نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۸ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۷ -:
مسئله ٣٣: اگر کسى در رمضان اصلاً نيت روزه را نداشت، بنابرين در طول روز خورده و نوشيده رفت، در اين صورت کفاره بر او واجب نمى باشد. کفاره همان وقتى واجب مى شود که شخص نيت روزه را نموده بعداً آن را بشکند.
مسئله: اگر کسى خود را واکسين کند، روزه اش نمى شکند.
مسئله: اگر کسى را پيچکارى (آمپول) کنند يا سِيرُم (گلوکوز) به او ترزيق نمايند يا خون به او بدهند، روزه اش در اين صورت نمى شکند.
مسئله ۳۴: اگر کسی در ماه رمضان فراموش کرد که روزه دارد و سهواً چیزی خورد یا نوشید یا با همسرش جماع (همخوابی) کرد و سپس به این پندار که حالا روزهام شکسته است، قصداً چیزی خورد یا نوشید، روزهاش فاسد میشود، اما کفّاره بر او لازم نمیگردد، بلکه فقط قضای آن روز بر او واجب می شود.
و اگر مسئلۀ شرعی را میدانست و با این وجود بعد از ارتکاب سهوی آنها حالا قصداً چیزی خورد یا نوشید، پس در صورت ارتکاب همخوابی سهوی، هم کفّاره بر او لازم میگردد و هم قضاء، و در صورت خوردن و نوشیدن سهوی، فقط قضاء بر او واجب خواهد بود و بس.
مسئله ۳۵: اگر کسی بدون اختیار استفراغ کرد یا احتلام کرد و یا فقط از دیدن زنی یا غیره انزال نمود و به سبب ندانستن مسئله پنداشت که روزهاش شکسته است و عمداً چیزی خورد یا نوشید، روزهاش در این صورت فاسد میشود و فقط قضای آن بر او لازم میآید.
و اگر می دانست که روزه از این چیزها نمی شکند ولی بازهم عمداً روزه را خورد، در این صورت کفاره نیز بر او لازم میگردد.
مسئله ۳۶: اگر مردی در سوراخ آلت تناسلی خود چیزی چکانید، روزه اش فاسد نمی شود، زیرا این چیز به داخل {جَوف} بدنش نمی رسد.
مسئله ۳۷: اگر مردی با زن مُرده یا با دختر کمسال نابالغه ای که شهوت را نمی انگیزد، و یا با حیوانی جِماع کرد، و یا زنی را به آغوش گرفت یا بوسید و یا با دست خود جَلَق زد، و در همۀ این صورتها منی خارج شد، روزهاش در همۀ این صورت ها فاسد می شود و قضاء واجب می گردد، اما کفّاره لازم نمیشود.
مسئله ۳۸: اگر مردی با زن روزهداری که دیوانه است یا در خواب است و یا بالجبر جماع کرد، در تمام این صورت ها روزۀ زن فاسد می شود و فقط قضای آن بر او لازم می گردد. و اگر مرد نیز روزه داشت، در این صورت هم قضا و هم کفّاره هر دو بر این مرد واجب می گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۶ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۵ -:
مسئله ٢٠: کفّارۀ شکستن روزه همان وقتى لازم می شود که انسان در ماه مبارک رمضان روزۀ خود را بشکند. کفاره از شکستاندن هيچ روزۀ ديگرى واجب نمى گردد. خواه به هر صورتى آن را بشکند، اگرچه آن روزه روزۀ قضائى رمضان هم باشد.
البته اگر کسى در رمضان در شب نيت روزه را ننموده بود يا زنی بعد از شکستاندن روزه در همان روز حايضه شد، در اين دو صورت کفاره از شکستن روزه واجب نمى شود.
مسئله ٢١: اگر کسى در دوران روزه نصوار بينى به بینی کشيد يا در گوش خود تيل يا روغن انداخت و يا خود را اِماله کرد (حقنۀ بالغان را «اِماله کردن» میگويند) ليکن دوائى نخورد، در همۀ اين صورتها روزهاش شکسته است، اما فقط قضاى آن بر او واجب مىباشد و کفاره واجب نمىشود.
مسئله ٢٢: برای زن، انداختن دوا يا تيل يا کدام شى ديگر در حالت روزه در سوراخ شرمگاه پيش جايز نيست. اگر زنى در حالت روزه در آنجا دوا انداخت، روزهاش مى شکند، ولى کفاره واجب نمى شود.
اين حکم دربارۀ زنان است و اگر مردى دوا يا تيل در سوراخ آلت تناسلى خود بيندازد، روزهاش نمى شکند.
مسئله ٢٣: اگر دايه و قابله به ضرورت، انگشت خود یا آلۀ دیگری را داخل سوراخ شرمگاه پيش زنى کرد، يا خود زن انگشت خود را داخل آنجا کرد، و سپس تمام انگشت يا مقدارى از انگشت را بيرون کشيده دوباره آن را داخل سوراخ کرد، روزه در این صورت مىشکند، ليکن کفاره واجب نمىشود. فقط قضاى آن واجب ميباشد.
و اگر انگشت را بعد از بيرون کشيدن دوباره داخل نکرد، روزه نمىشکند. البته اگر پيش از داخل کردن به سوراخ، انگشت او تر بود، چه با آب يا چيزى ديگر، در اين صورت روزه در همان بار اول داخل کردن انگشت مى شکند.
مسئله ٢٤: اگر از دهان کسى خون مى آمد و او آن را به همراه تُف {لعاب دهن} خود بلعید، روزهاش می شکند. البته اگر مقدار خون کمتر از تُف بود و مزه خون معلوم نمى شد، در اين صورت روزه نمى شکند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۴ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۳ -:
مسئله ١٠: اگر کسى قبل از طلوع صبح نصوار زير لب انداخت و سپس دهان خود را شسته پاک کرد ليکن رنگ آن نرفت، روزه اش نمى شکند.
اين حکم نشکستن روزه در هنگامى است که آب دهان آميخته با نصوار به حلق نرود. ليکن عادتاً و اکثر، آب دهان با اجزاى نصوار آميخته به حلق مىرسد و لذا روزه را مىشکند. بنابرين نصوار به دهان انداختن در دوران روزه جايز نيست.
و اگر کسى نصوار به دهان انداخت و خودِ نصوار يا لعاب دهان آميخته با نصوار خود را قُرت کرد، روزهاش مىشکند و قضاى آن بر او لازم میگردد.
مسئله ١١: اگر غسل بر کسى در طول شب واجب شد اما او غسل نگرفت بلکه در روز غسل نمود، بازهم روزهاش درست است. حتى اگر تمام روز غسل نگيرد بازهم روزهاش نمىشکند. البته گناهش جداگانه خواهد بود.
مسئله ١٢: اگر کسى بينى خود را به آن شدت بالا کشيد که خِلم (مخاط بینی) داخل حلق رفت، روزه از آن نمىشکند. به همينگونه اگر لعاب دهانش به حلقش برود، روزهاش نمى شکند.
مسئله ١٣: شخصى در شب نصوار به دهان انداخته خوابيد و بعد از صبح بيدار شد، روزهاش صحيح نيست، قضاى آن را بگيرد و کفّاره بر او واجب نمى باشد.
اگر کسى زکام و ريزش کرده (سرما خورده) باشد يا بينىاش بند باشد و يا مبتلا به بيمارى ديگرى باشد و در حالت روزه دوائی را ـ به شکل گاز يا مايع يا پودر ـ جهت تداوى به بينى خود بکشد يا بچکاند، روزهاش مى شکند و قضاى آن بر او لازم مىگردد.
مسئله ١٤: اگر در وقت غرغره کردن، آب داخل حلق کسى رفت و روزه به يادش بود، روزهاش شکسته و قضاى آن بر او واجب گشته است. ولی کفّاره بر او واجب نمى باشد.
مسئله ١٥: اگر کسى بىاختيار استفراغش آمد روزهاش نمىشکند، چه استفراغ کم آمده باشد یا زياد. البته اگر کسى خودش قصداً استفراغ کرد و استفراغش دهان پُر بود، روزهاش مىشکند. و اگر کمتر از پُرى دهان بود در اين صورت روزه از استفراغ قصدی هم نمیشکند.
مسئله ١٦: اگر اندکى استفراغ آمد و به خودى خود دوباره به حلق فرو رفت، روزه نمىشکند. البته اگر شخصى قصداً آن را بلعید روزهاش میشکند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۲ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۱ -:
مسئله ١: اگر روزهدار به فراموشى چيزى بخورد يا بنوشد و يا به فراموشی با همسر خود همبستر شود، روزه اش نمى شکند. اگر روزهدار در فراموشى، شکمسير نيز غذا بخورد بازهم روزهاش نمیشکند. و اگر به فراموشى چندين بار خوردنى يا نوشيدنى بخورد، بازهم روزه اش نمى شکند.
مسئله ٢: اگر کسى شخصى را ديد که به فراموشى چيزى می خورد يا می نوشد، پس اگر آن شخص آنقدر طاقت دارد که به سبب روزه مشقت زيادى نخواهد ديد، در اين صورت روزه را به يادش آوردن واجب است. و اگر آن شخص ضعیف و ناتوان است و از روزه دچار تکليف و مشقت می شود، در اين صورت روزه را به يادش نياوريد و بگذاريد آب و غذا بخورد و بنوشد.
مسئله ٣: اگر کسى در روز خوابيد و چنان خوابى ديد که غسل گرفتن بر او واجب شد يعنى اينکه احتلام کرد، روزه اش نمى شکند.
مسئله ٤: سرمه زدن، تيل ماليدن و بوئيدن عطر در دوران روزه درست است و روزه از آنها عيبى نمى بيند، خواه هر وقت روز هم باشد، حتی اگر بعد از سرمه کشيدن، رنگ سرمه در تُف يا بلغم مشاهده شود، بازهم روزه نمی شکند و نه مکروه می شود. به همين گونه اگر کسى دوا به چشم خود بيندازد يا بچکاند روزه اش نمى شکند، گرچه طعم دوا در حلقش معلوم شود.
مسئله ٥: روى يک بستر خوابيدن زن و شوهر و همديگر را لمس کردن، آغوش گرفتن و بوسيدن در حالت روزه درست است. اما اگر جوش جوانى در آنها آنقدر است که خوف می رود از اينکارها با يکديگر جماع خواهند کرد، در اين صورت نبايد اينکارها را انجام داد، زیرا در این حالت مکروه مي باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۰ -﴾❈◈•••┈
شکستن روزۀ نفلی در چه صورتی درست است:
مسئله ٨: بدون اجازۀ شوهر، گرفتن روزۀ نفلى براى زن درست نيست (اين حکم مشروط به موجود بودن شوهر است.) اگر زن بى اجازۀ شوهر روزه گرفت، شوهر اگر بخواهد می تواند روزۀ او را بشکند. و زن بعداً هر وقتى که شوهر اجازه داد قضاى آن روز را بگیرد.
مسئله ٩: کسى به خانۀ شخصى به مهمانى رفت یا آن شخص او را به مهمانى خواست و اگر مهمان غذا نخورَد صاحب خانه بد خواهد برد و موجب دل شکنى اش خواهد شد، در اين صورت براى مهمان درست است که براى خاطردارى صاحب خانه روزۀ نفلى خود را بشکند. و همچنين براى صاحب خانه درست است که براى خاطردارى مهمان، روزۀ نفلى خود را بشکند. البته هنگامی که اگر صاحب خانه غذا نخورد، بر مهمان بد بخورد.
مسئله ١٠: اگر کسى در روز عيد روزۀ نفلى گرفت، بازهم باید روزۀ خود را بشکند و قضايش بر او واجب نيست.
عيد فطر فقط يک روز است گرچه در افغانستان آن را سه روز می گیرند. بنابرين روزه گرفتن در روز اول عيد فطر حرام است ودر روزهاى دوم و سوم آن جايز مى باشد، و روزه گرفتن در روز عید قربان و سه روز بعد از آن در هر حال ناجایز است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۸ -﴾❈◈•••┈
روزۀ نذری:
مسئله ١: اگر کسى نذر کرد که روزه بگيرد گرفتن آن واجب مي شود و اگر روزه نگيرد گناهکار خواهد شد.
مسئله ٢: روزۀ نذرى دو گونه است.
«يکى اينکه» شخص روز و تاريخ آن را معيّن کند، مثلاً چنين نذر کند که خدايا اگر امروز فلان کارم انجام شود فردا به خاطر تو روزه می گيرم، يا بگويد؛ خدايا اگر به فلان مرادم برسم فردا روز جمعه را روزه می گيرم. در اين گونه نذر، اگر نذر کننده در شب نيت روزه را بنمايد اينکار درست است، و اگر در شب نيت نکرد، ولی تا يک ساعت قبل از شروع وقت ظهر نيت روزه را بنمايد، اينهم درست مى باشد و نذر اداء می شود.
مسئله ٣: کسى نذر کرد که روز جمعه را روزه مي گيرد و چون روز جمعه آمد فقط اين قدر نيت کرد که امروز روزه دارم و مُشخَّص نکرد که اين روزۀ نذرى است، و يا اينکه فقط نیت روزۀ نفلى را کرد، بازهم روزۀ نذرى اداء مي گردد. البته اگر در آن جمعه روزۀ قضائى خود را گرفت و روزۀ نذری به يادش نبود، يا گرچه به يادش بود اما قصداً روزۀ قضائى را گرفت، در اين صورت روزۀ نذرى اداء نمى شود، بلکه روزۀ قضائى اداء می گردد و روزۀ نذرى را بايد دوباره بگيرد.
مسئله ٤: «قِسم دوم» روزۀ نذرى اينست که شخص، روز و تاريخ را معيّن نکند، بلکه فقط اين قدر بگويد که خدایا اگر فلان کارم شود يک روز را روزه می گيرم، يا نام هيچ کارى را نگرفت و فقط گفت که پنج روز روزه می گيرم. در اين گونه نذر، نيت کردن روزه در شب شرط مى باشد. و اگر کسى بعد از دميدن صبح، نيت روزه را نمود، اين روزه، روزۀ نذرى نخواهد بود بلکه روزۀ نفلى خواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••❈﴿ روزه - ۶ -﴾❈•••┈
مسائل رویت هلال - ۲-:
مسئله ٧: در شهر پخش گرديد که ديروز ماهتاب ديده شد و مردم زيادى آن را ديده اند، اما بعد از جستجو و تلاش بسيار حتى يک نفر هم پيدا نشد که خودش هلال را ديده باشد، اين چنين خبر اعتبارى ندارد.
مسئله ٨: شخصى به تنهائي هلال رمضان مبارک را ديد و جز او هيچ کسى ديگر در شهر هلال را مشاهده نکرد، اما اين شخص پابند شرع نيست. مردم شهر به خاطر گواهی او روزه نگيرند، ليکن خود اين شخص روزه بگيرد. و اگر اين شخص سی روز را کامل روزه گرفته بود ولى هلال عيد هنوز ديده نشد، وی در اين صورت روزۀ روز سی و یکم را نيز بگيرد و به همراه اهالى شهر عيد کند.
مسئله ٩: اگر شخصى «هلال عيد» را فقط خودش به تنهائي ديد و شريعت گواهى او را قبول نکرد، در این صورت براى او جایز نيست تا عيد نمايد، بلکه فردا را نيز روزه بگيرد و به هلال ديدن خود اعتبار نکند و روزه خود را نشکند.
مسئله ۱۰: مشاهدۀ هلالِ اهالی یک شهر بر سایر شهرها نیز حجت است، اگرچه بین این دو شهر فاصلۀ بسیار زیادی هم باشد. حتی اگر ماهتاب در مغرب دیده شد و خبر مشاهدۀ آن به طریق معتبر به اهالی مشرق رسید، روزه گرفتن بر اهالی مشرق نیز لازم می گردد.
مسئله ۱۱: اگر رویت هلال ماه رمضان به سبب شهادت دو شخص معتبر ثابت شد و مردم بر این حساب روزه گرفتند ولی بعد از گذر «۳۰» روز، بازهم هلال عید فطر دیده نشد، چه آسمان صاف باشد یا ابر آلود، در این صورت مردم نباید روز سی و یکم را روزه بگیرند بلکه آن روز، روز اول شوال {و روز عید} شمره می شود.
