با دل بیتاب و تنگم ، این سبویی از شکیبایی،
چند باری رفتم و باز آمدم ، در حاشیهیْ تاریک نخلستان،
گردشِ آهسته ای ، همراه تنهایی.
اینک اینجا ، چون پریشانی جدا از جمع،
درسرم سوزِ درون ، چون شمع،
این منم، با خود نشسته ، باز
مرغکی از خیلِ مرغان مهاجر ،آهوانِ ساحت دریا،
کولیانِ پرسه و پرواز.
اینک اینجا ، در کنارِ شط
می کشم چون لاک پشتی سر به لاکِ خویش
گاه منقاری به بالِ خستۀ خود می زنم ، چون بط.
#مهدی_اخوان_ثالث
@poem_sense
💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من وز دل من آن نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود
#حافظ
کسی مرا به آفتاب
معرّفی نخواهدکرد
کسی مرا به میهمانیِ گنجشکها نخواهدبرد
پرواز را بهخاطر بسپار
پرنده مُردنیست ...
#سالروز_درگذشت_فروغ_فرخزاد
یادش گرامی🌹
@Poem_sense
خواننده : علیرضا قربانی
آهنگساز : سامان صمیمی
شعر : فروغ فرخزاد
به بهانه ٢۴ بهمن ماه سالروز درگذشت #فروغ_فرخزاد
مرگ من روزی فرا خواهد رسید؛ در بهاری روشن از امواجِ نور…
در زمستانی غبار آلود و دور! یا خزانی خالی از فریاد و شور…
میرهم از خویش و میمانم ز خویش!
هر چه برجا مانده؛ ویران میشود!
روح من چون بادبانِ قایقی؛ در افق ها دور و پنهان میشود
خاک میخواند مرا هر دم به خویش…
میرسند از ره؛ که در خاکم نهند
آه شاید عاشقانم نیمه شب؛ گل به روی گور غمناکم نهند!
لیک دیگر پیکر سرد مرا؛ میفشارد خاک دامنگیر خاک…
بی تو دور از ضربه های قلبِ تو…
قلب من میپوسد آنجا زیر خاک
بعدها نام مرا باران و باد؛ نرم میشویند از رخسار سنگ
گور من گمنام میماند به راه!
فارغ از افسانه های نام و ننگ...
@poem_sense
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
یکی از مضرترین تمایلاتی که من در طبیعت بشر دیدهام ناراضی بودن از حال و چشمداشت به آیندهٔ مجهول است.
به جای اینکه از گلهای زیبایی که در کنار پنجره اتاقمان روییده است لذت ببریم در عالم رؤیا به گلستان سحرآمیزی که در کرانهٔ افق است چشم دوختهایم.
بعضی چیزها در جهان خیلی مهمتر از دارایی هستند. یکی از آنها توانایی خوش بودن با چیزهای ساده است.
📚 #آیین_زندگی
✍#دیل_کارنگی
چیزی بگو
گاهی چنانم بیتو
که عبور سایهای از کنارم
نگرانم میکند
#شمسلنگرودی
@poem_sense
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
از یارِ نو چو مهر و وفایی ندیدهام
مِنبعد یارِ کهنه و با او قرارِ نو!
#قطب_یزدی
در بحر عشق گر همه جویای ساحلند
ما کشتی وجود به طوفان سپردهایم..
#مهدی_اخوان_ثالث
@poem_sense
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
یارب مباد شکوه کنم پشت سر ز دوست
آن تندخوی اگرچه دلم، روبرو شکست!
#ادیب_بیضایی
"خشت بر خشت زوایای جهان گردیدم
منزلی امنتر از گوشهی تنهایی نیست..."
#طالب_آملی
@poem_sense
آسمان ابری
همایون شجریان
شعر: حسین منزوی، غلامرضا طریقی
آهنگ، تنظیم: غلامرضا صادقی
@poem_sense
تو پرندهای مهاجر بودی،
و من درختی زمینگیر و ساکن
که لانهی خالیات را حتی به باد هم نخواهم داد.
#عادل_رستمکلایی
@poem_sense
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
بهجز غم خوردنِ عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم از این خوشتر نمیدانم
گر از عشقت برون آیَم به ما و من فرو نایَم
ولیکن ما و من گفتن به عشقت در نمیدانم
ز بس کاندر رهِ عشقِ تو از پای آمدم تا سر
چنان بی پا و سرگشتم که پای از سر نمیدانم
به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمیدانم
#عطار
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
#سعدی
از تو با مصلحت خویش نمیپردازم
همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی
ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم
#سعدی
@poem_sense
🍂❄️🍂❄️🍂❄️
❄️ @Poem_sense
🍂
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها
روز پوچی همچو روزان دگر
سایه ای ز امروزها ، دیروزها
دیدگانم همچو دالان های تار
گونه هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
می خزند آرام روی دفترم
دستهایم فارغ از افسون شعر
یاد می آرم که در دستان من
روزگاری شعله می زد خون شعر
#فروغ_فرخزاد
از ملک وجودم اثری عشقِ تو نگذاشت
چون کشورِ سلطانِ ستمکار خــــــرابم
#حزین_لاهیجی
@poem_sense
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
چو او را تکیه بر دیوار دیدم، مُردم از حسرت
که این فرسودهقالب خشتِ آن دیوار بایستی
#باقی_بلخی
صبحدم چون آسمان در گردش آرد جام زر
در گمان افتم که خورشیدست یا جام شراب
جان سرمستم برقص آید ز شادی ذرهوار
هر نفس کز مشرق ساغر برآید آفتاب
#خواجوی_کرمانی
@poem_sense
وقتی تو نیستی
شادی کلام نامفهومیست
و دوستت میدارم رازیست که در میان حنجرهام دق میکند
و من چگونه بیتو نگیرد دلم...
#حسین_منزوی
@poem_sense
⚛⚛⚛⚛⚛⚛
⚛ @Poem_sense
انگار که از مشتِ قفس رَستی و رفتی
یکباره به رویِ همه در بستی و رفتی
هر لحظهی همراهیِ ما خاطرهای بود
اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی
نفرین به وفاداریات ای دوست که با من
پیمان سر پیمانشکنی بستی و رفتی
چون خاطرهی غنچهی پَرپَر شده در باد
در حافظهی باغچهها هستی و رفتی
جا ماندنِ تصویرِ تو در سینهی من! " آه" !
این آینه را " آه " که نشکستی و رفتی
#فاضل_نظری
ای که می پرسی ز من
کان ماه را منزل کجاست؟
منزلِ او در دل است،
اما ندانم دل کجاست؟
#هلالی_جغتایی
@poem_sense
کهنه اوراق وجودم
را تو از هم ریختی
هم توام گردآوری
کن،چون پریشان توام
#شفایی_اصفهانی
@poem_sense
توفانها
در رقصِ عظيمِ تو
به شكوهمندی
نی لبكی می نوازند،
و ترانهی رگ هايت
آفتابِ هميشه را طالع
می كند.
بگذار چنان
از خواب بر آيم
كه كوچه های شهر
حضورِ مرا دريابند..
#احمد_شاملو
@poem_sense