poem_sense | Unsorted

Telegram-канал poem_sense - شعر و شعور

15484

گزیده ای از ناب ترین اشعار ادبیات ایران و جهان

Subscribe to a channel

شعر و شعور

زمین به ناخن باران‌ها
تن پر آبله می‌خارید
به آسمان نظر افکندم
هنوز یکسره می‌بارید

نسیم ظهر خزان آرام
چو بال مرغ صدا می‌کرد
هوا سرود کلاغان را
به بام شهر رها می‌کرد

به زیر ابر مسین، خورشید
سر از ملال به بالین داشت
زِ نور مفرغی‌اش آفاق
لعاب ظرف سفالین داشت

به کوچه‌ها نظر افکندم:
هنوز کفش کسی جز من
به خاک سینه نمی‌مالید

نسیم کولی سرگردان
کنار کالبد هر برگ
غریب و غمزده می‌نالید

@Poem_sense
#نادر_نادرپور

Читать полностью…

شعر و شعور

ما
فاتحان قلعه‌های فخر تاریخیم
شاهدان شهرهای شوکت هر قرن
ما
یادگار عصمت غمگین اعصاریم
ما
راویان قصه‌های شاد و شیرینیم..

@Poem_sense
#اخوان_ثالث

Читать полностью…

شعر و شعور

نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شكفت
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير
نازلی! سخن بگو
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود
گل داد و
مژده داد: زمستان شكست!
و
رفت....

@Poem_sense
#احمد_شاملو
#الف_بامداد

Читать полностью…

شعر و شعور

💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫
آن پیـک نـامور که رسید از دیــار دوست
آورد حـرز جــان ز خط مشکبـــار دوست

خـوش می‌دهد نشـان جـلال و جمـال یار
خـوش می‌کند حکایت عز و وقـار دوست

دل دادمش به مــژده و خجلت همـی‌برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

#حافظ

Читать полностью…

شعر و شعور

❇️✳️❇️✳️❇️✳️
✳️ @Poem_sense
❇️

ای غره به اینکه دهر فرمانبر توست
وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست

تـرسم که تـو را چاکر خویش پندارند
آن مورچگان که رزقشان پیکـر توست


#خلیل‌‌الله‌_خلیلی

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ🥀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🥀ঈ═┅─╯

در سال صرفه جویی لبخند
پروانه های رنگ پریده
روی لبان ما
پرپر زدند
لبخند ما
به زخم بدل شد
و زخم هایمان
تا استخوان رسید
و بوسه هایمان
پوسید

ما
لبخند استخوانی خود را
در لا به لای زخم نهان کردیم
صد سال آزگار
ماندیم
و زخم های خشک ترک خورده را
در متن لایه های نمک
خواباندیم

اما
در روزهای ریخت و پاشِ لبخند
قصابکان پروار
و کاسبان رسمی پروانه دار
لبخندهای یخ زده ی خویش را
بر پیشخان خود
به تماشا گذاشتند!

#قیصر_امین‌پور

Читать полностью…

شعر و شعور

💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@Poem_sense
🔹
#پند

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتـر ز داغ مهـر نماز، از سر ریـا

نام خـدا نبردن از آن به که زیر لب
بهـر فـریب خلق بگویی خدا خدا ...


#فروغ_فرخزاد

Читать полностью…

شعر و شعور

💫💫⚜⚜💫💫
⚜ @Poem_sense
💫

سخـن غیـر مگــو با مـن معشـــوقه پرست
کز وی و جـام مـی‌ام نیست به کس پروایی

این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت
بر در میکـــده‌ای با دف و نــی ترســـایی

گـــر مسلمـانی از این است که حافظ دارد
آه اگـــر از پـی امـــروز بود فـــــردایی

#حافظ

Читать полностью…

شعر و شعور

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشقِ این خاکِ اگر آلوده یا پاکم

من اینجا تا نفس باقی‌ست می‌مانم
من از اینجا چه می خواهم، نمی‌دانم!

امیدِ روشنایی گر چه در این تیره‌گی‌ها نیست
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه می‌رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دستِ تهی
گل بر می‌افشانم

من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه
چون خورشید
سرود فتح می‌خوانم ...

#فریدون_مشیری
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

برف و شکوفه، در ابدیت، برادرند
روح سپید صبح سر آغاز
در این دو جسم پاک، نهان است
اما، زمان هر دو، یکی نیست
این ، از حضور آن یک، چون دور
مانده است

هرگز شکایتی ز غیابش نمی کند
آری، شکوفه، برف بهاران است
بر گیسوان سبز درختان
برفی که آفتاب در او خیره می شود
اما ز فرط حیرت ، آبش نمی‌کند
باری، اگر شکوفه همان برف است

برف آن شکوفه ای است که از حسرت بهار
در باغ بی فروغ زمستان دمیده است
آنجا که کس به دیدن رنگ سپید او
یک بار هم ، شکوفه خطابش نمی کند
برف و شکوفه ، آیت توحیدند
این هر دو را، ز آفت بیگانگی چه باک ؟
توحید ، در نبرد زمستان و نوبهار
حس برادرانه ی برف و شکوفه است
حس وجود همنفسی پنهان
در انزوای باطنی ماست
حسی که مرگ نیز خرابش نمی‌کند

آه ای برادران
توحید، از دوگانگی آغاز می شود
آری، دوگانگی
یعنی به غیر خویش کسی را شناختن
خود را ز هر که جز او ، بیگانه ساختن
آنگه به او رسیدن ، در جاودانگی

#نادر_نادرپور
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯

تنها در صورتی در لحظه مرگ افسوس خواهم خورد که مرگم، به خاطر عشق نباشد. سالخوردگی به من آموخته است که در نهایت، آن‌چه اهمیت دارد، عواطف و احساسات عمیق عاشقانه است، یعنی آن‌چه در دل رخ می‌دهد.


📖عشق سالهای وبا
#گابریل_گارسیا_مارکز

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ🍀ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯
ای مهربانتر از من با من!
در دستهای تو
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود ؟
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سِحر آب
آواز مهربانی تو با من
در کوچه باغهای محبت
مثل شکوفه های سپید سیب
ایثار سادگی است
افسوس آیا چه کس تو را
از مهربان شدن با من
مایوس می کند؟

#حمید_مصدق

Читать полностью…

شعر و شعور

🕯✨🕯✨🕯✨
✨@Poem_sense
🕯
زاهد به کرم تو را چو ما نشناسد
بیگانه تو را چو آشنا نشناسد

گفتی که گنه کنی به دوزخ برمت
این را به کسی گو که تو را نشناسد!

#ابوسعید_ابوالخیر

Читать полностью…

شعر و شعور

💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷@Poem_sense
🔹

#حکایت

شنیدم که وقتی سحرگاه عید
ز گرمابه آمد برون با‌یزید

یکی طشت خاکسترش بی‌خبر
فرو ریختند از سرایی به سر

همی گفت شولیده دستار و موی
کف دست شکرانه مالان به روی

که ای نفس من در خور آتشم
به خاکستری روی درهم کشم؟

بزرگان نکردند در خود نگاه
خدا بینی از خویشتن بین مخواه

بزرگی به ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست

تواضع سر رفعت افرازدت
تکبر به خاک اندر اندازدت

به گردن فتد سرکش تند خوی
بلندیت باید بلندی مجوی

ز مغرور دنیا ره دین مجوی
خدابینی از خویشتن‌بین مجوی

گرت جاه باید مکن چون خسان
به چشم حقارت نگه در کسان

گمان کی برد مردم هوشمند
که در سرگرانی است قدر بلند؟

از این نامورتر محلی مجوی
که خوانند خلقت پسندیده خوی

نه گر چون تویی بر تو کبر آورد
بزرگش نبینی به چشم خرد؟

تو نیز ار تکبر کنی همچنان
نمایی، که پیشت تکبر کنان

چو استاده‌ای بر مقامی بلند
بر افتاده گر هوشمندی مخند

بسا ایستاده درآمد ز پای
که افتادگانش گرفتند جای

گرفتم که خود هستی از عیب پاک
تعنت مکن بر من عیب‌ناک

یکی حلقهٔ کعبه دارد به دست
یکی در خراباتی افتاده مست

گر آن را بخواند، که نگذاردش؟
وراین را براند، که باز آردش؟

نه مستظهرست آن به اعمال خویش
نه این را در توبه بسته‌ست پیش

#سعدی
#بوستان

Читать полностью…

شعر و شعور

╭─┅═ঈ☘ঈ═┅─╮
@Poem_sense
╰─┅═ঈ🌸ঈ═┅─╯

من خواب دیده‌ام که کسی می‌آید
من خواب یک ستارهٔ قرمز دیده‌ام
و پلک چشمم هی می‌پرد
و کفشهایم هی جفت می‌شوند
و کور شوم
اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستارهٔ قرمز را
وقتی که خواب نبودم دیده ام
کسی می‌آید
کسی می‌آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست...

#فروغ_فرخزاد

Читать полностью…

شعر و شعور

دلم که لاف تجرد زدی، کنون صد شغل

به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد

@Poem_sense
#حافظ

Читать полностью…

شعر و شعور

لنگر درد تو
چون کوه گران کرد مرا!

@Poem_sense
#صائب_تبریزی

Читать полностью…

شعر و شعور

شب تار است
شب بیمار است
از غریوِ دریایِ وحشت زده بیدار است
شب از سایه ها و غریوِ دریا سرشار است
زیباتر شبی برای دوست داشتن.
باچشمان تو مرا به الماس ستاره ها نیازی نیست
با آسمان
بگو...

#شاملو
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

با خیال خشک تا کی سر به یک بالین نهم ؟
دست در آغوش با تصویر کردن مشکل است

@Poem_sense
#صائب_تبریزی

Читать полностью…

شعر و شعور

.
من از میانِ همه شما
منتظر کسی بودم
که نیامـد .. ❢
@Poem_sense
#سید_علی_صالحی

Читать полностью…

شعر و شعور

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
 نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

#سعدی
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

چه نالی ای دل خونین که آن شکوفه خندان
زبان مرغ حزین شکسته بال نداند

#شهریار
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

وزش سرد ظلمتت را
با سوزش حرارت ستارگان گرم نگه دار
و بدان
تنها غریبه این شب تاریک
آن پروانه ایست که با شوق به سمت ماه
در پرواز است
گویی که خواهد رسید
دریغا، جز حسرت در انتظارش نیست
پس به دنبال ماه نباش و به نور شمع اتاق گرم و پر از خاطراتت بسنده کن

#محمدرضا_صالحی
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

زمین از آمدن برف تازه خشنود است

من از شلوغی بسیار رد پا بیزار

#فاضل_نظری
@Poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

عشق من با گل رخسار تو امروزی نیست
دیر سالیست که من بلبل این بستانم

#سعدی
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

#حافظ
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

شب همه بی تو کار من
شِکوه به ماه کردن است ...

@Poem_sense
#شهریار

Читать полностью…

شعر و شعور

عمری گذشت کز نظرم رفتی و هنوز

آواز پای عمر ز گوشم نمی‌رود ...

@Poem_sense
#طالب_آملی

Читать полностью…

شعر و شعور

گل فرستادی مرا ای خوشتر از گل روی تو
گل نباشد در لطافت چون بهشتی خوی تو

#رهی_معیری
@poem_sense

Читать полностью…

شعر و شعور

کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
از نیک و بد زمانه بگسل پیوند

می در کف و زلف دلبری گیر که زود
هم بگذرد و نماند این روزی چند

@Poem_sense
#خیام

Читать полностью…
Subscribe to a channel