لینک کانال مطالب مهد کودک 👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAADwt_TerCwEX7_YQaw لینک کانال مرجع حاوی آدرس کلیه کانال های مجموعه کوئسشنز 👇 https://telegram.me/joinchat/CAEHpDu0VbPOKphqgkHcKQ
#قصه_متنی
#ابر_کوچولو_و_مامانش
ابر کوچولو، ناراحت بود. رفت پیش مامان ابر. مامان ابر گفت: چی شده؟ باز با ابرهای دیگر دعوایت شده؟
ابر کوچولو گفت: نه! با باد دعوایم شده است. هی مرا هُل می دهد و میزند به ابرهای دیگر.
مامان ابر خندید و گفت: باد دوست ماست. مگر تو دوست نداری باران شوی؟
چشم های ابر کوچولو برق زد. آرزو داشت باران شود. برود روی زمین. گل های کوچولو را آب بدهد. با قطره های توی رودخانه همبازی شود.
ابر کوچولو گفت: دوست دارم باران شوم.
مامان ابر گفت: او، تو و ابرهای دیگر را به طرف همدیگر هُل می دهد تا رعد و برق شود. رعد و برق هم که بشود شما باران می شوید.
ابر کوچولو گفت: چه خوب! در همین وقت سر و کله باد پیدا شد. با دیدن ابر کوچولو و مامانش گفت: آماده اید باران شوید؟
ابر کوچولو و مامانش فریاد زدند: بله!
باد آن دو تا را با دست های قوی اش گرفت و هُل داد طرف ابرهای دیگر. ابرها که به همدیگر خوردند، از شادی و هیجان فریاد زدند.
همه جا یک لحظه روشن شد. ابر کوچولو به مامانش گفت: چه قدر رعد و برق قشنگ است!
مامان ابر گفت: آره عزیزم! الان دیگر باران می شویم.
ابر کوچولو و مامانش باران شدند و بر روی زمین و گلها باریدند و یک رنگین کمان بسیار زیبا به وجود آوردند.
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
با سلام
لینک تمامی کانالهای تخصصی
که زیر مجموعه @questions
هستند جهت عضویت اعلام میگردد
لطفا به دوستان و آشنایان خود نیز
این پیام 👇👇👇را ارسال نمایید
با تشکر
کانال اصلی 👇
@questions
مهدکودک👇
@questionsmahd
پیش_دبستان👇
@questions_pishdabestan
کلاس اول دبستان👇
@questions1
کلاس دوم دبستان👇
@questions2
کلاس سوم👇
@questions3
کلاس چهارم👇
@questions4
کلاس پنجم👇
@questions5
کلاس ششم👇
@questions6
کلاس هفتم👇
@questions7
کلاس هشتم👇
@questions8
کلاس نهم👇
@questions9
کلاس دهم ( تجربی و ریاضی) 👇
@questions10
کلاس دهم انسانی👇
@questions10ensani
کلاس یازدهم ( تجربی و ریاضی ) 👇
@questions11
کلاس یازدهم انسانی👇
@questions11ensani
کلاس دوازدهم ( تجربی و ریاضی ) 👇
@questions12
کلاس دوازدهم انسانی 👇
@questions12ensani
پیش دانشگاهی👇
@questionspish
هنرستانی ها👇
@questions13
دوستان از لیست فوق، کانال و کلاس مورد نظر خود را انتخاب و سپس گزینه join را بزنید تا عضویت پایه مورد نظر برای شما دائمی گردد.
از همراهی و همکاری شما سپاسگزاریم
🌹🌹🌹🌹
🔴 ضمنا برای دریافت خبرهای جدید، و عضویت در گروه های موجود آموزشی تلگرام و شرکت در مسابقات احتمالی، در اینستاگرام صفحه ما را دنبال کنید.👇
http://instagram.com/questions_home
#قصه_کودکانه
📗 باغی که درخت نداشت
#مجموعه_نهال
🎙باصدای #فاطمه_سرمشقی، نویسندهٔ کتاب بشنوید
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#داستان_کودکانه
موش کوچولو و آینه
یکی بود یکی نبود.
یک روز موش کوچولویی در میان باغ بزرگی می گشت و بازی می کرد که صدایی شنید:میو میو.موش کوچولو خیلی ترسید.پشت بوته ای پنهان شد و خوب گوش کرد.صدای بچه گربه ای بود که تنها و سرگردان میان گل ها می گشت و میومیو می کرد.
موش کوچولو که خیلی از گربه ها می ترسید، از پشت بوته ها به بچه گربه نگاه می کرد و از ترس می لرزید.بچه گربه که مادرش را گم کرده بود، خیلی ناراحت بود. موش کوچولو می ترسید اگر از پشت بوته خارج شود، بچه گربه او را ببیند و به سراغش بیاید و او را بخورد؛ اما بچه گربه آن قدر نگران و ناراحت بود که موش کوچولو را پشت بوته ی گل سرخ نمی دید.
