نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀«طریقۀ نماز عید فطر - ۲ -»❀◈✵┅
(( بعضی از عذرها حسب ذیل است ))
(*) ـ باران ببارد.
(*) ـ رویت ماهتاب متحقّق نباشد و هنگامی که زوال گذشت، رویت متحقّق گردید.
(*) ـ نماز عید را در روز ابری خواندند و چون آسمان صاف شد، متوجه شدند که نماز را بعد از وقت آن خوانده اند.
(*) ـ امام به علتی برای نماز دادن نیامد.
(مراد از امام در مسئلة بالا آن امامی است که بدون موجودیت او خوف برپائی فتنه می رود. و اگر خوف فتنه نبود، در این صورت مسلمانان شخص دیگری را امام ساخته نماز عید را بخوانند، نماز را به تأخیر نیندازند. ظفر احمد تهانوی صاحب اعلاء السنن. حاشیۀ جدیده: 11/86)
(( اگر کسی دیر به نماز رسید ))
مسئله:
اگر کسی در چنان وقتی به نماز عید رسید که امام {در رکعت اول} تکبیرها را گفته بود، در این صورت اگر آن شخص در حالت قیام امام، به نماز رسیده بود، پس بعد از نیت کردن فوراً تکبیر ها را بگوید، اگرچه امام قرائت را آغاز کرده باشد.
و اگر در رکوع امام، شریک نماز عید شده بود، و گمان غالب دارد که چون تکبیرها را بخوانم، در رکوع امام به او خواهم رسید، در این صورت نیت بسته تکبیرها را بگوید و سپس به رکوع برود. و اگر خوف دارد که در رکوع امام به امام نخواهم رسید، در این صورت نیت بسته در رکوع امام شریک شود و در حالت رکوع به جای سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیْم تکبیرها را بگوید، لیکن دست های خود را در حالت رکوع بالا نکند.
و در این صورت، اگر قبل از آنکه تمام تکبیرها را گفته بتواند، امام از رکوع برخیزد، اکنون این شخص نیز ایستاده شود و هر تعداد تکبیری که گفتن آنها هنوز بر وی باقیمانده است، از وی عفو می گردد.
مسئله:
اگر یک رکعت نماز عید از کسی فوت شد، {بعد از خاتمۀ نماز امام، ایستاده شده} نخست باید قرائت نماید و سپس تکبیرها را بگوید. گرچه مطابق قواعد وی اولاً باید تکبیرها را می گفت، اما چونکه تکبیرها در این صورت پیاپی همدیگر واقع می شدند و چنین شکل گفتن تکبیر ها مذهب هیچ یک از صحابۀ کرام رَضِیَ الله عَنْہُمْ نمی باشد، بنابرین در این صورت خلاف قواعد حکم گردیده است.
اگر امام گفتن تکبیرها را فراموش کرد و چون به رکوع رفت، به یادش آمد که تکبیرها را نگفته است، در این صورت باید تکبیرها را در حالت رکوع بگوید. و {به خاطر گفتن تکبیرها در حالت قیام} دوباره ایستاده نشود. ولی اگر ایستاده نیز شد، بازهم اینکار جایز خواهد بود و نماز فاسد نخواهد گردید. لیکن در تمام این صورت ها به سبب کثرت جمعیت مردم، سجدۀ سهو نکند.
۲۸ رمضان ۱۴۳۹ هجری قمری
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀«فضائل ومسائل نماز عید»❀◈✵┅
(( فضیلت عید ))
چند روز بعد عید آمدنی است و مسلمانان روز عید را با نماز عید شروع می کنند زیرا نماز عید واجب می باشد. مناسب است تا فضائل و مسائل عید و نماز عید را به صورت مختصر بیان شود.
در حدیث شریف درباره فضیلت عید وارد است:
وعَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ نزل جِبْرِيل عَلَيْهِ السَّلَام فِي كُبْكُبَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يُصَلُّونَ عَلَى كُلِّ عَبْدٍ قَائِمٍ أَوْ قَاعِدٍ يَذْكُرُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ عِيدِهِمْ يَعْنِي يَوْمَ فِطْرِهِمْ بَاهَى بِهِمْ مَلَائِكَتَهُ فَقَالَ: يَا مَلَائِكَتِي مَا جَزَاءُ أَجِيرٍ وَفَّى عَمَلَهُ؟ قَالُوا: رَبَّنَا جَزَاؤُهُ أَنْ يُوَفَّى أَجْرَهُ. قَالَ: مَلَائِكَتِي عَبِيدِي وَإِمَائِي قَضَوْا فَرِيضَتِي عَلَيْهِمْ ثُمَّ خَرَجُوا يَعُجُّونَ إِلَى الدُّعَاءِ وَعِزَّتِي وَجَلَالِي وَكَرَمِي وَعُلُوِّي وَارْتِفَاعِ مَكَاني لأجيبنهم. فَيَقُول: ارْجعُوا فقد غَفَرْتُ لَكُمْ وَبَدَّلْتُ سَيِّئَاتِكُمْ حَسَنَاتٍ. قَالَ: فَيَرْجِعُونَ مَغْفُورًا لَهُمْ. (رَوَاهُ الْبَيْهَقِيُّ فِي شُعَبِ الْإِيمَانِ).
ترجمه: حضرت انس رضی الله عنه روایت می کند که حضرت رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند ...: هنگامی که روز عید می شود خداوند بخاطر بندگان خود که ماه رمضان را روزه گرفته اند و عبادت کرده اند نزد فرشتگان فخر می نماید و به آنها می گوید که ای فرشته هایم، پاداش کارگری که کارش را کامل انجام داده چیست؟ فرشتگان می گویند یا الهی پاداش او اینست که مزدش را کامل بدهند. خداوند می فرماید: ای فرشته هایم، بندگان من روزه ای را که بر آنها فرض گردانیده بودم بجا آوردند و حالا بخاطر دعا و نماز روز عید بیرون آمده اند. سوگند به عزت من و سوگند به جلال من و سوگند به بلندی منزلت من، من دعای آنها را قبول می کنم. سپس خداوند به بندگان خود می فرماید: به خانه های خویش برگردید، من شما را بخشیدم و بدی های شما را به نیکی مُبدَّل گردانیدم. و آنگاه بنده ها در حالی به خانه های خود برمی گردند که از جانب خداوند بزرگ بخشوده شده اند.
(مشكاة المصابيح: حدیث 2096)
(( مسائل نماز عید ))
اولین روز ماه شوال {ماه بعد رمضان} را «عید الفطر» می گویند. و روز دهم ماه ذی الحجه را «عید الاَضْحی» {عید قربان} می گویند.
این دو روز در اسلام، روز عید و خوشی است. در این دو روز خواندن دو رکعت نماز به طور شکرانه واجب می باشد.
همان شرایطی که برای صحت و وجوب نماز هست، برای صحت و وجوب نماز عید نیز لازم می باشد، الا خطبه، زیرا خطبه در نماز جمعه فرض و شرط است، و قبل از ادای نماز خوانده می شود، اما در نماز عید سنت است و بعد از ادای نماز عید خوانده می شود. لیکن گوش دادن به خطبۀ عید نیز مانند شنیدن خطبۀ جمعه واجب می باشد. یعنی در اثنای خطبه، سخن گفتن، راه رفتن، نماز خواندن و کارهائی امثال آنها همه حرام است.
(( سیزده چیز در روز عید فطر مسنون است ))
(1) ـ خود را موافق شرع آراستن.
(2) ـ غسل کردن.
(3) ـ مسواک کردن.
(4) ـ بهترین لباس موجوده نزد خود را پوشیدن.
(5) ـ عطر زدن.
(6) ـ صبح زود از خواب برخاستن.
(7) ـ زود به عیدگاه رفتن.
(8) ـ چیز شیرینی مانند خرما و امثال آن را قبل از رفتن به عیدگاه خوردن.
(9) ـ قبل از رفتن به عیدگاه، صدقة فطر را دادن.
(10) ـ اداي نماز عید در عیدگاه. یعنی بدون عذری، نماز عید را در مسجد شهر نخواندن.
(البته ادای نماز عید در مساجد شهرهای بزرگ امروزی که هر کدام صدها هزار نفر جمعیت دارد بدون عذری نیز درست است، زیرا کثرت جمعیت، خود عذر می باشد.)
(11) ـ برای نماز از یک راه رفتن و در وقت مراجعت از راه دیگری برگشتن.
(12) ـ پای پیاده رفتن.
(13) ـ و در طول مسیر رفتن به طرف نماز عید، تکبیر ذیل را با صدای آهسته خواندن:
اَللهُ اَکْبَرْ اَللهُ اَکْبَرْ لٰا اِلٰهَ اِلّا اَللهُ وَاللهُ اَکْبَرْ اَللهُ اَکْبَرْ ولِلهِ الْحَمْدُ.
۲۷ رمضان ۱۴۳۹ هجری قمری
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀«زنان به نماز عید نروند»❀◈✵┅
در ابتدای اسلام به خاطر ضرورت آموزش احکام و مسائل و آداب ضروریۀ دین، زنان اجازه داشتند تا در اجتماعات مختلف مثلاً نماز فرض، نماز جمعه، نماز عیدین و غیره شرکت کنند، و هنگامی که این ضرورت رفع گردید و زنان از احکام و مسائل ضروریۀ دین آگاه شدند، از شرکت در این اجتماعات منع گردیدند.
روایات ذیل، شاهد این گفته است:
*(۱) ـ* عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللهُ عَنْهَا، قَالَتْ: لَوْ أَدْرَكَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَا أَحْدَثَ النِّسَاءُ لَمَنَعَهُنَّ كَمَا مُنِعَتْ نِسَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ.
ترجمه: اُمُّ المؤمنین حضرت عائشه رضی الله عنها می فرماید: اگر رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ امروز آنچه را که زنان پیش گرفته اند می دیدند، زنان را حتماً از رفتن به مساجد منع می نمودند همانگونه که زنان بنی اسرائیل از رفتن به مساجد منع شده بودند.
(صحیح البخاری: حدیث ۸۶۹ كِتَابُ الأَذَانِ؛ بَابُ خُرُوجِ النِّسَاءِ إِلَى المَسَاجِدِ ... | صحیح مسلم: حدیث ۴۴۵ كِتَابُ الصَّلَاةِ؛ بَابُ خُروجِ النِّسَاءِ إِلَى الْمَسَاجِدِ إِذَا لَمْ يَتَرَتَّبْ عَلَيْهِ فِتْنةٌ ...)
