لااَقل عاشقِ معشوقه ی مردم نشوید
که به فتوای همه، مظهر حق النّاس است
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی
در خانه نهان گشتی یا سوی هوا رفتی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
کتابی که می خوانی
نباید به جای تو بیندیشد
باید تو را به اندیشیدن وا دارد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن لحظه که افتاد و شکست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ای فنا پوسیدگان زیرِ پوست
باز گردید از عدم ز آوازِ دوست
مطلق آن آواز ، خود از شَه بُوَد
گر چه از حلقوم عبدالله بُوَد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
جانان من سفر کرد ، با او برفت جانم
باز آمدن از ایشان ، پیداست آن من کو ؟
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
هر چه در حسن تو گویند چنانی به حقیقت
عیبت آن است که با ما به ارادت نه چنانی
سعدی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
به قول نلسون ماندلا؛ بگذار عشق خاصیت تو باشد.
متن تصویر از کتاب "فیه ما فیه"
"مولانا جلالالدین محمد بلخی" مولوی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
گاهی جای خالی کسی تا مدتها تو زندگیمون پر رنگ و هر روز خودش به رخمون میکشه
دارید از این جای خالی ها؟
مگه میشه نباشه!
دوستی، عشقی، گاهی هم یک عزیز از دست رفته
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا شوی آگاه فرصت رفته است
وعدهٔ وصل انتظاری بیش نیست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
امیدوارم به همین زودی اون اتفاق خوبی
که منتظرش هستی برات رقم بخوره رفیق
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
مثل حرفی که نمی آید کنارت بر زبان
چشمهای آشنایت با نگاهی مهربان
مثل بوی تند نارنج ست در بازار رشت
ضرب پای دختری با تق و تق مسگران
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
که بگیری ام به جولان ، به هوای دلنوازی
تو و جمله ی جهانت ، اثری کمینه از اوست
تو همینی و مبادا به غرور خود بنازی
به تو میل دارم و دل به هوای تو پریده
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را
چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
فرصت دیدنِ گل آه که بسیار کمست
و آرزوی دلِ مرغانِ چمن بسیار است
دل من در هوس سرو و سمن رخساریست
ورنه بر طرف چمن سرو و سمن بسیار است
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
لازمهٔ عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ورنه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
عجب سیرکی است !
همه مان خواهیم مرد .
این مسأله به تنهایی باید کاری کند که
یکدیگر را دوست بداریم ،
ولی نمی کند .
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
مثل یک کودکِ بدخواب که بازیچه شده
خسته ام ، خسته تر از آنکه بگویم چه شده
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینهی تردیدند
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
قسمتی از صحبتهای دکتر اروین یالوم به یک بیمارِ در معرض خودکشی:
میفهمم که عمیقاً دلسرد شدهای، جوری که ممکن است همین حالا دلت بخواهد خودت را نابود کنی. اما با همهی اینها، امروز اینجایی. بخشی ازتو، مابقی وجودت را با خودش به مطب من آورده، لطفاً اجازه بده من با آن بخش صحبت کنم، بخشی از تو که میخواهد زنده بماند..
اروین دی یالوم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
مخموري ما باعث خوشحالي ساقيست
معمار چو ويرانه ببيند خوشش آيد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
خدایا...
کمک کن سختی هامون آسون بشه،
کسی دل نگیره و اشکی سرازیر نشه...
هیچ کس ناامید نباشه ، الهی هرکی
هرچی تو دلش داره ، بهش برسه؛
خدایا خودت مراقبمون باش...
پروکسی | پروکسی
@proxy_ghavy | اتصال پروکسی
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به خط و خال گدایان مده خزینه دل
به دست شاهوشی ده که محترم دارد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
آن دِرَم دادن ، سَخی را لایق است
جان سپردن ، خود سخای عاشق است
نان دهی از بهرِ حق ، نانت دهند
جان دهی از بهرِ حق ، جانت دهند
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
لیلی
چشمت خراج سلطنت شب را
از شاعران شرق طلب میکند
من آبروی حرمت عشقم
هشدار
تا به خاک نریزی
من آبروی عشقم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
چو دیدی روز روشن را چه جای پاسبان باشد
برای ماه و هنجارش که تا برنشکند کارش
تو لطف آفتابی بین که در شبها نهان باشد
دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی