15484
گزیده ای از ناب ترین اشعار ادبیات ایران و جهان
.
چیزی شبیه معجزه
با عشق ...
ممکن می‌شود
@Poem_sense
#افشین_یداللهی
غوغای عارفان و تمنای عاشقان
حرص بهشت نیست که شوق لقای توست
@poem_sense
#سعدی
.
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم ...
@Poem_sense
#قیصر_امین‌پور
از چشم او به يک نگه خشک قانعيم
طی کرده‌ايم خواهش بوس و کنار را
#صائب_تبریزی
خواهد نمود خانهٔ همسایه را خراب
این گریه‌ها که در پسِ دیوار می‌کنم
@poem_sense
#واقف_لاهوری
.
شام نمی‌شود دگر صبح کسی که هر سحر
زان خـم طـــرّه بنگـرد صبـــح دمیدهٔ تو را
@Poem_sense
#فروغی_بسطامی
جهان بی ما بسی بوده‌ست و باشد
برادر جز نکونامی میندوز
#سعدی
خط: استاد #علیرضا_اکرمی
@Poem_sense
کتــاب عـشـق را، جز یک ورق نیست
در آن هم نکتـه‌ای جز نام حق نیست
@Poem_sense
#پروین_اعتصامی
پیش از سپیده‌دم،
دشتی پر از شکوفه
باغی پر از چراغ
دیدم که نور بر سر عالم فشانده‌اند
از پشت میله‌های قفس، گفتم:
ای دریغ
دل‌ها
چگونه این همه تاریک مانده‌اند...
@poem_sense
#فریدون_مشیری
ساقی
چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی...
@Poem_sense
#حافظ
آرام شده‌ام
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگ‌هایش را
باد برده باشد ...
@Poem_sense
#رضا_کاظمی
صبح است وصبا مشک فشان می‌گذرد
دریـاب که از کــــوی فـلان می‌گذرد
برخیــز چه خسبی کـه جهان می‌گذرد
بـويی بستـان که کــــاروان می‌گذرد
@Poem_sense
#مولانا
بی تو من شبانه با که
با که گفتگو کنم ؟
ای حریف صحبتِ
شبانه های من ! بمان ...
@Poem_sense
#حسین_منزوی
آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست
و آنک بیرون کند از جان‌و‌دلم دست کجاست
وآنک سوگند خورم جز به سر او نخورم،
وآنک سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست
@Poem_sense
#مولانا
تو چه دانی که بر تو نگذشته‌ست
شب هجران و روز تنهایی...
@poem_sense
#سعدی
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@Poem_sense
🔹
#پند
تا توانی دفـع غــــم از خـاطــر غمنــاک کن
در جهـان گریاندن آسان‌است اشکی پاک کن
تا ز بــاغ خاطــرت گل‌های شــادی بشکفـد
هرچه در دل تخم کین داری به زیر خاک کن
#ملک‌الشعرا_بهار
┅─═✿♥✿═─┅
@poem_sense
┅─═✿🌱✿═─┅
منعِ مهرِ غیر نتوان کرد یار خویش را
هر که باشد دوست دارد دوستارِ خویش را
هر نگاهی از پی کاری‌ست بر حالِ کسی
عشق می‌داند نکو آدابِ کارِ خویش را
#وحشی_بافقی
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷 @Poem_sense
🔹
قدر این عُمرگران را نه تو دانی و نه من
اسب آمال جهان را نه تو رانی و نه من
گرم از لطف خدا عُمر دو صَد نوح کنی
با خبرباش که آخر نه تو مانی و نه من
#ژولیده_نیشابوری
🌸~•~❤️~•~🌸
• @Poem_sense
🌸
بی آن که تو را ببینم
در تو رها می‌شوم
و در کف دریا چشم می‌گشایم
رودم
و به غرقه شدن در تو معتادم ...
بی آن که بوی تو مستم کند
تا ده می‌شمارم
انگشتانم گرد کمرگاه مدادم تاب می‌خورند
و ترانه‌ای متولد می‌شود
که زاده دست‌های توست
شاعرم
به "از تو سرودن" معتادم !
#شمس_لنگرودی
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
ماها! همه شیرینی و لطف و نمکی
نه ماه زمین که آفتاب فلکی
تو آدمی ای و دیگران آدمی اند؟
نی‌نی تو که خط سبز داری ملکی
#سعدی
💫💫⚜⚜💫💫
⚜@Poem_sense
💫
اورنگ کـو؟ گلچهــر کو؟ نقش وفـا و مهــر کو؟
حـالی مـن انــدر عــاشقی داو تمـــامی می‌زنم
تـا بـو که یابـم آگـهی از سـایه ســـرو ســــهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می‌زنم
#حافظ
🌺_________
@Poem_sense
_______🍃__
گـر نـه شکــار غــم دلـدارمی
گردن شیـــر فلــک اِفشـارمی
عشق طبیبست که رنجور‌جوست
ورنه چرا خستــه و بیمـــارمی
در سر من عـشـق بپیچید سخت
ورنه چرا بی دل و دستــارمی؟
بر لب من دوش ببـــــوسید یـار
ورنه چرا با مـــزه گفتـــارمی ...
#مولانا
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔸 @Poem_sense
🔸
زبـــان عشـق، زبـانِ خـــــداست در ملکوت
صفـــایِ قلب، نشــانِ رضـــاست در ملکوت
مرا به روی زمین قبــله‌‌ای نیــــــاز نیست
حـــــریمِ کعبه‌ی دل‌ها جــداست در ملکوت
بـرای عــــارفِ گـــردانده‌رو ز عالـــمِ خاک
فرشته را همه دستِ دعـــــاست در ملکوت
بشـــــوی رنگِ تعلــّق ز رازخـــــانه‌ی دل
ببین ز عشق چه شوری به پاست در ملکوت
#معینی_کرمانشاهی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
طبیعت هرگز خود را تکرار نمی‌کند
از ابتدای خلقت تاکنون هنوز دو دانه برف یا دو قطره باران که عیناً مانند یکدیگر باشند بر روی این سیاره مشاهده نشده است هر گل مینا با گل مینای دیگر تفاوت دارد اثر انگشت‌های ما با هم تفاوت دارند
و و خود ما نیز با یکدیگر تفاوت داریم مشیّت این بوده که متفاوت باشیم اگر بتوانیم این را بپذیریم دیگر رقابت و مقایسه پیش نمی‌آید
سعی در شبیه دیگری بودن چروک کردن روح است به این سیاره آمده‌ایم تا نشان دهیم که ما چه کسانی هستیم!
📚شفای زندگی
#لوییز_هی
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز
و دویدن که آموختی، پرواز را
راه رفتن بیاموز
زیرا راههایی که می‌روی جزئی از تو می‌شود
و سرزمین‌هایی که می‌پیمایی بر مساحت تو اضافه می‌کند
دویدن بیاموز
چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر
و پرواز را یاد بگیر
نه برای اینکه از زمین جدا باشی
برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی...
#عرفان_نظر_آهاری
╭─┅═ঈ☀️ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🍃ঈ═┅─╯
در دور دست آمدن روز
شعر بلند و روشن بیداری
تضمینی از ترانه ی شیرین جویبار
ترجیع یک درخت صنوبر
با واژه های سیره و سارش
همواره
در ترنم
با صخره های قافیه ای استوار
آفاق می سراید
شعری برای تو
شعری برای من
و یک هجای روشن خونرنگ
گاه گاه
در شعر او
به شادی
تکرار می شود
اینک تمام شعر
در ذهن آب و آبی مشرق
صبح آمده ست و
هستی بیدار می شود...
#شفیعی_کدکنی
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
#حافظ
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@poem_sense
🔹
#حکایت
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.
مرغ بریان به چشم مردم سیر
کمتر از برگ تره بر خوان است
وان که را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
#سعدی
#گلستان
- 🍁_………
@Poem_sense
………-🍁_
وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند نه بایدها
مثل همیشه آخر حرفم و
حرف آخرم را با بغض می‌خوانم
چندیست لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می‌کنم
باشد برای روز مبادا
اما در صفحه‌های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آنروز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند شاید
امروز نیز روز مبادا باشد
وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند نه بایدها
هر روز بی تو روز مباداست . . . !!!
#قیصر_امین‌پور
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
روزی که بر لب آید جانم در آرزویش
جان را بدو سپارم، تن را به خاک کویش
چون از وصال آن گل دیدم که: نیست رنگی
آخر به صد ضرورت قانع شدم به بویش
خورشید روی او را نسبت به ماه کردم
زین کار نامناسب شرمنده ام ز رویش
مسکین دل از ملامت آواره جهان شد
ای باد، اگر ببینی، از ما سلام گویش
دهقان ز جوی تاکم سیراب ساخت، یارب
از آب زندگانی خالی مباد جویش
از جستجوی وصلش منعم مکن، هلالی
گیرم که هم نیابم، شادم بجستجویش
#هلالی_جغتایی