⭕️ اولین کانال تلگرام با تمرکز بر آموزش و توانمندسازی مهارت های مدیریت و رهبری کسب و کار و سازمان؛ از مهر 1394 ✅ برای آنکه یک مدیر و رهبر حرفه ای شوید باید نگرشی نو داشته باشید. 🔵 اطلاعات بیشتر https://zil.ink/pmacademy 🗣 ارتباط @consultingadmin
⭕️ مدل مدیریت استراتژیک مک میلان و تامپوئه
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ نقش های مدیریتی در کسب و کار
انجام تمامیکارها به تنهایی تقریبا غیرممکن است. شما باید بر نقشهایی تمرکز کنید که با تواناییهایتان مطابقت دارد. وقتی تجارتی را مدیریت میکنید، دانستن این امر که کدام نقش مناسب شما هستند و کدام نقشها را باید به افراد دیگر واکذار کنید تا سر کنند، اهمیت فراوان دارد.
1️⃣ نظریهپرداز: مسوولیت نظریهپرداز این است که تصویری بزرگ از مقصد تجارتتان ارائه دهد. چه محصولات یا خدماتی را باید خلق کنید؟ افراد موجود در آن بازار دنج شما، چه چیزی میخواهند و نیاز دارند؟ بسیاری از کارآفرینان، نظریهپردازان خوبی هستند و برای انجام نقشهای دیگر در آن تجارت نیاز به کمک دارند.
2️⃣ بازاریاب: برخی افراد، بازاریابان بیطرف هستند، در حالیکه دیگران اینگونه نیستند. بازاریاب مسوول تمام جوانب ایجاد علاقه برای محصول یا خدماتتان است.
3️⃣ فروشنده: یک فروشنده عالی دارای مهارت تعامل با مشتریان و ارائه محصول یا خدماتتان است. فروشنده میتواند ارزیابی کند که کدام محصول یا خدمات به نفع مشتری خواهد بود و به آنها کمک میکند تا بر هر مخالفتی که ممکن است در طی فرآیند خرید داشته باشند، غلبه کنند.
4️⃣ مهندس: مهندسان اطمینان میدهند که تمامیسیستمها و فرآیندها سرجای خود هستند. آنها درک میکنند که چگونه تمامیبخشهای تجارتتان با هم کار میکنند تا جایی که میتوانید کارایی خود را بالا ببرید.
5️⃣ مدیر: وقتی که تجارتتان کارمندان فراوانی دارد، به مدیر نیاز دارید تا اطمینان ایجادکند که آنها بر کار درست متمرکز شدهاند. مدیران، بر فرآیندها و مراحل و سیستمها نظارت دارند تا اطمینان حاصل کنند که همه چیز و همه کس به سمت هدف کلیتان در حال کارکردن هستند.
6️⃣ راهبر: چه کسی آن بیرون هست که اطمینان دهد هرچیزی که میخواهید به دست آورید، در حال انجام است؟ راهبر به تیم انگیزه میدهد، چه در بازاریابی باشد یا در هر بخش دیگری، به سمت چشمانداز شرکت پیش میرود.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای👇
@pmacademy™
⭕️ آیا یک نوع مدیر در همه شرایط بهتر است؟
شاید تصور کنید بهترین مدیران افرادی هستند که چندان درگیر جزئیات کارها نمیشوند و بیشتر بر روی سطوح بالاتر مدیریتی و رهبری آنها تمرکز میکنند. با این حال، اطلاعات به دست آمده از یک تحقیق معتبر، تصویر متفاوتی ارائه میدهد. حضور رهبران در شرکتهای بزرگ و صنایع مهم پررنگتر است، در حالی که مدیران بیشتر در شرکت های کوچکتر و سادهتر فعالیت میکنند. بسیاری از مدیران شرکتهای کوچک بنا بر آمار عملکرد موفقی دارند.
این مشاهدات ما را به سمت فرضیه ای می برد که بر اساس آن تفاوتی که بین عملکرد شرکتها مشاهده میکنیم ناشی از میزان تناسب اندازه سازمان و نوع مدیری است که بر آن مدیریت میکند. برخی شرکت ها نیاز به مدیران میدانی دارند و برخی نیاز به رهبرانی که نگاه کلان و هدفمند دارند. از آنجا که تعداد “مدیران” بسیار بیشتر از “رهبران” است، در برخی موارد مشاهده میکنیم که شرکت های بزرگ یک “مدیر” را برای رهبری خود بر میگزینند که این کار به نتایج منفی منتهی خواهد شد.
در تایید این نظریه الگوهای اطلاعاتی به ما نشان می دهد که در مکان هایی که بازار کار مدیران عامل پر نقصتر است بیشتر مشاهده میکنیم که “مدیران” بیشتری بر جایگاه “رهبران” تکیه میزنند.
مدیرانی که برای سازمان چشم انداز مشخص میکنند، عملکردهای اساسی سازمان را تعریف میکنند و ارتباطات موثری با مدیران برقرار میکنند، در مجموع میتوانند تاثیر معنی داری بر روی عملکرد شرکت بگذارند، به شرط آنکه آن شرکت از مشخصات لازم برای فعالیت چنین مدیری برخوردار باشد. در نتیجه مهمتر از انتخاب یک نوع مدیر بخصوص، در نظر گرفتن مشخصات سازمان و انتخاب مدیر متناسب با آن نوع سازمان است.
منبع: hbr.org
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای👇
@pmacademy™
⭕️ مدل های مدیریت استراتژیک
4️⃣ مدل ویلن و هانگر
یکی دیگر از مدل های مدیریت استراتژیک توسط «ویلن» و «هانگر» (Wheeln & Hunger) در کتاب «مبانی مدیریت استراتژیک» (essentials of strategic management) در سال ۲۰۰۱ مطرح شده است؛ فرآیند مدیریت استراتژیک را شامل چهار مرحله اصلی در نظر میگیرند:
۱٫ ارزیابی محیطی
۲٫ تدوین استراتژی
۳٫ اجرای استراتژی
۴٫ ارزیابی و کنترل
آنها استدلال میکنند که این چهار عنصر با یکدیگر در تعامل هستند. مدیریت سازمان محیط خارجی را به منظور جستوجوی فرصتها و دوری از تهدیدات و محیط داخلی را به منظور بهرهگیری از نقاط قوت و رفع نقاط ضعف پایش میکند. این چهار عامل برای آینده شرکت بسیار مهم هستند و به عوامل استراتژیک (Strategic factors) اشاره دارند که تحت عنوان SWOT شناخته میشوند.
