pegah_saniee | Unsorted

Telegram-канал pegah_saniee - |پگاهِ صنیعی|

10810

- آرام باش، می‌گُذرد. «قلب آبیِ مایل به سفید» - @pegahsaniee_Tb : تَبلیغات

Subscribe to a channel

|پگاهِ صنیعی|

دور از تو با سياهی، شب‌هایِ غم گذشت، اين مُردنی که زندگی‌‌اَش نام داده‌ايم .

#شفیعی_کدکنی

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- به دیدارُم بیو، که رفتنیُم ..

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- شَب از کجا دَرز می‌کند این‌ هَمه یک‌جا ..؟

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

‌همانقدر که نرگس پیام ‌آورِ بهار است،
تو بهار آورِ خیالی، گفته بودم؟

#عباس_معروفی

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- که چقدر عاشقِ این آهنگم .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- ‌مثل سیگارِ نصفه افتادم، در جهانی که پمپِ بنزین بود .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

‏من پَذیرفته‌ام که برای آدم‌های اندک شماری می‌شود حرف زد، برایشان رفیق بود و از سویشان امیدِ رفاقت داشت‏⁧ .

#سیدمحمد_مرکبیان

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

برایت ننوشته بودم اما
میخواستم بدانی کنار ِ حضورت
نمیخواستم چیزی که سپری میشود ، زمان باشد ...💙

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

یک جایی از منظومه‌یِ ترکی حیدر بابا، شهریار از خوشی ها و سرخوشی‌هایِ گذشته‌ی خودش و رفقایش میگوید .
که مثلا فلانی اینجور خُل بازی در می آورد!
و بَهمان کس، آن جور تویِ دسته‌ی محرم "شاه حسین" میگفت!
و آن یکی بیسار جور فیلم بازی می کرد!
بعدش می‌گوید: حالا که ازش حرف می‌زنیم، فقط قِصه و افسانه است انگار ..
بعد، حال و روزش را در پنج کلمه خلاصه می‌کند:
"گئچدی، گئتدی، ایتدی، باتدی، داغیلدی"

یعنی که گذشت، رَفت، گُم شد، تباه شد، از هم پاشید!
فقط پنج کلمه!
کدام شاعر را می شناسید که فقط با پَنج کلمه آدم را ویران کند؟

#حسین_وحدانی

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

-‌ دلش از چیزهایی غمگین می‌شد که به چشمِ هیچ آدمِ دیگری نمی‌آمد‌‌ .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- هر بهاری که آید
یادم آید چه شب‌ها تا سَحر گریه کردم
زان همه بی‌وفایی ..

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- فقط دیوارِ دوری روبه‌رومه ..
مُ از تو با ستاره گفتِ گومه،
بخندُم یا بگریُم یا بمیرُم بگو داروی دلتنگی کدومه ..💙🌿

- آرامشِ شبانه .

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

معنایِ دلتنگی را در زبان‌های مختلف می‌خواندم که رسیدم به «Nostálgico»به زبان اسپانیایی یعنی دلتنگی، اما دلتنگی غریب؛ دلتنگی‌ای که با خودش حسِ غربت می‌آورد .
فکر کن نشسته باشی در خانه و به جای دیدن جای خالی‌اش، خودت را میان خانه‌ات غریب ببینی، شبیهِ مهاجرانی که در خانه‌ی خودشان هم غریب‌اند . انگار او که رفته، وطنت بوده .

#فاطمه_محمدلو

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- صدایم بزن‌ که شاید زمستان من، سر آید ..
مرا زنده کن به تابیدَنی، که تنها ز رویَت برآیم .

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- مَغزم، مغزم درد می‌کند .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- محمدرضا شفیعی کدکنی «تخلص م.سرشک»
(نویسنده، شاعر: ۱۳۱۸)

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

من از همه‌یِ آنچه نداشته‌ام، اِشباع شده‌ام . لبریز شده‌ام . خسته شده‌ام . همه‌ی آنچه نیست، از من دارد سَر می‌رود . آیا کسی حرفِ مرا می‌فهمد؟

#معین_دهاز

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

تمومِ مدت خودمو تو اتاقم حبس می کردم و به صفحه های جاز گوش می دادم اما دلم نمی خواست در مورد این میلِ درونی و عمیقم به تنها بودن با کسی حرف بزنم. اصلا دوست نداشتم این تجربه‌ی غریب رو با کسی شریک بشم . دوست داشتم فقط تو کتاب‌هام و آهنگ‌هام غرق باشم و‌ بَس .

#هاروکی_موراکامی
📚جنوب مرز، غرب خورشید

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- داغِ تو را جنون کنم، دیده زِ اشک خون کنم، با تنِ پاره چون کنم ..
جانِ پدر کجاستی؟

- آرامش به وقتِ پگاه .🌿

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- Like a flower bending in the breeze
Bend with me, sway with ease
When we dance you have a way with me,
Stay with me, sway with me .🤍🌿

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برای آدم‌های اندک شماری می‌شود حَرف زد .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- آرامش شبانه‌ای که نمیتوانم راجع‌بش حرفی بزنم، خودتان گوش کنید .🌿

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- اونجایی که علی مصفا با آرامشِ همیشگیش توی فیلمِ در دنیای تو ساعت چنده؟
میگه:‌ « صبر می‌کنم دیگه . صبر نکنم چیکار کنم؟»

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- چه اَحمقانه زنده‌ام، چه وَحشیانه نیستی .

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

پس زندگی هَمین قدر بود؟
انگشت اشاره‌ای به دوردست؟
برفی که سال‌ها بیاید و نَنشیند؟

#گروس_عبدالملکیان

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- چیزی را که سال‌هایِ بعد میخواهی بفهمی، حالا می‌گویم؛
زندگی شوخی نیست .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- انگار او که رفته، وطنَت بوده .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- صِدایم بزن که بی تو فرو خُفته در سکوتم ..
به بال و پَری نجاتم بده، که من رو به رو با سقوطم .

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

گُلِ من سیارکِ آدم‌ها هیچ‌چیز نداشت،
به جز تنهایی .

#آنتوان_اگزوپری
📚شازده کوچولو

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

درون خود را مانند زخمی بازکرد؛ تمام وجود خود را دید: افکار، افکارِ درباره افکار، افکارِ درباره افکارِ ناشی از افکار .

#ژان_پل_سارتر

@pegah_saniee

Читать полностью…
Subscribe to a channel