تا آخر عمر درگیر من خواهی بود
و تظاهر میکنی که نیستی
مقایسه تو را از پا در خواهد آورد
من میدانم به کجای قلبت شلیک کردهام
تو دیگر خوب نخواهی شد…
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
در نی زار
پرنده ای اندوهگین میخواند
انگار چیزی را به یاد آورده
که بهتر بود فراموش کند.
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
اگر جامعهای که در آن زندگی می کنید،
بیمار است
لزومی ندارد اجتماعی باشید
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده
جان ما را دیدن ایشان مبادا بیشما
جانهای مرده را ای چون دم عیسی شما
ملك مصر و یوسف كنعان مبادا بیشما
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
من اگر از شما صداقت و صمیمت می خواهم
اول باید خودم با شما صادق و صمیمی باشم...
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چشم از تو برنگیرم ور میکشد رقیبم
مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان
من اختیار خود را تسلیم عشق کردم
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
وقتی کتابی توی جیبت یا توی کیفت داری
مخصوصا وقت هایی که غمگینی و غصه دار
مثل این است که صاحب یک دنیای دیگر هستی!
دنیایی که می تواند شادی را به تو برگرداند!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا درد نیابی،
تو به درمان نرسی...
تا جان ندهی،
به وصل جانان نرسی!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
میزنم داد مگر داد به جایی برسد
شاید از عشق تو فریاد به جایی برسد
تیر از چله رها کرده شبی با چشمی
منتظر مانده که مرداد به جایی برسد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
اي پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دايم گل اين بستان شاداب نمی ماند
درياب ضعيفان را در وقت توانایی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
"عشق" را شاید، ولی هرگز "مرا" نشناختی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
شمع نظر و بحث و استدلال را خاموش مکن،
زیرا که این نظر و بحث و استدلال در بدایت سلوک به منزله شمعی است که قوای درونی ات را متمرکز می کند و به تو قوّت قلب می دهد.
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد
هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد؟
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
بَرخیز و مَخور غمِ جهانِ گُذران
بِنشین و دَمی به شادمانی گذران
در طَبعِ جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نَیامدی از دِگران
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا جوان هستی، سعی کن تا جایی که می توانی
رنج عشق را بچشی
چون این طور چیزها تا آخر عمر نمی ماند
پروکسی | پروکسی
parsaproxy | اتصال پروکسی
خودمانیم رفیقان ، به کسی بر نخورد
هر هوس را به غلط عشق حسابش کردیم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
یارب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه به جز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
من آن توام مرا به من باز مده
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دانه هر مرغ، اندازه وی است
طعمه هر مرغ، انجیری کی است؟
طفل را گر نان دهی بر جای شیر
طفل مسکین را از آن نان، مرده گیر
چون که دندان ها بر آرد، بعد از آن
هم به خود، طالب شود آن طفل، نان
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
من آن بخت سپید خود که گم شد سال ها از من
کنون در گوشه ی چشم سیاهی کرده ام پیدا
شهریار
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا کی بدوم سوی سرابی که تو باشی
هر شب بپرم از دل خوابی که تو باشی
آن عمر هدر رفته به یک لحظه نیارزد
یک لحظه از این حال خرابی که تو باشی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
نمی دانم کدام درد بزرگ تر است
دردی که آن را بی پرده تحمل می کنی
یا دردی که به خاطر ناراحت نکردن کسی که دوستش داری
توی دلت می ریزی و تاب می آوری؟!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
"دین را نگه دارید به دو چیز:
یکی به سخاوت
دوم به نیک خویی"
شمس تبریزی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاینجا به زنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی