تقدیر من این بود که در بند تو باشم
دیوانه ی دیوانه ی لبخند تو باشم
چنگیزترین نادر من باشی و من هم
ای نادره ی شهر، سمرقند تو باشم
#کمالالدین_علاالدینی_شورمستی
@poem_sense
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری،برای من
دار وندار و جان و دل من برای تو
@Poem_sense
#قیصر_امین_پور
در کوچه باد میآید
این ابتدای ویرانیست
من سردم است
این جهان به لانه ماران مانند است
این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را میبافند
آه
چه مردمانی در چارراهها نگران حوادثند
سلام ای غرابت تنهایی
اتاق را به تو تسلیم میکنم
@Poem_sense
#فروغ_فرخزاد
دیگر کسی به عشق نیندیشید
چه روزگار تلخ و سیاهی
خورشید مرده بود
و فردا در ذهن کودکان
مفهوم گنگ گمشدهای داشت
چه خالی بیپایانی!..
@Poem_sense
#فروغ_فرخزاد
┅─═✿♥✿═─┅
@poem_sense
┅─═✿🌱✿═─┅
از کیمیای نام تو
این واژهای خام
در دستهای خستهٔ من
شعر میشوند
من در ادای نام تو
دم میزنم
شعرم حرام باد
اگر روزی
تا بودهام
جز با طنین نام تو
شعری سرودهام!
#قیصر_امین_پور
چشم در راه کسی هستم
کوله بارش بر دوش
آفتابش در دست
خنده بر لب ، گل به دامن ، پيروز
کوله بارش سرشار از عشق ، اميد
آفتابش نوروز
باسلامش ، شادی
در کلامش ، لبخند
از نقس هايش گُل میبارد
با قدم هايش گُل میکارد
مهربان ، زيبا ، دوست
روح هستی با اوست
قصه ساده ست ، معما مشمار
چشم در راه بهارم آری
چشم در راهِ بهار
@Poem_sense
#فريدون_مشيری
اگر انسان نباشد
گُل چیست؟
هرچند زیبا
هرچند خوشبو.
اگر زن نباشد
زندگانی چیست؟
هزار سال هم زندگی کرده باشم.
نوای موسیقی در خانه اگر نپیچید
«شنیدن»…چرا باشد؟
اگر شعر وجود را نلرزاند
اگر در خیال چراغِ خویش نیفروزد
هرازگاهی تکانت ندهد
بگو… چرا باید نوشت!
در غیابِ آزادی
گُل، زن و موسیقی به چه معنیست؟
شعر ....
و خود زندگانی…چیست؟
#شیرکو_بیکس
@poem_sense
تاریکی به رسم خود آدم را محو میکند
به رسم خود از یادت میبرد.
برای گذشتن از این تاریکی است
آتش بر تن کردهام امشب
بسوی تو بال میزنم
به تو دل باختم
سرباز تنها
به تفنگش پناه میبرد
یادت
پرچم میهن است
وقتی وطنی ندارم
@Poem_sense
#شمس_لنگرودی
╭─┅═ঈ☘ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
من خواب دیدهام که کسی میآید
من خواب یک ستارهٔ قرمز دیدهام
و پلک چشمم هی میپرد
و کفشهایم هی جفت میشوند
و کور شوم
اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستارهٔ قرمز را
وقتی که خواب نبودم دیده ام
کسی میآید
کسی میآید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست...
#فروغ_فرخزاد
╭─┅═ঈ🍃ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🥀ঈ═┅─╯
بعد از تو
در سایهی هیچ درختی نخواهم ماند
در ابهام سبز جنگل
و در سرخی گل سرخ
کنار رودی از خطوط لوقا
چیزی در من تمام خواهد شد
و تشویش افتادن چشمی با مخمل یا دریاچهها
با من خواهد ماند
کیست در بالکن که با تلخی میگرید؟
و باران هم بند نمیآید
هر روز این لحظه را دارم
که از پوستام تو دور میشوی....
#بیژن_نجدی
و ندایی كه به من میگويد:
گرچه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است
@Poem_sense
#حمید_مصدق
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانهای که با شب میرفت
این فال را برای دلم دید
دیریست
مثل ستارهها چمدانم را
از شوق ماهیان و تنهایی خودم
پر کردهام ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرم صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم
اما
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانهای که با شب میرفت
این فال را برای دلم دید.
@Poem_sense
#شفیعی_کدکنی
.
گم شدم در خود نمیدانم کجا پیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایهای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
زآمدن بس بی نشانم وز شدن بس بی خبر
گوئیا یکدم برآمد کامدم من یا شدم..
#عطار
@Poem_sense
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشهء میخنانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندر منشانه
کاکل همه افشان به سرِ شانه بمیرم
من دُرّ یتیمم، صدفم سینهء درياست
بگذار یتیمانه و دُردانه بمیرم
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش،
تا بی وطن و از از همه بیگانه بمیرم
سرباز جهادم من و از جبههء احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
من بلبلِ عشّاق به دامی نشوم رام
در دامِ تو هم بی طمعِ دانه بمیرم
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم..
#شهریار
@poem_sense
❃ ⃟░⃟ ❃⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═
⊰⃟𖠇 @poem_sense
❃
کاوهی آهنگر میگوید
با نگاهی گویا
با لبانی خاموش:
.. قصر ضحاک هنوز آباد است
تو به ویرانی این کاخ بکوش ..
#حمید_مصدق
در کنارِ رودخانه من فقط هستم
خستهی دردِ تمنا
چشم در راه آفتابم را
چشمِ من اما
لحظهای او را نمییابد..
@Poem_sense
#نیما_یوشیج
عشق
صحرائی سراب است
در پياله نازكی
و شگفتا
غــرقـت میكند.
@Poem_sense
#شمس_لنگرودی
_ابتدا تو را نادیده میگیرند
_بعد به تو میخندند
_سپس با تو میجنگند
و در نهایت تو پیروز میشوی.
@Poem_sense
#مهاتما_گاندی
سوار عشق شو وز ره میندیش
که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند
اگر چه راه ناهموار باشد
#مولانا
@poem_sense
┅─═✿♥✿═─┅
@poem_sense
┅─═✿🌱✿═─┅
همه چیز…
خاطره…
گفتگوها…
بوسه ها…
هم آغوشی پیکرهای دلداده…
همه چیز می گذرد!
ولی تماس ارواحی که
یکدیگر را لمس کرده و
در میان انبوه اشکال زودگذر
یکدیگر را شناخته اند
هرگز زدوده نمی شود…
#رومن_رولان
.
مرا تبار خونیِ گلها ...
به زیستن متعهد کرده است !
@Poem_sense
#زادروز_فروغ_فرخزاد_گرامی🌹
به که بسپارمت ای خاک به بادت ندهند؟
به که بسپارمت ای خانه که ویران نشوی؟
@poem_sense
#حسین_جنتی
📸خانه بروجردی ها در کاشان
╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
باز، روزی نو در راه است
و تو باید که مُسلّح باشی— با عشق، اندیشه، ایمان، شادی …
چارهای نیست عزیز من!
سهم ما از میلیاردها سالْ حیات و حرکت
ذرّهی بسیار ناچیزیست.
این سهم را، چه کسی به تو حق داد
که با خستگی و پیریِ روح
با بلاتکلیفی، با کسالت، دودِلی
به تباهی بکشی؟
باورکُن!
زندگی را، پُر باید کرد
امّا، نه با باطل و بیهوده
نه با دلقکی و مسخرگی
نه با هر چیزِ کِدِر
و کثیف
و نه با هر چیزی که انسانِ شریف
از آن، شرمش میآید.
زندگی را، پُرِ پُر باید کرد: لبریز، و دائماً سرریزکنان:
پُر و خالی.
باور کُن!
از هر حفره که در گوشهکنارِ زندگیمان
پدید آید
رنگِ دلمُردگی و پوچی میریزد—زشت.
بر جمیعِ حرکاتِ من و تو
بر راه رفتن
نگاه کردن
بحث، منطق
و حتّی خندیدنمان.
#نادر_ابراهیمی
آخر اي دوست نخواهي پرسيد
که دل از دوري رويت چه کشيد
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده هاي تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکيد
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روي تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
کي به دادم رسي اي صبح اميد
آخر اين عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهي ديد
دل پر درد فريدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشيد
@Poem_sense
#فريدون_مشيري
هوا دلگير ، درها بسته ،
سرها در گريبان
دستها پنهان ،
نفس ها ابر
دلها خسته و غمگين ،
زمين دلمرده ،
سقف آسمان کوتاه ،
غبارآلوده مهر و ماه ،
زمستان است ...
#مهدی_اخوان_ثالث
@Poem_sense