بعد از شناسایی این عوامل استراتژیک، مدیریت تعامل بین آنها را ارزیابی میکند و مأموریت سازمان را تعیین میکند. نخستین گام در تدوین استراتژی ارائه بیانیه مأموریت است که اهداف، استراتژیها و خطمشیهای را تعیین خواهد کرد. اجرای استراتژیها و خطمشیها از طریق برنامهها، بودجهها و رویهها صورت میگیرد. سرانجام ارزیابی عملکرد و بازخور، کنترل فعالیتهای سازمانی را ممکن میسازد.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ کنشگرا باشید
کنشگرایی به این معنا است که همواره به کاری فکر کنید که از دستتان برمیآید و روی آن کنترل دارید. برخلاف رفتار واکنشی که مدام درحال ایرادگرفتن از شرایط بد و تمرکز بر چیزهایی است که بر آنها کنترلی ندارد. در حالت کنشگرا باری از مسئولیت و تلاش بر دوش فرد کنشگر قرار میگیرد. چرا که از خودش میپرسد: بهترین کاری که میتوانم انجام بدهم چیست؟ او نمیگوید: چه قوانین بدی که اجازه نمیدهند من هیچکاری انجام بدهم! بر اثر ایجاد چنین مسئولیت بزرگی است که اکثر افراد، انجام کاری را که دوست دارند، رها میکنند و رفتار کنشگرایانه را انتخاب نمیکنند. کنشگرا بودن بهمعنی پذیرش مسئولیت صددرصد رفتارهای خود است.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ آرتور شوپنهاور فيلسوف معروف می گوید:
«تمام حقايق سه مرحله را طي ميكنند: مرحلهي اول استهزاء و تمسخر است. سپس مرحلهي مخالفت شديد قرار دارد و در پايان، آن حقيقت به عنوان اصل بديهي پذيرفته ميشود»
🔶 مدیرانی كه جرأت انجام كارهاي جدید و غیر معمول را دارند خودشان را براي مقاومت در برابر مخالفتها نيز آماده ميكنند. آنها با جسارت خاصي به عقايد خودشان پايبند ميباشند و با آغوش باز آمادهاند تا مسخره شوند، با آنها مخالفت شود اما می دانند که در نهايت، افكارشان پذيرفته می شود.
🔶 دوری از انتقادات امري بسيار ساده است، كافي است كاري نكنيد، حرفي نزنيد، تابع باشید و هيچ كس نباشيد!
🔶 مدیران موفق ميدانند هنگامی که بر عقاید و ایده های جدیدشان تاکید می ورزند، و از عقاید سنتی فاصله میگیرند، افراد بسیاری که مفاهیم جدید را نمیپذیرند شروع به اعتراض، مسخره و مخالفت می کنند.
تنها مدیرانی كه هيچ كاري نميكنند ميتوانند از انتقادات فرار كنند مطمئناً شما چنين مدیری نيستيد و نبايد باشيد.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای👇
@pmacademy™
⭕️ اصول کلی "تفکر سیستمی" از منظر راسل ایکاف:
۱. مسايل امروز ناشی از راه حلهای ديروز است.
۲. معمولا راه حلهای ساده انگارانه راه به جايی نمی برند.
۳. رفتارها و نتايج خوب مقطعی و زود گذر به دنبال خود نتايج بدی را به بار می آورند.
۴. درمان می تواند از خود مرض بدتر باشد.
۵. سعی و اجبار در رشد سريع تر نتيجه ای معکوس و رشدی کند تر را به بار می آورد.
۹. نشانه های بيماری سيستمها و اسباب و علل اين بيماری ها به لحاظ زمانی و مکانی الزاما نزديک به هم نيستند.
۷. تغييرات کوچک نتايج بزرگی به بار می آورند ولی بايد دانست محدوده عمل اين تغييرات الزاما بديهی نيستند.
۸. از تقسيم يک فيل بزرگ به دو قسمت، دو فيل کوچک پديد نمی آورد.
۹. هرگز نبايد شرايط محيطی را سرزنش کرد.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ فرآیند تغییر
توانایی تغییر بخش مهمی از محیط کسب و کار است. سازمانهایی که میخواهند به تغییرات موفقیتآمیز دست یابند باید بر فرصتها متمرکز شوند و در آغاز جاده تغییر، باید چند پرسش زیر را از خود بپرسند:
- چه چیزی باید بهبود داده شود؟
- چگونه باید بهبود داده شود؟
- چه نتایجی به واسطه بهبود مدنظر است؟
- فرآیند بهبود چگونه باید اجرا شود؟
- پیامدهای بهبود چه مواردی هستند؟
✴️ زمان حاضر
شرایط فعلی را تحلیل کنید. در حال حاضر چه کاری انجام میشود؟ در صورتی که تغییری رخ ندهد نتایج شرایط فعلی چه خواهد بود؟ استانداردها و سنتهای سازمانی چه مواردی هستند؟
✴️ نتایج آینده
نیازها، خواستها و آرزوهایی که دیگران را برای ایجاد تغییر تشویق میکند مشخص کنید. مقصد و آرمان تغییر را شناسایی کنید. از طریق ادراک، شهود و درک روندها، دورنما را ترسیم کنید.
✴️ استراتژی
به جایی که میخواهید باشید، چگونه میرسید؟ چیستی و چگونگی مورد نیاز رسیدن به مقصد را بشناسید. آیا در یک مسیر ثابت حرکت میکنید یا در میانه راه مسیر را تغییر میدهید. بدون درک روشن از نتایج آینده، استراتژی نمیتواند اجرا شود.
✴️ اقدام تغییردهنده
برای اطمینان از اینکه هر قدم یا مرحله از استراتژی اجرا میشود، اقدامات مورد نظر را شناسایی کنید. این اقدامات، اقدامات روزانه اجرای برنامه اصلی هستند. با این اقدامات است که استراتژی موجودیت مییابد و معیار پاسخگویی افراد مشخص میشوند.
✴️ بازنگری
وقتی به مقصد رسیدید آیا میدانید کجا هستید؟ آیا به نتایج مورد نظر دست یافتهاید؟ آنچه را که استراتژی و تغییر برای سازمان به ارمغان آوردهاند اندازهگیری کنید.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای👇
@pmacademy
⭕️ استراتژی اقیانوس آبی توسط اساتید بزرگی همچون دبلیو چان کیم و رِنِه مابورن مطرح شده است.
بر اساس این استراتژی اغلب شرکتها در بخشی از اقیانوس رقابت میکنند که مملوو از رقبا است و این رقابت خونین آن بخش اقیانوس را قرمز کرده است.
⏪همه صنایع عصر حاضر اقیانوسهای قرمز هستند.
استراتژی کارآمد تر از مبارزه با رقبا این است که بازار خودتان را خلق کنید:
💡اقیانوسی آبی پیدا کنید که هیچ رقیبی در آن وجود ندارد.💡
به این منظور،کیم و مابورن ابزار و مفاهیم مختلفی را در کتاب معروف «استراتژی اقیانوس آبی» ارائه میکنند.
عامل اصلی موفقیت و کاربردی بودن این استراتژی نوآوری در ارزش و به معنی توجه همزمان به ایجاد تمایز و کاهش هزینه است، تمایز چیزی است که مشتری دنبال آن است.
↩️ ارزش از نظر مشتری، سودمندی محصول منهای قیمت آن است اما شرکتها به دنبال هزینه کم هستند،از نظر شرکت ها ارزش برابر با قیمت منهای هزینه تولید است.
🔆نوآوری در ارزش به معنی کاهش هزینهها با حذف عوامل معمول رقابت و خلق ارزش با ایجاد عوامل غیرمعمول در رقابت است.
برای مثال،رقبای سنتی شرکت canon، دستگاههای فتوکپی بزرگ و بادوامی به شرکتهای خریدار میفروختند.
👥مدیران شرکت canon، می خواستند بازار و مشتریان خود را تغییر دهند.
پس مدیران canon، تصمیم گرفتند به جای تمرکز بر خریداران شرکتی به افرادی که از این دستگاههای کپی استفاده میکردند یعنی کارمندان اداری توجه کنند.
به سرعت عوامل کلیدی رقابت تغییر کردند و صنعت دستگاههای کپی رومیزی یا همان اقیانوس آبی درخشان متولد شد و توانستند با ساده سازی کار با دستگاهها، استفاده کنندگان اصلی، یعنی کارمندان را به سمت خود بکشند و بهره وری سازمان ها در آن بخش را افزایش دهند.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای👇
@pmacademy
⭕️ مدل های مدیریت استراتژیک
3️⃣ مدل مدیریت استراتژیک پیرس و رابینسون
«پیرس» و «رابینسون» (pearce & robinson) مدیریت استراتژیک را به عنوان مجموعهای از تصمیمات و اقدامات که حاصل تدوین و اجرای برنامهها برای دستیابی به اهداف شرکت است، تعریف میکنند. مدیریت استراتژیک فرآیند جریان اطلاعات از طریق گامهای به هم پیوسته برای دستیابی به یک هدف است.
آنها در کتاب «مدیریت استراتژیک» (strategic management) که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد مدلی دیگر از مدل های مدیریت استراتژیک ارائه کردهاند. آنها عناصر مدل مدیریت استراتژیک را شامل موارد زیر میدانند:
۱٫ تعریف مأموریت شرکت (چرا وجود داریم؟) و در نظر گرفتن مسئولیت اجتماعی (چگونه شرکت میخواهد به توسعه پایدار دست پیدا کند؟)
۲٫ تجزیه و تحلیل محیط درونی و بیرونی که به آن تحلیل محیطی (Environmental analysis) نیز گفته میشود.
۳٫ شناسایی استراتژیهایی که در چارچوب مزیت رقابتی پایدار و بر اساس فعالیتهای زنجیره ارزش و قابلیتهای اثربخش هستند. به این مرحله تحلیل و انتخاب استراتژیک (Strategic analysis and choice) گفته میشود.
۴٫ فهرست کردن اهداف بلند مدت و شناسایی استراتژیهای عمومی
۵٫ هدفگذاری کوتاه مدت، تاکتیکهای وظیفهای و خطمشیهایی که اقدامات را تقویت میکنند
۶٫ ساختاردهی مجدد، مهندسی مجدد و تمرکز مجدد بر سازمان
۷٫ پیگیری استراتژیها در زمان اجرا، کشف مشکلات یا تغییرات و انجام تعدیلات لازم. به این مرحله کنترل استراتژیک (Strategic control) و بهبود مستمر (Continues improvement) گفته میشود.
تدوین و اجرای استراتژی به صورت متوالی و پی در پی هستند و تغییر در هر جزئی از این مدل بر سایر اجزا اثر خواهد گذاشت؛ بنابراین مدل مدیریت استراتژیک برای مدیریت جریان اطلاعات از آغاز فرآیند برنامهریزی تا اجرا و کنترل استراتژی و به منظور دستیابی به اهداف شرکت است.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ راه حل هایی برای اجتناب از به تاخیر انداختن وظایف
تعلل در کارها و به تأخیر انداختن امور ممکن است دلایل مختلف داشته باشد. تا زمانی که علت اصلی آن برایتان روشن نباشد، هر اقدامی برای حل کردن آن، ممکن است وضع را بدتر کند. در این مقاله ما چند مورد از شایعترین علل این مشکل و راهحلهای رفع آنها را بررسی میکنیم:
1️⃣ کاری که پیش روی شما است برایتان سنگین است
راهحل: وظیفهی خود را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنید و بعد روی آنها کارکنید. این کار باعث حرکت شما میشود و مسئولیت شما کمتر رعبانگیز به نظر میرسد.
2️⃣ تعداد وظایفی که به عهده دارید بسیار زیاد است
راهحل: وظایفتان را بهصورت یک فعالیت مفهومی باهم ترکیب کنید و برای این فعالیت یک محدودیت زمانی تعیین کنید.
3️⃣ وظایف شما تکراری و خستهکننده است
راهحل: وظایفتان را به کارهای جداگانه تفکیک کنید. به هر کار یک زمان محدود اختصاص دهید و به چشم یک چالش به آن نگاه کنید که آیا میتوانید در این مدت محدود، این کار را به پایان برسانید؟ هرگاه که در مدتزمان مشخص یا قبل از آن ،کارتان را به پایان رساندید، به خودتان پاداش بدهید.
4️⃣ وظیفهی شما بهقدری مهم است که برایتان دلهرهآور است.
راهحل: با دوستی که به او اعتماد دارید تماس بگیرید. از او بخواهید که کار شما را مرور کند یا مثل یک هیئت داوری آن را مورد بررسی قرار دهد. وقتی میخواهید کارتان را به فرد مورد اعتماد خود تحویل دهید، کمتر احساس خطر میکنید و بنابراین شروع کار برایتان آسانتر میشود. روشنبینی و تائید فرد ناظر همزمان با ارائهی آزمایشی کار شما، به شما اعتمادبهنفس بیشتری میدهد.
5️⃣ مشکل: شما حس میکنید اصلاً تمایلی به کار کردن ندارید.
راهحل: شما دو گزینه پیش روی خود دارید : یا اینکه زمان فعالیت را تغییر دهید و به وقتی موکول کنید که کمی حس بهتری دارید، یا اینکه برای خود انگیزههای کوتاهمدتی ایجاد کنید و در عوض آن به خود پاداش بدهید.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ مدل مدیریت استراتژیک دیوید
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ مدل مدیریت استراتژیک آندروز
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
https://www.instagram.com/p/CEd6CuEht6w/?utm_source=ig_web_copy_link
Читать полностью…⭕️ سبکهای مدیریتی
تحلیلگرانی که درباره مبحث مدیریتی مطالعه میکنند، چند سبک موثر مدیریتی را شناسایی کردهاند. در حقیقت هیچ کدام از سبکها را نمیتوان به عنوان بهترین سبک مدیریتی معرفی کرد و برخی از سبکهای مدیریتی مخصوص به یک فرد یا شخصیت خاص هستند. همچنین میتوانید سبکهای مختلف مدیریتی را انتخاب کنید تا به بهترین الگو برای شرکت خود برسید.
در ادامه ما روی سه سبک مدیریتی مختلف که میتوانند هر مدیری را به یک رهبر اثربخشتر تبدیل کنند، بحث میکنیم.
📌 سبک مدیریتی متقاعدکننده
یک رهبر، زمان زیادی را با اعضای تیم خود سپری میکند. مشارکت با کارکنان به مدیر اجازه میدهد تا به جای دستور دادن یا تقاضای بیش از حد، رغبت مطلوبی را در تیم ایجاد کند. مدیران موثر از کار اعضای تیم خود مطلع هستند و هر روز در زندگی کاریشان حضور دارند.
📌 سبک مدیریتی دموکراتیک
یک مدیر دموکرات تیم خود را دعوت میکند که به صورت مستقیم در تصمیمگیریها شرکت داشته باشند. خطوط باز ارتباطات بین مدیران دموکراتیک و کارکنان به این نوع از مدیران اجازه میدهد تا مهارتها و مزایای هر کارمند را درک کنند. مشارکت باز و تبادل نظرات در بین سطوح مختلف کارمندی به همه اجازه میدهد تا در نتیجه یک تصمیم یا یک پروژه، سهیم باشند.
این سبک مدیریتی هنگامی بیشتر موفق میشود که مدیران فرایندهای تصمیمگیری سازمانیافته و کارآمد را توسعه بدهند. در غیر این صورت، دریافت ورودی از تمام افراد میتواند سبب نامنظمشدن و کند شدن فرایند شود.
📌 مدیریت آزادی مطلق اقتصادی
مدیر آزادی مطلق (عدم مداخله) بیشتر شبیه یک مربی است تا یک مدیر. این مدیرها از کارکنان خود میخواهند تا پا پیش گذاشته و تصمیمگیری کنند. این مسئله به تیم اجازه میدهد تا حس مالکیت در هر خصوص پروژههای مختلف را داشته باشد. مدیر در این سبک فکری در حاشیه میماند و فقط هنگامی که مسائل دچار مشکل شوند ورود کرده و پیشنهاداتی میدهد. در غیر این صورت کار خاصی نمیکند و به کارمندان خود اجازه خلاقیت و فعالیت بر اساس تشخیص و رهبری شخصی را میدهد.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ مدل های مدیریت استراتژیک
5️⃣ مدل مدیریت استراتژیک مک میلان و تامپوئه
«مک میلان» و «تامپوئه» (Macmillan & Tampoe) کتاب «مدیریت استراتژیک: فرآیند، محتوا و اجرا» (Strategic management: process, content, and implementation) را در سال ۲۰۰۱ منتشر کردند. آنها در این کتاب مدلی جدید و متفاوت از مدل های مدیریت استراتژیک ارائه دادند. آنها اجزای مدیریت استراتژیک را در چهار قالب معرفی کردند:
۱٫ زمینه:
استراتژی و مدیریت استراتژیک در یک زمینه (Context) خاص قرار دارند. زمینه برای هر سازمان منحصربهفرد است. زمینه ویژگیهای زیادی دارد و شامل هر دو محیط درون سازمان و محیط بیرون از سازمان است. زمینه مسائلی را که مدیریت استراتژیک با آنها در ارتباط است، تعیین میکند و در نتیجه حوزه مدیریت استراتژیک را برای سازمان مشخص میکند. زمینه دامنهای از مسائل استراتژیک که سازمان باید آنها حل کند، مشخص مینماید؛ بنابراین مدیریت استراتژیک باید شناختی عمیق از زمینه داشته باشد.
۲٫ فرآیند تدوین استراتژی:
فرآیند تدوین استراتژی فرآیندی است که از طریق آن استراتژیهای یک سازمان در طی زمان انتخاب میشوند. این فرآیند همان فرآیند تفکر استراتژیک (Strategic thinking) در سازمان است. فرآیند تدوین استراتژی دارای سه عنصر است:
🔸نیت استراتژی: نیت استراتژیک (Strategic intent) بالاترین هدف یک سازمان است؛
🔸ارزیابی استراتژیک (Strategic evaluation)، ارزیابی کلی زمینه در یک زمان خاص و بررسی اثرات اقدامات آینده سازمان است.
🔸انتخاب استراتژیک شامل تصمیمگیری در مورد موارد زیر است:
۱٫ چه اقداماتی باید انجام شود
۲٫ چگونه باید این اقدامات صورت گیرد.
۳٫ محتوای استراتژی:
محتوای استراتژی شامل استراتژیهای شرکتی، استراتژیهای کسبوکار و استراتژیهای وظیفهای است. استراتژیهای شرکتی به دنبال پاسخ به سؤالات زیر هستند:
۱٫ کجا فعالیت کنیم؟
۲٫ ترکیب مناسب کسبوکارها چه باشد؟
استراتژیهای کسبوکار به دنبال پاسخ به سؤالات زیر هستند:
۱٫ قلمرو فعالیت ما کجا است؟
۲٫ چگونه رقابت کنیم؟
۴٫ اجرای استراتژی:
اجرای استراتژی اغلب به عنوان یک بخش مجزا از فرآیند مدیریت استراتژیک دیده میشود. در این مدل، اجرای استراتژی به عنوان بخشی از مدل مدیریت استراتژیک در نظر گرفته شده است. رهبری و مدیریت برای اجرای موفقیتآمیز استراتژی ضروری هستند. برای اجرای استراتژیهای جدید نیاز است که فرآیندهای کسبوکار، فرهنگ سازمان و ساختار سازمان تغییر پیدا کنند.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ رانکن یکی از پژوهشگران علم ارتباطات در مطالعه ای به این نتیجه رسید که حدود70% از زمان بیداری افراد بشرح ذیل در ارتباطات می گذرد:
🔸گوش دادن 42%
🔸سخن گفتن 32%
🔸خواندن 15%
🔸نوشتن 11%
میتوان گفت گوش دادن اساس ارتباطات بین اشخاص است و اگر به درستی انجام نگیرد ارتباط ناقص خواهد بود و این مهارتی است که اکثر ما در آن احتیاج زیادی به تقویت داریم!
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای👇
@pmacademy™
⭕️ مدل ویلن و هانگر
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ چگونه میتوان از انرژی احساسی کارمندان بهرهبرداری کرد؟
🔸هنگامی که از کارمندان شرکتهای موفق جویا میشویم که چه چیزی آنان را از کار در آن محیط خشنود میسازد، اغلب شگفتزده میشویم که چگونه پاسخهای دریافتی از تمامی افراد یک سازمان، جدا از رده، کارکرد یا گروهشان، یکپارچه و همراستا هستند. این تکیهگاههای فرهنگی برای افراد خارج از این محیط همیشه به سرعت قابل مشاهده نیستند.
🔸ممکن است نیروی محرکه کارمندان یک مرکز درمانی خیریه، این باشد که کار آنان سبب افزایش طول عمر و سلامت بیماران خواهد شد؛ کارکنان یک شرکت معروف ممکن است از کار کردن در یک برند برتر و در سطح جهانی شناخته شده احساس افتخار کنند؛ افراد شاغل در شرکتهای تازه تاسیس شاید ساختار شکنانه بودن شرکت خود را همچون یک نشان افتخار بدانند؛ کارگران یک کارخانه شاید به سهم خود در نقش مولد کارخانه بنازند. این تفاخر، سوخت «انرژی احساسی» را تامین میکند که مفهومی حیاتی هم برای درک ما از فرهنگ سازمانی و هم برای بازدهی حداکثری کارمندان است.
🔸البته امتیازهای بالا در بازدهی حداکثری کارمندان همواره به این معنا نیست که فرهنگ شما پشتیبان راهبردهای شما است یا بهعکس، امتیازهای بازدهی پایین الزاما به این معنا نیست که فرهنگ شما نابسامان است. ضرورتا، پیشرفت فرهنگی مترادف با بهبود بازدهی کارمندان نیست. بیایید نگاهی ژرفتر به چیستی این امر بیندازیم.
🔸انرژی احساسی، فارغ از مشوقهای بیرونی نظیر پاداش یا مزایا، کارمندان را تشویق میکند که ادامه دهند و پیش بروند. منبع تغذیه این انرژی احساسی نقاط قوت بهخصوصی هستند که منشا حس افتخار در داخل یک شرکتند که افراد را به سوی سختکوشی بیشتر در جهت ارتقای سازمان هدایت میکند. احساس غروری که از این دستاورد حاصل میشود خود منبع تامین انرژی احساسی بیشتری خواهد شد که افراد را تشویق میکند برای دستیابی به موفقیتهای افزونتر باز هم بکوشند و به همین شکل این چرخه تکرار میشود.
🔸درباره اینکه چرا احساس افتخار از پول اهمیت بیشتری دارد: جان کاتسن باخ در قدرتِ بزرگترین نیرو محرکه جهان چنین توضیح میدهد که احساس افتخار، یک اوج احساسی است که به دنبال کسب موفقیت پدید میآید. پیشبینی موفقیتهای آتی همچون یک منبع نیرو محرکه ذاتی عمل میکند که اغلب اوقات قدرتمندتر از مشوقهای رسمی و پاداشهاست.
