جان منست او هی مزنیدش
آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او
مثل ندارد باغ امیدش
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی
مِهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکیبایی را
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر
قلب بیحاصل ما را بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
بس سخت گرفتیم به آسان نرسیدیم
ماندیم در آغاز و به پایان نرسیدیم
صد وعده شنیدیم از این اهل تظاهر
عمریست خرابیم و به سامان نرسیدیم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی
که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
وَ میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا میل نباشد به وصال از طرف دوست
سودی نکند حرص و تمنا که تو داری
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
همه خوبن
اما متاسفانه اکثرا از دور
خیلی خیلی دور
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
از وصف تو درمانده قلم، حرف نداری
آن قدْر که رام تو شد این طبع فراری
هر کس که به تو نیم نگاهی نظر انداخت
نه صبر به جا مانده برایش نه قراری
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
حالِ دل پرسیدی و گفتم خوبم بارها
خوبم اما خوبِ ویرانم نفهمیدی مرا
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
حال یک دل را اگر کردی خراب آماده باش
اشک چشم دل شکسته خانه ویران می کند
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
این آتش عشق میپزاند ما را
هر شب به خرابات کشاند ما را
با اهل خرابات نشاند ما را
تا غیر خرابات نداند ما را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
این آتش عشق میپزاند ما را
هر شب به خرابات کشاند ما را
با اهل خرابات نشاند ما را
تا غیر خرابات نداند ما را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سپرد جا به تو هر کس ز برم بیرون رفت
تویی به جای همه ، هیچ کس به جای تو نیست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چه غریب ماندی ای دل، نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید یاری
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دلت اگه جایی گیر کنه
کل زندگیت نخ کش میشه
مواظب دلت باش ...!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که نیاری
عهد و پیمان و وفاداری و دلبندی و یاری
زخم شمشیر اجل به که سر نیش فراقت
کشتن اولیتر از آن کهم به جراحت بگذاری
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چشم ما را نرسد بیشتر از بام و دری
ای خوشا دولت آن دیده که برطلعت تست
وه چه بامست که جاروب کشش دیدهٔ من
جان من بندهٔ آن پای که در خدمت تست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست
گریه کردن در خیابان نیز آرامم نکرد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
از تو با مصلحت خویش نمیپردازم
همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی
ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم...
سعدی پارسی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی
کس دیگر نتواند که بگیرد جایت
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
خُنُک آنکه چشمش بخُسبد و دلش نخُسبد!
وای بر آن که چشمش نخُسبد و دلش بخُسبد."
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
گر لعل خموشتکند آهنگ نواها
دشنام، دعاها و بروهاست، بیاها
خوبان به ته پیرهن از جامه برونند
در غنچه ندارندگل این تنگ قباها
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
من بی نهایت عاشقت بودم
دردانه ی اشعار پر دردم!
آهسته رفتی از جهان من
جوری که فکرش را نمیکردم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
البته که می توانی کسی را
دوست داشته باشی ،
ولی تا هنگامی که او را
خوب نمی شناسی!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دل شکستی و شبی یک نفر از جنس خودت
خنده ای تلخ به چشمان تَرَت خواهد کرد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دلبر که جان فرسود از او
کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او
باشد که دلداری کند
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی