💫💫⚜⚜💫💫
⚜@Poem_sense
💫
رواست در بر اگــر میتپــد کبــــوتـر دل
که دیــد در ره خود تـاب و پیـچ دام و نشد
بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل
چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد
به کــوی عشق منـه بیدلیـــــل راه قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
فغـــان که در طلب گنـجنامه مقصـــــود
شدم خراب جهـــانی ز غم تمــــام و نشد
#حافظ
`°~~~~~~~~~
@Poem_sense
~~~~~~~~~~
گفت که با بال و پری
من، پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش
بیپر و پرکنده شدم
#مولانا
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
گفتی که تو را شوَم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر وچه دل، کانچه دلش میخوانند
یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه
#حافظ
╭─┅═ঈ❤️🔥ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ💧ঈ═┅─╯
من درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سر تا سر وجود مرا گویی چیزی بهم فشرد
تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم
از تلخی تمامی دریاها در اشک ناتوانی خود ساغری زدم
آنان به آفتاب شیفته بودند زیرا که آفتاب تنهاترین حقیقتشان بود
احساس واقعیتشان بود
با نور و گرمیش مفهوم بی ریای رفاقت بود
با تابناکی اش مفهوم بی فریب صداقت بود
ای کاش می توانستند از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند در دردها و شادیهاشان حتی با نان خشکشان
و کاردهایشان را جز از برای قسمت کردن بیرون نیاورند
افسوس آفتاب مفهوم بی دریغ عدالت بود آنان به ابر شیفته بودند
و اکنون با آفتاب گونه ای آنان را اینگونه دل فریفته بودند
ای کاش می توانستم خون رگان خود را من قطره قطره قطره بگریم تا باورم کنند
ای کاش می توانستم یک لحظه می توانستم ای کاش
بر شانه های خود بنشانم این خلق بی شمار را
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست و باورم کنند
ای کاش می توانستم
#احمد_شاملو
✳️❇️✳️❇️✳️❇️
✳️@Poem_sense
❇️
با هرکه دمی عشق تو آمیخته شد
گوئی که بلا بر سـر او ریخته شد
منصور ز سر عشـق میداد نشــان
حلقش به طنـاب غیرت آویخته شد
@Poem_sense
#مولانا
~~•🍁•~~~~~
@Poem_sense
~~~~~•🍁•~~
صبـــــور ...
مثل درختی که در آتش می سوزد
و توان گریختن ندارد.
حیرت زده ...
چون گوزنی که شاخ های بلند
در شاخه گرفتارش کرده اند.
همه این روزها این چنینیم ...
@Poem_sense
#شمس_لنگرودی
♥-----------
@Poem_sense
---------♥
ز شـورِ عشـــق، ندانم کجـا فرار کنم!
چگــونه چارهی این جـــانِ بیقرار کنم
بســانِ بوتهی آتـــش گرفتهام، در باد
کجـــا توانم این شعـــله را مهار کنم؟
رسیـــده کـــار به آنجا که اشتیاقم را
برای مــردم کوی و گـــذر هـوار کنم
چنین که عشق توام میکِشد به شیدایی
شگفت نیست که فریـادِ یـار، یـار کـنم!
#فریدون_مشیری
🕯✨🕯✨🕯✨
✨@Poem_sense
🕯
خدایا در زبان من صـواب آر
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار
╭─┅═ঈ🍁ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🍁ঈ═┅─╯
جانا بجز از عشـــــق تو دیگر هوَسم نیست
سوگند خورَم من ، که بجای تو کَسم نیست
امــروز منـــم عاشـــق بی مونس و بییار
فریـــاد همی خواهم و فریـــاد رسَم نیست
#سنایی
✦••┈❁❀❁┈••✦
@Poem_sense
✦••┈❁❀❁┈••✦
سجادهٔ تَدلیسِ تو ای شیخ بسوزد
کز دستِ تو محرابِ کرامات شکستهاست
#معینی_کرمانشاهی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
نمیگنجد این قلب در تنم
این تن در اتاقم
این اتاق در خانهام
این خانه در دنیا و
این دنیای من در جهان
ویران خواهم شد ...!