مسئله ۱۲: اگر ماهتاب در روز تاریخ «۳۰» دیده شود، در این صورت این ماهتاب از شب آینده دانسته خواهد شد، نه از شب گذشته، و این روز، تاریخ اول ماه آینده شمرده نخواهد شد، چه این ماهتاب قبل از زوال آفتاب دیده شده باشد یا بعد از زوال آفتاب.
مسئله ۱۳: اگر کسی هلال ماه رمضان یا هلال عیدُ الفطر را دید، ولی شهادتش به سببی شرعاً رد شد، بر او نیز واجب است که این هر دو روز را روزه بگیرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ روزه - ۴ -﴾❈•••┈
روزۀ یوم الشک:
مسئله ٧: اگر هلال ماه رمضان در تاريخ ۲۹ شعبان ديده شود فردايش را روزه بگيرید و اگر هلال رمضان به سبب ابرى بودن آسمان ديده نشود فردايش را تا وقتى که مشکوک است که رمضان شروع شده يا نى، روزه نگيريد، بلکه ۳۰ روز شعبان را تکميل نموده آنگاه روزۀ رمضان را شروع کنيد.
مسئله ٨: اگر در تاريخ ۲۹ شعبان، هلال ماه رمضان به خاطر ابرى بودن هوا ديده نشد، در اين صورت فرداى آن روز نیز روزۀ نفلى نگيريد. البته اگر کسى هميشه دو شنبه و پنجشبنه يا کدام روز معین ديگر را روزه می گرفت و اتفاقاً فردا همان روز بود، در اين صورت روزه گرفتن در آن روز به نيت نفل برايش بهتر است. و بعداً اگر خبر ديده شدن هلال ماه رمضان از جائى آمد، فرض رمضان توسط همان روزه نفلى اداء می شود، لذا قضائى آن روز را نگيرد.
مسئله ٩: در تاريخ ۲۹ شعبان، اگر هلال رمضان به خاطر ابرى بودن آسمان ديده نشد، در این صورت تا يک ساعت پيش از ظهر، نه چيزى بخوريد و نه چيزى بنوشيد. زيرا اگر خبر هلال رمضان از جائى آمد، بايد نيت روزه را کنيد. و اگر خبر نيامد، بخورید و بنوشيد.
مسئله ١٠: اگر در تاريخ ۲۹ شعبان، هلال رمضان ديده نشد به اين خيال که چون رمضان نيست فردا يک روزۀ قضائى ام را که از سال قبل مانده بود می گيرم، يا اينکه روزۀ فلان نذرم را می گيرم، درست نيست. روزه گرفتن روزۀ قضائي و نذر نيز در اين روز مکروه است. نبايد هيچ گونه روزه اى در اين روز گرفت.
اگر بازهم کسى روزۀ قضائي يا نذر را در اين روز گرفت و آنگاه خبر هلال رمضان از جائى آمد، در اين صورت روزۀ رمضان ادا خواهد شد و روزۀ قضائى يا نذر را دوباره بايد بگيرد. و اگر خبر هلال نيامد در اين صورت همان روزه اى که نيتش را نموده بود اداء خواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۱۰ -﴾❈•••┈
(( در مورد صحابۀ کرام ))
عقيدۀ ۲۴:
هر مسلمانی که پیغامبر ما حضرت محمد مصطفی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ را دیده است، او را «صحابی» می گویند.(*)
صحابه مقام و فضایل بزرگی دارند. با همۀ ایشان باید محبت و گمان نیک بداریم. و اگر حکایت جنگ و جدال میان بعضی ایشان به گوش مان رسید، آن را سهو و خطای اجتهادی بپنداریم و ایشان را هرگز نباید به بدی یاد کنیم.
بزرگترین ایشان چهار تن اند.
اول: حضرت ابوبکر صدیق رَضِیَ اللهُ عَنْهُ. ایشان بعد از پیغمبر ما صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ جانشین آنحضرت شدند و نظم و نسق امور دین را به دست گرفتند و بنابرین خلیفۀ اول گفته می شوند و بهترین و افضلترین تمامی امت اسلام می باشد.
دوم: حضرت عمر رَضِیَ اللهُ عَنْهُ که خلیفۀ دوم است.
سوم: حضرت عثمان رَضِیَ اللهُ عَنْهُ که خلیفۀ سوم است.
چهارم: حضرت علی رَضِیَ اللهُ عَنْهُ که خلیفه چهارم است.
عقيدۀ ۲۵:
صحابۀ کرام آنقدر مراتب و درجات بزرگی دارند که بزرگترینِ اولیاء به مرتبۀ کمترین صحابی نیز نمی رسد.
عقيدۀ ۲۶:
اولاده و زنان پیغمبر ما صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ همگی سزاوار تعظیم و احترام اند. در اولاد رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ بزرگترین مرتبه را حضرت فاطمه رَضِیَ اللهُ عَنْهَا دارد. و در بین ازواج رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ حضرت خدیجه و حضرت عایشه رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا بزرگترین مرتبه را دارا هستند.
..............
(*) به شرطی که آن شخص بیننده در حالت اسلام از جهان برود.
و هر کسی که در حالت اسلام یک صحابی را ببیند و مسلمان از جهان رفته باشد او را «تابعی» می گویند.
و کسی که به شرط مذکور تابعی را دیده است او را «تبع تابعی» می نامند.
احادیث شریف بر فضایل همۀ اینها تاکید فراوان نموده است. و امام ما امام اعظم ابوحنیفه رَضِیَ اللهُ عَنْهُ «تابعی» است، زیرا هفت تا دوازده صحابی را دیده است و جز ایشان، هیچ یک از سایر امامان چهارگانۀ اهل سنت و جماعت، این مقام بزرگ را دارا نیست، و از همین سبب است که وی را امام اعظم می گویند، زیرا در مرتبه بزرگتر از همۀ امامان مذکور اهل سنت و جماعت می باشد. وَالْحَمْدُ لِلہِ عَلٰی ذٰلِکْ.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۸ -﴾❈•••┈
(( دربارۀ اولياء الله ))
عقيدۀ ۱۷:
هنگامی که مسلمانی بسیار عبادت می کند و از گناهان اجتناب می نماید و با دنیا محبت نمی ورزد و از رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ بسیار پیروی می کند، او دوست و محبوب خدا می گردد. چنین مسلمان را «ولی» می گویند. بعضی اوقات از چنین شخص، اموری رو می دهد که دیگران توان آن را ندارند. این امور را «کرامات» می گویند.
عقيدۀ ۱۸:
به هر اندازه ای که «ولی» به درجات بلند برسد، بازهم هرگز برابر «نبی» یعنی پیغمبر نمی تواند شود.
عقيدۀ ۱۹:
انسان به هر اندازه ای که محبوب خدا گردد بازهم تا وقتی که هوش و حواسش باقی است پابندی بر شریعت بر او فرض می باشد و نماز و روزه یا عبادت دیگری از او معاف نمی شود، و آنچه که گناه است برایش جایز نمی گردد.
عقيدۀ ۲۰:
هر کسی خلاف شریعت عمل کند هرگز ولیِّ خدا بوده نمی تواند. و اگر کار خارق العاده ای از دست او مشاهده شد، اینکارش یا جادو است یا عمل نفسانی و شیطانی. نباید به او اعتقاد کرد. و اینکار خارق العاده اش را «استدراج» می گویند.
عقيدۀ ۲۱:
بعضی اوقات بر اولیاءُ الله در حالت بیداری یا خواب بعضی اسرار منکشف می شود. اینها را «کشف و الهام» می گویند. اگر این کشف و الهام موافق شریعت باشد قبول است و اگر مخالف شریعت بود، رد می باشد.
عقيدۀ ۲۲:
خدا و رسولش، تمامی امور دین را در قرآن و حدیث یعنی شریعت به بندگان رسانیده اند و اکنون اختراع کردن چیز جدیدی در دین جایز نیست. چنین اختراع جدید را «بدعت» می گویند و بدعت گناه بسیار بزرگ است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۶ -﴾❈•••┈
(( عقائد در مورد پيغمبران ))
عقيدۀ ۱۳:
تعداد دقیق پیغامبران را خداوند به کسی نگفته، لذا چنین باید اعتقاد داشته باشیم که هر تعداد پیغمبرانی که از جانب خدا آمده اند ما بر همۀ ایشان ایمان داریم، چه بر آنانی که دربارۀ آنها می دانیم و چه بر آنانی که از ایشان آگاهی نداریم.
عقيدۀ ۱۴:
بعضی از پیغامبران دارای مرتبۀ بلندتر از سایر انبیاء هستند. بلندترین مرتبه را پیغمبر ما حضرت محمد مصطفی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ دارند.
بعد از حضرت محمد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ هیچ پیغمبر دیگری مبعوث نمی شود. نه پیغمبر حقیقی و نه پیغمبر بُروزی (ظِلِّی)، و آنحضرت صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ تا روزِ قیامت، پیغامبر همه انس و جن می باشند. و هر کسی بعد از آنحضرت صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ ادعای نبوّت کند، او دروغگو و کافر هست. چنانچه میرزا غلام احمد قادیانی که دعوای نبوت بُروزی را کرده است و پیروان او به این سبب کافر می باشند. نکاح با قادیانی ها نیز به سبب کفر آنها حرام است. قادیانی ها را احمدیه و جماعت لاهوری نیز می گویند.
عقيدۀ ۱۵:
خداوند جَلَّ جَلَالُهُ پیغامبر ما حضرت محمد مصطفی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ را در بیداری و با جسم مبارکش از مکۀ مکرَّمه تا بیت المقدس و از آنجا بر هفت آسمان و از آنجا تا هر جائی که می خواست برد و سپس دوباره به مکه برگردانید. این را «معراج» می گویند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۴ -﴾❈•••┈
(( دربارۀ الله ))
عقيدۀ ۸:
هر کار خوب و بد که در جهان رو می دهد خداوند آنها را قبل از وقوع آنها از همیش و ازل می داند و آنها را مطابق علم خود پیدا می کند.
این را «تقدیر» می گویند. پس تقدیر عبارت است از علم الهی نه حکم و امر خدائی.
اسرار زیادی در پیدایش اشیای بد وجود دارد که هر کس بر آن آگاه نیست.
عقيدۀ ۸:
خداوند به بندگان عقل و اراده داده است که توسط آن به اختیار خود کارِ ثواب یا گناه را انجام می دهند، ولی بندگان را به پیدا کردن فِعلی قدرت نداده است.
خداوند از ارتکاب گناه بندگان ناراض و از انجام دادن کارهای نیک شان راضی می شود.
عقيدۀ ۱۰:
خداوند بندگان را چنان حکمی نداده که از توان ادای آن عاجز باشند.
عقيدۀ ۱۱:
هیچ چیزی بر خداوند واجب نیست، هرچه لطف و احسان کند فضل اوست.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۲ -﴾❈•••┈
(( دربارۀ الله ))
عقيدۀ ۵:
او زنده هست، بر هر چیز قدرت دارد، هیچ چیزی از علم او بیرون نیست، همه چیز را می بیند، همه چیز را می شنود. سخن می گوید لیکن سخن او مانند سخن ما نیست، هر چه می خواهد می کند، کسی مانع او نیست.
تنها او سزاوار عبادت است، شریکی ندارد، بر بندگان خود مهربان است، پادشاه است، از هر عیبی پاک است، تنها او بندگان را از آفات و بلاها نجات می دهد، صاحب عزت اوست، بلندی و برتری از اوست، پیدا کنندۀ هر چیز است، کسی پیدا کنندۀ او نیست.
بخشندۀ گناهان است. بسیار قدرتمند است. بسیار عطا کننده است. روزی رسان است. هرکس را بخواهد روزی اش را کم می سازد و هرکس را بخواهد روزی اش را فراوان می گرداند.
هرکس را بخواهد پست مرتبه می سازد و هرکس را بخواهد بلند رتبه می گرداند. هرکس را بخواهد عزت می بخشد و هرکس را بخواهد ذلیل می گرداند.
صاحب عدل و انصاف است. بسیار صابر و بردبار است. بر خدمت و عبادت ثواب می دهد. دعاهای بندگان را قبول می فرماید. بر هر چیز احاطه دارد. بر همگان حکم می راند و کسی بر او حکم نمی تواند. هیچکارش خالی از حکمت نیست. کارسازِ همگان است. همه را او پیدا کرده است و در قیامت همه را دوباره زنده می کند. او می میراند و او زنده می گرداند.
او را از نشانی ها و صفاتش می شناسند. حقیقت ذاتش را کس نمی تواند بداند. توبۀ گناهکاران را می پذیرد.(*) هرکسی مستحق سزاست سزایش می دهد. تنها اوست که هدایت می بخشد. هرچه در جهان رخ می دهد به حکم اوست. بی حکم او ذرّه ای نمی جنبد.
نه می خوابد و نه پینکی می گیرد، نی از حفظ و نگاهداری جهان خسته می شود. همۀ اشیاء در قبضۀ اوست.
تمامی صفات خوب و کمال را داراست و هیچ صفت زشت و ناقصی در او نیست و نه هیچ عیبی در اوست.
............
(*) معنای توبه اینست که بعد از ارتکاب گناه، گناهکار شرمنده شود و ارادۀ مصمَّم کند که بعد از این هرگز این گناه را نخواهد کرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
💠💎💠💎💠💎💠💎💠
💠💠 کتاب عقاید اسلام 💠💠
السلام علیکم ورحمة الله وبركاته
اَلْحَمْدُ لِلهِ وَکَفٰی وَسَلَامٌ عَلٰی عِبَادِہِ الَّذِیْنَ اصْطَفٰی. اَمَّا بَعْدُ
عقاید اسلام منحيث اساس دین اسلام است و فلاح منوط بر درستی عقاید می باشد. اگر کسی عمر خود را در اعمال نیک بگذراند ولی در همه یا در یکی از عقاید خود بر باطل باشد تمامی اعمالش در قیامت به هدر خواهد رفت. از این جهت علمای کرام در مورد اصلاحِ عقاید خدمات بسیار فراوان و بزرگ انجام داده اند.
یکی از این علمای بزرگ، مجدد قرن چهاردهم هجری قمری حضرت حکیم الامت مولانا اشرف علی تهانوی رحمة الله علیه می باشد که بیشتر از یک هزار تصنیف و تالیف و... از خود برجا گذاشته است. حضرت حکیم الامت ده ها کتاب دربارۀ تصحیح و اصلاح عقاید تالیف فرموده است.
رسالۀ هذا بخش «عقاید» زیورهای بهشتی است که حالا بعد نظر ثانی بر ترجمۀ آن بخاطر استفادۀ عوام مسلمانان به زبان ساده به شکل جداگانه چاپ و نشر می شود.
اما قبل از چاپ، رسالۀ «عقاید اسلام» به خدمت حضرت مولانا مفتی سعید احمد پالَنپُوری مُدَّظِلُّهُ الْعَالِیُّ شیخ الحدیث و صدر المُدرِّسین دار العلوم دیوبند پیش گردید و ایشان از اول تا آخر آن را ملاحظه نموده ترجمۀ آن را تصدیق نموده نشر آن را اجازت دادند. امید که خداوند متعال این خدمت را قبول و مقبول فرماید. آمین.
لینک اخذ از گوگل:
https://drive.google.com/file/d/0B4_Rl8_cMsZ2akZCSFJSVTA4elU/view?usp=sharing
لینک اخذ از وان درایو:
http://1drv.ms/1MatIvf
💠محمد ابراهیم تیموری
شماره واتس اپ و تلگرام:
+447776003137
لینک تلگرام:
/channel/RaaheFalaah
فیسبوک:
Facebook: https://goo.gl/SsSoSa
💠💎💠💎💠💎💠💎💠
┈•••◈❈﴿ مسائل شهید - ۴ -﴾❈◈•••┈
شرط هفتم:
این است که کسی بعد از آنکه در معرکه زخم خورد فرصت استفاده از تمتُّعات دنیائی مانند خوردن، نوشیدن، خوابیدن، دوا خوردن، خرید و فروش و غیره را نیابد و همچنین به مقدار وقت یک نماز به هوش و حواس باشد، و همچنین او را در حالت هوش و حواسش از میدان جنگ برداشته به جای دیگری نبرده باشند.
البته اگر او را به خاطر آنکه زیر پای اسپان {و وسائل جنگی و انتقالاتی} نشود برداشته انتقال دادند، اینکار حرجی ندارد.
پس اگر کسی بعد از زخم خوردن بسیار صحبت کند و آنگاه بمیرد، احکام شهید بر او جاری نخواهد شد، زیرا صحبت بسیار خاصۀ زندگان است.
به همین صورت اگر کسی وصیتی نماید، ملاحظه شود، اگر وصیتش دربارۀ امور دنیا بود، احکام شهید بر او جاری نخواهد شد و اگر وصیتش دربارۀ امور آخرت بود، احکام شهید بر او جاری خواهد شد.
بنابرین اگر کسی در معرکۀ جنگ شهید شده ولی این امور مذکوره از او صادر شد، در این صورت احکام شهید بر او جاری نخواهد گردید، و اگر امور مذکوره از او صادر نشد، احکام شهید بر او جاری خواهد گردید.
لیکن اگر این شخص در حالی که هنوز جنگ جریان دارد کشته شود و هنوز آن جنگ به پایان نرسیده بود که از این امور مذکوره استفاده کرد، در این صورت با وجود استفاده از آنها، احکام شهید بر او جاری خواهد گردید.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۷ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۶ -:
مسئله ٢٥: اگر کسى طعم چيزى را با زبان چشيد و سپس آن را تُف کرد، روزهاش نمى شکند، اما اينکار بدون ضرورت مکروه می باشد.
البته اگر شوهر زنى بسيار بد خُلق باشد و زن مىترسد که اگر مرچ و نمک ديگ درست نباشد شوهر بدخوئى خواهد کرد، در اين صورت برای زن جایز است تا ديگ را بچشد و اينکار برايش مکروه نمى باشد.
مسئله ٢٦: جويدن چيزى در دهان تا آن را به طفل بخورانند مکروه است. البته اگر ضرورت پيش بيايد و مجبورى باشد، مکروه نيست.
مسئله ٢٧: برای صفائی دندان ها ماليدن دندانها با پودر زغال يا پودر دندان مکروه است و اگر اندکى از آن به حلق فرو برود، روزه را مى شکند. استعمال کِرِيم يا خمير دندان نيز حکم بالا را دارد و شستن دندانها با آن در حالت روزه مکروه مىباشد. و اگر اندکى از کف خمير دندان به حلق برود روزه را مى شکند.
و پاک کردن دندان ها به وسيلۀ مسواک درست است، چه مسواک خشک باشد يا مسواک تازهای که همان ثانيه آن را کنده باشند. اگر مسواک از درخت سدر کنده شده است و تلخى آن به وضاحت در دهان معلوم مىشود بازهم مسواک کردن با آن مکروه نيست.
مسئله ٢٨: اگر زنى خوابيده بود يا بيهوش بود و شوهرش با او همخوابى کرد، روزۀ زن مىشکند و فقط قضاى آن بر او واجب مى شود. کفاره واجب نمىشود. و بر مرد، هم قضا و هم کفاره هر دو واجب میگردد.
مسئله ٢٩: اگر کسى به فراموشى چيزى را خورد و چنين فکر کرد که روزهام شکست و بنابرين دوباره قصداً چيزى خورد، در اين صورت روزهاش مى شکند و فقط قضا بر او واجب میگردد، کفاره واجب نمى شود.
مسئله ۳۰: اگر کسى استفراغ کرد و چنين پنداشت که روزۀ من شکسته است و با اين گمان دوباره قصداً چيزى خورد و روزۀ خود را شکست، بازهم فقط قضاى آن بر او واجب است، کفاره واجب نمى باشد.
مسئله ٣١: اگر کسى سرمه کرد يا نيشتر زد و خون داد و يا خود را تيل و روغن ماليد و چنين فکر کرد که روزۀ من شکسته است و بنابرين حالا قصداً چيزى خورد، در اين صورت قضا و کفاره هر دو بر او واجب مي گردد.
مسئله ٣٢: اگر اتفاقاً روزۀ کسى در رمضان شکست، خوردن و نوشيدن چيزى در طول روز برايش درست نيست، بلکه بر او واجب است تا تمام روز را مانند روزه داران بگذراند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۵ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۴ -:
مسئله ١٧: اگر کسى سنگريزه يا قطعهاى آهن يا غيره چنان چيزى را خورد که مردم آن را نه به طور غذا میخورند و نه به طور دوا، روزۀ وی مىشکند، ليکن کفّاره بر او واجب نمىگردد. فقط بايد قضاى آن را بگيرد.
و اگر چنان چيزى را خورد يا نوشيد که مردم آن را به طور غذا میخورند و يا چنان چيزى را خورد که گرچه مردم آن را عموماً به طور غذا نمىخورند ليکن در وقت ضرورت آن را به طور دواء میخورند، در اين صورت، هم روزهاش مىشکند و هم قضا و کفارة آن بر او واجب میگردد.
(کفاره مخصوص شکستاندن قصدی روزۀ ماه مبارک رمضان است. و از شکستاندن روزههاى غير رمضان کفاره لازم نمىآيد، چنانکه تفصيل آن در مسئلۀ ۲۰ خواهد آمد.)
مسئله ١٨: اگر زن و شوهر جماع {همخوابگى}کردند، روزۀ شان مىشکند. هم قضايش را بگيرند و هم کفاره اش را بدهند. هنگامی که سر آلت تناسلى مرد (حشفه) داخل سوراخ شرمگاه پيش زن شد، روزه مىشکند و قضا و کفاره هر دو واجب مىگردد، چه منى خارج شود يا نشود.
مسئله ١٩: اگر مرد آلت تناسلى خود را داخل سوراخ راه پشت زن کرد و سر آن داخل سوراخ رفت، در اين صورت نیز، روزۀ زن و مرد مىشکند و قضا و کفاره بر هر دوی آنها واجب میگردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۳ -﴾❈◈•••┈
آنچه که روزه را نمیشکند وآنچه که روزه را میشکند و قضا يا کفّاره را لازم میگرداند - ۲ -:
مسئله ٦: اگر مگس يا دود و يا گرد و غبار خود به خود داخل حلق رفت، روزه نمى شکند. البته اگر کسى قصداً چنين کارى را کرد، روزه اش مى شکند.
مسئله ٧: اگر کسى عود و عنبر و غيره را سوختانده آن را نزديک خود گذاشته دود آن را به بينى کشيد، روزه اش مى شکند.
به همين صورت روزه از چِلَم کشيدن نيز مى شکند. سگرت کشيدن نيز حکم بالا را دارد و روزه از سگرت کشيدن مى شکند. خلاصه اينکه روزه از کشيدن تمباکو به صورت چلم یا سگرت و غيره مى شکند و قضاى آن لازم می گردد.
البته اگر کسى عطر، گلاب، گل و غيره را که دودى در آنها نيست ببويد، اينکار جايز است و روزه از آن نمى شکند.
مسئله ٨: اگر در ميان دندانهاى کسى گوشت بند مانده بود يا قطعهٔ کوچکى نان يا غذا باقى مانده بود، و اين شخص آن را توسط خلال بيرون کشيد، ليکن آن را از دهان خود خارج نکرده بود که در حلقش فرو رفت، پس بايد ديد که اگر آن چيز کوچکتر از يک دانه نخود بود، روزه اش نمى شکند و اگر به اندازۀ يک نخود يا بزرگتر از آن بود، روزه اش در اين صورت شکسته است. البته اگر اين شخص آن چیز را از دهان بيرون آورده دوباره بلعيد در این صورت روزه اش می شکند، چه آن چيز به اندازۀ نخود باشد يا کوچکتر از آن، حکم هر دو يکیست.
مسئله ٩: روزه از بلعيدن لعاب دهان {تُف} خود نمى شکند، به هر اندازهاى هم که باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۱۱ -﴾❈◈•••┈
روزههای مستحب:
مسئله ١١: روزهگرفتن در تاريخ دهم مُحرَّم مستحب است. در حديث شريف وارد است: هر کسى اين روز را روزه بگيرد، گناهان يک سال گذشتهاش بخشيده می شود. البته به همراه تاريخ دهم، روزهگرفتن تاريخ نهم يا يازدهم نيز مستحب است، و روزهگرفتن فقط دهم محرم به تنهايي مکروه مىباشد.
مسئله ١٢: به همين صورت، روزه گرفتن تاريخ نُهم ذو الحجه يعنى روز قبل از عيد قربان که آن را یوم عَرَفَه می نامند نيز ثواب بسيار زيادى دارد و گناهان يک سال گذشته و يک سال آينده توسط آن بخشيده می شود. و اگر کسى از تاريخ اول ذو الحجه تا تاريخ نهم آن را روزه بگيرد، بسيار بهتر و خوبتر است.
مسئله ١٣: روزۀ تاريخ پانزدهم شعبان و روزۀ شش روز بعد از عيد فطر نيز در مقابل ساير روزه هاى نفلى، ثواب بیشتری دارد.
مسئله ١٤: اگر کسى تاريخ سيزده و چهارده و پانزده هر ماه قمرى را روزه بگيرد، مانند آن است که گويا سراسر سال را روزه گرفته است. حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم اين سه روز را روزه می گرفتند. و همچنين هر دو شنبه و پنج شنبه را روزه مى داشتند. اگر کسى همت نموده اين ايام را روزه بگيرد، ثواب بسيار زيادى بدست مى آورد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۹ -﴾❈◈•••┈
روزۀ نفلی - ۱ -:
مسئله ١: براى روزۀ نفلى اگر شخص این گونه نيت کند که روزۀ نفلى می گيرم، صحيح است. و اگر فقط اين قدر نيت کند که روزه می گيرم، بازهم صحيح است.
مسئله ٢: نيت کردن براى روزۀ نفلى تا يک ساعت قبل از ظهر درست می باشد. پس اگر کسى تا ساعت ده صبح تصميم روزه را نداشت ولى تا به حال چيزى نخورده و ننوشيده است و اکنون تصميم گرفت که روزه بگيرد، و بنابرين روزه گرفت، روزه اش درست مى باشد.
مسئله ٣: بجز رمضان مبارک، هر روزى را که شخص بخواهد، می تواند روزه بگیرد و هر قدری که بيشتر روزه بگيرد، همانقدر ثواب بیشتر به دست می آورد.
البته در تمام سال، روزۀ {اولِ} عيد فطر و روز عيد قربان و سه روز بعد از آن، (یعنی تاريخ يازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذی الحجه)، روزه گرفتن اين پنج روز حرام است و روزۀ روزهاى سواى آنها همه جایز مى باشد.
مسئله ٤: اگر کسى روزۀ روز عيد را نذر نمود بازهم روزه گرفتن آن روز درست نمى باشد. به جاى آن يک روز ديگر را روزه بگیرد.
مسئله ٥: اگر کسى نذر کرد که من تمام سال را روزه می گيرم و هيچ روز آن را ترک نمی کنم، باز هم اين پنج روز را نبايد روزه بگيرد. ساير روزهاى سال را روزه بگيرد و قضاى اين پنج روز را بعداً بگيرد.
مسئله ٦: روزۀ نفلى از نيت کردن واجب می شود. لذا اگر کسى قبل از صبح صادق نيت کرد که امروز روزه می گيرم و سپس روزۀ خود را شکست، بايد قضاى آن را بگيرد.
مسئله ٧: کسى در شب نيت کرد که فردا روزه می گيرم اما قبل از صبح صادق نيتش تغییر کرد و روزه نگرفت، قضاى آن در اين صورت واجب نيست.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ روزه - ۷ -﴾❈◈•••┈
روزه های قضائی:
مسئله ١: اگر روزۀ رمضان به سببى يا عذرى قضا شده باشد بعد از رمضان تا جائى که امکان دارد هرچه زودتر قضائى آنها را بايد گرفت و نبايد دير کرد. بدون عذر تاخير کردن در قضائى آنها گناه است.
مسئله ٢: معيّن کردن تاريخ در نيت روزه هاى قضائى به اينگونه که روزۀ قضائى فلان تاريخ را مى گيرم ضروري نيست بلکه به تعداد هر چند روزه اى که از او قضا شده به همان تعداد روزۀ قضائى بگيرد.
البته اگر چند روزه از يک رمضان و چند روزه از رمضان ديگری را قضا کرده باشد، در اين صورت معیّن کردن سال آن نيز ضرورى می باشد. يعنى شخص به اينگونه نيت کند که روزۀ قضائى فلان سال را می گيرم. البته اگر از کسى روزه هاى چندين سال قضا شده بود و وی بدون معين کردن سال و تاريخ آنها قضائى تمام آنها را گرفت، قضاى روزه هايش صحيح و اداء خواهد شد.
مسئله ٣: در روزۀ قضائى، نيت کردن در شب ضرورى است. اگر کسى بعد از دميدن صبح نيت روزه قضائى را نمود، روزۀ قضائى صحيح نخواهد بود، بلکه آن روزه، روزۀ نفلى می گردد و روزۀ قضائى را بايد دوباره بگيرد.
مسئله ٤: حکم روزه هاى کفّاره نيز مانند بالاست يعنى بايد در شب نيت آن را کند. اگر بعد از دميدن صبح نيت روزۀ کفاره را نمود، روزۀ کفاره صحيح نخواهد بود.
مسئله ٥: هر تعداد روزه که از کسى قضا شده باشد، او اختيار دارد که همه را يکجا بگيرد يا کم کم، هر دو صورت درست است.
مسئله ٦: اگر قضاى روزۀ رمضان گذشته را نگرفته بود که رمضان دوم آمد، در اين صورت روزۀ ادائى اين رمضان را بگيرد و بعد از عيد، قضاى رمضان قبلى را بگيرد. اما اينقدر تاخير کاری بد است.
مسئله ٧: کسى در ماه رمضان در روز بيهوش شد و بيشتر از يک روز بيهوش ماند، پس بجز همان روزى که در آن بيهوش شده بود، قضاى بقیۀ روزهاى بيهوشى را بگيرد. قضاى روزي که در آن بيهوش شده بود بر او واجب نيست، زيرا روزۀ آن روز به خاطر نيت داشتن روزه درست واقع شده است. البته اگر آن روز را روزه نداشت يا دوائى در آن روز به دهانش انداختند و دوا از حلقش پائين رفت، در اين صورت قضاى آن روز نيز بر او واجب مى باشد.
مسئله ٨: و اگر اين شخص در شب بيهوش شد بازهم قضای روزۀ آن روزى که شبش را بیهوش شده بود بر او واجب نيست، و قضاى بقیۀ روزهاى که بيهوش مانده بود بر او واجب است.
البته اگر در آن شب، نيت روزه گرفتن فردا را نداشت يا در صبح دوا به دهانش انداختند، در اين صورت روزۀ آن روز را نيز بايد قضائى بگيرد.
مسئله ٩: اگر کسى در تمامى ماه رمضان بيهوش بود، بازهم بايد قضاى آنها را بگيرد و نبايد بپندارد که روزه از او معاف شده است. البته اگر کسى ديوانه شد و در سراسر رمضان ديوانه بود، در اين صورت قضائى هيچ روزى بر او واجب نمى باشد. و اگر در طول ماه مبارک رمضان ديوانگى اش بهبود يافت و عقلش به جا آمد، در اين صورت شروع به روزه گرفتن کند. و همچنين قضاى روزهاى را که در آنها ديوانه بود نيز بگيرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••❈﴿ روزه - ۵ -﴾❈•••┈
مسائل رویت هلال - ۱-:
«هلال»🌙، ماهتاب روزهاى ابتدائی ماه را می گويند. و مراد در اینجا دیدن آن در روز اول ماه قمری است.
مسئله ١: اگر آسمان ابرى يا غبار آلود است و به اين جهت «هلال رمضان» ديده نشد، اما يک شخص ديندار و پرهيزگار، چه مرد باشد یا زن، آمده گواهى داد که من هلال رمضان را ديدم، رويت هلال ثابت می گردد.
مسئله ٢: و اگر هلال «عيد فطر» به سبب ابرى بودن آسمان ديده نشد، در اين صورت گواهى يک شخص ـ گرچه شخص بسيار بزرگى هم باشد ـ اعتبارى ندارد، بلکه هنگامى که دو مرد ديندار و پرهيزگار، يا يک مرد ديندار و دو زن ديندار گواهى بدهند که هلال عيد فطر را ديده اند، آنگاه رويت هلال عيد فطر ثابت مى شود. و اگر چهار زن يکجا گواهى بدهند، بازهم گواهى آنها قبول نمى شود.
مسئله ٣: شخصى که ديندار نيست و هميشه گناه می کند، مثلاً نماز نمى خواند يا روزه نمى گيرد يا همیشه دروغ می گويد و يا کدام گناه ديگرى را انجام می دهد، خلاصه اینکه پابند شريعت نمى باشد، گواهى او در شريعت هيچ اعتبارى ندارد، اگرچه ده ها بار قسم خورده بگويد که من هلال را ديدم، بلکه اگر دو سه نفر از اين قبیل اشخاص هم بيايند و گواهى بدهند، گواهى آنها اعتبار ندارد.
مسئله ٤: اينکه در بين مردم مشهور است که هر روزى که چهارم رجب واقع شود، همان روز، روز اول رمضان مى باشد، در شريعت هيچ اعتبارى ندارد. اگر هلال در آن روز ديده نشد، نبايد روزه گرفت.
مسئله ٥: با ديدن هلال، این چنين گفتن که ماهتاب بزرگ است دو روزه معلوم می شود، زشت است. در حديث شريف آمده که اينکار از علامات قيامت است. چون قيامت نزديک شود مردم چنين سخنانى خواهند گفت.
وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ: مِنِ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ انْتِفَاخُ الْأَهِلَّةِ، وَأَنْ يُرى الْهِلَالُ لِلَيْلَةٍ فَيُقَالُ: هُوَ ابْنُ لَيْلَتَيْنِ. رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي الصَّغِيرِ.
(مجمع الزوائد: حدیث ۴۸۰۸ والمقاصد الحسنه: حدیث ۱۲۰۱)
خلاصه اينکه به خُرد و بزرگ بودن هلال اعتباری نکنيد.
مسئله ۶: اگر آسمان کاملاً صاف و بى ابر باشد، از گواهى دو سه چهار نفر، رویت هلال ثابت نمى شود، چه هلال رمضان باشد و چه هلال عيد فطر.
البته اگر آنقدر تعداد زیادی از مردم به ديدن ماهتاب نو شهادت بدهند که دل گواهى بدهد که تمام اينها اين سخن را از پيش خود نساخته اند و دروغگو بودن اين همه مردم محال است، در اين صورت رويت هلال ثابت می گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۱۱ -﴾❈•••┈
(( دربارۀ ایمان ))
عقيدۀ ۲۷:
ایمان آن زمانی صحیح است که انسان همۀ چیز های را که خدا و رسولش گفته اند راست و حق بداند و همه را قبول نماید. شک کردن در یکی از آنچه خدا و رسولش فرموده اند یا دروغ دانستن آن یا عیب گرفتن در آن یا مسخره کردن آن، ایمان را از بین می برد.
عقيدۀ ۲۸:
قبول نکردن معنی آشکارا و واضح قرآن و حدیث، و با چون و چرا کردن در آن، از طرف خود معنی دیگری برای آن ساختن، بی دینی است.
عقيدۀ ۲۹:
از حلال دانستن گناه، ایمان از بین می رود. (*)
عقيدۀ ۳۰:
گناه هر اندازه که سنگین و بزرگ هم باشد، تا وقتی که گناهکار آن را بد می داند ایمانش به سبب آن از بین نمی رود، البته ضعیف می شود.
عقيدۀ ۳۱:
ناترس شدن از خداوند یا نا اُمید شدن از رحمت او کفر است. (۱)
عقيدۀ ۳۲:
از کسی احوال غیب را پرسیدن و یقین کردن بر آن کفر است.
عقيدۀ ۳۳:
احوال غیب را جز خدا هیچ کسی نمی داند. البته بعضی امور غیبی بر انبیاء و پیغمبران توسط وحی، و بر اولیاء توسط کشف و الهام، و بر مردم عام توسط علائم و قرائن منکشف می شود. (۲)
عقيدۀ ۳۴:
شخصی را نام گرفته کافر خواندن یا لعنت کردن گناه بزرگی است.
البته می توان چنین گفت که لعنت بر ظالمان، یا لعنت بر دروغگویان.
اما اشخاصی را که خدا و رسولش نام گرفته لعنت کرده اند یا از کفر آنها خبر داده اند، کافر گفتن و ملعون گفتن آنها گناه نیست. (۳)
............
(*) اولاً نباید حتی نزدیک گناه رفت، لیکن اگر کسی از بدبختی مبتلای گناه شد، پس آن گناه را حتماً گناه بداند و بدی آن را از دلش بیرون نکند، ورنه باید از ایمان دست بشوید.
(۱) یعنی اینکه اگر کسی بپندارد که در آخرت حتماً من درجات بلند می یابم و از من مواخذه ای نمی کنند و یا کسی از نا امیدی چنین یقین کند که در آخرت هرگز به هیچ صورتی بخشیده نمی شوم، اینها اغلاط کفریه است. مسلمان باید در بین امید و ترس باشد.
(۲) اما اینها را غیب نمی گویند بلکه اینها انباء الغیب (خبر دادن از غیب) است.
(۳) لعنت به معنای دوری از رحمت خداوند است. معنای لعنت مذکور در بالا اینست که شخصی این گونه دعا کند که لعنت خدا بر فلانی، یا خدا فلانی را لعنت کند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۹ -﴾❈•••┈
(( دربارۀ کتاب های آسمانی ))
عقيدۀ ۲۳:
خداوند کتابهای کوچک و بزرگ بسیاری را توسط حضرت جبرئیل عَلَیهِ السَّلامْ از آسمان بر پیغمبران نازل کرده تا ایشان احکام دین را به اُمت های خویش برسانند. چهار کتاب از میان آنها خیلی مشهور اند:
«تورات» بر حضرت موسی عَلَیهِ السَّلامْ نازل شد.
«زبور» بر حضرت داود عَلَیهِ السَّلامْ نازل گردید.
«انجيل» بر حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلامْ نازل شد.
«قرآن مجيد» که بر پیغمبر ما حضرت محمد مصطفی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ نازل شد.
قرآن مجید آخرین کتاب آسمانی است و بعد از آن هیچ کتاب آسمانی دیگری نازل نخواهد شد و احکام قرآن تا روز قیامت جاری خواهد بود. سایرِ کتابهای آسمانی یعنی تورات و زبور و انجیل... را مردمان گمراه بسیار تغییر و تبدیل و تحریف کرده اند و اصل این کتاب ها حالا موجود نیست، لیکن حفظ قرآن مجید را الله خود وعده فرموده است و هیچ کسی آن را تغییر داده نمی تواند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۷ -﴾❈•••┈
(( در مورد فرشتگان و جن ))
عقيدۀ ۱۶:
خداوند نوعی مخلوق را از نور پیدا کرده و آنها را از دیدۀ ما پوشانیده است. آنها را «ملایکه» یعنی فرشته می گویند. بسیاری امور به آنها سپرده شده است و آنها هرگز هیچگاهی هیچ کاری را خلاف حکم خداوند نمی کنند و در هر کاری که وظیفه داده شده اند مشغول می باشند.
چهار تن از میان ایشان بسیار مشهور اند:
حضرت جبرائیل عَلَیهِ السَّلامْ،
حضرت میکائیل عَلَیهِ السَّلامْ،
حضرت اسرافیل عَلَیهِ السَّلامْ،
و حضرت عزرائیل عَلَیهِ السَّلامْ.
خداوند نوع دیگری از مخلوقات را از آتش خلق کرده است و ما آنها را نیز دیده نمی توانیم. آنها را «جن» می گویند. در میان آنها خوب و بد وجود دارد و صاحب اولاد نیز می شوند. مشهورترین و شریرترین آنها «ابليس» یعنی شیطان است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۵ -﴾❈•••┈
(( عقائد در مورد پيغمبران ))
عقيدۀ ۱۲:
پیغامبران زیادی از طرف الله جَلَّ جَلَالُهُ به خاطر هدایت بندگان آمده اند و تمامي آنها از همۀ گناهان پاک می باشند. تعداد ایشان را تنها خدا می داند. خداوند به خاطر نمایان ساختن صداقت آنها بر دست آنها چنان امور خارق العاده ای را صادر نمود که سایر مردم از آن عاجز بودند. مثلاً ماهتاب به اشارۀ انگشت حضرت رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ دو پارچه شد یا عصای حضرت موسی عَلَیهِ السَّلامْ اژدها می گردید و غیره معجزات سایر پیغمبران عَلَیهِمْ وَعَلیٰ نَبِیِّـنَا الصَّلٰوةُ وَالسَّلامْ . این امور را «مُعْجِزَه» می گویند.
اولینِ پیغامبران حضرت آدم عَلَیهِ السَّلامْ بود و آخرین ایشان حضرت محمد رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمْ و سایر آنان در بین ایشان آمده اند. بعضی از ایشان خیلی مشهور می باشند.
مثلاً حضرت نوح عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت ابراهیم عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت اسحاق عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت اسماعیل عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت یعقوب عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت یوسف عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت داود عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت سلیمان عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت ایوب عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت موسی عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت هارون عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت زکریا عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت یحیی عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت الیاس عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت الیسع عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت یونس عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت لوط عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت ادریس عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت ذو الکفل عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت صالح عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت هود عَلَیهِ السَّلامْ، حضرت شعیب عَلَیهِ السَّلامْ.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۳ -﴾❈•••┈
(( دربارۀ الله ))
عقيدۀ ۶:
صفات او همیشه بوده است و برای همیشه خواهد بود و هرگز زایل نخواهد شد.
عقيدۀ ۷:
او از صفات مخلوقات (و از جسم و اعضای جسمانی مانند دست و پای و چشم و ساق و امثال آنها و از لازمات صفات مخلوقات مانند خوردن و خوابیدن و بالا رفتن و پائین آمدن و امثال آنها) پاک و مبرّا هست. و آنچه از این گونه صفات که در بعضی جاهای قرآن و حدیث آمده، خداوند پاک را از معنای ظاهری لُغَوی آنها منزَّه دانسته معنی حقیقی آنها را به خدا می سپاریم که تنها او حقیقت آنها را می داند و ما بدون چون و چرا و غور و فکر در آنها بر آنها ایمان می آوریم و یقین می نمائیم که هرچه مراد آن است همان حق است.(۱)
...........
(۱) و در صورت ضرورت، معنای مناسبی برای آنها بیان خواهیم کرد. مثلاً در قرآن شریف «يَدُ الله» یعنی دست خدا وارد شده و بطور یقینی معلوم است که خدا جسم ندارد تا عضو جسمانی مانند اعضای مخلوقات داشته باشد لیکن معنی حقیقی آن نیز معلوم نمی باشد، پس بهترین روش اعتقاد بر «يَدُ الله» اینست که معنای حقیقی آن را به خدا بسپاریم و از خود دربارۀ آن چیزی نگوئیم.
و اگر ضرورت پیش آمد باید معنی مناسبی برای آن بیان گردد. مثلاً قوت، ولی بازهم نباید اعتقاد نمائیم که یقیناً مراد از ید، قوّت است، زیرا این معنی فقط گمان ماست. پس در این حال باید چنین اعتقاد داشته باشیم که ممکن است مراد از ید قوت باشد و یا ممکن است چیز دیگری باشد.
و اینکار فقط وظیفۀ علمای بسیار بزرگ می باشد و برای سایر مردم جایز نیست که در اين موارد از طرف خود معنائی مقرَّر کنند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••❈﴿ عقاید اسلام - ۱ -﴾❈•••┈
(( دربارۀ الله ))
عقيدۀ ۱:
جهان و همۀ مخلوقاتِ در آن قبلاً وجود نداشتند، خداوند آنها را خلق کرد و به وجود آورد.
عقيدۀ ۲:
خدا یکیست، محتاج کسی نیست، نه کسی را زاده است و نه از کسی زاده شده است و نه همسری دارد و نه کسی برابرِ اوست.
عقيدۀ ۳:
او همیشه بوده است و همیشه می باشد.
عقيدۀ ۴:
هیچ چیزی مانند او نیست. او بی مثل و بی مثال است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┈•••◈❈﴿ مسائل شهید - ۵ -﴾❈◈•••┈
احکام شهید:
مسئله ۱: شهیدی که شرایط مذکورۀ بالا در او موجود باشد، یکی از احکام درباره اش اینست که او را غسل نمی دهند و خونش را از لباسش دور نمی کنند، بلکه بدون غسل و با همان خون او را دفن می نمایند.
حکم دوم درباره اش اینست که لباسش را از بدنش بیرون نکنند.
البته اگر لباس های او کمتر از تعداد کفن مسنون است، پس به تعداد کفن مسنون، بر او کفن پوشانیده شود. و به همین شکل اگر لباس هایش از تعداد کفن مسنون بیشتر است، اضافۀ آنها را از بدنش دور کنند.
و اگر چنان لباسی بر تن دارد که شایستۀ کفن بودن را ندارد، مثلاً پوستین و امثال آن... آنها را باید از بدنش بیرون کرد. البته اگر بجز آن، لباس دیگری بر تن ندارد، در این صورت پوستین و امثال آن را از تنش نباید بیرون کرد.
کلاه، بوت (کفش)، سلاح، و امثال آنها را در هر حال باید از او دور ساخت.
شهید در سایر احکام مانند سایر اموات است، مثلاً احکام نماز ... بر او نیز جاری خواهد بود.
و اگر شرطی از شروط مذکورۀ بالا در شهیدی نباشد، در این صورت او را باید غسل داد و مانند سایر اموات کفن نمود.
در تمام صورت هائی که در طول مسائل گذشته گفته شد که « احکام شهید بر او جاری نمی گردد»، مراد این نیست که آنها شهید نمی باشند، نی، آنها شهید اند و فضیلت شهادت را به دست آورده اند، اما احکام بالا مخصوص شهدائی می باشد که شرایط هفتگانۀ مذکوره را داراستـند، و بنابرین بر آنها جاری نخواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┈•••◈❈﴿ مسائل شهید - ۳ -﴾❈◈•••┈
شرط ششم:
این است که در سزای این قتل از طرف شریعت، «ابتداءً نه بدل مالی بلکه قصاص» واجب شده باشد. بنابرین اگر ابتداءً بدل مالی مقرر گردیده باشد، در این صورت نیز احکام شهید بر مقتول جاری نخواهد گردید، گرچه ظلماً هم به قتل رسیده باشد.
به طور مثال:
(*) یک مسلمان مسلمان دیگری را با غیر آلۀ جارحه قتل کند.
(*) یک مسلمان مسلمان دیگری را با آلۀ جارحه قتل کند، اما به خطاء. مثلاً حیوانی را شکار می کرد یا نشانه ای را می زد که به خطا به مسلمانی اصابت کرد و او مرد.
(*) یک مسلمان در جائی غیر از معرکه جنگ مقتول یافت شود و قاتلش معلوم نباشد. در تمام این صورت ها چونکه در مقابل این قتل، معاوضۀ مالی واجب می گردد، و قصاص واجب نمی شود، بنابرین احکام شهید بر آن مقتولین جاری نخواهد گردید.
در مقرَّر بودن معاوضۀ مالی، قید «ابتداءً» به آن جهت در صورت بالا قرار داده شده است که اگر قصاص «ابتداءً» مقرَّر می بود، اما به سببی عفو می گردید، و در بدلش معاوضۀ مالی واجب می شد، در آن صورت احکام شهید بر این مقتول جاری می گردید.
به طور مثال:
((*) کسی توسط آلۀ جارحه قصداً و ظلماً به قتل رسید، لیکن میان قاتل و وارثان مقتول در مقابل مقداری معاوضۀ مالی صلح رو داد، پس چونکه «ابتداءً» در این صورت قصاص واجب گردیده بود، نه معاوضۀ مالی، بلکه معاوضۀ مالی به سبب صلح واجب گردیده، لهذا احکام شهید بر این مقتول جاری می گردد.
(*) اگر پدری پسر خود را با آلۀ جارحه قتل کند، در این صورت گرچه ابتداءً قصاص واجب بود، نه معاوضۀ مالی، لیکن به سبب احترام و عظمت پدری، قصاص عفو شده و در مقابل آن معاوضۀ مالی واجب می گردد، بنابرین احکام شهید در اینجا نیز جاری خواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