*(۲) ـ* عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ أَنَّهُ كَانَ لَا يُخْرِجُ نِسَاءَهُ فِي الْعِيدَيْنِ.
ترجمه: حضرت عبد الله بن عمر رضی الله عنه زنان خانۀ خویش را برای نماز عیدین نمی بردند.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۸۹۵ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
*(۳) ـ* عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّهُ كَانَ لَا يَدَعُ امْرَأَةً مِنْ أَهْلِهِ تَخْرُجُ إِلَى فِطْرٍ، وَلَا إِلَى أَضْحَى.
ترجمه: حضرت هِشام بن عُرْوَه رحمه الله دربارۀ پدر خود حضرت عُرْوَه بن زُبَیر بن عَوام رضی الله عنه می فرماید: آن بزرگوار به هیچ زنی از زنان خانۀ خود اجازۀ رفتن به نماز عید فطر یا نماز عید قربان را نمی داد.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۷۹۶ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
*(۴) ـ* عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْقَاسِمِ، قَالَ:كَانَ الْقَاسِمُ، أَشَدَّ شَيْءٍ عَلَى الْعَوَاتِقِ، لَا يَدَعُهُنَّ يَخْرُجْنَ فِي الْفِطْرِ وَالْأَضْحَى.
ترجمه: حضرت عبد الرحمن بن قاسم می فرماید که حضرت قاسم بن محمد بن ابی بکر صدیق رضی الله عنه در مورد زنان جوان متشدد بود و آنها را نمی گذاشت تا برای نماز عید فطر یا عید قربان بروند.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۷۹۷ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
*(۵) ـ* عَنْ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: يُكْرَهُ خُرُوجُ النِّسَاءِ فِي الْعِيدَيْنِ.
ترجمه: تابعی جلیل القدر حضرت ابراهیم نَخَعِی رحمه الله می فرماید: رفتن زنان برای نماز عیدین مکروه است.
(مصنف ابن ابی شیبة: حدیث ۵۸۹۴ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ مَنْ كَرِهَ خُرُوجَ النِّسَاءِ إِلَى الْعِيدَيْنِ)
برای تفصیل دلائل و احادیث دیگر به کتب ذیل مراجعه شود:
آثار السنن للنیموی: ص ۷۹ تا ۸۱ حدیث ۳۰۱ تا ۳۰۹ باب خروج النساء إلی المساجد | إعلاء السنن للتهانوی: ۲۶۰/۴ تا ۲۶۲ حدیث ۱۲۴۲ تا ۱۲۴۷ باب منع النساء عن الحضور فی المساجد | إعلاء السنن للتهانوی: ۱۰۶/۸ تا ۱۰۸ شرح حدیث ۲۰۹۹ باب وجوب صلوة العیدین
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
*(۴) ـ* عَنْ عَلْقَمَةَ، وَالْأَسْوَدِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: كَانَ ابْنُ مَسْعُودٍ جَالِسًا وَعِنْدَهُ حُذَيْفَةُ وَأَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِيُّ، فَسَأَلَهُمَا سَعِيدُ بْنُ الْعَاصِ عَنِ التَّكْبِيرِ فِي الصَّلَاةِ يَوْمَ الْفِطْرِ وَالْأَضْحَى... فَقَالَ لَهُ حُذَيْفَةُ: سَلْ هَذَا لِعَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ فَسَأَلَهُ، فَقَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ: يُكَبِّرُ أَرْبَعًا ثُمَّ يَقْرَأُ، ثُمَّ يُكَبِّرُ فَيَرْكَعُ، ثُمَّ يَقُومُ فِي الثَّانِيَةِ فَيَقْرَأُ، ثُمَّ يُكَبِّرُ أَرْبَعًا بَعْدَ الْقِرَاءَةِ.
ترجمه: حضرت عَلْقَمَه و اَسْوَد رحمهما الله روایت می کنند که حضرت عبد الله بن مسعود رضی الله عنه نشسته بود و حضرت حُذَیْفَه و حضرت ابو موسی رضی الله عنهما نیز نزد وی تشریف داشتند. حضرت سعید بن العاص از ایشان دربارۀ تکبیرات نماز عید قربان و عید فطر سوال کرد. حضرت حُذَیْفَه گفت: این مسئله را از عبد الله بن مسعود بپرس. حضرت سعید، سوال را از حضرت عبد الله پرسید. حضرت عبد الله بن مسعود جواب داد: نمازگزار چهار تکبیر بگوید، سپس قرائت کند، سپس تکبیر گفته به رکوع برود، ودر رکعت دوم تکبیر گفته قرائت کند و بعد از قرائت، چهار تکبیر بگوید.
(مصنف عبد الرزاق: حدیث ۵۶۸۷ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ فِي الصَّلَاةِ يَوْمَ الْعِيدِ | المعجم الکبیر للطبرانی: حدیث ۹۵۱۹ | آثار السنن للنیموی: ص ۳۱۵ حدیث ۹۹۷)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۳۵ -﴾❈◈•••┈
مسائل فديه - ۴ -:
مسئله ١٠: نگرفتن روزۀ رمضان بدون عذر جايز نيست و اینکار گناه بزرگى دارد. و نبايد کسى به اين گمان باشد که در عوض آن يک روزۀ قضائى خواهم گرفت، زيرا در حديث شريف وارد است که اگر کسى در بدل يک روزۀ رمضان، تمام سال را پياپى روزه بگيرد بازهم آنقدر ثواب نمى يابد که از گرفتن يک روز روزۀ رمضان به دست مى آورد.
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَفَعَهُ: مَنْ أَفْطَرَ يَوْمًا مِنْ رَمَضَانَ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ وَلاَ مَرَضٍ، لَمْ يَقْضِهِ صِيَامُ الدَّهْرِ وَإِنْ صَامَهُ. بخاری شریف.
مسئله ١١: اگر کسى در رمضان از بد اعمالی خود روزه نگرفت، پس در پيشروى مردم نه چيزى بخورد و نه چيزى بنوشد و نه نزد آنها آشکار کند که امروز روزه ندارم، زيرا اظهار گناه، خود گناه جداگانه است.
و اگر نزد ديگران آشکارا کرد که من امروز روزه ندارم، در اين صورت مرتکب دو گناه می شود. يکى گناه روزه نگرفتن و دوم گناه آشکار کردن آن.
و اينکه ميان مردم مشهور است که «از خدا پنهان نيست، از بنده چه پنهان کنم» غلط است بلکه حتى برای کسى که به سبب عذری روزه نگرفته نيز مناسب اینست که در مقابل ديگران چيزى نخورد.
(زيرا بسيار چيزهاست که گرچه از خدا پنهان نيست اما از بندگان پنهانش بايد کرد. مثلاً تشناب رفتن و همخوابى کردن با همسر و غيره ...)
مسئله ١٢: هنگامی که دختر يا پسر، طاقت روزه گرفتن را يافتند به آنها نيز امر شود تا روزه بگيرند و هنگامی که ده ساله شدند اگر با وجود حکم والدين روزه نگرفتند با تادیب آنها را وادار به روزه گرفتن بايد کرد. و اگر نتوانند تمام رمضان را روزه بگيرند، هر چند روزى که طاقت آن را داشتند، همان را روزه بگيرند.
مسئله ١٣: اگر دختر يا پسر نابالغ روزه گرفته آن را بشکند، در اين صورت قضاى آن را نگيرد. البته اگر نيت نماز را نموده آن را بشکند، آن را بايد دوباره بخواند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۳۳ -﴾❈◈•••┈
مسائل فديه - ۲ -:
مسئله ٤: اگر بر کسى چند روزۀ قضائى واجب بود و او در وقت مردن وصيت کرد که در بدل روزههاى قضائىام فديه بدهيد در اين صورت ولىّ میِّت فديۀ او را از اموال وی بايد بدهد.
بعد از مصارف کفن و دفن و اداى قرض میِّت از يک سومِ هر اندازه پول و مال او که باقيمانده است همۀ فديۀ میِّت را بايد بدهد. اينکار واجب است.
و اگر يک سوم باقيماندۀ مال مرده کفايت نمیکرد، در اين صورت از هر قدری که کفايت مي کرد از طرف همانقدر روزه، فدیه داده شود.
مسئله ٥: اگر خود اين شخص قبل از مردن وصيتى نکرد، مگر ولىّ او فديه اش او را از مال و دارائى شخصی خود اداء نمود ـ نه از مال شخص مرده ـ از خداوند اميد می رود که شايد آن را قبول فرموده مواخذه اى دربارۀ آن روزه ها از مرده نکند.
دادن فديه از مال میِّت بدون وصيت وی جايز نيست.
به همين ترتيب، اگر مقدار فديه زيادتر از يک سوم مال و دارائى مرده می شد، در این صورت با وجود وصيت میِّت، بدون رضايت همۀ وارثان، دادن فديه از بيشتر از يک سوم مال و دارائى اش جايز نيست.
البته اگر همۀ وارثان رضايت قلبى داشته باشند و همگى اجازت بدهند، فديه دادن در هر دو صورت بالا درست مي باشد.
ليکن اجازه دادن وارث نابالغ در شريعت اعتبارى ندارد، بنابرين اگر وارثين بالغ، حصۀ خویش را جدا نموده فديۀ میِّت را از حصۀ خود بدهند، صحيح می باشد.
مسئله ٦: اگر نمازهاى کسى قضا شده بود و او وصيت نمود که در بدل نمازهايم فديه بدهيد و سپس وفات کرد، حکم آن نيز مانند مسئلۀ باﻻ مى باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ مسائل اعتکاف - ۵ -﴾❈◈•••┈
اعتکاف زنان:
اعتکاف زن اينست که زن اندکى قبل از تمام شدن روز بيستم رمضان مبارک، در خانۀ خود در آنجائی که براى نمازخواندن مقرر نموده است تا غروب آفتاب تاريخ بيست و نهم يا سى ام رمضان، يعنى تا آن روزی که هلال عيد ديده شود، بماند.
اين را «اعتکاف» می گويند و اعتکاف ثواب بسيار فراوانى دارد.
اگر زنى شروع به اعتکاف نمايد، تنها برايش جايز است که جهت رفع حاجت و تشناب/توالت رفتن يا آب و غذا خوردن از آنجا برخاسته بيرون بيايد.
و اگر کس ديگرى حاضر باشد که آب و غذايش را برایش بياورد، در این صورت برای آب و غذا گرفتن هم از آنجا بيرون نشود و شب و روز در همانجا بماند و در همانجا بخوابد.
و بهتر اينست که بيکار ننشيند بلکه به تلاوت قرآن يا خواندن نماز نفلى يا ذکر و تسبيح به هر اندازه اى که توفيق آن را بيابد، خود را مصروف بسازد.
و اگر زن دچار حيض و نِفاس شد، اعتکاف را ترک کند، زيرا اعتکاف در حالت حيض و نِفاس جايز نيست.(۱)
همچنين در هنگام اعتکاف، جماع {همخوابگى} با همسر يا بوسيدن يا به آغوش گرفتن او نيز جايز نيست.
ا.........
(۱) اما بعد از پاک شدن از حیض و نفاس، اعتکاف کردن قضائى فقط همان يک روزى که در آن حيض يا نفاسش آمده است بر او لازم مى باشد. همچنين آن يک روز اعتکاف قضائى را اگر بخواهد در ماه مبارک رمضان ديگرى اداء کند، در اين صورت، روزۀ همان رمضان برايش کفايت مى کند. و اگر آن روز قضائى را در ماه ديگرى غير از ماه رمضان اعتکاف کند، در اين صورت آن روز را روزه نيز بايد بگيرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ مسائل اعتکاف - ۳ -﴾❈◈•••┈
مُفسدات اعتکاف:
مسئله ۸: انجام دادن دو نوع افعال در حالت اعتکاف حرام است. یعنی در صورت ارتکاب آنها اگر اعتکاف واجب یا مسنون است، اعتکاف فاسد می شود و قضای آن لازم می گردد.
(یعنی اینکه شخص هرچند روزی که از روزهای اعتکافش فوت شده، قضای آن روزها را بگیرد. قضای اعتکاف واجب، واجب است و قضای اعتکاف مسنون، مسنون است. و برای گرفتن قضای اعتکاف رمضان، بودن ماه رمضان لازم نیست. البته روزه داشتن لازم است).
نوع اول افعال:
خارج شدن از محل اعتکاف بدون ضرورت. ضرورت دو نوع است: ضرورت بشری {طبیعی} و ضرورت شرعی.
ضرورت بشری: مثلاً رفتن برای قضای حاجت یا ادرار یا غسل جنابت. رفتن برای غذا خوردن هم مشمول این نوع ضروریات است، البته هنگامی که کسی برای آوردن غذا موجود نباشد.
ضرورت شرعی: مثلاً رفتن برای نماز جمعه.
مسئله ۹: اعتکافکننده چون به خاطر ضرورت از جای اعتکاف خود بیرون رفت، بعد فراغت از ضرورت خود در آنجا توقف نکند. و همچنین بکوشد تا حد امکان، ضرورت خود را در جائی رفع کند که نزدیکتر به مسجد است.
مثلاً در صورت عدم انتظام تسهیلات در محوطۀ مسجد اگر به خاطر رفع حاجت یا ادرار از مسجد خارج شود و خانه اش دور باشد، و خانۀ یکی از دوستان یا غیره اش نزدیکتر به مسجد است، در این صورت به خانۀ همان دوست و غيره خود برود.
البته اگر طبعیتش مانوس خانه اش است و ضرورتش {با خاطر آرام} از رفتن به جای دیگری رفع نمیگردد در این صورت رفتنش به خانه اش برایش جایز است.
و اگر اعتکافکننده به خاطر ادای نماز جمعه به مسجد دیگری برود و بعد از نماز در همان مسجد بماند و اعتکاف را در همانجا به اتمام برساند، اینکار نیز جایز است، اما مکروه می باشد.
مسئله ۱۰: برای اعتکافکننده جایز نیست که برای یک دقیقه و حتی کمتر از آن، و لَو سهواً و به فراموشی، از مسجد اعتکافگاهِ خود خارج شود.
مسئله ۱۱: خروج اعتکافکننده از جای اعتکاف خود به سبب عذرهائی که کثیرُ الوقوع نیستـند مُنافی اعتکاف است. مثلاً اگر کسی به خاطر عیادت مریضی، یا نجات غریقی، یا اطفای آتشی یا از ترس افتیدن سقف مسجد از محل اعتکاف خود خارج شد، گرچه خروجش در تمام این صورتها گناه نیست، بلکه به خاطر نجات جان ضروری نیز میباشد، لیکن اعتکاف باقی نمی ماند.
البته اگر اعتکافکننده به خاطر رفع کدام ضرورت بشری یا شرعی خارج شد و در این اثناء چه قبل از رفع ضرورت یا بعدِ فراغت از ضرورت، مریضی را عیادت کرد، یا در نماز جنازه ای شرکت نمود، اینکار عیـبی ندارد.
مسئله ۱۲: معتکِف برای ادای نماز جمعه چنان وقتی به مسجد جامع برود که تَحِیَّۃُ الْمَسْجِد و سنت جمعه را بتواند در آن مسجد بخواند، و همچنین بعد از نماز جمعه برایش جایز است تا به خاطر ادای نماز سنّت در آنجا بماند.
تخمین اندازۀ این مقدار وقت به رای همان شخص گذاشته شده است. اگر تخمینش اشتباه بود، یعنی کمی پیشتر از وقت نماز رسید، عیـبی ندارد.
مسئله ۱۳: اگر اعتکافکننده را به جبر از مسجد بیرون کردند، اعتکافش باقی نمی ماند. مثلاً پولیس او را به حکم قاضی از مسجد بیرون کشید، یا کسی که بر این اعتکافکننده قرض دارد آمده او را از مسجد بیرون کرد، اعتکاف در این صورتها باقی نمی ماند.
مسئله ۱۴: به همین صورت، اگر اعتکافکننده به خاطر ضرورت شرعی یا بشری از جای اعتکاف خارج شده بود و سپس قرضخواهی در طول راه او را ایستاده کرد، یا اینکه بیمار شد و تا رسیدن به جای اعتکاف مدتی گذشت، در این صورت ها نیز اعتکافش باقی نمی ماند.
(و اگر اعتکافش اعتکاف مستحب است اعتکاف ختم می شود، زیرا اعتکاف مستحب، مدتی معیّن ندارد، بنابرین قضائی هم ندارد.)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ مسائل اعتکاف - ۱ -﴾❈◈•••┈
مسئله ۱: برای اعتکاف، سه امر ضروری است:
اول: اعتکاف در مسجدی که نماز را در آن به جماعت می خوانند.
دوم: نیت اعتکاف را داشتن. بنابرین بدون داشتن قصد و اراده، بودن در مسجد را اعتکاف نمی گویند. همچنین برای صحت نیت، مسلمان و عاقل بودن هم شرط است، لذا شرط اسلام و عقل نیز در ضمن شرط نیت شامل می باشد.
سوم: پاک بودن از جنابت و حیض و نفاس.
مسئله ۲: افضلترین اعتکاف:
(*) اعتکاف در مسجدُالحرام یعنی مسجدی است که کعبۀ شریف در آن است.
(*) سپس در مسجد نبوی.
(*) سپس در مسجد بیت المقدس.
(*) سپس در مسجد جامعی که نمازهای پنجگانه در آن به جماعت خوانده می شود.
(*) اگر نمازهای پنجگانه در آن به جماعت اداء نمی شود در این صورت اعتکاف در مسجد محلّه افضل است.
(*) سپس در آن مسجدی که تعداد جماعت گذاران آن بیشتر باشد.
مسئله ۳: اعتکاف بر سه نوع است:
(۱) واجب.
(۲) سنّت موکّده.
(۳) مستحب.
اعتکاف واجب:
«اعتکاف واجب» آنست که شخص، اعتکاف کردن را نذر بگیرد، چه بدون شرط چیزی نذر بگیرد یا با شرط چیزی.
نذر بدون شرط {نذر غیر معلَّق} اینست که کسی مثلاً بگوید؛ من اعتکاف را نذر کردم.
و نذر با شرط چیزی {نذر معلَّق} اینست که کسی مثلاً بگوید؛ اگر فلان کارم شد اعتکاف می کنم.
اعتکاف سنّت موکّده:
«اعتکاف سنّت موکّده» اعتکاف عَشَره{ده روز}آخری ماه مبارک رمضان است، زیرا اعتکاف این ده روز به التزام از نبی کریم صلی الله علیه وسلم در احادیث صحیح منقول است. این سنت موکّده با ادای چند نفر از عهدۀ سایر اهل محله ساقط می شود.
اعتکاف مستحب:
«اعتکاف مستحب» اعتکاف روزهای دیگر غیر از ده روز آخر ماه رمضان است، چه در اوایل ماه رمضان باشد و چه در اواسط ماه رمضان و یا در ماههای دیگر سال.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۳۰ -﴾❈◈•••┈
صورتهای که نگرفتن روزه جايز است - ۴ -:
مسئله ١١: هنگامی که زن حامله يا زن شيردهنده به سبب روزه بر جان خود يا بر جان طفل خود خوف داشته باشد، در اين صورت برایش جایز است تا روزه نگيرد و بعداً قضاى آن را بگيرد.
ليکن اگر شوهرِ زن پولدار است و میتواند به خاطر شير دادن طفل، دايهاى را استخدام کند، در اين صورت براى مادر طفل جايز نيست که به سبب شير دادن، روزۀ رمضان را ترک کند.
البته اگر آن طفل جز شير مادر خود شير ديگرى را نمى خورد، در اين صورت روزه نگرفتن براى مادر طفل درست است.
مسئله ١٢: دايهاى را به خاطر شير دادن طفل استخدام کردند و ماه رمضان آمد و اگر دايه روزه بگيرد جان کودک به خطر مى افتد، در اين صورت روزه نگرفتن براى دايه صحيح است.
مسئله ١٣: هر زنی که در حالت حيض است يا طفل به دنيا آورده در حالت نِفاس است، تا زمانی که از حيض و نِفاس پاک نشود برایش جایز نیست روزه بگیرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۸ -﴾❈◈•••┈
صورتهای که نگرفتن روزه جايز است - ۲ -:
مسئله ٥: برای اشخاصی که در حال سفر اند جايز است تا روزه نگيرند و بعداً قضاى آن را بگيرند.
معنى «سفر» همان است که در مسائل نماز گذشت. يعنى قصد رفتن به فاصلۀ سه منزل مسافت را داشته باشد.
(علماء و اهل فتوى، مسافت سه منزل را مساوى با ٤٨ ميل دانسته اند و ٤٨ ميل مساوى ٧٧ کيلومتر و٢٩٦ متر است.
فتاوى دار العلوم ديوبند: ٤/٣١١ چاپ جديد، و مظـاهر حق: ٣/٢٢٠ و فتاوى محموديه: ١٠/ ١٥١ و ٧ /٤٧٣ و٤٧٤ و٤٧٩ و٤٨٠ و٤٨٢ و٤٨٩ و عزيز الفتاوى: ١/٢٧٠ و٢٧١ و فتاوى رحيميه: ٥/١٦٨ و فتاوى مفتى محمود: ٢/ ٤٩٨ و ٥٠٢ و ٥٠٣ و فتاوى عثمانی: ١/٥٠٣ و احسن الفتاوى: ٤/١٥ و مسايل شما و حل آنها: ٢/٣٧٩ و٣٨٠)
مسئله ٦: اگر مسافر در سفر دچار تکليف و دشوارى نمی شود (مثلاً سوار قطار يا طياره بوده گمان دارد که تا شام به خانه خواهد رسيد و يا تمام وسايل آرامش و راحتش موجود است) در اين صورت برايش بهتر است که در حالت مسافرت نيز روزه بگيرد.
و اگر روزه نگيرد مرتکب گناهى نمی شود، البته از کسب فضيلت روزۀ رمضان مبارک محروم مى ماند.
و اگر در طول راه به سبب روزه دچار تکليف و پريشانى می شود، در اين صورت روزه نگرفتن برايش بهتر است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۶ -﴾❈◈•••┈
صورت های که شکستن روزه جايز است:
مسئله ١: اگر کسى ناگهان چنان مريض شد که اگر روزه خود را نشکند خوف هلاکش می رود، يا مرضش بسيار زياد می شود، در اين صورت ها شکستن روزه برایش درست است. مثلاً ناگهان مبتلا به چنان درد معده شد که تاب و توان از دستش رفت، يا مار او را گزيد، در اين صورت ها خوردن دوا و شکستن روزه جايز است.
به همين ترتيب اگر کسى آن اندازه تشنه شد که از شدت تشنگى خوف هلاکش می رود، در اين صورت نيز شکستن روزه برایش درست است.
مسئله ٢: اگر چنان تکليف يا حالتى براى زن حامله پيش آمد که اگر روزۀ خود را نشکند جان خودش يا طفلش به خطر مى افتد، شکستن روزه برایش جايز است.
مسئله ٣: اگر کسى غذا مى پخت و به سبب حرارت و گرمى آنقدر تشنه و بى طاقت شد که خوف هلاک جانش می رود، براى او جايز است که روزۀ خود را بشکند.
ليکن اگر خودش قصداً آن قدر کار کرد که خود را به اين حالت انداخت، از اینکار گناهکار می شود. ولى بازهم شکستاندن روزه برايش در اين حالت جايز مى باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۴ -﴾❈◈•••┈
مسائل کفارۀ روزه - ۲ -:
مسئله ٥: اگر کسى طاقت روزه گرفتن را نداشته باشد در این صورت شصت مسکين را روزانه دو وقت غذا بخوراند، به آن اندازه که شکم شان کاملاً سير شود و ديگر جاى خوردن نداشته باشند.
مسئله ٦: اگر بعضى از اين مساکين، اطفال خُردسال باشند، کفاره اداء نمى شود، بايد به تعداد همان اطفال، مساکين بالغ دیگری را غذا بخوراند.
مسئله ٧: اگر کسى به خاطر کفارۀ خود به مساکين نان گندم می دهد، فقط نان خالى دادن به آنها هم کافى خواهد بود، و اگر نان جو و جوارى و غيره می دهد، در اين صورت باید به همراه آن مقدارى سالَن {نانخورش} مانند شوربا، قورمه و غيره نیز به آنها بدهد تا نان خشک را با آن بخورند.
مسئله ٨: و اگر مساکين را غذا نخوراند بلکه مي خواهد شصت مسکين را غلّه بدهد، اين هم جايز است. هر مسکین را آن اندازه غلّه بدهد که در صدقة فطر داده می شود.
«صدقۀ فطر» عبارت از نيم صاع گندم يا آرد گندم يا قيمت آن و يا يک صاع جو و جوارى يا آرد آنها يا قيمت آنهاست. يک صاع به اوزان جديد، مساوى سه و نيم کيلو، و نيم صاع مساوى يک کيلو و هفت صد و پنجاه گرام است. تفصيل تحت «مسايل صدقة فطر» ملاحظه گردد.
مسئله ٩: اگر قيمت همان اندازه غلّه را به مساکين بدهد، اينهم جايز است.
مسئله ١٠: اگر کسى به شخص ديگری گفت؛ از طرف من کفاره بده و شصت مسکين را غذا بخوران، و آن شخص از طرف او مساکين را غذا خورانید يا به آنها غلّه داد، کفاره در اين صورت اداء مى شود. و اگر کسى بدون گفته کفاره دهنده از طرف او کفاره داد، کفاره صحيح نمى باشد.
مسئله ١١: اگر کسى فقط يک مسکين را دو وقت در روز تا شصت روز غذا خورانید و يا تا شصت روز غله یا قيمت آن را به او داده رفت، بازهم کفاره اداء می شود.
مسئله ١٢: و اگر نتوانست اين مسکين را پیاپی تا شصت روز غذا بخوراند بلکه چند روزی در اين بين وقفه آمد، بازهم حرجى نيست، کفاره اش درست است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۲ -﴾❈◈•••┈
مسائل سحری و افطار - ۲ -:
مسئله ٨: اگر کسى آنقدر در سحرى تأخیر کرد که مشکوک شد که صبح شده است يا نى، در این صورت خوردن سحری در این وقت مکروه است. و اگر کسی در چنين وقت چيزى خورد يا نوشيد، وی کار زشتى کرده و مرتکب گناه گردیده است.
اگر بعداً معلوم شد که صبح شده بود، در اين صورت قضاى آن را بايد بگيرد. و اگر به يقين چيزى معلوم نگرديد و فقط شک باقى ماند، در اين صورت قضاى آن واجب نيست، اما احتياط در اينست که قضاى آن روز را بگيرد.
مسئله ٩: مستحب اينست که به محض غروب آفتاب فوراً روزه را افطار کنند. تأخیر کردن در افطار مکروه است.
مسئله ١٠: در روزهاى ابرى کمى ديرتر روزه را افطار کنيد. هنگامى که متيقن شديد که آفتاب حالا غروب کرده است آنوقت روزه را افطار کنيد، و محض به ساعت و غيره تا وقتى که دل تان گواهى ندهد چندان اعتماد نکنيد، زيرا شايد ساعت پس و پيش رفته باشد و وقت را غلط نشان بدهد. حتی اگر کسى آذان بدهد ليکن هنوز هم مشکوک هستيد که آیا وقت افطار شده یا نی، و دل تان به وقت افطار گواهى نمى دهد، افطار کردن روزه در اين صورت هم درست نيست.
مسئله ١١: افطار کردن با خرما بهتر است، و در صورت عدم آن اگر چيز شيرين ديگرى باشد روزه را با آن افطار کنيد. و اگر خرما و چيزى شيرين موجود نيست، روزه را با آب افطار کنيد زیرا اين هم مستحب است. بسيارى از زنان و بعضى از مردان روزه را با نمک افطار می کنند و اينکار را ثواب می دانند. داشتن چنين عقيده ای غلط است.
مسئله ١٢: تا وقتى که غروب آفتاب مشکوک است افطار کردن روزه جايز نيست.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۰ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۹ -:
مسئله ۴۴: روزه از «احتلام» فاسد نمی شود یعنی نمی شکند. اگر کسی بعد از احتلام و بدون غسل کردن روزه بگیرد، روزه اش درست است.
«احتلام» خروج منی در خواب را میگویند.
به همین صورت اگر کسی با دیدن زنی یا شرمگاه آن زن یا تصوّری در دل، انزال شود، بازهم روزهاش نمیشکند.
مسئله ۴۵: اگر مردی در سوراخ آلت تناسلی خود چیزی مانند تیل یا آب بیندازد، چه به وسیلۀ پِچکاری {آمپول} یا غیره... و یا میلهای را داخل آن کند، روزه در این صورت ها فاسد نمی شود، اگرچه آن چیز تا مثانه نیز برسد.
مسئله ۴۶: کسی روزه به یادش نبود یا اینکه هنوز کمی از شب باقیمانده بود که شروع به جِماع کرد، یا شروع به خوردن یا نوشیدن چیزی کرد، و سپس به محض اینکه به یادش آمد که روزه دارد، یا به محض اینکه صبح صادق دمید، فوراً از همسر جدا شد و یا لقمه را از دهان بیرون انداخت، در این صورت ها روزه اش فاسد نمی شود و نمی شکند، اگرچه بعد از جدا شدن از همسر، بازهم منی خارج شود. این انزال در حکم احتلام خواهد بود.
مسئله ۴۷: روزه از مسواک کردن، اگرچه بعد از زوال آفتاب باشد ضرری نمی بیند، چه مسواک تر باشد یا خشک.
مسئله ۴۸: بوسیدن همسر و آغوش گرفتن او در حالت روزه، هنگامی که خوف انزال برود یا خوف برود که نفس بیاختیار شده آخرِ کار به جِماع خواهد کشید، مکروه میباشد، و اگر این خوف نباشد، مکروه نیست.
مسئله ۴۹: در حالت روزه، لبهای زن را در دهان گرفتن، و مباشرت فاحش با او (یعنی چسپانیدن آلت خود به شرمگاه زن در حالت برهنگی بدون دخول به آنجا) در هر حال مکروه است، چه خوف انزال برود یا نرود.
مسئله ۵۰: اگر کسی مقیم بود و بعد از نیت روزه مسافر شد و به قصد سفر از شهر و قریۀ خود خارج شده کمی پیش رفت و سپس دوباره برای گرفتن چیزی که یادش رفته بود به خانه برگشت و به خانه رسیده روزۀ خود را فاسد ساخت، در این صورت کفّاره بر او واجب میگردد. زیرا اگرچه او به نیت اقامت برنگشته و نه آنجا اقامت کرده، لیکن به محض برگشتن به خانۀ خود، کلمۀ «مسافر» دیگر بر او اطلاق نمیگردد.
مسئله ۵۱: اگر بجز جِماع، کفّاره از سبب دیگری واجب شده باشد و شخص هنوز یک کفاره را اداء نکرده بود که کفارۀ دیگری بر او واجب شد، در این صورت ادای یک کفاره از طرف هر دو کافی خواهد بود، اگرچه این دو کفاره از دو رمضان جداگانه باشد.
البته اگر روزههائی که به سبب ارتکاب جِماع فاسد شدهاند، روزههای یک رمضان باشند، در این صورت یک کفاره از طرف همۀ آنها کفایت خواهد کرد. و اگر از دو رمضان باشند، در این صورت دو کفّارۀ جداگانه باید داد، اگرچه کفّارهدهنده کفارۀ اوّلی را هنوز هم اداء نکرده باشد..
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«طریقۀ نماز عید فطر - ۱ -»❀◈✵┅
مسئله:
«طریقۀ خواندن نماز عید فطر» به اینگونه است که نمازگذار نیت کند:
نَوَیْتُ اَنْ اُصَلِّیْ رَکْعَتَیِ الْوَاجِبِ صَلاةَ عِیْدِ الْفِطْرِ مَعَ سِتَّ تَکْبِیرَاتٍ وَاجِبَةٍ، یعنی نیت کردم که دو رکعت نماز واجب عید را به همراه شش تکبیر واجبش بخوانم.
و با این نیت اَلله اَکْبَر گفته دست ها را ببندد و سُبْحَانَکَ اَللّٰہُمَّ را تا آخر بخواند و آنگاه سه بار اَللهُ اَکْبَر بگوید و در هر بار دست های خود را تا گوش ها مانند تکبیر تحریمه بالا نماید و بعد از تکبیر در پهلوی خود رها کند، و بعد از هر تکبیر، آن اندازه وقفه نماید که می توان سه بار سُبْحَانَ اللّٰه در آنقدر وقت گفت، و بعد از بار سوم تکبیر، دست ها را رها نکند بلکه دست ها را ببندد و اعوذ بالله... و بسم الله... را بخواند.
مقتدیان از این بعد خاموش باشند و امام سورۀ فاتحه را همراه با سورۀ دیگری بخواند و سپس مطابق معمول {امام با مقتدیان} رکوع و سجود را انجام داده برای رکعت دوم ایستاده شوند.
در رکعت دوم، امام نخست سورۀ فاتحه و آنگاه سورۀ دیگری را خوانده سپس سه بار به همان ترتیب رکعت اول، {هم امام و به پیروی از او مقتدیان نیز} تکبیر بگویند. اما در اینجا بعد از تکبیر سوم، دست ها را نبندند بلکه در پهلوی خود رها نمایند و آنگاه تکبیر گفته به رکوع بروند و نماز را به صورت معمول آن به پایان برسانند.
مسئله:
بعد از ختم نماز، امام بر منبر ایستاده دو خطبه بخواند و در بین هر دو خطبه همان قدر بنشیند که در بین دو خطبۀ جمعه می نشیند.
مسئله:
دعا خواستن بعد از نماز عید مسنون می باشد. دعا خواستن بعد از نماز عید (یا بعد از خطبه) از نبی کریم و اصحاب بزرگوار ایشان رِضْوَانُ الله عَلَیْہِمْ اَجْمَعِیْنْ ثابت است.
(صحیح البخاری: 2/20 حدیث 971 أَبْوَابُ العِيدَيْنِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ أَيَّامَ مِنًى، وَإِذَا غَدَا إِلَى عَرَفَةَ)
مسئله:
بهتر است امام خطبۀ عید را با گفتن تکبیر شروع کند. در خطبۀ اول نُه مرتبه تکبیر بگوید و در خطبۀ دوم هفت مرتبه.
مسئله:
هرجائی که نماز عید خوانده می شود، آنجا در همان روز خواندن نماز نفلی دیگری مکروه است، چه قبل از نماز عید باشد و چه بعد از نماز عید.
البته اگر کسی نماز عید را خوانده به خانۀ خود آمده نماز بخواند، این صورت مکروه نیست. ولی اگر قبل از ادای نماز عید نماز بخواند، این صورت مکروه است.
مسئله:
خواندن نماز نفل قبل از پایان نماز عید، برای زنان و آن کسانی که به سبب عذری نماز عید را نمی خوانند نیز مکروه می باشد.
مسئله:
خواندن نماز عید در مواضع متعدد بالاتفاق جایز است.
مسئله:
اگر کسی دیر آمد و نماز عید به پایان رسیده بود، در این صورت این شخص اجازه ندارد نماز عید را به تنهائی بخواند، زیرا جماعت در نماز عید شرط است.
به همین ترتیب اگر کسی در جماعت شریک شد لیکن به علتی نمازش فاسد گردید، او نیز نمی تواند آن را قضائی بخواند و نه قضای نماز عید بر او واجب می باشد.
البته اگر چند نفر دیگر همراه با او یکجا شوند، در این صورت خواندن نماز عید بر آنها واجب خواهد بود.
مسئله:
اگر مردم نتوانستند نماز عید را در روز اول عید بخوانند، در این صورت اجازه دارند که نماز عید فطر را در روز بعدی آن و نماز عید الاَضْحی {عید قربان} را تا تاریخ دوازدهم ذی الحجه نیز بخوانند.
مسئله:
اگر نماز عید الاَضْحی {عید قربان} بدون عذری تا تاریخ دوازدهم ذی الحجه به تاخیر افتاد، خواندن نماز بازهم صحیح خواهد بود، اما با کراهت.
و اگر نماز عید الفطر را بدون عذر به تاخیر بیندازند، نماز اصلاً صحیح نخواهد بود.
۲۸ رمضان ۱۴۳۹ هجری قمری
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
💠رسانه احناف تقديم مي كند: ↯↯
⚜روش خواندن نماز عيد
🎞زيرنويس فارسي
✍رسانه احناف(رد فرقه هاي باطل)
🔰@ahnafmediafarsi
https://t.me/joinchat/AAAAAEAFnO6nt29ZP6k3-w
┅✵◈❀«خطبه و دعای عید در پرتو احادیث»❀◈✵┅
💐نماز عید دو خطبه دارد:
*(۱) ـ* عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: صَلَّى الْعِيدَ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلَا إِقَامَةٍ وَكَانَ يَخْطُبُ خُطْبَتَيْنِ قَائِمًا يَفْصِلُ بَيْنَهُمَا بِجِلْسَةٍ.
ترجمه: حضرت عامر بن سَعْد از پدر بزرگوار خود حضرت سَعْد بن وقاص رضی الله عنه روایت می کند که نبی اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نماز عید را بدون آذان و اقامت خواندند. و همچنین آنحضرت صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ایستاده دو خطبه می دادند و در بین دو خطبه اندکی می نشستند.
(مسند البزار: حدیث ۱۱۱۶ مُسْنَدُ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ؛ وَمِمَّا رَوَى مُهَاجِرُ بْنُ مِسْمَارٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِيهِ سَعْدٍ | مجمع الزوائد للهیثمی: حدیث ۳۲۳۶ أَبْوَابُ الْعِيدَيْنِ؛ بَابُ الصَّلَاةِ يَوْمَ الْعِيدِ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلَا إِقَامَةٍ)
💐خطبۀ عید بعد از نماز عید است:
*(۲) ـ* عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ: أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يُصَلِّي فِي الأَضْحَى وَالفِطْرِ، ثُمَّ يَخْطُبُ بَعْدَ الصَّلاَةِ.
ترجمه: حضرت عبد الله بن عمر رضی الله عنهما می فرماید: حضرت رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در روز عید قربان و روز عید فطر، نماز عید را می خواندند و بعد از نماز خطبه می دادند.
(صحیح البخاری: حدیث ۹۵۸ أَبْوَابُ العِيدَيْنِ؛ بَابُ المشْيِ وَالرُّكُوبِ إِلَى العِيدِ، وَالصَّلاَةِ قَبْلَ الخُطْبَةِ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلاَ إِقَامَةٍ)
💐دعای دسته جمعی بعد از نماز عید:
*(۳) ـ* عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ، قَالَتْ: كُنَّا نُؤْمَرُ أَنْ نَخْرُجَ يَوْمَ العِيدِ حَتَّى نُخْرِجَ البِكْرَ مِنْ خِدْرِهَا، حَتَّى نُخْرِجَ الحُيَّضَ، فَيَكُنَّ خَلْفَ النَّاسِ، فَيُكَبِّرْنَ بِتَكْبِيرِهِمْ، وَيَدْعُونَ بِدُعَائِهِمْ يَرْجُونَ بَرَكَةَ ذَلِكَ اليَوْمِ وَطُهْرَتَهُ.
ترجمه: حضرت اُمِّ عَطِیَّه رضی الله عنها می فرماید؛ ما را حکم می دادند تا در روز عید بیرون بیائیم، تا آنجا که زنان باکره و زنان حایض را در حال حجاب شان می بردیم؛ و زنان همه در عقب مردان می بودند و به همراه تکبیر مردان، تکبیر می گفتند، و به همراه دعای مردان دعاء می کردند، با امید بر برکت و پاکیزگی آن روز.
(صحیح البخاری: حدیث ۹۷۱ أَبْوَابُ العِيدَيْنِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ أَيَّامَ مِنًى، وَإِذَا غَدَا إِلَى عَرَفَةَ)
از لفظ دعاء در این حدیث شریف نمی توان خطبه را مراد گرفت، زیرا در خطبه فقط امام دعاء می کند، سامعین خطبه دعاء نمی توانند کنند. لذا از این حدیث معلوم می شود که زنان حایضه در عیدین در عقب مردان ایستاده می شدند و همراه با تکبیر مردان تکبیر می گفتند و همراه با دعای ایشان دعا می کردند.
از اینجا دعا کردن اجتماعی همۀ مردان و زنان ثابت می گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀«نماز عید در پرتو احادیث»❀◈✵┅
شریعت مطهَّره جهت خوشی و شادمانی مسلمانان، دو عید را مشروع نموده است؛ عید الفطر بعد از ماه مبارک رمضان، و عید قربان در دهم ماه ذی الحجه. نماز عيد در این دو موقع، اثبات آن است که مسلمانان در خوشی و غم از یاد پرودگار خویش غافل نمی باشند.
*(طریقۀ نماز عید):*
نماز عید الفطر و عید قربان، دو دو رکعت با شش تکبیر زاید اداء می شود. سه تکبیر در رکعت اول بعد از ثناء و قبل از قرائت گفته می شود، و سه تکبیر زاید در رکعت دوم بعد از قرائت گفته می شود. در رکعت اول بعد از گفتن هر تکبیر زاید دست ها برابر با گوش بلند می گردند و سپس در پهلو رها می شوند، و بعد از تکبیر سوم، دست ها بسته می شوند. در رکعت دوم بعد از گفتن سه تکبیر زاید با گفتن تکبیر چهارم به رکوع باید رفت.
به این ترتیب در رکعت اول، سه تکبیر زاید همراه با تکبیر تحریمه جمعاً چهار تکبیر می شود، و در رکعت دوم، سه تکبیر زاید همراه با تکبیر رکوع، چهار تکبیر می گردد. در این صورت گویا در هر رکعت، چهار تکبیر گفته می شود.
*(۱) ـ* أَنَّ سَعِيدَ بْنَ الْعَاصِ، سَأَلَ أَبَا مُوسَى الْأَشْعَرِيَّ، وَحُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ، كَيْفَ كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُكَبِّرُ فِي الْأَضْحَى وَالْفِطْرِ؟ فَقَالَ أَبُو مُوسَى: كَانَ يُكَبِّرُ أَرْبَعًا تَكْبِيرَهُ عَلَى الْجَنَائِزِ، فَقَالَ حُذَيْفَةُ: صَدَقَ، فَقَالَ أَبُو مُوسَى: كَذَلِكَ كُنْتُ أُكَبِّرُ فِي الْبَصْرَةِ، حَيْثُ كُنْتُ عَلَيْهِمْ.
ترجمه: حضرت سعید بن العاص رضی الله عنه می فرماید که من از حضرت ابو موسی اَشْعَری و حُذَیْفَه بن یَمان رضی الله عنهما سوال کردم که رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در نماز عید قربان و عید فطر چند تکبیر می گفتند؟ حضرت ابو موسی جواب داد: چهار تکبیر مانند تکبیرات نماز جنازه. حضرت حُذَیْفَه (تصدیق نموده) فرمود: ابوموسی راست می گوید. حضرت ابوموسی ادامه داد: هنگامی که حاکم بصره بودم، در آنجا نیز همچنین می کردم.
( سنن ابی داؤد: حدیث ۱۱۵۳ تَفْرِيعِ أَبْوَابِ الْجُمُعَةِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ فِي الْعِيدَيْنِ | السنن الکبری للبیهقی: حدیث ۶۱۸۳ كِتَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ؛ بَابُ ذِكْرِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ فِي التَّكْبِيرِ أَرْبَعًا | آثار السنن للنیموی: ص ۳۱۴ حدیث ۹۹۶ باب صلوة العیدین بست تکبیرات زوائد | إعلاء السنن للتهانوی: حدیث ۲۱۲۷ باب کیفیة صلوة العیدین)
*(۲) ـ* أَنَّ الْقَاسِمَ أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ حَدَّثَهُ قَالَ: حَدَّثَنِي بَعْضُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: صَلَّى بِنَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ عِيدٍ، فَكَبَّرَ أَرْبَعًا، وَأَرْبَعًا، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْنَا بِوَجْهِهِ حِينَ انْصَرَفَ قَالَ: لَا تَنْسَوْا، كَتَكْبِيرِ الْجَنَائِزِ، وَأَشَارَ بِأَصَابِعِهِ، وَقَبَضَ إِبْهَامَهُ.
ترجمه: ابو عبد الرحمن قاسم رحمه الله می فرماید: بعضی از اصحاب رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مرا آگاه ساختند که رسول اکرم صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ما را در روز عید نماز دادند و چهار چهار تکبیر گفتند و هنگامی که از نماز فارغ گردیدند، رخ به سوی ما نموده فرمودند: فراموش نکنید، تکبیرات عید مانند نماز جنازه (چهار تکبیر) است، و سپس آنحضرت صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ با چهار انگشت دست مبارک (به عدد چهار) اشاره نمودند و شصت مبارک را بستند.
(شرح معانی الآثار للطحاوی: حدیث ۷۲۷۳ كِتَابُ الزِّيَادَاتِ؛ بَابُ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ كَيْفَ التَّكْبِيرُ فِيهَا | إعلاء السنن للتهانوی: حدیث ۲۱۲۶ باب کیفیة صلوة العیدین)
*(۳) ـ* در دورۀ خلافت امیر المؤمنین حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در مورد تعداد تکبیرات جنازه اختلاف واقع شد که آیا چهار تکبیر است یا پنج یا هفت تکبیر. حضرت عمر رضی الله عنه صحابۀ کرام را جمع نموده و به ایشان مشورت داد تا بر یک صورت اتفاق نمایند. الفاظ حدیث چنین است:
فَأَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَى أَنْ يَجْعَلُوا التَّكْبِيرَ عَلَى الْجَنَائِزِ، مِثْلَ التَّكْبِيرِ فِي الْأَضْحَى وَالْفِطْرِ، أَرْبَعَ تَكْبِيرَاتٍ، فَأُجْمِعَ أَمْرُهُمْ عَلَى ذَلِكَ.
ترجمه: ایشان همه بر این امر اتفاق کردند که تکبیرات نماز جنازه مانند (چهار تکبیر در ابتدای رکعت اول و در انتهای رکعت دوم) نماز عید قربان و عید فطر، چهار تکبیر است و همه بر آن اجماع کردند.
(شرح معانی الآثار للطحاوی: حدیث ۲۸۴۶ كِتَابُ الْجَنَائِزِ؛ بَابُ التَّكْبِيرِ عَلَى الْجَنَائِزِ كَمْ هُوَ؟)
┈•••◈❈﴿ روزه - ۳۴ -﴾❈◈•••┈
مسائل فديه - ۳ -:
مسئله ٧: فديۀ هر نماز همان اندازۀ فديۀ يک روزه مى باشد. به اين حساب، از طرف پنج نماز فرض و يک نماز وتر يعنى شش نماز يک روز، سه صاع گندم باید داد و يا قیمت آن را باید داد.
فديۀ يک نماز، نیم صاع مساوی يک کيلو و ۷۵۰ گرام گندم يا قيمت آن است چنانکه گذشت، بنابرين فديۀ شش نماز يک روز مساوى ده کيلو و ٥٠٠ گرام مى باشد و يا قيمت آن. و اگر احتياطاً ١٢ کيلو گندم يا قيمت آن داده شود بهتر خواهد بود.
مسئله ٨: اگر زکات بر کسى باقي مانده بود و آن را هنوز اداء نکرده و بنابرين قبل از مردن وصيت نمود که زکاتش را بعد از مرگ او اداء کنند، در این صورت اداء کردن آن بر وارثين مرده واجب مي باشد. (بعد از مصارف کفن و دفن و اداى قرض هاى میِّت، اداى زکات میِّت فقط از يک سوم باقيماندۀ مال او در صورت وصيتش واجب مي گردد.)
و اگر بدون وصيت کردن وفات کرد و وارثانش به رضايت خويش، زکات او را دادند، در اين صورت زکاتش اداء نمى شود.
مسئله ٩: اگر وليّ میِّت از طرف میِّت روزۀ قضائى بگيرد، يا از طرف او نماز قضائى بخواند، اينکار جايز نمى باشد و روزه و نماز قضائى از دوش میِّت ساقط نمى گردد
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۳۲ -﴾❈◈•••┈
مسائل فديه - ۱ -:
مسئله ١: هر کسى که آنقدر پير شده باشد که قدرت روزه گرفتن در او نمانده يا آن اندازه مريض است که اکنون دیگر اميد صحت يابى را ندارد و نه توانائى روزه گرفتن را دارد، در اين صورت روزه نگيرد و در بدل هر روزه يک مسکين را به مقدار صدقۀ فطر، گندم يا جو بدهد و يا دو وقت در يک روز او را غذا بخوراند. اين را در شرع «فديه» می گويند.
و اگر اين شخص به جاى گندم يا جو، قيمت همان مقدار گندم يا جو را به مسکين بدهد، اينهم صحيح است.
مقدار صدقۀ فطر و فديۀ يک روزه يا يک نماز، يک صاع جو يا نيم صاع گندم و يا قيمت يک صاع جو يا قيمت نيم صاع گندم است.
و نيم صاع در اوزان امروزی تقريباً برابر يک کيلو و ٧٥٠ گرام مى شود (احتیاطاً دو کیلو) و يک صاع برابر با سه و نيم کيلو (احتیاطاً چهار کیلو). تفصيل تحت مسائل صدقۀ فطر ملاحظه گردد.
مسئله ٢: اگر گندمِ فديه را به چند قسمت تقسيم نموده به چندين مسکين بدهد اينهم صحيح است.
مسئله ٣: اگر کسى فديه داد و بعداً قدرت و توانائى پیدا کرد و يا از بيمارى شفا يافت، در اين صورت قضاى تمام آن روزه ها را بايد بگيرد و فديه اى که داده است ثوابش را جداگانه کسب خواهد کرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ مسائل اعتکاف - ۴ -﴾❈◈•••┈
نوع دوم افعال:
آنچه در اعتکاف ناجایز است:
نوع دوم آن افعالی اند که انجام دادن آن در حالت اعتکاف ناجایز است، چه قصداً باشد یا سهواً و چه در داخل مسجد یا در خارج مسجد به فراموشی صورت بگیرد، مانند جِماع و غیره... اعتکاف در تمام این صورت ها باطل می شود.
افعالی که تابع جماع اند، مثلاً بوسیدن و در آغوش کشیدن، در حالت اعتکاف ناجایز می باشد، لیکن تا وقتی که به سبب آن منی خارج نشود، اعتکاف باطل نمی گردد. و چون منی به سبب این افعال خارج شد، اعتکاف فاسد می گردد.
البته اگر فقط از خیال و تصوُّر منی خارج شود، اعتکاف فاسد نمی گردد.
مسئله ۱۵: مشغول شدن به امور دنیوی در حالت اعتکاف بدون ضرورت، مکروه تحریمی است. مثلاً خرید و فروش یا انجام دادن کارهای تجارتی.
البته اگر کار بسیار ضروری باشد، مثلاً در خانه چیزی برای خوردن نیست و جز او شخص قابل اعتماد دیگری برای خریداری موجود نیست، در این صورت، خرید و فروش برای اعتکاف کننده جایز می باشد.
اما آوردن شی خریداری شده به داخل مسجد در صورتی که سبب آلوده شدن مسجد یا باعث اشغال جای نمازگذاران گردد جایز نخواهد بود. و اگر خوف آلوده شدن مسجد یا اشغال جای نمازگذاران نمی رود، در این صورت آوردنش به داخل مسجد {برای این معتکِفِ مجبور} نزد بعضی علماء جایز است.
مسئله ۱۶: کُلاً خاموش بودن در حالت اعتکاف، مکروه تحریمی است. البته معتکِف نباید سخنان زشت از زبان بکشد و نباید دروغ بگوید و نه غیبت کند، بلکه اوقات خود را در تلاوت قرآن مجید یا خواندن و آموختن مسایل دینی و یا در عبادت دیگری مانند نماز و ذکر و درود شریف و... صرف نماید. خلاصه اینکه خاموش نشستن عبادت نیست.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ مسائل اعتکاف - ۲ -﴾❈◈•••┈
بعضی احکام اعتکاف:
مسئله ۴: برای اعتکاف واجب، روزه داشتن شرط است. پس هر کسی اعتکاف واجب را انجام می دهد روزه گرفتن نیز بر او لازم می باشد. و حتی اگر در وقت اعتکاف نیت هم کند که روزه نمی گیرم، بازهم روزه گرفتن بر او لازم می باشد.
لهذا اگر کسی اعتکاف شب را نیت کند، این نیتش لغو خواهد بود، زیرا شب وقت و محل روزه نیست.
البته اگر اعتکاف شب و روز را یا اعتکاف چند روز را نیت کند، در این صورت شب نیز ضمناً داخل نیت روز شده اعتکاف شب نیز بر او لازم می گردد. ولی این شخص اگر نیت فقط یک روز اعتکاف را نماید، در این صورت شب آن روز ضمناً داخل اعتکاف نمی گردد.
گرفتن روزه، خاص به خاطر اعتکاف لازم نیست، بلکه روزه به هر نیتی که باشد، برای اعتکاف آن روز کفایت می کند. البته واجب بودن روزۀ آن روز اعتکاف ضروری است. مثلاً شخصی در ماه رمضان، اعتکاف را نذر نمود، در این صورت روزۀ رمضان برای آن اعتکاف کافی می باشد و روزۀ نفلی در آن روز کافی نخواهد بود. مثلاً اگر کسی روزۀ نفلی گرفت و سپس اعتکاف همان روز را نذر کرد، اینکار صحیح نمی باشد.
اگر کسی اعتکاف تمام ماه مبارک رمضان را نذر گرفت و اتفاقاً نتوانست در ماه رمضان اعتکاف کند، پس اعتکاف ماه دیگری در بدل آن کفایت خواهد کرد و نذرش اداء خواهد شد، اما روزه گرفتنِ پیاپی آن ماه و اعتکاف آن ماه بر او لازم می باشد.
مسئله ۵: در اعتکاف مسنون ده روز آخر ماه رمضان چونکه روزه خود موجود است، نیازی به اشتراط آن نیست.
مسئله ۶: در اعتکاف مستحب، احتیاط اینست که روزه شرط آن می باشد و معتمد اینست که روزه در آن شرط نمی باشد.
مسئله ۷: حد اقل مدت اعتکاف واجب یک روز است و حد اکثر آن هر قدر که شخص نیت کند. مدت اعتکاف مسنون، یک عَشَرَه {ده روز} است، زیرا اعتکاف مسنون در عشرۀ آخر ماه مبارک رمضان می باشد و بس.
اعتکاف مستحب مدت معیَّن ندارد، بلکه شخص یک دقیقه و یا یک لحظه نیز می تواند {در هنگام دخول به مسجد} نیت اعتکاف را کند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۳۱ -﴾❈◈•••┈
صورتهای که نگرفتن روزه جايز است - ۵ -:
مسئله ١٤: اگر زن از ماهوارىاش در شب پاک شد اکنون روزۀ فردا را ترک نکند. اگر شب غسل ننموده بود بازهم روزه بگيرد و صبح غسل بگیرد.
و اگر بعد از دميدن صبح صادق پاک شد اکنون برايش درست نيست که بعد از پاک شدن نيّت روزه را نمايد. اما خوردن و نوشيدن چيزى نيز برايش جايز نيست و حالا بايد سراسر روز را مانند روزهداران بگذراند.
مسئله ١٥: به همين ترتيب اگر کسى در روز رمضان مسلمان شد و يا در روز رمضان بالغ شد، براى او درست نيست که تا شام چيزى بخورد يا بنوشد. و اگر چيزى خورد یا نوشید، قضاى آن روزه بر تازه مسلمان و تازه بالغ واجب نمى باشد.
بلوغ پسر يا دختر از چند علامت دانسته مى شود: يکي احتلام. دوم حيض دختر. سوم حامله شدن دختر و حامله گردانیدن پسر. چهارم انزال. پنجم اگر هيچ يک از علامات بالا در پسر يا دختر ديده نشد، به محض اينکه پانزده سال کامل از عمر آنها بگذرد و قدم به شانزده سالگى بگذارند، شرعاً بالغ محسوب می گردند.
و اين «پانزده سالگی» از روى سال هاى قمري حساب می شود، نه سال هاى شمسى.
و بايد دانست که دختر قبل از نُه سالگى و پسر قبل از دوازده سالگی بالغ نمی شود.
مسئله ١٦: اگر کسى در سفر بود و تصميم داشت روزه نگيرد ليکن يک ساعت قبل از ظهر به خانۀ خود رسيد و يا به نيت پانزده روز در جائى اقامت نمود و تا به حال چيزى نخورده يا ننوشيده است، در تمام اين صورتها اجازه دارد که حالا نيت روزه را نمايد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۹ -﴾❈◈•••┈
صورتهای که نگرفتن روزه جايز است - ۳ -:
مسئله ٧: اگر شخص بيمار از مرض صحت نيافت بلکه در همان مرض وفات کرد، يا مسافر هنوز به خانه نرسيده بود که در میان راه وفات نمود، در اين صورت از بابت آن روزه هاى که به سبب بيمارى و سفر ترک گردیده بود در آخرت مواخذه نخواهد شد، زيرا فرصت قضا گرفتن آنها را نيافته بود.
مسئله ٨: اگر ده روز روزۀ رمضان از کسى به خاطر بيمارى ترک شده بود و چون بعد از ماه رمضان شفا يافت، پنج روز سالم و تندرست بود و آنگاه وفات کرد، ليکن قضاى آن روزهها را در اين پنج روز نگرفت، در اين صورت پنج روزه از او معاف می گردد و فقط از بابت نگرفتن قضائى پنج روزه مواخذه خواهد شد.
و اگر بعد از ختم بيمارى، ده روز کامل سالم و تندرست بود و آنگاه وفات کرد و هنوز هر ده روز را قضا نگرفته بود، در اين صورت از بابت تمام ده روز مواخذه خواهد گرديد.
بنابرين براى اين شخص لازم است که اگر پول و دارائی دارد قبل از مردن وصيت نماید تا فديه آن روزههاى را که در آخرت در بابت آنها مواخذه خواهد شد از طرف او بدهند.
مسائل فديه در تحت عنوان بعدی خواهد آمد.
مسئله ٩: به همين ترتيب اگر مسافر در مسافرت روزه را ترک کرده بود و بعد رسيدن به خانه وفات کرد، در اين صورت فقط به تعداد همان روزهاى که در خانه بود از او مواخذه خواهد شد. بنابرين او نيز بايد قبل از مردن وصيت کند که فديه آن روزه ها را از طرفش بدهند.
و اگر تعداد روزههاى که ترک شده بود از تعداد روزهاى که در خانه بود بيشتر می شد بر اين اضافگى مواخذه نخواهد گردید.
مسئله ١٠: اگر مسافر در طول سفر در جائى به نيت پانزده روز اقامت کرد اکنون براى او درست نيست که روزه نگيرد، زيرا اکنون او در دیده شرع مسافر نمى باشد. البته اگر به نيت کمتر از پانزده روز در آنجا اقامت کرد، در اين صورت روزه نگرفتن برايش جايز است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۷ -﴾❈◈•••┈
صورتهای که نگرفتن روزه جايز است - ۱ -:
مسئله ١: اگر کسى چنان بیمارى و مرضی دارد که روزه گرفتن به او ضرر می رساند و خوف میرود اگر روزه بگيرد بیماریاش زيادتر خواهد شد، يا مرضش ديرتر بهبود خواهد يافت يا هلاک خواهد شد، پس در اين صورتها روزه نگيرد و زمانی که صحت يافت، قضاى آن را بگيرد.
اما ترک کردن روزه فقط به گمان و خيال خود جایز نمى باشد، بلکه هنگامى که طبيب و داکتر مسلمان و ديندار به او بگويد که روزه گرفتن به تو ضرر میرساند، آنگاه اجازه دارد روزه را نگيرد.
مسئله ٢: و اگر طبيب يا داکتر کافر باشد يا پابند شرع نباشد، گفته او اعتبارى ندارد و فقط به سبب گفته او روزه را ترک نکنيد (بلکه به تجربه خود عمل کنید).
مسئله ٣: اگر طبيب و داکتر چيزى نگفت ليکن خود شخص تجربه اين بیماری را دارد و علايم ديگرى را نيز مشاهده کرد و دلش هم گواهى می دهد که روزه گرفتن به او ضرر خواهد رساند در اين صورت روزه نگيرد.
و اگر خودش تجربهاى دربارۀ اين بيمارى ندارد و معلوماتى هم دربارۀ اين مرض ندارد، در اين صورت، خيال و گمان خالى هيچ اعتبارى ندارد.
و اگر کسی بدون گفته طبيب و بغير تجربه، فقط به خيال و گمان خود، روزۀ رمضان خود را شکست، در اين صورت بايد کفّاره اداء کند و اگر روزۀ رمضان را نگيرد گناهکار خواهد بود.
