ای کاش به جای درد درمان سازیم
بیرون و دردن همیشه یکسان سازیم
ای کاش که روز مرد و زن جمع کنیم
یک روز به نام انسان سازیم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟
بغض کردم، خودخوری کردم، نگفتم بارها
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
خورشید مرده بود
و هیچکس نمیدانست که نام آن کبوتر غمگین
کز قلبها گریخته ایمان است
• فروغ فرخزاد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند کسی را به کسی نیست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
آمدم یاد تو از دل به برونی فکنم
دل برون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
این جهان
پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را میبافند
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
مَشکن دل کَس را که در این خانه کسی هست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چرا نمیتوانم زندگیهای گوناگون را مثل پیراهن بر تنم امتحان کنم تا ببینم کدام یکی بیشتر اندازهم است و بهم میآید؟
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سخت است به اجبار به جَمعی بنشینی
وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
این درختانند همچون خاکیان
دست ها بر کرده اند از خاکدان
سویِ خلقان ، صد اشارت می کنند
وآنکه گوش استش ، عبارت می کنند
با زبانِ سبز و با دست دراز
از ضمیرِ خاک می گویند راز
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
شاعری ساده دلم در پی جادوی شما
بعد از این درد من و نسخه ی داروی شما
نفسم قافیه پرداز تنت هر چه که هست
مانده در پیچ و خم قافیه ی موی شما
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
کسی که جرأت دست زدن به خار را ندارد
هرگز نباید آرزوی گل سرخ را داشته باشد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
«طلبتَ بيتاً، ففتحتُ لكَ الذراعين.»
خانهای خواستی؛ به رویت آغوش گشودم.
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
نه گزیر است مرا از تو نه امکان گریز
چاره صبر است که هم دردی و هم درمانی
بندگان را نبود جز غم آزادی و من
پادشاهی کنم ار بنده خویشم خوانی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
هر عاشق دیوانه که در جملگی تست
بر پای دلش سلسله موی تو دیدم
سر حلقه رندان خرابات مغان را
دل در شکن حلقه گیسوی تو دیدم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
لذت وَصل نداند مگر آن سوخته ای
که پس از دوریِ بسیار به یاری برسد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
فرقی نمیکند بیست ساله هستید یا هشتاد ساله
هرکس آموختن را متوقف کند، پیر خواهد شد
هرکس پیوسته بیاموزد، جوان خواهد ماند
مهمترین چیز در زندگی
جوان نگه داشتن ذهن است
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
هر یک از دایره جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم
باغبان گر نگشاید در درویش به باغ
آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دانی که چرا سرّ نهان با تو نگویم ؟
طوطی صفتی ،طاقت اسرار نداری...!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
جوانی ، داستانی بود
پریشان داستان بی سرانجامی
پروکسی | پروکسی
@proxy_ghavy | اتصال پروکسی
ما جوانی را میان خاک مدفون کرده ایم
بس که در پایان هر شادی در آمد پیر ما
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو
تنها سلاحم بوده
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
یک روز خودم را خواهم بخشید
از آسیبی که به خویش روا داشتم
از آسیبی که اجازه دادم دیگرام برمن روا دارند
و چنان محکم خویش را در آغوش خواهم کشید
که هرگز ترک خود نکنم...
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
هیچوقت دنبال آدمی که داره میره ندو
اون اگه به اندازه ایی که واست مهمه براش مهم بودی
هیچوقت نمیزاشت لنگش بمونی و حتی اگه با اصرارت هم پیشت بمونه
بازم فرقی با رفتن نداره...
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش
مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
حیف باشد بر چنان تن پیرهن
ظلم باشد بر چنان صورت نقاب
خوی به دامان از بناگوشش بگیر
تا بگیرد جامهات بوی گلاب
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سخن عاشقانه گفتن دلیل عشق نیست...
عاشق کم است، سخن عاشقانه فراوان...
عشق عادت نیست،
عادت همه چیز را ویران می کند،
از جمله عظمت دوست داشتن را...
از شباهت به تکرار می رسیم،
از تکرار به عادت، ازعادت به بیهودگی
از بیهودگی به خستگی و نفرت...
عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است
اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی