پر طاووس قشنگ است، به کرکس ندهند
معرفت بار گرانیست، به هرکس ندهند
معرفت راه رهائیست، به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقی ست، به نارس ندهند
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
هرچی ضربه خوردیم
ار فامیل و دوست و آشنا بوده؛
غریبه چه میدونه زخم زندگیمون کجاست
که نمک بپاشه...!!!
هرکی قبول داره ی لایک بزنه👍
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
یادت امشب به برم بود خدا می داند
دیده بر چشم ترم بود خدا می داند
خنده ی روی لبت حکم غزل داشت ولی
گریه ات در نظرم بود خدا می داند
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
گاهی باید رفت و آنچه ماندنیست را جا گذاشت
مثل یاد ، مثل خاطره مثل لبخند...
رفتنت ، ماندنی و با ارزش میشود وقتی...
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
بویی همیآید مرا مانا که باشد یار من
بر یاد من پیمود می آن باوفا خمار من
کی یاد من رفت از دلش ای در دل و جان منزلش
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
کسی گیرد آرام دل در کنار
که از صحبت خلق گیرد کنار
مکن عیب خلق، ای خردمند، فاش
به عیب خود از خلق مشغول باش
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ما به آنهایی که قصد ماندن نداشتند
عجیب دل بستیم ...
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ای آنکه مرا بستهٔ صد دام کنی
گوئی که برو در شب و پیغام کنی
گر من بروم تو با که آرام کنی
همنام من ای دوست کرا نام کنی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چه غریب ماندی ای دل، نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید یاری
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دلت اگه جایی گیر کنه
کل زندگیت نخ کش میشه
مواظب دلت باش ...!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که نیاری
عهد و پیمان و وفاداری و دلبندی و یاری
زخم شمشیر اجل به که سر نیش فراقت
کشتن اولیتر از آن کهم به جراحت بگذاری
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چشم ما را نرسد بیشتر از بام و دری
ای خوشا دولت آن دیده که برطلعت تست
وه چه بامست که جاروب کشش دیدهٔ من
جان من بندهٔ آن پای که در خدمت تست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست
گریه کردن در خیابان نیز آرامم نکرد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
از تو با مصلحت خویش نمیپردازم
همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی
ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم...
سعدی پارسی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
آمدهام چو عقل و جان از همه دیدهها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
هرگز حديثِ حاضرِ غایب، شنــیدهای؟
من در میان جمع و دلم، جای دیگرست...
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاهِ وقتِ خود بودن.
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
میگفت: یه زن وقتی دلتنگ میشه سرحرفو باز نمیکنه؛
سرجنگو باز میکنه،
درست میگفت، نه؟!
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
هرکسی را همدم غم ها و تنهایی مدان
سایه هم راه تو می آید ولی همراه نیست
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
من اَرگِ بَم و خِشت به خشتم متلاشی
تو نقشِ جهان، هر وَجبت تِرمه و کاشی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
جان منست او هی مزنیدش
آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او
مثل ندارد باغ امیدش
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی
مِهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکیبایی را
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر
قلب بیحاصل ما را بزن اکسیر مراد
یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
بس سخت گرفتیم به آسان نرسیدیم
ماندیم در آغاز و به پایان نرسیدیم
صد وعده شنیدیم از این اهل تظاهر
عمریست خرابیم و به سامان نرسیدیم
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی
که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
وَ میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی
تا میل نباشد به وصال از طرف دوست
سودی نکند حرص و تمنا که تو داری
پروکسی | پروکسی
@parsaproxy | اتصال پروکسی