سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهانهای وقاحت به خروشند همه
گر خموشانه به سوگ تو نشستند رواست
زان که وحشتزدهی حشر وحوشند همه
آه از این قوم ریایی که درین شهر دو روی
روزها شحنه و شب، بادهفروشند همه
باغ را این تب روحی به کجا برد که باز
قمریان از همه سو خانه به دوشند همه
ای هران قطره ز آفاق هران ابر ببار
بیشه و باغ به آواز تو گوشند همه
گر چه شد میکدهها بسته و یاران امروز
مهر بر لبزده وز نعره خموشند همه
به وفای تو که رندان بلاکش فردا
جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🆔 @Qazalack
ای نوایت روحِ هستی در مَزارآبادِ ما
منعِ سیما و صدایت، معنیِ فریاد ما!
ما خس و خاشاکها، بربادرفته خرمنیم
زخمهی آتش بزن در گوشهی بیداد ما!
ای عقیقِ حلقهی تقدیرمان، خونِ دلت
صبحِ آواز تو کو در شامِ استبدادِ ما؟
میسپاریمت به آغوشِ زمین، با بُهت و بُغض
کیست جز غم، تسلیتگویِ دل ناشاد ما؟
گرچه شد خاموش امشب نالهی مرغ سحر
خفته در خاکسترت، ققنوسِ آتشزادِ ما
ناامیدان را معادی نیست، میدانم ولی
عیدِ آزادیست بیتو آخرین میعادِ ما …
#عبدالحمید_ضیایی
🆔 @Qazalack
به جز خواندن نمیبینم دوای دردِ جانکاهش
ورم کردهست آوازِ قناری در گلوگاهش!
بلندا بانگِ موزونِ قناری در دلِ مردم،
به رغمِ شیخِ کژرفتار و عقل و ذوقِ کوتاهش!
قناری در قفس کردهست و آب و دانه می ریزد،
که از دامان خود میترسد و گیراییِ آهش
بنای کاخِ ظلم از پی چنان پوسیده کز سستی،
ز آواز قناری لرزه میافتد به بنگاهش!
به شکلی عاقبت از بندِ هستی میزند بیرون،
که آواز است و باید باز باشد لاجرم راهش!
عبث نفرین نخواهم کرد تا دستِ دعا باقیست،
پر از آواز بادا تا قیامت گوشِ بدخواهش!
#حسین_جنتی
🆔 @Qazalack
مگیر از زائرانت لحظهای فیض زیارت را
مبند اینگونه بر یاران خود راه سعادت را
گدایانت به شوق وصل میآیند و میگویند
مگیر ای شاه از ما پاپتیها این محبت را
نجف تا کربلا عشق است، موکب موکبش رحمت
خدا بخشیده انگاری به خدّامت سخاوت را
چنان گرد تو میآیند خلقالله از هر سو
تداعی میکند هر اربعین روز قیامت را
تو با هفتاد و دو یارت به روی نیزهها رفتی
و آوردی کنار خویش هفتاد و دو ملت را
اگر داغی به پا دارند تاول نیست، میدانم
زمین بوسیده در هر گام پای زائرانت را
#سید_محمدحسین_حسینی
🆔 @Qazalack
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
برکهای رود شد و موج شد و دریا شد
با جهاز شتران کوه احد بر پا شد
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یک تنه بالا میرفت
تا که بعثت به تکامل برسد آهسته
پیش چشم همه از دامنه بالا میرفت
تا شهادت بدهد عشق ولیالله است
پله در پله از آن ماذنه بالا میرفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا میرفت
گفت: اینبار به پایان سفر میگویم
"بارها گفتهام و بار دگر میگویم"
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشانها نخی از وصلهی نعلین علی است
گفت ساقی من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم دستش _
- هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده
واژه در واژه شنیدند صدا را اما ...
گفتنیها همگی گفته شد آنجا اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
میرود قصهی ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
#سید_حمیدرضا_برقعی
🆔 @Qazalack
نشستهام به رواقی به گوشهی حرمش
رها، رهای رها زیر آبشار غمش
یقین به چشمهی تسنیم دوست متصل است
که نور میچکد از روزن سپیدهدمش
چه سالها که همآوای نوبتیخوانان
رسیده است به گوشم طنین زیر و بمش
به کاظمین و به مشهد سلام و عرض ادب
به حس و حال غریبانهی شبیه همش
دم مسیح خراسان به لطف حق گرم است
برایتان چه بگویم ز لطف دم به دمش؟
چو پا گذاشت به ایران هزار چشمه شکفت
هزار جان گرامی فدای هر قدمش
هوای روضهی رضوان اگر به سر داری
بیا به کوی خراسان و روضهی اِرَمش
به پادشاه و گدا و به عارف و عامی
خبر دهید که عام است سفرهی کرمش
گره گشوده ز کارم به طرفةالعینی
به نام پاک جوادش چو دادهام قسمش
تو چنگ برده و بردار هر چه میخواهی
که شاه توس گشادهست کیسهی درمش
هر آنچه داده به من لطف بیکران بودهست
که راضیام به زیادش، که قانعم به کمش
شهید عشق شد و آرمید کنج بهشت
هر آنکه رقصکنان رفت زیر تیغ غمش
چه افتخاری از این افتخار بالاتر
که شاعرش شدهام زیر سایهی علمش
چه میشود که شبی نامهی سیاه مرا
بگیرد و بنوازد به گوشهی قلمش؟
سپاه منتقمانش همیشه بیدارند
یکی خبر برساند به اولیای دمش
نمیکَنیم دل از این حریم و زین درگاه
قسم به مادر بیبارگاه و بیحرمش …
#سعید_بیابانکی
🆔 @Qazalack
بـــه خودم آمدم انگار تویـــی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظهی تبدار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانـــم کـــه دماوند منم
با توام ای شعر…
من تورا دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز کـــه در بند تـــوام آزادم
بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست
گل تــو باشی من مفلوک،دو مشتم خالیست
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیـــر بیرحم ترین زاویـهی ساطورم
با توام ای شعر، به من گوش کن
نقشه نکش حرف نزن گــوش کن
ریشه به خونابه و خـــون میرسد
میوه که شد بمب جنون میرسد
محضِ خودت بمب منم،دورتر
میترکـــم چند قدم دورتـــر
حضرتِ تنهـــای بـــه هم ریخته
خون و عطش را به هم آمیخته
دست خراب است،چرا سَر کنم
آس نشانـــم بده بـــــاور کنــــم
دست کسی نیست زمین گیریام
عاشق این آدم زنجیــــریام
شعله بکِش بر شبِ تکراریام
مرده ای این گونــه خود آزاریام
خانه خرابی من از دست توست
آخــر هر راه به بن بست توست
از همــهی کودکیَم درد ماند
نیم وجب بچهی ولگرد ماند
من که منم جای کسی نیستم
میــــوهی طوبای کسی نیستم
مثل خودت دردِ خیابانیام
مثل خودت دردِ خیابانیام
#علیرضا_آذر
@Qazalack
تو بیایی
همهی ثانیهها
ساعتها
از همین روز
همین لحظه
همین دم
عیدند
#قیصر_امین_پور
@Ghazalack
دانی که چرا دار مکافات شدیم؟
ناکرده گنه ،چنین مجازات شدیم؟
کشتیم خرد ،دار زدیم دانش را
در بند و اسیر صد خرافات شدیم!
#نامشخص
@Qazalack
دستان پر از محبتت ما را کشت
آغوش پر از حرارتت ما را کشت
اینها به کنار، چشم بادامی من
تست کرونای مثبتت ما را کشت!
#سعید_بیابانکی
🆔 @Qazalack
در بهای بوسهای جانی طلب
میکنند این مبتلایان، الغیاث!
#حافظ و #اسماعیل_امینی
🆔 @ShaahBeyt
اون که یک سال پشت هم، ممتد
بی دلیل و بهونه، خیلی بد
زنگ آخر منو کتک میزد
من باهاش کار دارم این روزا
اون که چند سال رو همین گُردم
کیفشو تا کلاس میبردم
جاش ته بستنیشو میخوردم
من باهاش کار دارم این روزا
ناظمی رو که دید باهوشم
گفت یه روز این چیه که میپوشم؟
جلو دنیا گذاشت تو گوشم
من باهاش کار دارم این روزا
زن صاحبخونهمون که ماشین داشت
تو دل ما چه حسرتی میکاشت
مادرم ابروهاشو برمیداشت
من باهاش کار دارم این روزا
پسر صاحبخونهمون فرهاد
بوی جوجه که راه میافتاد
جوجهها رو به گربهها میداد
من باهاش کار دارم این روزا
اون که گفت این دو سال سربازی
من میشینم به پات بی بازی
دختر اون زن بابام نازی
من باهاش کار دارم این روزا
پسر نره غول همسایه
خواهرم، تهمتای بیپایه
پدرم این مریض بی مایه
من چقدر کار دارم این روزا
یه نفر بود که هنوزم هست
یه مریض روانی بدمست
که شبا شیشههامونو میشکست
من باهاش کار دارم این روزا
اون که اسمش فقط برام پدره
اون که چند ساله میگه تو سفره
رفته گمرک برام موتور بخره
من باهاش کار دارم این روزا
🎙 #روزبه_بمانی
🎶 #من_باهاش_کار_دارم_این_روزا
🌐 http://beeptunes.com/track/558228813
شهيدان زيادی پشت چشمان تو پنهانند
هزار آیینه در پلکت نماز صبح میخوانند
شب از شرم حضورت ماه را در چاه میبیند
به شوقت اختران در هفتگردون مست و حیرانند
نگاه عاشقت از شاعران شهر دل برده
تبسم میکنی ابیات در تعبیر میمانند
سکوتت حرفها دارد که در گفتن نمیآید
غزلهایم پر از آرامش ماقبل طوفانند
ببار ای ابر رحمت، در دلم شوری ببار آور
کویرم، چشمهای تشنهام دلتنگ بارانند
تو سردار هزاران لشکر ملک سلیمانی
شهیدان در نگاه تو نماز عشق میخوانند
#نغمه_مستشارنظامی
🆔 @Qazalack
گریه کردیم … دو تا شعلهی خاموش شده
گریه کردیم … دو آهنگ فراموش شده
پر کشیدیدم، بدون پرِ زخمی، با هم
عشقبازیِ دو تا کفتر زخمی با هم
مرگ پشت سرمان بود، نمیدانستیم
بوسهی آخرمان بود، نمیدانستیم
زندگی حسرت یک شادی معمولی بود
زندگی چرخش تنهایی و بیپولی بود
زخم، سهم تنمان بود، نمیترسیدیم
زندگی دشمنمان بود، نمیترسیدیم
شعرِ من مزهی خاکستر و الکل میداد
شعر، من را وسط زندگیات هل میداد
شعرِ من، بین تن زخمیمان پل میشد
بیت اول گره روسریات شل میشد
بیت تا بیت فقط فاصله کم میکردی
شعر میخواندم و محکم بغلم میکردی
پیِ تاراندن غمهای جدیدم بودی
نگران من و موهای سپیدم بودی
نگران بودی، یک مصرعِ غمگین بشوم
زندگی لج کند و پیرتر از این بشوم
نگران بودی اندوه تو خاکم بکند
نگران بودی سیگار هلاکم بکند
نگران بودی این فرصتِ کم را بکُشم
نگران بودی یک روز خودم را بکُشم
آه... بدرود گل یخزدهی بیکس من
آه بدرود زن کوچک دلواپس من …
بغلم کن، غمِ در زخم شناور شدهام
بغلم کن، گلِ بیطاقتِ پرپر شدهام
بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود
بغلم کن که خدا دورتر از این نشود
مرگ را آخر هر قافیه تمرین نکنم
مردم شهر تو را، بعدِ تو نفرین نکنم
کاش این نعش به تقدیر خودش تن بدهد
کاش این شعر به من جرات مردن بدهد …
#حامد_ابراهیم_پور
🆔 @Qazalack
بگذار که این باغ، درش گم شده باشد
گلهای تَرَش، برگ و برش، گم شده باشد
جز چشم به راهی، به چه دل خوش کند این باغ
گر قاصدک نامهبرش گم شده باشد؟
باغ شب من، کاش درش بسته بماند
ای کاش کلید سحرش گم شده باشد
بی اختر و ماه است دلم، مثل کسی که
صندوقچهی سیم و زرش گم شده باشد
شب، تیره و تار است و بلادیده و خاموش
انگار که قرص قمرش گم شده باشد
چاهیست همه ناله و دشتیست همه گرگ
خواب پدری که پسرش گم شده باشد
آن روز تو را یافتم افتاده و تنها
در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد
پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر
چون شیشهی عطری که درش گم شده
#سعید_بیابانکی
🆔 @Qazalack
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی !
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند...
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک
هان،
ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند !
🖤
#مهدی_اخوان_ثالث
#استاد_محمدرضا_شجریان
@Qazalack
"صاحبصدا" صدا زد و صاحبصدا پرید!
از کدخدا گریخت، به سوی خدا پرید …
شد آنکه قفل و بند به کار آمدی رفیق …
اینک قناری از قفسِ اژدها پرید!
سیلی اگر چه سرخ نگهداشت روی ما
دستی برآورید که خود رنگِ ما پرید!
زین پس مجالِ عربدهفرماییِ شماست
آری نوای مملکتِ بینوا پرید …
غم را بگو: فرود بیا! وقت، وقتِ توست
خاکم به سر که باز محمدرضا پرید!!
#حسین_جنتی
🆔 @Qazalack
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کرب و بلا
که هر چه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید اینهمه دل دل کند که فرصت نیست
#مریم_کرباسی
🆔 @Qazalack
تو غارگردی من غار بعدی
من آستینم تو مار بعدی
من در نخ تو تو در نخ او
سیگار بعدی سیگار بعدی
حتی مجال یک بوسه هم نیست
از یار قبلی تا یار بعدی
عشق آن پزشک مشهور شهر است
یک جمله دارد: بیمار بعدی!
یک جمله کافیست تا دل بلرزد
کاری ندارد با کار بعدی
ای عشق سابق! ای خواب صادق!
شاید قیامت دیدار بعدی
#یاسر_قنبرلو (تولد: قزوین، ۱۳۷۰- )
بیمار بعدی، ص ۸۰- ۸۱، تهران، نشر نیماژ، ۱۳۹۷ش.
🆔 @Qazalack
ستاره دیده فروبست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گلِ سپیده شكفت و سحر دمید بیا
شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به وقت مرگم اگر تازه میکنی دیدار
به هوش باش كه هنگام آن رسید بیا
به گامهای كسان میبرم گمان كه تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا
نیامدی كه فلك خوشه خوشه پروین داشت
كنون كه دست سحر دانه دانه چید بیا
امید خاطر سیمین دلشکسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید, بیا!
#سیمین_بهبهانی
@Qazalack
در رویایی ناتمام دست های هم را گرفته ایم
و هر روز عمرمان را به اتفاق سپری می کنیم
در خیال من
به پای هم
پیر می شویم
#محمد_صالح_علا
@Qazalack
از اون روزی که تنهامون گذاشتی
من از این خونه بیرونم نمیرم
تو دلواپس دلتنگیم نباش، من
به دنیا اومدم عاشق بمیرم
چرا باید از احساسی که دارم
چرا باید از عشقت خسته باشم؟
تا گریه میکنی گریم میگیره
به دنیا اومدم وابسته باشم
با اینکه دست من خالیه حالا
با عشقت هر چی که میخوام دارم
توی بیداری از من دوری اما
تو رو هر شب توی رویام دارم (۲)
چشاتو هر جای دنیا ببندی
هوا تو خونهی ما سرد میشه
همون چیزی که دور از تو محاله
تو باشی بی برو برگرد میشه
از اون روزی که تنهامون گذاشتی
من از این خونه بیرونم نمیرم
تو دلواپس دلتنگیم نباش، من
به دنیا اومدم عاشق بمیرم
با اینکه دست من خالیه حالا
با عشقت هر چی که میخوام دارم
توی بیداری از من دوری اما
تو رو هر شب توی رویام دارم (۲)
🎙خواننده: #احسان_خواجه_امیری
🎶 آهنگساز: #میلاد_بابایی
🎼 ترانهسرا: #مهدی_ایوبی
🌐 http://beeptunes.com/track/562088392
🆔 @Qazalack
تو را سریست که با ما فرو نمیآید
مرا دلی که صبوری از او نمیآید
کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر
که آب دیده به رویش فرو نمیآید
جز اینقَدَر نتوان گفت بر جمال تو عیب
که مهربانی از آن طبع و خو نمیآید
چه جور کز خم چوگان زلف مشکینات
بر اوفتادهی مسکین چو گو نمیآید
اگر هزار گزند آید از تو بر دل ریش
بد از من است که گویم نکو نمیآید
گر از حدیث تو کوته کنم زبان امید
که هیچ حاصل از این گفت و گو نمیآید
گمان برند که در عودسوز سینهی من
بمرد آتش معنی که بو نمیآید
چه عاشق است که فریاد دردناکش نیست
چه مجلس است کز او های و هو نمیآید
به شیر بود مگر شور عشق سعدی را
که پیر گشت و تغیر در او نمیآید
#سعدی
https://beeptunes.com/track/19045219
🆔 @Qazalack
غیر دلدار، وفادار کسی دیگر نیست
نیست اغیار به جز یار، کسی دیگر نیست
نیست در راستهبازار جهان غیر یکی
خویش را اوست خریدار، کسی دیگر نیست
دیدهی دل بگشا تا که ببینی به عیان
که به جز واحد قهار کسی دیگر نیست
اوست باقی و دگرها همه در وی فانی
اوست در جمله نمودار، کسی دیگر نیست
اهل عالم همه مستند ز صهبای فنا
غیر آن ساقی هشیار کسی دیگر نیست
چشم بر هر چه گشودیم ندیدیم جز او
شد یقین آنکه درین دار کسی دیگر نیست
هانکه بازی ندهد عشوهی بیگانه ترا
آشنا اوست، جز او یار کسی دیگرنیست
کو کسی تا که کند غور سخنهای مرا؟
به جز از صاحب گفتار کسی دیگر نیست
فیض از صاحب گفتار مزن دم زنهار!
غیر دیّار در این دار کسی دیگر نیست
#فیض_کاشانی
🆔 @Qazalack
در گردش چشم تو گمم، باور کن!
انگشتنمای مردمم، باور کن!
عشق تو شیوع کرده در شهرِ دلم
چشمت کرونا و من قمم، باور کن!
#سیدعلی_نقیب
🆔 @Qazalack
هر چند که شایستهی مُشت و لگد است
اما زِبل و نقشهکِش و باخِرَد است
وقتی که شروع کرده اوّل از قم
یعنی کرونا کارِ خودش را بلد است!
ا-----------------------------------
ای کاش نجاتمان ز بُنبست دهد
بر هر که همان که لایقش هست دهد
ای کاش که با یکایکِ مسئولین
مَردِ کرونا گرفتهای دست دهد!
ا-----------------------------------
با اینکه جنابِ کرونا پُرخطر است
اما نگران نباش چون رهگذر است
در مملکتِ ما خطرِ مسئولین
صد مرتبه از این کرونا بیشتر است!
ا-----------------------------------
برعکس گذاشتند پالانها را
بیوقفه رساندند به لب جانها را
ما هیچ که زورمان به آنها نرسید
شاید کرونا خِفْت کند آنها را!
ا-----------------------------------
باید پس از این فرارِ معکوس کنم
جای رؤسا تکیه به ویروس کنم
مأیوس از آیندهام و میخواهم
هرکس کرونا گرفته را بوس کنم!
#شروین_سلیمانی
🆔 @Qazalack
هر روز عزا و غصّه و غم داریم
در گیر حوادثیم وماتم داریم
افسوس من اینست که در کابینه!
کرسی وزیر تسلیت!!کم داریم
#جواد_فرج_پور
@Qazalack
ای ناز تو تا نیمهی پاییز رسیده!
ای سرخِ لبت با میِ لبریز رسیده!
زلف تو هواخواه کدامین شب ابریست
کاینگونه پریشان و غمانگیز رسیده
زیباتر از آنی که رهایت کنم، اما
دیر آمدهای، دورهی پرهیز رسیده
جان و تن من امت پیغمبر دردند
بر من دم ویرانگر چنگیز رسیده
ای قونیه تا بلخ به غوغای تو مشغول!
بشتاب که شمس تو به تبریز رسیده
لبخند بزن، لب که به هم میزنی انگار
یک سورهی زیبا به خطی ریز رسیده
#ناصر_حامدی
🆔 @Qazalack
میشود سختترین مسأله آسان باشد
پشت هر کوچهی بنبست خیابان باشد!
میشود حال بدِ ثانیهها خوش باشد
شهر هم غرقِ همآغوشیِ باران باشد
گیرم این عشق - که آتش زده بر زندگیات -
بعد جان کندنِ تو شکل گلستان باشد!
بعد یک عمر به ویرانهی تو برگردد
تا در این شعرِ پر از حادثه مهمان باشد
گیرم این دفعه که برگشت، بماند … نرود!
گیرم از رفتنِ یکباره پشیمان باشد
فرض کن حسرتِ پاییز تو را درک کند
روز برگشتنِ او، اوّلِ آبان باشد!
بیخیالِ غم هر روزه، چرا که دل من -
مثل ریگیست که در کفش تو پنهان باشد!
#امید_صباغ_نو
🆔 @Qazalack
"جمشيد، اگه پاييز اينقدى كه تو ميگى خوبه چرا همه رفته بودناشونو ميزارن برا پاييز چرا پاييز هيشكى برنميگرده..."
@qazalack