توانایی بهرهوری از این منابع احساس افتخار بهویژه در دورههای دگرگونی و اختلال اهمیت پیدا میکند. در هنگام تلاش برای ایجاد دگرگونیهایی با مقیاس بزرگ، شرکتهایی که تعهد کارمندی بر پایه افتخار، احساسات یا فرهنگ موجود را به عنوان منبعی برای قدرت خود بهکار میبرند تقریبا دو برابر بیش از شرکتهایی که از این منابع استفاده نمیکنند، احتمال دستیابی به دگرگونی پایدار را دارا هستند.
🔸تلاشهای ایجاد دگرگونی میتواند منابع احساس افتخار و در پی آن انرژی احساسی کاری شما را به مخاطره بیندازد. هنگامی که این معیارهای فرهنگی مورد حمله قرار میگیرند، کارمندان دچار بیاعتمادی و تشویش خاطر شده و ممکن است در مقابل تغییرات مقاومت کنند. در این شرایط رفتارهایی ضدتولید پدید میآیند، ازجمله زبانبازی برای پُربازده کردن اهداف و پنهانسازی اطلاعات بهمنظور حمایت از گروههای جداگانه (در درون یک سازمان).
در چنین حالتی دیگر جای تعجب نیست که پس از دو، سه سال، هزینهها کم کم افزایش یافته، سازمانهای مقلد شکل گرفته و شرکت خود را ناگزیر از رفتن زیر بار یک برنامه بازسازی دیگر میبیند.
🔸برای بهرهوری کامل از انرژی احساسی یک سازمان، بایسته است که اهداف آن سازمان با چیزهایی که سبب ایجاد احساس افتخار در افراد از کار کردن در آن مکان میشود، پیوند بخورد.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ شاخصههای مهم تیمهای موفق
📚 برگرفته از کتاب کد فکری نوشته دنیل کویل
بسیاری از ما ممکن است فکر کنیم اگر استعداد چیزی را نداریم، یعنی با آن چیز متولد نشدهایم؛ بنابراین، هرگز نمیتوانیم آن را بهدست آوریم. برخی دیگر از ما فکر میکنیم استعداد معنایی ندارد و همهچیز را میتوان با یادگیری بهدست آورد. واقعیت این است که بیشتر از آنچه فکر میکنیم، حق انتخاب داریم و اغلب حقیقت چیزی بین این دو تفکر است.
در اینجا، این سؤال پیش میآید: آیا همه میتوانند در تیمشان فرهنگی عالی و مؤثر داشته باشند یا به استعداد خاصی نیاز است؟ فرهنگ عالی از کجا میآید؟ چگونه میتوان آن را در گروه خود ایجاد و آن را حفظ کرد؟ چگونه میتوان فرهنگی تیم نیازمند اصلاح را شناسایی و تقویت کرد؟
در تحقیقی بهنام «سیب سالم» که در دانشگاه ساوتولز استرالیا روی گروههای مختلف انجام شد، نتایج نشان داد الگویی مختصر از رفتارهای ظریف بیش از تواناییهای اندازهگیریشدنی نظیر هوش و مهارت و تجربهی افراد اهمیت دارد. در این تحقیقات، فردی بهنام نیک بهعنوان «سیب بد» در هر گروه حضور مییافت و سعی میکرد رفتارهایی چون بیمسئولیتی و از زیر کار دررفتن و رفتار عضوی دلسردکننده و ناامید یا رفتار فردی نادان و مخالف را به گروه تزریق کند. اغلب گروهها تحتتأثیر رفتارهای او قرار میگرفتند، تا اینکه در گروه فردی بهنام جاناتان بهدلیل حضور احساس امنیت در فضای گروه و ارتباط یکپارچهی اعضا، این رفتارها نتوانست خللی ایجاد کند. گروه جاناتان موفق شد؛ اما علت موفقیتش باهوشتر یا ماهرتر بودن اعضایش نبود؛ بلکه عامل اصلی احساس امنیت اعضای گروه بود که جاناتان با الگوهای ظریف رفتاری مثل گوشدادن دقیق، پاسخ گرم، برقراری آرامش و پرسیدن دیدگاههای دیگران بهوجود آورد.
برای موفقیت در کارهای گروهی و تعامل سالم در گروه، مدیران قرار نیست کارهایی را تکرار کنند که معمولا رهبران بزرگ انجام میدهند. نیازی نیست کارهای دیگران را به آنها دیکته کنند یا مسئولیت کارهای آنها را برعهده بگیرند. حتی تشویق و شرح دیدگاهی خاص هم الزامی ندارد و موضوع مهم این است که اعضای گروه ارتباط یکپارچهای با یکدیگر پیدا کنند و هریک از آنها در گروهشان به احساس امنیتی پایدار دست یابند. همچنین، گروه را مثل خانوادهشان تصور کنند و به آن احساس تعلق داشته باشند.
مسئله اینجا است که تا پیش از این تحقیق، محققان فکر میکردند احساس امنیت صرفا حالوهوایی احساسی در گروه است و اهمیت چندانی ندارد؛ اما تحقیقات چیزی برعکس این ماجرا را نشان داد. احساس امنیت بسترساز عاملی است که تفکرات قوی براساس آن شکل میگیرند؛ اما سؤال این است: احساس امنیت از کجا بهوجود میآید؟ پاسخ گروههای بسیار موفق به این سؤال یکسان است. همهی آنها گروهشان را مانند خانوادهی خود میدانند.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ نکات مدیریتی
به تیم خود اعتماد کنید، با کار جمعی موفقیت بیشتری نصیب شما خواهد شد.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy™
⭕️ هنگامی که از مدیران راجع به بی توجهی آنها نسبت به کارمندان پرسیده میشود، سعی در آوردن بهانههایی با استفاده از کلماتی چون “اعتماد”، “استقلال” و “توانمندسازی” میکنند. این دلایل کاملاً بی معنی است. مدیران خوب مدیریت میکنند، صرف نظر از اینکه کارمندان چقدر حرفهای باشند. مدیران باید همواره به کارمندان توجه داشته باشند، به آنها گوش دهند و از آنها بازخورد بگیرند.
مدیریت ممکن است از لحظهای شروع شود، اما در واقع پایانی ندارد. وقتی یک کارمند حرفهای داشته باشید، باید محیطی فراهم آورید که بتواند توانمندیهایش را افزایش دهد. کارمندان حرفهای تر نیاز به بازخورد گرفتن بیشتری دارند و این وظیفهی شماست که این کار را انجام دهید. در غیر این صورت بهترین کارمندانتان تنبل و بی حوصله خواهند شد.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای👇
@pmacademy
⭕️ تاثیر ساعات کاری انعطاف پذیر
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ مدل پیرس و رابینسون
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ شرکت های ضعیف رقبای خود را نادیده میگیرند.
شرکت های متوسط رقبای خود را کپی می کنند.
شرکت های برنده رقبای خود را رهبری می کنند.
"فیلیپ کاتلر" پدر بازاریابی مدرن
@pmacademy
⭕️ مدیریت قدم زدن در سازمان
روشی موثر برای شناخت مسائل و مشکلات سازمان و برقراری ارتباط موثر با کارکنان،
برای قدم زدن در سازمان:
▪️این روش را برای تمامی کارمندان بکار برید.
▪️این کار را هر زمان ممکن بود انجام دهید.
▪️تنها به میان کارمندان بروید.
▪️مدیران زیر دست خود را دور نزنید.
▪️سوال بپرسید.
▪️تماشا کنید و گوش دهید.
▪️اهداف سازمان را به اشتراک بگذارید.
▪️حامل خبرهای خوب باشید.
▪️جذاب باشید.
▪️منتقد نباشید.
▪️موفقیت ها را جستجو کنید.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ مدل های مدیریت استراتژیک
2️⃣ مدل مدیریت استراتژیک دیوید
«دیوید» (David) در کتاب «مدیریت استراتژیک: مفاهیم و موارد» (Strategic management: concepts and cases) که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد، مدل دیگری از مدل های مدیریت استراتژیک ارائه میکند. در مدل ارائه شده توسط وی، مدیریت استراتژیک دارای سه مرحله است:
📌 تدوین استراتژی
📌 اجرای استراتژی
📌ارزیابی استراتژی
تدوین استراتژی شامل توسعه چشمانداز و مأموریت، شناسایی فرصتها و تهدیدات خارجی بیرون از سازمان، تعیین نقاط قوت و ضعف درون سازمان، تنظیم اهداف بلند مدت، ایجاد استراتژیها و انتخاب از بین مجموعهای از استراتژیها است. موضوعات تدوین استراتژی شامل تصمیمگیری در مورد ورود به یک کسب و کار جدید، ترک یک کسبوکار، چگونگی تخصیص منابع، متنوعسازی، ورود به بازارهای بینالمللی، ادغام یا سرمایهگذاری مشترک با سایر شرکتها است.
اجرای استراتژی مستلزم تنظیم اهداف سالانه، ایجاد خطمشیها، انگیزش کارکنان و تخصیص منابع است. اجرای استراتژی شامل توسعه فرهنگ حمایت از استراتژی، ایجاد ساختار سازمانی اثربخش، بودجهبندی، توسعه و استفاده از سیستمهای اطلاعاتی و مرتبط ساختن جبران خدمات کارکنان به اهداف سازمانی است.
ارزیابی استراتژی مرحله نهایی در مدیریت استراتژیک است. ارزیابی استراتژی ابزار اصلی مدیران برای کسب اطلاعات در زمان عملکرد ضعیف یک استراتژی است. همه استراتژیها میتوانند تعدیل شوند زیرا عوامل درونی و بیرونی به صورت مداوم تغییر میکنند. سه فعالیت اساسی در ارزیابی استراتژی عبارتاند از:
۱) بازبینی عوامل درونی و بیرونی که اساس استراتژیهای فعلی هستند؛
۲) اندازهگیری عملکرد
۳) انجام اقدامات اصلاحی.
ارزیابی استراتژی به این علت مورد نیاز است که موفقیت امروز، موفقیت فردا را تضمین نمیکند.
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ مدل های مدیریت استراتژیک
اندیشمندان حوزه مدیریت استراتژیک برای فرآیند مدیریت استراتژیک در سازمان، مدل های مدیریت استراتژیک مختلفی را ارائه دادهاند. آنها تلاش کردهاند که جنبههایی که در فرآیند مدیریت استراتژیک مهم است را شناسایی کنند و آن را در مدل پیشنهادی خود لحاظ کنند. ازاینرو است که تعداد زیادی مدل در عرصه مدیریت و برنامهریزی استراتژیک تحت عنوان مدل های مدیریت استراتژیک در کتابها و مقالات زیادی ارائه شده است و روزبهروز بر تعداد این مدلها افزوده میشود.
1️⃣ مدل مدیریت استراتژیک آندروز
یکی از اولین مدل های مدیریت استراتژیک توسط «آندروز» (Andrews) در سال ۱۹۷۱ ارائه شده است. در این مدل اولیه از مدل های مدیریت استراتژیک روابط مختلفی بین تدوین، استراتژی و اجرای آن وجود دارد. تدوین و اجرای استراتژی بهصورت یکطرفه به استراتژی مرتبط شدهاند؛ اما تدوین و اجرا با یک فِلِش دوطرفه به هم مرتبط شدهاند. این مدل به ما میگوید که آیا بین اهداف سازمان و نتایج حاصل از استراتژی انحرافی وجود دارد یا خیر.
درصورتیکه مقدار نتایج به دست آمده کمتر از اهداف مورد نظر باشد، استراتژیها مجدداً تدوین میشوند. این امر یک فرآیند تکرار شونده را نشان میدهد. بازخور بین مراحل گوناگون بسیار مهم است. ارزشهای شخصی و آمال مدیریت به عنوان منابع تغییر سازمانی در نظر گرفته میشوند؛ بنابراین، استراتژی برای منعکس ساختن روابط پویا بین بخشهای مورد نظر تغییر میکند. در این مدل، اجرای استراتژی بر ساختار و روابط سازمانی، فرآیندها و رفتار و همچنین رهبری اثرگذار است.
