parvizamini_ir | Unsorted

Telegram-канал parvizamini_ir - پرویز امینی

3664

دکترای علوم سیاسی (گرایش مسائل ایران) برخی کتاب‌ها: جامعه‌شناسی ۲۲ خرداد تحلیل نظری دولت یازدهم مهار قدرت در مردم‌سالاری دینی جامعه‌شناسی مذاکرات هسته‌ای . . . . . . .

Subscribe to a channel

پرویز امینی

✅✅✅ پرویز امینی: اصلاح‌طلبان در «پایان راه» رادیکالیسم «ایدئولوژیک» و «پراگماتیک» هستند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ وضعیت هاشمی در خبرگان پنجم، شبیه وضعیت او در مجلس ششم است

🔴 پرسش اول در مورد انتخابات خبرگان این است که در این انتخابات چه رخ داده است؟ انتخابات رئیس مجلس خبرگان بازتولید دوقطبی «هاشمی-ضدهاشمی» بود که در انتخابات هفتم اسفند در تقابل هاشمی با مخالفانش (جنتی یزدی و مصباح) صورت پذیرفته بود.

🔴 در انتخابات ۷ اسفند، هاشمی به دو\سوم اهدافش دست پیدا کرد که طی آن، جنابان یزدی و مصباح از راهیابی به مجلس خبرگان بازماندند و در یک\سوم اهدافش ناکام بود که آن راهیابی جناب جنتی به مجلس خبرگان بود. اما در انتخابات رئیس مجلس خبرگان، فضای متفاوتی شکل گرفته است. میزان مخالفت با هاشمی در مجلس خبرگان، ۵۱ رأی آقای جنتی نیست؛ بلکه ۶۴ رأی هست. درواقع ۱۳ رأیی که به جناب شاهرودی داده شد ۱۳ رأیی است به جناب امینی به عنوان نماینده هاشمی داده نشد و ضد هاشمی تفسیر می‌شود. درواقع هاشمی در انتخابات خبرگان، سه\چهارم مخالفت داشت که از این میزان، حدود دو\سوم آن یعنی ۵۱ نفر، دارای مخالفت و ضدیت عمیق با هاشمی هستند. چرا که به برجسته‌ترین و رادیکال‌ترین مخالف هاشمی یعنی جناب جنتی رأی داده‌اند.

🔴 یک واقعیت مهم دیگر این هست که هاشمی در رقابت درونی ریاست خبرگان، بعضا تا دو برابر رقیب رأی داشته است و اکنون بعد از یک دهه، فضای انتخابات خبرگان به شکلی شده است که نزدیک سه\چهارم با او مخالفند یعنی حداکثری‌ترین مخالفت با هاشمی که تا کنون در خبرگان ابراز شده است و جناب جنتی مهم‌ترین مخالف هاشمی، نزدیک دو و نیم برابر او رأی آورده است. از این نظر، هاشمی امتیاز سیاسی خودش خصوصا در تفاوت با خاتمی و احمدی‌نژاد را که نظر نافذ در مناسبات حاکمیت بود، از دست داده است یا تا حد زیادی تضعیف شده است و این برای بازیگری مثل آقای هاشمی امر مهمی است که امتیازش در سیاست‌ورزی، متکی بر موقعیت مناسبش در درون حاکمیت برای پیشبرد امور بوده است.

🔴 چرا پایگاه هاشمی در حاکمیت تضعیف شده و در حال تضعیف شدن است؟ پیش‌تر گفته بودیم که هاشمی از یک روانشناسی‌ اگوسنتریستی (خودمرکزگرایی) برخوردار هست. این روانشناسی اگوسنتریستی هاشمی شرایطی را فراهم کرده بود که مخالفت با حاکمیت به دلیل احساس مرکززدایی‌ای که وی از حاکمیت در قبال خودش داشت، برای او تبدیل به یک اصل شده بود. در مسیر یک دهه بعد از ۸۴، هاشمی موضع اصلی خودش را در مخالفت با حاکمیت و ساختارها و مناسباتی که در حوزه حاکمیت تعریف می‌شدند، قرار داده بود. این روند تدریجی شرایطی را به وجود آورده که او به این نقطه برسد که در مجلس خبرگان به عنوان یک نهاد مهم درون حاکمیتی، در چنین وضعیتی قرار بگیرد که سه\چهارم خبرگان در مقابل او قرار بگیرند. در واقع نتیجه انتخابات خبرگان، نتیجه کیفیت سیاست‌ورزی جناب هاشمی است که در این سال‌ها، دامنه نفوذ او را در مناسبات تصمیم گیری و تصمیم سازی حاکمیت، تضعیف کرده است. الان گفته می‌شود که خبرگان پنجم انقلابی‌تر است و همزمان سه چهارم مخالفت با او، نشان می‌دهد که ضدهاشمی‌تر از گذشته است. انقلابی بودن و ضدهاشمی بودن دو روی یک سکه شده‌اند و این هزینه سنگینی برای سیاست‌ورزی هاشمی است.

🔴 وضعیت هاشمی در خبرگان، شبیه وضعیت او در مجلس ششم هست. با اینکه هاشمی در آن مجلس برگزیده شده بود و جزء اعضای مجلس ششم بود، اما وقتی دید فاقد آن تأثیرگذاری در مجلس ششم خواهد بود، از مجلس کنار کشید. مجلس خبرگان پنجم و انتخابی که به عنوان رئیس انجام داده، نشان داد که هاشمی در مجلس حضور دارد اما فاقد یک فضای مؤثر است البته نمی‌دانم کاری را که در مجلس ششم انجام داد را تکرار خواهد کرد یا نه.

🔴 هاشمی بازیگری پیچیده در عرصه سیاست ایران است اما سیاست از هاشمی پیچیده‌تر است و اقتضائات خود را بر بازیگران سیاسی تحمیل می‌کند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ تحلیل جامع انتخابات در گفت‌و‌گوی فارس با پرویز امینی

🔴 «زیست‌جهان» جامعه ایران به نفع «فردگرایی»، «نگاه این جهانی»، رشد «عقل ابزاری» و «نفع گرایی» درحال تغییر است
🔴 وای به روز جامعه‌ای که راه هنجار تامین نیاز جنسی آن دچار اختلال شود
🔴 برتری «اعتراض» بر رضایت، ساخت اجتماعی ماست
🔴 «دست بالای سیاسی» مدیون «دست بالای اجتماعی» است
🔴 بررسی جامعه‌شناسی اعتراض و سیاست‌ورزی در انتخابات
🔴 انتخابات ۷ اسفند برای روحانی و جریانش دستاوردی نداشت
🔴 انتخاب شعار امنیت و معیشت از سوی اصول‌گرایان اشتباه بود
🔴 عبور اصلاح‌طلبان از اصلاح‌طلبان/ چیزی از هویت اصلاح‌طلبی باقی نماند است

❇️ گزیده‌ای کوتاه از متن ⬇️

🔵 به نظرم برخی ویژگی‌های مدرنیته در جامعه ایران خصوصاً در شهرهای بزرگ مثل تهران که شتاب مدرنیزاسیون در آن بالاست، اجتماعی شده است. مهمترینش «اندیویژوالیزم» است که ترجمه خیلی مبتذلش «فردگرایی» است. فردگرایی اصلاً مفهوم اندیویژوالیزم را نمی‌رساند. حرف اندیویژوالیزم این است که هیچ امری «فراتر» از «من»، «بیرون» از «من» و «مقدم»  بر «من»، وجود ندارد و «من» هستم آن مبنایی که می‌گویم چه چیزی هست و چه چیزی درست است.

🔵 جامعه ایران به دلیل برخورداری از بافت هویتی، تاریخی، اجتماعی و شیعی، به اعتراض بیش از رضایت واکنش مثبت نشان می‌دهد. ما دو نماد داریم یکی امام حسین(ع) و یکی امام زمان(عج). امام حسین(ع) نماینده اعتراض به وضعی است که در آن قرار دارد و امام زمان(عج) نماینده اعتراض به کل تاریخ است و وقتی فردی به نام شیعه تربیت می‌شود در ساختار هویتی‌اش،‌ اعتراض امر نهادینه شده است.

🔵 اینکه آقای روحانی در سن ۶۵ سالگی لازم می‌داند با تی‌شرت و شلوار ورزشی و دمپایی فوتبال تماشا کند، تحمیل امر اجتماعی به امر سیاسی است که می‌گوید اگر می‌خواهید رئیس‌جمهور محبوبی باشید باید چنین کنید. هاشمی در سال ۸۴ دو فیلم بازی می‌کند در حالی که هاشمی معروف به چهره رسمی و مقتدر نظام است چرا این کار را انجام می‌دهد چون امر اجتماعی به او می‌گوید اگر می‌خواهید که به تو رأی دهیم باید اینطور باشید. تغییر در مناسبات احمدی‌نژاد از دولت دهم به بعد مبتنی بر همین توجه به امر اجتماعی است که به او می‌گوید ۱۳ میلیون نفر از تو متنفر است لذا اینبار دولت از اقتصاد به فرهنگ روی می‌آورد.

🔵 اصول‌گرایان باید تفکر خود را تغییر دهند، این تفکر فعلی نوعی تفکر بالا به پایین است ما روحانیت دهه شصت‌مان را به عنوان آخوند اجتماعی می‌شناسیم در حال حاضر چنین روحانیتی کجاست؟ مثلا پیش‌نماز یک مسجد که شخصی روحانی بود، مسجد را به یک نهاد اجتماعی تبدیل می‌کرد اما الان آخوند ما سوار تاکسی سرویس شده و به مسجد می‌آید و نماز می‌خواند و بعد هم می‌رود.

🔵 در تهران جمع‌بندی ۳۰ به هیچ به لحاظ اجتماعی واقعی نیست. فاصله نفر اول اصول‌گرایان با نفر بیستم یعنی دو سوم لیست ۱۵۰ هزار رای و این معادل ۴.۵ درصد آرا است لذا با سیاست‌ورزی می‌توانستیم ۱۰ درصد کار را تغییر دهیم. سهم سیاست‌ورزی احمدی‌نژاد در دو انتخابات ۸۴ و ۸۸ بیش از ده درصد بود.

🔵 افزایش ۴۰ درصدی آرای آقای جنتی بسیار معنادار بود. ایشان در سخت‌ترین شرایط اجتماعی قرار داشت. چرا که به عنوان دبیر شورای نگهبان ۳۰ سال مسئولیت رد و تایید صلاحیت‌ها را برعهده داشته است. خطیب صریح و شفاف نماز جمعه تهران است. بیشترین تبلیغات و تخریب درباره او صورت گرفته است.

🔵 دبیرکل جبهه پایداری که منتقد برجام است، بیش از ابوترابی حامی برجام رأی آورد. آرای جلیلی در تهران (۳۲۰ هزار رای) در انتخابات ریاست جمهوری با ۷ نامزد و بدون ائتلاف، نصف آرای آخرین نفر ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس بود. در مشهد هم نفر اول سخنگوی جبهه پایداری و هر ۵ فرد برگزیده از منتقدان برجامند. کاهش رأی لاریجانی در قم که مدافع تام و تمام برجام است را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ بنابراین تحلیل شکست فهرست اصول‌گرایان به ائتلاف، وجود اعضای جبهه پایداری و انتقاد از برجام، ناموجه است.

🔵 اصلاح‌طلبان بین لاریجانی و عارف درگیر هستند. اگر عارف را قبول کنند آن وقت لاریجانی را از دست می‌دهند در حالی که او هم می‌تواند کار را بهتر انجام دهد و در این صورت از اردوگاه خارج می‌شود اما در این صورت باز هم گفته می‌شود اگر اصلاح‌طلبان انتخابات را برده‌اند پس چرا آخر سر لاریجانی رئیس مجلس می‌شود و این برد چه معنایی دارد و بنابراین احساس تحقیر در اصلاح‌طلبان شکل می‌گیرد. (خبرنگار:) توجیه آنها این است که دربرجام با لاریجانی موضع مشترک دارند؟ (امینی:) اصلاح‌طلبان با جبهه پایداری هم در نفی احمدی نژاد موضع مشترک دارند و معنای این توجیه این است که احتمالا در آینده با جبهه پایداری دراین موضع مشترک ائتلاف خواهند کرد؟!

@parvizamini_ir

❇️ متن کامل گفتگو ⬇️

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950214001486

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ معجزه لابی؟ یا...؟

🔴 نتایج دور اول و دور دوم انتخابات مجلس دهم و نیز برخی بررسی‌ها (www.tabnak.ir/fa/news/584914) نشان می‌دهد که سازوکار انتخابات نتوانسته تکلیف اکثریت مجلس را مشخص کند و آراء بین دو طیف، به شکلی شکننده تقسیم شده است و بیش از آنکه «اکثریت تعیین کننده» داشته باشیم، «اقلیت‌های قوی» در مجلس داریم. فضای متکثر اجتماعی و سیاسی نیز سبب شده است که بخش قابل توجهی از منتخبین نیز خارج از دو طیف سنتی و تحت عنوان نه چندان با مسمای «مستقل‌ها» رأی بیاورند و با توجه به شرایط شکننده در شکل‌گیری اکثریت مجلس، نقش و اهمیت مضاعف پیدا کنند.

🔴 بنابراین تکلیف اکثریت و بالتبع مدیریت مجلس، به احتمال قوی از طریق سازوکار «لابی» انجام خواهد شد. سازوکار لابی نقش مؤثری در شکل دادن به فضای مجلس و اداره مجلس آینده خواهد داشت که البته از این بابت برای لاریجانی یک مزیت و برای امثال عارف یک محدودیت محسوب می‌شود. امثال عارف چندان با «معجزه لابی» در سیاست آشنا نیستند اما لاریجانی خصوصا زمانی که باهنر کنارش بود، نشان داده است که با این زبان در سیاست عمیقا آشناست.

🔴 علاوه بر اینها، مجموعه اصول‌گرایان مجلس نیز دست کم در رقابت بین عارف و لاریجانی برای ریاست مجلس، به لاریجانی کشش پیدا خواهند کرد. همچنین برای جریان دولت و حامیانش ولو اصلاح‌طلبان، نیز ریاست لاریجانی بر عارف به دلیل تفاوت سطح بازیگری بین این دو اولویت دارد. لاریجانی آنچنانی که در مسئله برجام در مجلس نشان داده است، از ظرفیت قابل توجهی برای پیشبرد مسائل ولو چالشی دارد و می‌تواند که در مجلسی که اکثریت اصول‌گرا دارد، خواسته‌های پیچیده‌ای را به شکلی مطلوب به کرسی بنشاند و برای دولت و حامیانش چه چیزی از این مهم‌تر!

🔴 اما مسئله‌ای وجود دارد که در تعیین مناسبات مدیریت مجلس، احتمالا نقش آفرین است. قبول ریاست لاریجانی برای اصلاح‌طلبان تا حدودی تحقیرآمیز است و در حکم انکار هویت اصلاح‌طلبانه آنها به شمار می‌آید و حفظ هویت اصلاح‌طلبانه با این میزان تغییر تا قبول راست‌گراترین گرایش‌ها در مقام مدیریت مجلسی که اصلاح‌طلبان از آن احساس پیروزی برای خود دارند، دشوار خواهد بود. این احساس تحقیر، در کیفیت بسته شدن فهرست انتخاباتی آنها نیز ظهور و بروز داشت. علاوه بر این، به لحاظ فردی نیز عارف با پیروزی در انتخابات مجلس (نفر اول تهران) احساس می‌کند که صلاحیت و توانایی خود را برای حضور سیاسی سطح بالا اثبات کرده است و بنابراین قبول ریاست نفر دوم قم را بر نمی‌تابد. بنابراین اگرچه بازار گمانه‌زنی و تحلیل درباره مدیریت آینده مجلس دهم رونق خواهد داشت اما به نظر می‌رسد بیشتر باید منتظر ماند و دید آیا معجزه لابی کارگر می‌افتد یا...؟
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ داغ سیف (ماقبل سیف و مابعد سیف)

🔴 گزاره جناب ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی که گفته است «عایدی ایران از برجام، تقریبا هیچ بوده است»، در حکم نقطه عطفی در مسئله هسته‌ای در دوران صدارت و حاکمیت دولت یازدهم است به طوری که از «برجام ماقبل سیف» و «برجام مابعد سیف» و «حتی دولت یازدهم ماقبل سیف» و «دولت یازذهم مابعد سیف» می‌توان سخن گفت.

🔴 این اظهارنظر صریح از سوی رئیس کل بانک مرکزی که رئیس‌جمهور در نقد اظهارات رئیس سازمان انرژی اتمی، وی را به عنوان مرجع اصلی مسائل اقتصادی پسابرجام معرفی کرده است، آنچنان تکان دهنده و شوک آور برای خود دولت است که معاون اول رئیس‌جمهور برایش توضیحی ندارد و توضیح این مطلب را به خود سیف ارجاع می‌دهد و بقیه بخش‌های دولت نیز یا مانند رئیس دفتر رئیس‌جمهور توضیحات شاعرانه! می‌دهند یا تلاش می‌کنند در توضیحاتی که می‌دهند به قول معروف شدت فاجعه این اظهارنظر تکان دهنده را تعدیل کنند.

🔴 «نظریه داغ ننگ» یک نظریه در روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی است (گافمن) که خلاصه حرفش این است که کنش اجتماعی برخی افراد در شرایطی که دچار شکاف وضعیت بین آنچه می‌خواهند باشند (دونده دو سرعت) و آنچه هستند (معلول از ناحیه پا) قرار می‌گیرند، بسته به این که دیگران از آن مطلع هستند یا نه، متفاوت است. در موقعیت بی اطلاعی دیگران تأکید بر «احتمال بی اعتباری» است و تلاش کنش‌گر، معطوف به پنهان نگه داشتن داغ (مشکلی که مانع بالفعل شدن خواسته او شده است) است. اما در صورت اطلاع دیگران از داغ او که فرد را در موقعیت «بی اعتباری» قرار می‌دهد، تلاش کنش‌گر، معطوف به «عادی» نشان دادن مسئله است.

🔴 اظهارات سیف بر پیشانی برجام و حامیانش داغ «ناکارآمدی و راست نگویی» زده است و این داغ پنهانی نیست و همه در جریان هستند. پیش از این اظهارنظر تلاش دولت و حامیان برجام، پنهان نگه داشتن نقاط ضعف برجام بود و از آن به «افتاب تابان» تعبیر می‌کردند. اما الان این گزاره کاربرد ندارد و به همین دلیل اظهارات سیف، برجام را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرده است. بعد از این، گزاره‌هایی که این شکاف موقعیت را عادی سازی می‌کنند، مثل هنوز «سه ماه از برجام گذشته نه سی سال»، در کنش کلامی و غیرکلامی برجامی‌ها تکرار خواهد شد و این موضع «مابعد سیف» است.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ دوگانه «روحانی - احمدی‌نژاد»؛ میخ آخر بر تابوت دوگانه «اصول‌گرا - اصلاح‌طلب»

🔴 از چند سال قبل (سال ۹۱) بیان کرده بودم که به دلیل فضای تکثر اجتماعی، دوران دوگانه «اصول‌گرا - اصلاح‌طلب» مانند دوگانه‌ «راست - چپ» نیمه دهه شصت تا نیمه دهه هفتاد و دوگانه «خط امام - ضد خط امام» اواخر دهه پنجاه ( ۵۷) تا نیمه دهه شصت پایان یافته است.

🔴 فضای تکثر و پایان این دوگانه‌گرایی‌ها، چند پیامد دارد که یکی از آنها «گفتمانی شدن رقابت‌ها» است. سه گفتمان «عدالت»، «توسعه» و «آزادی»، کلان گفتمان‌های کشورند که نیروهای سیاسی و بدنه اجتماعی، به ناگزیر خود را در دال‌های یکی از این گفتمان‌ها تعریف می‌کنند.

🔴 دولت یازدهم که مخرج مشترک دو دولت سازندگی و اصلاحات است، دو گفتمان را به صورت مخلوط نمایندگی می‌کند که البته هم وزن نیستند. گفتمان توسعه در مرکز توجهات دولت یازدهم است اما بنا بر شراکت سیاسی با اصلاح‌طلبان و نیز پایگاه اجتماعی که برای خود متصور است، بر دال‌های گفتمان آزادی به طور «حاشیه‌ای» نیز تأکید دارد.

🔴 بنا بر منطق گفتمانی، گفتمان دولت، بیشترین ضدیت و غیریت را با گفتمان عدالت دارد و هر چه در فضای گفتمانی خود پیش برود، بیشتر دال‌های این گفتمان را طرد می‌کند و فضا و شرایط را برای کسانی که این گفتمان را می‌توانند نمایندگی کنند، فراهم می‌کند.

🔴 در بین نیروهای سیاسی بالفعل جامعه، احمدی‌نژاد بیش از دیگران از توانایی نمایندگی گفتمان عدالت برخوردار است. اگرچه این ظرفیت به بکری و سرزندگی انتخابات سال ۸۴ نیست و بخش‌های مهمی از بدنه ایدئولوژیکی این گفتمان همچنان موضع منفی نسبت به احمدی‌نژاد و بازگشت احمدی‌نژاد دارند.

🔴 البته احمدی‌نژاد محدودیت‌های دیگری از جمله مخالفت محیط‌های عام نخبگانی و حتی تردید در امکان کسب اجازه ورود به رقابت‌های انتخاباتی از سوی شورای نگهبان را دارد اما به لحاظ اجتماعی، مؤثرترین آلترناتیو دولت یازدهم و حامیانش (هاشمی، ناطق، خاتمی و...) است و این مؤثرترین آلترناتیو را از دو ویژگی دارد. یکم داشتن بیشترین ظرفیت علی‌رغم برخی محدودیت‌ها برای «نمایندگی گفتمان عدالت» و دوم «توانایی سیاست‌ورزی» که به او اجازه می‌دهد خواسته‌های سیاسی خود را بالفعل کند.

🔴 نگرانی دولت یازدهم از بازتولید احمدی‌نژاد که امروز در سخن رئیس‌جمهور با تأکید بر تکمیل مسکن مهر (امتیاز دولت احمدی‌نژاد که قبلا بارها کوبیده شده بود) بازتاب یافت و حجم وسیع پرداخت منفی نسبت به احمدی‌نژاد در رسانه‌های دولت یازدهم، نشان می‌دهد که آنها نیز پذیرفته‌اند که با یک آلترناتیو جدی روبرویند.

🔴 به هرحال اگر به لحاظ سیاسی هم امکان چنین رقابتی منتفی شود اما به لحاظ اجتماعی این رقابت وجود خواهد داشت و رقابت «احمدی‌نژاد - روحانی» در سال ۹۶، رقابت اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان نیست. بلکه رقابت گفتمان‌هاست (گفتمان عدالت در برابر گفتمان توسعه). نه احمدی‌نژاد نماد و نشانه اصول‌گرایی است و نه روحانی نماد و نشانه اصلاح‌طلبی است. در واقع در رقابت احمدی‌نژاد - روحانی، برای اولین بار اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان، هیچ کدام موضوعیت ندارند و طرف اصلی رقابت نیستند و انتخابات ۹۶ در تغییر روندهای سیاسی و اجتماعی آخرین میخی خواهد بود که بر تابوت دوگانه اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی کوبیده می‌شود.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ گفتگوی پرویز امینی با سالنامه همشهری ماه

🔴 هاشمی سیستمی را برای اداره کشور میپسندد که خودش در مرکز آن باشد
🔴 الگوی توسعه هاشمی - روحانی، با «اقتدارگرایی» سازگار است
🔴 مشکل اساسی سیدحسن خمینی، واقع‌گرایی در سیاست است
🔴 «نگاه بالا به پایین»، عمده‌ترین مشکل اصول‌گرایان در سیاست‌ورزی است
🔴 شعار «معیشت، امنیت، پیشرفت»، شعار کشورهایی مثل افغانستان است

⬅️ گزیده‌ای کوتاه از داخل متن 👇

🔴 آقاي هاشمی دارای يك روانشناسی خودمركزگرايی يا «اگوسنتريست» است. آدم اگوسنتريست با «واقعيت به ما هو واقعيت» كارد ندارد؛ واقعيت، آنچنانی كه او می‌خواهد، مهم است و مسائل را اين گونه می‌فهمد. مثلا در سال ۸۴، اجماع بر اين بود كه آقای احمدی‌نژاد پيروز انتخابات است و برگزار كننده هم دولت آقای خاتمی بود. ولي آقای هاشمی معتقد است كه سال ۸۴ تقلب شده است. چرا كه يك فرد خودمركزگرا نمی‌تواند بپذيرد احمدی‌نژاد او را شكست داده است. در سال ۸۸ هم همين وضعيت مترتب است. اما در سال ۹۲ برغم آنكه برگزار كننده انتخابات همان دولتی است كه آقای هاشمی معتقد به متقلب بودنش است و شورای نگهبان هم كسی است كه صلاحيت ايشان را رد كرده، فاصله رأی آقاي روحانی با حد نصاب لازم هم كمتر از یک درصد است، ولی آقای هاشمی می‌گوید دمموکراتیک‌ترین انتخابات برگزار شده است. چرا كه آنچه او می‌خواسته در اين انتخابات محقق شده است. بنابراین روانشناسی اين فرد كار می‌کند كه سيستم اداره كشور چگونه باشد. بايد سيستم اداره كشور از نظر اين فرد طوری باشد كه او در مركزيت قرار داشته باشد. 

🔴 اينكه آقای هاشمی نقش فعال يك طرفه در اداره سيد حسن دارد را، خيلی قبول ندارم. احساس من اين است كه دو طرف فرصت‌هایی دارند كه اين فرصت‌ها در صحنه سياست مكمل همديگر هستند. اهميت آقای سيدحسن خمينی به سرمايه اجتماعی بيت مرحوم امام (ره) است. يعنی وجاهت، عموميت و فراگيری كه آن سرمايه دارد. بنابراين ظرفیت‌های اجتماعی پايين به بالا برای سياست ايجاد می‌کند. آقای هاشمی ساليان طولانی درست در همين وضعيت، آسيب پذير قرار داشته است. بنابراين سيدحسن می‌تواند اين سرمايه اجتماعی را براي او (هاشمی) بازسازی كند. از آن طرف، مسئله سيدحسن خمينی هم اين است كه موقعيت مناسبی در سياست از بالا به پايين ندارد. يعنی در محیط‌های نخبگانی درون حاكميتی و اطراف حاكميتی، آنقدر وزن، وجاهت او موثر نيست ولی آقای هاشمی اين ويژگی را دارد و او می‌تواند اين خلاء و ظرفيت را پر كند. بنابراين نگاه اين دو نفر به همديگر آن است كه از فرصت‌های يكديگر استفاده كنند.

🔴 سيدحسن بايد مشكل اساسی خود را برطرف كند. مشكل اساسی سيد حسن، مشكل واقع‌گرایی در سياست است. وقتی ايشان در انتخابات خبرگان وارد شد، من از ورودش استقبال كرده و گفتم كه ورود آقای سيدحسن خمينی به انتخابات خبرگان، مثبت است. چرا كه به واقع‌گرایی دوجانبه منجر می‌شود؛ يك واقع‌گرایی برای خود ايشان است. چرا كه ايشان تاكنون حضور مستقيمی در سياست نداشته است و حضورش در سياست، گلخانه‌ای و تحت يك چارچوب، هدايت و كنترل شده در سياست حركت كرده است و سياست به معنای مستقل آن را درك نكرده است. بين آن واقعيت حقيقی و آن واقعيت گلخانه‌ای فاصله زمين تا آسمان است.

🔴 موضع حاكميت نسبت به آقای سيدحسن منفی نيست. بايد انتظارات را واقعی كرد. وقتی كه شورای نگهبان وجود دارد و احراز آقای هاشمی را دچار مشكل می‌کند، بنابراين مسئله شورای نگهبان اين حرف‌ها نيست. اساسا برخی چهره‌هایی در همين مجلس نهم حضور داشتند كه اتفاقا اصولگرا محسوب می‌شدند ولی رد شدند كه آقای رسايی از همه شناخته‌شده‌تر بود. بنابراين نمی‌توان با آن ملاك حرف زد. سيستم يك سری چارچوب‌هایی دارد و فردی كه بخواهد در اين سيستم بازی كند، ‌بايد آن چارچوب‌ها را قبول كند. نمی‌شود هم بازی كند و هم چارچوب‌ها را قبول نداشته باشد كه اين پارادوكس می‌شود.

🔴 بحران مهم اصولگرايان، سیاست‌ورزی است. احمدی‌نژاد كه در شرايط نابرابر سیاست‌ورزی نكرده است. يا هاشمی مقابلش بود كه نمی‌توان گفت نامزد ضعيفی بود يا لاريجانی و قاليباف. بنابراين در انتخابات سال ۸۴ رقبای آقای احمدی‌نژاد ضعيف نبودند. در سال ۸۸ هم رقيب ضعيف نبود. بنابراين اتفاق ديگری نيز می‌توانست براي اصول‌گرایان بيفتد. پس مسئله اصول‌گرایان، سیاست‌ورزی است. مثلا شعاری كه اصول‌گرایان براي انتخابات مجلس دهم انتخاب كردند را مشاهده كنيد؛ «معيشت، امنيت و پيشرفت». معنای اين شعار، چيست؟! شعار يعنی خلاصه اولويت و جهت‌گیری. آیا جهت‌گیری و اولويت اصول‌گرایان امنيت است؟! اين يعنی چه؟! اين شعارها، شعار كشورهایی مانند افغانستان است، شعار غزه است. شعار عراق است كه مسئله‌اش امنیت است. 

✅ متن کامل گفتگو در لینک زیر 👇

http://parvizamini.ir/?pageid=203&&category=news

@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ گفتگوی پرویز امینی با فصلنامه راهبرد ارتباطات؛ «موضوع اهمیت پایگاه اجتماعی اعتراض در ایران برای برندهای سیاسی»

⏪ خلاصه‌ای از داخل متن 👇

🔴 گفتمان‌ها نظام‌هایی از معانی هستند که جهان و روابط ما با جهان را معنادار می‌کنند و همه کنش‌های کلامی و غیرکلامی ما را در برمی‌گیرند، اولویت‌های ما را مشخص می‌کنند و برای ما «دگر» می‌سازند و همانطور که دال‌هایی را فرا می‌خوانند، دال‌های دیگری را طرد می‌کنند. اتفاقا شرایط اجتماعی و سیاسی ما به سمتی است که دوگانه‌های سابق از جمله راست و چپ و اصول‌گرا و اصلاح‌طلب از توضیح واقعیت‌های صحنه ناتوان هستند و صحنه اجتماعی و سیاسی جامعه بر اساس گفتمان‌ها تقسیم‌بندی می‌شود. در مجموع سه گفتمان با دال‌های مشخص وجود دارند که این سه گفتمان عبارتند از: گفتمان عدالت، آزادی و توسعه است. این گفتمان‌ها تا حدود زیادی تثبیت شده و پایگاه‌های اجتماعی و نمادهای مشخصی دارند و در واقع سر و شکل پیدا کرده‌اند.

🔴 «زیست جهان» بخش قابل توجهی از مردم ما در حال تغییر است. جامعه ما در حال تجربه یک‌سری تغییرات پرشتاب از مدرنیزاسیون است. صورت‌بندی جامعه از آموزش تا تغذیه تا رسانه و ... متاثر از فضای مدرن و پدیده‌های پست‌مدرن در حال تغییر است. جاهایی مثل کلان‌شهر تهران که سرعت و گستره مدرنیزاسیون در آن بالاست، تغییر این زیست جهان آشکارتر است. اندیویژوالیسم (فردگرایی مدرن و پست‌مدرن)، نگاه این جهانی(فراموشی مرگ و غفلت از جهان بعد از مرگ)، رشد عقل ابزاری و رشد نفع‌گرایی از مقومات زیست جهان جدید جامعه ما است. در نتیجه طی چند دهه آینده، متناسب با زیست جهان مالوف خود، با آسیب‌هایی از نظر اجتماعی روبه‌رو خواهیم بود که به طور کلی متفاوت از آسیب‌های اجتماعی کنونی مثل فقر، اعتیاد و حاشیه‌نشینی و ... اینهاست و نیز ‌گستردگی بالایی خواهند داشت. سرعت رشد هر طلاق به ازای هر ۲/۸ ازدواج (تهران)، کاهش رغبت و تمایل به ازدواج، افزایش تمایل به زیست مجردی به ویژه در مردان، رشد طلاق‌های توافقی، عدم تمایل به فرزندآوری یا تک‌فرزندی، ظهور پدیده‌ای به نام طلاق‌های عاطفی، ازدواج سفید، خیانت زوجین، جشن طلاق و ...، بحران نقش به ویژه در بخش زنان، بحران در هنجارهای خانوادگی و ... برخی نمودهای کنونی این نوع آسیب‌های اجتماعی است. اینها نتیجه تغییر زیست جهان بخش‌هایی از جامعه است که بیش از دیگران زیر فشار زیست جهان مدرن هستند.

🔴 اینکه پرسیدید بخشی از مردم ما چرا توأمان به دو قطب مخالف یعنی احمدی‌نژاد و خاتمی رأی داده‌اند، نشان می‌دهد که شما احساس یک امر پارادوکسیکال در این باره دارید. به نظرم این مساله، پارادوکسیکال نیست، زیرا در موقعیت‌های مختلف این رأی‌ها داده شده است. فهم این مساله، کلید مهمی در درک جامعه ایران به ما می‌دهد. خاتمی در دوم خرداد، مهم‌ترین مظهر اعتراض به وضع موجود بود و احمدی‌نژاد در سال ۸۴ و ۸۸ نیز مهم‌ترین نماد اعتراض به وضع موجود در زمان خود بود. همچنین شما می‌توانید سوال کنید چرا مردم رأی داده به احمدی‌نژاد، موقعیت تازه‌ای به هاشمی و نیز روحانی در سیاست به عنوان قطب مخالف احمدی‌نژاد در سال ۹۲ دادند؟ چون هاشمی و روحانی به عنوان رادیکال‌ترین منتقدان و مخالفان وضع موجود (پایان دوره احمدی‌نژاد) در جامعه برندسازی شدند. در واقع جامعه ما به ارزش‌ها و نمادهایی که اعتراض را صورت‌بندی می‌کنند، بیش از ارزش‌ها و نمادهایی که توجیه‌گر وضع موجود هستند، تمایل و همراهی نشان می‌دهد. شعار رفاه دولت هاشمی در اعتراض به زندگی کوپنی دوره جنگ، راه خود را به جامعه باز کرد اما همین شعار در پایان دوره هاشمی به بخشی از وضع موجود تبدیل شد و شعار آزادی در دوم خرداد در اعتراض به وضع موجود ترجیح پیدا کرد و نماد ادامه دوره هاشمی (ناطق نوری) طرد شد. در سال ۸۴، شعار آزادی خود به وضع موجود تبدیل شده بود و شعار عدالت، مهم‌ترین نماد اعتراض به وضع موجود بود. در سال ۹۲ شعار عدالت خود به وضع موجود تبدیل شد و شعار توسعه از طریق تغییر در روابط خارجی مظهر و نماد اعتراض به وضع موجود شد و در فضای اجتماعی راه خود را باز کرد. اتفاقا خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی نامزدهایی بودند که روی کاغذ کمتر از رقبا شانس داشتند اما اهمیت پایگاه اجتماعی اعتراض در ایران آنها را بر رقبا برتری داد. 

✅ متن کامل گفتگو در لینک زیر قابل مشاهده است 👇

http://parvizamini.ir/?pageid=202&category=news

@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ میزگرد تحلیل انتخابات ۷ اسفند با حضور عباس عبدی و پرویز امینی

⏪ خلاصه‌ای از داخل متن 👇

🔵 عبدی: بخش قابل توجهی از آراء در انتخاباتی که گذشت سلبی بوده و اصلاح‌طلبان نباید آرای سلبی را تماماً به ‌نفع خودشان مصادره کنند و یا فکر کنند که اخذ این آراء، ناشی از توانایی‌ها و کارآمدی‌های خودشان بوده است / می‌توان گفت که جناح اصلاح‌طلب موقعیتی در اختیار نداشتند تا وضعیت خود را برای گرفتن یک رأی ایجابی بهبود ببخشند ولی در نهایت آنچه من فکر می‌کنم در آینده می‌تواند اثرات منفی برای اصلاح‌طلبان داشته باشد این است که فکر کنند همه این آراء، ایجابی و در تأیید آنها هست در حالی که اگر آراء، کاملاً ایجابی بود، نیازی نبود که آنها تا لحظه آخر با این شدت تبلیغ کنند تا باعث مشارکت بیشتر افراد شوند.

🔴 امینی: همه بازیگران که در انتخابات هفت اسفند شرکت داشتند توأمان از شکست و پیروزی برخوردار بودند که البته مراتب این شکست و پیروزی متفاوت بود / یک وقت انتخابات را از موضع ادراک ذهنی تحلیل می‌کنیم؛ آنوقت اصلاح‌طلبان احساس پیروزی بیشتر و اصول‌گرایان احساس پیروزی کمتری دارند چراکه انتظار اصلاح‌طلبان از آنچه رخ داد، کمتر بود و انتظار اصول‌گرایان هم از آنچه رخ داد، بیشتر بود. درواقع فاصله انتظار با واقعیت، در درک شکست و پیروزی مؤثر بوده است / در این دوره البته اصول‌گرایان در سیاست‌ورزی پیشرفت‌هایی داشتند که برخی از آنها را باید با درجه مهم ارزیابی کرد. مهمترین پیشرفت، اصلاح مبنای عمل سیاسی در این جریان بود که به ‌نوعی به پارادوکس و دعوای صالح و اصلح خاتمه داد و این مسئله در این انتخابات ظهور و بروز چندانی پیدا نکرد / سیاست‌ورزی در جریان اصول‌گرا عمدتاً یک روند «بالا به پایینی» و با ترجیح «حوزه‌های رسمی بر حوزه‌های غیررسمی» است.

🔵 عبدی: به ‌نظر من پروژه اصلی که مملکت ما با آن درگیر است، بازیابی اصول‌گرایان است و تا وقتی این موضوع حل نشود، بعید می‌دانم اتفاق چشمگیری در ایران رخ دهد / وقتی تغییرات اجتماعی رخ می‌دهد، بخشی از آن خارج از اراده ماست و اگر کسی می‌خواهد سیاست‌ورزی کند باید با روندهای اجتناب‌ناپذیر جامعه همسو باشد وگرنه باید کنار برود / اصلاح‌طلبان در تدوین لیست خبرگان نقش جدی نداشتند؛ فقط از لیست هاشمی حمایت کردند / اصلاح‌طلبان همان‌قدر که بتوانند ترکیب مجلس فعلی را تعدیل و بخش‌هایی از اصولگرایان را که از دولت هم حمایت می‌کنند، تقویت کنند، برایشان کفایت می‌کنند / آیا فکر می‌کنید که اصلاح‌طلبان می‌توانستند تصمیم بگیرند که آقای مطهری در لیستشان نباشد؟ به‌ نظر من نمی‌توانستند چنین کنند / وقتی آقای جلالی را که نزدیک به آقای لاریجانی است، در لیست خود می‌گذارند، کسی مخالفت جدی با این کار نمی‌کند و هیچ دلیلی نمی‌بینند که از او حمایت نکنند.

🔴 امینی: شرایط اجتماعی ما همه گفتمان‌هایی را که امکان بسیج اجتماعی دارند، تجربه کرده است و هم دوره توسعه هم آزادی و هم عدالت را دیده است / امکان و استعداد ایجاد یک گفتمان گرم و فراگیر وجود ندارد و اصلاً فضای متکثر اجتماعی هم امکان ایجاد چنین گفتمانی را نمی‌دهد / تجربه تاریخی انتخابات‌های جمهوری اسلامی نشان داده است که رأی سلبی بررأی ایجابی غلبه داشته است و مردم می‌آیند تا بیشتر بگویند چه‌کسی را نمی‌خواهند، نشانه‌هایش هم این است که تاکنون کسانی را انتخاب کرده‌اند که کمتر شناخته شده هستند چنانچه احمدی‌نژاد و خاتمی و روحانی سه نامزدی هستند که شناخته شدگی وفهمیدگی عمیقی از اینها وجود نداشته است / اصلاح‌طلبان طی یک دهه گذشته از موضع مابعد خاتمی وحتی مابعد جمهوری اسلامی، به موضع ماقبل دوم خرداد (هاشمی و روحانی) رسیده‌اند واکنون نیز به موضعی رسیده‌اند که با طیف لاریجانی در یک فهرست قرار گرفته‌اند ومرزهای هویتی خود را کم‌رنگ‌تر کرده‌اند. این نوع شیفت در مناسبات بیشتر با پراگماتیسم رادیکال قابل توجیه است که رگه‌هایی از اپورتونیسم نیز درآن دیده می‌شود، خصوصاً وقتی پای جریانی مثل کارگزاران که نماد این نوع مناسبات سیاسی‌اند نیز درکار باشد.

🔵 عبدی: نتایج این انتخابات نمی‌تواند به خودی خود تعیین کننده انتخابات ۹۶ باشد / اگر احمدی‌نژاد از فیلتر شورای نگهبان رد شود شرایط برای او مطلقاً به‌ را
حتی دفعه گذشته نیست / روحانی باید بتواند درسال ۹۵ کاری جدی همچون بالا بردن رشد اقتصادی، تحرک دراقتصاد، کنترل تورم و مواردی از این دست را دنبال کند.

🔴 امینی: درانتخابات قبل، اصلاح‌طلبان که انتخابات را تحریم کردند، مشارکت ۶۵ درصد بود اما دراین دوره، مشارکت ۶۲ درصد بوده است. تحلیل اجتماعی از انتخابات باید با احتیاط صورت گیرد وگرنه براین اساس می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان تأثیری درمشارکت سیاسی نداشته‌اند.

✅ متن کامل میزگرد 👇

http://www.parvizamini.ir/?pageid=201&category=news

@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ «ابد و یک روز» و درود به شرف اصغر فرهادی (بخش اول)

🔴 اگر بخواهیم درباره فیلم ابد و یک روز احتیاط کنیم می‌توانیم از دو زوایه به آن نگاه و صحبت کنیم. یک بار ابد و یک روز به عنوان بازتاب یک تجربه خاص و حداکثر محدود اجتماعی که داعیه عمومیت ندارد و دیگری ابد و یک روز با مدعای بازتاب واقعیت کلی جامعه امروز ایران است. به دلایلی از جمله ماهیت سینما به عنوان یک نهاد اجتماعی و نیز دسته‌بندی ابد و یک روز در فضای سینمای اجتماعی و فقدان نشانه سینمایی و غیرسینمایی بر منحصر به فرد بودن تجربه ابد و یک روز و نشانه‌هایی مثل خانه مثل مادر مثل نوید و فضای بین الااذهانی مخاطب که فیلم را انعکاس یک تجربه خاص و محدود در جامعه ایران نمی‌فهمد و حتی عنوان فیلم به ابد و یک روز که نشانه‌ای از درک کلی سازندگان فیلم از جامعه ایران امروز است، کار را سخت می‌کند که فیلم را به انعکاس محدود و خاص از یک تجربه یونیک در ایران منحصر کنیم. بنابراین تحلیل فیلم به پیشفرض دوم که فیلم را بازتاب تحلیل سازندگان از کلیت جامعه ایران می‌داند متکی کرده‌ایم.

🔴 «ابد و یک روز» به لحاظ فرم و جمع‌بندی محتوایی، به «جدایی نادر از سیمین» فرهادی با تفاوت‌هایی شبیه است. مثل جدایی، نماهای عمدتا بسته، نور کم نماها و پلان‌ها و سکانس‌ها و جاهایی دوربین روی دست و... است و مثل جدایی این جمع‌بندی را می‌خواهد به مخاطب بدهد که شرایط ایران، شرایطی نیست که انسان با انتخاب خود در آن بماند و اگر مانده است مثل یک زندانی ناگزیر و مجبور است.

🔴 اما تفاوت ابد و یک روز با جدایی در دو چیز است. یکم: شدت اسفناک بودن وضعیتی است که جامعه ایرانی در حال تجربه کردن آن است. در جدایی نادر از سیمین، کارگردان نوعی کمال‌گرایی را تعقیب می‌کند و یک جامعه اخلاقی که به ضرورت نیز، دروغ به عنوان نماد جهان‌شمول اخلاق، در آن گفته نمی‌شود را تمنا می‌کند. اکثر کاراکترها از فرهاد تا راضیه تا شوهر راضیه و معلم و فرزند دختر نادر و سیمین از سطح قابل قبولی از مراعات اخلاقی برخوردارند.

🔴 اما در ابد و یک روز، تقریبا همه کاراکترها دچار نابسامانی و چالش‌های جدی و مردود در مسائل ابتدایی و اولیه زندگی هستند و عناصر محوری مثل برادر بزرگتر و مادر بچه‌ها در وضعیت ماقبل اخلاق یا به نوعی ماقبل انسانیت هستند. برادر بزرگتر، برادر کوچکتر و معتاد و مواد فروش خود را به کمپ ترک اعتیاد برده تا در نبود او اولا مشتری‌هایش را تصاحب کند و ثانیا بتواند با خیال راحت خواهرش را معامله کند. درواقع غیرتی‌ترین کاراکتر ابد و یک روز که مانع ناموس فروشی برادر بزرگتر است، برادر کوچکتر مواد فروش و معتاد است.

🔴 مادر که در نشانه‌شناسی جامعه ایرانی، نشانه همه خوبی‌ها و پاکی‌هاست و برای همه حرمت دارد، در ابد و یک روز خلاصه همه زشتی‌ها و ناپاکی‌هاست. فیلم با این سکانس آغاز می‌شود که فرزندان در حال تمیز کردن خانه مادر هستند که کثافت از سر روی آن می‌بارد. مادر در سیمای یک آشغال جمع کن که همه خانه را با این کار به کثافت کشانده است، تصویر می‌شود و چندش مخاطب را بر می‌انگیزاند. مادر همدست برادر بزرگتر برای معامله دختر است و همدست برادر کوچکتر در فروش مواد مخدر شیشه است.

🔴 مادر خانواده در ابد و یک روز یک شخصیت کاملا نفهم است. این قدر که اعصاب همه از دست او به هم ریخته است و حتی اعتراض سمیه دختر محجوب خانواده را نیز بر می‌انگیزاند. بعضی وقت‌ها البته مادر خانواده نفهم نیست بلکه خود را به نفهمی زده است تا برای پلیدی‌هایش راه توجیه باز کند. در سکانسی درون پراید برادر بزرگتر، مادر در توجیه پنهان کردن مواد مخدر شیشه برادر کوچکتر می‌گوید که من فکر کردم تریاک است! بعد یکی از بچه‌ها به او می‌گوید: مادر! تو چند نسلتون همه تریاکی بودید، بعد فرق شیشه و تریاک را نمی‌دونی؟! مادر خانواده طماع هم هست و به یک اسکناس پانصد تومانی از درآمد بچه‌ها هم نظر دارد.

🔴 ادامه دارد...
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ بادیگارد؛ نبرد پارادایم‌ها (بخش اول)

🔴 حاج حیدر ذبیحی در بادیگارد دست کم از یک جهت با حاج کاظم در آژانس شیشه‌ای مشترک است. مسئله حاج کاظم آژانس این بود که به غیر از همسرش فاطمه، تقریبا هیچ کس با کنش او موافق نبود. آدم‌های درون آژانس، از روشنفکر تا بازاری تا پیرمرد عارف مسلک تا دانشجو تا احمد همرزم سابق تا سلحشور به عنوان نیروی امنیتی تا پسر بزرگش سلمان، عمل او را درک نمی‌کردند و این درک نشدن، او را تنها کرده بود.

🔴 در بادیگارد هم افشار؛ مسئول ارشد و مستقیم ذبیحی، نیروی امنیتی روی ویلچر، دخترش و بعد دامادش و مهندس زرین دانشمند هسته‌ای نیز حاج حیدر را و کنش حاج حیدر را باز به جز همسرش، درک نمی‌کنند و نتیجه این درک ناشدن باز تنهایی حاج حیدر است.

🔴 در آژانس کنش خشونت آمیز و غیرقانونی گروگانگیری حاج کاظم صرفا یک عمل خشونت آمیز و غیرقانونی مثل اقدام‌های مشابه سایر گروگانگیرها که برای رسیدن به خواسته خود مردم را گروگان می‌گیرند، درک و فهمیده می‌شد و در بادیگارد، کنش حاج حیدر در محافظت از شخصیت‌ها، با اقدام مشابه بادیگاردهای حرفه‌ای‌ یکسان تلقی می‌شد که در ازای پولی که به عنوان حقوق می‌گیرند، جان خود را برای محافظت از جان فرد دیگر، به خطر می‌اندازند.

🔴 این شباهت ظاهری دو اقدام باعث شده بود که این دو عمل مثل هم معنا و فهمیده بشود. درحالیکه معنای گروگانگیری حاج کاظم با همه گروگانگیری‌های متعارف و معنای کار حفاظتی حاج حیدر با همه کارهایی که بادیگاردهای حرفه‌ای‌ در دنیا انجام می‌دهند، تفاوت داشت.

🔴 اینکه دو عمل که ظاهر و کالبد واحد داشته باشند، شبیه به هم تلقی بشوند، متکی بر یک پیشفرض پوزیتیویستی است. در پارادایم پوزیتیویستی، واقعیت به فیزیک قابل مشاهده چیزها و کنش‌ها، تقلیل می‌یابد و چیزها و کنش‌هایی که ظهور یک شکل داشته باشند، هم معنی، و ظهور متفاوت چیزها و اقدام‌ها، آنها را از هم متفاوت می‌کند.

🔴 اما در پارادایم غیرپوزیتیویستی، به جای فیزیک چیزها و کنش‌ها، «معنای» آنهاست که درباره شبیه بودن یا متفاوت بودن آنها با یکددیگر حکم می‌کند. به طور مثال در پارادایم پوزیتیویستی، بین عمل انتحاری با کنش استشهادی، تفاوتی نیست چون ظاهر عمل در هر دو یکسان است. اما در پارادایمی که به معنای کنش‌ها توجه دارد، یکی معنای انتحاری می‌گیرد و دیگری معنایش شهادت طلبی است و می‌بینیم که چه فاصله عمیقی بین این دو اقدام ظاهرا مشابه وجود دارد.

🔴 در پارادایم پوزیتیویستی، به کیستی کنش‌گر و اعتقادات و اهدافش از کنش و شرایط و زمینه‌ای که کنش‌گر در آن، دست به اقدام می‌زند، بی‌توجه هستیم و تنها فیزیک عمل و واقعیت است که ملاک ماست و بنابراین تفاوتی بین کنش حاج کاظم با سایر گروگانگیرها و حاج حیدر با سایر کسانی که تحت عنوان بادیگارد از جان شخصیت‌ها محافظت می‌کنند، قائل نمی‌شویم. چون پارادایم پوزیتیویستی به دلایلی، پارادایم غالب در بین مردم است، درک متفاوت از کنش حاج کاظم و حاج حیدر با اقدام‌های مشابه، مشکل است و آنها نتیجتا «تنها» می‌مانند.

🔴 به یک تعبیر حرف اصلی حاتمی‌کیا در آژانس و در بادیگارد با مخاطبش این است که نکند معنای کار حاج کاظم‌ها و حاج حیدرها را با اقدام‌های مشابه یکسان بگیرید. اینها از اساس با هم فرق دارند. و هنر حاتمی‌کیا این است که به مخاطبش که غالبا در همان فضای پوزیتیویستی است، تفهیم کند که ظاهر عمل را ملاک قرار ندهد و به معنای کنش‌ها توجه کند و در این راه موفق است. چون مخاطب، خشونت حاج کاظم را خشونت متعارف نمی‌فهمد و عمل او را نه تنها مقابله با مردم نمی داند و تقبیح نمی‌کند بلکه حاج کاظم به مثابه یک قهرمان است که مخاطب آرزو می‌کند کاش بتواند در شرایط حاج کاظم، حاج کاظم‌وار عمل کند. مخاطب همین احساس را از عمل حاج حیدر در بادیگارد دارد و کار او را با کار حرفه‌ای‌ یک بادیگار یکسان نمی‌داند.

🔴 در سکانس تونل یعنی سکانس پایانی فیلم که باشکوه‌ترین و مؤثرترین سکانس فیلم است، حاج حیدر و همسرش هر دو خود را قربانی حفظ جان مهندس زرین؛ دانشمند هسته‌ای می‌کنند در شرایطی که حاج حیدر از کار تعلیق شده است و به طور رسمی مأموریت اداری و وظیفه‌ای بر دوش او نیست و از او مهم‌تر، بر دوش همسرش نیست.

🔴 اینجاست که مرزها شفاف می‌شود و مخاطب می‌فهمد که «محافظ»، بادیگارد نیست. چون بادیگارد یک مزدور است که بر اساس یک مأموریت اداری یا گرفتن پول، تلاش می‌کند جان افراد را از خطر حفظ کند و این تعریف بر کار حاج حیدر ذبیحی در تونل تطبیق نمی‌کند.

🔴 ادامه دارد...
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ نتایج انتخابات (6) : انتخابات هفت اسفند؛ «کامیابی و ناکامی توأمان» برای «همه بازیگران»

🔴 به نظر می‌رسد زمان برای تحلیل انتخابات را باید به روزهای آینده موکول کرد اما داشتن یک «توصیف» کلان از انتخابات با اعلام نتایج معقول‌تر و شدنی‌تر است.

🔴 انتخابات هفتم اسفند مانند مولودی است که در جهان سیاست ایران پا به عرصه حیات گذاشت و بنابراین نیازمند نام گذاری است. اما نتایج انتخابات به صورتی است که دادن یک نام کلی برای پیروزی بخشی از بازیگران و یا شکست برای سایر بازیگران دشوار است. این وضعیت با دوره‌هایی مثل مجلس ششم که پیروزی اصلاح‌طلبان و شکست راست‌گرایان گرایان نامگذاری شد و یا مجالس هفتم و هشتم و نهم که پیروزی اصول‌گرایان و شکست اصلاح‌طلبان نامگذاری شد، متفاوت است چرا که عموم بازیگران البته با شدت و ضعف متفاوت، دارای کامیابی‌ها و ناکامی‌هایی به صورت توأمان بوده‌اند.

🔴 اصول‌گرایان در تهران در برابر رقبای خود شکست سنگینی خورده‌اند اما در بیشتر حوزه‌های غیر از تهران، از اصلاح‌طلبان پیشی گرفته‌اند. حتی در کلان شهرهایی مثل قم و مشهد و کرج، صاحب پیروزی حداکثری و مطلق مثل تهران برای اصلاح‌طلبان شدند و در بخش‌هایی نیز مثل اصفهان، ۵۰ درصد کرسی‌ها را از آن خود کردند. نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی به شکلی است که هیچ جریانی چهره غالب ندارد یا حداقل، منسوبین به دولت و اصلاحات، چهره غالب در آن ندارند.

🔴 فهرست هاشمی در انتخابات خبرگان تهران وضع بهتری نسبت به رقیب خود دارد اما جامعه مدرسین در کلیت کشور شرایط بهتری از فهرست هاشمی در انتخابات خبرگان داشته است و سهمش در ترکیب نهایی مجلس قوی‌تر است. هاشمی در تحقق برخی اهداف خود در ارتباط با رقبا (روحانی) و مخالفین (یزدی و مصباح) موفق بوده است اما در تحقق یکی از اهداف مهمش یعنی راه پیدا نکردن برجسته‌ترین مخالفش به مجلس خبرگان یعنی جناب جنتی ناموفق بوده است.

🔴 لاریجانی از یک سو در میان منتخبین است و پیروز است اما از سویی دوم شدن در شهر قم به عنوان رئیس مجلس و لیدر یک جریان سیاسی، طعم این پیروزی را تلخ کرده است. بخش‌هایی از هم طیفان وی حتی در تهران و در ائتلاف با اصلاح‌طلبان وارد مجلس شده‌اند و برخی دیگر در سایر نقاط کشور نتوانستند رأی بیاورند. روحانی نیز با این که توانست رأی خوبی برای ورود به مجلس خبرگان بدست بیاورد، اما قرار داشتن در رتبه‌ای پایین‌تر از هاشمی و خصوصا امامی کاشانی، این پیروزی را تضعیف کرده است.

🔴 با این حال، سهم‌ها از شکست و پیروزی یکسان نیست و متفاوت است. هاشمی و جامعه مدرسین در معدل شکست و پیروزی‌هایشان، پیروزی‌هایشان غلبه دارد. اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان میانگین متوسطی در شکست‌ها و پیروزی‌ها دارند و کسی بر دیگری غلبه محسوسی ندارد. اگرچه «احساس» شکست و پیروزی در آنها به سبب نتایج انتخابات تهران، متفاوت است و اصلاح‌طلبان بیشتر احساس پیروزی دارند.

🔴 این انتخابات برای روحانی و جریانش دستاوردی نداشت. نه مجلسی همسو با دولت شکل گرفته است و نه رتبه سوم انتخابات خبرگان برای وی دستاوردی محسوب می‌شود. اما لاریجانی تنها بازیگری است که سهم ناکامی‌هایش از کامیابی‌هایش بیشتر است. البته مزیت لابی در طیف لاریجانی و نیز بدون اکثریت لازم بودن جریانات دیگر در انتخابات، شانس او برای ریاست آینده مجلس، نسبت به دیگران را، افزایش خواهد داد. اگرچه ممکن است محدودیت‌های بیشتری نسبت به مجلس نهم پیدا کند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ نتایج انتخابات (4) : انتخابات مجلس؛ لاریجانی و رأی غیرسیاسی

🔴 انتخابات مجلس شورای اسلامی بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری، انتخاباتی فراگیر نیست بلکه مبتنی بر تقسیمات جغرافیایی و حوزه به حوزه است. در انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران، حدود ۱۷۰ تا ۱۸۰ حوزه انتخاباتی وجود دارد که تنها یک نفر از آن حوزه با رأی مردم می‌تواند وارد مجلس شود.

🔴 این تعداد نماینده منتخب این حوزه‌ها حدود دوسوم ترکیب مجلس ۲۹۰ نفره را تشکیل می‌دهند. در این حوزه‌ها عمدتا معیارهای سیاسی مؤلفه اصلی انتخاب نیستند و ملاک‌های محلی مثل موقعیت اجتماعی نامزد و توانایی‌های او در حل مسائل حوزه انتخابیه و... وزن بیشتری دارند.

🔴 درواقع حدود دوسوم کرسی‌های مجلس را منتخبانی پر می‌کنند که رأی سیاسی آنها کم رنگ است و رأی غیرسیاسی در آنها پررنگ‌تر است. هرچه به سمت حوزه‌های انتخابیه بزرگتر می‌رویم، غلظت رأی سیاسی بیشتر می‌شود. در کلان شهرها خصوصا کلان شهر تهران، غلبه با رأی سیاسی نسبت به رأی غیرسیاسی است.

🔴 درواقع بیش از همه، شهر تهران و در درجه دوم کلان شهرهایی مثل مشهد و تبریز و شیراز و اصفهان و... در انتخابات مجلس ایران، نمایانگر وجوه سیاسی انتخابات است. آراء سیاسی معمولا انعطاف ناپذیرند و منتخبان این نوع از آراء درون پارلمان نیز همان جهت‌گیری‌ها را بازتاب می‌دهند. اما آراء عمدتا غیرسیاسی، انعطاف پذیرند و خصوصا تحت تاثیر «لابی‌های» ذی نفوذان تحول می‌یابند.

🔴 فراکسیون رهروان مجلس نهم که عمدتا نمایندگان شکل دهنده آن از حوزه‌های انتخابیه کوچک‌اند، تحت تأثیر لابی بانفوذ «لاریجانی_باهنر» شکل گرفت و بعد متناسب با جهت‌گیری مثبت لاریجانی درباره دولت و مسئله هسته‌ای، با دولت یازدهم همراه شد. این انعطاف تا حدی پیش رفته است که تعدادی از آنها در فهرست مشترکی با اصلاح‌طلبان در انتخابات دهم حضور دارند.

🔴 لاریجانی ظاهرا فهرستی مستقل در انتخابات ندارد و از مجموعه اصول‌گرایان نیز فاصله گرفته است. اما برآورد او برای به عهده گرفتن مدیریت مجلس آینده، علاوه بر اجماع منتخبین حامی دولت و اصلاحات، به همین حوزه‌های رأی غیرسیاسی و لابی پذیر استوار است. بنابراین آنکه انتخابات را در حوزه‌های سیاسی می‌برد، لزوما مدیریت مجلس آینده را به عهده نخواهد گرفت اگر، در لابی با حوزه‌های غیرسیاسی موفق نباشد.

@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ نتایج انتخابات (2) : هاشمی‌ها–غیرهاشمی‌ها؛ شکاف فعال سیاسی انتخابات

🔴 فضای بعد از انتخابات ۹۲، فضای «بازگشت به جامعه» هاشمی بعد از یک دوره «طرد اجتماعی» بیست ساله او از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۹۲ است که دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ و نیز ۲۲ خرداد ۸۸ از نقاط پیک این طرد شدگی‌اند.

🔴 بنابراین هاشمی فصلی تازه‌ای در سیاست ورزی را از مقطع خرداد ۹۲ آغاز کرده است. در این فضای جدید، هاشمی از نظر اجتماعی با تعلیق شدن ظرفیت‌های منفی‌اش تحت تأثیر ظرفیت‌های منفی بالاتر احمدی‌نژاد، نوعی بازسازی اجتماعی پیدا کرده است و از نظر سیاسی نیز دولتی اداره امور را به عهده دارد که حداقل هاشمی فکر می‌کند او، آن را بر سر کار آورده است و از نظر جهت‌گیری برای اداره کشور نیز جهت‌گیری‌های او را تعقیب می‌کند. بنابراین طبیعی است که هاشمی بخواهد خود را دایر مدار تحولات انتخابات هفتم اسفند یعنی بعد از دو نیم سال از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، بداند.

🔴 ویژگی شخصیتی «خودمرکزگرای» هاشمی نیز انتظار این نوع نقش آفرینی هاشمی را تأیید و تقویت می‌کند. روندهایی که وی در سیاست‌ورزی خود از سال ۹۲ به این سو در پیش گرفته است نیز مؤید همین مسئله است که هاشمی خود را محور اساسی شکل دادن به تحولات انتخاباتی هفتم اسفند چه در سطح خبرگان و چه در سطح مجلس در نظر گرفته است.

🔴 واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی مثل در حاشیه قرار گرفتن جریان اصلاحات نسبت به هاشمی و دولت روحانی سبب شده است که آنها برای شکل دادن به نقطه اصلی نزاع سیاسی، موضوعیت خود را از دست بدهند و میدان را برای هاشمی باز بگذارند. همچنین نوع کنش‌های تقابلی هاشمی با جریان اصول‌گرا و با برخی نهادهای حاکمیتی مثل شورای نگهبان و صداوسیما و... فضایی بوجود آورده است که در عمده مسایل کشور، یک طرف ادعای اصلی، هاشمی باشد.

🔴 هاشمی اکنون محور یکی از دو فهرست اصلی در انتخابات است که در انتخابات خبرگان این مسئله تشدید شده است تا جائیکه کل فهرست به نام «فهرست هاشمی» جا اُفتاده و تثبیت شده است. در قطب مقابل غیرهاشمی‌ها قرار دارند که به دو شکل در برابر هاشمی صف‌بندی کرده‌اند.

🔴 یکی صف مخالفان اوست که خصلت ضدهاشمی در اکثر آنها برجسته است و ترکیبی از همه مجموعه‌های اصول‌گرا را شامل می‌شوند به طوری که جامعه مدرسین به عنوان مجموعه اصلی معرفی کننده خبرگان، وی را از فهرست معرفی شده خود برای تهران کنار گذاشت و غالب بودن فضای ضدهاشمی در پایگاه اجتماعی اصول‌گرایان سبب شده تا در جامعه روحانیت نیز کسی حاضر به پذیرش مسئولیت قرار دادن وی در فهرست تهران آنها نباشد.

🔴 بخش دوم و ضعیف‌تر رقابت با هاشمی را روحانی رئیس‌جمهور شکل می‌دهد. بخشی از این رقابت محصول تلقی‌های متفاوتی است که این دو، از پیروزی انتخابات در سال ۹۲ دارند. هاشمی نقش خود را در پیروزی روحانی نقش درجه اول و بیش از خود روحانی و دیگران می‌داند که در آخرین اظهارات او که گفته است با حمایت او روحانی از ۳ درصد به بالای ۵۰ درصد رسیده است، بازتاب مهمی داشت.

🔴 به طور طبیعی روحانی هم بنا به خصلت شخصیتی‌اش و هم بنا به جایگاهش به عنوان رئیس‌جمهور و نیز موفقیتی که او فکر می‌کند که در مسئله هسته‌ای با برجام بدست آورده است، نمی‌تواند زیر بار ادعای هاشمی برود. سویه دوم شکل دادن این رقابت، انتظار متفاوتی است که این دو برای نقش آفرینی سیاسی و نیز مدیریت کشور برای خود قائلند.

🔴 هاشمی میخواهد در جایگاه فراتر قرار داشته باشد و روحانی نیز نمی‌خواهد در جایگاهی فروتر از هاشمی به لحاظ سیاسی و مدیریتی قرار بگیرد و این مسئله را تحقیر خود می‌داند. بنابراین انتخابات خبرگان که با نامزدی هر دو از حوزه انتخابیه تهران توأم است، ظرف رقابت این دو برای تعیین تکلیف کردن اجتماعی و سیاسی این دو مسئله است که در آینده روابط آنها بعد از انتخابات نیز موثر خواهد بود.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ شکاف با «مردم» و «واقعیت»؛ محدودیت‌های شعار اصلاح‌طلبان

🔵 «شعار»، وجه نمادی و در حکم «برند» یک مجموعه سیاسی و نامزد انتخاباتی است که در حداقل‌ترین کلمات، معرف «جهت‌گیری و اولویت‌های» آنهاست. شعار «ائتلاف ۹۲؛ گام دوم» به عنوان شعار مجموعه‌ای از نامزدهای اصلاح‌طلب و حامی دولت در انتخابات پیش رو، علی‌رغم اینکه سرجمع از شعار «معیشت، امنیت و پیشرفت» جریان رقیب پخته‌تر به نظر می‌رسد، اما با محدودیت‌هایی مواجه است که ضریب نفوذ و اثر اجتماعی آن را محدود می‌کند.

🔵 این شعار بر تداعی جهت‌گیری‌ها و اولویت‌های جریان و نامزد پیروز انتخابات سال ۹۲ (نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان) متکی است و انتخابات هفتم اسفند را به عنوان گام دوم آن پیروزی هدف گذاری کرده است.

🔴 محدودیت اول

🔵 اولین محدودیت این شعار، تداعی اجتماعی محدود همین معنا از شعار برای توده عمومی مردم است. به غیر جریان‌های نخبگانی و کسانی که سیاست مشغله روزمره آنها چه در رسانه‌ها و چه در محیط سیاسی است، بعید است قاطبه عمومی مردم که عمدتا دلمشغول زندگی جاری و دغدغه‌های آن هستند، بتوانند چنین تداعی از شعار برای خود ایجاد کنند. مگر اینکه شعار، یک پیوست توضیحی داشته باشد تا مخاطب را به این معنا برساند. که خوب چنین کاری اگر ممکن باشد ضد فلسفه انتخاب شعار است. چرا که در این صورت شعار کارکرد نمادین خود را از دست داده است. شعار با این هدف اساسا انتخاب می‌شود که آن توضیحات در حداقل کلمات نمادسازی شود و بنابراین اگر برای فهم شعار به پیوست توضیحی نیاز باشد فلسفه شعار انتخاب کردن منتفی شده است.

🔴 محدودیت دوم

🔵 محدودیت دوم این شعار مربوط به شکافی است که با واقعیت دارد. واقعیت این است که دولت یازدهم به عنوان محصول ائتلاف انتخابات ۹۲ با ریزش‌هایی در این دو سال و نیم مواجه بوده است که از نظر اجتماعی عدد قابل توجهی است. این شعار ولو ادراک بشود، از همان نقطه اول، صف ناراضیان از دولت و ریزش‌هایی که در اثر نارضایتی از عملکرد دولت در رأی دهندگان به روحانی پدید آمده است را از این جریان جدا خواهد کرد.

🔵 واقعیت مهم دیگر این است که در صحنه اولویت‌های مردم در این ۹۰۰ روز بعد از استقرار دولت یازدهم، تغییراتی بوجود آمده است که این شعار نمی‌تواند آن را بازتاب بدهد. مثلا شدت «رکود» در کشور که به عنوان «ام المسایل» کشور، اجتماعی شده است، در سال ۹۲ این میزان موضوعیت نداشت یا مسئله آلودگی هوا در شهرهایی مثل تهران یک اولویت اساسی است که شعار «ائتلاف ۹۲؛ گام دوم» نمی‌تواند آن را پوشش دهد. استفاده از شعار «رونق اقتصادی» در برنامه تبلیغاتی برخی نامزدهای این جریان، مؤید شکاف این شعار با واقعیت است که آنها برای پر کردن این خلاء به آن روی آورده اند.

🔵 در واقع شعار «ائتلاف ۹۲؛ گام دوم»، شبیه هلی کوپتری است که همه چیزش ظاهرا درست است و تنها یک مشکل دارد و آن هم این است که پرواز نمی‌کند! چون شعاری که از لحاظ اجتماعی «دشوار فهم» و از نظر «تناسب با واقعیت»، پرچالش باشد، هر کاری ازش بر بیاید، انتظارات شعار را برآورده نمی‌کند.

🔵 شکاف با توده عمومی مردم و نیز شکاف با واقعیت در مجموعه اصلاح‌طلبان به انتخاب این شعار محدود نیست بلکه با شدت و ضعف، وجه زیرساختی در این جریان دارد که البته طی یک دهه گذشته تلاش‌هایی برای ترمیم آن صورت گرفته است. اما عمق مسئله در حدی هست که بعید است در کوتاه مدت تغییری در این زیرساخت صورت گیرد.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
🔴🔴🔴 پیروزی «معجزه لابی» و ۸ شکست در انتخابات هیأت رئیسه مجلس

✅ پیروزی «معجزه لابی»

🔵 بنده قبلا درباره مدیریت مجلس گفته بودم چون جریان‌ها نتوانسته‌اند اکثریت را بسازند، مدیریت مجلس نیز با لابی شکل خواهد گرفت وترکیب هیأت رئیسه نشان داد که سازوکار لابی چه معجزه‌ای می‌تواند درسیاست بکند. فاصله ۷۰ رأی بین لاریجانی به عنوان نفر دوم قم با عارف به عنوان نفر اول تهران، با حدود ۱۰ برابر اختلاف رأی بین این دو، نشان داد انتخابات در شکل‌دهی هیأت رئیسه مجلس موثر نبوده و «لابی» درتعیین ریاست اثر گذاشته است. بنابراین پیروزی بزرگ روز 9 خرداد، پیروزی لابی در امر سیاست بود.

❌ شکست «بازیگری تاکتیکی»

🔵 شکست اول «شکست بازیگری تاکتیکی درسیاست دربرابر سیاست‌ورزی راهبری و استراتژیک» بود. امروز روز شکست لاریجانی هم محسوب می‌شود؛ چراکه او یک بازیگر تاکتیکی است که عقبه ایدئولوژیک وسیاسی خود درحوزه سیاسی و اجتماعی را رها کرده بود. پیش‌تر درتحلیلی گفته بودم، لاریجانی «قهرمان تاکتیک و مغلوب استراتژیک» است چراکه در مسیر سیاست‌ورزی، عقبه ایدئولوژیک خود را ترک کرده بود که ارزش راهبردی برای هربازیگری درسیاست دارد. اما امروز جناب لاریجانی با حمایت و رأی همان آنها رئیس مجلس شد.

❌ شکست «فرصت‌طلبی»

🔵 جریان اصلاح‌طلبی درتغییر رویه‌های خود بویژه بعد از سال ۸۴ از خیلی از شعارهای خود عدول کرد. شعار عبور از حاکمیت و عبور از خاتمی، ابتدا به بازگشت به سوی خاتمی، سپس بازگشت به هاشمی، موسوی و حتی روحانی تبدیل شد و در انتخابات اخیر به بازگشت به لاریجانی رسید. طوری که لاریجانی به عنوان نماینده راست‌گراترین گروه‌های سیاسی و بخشی از همراهانش در لیست اصلاح‌طلبان حضور داشت. بنابراین اصلاح‌طلبی تحت تأثیر «اپورتونیسم» و قدرت‌طلبی صرف بی معنا شده بود. اما این مسیر قابل تداوم نبود و به شورش بدنه و بازیگرانی مثل عارف که در این فرصت‌طلبی قربانی می‌شدند انجامید و ناکام ماند. اصلاح‌طلبان انتظار داشتند در این فضای فرصت‌طلبی، عارف انصراف بدهد اما به خاطر فشار افکار عمومی این کار را نکرد.

❌ شکست «ادراک»

🔵 پس از نتیجه انتخابات هفتم اسفند، اصلاح‌طلبان احساس پیروزی و اصول‌گرایان احساس انفعال داشتند؛ اما مسیری که امروز در انتخابات هیأت رئیسه مجلس طی شد، اصلاح‌طلبان را در موضع «احساس شکست» قرار داد و از این رو پیروزی ادراکی تبدیل به شکست ادراکی شد. کسانی که تا پیش از این می‌گفتند ما پیروز انتخابات هستیم، از ۱۲ نفر هیأت رئیسه دیدند که ۹ نفر از جریان رقیب رأی آورد. خصوصا بعد از نتایج انتخابات رئیس مجلس خبرگان که با مخالفت سه چهارم اعضای خبرگان (۶۴ نفر) با هاشمی توام بود، احساس شکست مضاعف در این بدنه اجتماعی رقم خورد که سرخوردگی و بی اعتمادی از پیامدهای آن است.

❌ شکست «تحلیل‌ها»

🔵 شکست تحلیل‌های غیرواقع‌بینانه و سیاست‌زده از مصدایق شکست‌های امروز است. چراکه جریان اصلاح‌طلب تا امروز از پیروزی خود سخن می‌گفتند، اما فاصله ۷۰ رأی بین لاریجانی و عارف نشان داد اگر آنها پیروز انتخابات بودند، چنین نتیجه‌ای نباید شکل می‌گرفت.

❌ شکست «مبناگرایی خام»

🔵 برخی در سیاست آنچنان روی مبناها تأکید می‌کنند که از نتیجه و عمل سیاسی صرف‌نظر می‌کنند و این دامنه عملشان را محدود می‌کند و زمانی که به واقعیت رجوع می‌شود ما شاهد نوعی از مبناگرایی خام هستیم که مصداق این امر، مرزبندی ضخیم اصولگرایان با لاریجانی و قالیباف پیش از این، و حمایت از لاریجانی در انتخابات هیأت رئیسه و پذیرفتن اوست.

❌ شکست «نمادگرایی»

🔵 شکست دیگر، «شکست نمادگرایی در سیاست‌ورزی» بود که نماد آن نیز خاتمی است. این مسئله نشان داد سیاست محدود به سیاست‌ورزی نمادین نیست که آقای خاتمی گفت «تکرار می‌کنم به هر دو لیست رأی بدهید». فکر کردند پیروز انتخابات شده‌اند اما الان هم در خبرگان و هم در مجلس ریاست به گونه‌ای رقم خورده که نتیجه دلخواه آنها به دست نیامده است.

❌ شکست «نابلدی»

🔵 نماد شکست «نابلدی» در انتخابات امروز، آقای عارف است؛ چراکه شما نمی‌توانید با ادعا و پروپاگاندا پیروز میدان عمل باشید و سیاست یک امر کاملاً حرفه‌ای است و از این رو ما دیدیم که نفر دوم شهرستان قم با فاصله ۷۰ رأی و با غلبه بر نفر اول تهران، رئیس مجلس شد.

❌ شکست «دو قطبی»

🔵 فضای هیأت رئیسه نشان داد حضور افراد مستقل در مجلس آن قدر جدی است که آنها را در بالا و پایین آوردن موقعیت اقلیت‌های بزرگ اما شکننده دو طیف سیاسی نقش آفرین کند. از این رو ما دیدیم همزمان لاریجانی با ۱۷۳ رأی رئیس مجلس شد و مطهری رأی نیاورد، اما پزشکیان با ۱۵۴ رأی در ترکیب هیأت رئیسه قرار گرفت. بنابراین رأی مستقل‌ها در مجلس دهم سرایت کرده و ما شاهد شکست تحلیل‌هایی هستیم که سعی داشتند فضای جامعه را دوقطبی کرده و به تکثر بی‌توجه باشند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

✅ پرویز امینی در برنامه زاویه:
🔴 متفکر تأسیسی نداشتیم؛ اطلاق «متفکر» به امثال بازرگان و شریعتی و سروش و... از روی تسامح است.
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ از صراحت تا ریاکاری و از مطایبه تا فاجعه

🔴 جناب روحانی امروز با صراحت، تفاوت دیدگاه خود را درباره آموزش زبان خارجی با رهبری بیان کردند. رهبری مخالف آموزش انحصاری زبان انگلیسی هستند و رئیس‌جمهور به دلایلی از جمله تجربه هندوستان، خواستار آموزش انحصاری زبان انگلیسی هستند. این صراحت به نظرم ابدا منفی نیست و باید از این صراحت استقبال کرد. دست کم از اینکه رئیس‌جمهور «ریاکارانه» چیزی را که قبول ندارد، ظاهرا تایید کند، بهتر است. در مجموعه چیزهایی که به جمهوری اسلامی ضربات کاری زده است، ریاکاری دینی و ظاهرگرایی انقلابی، جایگاه ویژه‌ای دارند.

🔴 البته رئیس‌جمهور خوب است همین صراحت را درباره استقلال کشور، عدالت و آزادی یعنی دال‌هایی که در گفتمان رئیس‌جمهور و دولت به حاشیه رانده شده و طرد شده‌اند، نشان بدهد و با صراحت بگوید در مبنای تئوریک دولت تعریفی از استقلال که به چالش قدرت‌های بزرگ بیانجامد، باید تعدیل شود. با صراحت بگوید در نظر دولت، عدالت همان جایگاهی را دارد که برای هایک و نوزیک و... دارد (مفهومی پوچ) و با صراحت بگوید که توسعه‌ای که می‌گویم مثل تجربه چین با اقتدارگرایی بیش از دموکراسی سازگار است.

🔴 اما آنچه مهم‌تر از دوگانه صراحت - ریاکاری جناب روحانی است، پیش‌فرض‌های معرفتی این گزاره‌هاست که اتفاقا در سایر مناسبات دولت یازدهم نیز ظهور و بروز دارد. البته بخشی از دلایلی که جناب روحانی برای آموزش‌ انحصاری زبان خارجی انگلیسی بیان کردند، لوازم مطایبه‌آمیزی دارد. روحانی یکی از دلایل این انحصار را خواست دانش‌آموزان بیان کرده است. اگر ملاک خواست دانش‌آموزان باشد که جناب روحانی بیان کرده‌اند حدود ۹۸ درصد احتمالا زبان انگلیسی را می‌خواهند، فکر کنم که در همین حدودها دانش‌آموزان موافق باشند که اصلا بهتر است هیچ زبان خارجی‌ای تدریس نشود و باری از مشکلات آنها در انجام تکلیف و امتحان کاسته شود. هرکس خود تجربه ۱۲ ساله آموزش‌وپرورش را داشته باشد، می‌داند که اگر خواست دانش‌آموزان ملاک باشد، آنها بازی و ورزش را بر هر نوع درس و کلاسی ترجیح می‌دهند و نه فقط زبان انگلیسی!

🔴 اما همه استدلال‌های جناب روحانی اینچنین مطایبه‌آمیز نیست ولو اینکه لوازم فاجعه‌باری داشته باشد اما درخور بحث جدی است. بخش دیگر استدلال‌های جناب روحانی در این انحصارگرایی، آشکارکننده وجه پراگماتیستی مبنای نظری و شخصیتی او و مشاورانش است. دسترسی بهتر به علم و شغل بیشتر و تسهیل ارتباط با دنیا در تعاملات اقتصادی، نشانه‌های پراگماتیستی تفکر حاکم بر روحانی و دولت یازدهم است.

🔴 در این چارچوب (پراگماتیستی)، اساس پذیرش و رد چیزها، نفع و سود مادی و عینی آنهاست. بنابراین زبان فارسی که اولا دسترسی ما را به علم تسهیل نمی‌کند (چون زبان علم نیست) و شغل ایجاد نمی‌کند و نیز تعاملات اقتصادی ما با دنیا را راحت‌تر نمی‌کند، چه ارزشی برای آموزش و یادگیری دارد؟ خصوصا اینکه برای آن هزینه‌های هنگفت مادی و معنوی هم می‌شود. این یکی از لوازم فاجعه‌آمیز تفکر پراگماتیستی جناب روحانی است.

🔴 همچنین بنا بر صحبت جناب روحانی، چون کشورهایی مثل هندوستان به انگلیسی مسلط‌اند، توانسته‌اند در فناوری اطلاعات، کارهای بزرگ انجام دهند و شغل ایجاد کنند. همانطور که بیان شد، برای تفکر پراگماتیستی، فایده عینی و عملی ملاک است. بنابراین در این تفکر، استعمار انگلیس بر شبه قاره هند، ابدا چیز منفی نخواهد بود؛ برای اینکه این اشراف به زبان انگلیسی و از قبل آن، انجام کارهای بزرگ در فناوری اطلاعات و ایجاد شغل زیاد، مدیون این دوره استعمار است.

🔴 از لوازم سخن روحانی این است که استعمار به جای داشتن بار منفی، بار مثبت دارد. در واقع بنا به پیش‌فرض‌های پراگماتیستی جناب روحانی درباره آموزش انحصاری زبان انگلیسی، ما می‌توانیم مشکل مهمی از آموزش‌وپرورش یعنی ناتوانی در فراگیری زبان انگلیسی در تجربه ۱۲ ساله تحصیل دانش‌آموز را با پذیرش یک دوره استعمار انگلیس حل کنیم!
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ سیف و ما ادراک ما السیف

🔴 دولت یازدهم یک دولت توسعه‌گرا به معنای اقتصادی آن است و توسعه را با شاخص‌های اقتصادی از جمله نرخ رشد اقتصادی، تعریف می‌کند (عدالت و آزادی دال‌های طرد شده گفتمان دولت هستند). ایده اصلی دولت یازدهم برای دسترسی به این تلقی از توسعه، «همگرایی» با کشورهایی است که در این معنای توسعه پیشقدم و پیشتازند (اروپای غربی و آمریکا و اقمارش). بنابراین استقلال نیز از جمله دال‌های طرد شده گفتمان دولت یازدهم است.

🔴 بنابراین به طور طبیعی هر چه در این همگرایی اخلال ایجاد کند، باید کنار گذاشته شود. مساله هسته‌ای از جمله موارد مهمی بود که در این همگرایی اختلال ایجاد کرده بود. بنابراین ریشه عدم تعصب دولت یازدهم درباره فناوری هسته‌ای، در شتابی که در جمع‌آوری سانتریفیوژها و بتون ریزی در قلب راکتور اراک و... داشت، نظری و معرفتی است. در واقع دستاورد بزرگ برجام برای دولت یازدهم از بین بردن مانع همگرایی با کشورهای غربی و علی‌الخصوص دولت آمریکا تحلیل می‌شد.

🔴 بنابراین اهمیت اظهارات سیف مبنی بر این که برجام تقریبا هیچ عایدی نداشته است، پایه تئوریک این دولت را سست کرده است و به تبع آن، باور اجتماعی به ایده دولت را تضعیف کرده است.

🔴 دولت یازدهم و شخص روحانی با اظهاراتی که بعد از اظهارات سیف کرده‌اند، خود را در شرایطی می‌بینند که مصداق «الغریق یتشبث الحشیش» است. یکی از تاکیدات بخش‌های مختلف دولت این است که سیف در مواجهه با حریف، آن بحث را کرده است وگرنه در واقع دستاوردهای برجام بسیار بزرگ بوده است. آنها یا توجه ندارند به آنچه که می‌گویند یا توجه دارند ولی ناچارند. چون معنای حرف آنها این است که سیف در آنجا «راست نگفته است» و بعد توجه نکرده‌اند که اگر آنها فهمیده‌اند که سیف راست نگفته است، دیگران چرا نفهمند؟! و بعد این پرسش که طرف غربی و آمریکایی قضیه، در جایی که شما راست گفته‌اید و راست عمل کرده‌اید، بد عهدی کرده است؛ حالا چطور انتظار دارید با راست نگویی شما، تحت تأثیر قرار بگیرند و بکنند آنچه را که شما می‌خواهید؟

🔴 سخنان روحانی در تمسک به بحث گشت‌های نامحسوس و تمرکز رسانه‌ای بر آن و ورود تقابلی با شورای نگهبان در ماجرای تعیین تکلیف یک نماینده اصفهان، برای به حاشیه راندن سخن سیف در محیط اجتماعی، نشانه دیگری از عمق چالشی است که اظهارات سیف برای دولت یازدهم ایجاد کرده است.

🔴 اما شاید از همه مهمتر، اظهارات امروز روحانی درباره دست اندازی دو میلیارد دلاری آمریکایی‌ها است چرا که ملتزم ماندن به لوازم آن مساوی است با دست کشیدن رئیس‌جمهور و دولت یازدهم از ایده‌ای که برای توسعه طرح کرده است. جناب روحانی می‌گوید چرا کسانی این پول‌ها را در شرایطی قرار دادند که آمریکا بتواند به آنها دست اندازی بکند (بر فرض صحت مدعای دولت یازدهم) اما از خود سئوال نمی‌کند که ما در پی آن بودیم که همه مناسبات را در همگرایی با آمریکایی تعریف کنیم و بخشی از آن را هم در برجام کرده‌ایم و از برجام‌های متعدد نیز برای پیش بردن این همگرایی صحبت می‌کردیم تا شرایط را برای دست اندازی دولت آمریکا در همه سطوح هموار کنیم. بنابراین این اعتراض از هر که مسموع باشد، از جناب روحانی مسموع نیست چرا که از لوازم آن، کنار گذاشتن ایده اصلی دولت یازدهم در حل مسایل کشور است. اینجاست که باید گفت سیف و ما ادراک ما السیف.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ دیوار مهربانی نه؛ دیوار بازیافت و ارضاء مهربانی

🔴 پدیده گسترش یافته و اجتماعی شده «دیوار مهربانی» با شعار «نیاز نداری بذار و نیاز داری بردار»، بخشی دیگر از تغییرات زیست جهان ما، ناشی از پروژه-پروسه مدرنیزاسیون را به نمایش می‌گذارد. در این پدیده با نوعی تغییر معنایی درباره مهربانی روبروییم.

🔴 در زیست جهان مألوف و مأنوس ما ایرانی‌ها،

🔻اولا مهربانی عمدتا بر روابط غیرمادی و از جنس عواطف و احساسات بین طرفین اعم از زن و شوهر و والدین و فرزندان و دوستان با یکدیگر و... استوار بود یا می‌توان گفت هست. مادر، «نماد قله» مهربانی برای جامعه ایرانی است که اتفاقا در این مهربانی موضوعیت مادی و کالایی ندارد🔺

🔻ثانیا مهربانی در وجه مادی نیز که البته در بستر غیرمادی آن معنادار است به شکلی بود یا هست که فرد، یا بهترین چیزهایی که می‌توانست مثل هدیه به مناسبت‌های مختلف یا سوغات از سفر و... را برای طرف مورد مهر و مهربانی خود تهیه می‌کرد یا چیزهایی را که برایش مهم بودند و یا خود نیاز داشت، به او می‌داد و در این صورت بود که کار مادی، معنای مهربانی به خود می‌گرفت. حتی اهدا مادی که در جشن عاطفه‌ها و نیکوکاری انجام می‌شد نیز بر همین سیاق بود🔺

🔻ثالثا در این وضعیت، اهدا مادی، اعلام مهربانی نسبت به فرد دریافت کننده بود و برای دریافت کننده یا عزت آفرین بود یا لااقل از موضع ترحم به او تفسیر نمی‌شد🔺

🔴 اما آنچه در دیوار مهربانی رخ می‌دهد،

🔻اولا محدود شدن مهربانی به کالایی و مادی شدن است🔺

🔻ثانیا فرد مطابق شعار نیاز نداری بزار چیزهایی را که دیگر لازم ندارد یا به هر دلیلی دیگر آنها را نمی‌خواهد، واگذار می‌کند (نه بهترین چیزها و نه چیزهایی خود نیاز دارد)🔺

🔻ثالثا چشم‌های زیادی در همه بخش‌های شهر متوجه این دیوار است و برداشتن این لباس‌ها ممکن است نیاز فرد را برطرف کند اما عزت نفس برایش نمی‌سازد🔺

🔴 درواقع دیوار مهربانی در زیست جهان ایرانی‌ها عمدتا اسمی بی‌مسما است و عنوان «دیوار بازیافت» پوشاک و لباس برایش موجه‌تر به نظر می‌رسد. البته این مسئله به معنای نفی کارکرد مثبت این کار و تأمین پوشاک و لباس برای برخی ناتوانان نیست اما مسئله این است که نام این کار را «دیوار مهربانی» گذاشتن، جفا به مهربانی و تغییر در زیست جهان ما ایرانی‌هاست. خصوصا که فضای ایجاد شده درباره دیوار مذکور، شرایطی فراهم می‌کند که نوعی ارضاء درونی در افرادی که در شرایط زندگی در زیست جهان مدرن که نمی‌توانند چندان مهربانانه با دیگران سلوک داشته باشد، به وجود بیاورد و احساس رضایت کاذب کنند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ چه زمانی به یک انقلاب سخت می‌گذرد؟

🔴 انقلاب‌ها برای تغییر بنیادین وضع «ماقبل انقلابی» بوجود می‌آیند و وضع ماقبل انقلابی از نظر «ارزش‌ها» و از نظر «منافع»، برای خیلی‌ها مطلوب است و بنابراین در برابر انقلاب که می‌خواهد در این وضعیت، تغییر ایجاد کند، مقاومت می‌کنند. بنابراین انقلابیون ناگزیرند برای عبور از وضعیت ماقبل انقلابی، هزینه کنند تا مقاومت جریان فکری و سیاسی و اقتصادی حاکم را که خصوصا مثل رژیم پهلوی به ابزارها و امکانات مادی و معنوی فراوان مسلح بود، بشکنند.

🔴چون تحول خواهی انقلابی، یک جریان مستمر است و همواره از سوی کسانی که وضع ماقبل انقلابی، مطلوبشان بود، در برابرش مقاومت خواهد شد. علاوه بر اینها، ریزش‌های انقلاب نیز که در طول زمان رخ می‌دهد، هزینه‌های استمرار انقلاب را بالاتر خواهد برد.

🔴 این مسئله «هزینه دهی» در بقا و تداوم وضعیت مابعد انقلابی، اگر اساسی‌ترین مسئله نباشد، دست کم از اساسی‌ترین مسائل است. به طوری که جریانات و افراد مابعد انقلابی را می‌توان بر اساس ان دسته‌بندی و تقسیم کرد.

🔴 جریان اول جریانی است که به دلایل گوناگون خصوصا شخصیتی و روانشناختی، به جای هزینه کردن خود برای انقلاب، انقلاب را هزینه خود می‌کند. چون اعتبار همه چیز از جمله انقلاب را وابسته به خود می‌داند که مهمترین فرد شناخته شده در این دسته، هاشمی رفسنجانی است.

🔴 جریان دوم جریان «محافظه کار» به معنای درست کلمه است که البته دنبال هزینه کردن انقلاب برای خود نیست اما حاضر هم نیست برای انقلاب هزینه کند یا در یک محدوده مشخصی هزینه می‌کند و یک جوری کج دار و مریز با مسائل کنار می‌آیند. عناصر و چهره‌هایی مثل ولایتی در زمره این جریانند که در برابر مواضع افرادی مثل هاشمی، هر چند ضد انقلابی، معمولا سکوت می‌کنند.

🔴 جریان سوم جریانی است که عمدتا آماده هزینه دادن هست اما قدرت تشخیص و تحلیلش برای تصمیم‌گیری‌های به موقع و پرریسک، ضعیف است. این گروه یا با بد عملی مثل ماجرای سفارت انگلیس و عربستان برای انقلاب هزینه درست می‌کنند یا با بی عملی ناشی از ضعف تشخیص نمی‌توانند باری از دوش انقلاب بردارند. همه کسانی که از آنها انتظار می‌رفت بعد از موضع دست‌کم غیرعقلانی و ناآگاهانه و نامسئولانه اخیر هاشمی از نظر منافع ملی موضع بگیرند سکوت کرده‌اند، از توکلی تا جلیلی تا قالیباف تا حداد عادل تا لاریجانی تا رضایی و... در شمار این بخش دوم این دسته‌اند.

🔴 دسته چهارم کسانی‌اند که عمدتا مشکلات سه دسته قبل را ندارند و تنها گروهی‌اند که حقیقتا انقلابی‌اند. به لحاظ داخلی البته در سطح چهره‌های شناخته شده انقلاب، کسی که در این موقعیت بدون مناقشه بتوان گفت غیر از امثال شهید بهشتی و مرحومان آیت الله مشکینی و مهدوی کنی (که این روزها به خوبی کمبودشان احساس می‌شود) دشوار است اما برای تقریب به ذهن، چهره‌هایی مثل آیت‌الله جنتی و رحیم‌پور ازغدی و قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله و... در این گروه قرار دارند. البته پایگاه اصلی جریان چهارم در بدنه اجتماعی و ناشناخته انقلاب است که دامنه بزرگ و وسیعی دارند.

🔴 برگردیم به سؤال اصلی؛ چه زمانی به انقلاب سخت خواهد گذشت؟

🔵 زمانی که دسته اولی‌ها در مجموعه نیروهای انقلاب میدان پیدا کنند (بعد از خراد ۹۲) و جریان دوم، محافظه کارانه در برابر آنها نقش ایفا کنند و جریان سوم در تشخیص و تصمیم درجا بزنند (مثل انتخابات ۹۲) و دسته چهارمی‌ها یا محدود باشند یا منزوی و یا راه‌ها برای تأثیرگذاری آنها در طول زمان بسته شده باشد. آنوقت هزینه‌ها برای جریان انقلاب مثل حوادث فتنه انگیز سال ۸۸ و و پساخرداد ۹۲ بالا خواهد رفت و اتفاقی مثل امروز خواهد افتاد. این صراحت رهبری در برابر موضع هاشمی، هزینه ناانقلابی‌گری و بدانقلابی‌گری ماست.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ چرا با معیارهای «عقلانی» و «وظیفه شناسانه»، نمی‌توان هاشمی را تحلیل کرد؟

🔴 توئیت جناب هاشمی که «دنیای آینده دنیای گفتمان‌هاست نه موشک»، در شرایطی که جنجال وسیعی علیه برنامه موشکی ایران از سوی غربی‌ها خصوصا دولت آمریکا اتفاق افتاده است، گزاره معناداری است. البته از این گزاره معلوم است که جناب هاشمی معنای «گفتمان» یا «دیسکورس» را نمی‌دانند و فکر کرده‌اند که با «گفتگو»، یکی است. بنابراین احتمالا برای اینکه عبارت خوش آهنگ‌تر بشود، به جای گفتگو، از گفتمان استفاده کرده‌اند. حالا تا اینجا مشکل چندانی نیست و این شبیه سازی بین گفتمان و گفتگو، منحصر به وی نیست و در ادبیات عامه هم همین تلقی وجود دارد.

🔴 اما مسئله این است که هاشمی به عنوان بخش خیلی مشخص در حاکمیت، گزاره‌ای را مطرح کرده است که پافشاری جمهوری اسلامی بر برنامه موشکی خود را زیر سئوال می‌برد و به طور طبیعی، برای فضای تبلیغاتی منفی غربی علیه برنامه موشکی ایران، وجاهت می‌سازد.

🔴 این ادبیات را سخت بشود عاقلانه و مسئولانه نسبت به منافع و امنیت ملی یک کشور تحلیل کرد. پس چرا هاشمی چنین گزاره‌ای را در این شرایط طرح کرده است؟ در واقع هاشمی تحت تأثیر چه مناسباتی است که نمی‌توان مواضع و تصمیماتش را عاقلانه و متعهدانه تحلیل کرد؟

🔴 پیشتر، هاشمی گفته بود که «غربی‌ها جز شفافیت خواسته دیگری در چالش با جمهوری اسلامی در مسئله هسته‌ای ندارند» و با موضع حاکمیتی جمهوری اسلامی در سوریه شدیدا مخالفت کرده بود. این موضع نیز از همین خاستگاه است. «خاستگاه مخالفت با حاکمیت».

🔴 وگرنه چه کسی است که نداند هاشمی جزء آن دسته از رجال سیاسی جمهوری اسلامی است که با «گفتگو» ولو در سطح داخلی نسبتی ندارد؟ این گزاره هاشمی، در کجای جهان بخشی از دکترین دفاعی و امنیتی کشورها در حال و چشم انداز آینده است؟ به طور مضاعف در کدام کشور مانند جمهوری اسلامی که تهدیدات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای او را فرا گرفته است با گفتگو می‌توان امنیت برقرار کرد؟ و کجاست جایی در دنیا که در چارچوب دکترین و توان دفاعی خود، در چنین منطقه پرچالشی، به لنگرگاه ثبات و امنیت برای خود و دیگران تبدیل شده است؟ و چه کسی است از عامی و متخصص و مجرب در امنیت ملی، که نداند این حرف به طور علن، از زبان شخصی چون او، تضعیف موضع حاکمیت و خلاف خرد و احساس مسئولیت نسبت به امنیت ملی کشوری چون جمهوری اسلامی ایران است که دکترین دفاعی‌اش، دکترین دفاع نامتقارن است و موشک‌ها از مهمترین ابزارها برای تحقق چنین دکترین دفاعی است. پس چرا چنین مواضعی دارد؟

🔴همانطور که قبلا بارها گفته‌ام:

🔻اولا هاشمی به لحاظ شخصیتی فردی «خودمرکزگرا» است و بنابراین در برابر «مرکززدایی»، سخت بی‌تاب است🔺

🔻ثانیا احساس می‌کند «مرکززدایی» از او به لحاظ سیاسی و مدیریتی، در دوره احمدی‌نژاد، به پشتوانه حاکمیت بوده است🔺

🔻ثالثا این مرکززدایی نوعی احساس محرومیت نسبی در او ایجاده کرده است و سبب شده بین «واقعیت» با «جهان بطلمیوسی» او شکاف بیفتد🔺

🔻رابعا فردی که احساس محرومیت نسبی دارد، به منبعی که احساس می‌کند برای او محرومیت ایجاد کرده است، پرخاش می‌کند. بنابراین این مواضع هاشمی، پرخاش به حاکمیت به دلیل مرکززدایی از او در دوره احمدی‌نژاد است🔺

🔴 در این چارچوب، مسئله «عقلانیت و احساس مسئولیت»، تا حدود زیادی تحت تأثیر واکنش انتقام جویانه از حاکمیت، بلاموضوع است و عیار مواضع و تصمیمات نیست. این فرمولی است که دائما در مواضع هاشمی تکرار می‌شود.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

سلام سال 95 مبارک و قرین سلامتی و خوش کامی و عاقبت به خیری برای همه

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ «ابد و یک روز» و درود به شرف اصغر فرهادی (بخش دوم و پایانی)

🔴 لوکشین اصلی فیلم که خانه مادر خانواده است، آنچنان از کثافت ظاهری و باطنی انباشته است که می‌توان اسم کثافت‌خانه را به آن داد. سکانسی که نشان می‌دهد سرویس بهداشتی خانه گرفته است و سمیه دختری که نقش کوزت داستان را ایفا می‌کند، با چوب بلندی در حال فشار آوردن به فضولات انسانی برای راه باز کردن است، کثافت فیزیکی این خانه را به مخاطب القاء می‌کند و سکانس‌هایی دیگر که خواهران و برداران در حال پیدا کردن انواع مواد مخدر از تریاک تا شیشه و ترازو توزین مواد و موادی که بسته بندی شده‌اند، باطن کثافت این خانه را بازنمایی می‌کنند. بخشی دیگر از باطن این خانه، در بازنمایی روابط بین خواهرها و برادرها و مادر با هم بازنمایی می‌شود که در یک سوء تفاهم کامل نسبت یکدیگر هستند.

🔴یکی دیگر از مظاهر بدبختی وضع موجود، شرایط نسل آینده است که در کاراکتر نوید بازتولید شده است. نوید دانش آموز با استعدادی است که علی‌رغم چنین وضعیت خانوادگی، در درس‌هایش موفق است و شرایط ورود به مدارس استعدادهای درخشان یا تیزهوشان را دارد. اما به دلیل وضعیت نابسامان خانواده آینده او نیز در حال تباه شدن است. نوید یا باید مأمور خرید برادر کوچکتر شود و نیازهای او را تامین کند که نافرمانی از آن وی را مستحق اعمال خشونت علیه او می‌کند یا باید در کار و کاسبی جدید برادر بزرگتر که سرمایه‌اش را از معامله خواهرش و راه انداختن مشتریان مواد مخدر برادرش بدست آورده، پادویی کند.

🔴 اما کار به همینجا ختم نمی‌شود و فیلم از زبان برادر بزرگتر، دورنمای این وضعیت به شدت تأسف انگیز را در کلید واژه «ابد و یک روز» بازگو می‌کند. ابد و یک روز یعنی شرایطی که زندانی در زندان، تا یک روز بعد از مرگش، زندانی کشیدنش طول می‌کشد و تنها یک روز بعد از مرگش از زندان آزاد خواهد شد. یعنی شرایط افراد حاضر در جامعه ایران شبیه وضعیت زندانی‌ای است که حکم ابد و یک روز را دارد و به احتمال بسیار قوی تا زمان مرگشان این حکم پابرجا خواهد بود اگرچه احتمال کوچکی وجود دارد که با گذشت حدود ۱۵ سال از حبسش، ممکن شود که حکم تغییر کند و فرد مشمول عفو شود. اما احتمال قوی‌تر این است که هیچ راه نجاتی از این وضعیت نیست.

🔴 فیلم در کلید نجاتی که معرفی می‌کند، تفاوت دوم خود را با جدایی نادر از سیمین نشان می‌دهد. در جدایی خروج از ایران، کلید نجات است اما شواهد و قرائن نشان می‌دهد که آن جای غیر ایران، حتما افغانستان نیست. افغانی و افغانستان در جامعه ایران ولو به نادرست، نشانه اوج بدبختی و فلاکت امروز و بی آیندگی فرداست. اما ابد و یک روز برای کامل کردن نشانه‌های خود در القاء تمام عیار وضعیت فلاکت بار، بحرانی و نفرت انگیز جامعه ایران، افغانی و افغانستان را به عنوان راه برون شد از این وضعیت حداقل برای سمیه، مادر و برادر بزرگتر ترسیم می‌کند. اینجاست که باید گفت درود به شرف اصغر فرهادی!

@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ بادیگارد؛ نبرد پارادایم‌ها (بخش دوم و پایانی)

🔴 حاتمی‌کیا به نوعی خودش احساس تنهایی حاج کاظم و حاج حیدر را در عرصه سینما دارد. حاج حیدر بادیگارد، انگار خود واقعی حاتمی‌کیاست. او احساس می‌کند مثل حاج حیدر، خصوصا در بین دو گروه «پوزیسون» و «اپوزسیون» انقلاب اسلامی، خوب فهمیده نمی‌شود. دفاع و اعتراض او در چارچوب کلیشه‌های موافقت و مخالفت پوزیسیون‌ها و اپوزیسیون‌ها تعریف می‌شود و گاهی این طرفی‌ها برای او هورا می‌کشند و آن طرفی‌ها بر او شکوه می‌کنند و گاهی این طرفی‌ها شکوه می‌کنند و آن طرفی‌ها هورا می‌کشند. درحالیکه او احساس می‌کند دو طرف دچار بدفهمی از اویند و یا عامدانه او را می‌خواهند مصادره به مطلوب کنند. دفاع و اعتراض او از یکجا و از ارزش‌ها و آرمان‌هایش بر می‌خیزد و بنابراین یک معنا دارد. اگرچه شکل ظهور متفاوتی دارند.

🔴 اپوزسیون، حاتمی‌کیا و مثل حاتمی‌کیا را به سبب دفاع از یک سری ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب، به پیچ و مهره ماشین قدرت فکری و سیاسی جمهوری اسلامی متهم می‌کنند. در دیالوگ بین مهندس زرین و همسرش همین بحث است. حاتمی‌کیا از زبان مهندس زرین به این مخالفت‌ها پاسخ می‌دهد که طرح نزاعی که می‌کنید، اساسا غلط است. نزاع بر سر پیچ و مهره بودن یا نبودن نیست. چون از آن گریزی نیست. امکان فارغ شدن از این مسئله وجود ندارد و آنهایی که از ایران رفتند، تبدیل به پیچ و مهره‌های یک ماشین فکری و سیاسی دیگر شدند. بنابراین انتخابی که تا حدودی ما داریم، اولا انتخاب پیچ و مهره شدن یا نشدن نیست.

🔴 یعنی امکان زندگی در موضع بی‌طرفی وجود ندارد. همواره ما در ارتباط با مسائل در موضعی هستیم که این موضع به هر اندازه کوچک و ضعیف، باز در حال پیش بردن چرخ‌دنده‌های یک ماشین فکری و سیاسی است. مسئله بی‌طرفی از پیشرفرض‌های دیگر پارادایم پوزیتیویستی است و مورد نقد عموم پارادایم‌های گوناگون غیرپوزیتیویستی از هرمونتیک تا انتقادی تا پست مدرن و... است.

🔴 دکتر شریعتی اعلام بی‌طرفی علم در قرن بیستم را بزرگترین فاجعه قرن بیستم می‌دانست و بی‌طرفی را ابزار استفاده از دانشمندان و متفکران برای پیشبرد ماشین بی‌رحم سرمایه‌داری و استعمار تلقی می‌کرد. بنابراین انتخاب ما این است که پیچ و مهره‌های چه ماشین فکری و سیاسی و با چه معیاری بشویم.

🔴 فرق بادیگارد و محافظ در همین است. برای بادیگارد، ارزش‌های خاص و افراد خاصی که حامل این ارزش‌ها هستند، معیار کار نیست بلکه به عنوان یک حرفه به آن نگاه می‌کند که در ازای درآمد اقتصادی، جان خود را معامله می‌کند و برای او دکتر صولتی و مهندس زرین و افراد بهتر یا بدتر از اینها فرق ندارد. اما محافظ با معیار ارزش‌هایش این کار را می‌کند و اینکه از جان چه کسی مراقبت کند، برایش فرق می‌کند. با اینکه صولتی به عنوان معاون رئیس‌جمهور و مشاورش از کار او راضی‌اند و خواهان به خدمت گرفتن او هستند، از آنها جدا می‌شود و در حالی که مهندس زرین او را پس می‌زند و تحقیرش می‌کند اما خود را موظف به حفظ جان او می‌داند ولو اینکه از کار تعلیق و برکنار شده باشد. بنابراین ترفیع و تنزل درجه و مراسم بزرگداشت با حضور رئیس‌جمهور و تعلیق از کار برای انجام کاری که برای خود تعریف کرده است، بلا موضوع است.

🔴 حاتمی‌کیا در چهره حاج حیدر همین موضع را دارد که من «محافظ» انقلابم و نه «بادیگارد» آن. من بر اساس ارزش‌ها و آرمان‌هایم، پیچ و مهره انقلاب در سینما هستم. این را من انتخاب کرده‌ام البته پیچ و مهره‌ای که بر خلاف بادیگاردهای سینما، در کنار دفاع، زبان اعتراض هم دارم و در برابر آنچه کج روی و انحراف از آرمان‌ها میدانم، سکوت نمی‌کنم و مثل حاج حیدر هزینه‌هایش را می‌دهم (بادیگارد در جشنواره فیلم فجر امسال تقریبا در همه بخش‌ها از بازیگری تا فیلمبرداری تا جلوه‌های ویژه و... نامزد سیمرغ بود اما در بخش‌هایی که مستقیما به حاتمی‌کیا بر می‌گشت، یعنی بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم، حتی نامزد دریافت سیمرغ هم نشد. درست در جشنواره‌ای که به نام پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود و دو سال قبل درباره «چ» نیز همین اتفاق افتاد). بنابراین برای محافظ انقلاب در سینما نه سیمرغ دادن‌ها و نه دادن‌ها، او را از کاری که به عهده خود می‌داند، باز نخواهد داشت.

🔴 منبع : تسنیم
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ برخی گفتنی‌ها درباره سلحشور فرهنگ و هنر انقلاب

🔴 فرج‌الله سلحشور هم رفت. بخشی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی‌ام از سینما متعلق به نقش آفرینی فرج‌الله سلحشور، خصوصا «تؤبه نصوح» مخملباف و «پرواز در شب» ملاقلی‌پور است. تؤبه نصوح هنوز یادم هست و تأثیری که از یاد مرگ در انسان ایجاد می‌کرد و پرواز در شب، که جزء اولین کار سینمایی درباره دفاع مقدس بود که به واقعیت جنگ و بچه‌های جنگ و روایت عاشورایی آن نزدیک بود.

🔴 درباره فرج‌الله سلحشور و آثارش حرف‌های گفتنی کم نیست. اگرچه کم گفته شده است و بیشتر وقت‌ها وارونه و بد گفته شده است. حرف‌هایی که اگر درباره هر یک از ما صدق می‌کرد، نسبت ما را با دیگران و مسائل، احتمالا تغییر می‌داد.

🔴 چند سال پیش سید حسن نصرالله؛ قهرمان و فخر شیعه و عرب و لبنان، گفته بود قوی‌ترین کار فرهنگی‌ای که جمهوری اسلامی تاکنون انجام داده است، مجموعه «یوسف پیامبر» است و من لوح‌های فشرده یوسف را به نوه‌هایم کادوی تولد داده‌ام و آنها از شب تا صبح، پی در پی مشغول تماشای آن بودند. یا سید حسن نصرالله، خود شخصا به مرحوم سلحشور گفته بود که ۱۱ قسمت اول سریال را در یک روز به همراه خانواده دیده‌ است و تا سریال تمام نشد، حتی غذا هم نخوردیم. یا در برخی از صحنه‌های فیلم مثل شفا یافتن زلیخا، آنچنان خودم، همسر و فرزندانم تحت تأثیر قرار گرفتیم که می‌ترسیدم همسرم از گریه بمیرد. یا سید گفته بود که یکی از مهم‌ترین کارهای این سریال این بود که خباثت اجداد بنی‌اسرائیل را خوب نشان داد. شاید جاهای دیگر دنیا این خباثت را خوب نفهمند اما ما لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها این خباثت را خوب می‌فهمیم.

🔴 نکته دیگری که سیدحسن نصرالله در همین ملاقات به مرحوم سلحشور گفته بود، این بود که سخنرانی‌ها و منبرهایم به اندازه برد شبکه المنار مخاطب دارد. با این همه، وقت سخنرانی خودم را به پخش سریال حضرت یوسف(ع) دادم و گفتم سخنرانی مرا بعد از سریال پخش کنید.

🔴 یوسف؛ بین‌المللی‌ترین کار نمایشی ایرانی از نظر حجم مخاطب است و بارها و بارها خصوصا در کشورهای عربی و اسلامی پخش و بازپخش شده است. من خودم نظرات برخی از بینندگان غیر ایرانی را درباره این سریال دیده‌ام و شنیده‌ام. یکی از آنها گفته بود «دیدن سریال یوسف، مثل نعمت چشم باز کردن من به جهان بود».

🔴 سبک کار سلحشور یک نوعی هنجارشکنی در سنت متعارف کارهای نمایشی بود. مثلا با میدان دادن به برخی جذابیت‌های مادی ولو مشروع، برای دراماتیزه کردن کار نمایشی، سر سازگاری نداشت. بنابراین زلیخا که استعداد ایجاد یک نقطه عطف نمایشی را دارد، در حاشیه یوسف در مجموعه یوسف پیامبر طرح می‌شود در حالیکه در مجموعه «امام علی» برای تولید فضای نمایشی، «قطام» در مرکز درام است تا حدی که کاراکتر نقش اول مثبت سریال یعنی مالک اشتر، که قرار است بازتاب امیرالمومنین حضرت علی(ع) باشد، نیز در حاشیه اوست. اهمیت کار سلحشور نیز از همین بابت است. او یوسف پیامبر را در خصلت‌ها و جذابیت‌های غیرمادی مثل پاکدامنی، عداالت خواهی، مردمی بودن، مبارزه با طاغوت و ظلم، مدیریت عقلانی و... به تصویر کشید. بنابر همین فضا و سبک کار است که یک بازیگر مثل خانم کتایون ریاحی گفته تحت تأثیر فضای معنوی سریال یوسف با بازیگری خداحافظی کرده است.

🔴 سلحشور همانطور که در سبک کار متفاوت بود، به لحاظ فردی نیز متفاوت و فقط شبیه خودش بود. در واقع همانی بود که می‌نمود و ملاحظه فضای غالب و متعارف سینما را نمی‌کرد و مواضع خود را و آنچه بیان می‌کرد و طرح می‌کرد را، تحت تأثیر آن فضا، سانسور و حتی تعدیل نمی‌کرد. بنابراین «خود خودش» بود و چون این «خود» با فضای متعارف فاصله داشت، ادبیاتش و مواضعش، ساختارشکنانه جلوه می‌کرد. این اتفاقی است که برای هر کسی که بخواهد تنها خودش باشد، خواهد افتاد. اما عموم ماها برای این که ساختارشکنانه جلوه نکنیم، از خودیت خود دست بر می‌داریم و عجبا که این انصراف از «خود»، «امتیاز» است!

🔴 با نثار صلوات و فاتحه دعا می‌کنیم که رحمت و رضوان بی پایان خداوند نصیبش گردد. انشاالله
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ نتایج انتخابات (5) : قم؛ فرجام معنادار قهرمان تاکتیک و مغلوب استراتژیک

🔴 پیش از این در گفتگویی کیفیت سیاست‌ورزی لاریجانی را در عبارت «لاربجانی؛ قهرمان تاکتیک-مغلوب استراتژیک» خلاصه کرده بودم. بی توجهی به بدنه اجتماعی ایدئولوژیک و نیز بدنه سیاسی و جریانی را، از جمله مصادیق یک بازیگر تاکتیکی و لاریجانی را به عنوان مصداق آن ذکر کرده بودم.

🔴 رأی لاریجانی در شهر قم در کسوت رئیس مجلس هشتم و نهم و در دوران اوج بازیگری سیاسی او، رأیی معنادار برای اوست. لاریجانی در این انتخابات در صورتی متمایز ظاهر شد و کاملا گارد خود را بر روی بدنه ایدئولوژیک و بدنه سیاسی اصول‌گرایی بست. حتی فراتر رفت و برخی هم طیفان خود را در فهرست انتخاباتی اصلاح‌طلبان و حامیان دولت در تهران گذاشت.

🔴 کاهش ۱۱۰ هزار تایی آراء نسبت به دوره قبل و تفاوت حدود ۷۰ هزار تایی آراء با نفر اول در قم، که رقیبی نه سرشناس و نه صاحب موضوعیت سیاسی است اما خود را در چارچوب یک بدنه اجتماعی ایدئولوژیک و نیز بدنه سیاسی به خصوصی (اصول‌گرایی) تعریف کرده است، نشان از ریزش‌های آراء لاریجانی در این دو بخش اجتماعی و سیاسی دارد.

🔴 حفظ و تقویت بدنه اجتماعی ایدئولوژیک و نیز بدنه سیاسی، عامل اصلی استمرار سیاست‌ورز است ولو اینکه در انتخاباتی شکست بخورد. بنابراین بازیگر استراتژیک هیچ وقت پیروزی‌های مقطعی و محدود سیاسی را بر پشت پا زدن به این پایگاه اجتماعی و سیاسی ترجیح نمی‌دهد. خطایی که احمدی نژاد مرتکب شد اما برخی بازیگران دیگر مثل خاتمی نکردند. قم در ماه پایانی اسفند فرجام معنادار قهرمان تاکتیک و مغلوب استراتژیک کشور است.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ نتایج انتخابات (3) : هاشمی؛ پیروز یا مغلوب؟

🔴 همانطور که در نوشته پیشین بیان شد، هاشمی بازیگر محوری دو انتخابات ۷ اسفند است به طوری که دیگر بازیگران در نسبت با او تعریف می‌شوند و قطب‌بندی اصلی انتخابات در ضدیت یا رقابت با او شکل گرفته است.

🔴 هاشمی در انتخابات خبرگان قاعده رقابت خود با مخالفانش را «سلبی» تعریف کرده است. یعنی به جای این که رأی آوری وی یا فهرستش ملاک باشد، رأی نیاوردن برخی از مخالفانش را که جناب جنتی برجسته‌ترین آنهاست، معیار موفقیت و عدم موفقیت قرار داده است.

🔴 در این شرایط، چنانچه هاشمی نتواند رأی نیاوردن مخالفانش را محقق کند، ولو اینکه خود نصاب لازم آراء را کسب نماید یا حتی در صدر رأی آورندگان باشد، در حکم شکست برای اوست. درواقع هاشمی نوعی از سیاست‌ورزی را در انتخابات خبرگان در نبرد با مخالفانش انتخاب کرده است که علی‌رغم کسب پیروزی متعارف، «مغلوب» معنا می‌شود.

🔴 هاشمی اما در برابر رقیبش روحانی، برای تعیین تکلیف کردن جایگاه برترش در کل جریان سیاسی وجه ایجابی را برای معیار رقابت پر رنگ کرده است. گزاره روحانی «۳ درصد» رأی داشت و با حمایت من به بالای ۵۰ درصد رسید و رئیس‌جمهور شد، در آخرین روزهای منتهی به انتخابات، علنی کردن این رقابت، تصریح نشده است.

🔴 در وجه ایجابی، پیروزی برای هاشمی، «در صدر منتخبین نشستن» و مهمتر «برتری بر روحانی در کسب آراء» است. اگرچه این برتری در حکم بازی قماری است که برنده و بازنده هر دو به یک معنا بازنده‌اند. خصوصا این که سکان اداره کشور در دستان بازنده است.

🔴 بنابراین در پاسخ پرسش «هاشمی پیروز یا مغلوب؟» می‌توان از گزاره سومی برای نتایج انتخابات صحبت کرد : «هاشمی؛ پیروزِ مغلوب». برای اینکه هاشمی قاعده بازی را در انتخابات، بد شکل داده است به طوری که پیروزی متعارف او شکست معنا می‌شود. واقعیت‌ها از جمله نظرسنجی‌های متعدد و فضای اجتماعی که با موج ضد انگلیسی بودن به نفع آقایان جنتی و یزدی و مصباح تشدید شده است، تحقق هدف اول را ناکام می‌گذارد و در هدف دوم نیز، پیروزی متعارف بر روحانی از حیثی که گفته شد، شکست است و اگر روحانی غلبه کند، شکست مضاعف است.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ نتایج انتخابات (1) : اصلاح‌طلبان و تحقیر مضاعف

🔴 انتخابات هفتم اسفند در حال طی کردن پیچ آخر خود است و کم‌کم می‌توان درباره نتایج بخش‌هایی از آن صحبت کرد. با نهایی و اعلام شدن فهرست‌های انتخابات، وضعیت گروه‌های سیاسی در انتخابات روشن شده است.

🔴 جریان اصلاحات در وضعیتی وارد انتخابات مجلس دهم شد که به نوعی وابستگی، نسبت به دولت و حامیانش تن داده بود که در گفتگوهایی این وابستگی را به وضعیت «آپاندیسیت» تشبیه کردم. بنابراین قابل پیش‌بینی بود که اصلاح‌طلبان در انتخابات، موضع فعالی نسبت به شریک سیاسی خود یعنی دولت و حامیانش، خصوصا ضلع روحانی و هاشمی، نخواهند داشت و دست بالا را در تعیین فهرست انتخاباتی ندارند.

🔴 فهرست انتخاباتی موسوم به اصلاح‌طلبان در تهران، بیش از هر چیز رنگ حامیان دولت و رئیس‌جمهور را دارد. خصوصا که هویت اصلاح‌طلبی این فهرست در کنار طیف طرفدار لاریجانی در این فهرست، به شدت رنگ باخته است و آنچه آنها را در این فهرست گرد هم آورده، به قول ویتگنشتاین، نه تنها قدر مشترک ذاتی آنها نیست، بلکه حتی شباهت خانوادگی بین آنها نیز نیست. تقلیل و تعدیل هویت یک جریان سیاسی تا آن حد که با کسانی در یک فهرست قرار گیرد که در منتهاالیه فکری آنها محسوب می‌شدند و با شعار «آزادی» در رد «اقتدارگرایی» آنها هویت سازی می‌کردند، به خودی خود تحقیرآمیز است. خصوصا اینکه پیشاپیش بر روی مدیریت لاریجانی بر مجلس آینده نیز به نوعی توافق شده باشد.

🔴 اما اقدام علی مطهری به عنوان یک فعال سیاسی «منفرد» و «محدود» در شکل دادن به فهرستی مستقل از این فهرستی که اصلاح‌طلبان نیز در آن حضور دارند، با نام «صدای ملت»، علی‌رغم این میزان تنزل هویتی در اصلاح‌طلبان، تحقیری مضاعف است. چرا که علی‌رغم اینکه اصلاح‌طلبان بر روی مطهری به عنوان بخشی از برند فهرست خود سرمایه‌گذاری کرده‌اند، اما وی را نتوانسته‌اند در چارچوب سیاست‌های خود مدیریت کنند و حتی وی حاضر نشده است جناب عارف را به عنوان مهمترین نامزد اصلاحات، در ائتلافی که ایجاد کرده است، بپذیرد. یعنی یک فعال سیاسی منفرد و محدود، بیش از کل جریان اصلاحات میدان‌دار انتخابات کنونی است. البته نتایج انتخابات در صورتی که نامزدهای اصلاح‌طلب نتوانند وارد مجلس شوند یا عارف نتواند نفر اول تهران یا حداقل نفر اول فهرست شود، بر این تحقیر خواهد افزود.

🔴 تحمل این میزان تحقیر با یک پراگماتیسم رادیکال نیز سخت قابل توجیه است. مسئله‌ای که به این انتخابات نیز محدود نخواهد شد و با قوت گرفتن جریان دولت و هاشمی در سیاست ایران، تشدید نیز خواهد گردید.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…

پرویز امینی

.
✅✅ یک نمای دیگر از «خودمرکزگرایی» هاشمی

🔴 در تحلیل‌های مفصلی که پیش‌تر داشتم، به شخصیت شناسی جناب هاشمی پرداختم و «اگوسنتریسم» یا «خودمرکزگرایی» را به عنوان ویژگی اصلی شخصیتی وی تبیین و تحلیل کردم. یکی از تاثیرات این نوع روانشناسی منطبق کردن واقعیات با انتظارات خود، به جای منبطق شدن خود با واقعیات است. در حقیقت، واقعیت آن چیزی نیست که واقعا رخ داده است بلکه واقعیت آن چیزی است که یک فرد خودمرکزگرا می‌خواسته که رخ بدهد.

🔴 مثلا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ با اینکه واقعا احمدی نژاد در رقابت با هاشمی، انتخابات را برد و روی این مسئله اجماع وجود داشت اما هاشمی معتقد بود که در انتخابات تقلب شده است و پیروز انتخابات اوست. مدعایی که هاشمی به تنهایی داشت در حالیکه برگزار کننده انتخابات دولت خاتمی و جریان اصلاحات بود که خواهان پیروزی او و شکست احمدی‌نژاد بود و فاصله رأی حدود هفت تا هشت میلیونی با وی داشت. اما هاشمی هیج وقت قبول نکرد که واقعا شکست خورده است.

🔴 اما در انتخابات سال ۹۲ که اتفاقا برگزار کننده، دولت احمدی‌نژاد بود که وی معتقد بود در سال ۸۸ نیز با تقلب رئیس‌جمهور شده است و نظارت نیز به عهده شورای نگهبانی بود که وی در سال ۸۴ و ۸۸ نیز به آن شدیدا معترض بود خصوصا این که صلاحیت وی را نیز در انتخابات ۹۲ احراز نکرده بود و فاصله رأی لازم برای رئیس‌جمهور شدن نیز کمتر از حتی یک درصد بود، اما چون پیروز انتخابات کسی بود که او می‌خواست رئیس‌جمهور شود، آن انتخابات را دموکراتیک و... قلمداد کرد.

🔴 هاشمی دیروز موضعی گرفت که مجددا بازتاب همین روانشناسی بود. وی گفت در انتخابات سال ۹۲ قبل از حمایت من از روحانی، وزن اجتماعی او سه تا چهار درصد بود و با حمایت من به بالای پنجاه رسید. بنده چون بنا به علایق و دغدغه‌های جامعه‌شناسی سیاسی، انتخابات را به طور متمرکز و تحولات در آن را رصد می‌کردم، برایم روشن است که این حرف هاشمی منطبق بر واقعیت نیست بلکه انطباق واقعیت با انتظارات خود است.

🔴 روحانی در ماقبل مناظره سوم (مناظره سیاسی) حدود ۱۰ درصد در نظرسنجی‌ها پایگاه رأی داشت که تقریبا غیر از قالیباف و حداد و غرضی، مابقی نیز مانند جناب عارف در همین رنج بودند. با تحولی که در مناظره سوم به نفع روحانی و عمدتا به ضرر قالیباف شکل گرفت، آراء روحانی از دیگران پیشی گرفت و با کنار رفتن عارف این روند شتاب بیشتری پیدا طوری کرد به طوری که روز سه شنبه برتری قالیباف بر وی نیز شکسته شد و روحانی بین ۲۵ تا ۳۰ درصد آراء را در روز سه شنبه و ماقبل حمایت هاشمی از وی داشت در حالیکه روند آراء وی نیز روند صعودی داشت. در واقع زمانی هاشمی حمایت خود را از روحانی اعلام کرد، که روحانی پیشتاز انتخابات و پدیده اجتماعی انتخابات شده بود. مضافا که روحانی هیچ گاه در طول دوران تبلیغات انتخاباتی حتی در روزهای اول، آرایی ۳ تا ۴ درصدی نداشت.

🔴 آنچه در درجه اول اهمیت، روحانی را رئیس‌جمهور و پیروز انتخابات کرد، توان سیاست‌ورزی وی و تیم همراهش و در درجه دوم نابلدی سیاسی رقبایش خصوصا قالیباف بود. همین بلدی سیاسی بود که اصلاحات را مجاب کرد که از نامزد اصلاح‌طلب خود به نفع روحانی بگذرد. حمایت اصلاح‌طلبان، کنار رفتن عارف و تکثر نامزدها در جریان رقیب، در کنار حمایت هاشمی از روحانی، در مرتبه بعدی اهمیت در پیروزی روحانی در انتخابات بودند.

🔴 بنابراین همانطور که قبلا گفته بودم یک رقابت تصریح نشده بین روحانی و هاشمی در انتخابات خبرگان وجود دارد و این ادبیات جناب هاشمی که با نوعی تحقیر نسبت به روحانی توأم است، این رقابت را تشدید کرده است. روحانی اگر صاحب برتری نسبت به هاشمی در انتخابات خبرگان بشود، در افکار عمومی می‌تواند خود را از زیر منت هاشمی رها کند اما باید توجه داشته باشد که روانشناسی خود مرکز گرای هاشمی اجازه نمی‌دهد او واقعیت را آنچنانی که هست قبول کند و شاید تأثیری در نگاه کنونی وی که معتقد است او بود که روحانی را رئیس‌جمهور کرد، نداشته باشد.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir

Читать полностью…
Subscribe to a channel