دردم را درد میکشم در سکوت
سکوتی که در آسمان هم نمیگنجد
چگونه بازگویم این رنج را با دیگران
تنگ است این دل برای عشقم
این سر برای مغزم
که میخواهد ترک بردارد و
از هم بپاشد.
#دنیای_تنگ
#عزیز_نسین
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@Poem_sense
🔹
#حکایت
موری را دیدند به زورمندی كمر بسته و ملخی را ده برابر خود برداشته.
به تعجب گفتند: "این مور را ببینید كه با این ناتوانی باری به این گرانی چون مىكشد؟"
مور چون این سخن بشنید بخندید و گفت:"مردان، بار را با نیروی همّت و بازوی حمیّت كشند، نه به قوّت تن و ضخامت بدن".
#بهارستان_جامی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
انسان ها از رابطه بوجود می آیند،
در رابطه رشد می کنند،
در رابطه آسیب می بینند،
و در رابطه ترمیم می شوند.
همه چیز به رابطه ها مربوط است !
📖 انسان موجودی یکروزه
#اروین_یالوم
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
زخمی اگر بر قلب بنشیند ؛ تو ، نه می توانی زخم را از قلبت وابکنی و نه می توانی قلبت را دور بیندازی . زخم تکه ای از قلب توست . زخم اگر نباشد ، قلبت هم نیست . زخم اگر نخواهی باشد ، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی . قلبت را چگونه دور می اندازی ؟ زخم و قلبت یکی هستند .
📖 جای خالی سلوچ
#محمود_دولت_آبای
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
#حافظ
تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی
مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی
بادیم، همه باده بیار ای ساقی
@Poem_sense
#خیام
من جز برای تو نمیخواهم خودم را
ای از همه من های من بهتر، منِ تو!
@Poem_sense
#قیصر_امین_پور
خیال نرگس مستت، ببست خوابم را
کمنـد طـرّه شستت، ببـــــُرد تـــابم را
چو ذره مضطربم، سایه بر سر اندازم
دمی قـرار ده، آشـوب و اضطـرابم را
@Poem_sense
#سلمان_ساوجی
دل نورسی دارم ای عشق
مرا پل بزن تا نسیم نوازش
مرا پل بزن تا تکاپوی خورشید
مرا پل بزن تا ظهور جوانه
دلِروشنم را صدا کن به
سمت سحرگاهِ خورشید
دلِروشنم را صدا کن
@Poem_sense
#محمدرضا_عبدالملکیان
بی تو ای "آرام جانم"، زندگانی چون کنم؟!
چون تو پیش من نباشی، شادمانی چون کنم؟!
هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند
پادشاهی کرده باشم، پاسبانی چون کنم؟!
@Poem_sense
#سنایی
دوباره وصله ای از بوسه های دلچسب ات
بر این سفال ترک خوردهام به چند زنی ...؟
@Poem_sense
#علیرضا_بدیع
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
که باز میشود
بسوی وسعت این مهربانی مکرّر آبیرنگ
و میشود از آنجا
خورشید را
به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد
یک پنجره برای من کافیست ...
#فروغ_فرخزاد
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی
من نه رمیدم نه گسستم
بازگفتم که تو صیادی و من ...
آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم !
سفر از پیش تو هرگز !
نتوانم .. نتوانم
#فریدون_مشیری
@Poem_sense
در قفلِ فروبستهٔ غم های دل خویش..
آن کهنه کلیدیم ، که دَندانه نداریم..!!
@Poem_sense
#فیاض_لاهیجی
خون می خوریم در غم و
حرفی نمی زنیم
ما عاشق توایم ،
همین است ماجرا !...
@Poem_sense
#فاضل_نظری