❗️ این مطلب ادامه دارد ...
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ مدیریت عملیات خدمات
در دنیای عمل، هر بنگاه و شرکتی یک خروجی دارد که یا محصول یا خدمت است. به طور مثال، یک شرکت مشاوره و یک دانشکده، خدمت را عرضه می کند. به طور کلی هر کاری که در سازمان انجام می شود و به نوعی به خروجی مربوط است، عملیات است. فعالیت های اصلی سازمان، عملیات است. اگر یک سازمان، خدمت آموزش ارائه می دهد، منابع انسانی و دیگر منابعی که دارد، نقش حمایت کننده برای آموزش دارد. عملیات، فلسفه ی وجودی یک بنگاه است.
اگر مواد اولیه برای تولید خرید شود یا نیروی انسانی برای آموزش استخدام شود مربوط به عملیات است. هر آنچه که مربوط به خروجی سازمان است، عملیات است و موارد دیگر مانند منابع انسانی، جزء بخش حمایتی محسوب می شود. امروزه خدمات این قدر گسترده شده اند که کالا با خدمات، باندل bundle می شوند ولی وقتی صحبت از کالا یا خدمت می شود، یک طیفی وجود دارد. اگر یک محصول خریده شود و دیگر فرآیندی مانند تعمیرات بعد از آن نباشد، به طور محض کالا محسوب میشود.
◾️ سیستم های عملیاتی
سیستم عملیاتی ورودی ها را به منظور مهیا کردن خروجی هایی تغییر می دهد که برای مشتری مورد نیاز است. این سیستم، منابع فیزیکی را به خروجی تبدیل می کند، عملکردی که به منظور تسهیل نیازهای مشتری و برطرف کردن آنها می باشد، مثلا، مهیا کردن برخی استفاده ها برای مشتری. در برخی سازمان ها، محصولات، محصولاتی فیزیکی هستند، در حالی که در سایر سازمان ها، به عنوان اقلام خدماتی در نظر گرفته می شوند. سرویس های اتوبوس و تاکسی، خیاطی، بیمارستان و خانه سازی مثال هایی از این سیستم های عملیاتی است. Everett E. Adam & Ronald J. Ebert، سیستم عملیاتی را به عنوان سیستمی از یک سامان تعریف می کند که بخشی از سازمان است که محصولات فیزیکی و خدماتی سازمان را تأمین می کند. Ray Wild سیستم علمیاتی را به عنوان یک سیستم عملیاتی تعریف می کند که پیکربندی آن، از منابع است و با ارائه کالا یا خدمات ترکیب شده است.
◾️ کنترل عملیات سازمان، شامل فرآیندهای زیر است:
۱- فرایند عملیاتی: شامل فرایند های اصلی یعنی تامین، تولید و فروش
۲- فرایند پشتیبانی: فرایندی است که وظیفه آن پشتیبانی فرایند های عملیاتی شامل منابع انسانی، مدیریت اطلاعات، مدیریت دانش و مدیریت سرمایه است.
۳- فرایند مدیریتی: فرایندی که وظیفه آن برنامه ریزی، کنترل استراتژیک کل سیستم، حصول اطمینان از حرکت و روند مطلوب سیستم در جهت منافع ذی نفعان است، و در قالب برنامه ریزی استراتژیک و برنامه ریزی کلان از دستیابی به آن برنامه اطمینان حاصل می نماید.
◾️ ویژگی های متمایز عملیات تولید و خدمات
ویژگی های زیر می تواند برای ایجاد تمایز بین عملیات های تولید و عملیات های خدماتی، در نظر گرفته شود:
۱. طبیعت ملموس یا غیر ملموس مربوط به خروجی
۲. مصارف خروجی ها
۳. طبیعت کاری (شغلی)
۴. میزان ارتباط با مشتری
۵. مشارکت مشتری در تبدیل
۶. اقدامات مربوط به کارایی
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
⭕️ نکاتی برای تبدیلشدن به یک مدیر خوب
روشهای مختلفی برای پیشرفت مهارتهای مدیریتی وجود دارد:
◾️ارتباطات (Communicate): داشتن ارتباط با تیم بسیار مهم است و با این کار میتوان از نیازهای آنها مطلع شد، پیشرفت آنها را بررسی کرد و به آنها در رسیدن به اهداف کمک کرد.
◾️مثبت بودن (Be positive): شما باید یک نمونه خوب برای تیمتان باشید. حین تعامل با تیم، مثبت باشید تا آنها بتوانند ارتباط خوب و راحتی با شما برقرار کنند.
◾️آموزش به هنگام ضرورت (Train when needed): مهارتهای تیم خود را ارزیابی کنید و ببینید که کدام قسمتها نیاز به آموزش و تمرین دارند. آموزش به تیم شما اجازه میدهد تا مهارتهای جدیدی را به دست آورند و موجب رشد شرکت شوند.
◾️همکاری (Collaborate): به عنوان یک مدیر باید بتوانید وظایف را به افراد محول کنید اما میتوانید در رسیدن به اهداف، کنار آنها کار کنید. همکاری با تیم به شما اجازه میدهد تا نقاط لازم برای فعالیت به صورت تکی یا گروهی را شناسایی کرده و به تیم کمک کنید.
◾️تمرین (Practice): شاید بهترین روش برای رسیدن به مهارتهای جدید، تمرین کردن در شرایط واقعی باشد. به دستآوردن مهارتهای شغلی به شما کمک میکند تا از نردبان پیشرفت و ترفیع، بهتر بالا بروید. بهترین نمایش خود را برای تیم انجام دهید، به عنوان یک رهبر عمل کنید و با تیم خود با عدالت رفتار کنید.
منبع: indeed
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy