرمودند: آمین، سپس دو پله‌ بالاتر رفته و بر هر یک فرمودند: آمین. پس از پایان خطبه، صحابۀ کرام که شاهد آن منظره بودند، از سرّ آمین بدون دعا پرسیدند. پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: بر هر پله جبرئیل دعا کرد و من آمین گفتم. (حال لحظه‌ای فکر کنید که اینکه روز جمعه و در هنگام خطبه ـ که وقت قبولیت دعاست ـ جبریل دعا کند و پیامبر ﷺ آمین بگویند، این دعا چه دعایی خواهد بود!) بر پلۀ اول جبریل دعا کرد که هلاک باد کسی که نام شما نزد وی برده شود و بر شما درود نفرستد؛ گفتم: آمین. بر پلۀ دوم جبرئیل دعا کرد: هلاک باد کسی که پدر و مادرش را (در حالت کهن‌سالی) دریابد و نتواند با خدمت‌گزاریِ آن‌ها مورد مغفرت گیرد. گفتم: آمین. بر پلۀ سوم او دعا کرد: هلاک باد کسی که رمضان را دریابد ولی گناهانش آمرزیده نشود؛ گفتم: آمین (رواه احمد)
یعنی در رمضان که فرصت توبه و مغفرت از هر سو فراهم است؛ روزه موجب مغفرت، و تراویح سبب مغفرت و بخشش و وقت افطار وقت قبولیت دعاست، باز هم شخصی تمام این فرصت‌ها را به هدر دهد و مغفرت نشود و نتواند توبه کند و برای خود آمرزش بخواهد پس واقعا انسان شقی وبدبختی خواهد بود.
پس برای اینکه از این وعید محفوظ بمانیم، قبل از اختتام رمضان به استغفار و توبه اهتمام بورزیم. توبه هم یک کار پیچیده و مشکلی نیست، کافی است یک بار ـ و بهتر آن‌که با خواندن دو رکعت نفل نماز توبه ـ از تمام گناهانِ خود اظهار ندامت کنیم و از خدا بخواهیم آنچه را که گذشته بیامرزد و برای آینده با خود عهد ببندیم که به سوی گناهان نرویم.

همچنین عید فطر نیز از مواقع مغفرت است؛ باید مواظب باشیم که در شادی‌های عید به سوی معصیت‌ها نرویم و نه چنان در خوشحالی و تفریح مستغرق شویم که هر چه در رمضان حاصل شده بود، همه را از دست بدهیم.

خداوند طاعات و عبادات ما را قبول فرماید و از همۀ گناهان محفوظ نگه‌دارد.

(دار الافتاء دار العلوم زاهدان)

۳۰ رمضان ۱۴۳۸ قمری
💫💐💫💐💫💐💫💐💫
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
در فیسبوک: fb.me/RaheFalaah
/channel/RaaheFalaah/1215

Читать полностью…
Subscribe to a channel