نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱۶ -﴾❀◈✵┅
اشيای حلال و حرام:
مسئله ١: هر حيوان و پرنده اى که شکار می کند و از شکار خود مى خورد، يا اينکه خوراکش فقط نجاست و چيزهاى نجس است، خوردن آن جايز نمى باشد. مانند: شير، گرگ، روباه، شغال، پشک، سگ، شادى، عقاب، باز، باشه و غيره ... و هر حيوان و پرنده اى که شکار نکند و از شکار خود نخورد يا اينکه خوراک آن نجاست نباشد، خوردن آن جايز است: مانند طوطا، مينا، فاخته، گنجشک، بودنه، مرغابى، کفتر، گاومیش، غژگاو، آهو، خرگوش و غيره ...
مسئله ٢: خوردن گژدم، زنبور، سنگپشت، تمساح، قاطر و خر جايز نيست و همچنين خوردن شيرِ خر نیز جايز نيست. خوردن گوشت اسپ جايز است اما خوب نيست. و از ميان جانوران دريائى فقط خوردن ماهى حلال است، بقيه همه حرام مى باشند.
مسئله ٣: خوردن ماهى و ملخ بدون ذبحکردن نيز درست است. و بجز اين دو خوردن هيچ جاندار ديگرى بدون ذبحکردن درست نيست. هنگامی که حيوانى بميرد حرام مى شود.
مسئله ٤: خوردن ماهى که خودش بميرد و بر پشت روى آب بماند، درست نيست.
مسئله ٥: خوردن شکمبه حلال است، حرام يا مکروه نيست.
خوردن فقط هفت عضو هر حيوان حلال ناجایز است. يکى فَرْج ماده، دوم غُدّه، سوم مثانه، چهارم تلخه، پنجم خون جارى، ششم آلت تناسلى نر و هفتم خُصیه یعنی کَلْپوره آن.
(كُرِهَ تَحْرِيمًا) وَقِيلَ تَنْزِيهًا وَالْأَوَّلُ أَوْجَهُ (مِنْ الشَّاةِ سَبْعٌ الْحَيَاءُ وَالْخُصْيَةُ وَالْغُدَّةُ وَالْمَثَانَةُ وَالْمَرَارَةُ وَالدَّمُ الْمَسْفُوحُ وَالذَّكَرُ. (الدر المختار: ۷۴۹/۶)
مسئله ٦: اگر مورچهها در چيزی رفتند و مردند، بدون بيرون کشيدن آنها خوردن آن چيز جايز نيست. اگر کسى آن چيز را خورد و يکى دو مورچه هم از حلقش پائين رفت او مرتکب گناه خوردن مردار مي شود.
مسئله ٧: خريدن و خوردن گوشتى که هندو يا کافر ديگرى مى فروشد و می گويد که اين را توسط قصاب مسلمان ذبحکرده ام، درست نيست.
البته اگر از همان وقتى که مسلمان آن را ذبح کرده بود، مسلمان ديگرى آنجا نشسته ذبحکردن را می ديد، يا اينکه او رفت و مسلمان ديگرى آنجا نشست، در اين صورت خريدن و خوردن آن درست است.
مسئله ٨: هر مرغى که گندگى و اشیاى نجس مى خورد، اول آن را بايد سه روز بند کنند و بعد از آن ذبحش نمایند. خوردن آن بدون سه روز بند کردنش مکروه است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱۴ -﴾❀◈✵┅
مسائل عقيقه:
مسئله ١: هر کسى که طفلی در خانه اش تولّد شد، برايش مستحب است که در روز هفتم تولّد طفل او را نامگذارى کند و برايش عقيقه نمايد. طفل به سبب عقيقه انشاء الله از مصايب مصئون و از آفات محفوظ مى ماند.
مسئله ٢: طريقۀ عقيقه کردن اينست که اگر طفل نوزاد پسر باشد، دو گوسفند يا دو بز، و اگر دختر بود، يک گوسفند يا يک بز از طرف او ذبح کنند، و يا در گاو قربانى، دو حصه از طرف پسر و يک حصه از طرف دختر قرار بدهند. همچنين موهاى سر طفل را بتراشند و برابر با وزن موهاى سرش، طلا يا نقره یا پول برابر آن را خيرات نمايند. و اگر ميل داشتند، می توانند سر طفل را زعفران بمالند.
مسئله ٣: اگر کسى در تاريخ هفتم تولد عقيقه نکرد، پس هر وقتى که خواست مي تواند عقيقه نمايد. ولی بهتر این است که آن را در روزى انجام بدهد که از روى حساب، روز هفتم ولادت قرار می گيرد. و طريقۀ آن به اين شکل است که يک روز پيشتر از روزى که طفل به دنیا آمده است عقيقه بکند. يعنى اگر در روز جمعه به دنیا آمده است، وى در روز پنج شنبه عقيقه کند. و اگر طفل در روز پنج شنبه بدنیا آمده است، وى در روز چهار شنبه عقيقه کند. اگر کسى به اين طريق عقيقه کند، در هر وقتى و زمانى که عقيقه نمايد، آن روز روزِ هفتم خواهد بود.
مسئله ٤: در بعضی جاها رسم است که همان وقتى که دلّاک/سلمانی تيغ را روى سر طفل بگذارد درست در همان زمان قصاب شروع به ذبح گوسفند می کند، اين رسم و رواج بيهوده و بى اصل است. شرعاً چه بعد از ذبح، موى سر طفل را بتراشند يا قبل از ذبح بتراشند، همه اينها درست و جايز است. ایجاد اينگونه رسم و رواج هاى بيهوده، بد و زشت است.
به همين ترتيب در بعضى جاها رسم است که خون گوسفند را به سر يا پيشانى طفل مى مالند. اين نيز رسم و رواج بيهوده و جاهلانه است. اينکار رسم و رواج عرب هاى مشرک قبل از اسلام بود و چون اسلام آمد، مسلمان ها اين رسم را ترک کردند و به جاى آن بعضى مسلمانان زعفران به سر طفل مى ماليدند.
مسئله ٥: هر حيوانى که قربانى کردن آن جايز نيست، عقيقه کردن آن هم درست نيست و هر حيوانى که قربانى کردن آن درست است، عقيقه کردن آن نيز درست است.
مسئله ٦: گوشت عقيقه را چه کسى خام تقسيم کند و چه آن را پخته تقسيم نمايد و چه مردم را به مهمانى دعوت کند و آن را به ايشان بخوراند، همۀ اين صورت ها درست است.
مسئله ٧: خوردن گوشت عقيقه براى پدر، مادر، پدرکلان و همه خويش و قوم طفل جايز است.
مسئله ٨: اگر کسى نتوانست از طرف پسر دو گوسفند ذبح کند و فقط يک گوسفند را عقيقه کرد، اين هم درست است و هيچ حرجى ندارد.
و اگر کسى اصلاً عقيقه نکرد، اينکار هم عيبى ندارد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱۲ -﴾❀◈✵┅
مسئله ٣٥: هر کسى نذر نمود که اگر فلان کارم شود، قربانى خواهم کرد (۱)، و سپس آن کارش انجام شد، اکنون قربانى کردن بر او واجب می گردد و بايد يک قربانى کند، چه پولدار باشد و چه فقير.
و همۀ گوشت قربانى نذر را بايد ميان فقيران تقسيم کند، نه خودش از آن بخورد و نه آن را به پولداران بخوراند. اگر مقدارى از آن گوشت را خودش خورد يا به پولداران خوراند، در اين صورت همان مقدار گوشت را دوباره بايد خيرات نمايد.
مسئله ٣٦: اگر کسى به خوشى خود به نيت ثواب رسانيدن به کدام شخص مرده قربانى کند، برايش درست است که گوشت آن را خود بخورد يا به ديگران بخوراند و يا آن را میان فقیران تقسيم کند، همۀ اينها چنانکه حکم قربانى از طرف خودش است صحيح مى باشد.
مسئله ٣٧: ليکن اگر میِّت قبل از مردن وصيت کرده بود که از طرف وی از پول هاى ترکه اش قربانى کنند و وارثانش مطابق وصيت توسط پول هاى میِّـت از طرف او قربانى کردند، در این صورت خيرات کردن تمام گوشت و پوست و غيره آن قربانى واجب مي باشد.
مسئله ٣٨: اگر شخصی موجود نيست و کس ديگرى بدون امر او از طرف وى قربانى نمود، اين قربانى صحيح نمى باشد. و اگر شخصی غايب بود و چند نفر ديگر، بدون امرش، او را در حصهاى از گاو يا شتر شريک ساختند، در اين صورت قربانى ساير شريکان نيز صحيح نمى باشد.
ا........
(۱) و نذرگيرنده، اين قربانى را بايد در همان روزهاى قربانى يعنى روز اول و دوم و سوم عيد قربان اداء کند. ليکن اگر در جائى عُرف و محاورۀ مردم اين باشد که فقط حلالکردن و ذبحکردن را نيز قربانى میگويند و نيت نذرگيرنده در وقت نذر نمودن هم فقط همين حلال کردن و ذبح کردن باشد، در اين صورت اداى نذر مقيَّد به همان روزهاى قربانى نمى باشد بلکه هر وقتى که بخواهد، مى تواند قربانى خود را اداء کند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱۰ -﴾❀◈✵┅
قربانی حیوان معیوب:
مسئله ١٩: هر حيوانى که کور باشد يا کر باشد يا يک سوم بينائى چشمش يا بيشتر از آن از بين رفته باشد، يا يک سوم گوش آن يا بيشتر از آن قطع شده باشد، و يا يک سوم يا بيشتر از يک سوم دمش قطع شده باشد، قربانى کردن اين حیوانات درست نيست.
مسئله ٢٠: هر حيوانى که آنقدر لنگ است که فقط روى سه پاي راه میرود و پاى چهارم خود را اصلاً نمى تواند روى زمين بگذارد، يا اينکه گرچه پاى چهارم خود را مى تواند روى زمين بگذارد، اما نمى تواند به وسيله آن راه برود، قربانى کردن اين حیوان نيز جايز نيست. و اگر در وقت راه رفتن، آن پاى را روى زمين می گذارد و در حالت راه رفتن بر آن پاى تکيه می کند و با آن راه می رود ـ گرچه لنگ لنگان ـ در اين صورت قربانى آن حیوان درست مى باشد.
مسئله ٢١: قربانى کردن حيوانى که آنقدر لاغر است که گويا هيچ گوشتى بر روى استخوان هايش نمی باشد، جايز نیست. و اگر فقط لاغر باشد و مانند آنچه گفته شد نباشد، قربانى آن درست است. لیکن قربانى کردن حيوان چاق و فربه، بهتر و خوبتر مى باشد.
مسئله ٢٢: قربانی کردن آن حيوانى که هیچ دندان ندارد درست نیست. و اگر چند تا از دندان هایش افتاده ولى بيشتر دندان هايش باقى است، قربانى آن درست مى باشد.
مسئله ٢٣: قربانى کردن حيوانى که از وقت پيدايش اصلاً گوش ندارد، درست نيست. و اگر گوش دارد لیکن گوش هایش کوچک و خُرد است، قربانى آن درست مى باشد.
مسئله ٢٤: هر حيوانى که از وقت پيدايش شاخ نداشت يا اينکه شاخ داشت ليکن شاخش شکسته است، قربانى آن درست است. البته اگر شاخ هايش از بيخ کنده شده باشد، قربانى آن درست نيست.
مسئله ٢٥: قربانى کردن حيوانى که خصى {اَخته}شده باشد درست است. همچنين قربانى حيوانى که مرض جَرَب يعنى خارش داشته باشد درست است. البته اگر آن حيوان به سبب مرض جَرَب {خارش} بسیار لاغر شده باشد، قربانى آن درست نمى باشد.
مسئله ٢٦: اگر شخصى به خاطر قربانى، حيوانى را خريد، سپس چنان عيبى در حيوان پيدا شد که قربانى با آن عيب جايز نمى باشد، (چنانکه در بالا گذشت) در اين صورت اين شخص بايد حيوان ديگرى براى قربانى خريدارى نموده قربانى کند.
البته اگر اين شخص فقير بود که قربانى بر او واجب نيست، در اين صورت براى وى صحيح است که همان حيوان را قربانى کند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۸ -﴾❀◈✵┅
شرکت در حیوان قربانی - ۲ -:
مسئله ١٦: اگر کسى حيوانى را به خاطر قربانى خريد، سپس آن حيوان گم شد و اين شخص يک حيوان ديگر براى قربانى کردن خريدارى نمود و آنگاه حيوان اول نيز پيدا شد، در اين صورت؛ اگر اين واقعه براى شخص پولدارى پيش آمده است، فقط قربانى يک حيوان بر او واجب می باشد. و اگر اين حادثه براى شخصی فقير روى داده است، در اين صورت قربانى هر دو حيوان بر وى واجب مى باشد.
دليل اينکه در صورت بالا قربانى يک حيوان بر شخص پولدار و قربانى هر دو حيوان بر شخص فقير واجب مى باشد اينست که:
قاعده شرعى اينست که اداى يک قربانى بر پولدار واجب است و چون شخص پولدار يک قربانى خود را ادا کرد، واجب از دوش او ساقط مى شود و قربانى حيوان دوم بر او لازم نمى باشد. اما هيچگونه قربانىاى در شرع بر شخص فقير واجب نمى باشد، ولى اگر فقير بخواهد قربانى را بر خود واجب بگرداند، در اين صورت قربانى بر او واجب می گردد.
و قاعده اينست که چون فقير حيوانى را به خاطر قربانى کردن ـ يعنى به نيت قربانى کردن ـ خريدارى کند، قربانى همان حيوان واجب مى شود، زيرا شخص فقير به محض خريدارى آن حيوان به نيت قربانى، قربانى آن را به اختيار خود بر خود واجب می سازد، و اگر آن حيوان را به ارادۀ قربانی نمى خريد، هيچ چيزى بر عهدۀ او واجب نمى بود، و چون او حالا هر دو حيوان را به نيت قربانى خريدارى نموده است، بنابرين قربانى هر دوی آنها بر عهدۀ وى لازم مى گردد.
(همچنین براى تفصيل رجوع کنيد به امداد الفتاوى: جلد ٣ صحفه ٥١٥ و ٥٦٦)
مسئله ١٧: اگر هفت نفر در يک گاو شريک شدند، در وقت تقسيم گوشت نبايد گوشت را تخمينى تقسيم کنند بلکه بايد آن را به خوبى و درستى وزن نموده تقسيم نمايند. در غیر آن اگر حصۀ يک نفر زياد و حصۀ نفر ديگر کم شد، اينکار سود و گناه خواهد بود. (و سود دهنده و سود خورنده هر دو گناهگار اند.)
البته اگر کله و پاچه و پوست گاو را به همراه گوشت در يک طرف شامل کردند، در اين صورت اگر گوشت آن طرفى که کله و پاچه و پوست شامل آن است کمتر باشد، درست و صحيح است، خواه به هر اندازهاى که کمتر از طرف مقابل باشد.
و اگر کله و پاچه را شامل آن طرفى کردند که گوشت در آن طرف بيشتر بود، در اين صورت اين نیز سود بوده و گناه خواهد بود.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۶ -﴾❀◈✵┅
چه حیواناتی را می توان قربانی کرد:
مسئله ١٢: قربانى کردن فقط چند حيوان جایز است و بس، و آنها اينهاستند:
گوسفند، بز، قوچ، گاو، گاوميش، و شتر. چه اين جانوران نر باشند يا ماده، قربانى همه آنها درست است. قربانى کردن ساير حيوانات جايز نمى باشد.
مسئله ١٣: اگر هفت نفر در يک گاو يا گاوميش يا شتر شريک شوند و آن را از طرف همه شان قربانى کنند، قربانى ايشان درست است.
اما شرط اينست که حصۀ هيچ یک آنها از يک هفتم آن حیوان کمتر نباشد، و همچنين نيت آنها قربانى يا عقيقه باشد، فقط خوردن گوشت نباشد.
اگر حصۀ يکى از آن هفت شريک کمتر از يک هفتم حيوان بود، در اين صورت قربانى هيچ یک آنها درست نمى باشد. نه قربانى آن کسانى که حصۀ ايشان يک هفتم است و نه قربانى آن کس که حصه اش کمتر از يک هفتم است.
مسئله ١٤: اگر در قربانىِ يک گاو يا شتر، کمتر از هفت نفر مثلاً پنج نفر يا شش نفر شريک شدند و حصۀ هيچ کدام از آنها کمتر از يک هفتم نيست، قربانى همه آنها درست مى باشد. و اگر هشت نفر در يک گاو يا يک شتر شريک شدند، قربانى هيچ یک صحيح نمى باشد..
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۴ -﴾❀◈✵┅
قربانی بر چه کس و چه وقت و چه جا واجب است - ۲ -:
مسئله ٦: قربانى کردن فقط تا قبل از غروب آفتاب تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه يعنى تا شام روز سوم عيد قربان درست است و به محض اينکه آفتاب روز دوازدهم ذى الحجه غروب کرد، قربانى کردن جايز نيست.
مسئله ٧: از تاريخ دهم تا تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه یعنی از روز اول عيد قربان تا روز سوم آن، در هر وقتى که شخص بخواهد می تواند قربانى کند، چه در روز و چه در شب. اما قربانى کردن در شب خوب نيست، زيرا احتمال می رود که کدام رگ حيوان بريده نشود و قربانى درست نگردد.
مسئله ٨: اگر کسى در تاريخ دهم، يازدهم و دوازدهم ماه ذى الحجه {يعنى روز اول و دوم و سوم عيد قربان} در سفر بود و قبل از غروب آفتاب در تاريخ دوازدهم {يعنى قبل از شام روز سوم عيد} به خانه رسيد، يا اينکه به نيت پانزده روز یا بیشتر در جائى اقامت کرد، اکنون قربانى کردن بر او واجب می گردد.
به همين گونه اگر کسى آنقدر پول و دارائی نداشت که قربانى بر آن واجب شود و قبل از غروب آفتاب تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه (يعنى قبل از شام در روز سوم عيد) آنقدر پول و دارائی به دستش آمد که قربانى بر آن واجب مى باشد، در اين صورت قربانى کردن بر او اکنون واجب است.
مسئله ٩: ذبح کردن حيوان به دست خود بهتر است. اگر کسى ذبح کردن را ياد ندارد، در اين صورت آن را توسط کس ديگرى ذبح کند. و بهتر اينست که در وقت ذبح کردن حيوان، خودش آنجا حاضر باشد.
و اگر قربانى کننده زن است و آن جایگاه چنان جائیست که زن نمى تواند به خاطر ستر و حجاب آنجا حاضر باشد، در اين صورت حرجى نيست که زن آنجا نیاید.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۲ -﴾❀◈✵┅
طریقۀ قربانی:
هنگامی که قربانى کننده حيوان قربانى را رو به قبله بخواباند، اول اين دعا را بخواند:
اِنّىْ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلّذِى فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْاَرْضَ حَنْيِفاً وَ مَا اَنَا مِنَ الْمُشْـرِکِيْنَ. اِنَّ صَلَاتِىْ وَ نُسُکِىْ وَ مَحْيَاىَ وَ مَمَاتِىْ لِلهِ رَبِّ الْعَالَميِنَ. لَا شَرِيک لَهُ وَ بِذالِک اُمِرْتُ وَ اَنَا مِنَ اْلمُسْلمِيِنَ. اَللّهُمَّ مِنْک وَ لَک.
ترجمه: رویم را به اخلاص به سوی همان کسی می گردانم که آسمان ها و زمین را خلق کرد و من از مشرکان نیستم. بی شک نماز من و قربانی من و زندگانی من و مرگ من، همه از خداوندگار و پروردگار جهان هاست که شریکی ندارد. و به همین امر شده ام، و من از جملۀ مسلمانان می باشم. خداوندا، این {قربانی؛ عطائی} از سوی توست و برای توست.
سپس بِسْمِ اللهِ اَللهُ اَکْبَرْ گفته آن را ذبح کند و بعد از ذبح اين دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ تَقَبَّلْهُ مِنِّىْ(*) کَمَاَ تَقَبَّلْتَ مِنْ حَبِيْبِک مُحَمَّدٍ وَّ خَلِيْلِک اِبْراهِيْمَ عَلَيْهِمَا الصَّلوةُ وَالسَّلَامُ.
ترجمه: يا الهى! اين قربانى را از «طرف من» قبول فرما چنانکه از طرف حبـيـبت محمد ﷺ و خليلت ابراهیم ؛ قبول فرمودى.
(*) اگر شخصی می خواهد از طرف کس ديگرى قربانى کند پس در وقت ذبحکردن به جاى لفظ «مِنِّىْ» {از طرف من} بگويد «مِنْ فُلان» {از طرف فلانى} و به جاى فلانى، نام او را بگيرد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۳ -﴾❀◈✵┅
بعضی مسائل حُرمت رضاعت:
مسئله ٢٠: مردى با یک زن نامزد شد، سپس زنى آمده گفت؛ من هر دوى آنها را شير داده ام، و بجز اين زن، کس ديگری بر شير خوردن آنها گواهى نمى دهد، در اين صورت فقط از گفته اين زن، شیرخوردگی ثابت نمى شود و نکاح آن دو درست است. هر وقتى که دو مرد ديندار يا يک مرد و دو زن ديندار گواهى بدهند که اين زن و مرد، شير يک زن را خورده اند، آنگاه شير خوردن ثابت می شود و نکاح بين آن زن و مرد حرام می گردد. بدون اينگونه گواهى، شيرخوردن ثابت نمى شود.
ليکن از گفتۀ يک مرد يا يک زن يا از گفتۀ دو سه زن، اگر دل شخص گواهى بدهد که اين گفته شايد راست باشد، در این صورت نبايد نکاح کرد، زيرا خود را در شک و تردد انداختن فايده اى ندارد. ولی اگر بازهم کسى در اين صورت نکاح کرد، نکاح آنها درست است.
مسئله ٢١: مخلوط کردن شير زن در کدام دوائی جايز نيست، و اگر کسى اينکار را کرد، اکنون خوردن و استعمال آن دوا جايز نيست، بلکه حرام مي باشد. به همين صورت چکانیدن شير زن در چشم و گوش به طور دوا جايز نيست. خلاصه اينکه استفاده بردن از شيرِ انسان و استعمال کردن آن درست نمى باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۱ -﴾❀◈✵┅
حُرمت رضاعت چه وقت ثابت میشود:
مسئله ٦: به محض اينکه شير زنى به حَلق طفل فرو رفت تمام آن خويشاوندانى که در بالا گفته شد بر طفل حرام می شوند. چه کمى شیر به حلقش رفته باشد يا زياد. کمى و زيادى شير در این صورت اعتبار ندارد.
مسئله ٧: اگر طفل از سينه شير نخورد بلکه زن شير خود را کشيده به او داد، در اين صورت نيز تمام خويشاوندان مذکور در بالا بر او حرام می شوند. به همين صورت، اگر شير زنى را در بينى طفل چکانیدند، بازهم تمام خويشاوندهاى مذکور بر او حرام می شوند. و اگر در گوش طفل چکانیدند، اين صورت اعتبار ندارد.
مسئله ٨: اگر شيرِ زنى را با آب يا دوا مخلوط کرده به طفل خورانیدند، در اين صورت بنگريد که آيا شير بيشتر است يا آب، يا هر دو برابر است. اگر شير زيادتر باشد يا آب و شير برابر باشد، آن زن مادر شيرى اين طفل می شود و همۀ خويشاوندان مذکورش بر طفل حرام می گردند.
و اگر آب يا دوا زيادتر باشد، در اين صورت اين شير قابل اعتبار نيست و آن زن مادر شيرى طفل نمى شود.
مسئله ٩: اگر شير زنى با شير گوسفند يا گاو مخلوط شد و طفل آن شير را خورد، در اين صورت نيز ببينيد که آيا شيرِ زن زيادتر است يا شير گوسفند و گاو يا اينکه هر دو برابر است.
اگر شير زن زيادتر يا برابر بود، همۀ خويشاوندان مذکور زن بر طفل حرام می شوند و اين طفل اکنون فرزند شيرى آن زن مى باشد. و اگر شير گوسفند يا گاو بيشتر است، پس اين شير اعتبارى ندارد و چنان خواهيم پنداشت که طفل اصلاً شير او را نخورده است.
مسئله ١٠: اگر از دختر باکرهاى شير آمد و طفل آن را خورد، در این صورت تمام خويشاوندان مذکور آن دختر بر طفل حرام می شوند. (مراد از دختر باکره دخترى است که نُه ساله يا بالاتر از آن باشد. اگر دختر کمتر از نُه سال دارد، در این صورت این شير اعتبارى نخواهد داشت و حرمت ثابت نخواهد شد).
مسئله ١١: اگر شير زنِ مُرده را کشيده به طفل دادند، در اين صورت نيز تمام خويشاوندان مذکور زن بر طفل حرام می شوند.
مسئله ١٢: اگر دو طفل، شير يک گوسفند يا يک گاو را خوردند، اين اعتبارى ندارد. آنها برادر و خواهر يگديگر نمى گردند.
مسئله ١٣: اگر مردى شيرِ زن خود را خورد زنش بر وى حرام نمى شود، البته اين کار خيلى گناه دارد، زيرا خوردن شیر انسان بعد از عمر دو سالگى حرام است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۹ -﴾❀◈✵┅
شيرخوردن و شيردادن {رضاعت}:
مسئله ١: هنگامى که طفلى تولد شد بر مادرش واجب است او را شير بدهد. البته اگر پدر طفل پولدار باشد و بتواند دايهاى براى طفل استخدام کند، در اين صورت اگر مادر شير ندهد، مرتکب گناهى نمى شود.
مسئله ٢: براى زن درست نيست کـه بدون اجازۀ شوهر، طفل شخص ديگرى را شير بدهد. البته اگر طفلی از گرسنگى مى تپد و خوف هلاكش می رود، در اين صورت زن مي تواند بدون اجازۀ شوهر، آن طفل را شير بدهد.
مسئله ٣: حد اکثر مدت شيردادن به طفل دو سال است. شيردادن به طفل بعد از دو سال حرام است و هرگز درست نيست.
مسئله ٤: اگر طفل شروع به خوردن چيزهاى ديگر کرد و بنابرين مادرش قبل از دو سالگى طفل را از شير جدا کرد، اينکار درست است، عيبى ندارد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۷ -﴾❀◈✵┅
مسائل نکاح کافران:
مسئله ١: کافران مطابق دين خود به هر طريقهاى که نکاح می کنند شريعت اين نکاح آنها را نيز معتبر مىداند. اگر زن و شوهر کافر يکجا مسلمان شوند در اين صورت ضرورتى به تجديد نکاح آنها نيست. همان نکاح سابق حالا هم باقى است.
مسئله ٢: اگر يکى از آن دو مسلمان شد و دومى مسلمان نشود، در اين صورت نکاح آنها باطل می گردد و اکنون با هم زندگى کردن براى آنها مانند زن و شوهر جايز نيست.
مسئله ٣: اگر زنى مسلمان شد ليکن شوهرش اسلام نياورد، در اين صورت زن تا هنگامى که سه حيض بر او نگذرد با مرد ديگرى نمى تواند نکاح کند.
و اگر به سبب خُردسالى يا پيرىاش، خون ماهوارىاش نيايد، در اين صورت تا گذشتن سه ماه، و اگر زن حامله است تا ولادت طفلش، نمى تواند با مرد ديگرى در صورتهاى بالا نکاح کند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۵ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۷ -:
مهر مُعجَّل یا مُؤجَّل:
مسئله ١٧: هر جائی که رسم است شوهر در همان شب اول عروسى کُل مهر را به زن می دهد، زن در آنجا اختيار دارد تا تمام مهر را در همان شب اول نکاح از شوهر مطالبه کند. اگر زن در شب اول نکاح مهر خود را نخواست، پس هر وقتی که مهر خود را از شوهر بخواهد، بر شوهر واجب است که مهرش را بدهد. تاخيرکردن در آن درست نيست.
مسئله ١٨: در اینجا (افغانستان) رواج است که زن ها مهر خود را يا بعد از طلاق مطالبه می کنند و يا بعد از وفات شوهر از ترکۀ او می گيرند. و اگر زنی پيش از شوهر مى ميرد، وارثانش مهر او را مطالبه می کنند و تا وقتى که زن و شوهر با همديگر زندگى می کنند، نه شوهر مهر می دهد و نه زن مهر مى طلبد. حکم شرعى در اينجا به سبب عُرف آن است که زن قبل از طلاق شدن، نمى تواند مهر خود را مطالبه کند.
البته آن مقدار مهر که رواج است در شب اول زفاف بدهند، دادن آن در همان شب اول واجب مى باشد.
و اگر قومى اين رواج را نداشته باشد، در اين صورت مشمول اين حکم نخواهند بود.
مسئله ١٩: اگر در جائى رواج این است که مقدارى از مهر را پيشکى به زن می دهند، در اين صورت اگر شوهر آن مقدار پيشکى را به زن نداد، زن اختيار دارد که تا وقتى که شوهر آن مقدار مهر را ندهد، شوهر را نگذارد که با وى همبسترى کند.
و اگر شوهر يکبار با او جماع (همبسترى) کرده است، بازهم زن اختيار دارد که شوهر را نگذارد براى بار دوم يا سوم با وى همبسترى نمايد. و اگر شوهر بخواهد که او را با خود به سفر ببرد، زن می تواند تا وقتی که اين مقدار مهر را نگرفته است، از رفتن با او انکار کند.
به همين صورت، اگر زن در اين حال بخواهد با یک خويشِ مَحْرم خود به سفر برود يا از خانۀ شوهر بخانۀ والدين خود برود، شوهر حق ندارد که او را منع کند.
و هنگامی که شوهر اين مقدار مهر پيشکى را به او داد، اکنون زن نمى تواند بدون اجازۀ شوهر کارى کند و بدون اجازۀ شوهر، رفتن به جائى برايش ناجايز مى باشد، و هر جائى که شوهر بخواهد مى تواند او را با خود ببرد. زن حق انکار را ندارد.
مسئله ٢٠: اگر شوهر به نيت مهر، مقدارى پول به زن داد، همان اندازه پول از مهر زن اداء می شود.
در وقت دادن پول، اين ضرورى نيست که شوهر به او بگويد که اين پول را در مقابل مهرت به تو می دهم.
مسئله ٢١: اگر شوهر چيزى به زن داد ليکن زن آن را مهر نمی پندارد و می گويد که آن را به طور مهر به من نداده ای، بلکه همين طورى به من داده اى، و شوهر می گويد که من آن را به طور مهر داده ام، در اين صورت گفتۀ شوهر معتبر خواهد بود.
البته اگر آن چيز از قبيل خوردني و نوشيدني بود، در اين صورت آن چيز را از مهر نخواهيم دانست و گفتۀ شوهر در اينجا اعتبار نخواهد داشت.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۳ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۵ -:
تعیین چیز مُشخَّص یا غیر مُشخَّص در مهر:
مسئله ١٣: اگر در مهر زن، پول يا طلا يا نقره مقرّر نکردند بلکه کدام زمين يا باغ يا خانهاى را مهر مقرر نمودند، اينهم درست است و همان زمين يا باغ يا خانه که به جاى مهر مقرر گردیده است بايد به زن داده شود.
مسئله ١٤: اگر شوهر در مهر يک اسپ يا فيل يا حيوانی را مقرر کرد، ليکن مشخص نکرد که فلان اسپ را خواهم داد، اينکار نیز درست است و در اين صورت يک اسپ متوسط حال را که نه خيلى گران باشد و نه خيلى ارزان، و يا قيمت آن را باید به زن بدهد.
ولى اگر شوهر فقط گفت که يک حیوان می دهم و مشخص نکرد که کدام حیوان را، اينگونه مهر مقرر کردن صحيح نيست. در اين صورت مهر مثل ﻻزم می گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۱ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۳ -:
نکاح بدون مهر:
مسئله ٧: اگر در وقت نکاح هيچ ذکرى از مَهر به ميان نيامد و نکاح انجام شد، يا مرد به اين شرط نکاح کرد که من بدون مهر نکاح می کنم و هيچ مهرى به زن نمی دهم، و سپس از میان زن و شوهر یکی وفات کرد و يا چنان تنهائى و يکجائى ميان ايشان واقع شد که در شرع اعتبار دارد، پس در اين صورت نيز اداى مهر ضرورى است و در چنين صورتى «مَهر مِثل» ﻻزم می گردد.
و در چنين صورتی، اگر شوهر قبل از وقوع آنگونه تنهائى و يکجائى که شرعاً معتبر است زن را طلاق بدهد، زن مستحق مهر گرفتن نمى باشد بلکه فقط يک جوره لباس خواهد يافت. دادن اين يک «جوره لباس» بر شوهر واجب مى باشد، بنابرين اگر آن را ندهد گناهکار خواهد شد.
مسئله ٨: در صورت مذکورۀ بالا معناى يک «جوره لباس» که دادن آن بر شوهر واجب می شود اينست که شوهر يک پيراهن، يک چادر سر، يک اِزار و يک چادرى {يا چادر بزرگ} که سر تا پاى زن را بپوشاند، باید به او بدهد.
مسئله ٩: شوهر اين «جوره لباس» را مطابق قدرت و توانائى خود بايد بدهد، يعنى اگر فقير و نادار است لباس ارزان بدهد و اگر بسيار فقير نيست ليکن خيلى پولدار هم نمى باشد، در اين صورت لباس متوسط بدهد، و اگر شوهر خيلى پولدار و ثروتمند است، در اين صورت بايد لباس ابريشمى بدهد. اما در هر صورت بايد متوجه بود که قيمت اين «جوره لباس» نبايد از نصف مهر مثل آن زن بيشتر شود.
و همچنين نبايد قيمت اين «جوره لباس» از قيمت پنج درهم نقره (معادل هفده و نیم گرام) کمتر شود، بنابرين خريدن و دادن تکه يا لباس خيلى گرانبها که قيمت آن بيشتر از نصف مهر مثل آن زن شود، بر شوهر واجب نيست.
البته اگر کسى به رضايت و خوشى خود، تکه يا لباس خيلى گرانبها و بسيار بيشتر از قيمت نصف مهر مثل را به زن طلاق دادۀ خود بدهد، اينکار درست است.
مسئله ١٠: اگر در وقت نکاح هيچ مهرى مقرر نکردند، ليکن زن و شوهر بعد از نکاح با رضايت خود مهر را متعیّن نمودند، اکنون مهر مثل بر شوهر ﻻزم نمى گردد بلکه همان مهرى ﻻزم می گردد که زن و شوهر به رضايت خود آن را متعين کرده اند.
البته اگر قبل از وقوع آن يکجائى و خلوتی که در شريعت معتبر است، زن طلاق شود، در اين صورت زن مستحق گرفتن مهر نمى باشد، بلکه فقط همان يک جوره لباس را خواهد يافت که در باﻻ ذکر شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱۵ -﴾❀◈✵┅
ذبح بز وگوسفند و غيره:
مسئله ١: طريقۀ ذبح بز، گوسفند، گاو، مرغ و غيره اينست که روى حيوان را به طرف قبله بگردانيد و چاقو يا کارد تيز در دست گرفته بِسْمِ اللہِ اَللہُ اَکْبَرْ گفته گلوى حيوان را با آن طورى ببريد که چهار چيز گلوى آن بريده شود. یعنی «مَري» و «حلقوم» يعنى مَجراى نفس و آب و غذا، و هر دو «شاه رگ» حيوان که در دو طرف مری قرار دارند.
اگر سه تاى اين چهار چيز بريده شود، بازهم حيوان حلال است و خوردن آن جايز است. و اگر فقط دو تاى اين چهار چيز بريده شود، در اين صورت آن حيوان مردار است و خوردن آن جايز نيست.
مسئله ٢: اگر کسى در وقت ذبح کردن حيوان قصداً بِسْمِ اللہِ نگفت، در اين صورت آن حيوان مردار است و خوردن آن حرام مي باشد. و اگر بسم الله گفتن را فراموش کند، خوردن آن صحيح است.
مسئله ٣: ذبح کردن به وسيلۀ کارد و چاقوی کُند مکروه و ممنوع مي باشد، زيرا حيوان دچار تکليف زيادى مي شود. به همين صورت بعد ذبح حيوان، فوراً پوست کندن و جداکردن دست و پايش يا با وجود بريده شدن هر چهار عضو مذکور در بالا، قطع کردن سرش قبل از اينکه بدنش سرد شود، مکروه مي باشد.
مسئله ٤: اگر سر مرغ در حین ذبحکردن قطع شد، خوردن مرغ درست است و کراهت هم ندارد. البته به اين اندازه با قوّت ذبح کردن که سر مرغ قطع شود مکروه است، ولى مرغ مکروه نمى شود.
مسئله ٥: ذبحکردن مسلمان صحيح و درست است، خواه زن باشد يا مرد، و خواه پاک باشند یا ناپاک، حيوان و پرندۀ ذبحشده مسلمان در هر صورت حلال است و خوردن آن درست می باشد.
و هر حيوان يا پرنده اى که کافر ذبحش کند، خوردن آن حرام است.
مسئله ٦: هر چيزى که لبه تیز دارد، ذبحکردن با آن درست است مثلاً کارد، چاقو یا سنگ لبهدار يا پوست نيشکر و نَى و بانْگس، ذبحکردن با همه درست است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱۳ -﴾❀◈✵┅
مسئله ٣٩: اگر کسى گوسفند خود را براى پرورش و چرانيدن به اين شرط به چوپان داده است که نيم گوسفند از تو و نيم آن از مالک باشد، اين گوسفند ملکيت چوپان نمى باشد بلکه ملکيت صاحبش است، بنابرين اگر کسى گوسفند را از آن چوپان خريد و قربانى کرد، قربانى اش درست نمى باشد. اگر کسى مي خواهد اينگونه گوسفند را بخرد، بايد آن را از صاحب اصلى آن خريدارى کند.
مسئله ٤٠: اگر چند نفر در يک گاو يا شتر شريک شدند و همگى می خواهند که گوشت را بين خود تقسيم نکنند بلکه آن را يکجائى در بين فقيران و خويشان خود تقسيم کنند، يا اينکه آن را پخته همه را دعوت نموده بخورانند، اينکار هم جايز است. و اگر بخواهند گوشت را بين خود تقسيم کنند، در اين صورت برابر بودن سهم و حصۀ همه ضرورى است.
مسئله ٤١: پول قيمت پوست قربانى را به طور مزد و اُجرت به کسى دادن درست نيست، زيرا خيرات کردن آن ضرورى می باشد.
مسئله ٤٢: دادن گوشت قربانى به کافران نيز جايز است، به شرط اينکه به طور اُجرت و مزد به آنها داده نشود.
مسئله ٤٣: اگر حيوانى حامله باشد قربانى آن جايز است، و سپس اگر حملش زنده به دنيا آمد، آن را نيز بايد ذبح کنند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱۱ -﴾❀◈✵┅
گوشت و پوستِ قربانی:
مسئله ٢٧: قربانىکننده مي تواند هم خودش از گوشت قربانى بخورد و هم آن را ميان قوم و خویش خود تقسيم کند و هم بین فقيران و محتاجان خيرات کند. و بهتر اينست که کم از کم يک سوم گوشت قربانى را خيرات کند. ليکن اگر کسى فقط اندکى گوشت را خيرات کرده و باقى را برای خود نگهداشت، اينکار هم گناهى ندارد.
مسئله ٢٨: پوست قربانى را يا بايد خيرات کنيد يا آن را فروخته پول آن را خيرات نمائيد. و آن پول را بايد فقط به کسانى بدهيد که مستحق گرفتن پول زکات هستند. و همان پول هاى را خيرات کنيد که در مقابل فروختن پوست، خريدار آن را به شما داده است. و اگر آن پول ها را خرچ نموديد و در بدل آن همان قدر پول ديگر از پول هاى خود خيرات کرديد، گرچه اينکار بد است، اما خيرات اداء مى شود.
مسئله ٢٩: مصرف پول اين پوست در ترميم مسجد يا کدام کار نيک ديگری درست نيست، بايد آن را خيرات کرد.
مسئله ٣٠: اگر کسى پوست قربانى خود را خودش مورد استفادۀ خود قرار داد، مثلاً آن را مَشک يا دلو ساخت و يا «جاى نماز» ساخت، اينکار هم درست است.
مسئله ٣١: دادن مقدارى گوشت يا چربى و يا شکمبه قربانى به طور مُزد به قصاب جايز نيست بلکه مُزد قصاب را بايد از طرف خود جداگانه بدهيد.
مسئله ٣٢: ريسمان گردن و غيره چيزهاى حيوان قربانى را نيز بايد خيرات نمود.
مسئله ٣٣: اگر قربانى بر کسى واجب نبود ليکن او حيوانى را به نيت قربانى کردن خريدارى کرد، در این صورت اکنون قربانى کردن همان حيوان بر او واجب می گردد و بايد همان حیوان را قربانى کند.
مسئله ٣٤: اگر قربانى کردن بر کسى واجب بود، اما هر سه روز قربانى گذشت و او بازهم قربانى نکرد، اکنون پولى برابر با قيمت يک گوسفند يا بز را خيرات کند. و اگر گوسفند يا بزى را خريده بود و آن را در طول سه روز قربانى، قربانى نکرد، اکنون باید خود همان گوسفند يا بز را خيرات کند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۹ -﴾❀◈✵┅
عمر حیوان قربانی:
مسئله ١٨: قربانى بزى که کمتر از يک سال عمر دارد، جايز نيست. چون يک سال کامل از عمرش گذشت، آنگاه قربانى اش درست مى باشد.
قربانى گاو و گاوميشی که کمتر از دو سال عمر دارد جايز نيست. چون دو سال کامل از عمر آنها گذشت آنگاه قربانى آنها درست است.
قربانى شترى که عمرش کمتر از پنج سال است، درست نمى باشد.
بره گوسفندى که آنقدر فربه و کلان است که به نظر می آید که گويا بره يک ساله است و اگر آن را ميان برههاى يک ساله رها کنند، تفاوتی ميان آن بره و ساير برهها دیده نمى شود، قربانى چنين برهاى نيز درست است.
و اگر بره به آنگونه که گفتيم نيست، قربانى اش درست نخواهد بود و بايد يک سال کامل از عمرش گذشته باشد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۷ -﴾❀◈✵┅
شرکت در حیوان قربانی - ۱ -:
مسئله ١٥: اگر کسى براى قربانى کردن گاوى را خريد و نيتش در وقت خريدارى اين بود که اگر شخص ديگرى يافت شد او را نيز در اين گاو شريک خواهم کرد و گاو را مشترکاً قربانى می کنيم، و سپس چند نفر ديگر در قربانى اين گاو شريک شدند، قربانى صحيح است.
اگر در وقت خريدارى گاو، اين شخص نيت نداشت که کس ديگرى را شريک بگرداند بلکه تصميم داشت که تمام گاو را از طرف خود قربانی کند، اکنون شريک ساختن کس ديگرى در اين گاو خوب نيست و اينکار کراهت دارد. ليکن اگر بازهم کس ديگرى را در اين گاو شريک خود ساخت، در اين صورت بايد ديد که اين شخصی که گاو را براى قربانى از جانب خود خريده، آيا پولدار است که قربانى بر او واجب مى باشد، يا فقير است که قربانى بر وى واجب نمى باشد. و حکم اینست که اگر اين شخص پولدار است، قربانى اش در اين صورت درست خواهد بود. و اگر فقير است، قربانى اش در اين صورت درست نمى باشد.
يعنى اينکه براى شخص فقير جايز نيست که کس ديگرى را در گاوى که به خاطر قربانى از طرف خود خريده شريک بسازد. و اگر کسى را شريک ساخت، حکمش اينست که قربانى اين شريک ها ادا می شود و به خاطر اين شرکت نقصانى در قربانى آنها پيش نمى آيد، ليکن بر اين شخص فقير واجب می گردد که هر قدر حصۀ اين گاو را که به آن شريک ها داده بود، آن را دوباره به اين طريقه ادا کند که اگر روزهاى قربانى هنوز باقيمانده است، به اندازه و برابر همان حصه هاى که به شريک ها داده بود حالا از طرف خود دوباره قربانى کند. و اگر روز هاى قربانى گذشته باشد، در اين صورت قیمت آن حصه ها را اکنون به فقراء و مساکين بدهد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۵ -﴾❀◈✵┅
قربانی بر چه کس و چه وقت و چه جا واجب است - ۳ -:
مسئله ١٠: گفتن نيت و خواندن دعا با زبان در وقت قربانى و ذبح کردن ضرورى نيست. اگر کسى در دل خود فقط اينقدر گفت که من قربانى می کنم و با زبان هيچ چيزى نگفت و آنگاه بِسْمِ اللہِ اَللہُ اَکْبَرْ گفته حيوان را ذبح کرد، قربانى در اين صورت هم درست است.
اما اگر دعائى که در بالا نوشته شد به ياد قربانى کننده باشد، بهتر است آن را بخواند.
مسئله ١١: قربانى کردن فقط از طرف خود شخص واجب است و قربانى از طرف فرزندان واجب نمى باشد، بلکه اگر فرزندان نابالغ، پولدار هم باشند، بازهم قربانى کردن از طرف آنها واجب نمى باشد، نه از پول و مال خود شخص و نه از پول و مال آنها.
و اگر کسى از طرف اولاد نابالغ خود قربانى نمود، اين قربانى نفلى خواهد بود، اما اين شخص از پول و مال خودش، مصارف قربانى را بايد بدهد و از پول و دارائى آن نابالغان هرگز قربانى نکند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۳ -﴾❀◈✵┅
قربانی بر چه کس و چه وقت و چه جا واجب است - ۱ -:
مسئله ١: هر کسى که صدقۀ فطر بر او واجب است، قربانى کردن در روزهاى قربانى نيز بر او واجب مي باشد. و اگر کسى آنقدر پول و دارائى ندارد که صدقۀ فطر در آن واجب شود، قربانى نیز بر او واجب نمى باشد. اما اگر قربانى کند ثواب بسيار فراوانی به دست مى آورد.
مسئله ٢: قربانى کردن بر مسافر واجب نيست.
مسئله ٣: وقت قربانى کردن از طلوع صبح تاريخ دهم ماه ذى الحجه شروع مى شود و تا غروب آفتاب تاريخ دوازدهم ماه ذى الحجه ادامه مى يابد. يعنى از صبح روز اول عيد قربان تا شام روز سوم عيد قربان.
قربانى کننده در هر یک از اين روزها که بخواهد، مى تواند قربانى کند. ليکن بهترين روز قربانى، همان روز اول عيد قربان است، آنگاه روز دوم، آنگاه روز سوم.
مسئله ٤: قربانى کردن در روز عيد قربان قبل از اداى نماز عيد درست نيست. بنابرين بعد از نماز عيد قربانى کنيد.
البته اگر کسى در قريه و دهات زندگى می کند، در اين صورت قربانى کردن در آنجا بعد از دميدن صبح صادق هم درست است. اما اهالى شهر و اهالى قَصَبَه بعد از اداى نماز عيد قربانى کنند.
مسئله ٥: اگر کسى که در شهر زندگى می کند حيوان قربانى خود را به قريه بفرستد، قربانى آن حيوان در قريه پيش از اداى نماز عيد هم درست مي باشد. اگر خود آن شخص در شهر موجود باشد، ولی چون حيوان را به دهات فرستاد، قربانى اش قبل از اداى نماز عيد اداء می شود. اکنون بعد حلال کردن حيوان، آن را نزد خود بطلبد و از گوشت آن استفاده نمايد.
کسانى که در کشورهاى امریکایی و اروپائی زندگى می کنند و قربانى خود را مثلاً در افغانستان انجام می دهند، گرچه چندين ساعت فرق بين اين کشورها و بين افغانستان وجود دارد و آنها نماز عيد را چند ساعت بعد از نماز عيد افغانستان مى خوانند، اما بازهم قربانی ايشان درست اداء می شود، زيرا در احکام قربانى، محل حيوان قربانى اعتبار دارد نه محل کسی که از طرف او قربانی میکنند.
وَإِنَّمَا يُعْتَبَرُ فِي هَذَا مَكَانُ الشَّاةِ لَا مَكَانُ مَنْ عَلَيْهِ، هَكَذَا ذَكَرَ مُحَمَّدٌ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ فِي النَّوَادِرِ وَقَالَ: إنَّمَا أَنْظُرُ إلَى مَحَلِّ الذَّبْحِ وَلَا أَنْظُرُ إلَى مَوْضِعِ الْمَذْبُوحِ عَنْهُ، وَهَكَذَا رَوَى الْحَسَنُ عَنْ أَبِي يُوسُفَ رَحِمَهُ اللهُ. (بدائع الصنائع: ٦/٣١١ و فتاوى عالمگيرى: ٥/٢٩٤)
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل قربانی - ۱ -﴾❀◈✵┅
قربانى ثواب بسيار فراوانى دارد. رسول الله ﷺ فرموده اند:
عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنهَا، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ﷺ قَالَ: مَا عَمِلَ آدَمِيٌّ مِنْ عَمَلٍ يَوْمَ النَّحْرِ أَحَبَّ إِلَى اللهِ مِنْ إِهْرَاقِ الدَّمِ، إِنَّهُ لَيَأْتِي يَوْمَ القِيَامَةِ بِقُرُونِهَا وَأَشْعَارِهَا وَأَظْلَافِهَا، وَأَنَّ الدَّمَ لَيَـقَـعُ مِنَ اللهِ بِمَكَانٍ قَبْلَ أَنْ يَقَعَ مِنَ الأَرْضِ، فَطِيبُوا بِهَا نَفْسًا.
(ترمذی شریف: حدیث ۱۴۹۳ و ابن ماجه شریف: حدیث ۳۱۲۶)
«در روزهاى قربانى هيچ عملى نزد الله متعال پسنديدهتر از قربانى نيست. قربانى در آن روزها بهتر از همۀ اعمال است. (يعنى ثواب آن سواى فرايض و واجبات از همه اعمال نفلى بيشتر است) و هر قطرۀ خونی که در وقت قربانى، بر روى زمين مي چکد، قبل از آنکه به زمين برسد نزد الله أ قبول می گردد. لهذا به خوشي قربانى کنيد و فراوان قربانى کنيد».
همچنين آنحضرت ﷺ فرموده اند: قَالَﷺ : بِكُلِّ شَعَرَةٍ مِنَ الصُّوفِ، حَسَنَةٌ.
(ابن ماجه شریف: حدیث ۳۱۲۷ و مسند احمد: حدیث ۱۹۲۸۳)
«در مقابل هر تار موى بدن حيوان قربانى يک نيکى براى قربانى کننده نوشته می شود».
سبحان الله!
اندکى فکر کنيد که ثوابى از اين بزرگتر هم می تواند باشد که در مقابل فقط يک قربانى، انسان صدها هزار نيکى بدست مى آورد. اگر کسی موهاى بدن گوسفند را از صبح تا شام بشمارد، بازهم نمى تواند تمام آنها را شمار کند. از اينجا قياس كنيد که قربانى کننده چه اندازه ثواب و نيکى کسب مى کند.
ديندارى در اين است که حتى اگر بر کسی قربانى واجب هم نباشد، بازهم وى به خاطر حصول اين همه ثواب بى حساب قربانى کند، زيرا هنگامى که اين روز هاى قربانى بگذرد، ديگر اين نعمت بزرگ نصيب کسی نمی شود و کسى اينقدر نيکى را به اين آسانى نمی تواند به دست بياورد.
اگر الله متعال کسى را پول و ثروت داده است، برایش مناسب اينست که چون از طرف خود قربانى کند، بهتر خواهد بود که همراه با خود از طرف آن خويشان خود که وفات کرده اند مانند مادر و پدر و غيره خود نيز قربانى کند تا اين ثواب بزرگ به ارواح آنها هم برسد. و همچنین اگر می تواند از طرف حضرت رسول الله ﷺ و از طرف ازواج رسول الله ﷺ و از طرف شيخ خود هم قربانى کند. و اگر توانائی آن را ندارد، در این صورت حد اقل از طرف خود حتماً قربانى کند، زيرا قربانى کردن بر پولدار واجب مى باشد.
اگر کسى که پول و مال و ثروت دارد و قربانى بر او واجب است قربانى نکند، چه کسى بدبختر و محرومتر از او خواهد بود، و گناه اینکارش نیز جداگانه است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۲ -﴾❀◈✵┅
حکم حُرمت رضاعت:
مسئله ١٤: اگر دختر و پسرى شير يک زن را خورده اند آنها نمی توانند با همديگر نکاح کنند. چه هر دو همزمان باهم شير خورده باشند، يا يکى اول و ديگرى چندين سال بعد شير خورده باشد. حکم هر دو صورت يکسان است.
مسئله ١٥: يک دختر مثلاً شيرِ زنِ «خالد» را خورده است، اکنون اين دختر، نمی تواند با خالد نکاح کند یا با پدر يا پدرکلانِ خالد یا با اوﻻد خالد نکاح کند، بلکه با آن اوﻻد خالد نیز که از زن ديگرش هستند نمی تواند نکاح کند.
مسئله ١٦: اگر «عباس» شير خديجه را خورده بود و شوهر خديجه که قادر نام دارد، زن ديگرى هم بنام زينب داشت که طلاقش داده بود، اکنون زينب نيز با عباس نمى تواند نکاح کند، زيرا عباس فرزند شيرى قادر، شوهر زينب است و نکاح کردن با اوﻻد شوهر برای زن جايز نمى باشد.
به همين صورت اگر عباس زن خود را طلاق بدهد، زنش نمى تواند با قادر نکاح کند، زيرا قادر خُسُرش {پدر شوهرش} مي باشد و نکاح کردن زن با خُسُرش جايز نيست.
و همچنين عباس نمى تواند با خواهر قادر نکاح کند، زيرا که خواهر قادر عمه عباس می شود، چه اين خواهر قادر، اصلى باشد يا اينکه خواهر شيرىاش باشد. حکم هر دوى آنها يکسان است.
البته قادر می تواند با خواهر عباس نکاح کند.زيرا شرعاً هيچ گونه امر موجب حرمت در بين آنها موجود نيست.
مسئله ١٧: عباس خواهرى به نام ساجده دارد و ساجده شيرِ زنى را خورده است، ليکن عباس شير آن زن را نخورده. اگر عباس با آن زن نکاح کند، نکاحش درست است.
مسئله ١٨: اگر اوﻻد عباس، شيرِ زاهده را خورده اند، عباس می تواند با زاهده نکاح کند.
مسئله ١٩: قادر و ذاکر دو برادر اند و ذاکر يک خواهر شيرى مثلاً به نام نسرين دارد. در اين صورت قادر می تواند با نسرين نکاح کند.
ليکن ذاکر هرگز نمى تواند با نسرين نکاح کند. اين مسئله را به خوبى به ياد بسپاريد.
چونکه اينگونه مسائل مشکل و پیچیده هستند و فهميدن آنها هم دشوار است، لذا ما بر نوشتن اين چند مسئله اکتفاء می کنيم. اگر ضرورت پيش آمد، آن را از عالِمی بزرگ و بافهم بپرسيد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۳۰ -﴾❀◈✵┅
میعاد حُرمت رضاعت:
مسئله ٥: اگر طفل علاوه بر مادر، شير زن ديگرى را نیز خورد، اين زن نيز مادرش می شود و شوهر اين زن، پدر اين طفل می گردد و اولاد اين زن، برادران و خواهران شيرى {رضاعی} او می شوند و نکاح بين آنها و این طفل حرام می گردد.
نکاح با خويشاوندانى که از طرف نسب براى طفل حرام است، به خاطر اين شير خوردن، نکاح با خويشاوندانی مثل آنها از طرف مادر شیردِهش براى اين طفل نیز حرام مى باشد.
{البته چند مسائل از اين قاعده جداست که تحت مسئله ١٦ و ١٧ و ١٨ و ١٩ مى آيند.}
ليکن اين حکم در فتواى بسيارى از علماء مشروط به آن است که طفل تا دو سالگىاش شير زنی را خورده باشد، و اگر طفل دو ساله شد و سپس شير زنى را خورد، در اين صورت اين شير خوردن اعتبارى نخواهد داشت، نه آن زن شير دهنده، مادر شيرى طفل مى شود و نه اوﻻدش، خواهر و برادر شيرى طفل می گردند. بنابرين اگر آنها با همديگر نکاح کنند، نکاح درست خواهد بود.
ليکن امام اعظم ابو حنیفه رَحِمَہُ اللہُ تَعَالَیٰ که امام بسيار بزرگى است مى فرمايد اگر طفل تا دو و نيم سالگى نیز شير زنى را خورده باشد، بازهم نکاح او با فرزندان آن زن درست نمى باشد.
البته اگر طفل بعد از دو و نيم سالگى شير زنى را خورده باشد، اين شير خوردن هيچ اعتبارى ندارد و نکاح بين آن طفل و اولاد زن شير دهنده نزد همۀ علماء جايز است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۸ -﴾❀◈✵┅
مساوات بين همسران خود:
مسئله ١: هر مردى که بیشتر از یک زن دارد بر او واجب است که ميان زنان خود مساوات و برابرى کند. هر چيزى که به يک زن می دهد، زن ديگرش هم می تواند آن چيز را از او مطالبه کند. خواه زنانش باکره بوده باشند يا قبلاً هم نکاح شده باشند، و يا اينکه يکى از آنها باکره بوده باشد و ديگرى قبلاً شوهر نموده باشد، حکم همۀ آنها يکسان است.
اگر شوهر یک شب را نزد یک زن به سر برد پس باید نزد زن ديگر هم يک شب را سپری کند. اگر نزد يک زن دو يا سه شب گذارنید، بايد نزد زن ديگر هم دو يا سه شب بگذراند. و اگر مقدارى طلا و زيور به يک زن داده است، زن ديگر هم می تواند همانقدر طلا و زيور را از او مطالبه کند.
مسئله ٢: حقوق زنى که اکنون نکاحش کرده با آن زنى که مدتها پيش نکاحش نموده، برابر است.
مسئله ٣: مساوات و برابرى ميان زنها فقط در بسر بردن شب نزد آنها لازم است و در روز ضرورى نيست. بنابرين اگر شوهر در طول روز، نزد یک زن بيشتر ماند و نزد زن ديگر کمتر، عيبى ندارد.
مساوات و برابرى ميان زنان در شب واجب است. اگر شوهر نزد یک زن بعد از نماز شام رفت و نزد زن ديگر بعد از نماز خفتن، گناهکار می شود. البته اگر کسى کار و وظيفهاش شبانه است و در شب کار می کند و روز به خانه مى آيد مانند چوکيدار و پاسبان، براى او حکم اينست که در سپری کردن روز در ميان زنان خود مساوات و برابرى کند.
مسئله ٤: مساوات و برابرى بين زنان در جماع واجب نيست. يعنى اين واجب نيست که چون شوهر در نوبت یک زن خود با وى همخوابگى کرد، بايد در نوبت زن ديگر خود نیز با او همخوابگى کند.
مسئله ٥: شوهر چه صحيح و سالم باشد و چه بيمار، در هر دو صورت، در اين شب باشی نزد زنان خود بايد مساوات کند.
مسئله ٦: اگر شوهر، يک زن خود را بيشتر دوست دارد و ديگر را کمتر، اين گناه نيست، زیرا دل در اختيار انسان نمى باشد.
مسئله ٧: در هنگام مسافرت، اين مساوات واجب نمىباشد. شوهر هر زنی را که بخواهد می تواند با خود به سفر ببرد. و بهتر اينست که قرعهاندازى کنند، نام هر یک برآمد همان را با خود به سفر ببرد تا کدورتى در دل نگيرند.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۶ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۸ -:
مسائل مهر مثل:
مسئله ١: «مهر مثل» مهر خاندانی دختر را می گویند. مهر خاندانى دختر اينست که دختر ديگرى از خاندان پدر اين دختر را بنگرید که مِثل اين دختر باشد، يعنى اينکه اگر اين دختر کمعمر است، آن دختر هم در وقت نکاح کمعمر بوده باشد، اگر اين دختر خوشصورت است، آن دختر هم خوشصورت بوده باشد، اگر اين دختر باکره نکاح کرده است، آن دختر هم در باکرَگى نکاح کرده باشد، هر قدر که اين دختر در وقت نکاح پولدار بود، آن دختر هم به همان اندازه پولدار بوده باشد، از هر شهرى که اين دختر باشندهاش است، آن دختر هم باشندۀ آن باشد، اگر اين دختر ديندار، هوشيار، با سليقه و باسواد است، آن دختر هم مثلش باشد.
خلاصه اينکه اگر آن دختر در وقت نکاحش در اين امور مذکوره مِثل اين دختر بود که اکنون نکاحش را بسته اند، در اين صورت همان مهری که براى آن دختر مقرر گرديده بود، «مهر مثل» اين دختری که حالا بدون مهر نکاح کرده است نیز می باشد.
مسئله ٢: دختران خاندان پدرى دختر اینها است: خواهران دختر، عمه هاى دختر، دختران کاکا (عمو)ى او و غيره دخترانى است که از قوم پدرش هستند.
در مهر مثل، مهر مادر ملاحظه نمى شود. البته اگر مادر نيز از خاندان پدر دختر باشد، مثلاً پدر دختر با دختر کاکا (عمو)ى خود نکاح کرده باشد، در اين صورت مهرِ مادرِ دختر نيز مهر مثل گفته خواهد شد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۴ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۶ -:
مهر در نکاح فاسد یا اشتباه:
مسئله ١٥: اگر نکاح بیاصول یعنی فاسد صورت گرفته بود و بنابرين زن و شوهر را از همديگر جدا کردند، مثلاً آن دو مخفيانه نکاح کردند، نه در روبروى دو گواه، يا اينکه گرچه در مقابل دو گواه نکاح کردند ليکن گواهان کر بودند، لذا الفاظى را که نکاح توسط آن بسته میشود نشنيدند، يا زنى که شوهرش او را طلاق داده بود يا شوهرش مرده بود و هنوز عدّت زن تکميل نشده بود که آن زن دوباره با کس ديگرى نکاح کرد، يا اينکه فساد و خرابی ديگرى در نکاح رخ داده بود، و بنابرين زن و شوهر را از همديگر جدا ساختند، و در تمامى اين صورتها شوهر هنوز با زن همخوابى نکرده بود که آنها را از هم جدا کردند؛ زن هيچ مهرى نخواهد يافت. بلکه اگر چنان تنهائىاى که در بالا گفته شد نيز ميان ايشان رخ داده بود، بازهم زن در تمام صورتها چيزى نخواهد يافت.
البته اگر شوهر با زن در اين صورت ها همخوابى کرده بود، زن مهر مثل خواهد يافت. ليکن اگر در وقت نکاح، مقدار مهر متعين شده بود و مهر مثل از آن مهر زيادتر است، پس در اين صورت زن همان مهر متعين شده را خواهد يافت، نه مهر مثل را.
مسئله ١٦: اگر کسى به اشتباه، زن ديگرى را همسر خود دانسته با او جماع {همخوابى} کرد، در اين صورت نيز مهر مثل آن زن بر این مرد واجب می شود و اين همخوابى را زنا نخواهيم ناميد و نه اين شخص گناهکار خواهد بود. بلکه اگر زن حامله شد، نسب اين طفل نيز صحيح خواهد بود و لکهاى در نسب او نخواهد بود، و حرامى خواندن آن طفل نیز جايز نمى باشد.
و به محض اینکه آن شخص دانست که اين زن، زن من نيست، باید از وى جدا شود و اکنون جماع {همخوابى} با او برايش جايز نمى باشد. و بر آن زن نيز واجب است که عدّت بگذراند و اکنون بدون تکميل و گذشت دوره عدت، نه براى زن درست است که با شوهر خود يکجائى و تنهائى يا بوس و کنار کند و نه براى شوهرش درست است که با او همخوابى کند.
و مسائل عدّت بعداً انشاء الله تعالى خواهد آمد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۲ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۴ -:
اضافه یا کم کردن مهر:
مسئله ١١: اگر مردى مطابق طاقت و توان خود يک هزار يا ده هزار را مهر مقرر کرد و سپس به رضايت خود، مهر زن را اضافه نمود و گفت که به جاى يک هزار، يک و نيم هزار به تو می دهم، در اين صورت هر مقدار پولى که شوهر در مهر اضافه کرده است، حالا بر او واجب می گردد. اگر آن را ندهد گناهکار مى شود. و اگر شوهر در اين صورت، زن را قبل از وقوع آنگونه تنهائى و يکجائى میان شان که در شرع معتبر است طلاق بدهد، زن نصف همان مهر اصلى معين شده را خواهد يافت و آنچه را که بعداً اضافه شده، در مهر حساب نخواهيم کرد، بنابرين زن آن را نيز نخواهد یافت.
به همين ترتيب اگر زن به رضايت و خوشى خود، مقدارى از مهر خود را معاف کند، پس هر قدرى که او معاف کرده است، معاف می گردد. و اگر کُل مهر خود را معاف کرده است، کُل مهرش معاف می شود و اکنون ديگر مستحق مطالبۀ مهر نمى باشد.
مسئله ١٢: اگر شوهر به زور و جبر و تهديد، زن را مجبور ساخت که مهر خود را معاف کند، در اين صورت مهر زن معاف نمى شود، و اداى آن هنوز هم بر عهدۀ شوهر واجب است.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷
┅✵◈❀﴿مسائل نڪاح - ۲۰ -﴾❀◈✵┅
مسائل مَهر - ۲ -:
چوقت مهر کامل و چوقت نصف مهر داده می شود:
مسئله ٣: اگر کسى در قبال يک هزار يا ده هزار يا صد هزار مهر با زنى نکاح کرد و زن را به خانۀ خود آورد و با او جماع {همخوابى} کرد، يا گرچه با او همخوابگى نکرد، ليکن در ميان زن و شوهر چنان خلوت و تنهائى رخ داد که چيزى يا کسى مانع از همخوابى آنها نمى شد، در اين صورتها ادای هر قدر مهرى که مقرر شده، واجب می گردد.
و اگر هيچ يک از دو صورت بالا پيش نيامده بود که شوهر يا زن وفات کرد، بازهم اداى تمام مهر واجب است.
و اگر هيچ يک از دو صورت بالا پيش نيامده بود که زن را شوهرش طلاق داد، در اين صورت، دادن نصف مهر بر دوش شوهر واجب مي شود.
خلاصه اينکه در ميان زن و شوهر، اگر جماع {همخوابى} يا چنان تنهائى و خلوتى که در بالا گفته شد پيش آمد، يا اينکه يکى از آن دو وفات کرد، در هر دوى اين صورتها دادن کُل مهر واجب مي باشد. و اگر شوهر، زن را قبل از پيش آمدن اينگونه تنهائى و يکجائى مذکور طلاق داد، فقط ادای نصف مهر واجب می شود.
مسئله ٤: اگر يکى از زن و شوهر بيمار بود يا روزۀ رمضان را گرفته بود يا احرام حج را بسته بود يا زن حايضه بود يا کسى آنها را می دید، و در چنين حالتى زن و شوهر تنها شدند، چنين خلوت و تنهائى در شريعت اعتبار ندارد، و کُل مهر از آن واجب نمى شود. در اين صورت اگر زن طلاق شود، نصف مهر را خواهد يافت.
البته اگر روزۀ رمضان نبود بلکه یکی از آنها روزۀ قضائى يا نفلى يا نذرى گرفته بود که تنهائى مذکور در بين ايشان رخ داد، در اين صورت زن اکنون مستحق کُل مهر مي باشد و اداى کُل مهر بر شوهر واجب می گردد.
مسئله ٥: اگر شوهر از لحاظ مردى ناتوان برآمد ليکن ميان زن و شوهر، خلوت و تنهائى مذکور پيش آمده بود، در اين صورت نيز زن کُل مهر را خواهد يافت. به همين صورت اگر مخنّث با زنى نکاح کرد و سپس بعد از تنهائى و يکجائى مذکور زن را طلاق داد، در اين صورت نیز زن تمام مهر را خواهد يافت.
مسئله ٦: اگر در ميان زن و شوهر تنهائى مذکور رخ داد، ليکن زن آنقدر خُردسال است که قابل جماع {همخوابى} نمى باشد، يا آنکه شوهر آنقدر خُردسال است که نمى تواند با زنش همخوابى کند، از اين گونه تنهائى نيز تمام مهر واجب نمى گردد.
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
در واتس اپ: ۰۰۴۴۷۷۷۶۰۰۳۱۳۷