مسئله ۴: اگر کسى از بیماری و مرض صحت يافت ليکن هنوز ضعفش باقى مانده و گمان غالب او اينست که اگر روزه بگيرد دوباره بيمار خواهد شد، در اين صورت روزه نگرفتن برایش جايز است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۵ -﴾❈◈•••┈
مسائل کفارۀ روزه - ۳ -:
مسئله ١٣: اگر کسى مقدار غلۀ شصت روز را حساب کرده آن را بخواهد در يک روز به يک فقير بدهد، اينکارش جایز نمى باشد. به همين گونه اگر غلۀ شصت روز را تقسيم نموده همه آنها را در يک روز شصت بار به يک فقير بدهد، بازهم از طرف يک روز اداء می شود و بايد ٥٩ مسکين ديگر را دوباره غله بدهد.
به همین ترتيب، دادن قيمت غله نيز حکم بالا را دارد. يعنى اينکه در يک روز به يک مسکين بيشتر از قيمت غله يک روزه را نبايد داد که اينکار درست نيست.
مسئله ١٤: اگر کسى به يکى از آن مساکين و فقراء کمتر از مقدار صدقۀ فطر داد، کفاره اش اداء نمى شود.
مسئله ١٥: اگر کسى در يک رمضان، دو سه روزۀ خود را شکستاند، يک کفاره بر او واجب می گردد. البته اين دو روزه اگر از يک رمضان نباشد بلکه از دو رمضان جداگانه باشد، در اين صورت براى هر رمضان، کفارۀ جداگانه بايد داد.
مسلک راجح دربارۀ مسئله بالا اينست:
اگر کفاره بجز جماع توسط اسباب ديگر واجب شده باشد و شخص هنوز آن کفاره را ادا نکرده بود که کفارۀ ديگر نيز بر او واجب گشت، در اين صورت اداى يک کفاره براى هر دوى آنها کافى است، اگرچه اين دو کفاره از دو رمضان باشد.
البته اگر روزه هاى که به سبب جماع يعنى همخوابگى فاسد شده اند از يک رمضان هستند، در اين صورت فقط يک کفاره از طرف همۀ آنها کفايت خواهد کرد. و اگر از دو رمضان هستند، در اين صورت کفارۀ هر رمضان را جداگانه بايد داد، اگرچه شخص کفارۀ رمضان قبلى را اداء نکرده باشد.
(گوهرهاى بهشتى: ص١٠٦مسئله٢٢ و حاشيۀ جديده: ١١/١٠٦ و امداد الفتاوى: ٢/٣٥ و حاشيۀ صفحۀ ١٣٤و فتاوى دار العلوم ديوبند: ٤/١٦ تا ٢١ ضميمه)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۳ -﴾❈◈•••┈
مسائل کفارۀ روزه - ۱ -:
مسئله ١: کفارۀ شکستاندن روزه در رمضان شريف اين است که دو ماه تمام، پيايي و مسلسل روزه گرفته شود. اندک اندک روزه گرفتن آن درست نيست. و اگر کسی يکى دو روز آن را به سببی روزه نگرفت، در اين صورت دوباره سر از نو دو ماه را روزه بگيرد.
البته در مورد زنان، هر چند روزى که به خاطر آمدن حيض، زن روزه نگرفته است، آنها معاف می باشند و از ترک روزۀ آن ايام در کفاره ضررى نمى آيد. ليکن به محض پاک شدن فوراً بايد شروع به روزه گرفتن کند و شصت روزِ روزه را تکميل نمايد.
مسئله ٢: اگر زنى طفل به دنيا آورده و به سبب نفاس چند روز از روزه هاى کفاره اش ترک شد و نتوانست تمام روزه ها را پياپى و پشت سر هم بگيرد، بازهم کفاره اش در اين صورت صحيح نمى باشد. دوباره از سر نو دو ماه روزه بگيرد.
مسئله ٣: و اگر کسى بیمار شد و چند روز از روزه هاى کفاره اش به سبب اين بيمارى ترک گشت، بازهم بعد از بهبود و شفا يافتن، از سر نو دو ماه را روزه بگیرد.
مسئله ٤: اگر در بين روزۀ کفاره، رمضان سر رسيد، بازهم کفاره صحيح نخواهد بود
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۲۱ -﴾❈◈•••┈
مسائل سحری و افطار - ۱ -:
مسئله ١: خوردن سحرى سنت است. اگر کسى گرسنه نيست و نمى خواهد غذا بخورد، پس حد اقل يکى دو دانه خرما يا اندکی چيز ديگری بخورد و يا فقط کمى آب بنوشد.
عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ: السَّحُورُ أَكْلُهُ بَرَكَةٌ، فَلَا تَدَعُوهُ، وَلَوْ أَنْ يَجْرَعَ أَحَدُكُمْ جُرْعَةً مِنْ مَاءٍ، فَإِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى الْمُتَسَحِّرِينَ.
ترجمه: حضرت ابو سعید خدری رَضِیَ اللہُ عَنْہُ روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: خوردن سحری برکت دارد، آن را ترک نکنید، اگرچه حتی یک جرعه آب هم بنوشید. زیرا خداوند بر سحری کنندگان رحمت می فرستد و فرشتگان برای ایشان از خداوند دعا می خواهند. (مُسند احمد: حدیث ۱۱۰۸۶)
مسئله ٢: اگر کسى سحرى نخورد بلکه از خواب برخاسته يکى دو لقمه نان خورد، بازهم ثواب سحرى خوردن را بدست مى آورد.
مسئله ٣: تا جائی که امکان دارد تاخير و ديرکردن در خوردن سحرى مستحب است. اما نبايد آن قدر دير کرد که صبح صادق، شروع به طلوع کند و روزه مشکوک گردد.
مسئله ٤: اگر کسى سحرى را خيلى زود خورد و بعد از آن به صرف چاى، شربت، چِلَم یا نصوار مشغول شد و چون نزديکى هاى صبح شد نصوار را تُف نمود و دهان خود را شست، در اين صورت بازهم، ثواب تاخير خوردن سحرى را به دست مى آورد. حکم آن نيز مانند حکم تاخير در سحرى است.
مسئله ٥: اگر کسى براى خوردن سحرى از خواب بيدار نشد و اهل خانه همه خواب ماندند، فردا را بدون سحرى روزه بگيرند. روزه نگرفتن به خاطر نخوردن سحرى بسيار بى همتى و گناهى بزرگ است.
مسئله ۶: تا هنگامی که صبح صادق طلوع نکند (و مسائل آن در اوقات نماز گذشت) خوردن سحری تا آن هنگام درست است، و بعد از آن جايز نمى باشد.
مسئله ٧: اگر کسى دير بيدار شد و به گمان باقى بودن شب سحرى خورد و بعداً معلوم شد که او بعد از دميدن صبح سحرى خورده است، در اين صورت روزه اش اداء نمى شود و بايد قضاى آن را بعداً بگيرد و کفاره بر او واجب نمى باشد. اما بازهم در طول اين روز، چيزى نخورد و روز را مانند روزه داران بگذراند.
به همين ترتيب اگر کسى به گمان آنکه آفتاب غروب کرده، روزه خود را افطار کرد و سپس معلوم شد که آفتاب هنوز غروب نکرده بود، در اين صورت نيز روزه اش شکسته است. قضاى آن را بايد بگيرد و کفاره بر او واجب نمى باشد، ولى حالا تا وقتى که آفتاب غروب نکند خوردن و نوشيدن برايش جايز نيست.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۹ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۸ -:
مسئله ۳۹: کسی که تمام شرایط وجوب روزه در او موجود باشد، در دوران روزۀ رمضان که نیت ادای آن را قبل از طلوع صبح صادق کرده است، اگر قصداً چنان چیزی را از راه دهان به داخل {جَوف} بدن خود برساند که آن چیز به طور دوا یا غذای انسان استعمال می شود (یعنی از استعمال آن نوعی نفع یا لذت جسمانی متصوَّر میباشد و طبیعت انسانِ سلیمُ الطبع از استعمال آن نفرت نمیکند، اگرچه بسیار اندک و حتی به اندازۀ یک دانۀ کنجد هم باشد) و یا اینکه خودش جِماع کند یا با وی جِماع شود (لواطت نیز در همین حکم است و در جِماع، دخول حَشَفَه کافی است، چه منی انزال شود یا نی)، در همۀ این صورتها هم قضاء واجب میگردد و هم کفّاره لازم میآید. لیکن شرط اینست که جِماع با چنان زنی صورت گرفته باشد که قابل جِماع است و چنان دختر کمسالی نباشد که اصلاً قابلیت جِماع را نداشته باشد.
مسئله ۴۰: اگر کسی سر خود را تیل {روغن مایع} بمالد، یا چشم خود را سرمه بکشد، و یا مردی شی خشکی را در سوراخ مقعد خود داخل کند و یک طرف آن شی در خارج باشد، و یا چیز تری را داخل کند، ولی آن چیز تا به محل حُقْنَه نرسد، در تمام این صورتها روزۀ این شخص فاسد نمی گردد یعنی نمی شکند و قضاء و کفّاره بر او واجب نمی شود، زیرا این اشیاء تا داخل (جَوْف) بدن نمی رسند.
و اگر مردی چیز خشکی مثل پنبه یا تکه و غیره... را داخل مقعد خود کرد و تمام آن چیز در داخل مقعد غایب شد، یا اینکه چیز تری را داخل کرد و آن چیز تا جای حُقْنه رسید، در این صورت روزۀ این شخص می شکند و فقط قضاء بر او واجب می گردد.
مسئله ۴۱: کسانی که عادت چِلَم کشیدن دارند یا کسانی که به خاطر فایدهای چِلَم میکشند، اگر در حالت روزۀ رمضان، چِلَم بکشند، هم قضاء و هم کفاره، هر دو بر آنها واجب میگردد.
«سگرت کشيدن» نيز حکم بالا را دارد و روزه از سگرت کشيدن می شکند. خلاصه اينکه روزه از کشيدن تنباکو به صورت چِلَم و سگرت و غيره مىشکند و قضاى آن لازم میگردد.
مسئله ۴۲: اگر زنی با پسری نابالغ یا مرد دیوانهای جِماع کند، در این صورت هم قضاء و هم کفاره بر او لازم میگردد.
مسئله ۴۳: عاقل بودن زن و مرد در جِماع، شرط وجوب کفّاره نیست، حتی اگر یکی از آنها دیوانه باشد و دیگری عاقل، کفّاره بر عاقل واجب خواهد بود.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