او فقط می خواست که مادرش را پیدا کند.با صدای بلند می گفت:«میومیو مامان جون من اینجام، تو کجایی؟» او آنقدر این جمله را تکرار کرد تا مادرش صدای او را شنید و به طرفش آمد و او را با خود از باغ بیرون برد.
موش کوچولو نفس راحتی کشید و دوباره مشغول بازی شد.همین طور که زیر بوته ها می دوید و ورجه ورجه می کرد، چشمش به چیزی افتاد که زیر بوته ها برق می زد.
به طرف آن رفت، یک آینه کوچک با قاب طلایی بود.موش کوچولو توی آینه نگاه کرد و خودش را دید.خیال کرد یک موش دیگر را می بیند.خوشحال شد و شروع کرد با عکس خودش حرف زدن.می گفت:«سلام، میای با من بازی کنی؟» دهان موش کوچولوی توی آینه تکان می خورد ولی صدایی به گوش موش کوچولو نمی رسید.موش کوچولو آنقدر با موش توی آینه حرف زد که حوصله اش سر رفت و ساکت شد.
بلبل که روی درختی نشسته بود و او را تماشا می کرد خنده اش گرفت و صدا زد:«آهای موش کوچولو، اون آینه است. تو داشتی با عکس خودت توی آینه حرف می زدی.»
موش کوچولو سرش را بلند کرد.بلبل را دید. پرسید:«یعنی این خودِ من هستم؟من این شکلی هستم؟» بلبل جواب داد:« بله، تو این شکلی هستی.آینه تصویر تو را نشان می دهد.»
موش کوچولو بازهم به عکس خودش نگاه کرد و از خودش خوشش آمد. او با خوشحالی خندید.بلبل هم خندید.چندتا پروانه که روی گلها پرواز می کردند هم خندیدند.گل های توی باغ هم خنده شان گرفت. صدای خنده ها به گوش غنچه ها رسید.غنچه ها بیدار شدند و آنها هم خندیدند و بوی عطرشان در هوا پیچید.
بلبل شروع کرد به خواندن:
من بلبلم تو موشی
تو موش بازیگوشی
ما توی باغ هستیم
خوشحال و شاد هستیم
گل ها که ما را دیدند
به روی ما خندیدند
آن روزموش کوچولو دوستان زیادی پیدا کرد و حسابی سرگرم شد. وقتی حسابی خسته شد و خوابش گرفت، دوید و به لانه اش برگشت و خوابید.
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#شعر
#چهار_فصل
#برای_3_تا_6_سال
🎵🎵🎵شعر کودکانه (چهارفصل)
من می دونم که هرسال
چهارتافصل داره
اول اون چهارتا
فصل خوب بهاره
بهار میاد با شادی
سبزه و گل میاره
رو شاخه ی درختا
برگ تازه میذاره
بعد از بهار،تابستون
هوای گرمی داره
تعطیلات تابستون
حال و هوایی داره
بعد از تابستون،پاییز
میاد با رنگای شاد
برگ درخت می ریزه
وقتی که می وزه باد
اما زمستون سرد
بعد از فصل پاییزه
آسمون ابری میشه
گوله گوله برف می ریزه
چهارتا فصل خدا
جالب و رنگارنگه
هر کدومش یه جوری
خوشگله و قشنگه
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#شعر_کودکانه
چرخ چرخ عباسی
چرخ چرخ عباسی
خدای من چه نازی
شنبه شد و یکشنبه
منم خدا رو بنده
دوشنبه روز بازی
خدای من چه نازی
سه شنبه روز ورزش
چهار شنبه روز نرمش
پنجشنبه نزدیک شده
کارهای ما نیک شده
ای کودک توانا
فرزند خوب و دانا
سرود جمعه ها را
میخوانیم ما یک صدا
جمعه روز نظافت
تمیزی و عبادت
#شعر_کودکانه
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
با سلام
لینک تمامی کانالهای تخصصی
که زیر مجموعه @questions
هستند جهت عضویت اعلام میگردد
لطفا به دوستان و آشنایان خود نیز
این پیام 👇👇👇را ارسال نمایید
با تشکر
کانال اصلی 👇
@questions
مهدکودک👇
@questionsmahd
پیش_دبستان👇
@questions_pishdabestan
کلاس اول دبستان👇
@questions1
کلاس دوم دبستان👇
@questions2
کلاس سوم👇
@questions3
کلاس چهارم👇
@questions4
کلاس پنجم👇
@questions5
کلاس ششم👇
@questions6
کلاس هفتم👇
@questions7
کلاس هشتم👇
@questions8
کلاس نهم👇
@questions9
کلاس دهم ( تجربی و ریاضی) 👇
@questions10
کلاس دهم انسانی👇
@questions10ensani
کلاس یازدهم ( تجربی و ریاضی ) 👇
@questions11
کلاس یازدهم انسانی👇
@questions11ensani
کلاس دوازدهم ( تجربی و ریاضی ) 👇
@questions12
کلاس دوازدهم انسانی 👇
@questions12ensani
پیش دانشگاهی👇
@questionspish
هنرستانی ها👇
@questions13
دوستان از لیست فوق، کانال و کلاس مورد نظر خود را انتخاب و سپس گزینه join را بزنید تا عضویت پایه مورد نظر برای شما دائمی گردد.
از همراهی و همکاری شما سپاسگزاریم
🌹🌹🌹🌹
🔴 ضمنا برای دریافت خبرهای جدید، و عضویت در گروه های موجود آموزشی تلگرام و شرکت در مسابقات احتمالی، در اینستاگرام صفحه ما را دنبال کنید.👇
http://instagram.com/questions_home
#حدیث_بهداشت
#النظافه_من_الایمان
#آموزه_های_دینی
#کاربرگ
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
النظافه من الایمان
پاکیزگی از ایمان است
پس دندانهایمان را مسواک میزنیم
#النظافه_من_الایمان
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
خب بچه ها به من بگید ببینم
پاکیزگی یعنی چی
چرا ما باید تمیز و پاکیزه باشیم?
بچه ها میدونید مخالف پاکیرگی چی هست
یعنی اگر پاکیزه نباشیم چی هستیم؟
ایا خدا ادمهای پاکیزه را دوست داره؟
با طرح این سوالات توجه کودک را به پاکیزگی و اهمیت نظافت حلب میکنید
و یاداور میشوید که خداوند هم انسانهای پاکیزه را دوست دارد.
#آموزه_های_دینی
#حدیث_بهداشت
#النظافه_من_الایمان
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#آموزه_های_دینی
اشنایی کودکان با آموزه های دینی یکی از اهداف اموزش پیش از دبستان است.
با توجه به اینکه کودکان را با بهداشت اشنا میکنیم شایسته است به حدیثی وایه هایی از قرآن اشاره کنیم
👇👇👇
#النظافه_من_الایمان
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#شعر_کودکانه
وقت غذا که میشه
چه روز چه شب همیشه
با آب گرم و صابون
خوب می شوییم دستامون
با یاد و نام الله
اول میگیم بسم الله
آروم غذا می جویم
وقتی که ما سیر شدیم
الحمدالله میگیم
شکر میکنیم خدا را
که آفرید غذا را
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#قصه-صوتی زیک زیک
با صدای دلنشین ندا خانوم
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#فایل_صوتی
🌸#ترانه_کودکانه
🎈ترانه بچه ی زرنگ
📢با صدای چرا
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#قصه_کودکانه
افسانه هندوانه و خربزه
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#گنجشکک اشی مشی🐥
گنجشگک اشی مشی
از قصه ها بیرون بیا
برلب بوم ما نشین
بپر بالا تو آسمون
بگو به ابر مهربون
که چشم پر اشکی داره
بیاد به شهر تشنمون
بارون شر شربباره
ببین هوای شهر ما
تو چنگ دود اسیر شده
بگو به باد با لشکرش
بیاد که خیلی دیر شده
گنجشگک اشی مشی
بخون بگوش آدما
کاری کنم که شهرمون
بمونه سبز و با صفا
گنجشگک اشی مشی
از قصه ها بیرون بیا
برلب بوم ما نشین
بپر بالا تو آسمون
بگو به ابر مهربون
که چشم پر اشکی داره
بیاد به شهر تشنمون
بارون شر شربباره
ببین هوای شهر ما
تو چنگ دود اسیر شده
بگو به باد با لشکرش
بیاد که خیلی دیر شده
گنجشگک اشی مشی
بخون بگوش آدما
کاری کنم که شهرمون
بمونه سبز و با صفا
گنجشگک اشی مشی
از قصه ها بیرون بیا
برلب بوم ما نشین
بپر بالا تو آسمون
بگو به ابر مهربون
که چشم پر اشکی داره
بیاد به شهر تشنمون
بارون شر شربباره
ببین هوای شهر ما
تو چنگ دود اسیر شده
بگو به باد با لشکرش
بیاد که خیلی دیر شده
گنجشگک اشی مشی
بخون بگوش آدما
کاری کنم که شهرمون
بمونه سبز و با صفا
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#شعر_کودکانه
🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍏🍏🍏🍏🍏
سیب
میوه ها شاد و خندان
از شاخه ها آویزان
سیب سرخ لپ گلی
گرد و چاق و تپلی
وقتی مرا آنجا دید
شاد شد و زود خندید
گفت به من با ادا
بیا جلو بفرما
من تازه و پر آبم
خوشبو مثل گلابم
هم قرمز و هم زردم
داروی هرچه دردم
😎😎😎😎
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
#قصه
#سه_بچه_خوك
يكي بود ، يكي نبود ، زير گنبد كبود در جنگلي، خوكي با سه پسرش زندگي مي كرد . اسم بچه ها به ترتيب مومو ، توتو ، بوبو بود .
يك روز مادر خوكها به آنها گفت :” بچه ها شما بزرگ شديد و بايد براي خودتان خانه اي بسازيد و زندگي جديدي را شروع كنيد . “
مومو كه از همه بزرگتر و از همه تنبل تر بود پيش خودش فكر كرد چه لزومي دارد كه زيادي زحمت بكشد براي همين با شاخ وبرگ درختها يك خانه براي خودش ساخت .توتو كه كمي زرنگتر بود با تنه درختها يك خانه چوبي ساخت . بوبو كه از همه زرنگتر و باهوشتر بود با سنگ يك خانه سنگي محكم ساخت .
مدتي گذشت ، يك روز مومو جلوي خانه ، در حال استراحت بود كه گرگي بدجنس او را ديد . گرگ تا اومد مومو را بگيرد ، مومو فرار كرد و به خانه رفت و در را بست . گرگ خنديد و گفت :” حالا فوت مي كنم و خونه ات را خراب مي كنم و تو رو مي خورم . “ بعد يك نفس عميق كشيد و فوت كرد . چون خونه مومو محكم نبود بلافاصله خراب شد . مومو ترسيد و شروع به دويدن كرد
رفت ورفت تا به خانه توتو رسيد .در زد وفرياد كشيد : ” توتو ، توتو در را بازكن گرگه دنبال من است . “
توتو در را باز كرد و گفت :” نگران نباش خانه من محكم است و با فوت گرگه خراب نمي شه .“
گرگه كه مومو را دنبال مي كرد به خانه توتو رسيد و قاه قاه خنديد و گفت :” الان فوت مي كنم و خونه شما را خراب ميكنم و هر دوي شما رو مي خورم . “ بعد فوت كرد ولي چون خانه توتو محكم بود خراب نمي شد
آخر سر گرگه خسته شد ، پيش خودش فكر كرد كه حالا چكار كنم . بعد يك چيزي به ذهنش رسيد و پيش خودش گفت :” چون خونه توتو چوبي هست اگر آنرا به آتش بكشم ، خوكها مجبور مي شوند كه بيرون بيايند بعد آنها رامي گيرم ومي خورم .“ براي همين خانه توتو را آتش زد
دود همه جا را پر كرده بود ، خوكها نمي توانستند نفس بكشند براي همين از در پشتي فرار كردند و به خانه بوبو رفتند . در زدند و فرياد كشيدند : ” بوبو درو بازكن گرگه دنبال ماست . “
بوبو بلافاصله در را باز كرد و به آنها گفت كه نگران نباشند
، گرگه كه دنبال آنها بود ، رسيد و دوباره قاه قاه خنديد و گفت :” چه بهتر حالا هر سه شما را مي خورم . “ بعد شروع كرد به فوت كردن ولي هر چه فوت كرد خانه بوبو خراب نشد ، فكر كرد آن را آتش بزند ولي خانه سنگي بوبو آتش نمي گرفت
بعد سعي كرد از دودكش وارد خانه شود . همان موقع خوكها بخاري را روشن كردند و دم گرگه آتش گرفت . گرگه فرياد كشيد و از لوله دودكش بيرون پريد و به سمت جنگل فرار كرد .
بعد از آن ماجرا مومو و توتو فهميدند كه هر كاري را بايد به بهترين صورت انجام بدهند تا خطر كمتري آنها را تهديد كند .
بوبو هم به آنها قول داد در ساختن خانه جديد به كمكشان كند.
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
ای معلم تو را سپاس :
ای آغاز بی پایان ،
ای وجود بی کران ، تو را سپاس
ای والا مقام ،
ای فراتر از کلام،
تورا سپاس...
روزتان مبارک
@questions
#حدیث_بهداشت
#النظافه_من_الایمان
#آموزه_های_دینی
#کاربرگ
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
النظافه من الایمان
پاکیزگی از ایمان است
پس زباله ها را در سطل می اندازیم
#النظافه_من_الایمان
#مهد_کودک👇
@questionsmahd
حدیث هفته
#النظافه_من_الایمان
پاکیزگی نیمی از ایمان است
#حدیث
#آموزه_های_دینی
#مهد_کودک👇
@questionsmahd